|
|
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه زندگینامه|اندازه جعبه=|نام=صاحب ذبیحیان لنگرودی|تصویر=صاحب ذبیحیان لنگرودی.jpg|اندازه تصویر=200|زادروز=۱۳۳۲|زادگاه=تهران|محل زندگی=|ملیت=|نامهای دیگر=|نژاد=|تابعیت=|تحصیلات=دانشجو|دانشگاه=|پیشه=|سالهای فعالیت=|نهاد=|نماینده=|شناختهشده برای=|نقشهای برجسته=|سبک=|تأثیرگذاران=|تأثیرپذیرفتگان=|دستمزد=|دارایی خالص=|تلویزیون=|لقب=|دوره=|پس از=|پیش از=|حزب=|جنبش=|دین=|اتهام=هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران|منصب=|آثار=|همسر=مکرم پور رضا قمیجانی|شریک زندگی=|والدین=|خویشاوندان سرشناس=|جوایز=|امضا=|اندازه امضا=|signature_alt=|وبگاه=|imdb_id=|Soure_id=|پانویس=|تاریخ مرگ=آذر ماه ۱۳۶۰}}
| | فتوای قتل عام خمینی |
| صاحب (مهدی) ذبیحیان لنگرودی در سال۱۳۳۲ در تهران متولد شد. پس از طی دوران ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد. او که با مسایل سیاسی طی دوران دبیرستان آشنا شده و دریافته بود که تمام بدبختی و فقر و اختلاف طبقاتی وحشتناک در جامعه ریشه در حاکمیت وابسته و فاسد شاه دارد، در دانشگاه وارد فعالیتهای سیاسی علیه دیکتاتوری حاکم شد. فعالیتهایی بعد از علنی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران پس از ضربه سال۵۰ و آشنایی وی با مشی و آرمان سازمان در کسوت یک هوادار سازمان، افزایش یافت. تکثیر و توزیع اطلاعیهها و دفاعیات مجاهدین در بیداگاههای شاه خائن از جمله فعالیتهایی بود که وی به همراه دانشجویان هوادار سازمان انجام میداد.
| |
|
| |
|
| مهدی در این مسیر توانست در ارتباط با سازمان قرار گیرد و در مسئولیت پشتیبانی از فعالیتهای سازمان ایفای مسئولیت کند. تا آن که بهدنبال این فعالیتها در سال۵۴ توسط ساواک دستگیر و به شکنجهگاه کمیته مشترک برده شد. با توجه به لو رفتن فعالیتهایش، زیر بازجویی و شکنجههای سنگین قرار گرفت اما وی توانست از این دوران سخت سرفرازانه عبور کند. پس از آن بود که در بیدادگاه شاه خائن به ۱۲سال زندان محکوم و به زندان قصر منتقل شد و در ارتباط نزدیک با تشکیلات مجاهدین قرار گرفت.
| |
|
| |
|
| وی در زندان بهدنبال آموزشهایی که گرفت در برابر جریان ضربه اپورتونیستی سال۵۴ به سازمان مجاهدین و جریان راست ارتجاعی وابسته به خمینی، قاطعانه مرزبندی کرد و از مواضع اصولی سازمان که توسط برادر مجاهد مسعود رجوی هدایت میشد پیروی و دفاع مینمود.
| | بسماللهالرحمنالرحیم |
|
| |
|
| در جریان قیام خلق علیه رژیم شاه خائن و آزادی زندانیان سیاسی از بند و زندان شاه، مهدی نیز در آبان ۵۷ از زندان آزاد شد، و در ارتباط با تشکیلات سازمان در خارج زندان فعالیتهای انقلابیاش را علیه رژیم شاه با پیوستن به صفوف قیام مردم ادامه داد. | | «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته ([[حاکم شرع|قاضی شرع]]) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان [[حاکم شرع|قاضی شرع]]، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.» |
|
| |
|
| مهدی چه دوران زندان و چه پس از آن با ویژگیهای انقلابی سرزندگی، صمیمیت، فروتنی، صبوری و متانت، مسئولیتپذیری بالا و بینام و نشان کار کردن، در میان همرزمان مجاهدش شناخته میشد.
| | روحالله الموسوی الخمینی |
| | |
| پس از قیام بهمنماه ۵۷ و دوره مبارزه سیاسی علیه رژیم خمینی عهدهدار مسئولیتهای مختلف سازمانی شد، ابتدا وی در ستاد تهران فعالیت میکرد. سپس در فروردین ۱۳۵۸ به شاخه گیلان منتقل شد و در آنجا بهعنوان یکی از مسئولان شورای استان نقش به سزایی در راهاندازی جنبش ملی مجاهدین و شکلگیری و سازماندهی هواداران سازمان در استان گیلان ایفا کرد.
| |
| | |
| رفتار و اخلاق انقلابی او در رابطه با مردم و جوانان و ظرفیت بالای وی در حل مشکلات آنها محبوبیت وی را در میان آنها بالا برده بود.
| |
| | |
| مهدی در نیمه اول سال۵۹ مجدداً به ستاد سازمان در تهران منتقل شد و آخرین مسئولت او فعالیت در نهاد خدمات نشریه مجاهد در بخش شهرستانهای سازمان بود.
| |
| | |
| پس از ۳۰خرداد مهدی نیز مانند سایر همرزمان مجاهدش زندگی مخفی را برگزید و در این دوره بهخوبی از پس مسئولیتهای انقلابیاش برآمد.
| |
| | |
| سرانجام در آذرماه سال۶۰ در جریان یک تردد در درگیری با مزدوران خمینی جلاد در تهران بهشهادت رسید.
| |
| | |
| خواهر مجاهد مکرم پوررضا قمیجانی، همسر مهدی قهرمان از شهدای سرفراز مجاهد خلق است که به دست دژخیمان خمینی تیرباران شد.
| |
| | |
| | |
| | |
| == منابع ==
| |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۰۰
فتوای قتل عام خمینی
بسماللهالرحمنالرحیم
«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام.»
روحالله الموسوی الخمینی