کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۳: خط ۸۳:
روز ۸آبان ۱۳۰۴ مجلس به تحصن عوامل حکومتی واکنش نشان داد و اعلام جلسه فوری کرد.  
روز ۸آبان ۱۳۰۴ مجلس به تحصن عوامل حکومتی واکنش نشان داد و اعلام جلسه فوری کرد.  


در همین اوضاع و احوال، عوامل رضاخان تلگراف‌هایی از شهرستانها به مجلس می‌فرستادند که ما ادارات دولتی را گرفته‌ایم و الآن هم داریم مسلح می‌شویم که بیاییم تهران و مجلس را بگیریم و قاجاریه را خلع کرده و شاه را عوض کنیم.
در همین اوضاع و احوال، عوامل رضاخان تلگراف‌هایی از شهرستانها به مجلس می‌فرستادند که ما ادارات دولتی را گرفته‌ایم و الآن هم داریم مسلح می‌شویم که بیاییم تهران و مجلس را بگیریم و قاجاریه را خلع کرده و شاه را عوض کنیم.  


در این شرایط رئیس مجلس(حسین پیرنیا مؤتمن‌الملک) استعفا داد. تعدادی از وکلای مجلس که طرفدار تغییر سلطنت بودند، از رضاخان هواخواهی می‌کردند، روز ۹ آبان
در این شرایط رئیس مجلس(حسین پیرنیا مؤتمن‌الملک) استعفا داد. تعدادی از وکلای مجلس که طرفدار تغییر سلطنت بودند، از رضاخان هواخواهی می‌کردند، تعدادی از وکلای مجلس که از هواداران رضاخان بودند، ماده‌ واحده‌ای برای تغییر سلطنت را تنظیم و امضاء کردند، این امضاء کنندگان ۷۷ نفر بودند که تماماً از نفرات رضاخان بودند و در روز ۹ آبان در جلسه علنی مجلس با مدیریت سیدمحمد تدین تصویب شد.


در قسمت پایانی این بازی‌ها، جمعی از وکلای دست‌آموز مجلس به «حوض‌خانه» مجلس رفته! و ماده واحده‌ای برای تغییر سلطنت تنظیم و امضا کرده و روز ۹آبان آن را به جلسه علنی مجلس دادند تا تصویب شود!
مجلس رسیدگی به ماده‌واحده را ۲ ساعت به ظهر روز ۹ آبان شروع کرد، پس از رأی‌گیری و شمارش آرا، از ۸۵نفر حاضر در جلسه، ۸۰نفر رأی مثبت به خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضاخان دادند.۲ساعت به غروب مانده فرمان حکومت از طرف مجلس شورای ملی به رضاخان تصویب شد.<ref>کتاب عبدالله امیرطهماسبی ص ۲۷۳</ref>


در جلسه علنی، آن طرح «حوض‌خانه»! مطرح شد. طرحی که امضاکنندگانش ۷۷نفر یعنی همان وکلایی بودند که رضاخان خود به مجلس آورده بود.(جالب است که رضاخان به مجلس می‌گفت طویله!)
این عمل که ماده‌ واحده را به رأی علنی گذاشتند، برخلاف آیین‌نامه‌‌های مجلس بود، چون مخالفان آن مشخص می‌شدند و خیلی‌ها نمی‌خواستند با رضاخان سر این موضوع درگیر شوند. در روز ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضا خان در مجلس حاضر شد و با ادای سوگند به عنوان پایه گذار حکومت پهلوی بر تخت نشست ودر ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد و پادشاه ایران شد.
 
به‌استناد کتاب امیرطهماسبی،‌ مجلس رسیدگی به ماده واحده را ۲ساعت به ظهر نهم آبان ۱۳۰۴، آغاز کرد.
 
با طرح آن ماده واحده مجلس به‌هم‌ریخت و اقلیت کوچک مجلس که مدرس و مصدق ارکان اصلی آن بودند، با آن مخالفت کردند.
 
جلسه با مدیریت معاون مجلس «سید محمد تدین» برگزار می‌شد.
 
رئیس مجلس، « موتمن‌الملک» پیشتر استعفا داده بود.
 
دکتر مصدق نطق مفصلی در مخالفت با ماده واحده ایراد کرد که بسیاری مطالب آن، جنبه تاریخی پیدا کرد.
 
مصدق مخالفتش را اعلام نموده و جلسه را ترک کرد.
 
ضمن این‌که مجلس شورای ملی نمی‌توانست و قانوناً مجاز نبود ماده واحده‌ای تصویب کند که مواد قانون اساسی را نقض کند! اما این قبیل موانع برای رضاخان اساساً مطرح نبود!
 
نهایتا ماده واحده به رأی علنی گذاشته شد که این‌هم مخالف آیین‌نامه‌های مجلس بود چون مخالفان آن مشخص می‌شدند و بسیاری نمی‌خواستند با رضاخان روی این قضیه بعداً درگیر بشوند!
 
پس از رأی‌گیری و شمارش آرا، از ۸۵نفر حاضر در جلسه، ۸۰نفر رأی مثبت به خلع قاجاریه و سلطنت موقت رضاخان دادند.
 
۲ساعت به غروب مانده روز ۹آبان ۱۳۰۴ فرمان حکومت از طرف مجلس شورای ملی به رضاخان تصویب شد.(کتاب امیرطهماسبی ص ۲۷۳) و رضاخان قبول سرپرستی ملت ستمدیده را اعلام فرمود!‌!
 
و به این ترتیب، پس از نزدیک به ۲۵سال مبارزه و جنگ داخلی و خارجی و کشاکش‌های مختلف و در غیاب ستارخان، علی موسیو، میرزا کوچک‌خان، کلنل پسیان، خیابانی، مجاهدان تنگستان، میرزا محمدخان برازجانی و ناصردیوان کازرونی و بسیاری دیگر، کسی زمام امور را به‌دست گرفت که با تمامی این قهرمانان مشروطه یا جنگیده بود و یا دست در خون آنان داشت و در گرماگرم اشغال ایران توسط روسیه، به مزدوری ارتش روسیه در آمده بود! رضاخان!
 
تنها صدای مخالف در آن روز، صدای اقلیت مجلس بود و فریاد مدرس و مصدق.
 
نطق مصدق را در قسمت بعدی خواهیم خواند.
 
در میان قزاق‌ها رضا فردی آزاداندیش ولی ناآرام و متمرد بود. او یک بار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کَند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز به دست آورده بود؛ چراکه سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می‌کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد. او اهل تملق نبود و با زیردستانش در بریگاد به نیکی رفتار می‌کرد و گاه به آنان از جیب خود انعام نیز می‌داد. گاهی نیز مانند سایر قزاقها دست به شمشیر و اسلحه می‌برد؛ ولی کینه جو نبود و انتقام نمی‌گرفت. یکی از افسران هم رده‌اش به نام''علیشاه'' در درگیری ای صورت او را زخمی کرد. زمانی که رضا وزیر جنگ شد، افسر مزبور فرار کرد. به دستور رضا او را برگرداندند و با درجه‌ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.
 
با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی به نام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملاً فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر''ژنرال آیرونساید'') بود.
 
در سال ۱۲۹۹ خورشیدی و چند ماه قبل از کودتا، رضاخان برای شرکت در سرکوب قیام میرزا کوچک خان جنگلی به گیلان فرستاده شد، که منجر به عقب‌نشینی قوای قزاق به فرماندهی استاروسلسکی تا حوالی قزوین گردید


== برخورد رضاخان با انقلابیون ==
== برخورد رضاخان با انقلابیون ==
۹۷۳

ویرایش