کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
نهضت آزادی در بهمن‌ماه سال ۱۳۴۱ نهضت آزادی با انتشار بیانیه‌ای به تحلیل شرایط ایران و محکومیت «انقلاب سفید» پرداخت. در پی این اقدام حکومت شاه رهبران نهضت، از جمله مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی، یدالله سحابی و عزت‌الله سحابی را بازداشت و به زندان انداخت و از فعالیت این حزب جلوگیری و آن را غیرقانونی اعلام کرد.
نهضت آزادی در بهمن‌ماه سال ۱۳۴۱ نهضت آزادی با انتشار بیانیه‌ای به تحلیل شرایط ایران و محکومیت «انقلاب سفید» پرداخت. در پی این اقدام حکومت شاه رهبران نهضت، از جمله مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی، یدالله سحابی و عزت‌الله سحابی را بازداشت و به زندان انداخت و از فعالیت این حزب جلوگیری و آن را غیرقانونی اعلام کرد.


پس از آن فعالیت نهضت آزادی در اروپا و آمریکا با تلاش [[دکتر علی شریعتی|علی شریعتی]]، مصطفی چمران و ابراهیم یزدی تا آستانه انقلاب ایران ادامه یافت. این افراد با همکاری در انتشار روزنامه‌های «ایران آزاد» و «راه مجاهد»، در خارج از کشور نقش مؤثری در تبلیغ اهداف نهضت آزادی داشتند.
پس از آن فعالیت نهضت آزادی در اروپا و آمریکا با تلاش [[دکتر علی شریعتی|علی شریعتی]]، مصطفی چمران و ابراهیم یزدی تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. این افراد با همکاری در انتشار روزنامه‌های «ایران آزاد» و «راه مجاهد»، در خارج از کشور نقش مؤثری در تبلیغ اهداف نهضت آزادی داشتند.


پس از پیروزی انقلاب، خمینی، مسئولیت نخست‌وزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان، دبیرکل وقت نهضت آزادی سپرد.  همچنین پست‌های مهم دیگری به سایر اعضای نهضت داده شد. در دوران مسئولیت دولت موقت، به علت اشتغال شدید مسئولین نهضت آزادی در امور اجرائی دوران انقلاب، این نهضت فعالیت گسترده‌ای نداشت. دولت موقت تنها نه ماه به طول انجامید و با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و کارشکنی‌ها و دخالت‌های مکرّر مراجع قدرت و رادیو و تلویزیون در امور اجرائی، مهدی بازرگان از سمت خود استعفا داد و خمینی هم بلافاصله متن استعفای وی را پذیرفت.
پس از پیروزی انقلاب، خمینی، مسئولیت نخست‌وزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان، دبیرکل وقت نهضت آزادی سپرد.  همچنین پست‌های مهم دیگری به سایر اعضای نهضت داده شد. در دوران مسئولیت دولت موقت، به علت اشتغال شدید مسئولین نهضت آزادی در امور اجرائی دوران انقلاب، این نهضت فعالیت گسترده‌ای نداشت. دولت موقت تنها نه ماه به طول انجامید و با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و کارشکنی‌ها و دخالت‌های مکرّر مراجع قدرت و رادیو و تلویزیون در امور اجرائی، مهدی بازرگان از سمت خود استعفا داد و خمینی هم بلافاصله متن استعفای وی را پذیرفت.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
در ارديبهشت سال ۱۳۴۰، شماری از اعضای جبهه ملی ايران كه جناح مذهبی بودند، از جبهه شاخه زدند و نهضت آزادی ايران را تشكيل دادند. بنيانگذاران نهضت آزادی ۲۵ نفر از جمله مهدی بازرگان، يدالله سحابی، محمد رحيم عطايی، عباس سميعی، احمد صدر حاج سيد جوادی، عباس رادنيا و حسن نزيه و آيت الله طالقانی بودند. نهضت آزادی خود دارای دو جناح بود، جناح مذهبي شامل طالقانی، يدالله سحابی و عباس شيبانی، و جناح سياسی شامل حسن نزيه و عطايی. مهندس بازرگان به هر دو جناح نزديك بود و می‌توان او را سياسی – مذهبی خواند. این آقایان همه عضو جبهه ملی ایران بودند، ولی ریشه اعتقادات سیاسی آنها در مذهب بود. آنان می‌گفتند كه جبهه ملی به جدایی مذهب از حكومت عقیده دارد، در صورتیكه مذهب یك ایدئولوژی است و می تواند راهنمای ما در سیاست باشد. افزون بر این، باور داشتند كه جبهه ملی در مبارزه برای آزادی كند عمل می‌كند و پویایی لازم را ندارد، ولی آنها می‌توانند در قالب یك حزب مذهب‌گرا بهتر و فعال‌تر مبارزه كنند. حسن نزیه و محمد رحیم عطایی، با وجود اینكه جنبه سیاسی آنان بر جنبه مذهبی می‌چربید، به عنوان ایدئولوگ نهضت عمل می‌كردند كه چگونه می‌توان با كاربرد مذهب در سیاست موفق‌تر بود.
در ارديبهشت سال ۱۳۴۰، شماری از اعضای جبهه ملی ايران كه جناح مذهبی بودند، از جبهه شاخه زدند و نهضت آزادی ايران را تشكيل دادند. بنيانگذاران نهضت آزادی ۲۵ نفر از جمله مهدی بازرگان، يدالله سحابی، محمد رحيم عطايی، عباس سميعی، احمد صدر حاج سيد جوادی، عباس رادنيا و حسن نزيه و آيت الله طالقانی بودند. نهضت آزادی خود دارای دو جناح بود، جناح مذهبي شامل طالقانی، يدالله سحابی و عباس شيبانی، و جناح سياسی شامل حسن نزيه و عطايی. مهندس بازرگان به هر دو جناح نزديك بود و می‌توان او را سياسی – مذهبی خواند. این آقایان همه عضو جبهه ملی ایران بودند، ولی ریشه اعتقادات سیاسی آنها در مذهب بود. آنان می‌گفتند كه جبهه ملی به جدایی مذهب از حكومت عقیده دارد، در صورتیكه مذهب یك ایدئولوژی است و می تواند راهنمای ما در سیاست باشد. افزون بر این، باور داشتند كه جبهه ملی در مبارزه برای آزادی كند عمل می‌كند و پویایی لازم را ندارد، ولی آنها می‌توانند در قالب یك حزب مذهب‌گرا بهتر و فعال‌تر مبارزه كنند. حسن نزیه و محمد رحیم عطایی، با وجود اینكه جنبه سیاسی آنان بر جنبه مذهبی می‌چربید، به عنوان ایدئولوگ نهضت عمل می‌كردند كه چگونه می‌توان با كاربرد مذهب در سیاست موفق‌تر بود.


 نهضت آزادی خود را عضو جبهه ملی می‌دانست و حتی از جبهه درخواست كرده بود كه به عنوان یك سازمان وابسته به عضویت جبهه در آید. در كنگره ۱۳۴۱، اعضای نهضت آزادی، مانند طالقانی، بازرگان، نزیه و دیگران، در حالیكه درخواست عضویت حزب نهضت آزادی ایران در دست بررسی بود، به عنوان اعضای جبهه ملی ایران حضور داشتند. در آنجا حسن نزیه در هیئت رئیسه كنگره انتخاب شد. مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی جزو ۳۵ نفر شورای مركزی جبهه ملی ایران انتخاب شدند، ولی یدالله سحابی و حسن نزیه نفر ۳۶ و ۳۸ شدند. بنابراین، كل عضویت نهضت آزادی نسبت به جبهه ملی ایران وفادار بود. پس از تشكیل نهضت آزادی، مهندس بازرگان نامه‌ای به مصدق در احمدآباد نوشت كه در آن تشكیل نهضت آزادی و وفاداری آن را به اصول نهضت ملی و شخص مصدق اعلام نموده درخواست تایید كرده بود. بنابراین، تفاوت چندانی میان جبهه و نهضت بجز جنبه مذهبی آن نبود. البته در اواخر دهه چهل، جنبه مذهب‌گرایی نهضت آزادی كمی تعدیل شد. باید توجه كرد كه در مرامنامه نهضت آزادی پیروی از بیانیه جهانی حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد آمده بود؛ بنابراین، در اصول سیاسی فاصله بسیار زیادی با روحانیت سنتی و محافظه كار داشتند. افزون بر آن، پس از كودتای ۲۸ امرداد ۳۲، و پشت كردن جامعه روحانی به دولت ملی مصدق و پشتیبانی قدرتمند آنها از كودتا و حكومت محمدرضا شاه، روابط جبهه ملی با جامعه روحانیت تیره شده بود و بی اعتمادی ژرفی در جبهه ملی نسبت به روحانیان سنتی حكمفرما بود. نهضت آزادی كه جنبش‌هایی در میان روحانیان، سربازگیری و سازماندهی بخش انقلابی روحانیان را می‌دید، می‌خواست فاصله خود را با آنان كمتر كند و بدون اینكه همراه و همرزم شود، در جاده‌ای كه آنان صاف می‌كنند گام بردارد. نهضت آزادی معتقد به مبارزه سیاسی با رژیم شاه بود تا مبارزه خشونت آمیز.  
 نهضت آزادی خود را عضو جبهه ملی می‌دانست و حتی از جبهه درخواست كرده بود كه به عنوان یك سازمان وابسته به عضویت جبهه در آید. در كنگره ۱۳۴۱، اعضای نهضت آزادی، مانند طالقانی، بازرگان، نزیه و دیگران، در حالیكه درخواست عضویت حزب نهضت آزادی ایران در دست بررسی بود، به عنوان اعضای جبهه ملی ایران حضور داشتند. در آنجا حسن نزیه در هیئت رئیسه كنگره انتخاب شد. مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی جزو ۳۵ نفر شورای مركزی جبهه ملی ایران انتخاب شدند، ولی یدالله سحابی و حسن نزیه نفر ۳۶ و ۳۸ شدند. بنابراین، كل عضویت نهضت آزادی نسبت به جبهه ملی ایران وفادار بود. پس از تشكیل نهضت آزادی، مهندس بازرگان نامه‌ای به مصدق در احمدآباد نوشت كه در آن تشكیل نهضت آزادی و وفاداری آن را به اصول نهضت ملی و شخص مصدق اعلام نموده درخواست تایید كرده بود. بنابراین، تفاوت چندانی میان جبهه و نهضت بجز جنبه مذهبی آن نبود. البته در اواخر دهه چهل، جنبه مذهب‌گرایی نهضت آزادی كمی تعدیل شد. باید توجه كرد كه در مرامنامه نهضت آزادی پیروی از بیانیه جهانی حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد آمده بود؛ بنابراین، در اصول سیاسی فاصله بسیار زیادی با روحانیت سنتی و محافظه كار داشتند. افزون بر آن، پس از كودتای ۲۸ امرداد ۳۲، و پشت كردن جامعه روحانی به دولت ملی مصدق و پشتیبانی قدرتمند آنها از كودتا و حكومت محمدرضا شاه، روابط جبهه ملی با جامعه روحانیت تیره شده بود و بی اعتمادی ژرفی در جبهه ملی نسبت به روحانیان سنتی حكمفرما بود. نهضت آزادی كه جنبش‌هایی در میان روحانیان، سربازگیری و سازماندهی بخش رادیکال مذهبیون را می‌دید، می‌خواست فاصله خود را با آنان كمتر كند و بدون اینكه همراه شود، در جاده‌ای كه آنان صاف می‌كنند گام بردارد. نهضت آزادی معتقد به مبارزه سیاسی با رژیم شاه بود تا مبارزه خشونت آمیز.  


مهدی بازرگان، معروف به مهندس بازرگان، که فرزند یک بازاری متمول و بسیار مذهبی بود، پس از تحصیل در پاریس، برای تدریس در دانشکده فنی به ایران بازگشت. او نظریه جدایی امور معنوی و دنیوی را رد می‌کرد و بر این باور بود که سیاست باید توسط مذهب، هدایت شود. بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس از طرف دکتر محمدمصدق به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد. وی سپس به ریاست سازمان آب تهران منصوب و اولین شبکه آب‌رسانی تهران را راه‌اندازی کرد. پس از سقوط دولت محمد مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت‌های سیاسی مهدی بازرگان گسترش بیشتری یافت. در نهضت مقاومت ملی به رهبری سید رضا زنجانی بازرگان نیز پس از عزل از سمت ریاست سازمان اب اقدام به فعالیت کرد. در آن سازمان بسیاری از طرفداران محمد مصدق برای مبارزه سیاسی سازمان‌دهی شده بودند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه الهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبهه ملی دوم بود.
مهدی بازرگان، معروف به مهندس بازرگان، که فرزند یک بازاری متمول و بسیار مذهبی بود، پس از تحصیل در پاریس، برای تدریس در دانشکده فنی به ایران بازگشت. او نظریه جدایی امور معنوی و دنیوی را رد می‌کرد و بر این باور بود که سیاست باید توسط مذهب، هدایت شود. بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس از طرف دکتر محمدمصدق به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد. وی سپس به ریاست سازمان آب تهران منصوب و اولین شبکه آب‌رسانی تهران را راه‌اندازی کرد. پس از سقوط دولت محمد مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت‌های سیاسی مهدی بازرگان گسترش بیشتری یافت. در نهضت مقاومت ملی به رهبری سید رضا زنجانی بازرگان نیز پس از عزل از سمت ریاست سازمان اب اقدام به فعالیت کرد. در آن سازمان بسیاری از طرفداران محمد مصدق برای مبارزه سیاسی سازمان‌دهی شده بودند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه الهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبهه ملی دوم بود.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
پس از اولین کنگره نهضت آزادی بعد از انقلاب و تصویب اصول و رئوس فعالیت، نهضت آزادی در سال ۱۳۶۰ برای اخذ پروانه رسمی از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب اقدام کرد و مدارک لازم را برای کمیسیون ارسال داشت. کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب بدون ارائه هرگونه توضیح قانونی، از صدور پروانه رسمی برای نهضت آزادی ایران امتناع کرد.علی‌رغم استمرار فشارها و محروم ساختن از پروانه رسمی، نهضت آزادی همچنان به فعالیت‌های خویش ادامه داد و بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی که فعالیت احزاب را آزاد اعلام می‌دارد، دارای دفتر مرکزی و روزنامه‌ی ارگان خود به نام «روزنامه میزان» بود. نهضت در این دوره علی‌رغم فشارهای مستقیم بر نمایندگان خود در مجلس، به نقد حاکمیت و سیاست‌های آن پرداخت.
پس از اولین کنگره نهضت آزادی بعد از انقلاب و تصویب اصول و رئوس فعالیت، نهضت آزادی در سال ۱۳۶۰ برای اخذ پروانه رسمی از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب اقدام کرد و مدارک لازم را برای کمیسیون ارسال داشت. کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب بدون ارائه هرگونه توضیح قانونی، از صدور پروانه رسمی برای نهضت آزادی ایران امتناع کرد.علی‌رغم استمرار فشارها و محروم ساختن از پروانه رسمی، نهضت آزادی همچنان به فعالیت‌های خویش ادامه داد و بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی که فعالیت احزاب را آزاد اعلام می‌دارد، دارای دفتر مرکزی و روزنامه‌ی ارگان خود به نام «روزنامه میزان» بود. نهضت در این دوره علی‌رغم فشارهای مستقیم بر نمایندگان خود در مجلس، به نقد حاکمیت و سیاست‌های آن پرداخت.


=== واقعیت نقش نهضت آزادی در دوران خمینی از زبان بازرگان ===
=== نقش نهضت آزادی در دوران خمینی از زبان بازرگان ===
در سال ۶۷ آقای مهندس بازرگان، رهبر «نهضت آزادی ایران» که در اذهان، «استحاله‌طلب» تلقی می‌شد، در نامة سرگشادة مفصلی به خمینی، برای شکایت از فشارهایی که بر او و همکارانش وارد می‌آمد، نوشت که «مدعیان [یعنی همان اوباش هوادار خمینی] او را مخیر کرده‌اند که میان حیات خفیف خائنانه یا توقف داوطلبانه و تعطیل شرافتمندانة فعالیت سیاسی، یکی را انتخاب کند». او انگیزة «مدعیان» را چنین بیان کرده بود که «اولاً نهضت آزادی با فلج‌شدن از داخل و لکه‌دار شدن در خارج اسماً در صحنه سیاست و خدمت باقی بماند ولی عملاً منشأ اثر مثبتی نبوده حیات و حرکت چندانی جز در زیر ذره‌بین اطلاعاتی آنها نداشته باشد، ثانیاً با تظاهر به این که در جمهوری اسلامی ایران، حزب قانونی مخالف... حضور و فعالیت و امنیت دارد، بتوانند به تبلیغات نادرست سیاسی و انتخاباتی و خلافکاریهای اقتصادی و سیاسی خود جامة حق به‌جانب بپوشانند و نهضت آزادی وسیله‌یی برای فریبهای سیاسی و خیانت بشود». او هشدار داده بود که اگر این وضع ادامه یابد، نهضت آزادی فعالیتش را متوقف خواهد کرد؛ اما در عمل چنین نکرد و به همان حیات خفیف خائنانه تن داد. بعدها شایع شد که او در ایام آخر عمر، با نتیجه‌گیری از تجربة شخصی خود، به‌فکر جدایی دین از دولت تمایل پیدا کرده بود.<ref>[[منوچهر هزار خانی: مقاومت و انواع گوناگون حیات خفیف خائنانه]]</ref>
در سال ۶۷ آقای مهندس بازرگان، رهبر «نهضت آزادی ایران» که در اذهان، «استحاله‌طلب» تلقی می‌شد، در نامة سرگشادة مفصلی به خمینی، برای شکایت از فشارهایی که بر او و همکارانش وارد می‌آمد، نوشت که «مدعیان [یعنی همان اوباش هوادار خمینی] او را مخیر کرده‌اند که میان حیات خفیف خائنانه یا توقف داوطلبانه و تعطیل شرافتمندانة فعالیت سیاسی، یکی را انتخاب کند». او انگیزة «مدعیان» را چنین بیان کرده بود که «اولاً نهضت آزادی با فلج‌شدن از داخل و لکه‌دار شدن در خارج اسماً در صحنه سیاست و خدمت باقی بماند ولی عملاً منشأ اثر مثبتی نبوده حیات و حرکت چندانی جز در زیر ذره‌بین اطلاعاتی آنها نداشته باشد، ثانیاً با تظاهر به این که در جمهوری اسلامی ایران، حزب قانونی مخالف... حضور و فعالیت و امنیت دارد، بتوانند به تبلیغات نادرست سیاسی و انتخاباتی و خلافکاریهای اقتصادی و سیاسی خود جامة حق به‌جانب بپوشانند و نهضت آزادی وسیله‌یی برای فریبهای سیاسی و خیانت بشود». او هشدار داده بود که اگر این وضع ادامه یابد، نهضت آزادی فعالیتش را متوقف خواهد کرد؛ اما در عمل چنین نکرد و به همان حیات خفیف خائنانه تن داد. بعدها شایع شد که او در ایام آخر عمر، با نتیجه‌گیری از تجربة شخصی خود، به‌فکر جدایی دین از دولت تمایل پیدا کرده بود.<ref>[[منوچهر هزار خانی: مقاومت و انواع گوناگون حیات خفیف خائنانه]]</ref>