کاربر:Khosro/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخهها
Alireza k h (بحث | مشارکتها) جایگزینی صفحه با 'وسط|بندانگشتی|1148x1148px' برچسبها: جایگزین شد واگردانی دستی |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار |
||
| (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|1148x1148px]] | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|1148x1148px]] | ||
{{جعبه اطلاعات سیاستمدار | |||
| نام = یدالله سحابی | |||
| تصویر = یدالله سحابی1.jpg | |||
| شرح تصویر = پرتره یدالله سحابی | |||
| نام کامل = | |||
| معروف به = | |||
| نام مستعار = | |||
| زادروز = ۷ اسفند ۱۲۸۴ | |||
| شهر تولد = تهران (محله سنگلج) | |||
| کشور تولد = ایران | |||
| تاریخ مرگ = ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ | |||
| شهر مرگ = تهران | |||
| کشور مرگ = ایران | |||
| نام همسر = معصومه اسدی (درگذشت ۱۲ مهر ۱۳۶۴) | |||
| فرزندان = عزتالله سحابی | |||
|خویشاوندان سرشناس = هاله سحابی (نوه) | |||
| تحصیلات = لیسانس علوم طبیعی از دارالمعلمین عالی (۱۳۱۰)؛ دکترای زمینشناسی از دانشگاه لیل فرانسه (۱۳۱۵) | |||
| دین = اسلام | |||
| حزب سیاسی = نهضت آزادی ایران (بنیانگذار) | |||
| سمت = نماینده مردم تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی؛ ریاست سنی مجلس شورای اسلامی؛ وزیر مشاور در امور طرحها و برنامههای انقلاب در دولت موقت مهدی بازرگان؛ عضو شورای انقلاب | |||
| پستهای قبلی = استاد زمینشناسی دانشگاه تهران؛ ریاست اداره فرهنگ تهران؛ معاونت وزارت فرهنگ؛ دانشیار زمینشناسی دانشکده علوم دانشگاه تهران | |||
| فعالیتها = | |||
| قبل از = | |||
| بعد از = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
| امضا = | |||
| زیرنویس = | |||
}} | |||
'''یدالله سحابی'''، (متولد ۷ اسفند ۱۲۸۴، تهران - درگذشته ۲۳ فروردین ۱۳۸۱، تهران) استاد زمینشناسی دانشگاه تهران و یکی از بنیانگذاران [[نهضت آزادی|نهضت آزادی ایران]] بود. وی پس از تحصیل در رشتههای علوم طبیعی و کسب دکترای زمینشناسی از دانشگاه لیل فرانسه، به تدریس و فعالیتهای علمی پرداخت و کتابهایی چون «خلقت انسان» و «زمینشناسی عمومی» تألیف کرد. او در عرصه سیاسی، از حامیان [[دکتر محمد مصدق]] بود و در تأسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ نقش داشت. وی چندین بار زندانی شد، از جمله چهار سال زندان از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵. پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، عضو شورای انقلاب، وزیر مشاور در دولت موقت [[مهدی بازرگان|مهندس مهدی بازرگان]] و نماینده تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی گردید و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. یدالله سحابی در سالهای بعد به انتقاد از سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی پرداخت، از جمله مخالفت با ادامه [[جنگ ایران و عراق]] و اعتراض به [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)|حمله به کوی دانشگاه]]. وی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ درگذشت. خانوادهاش، از جمله پسرش عزتالله و نوهاش هاله، نیز در فعالیتهای سیاسی درگیر بودند و مرگهایشان با حوادثی همراه بود. | |||
== زندگینامه اولیه و تحصیلات == | |||
یدالله سحابی در ۷ اسفند ۱۲۸۴ شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. اجداد پدری او از اصفهان بودند و جد مادریاش از خاندان مصطفائی تهران. پدرش در اوایل [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] در نظام خدمت میکرد و بعدها به کشاورزی مشغول شد. سحابی دوره ابتدایی را در دبستانهای شرف احمدی و اتحادیه گذراند و دبیرستان را در مدارس شرف، [[دارالفنون]] و دارالمعلمین مرکزی تا سال ۱۳۰۴ به پایان رساند. پس از چند ماه آموزگاری، نزدیک سه سال در سمنان و خراسان به راهسازی پرداخت. او در سال ۱۳۰۷ در دارالمعلمین عالی ثبتنام کرد و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغالتحصیلان لیسانس علوم طبیعی شد. یدالله سحابی در مهرماه ۱۳۰۴ تدریس در دبستان [[ابن سینا]] را آغاز کرد و در سال ۱۳۰۸ با دخترعمهاش، معصومه اسدی، ازدواج کرد. او در خرداد ۱۳۱۰ تحصیلاتش را پایان داد و به تدریس علوم طبیعی در دبیرستانهای دارالفنون، علمیه، شرف و ایرانشهر پرداخت. در تیرماه ۱۳۱۱ در مسابقه اعزام محصل به خارج قبول شد و در شهریور همان سال عازم اروپا گردید. وی در لیل فرانسه به تحصیل گیاهشناسی، جانورشناسی و آبهای زیرزمینی پرداخت و رساله دکترایش درباره «هاگهای زغالسنگهای فرانسه و ویژگیها و انتشار چینهشناسی آنها» بود. او در کراکوف لهستان نیز تحقیق کرد و در مهر ۱۳۱۵ دکترای زمینشناسی از دانشگاه لیل گرفت. پس از سفرهای علمی به انگلستان، سوئیس و ایتالیا، در اسفند ۱۳۱۵ به تهران بازگشت. | |||
=== ادامه تحصیلات و بازگشت به ایران === | |||
یدالله سحابی در تابستان ۱۳۱۲ با مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد قریب آشنا شد. در ۸ فروردین ۱۳۱۷ با سمت دانشیاری زمینشناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران شروع به کار کرد. وی ۲۵ سال در دانشگاه تهران تدریس کرد و صدها متخصص تربیت نمود. او ۷۰ سال تدریس متناوب در دبیرستانها و مؤسسات عالی داشت. پس از پنج سال تدریس دانشگاهی، به درجه استادی رسید و با دکتر فریدون فرشاد پایهگذار رشته زمینشناسی در دانشگاه تهران بود. همسرش در ۱۲ مهر ۱۳۶۴ درگذشت و سحابی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ در سن ۹۷ سالگی فوت کرد. آرامگاه وی در امامزاده عبدالله شهرری است. | |||
== فعالیتهای علمی و فرهنگی == | |||
یدالله سحابی کتابهای متعددی تألیف کرد، از جمله «زمینشناسی عمومی» در دهه ۱۳۳۰، «سنگشناسی سد لار»، «خلقت انسان» (۱۳۴۶، نوشته یدالله سحابی، در مورد ردپای نظریه داروین در قرآن)، «تکامل موجودات»، «توجه به آثار طبیعت در قرآن»، «قرآن و تکامل خلقت انسان»، «خلقت انسان در بیان قرآن»، «دعاهای قرآن»، و مقالات در زمینه زمینشناسی ایران، مناطق خشک و کویری. وی همچنین یادداشتی در مورد افسانه طوفان نوح از نظر زمینشناسی نوشت. او در تأسیس مؤسسه فرهنگی اخلاق در ۷ مرداد ۱۳۳۵، دبیرستان کمال در مهر ۱۳۳۷ (با شعار تحکیم دین از راه ترویج علم، فعال تا ۱۸ اسفند ۱۳۵۲)، دبیرستان کوثر در ۱۳۶۹، و آموزشگاه تربیت معلم تعلیمات دینی در ۱۲ شهریور ۱۳۲۹ (تا ۱۳۴۳ به عنوان کانون تعلیم معلمان دینی) نقش داشت. سحابی در شرکت سهامی انتشار در ۱۳۳۷ و شرکت فنی-مهندسی یاد (پس از اخراج از دانشگاه، با مدیریت مهدی بازرگان) مشارکت کرد. وی در اکتشاف و استخراج شرکت نفت با حکم دکتر محمد مصدق همکاری نمود. فعالیتهای صنعتی او شامل مکانیابی کارخانه سیمان آبیک در ۱۳۴۹، توسعه سیستم آبیاری، مطالعه قنات آینهورزان و قنات کرمانشاه، و بررسی برای کارخانههای قند بروجرد، تربت حیدریه، مرودشت و همدان از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۲ بود. او بازدیدهای محلی دانشجویان از معادن را سازماندهی کرد و با اداره کل معادن همکاری داشت. | |||
== فعالیتهای اداری و تخصصی == | |||
یدالله سحابی ریاست اداره فرهنگ تهران و توابع را در آبان ۱۳۲۵ بر عهده داشت و در دی همان سال استعفا داد. وی عضو شورای عالی فرهنگی در بهمن ۱۳۲۵ به صورت افتخاری بود، معاونت وزارت فرهنگ را تجربه کرد، و مدیریت اداره امتحانات نهایی متوسطه را در ۱۳۲۳-۱۳۲۴ و اداره فرهنگ تهران پس از شهریور ۱۳۲۰ بر عهده داشت. او در بنای برج ۱۲ طبقهای برای اسکان همفکران در ۱۳۵۲ نقش داشت. همچنین در کمیسیون تعلیمات دینی وزارت فرهنگ در مرداد ۱۳۲۷ شرکت کرد. سحابی تعلیم مبانی دینی را در دانشسرای تربیت معلم دینی و دبیرستان کمال انجام داد و الگویی از اعتدال، انصاف، ایمان، اخلاص و انضباط بود. وی در اصلاح فکری دانشآموزان در مورد تکامل به عنوان ضددین فعالیت کرد و قانون مدارس غیرانتفاعی را در مجلس برای کمک به آموزش محرومها تصویب نمود. پس از زندان، در امور فنی شرکت یاد مانند آبرسانی کرمانشاه همکاری کرد.<ref name=":0">[https://nehzateazadi.org/project/%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%db%8c%d8%af%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%b3%d8%a8%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c/ دکتر یدالله سحابی - نهضت آزادی ایران]</ref> | |||
== فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب == | |||
یدالله سحابی عضو [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] بود و از مشی دکتر مصدق در ۱۳۳۰-۱۳۳۲ حمایت کرد. او در تأسیس نهضت مقاومت ملی در سال ۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران (اعلام در اردیبهشت ۱۳۴۰، تأسیس در تیر ۱۳۴۰)، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۶ آذر ۱۳۵۶، جمعیت تأمین آزادی انتخابات در زمستان ۱۳۳۲، و جمعیت دفاع از حاکمیت ملت در ۱۳۶۵ نقش داشت. وی در زمستان ۱۳۳۲ به دلیل نامه اعتراض به [[قرارداد کنسرسیوم|قرارداد کنسرسیوم نفت]] (با ۱۲ استاد) از دانشگاه اخراج شد و تا پایان صدارت زاهدی ادامه یافت. سحابی چهار سال زندان و تبعید به برازجان را از ۴ بهمن ۱۳۴۱ تا ۱۷ اسفند ۱۳۴۵ تحمل کرد (محکوم به ۶ سال در ۱۳۴۲، کاهش به ۴ سال). او با مهدی بازرگان در تیر ۱۳۴۰ دستگیر شد و در [[زندان قزلقلعه]] بود. در روزهای پیش از انقلاب، [[روحالله خمینی]] وی را به مدیریت کمیته تنظیم اعتصابات در دی ۱۳۵۷ منصوب کرد.<ref name=":0" /> | |||
یدالله سحابی یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در کنار مهدی بازرگان و آیتالله محمود طالقانی بود. او فعالیت سیاسی را با وظیفه دینی مرتبط میدانست و نهضت آزادی را از گروههای سکولار مانند جبهه ملی متمایز میکرد. در ۱۳۴۱، همراه با دیگر رهبران در سرکوب جبهه ملی به دلیل انتقاد از [[انقلاب سفید]] شاه دستگیر شد و ابتدا به ۶ سال زندان محکوم گردید که به دلیل ۳۷ سال خدمت فرهنگی و علمی به ۴ سال کاهش یافت. وی چندین بار دیگر تا ۱۳۵۷ زندانی و تبعید شد. در روزهای پیش از انقلاب، خمینی از تبعید وی را برای سازماندهی اعتصابات و کاهش آسیب به مردم منصوب کرد.<ref name=":1">[https://www.zeitoons.com/59714 «فرزندان انقلاب»، محذوفان و مطرودان - زیتون]</ref> | |||
== نقش در انقلاب و پس از آن == | |||
[[پرونده:یدالله سحابی5.jpg|جایگزین=یدالله سحابی در نماز جمعه، پشت سر خامنهای|بندانگشتی|280x280پیکسل|یدالله سحابی در نماز جمعه، پشت سر خامنهای]] | |||
پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، یدالله سحابی عضو شورای انقلاب شد و به عنوان وزیر مشاور در امور طرحها و برنامههای انقلاب در دولت موقت مهدی بازرگان خدمت کرد. وی نماینده مردم تهران در اولین مجلس شورای اسلامی بود و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. او در تدوین سیاستهای توسعه و پیشنویس قانون اساسی نقش داشت. سحابی در بیانیههای سیاسی نهضت آزادی شرکت کرد، از جمله دعوت به شرکت در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری [[سید محمد خاتمی|محمد خاتمی]] در ۱۳۸۰ علیرغم بازداشتها. وی با تغییر عنوان مجلس به شورای اسلامی مخالفت کرد، نامهای به خمینی علیه ادامه جنگ ایران-عراق در سال ۱۳۶۵ نوشت، و به حمله به کوی دانشگاه اعتراض کرد (نامه به خامنهای در ۱۳۷۹، منتشر در نشاط). او در تحصن مجلس علیه بازداشتها در ۱۳۸۱ شرکت کرد که با وساطت [[مهدی کروبی]] پایان یافت. سحابی چندین بار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.<ref name=":0" /> | |||
پس از انقلاب، تنشها با نیروهای انقلابی افزایش یافت. در خرداد ۱۳۵۹، سحابی، بازرگان و [[کاظم سامی]] نامه اعتراضی در مجلس خواندند علیه توهینها، تهدیدها، محدودیت دسترسی، سانسور و بایکوت رسانهای، و تحریم جلسات را اعلام کردند. خاطرات [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] به درگیریها اشاره دارد، از جمله تقاضا برای فاصلهگیری از گروههای خصمانه و حملات حزبالله به همراهان. نهضت آزادی در سال ۱۳۶۰ مجوز رسمی نگرفت و روزنامه میزان آن توسط [[صادق خلخالی]] بسته شد. تفاوتها بر سر [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]]، ادامه جنگ ایران-عراق و دخالت روحانیت در سیاست تشدید شد. در اواخر دهه ۱۳۷۰، سحابی نامهای به خامنهای نوشت و به تخریب چهرههای مرجع، [[قتلهای زنجیرهای]] و حمله به دانشجویان اعتراض کرد و قوه قضائیه و رسانهها را نقد نمود، با اشاره به اینکه همه راهها به رهبر ختم میشود. پاسخی عمومی از خامنهای صادر نشد.<ref name=":1" /> | |||
== فعالیتهای بعدی و مرگ == | |||
فعالیتهای سیاسی یدالله سحابی تا اواسط دهه ۱۳۷۰ ادامه یافت اما با سرکوب گروههای میانهرو کاهش یافت. وی انتقادات خود را حفظ کرد اما از رویارویی عمیقتر اجتناب نمود. سحابی در ۱۲ آوریل ۲۰۰۲ (۲۳ فروردین ۱۳۸۱) درگذشت. خامنهای پیام تسلیت فرستاد و وی را برای عدم تبدیل تفاوتها به کینه یا منافع شخصی پس از خروج از نقشهای اجرایی و تقنینی ستود.<ref name=":1" /> | |||
تشییع جنازه یدالله سحابی در بهار ۱۳۸۲ علیرغم دستگیریهای گسترده نیروهای ملی-مذهبی مجاز بود.<ref name=":2">[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%DB%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF/a-15126543 آنچه مرگ سحابیها به ما درباره حاکمیت و جنبش مردم میگوید - دویچهوله]</ref> | |||
== خانواده و میراث == | |||
یدالله سحابی بخشی از شبکه خانوادگی سحابی بود؛ برادرش عزتالله سحابی نیز بنیانگذار نهضت آزادی بود. خانواده شامل یدالله (پدر عزتالله)، عزتالله (پدر هاله) و هاله سحابی (دختر عزتالله) است. عزتالله سحابی چهره برجسته شورای فعالان ملی-مذهبی و بنیانگذار نهضت آزادی ایران بود و تا مرگ تمایلات ملی-مذهبی داشت. وی نیروهای ملی-مذهبی را رقیب رژیم میدانست زیرا دموکراسیخواهی را با ارزشهای دینی پیوند میزد و تناقضی بین آموزههای اسلامی و نظام دموکراتیک نمیدید. رژیم آنها را به دلیل تفسیر خشونتآمیز خود از دین، جایگزین بالقوه میبیند. عزتالله در سحرگاه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت و تشییع جنازهاش در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ مختل شد. مراسم ابتدا در تهران برنامهریزی شد اما به لواسان منتقل گردید و زمان آن چندین بار تغییر کرد، اما حتی برای ۱۰۰ متر مسدود شد علیرغم توافق قبلی. پیامهای تسلیت از سیاستمدارانی مانند محمد خاتمی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی (که ریاست جمهوریاش شامل دستگیری، زندان و شکنجه شدید عزتالله بود) صادر شد. مقایسه با تشییع مهدی بازرگان در اوایل دهه ۱۳۷۰ در خیابان میرداماد تهران و یدالله در ۱۳۸۲ که مجاز بودند. هاله سحابی فعال جنبش صلح، حقوق زنان، حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و پژوهشگر مطالعات دینی بود که رویکرد غیرخشونتآمیز داشت. وی در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ طی تشییع پدرش بر اثر ضرب و شتم مأموران رژیم دچار ایست قلبی شد و درگذشت.<ref name=":2" /> | |||
=== میراث یدالله سحابی === | |||
میراث یدالله سحابی به عنوان بنیانگذار انقلاب («پدر انقلاب») در کنار مهندس بازرگان و [[سید محمود طالقانی]] یاد میشود که پیوند ملیگرایی و اسلام را برقرار کرد. نهضت آزادی تحت تأثیر وی، اسلامی-سیاسی را ترویج داد و نسبت به دیگر گروهها طولانیتر در قدرت ماند اما به تدریج حذف شد: ابتدا تحمل، سپس ممنوع پس از مخالفت با ولایت فقیه و ادامه جنگ. تعامل اولیه با رژیم تحت خمینی به درگیری تبدیل شد؛ انتصاب به پستهای کلیدی اما حاشیهنشینی به دلیل اختلافات ایدئولوژیک. رژیم مشروعیت آنها را انکار کرد، محدودیتها اعمال نمود و اعضا را ایزوله کرد. منتقدان رژیم مانند هاشمی رفسنجانی، نهضت آزادی را متهم به ارتباط با خارجیها، لیبرالیسم و تضعیف انقلاب با همسویی با گروههایی مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] کردند. خمینی نهضت آزادی را مضر دانست زیرا به عنوان اسلامی ظاهر میشد و جوانان را گمراه میکرد، و در ۱۳۶۶ دستور اقدام شدید داد که به دستگیریها و ممنوعیت تجمعات منجر شد.<ref name=":1" /> | |||
== منابع == | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۳۶

یدالله سحابی، (متولد ۷ اسفند ۱۲۸۴، تهران - درگذشته ۲۳ فروردین ۱۳۸۱، تهران) استاد زمینشناسی دانشگاه تهران و یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران بود. وی پس از تحصیل در رشتههای علوم طبیعی و کسب دکترای زمینشناسی از دانشگاه لیل فرانسه، به تدریس و فعالیتهای علمی پرداخت و کتابهایی چون «خلقت انسان» و «زمینشناسی عمومی» تألیف کرد. او در عرصه سیاسی، از حامیان دکتر محمد مصدق بود و در تأسیس نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۴۰ نقش داشت. وی چندین بار زندانی شد، از جمله چهار سال زندان از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵. پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، عضو شورای انقلاب، وزیر مشاور در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان و نماینده تهران در نخستین مجلس شورای اسلامی گردید و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. یدالله سحابی در سالهای بعد به انتقاد از سیاستهای رژیم جمهوری اسلامی پرداخت، از جمله مخالفت با ادامه جنگ ایران و عراق و اعتراض به حمله به کوی دانشگاه. وی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ درگذشت. خانوادهاش، از جمله پسرش عزتالله و نوهاش هاله، نیز در فعالیتهای سیاسی درگیر بودند و مرگهایشان با حوادثی همراه بود.
زندگینامه اولیه و تحصیلات
یدالله سحابی در ۷ اسفند ۱۲۸۴ شمسی در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. اجداد پدری او از اصفهان بودند و جد مادریاش از خاندان مصطفائی تهران. پدرش در اوایل جنبش مشروطه در نظام خدمت میکرد و بعدها به کشاورزی مشغول شد. سحابی دوره ابتدایی را در دبستانهای شرف احمدی و اتحادیه گذراند و دبیرستان را در مدارس شرف، دارالفنون و دارالمعلمین مرکزی تا سال ۱۳۰۴ به پایان رساند. پس از چند ماه آموزگاری، نزدیک سه سال در سمنان و خراسان به راهسازی پرداخت. او در سال ۱۳۰۷ در دارالمعلمین عالی ثبتنام کرد و پس از سه سال، یکی از نخستین فارغالتحصیلان لیسانس علوم طبیعی شد. یدالله سحابی در مهرماه ۱۳۰۴ تدریس در دبستان ابن سینا را آغاز کرد و در سال ۱۳۰۸ با دخترعمهاش، معصومه اسدی، ازدواج کرد. او در خرداد ۱۳۱۰ تحصیلاتش را پایان داد و به تدریس علوم طبیعی در دبیرستانهای دارالفنون، علمیه، شرف و ایرانشهر پرداخت. در تیرماه ۱۳۱۱ در مسابقه اعزام محصل به خارج قبول شد و در شهریور همان سال عازم اروپا گردید. وی در لیل فرانسه به تحصیل گیاهشناسی، جانورشناسی و آبهای زیرزمینی پرداخت و رساله دکترایش درباره «هاگهای زغالسنگهای فرانسه و ویژگیها و انتشار چینهشناسی آنها» بود. او در کراکوف لهستان نیز تحقیق کرد و در مهر ۱۳۱۵ دکترای زمینشناسی از دانشگاه لیل گرفت. پس از سفرهای علمی به انگلستان، سوئیس و ایتالیا، در اسفند ۱۳۱۵ به تهران بازگشت.
ادامه تحصیلات و بازگشت به ایران
یدالله سحابی در تابستان ۱۳۱۲ با مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد قریب آشنا شد. در ۸ فروردین ۱۳۱۷ با سمت دانشیاری زمینشناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران شروع به کار کرد. وی ۲۵ سال در دانشگاه تهران تدریس کرد و صدها متخصص تربیت نمود. او ۷۰ سال تدریس متناوب در دبیرستانها و مؤسسات عالی داشت. پس از پنج سال تدریس دانشگاهی، به درجه استادی رسید و با دکتر فریدون فرشاد پایهگذار رشته زمینشناسی در دانشگاه تهران بود. همسرش در ۱۲ مهر ۱۳۶۴ درگذشت و سحابی در ۲۳ فروردین ۱۳۸۱ در سن ۹۷ سالگی فوت کرد. آرامگاه وی در امامزاده عبدالله شهرری است.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
یدالله سحابی کتابهای متعددی تألیف کرد، از جمله «زمینشناسی عمومی» در دهه ۱۳۳۰، «سنگشناسی سد لار»، «خلقت انسان» (۱۳۴۶، نوشته یدالله سحابی، در مورد ردپای نظریه داروین در قرآن)، «تکامل موجودات»، «توجه به آثار طبیعت در قرآن»، «قرآن و تکامل خلقت انسان»، «خلقت انسان در بیان قرآن»، «دعاهای قرآن»، و مقالات در زمینه زمینشناسی ایران، مناطق خشک و کویری. وی همچنین یادداشتی در مورد افسانه طوفان نوح از نظر زمینشناسی نوشت. او در تأسیس مؤسسه فرهنگی اخلاق در ۷ مرداد ۱۳۳۵، دبیرستان کمال در مهر ۱۳۳۷ (با شعار تحکیم دین از راه ترویج علم، فعال تا ۱۸ اسفند ۱۳۵۲)، دبیرستان کوثر در ۱۳۶۹، و آموزشگاه تربیت معلم تعلیمات دینی در ۱۲ شهریور ۱۳۲۹ (تا ۱۳۴۳ به عنوان کانون تعلیم معلمان دینی) نقش داشت. سحابی در شرکت سهامی انتشار در ۱۳۳۷ و شرکت فنی-مهندسی یاد (پس از اخراج از دانشگاه، با مدیریت مهدی بازرگان) مشارکت کرد. وی در اکتشاف و استخراج شرکت نفت با حکم دکتر محمد مصدق همکاری نمود. فعالیتهای صنعتی او شامل مکانیابی کارخانه سیمان آبیک در ۱۳۴۹، توسعه سیستم آبیاری، مطالعه قنات آینهورزان و قنات کرمانشاه، و بررسی برای کارخانههای قند بروجرد، تربت حیدریه، مرودشت و همدان از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۲ بود. او بازدیدهای محلی دانشجویان از معادن را سازماندهی کرد و با اداره کل معادن همکاری داشت.
فعالیتهای اداری و تخصصی
یدالله سحابی ریاست اداره فرهنگ تهران و توابع را در آبان ۱۳۲۵ بر عهده داشت و در دی همان سال استعفا داد. وی عضو شورای عالی فرهنگی در بهمن ۱۳۲۵ به صورت افتخاری بود، معاونت وزارت فرهنگ را تجربه کرد، و مدیریت اداره امتحانات نهایی متوسطه را در ۱۳۲۳-۱۳۲۴ و اداره فرهنگ تهران پس از شهریور ۱۳۲۰ بر عهده داشت. او در بنای برج ۱۲ طبقهای برای اسکان همفکران در ۱۳۵۲ نقش داشت. همچنین در کمیسیون تعلیمات دینی وزارت فرهنگ در مرداد ۱۳۲۷ شرکت کرد. سحابی تعلیم مبانی دینی را در دانشسرای تربیت معلم دینی و دبیرستان کمال انجام داد و الگویی از اعتدال، انصاف، ایمان، اخلاص و انضباط بود. وی در اصلاح فکری دانشآموزان در مورد تکامل به عنوان ضددین فعالیت کرد و قانون مدارس غیرانتفاعی را در مجلس برای کمک به آموزش محرومها تصویب نمود. پس از زندان، در امور فنی شرکت یاد مانند آبرسانی کرمانشاه همکاری کرد.[۱]
فعالیتهای سیاسی پیش از انقلاب
یدالله سحابی عضو جبهه ملی بود و از مشی دکتر مصدق در ۱۳۳۰-۱۳۳۲ حمایت کرد. او در تأسیس نهضت مقاومت ملی در سال ۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران (اعلام در اردیبهشت ۱۳۴۰، تأسیس در تیر ۱۳۴۰)، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در ۱۶ آذر ۱۳۵۶، جمعیت تأمین آزادی انتخابات در زمستان ۱۳۳۲، و جمعیت دفاع از حاکمیت ملت در ۱۳۶۵ نقش داشت. وی در زمستان ۱۳۳۲ به دلیل نامه اعتراض به قرارداد کنسرسیوم نفت (با ۱۲ استاد) از دانشگاه اخراج شد و تا پایان صدارت زاهدی ادامه یافت. سحابی چهار سال زندان و تبعید به برازجان را از ۴ بهمن ۱۳۴۱ تا ۱۷ اسفند ۱۳۴۵ تحمل کرد (محکوم به ۶ سال در ۱۳۴۲، کاهش به ۴ سال). او با مهدی بازرگان در تیر ۱۳۴۰ دستگیر شد و در زندان قزلقلعه بود. در روزهای پیش از انقلاب، روحالله خمینی وی را به مدیریت کمیته تنظیم اعتصابات در دی ۱۳۵۷ منصوب کرد.[۱]
یدالله سحابی یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران در کنار مهدی بازرگان و آیتالله محمود طالقانی بود. او فعالیت سیاسی را با وظیفه دینی مرتبط میدانست و نهضت آزادی را از گروههای سکولار مانند جبهه ملی متمایز میکرد. در ۱۳۴۱، همراه با دیگر رهبران در سرکوب جبهه ملی به دلیل انتقاد از انقلاب سفید شاه دستگیر شد و ابتدا به ۶ سال زندان محکوم گردید که به دلیل ۳۷ سال خدمت فرهنگی و علمی به ۴ سال کاهش یافت. وی چندین بار دیگر تا ۱۳۵۷ زندانی و تبعید شد. در روزهای پیش از انقلاب، خمینی از تبعید وی را برای سازماندهی اعتصابات و کاهش آسیب به مردم منصوب کرد.[۲]
نقش در انقلاب و پس از آن

پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، یدالله سحابی عضو شورای انقلاب شد و به عنوان وزیر مشاور در امور طرحها و برنامههای انقلاب در دولت موقت مهدی بازرگان خدمت کرد. وی نماینده مردم تهران در اولین مجلس شورای اسلامی بود و ریاست سنی آن را بر عهده داشت. او در تدوین سیاستهای توسعه و پیشنویس قانون اساسی نقش داشت. سحابی در بیانیههای سیاسی نهضت آزادی شرکت کرد، از جمله دعوت به شرکت در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی در ۱۳۸۰ علیرغم بازداشتها. وی با تغییر عنوان مجلس به شورای اسلامی مخالفت کرد، نامهای به خمینی علیه ادامه جنگ ایران-عراق در سال ۱۳۶۵ نوشت، و به حمله به کوی دانشگاه اعتراض کرد (نامه به خامنهای در ۱۳۷۹، منتشر در نشاط). او در تحصن مجلس علیه بازداشتها در ۱۳۸۱ شرکت کرد که با وساطت مهدی کروبی پایان یافت. سحابی چندین بار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.[۱]
پس از انقلاب، تنشها با نیروهای انقلابی افزایش یافت. در خرداد ۱۳۵۹، سحابی، بازرگان و کاظم سامی نامه اعتراضی در مجلس خواندند علیه توهینها، تهدیدها، محدودیت دسترسی، سانسور و بایکوت رسانهای، و تحریم جلسات را اعلام کردند. خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی به درگیریها اشاره دارد، از جمله تقاضا برای فاصلهگیری از گروههای خصمانه و حملات حزبالله به همراهان. نهضت آزادی در سال ۱۳۶۰ مجوز رسمی نگرفت و روزنامه میزان آن توسط صادق خلخالی بسته شد. تفاوتها بر سر ولایت فقیه، ادامه جنگ ایران-عراق و دخالت روحانیت در سیاست تشدید شد. در اواخر دهه ۱۳۷۰، سحابی نامهای به خامنهای نوشت و به تخریب چهرههای مرجع، قتلهای زنجیرهای و حمله به دانشجویان اعتراض کرد و قوه قضائیه و رسانهها را نقد نمود، با اشاره به اینکه همه راهها به رهبر ختم میشود. پاسخی عمومی از خامنهای صادر نشد.[۲]
فعالیتهای بعدی و مرگ
فعالیتهای سیاسی یدالله سحابی تا اواسط دهه ۱۳۷۰ ادامه یافت اما با سرکوب گروههای میانهرو کاهش یافت. وی انتقادات خود را حفظ کرد اما از رویارویی عمیقتر اجتناب نمود. سحابی در ۱۲ آوریل ۲۰۰۲ (۲۳ فروردین ۱۳۸۱) درگذشت. خامنهای پیام تسلیت فرستاد و وی را برای عدم تبدیل تفاوتها به کینه یا منافع شخصی پس از خروج از نقشهای اجرایی و تقنینی ستود.[۲]
تشییع جنازه یدالله سحابی در بهار ۱۳۸۲ علیرغم دستگیریهای گسترده نیروهای ملی-مذهبی مجاز بود.[۳]
خانواده و میراث
یدالله سحابی بخشی از شبکه خانوادگی سحابی بود؛ برادرش عزتالله سحابی نیز بنیانگذار نهضت آزادی بود. خانواده شامل یدالله (پدر عزتالله)، عزتالله (پدر هاله) و هاله سحابی (دختر عزتالله) است. عزتالله سحابی چهره برجسته شورای فعالان ملی-مذهبی و بنیانگذار نهضت آزادی ایران بود و تا مرگ تمایلات ملی-مذهبی داشت. وی نیروهای ملی-مذهبی را رقیب رژیم میدانست زیرا دموکراسیخواهی را با ارزشهای دینی پیوند میزد و تناقضی بین آموزههای اسلامی و نظام دموکراتیک نمیدید. رژیم آنها را به دلیل تفسیر خشونتآمیز خود از دین، جایگزین بالقوه میبیند. عزتالله در سحرگاه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت و تشییع جنازهاش در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ مختل شد. مراسم ابتدا در تهران برنامهریزی شد اما به لواسان منتقل گردید و زمان آن چندین بار تغییر کرد، اما حتی برای ۱۰۰ متر مسدود شد علیرغم توافق قبلی. پیامهای تسلیت از سیاستمدارانی مانند محمد خاتمی، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی (که ریاست جمهوریاش شامل دستگیری، زندان و شکنجه شدید عزتالله بود) صادر شد. مقایسه با تشییع مهدی بازرگان در اوایل دهه ۱۳۷۰ در خیابان میرداماد تهران و یدالله در ۱۳۸۲ که مجاز بودند. هاله سحابی فعال جنبش صلح، حقوق زنان، حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و پژوهشگر مطالعات دینی بود که رویکرد غیرخشونتآمیز داشت. وی در ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ طی تشییع پدرش بر اثر ضرب و شتم مأموران رژیم دچار ایست قلبی شد و درگذشت.[۳]
میراث یدالله سحابی
میراث یدالله سحابی به عنوان بنیانگذار انقلاب («پدر انقلاب») در کنار مهندس بازرگان و سید محمود طالقانی یاد میشود که پیوند ملیگرایی و اسلام را برقرار کرد. نهضت آزادی تحت تأثیر وی، اسلامی-سیاسی را ترویج داد و نسبت به دیگر گروهها طولانیتر در قدرت ماند اما به تدریج حذف شد: ابتدا تحمل، سپس ممنوع پس از مخالفت با ولایت فقیه و ادامه جنگ. تعامل اولیه با رژیم تحت خمینی به درگیری تبدیل شد؛ انتصاب به پستهای کلیدی اما حاشیهنشینی به دلیل اختلافات ایدئولوژیک. رژیم مشروعیت آنها را انکار کرد، محدودیتها اعمال نمود و اعضا را ایزوله کرد. منتقدان رژیم مانند هاشمی رفسنجانی، نهضت آزادی را متهم به ارتباط با خارجیها، لیبرالیسم و تضعیف انقلاب با همسویی با گروههایی مانند مجاهدین خلق کردند. خمینی نهضت آزادی را مضر دانست زیرا به عنوان اسلامی ظاهر میشد و جوانان را گمراه میکرد، و در ۱۳۶۶ دستور اقدام شدید داد که به دستگیریها و ممنوعیت تجمعات منجر شد.[۲]