کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
{{جعبه اطلاعات مناطق تاریخی
[[پرونده:محمدرضا مساوات؛1.jpg|بندانگشتی|221x221پیکسل]]
|نام                = امیرخیز (امیره قیز به گویش تبریزی)
'''سید محمدرضا مساوات'''، (متولد سال ۱۲۴۴، برازجان - درگذشته ۱۳۰۴، تهران) یکی از برجسته‌ترین سیاستمداران و روزنامه‌نگاران دوران [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه ایران]]، با نام مستعار «مساوات» شناخته می‌شود که از عنوان روزنامه انقلابی‌اش برگرفته شده است. او متولد برازجان در استان فارس بود و در اوایل جوانی به شیراز و سپس تهران مهاجرت کرد تا تحصیلات خود را در نزد اساتیدی چون میرزا نصرالله‌خان دبیرالملک و ابوالحسن جلوه حکیم پیگیری کند. مساوات از نخستین روزهای جنبش مشروطه، به عنوان یکی از بنیانگذاران انجمن‌های مخفی مانند مجمع آزادمردان تهران، انجمن ملی و کمیته انقلاب، نقش فعالی ایفا کرد. او با چهره‌هایی چون [[ملک‌المتکلمین][[سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی|سید جمال‌الدین واعظ][[جهانگیرخان صوراسرافیل|میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل]] و [[یحیی دولت‌آبادی]] همکاری نزدیک داشت و در رویدادهایی مانند تحصن علما در حرم عبدالعظیم و ماجرای مسجد آدینه شرکت جست، جایی که در درگیری با قزاق‌های دولتی، یکی از آن‌ها را به قتل رساند.
|تصویر              = امیرخیز2.jpg
|اندازه تصویر      = 300px
|عنوان              = محله امیرخیز، سنگر اصلی مقاومت ستارخان در انقلاب مشروطه
|محل                = تبریز، استان آذربایجان شرقی
|کشور              = ایران
|منطقه              = شمال‌غربی تبریز
|مختصات            = ۳۸°۰۴′۵۵″ شمالی ۴۶°۱۶′۳۲″ شرقی
|تاریخ شروع        = دوران صفویه و پیش از آن (محله قدیمی)
|تاسیس              = نامشخص (از محله‌های تاریخی تبریز)
|کاربری ۱          = محل سکونت و پایگاه اصلی ستارخان و باقرخان در انقلاب مشروطه
|کاربری تاریخ ۱    = ۱۲۸۷–۱۲۸۸ خورشیدی (دوران مقاومت تبریز)
|۱ کاربری آزاد ۱نام  = رویداد مهم
|۱ کاربری آزاد ۱ارزش = آخرین سنگر مشروطه‌خواهان تبریز در برابر قوای دولتی محمدعلی شاه
|۱ کاربری آزاد ۲نام  = شخصیت‌های مشهور
|۱ کاربری آزاد ۲ارزش = ستارخان (سردار ملی)، باقرخان (سالار ملی)
|۱ کاربری آزاد ۳نام  = میراث فرهنگی
|۱ کاربری آزاد ۳ارزش = نماد مقاومت آذربایجان و آغاز جنبش مشروطه در تبریز
}}
'''امیرخیز'''، محله‌ای قدیمی در شمال غربی تبریز، به عنوان سنگر اصلی مقاومت [[ستارخان]] در [[جنبش مشروطه ایران]] شناخته می‌شود. این محله نماد مقابله با استبداد [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] بود و در محاصره سنگین قوای دولتی، ستارخان و یارانش ایستادگی کردند. نام امیرخیز ممکن است از طایفه‌ای به رهبری «امیر قیز» گرفته شده باشد، هرچند برخی آن را به دلیل برخاستن ستارخان از این محله می‌دانند. مردان، جوانان و زنان آذربایجان به سنگرها پیوستند. ستارخان زخمی شد اما آن را پنهان کرد تا پرچم آزادی پایین نیاید. پاسخ تاریخی ستارخان به کنسول روس، که خواستار تسلیم بود، نماد غرور ملی است. امیرخیز با صنایع سنتی مانند قالی‌بافی و کبریت‌سازی، و موقعیت جغرافیایی محدود به رودخانه‌ها و دروازه استانبول، نقش کلیدی در نهضت مشروطه ایفا کرد و میراث آن تا پارک اتابک تهران ادامه یافت. میراث امیرخیز، نفی استبداد و اعاده حقوق شهروندی است که امروز نیز الهام‌بخش است.<ref name=":0">[https://nasrnews.ir/detail/36463/%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%B1%D9%87-%D9%82%D9%8A%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AE%DB%8C%D8%B2 "امیره قیز" محله سی، محله سردار ملی در تبریز - نصر نیوز]</ref><ref name=":1">[https://iranfreedom.net/%d8%a7%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%ae%db%8c%d8%b2-%d8%aa%d8%a8%d8%b1%db%8c%d8%b2-%d8%b3%d9%86%da%af%d8%b1-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86/ امیرخیز تبریز سنگر آزادی ایران! - ایران آزادی]</ref><ref name=":2">[https://ishiq.net/m%C9%99qal%C9%99/24906/%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%DB%8C%D8%B2-%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%A9-%D8%AA%D9%87%D8%B1.html از محله امیر خیز تبریز تا پارک اتابک تهران - ایشیق]</ref>


پس از صدور فرمان مشروطه در ۱۲۸۵ شمسی، محمدرضا مساوات روزنامه «مساوات» را در تهران راه‌اندازی کرد که به عنوان ارگان حزب دموکرات (اجتماعیون عامیون) عمل می‌کرد و بر اصول عدالت، [[آزادی]] و مبارزه با فساد اداری تأکید داشت. این روزنامه با مقالات تند و انتقادی، به ویژه در شماره ۲۱ با عنوان «شاه در چه حال است؟»، علیه [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] قاجار موضع‌گیری کرد و منجر به شکایت شاه و دادگاهی شدن مساوات شد، هرچند با میانجی‌گری عضدالدوله، مسئله خاتمه یافت. سید محمدرضا مساوات در شب‌نامه‌ها و صبح‌نامه‌های مخفی پیش از مشروطه، نقش کلیدی در آگاهی‌بخشی عمومی ایفا کرد و پس از بمباران مجلس در سال ۱۲۸۷ شمسی، به تبریز گریخت و روزنامه را در آنجا احیا نمود. او در دوره‌های دوم، سوم و چهارم مجلس شورای ملی از تبریز و در دوره پنجم از ساوجبلاغ نماینده بود و در حزب دموکرات بر جدایی قوه قضائیه از مجریه، آموزش مجانی و اجباری، و حقوق مدنی برابر تأکید ورزید.
== موقعیت جغرافیایی و تاریخچه ==
[[پرونده:امیرخیز تبریز1.jpg|جایگزین=عکس فعلی امیرخیز|بندانگشتی|282x282پیکسل|عکس فعلی امیرخیز]]
محله امیرخیز، که در زبان محلی «امیره قیز» نامیده می‌شود، یکی از محله‌های قدیمی تبریز است و در شمال غربی شهر واقع شده. موقعیت آن از شمال به تلخه رود، از جنوب به میدان چای، از غرب به چوستدوزان و میدان چایی، و از شرق به کوی توکلی، مفتح و محله دوه چی محدود می‌شود. نام آن ممکن است از طایفه‌ای به رهبری «امیر قیز» گرفته شده باشد، هرچند برخی آن را به دلیل برخاستن ستارخان از این محله می‌دانند. در تاریخ، شش مسجد در این محله ذکر شده که مسجد قصابلار معروف‌ترین آنهاست و اخیراً نوسازی شده. جنوب محله به دروازه استانبول (استانبول قاپوسی) در خیابان فلسطین منتهی می‌شود. بر اساس کتاب تاریخ جغرافی دارالسلطنه تبریز نوشته نادر میرزا، آب این محله کم بوده و باغات کمی دارد؛ طایفه شالچی لار در آن مسجد و کوی دارند و کدخدای آن محمد خان فرزند آقا فتحعلی بوده. قنات‌های اله وردی خان و امیر (امیرجلیل) در آن جریان دارند که آب محله را تأمین می‌کنند.<ref name=":0" />


فعالیت‌های مساوات فراتر از سیاست، به مبارزه با فساد اداری قاجارها معطوف بود؛ او فساد را ریشه استبداد می‌دانست و راه‌حل‌هایی چون تشکیل مجلس مؤثر، حاکمیت قانون، جایگزینی مدیران پاک‌دست و جوان، و انتقادپذیری هیئت حاکمه را پیشنهاد می‌داد. روزنامه مساوات با تمرکز بر فسادستیزی، واگذاری امتیازات به بیگانگان و ناکارآمدی دیوان‌سالاری را نقد می‌کرد و بر لزوم محاکم قضایی مستقل اصرار داشت. با این حال، تندروی‌های او، مانند مقالات طنزآمیز علیه شاه، گاه به انزوای مشروطه‌خواهان منجر شد. سید محمدرضا مساوات در سال ۱۳۰۴ شمسی درگذشت و میراث او در ترویج دموکراسی، مطبوعات آزاد و مبارزه با فساد، همچنان الهام‌بخش است.<ref name=":0">[https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/10659 نگاهی به فراز و نشیب هایی از زندگی سید محمدرضا مساوات - اتحاد خبر]</ref><ref name=":1">[https://www.mazdaknameh.ir/Publish/PublishID/ArticleId/181 تحلیل محتوایی و تطبیقی روزنامه‌‌های مشروطه خواه تهران وشهرستان‌ها - مزدک‌نامه]</ref><ref name=":2">[https://jic.uk.ac.ir/article_3693_3f297803bfbc3c8989e0ae37b7545dc1.pdf انقالب مشروطه و فساد ستیزی روزنامه مساوات - پژوهش‌نامه تمدن ایرانی]</ref>
== صنایع و ویژگی‌های فرهنگی ==
از قدیم، صنایع دستی در امیرخیز رونق داشته؛ اقسام قالی‌های اعلا بافته می‌شده که به موزه‌های دنیا صادر می‌گردید. کارخانه کبریت‌سازی در شرق محله، معروف‌ترین در ایران و خاورمیانه بوده و برای مصرف داخلی و صادرات فعال است. کارگاه‌های جوراب‌بافی نیز در خانه‌ها متعدد بودند. مسجد و حمام قدیمی سردار در خروجی محله به میدان منجم قرار دارد و خانه ستارخان کنار آن بود که روس‌ها پس از تصرف تبریز آن را با دینامیت منفجر کردند.<ref name=":0" />


== زندگی اولیه و تحصیلات ==
== نقش در انقلاب مشروطه و مقاومت ستارخان ==
سید محمدرضا، معروف به مساوات، در سال ۱۲۴۴ ش، در برازجان (استان فارس) به دنیا آمد. او در اوایل عمر به شیراز رفت و مشغول تحصیلات ابتدایی شد. سپس به تهران مهاجرت کرد و اغلب با میرزانصرالله‌خان دبیرالملک، پسر حاجی محمدحسین‌خان جبه‌دارباشی شیرازی ساکن تهران، امرار معاش می‌کرد. در این دوره، نزد ابوالحسن جلوه، حکیم معروف، به تحصیل علوم و معارف پرداخت.  
امیرخیز مهمترین سنگر نبرد ستارخان با دشمنان ملت و قوای دولتی بود. در ۱۷ خرداد ۱۲۸۷، این محله در برابر تهاجم سنگین استبداد ایستاد. ستارخان در محاصره، با تنها ۱۷ یار باقی‌مانده، در برابر رحیم خان و نیروهای دولتی مقاومت کرد و به ترفندهای کنسول روس پاسخ منفی داد. کنسول پیشنهاد کرد بیرق روسیه را بر خانه بزند و تسلیم شود، اما ستارخان پاسخ داد: <blockquote>«من می‌خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیایند، من زیر بیرق بیگانه نمی‌روم». </blockquote>مردان، جوانان و زنان آذربایجان به سنگرها پیوستند. ستارخان زخمی شد اما آن را پنهان کرد تا پرچم آزادی پایین نیاید. انجمن تبریز با رشادت‌های او قدرت گرفت و تلگراف خلع شاه را فرستاد: <blockquote>«شاه موافق مشروطیت قسم خورده اما نقض کرده؛ ملت آذربایجان او را خلع و به کنسولگری‌ها اطلاع دهید». </blockquote>این محله تنها منطقه شمال مهران رود بود که با انقلابیون همراه شد، در حالی که محله‌های دیگر مخالف بودند. مسجد ایریلی لر، درب استانبول و ایرانچیلار نقاط کلیدی نبرد بودند.<ref name=":1" />


=== زندگی شخصی و خانواده ===
== ارتباط با پارک اتابک و میراث مشروطه ==
اطلاعات کمی از زندگی خصوصی مساوات موجود است. او از خانواده‌ای متوسط در برازجان بود و فرزندانش در فعالیت‌های سیاسی شرکت نداشتند. همسرش، از اهالی شیراز، در تهران زندگی می‌کرد و خانه‌شان محل جلسات مخفی بود. مساوات، ساده‌زیست بود و درآمد روزنامه را صرف مبارزه می‌کرد.  
امیرخیز آخرین سنگر مشروطه در برابر استبداد محمدعلی شاه بود که مجلس را در ۲ تیر ۱۲۷۸ به توپ بست. ستارخان و [[باقر خان|باقرخان]] در برابر فساد دربار قاجار، سلطه بیگانگان و غارت منابع ایستادند. نهضت تحت تأثیر روشنگران مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و [[عبدالرحیم طالبوف تبریزی]] بود. مطالبات [[انجمن ایالتی تبریز]] شامل تثبیت وزارتخانه‌ها، رفع نواقص قانون اساسی و ممنوعیت شاهزادگان از وزارت بود. پس از پیروزی نسبی، سرداران به تهران رفتند اما در پارک اتابک خانه‌نشین شدند و توطئه‌های روس و انگلیس آنها را خلع سلاح کرد. میراث امیرخیز، نفی استبداد و اعاده حقوق شهروندی است که امروز نیز الهام‌بخش است.<ref name=":2" />


در تبعیدهای داخلی، خانواده‌اش سختی کشیدند اما از او حمایت کردند. پس از بازگشت از تبعید، در محله‌های مرکزی تهران ساکن شد و با دوستانش مانند یحیی دولت‌آبادی معاشرت داشت.
== منابع ==
 
مهاجرت به تهران، محمدرضا مساوات را در کانون تحولات سیاسی قرار داد. در سال ۱۳۲۳ ه.ق (۱۲۸۲ شمسی)، هنگامی که علمای تهران برای اعتراض به عین‌الدوله و مطالبه اصلاحات اساسی، در زاویه حضرت عبدالعظیم متحصن شدند، محمدرضا مساوات نیز جزو متحصنین بود. این رویداد، نخستین گام جدی او در عرصه مبارزه سیاسی به شمار می‌رفت و نشان‌دهنده تعهد زودهنگامش به آرمان‌های عدالت‌طلبانه بود.
 
پیش از استقرار رسمی مشروطه، مساوات به عنوان یکی از بنیانگذاران گروه‌های مخفی آزادی‌خواه عمل می‌کرد. او از سال ۱۳۲۱ قمری (۱۲۸۰ شمسی) به مجمع آزادمردان تهران پیوست و با رجال برجسته‌ای چون [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]]، ملک‌المتکلمین، میرزا یحیی دولت‌آبادی، میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و سید جمال واعظ مراوده داشت. این ارتباطات، زمینه‌ساز فعالیت‌های بعدی او در انجمن‌های انقلابی شد.
 
در محرم ۱۳۲۲ قمری (اردیبهشت ۱۲۸۲ شمسی)، سید محمدرضا مساوات به انجمن ملی پیوست که تحت رهبری ملک‌المتکلمین تشکیل شده بود. این انجمن، با ۶۰ عضو اولیه، فعالیت‌های سازمان‌یافته‌تری نسبت به گروه‌های پیشین داشت و هدفش ایجاد همکاری میان مجتهدان برجسته مانند [[سید عبدالله بهبهانی]] و [[سید محمد طباطبایی]] بود. اعضای انجمن از طبقات مختلف اجتماعی، از مجتهدان و تجار تا مالکان و حتی یک زرتشتی، بودند.
 
انجمن ملی، جبهه‌ای گسترده علیه استبداد عین‌الدوله تشکیل داد. اعضا، از جمله مساوات، بر براندازی دستگاه ظلم و برقراری حکومت قانون مبتنی بر اراده ملت تأکید داشتند. در ربیع‌الاول ۱۳۲۲ قمری (خرداد ۱۲۸۲ شمسی)، در باغ میرزا سلیمان‌خان میکده، ۵۴ عضو انجمن سوگند یاد کردند که برای دستیابی به قانون و عدالت بجنگند. از این جمع، ۹ نفر، از جمله مساوات، به عنوان «کمیته انقلاب» برگزیده شدند.
 
کمیته انقلاب، تشکل مخفی‌ای بود که نخستین اقدامش فرستادن نمایندگانی به حوزه‌های علمیه عتبات، به ویژه نجف، برای جلب نظر علما بود. این تمهید، راه را بر سوءاستفاده استبدادگران از دین بست و مشروطه را با پشتوانه مذهبی تقویت کرد. مساوات، به عنوان یکی از اعضای هیئت کوچک ۵ نفره کمیته، در اداره امور انقلابی نقش کلیدی داشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
 
== ورود به مبارزات مشروطه و نقش در انجمن‌ها ==
سید محمدرضا مساوات در رویدادهای کلیدی مشروطه، حضوری فعال داشت. در ماجرای مسجد آدینه (حدود ۱۳۲۴ قمری/۱۲۸۳ شمسی)، که اعتراض به عین‌الدوله و کشته شدن سید عبدالحمید منجر به تجمع علما، بازاریان و مردم شد، مساوات جزو متحصنین بود. دولت هشدار داده بود که از تعطیلی بازار و اجتماع بپرهیزند، اما مردم به خیابان‌ها ریختند و مورد حمله قشون دولتی قرار گرفتند. مساوات، خشمگین از بی‌رحمی قزاق‌ها، وارد مبارزه مسلحانه شد و یکی از آن‌ها را به قتل رساند. این اقدام، او را به نمادی از مقاومت مسلحانه تبدیل کرد.
 
پس از مهاجرت علما به قم و تحصن در سفارت انگلیس، شب‌نامه‌ها ابزار اصلی آگاهی‌بخشی شدند. محمدرضا مساوات، با چاپ ژلاتین، صبح‌نامه‌ای مخفی با عنوان «حریت عدالت و مساوات» منتشر کرد که ۱۸ یا ۱۹ شماره داشت. محل توزیع آن، کوچه عدالت‌خواهان و خانه آزادالمله بود، و بهای آن با شعارهایی چون «تهران: غیرت و حمیت»، «تبریز: رفع ظلم و ذلت» و «اصفهان: اتحاد جماعت» تعیین شده بود. این نشریه، آخرین شب‌نامه پیش از مشروطه بود و نقش مهمی در بسیج عمومی ایفا کرد.
 
در جریان بازگشت علما به تهران، مساوات پنهانی به شهر آمد و در خانه ملک‌المتکلمین، پیشنهاد داد تا مانع توافق میان عین‌الدوله و متحصنین شوند. این مداخله، از پراکندگی آزادی‌خواهان جلوگیری کرد. بعدها، با خودداری عین‌الدوله از اعطای حقوق مشروطه، انجمن‌ها احیا شدند و مساوات در تجمع برای آزادی شیخ محمد واعظ شرکت داشت.
 
پس از صدور فرمان مشروطه در ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ قمری (۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی)، مساوات در حمایت از تشکیل بانک ملی، به انتشار صبح‌نامه ادامه داد. این فعالیت‌ها، او را به چهره‌ای برجسته در میان مشروطه‌خواهان تبدیل کرد.
 
=== پیوستگی به حزب دموکرات ===
با تشکیل مجلس دوم، سید محمدرضا مساوات به حزب اجتماعیون عامیون (دموکرات) پیوست که از تشکل‌های مخفی به حزبی رسمی تبدیل شد. این حزب، با ۲۷ نماینده در مجلس، بر اصول مدرنیته تأکید داشت: مملکت قانونی با حکومت مرکزی قوی، حقوق مدنی برابر برای همه نژادها و مذاهب، آزادی کلام و مطبوعات، انتخابات عمومی و مخفی، جدایی قوه قضائیه از مجریه، جدایی سیاست از روحانیت، آموزش مجانی و اجباری (با توجه به تربیت زنان)، و خدمت نظام اجباری.
 
دموکرات‌ها، مخالفان روش ملایم اعتدالیون بودند و آن‌ها را ارتجاعی می‌خواندند. مساوات، با قلم توانایش، مقالات تند در روزنامه‌های حزب نوشت و به امپریالیسم بیگانگان حمله کرد. روزنامه «ایران نو» ارگان رسمی حزب شد و مساوات در آن نقش داشت..<ref name=":0" /><ref name=":1" /> 
 
== تأسیس و محتوای روزنامه مساوات ==
نام «مساوات» از روزنامه‌ای که سید محمدرضا مساوات در دوره اول مشروطه منتشر کرد، برگرفته شد. این روزنامه، ارگان مبارزاتی بود و بر عدالت و برابری تأکید داشت. پس از بمباران مجلس در سال ۱۳۲۶ قمری (۱۲۸۷ شمسی)، مساوات پنهانی از تهران به تبریز گریخت و با زحمات زیاد از راه مازندران و گیلان، به مشروطه‌خواهان تبریز پیوست. ادوارد براون در کتاب «انقلاب ایران» می‌نویسد: <blockquote>«از چهارتن باقی‌مانده، سید محمدرضا (مساوات) موفق به فرار شد و در گرسنگی و بینوایی طاقت‌فرسا در مازندران و گیلان گذراند، سپس به تبریز رسید و روزنامه مساوات را آنجا منتشر کرد.» </blockquote>در تبریز، روزنامه مساوات به صورت هفتگی در سال ۱۳۲۶ قمری منتشر شد. پس از بازگشت به تهران، مساوات با سید عبدالرحیم خلخالی، انتشار آن را از سر گرفت. محتوای روزنامه، بر فسادستیزی تمرکز داشت و فساد اداری قاجارها را ریشه بحران‌های اقتصادی می‌دانست. نویسندگان، واگذاری امتیازات به روس و انگلیس و اختلاس‌های درباریان را نقد می‌کردند.<ref name=":0" /><ref name=":2" />
 
=== موضع‌گیری علیه فساد و استبداد ===
روزنامه مساوات، فساد را سوءاستفاده از قدرت دولتی و ناکارآمدی قانون تعریف می‌کرد و آن را به دسته‌های سیاسی، اقتصادی، اداری و فرهنگی تقسیم می‌داشت. ریشه فساد را در فردگرایی، خویشاوندسالاری و انحصارگرایی می‌دید و تأکید داشت که بی‌اعتمادی عمومی به حکومت را افزایش می‌دهد. در دوره قاجار، شاهان امتیازات را به مزایده می‌گذاشتند و مالیات سنگین بر طبقات پایین تحمیل می‌کردند.
 
مساوات، حاکمیت قانون را کلید مبارزه با فساد می‌دانست. پس از مشروطه، بر اصلاح شاخه تقنینی اصرار ورزید و گفت تا مجلس تنظیم نشود، شاخه اجرایی و مالی اصلاح نمی‌شود. نقش علم و آگاهی را در مهار استبداد برجسته کرد و نبود وزارتخانه‌های منظم و مدیران شایسته را عامل فساد دانست. (پژوهش‌نامه تمدن ایرانی)
 
=== درگیری با محمدعلی شاه ===
شهرت سید محمدرضا مساوات، با مقاله «شاه در چه حال است؟» در شماره ۲۱ روزنامه (۲۴ ربیع‌الاول ۱۳۲۶ قمری) به اوج رسید. پیش از آن، استشهادیه‌ای برای گواهی بدکاره بودن ام‌الخاقان (شاهزاده) به بازار فرستاده بود. این تندروی، شاه را به روسیه نزدیک کرد.<ref>کتاب «تاریخ مشروطه ایران» - احمد کسروی</ref>
 
شاه به وزارت عدلیه شکایت کرد و مویدالسلطنه وکیل شد، اما مساوات به دادگاه نرفت و گفت اظهار رسمی دریافت نکرده. یحیی دولت‌آبادی نوشت: «ما قصد بهبود روابط با شاه داشتیم، اما مقاله مانع شد.»
 
بسیاری مشروطه‌خواهان، مساوات را شایسته مجازات می‌دانستند، اما ملک‌المتکلمین وکالت او را بر عهده گرفت. با پا در میانی عضدالدوله، شاه نامه‌ای نوشت: «تقصیرات مدیر مساوات هرقدر بزرگ، مقام شما بزرگتر است؛ توسط شما قبول کردیم، بعد بسپارید چنین نکند.» مساوات در شماره ۲۲ نوشت: «شاه با مساوات در جدال است چرا؟» و طنزی شش‌پرده‌ای سرود..<ref name=":0" /><ref name=":1" /> 
 
== نمایندگی مجلس و فعالیت‌های سیاسی ==
سید محمدرضا مساوات در دوره دوم مجلس از تبریز، و در دوره‌های سوم و چهارم از تهران نماینده شد. در دوره پنجم، از ساوجبلاغ وکیل گردید. به عنوان عضو حزب دموکرات، بر اعلام جمهوری و تغییر ساختار قدرت تأکید داشت. در مجلس، بر حقوق مدنی برابر و جدایی قوای سه‌گانه پافشاری کرد.
 
در سال ۱۳۳۴ قمری (۱۲۹۳ شمسی)، با مهاجرین از تهران به اسلامبول (استانبول) رفت و فعالیت‌هایش در خارج، ادامه مبارزه با استبداد بود.
 
=== تأکید بر فسادستیزی در مجلس ===
سید محمدرضا مساوات در مجلس، تشکیل محاکم قضایی مستقل را برای مبارزه با فساد ضروری می‌دانست. پیشنهاد داد جوانان پاک‌دست و دانشمند جایگزین اختلاس‌گران شوند. انتقادپذیری هیئت حاکمه و نمایندگان را پایه استقلال ایران خواند.
 
روزنامه مساوات، بر تخصص و تعهد نمایندگان اصرار ورزید و گفت بدون آن، آرمان‌های مشروطه محقق نمی‌شود. با بحران‌های داخلی و خارجی، فساد ادامه یافت، اما تلاش‌های مساوات، امید اولیه ایجاد کرد..<ref name=":0" /><ref name=":1" /> 
 
== فعالیت‌های روزنامه مساوات و تأثیر بر جامعه ==
روزنامه مساوات پس از فرار سید محمدرضا مساوات به تبریز، در شرایط سخت جنگی احیا شد. در تبریز، که مرکز مقاومت مشروطه‌خواهان در برابر نیروهای دولتی بود، مساوات با همکاری [[ستارخان]] و [[باقر خان|باقرخان]]، نشریه را به صورت هفتگی منتشر کرد. این نسخه‌های تبریزی، بر روحیه مبارزان افزود و اخبار تهران را با تحلیل‌های محلی ترکیب می‌کرد. پس از فتح تهران در سال ۱۳۲۷ قمری (۱۲۸۸ شمسی)، مساوات به پایتخت بازگشت و انتشار منظم روزنامه را از سر گرفت. شماره‌های اولیه تهرانی، بر جشن پیروزی مشروطه تمرکز داشتند و از مردم می‌خواستند هوشیار بمانند تا دستاوردهای انقلاب حفظ شود.
 
توزیع روزنامه مساوات گسترده بود؛ در تهران از طریق دکه‌های روزنامه‌فروشی، در شهرستان‌ها مانند اصفهان، شیراز و تبریز از طریق نمایندگان محلی، و حتی در خارج از کشور مانند عثمانی و روسیه به دست ایرانیان مقیم می‌رسید. بهای هر شماره یک قران بود، اما برای طبقات پایین‌تر، نسخه‌های رایگان توزیع می‌شد تا آگاهی عمومی افزایش یابد. مساوات شخصاً بر چاپ نظارت داشت و از دستگاه‌های ژلاتینی برای شب‌نامه‌های اضطراری استفاده می‌کرد.
 
=== محتوای انتقادی و طنز سیاسی ===
مقالات روزنامه مساوات، اغلب با زبان طنزآمیز نوشته می‌شدند تا پیام‌های جدی را به مردم عادی برسانند. برای مثال، در سری مقالات علیه درباریان، از شخصیت‌های خیالی برای نقد واقعی استفاده می‌کرد. یکی از معروف‌ترین آن‌ها، طنز شش‌پرده‌ای پس از ماجرای دادگاه بود که شاه را به عنوان شخصیتی ضعیف و تحت تأثیر بیگانگان نشان می‌داد. این طنزها، خوانندگان را به خنده وامی‌داشتند اما همزمان به فکر فرو می‌بردند. نویسندگان، از جمله خود مساوات، بر لزوم جایگزینی مدیران فاسد با افراد جوان و تحصیل‌کرده تأکید داشتند و مثال‌هایی از اختلاس در وزارتخانه‌های مالیه و داخله می‌آوردند.
 
روزنامه مساوات همچنین به مسائل اجتماعی می‌پرداخت؛ آموزش زنان، حقوق اقلیت‌ها و خدمت نظام اجباری را به عنوان راه‌های مدرنیزاسیون معرفی می‌کرد. در شماره‌های پس از مجلس دوم، بر نظارت مجلس بر بودجه دولت اصرار ورزید و گزارش‌هایی از واگذاری معادن به شرکت‌های خارجی منتشر کرد که منجر به اعتراضات عمومی شد.
 
=== تأثیر بر دیگر مطبوعات ===
روزنامه مساوات، الگویی برای نشریات دیگر شد. روزنامه‌هایی مانند [[روزنامه حبل‌المتین|حبل‌المتین]] و ایران نو، از سبک انتقادی آن تقلید کردند. در شهرستان‌ها، نشریات محلی مانند انجمن تبریز و جهاد اکبر اصفهان، مقالات مساوات را بازنشر می‌دادند. این تأثیر، شبکه‌ای از مطبوعات مشروطه‌خواه ایجاد کرد که استبداد را از زوایای مختلف مورد حمله قرار می‌داد. ادوارد براون، شرق‌شناس انگلیسی، در کتاب خود به نقش مساوات در احیای مطبوعات پس از [[استبداد صغیر]] اشاره کرده و آن را عامل کلیدی پیروزی مشروطه می‌داند.
 
در دوره مهاجرت به استانبول ترکیه، مساوات با همکاری دیگر مهاجران، نشریه‌ای مخفی منتشر کرد که اخبار ایران را به اروپا می‌رساند و حمایت بین‌المللی جلب می‌کرد. این فعالیت‌ها، نشان‌دهنده تعهد مداوم او به روزنامه‌نگاری به عنوان ابزار مبارزه بود..<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /> 
 
== نقش در حزب دموکرات و اختلافات داخلی ==
حزب دموکرات (اجتماعیون عامیون)، با رهبری افرادی مانند سید محمدرضا مساوات، سلیمان میرزا و [[سیّدحسن تقی‌زاده|سید حسن تقی‌زاده]]، بر برنامه‌ای رادیکال تأکید داشت. مساوات، به عنوان یکی از اعضای هیئت اجرایی، بر جدایی کامل دین از سیاست پافشاری می‌کرد تا روحانیت نتواند در امور دولتی دخالت کند. او آموزش را پایه پیشرفت می‌دانست و پیشنهاد داد مدارس مدرن در همه روستاها با تمرکز بر علوم طبیعی و حقوق شهروندی تأسیس شوند.
 
در کنگره‌های حزب، سید محمدرضا مساوات سخنرانی‌هایی ایراد می‌کرد که بر برابری نژادی و مذهبی تأکید داشت. برای مثال، از حقوق زرتشتیان و ارامنه دفاع کرد و گفت ایران متعلق به همه ساکنانش است، نه فقط مسلمانان شیعه. این موضع، حزب را از اعتدالیون متمایز می‌کرد که رویکرد محافظه‌کارانه‌تری داشتند.
 
=== اختلاف با اعتدالیون و تندروی‌ها ===
تندروی مساوات، گاه به اختلافات داخلی منجر می‌شد. اعتدالیون، به رهبری سید محمد طباطبایی، او را متهم به تضعیف وحدت می‌کردند. در ماجرای مقاله «شاه در چه حال است؟»، بسیاری از مشروطه‌خواهان معتقد بودند که این اقدام، شاه را به سمت روسیه سوق داد و به استبداد صغیر کمک کرد. یحیی دولت‌آبادی در خاطراتش می‌نویسد که تلاش برای آشتی با دربار، با مقالات مساوات خنثی شد.
 
با این حال، محمدرضا مساوات دفاع می‌کرد که بدون انتقاد صریح، فساد ریشه‌کن نمی‌شود. او در مجلس، علیه قراردادهای استعماری اعتراض کرد و گفت واگذاری راه‌آهن به روس‌ها، استقلال را تهدید می‌کند. این اعتراضات، حمایت جوانان تحصیل‌کرده را جلب کرد اما درباریان را خشمگین ساخت.
 
در دوره چهارم مجلس، مساوات بر اصلاح قانون انتخابات تأکید داشت تا رأی‌دهندگان واقعی انتخاب شوند، نه افراد دست‌نشانده. او پیشنهاد داد سن رأی‌دهی کاهش یابد و زنان در آینده حق رأی بگیرند، که ایده‌ای پیشرو بود.
 
=== فعالیت در مهاجرت ===
در ۱۳۳۴ قمری، با اشغال ایران توسط روس‌ها، مساوات با گروه مهاجرین به قم و سپس اسلامبول رفت. در آنجا، کمیته ملیون را تشکیل دادند و علیه اشغالگران بیانیه صادر کردند. مساوات، مقالات انگلیسی‌زبان نوشت تا جهان را از وضعیت ایران آگاه کند. بازگشت او به ایران پس از جنگ جهانی اول، با تمرکز بر بازسازی مشروطه همراه بود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
 
== مبارزه با فساد اداری و پیشنهادهای اصلاحی ==
سید محمدرضا مساوات فساد اداری را به چهار دسته تقسیم می‌کرد: سیاسی (سوءاستفاده از قدرت برای منافع شخصی)، اقتصادی (اختلاس و رشوه)، اداری (خویشاوندسالاری و ناکارآمدی) و فرهنگی (ترویج بی‌اعتمادی). او ریشه آن را در نظام مطلقه قاجار می‌دید که شاهان امتیازات را به خارجی‌ها می‌فروختند تا بدهی‌های شخصی بپردازند. او مثال‌هایی مانند امتیاز رویترز و تنباکو را ذکر می‌کرد.
 
در مقالات، بر مالیات‌های سنگین بر کشاورزان و تجار تأکید داشت که منجر به فقر عمومی می‌شد، در حالی که دربار در تجمل غرق بود. مساوات گفت بدون حاکمیت قانون، فساد ادامه می‌یابد.<ref name=":2" />
 
=== پیشنهادهای عملی ===
برای مبارزه، سید محمدرضا مساوات تشکیل مجلس مؤثر را ضروری می‌دانست تا قوانین ضدفساد تصویب کند. او پیشنهاد داد مدیران جوان و پاک‌دست جایگزین شوند و حقوق آن‌ها کافی باشد تا رشوه نگیرند. بر محاکم مستقل اصرار ورزید تا مفسدان محاکمه شوند. همچنین، انتقادپذیری دولت را پایه استقلال خواند و گفت نمایندگان باید آزادانه سخن بگویند.
 
در روزنامه، کمپین‌هایی برای گزارش فساد راه انداخت و خوانندگان را تشویق به ارسال مدارک کرد. این اقدامات، فشار عمومی ایجاد کرد و برخی مدیران فاسد برکنار شدند.
 
=== تأثیر بر قوانین مشروطه ===
تلاش‌های مساوات، در متمم قانون اساسی منعکس شد که جدایی قوا و نظارت مجلس را تضمین می‌کرد. او بر آموزش اجباری تأکید داشت تا نسل جدیدی آگاه تربیت شود که فساد را تحمل نکند.<ref name=":0" /><ref name=":2" /> 
 
== پایان زندگی و میراث ==
سید محمدرضا مساوات در اواخر عمر از بیماری‌های ناشی از سال‌ها مبارزه رنج برد. او در سال ۱۳۰۴ ش، در تهران درگذشت و در آرامگاهی ساده دفن شد. مراسم تشییع، با حضور مشروطه‌خواهان برگزار شد و سخنرانی‌هایی در ستایش مبارزه‌اش ایراد گردید. زندگی پرتلاطم او، از برازجان تا تبریز و استانبول، نماد تعهد به مشروطه بود.
 
=== میراث ===
میراث سید محمدرضا مساوات، در ترویج مطبوعات آزاد، حزب دموکرات و فسادستیزی است. روزنامه‌اش، الگویی برای رسانه‌های انتقادی شد. نقشش در انجمن‌ها و شب‌نامه‌ها، آگاهی عمومی را افزایش داد. [[ناظم‌الاسلام کرمانی]] در «تاریخ بیداری ایرانیان» می‌گوید که چنین مبارزانی پایه‌گذار تحولات بودند و او را یکی از پیشگامان شب‌نامه‌ها می‌داند. همچنین، عباس میرزا معزالسلطنه در «انقلاب مشروطه ایران» به فعالیت‌های او اشاره دارد و فعالیت‌های روزنامه‌اش را ستوده است.<ref>[https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/10659 نگاهی به فراز و نشیب هایی از زندگی سید محمدرضا مساوات - اتحاد خبر]</ref><ref>[https://www.mazdaknameh.ir/Publish/PublishID/ArticleId/181 تحلیل محتوایی و تطبیقی روزنامه‌‌های مشروطه خواه تهران وشهرستان‌ها - مزدک‌نامه]</ref><ref>[https://jic.uk.ac.ir/article_3693_3f297803bfbc3c8989e0ae37b7545dc1.pdf انقالب مشروطه و فساد ستیزی روزنامه مساوات - پژوهش‌نامه تمدن ایرانی]</ref> 
 
منابع:

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۳۲

امیرخیز (امیره قیز به گویش تبریزی)
محله امیرخیز، سنگر اصلی مقاومت ستارخان در انقلاب مشروطه
محله امیرخیز، سنگر اصلی مقاومت ستارخان در انقلاب مشروطه
موقعیت: تبریز، استان آذربایجان شرقی
منطقه: شمال‌غربی تبریز
تاسیس شده: نامشخص (از محله‌های تاریخی تبریز)
ثبت شده در: ۱۲۸۷–۱۲۸۸ خورشیدی (دوران مقاومت تبریز)

امیرخیز، محله‌ای قدیمی در شمال غربی تبریز، به عنوان سنگر اصلی مقاومت ستارخان در جنبش مشروطه ایران شناخته می‌شود. این محله نماد مقابله با استبداد محمدعلی شاه بود و در محاصره سنگین قوای دولتی، ستارخان و یارانش ایستادگی کردند. نام امیرخیز ممکن است از طایفه‌ای به رهبری «امیر قیز» گرفته شده باشد، هرچند برخی آن را به دلیل برخاستن ستارخان از این محله می‌دانند. مردان، جوانان و زنان آذربایجان به سنگرها پیوستند. ستارخان زخمی شد اما آن را پنهان کرد تا پرچم آزادی پایین نیاید. پاسخ تاریخی ستارخان به کنسول روس، که خواستار تسلیم بود، نماد غرور ملی است. امیرخیز با صنایع سنتی مانند قالی‌بافی و کبریت‌سازی، و موقعیت جغرافیایی محدود به رودخانه‌ها و دروازه استانبول، نقش کلیدی در نهضت مشروطه ایفا کرد و میراث آن تا پارک اتابک تهران ادامه یافت. میراث امیرخیز، نفی استبداد و اعاده حقوق شهروندی است که امروز نیز الهام‌بخش است.[۱][۲][۳]

موقعیت جغرافیایی و تاریخچه

عکس فعلی امیرخیز
عکس فعلی امیرخیز

محله امیرخیز، که در زبان محلی «امیره قیز» نامیده می‌شود، یکی از محله‌های قدیمی تبریز است و در شمال غربی شهر واقع شده. موقعیت آن از شمال به تلخه رود، از جنوب به میدان چای، از غرب به چوستدوزان و میدان چایی، و از شرق به کوی توکلی، مفتح و محله دوه چی محدود می‌شود. نام آن ممکن است از طایفه‌ای به رهبری «امیر قیز» گرفته شده باشد، هرچند برخی آن را به دلیل برخاستن ستارخان از این محله می‌دانند. در تاریخ، شش مسجد در این محله ذکر شده که مسجد قصابلار معروف‌ترین آنهاست و اخیراً نوسازی شده. جنوب محله به دروازه استانبول (استانبول قاپوسی) در خیابان فلسطین منتهی می‌شود. بر اساس کتاب تاریخ جغرافی دارالسلطنه تبریز نوشته نادر میرزا، آب این محله کم بوده و باغات کمی دارد؛ طایفه شالچی لار در آن مسجد و کوی دارند و کدخدای آن محمد خان فرزند آقا فتحعلی بوده. قنات‌های اله وردی خان و امیر (امیرجلیل) در آن جریان دارند که آب محله را تأمین می‌کنند.[۱]

صنایع و ویژگی‌های فرهنگی

از قدیم، صنایع دستی در امیرخیز رونق داشته؛ اقسام قالی‌های اعلا بافته می‌شده که به موزه‌های دنیا صادر می‌گردید. کارخانه کبریت‌سازی در شرق محله، معروف‌ترین در ایران و خاورمیانه بوده و برای مصرف داخلی و صادرات فعال است. کارگاه‌های جوراب‌بافی نیز در خانه‌ها متعدد بودند. مسجد و حمام قدیمی سردار در خروجی محله به میدان منجم قرار دارد و خانه ستارخان کنار آن بود که روس‌ها پس از تصرف تبریز آن را با دینامیت منفجر کردند.[۱]

نقش در انقلاب مشروطه و مقاومت ستارخان

امیرخیز مهمترین سنگر نبرد ستارخان با دشمنان ملت و قوای دولتی بود. در ۱۷ خرداد ۱۲۸۷، این محله در برابر تهاجم سنگین استبداد ایستاد. ستارخان در محاصره، با تنها ۱۷ یار باقی‌مانده، در برابر رحیم خان و نیروهای دولتی مقاومت کرد و به ترفندهای کنسول روس پاسخ منفی داد. کنسول پیشنهاد کرد بیرق روسیه را بر خانه بزند و تسلیم شود، اما ستارخان پاسخ داد:

«من می‌خواهم هفت دولت به زیر بیرق ایران بیایند، من زیر بیرق بیگانه نمی‌روم».

مردان، جوانان و زنان آذربایجان به سنگرها پیوستند. ستارخان زخمی شد اما آن را پنهان کرد تا پرچم آزادی پایین نیاید. انجمن تبریز با رشادت‌های او قدرت گرفت و تلگراف خلع شاه را فرستاد:

«شاه موافق مشروطیت قسم خورده اما نقض کرده؛ ملت آذربایجان او را خلع و به کنسولگری‌ها اطلاع دهید».

این محله تنها منطقه شمال مهران رود بود که با انقلابیون همراه شد، در حالی که محله‌های دیگر مخالف بودند. مسجد ایریلی لر، درب استانبول و ایرانچیلار نقاط کلیدی نبرد بودند.[۲]

ارتباط با پارک اتابک و میراث مشروطه

امیرخیز آخرین سنگر مشروطه در برابر استبداد محمدعلی شاه بود که مجلس را در ۲ تیر ۱۲۷۸ به توپ بست. ستارخان و باقرخان در برابر فساد دربار قاجار، سلطه بیگانگان و غارت منابع ایستادند. نهضت تحت تأثیر روشنگران مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و عبدالرحیم طالبوف تبریزی بود. مطالبات انجمن ایالتی تبریز شامل تثبیت وزارتخانه‌ها، رفع نواقص قانون اساسی و ممنوعیت شاهزادگان از وزارت بود. پس از پیروزی نسبی، سرداران به تهران رفتند اما در پارک اتابک خانه‌نشین شدند و توطئه‌های روس و انگلیس آنها را خلع سلاح کرد. میراث امیرخیز، نفی استبداد و اعاده حقوق شهروندی است که امروز نیز الهام‌بخش است.[۳]

منابع