۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران مشهور به آینده انقلاب === | === سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران مشهور به آینده انقلاب === | ||
روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«امروز، براي بزرگداشت شهدايي بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شده ايم ، شهيد اولين احمد ، چه سمبل پر معنايي ، نارنجك را كشيد ، خودش را قطعه قطعه كرد ، به دشمن هيچ نداد نه سلاح ، نه اطلاعات و نه حتي جسم خودش ، آخر او يك مجاهد خلق بود ، مظهري از اراده شكست ناپذير خلقي قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت. و چنين بود كه اينان به قول پدر طالقاني راه جهاد گشودند، البته اونروز نه كسي احمد و نظايرش را منافق خواند و نه از شكيات و سهويات آنها سئوال كرد و نه آنها را التقاطي قلمداد كرد ، آخر آنروزها، فقط بحث رزم و ميدان بود، طاغوت آنقدر سخت گرفته بود كه مرز جنبش و ضد جنبش، مرز انقلاب و ضد انقلاب به معني حقيقي كلمه و نه به معني ابتذاليش واقعا نميتوانست مخدوش بشه. به اين ترتيب جايي براي شيرين زباني ، خوش رقصي ، مجاهد نمايي و مسلمان نمايي باقي نمانده بود. آخرآنروز در صحنه هيچ اثري از آنهايي كه امروز ما را از قيام به مسئوليتهاي تاريخيشان ميترسونند نبود . چونكه بازي گرگم به هوا نبود ، مبارزه سخت و خشن و جدي ، و يا اگر هم از بعضي از اينها خبري بود ، در پشت صحنه ،در پشت جبهه و نه در صفوف نخستين ، مرزها نميتوانست مخدوش بشه. اهل اسلام و اهل نفاق به سادگي قابل تشخيص بودند. البته باز هم شكر خدا كه با اين آزمايشي كه امروز در كورانش هستيم ، باز هم مرزها برامون روشنتر شد. فهميديم كه هر كسي چه در دل داره و چند مرده حلاجه و در اوج همين آزمايش و در يكي از دقيق ترين و حساسترين نقاط آن بود كه تازهترين و آخرين شهيد به خاك افتاد ، عباس ، مجاهد كارگر ، كارگر شهيد . </blockquote><blockquote>گناه عباس چه بود ، اگر در اين نشريه ديده باشين، خودش قبل از شهادت به خط خودش نوشته: من عباس عماني كه يكي از طرفداران سازمان شما ميباشم ديپلم چهارم نظري را گرفته ام . (باد در بلندگو ميپيچد و صدا خوب نيست ) و فعلا در پروانه سازي در نعمت آباد كار ميكنم .برادران كارگرم را راهنمايي كردم تا هوادار سازمان شما باشند، و همچنين در محل زندگيمان ، شير و خورشيد، چهار راه عباسي نيز دوستانم را، بيشترشان را، هوادار سازمان كردهام و بعضي از بچه هاي فاميلهايمان را هم همينطور ، از گفتن اين مطالب نه پاداش ميخواهم و نه براي خودستايي است، چون حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد ،حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد.…</blockquote><blockquote>بله ، به نظر ما ميان احمد تا عباس فرقي نيست. هر دوي آنها حقيقت را ترويج ميكردند، خواه با تفنگ و خواه با اوراق انتخاباتي، حقيقت حقوق يك خلق، حقيقت حقوق مستضعفين حقيقت حقوق كارگر و دهقان با اين تفاوت كه آن موقع، نبرد با ضدحقيقت، با سالوس و ريا و تزوير بسيار ساده تر از حالا بود، بهمين دليل شأن عباس بسيار بالاست ،. حقيقتي را كه بهش گواهي داد، و اين شهادتي بودعلي گونه، علي وار بدست خوارج ، قشريون و مترجعين. شهادتي نه به دست كفار آريامهري، بلكه بدست اوباش و چماقداران ايادي انحصار طلب ، امروز جمجمه عباس ما را شكستند، خونش رو به زمين ريختند . ولي با پيامش چه خواهيد كرد . حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد . بله الزام به ترويج حقيقت، از ذات خود حقيقت ميجوشه، مسئوليت همه دانايان، آگاهان ، روشنفكران ، كه حالا يك كارگر پيشتاز آنها شده ، و به همين دليل حقيقت بخودي خود داراي آن نفوذ ، اقتدار و درخششي است كه هيچ نيرويي را سرانجام توان برابري با اون نيست.</blockquote><blockquote>همين چهره ها بودند كه درجريان انتخابات كتك خوردند ، جمجمههاشون شكست ، مجروح شدند، گلوله خوردند، اما آرامش را حفظ كردند ، بردباري انقلابي نشان دادند. ( جمعيت ـ درود بررجوي ) چه كساني آرامش را حفظ كردند، چه كساني خون جگر خوردند و دم برنياوردند( كف زدن جمعيت ). شما بوديد، حتي اسم شهيد را هم اعلام نكرديم . سوز دل پدر و مادرش را تصور كنيد، اين بود آزمايش انضباط و اخلاق انقلابي و اخلاق اسلامي ، درمقابل آن جرح و ضربها ، صدها تن مجروح در گوشه و كنار كشور و هزارها تن مضروب و كتك خورده و تحريكات جمعه و ايام عزا ، و راديو و تلويزيون و شهيد ، ما هم آزمايش داديم ، اين آزمايش ما بود ، پس بگذاريد همينجا تشكر بكنم ، از فرد فرد ميليونها تني كه در اين انتخابات براستي آزمايش حقانيت، اصالت، و رشد و بلوغ سياسي خودشون را دادند .از همه مردم، از همه آنهايي كه صادقانه از ما حمايت كردند ، بويژه جوانان شريف، شجاع و غيور كه توانستند بر احساساتشون غلبه كنند و براستي كه چه كسي ميدونه كه اين تحملها چقدر مشكل است . مخصوصا من بايستي از خواهران و برادران عزيز كردمون تشكر بكنم. وقتي تلفناً با رهبران مذهبي و سياسي آنها تماس گرفتم و بهشان گفتم كه بالاجبار بايستي كناره گيري بكنم و از آنها استدعاي آرامش كردم، براشون فوق العاده دردناك بود ، خود آنها هم به درستي نميدانستند كه چطور بايستي آرامش را حفظ بكنند، اما با اين همه ، همه نوع گونه قول مساعدت دادند و در عمل هم ديديد. عده ديگر از ما ميپرسيدند چطور كه كانديداي ما بايستي حذف بشه ولي تيمساران شاهنشاهي برجاي بمانند ، باز هم من گفتم نميدانم ولي آرامش را بايد حفظ بكنيم '''.''' خوب اين از اخلاق و انضباط انقلابي ما '''،''' فرداي انتخابات مسلحانه به ما حمله كردند ، باران دشنام و باران گلوله هاي ژـ 3 اينهم مظهر ديگري از اخلاقيات آنچناني در پشت مارك اسلام با برگ ماموريت»</blockquote>مسعود رجوی در | روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«امروز، براي بزرگداشت شهدايي بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شده ايم ، شهيد اولين احمد ، چه سمبل پر معنايي ، نارنجك را كشيد ، خودش را قطعه قطعه كرد ، به دشمن هيچ نداد نه سلاح ، نه اطلاعات و نه حتي جسم خودش ، آخر او يك مجاهد خلق بود ، مظهري از اراده شكست ناپذير خلقي قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت. و چنين بود كه اينان به قول پدر طالقاني راه جهاد گشودند، البته اونروز نه كسي احمد و نظايرش را منافق خواند و نه از شكيات و سهويات آنها سئوال كرد و نه آنها را التقاطي قلمداد كرد ، آخر آنروزها، فقط بحث رزم و ميدان بود، طاغوت آنقدر سخت گرفته بود كه مرز جنبش و ضد جنبش، مرز انقلاب و ضد انقلاب به معني حقيقي كلمه و نه به معني ابتذاليش واقعا نميتوانست مخدوش بشه. به اين ترتيب جايي براي شيرين زباني ، خوش رقصي ، مجاهد نمايي و مسلمان نمايي باقي نمانده بود. آخرآنروز در صحنه هيچ اثري از آنهايي كه امروز ما را از قيام به مسئوليتهاي تاريخيشان ميترسونند نبود . چونكه بازي گرگم به هوا نبود ، مبارزه سخت و خشن و جدي ، و يا اگر هم از بعضي از اينها خبري بود ، در پشت صحنه ،در پشت جبهه و نه در صفوف نخستين ، مرزها نميتوانست مخدوش بشه. اهل اسلام و اهل نفاق به سادگي قابل تشخيص بودند. البته باز هم شكر خدا كه با اين آزمايشي كه امروز در كورانش هستيم ، باز هم مرزها برامون روشنتر شد. فهميديم كه هر كسي چه در دل داره و چند مرده حلاجه و در اوج همين آزمايش و در يكي از دقيق ترين و حساسترين نقاط آن بود كه تازهترين و آخرين شهيد به خاك افتاد ، عباس ، مجاهد كارگر ، كارگر شهيد . </blockquote><blockquote>گناه عباس چه بود ، اگر در اين نشريه ديده باشين، خودش قبل از شهادت به خط خودش نوشته: من عباس عماني كه يكي از طرفداران سازمان شما ميباشم ديپلم چهارم نظري را گرفته ام . (باد در بلندگو ميپيچد و صدا خوب نيست ) و فعلا در پروانه سازي در نعمت آباد كار ميكنم .برادران كارگرم را راهنمايي كردم تا هوادار سازمان شما باشند، و همچنين در محل زندگيمان ، شير و خورشيد، چهار راه عباسي نيز دوستانم را، بيشترشان را، هوادار سازمان كردهام و بعضي از بچه هاي فاميلهايمان را هم همينطور ، از گفتن اين مطالب نه پاداش ميخواهم و نه براي خودستايي است، چون حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد ،حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد.…</blockquote><blockquote>بله ، به نظر ما ميان احمد تا عباس فرقي نيست. هر دوي آنها حقيقت را ترويج ميكردند، خواه با تفنگ و خواه با اوراق انتخاباتي، حقيقت حقوق يك خلق، حقيقت حقوق مستضعفين حقيقت حقوق كارگر و دهقان با اين تفاوت كه آن موقع، نبرد با ضدحقيقت، با سالوس و ريا و تزوير بسيار ساده تر از حالا بود، بهمين دليل شأن عباس بسيار بالاست ،. حقيقتي را كه بهش گواهي داد، و اين شهادتي بودعلي گونه، علي وار بدست خوارج ، قشريون و مترجعين. شهادتي نه به دست كفار آريامهري، بلكه بدست اوباش و چماقداران ايادي انحصار طلب ، امروز جمجمه عباس ما را شكستند، خونش رو به زمين ريختند . ولي با پيامش چه خواهيد كرد . حقيقت را هميشه بايد ترويج كرد . بله الزام به ترويج حقيقت، از ذات خود حقيقت ميجوشه، مسئوليت همه دانايان، آگاهان ، روشنفكران ، كه حالا يك كارگر پيشتاز آنها شده ، و به همين دليل حقيقت بخودي خود داراي آن نفوذ ، اقتدار و درخششي است كه هيچ نيرويي را سرانجام توان برابري با اون نيست.</blockquote><blockquote>همين چهره ها بودند كه درجريان انتخابات كتك خوردند ، جمجمههاشون شكست ، مجروح شدند، گلوله خوردند، اما آرامش را حفظ كردند ، بردباري انقلابي نشان دادند. ( جمعيت ـ درود بررجوي ) چه كساني آرامش را حفظ كردند، چه كساني خون جگر خوردند و دم برنياوردند( كف زدن جمعيت ). شما بوديد، حتي اسم شهيد را هم اعلام نكرديم . سوز دل پدر و مادرش را تصور كنيد، اين بود آزمايش انضباط و اخلاق انقلابي و اخلاق اسلامي ، درمقابل آن جرح و ضربها ، صدها تن مجروح در گوشه و كنار كشور و هزارها تن مضروب و كتك خورده و تحريكات جمعه و ايام عزا ، و راديو و تلويزيون و شهيد ، ما هم آزمايش داديم ، اين آزمايش ما بود ، پس بگذاريد همينجا تشكر بكنم ، از فرد فرد ميليونها تني كه در اين انتخابات براستي آزمايش حقانيت، اصالت، و رشد و بلوغ سياسي خودشون را دادند .از همه مردم، از همه آنهايي كه صادقانه از ما حمايت كردند ، بويژه جوانان شريف، شجاع و غيور كه توانستند بر احساساتشون غلبه كنند و براستي كه چه كسي ميدونه كه اين تحملها چقدر مشكل است . مخصوصا من بايستي از خواهران و برادران عزيز كردمون تشكر بكنم. وقتي تلفناً با رهبران مذهبي و سياسي آنها تماس گرفتم و بهشان گفتم كه بالاجبار بايستي كناره گيري بكنم و از آنها استدعاي آرامش كردم، براشون فوق العاده دردناك بود ، خود آنها هم به درستي نميدانستند كه چطور بايستي آرامش را حفظ بكنند، اما با اين همه ، همه نوع گونه قول مساعدت دادند و در عمل هم ديديد. عده ديگر از ما ميپرسيدند چطور كه كانديداي ما بايستي حذف بشه ولي تيمساران شاهنشاهي برجاي بمانند ، باز هم من گفتم نميدانم ولي آرامش را بايد حفظ بكنيم '''.''' خوب اين از اخلاق و انضباط انقلابي ما '''،''' فرداي انتخابات مسلحانه به ما حمله كردند ، باران دشنام و باران گلوله هاي ژـ 3 اينهم مظهر ديگري از اخلاقيات آنچناني در پشت مارك اسلام با برگ ماموريت»</blockquote>مسعود رجوی در ادامهی این سخنرانی در اعتراض به هجوم هواداران خمینی به اعضاء مجاهدین فریاد زد:<blockquote>«پس کجائید ای مسلمانها؟ مگر نمیبینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانوادههایمان میآورند؟ مگر دائماًً تکرار نمیکردید از قول رسول خدا «من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین! فلم یجبه، فلیس بمسلم»؛ در گوشه و کنار دنیا اگر کسی مسلمانها را به کمک بطلبد و اجابت نکنند، مسلمان نیستند. یا لاالمسلمین پس کجائید؟ چرا صدایتان در نمیآید؟ اللهاکبر! مگر نمیبینید که چطور طرفداران ما را سر میبرند در نظام جمهوری اسلامی: پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟»<ref>10بهمن 58، سخنرانی در دانشگاه تهران: آیندهی انقلاب</ref></blockquote>مسعود رجوی همچنین برنامه و خواستههای سازمان مجاهدین را برای ایران چنین اعلام کرد:<blockquote>«پس بگذاريد تصريح كنم ، اين آينده انقلاب است كه براي ما اهميت داره، و بنابراين ، هيچ كدام از ما، هيچ كدام از ما، نه مشتاق و نه مدعي و نه خواهان هيچ پست و مقامي بوده و هستيم. ما آينده انقلاب را روشن و فيروزمند ميطلبيم. بله ما هستيم يعني از اين پس به قول علي ع شعار ما اينه: العمل، النهايه، الاستقامه. عمل، ديدن نهايت و پاداش و پايان كار و استقامت روي اين.بنابراين ما حول اين برنامه، حول اين خطوط اسلامي و انقلابي و مردمي ، ميگيم هر كس ميخواد بياد . هر كس برايش واجد اهميته كه تفرقهها برن كنار و تمام خلق رو به جلو بره چه بهتر.باين ترتيب ، ملاحظه ميكنيد ، كه اگر معيارهاي عملي بميان بياند، چقدر راهها و تشخيصها ساده خواهد بود . ،خواستهامون هم همان برنامه است ، اجازه ميخواهم ، سرخطش را باز هم بخوانم كه ما چه ميخواهيم وحول چند نكته اش توضيح بدهم. شوراهاي مردمي، استقلال، تماميت ارضي و حاكميت مردم، آزادي كامل احزاب، عقايد و مطبوعات حقوق مليتها :) بخصوص در مورد كردستان ، يك نكته بسيار باريكتر از مو هست كه نبايستي ازش بگذريم و آن كلمه خودمختاري است ، اين كلمه براي مردم آنجا مقدس شده ، سالهاي سال بهشون ستم شده بود ،. ما بايستي موضع خودمانرا روشن بكنيم ، آيا نسبت به كلمات حساسيم ، آيا بايد جنگ كلمات راه انداخت ، اگر براي مردم اين كلمه مقدس است . بايستي مفهوم و چارچوبش را روشن كرد و بهشون گفت و داد. و بعد مسئله برابري زن و مرد ، هرچقدر ميخواين ، از حقوق مادر و اهميت مادر و احترام به مادر صحبت بكنين ، همه اش درست . ولي بياين يك مقداري هم حقوق مساوي سياسي و اجتماعي زن را بهش بدين تا درجه دوم تلقي نشه، بعد مساوات اسلامي تشيع وتسنن بود، ماده نهم، زمين براي دهقان و كار براي كارگر بود، و ماده دهم مسكن، بهداشت ، و تحصيلات براي همه ، اينها را براي اين ميخوانم كه ما روش هستيم و خواهيم بود . يازده : مبازره با هرج و مرج بود و تامين آسايش اجتماعي براي تمام مردم»</blockquote> | ||
=== سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران در اسفند ۵۸ === | === سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران در اسفند ۵۸ === | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
== تشکیل شورای ملی مقاومت == | == تشکیل شورای ملی مقاومت == | ||
[[پرونده:مسعود رجوی 1.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در پاریس|بندانگشتی|250x250پیکسل|مسعود رجوی در پاریس]] | [[پرونده:مسعود رجوی 1.jpg|جایگزین=مسعود رجوی در پاریس|بندانگشتی|250x250پیکسل|مسعود رجوی در پاریس]] | ||
در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ یک ماه پس از آغاز اعدامهای دستجمعی در ایران | در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰ یک ماه پس از آتش باز کردن سپاه پاسداران بر روی تظاهرات مسالمتآمیز نیم میلیون نفرهای که در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ برگزار شد و به دنبال آن آغاز اعدامهای دستجمعی در ایران که پایان مبارزه مسالمت آمیز مجاهدین در ایران بشمار می رفت، مسعود رجوی در تهران یک ائتلاف سیاسی به نام شورای ملی مقاومت تشکیل داد . این ائتلاف که برخی جریانات و شخصیتهای سیاسی به عضویت آن درآمدند در ادامه گسترش بیشتری یافت.<ref>[https://iranncr.org/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7.html وبسایت شورای ملی مقاومت ایران]</ref> مسعود رجوی پیش از آن تلاشی را برای متحد کردن نیروهای دموکراتیک و مخالفین جمهوری اسلامی آغاز کرد. از جمله نشریه مجاهد که پر تیراژترین روزنامه آنزمان بود بخشی از صفحات خود را تحت نام شورا به سایر گروهها و شخصیتها اختصاص میداد تا نظراتشان را بیان کنند. <ref>کتاب دموکراسی خیانت شده</ref> | ||
ده روز پس از تأسیس شورای ملی مقاومت ایران توسط مسعود رجوی، وی به همراه بنی صدر رئیس جمهور وقت ایران به فرانسه رفت. در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ در طی جلساتی برنامه و اساسنامهی شورای ملی مقاومت و تشکیل دولت موقت را به تصویب رساند. این شورا تصویب کرد که دولت موقت حداکثر ۶ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندی انتخابات برای تشکیل ”مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی” را برگزار کند. پس از تشکیل این مجلس وظیفه شورای ملی مقاومت و موجودیت آن خاتمه می یابد و دولت موقت استعفای خود را به مجلس مؤسسان تقدیم می کند.<ref>[https://iranncr.org/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7.html وبسایت شورای ملی مقاومت ایران]</ref> | ده روز پس از تأسیس شورای ملی مقاومت ایران توسط مسعود رجوی، وی به همراه بنی صدر رئیس جمهور وقت ایران به فرانسه رفت. در نیمه دوم سال ۱۳۶۰ در طی جلساتی برنامه و اساسنامهی شورای ملی مقاومت و تشکیل دولت موقت را به تصویب رساند. این شورا تصویب کرد که دولت موقت حداکثر ۶ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندی انتخابات برای تشکیل ”مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی” را برگزار کند. پس از تشکیل این مجلس وظیفه شورای ملی مقاومت و موجودیت آن خاتمه می یابد و دولت موقت استعفای خود را به مجلس مؤسسان تقدیم می کند.<ref>[https://iranncr.org/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7.html وبسایت شورای ملی مقاومت ایران]</ref> | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
== انقلاب ایدئولوژیک == | == انقلاب ایدئولوژیک == | ||
[[پرونده:انقلاب ایدئولوژیک.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی در پاریس- انقلاب ایدئولوژیک]] | [[پرونده:انقلاب ایدئولوژیک.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی در پاریس- انقلاب ایدئولوژیک]] | ||
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمع بندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمع بندی به این نتیجه رسیدند که ردهی تشکیلاتی زنان و میزان حضور آنها در سطوح فرماندهی با میزان مسئولیتپذیری و نقشی که در سازمان مجاهدین خلق ایفا کردهاند متناسب نیست.آنها معتقد بودند این آثار خودبخودی و شائبههای مردسالاری است که اینچنین نمود پیدا کرده است. مجاهدین معتقد بودند با توجه به اینکه خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روح الله خمینی «زن ستیزی» است، آنها باید در این رابطه در نقطه مقابل قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند. | سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمع بندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمع بندی به این نتیجه رسیدند که ردهی تشکیلاتی زنان و میزان حضور آنها در سطوح فرماندهی با میزان مسئولیتپذیری و نقشی که در سازمان مجاهدین خلق ایفا کردهاند متناسب نیست.آنها معتقد بودند که این آثار خودبخودی و شائبههای مردسالاری است که اینچنین نمود پیدا کرده است. مجاهدین معتقد بودند با توجه به اینکه خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روح الله خمینی «زن ستیزی» است، آنها باید در این رابطه در نقطه مقابل او قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند. | ||
از سویی مرکزیت مجاهدین به این نتیجه رسید که این مشکل تنها با ارتقاء رده تشکیلاتی برخی از زنان در این سازمان برطرف نخواهد شد، بلکه راه حل باید | از سویی مرکزیت مجاهدین به این نتیجه رسید که این مشکل تنها با ارتقاء رده تشکیلاتی برخی از زنان در این سازمان برطرف نخواهد شد، بلکه راه حل باید ریشهایتر باشد. آنها معتقد بودند زنان باید به مدار رهبری در این سازمان راه یابند. در آن زمان مسعود رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران بود. در همین راستا بود که مریم رجوی به عنوان یکی از شاخصه های بسیار مشهور در میان زنان این سازمان به عنوان همردیف مسئول اول انتخاب شد. | ||
مریم رجوی پس از این واقعه به درخواست خود و با موافقت همسرش، از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه گشت. طلاق وی نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را ،در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزهیی میدید که تمامی انرژیها و توان او را میطلبید. | مریم رجوی پس از این واقعه به درخواست خود و با موافقت همسرش، از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه گشت. طلاق وی نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را ،در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزهیی میدید که تمامی انرژیها و توان او را میطلبید. | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
مریم رجوی که خود به عنوان یکی از اعضاء برجسته سازمانش در جمع بندی فوق حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار میگیرد، مبارزه ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده ساز و منع کننده برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می یابد که او خود را به عنوان یک زن، ناخودآگاه و به هر میزان، مملوک یک مرد به عنوان «شوهر» میبیند. | مریم رجوی که خود به عنوان یکی از اعضاء برجسته سازمانش در جمع بندی فوق حضور داشت، معتقد بود مبارزه با آثار مردسالاری و تمامی موانعی که در برابر یک زن قرار میگیرد، مبارزه ای بسیار پیچیده و عمیق است که نیاز به یک انقلاب در اندیشه دارد. از دیدگاه او بخش قابل توجهی از قوانین بنده ساز و منع کننده برای یک زن در مسیر مبارزه، زمانی عینیت می یابد که او خود را به عنوان یک زن، ناخودآگاه و به هر میزان، مملوک یک مرد به عنوان «شوهر» میبیند. | ||
این انقلاب ریشه ای در مبارزه با این اندیشه از دیدگاه مریم رجوی زمانی ببیشتر ضررورت مییابد که سازمان مجاهدین برای اولین بار در تاریخ مبارزات ایران با تعداد قابل توجهی از زنان مواجه شد، که به صفوف این سازمان پیوسته بودند. | |||
قابل ذکر است که پیش ازین در اغلب سازمانهای چریکی، بطور اتوماتیک و بدلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده عملا امری نکوهیده و بسیار نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تکنمود در این سازمانها حضور داشتند. حال در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گسترده ای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه چریکی و سرسختانه را حل میکرد. | قابل ذکر است که پیش ازین در اغلب سازمانهای چریکی، بطور اتوماتیک و بدلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده عملا امری نکوهیده و بسیار نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تکنمود در این سازمانها حضور داشتند. حال در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گسترده ای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه چریکی و سرسختانه را حل میکرد. | ||
درادامه همین روند بود که مریم رجوی در اقدامی غیرمعمول به رغم اتهاماتی که میدانست به او زده خواهد شد، از مسعود رجوی تقاضای ازدواج نمود. مسعود رجوی در آنزمان و بطور خاص بخاطر نقش بلاجایگزینش در دوران مبارزه سیاسی و همچنین مبارزات زمان شاه، به یک رهبر کاریزماتیک و سمبلی از آرمانهای مجاهدین تبدیل شده بود. مریم رجوی معتقد بود این حرکت نمادین و | درادامه همین روند بود که مریم رجوی در اقدامی غیرمعمول به رغم اتهاماتی که میدانست به او زده خواهد شد، از مسعود رجوی تقاضای ازدواج نمود. مسعود رجوی در آنزمان و بطور خاص بخاطر نقش بلاجایگزینش در دوران مبارزه سیاسی پس از انقلاب و همچنین مبارزات زمان شاه، به یک رهبر کاریزماتیک و سمبلی از آرمانهای مجاهدین تبدیل شده بود. مریم رجوی معتقد بود این حرکت نمادین و سنت شکنانه برای تمامی زنان و مردان مجاهدین این پیام را دارد که یک عضو مجاهدین زمانی که در صف مبارزه قرار میگیرد، باید آرمان و راهبر عقیدتیاش را در کانون عواطف خود قرار دهد. او با این حرکت به تمامی زوج هایی که در آن زمان در مجاهدین حضور داشتند شوکی وارد کرد که نشان میداد اولویت برای اعضاء مجاهدین نه زندگی خصوصی و خانوادگی بلکه آرمان و اهداف مبارزاتی است. این امر بخصوص برای زنانی که تحت سلطه فرهنگ تثبیت شده اجتماعی با یک پشتوانهی تاریخی، خود را در چارچوب زندگی خانوادگی محدود و محصور در همسر و تابع تمام عیار او میدانستند، یک خرق عادت رو به جلو و نشانهی خوب در جهت کسب هویت مستقل مبارزاتی آنها بشمار میرفت. | ||
این روند و حلقات تکمیلی آن در سازمان مجاهدین خلق به [[انقلاب ایدئولوژیک]] معروف است. مریم رجوی بخاطر این حرکت مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت اما این حرکت را لازمهی بقا و حرکت سازمان مجاهدین خلق میدانست. همچنین انقلاب ایدئولوژیک که مجاهدین آنرا رمز تداوم بقاء خود در شرایط سرسخت مبارزه میدانند، اگر چه به نظر برای مجاهدین دستاوردهای بزرگی درایجاد انگیزه و روحیه جلو برنده مبارزاتی داشته، اما برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشته است. | این روند و حلقات تکمیلی آن در سازمان مجاهدین خلق به [[انقلاب ایدئولوژیک]] معروف است. مریم رجوی بخاطر این حرکت مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت اما این حرکت را لازمهی بقا و حرکت سازمان مجاهدین خلق میدانست. همچنین انقلاب ایدئولوژیک که مجاهدین آنرا رمز تداوم بقاء خود در شرایط سرسخت مبارزه میدانند، اگر چه به نظر برای مجاهدین دستاوردهای بزرگی درایجاد انگیزه و روحیه جلو برنده مبارزاتی داشته، اما برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشته است. | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۸۰: | ||
=== شرکت مجاهدین در جنگ علیه عراق === | === شرکت مجاهدین در جنگ علیه عراق === | ||
سازمان مجاهدین خلق پس از آغاز جنگ ایران و عراق، رسما وارد این جنگ شده و اعضایش در جبههها علیه ارتش عراق جنگیدند. اما این موضوع از طرف حامیان خمینی تحمل نمیشد و گاه از پشت بر آنها آتش گشوده میشد. تعدادی از افراد این سازمان نیز در جنگ ایران و عراق جان باختند. در تابستان ۱۳۶۱ و پس از فتح خرمشهر وقتی دولت عراق خواهان صلح شد موضع این سازمان نسبت به جنگ متفاوت بود. آنها معتقد بودند که باید به جنگ خاتمه داد. مسعود رجوی استمرار این جنگ را به گفتهی خود سرپوشی بر وضعیت نابسامان داخلی و بهانهای برای سرکوب آزادیها میدانست و شعار خمینی یعنی « فتح قدس از طریق کربلا و تشکیل هلال شیعی» را یک شعار مردم فریبانه توصیف میکرد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/74853-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%80-%D8%B5%D9%84%D8%AD عبدالعلی معصومی: جنگ بنی صدر ـ صلح «شورا» و مجاهدین در سیامین سال آتش بس تحمیلی]</ref> | سازمان مجاهدین خلق پس از آغاز جنگ ایران و عراق، رسما وارد این جنگ شده و اعضایش در جبههها علیه ارتش عراق جنگیدند. اما این موضوع از طرف حامیان خمینی تحمل نمیشد و گاه از پشت بر آنها آتش گشوده میشد. تعدادی از افراد این سازمان نیز در جنگ ایران و عراق جان باختند. در تابستان ۱۳۶۱ و پس از فتح خرمشهر وقتی دولت عراق خواهان صلح شد موضع این سازمان نسبت به جنگ متفاوت بود. آنها معتقد بودند که از فرداي پذيرش آتش بس توسط عراق و پس از بيرون كشيدن عراق از مناطق اشغال شده و پذيرش صلح و قطعنامه هاي سازمان ملل از جانب اين كشور؛ ديگر در صورت ادامه جنگ زيان كننده مردم ايران هستند و باید به جنگ خاتمه داد. برهمین اساس مسعود رجوی استمرار این جنگ را به گفتهی خود سرپوشی بر وضعیت نابسامان داخلی و بهانهای برای سرکوب آزادیها میدانست و شعار خمینی یعنی « فتح قدس از طریق کربلا و تشکیل هلال شیعی» را یک شعار مردم فریبانه توصیف میکرد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/74853-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%80-%D8%B5%D9%84%D8%AD عبدالعلی معصومی: جنگ بنی صدر ـ صلح «شورا» و مجاهدین در سیامین سال آتش بس تحمیلی]</ref> | ||
مسعود رجوی در نامهای به بنی صدر در این رابطه مینویسد:<blockquote>«می دانید که ما مجاهدین از آغاز با سیاست ضدملی و ضدانقلابی صدور به اصطلاح انقلاب خمینی مخالفت ورزیده و در دیدگاههای مندرج در برنامه شورای ملی مقاومت نیز به اتفاق امضاء نمودیم که به "جهان وطنی" قرون وسطایی و ارتجاعی خمینی اعتقادی نداریم. خمینی با ریاکاری | مسعود رجوی در نامهای به بنی صدر در این رابطه مینویسد:<blockquote>«می دانید که ما مجاهدین از آغاز با سیاست ضدملی و ضدانقلابی صدور به اصطلاح انقلاب خمینی مخالفت ورزیده و در دیدگاههای مندرج در برنامه شورای ملی مقاومت نیز به اتفاق امضاء نمودیم که به "جهان وطنی" قرون وسطایی و ارتجاعی خمینی اعتقادی نداریم. خمینی با ریاکاری تحت لوای اسلام به "یک نوع جهان وطنی و نفی مرزها و حدود سرمایه داری تظاهر نموده و حسب المعمول فرصت طلبان دست راستی (امثال حزب توده) را به طمع می انداخت". و از همین فتنه صدور به اصطلاح انقلاب بود که جنگ ایران و عراق قویّاً زمینه سازی شد. به عبارت بهتر این رژیم خمینی است که جنگ را زمینه سازی نمود و الّا جنگ کاملاً اجتناب پذیر بود. البته ما تجاوز قوای عراق به خاک میهنمان را (در همان سال ۵۹) آشکارا محکوم نمودیم و شما خوب می دانید که ما (مجاهدین) در صفوف مستقل خود برای دفاع از مردم و میهن با قوای عراق جنگیدیم حال آن که مزدوران خمینی از پشت نیز بر ما آتش می گشودند و در بسیاری موارد دستگیر و شکنجه مان می کردند... پس از آن هنگام که خواست و نیاز عراق به صلح مسجّل شد (تابستان ۶۱) بدیهی بود که جز خمینی کسی خواستار ادامه جنگ نبود»<ref>کتاب گزارش مسئول شورا به مردم ایران در مورد جدایی بنی صدر</ref></blockquote> | ||
[[پرونده:بیانیه صلح بین مسعود رجوی و طارق عزیز.JPG|جایگزین=بیانیه مشترک صلح بین مسعود رجوی و نایب نخست وزیر عراق|بندانگشتی|بیانیه مشترک صلح بین مسعود رجوی و نایب نخست وزیر عراق]] | [[پرونده:بیانیه صلح بین مسعود رجوی و طارق عزیز.JPG|جایگزین=بیانیه مشترک صلح بین مسعود رجوی و نایب نخست وزیر عراق|بندانگشتی|بیانیه مشترک صلح بین مسعود رجوی و نایب نخست وزیر عراق]] | ||
خط ۲۹۹: | خط ۲۹۹: | ||
در روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی از فرانسه به عراق رفت. هواپیمای حامل مسعود رجوی که چند سرنشین بیشتر نداشت فرودگاه اورو (Evro) در پاریس را به مقصد بغداد ترک کرد. این پرواز پس از یک سلسله حوادث ده روزه رخ داد. | در روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی از فرانسه به عراق رفت. هواپیمای حامل مسعود رجوی که چند سرنشین بیشتر نداشت فرودگاه اورو (Evro) در پاریس را به مقصد بغداد ترک کرد. این پرواز پس از یک سلسله حوادث ده روزه رخ داد. | ||
در بیانیه شورای ملی مقاومت در این رابطه آمده است:<blockquote>«شورای ملی مقاومت | در بیانیه شورای ملی مقاومت در این رابطه آمده است:<blockquote>«شورای ملی مقاومت با اشاره به «توطئههای پنهان و آشکار رژیمخمینی و حامیان بینالمللیاش که بااستفاده از آلتدستهای ”ایرانی“ خود ، علیه مقاومت حقطلبانه و خونین مردم ایران» انجام میشود، و با اشاره به شیوههای رایج رژیمخمینی ازجمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی برای فلجکردن جنبش مقاومت معتقد است در واقع آنچه شورای ملی مقاومت را برای دشمنان رهایی ایران غیرقابلتحمل میکند ، وفاداری شورا به اصل استقلال و سرسختی و پافشاریش در دفاع از این آرمان والاست. نظربه همه اینملاحظات ،برای خنثیکردن توطئههای دشمن ازیکسو و پاسخگویی به الزامهای مرحله جدید تدارک قیام ازسوی دیگر ،محل اقامت آقای مسعودرجوی، مسئول شورا، از اروپا به خاک کشور عراق منتقل میشود»<ref>بیانیه اجلاس فوقالعاده شورای ملی مقاومت ۲۳اردیبهشت سال۱۳۶۵</ref></blockquote>۱۳ فروردین همان سال بمبی در چند صد متری اقامتگاه مسعود رجوی منفجر شد. در روز ۲۶فروردین، روزنامه اطلاعات در ایران خطاب بهدولت فرانسه تصریح نمود:<blockquote>«اگر فرانسویها میخواهند در رابطه با ایران تجدیدنظر کنند، پایگاههای منافقین را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش میداند آنها را کجا ببرد، بختیار و بنیصدر مال شما؛ در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یککشور دوست است».</blockquote> | ||
«اگر فرانسویها میخواهند در رابطه با ایران تجدیدنظر کنند، پایگاههای منافقین را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش میداند آنها را کجا ببرد، بختیار و بنیصدر مال شما؛ در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یککشور دوست است». | |||
=== پیشینهی سفر مسعود رجوی از فرانسه به عراق === | === پیشینهی سفر مسعود رجوی از فرانسه به عراق === | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۲۹: | ||
«اگر بپرسيد براي چه ميروي؟ در يك كلام مي گويم، "كه برفروزم آتشها در كوهستانها"… | «اگر بپرسيد براي چه ميروي؟ در يك كلام مي گويم، "كه برفروزم آتشها در كوهستانها"… | ||
بسیاری این سخن را نشانهای از قصد او برای تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران میدانند. تا پیش ازین یکانهای رزمی | بسیاری این سخن را نشانهای از قصد او برای تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران میدانند. تا پیش ازین یکانهای رزمی مجاهدین در مرز ایران و عراق تنها به عملیات محدود پارتیزانی دستی میزدند. از دیدگاه مجاهدین نیروهای رزمی آنها در مرز باید در شکل و محتوا وارد یک جهش میشدند. از نظر مسعود رجوی این جهش تنها با تشکیل ارتش آزادیخبش ملی ایران امکان پذیر بود. | ||
در بهار ۱۳۶۶ در پی یک جمعبندی الزامات سیاسی-نظامی برای تشکیل ارتش آزادیخبش بررسی شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی تشکیل ارتش آزادیخبش را اعلام نمود.در این رابطه گردانهای نظامی مجاهدین با شرایط جدید سازمان داده شده و آموزشهای جدید خود را آغاز نمودند. مجاهدین خلق معتقدند سنگ بنای ارتش آزادیبخش نه در سال ۱۳۶۶ بلکه در روزی بنا گذاشته شد که مسعود رجوی نیروهای ملیشیا (نیروهای جوان نیمه وقت) را تشکیل داد. این ارتش در پروسهی تکاملی خود به یک ارتش بسیار منظم پیاده و سپس در عرض مدت کوتاهی با غنائم بسیاری که در یکی از عملیاتهای خود بدست آورد به یک ارتش منظم زرهی تبدیل شد. در سال ... فیگارو این ارتش را تحصیلکردهترین ارتش دنیا نامید. مانور زرهی این ارتش با نام طلوع از طرف خبرگزاریهای بین المللی انعکاس داده شد. | در بهار ۱۳۶۶ در پی یک جمعبندی الزامات سیاسی-نظامی برای تشکیل ارتش آزادیخبش بررسی شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی تشکیل ارتش آزادیخبش را اعلام نمود.در این رابطه گردانهای نظامی مجاهدین با شرایط جدید سازمان داده شده و آموزشهای جدید خود را آغاز نمودند. مجاهدین خلق معتقدند سنگ بنای ارتش آزادیبخش نه در سال ۱۳۶۶ بلکه در روزی بنا گذاشته شد که مسعود رجوی نیروهای ملیشیا (نیروهای جوان نیمه وقت) را تشکیل داد. این ارتش در پروسهی تکاملی خود به یک ارتش بسیار منظم پیاده و سپس در عرض مدت کوتاهی با غنائم بسیاری که در یکی از عملیاتهای خود بدست آورد به یک ارتش منظم زرهی تبدیل شد. در سال ... فیگارو این ارتش را تحصیلکردهترین ارتش دنیا نامید. مانور زرهی این ارتش با نام طلوع از طرف خبرگزاریهای بین المللی انعکاس داده شد. | ||
خط ۳۴۵: | خط ۳۴۳: | ||
پس از تشکیل شورای ملی مقاومت عمدهی وقت مسعود رجوی صرف مسئولیتش در شورای ملی مقاومت ایران می شد. این شورا پس از گذشت ۳۹ سال هنوز پا برجاست که نقش مسعود رجوی در ادامه بقاء و پیشرفت آن به گفتهی تمامی اعضایش بسیار بارز میباشد.<ref>دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۸</ref> | پس از تشکیل شورای ملی مقاومت عمدهی وقت مسعود رجوی صرف مسئولیتش در شورای ملی مقاومت ایران می شد. این شورا پس از گذشت ۳۹ سال هنوز پا برجاست که نقش مسعود رجوی در ادامه بقاء و پیشرفت آن به گفتهی تمامی اعضایش بسیار بارز میباشد.<ref>دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۸</ref> | ||
محمد حسین نقدی، یک دیپلومات ایرانی که در سال ۱۳۶۱ به شورای ملی مقاومت پیوست و در سال ۱۳۷۱ در رم به قتل رسید در مصاحبهیی در دیماه ۷۱ بهدنبال گسترش شورا گفت:<blockquote>«ما شوراییها معمولاً ابا داریم از اینکه نقش افراد را هم در این رابطه برجسته بکنیم، ولی من واقعاً تصور میکنم بهحق و بهجاست بگوییم که بیش از هرکس، این خواست عمومی جامعه و این ارادهی عمومی جامعه و این نیاز را و این که چگونه میشود این نیاز را ماده و متبلور کرد، مسئول شورای ملی مقاومت ایران آن را درک کرده و من فکر میکنم که واقعاً خارج از هرگونه تعارفی، حضور او هم بالاتر از هرچیز در عرصهی سیاسی از دلایل دوام و پیشرفت شورای ملی مقاومت و مقاومت بهطور عام بوده و من تصور میکنم که در یک فرض ذهنی، عدم وجود مسئول شورای ملی مقاومت ایران، باعث میشد که مقاومت ایران اگر هم وجود میداشت، شکل و شمایلش طور دیگری بود و در مراحل قطعاً عقبتری از این چیزی که امروز هست، میبود». </blockquote>دکتر منوچهر هزارخانی، نویسندهی برجستهی ایرانی و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاوت در همینزمان دربارهی نحوهی ادارهی جلسههای شورا گفت: <blockquote>«ما که در جلسهی شورای ملی مقاومت نشستهایم، همهمان نظر واحدی نداریم… سر راهحل سیاسی با هم دعوا داریم، والا بیخود جلسه تشکیل نمیدادیم. اینکه بایست چنین جلسههایی تشکیل بشود… را بهطور عام همه درک میکنند. اما اینکه کسی از عهدهی این کار بربیاید، این هنری است که اگر کسی این هنر را داشت، میشود رهبر. کسی که این ظرافتهای تعادل بخشیدن به یک نوع همکاری بین گروههایی که هیچکدامشان سیاستمدار حرفهیی نبودهاند، را داشته باشد، هنری دارد که همان هنر رهبری است. ما این را داریم و گمان میکنم که راهمان تا حد زیادی به اینخاطر هموار است».<ref>دموکراسی خیانت شده ص ۱۳۹</ref></blockquote> | محمد حسین نقدی، یک دیپلومات ایرانی که در سال ۱۳۶۱ به شورای ملی مقاومت پیوست و در سال ۱۳۷۱ در رم به قتل رسید در مصاحبهیی در دیماه ۷۱ بهدنبال گسترش شورا گفت:<blockquote>«ما شوراییها معمولاً ابا داریم از اینکه نقش افراد را هم در این رابطه برجسته بکنیم، ولی من واقعاً تصور میکنم بهحق و بهجاست بگوییم که بیش از هرکس، این خواست عمومی جامعه و این ارادهی عمومی جامعه و این نیاز را و این که چگونه میشود این نیاز را ماده و متبلور کرد، مسئول شورای ملی مقاومت ایران آن را درک کرده و من فکر میکنم که واقعاً خارج از هرگونه تعارفی، حضور او هم بالاتر از هرچیز در عرصهی سیاسی از دلایل دوام و پیشرفت شورای ملی مقاومت و مقاومت بهطور عام بوده و من تصور میکنم که در یک فرض ذهنی، عدم وجود مسئول شورای ملی مقاومت ایران، باعث میشد که مقاومت ایران اگر هم وجود میداشت، شکل و شمایلش طور دیگری بود و در مراحل قطعاً عقبتری از این چیزی که امروز هست، میبود». </blockquote>دکتر منوچهر هزارخانی، نویسندهی برجستهی ایرانی و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاوت در همینزمان دربارهی نحوهی ادارهی جلسههای شورا گفت: <blockquote>«ما که در جلسهی شورای ملی مقاومت نشستهایم، همهمان نظر واحدی نداریم… سر راهحل سیاسی با هم دعوا داریم، والا بیخود جلسه تشکیل نمیدادیم. اینکه بایست چنین جلسههایی تشکیل بشود… را بهطور عام همه درک میکنند. اما اینکه کسی از عهدهی این کار بربیاید، این هنری است که اگر کسی این هنر را داشت، میشود رهبر. کسی که این ظرافتهای تعادل بخشیدن به یک نوع همکاری بین گروههایی که هیچکدامشان سیاستمدار حرفهیی نبودهاند، را داشته باشد، هنری دارد که همان هنر رهبری است. ما این را داریم و گمان میکنم که راهمان تا حد زیادی به اینخاطر هموار است».<ref>دموکراسی خیانت شده ص ۱۳۹</ref></blockquote>با اینهمه مسعود رجوی در مورد شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین در نوشتهها و پیامهایش در مقاطع مختلف تصریح کرده است که هیچ تعصبی روی شورا یا مجاهدین وجود ندارد.مسعود رجوي اعتقاد دارد و اعلام كرده است كه معيار مقاومت و پرداخت قيمت مبارزه براي سرنگوني جمهوري اسلامي است و هر زمان گروه یا آلترناتیوی پیدا شود که مقاومت بيشتری کرده و ظرفیت بالاتری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تضمین دموکراسی داشته باشد، حاضر است از آن برغم اختلاف عقیده دفاع و حمایت کند. | ||
پس از اشغال عراق که سازمان مجاهدین خلق در احترام به دولت | پس از اشغال عراق که سازمان مجاهدین خلق در احترام به قوانین جدید دولت میزبان که پس از اشغال توسط ائتلاف به رهبری آمریکا روی کار آمده بود، حاضر شدند گردآوری سلاحهایشان را بپذیرند، مسعود رجوی همچنان هدایت سازمان مجاهدین را از طریق برگزاری جلسات متعدد بصورت ادامه داده است. همچنین او به مناسبتهای مختلف پیامها و بیانیههایی برای روشن کردن تاکتیکها و ترسیم اولویتهای مرحلهای صادر میکند ارسال میکند که از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران و مجاهدین پخش میشود. از جمله او در طول قیام دیماه ۱۳۹۶ چندین پیام خطاب به قیام کنندگان و جوانان فرستاد. استراتژی تدوین شدهای که توسط مسعود رجوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام شده و در پیامهای اخیر او نیز به آنها اشاره شده است، استراتژی ارتش آزادیبخش با کمک کانونهای شورشی و شوراهای هماهنگی است. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | ||
== منابع == | == منابع == |