کاربر:Abbas/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''شیخ فضل الله نوری''' زاده ۳ دی ۱۲۲۲، درگذشته ۹ مرداد ۱۲۸۸) پسر ملاعباس نوری مازندرانی از آخوندهای صاحب نفوذ شیعه و مخالف حکومت مشروطه در ایران بود. وی در تهران به دنیا آمد و درسهای مقدماتی را در تهران تمام کرد و راهی نجف در عراق شد و در کلاس شیخ رازی نجفی شرکت کرد. شیخ فضل الله در سامرا به همراه دایی خود، «محدث نوری» چند سال نیز در کلاس درس میرزای شیرازی شرکت کرد. وی سپس در سال ۱۳۰۰ به تهران بازگشت و مشغول تدریس در ایران شد. پس از درگذشت میرزای شیرازی علی‌رغم مخالفت های بسیار با اعلام مرجعیت او، و پس از درگذشت میرزای آشتیانی به عنوان مجتهد اول تهران مطرح شد<ref>[https://www.bartarinha.ir/fa/news/447514/%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%AF شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد-سایت بالاترین]</ref>. شیخ فضل الله نوری از جمله کسانی بود که با انقلاب مشروطه که محصول مبارزه انقلابیون برای آزادی مردم بود مخالفت می‌کرد. اما با وجود مخالفتهای شیخ فضل الله نوری با مشروطه، سرانجام جنبش مشروطه در سال ۱۲۸۷ به پیروزی رسید. شیخ فضل الله نوری با همدست شدن با محمد علی شاه علیه مشروطه، «مشروعه« را علم کرد. وی در توجیه مخالفتهایش با مشروطه از حربه دین استفاده میکرد و با آن به سرکوب مشروطه خواهان پرداخت. سرانجام بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان شیخ فضل الله نوری به اتهام فساد و مفسده برانگیزی در بین مردم و سوءاستفاده از نام اسلام محکوم به اعدام شد و در ۹ مرداد ۱۲۸۸ به جرم صدور فتواهای بسیار در قتل و شکنجه و مثله کردن بسیاری از مشروطه طلبان در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با مشروطه خواهان برخاست-سایت مجاهد]</ref><ref>[https://www.bartarinha.ir/fa/news/447514/%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%AF شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد؟-سایت بالاترین]</ref>.
'''شیخ فضل الله نوری''' زاده ۳ دی ۱۲۲۲، درگذشته ۹ مرداد ۱۲۸۸) پسر ملاعباس نوری مازندرانی از آخوندهای صاحب نفوذ شیعه و مخالف حکومت مشروطه در ایران بود. وی در تهران به دنیا آمد و درسهای مقدماتی را در تهران تمام کرد و راهی نجف در عراق شد و در کلاس شیخ رازی نجفی شرکت کرد. شیخ فضل الله در سامرا به همراه دایی خود، «محدث نوری» چند سال نیز در کلاس درس میرزای شیرازی شرکت کرد. وی سپس در سال ۱۳۰۰ به تهران بازگشت و مشغول تدریس در ایران شد. پس از درگذشت میرزای شیرازی علی‌رغم مخالفت های بسیار با اعلام مرجعیت او، و پس از درگذشت میرزای آشتیانی به عنوان مجتهد اول تهران مطرح شد<ref>[https://www.bartarinha.ir/fa/news/447514/%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%AF شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد-سایت بالاترین]</ref>. شیخ فضل الله نوری از جمله کسانی بود که با انقلاب مشروطه که محصول مبارزه انقلابیون برای آزادی مردم بود مخالفت می‌کرد. اما با وجود مخالفتها و ضدیتهای شیخ فضل الله نوری با مشروطه، سرانجام جنبش مشروطه در سال ۱۲۸۷ به پیروزی رسید. شیخ فضل الله نوری با همدست شدن با محمد علی شاه علیه مشروطه، «مشروعه« را علم کرد. وی در توجیه مخالفتهایش با مشروطه از حربه دین استفاده میکرد و با آن به سرکوب مشروطه خواهان پرداخت. سرانجام بعد از فتح تهران توسط مشروطه خواهان شیخ فضل الله نوری به اتهام فساد و مفسده برانگیزی در بین مردم و سوءاستفاده از نام اسلام محکوم به اعدام شد و در ۹ مرداد ۱۲۸۸ به جرم صدور فتواهای بسیار در قتل و شکنجه و مثله کردن بسیاری از مشروطه طلبان در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با مشروطه خواهان برخاست-سایت مجاهد]</ref><ref>[https://www.bartarinha.ir/fa/news/447514/%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D8%AF شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد؟-سایت بالاترین]</ref>.


== دوران جوانی ==
== دوران جوانی ==
شیخ فضل الله نوری در ۳ دی ۱۳۲۲ به دنیا آمد. او پسر ملاعباس نوری مازندرانی بود. دروس مقدماتی را در تهران گذراند و به نجف سفر کرد و در درسهای شیخ راضی نجفی شرکت کرد. شیخ فضل الله نوری در سامرا نیز به همراه دایی خود «محدث نوری» در کلاسهای درس میرزای شیرازی شرکت کرد. همسر او سکینه دختر محدث نوری بود. نام فرزندان پسر او، شیخ مهدی (کیا) نوری، ضیا الدین کیا (نوری)، حاج هادی (کیا) نوری و جلال الدین کیا (نوری) بود. وی هشت دختر به نام‌های، زینب الشریه، مرضیه، احترام الشریه، بدیه الزمان، منیره، اقدس الزمان، انور الزمان و خدیجه داشت<ref>[http://www.asrislam.com/fa/news/1321/%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C فرزندان و نوه های شیخ فضل الله نوری-سایت عصر اسلام]</ref>. وی، سال ۱۳۰۰ به ایران بازگشت و به تدریس دروس حوزوی مشغول شد.
شیخ فضل الله نوری در ۳ دی ۱۳۲۲ به دنیا آمد. او پسر ملاعباس نوری مازندرانی بود. دروس مقدماتی را در تهران گذراند و به نجف سفر کرد و در درسهای شیخ رازی نجفی شرکت کرد. شیخ فضل الله نوری در سامرا نیز به همراه دایی خود «محدث نوری» در کلاسهای درس میرزای شیرازی شرکت کرد. همسر او سکینه دختر محدث نوری بود. نام فرزندان پسر او، شیخ مهدی (کیا) نوری، ضیا الدین کیا (نوری)، حاج هادی (کیا) نوری و جلال الدین کیا (نوری) بود. وی هشت دختر به نام‌های، زینب الشریه، مرضیه، احترام الشریه، بدیه الزمان، منیره، اقدس الزمان، انور الزمان و خدیجه داشت<ref>[http://www.asrislam.com/fa/news/1321/%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%81%D8%B6%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C فرزندان و نوه های شیخ فضل الله نوری-سایت عصر اسلام]</ref>. وی، سال ۱۳۰۰ به ایران بازگشت و به تدریس دروس حوزوی مشغول شد.


== مخالف مشروطه، هم‌دست محمد علی شاه ==
== مخالف مشروطه، هم‌دست محمد علی شاه ==
خط ۸۴: خط ۸۴:
شیخ فضل الله نوری پس از سفر حج، سپس به نجف رفت و از آنجا به ایران برگشت. در آن زمان آیت الله سید عبدالله بهبهانی از شیخ فضل الله نوری و سید محمد طباطبایی برای متحد شدن علیه اقدامات اتباع بیگانه وابسته به دولت، همچنین تبعیض و تجاوز و آزار و اذیت دولت به مردم دعوت کرد. اما شیخ فضل الله این دعوت را رد کرد. شیخ فضل الله همچنین با وجود اصرار آیت الله طباطبایی و بهبهانی برای تحصن، در تحصن شرکت نکرد چون تحصن را باعث تحریک جناح‌های رقیب درحکومت می‌دید.  
شیخ فضل الله نوری پس از سفر حج، سپس به نجف رفت و از آنجا به ایران برگشت. در آن زمان آیت الله سید عبدالله بهبهانی از شیخ فضل الله نوری و سید محمد طباطبایی برای متحد شدن علیه اقدامات اتباع بیگانه وابسته به دولت، همچنین تبعیض و تجاوز و آزار و اذیت دولت به مردم دعوت کرد. اما شیخ فضل الله این دعوت را رد کرد. شیخ فضل الله همچنین با وجود اصرار آیت الله طباطبایی و بهبهانی برای تحصن، در تحصن شرکت نکرد چون تحصن را باعث تحریک جناح‌های رقیب درحکومت می‌دید.  


پس از ادامه نهضت علیه دولت از جانب انقلابیون و مبارزین مشروطه، شیخ فضل الله در مخالفت با مشروطه گفت:«مشروطه خوب لفظی است، شاه دستخط مشروطیت را دادند، شاه مرحوم دستخط داده‌اند، مشروطه باید باشد ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.» شیخ فضل الله نوری قانونی که شرع در آن نباشد را قبول نداشت و با تشکیل مجلس انتخابی و تقسیم قوا نیز مخالفت کرد. یکی از مواد قانون مشروطه این بود که «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود» که شیخ فضل الله با این ماده به شدت مخالفت کرد و گفت:«محال است با اسلام حکم مساوات».
پس از ادامه نهضت علیه دولت از جانب انقلابیون و مبارزین مشروطه، شیخ فضل الله در مخالفت با مشروطه گفت:«مشروطه خوب لفظی است، شاه دستخط مشروطیت را دادند، شاه مرحوم دستخط داده‌اند، مشروطه باید باشد ولی مشروطه مشروعه و مجلس محدود، نه هرج و مرج.» شیخ فضل الله نوری قانونی که شرع در آن نباشد را قبول نداشت و با تشکیل مجلس انتخابی و تقسیم قوا نیز مخالفت کرد. یکی از مواد قانون مشروطه این بود که «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود.»


مخالفت و در ادامه دشمنی با مشروطه خواهان به آنجا رسید که شیخ فضل الله نوری در رابسه با بررسی قانون اساسی و تطبیق آن با شرع توسط بعضی علما گفت: «... وقتی را صرف این کار با جمعی از علما کردم و بقدر میسور تطبیق به شرع، یک درجه شد... لیکن فرقه‌ای که زمام امور حلّ و عقد مطالب و قبض و بسط مهامّ کلیه بدست آن‌ها بود مساعدت نمی‌کردند بلکه صریحاً و علناً گفته که ممکن نیست مشروطه منطبق شود با قواعد الهیه و اسلامیه و با این تصحیحات و تطبیقات دول خارجه ما را به عنوان مشروطه نخواهندشناخت»<ref>[[شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد-سایت جهان نیوز]]</ref>.
شیخ فضل الله با این ماده به شدت مخالفت کرد و گفت:«محال است با اسلام حکم مساوات».
 
مخالفت و در ادامه ضدیت با مشروطه خواهان به آنجا رسید که شیخ فضل الله نوریه با بررسی قانون اساسی و تطبیق آن با شرع توسط بعضی علما گفت: «... وقتی را صرف این کار با جمعی از علما کردم و بقدر میسور تطبیق به شرع، یک درجه شد... لیکن فرقه‌ای که زمام امور حلّ و عقد مطالب و قبض و بسط مهامّ کلیه بدست آن‌ها بود مساعدت نمی‌کردند بلکه صریحاً و علناً گفته که ممکن نیست مشروطه منطبق شود با قواعد الهیه و اسلامیه و با این تصحیحات و تطبیقات دول خارجه ما را به عنوان مشروطه نخواهندشناخت»<ref>[[شیخ فضل الله نوری که بود و چرا اعدام شد-سایت جهان نیوز]]</ref>.


شیخ فضل الله نمی‌خواست با استناد به رأی اکثریت، حتی برخلاف حکم شرع هم که باشد،قانونی وضع شود. چون برای او حکم و قانون،حکم و قانون شرع اسلام بود و بقیه قوانین برای او بی ارزش بود.  
شیخ فضل الله نمی‌خواست با استناد به رأی اکثریت، حتی برخلاف حکم شرع هم که باشد،قانونی وضع شود. چون برای او حکم و قانون،حکم و قانون شرع اسلام بود و بقیه قوانین برای او بی ارزش بود.  
خط ۹۴: خط ۹۶:
== توهین شیخ فضل الله به مراجع ==
== توهین شیخ فضل الله به مراجع ==
[[پرونده:شیخ فضل الله نوری.jpg|جایگزین=شیخ فضل الله نوری|بندانگشتی|شیخ فضل الله نوری]]
[[پرونده:شیخ فضل الله نوری.jpg|جایگزین=شیخ فضل الله نوری|بندانگشتی|شیخ فضل الله نوری]]
شیخ فضل الله نوری که از بزرگترین مراجع تقلید شیعه و پرچمدار مخالفت با مشروطه خواهان بود تا آخر عمر خود با مشروطه موافقت نکرد و در هنگامۀ اختلاف مجلس و دربار وقتی که مرحومان آخوندخراسانی و ملا عبداللّه مازندرانی و حاج میرزا حسین تهرانی تلگراف خود را برای حمایت مجلس نزد شیخ فضل الله نوری بردند که او هم آنرا تایید و امضا کند از امضای نامه خودداری کرده و گفته بود:
شیخ فضل الله نوری که از بزرگترین مراجع تقلید شیعه و پرچمدار مخالفت با مشروطه خواهان بود تا آخر عمر خود با مشروطه موافقت نکرد و در هنگامۀ اختلاف مجلس و دربار وقتی که آخوندخراسانی و ملا عبداللّه مازندرانی و حاج میرزا حسین تهرانی تلگراف خود را برای حمایت مجلس نزد شیخ فضل الله نوری بردند که او هم آنرا تایید و امضا کند از امضای نامه خودداری کرده و گفته بود:


«آخوند خراسانی عالم است ولی دین ندارد،حاج میرزا حسین دین دارد ولی علم ندارد و مازندرانی نه دین دارد و نه علم و من هرگز از چنین کسانی پیروی نمی‌کنم، ما هم قبول داریم ظلم به رعیت در حکومت مشروطه به مراتب کمتر از حکومت استبدادی ست لیکن از آنجا که درحکومت مطلقه ظواهر شریعت و اسلام محترم شمرده میشود لطماتی که از جانب آن به شرع شریف وارد خواهد شد به مراتب کمتر از لطماتی‌ست که مشروطه به شریعت میزندبر همین اساس نباید درنگ کرد و بر هر مسلمان باغیرتی واجب است که در حمایت و حفاظت از حکومت مطلقه در مقابل مشروطیت و مشروطه خواهان برخیزد...»
«آخوند خراسانی عالم است ولی دین ندارد،حاج میرزا حسین دین دارد ولی علم ندارد و مازندرانی نه دین دارد و نه علم و من هرگز از چنین کسانی پیروی نمی‌کنم، ما هم قبول داریم ظلم به رعیت در حکومت مشروطه به مراتب کمتر از حکومت استبدادی ست لیکن از آنجا که درحکومت مطلقه ظواهر شریعت و اسلام محترم شمرده میشود لطماتی که از جانب آن به شرع شریف وارد خواهد شد به مراتب کمتر از لطماتی‌ست که مشروطه به شریعت میزندبر همین اساس نباید درنگ کرد و بر هر مسلمان باغیرتی واجب است که در حمایت و حفاظت از حکومت مطلقه در مقابل مشروطیت و مشروطه خواهان برخیزد...»
خط ۱۲۴: خط ۱۲۶:


== نامه شیخ فضل الله نوری به محمد علی شاه  ==
== نامه شیخ فضل الله نوری به محمد علی شاه  ==
شیخ فضل الله نوری در ضدیت با مشروطه نامه‌ای به محمد علی شاه نوشت و در آن گفت:<blockquote>«بسم‌اللّه الرحمن الرحیم ـ به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلدالله ملکه و سلطانه، معروض می‌داریم: در روز دوازدهم شهر حال شوال که کارگزاران دولت جمع کثیری از وجوه علما و شاهزادگان و وزرا و امرا و اعیان و اشراف و تجار را حسب‌الامر احضار به دربار گر‌دون مدار نمودند، از طرف قرین‌الشرف ارادهٌ سنیه را به اعطای مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفق‌الکلمه جواب عرض نمودند که مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممکن‌الجمع نیست چنان‌چه به رأی‌العین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمی‌شویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد و در مقابل احکام اسلامیه، شاه و رعیت یکسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سیدالمرسلین (ص) ‌بعد از آن تلگرافات عموم ولایات که قریب به دویست طغری بود بعضی تفصیلا و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. ‌</blockquote><blockquote>و پس از آن احکام حجج اسلام و علماء ‌اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استیمان از این بلیهٌ عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف که غایب از آن محضر بودند یکان یکان خوانده شد بعد ذلک کله حضار مجلس از علما و تمام طبقات به توسط جناب اشرف صدراعظم عریضه [ای] ‌متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوکانه تقدیم داشتند و پس از استیذان شرفیاب حضور معدلت ظهور شدند و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند و به وعده مراحم ملوکانه و قبول استدعای مقصد اسلامی به اصدار دستخط انجم نقط مرخص شدند تاکنون که یوم بیست‌و چهارم است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دستخط آسایش شرف صدور نپذیرفته از آن‌جایی که به‌حکم محکم خلاق عالم جل اسمه، حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار برعهدهٌ سلطان وقت و علمای اعلام است؛ از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبهٌ انجاز وعد و اصدار دستخط می‌نمایند و داعیان به دفع‌الوقت گذرانیده تا امروز که مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمدالله نایل شدیم و از پیشگاه همایونی ایفا به وعد را جدا ‌مستدعی هستیم و چون این استدعا از جهت ادای تکلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم و متضرعانه جدا دستخط آفتاب نقط [را] در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشت که در این مرحله دارند از سدهٌ سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجهٌ آن را جز هدم دین و هرج ومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی‌دانیم ـ الامر امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع.»<ref>تاریخ بیداری ایرانیان-ناظم الاسلام کرمانی</ref>. لازم به ذکر است که درست پنج روز بعد از نامه شیخ فضل الله نوری، محمد علی‌شاه قاجار حکم به لغو مشروطه داد‌<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با انقلاب مشروطه برخاست-سایت مجاهد]</ref>.</blockquote>
شیخ فضل الله نوری در ضدیت با مشروطه نامه‌ای به محمد علی شاه نوشت و در آن گفت:<blockquote>«بسم‌اللّه الرحمن الرحیم ـ به موقف عرض بندگان اعلیحضرت شاهنشاه اسلامیان پناه خلدالله ملکه و سلطانه، معروض می‌داریم: در روز دوازدهم شهر حال شوال که کارگزاران دولت جمع کثیری از وجوه علما و شاهزادگان و وزرا و امرا و اعیان و اشراف و تجار را حسب‌الامر احضار به دربار گر‌دون مدار نمودند، از طرف قرین‌الشرف ارادهٌ سنیه را به اعطای مجلس شورای عمومی و تأسیس قوانین آن ابلاغ فرمودند تمام حاضرین متفق‌الکلمه جواب عرض نمودند که مجلس شورای عمومی منافی با قواعد اسلام است و ممکن‌الجمع نیست چنان‌چه به رأی‌العین مشاهده کردیم و ما مسلمانان که در تحت اقتدار سلطنت اسلامیه هستیم ابدا راضی نمی‌شویم که وهنی به اسلام و دین ما برسد و در مقابل احکام اسلامیه، شاه و رعیت یکسان است و بر همه لازم است حفظ دین و آیین شریعت سیدالمرسلین (ص) ‌بعد از آن تلگرافات عموم ولایات که قریب به دویست طغری بود بعضی تفصیلا و بعضی بر وجه اجمال قرائت شد. ‌</blockquote><blockquote>و پس از آن احکام حجج اسلام و علمای ‌اعلام ولایات گوشزد حاضرین شد و عرایض عدیده متظلمانه در استیمان از این بلیهٌ عظیمه از طبقات علما و اهل علم و طلاب و تجار و اصناف که غایب از آن محضر بودند یکان یکان خوانده شد بعد ذلک کله حضار مجلس از علما و تمام طبقات توسط جناب اشرف صدراعظم عریضه [ای] ‌متضرعانه در استدعای انصراف از این عزیمت به حضور باهرالنور ملوکانه تقدیم داشتند و پس از استیذان شرفیاب حضور معدلت ظهور شدند و استدعای مجدانه حضوری هم نمودند و به وعده مراحم ملوکانه و قبول استدعای مقصد اسلامی به اصدار دستخط انجم نقط مرخص شدند تاکنون که یوم بیست‌و چهارم است از ناحیه مقدسه اعلیحضرت همایونی دستخط آسایش شرف صدور نپذیرفته از آن‌جایی که به‌حکم محکم خلاق عالم جل اسمه، حفظ بیضه اسلام در قرون و اعصار برعهدهٌ سلطان وقت و علمای اعلام است؛ از آن روز تا حال همه روزه از داعیان مطالبهٌ انجاز وعد و اصدار دستخط می‌نمایند و داعیان به دفع‌الوقت گذرانیده تا امروز که مطالبه از حد گذشت چاره ندیده جز شرفیابی در دربار معدلت آثار و به حمدالله نایل شدیم و از پیشگاه همایونی ایفا به وعد را جدا ‌مستدعی هستیم و چون این استدعا از جهت ادای تکلیف شرعی است از صاحب شرع رخصت رجوع نداریم و متضرعانه جدا دستخط آفتاب نقط [را] در آسودگی اهل اسلام از اضطراب و وحشت و دهشت که در این مرحله دارند از سدهٌ سنیه استدعا داریم. قسم به جمیع معظمات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تأسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجهٌ آن را جز هدم دین و هرج ومرج و هدر دماء محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی‌دانیم ـ الامر امر الاقدس الاعلی مطاع مطاع.»<ref>تاریخ بیداری ایرانیان-ناظم الاسلام کرمانی</ref>. لازم به ذکر است که درست پنج روز بعد از نامه شیخ فضل الله نوری، محمد علی‌شاه قاجار حکم به لغو مشروطه داد‌<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4414 شیخ فضل الله نوری رسما به جنگ با انقلاب مشروطه برخاست-سایت مجاهد]</ref>.</blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />