کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|991x991px]]'''منوچهر فلاح'''، (متولد ۱۳۶۲، رشت) فعال مدنی و زندانی سیاسی ایرانی، توسط قوه قضاییه نظام جمهوری اسلامی به اتهام «محاربه» با مجازات اعدام مواجه شده است. منوچهر فلاح پس از اتمام تحصیلاتش در رشته هنر، به‌عنوان تتو آرتیست در جزیره کیش مشغول به کار شد. فعالیت‌های مدنی او، از جمله حمایت از کارگران و انتقاد از سیاست‌های حکومتی در شبکه‌های اجتماعی، وی را در تیررس نهادهای امنیتی قرار داد. اولین بازداشتش در ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ (۲۷ ژوئن ۲۰۲۳) در فرودگاه رشت رخ داد و به [[زندان لاکان رشت]] منتقل شد. در آذر ۱۴۰۳، شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت او را به اتهام «توهین به [[سید علی خامنه ای|خامنه‌ای]]» و «تبلیغ علیه نظام» به ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس محکوم کرد که با کسر یک‌چهارم، در اردیبهشت ۱۴۰۴ پایان یافت. با این حال، در پرونده دوم، محاکمه‌ای از طریق ویدئوکنفرانس در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب برگزار شد که به اتهام «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» منجر به صدور حکم اعدام در فوریه ۲۰۲۵ (بهمن ۱۴۰۳) شد، ابلاغ آن در ۱۴ بهمن به وکلایش صورت گرفت.
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              = سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی
| تصویر            = سید جمال واعظ اصفهانی.jpg
| شرح تصویر        =
| نام کامل        = سید جمال‌الدین بن عبدالله
| معروف به         = صدرالواعظین، صدرالمحققین
| نام مستعار      =
| زادروز          = سال ۱۲۴۱ ه.ش
| شهر تولد        = همدان
| کشور تولد        =
| تاریخ مرگ        = آبان ۱۲۸۷ ه‍.ش
| شهر مرگ          = بروجرد
| کشور مرگ        =
| نام همسر        =
| فرزندان          = سید محمدعلی جمال‌زاده
|خویشاوندان سرشناس =
| تحصیلات          = علوم دینی (فقه، اصول، کلام) در همدان و اصفهان
| دین              = اسلام
| حزب سیاسی        =
| سمت              = خطیب برجسته جنبش مشروطه، عضو انجمن‌های مشروطه‌خواه
| پست‌های قبلی      =
| فعالیت‌ها        = سخنرانی‌های مشروطه‌خواهانه در تهران، تبریز، رشت، اصفهان و شیراز؛ همکاری در نشریه الجمال؛ تأسیس شرکت اسلامیه؛ نوشتن رساله‌های «لباس التقوی» و «رؤیای صادقه»
| قبل از          =
| بعد از           =
| وب‌گاه رسمی      =
| امضا            =
| زیرنویس          =


منوچهر فلاح در زندان لاکان بارها برای اعتراض به شرایط غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زده است. اعتصاب ۲۸ روزه او از ۱ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد و تا ۲۸ تیر ادامه یافت، زمانی که به دلیل وخامت حال و از دست دادن هوشیاری به بهداری منتقل شد. او از بیماری‌های مزمن مانند مشکلات گوارشی و تنفسی رنج می‌برد و با وجود نیاز فوری به مراقبت پزشکی، از درمان محروم مانده است. گزارش‌ها حاکی از شکنجه‌های جسمی، از جمله ضرب و شتم و حبس در انفرادی، و روانی، نظیر تهدید خانواده، است که وضعیت جسمانی و روانی او را به خطر انداخته است. خانواده‌اش از زمان بازداشت دوم از هرگونه تماس محروم بوده و تلاش‌هایشان برای کسب اطلاعات با مقاومت مأموران مواجه شده است.  
|image_size=240پیکسل}}
'''سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی'''، (متولد سال ۱۲۴۱–۱۲۸۷ ه‍.ش)، یکی از برجسته‌ترین خطیبان و فعالان سیاسی دوره [[جنبش مشروطه ایران]]، نقش مهمی در بیداری فکری و اجتماعی مردم ایفا کرد. او در خانواده‌ای مذهبی در همدان متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در علوم دینی در همدان و اصفهان گذراند. جمال‌الدین به دلیل سخنرانی‌های آتشین و تأثیرگذارش در حمایت از مشروطه و عدالت‌خواهی، به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش مشروطه تبدیل شد. او با همکاری افرادی چون [[ملک‌المتکلمین]]، در انجمن‌های مخفی و علنی مشروطه‌خواهان فعالیت داشت و از منبر به‌عنوان ابزاری برای آگاهی‌بخشی و بسیج مردم استفاده کرد. جمال‌الدین واعظ اصفهانی در سخنرانی‌هایش به موضوعاتی چون استبداد، فساد حکومتی، و لزوم قانون اساسی و عدالتخانه پرداخته و از نقش علما و مردم در اصلاحات اجتماعی حمایت می‌کرد.


واکنش‌های بین‌المللی به این پرونده گسترده بوده است. سازمان‌های حقوق بشری مانند مانیتورینگ حقوق بشر ایران و سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، حکم اعدام را محکوم کرده و خواستار مداخله جامعه جهانی شده‌اند. سازمان عفو بین‌الملل نیز بیانیه‌ای صادر کرده که به نقض حقوق منوچهر فلاح، از جمله محرومیت از وکیل، پرداخته و خواستار توقف اجرای حکم شده است. حمایت‌های محلی، از جمله بیانیه معلمان گیلان، فلاح را به‌عنوان نمادی از مقاومت معرفی کرده است. خانواده‌اش نیز در تیر ۱۴۰۴ با برگزاری تجمع در مقابل زندان اوین، نسبت به بی‌خبری او اعتراض کردند که با سرکوب مواجه شد.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/features/138803-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA/ منوچهر فلاح که به اعدام محکوم شده، کیست؟ - ایران وایر] 1</ref><ref name=":1">[https://iranhrs.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/ زندانی سیاسی منوچهر فلاح کیست؟ - کانون حقوق بشر ایران] 1</ref><ref name=":2">[https://hengaw.net/fa/news/archive/63104 رشت؛ منوچهر فلاح به بیست و دو ماه و هفده روز حبس محکوم شد - سازمان حقوق بشری هه‌نگاو] 1</ref><ref name=":3">[https://iranhrs.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%DA%A9%D8%A7/ زندانی سیاسی منوچهر فلاح،ممانعت عمدی مقامات زندان از درمان در زندان لاکان رشت - کانون حقوق بشر ایران] 2</ref><ref name=":4">[https://bazdashtshodegan.com/%d9%85%d9%86%d9%88%da%86%d9%87%d8%b1-%d9%81%d9%84%d8%a7%d8%ad-%d8%af%d8%b1-%db%b2%db%b8%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%a8-%d9%87%d9%88%d8%b4%db%8c%d8%a7%d8%b1/ منوچهر فلاح در ۲۸مین روز اعتصاب هوشیاری‌اش را از دست داد - صدای بازداشت‌شدگان]</ref><ref name=":5">[https://payamjavan.com/429862-2856082350/ نگرانی‌ها از وضعیت جسمانی منوچهر فلاح پس از ۲۵ روز اعتصاب غذا - پیام جوان]</ref><ref name=":6">[https://iranwire.com/fa/features/139107-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%85/ حمایت معلمان گیلان از منوچهر فلاح: همه باید صدایش باشیم - ایران وایر] 2</ref><ref name=":7">[https://wncri.org/fa/%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DB%B1/ نامه یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام در سالروز ۱۶سالگی دخترش - زنان نیروی تغییر]</ref><ref name=":8">[https://fa.iran-hrm.com/%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9/ محکومیت زندانی سیاسی منوچهر فلاح به اعدام - مانیتورینگ حقوق بشر ایران]</ref><ref name=":9">[https://hengaw.net/fa/news/2025/02/article-8 رشت؛ منوچهر فلاح، زندانی سیاسی گیلک به اعدام محکوم شد - سازمان حقوق بشری هه‌نگاو] 2</ref><ref name=":10">[https://www.iranntv.com/955067-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D9%81%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88 بیانیه عفو بین‌الملل اعدام‌های مخفیانه وحشتناک و افزایش سرکوب سیاسی در ایران -سیمای آزادی]</ref><ref name=":11">[https://iranhrs.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%D8%8C-%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85/ زندان لاکان رشت، تجمع علیه احکام اعدام در مقابل زندان - کانون حقوق بشر ایران] 3</ref>
وی در شهرهای مختلف از جمله تهران، تبریز، و رشت به تبلیغ مشروطه پرداخت و با نشریاتی چون «الجمال» همکاری داشت که در آن‌ها از آزادی و حقوق مردم دفاع می‌کرد. جمال‌الدین به همراه دیگر مشروطه‌خواهان، در برابر استبداد [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] قاجار ایستادگی کرد و پس از به توپ بستن مجلس در سال ۱۲۸۷ ه‍.ش، به دستور شاه دستگیر شد. ملک‌المتکلمین و چند تن دیگر از آزادی‌خواهان، به طرز فجیعی در باغ شاه تهران به قتل رسیدند و جمال‌الدین نیز در زندان بروجرد به قتل رسید. مرگ او موجی از خشم و تأسف در میان مشروطه‌خواهان برانگیخت و نامش به‌عنوان یکی از شهدای جنبش مشروطه در تاریخ ایران ثبت شد.
== پیشینه و تحصیلات ==
منوچهر فلاح در سال ۱۳۶۲ در شهر رشت، مرکز استان گیلان، به دنیا آمد.<ref name=":0" /> او در خانواده‌ای با پیشینه فرهنگی و هنری بزرگ شد که علاقه‌اش به هنر را از کودکی شکل داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس رشت گذراند و پس از آن وارد دانشگاه شد، جایی که رشته هنر را انتخاب کرد و مدرک خود را در این حوزه به دست آورد.<ref name=":1" /> فلاح پس از اتمام تحصیلات، به جزیره کیش مهاجرت کرد و به‌عنوان تتو آرتیست فعالیت حرفه‌ای خود را آغاز کرد. این شغل که نیازمند مهارت‌های خلاقانه و ظرافت بود، به او امکان داد تا در محیطی متفاوت از رشت، تجربه‌های جدیدی کسب کند.<ref name=":2" /> فعالیت هنری او، همراه با علاقه‌اش به مسائل اجتماعی، بعدها به انگیزه‌ای برای ورود به فعالیت‌های مدنی تبدیل شد که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد.<ref name=":12">[https://news.gooya.com/2024/05/post-86745.php رنج نامه‌ی منوچهر فلاح، زندانی سیاسی از زندان لاکان رشت - خبرنامه گویا]</ref>


== دستگیری‌ها، اعتصاب غذا و محرومیت‌ها ==
اندیشه‌های جمال‌الدین واعظ متأثر از تعالیم اسلامی و ایده‌های نوگرایانه مشروطه بود. او معتقد به پیوند دین و سیاست بود و بر این باور بود که علما باید در هدایت مردم و مبارزه با ظلم نقش فعال داشته باشند. همچنین، او به برابری اجتماعی، آموزش همگانی، و رفع فساد از ساختارهای حکومتی تأکید داشت. با وجود اتهاماتی که برخی منابع درباره عقاید دینی او مطرح کرده‌اند، نقش او در ترویج مشروطه و آگاهی‌بخشی غیرقابل‌انکار است. میراث جمال‌الدین در سخنرانی‌هایش، فعالیت‌های سیاسی، و تأثیرش بر نسل‌های بعدی مشروطه‌خواهان باقی مانده و او به‌عنوان نمادی از شجاعت و فداکاری در راه آزادی و عدالت در تاریخ ایران شناخته می‌شود.<ref name=":0">[https://www.cgie.org.ir/fa/article/223414/%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%88%D8%A7%D8%B9%D8%B8-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C جمال‌الدین واعظ اصفهانی، قسمت اول - مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]</ref><ref name=":1">[https://www.cgie.org.ir/fa/article/223414/%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%88%D8%A7%D8%B9%D8%B8-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C?entryviewid=241617 جمال‌الدین واعظ اصفهانی، قسمت دوم - مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]</ref><ref name=":2">[https://rasekhoon.net/article/show/916382/%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%B9%D8%B8-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C اندیشه سیاسی واعظ اصفهانی - راسخون] 1</ref><ref name=":3">[https://rasekhoon.net/article/show/916375/%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%B9%D8%B8-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C فعالیت های سیاسی اجتماعی واعظ اصفهانی - راسخون] 2</ref><ref name=":4">[https://dl.hodanet.tv/fileshtml/seydjamalvaezesfahani.htm سیدجمال الدین واعظ اصفهانی - هدی نت]</ref>  
منوچهر فلاح اولین بار در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ (۲۷ ژوئن ۲۰۲۳) در فرودگاه رشت توسط مأموران امنیتی دستگیر شد.<ref name=":0" /> این بازداشت به دلیل فعالیت‌های مدنی او، از جمله حمایت از اعتراضات کارگری و انتشار انتقادات در شبکه‌های اجتماعی، رخ داد. او پس از دستگیری به زندان لاکان رشت منتقل شد، جایی که تحت بازجویی‌های سنگین قرار گرفت. در آذر ۱۴۰۳، شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت او را به اتهام «توهین به خامنه‌ای» و «تبلیغ علیه نظام» به ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس محکوم کرد که با کسر یک‌چهارم، در اردیبهشت ۱۴۰۴ پایان یافت.<ref name=":2" /> با این حال، به جای آزادی، در پرونده دوم به اتهام «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشتش تمدید شد و در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ از طریق ویدئوکنفرانس در شعبه دوم دادگاه انقلاب محاکمه شد که منجر به صدور حکم اعدام در فوریه ۲۰۲۵ (بهمن ۱۴۰۳) گردید.<ref name=":3" />  


منوچهر فلاح در زندان لاکان بارها برای اعتراض به شرایط غیرانسانی دست به اعتصاب غذا زده است. اولین اعتصاب او از ۱ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد و ۲۸ روز ادامه داشت تا اینکه در ۲۸ تیر به دلیل وخامت حالش، هوشیاری خود را از دست داد و به بهداری زندان منتقل شد.<ref name=":4" /> این اعتصاب برای جلب توجه به محرومیت از حقوق اولیه، از جمله تماس با خانواده و دسترسی به وکیل، انجام شد. بر اساس گزارشات، او از بیماری‌های مزمن، از جمله مشکلات گوارشی و تنفسی، رنج می‌برد، اما مقامات زندان عمداً از ارائه درمان خودداری کرده‌اند.<ref name=":3" /> محرومیت از دارو، غذای مناسب، و حتی نور کافی در سلول‌های انفرادی، وضعیت جسمانی او را به شدت وخیم کرده است.<ref name=":5" /> همچنین، خانواده‌اش از ملاقات با او محروم شده و هیچ اطلاع رسمی از وضعیتش دریافت نکرده‌اند، که این بی‌خبری به فشار روانی بر او و نزدیکانش افزوده است.<ref name=":7" />  
== زندگی‌نامه و تحصیلات ==
سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در سال ۱۲۴۱ ه.ش، در همدان متولد شد. او در خانواده‌ای مذهبی رشد یافت و پدرش، ملا عبدالله، از علمای محلی بود. جمال‌الدین تحصیلات ابتدایی خود را در همدان آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل علوم دینی به اصفهان رفت. در اصفهان، او نزد علمای برجسته‌ای چون شیخ محمدتقی آقانجفی به فراگیری فقه، اصول، و کلام پرداخت. استعداد او در خطابه از همان جوانی آشکار بود و به‌سرعت به‌عنوان واعظی توانمند شناخته شد.<ref name=":0" />  


== شکنجه، زندان و اتهامات ==
=== آغاز فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی ===
منوچهر فلاح پس از انتقال به زندان لاکان رشت، با شرایطی غیرانسانی روبه‌رو شد که شامل شکنجه‌های جسمی و روانی بود.<ref name=":3" /> او در سلول‌های انفرادی تحت ضرب و شتم با باتوم، محرومیت از خواب برای چندین روز، و تهدید به آزار خانواده‌اش قرار گرفته است.<ref name=":6" /> این شکنجه‌ها به‌ویژه پس از اعتصاب غذایش شدت یافت، جایی که مأموران با قطع آب و غذا و پخش صداهای ناهنجار، فشار روانی را افزایش دادند.<ref name=":4" /> زندان لاکان، با سلول‌های تاریک و بدون تهویه مناسب، به محلی برای سرکوب سیستماتیک زندانیان سیاسی تبدیل شده است.<ref name=":9" />  
جمال‌الدین واعظ اصفهانی پس از تکمیل تحصیلات، به‌عنوان واعظ در مساجد و محافل مذهبی همدان و سپس تهران فعالیت خود را آغاز کرد. او به دلیل تسلط بر فن خطابه و توانایی در جلب توجه مخاطبان، به‌سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت. سخنرانی‌های او اغلب با زبانی ساده و قابل‌فهم برای عامه مردم ارائه می‌شد و به موضوعات اجتماعی و دینی می‌پرداخت. در این دوره، او با برخی از روشنفکران و علمای مشروطه‌خواه آشنا شد که این آشنایی، مسیر زندگی او را به سمت فعالیت‌های سیاسی سوق داد.<ref name=":4" />  


=== وضعیت وخیم جسمانی ===
== فعالیت‌های اولیه در اصفهان و شیراز ==
وضعیت جسمانی منوچهر فلاح به دلیل شرایط زندان و محرومیت از مراقبت‌های پزشکی به شدت وخیم گزارش شده است. او از بیماری‌های مزمن مانند مشکلات گوارشی و تنفسی رنج می‌برد که با اعتصاب‌های طولانی‌مدت تشدید شده‌اند.<ref name=":5" /> پس از ۲۸ روز اعتصاب غذا که از ۱ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد، فلاح در ۲۸ تیر هوشیاری خود را از دست داد و به بهداری زندان منتقل شد، اما گزارش‌ها حاکی از آن است که درمان کافی دریافت نکرده است.<ref name=":4" /> [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] نیز اعلام کرده که وخامت حال او شامل کاهش وزن شدید و ضعف عمومی است که می‌تواند به تهدید جانی منجر شود.<ref>[https://m.mojahedin.org/id/ac68a2c6-fdbd-41ad-ae7d-a61eb4d4fc73 وخامت حال زندانی سیاسی منوچهر فلاح - سازمان مجاهدین خلق]</ref> این وضعیت، همراه با بی‌توجهی مقامات، نگرانی‌های جدی درباره بقای او را افزایش داده است.
جمال‌الدین واعظ اصفهانی پس از ۲۱ سالگی به اصفهان رفت و نزد علمایی چون آقانجفی به تحصیل فقه و اصول پرداخت. او در مسجد جامع آقا نورالله (مسجد نو) منبر رفت و به تدریس مشغول شد. سخنرانی‌هایش با زبانی ساده و انتقادی از ستم ظل‌السلطان، به‌سرعت شهرت آورد. او لقب «صدرالواعظین» از ظل‌السلطان (سلطان مسعود میرزا قاجار) و «صدرالمحققین» از محمدعلی میرزا دریافت کرد. جمال‌الدین تحت تأثیر جو انتقادی اصفهان، با فرق نوین آشنا شد و انجمن‌های مخفی مانند «مجمع سرّی» یا «انجمن ترقی» را با یارانش مانند ملک‌المتکلمین و میرزا نصرالله بهشتی تشکیل داد. هدف این انجمن‌ها، بیداری افکار عمومی و افشای ظلم‌های دینی و حکومتی بود.  


اتهامات علیه منوچهر فلاح ابتدا در آذر ۱۴۰۳ با «توهین به رهبر انقلاب» و «تبلیغ علیه نظام» توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت مطرح شد که به ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس منجر شد.<ref name=":2" /> با این حال، پس از پایان این دوره، اتهامات جدید «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» در پرونده دوم از طریق ویدئوکنفرانس در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت پیگیری شد.<ref name=":3" /> این اتهامات به فعالیت‌های مدنی او، از جمله حمایت از کارگران و انتشار انتقادات در شبکه‌های اجتماعی، نسبت داده شده است.<ref name=":8" /> حکم اعدام منوچهر فلاح در ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ به وکلایش ابلاغ شد، اما روند دادگاهی فاقد حضور وکیل و شفافیت لازم بود که نقض آشکار حقوق دفاعی محسوب می‌شود.<ref name=":13">[https://iran-tc.com/2024/08/13/%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%84%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%B1/ منوچهر فلاح زندانی سیاسی زندان لاکان رشت را دریابیم - شورای مدیریت گذار]</ref>  
در محرم و صفر ۱۳۱۸ ه‍.ق، جمال‌الدین واعظ به شیراز سفر کرد و در آنجا منبر رفت. او با شعاع‌السلطنه (پسر [[مظفرالدین شاه]]) ملاقات کرد و کتاب «لباس التقوی» را نوشت. سخنرانی‌هایش علیه قوام‌الدوله، کینه خاندان قوام را برانگیخت و در سفر سوم، پس از سوءقصد ناموفق (که اشتباهی فرد دیگری کشته شد)، به عتبات و سپس تبریز رفت. در شیراز، او مردم را به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی تشویق کرد.<ref name=":0" /><ref name=":3" /><ref name=":4" />  


== واکنش‌های بین‌المللی، مواضع حقوق بشری ==
== فعالیت‌های سیاسی و نقش در جنبش مشروطه ==
حکم اعدام منوچهر فلاح موجی از اعتراضات بین‌المللی را به دنبال داشت. سازمان‌های حقوق بشری از جمله مانیتورینگ حقوق بشر ایران، حکم او را محکوم کرده و آن را نمونه‌ای از سرکوب فعالان مدنی در ایران دانستند.<ref name=":8" /> سازمان حقوق بشری هه‌نگاو نیز با انتشار بیانیه‌ای، شرایط غیرانسانی زندان لاکان و نقض حقوق فلاح را مورد انتقاد قرار داد و خواستار مداخله فوری جامعه جهانی شد.<ref name=":9" /> این نهادها تأکید کردند که محرومیت از وکیل و برگزاری دادگاه از طریق ویدئوکنفرانس، اصول دادرسی عادلانه را نقض می‌کند.
سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در اوایل دهه ۱۲۸۰ ه‍.ش، با اوج‌گیری نهضت مشروطه، به جمع مشروطه‌خواهان پیوست. او با علما و روشنفکرانی چون ملک‌المتکلمین و شیخ محمدتقی آقانجفی همکاری نزدیکی داشت و از منبر به‌عنوان ابزاری برای ترویج ایده‌های مشروطه‌خواهی استفاده کرد. سخنرانی‌های او در مساجد تهران، به‌ویژه در مسجد جامع، با استقبال گسترده مردم مواجه شد. جمال‌الدین در این سخنرانی‌ها به انتقاد از استبداد قاجاری، فساد دربار، و بی‌عدالتی‌های اجتماعی می‌پرداخت و خواستار تأسیس عدالتخانه و قانون اساسی بود.<ref name=":0" />  


سازمان عفو بین‌الملل نیز با صدور بیانیه‌ای، وضعیت منوچهر فلاح را به‌صورت ویژه مورد توجه قرار داد. این بیانیه به شکنجه، محرومیت از درمان، و روند غیرشفاف قضایی اشاره دارد و از رژیم ایران خواسته است تا اجرای حکم را متوقف کند. این اقدام نشان‌دهنده توجه جهانی به پرونده فلاح و تلاش برای نجات جان اوست.<ref name=":10" />
=== همکاری با انجمن‌های مشروطه‌خواه ===
جمال‌الدین واعظ در چندین انجمن مخفی و علنی مشروطه‌خواهان، از جمله انجمن باغ میکده و انجمن ملی، عضویت داشت. او در این انجمن‌ها با دیگر فعالان سیاسی مانند [[جهانگیرخان صوراسرافیل]] و میرزا نصرالله بهشتی (ملک‌المتکلمین) همکاری می‌کرد. این انجمن‌ها محلی برای بحث درباره اصلاحات سیاسی، ترویج [[آزادی بیان]]، و سازماندهی حرکت‌های مردمی علیه [[استبداد]] بودند. واعظ اصفهانی با سخنرانی‌های خود در این محافل، نقش مهمی در تهییج مردم و جلب حمایت آن‌ها برای جنبش مشروطه ایفا کرد.<ref name=":3" />  


=== اطلاعیه شورای ملی مقاومت ===
=== فعالیت در نشریه الجمال ===
شورای ملی مقاومت ایران، با صدور اطلاعیه‌ای حکم اعدام منوچهر فلاح را محکوم کرد و خواستار اقدام فوری سازمان ملل متحد و شکورهای عضو و اتحادیه‌ی اروپا برای لغو حکم اعدام این زندان سیاسی و همه‌ی زندانیان سیاسی شد. در این اطلاعیه آمده است:<blockquote>«محکومیت زندانی سیاسی منوچهر فلاح به اعدام در رشت، فراخوان به اقدام برای لغو این حکم جنایتکارانه
یکی از اقدامات برجسته جمال‌الدین واعظ، همکاری با نشریه «الجمال» بود که در سال ۱۲۸۵، منتشر می‌شد. این نشریه، که تحت نظارت او و دیگر مشروطه‌خواهان اداره می‌شد، به موضوعات سیاسی و اجتماعی روز می‌پرداخت و از ایده‌های آزادی‌خواهی و مشروطه حمایت می‌کرد. جمال‌الدین در سرمقاله‌ها و نوشته‌های این نشریه، بر لزوم اجرای قانون، رفع ظلم، و مشارکت مردم در اداره کشور تأکید داشت. این نشریه به دلیل لحن انتقادی و صریح خود، تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت و به یکی از ابزارهای مهم تبلیغی مشروطه‌خواهان تبدیل شد.<ref name=":4" />  


امروز یکشنبه ۱۴بهمن ۱۴۰۳ حکم اعدام زندانی سیاسی منوچهر فلاح به اتهام “محاربه از طریق اقدام علیه امنیت” نظام، توسط قاضی جنایتکار محمد علی درویش گفتار در بیدادگاه ضدانقلاب رشت ابلاغ شد. دادگاه منوچهر که در زندان لاکان رشت به سر می‌برد در ۲۱ آذر ماه امسال به صورت ویدئو کنفرانس برگزار و او را به آسیب رساندن به ساختمانهای اطلاعات سپاه و دادگستری گیلان متهم کردند. او در مراحل دادرسی از دسترسی به وکیل محروم بوده است.
== اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی ==


منوچهر۴۰ ساله، در۱۰ تیرماه ۱۴۰۲ توسط مأموران امنیتی رژیم در فرودگاه رشت بازداشت شد. او ابتداء به اتهام توهین به خامنه‌ای و تبلیغ علیه نظام، توسط شعبه ۳ بیدادگاه ضدانقلاب رشت به ریاست دژخیمی به‌نام مهدی راسخی، به ۱۵ ماه زندان محکوم شد. در همین فاصله در حالی‌که حبس او تمام شده بود، پرونده دیگری علیه او گشوده و او را به اعدام محکوم کردند.
=== پیوند دین و سیاست ===
جمال‌الدین واعظ اصفهانی معتقد بود که دین و سیاست از هم جدا نیستند و علما باید در اصلاح امور جامعه نقش فعال داشته باشند. او در سخنرانی‌های خود، با استناد به تعالیم اسلامی، بر ضرورت مبارزه با ظلم و دفاع از حقوق مردم تأکید می‌کرد. به باور او، اجرای عدالت و قانون در جامعه، وظیفه‌ای دینی و اجتماعی است که علما و مردم به‌طور مشترک باید به آن پایبند باشند. این دیدگاه او را به یکی از برجسته‌ترین خطیبان مشروطه‌خواه تبدیل کرد که توانست میان توده‌های مذهبی و ایده‌های نوگرایانه مشروطه پیوند برقرار کند.  


مقاومت ایران خواستار اقدام فوری ملل متحد و کشورهای عضو و اتحادیه اروپا برای لغو حکم اعدام منوچهر فلاح و آزادی عموم زندانیان سیاسی می‌باشد.
=== تأکید بر آموزش و برابری اجتماعی ===
یکی از محورهای اصلی اندیشه‌های جمال‌الدین، لزوم آموزش همگانی و برابری اجتماعی بود. او معتقد بود که نادانی و فقر، ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی ایران است و دولت باید با ایجاد مدارس و گسترش آموزش، زمینه پیشرفت جامعه را فراهم کند. او همچنین از برابری حقوق طبقات مختلف جامعه دفاع می‌کرد و بر این باور بود که هیچ گروهی نباید بر گروه دیگر برتری داشته باشد. این دیدگاه‌ها در سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف، از جمله تبریز و رشت، بازتاب گسترده‌ای داشت.<ref name=":2" /><ref name=":3" />


دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
== فعالیت‌های جمال‌الدین در شهرهای مختلف ==


۱۴ بهمن ۱۴۰۳ (۲ فوریه ۲۰۲۵)»<ref>[https://iran-efshagari.com/%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B9/ محکومیت زندانی سیاسی منوچهر فلاح به اعدام در رشت، فراخوان به اقدام برای لغو این حکم جنایتکارانه - ایران افشاگر]</ref></blockquote>
=== سخنرانی‌ها در تهران ===
سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در تهران به‌عنوان یکی از خطیبان اصلی جنبش مشروطه شناخته می‌شد. او در مساجد و محافل عمومی، به‌ویژه در مسجد جامع تهران، سخنرانی‌هایی ایراد می‌کرد که تأثیر عمیقی بر مردم داشت. در این سخنرانی‌ها، او با زبانی ساده و آتشین، از استبداد محمدعلی شاه قاجار انتقاد می‌کرد و خواستار تأسیس مجلس شورای ملی و اجرای قانون اساسی بود. سخنرانی‌های او نه‌تنها نخبگان، بلکه توده‌های مردم را نیز به حمایت از مشروطه ترغیب می‌کرد. او همچنین در این دوره با علمای مشروطه‌خواه در ارتباط بود، هرچند گاهی اختلاف‌نظرهایی با برخی علما داشت.<ref name=":0" />  


=== حمایت‌های محلی ===
=== فعالیت در تبریز ===
علاوه بر واکنش‌های بین‌المللی، حمایت‌های محلی نیز نقش مهمی در پرونده منوچهر فلاح داشته است. معلمان گیلان با انتشار بیانیه‌ای در حمایت از او، فلاح را به‌عنوان نمادی از مقاومت فرهنگی و مدنی معرفی کردند و خواستار آزادی‌اش شدند.<ref name=":6" /> این گروه از همکاران و دانش‌آموزان سابق او خواستند که صدای اعتراض او را بازتاب دهند. این حمایت محلی، که در محافل آموزشی و اجتماعی رشت گسترش یافت، نشان‌دهنده همبستگی داخلی با منوچهر فلاح است که با فشارهای بین‌المللی همراهی می‌شود.<ref name=":13" /> برخی از رسانه‌های آزاد نیز با پوشش گسترده این حمایت‌ها، توجه افکار عمومی را به وضعیت او جلب کرده‌اند.<ref>[https://ir.voanews.com/a/7746446.html ادامه اعتصاب غذای منوچهر فلاح، زندانی سیاسی، در زندان لاکان رشت - صدای آمریکا]</ref>
جمال‌الدین واعظ در سال ۱۲۸۶، به تبریز سفر کرد و در آنجا نیز به ایراد سخنرانی‌های مشروطه‌خواهانه پرداخت. تبریز در آن زمان یکی از مراکز اصلی جنبش مشروطه بود و جمال‌الدین با همکاری انجمن‌های محلی، به‌ویژه انجمن ایالتی آذربایجان، نقش مهمی در تهییج مردم این شهر ایفا کرد. او در سخنرانی‌هایش بر ضرورت وحدت میان مردم و علما برای پیشبرد اهداف مشروطه تأکید داشت و از مبارزات مسلحانه مشروطه‌خواهان تبریز در برابر نیروهای استبدادی حمایت می‌کرد. فعالیت‌های او در تبریز به تقویت روحیه آزادی‌خواهی در این شهر کمک کرد.<ref name=":3" />  
== پروسه دادگاهی، بلاتکلیفی و بی‌خبری خانواده ==
پروسه قضایی منوچهر فلاح با نقض‌های متعدد حقوق بشر همراه بوده است. اولین محاکمه او در آذر ۱۴۰۳ توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت برگزار شد که به اتهام «توهین به رهبر انقلاب» و «تبلیغ علیه نظام» منجر به صدور حکم ۲۲ ماه و ۱۷ روز حبس شد.<ref name=":2" /> این دادگاه با حضور وکیل برگزار شد، اما پس از پایان دوره حبس در اردیبهشت ۱۴۰۴، فلاح آزاد نشد و پرونده دوم با اتهامات سنگین‌تر آغاز شد. محاکمه دوم در ۲۱ آذر ۱۴۰۳ از طریق ویدئوکنفرانس در شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت انجام گرفت که فاقد حضور وکیل و شفافیت لازم بود.<ref name=":3" /> این جلسه به اتهام «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» اختصاص داشت و در فوریه ۲۰۲۵ (بهمن ۱۴۰۳) حکم اعدام صادر شد که ۱۴ بهمن به وکلایش ابلاغ گردید.<ref name=":8" /> فعالان حقوق بشر این روند را غیرقانونی دانسته و تأکید کرده‌اند که محرومیت از دفاع مناسب، نقض اصول دادرسی عادلانه است.<ref name=":13" />  


پس از صدور حکم اعدام، منوچهر فلاح در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفت. هیچ اطلاع رسمی درباره زمان اجرای حکم یا امکان تجدیدنظر ارائه نشده و او برای ماه‌ها در زندان لاکان بدون تعیین تکلیف باقی مانده است.<ref name=":4" /> این بلاتکلیفی، همراه با شرایط سخت زندان، فشار روانی شدیدی بر او وارد کرده است. خانواده‌اش نیز از زمان آخرین دستگیری در تیر ۱۴۰۴ از هرگونه تماس با او محروم شده‌اند.<ref name=":7" /> آن‌ها بارها به زندان مراجعه کرده‌اند، اما مأموران از ارائه اطلاعات خودداری کرده و حتی در مواردی با تهدید به بازداشت مواجه شده‌اند.<ref name=":12" /> این بی‌خبری، به‌ویژه برای همسر و دخترش عسل، که اکنون ۱۶ ساله است، تأثیر عمیقی داشته و آن‌ها را در موقعیت دشواری قرار داده است.<ref name=":7" />  
=== حضور در رشت ===
جمال‌الدین واعظ اصفهانی همچنین در رشت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی چشمگیری داشت. او در این شهر با گروه‌های مشروطه‌خواه محلی همکاری کرد و در سخنرانی‌های خود به موضوعاتی چون لزوم اصلاحات اجتماعی، مبارزه با فساد حکومتی، و حمایت از حقوق مردم پرداخت. حضور او در رشت، به‌ویژه در سال ۱۲۸۷، با استقبال گسترده مردم مواجه شد و به بسیج نیروهای مشروطه‌خواه در این منطقه کمک کرد. او در این شهر نیز از منبر برای تبلیغ ایده‌های مشروطه و آگاهی‌بخشی به مردم استفاده کرد.<ref name=":4" />  


== تجمعات اعتراضی، نامه به دخترش ==
== آثار و فعالیت‌های اقتصادی ==
خانواده منوچهر فلاح در واکنش به بی‌خبری و وضعیت او، دست به تجمعات اعتراضی زده‌اند. پس از ماه‌ها عدم دسترسی به اطلاعات، آن‌ها در تیر ۱۴۰۴ در مقابل [[زندان اوین]] گرد هم آمدند تا خواستار روشن شدن وضعیت او شوند.<ref name=":7" /> این تجمع با حضور نزدیکان، فعالان مدنی، و حامیان حقوق بشر همراه بود و با شعارهایی مانند «آزادی برای منوچهر» و «نقض حقوق را متوقف کنید» برگزار شد.<ref name=":11" /> نیروهای امنیتی با استفاده از گاز اشک‌آور و بازداشت موقت برخی معترضان، از جمله یکی از بستگان، این گردهمایی را سرکوب کردند.<ref name=":12" /> این اقدامات نشان‌دهنده تلاش خانواده برای جلب توجه عمومی و بین‌المللی به وضعیت فلاح است.


یکی از جنبه‌های عاطفی این پرونده، نامه‌ای است که منوچهر فلاح از زندان لاکان به دخترش عسل نوشته است. این نامه که در سالروز ۱۶ سالگی عسل نگاشته شد، بیانگر رنج‌ها و احساسات او در زندان است. این سند عاطفی، توجه زیادی را به شرایط انسانی فلاح جلب کرده و بار روانی وضعیت او را برجسته کرده است.
=== رساله‌ها و نوشته‌ها ===
جمال‌الدین واعظ اصفهانی دو رساله مهم نوشت: «لباس التقوی» در سال ۱۳۱۸ ه‍.ق در شیراز، که به موضوعات اخلاقی و اجتماعی می‌پرداخت و مورد ستایش علما قرار گرفت؛ و «رؤیای صادقه» در همکاری با ملک‌المتکلمین، شیخ احمد روحی، حاج فاتح‌الملک، میرزا اسدالله خان و مجدالاسلام کرمانی، پیش از محرم ۱۳۲۰ ه‍.ق در اصفهان. این رساله با کمک کنسولگری روسیه چاپ و توزیع شد و به انتقاد از استبداد دینی و حکومتی می‌پرداخت. او همچنین مقالاتی با امضای مستعار «۷۲ اصفهانی» در حبل‌المتین کلکته و روزنامه مظفری منتشر کرد.  


=== نامه منوچهر فلاح به دخترش ===
=== همکاری در نشریه الجمال ===
<blockquote>عسل عزیزم
نشریه «الجمال» از ۲۶ محرم ۱۳۲۵ ه‍.ق تا ۲۷ ربیع‌الآخر ۱۳۲۶ ه‍.ق منتشر می‌شد و مواعظ و سخنرانی‌های جمال‌الدین را چاپ می‌کرد. این نشریه تحت نظارت او و دیگر مشروطه‌خواهان اداره می‌شد و به موضوعات سیاسی و اجتماعی روز می‌پرداخت، از جمله دفاع از مشروطه، قانون‌مداری و عدالت. نوشته‌های او در این نشریه، مفاهیم آزادی و حقوق را با استناد به قرآن و احادیث تبیین می‌کرد.


روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعه‌ی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.
=== تأسیس شرکت اسلامیه ===
در شوال ۱۳۱۶ ه‍.ق، جمال‌الدین واعظ با همراهی ملک‌المتکلمین و شیخ احمد کرمانی، «شرکت اسلامیه» را برای ترویج منسوجات ایرانی و مقابله با واردات بیگانه تأسیس کرد. او به‌عنوان مبلغ، در اصفهان و شیراز منبر رفت و مردم را به سرمایه‌گذاری تشویق نمود. علمایی چون آقانجفی و مراجع عتبات از آن حمایت کردند. این شرکت نمادی از تلاش برای خودکفایی اقتصادی در برابر نفوذ خارجی بود.<ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


عسل عزیزم
== روابط با مشروطه‌خواهان و علما ==
سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی روابط نزدیکی با روشنفکران و فعالان برجسته جنبش مشروطه داشت. او با افرادی چون ملک‌المتکلمین، جهانگیرخان صوراسرافیل، و میرزا نصرالله بهشتی همکاری تنگاتنگی در انجمن‌های مشروطه‌خواه، مانند انجمن باغ میکده و انجمن ملی، برقرار کرد. این همکاری‌ها به‌ویژه در تهران و در جریان سخنرانی‌های مشترک در مساجد و محافل عمومی شکل گرفت. جمال‌الدین با استفاده از جایگاه خود به‌عنوان واعظ، ایده‌های آزادی‌خواهانه این روشنفکران را با زبان مذهبی به مردم منتقل می‌کرد. او و ملک‌المتکلمین در بسیاری از جلسات مخفی، برنامه‌ریزی برای پیشبرد اهداف مشروطه، از جمله تأسیس مجلس و قانون اساسی، را دنبال کردند.<ref name=":0" /><ref name=":3" />


روزی که برای نخستین بار چشمانت را گشودی گویی جهان برای من روشن تر شد.
=== مناظرات و اختلافات با علما ===
جمال‌الدین واعظ با برخی از علمای وقت، به‌ویژه [[شیخ فضل‌الله نوری]]، روابط پیچیده‌ای داشت. در حالی که او از حمایت علمایی چون شیخ محمدتقی آقانجفی برخوردار بود، با شیخ فضل‌الله نوری، که در دوره‌ای به مشروعه‌خواهی گرایش پیدا کرد، اختلاف‌نظرهایی پیدا کرد. این اختلافات بیشتر بر سر حدود دخالت دین در سیاست و نحوه اجرای مشروطه بود. جمال‌الدین معتقد بود که مشروطه باید با اصول اسلامی همخوانی داشته باشد، اما در عین حال از اصلاحات اجتماعی و سیاسی نوگرایانه حمایت می‌کرد. او در مناظرات خود با علما، با استناد به قرآن و احادیث، بر ضرورت عدالت و مبارزه با استبداد تأکید داشت. این مناظرات، که گاهی در محافل عمومی برگزار می‌شد، به تقویت جایگاه او به‌عنوان خطیبی آگاه و شجاع کمک کرد.<ref name=":2" /><ref name=":4" />


نخستین گریه‌هایت لبخندهای کودکانه‌ات آن لحظه که زبان گشودی و «بابا» گفتی نخستین قدم‌هایت و حتی زمین خوردن‌هایت همه و همه برای من معنای زندگی شدند. دیدن تو در هر لحظه امید و عشق را در دلم زنده می‌کرد.
=== تأثیر بر روشنفکران و علما ===
سخنرانی‌های جمال‌الدین نه‌تنها بر توده‌های مردم، بلکه بر روشنفکران و برخی علما نیز اثر گذاشت. او با ترکیب مفاهیم دینی و ایده‌های نوگرایانه، توانست پلی بین علمای سنتی و روشنفکران مشروطه‌خواه ایجاد کند. [[ناظم‌الاسلام کرمانی]] در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» از تأثیر سخنرانی‌های او بر علما و مردم سخن گفته و او را به‌عنوان یکی از عوامل مهم وحدت در جنبش مشروطه ستوده است. همکاری او با روشنفکرانی چون صوراسرافیل در نشریه «الجمال» نیز نشان‌دهنده نقش او در پیوند دادن دو جریان فکری مذهبی و سکولار در جنبش مشروطه بود.<ref name=":5">کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، تألیف ناظم‌الاسلام کرمانی</ref>


اکنون شانزده ساله شده‌ای بزرگ شده‌ای و در آستانه‌ی ورود به دنیای تازه‌ای ایستاده‌ای در حالی که سرزمینمان در زمستانی سخت و تاریک فرو رفته است. و من اینجا در زندان لاکان از پس میله‌های سرد چشم انتظار تو هستم.
== دستگیری و مرگ ==


دختر عزیزم
=== به توپ بستن مجلس و دستگیری ===
با به قدرت رسیدن محمدعلی شاه قاجار و شدت گرفتن اقدامات ضد مشروطه، جمال‌الدین واعظ به یکی از اهداف اصلی دربار تبدیل شد. پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ه‍.ق (خرداد ۱۲۸۷ ه‍.ش)، او به همراه دیگر رهبران مشروطه‌خواه، از جمله ملک‌المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل، از تهران گریخت. جمال‌الدین با لباس مبدل ابتدا به خانه میرزا حسین تفرشی و سپس به خانه میرزا اسدالله‌خان سرتیپ توپ‌خانه پناه برد و از آنجا به حضرت عبدالعظیم و بعد به همدان رفت. در همدان، توسط نوکر مظفرالملک (حاکم همدان) شناسایی شد و در طویله دارالحکومه زندانی گردید. مظفرالملک تلاش کرد با درخواست عفو از شاه، جان او را نجات دهد، اما امام جمعه همدان مخالفت کرد.<ref name=":1" />


شاید بارها این پرسش در ذهنت نقش بسته باشد که چرا پدر من؟ مگر او چه کرده که باید در زندان باشد؟
=== قتل در بروجرد ===
در شوال ۱۳۲۶ ه‍.ق (آبان ۱۲۸۷ ه‍.ش)، جمال‌الدین واعظ به دستور محمدعلی شاه به امیرافخم (حاکم بروجرد) تحویل داده شد. او را به زندان بروجرد منتقل کردند و چند ماه در باغ شورین و سپس در زندان بروجرد تحت نظر احتشام‌الدوله (پسر امیرافخم) نگه داشتند. امیرافخم دستور قتل داد و یکی از نوکران سید (به نام سید خاص) او را با دستمال ابریشمی خفه کرد. روایت ناظم‌الاسلام کرمانی حاکی از آن است که جمال‌الدین چند روز در بروجرد زنده ماند و پزشکان تأیید کردند که مسموم نشده است. آخرین نامه او به پسرش سید محمدعلی (جمال‌زاده) از زندان بروجرد نوشته شد، که در آن خود را «شهید وطن» نامید و انگشتر و مهرش را برای او فرستاد.


عسل جان مرا به جرمی که مرتکب نشده‌ام در بند کرده‌اند من نه حقی را پایمال کرده‌ام نه ثروتی را غارت نه نانی را از سفره‌ی مردم برداشته‌ام. نه دکل نفتی دزدیده‌ام نه بر کرسی قضاوتی نشسته‌ام که حکم‌های ناعادلانه صادر کنم. تنها گناه من این بوده که به فقر نابرابری و بی عدالتی اعتراض کرده‌ام که نخواسته‌ام در برابر این همه ستم خاموش بمانم اما در این مسیر نه آسیبی به کسی رسانده‌ام و نه خشونتی به کار گرفته‌ام.
==== مقبره در جمالیه بروجرد ====
پس از قتل، جمال‌الدین واعظ در قبرستان عمومی بروجرد دفن شد که به تدریج به «جمالیه» معروف گردید. ابتدا بدون نشانه بود، اما بعدها مزین‌السلطان (مریم عمید) چارطاقی بر آن ساخت. در سال ۱۳۰۰ ه‍.ش، همایون سیاح آن را مرمت کرد و در سلا ۱۳۰۴، مدرسه جمالیه در آنجا بنا شد. قبرستان در سال ۱۳۱۵ تسطیح گردید، اما در سال ۱۳۱۷، قبر بیرون آورده شد و سنگی بزرگ بر آن نهادند. این محل در سال ۱۳۱۹، به باغی زیبا با عمارت تبدیل شد و در سال ۱۳۴۸، انجمن آثار ملی سنگی مخصوص مزار تراشید.<ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":5" />


و حالا در آستانه‌ی تولدت قاضی محمد علی درویش گفتار حکم اعدامم را به من ابلاغ کرده است شاید که مرا به تسلیم وادارد. اما غافل است از اینکه راهی را که برگزیده‌ام نه از میان صفحات کتاب‌ها بلکه از دل زندگی و از میان رنج‌های مردم آموخته‌ام. فقر و بی عدالتی آموزگاران من بوده اند و اکنون که این آگاهی در وجودم ریشه دوانده است سکوت در برابر آن را گناهی نابخشودنی می‌دانم.
== میراث و تأثیر بر جنبش مشروطه ==
جمال‌الدین واعظ اصفهانی با سخنرانی‌های آتشین و فعالیت‌های سیاسی خود، نقش غیرقابل‌انکاری در پیشبرد جنبش مشروطه داشت. او توانست با استفاده از منبر، که در آن زمان ابزاری قدرتمند برای ارتباط با مردم بود، ایده‌های مشروطه‌خواهی را به توده‌ها منتقل کند. [[احمد کسروی]] در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» از او به‌عنوان یکی از خطیبان برجسته‌ای یاد می‌کند که با شجاعت و فصاحت، مردم را به سوی آزادی و عدالت هدایت کرد. فعالیت‌های او در شهرهای مختلف و همکاری‌اش با نشریه الجمال، به گسترش آگاهی سیاسی و اجتماعی در ایران کمک کرد.<ref>کتاب «تاریخ مشروطه ایران»، تألیف احمد کسروی</ref>


عسل عزیزم
=== جایگاه در تاریخ ایران ===
 
مرگ جمال‌الدین واعظ به‌عنوان یکی از شهدای مشروطه، نام او را در تاریخ ایران جاودانه کرد. او به‌عنوان نمادی از شجاعت و فداکاری در راه آرمان‌های آزادی و عدالت شناخته می‌شود. سخنرانی‌های او، که ترکیبی از تعالیم دینی و ایده‌های نوگرایانه بود، الگویی برای نسل‌های بعدی فعالان سیاسی و اجتماعی شد. تأثیر او بر جنبش مشروطه و نقشش در بیداری فکری مردم، همچنان در مطالعات تاریخی ایران مورد توجه قرار دارد.<ref name=":2" />  
روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود؛ و این بار قرعه‌ی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.
 
دختر یگانه‌ام عسل شیرینم تولدت مبارک
 
۲۰ بهمن ۱۴۰۳»<ref name=":7" /></blockquote>در مجموع، پرونده منوچهر فلاح نمونه‌ای از [[سرکوب در ایران|سرکوب سیستماتیک]] فعالان مدنی در ایران است. از دستگیری‌های مکرر و شکنجه در زندان لاکان گرفته تا محاکمه‌های غیرشفاف و محرومیت از حقوق اولیه، این پرونده نقض‌های گسترده حقوق بشر را نشان می‌دهد.<ref name=":3" /> واکنش‌های بین‌المللی و تلاش‌های خانواده، هرچند با مقاومت مواجه شده، بیانگر امید به تغییر وضعیت اوست.<ref name=":8" /><ref name=":9" />  


== منابع: ==
== منابع: ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۲۰

برای صفحه تمرین.jpg
سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی
سید جمال واعظ اصفهانی.jpg
شناسنامه
نام کاملسید جمال‌الدین بن عبدالله
معروف بهصدرالواعظین، صدرالمحققین
زادروزسال ۱۲۴۱ ه.ش
زادگاههمدان،
تاریخ مرگآبان ۱۲۸۷ ه‍.ش
محل مرگبروجرد،
فرزندانسید محمدعلی جمال‌زاده
تحصیلاتعلوم دینی (فقه، اصول، کلام) در همدان و اصفهان
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
سمتخطیب برجسته جنبش مشروطه، عضو انجمن‌های مشروطه‌خواه
فعالیت‌هاسخنرانی‌های مشروطه‌خواهانه در تهران، تبریز، رشت، اصفهان و شیراز؛ همکاری در نشریه الجمال؛ تأسیس شرکت اسلامیه؛ نوشتن رساله‌های «لباس التقوی» و «رؤیای صادقه»

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی، (متولد سال ۱۲۴۱–۱۲۸۷ ه‍.ش)، یکی از برجسته‌ترین خطیبان و فعالان سیاسی دوره جنبش مشروطه ایران، نقش مهمی در بیداری فکری و اجتماعی مردم ایفا کرد. او در خانواده‌ای مذهبی در همدان متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در علوم دینی در همدان و اصفهان گذراند. جمال‌الدین به دلیل سخنرانی‌های آتشین و تأثیرگذارش در حمایت از مشروطه و عدالت‌خواهی، به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش مشروطه تبدیل شد. او با همکاری افرادی چون ملک‌المتکلمین، در انجمن‌های مخفی و علنی مشروطه‌خواهان فعالیت داشت و از منبر به‌عنوان ابزاری برای آگاهی‌بخشی و بسیج مردم استفاده کرد. جمال‌الدین واعظ اصفهانی در سخنرانی‌هایش به موضوعاتی چون استبداد، فساد حکومتی، و لزوم قانون اساسی و عدالتخانه پرداخته و از نقش علما و مردم در اصلاحات اجتماعی حمایت می‌کرد.

وی در شهرهای مختلف از جمله تهران، تبریز، و رشت به تبلیغ مشروطه پرداخت و با نشریاتی چون «الجمال» همکاری داشت که در آن‌ها از آزادی و حقوق مردم دفاع می‌کرد. جمال‌الدین به همراه دیگر مشروطه‌خواهان، در برابر استبداد محمدعلی شاه قاجار ایستادگی کرد و پس از به توپ بستن مجلس در سال ۱۲۸۷ ه‍.ش، به دستور شاه دستگیر شد. ملک‌المتکلمین و چند تن دیگر از آزادی‌خواهان، به طرز فجیعی در باغ شاه تهران به قتل رسیدند و جمال‌الدین نیز در زندان بروجرد به قتل رسید. مرگ او موجی از خشم و تأسف در میان مشروطه‌خواهان برانگیخت و نامش به‌عنوان یکی از شهدای جنبش مشروطه در تاریخ ایران ثبت شد.

اندیشه‌های جمال‌الدین واعظ متأثر از تعالیم اسلامی و ایده‌های نوگرایانه مشروطه بود. او معتقد به پیوند دین و سیاست بود و بر این باور بود که علما باید در هدایت مردم و مبارزه با ظلم نقش فعال داشته باشند. همچنین، او به برابری اجتماعی، آموزش همگانی، و رفع فساد از ساختارهای حکومتی تأکید داشت. با وجود اتهاماتی که برخی منابع درباره عقاید دینی او مطرح کرده‌اند، نقش او در ترویج مشروطه و آگاهی‌بخشی غیرقابل‌انکار است. میراث جمال‌الدین در سخنرانی‌هایش، فعالیت‌های سیاسی، و تأثیرش بر نسل‌های بعدی مشروطه‌خواهان باقی مانده و او به‌عنوان نمادی از شجاعت و فداکاری در راه آزادی و عدالت در تاریخ ایران شناخته می‌شود.[۱][۲][۳][۴][۵]

زندگی‌نامه و تحصیلات

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در سال ۱۲۴۱ ه.ش، در همدان متولد شد. او در خانواده‌ای مذهبی رشد یافت و پدرش، ملا عبدالله، از علمای محلی بود. جمال‌الدین تحصیلات ابتدایی خود را در همدان آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل علوم دینی به اصفهان رفت. در اصفهان، او نزد علمای برجسته‌ای چون شیخ محمدتقی آقانجفی به فراگیری فقه، اصول، و کلام پرداخت. استعداد او در خطابه از همان جوانی آشکار بود و به‌سرعت به‌عنوان واعظی توانمند شناخته شد.[۱]

آغاز فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی

جمال‌الدین واعظ اصفهانی پس از تکمیل تحصیلات، به‌عنوان واعظ در مساجد و محافل مذهبی همدان و سپس تهران فعالیت خود را آغاز کرد. او به دلیل تسلط بر فن خطابه و توانایی در جلب توجه مخاطبان، به‌سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت. سخنرانی‌های او اغلب با زبانی ساده و قابل‌فهم برای عامه مردم ارائه می‌شد و به موضوعات اجتماعی و دینی می‌پرداخت. در این دوره، او با برخی از روشنفکران و علمای مشروطه‌خواه آشنا شد که این آشنایی، مسیر زندگی او را به سمت فعالیت‌های سیاسی سوق داد.[۵]

فعالیت‌های اولیه در اصفهان و شیراز

جمال‌الدین واعظ اصفهانی پس از ۲۱ سالگی به اصفهان رفت و نزد علمایی چون آقانجفی به تحصیل فقه و اصول پرداخت. او در مسجد جامع آقا نورالله (مسجد نو) منبر رفت و به تدریس مشغول شد. سخنرانی‌هایش با زبانی ساده و انتقادی از ستم ظل‌السلطان، به‌سرعت شهرت آورد. او لقب «صدرالواعظین» از ظل‌السلطان (سلطان مسعود میرزا قاجار) و «صدرالمحققین» از محمدعلی میرزا دریافت کرد. جمال‌الدین تحت تأثیر جو انتقادی اصفهان، با فرق نوین آشنا شد و انجمن‌های مخفی مانند «مجمع سرّی» یا «انجمن ترقی» را با یارانش مانند ملک‌المتکلمین و میرزا نصرالله بهشتی تشکیل داد. هدف این انجمن‌ها، بیداری افکار عمومی و افشای ظلم‌های دینی و حکومتی بود.

در محرم و صفر ۱۳۱۸ ه‍.ق، جمال‌الدین واعظ به شیراز سفر کرد و در آنجا منبر رفت. او با شعاع‌السلطنه (پسر مظفرالدین شاه) ملاقات کرد و کتاب «لباس التقوی» را نوشت. سخنرانی‌هایش علیه قوام‌الدوله، کینه خاندان قوام را برانگیخت و در سفر سوم، پس از سوءقصد ناموفق (که اشتباهی فرد دیگری کشته شد)، به عتبات و سپس تبریز رفت. در شیراز، او مردم را به اصلاحات اجتماعی و اقتصادی تشویق کرد.[۱][۴][۵]

فعالیت‌های سیاسی و نقش در جنبش مشروطه

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در اوایل دهه ۱۲۸۰ ه‍.ش، با اوج‌گیری نهضت مشروطه، به جمع مشروطه‌خواهان پیوست. او با علما و روشنفکرانی چون ملک‌المتکلمین و شیخ محمدتقی آقانجفی همکاری نزدیکی داشت و از منبر به‌عنوان ابزاری برای ترویج ایده‌های مشروطه‌خواهی استفاده کرد. سخنرانی‌های او در مساجد تهران، به‌ویژه در مسجد جامع، با استقبال گسترده مردم مواجه شد. جمال‌الدین در این سخنرانی‌ها به انتقاد از استبداد قاجاری، فساد دربار، و بی‌عدالتی‌های اجتماعی می‌پرداخت و خواستار تأسیس عدالتخانه و قانون اساسی بود.[۱]

همکاری با انجمن‌های مشروطه‌خواه

جمال‌الدین واعظ در چندین انجمن مخفی و علنی مشروطه‌خواهان، از جمله انجمن باغ میکده و انجمن ملی، عضویت داشت. او در این انجمن‌ها با دیگر فعالان سیاسی مانند جهانگیرخان صوراسرافیل و میرزا نصرالله بهشتی (ملک‌المتکلمین) همکاری می‌کرد. این انجمن‌ها محلی برای بحث درباره اصلاحات سیاسی، ترویج آزادی بیان، و سازماندهی حرکت‌های مردمی علیه استبداد بودند. واعظ اصفهانی با سخنرانی‌های خود در این محافل، نقش مهمی در تهییج مردم و جلب حمایت آن‌ها برای جنبش مشروطه ایفا کرد.[۴]

فعالیت در نشریه الجمال

یکی از اقدامات برجسته جمال‌الدین واعظ، همکاری با نشریه «الجمال» بود که در سال ۱۲۸۵، منتشر می‌شد. این نشریه، که تحت نظارت او و دیگر مشروطه‌خواهان اداره می‌شد، به موضوعات سیاسی و اجتماعی روز می‌پرداخت و از ایده‌های آزادی‌خواهی و مشروطه حمایت می‌کرد. جمال‌الدین در سرمقاله‌ها و نوشته‌های این نشریه، بر لزوم اجرای قانون، رفع ظلم، و مشارکت مردم در اداره کشور تأکید داشت. این نشریه به دلیل لحن انتقادی و صریح خود، تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت و به یکی از ابزارهای مهم تبلیغی مشروطه‌خواهان تبدیل شد.[۵]

اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی

پیوند دین و سیاست

جمال‌الدین واعظ اصفهانی معتقد بود که دین و سیاست از هم جدا نیستند و علما باید در اصلاح امور جامعه نقش فعال داشته باشند. او در سخنرانی‌های خود، با استناد به تعالیم اسلامی، بر ضرورت مبارزه با ظلم و دفاع از حقوق مردم تأکید می‌کرد. به باور او، اجرای عدالت و قانون در جامعه، وظیفه‌ای دینی و اجتماعی است که علما و مردم به‌طور مشترک باید به آن پایبند باشند. این دیدگاه او را به یکی از برجسته‌ترین خطیبان مشروطه‌خواه تبدیل کرد که توانست میان توده‌های مذهبی و ایده‌های نوگرایانه مشروطه پیوند برقرار کند.

تأکید بر آموزش و برابری اجتماعی

یکی از محورهای اصلی اندیشه‌های جمال‌الدین، لزوم آموزش همگانی و برابری اجتماعی بود. او معتقد بود که نادانی و فقر، ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی ایران است و دولت باید با ایجاد مدارس و گسترش آموزش، زمینه پیشرفت جامعه را فراهم کند. او همچنین از برابری حقوق طبقات مختلف جامعه دفاع می‌کرد و بر این باور بود که هیچ گروهی نباید بر گروه دیگر برتری داشته باشد. این دیدگاه‌ها در سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف، از جمله تبریز و رشت، بازتاب گسترده‌ای داشت.[۳][۴]

فعالیت‌های جمال‌الدین در شهرهای مختلف

سخنرانی‌ها در تهران

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی در تهران به‌عنوان یکی از خطیبان اصلی جنبش مشروطه شناخته می‌شد. او در مساجد و محافل عمومی، به‌ویژه در مسجد جامع تهران، سخنرانی‌هایی ایراد می‌کرد که تأثیر عمیقی بر مردم داشت. در این سخنرانی‌ها، او با زبانی ساده و آتشین، از استبداد محمدعلی شاه قاجار انتقاد می‌کرد و خواستار تأسیس مجلس شورای ملی و اجرای قانون اساسی بود. سخنرانی‌های او نه‌تنها نخبگان، بلکه توده‌های مردم را نیز به حمایت از مشروطه ترغیب می‌کرد. او همچنین در این دوره با علمای مشروطه‌خواه در ارتباط بود، هرچند گاهی اختلاف‌نظرهایی با برخی علما داشت.[۱]

فعالیت در تبریز

جمال‌الدین واعظ در سال ۱۲۸۶، به تبریز سفر کرد و در آنجا نیز به ایراد سخنرانی‌های مشروطه‌خواهانه پرداخت. تبریز در آن زمان یکی از مراکز اصلی جنبش مشروطه بود و جمال‌الدین با همکاری انجمن‌های محلی، به‌ویژه انجمن ایالتی آذربایجان، نقش مهمی در تهییج مردم این شهر ایفا کرد. او در سخنرانی‌هایش بر ضرورت وحدت میان مردم و علما برای پیشبرد اهداف مشروطه تأکید داشت و از مبارزات مسلحانه مشروطه‌خواهان تبریز در برابر نیروهای استبدادی حمایت می‌کرد. فعالیت‌های او در تبریز به تقویت روحیه آزادی‌خواهی در این شهر کمک کرد.[۴]

حضور در رشت

جمال‌الدین واعظ اصفهانی همچنین در رشت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی چشمگیری داشت. او در این شهر با گروه‌های مشروطه‌خواه محلی همکاری کرد و در سخنرانی‌های خود به موضوعاتی چون لزوم اصلاحات اجتماعی، مبارزه با فساد حکومتی، و حمایت از حقوق مردم پرداخت. حضور او در رشت، به‌ویژه در سال ۱۲۸۷، با استقبال گسترده مردم مواجه شد و به بسیج نیروهای مشروطه‌خواه در این منطقه کمک کرد. او در این شهر نیز از منبر برای تبلیغ ایده‌های مشروطه و آگاهی‌بخشی به مردم استفاده کرد.[۵]

آثار و فعالیت‌های اقتصادی

رساله‌ها و نوشته‌ها

جمال‌الدین واعظ اصفهانی دو رساله مهم نوشت: «لباس التقوی» در سال ۱۳۱۸ ه‍.ق در شیراز، که به موضوعات اخلاقی و اجتماعی می‌پرداخت و مورد ستایش علما قرار گرفت؛ و «رؤیای صادقه» در همکاری با ملک‌المتکلمین، شیخ احمد روحی، حاج فاتح‌الملک، میرزا اسدالله خان و مجدالاسلام کرمانی، پیش از محرم ۱۳۲۰ ه‍.ق در اصفهان. این رساله با کمک کنسولگری روسیه چاپ و توزیع شد و به انتقاد از استبداد دینی و حکومتی می‌پرداخت. او همچنین مقالاتی با امضای مستعار «۷۲ اصفهانی» در حبل‌المتین کلکته و روزنامه مظفری منتشر کرد.

همکاری در نشریه الجمال

نشریه «الجمال» از ۲۶ محرم ۱۳۲۵ ه‍.ق تا ۲۷ ربیع‌الآخر ۱۳۲۶ ه‍.ق منتشر می‌شد و مواعظ و سخنرانی‌های جمال‌الدین را چاپ می‌کرد. این نشریه تحت نظارت او و دیگر مشروطه‌خواهان اداره می‌شد و به موضوعات سیاسی و اجتماعی روز می‌پرداخت، از جمله دفاع از مشروطه، قانون‌مداری و عدالت. نوشته‌های او در این نشریه، مفاهیم آزادی و حقوق را با استناد به قرآن و احادیث تبیین می‌کرد.

تأسیس شرکت اسلامیه

در شوال ۱۳۱۶ ه‍.ق، جمال‌الدین واعظ با همراهی ملک‌المتکلمین و شیخ احمد کرمانی، «شرکت اسلامیه» را برای ترویج منسوجات ایرانی و مقابله با واردات بیگانه تأسیس کرد. او به‌عنوان مبلغ، در اصفهان و شیراز منبر رفت و مردم را به سرمایه‌گذاری تشویق نمود. علمایی چون آقانجفی و مراجع عتبات از آن حمایت کردند. این شرکت نمادی از تلاش برای خودکفایی اقتصادی در برابر نفوذ خارجی بود.[۲][۳][۴]

روابط با مشروطه‌خواهان و علما

سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی روابط نزدیکی با روشنفکران و فعالان برجسته جنبش مشروطه داشت. او با افرادی چون ملک‌المتکلمین، جهانگیرخان صوراسرافیل، و میرزا نصرالله بهشتی همکاری تنگاتنگی در انجمن‌های مشروطه‌خواه، مانند انجمن باغ میکده و انجمن ملی، برقرار کرد. این همکاری‌ها به‌ویژه در تهران و در جریان سخنرانی‌های مشترک در مساجد و محافل عمومی شکل گرفت. جمال‌الدین با استفاده از جایگاه خود به‌عنوان واعظ، ایده‌های آزادی‌خواهانه این روشنفکران را با زبان مذهبی به مردم منتقل می‌کرد. او و ملک‌المتکلمین در بسیاری از جلسات مخفی، برنامه‌ریزی برای پیشبرد اهداف مشروطه، از جمله تأسیس مجلس و قانون اساسی، را دنبال کردند.[۱][۴]

مناظرات و اختلافات با علما

جمال‌الدین واعظ با برخی از علمای وقت، به‌ویژه شیخ فضل‌الله نوری، روابط پیچیده‌ای داشت. در حالی که او از حمایت علمایی چون شیخ محمدتقی آقانجفی برخوردار بود، با شیخ فضل‌الله نوری، که در دوره‌ای به مشروعه‌خواهی گرایش پیدا کرد، اختلاف‌نظرهایی پیدا کرد. این اختلافات بیشتر بر سر حدود دخالت دین در سیاست و نحوه اجرای مشروطه بود. جمال‌الدین معتقد بود که مشروطه باید با اصول اسلامی همخوانی داشته باشد، اما در عین حال از اصلاحات اجتماعی و سیاسی نوگرایانه حمایت می‌کرد. او در مناظرات خود با علما، با استناد به قرآن و احادیث، بر ضرورت عدالت و مبارزه با استبداد تأکید داشت. این مناظرات، که گاهی در محافل عمومی برگزار می‌شد، به تقویت جایگاه او به‌عنوان خطیبی آگاه و شجاع کمک کرد.[۳][۵]

تأثیر بر روشنفکران و علما

سخنرانی‌های جمال‌الدین نه‌تنها بر توده‌های مردم، بلکه بر روشنفکران و برخی علما نیز اثر گذاشت. او با ترکیب مفاهیم دینی و ایده‌های نوگرایانه، توانست پلی بین علمای سنتی و روشنفکران مشروطه‌خواه ایجاد کند. ناظم‌الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» از تأثیر سخنرانی‌های او بر علما و مردم سخن گفته و او را به‌عنوان یکی از عوامل مهم وحدت در جنبش مشروطه ستوده است. همکاری او با روشنفکرانی چون صوراسرافیل در نشریه «الجمال» نیز نشان‌دهنده نقش او در پیوند دادن دو جریان فکری مذهبی و سکولار در جنبش مشروطه بود.[۶]

دستگیری و مرگ

به توپ بستن مجلس و دستگیری

با به قدرت رسیدن محمدعلی شاه قاجار و شدت گرفتن اقدامات ضد مشروطه، جمال‌الدین واعظ به یکی از اهداف اصلی دربار تبدیل شد. پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ه‍.ق (خرداد ۱۲۸۷ ه‍.ش)، او به همراه دیگر رهبران مشروطه‌خواه، از جمله ملک‌المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل، از تهران گریخت. جمال‌الدین با لباس مبدل ابتدا به خانه میرزا حسین تفرشی و سپس به خانه میرزا اسدالله‌خان سرتیپ توپ‌خانه پناه برد و از آنجا به حضرت عبدالعظیم و بعد به همدان رفت. در همدان، توسط نوکر مظفرالملک (حاکم همدان) شناسایی شد و در طویله دارالحکومه زندانی گردید. مظفرالملک تلاش کرد با درخواست عفو از شاه، جان او را نجات دهد، اما امام جمعه همدان مخالفت کرد.[۲]

قتل در بروجرد

در شوال ۱۳۲۶ ه‍.ق (آبان ۱۲۸۷ ه‍.ش)، جمال‌الدین واعظ به دستور محمدعلی شاه به امیرافخم (حاکم بروجرد) تحویل داده شد. او را به زندان بروجرد منتقل کردند و چند ماه در باغ شورین و سپس در زندان بروجرد تحت نظر احتشام‌الدوله (پسر امیرافخم) نگه داشتند. امیرافخم دستور قتل داد و یکی از نوکران سید (به نام سید خاص) او را با دستمال ابریشمی خفه کرد. روایت ناظم‌الاسلام کرمانی حاکی از آن است که جمال‌الدین چند روز در بروجرد زنده ماند و پزشکان تأیید کردند که مسموم نشده است. آخرین نامه او به پسرش سید محمدعلی (جمال‌زاده) از زندان بروجرد نوشته شد، که در آن خود را «شهید وطن» نامید و انگشتر و مهرش را برای او فرستاد.

مقبره در جمالیه بروجرد

پس از قتل، جمال‌الدین واعظ در قبرستان عمومی بروجرد دفن شد که به تدریج به «جمالیه» معروف گردید. ابتدا بدون نشانه بود، اما بعدها مزین‌السلطان (مریم عمید) چارطاقی بر آن ساخت. در سال ۱۳۰۰ ه‍.ش، همایون سیاح آن را مرمت کرد و در سلا ۱۳۰۴، مدرسه جمالیه در آنجا بنا شد. قبرستان در سال ۱۳۱۵ تسطیح گردید، اما در سال ۱۳۱۷، قبر بیرون آورده شد و سنگی بزرگ بر آن نهادند. این محل در سال ۱۳۱۹، به باغی زیبا با عمارت تبدیل شد و در سال ۱۳۴۸، انجمن آثار ملی سنگی مخصوص مزار تراشید.[۲][۵][۶]

میراث و تأثیر بر جنبش مشروطه

جمال‌الدین واعظ اصفهانی با سخنرانی‌های آتشین و فعالیت‌های سیاسی خود، نقش غیرقابل‌انکاری در پیشبرد جنبش مشروطه داشت. او توانست با استفاده از منبر، که در آن زمان ابزاری قدرتمند برای ارتباط با مردم بود، ایده‌های مشروطه‌خواهی را به توده‌ها منتقل کند. احمد کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» از او به‌عنوان یکی از خطیبان برجسته‌ای یاد می‌کند که با شجاعت و فصاحت، مردم را به سوی آزادی و عدالت هدایت کرد. فعالیت‌های او در شهرهای مختلف و همکاری‌اش با نشریه الجمال، به گسترش آگاهی سیاسی و اجتماعی در ایران کمک کرد.[۷]

جایگاه در تاریخ ایران

مرگ جمال‌الدین واعظ به‌عنوان یکی از شهدای مشروطه، نام او را در تاریخ ایران جاودانه کرد. او به‌عنوان نمادی از شجاعت و فداکاری در راه آرمان‌های آزادی و عدالت شناخته می‌شود. سخنرانی‌های او، که ترکیبی از تعالیم دینی و ایده‌های نوگرایانه بود، الگویی برای نسل‌های بعدی فعالان سیاسی و اجتماعی شد. تأثیر او بر جنبش مشروطه و نقشش در بیداری فکری مردم، همچنان در مطالعات تاریخی ایران مورد توجه قرار دارد.[۳]

منابع: