کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان            =علیرضا زاکانی
| نام              = آبه پیر
| نام              =
| تصویر            = آبه پیر3.JPG
| تصویر            =علیرضا زاکانی 1.jpg
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      = آبه پیر (هانری گروئس)
| عنوان تصویر      =علیرضا زاکانی
| زادروز            = ۵ اوت ۱۹۱۲
| زادروز            = ۱۲ اسفند ۱۳۴۴
| زادگاه            = لیون - فرانسه
| زادگاه            =تهران
| تاریخ درگذشت      = ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷
| تاریخ مرگ        =  
| مکان درگذشت      = پاریس
| مکان مرگ          =
 
|عرض جغرافیایی محل دفن=
| علت درگذشت        = کهولت و بیماری
|طول جغرافیایی محل دفن=
|آرامگاه            =  
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
 
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
| ملیت              =فرانسوی
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی        =تهران ـ ایران
| ملیت              =ایرانی
| نژاد              =
| نژاد              =
| تابعیت            =فرانسه
| تابعیت            =
|تحصیلات            =  
| تحصیلات            =دکترای پزشکی هسته‌ای
|دانشگاه          =
| دانشگاه          =علوم پزشکی تهران
| پیشه              =کشیش - سیاستمدار - رزمنده عضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم
| پیشه              =شهردار تهران
| سال‌های فعالیت    =از ۱۹۳۸ تا ۲۰۰۷
| سال‌های فعالیت    =از ۱۳۶۰ تا کنون
 
| کارفرما          =
| شناخته‌شده برای    = مردم فرانسه - مردم جهان - اعضای مقاومت ایران ( شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران)
| نهاد              =
| نقش‌های برجسته    =شرکت درمقاومت ضد نازی در فرانسه - نماینده مجلس ملی فرانسه - موسس بنیاد امائوس لیبرته برای حمایت و کمک به مردم بی‌خانمان
| نماینده          =تهران و قم
 
| شناخته‌شده برای    =مردم ایران
| نقش‌های برجسته    =رئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
| سبک              =
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرگذاران      =
 
| تأثیرپذیرفتگان    =
| تأثیرپذیرفتگان    =بی‌خانمانها و فقرا در فرانسه و نقاط مختلف جهان - اعضای شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران
| شهر خانگی        =
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| تلویزیون          =
| لقب              =کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها
| لقب              =
| حزب              =  
| حزب              =اصولگرایان
| دین              =مسیحی
| جنبش              =
| همسر             =  
| مخالفان          =
|| پانویس            =
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| منصب              =
| مکتب             =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}
}}
'''علیرضا زاکانی''' (زاده ۱۲ اسفند ۱۳۴۴) در محله میدان خراسان تهران، شهردار تهران از شهریور ۱۴۰۰و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در جمهوری اسلامی ایران است. با شروع جنگ ایران و عراق در ۱۵ سالگی به جبهه رفت. بعد از جنگ با استفاده از سهمیه رزمندگان و ایثارگران در رشته پزشکی وارد دانشگاه تهران شد. علیرغم اینکه در رشته پزشکی عمومی تحصیل می‌کرد و نمرات پایینی داشت اما با استفاده از روابط و  رانت‌ دوره تخصصی خود را در پزشکی هسته‌ای گذراند و در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی خود را گرفت. <ref name=":0">'''[https://www.bbc.com/persian/articles/c722r2wlnv4o علیرضا زاکانی؛ بسیجی پرهیاهویی که شهردار تهران شد - بی‌بی سی فارسی]'''</ref>


'''آبه پیر''' (به فرانسوی) Abbe Pierre (زاده ۵ اوت ۱۹۱۲ میلادی<ref name=":0" /> ـ درگذشته در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷<ref name=":2" />)  کشیش مترقی و سیاستمدار و مبارزعضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم بود. نام اصلی او هانری گروئس و  پنجمین فرزند خانواده بود.<ref name=":1" /> آنها ۸ خواهر و برادر بودند. پدرش آنتوان گروئس تاجر ابریشم بود و زندگی مرفهی داشتند.<ref name=":0" />
ازابتدای ورود به دانشگاه فعالیت خود را در انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که گرو‌ه‌های فشار و شبه نظامی جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها برای کنترل و سرکوب دانشجویان بودند آغاز کرد. در وقایع کوی دانشگاه او رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران بود. <ref name=":0" /> <ref name=":1">'''[https://www.bbc.com/persian/iran-59073997 علیرضا زاکانی، مدیر تراز دوران 'سریع، فوری، انقلابی' - بی بی سی فارسی]'''</ref>  
 
در ۱۹ سالگی به صومعه مسیحی کاپوسن‌ها پیوست و ۶ سال را با آنان گذراند.<ref name=":0" /> او تمام ارثیه خانوادگیش را به فقرا و بی‌خانمان‌ها بخشید. در ۱۹۳۸ به مقام کشیشی رسید.<ref name=":1" />
 
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان نازی به مقاومت فرانسه پیوست و در جابه‌جایی و فراری دادن رزمندگان مقاومت شرکت داشت. در جریان جنگ نام آبه پیر را برای خود انتخاب کرد. در طول جنگ دوبار دستگیر شد و هر دو بار فرار کرد. نهایتا با دستور مسئولین مقاومت به الجزایر رفت و در آنجا با [[ژنرال دوگل]] دیدار کرد.<ref name=":0" />
 
پس از جنگ به عنوان قهرمان جنگ به کشورش بازگشت و تا سال ۱۹۵۱ نماینده مجلس ملی فرانسه بود. در ۱۹۴۹ بنیاد امائوس لیبرته را برای کمک به افراد بی‌خانمان تاسیس کرد. او طی ۵۰ سال برای دفاع و کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد. آبه پیر به مدت ۳۰ سال محبوبترین شخصیت فرانسه بود. نشان‌ها و جوایز متعددی از جمله نشان لژیون دونور، بالاترین نشان رسمی فرانسه را دریافت کرد.<ref name=":1" />
 
در سال ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا شد و با [[مریم رجوی]] رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران در اورسوراواز دیدار کرد. در سال‌های بعد نیز او بارها از مقاومت ایران دفاع کرد و دیدارهای متعددی با [[مریم رجوی]] داشت.<ref name=":1" />
 
آبه پیر در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ در سن ۹۴ سالگی بعد از یک دروه بیماری و بستری شدن در بیمارستان درگذشت.<ref name=":2" /> با درگذشت او فرانسه درغم و ماتم فرو رفت. پیکر او طی مراسمی با حضور هزاران تن از مردم فرانسه به خصوص از طبقات فرودست و فقیر جامعه از کلیسای تاریخی نوتردام پاریس تشییع شد.<ref name=":1" />  
 
خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را  «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.<ref name=":1" />
 
== زندگینامه ==
 
=== تولد تا پایان جنگ جهانی دوم ===
آبه پیردرروز ۵ اوت سال ۱۹۱۲ در شهر لیون فرانسه بدنیا آمد. خانواده آبه هشت فرزند داشت، پنج پسر و سه دختر. او پنجمین فرزند خانواده بود. پدرش، آنتوان، پیشه ور صنعت ابریشم بافی بود.<blockquote>آبه پیر در مورد مادرش گفته:«خاطره‌ای که نشاندهنده‌ی محبت از سوی مادرم باشد به‌ یاد ندارم، به‌جز چند روز قبل از ورودم به صومعه که با من زیاد صحبت کرد.»</blockquote>خانواده‌ی گروئس ابتدا در شهر لیون، مستقر شدند. سپس با بزرگ شدن خانواده، آن‌ها ملکی در زمین‌های مساعد حومه پاریس، خریداری کردند.
 
هانری، با اسم تعمیدی آبه پیر، کودکی پرجنب وجوش بود. کنجکاو نسبت به همه چیز، او می‌خواست همه چیز را یاد بگیرد. همیشه در پی فهمیدن بود. هانری بنیه‌ای ضعیف داشت واغلب بیمار بود. از زمانی که طفلی بسیار کوچک بود، ایمانی خلل ناپذیر داشت. دفترچه‌های یادداشت خصوصی‌اش گواه عشق بی کرانش به خدا بود.
[[پرونده:آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش.JPG|جایگزین=آبه پیر|بندانگشتی|300x300پیکسل|آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش]]<blockquote>پدرش آنتوان گروئس، در کمک به بینوایان و فقرا کوتاهی نمی‌کرد. او خود دراین‌باره گفته است: «روزی پدرم من و برادرم را به محله‌ای دور از خانه در شهرک رامبو برد. در آنجا از دیدن تنی چند از دوستان پدرم غافلگیر شدیم. دوستانی که بعضاً شب‌ها در سالن غذاخوری خانه دیده بودیم‌شان. آستین‌ها را بالا زده، مشغول آرایش موهای پسرهای ولگرد بودند. آنجا پدرم را دیدم. پیشبندی به کمرش بسته بود و موهای پسر فقیری را کوتاه میکرد. به ‌یقین دراین کار خیلی ناشی بود، چون پسره با پدرم که موهایش را می‌کشید، بدرفتاری می‌کرد. وقتی برگشتیم، پدرم رو به ما کرده و گفت: «دیدید لایق خدمت به بینوایان بودن چقدر سخت است؟»</blockquote>درنوجوانی خانواده تصمیم گرفت که هانری و۲ برادر دیگرش را در کالج پانسیون کنند. او که علاقه‌ای برای ماندن در پانسیون نداشت از آنجا فرار کرد. نهایتا پدرش تصمیم گرفت که پسرانش کالج را ترک کنند. در همین دوران او وارد اولین گروه پیشاهنگی شهر لیون شد. رفقایش در پیشاهنگی نام او را «سگ آبی متفکر» گذاشتند.<ref name=":0">[https://iran-efshagari.com/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA/ سالروز درگذشت «آبه پیر» قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - ایران افشاگر]</ref>
 
=== پیوستن به کلیسا ===
در سال ۱۹۲۷ بازدیدی از طرف کالج از معبد سن فرانسوا آسیز داشت. این بازدید و خواندن کتاب زندگینامه سن فرانسوا تأثیر عمیقی بر آبه پیرداشت. او خود در این مورد گفته است: «اینجا بود که من تصمیمم را گرفتم. در روشنایی سن ـ فرانسوا، می‌خواستم راه فداکاری و نثاررا انتخاب کنم تا درون خودم بی چیزترین باشم. با این امید، با او که هست ملاقات کنم.»<ref name=":0" />
[[پرونده:آبه پیر به همراه خانواده‌اش در ۱۹۳۴.JPG|جایگزین=آبه پیر و خانواده‌اش|بندانگشتی|آبه پیر به همراه خانواده‌اش در ۱۹۳۴]]
در۱۹۳۱ با توجه به اینکه در خانواده‌ای مرفه بزرگ شده بود و ارثیه قابل توجهی به او رسیده بود، تمامی ارثيه‌اش را به نیازمندان بخشید.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=SjnTFtbb6dw آبه پیر ، مردی که همه عمرش عشق ورزید - سیمای آزادی ۱ بهمن ۱۳۹۶]</ref>
 
هانری وقتی نوزده ساله بود، به پدرش خبر داد که می‌خواهد وارد مرام کاپوسن‌ها بشود. در سال ۱۹۳۱، هانری، برادر فیلیپ شد. زندگی رهبانی تلخ و سخت بود. او شش سال را درمیان کاپوسن‌‌ها گذراند واین دوران تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت. خودش گفته است، اگر این سالیان را نزد برادران کاپوسن زندگی نکرده بود، هرگز آنچه در طول زندگی‌اش به وقوع پیوسته جامه عمل نمی‌پوشید. پس از شش سال در اثر بیماری و سلامتی شکننده‌ی‌ آبه پیر در برابر بیماری، رئیس جمعیت به او توصیه کرد که زندگی کشیشی که مطمئنا برای او ساخته نشده را ترک کند.
 
آبه پیر روز ۲۴ اوت سال ۱۹۳۸، با بیست و یک نفر از همکلاس‌هایش در مدرسه الهیات، به مقام کشیشی رسید. چند ماه بعد از ورود به قلمرواسقف و حرفه کشیشی، در سال ۱۹۳۹، زنگ ساعت بسیج (جنگ) به صدا در آمد.<ref name=":0" />
 
=== جنگ جهانی دوم ===
گروهبان جوان، هانری گروئس(آبه پیر)، که ابتدا در شهر مورین و سپس در آلساس وارد بسیج جنگ شده بود، به‌دنبال یک سینه پهلوی بدخیم، مجبور شد بستری شود. زمانیکه واقعه‌ی شکست سال ۱۹۴۰(شکست فرانسه از آلمان نازی) رخ داد، او در شهر ناربون بهبودی خود را بازیافت.
[[پرونده:هانری گروئس (آبه پیر).JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل|هانری گروئس (آبه پیر) در جوانی]]
در اوج اشغالگری آلمانی‌ها به‌عنوان کشیش سرخانه‌ی یتیم‌خانه‌ی اداره‌ی خیریه، به ساحل سن ـ آندره، نزدیک گرونوبل فرستاده شد. مدتی بعد معاون کلیسای بزرگ گرونوبل شد. در همین زمان ابتدا مادر و بعد پدرش از دنیا رفتند. در دوران کشیشی در کلیسای گرونوبل واقعه‌ای او را به مقاومت فرانسه پیوند زد. دو مرد یهودی که از تعقیب پلیس فرار کرده‌ بودند به خانه‌ی او مراجعه می‌کنند. او دو روز آنها را مخفی می‌کند. او در ارتباط با راهبه‌های پرورشگاه «زنان سیون» که به فراریان پناه می‌دادند قرار می‌گیرد. درست کردن کارتهای هویت جعلی را از آنان یاد گرفته و به فرار پناهندگان کمک می‌کند.
 
در آغاز سال ۱۹۴۲، هانری گروئس دوازده یهودی را برای عبور از مرز راهنمایی کرد. آن‌ها به فراریان و همه‌ی کسانی که می‌خواستند برای نبرد به کوه بزنند کمک می‌کردند. <blockquote>او خود در این‌باره می‌گوید: «در این زمان بود که من به‌همراه دوستانم، اولین کمپ را در شارتوروز ساختم. اما وقتی داوطلبین زیاد شدند، از دره عبور کردیم تا شروع بخش شرقی ارتش ورکروس (ارتفاعات آهکی شمال آلپ)، را پی افکنیم.»</blockquote>از آن‌زمان به‌بعد حوادث ایجاب می‌کرد که آبه اغلب اسم عوض کند. در آخرین روزهای دوران اشغال، او به‌طورمشخص نام «آبه پیر» را پذیرفت. در آن سال‌های زندگی مخفی، او یک روزنامه‌ی کوچک راه انداخت به‌نام «اتحاد میهن‌پرستان مستقل» و اهداف زیرین را در اولین شماره‌ خود عرضه کرد:
 
* ما می‌خواهیم که:
* مقدرات کشور توسط کسانی که خود انتخاب کرده‌اند اداره شود.
* آزادی‌های محلی در چهارچوبی نوین، برپا شده و تقویت شود.
* کارگرانی که در سندیکاهای خاص خود گرد آمده‌اند، در هدایت زندگی اقتصادی ملت، شرکت کنند.
* درست‌تر: ما می‌خواهیم دولت در خدمت قدرت‌های مالی نباشد، کارگران بالاخره جایگاه شایسته خود در میان ملت را پیدا کنند''.''
* قوی‌تر: ما دولتی مقتدر می‌خواهیم، چرا که آزادی و عدالت فقط در سایه‌ی یک چنین دولتی بر قرارمی‌شود''.''
 
آبه پیر که شب و روز کارمی‌کرد، بسیار ضعیف شده بود. توصیه شد که از یک منشی کمک بگیرد. به او یک مسؤل سندیکایی به نام دوشیزه لوسی کوتازتوصیه شد. در فردای آزادی فرانسه از اشغال، ژنرال دسکور به این زن نشان صلیب جنگ را اعطا کرد و لوسی کوتاز تا آخرین روزهای حیاتش در کنار آبه پیر باقی ماند و او را درتمام ماموریت‌هایش همراهی کرد.
[[پرونده:آبه پیر در سال ۱۹۳۵ در ردای کشیشی.JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل]]<blockquote>آبه پیر در خاطره‌‌ای از دوران همکاریش با مقاومت فرانسه گفته است: «من از کشیش خودم برای ماندن در کوه، دو روز مرخصی خواستم. درواقع باید با دو تن از رهبران گروه مقاومت که دیگر تحمل‌شان به‌سرآمده بود، ملاقات می‌کردم… شرایط برای همه‌ی ما خطرناک شده بود. از کمپی به کمپ دیگر می‌رفتم که درمیان طوفانی شدید گیرکردم. باید با لباس‌های خیس شده می‌خوابیدم. فردای آن‌روز بعد ازاین‌که کارهای مقرر را انجام دادم، با موتوربه ایرینی و خانه‌ی پدریم رفتم تا از احوال آن‌ها خبر بگیرم. وقتی به خانه رسیدم تب اسبی گرفته بودم. مرا روی تخت خواباندند و پزشک را خبر کردند. پزشک رفتن با موتور را برایم ممنوع کرد. چند آزمایش تجویز کرد. فردای آنروز با خواندن نتیجه‌ی آزمایشات، خناق تشخیص داده شد. به تخت چسبیده بودم. سه روز بعد، جوانی از گرونوبل به من خبر داد که محل سکونتم را بازرسی کرده‌اند و من باید ناپدید بشوم. این بخشی از قایم موشک‌بازی ماه‌های بعدی بود. درخانه‌ یکی از دوستانم، متوجه شدم که فراریکی از برداران ژنرال دوگل بنام ژاک، گریزناپذیر شده‌است. باید از تبدیل شدن او به گروگانی در دستان دشمنِ اشغالگر جلوگیری می‌کردیم. دشمنی که در استفاده از او علیه رهبر فرانسه‌ی آزاد در لندن، تردیدی به‌خود راه نمی‌داد. ژاک همراه همسرش به صحرایی درنزدیکی گرونوبل پناه آورده بود. گشتاپو خانه آن‌ها را در شهر بازرسی کرده بود. به من اطلاع داده شد که باید آن‌ها را هرچه سریع‌تر به سویس عبور بدهم، اما این امر به سادگی امکان‌پذیر نبود، چرا که ژاک دوگل، فلج شده، به‌سختی قابل جابجایی بود. بعد از حوادثی بسیار، این زوج را به خانه‌ی کشیشِ کولونی- سو- سالِو در مرز هدایت کردم. شب بعد به ‌یمن کمک گمرکچی‌های فرانسوی کاپیتان مییر، ما توانستیم آن‌ها را با عبور دادن از میان گُل‌های خاردار به سویس عبور بدهیم.»</blockquote>هرچه زمان می‌گذشت، جستجوها برای دستگیری آبه پیر فشرده‌ترمی‌شد. چون دیگر در لیون امنیت نداشت، به پاریس رفت. در آنجا ژورژ بیدول، مسؤل شورای ملی مقاومت بعد از قتل [[ژان مولن]] را ملاقات کرد. می‌خواست شرایط ورکورس را به او منتقل کند. کمی بعد، او به «پیرنه» فرستاده شد تا مقدمات یک شبکه فرار از مرز اسپانیا را فراهم سازد. او برای این عملیات با خواهش از یک وزیر، اجازه‌ی عبور برای نفوذ به‌این منطقه‌ی ممنوعه، جهت یک کار خانوادگی را گرفت اما موقع بازگشت از یک عملیات در کامتو- له- بن، توسط گشتاپو دستگیر شد. اولین بار با یک دوچرخه از دست آلمانی‌ها فرار کرد. بلافاصله به مسئولین مقاومت در پاریس وصل شد و آن‌ها را از بازگشایی مقدمات کارش در اسپانیا مطلع کرد. به او دستور داده شد به الجزایر فرار کند. بار دیگر در اسپانیا دستگیر شد. در آنجا توسط کشیش ویتوریا به [[صلیب سرخ]] کانادایی در مادرید معرفی شد و با صدور اوراق جعلی به عنوان یک خلبان کانادایی با نام «سیر هاری بارلو» معرفی شده و به الجزایر رفت. <blockquote>او خود در مورد دومین فرارش می‌گوید: «در زمان جنگ دستگیر شده و فرار کردم… دوستانم فکر می‌کردند، موقع دومین فرارم کشته شده‌ام. آن‌ها دیگر خبری از من نداشتند. در واقع، من موفق شدم، در حالیکه داخل یک بسته‌ی پستی بزرگ در یک هواپیمای آمریکایی مخفی شده بودم، به الجزایر برسم. این هواپیما از ژیلبرالتار می‌آمد. وقتی به الجزایر رسیدم، یک مسافر مخفی بودم. کارت شناسایی‌ام جعلی بود. در مادرید، برایم یک کارت جعلی درست کرده بودند که مرا به‌عنوان یک خلبان کانادایی معرفی می‌کرد.»</blockquote>
 
 
در الجزایر نیروهای امنیتی آمریکا با شک اینکه ممکن است جاسوس آلمان باشد او را دستگیر کردند و مدت ۶ ساعت از او بازجویی کردند. با دخالت ژنرال دوگل از بازداشت آزاد شد. یک هفته بعد در الجزایر برای اولین بار با ژنرال دوگل ملاقات کرد.
 
بعد ازچند روزآبه پیر وارد ارتش آزادیبخش شد، اما با توجه به شرایط شکننده‌ی جسمی‌اش، او را کشیش سرخانه‌ی مدرسه‌ی دریایی و گروه‌های پذیرشی در کازابلانکا گذاشتند.
 
در بهارسال ۱۹۴۵، پیرـ هنری تیژان، وزیر اطلاعات ارتش آزادیبخش، آبه را به آفریقای غربی و اکاتوریال فرستاد. جایی که باید بین هواداران ویشی و فرانسه‌ی آزاد، آشتی برقرار می‌کرد، زیرا که عمیقاً محیط‌های سیاسی، اداری و مذهبی از هم گسسته بود. تیژان، یکی از بنیانگذاران جنبش جمهوریخواهان ملی(MRP)، حزب سوسیال مسیحی‌ها بود. بنا به توصیه‌ی تیژان آبه پیر درحوزه‌ی نانسی خود را به‌عنوان کاندیدا معرفی کرد و مورد حمایت دوستانش در مقاومت قرار گرفت و در اولین مجلس قانونگذاری به‌عنوان نماینده، انتخاب شد. او دوباره خود را کاندیدا کرد و تا سال ۱۹۵۱دوبار به نمایندگی انتخاب شد.
[[پرونده:آبه پیر در میان بی‌خانمانها1.JPG|جایگزین=آبه پیر کشیش حامی فقرا|بندانگشتی|آبه پیر در میان بی‌خانمانها]]<blockquote>آبه پیر درباره فعالیتها‌یش در دوران جنگ می‌گوید: «شانسی که در طول جنگ داشتم این بود که هرگز مجبور نشدم کسی را بکشم. هرگز خودم را در شرایطی نیافتم که بگویم: «اگر او را نکشم مرا خواهد کشت» به‌این مباهات نمی‌کنم. من به کسانی که می‌جنگیدند کمک می‌کردم و برایشان تدارکات می‌آوردم. من روزنامه‌ای راه انداختم که سه شماره‌ی آن منتشر شد. اسم این روزنامه «اتحاد میهن پرستان مستقل بود.»</blockquote>
 
 
پس از جنگ مردی که او را لو داده بود، به دادگاه احضار شد، همسرش از آبه خواهش کرد تا در دادگاه حاضرشود. او در حالیکه نماینده‌ی مجلس بود و مدال افتخار گرفته بود، به‌عنوان شاهدی برای تبرئه در دادگاه حاضرشد. آن مرد می‌توانست در فضای حاکم برآن زمان به مرگ محکوم شود ولی آبه شهادت داد که عمل این مرد به‌خاطر منافع نبوده بلکه به‌خاطر نوعی گمراهی بوده است.<ref name=":0" />
 
=== '''دوران پس از جنگ''' ===
آبه پیر در پایان جنگ جهانی دوم به‌عنوان نماینده مجلس انتخاب شد، اما در سال ۱۹۵۱ از این سمت استعفا داد و تا پایان عمر، زندگی خویش را یکسره وقف کمک به بی‌پناهان نمود.
 
فعالیت‌های او در سال ۱۹۴۹ وارد مرحله‌یی تازه شد. او در این سال جنبش امائوس را تأسیس کرد. آنگاه به‌مدت نیم قرن، بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر برای کمک به بی‌خانمان‌ها تلاش کرد.<ref name=":2">[https://event.mojahedin.org/i/news/170242 سالروز درگذشت آبه پیر ـ قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
 
در زمستان سرد ۱۹۵۴ تحت تاثیر مرگ زن کارتون خوابی که در خیابان جانش را از دست داد بر فعالیتهای انساندوستانه‌اش افزود و توانست لایحه‌ای را در مجلس ملی فرانسه به تصویب برساند که دولت را موظف می‌کرد برای بی‌سرپناهان فرانسه خانه فراهم کند. او برای اینکه درد بی‌خانمان‌ها را درک کند دربین آنها در خیابان می‌خوابید. در این رابطه رو به وزیر مسکن وقت فرانسه گفت، شما که از سرما و بی‌پناهی چیزی نمی‌دانید، ساکت باشید.
 
او طی فراخوانی مردم فرانسه را به قیام برای کمک به بی‌خانمان‌ها دعوت کرد. فراخوان او سر‌آغاز جنبشی گستره  درحمایت از بی‌خانمان‌ها گردید. زمانی‌‌ که او از رادیو لوکزامبورگ ازمردم برای کمک به خانمان‌ها کمک خواست، سیل کمک بود که به سویش سرازیر شد. «[[چارلی چاپلین]]»‌ نیز به فراخوان آبه پیر پاسخ داد و مبلغ قابل توجهی را به او اهدا کرد.
[[پرونده:آبه پیر و چارلی چاپلین.JPG|جایگزین=آبه پیر و چارلی چاپلین|بندانگشتی|دیدار چارلی چاپلین با آبه پیر]]
اقبال عمومی و محبوبیت آبه پیر بسیاری از سیاستمداران هم عصرش را به هراس انداخت که ممکن است آبه پیر جای آنها را بگیرد اما این کشیش انساندوست تا آخر عمر با همان ردای کشیشی در نهایت سادگی زندگی کرد و «کشیش قهرمان بی خانمان‌ها» لقب گرفت.
 
ایده‌ها و جنبش آبه پیر پس از مرگش نیز ادامه یافت. انجمن خیریه او در بیش از ۴۰ کشور جهان فعالیت دارد.<ref name=":1" />
 
او ۱۷بار به‌عنوان شخصیت محبوب مردم فرانسه برگزیده شد. مردم فرانسه او را به عنوان یکی از ۱۰ چهره برتر و ماندگار تاریخشان انتخاب کردند.<ref name=":2" />
 
== حمایت از مقاومت ایران ==
آبه پیر اولین بار در مرداد ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا و با خانم [[مریم رجوی]] درحل اقامتش در اور‌سواواز دیدار کرد. او دراین دیدار درمورد [[حکومت آخوندی]] گفت، این حکومت برخلاف نص صریح همان قرآنی که ادعای پیروی از آن را دارد، به‌وسیله ترور و کشتار، سکوت را به ملت بزرگی تحمیل کرده است.<ref name=":1" />
 
در طول سالهای بعد آبه پیر بارها با [[مریم رجوی]] دیدار کرد و همواره از حامیان [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] بود. آبه پیردر یکی از ملاقات‌هایش با [[مریم رجوی]]، کتابی به نام «آبه پیر، تصاویر یک زندگی» را به او هدیه کرد که در صفحه اول آن نوشته بود «به همه شجاعان در [[قرارگاه اشرف|اشرف]]»<ref name=":0" />
 
آبه پیر پس از آشنایی با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] در نامه‌ای به ریاست [[اتحادیه اروپا]] نوشت:
 
«…من بیش از ۱۲سال است که با اعضای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] رفت و آمد دارم و نمی‌توانم دوستی‌ام نسبت به آنها را پنهان کنم. آنها زنان و مردانی هستند که شجاعانه برای ارزش‌هایی که انگیزه‌ی هر عضو مقاومت و هر دموکراتی در جهان است، مبارزه می‌کنند.»
 
‌ٰژاگ لوگ رئیس امائوس لیبرته و از همراهان بسیار نزدیک آبه پیر در خاطراتش در مورد پیوند عمیق او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] گفت:
 
«…ما آن شب با هم مراسم نماز را به‌جا آوردیم. او یک مسیحی بود مثل من ولی نگرشی فراجهانی داشت. به‌عنوان مثال یکی از زیباترین نشانه‌های همدلی او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] اتفاقاً در این بود که او همیشه نان مقدس را که ارزشمندترین چیز برای مسیحیان است، در جعبه‌ای قرار می‌داد که پرزیدنت [[مریم رجوی]] به او هدیه کرده بود و مریم در نزد او سمبل مبارزه برای [[حقوق‌بشر]] بود.»<ref name=":2" />
 
=== '''آخرین دیدار با مریم رجوی''' ===
صبح روزپنجشنبه ۲۱‌مهر‌ماه ۱۳۸۵، آبه ‌پیر، با خانم '''[[مریم رجوی]]''' در محل اقامتش در [[اورسوراواز]] دیدار و گفتگو کرد.
 
در مراسم استقبال از آبه پیر گروهی از ایرانیان هوادار مقاومت، شخصیت‌های عضو [[شورای ملی مقاومت ایران]] و همسایگان فرانسوی مقاومت ایران در[[اور سوراواز]]<nowiki/>شرکت داشتند و با تقدیم شاخه‌های گل و ابراز احساسات، از حمایت او از مقاومت ایران تجلیل کردند.
 
هنگام ورود '''آبه پیر'''، [[مریم رجوی]] پس از خیر مقدم گفت، شما این خانه را مثل خانه خودتان تلقی کنید.از حضور شما در این‌جا، جامعه ایرانیان و همه ایرانیان و فرانسویانی که در والدواز زندگی می‌کنند خوشحال هستیم. مایلم از شما نه فقط به‌خاطر روح بزرگ بشردوستانه و پرمحبت‌تان بلکه به‌طور خاص به‌خاطر همه تلاش‌هایتان در حمایت از مردم رنج‌کشیده ایران ومقاومت‌شان، تشکر کنم.
 
آبه‌ پیر در بدو ورود به اورسوراواز گفت، عکس‌های این دیداررا باید جایی درکنار مجسمه مریم مقدس قرار دهم.
 
درجریان این دیدار، آبه پیر از نمایشگاه و موزه شهیدان مقاومت ایران بازدید کرد و مریم رجوی برای او درباره تصویرها، یادگارها و کارهای دستی زندانیان سیاسی که دراین محل قرار داشت، توضیحاتی داد.
 
در این دیدارآبه پیر کتابی به [[رئیس جمهور برگزیده مقاومت|رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران]] هدیه کرد که «فرشته لبخند» نام دارد. وی توضیح داد که این کتاب روز گذشته منتشر شده و درباره مجسمه‌یی در کلیسای اعظم شهر رنس می‌باشد. [[مریم رجوی]] نیز کتابی را که توسط مقاومت ایران درباره زندگی و فعالیت‌های آبه پیر تهیه شده بود به‌ وی تقدیم کرد.
 
رئیس جمهور برگزیده مقاومت درجریان گفتگوی خود با آبه پیر، نامه‌یی را که خانم [[مژگان پارسایی]] جانشین رهبرمقاومت در[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]] از شهراشرف درعراق خطاب به آبه پیر نوشته بود، به وی داد. در این نامه [[مژگان پارسایی]] سلام‌های رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در '''[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]]''' را به ‌آبه پیر رسانده و نوشته بود، برای ما آبه پیر، مرد بزرگ خداست که دوستی وعشق می‌آورد.آبه پیر نامه‌یی را که از شهر اشرف آمده بود بوسید.
[[پرونده:آبه پیر در آخرین دیدار با مریم رجوی.JPG|جایگزین=آبه پیر و مریم رجوی|بندانگشتی|377x377پیکسل|آخرین دیدار آبه پیر با مریم رجوی در اورسواواز در ۱۳۸۵]]
درادامه این دیدار [[مریم رجوی]] خطاب به آبه پیر گفت: «پیامبر ما [[محمد(ص)]]، حبیب و عشق خدا نامیده شده است. زیرا از بالاترین ارزش‌ها در نزد خدا عشق و امید و سرزندگی است و شما از جمله مردان بزرگی هستید که مبشرعشق، امید و صلح برای همه انسان‌ها هستید. شما سمبل این ارزش‌ها در فرانسه هستید و این برای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] که پیرو چنین راه و رسمی است، بسیار ستودنی است.»


رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت یک فرش ایرانی را که تصویر حضرت مسیح (ع) درآن بافته شده و نیز مدالی که دروازه ورودی شهر اشرف درآن نقش بسته بود، به ‌آبه‌ پیراهدا کرد. درادامه این دیدار، [[عزیز رضایی|عزیز]]، مادر رضایی‌های شهید و [[محترم ایجه‌ای|مادر کوشالی]] از مادران شهیدان مجاهد قابی با کلمه الله را به آبه پیر هدیه کردند. خانم معصومه جوشقانی، از زندانیان سیاسی ازبند‌رسته، ترجمه فرانسوی کتاب خاطرات زندان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهد خلق]] هنگامه حاج حسن را به آبه پیر اهدا کرد.  استاد [[بهرام عالیوندی]] یکی از تابلوهای نقاشی خود را که جنایت‌های [[حکومت آخوندی|رژیم آخوندی]] در آن تصویر شده بود، به ‌آبه پیر تقدیم کرد. سه تن از فرزندان شهیدان نماد سمبلیک زندانی شکنجه شده را هدیه کردند و استاد [[جلال گنجه‌ای]] یک جلد کلام الله مجید با ترجمه فرانسوی اهدا کرد.آبه پیر هنگام دریافت قرآن با اشاره به روح پیام واحد ادیان توحیدی گفت در اساس یک مذهب بیشتر در دنیا وجود ندارد و آن این است که خدا ما را دوست دارد و ما خدا را دوست داریم.
در دوره‌های هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی از جناح اصولگرا نماینده مجلس شد. در دوره دهم شکست خورد و نتوانست وارد مجلس شود. دردوره یازدهم از قم کاندید شد و وارد مجلس شد. <ref name=":0" />


در پایان دیدار، خانم [[مریم رجوی]] با اهدای فیلمی از زندگی و فعالیت‌های آبه‌پیر که توسط مقاومت ایران ساخته شده است گفت، از طریق [[سیمای آزادی|تلویزیون مقاومت]] ما به مردم ایران می‌گوییم که مردان خدا و منش و زندگی آن‌ها رودرروی آخوندهایی است که مدعی نمایندگی خدا هستند. اورسوراواز از حضور و دیدار شما مفتخر است. شما به مردم این جا و به ایرانیانی که برای دستیابی به آزادی مردم‌شان سختی‌های بسیار تحمل کرده‌اند، امید و دلگرمی می‌دهید. در شرایطی که در [[ایران]] به ‌نام خدا سرکوبی و شکنجه می‌کنند، مردم ایران از شنیدن صدای شما دلگرم می‌شوند.
زاکانی در سال ۹۲ و ۹۶ کاندید ریاست جمهوری شد که رد صلاحیت شد. در سال ۱۴۰۰ نیز کاندید شد که صلاحیتش تأیید شد و ۲ روز مانده به انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. باردیگر در سال ۱۴۰۳ در حالی که شهردار تهران بود کاندید ریاست جمهوری شد که صلاحیتش تآیید شد. <ref name=":0" />علیرضا زاکانی در ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ درجلسه شورای شهر تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و در ۱۱ شهریور همان سال به عنوان شهردار تهران شروع به کار کرد.<ref name=":2">'''[https://www.hamshahrionline.ir/news/213429/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B4 زندگینامه: علیرضا زاکانی ـ همشهری آنلاین]'''</ref> انتخاب او به عنوان شهردار حاشیه‌هایی را به همراه داشت. زاکانی  تحصیلات و سابقه مرتبط با شهرداری را نداشت. سازمان بازرسی کل کشور نیز این مسئله را تأیید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهردار تهران را ندارد.<ref name=":0" />


آبه پیر نیز گفت، بدترین توهین به خدا این است که وقتی کسی را می‌کشند بگویند این خواست خداست. وی اظهار امیدواری کرد که مقاومت ایران فرش سرخ بعدی را پس از پیروزی آزادی درایران بگستراند و خطاب به‌ [[رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران]]  گفت: «می‌دانید که من شما را بسیار دوست دارم.»<ref>'''[https://www.maryam-rajavi.com/abe-%E2%80%8Cpir-the-most-popular-french-character-meets-maryam-rajavi/ دیدار آبه ‌پیر، محبوب‌ترین شخصیت فرانسه با مریم رجوی در اورسوراواز - سایت مریم رجوی]'''</ref>
== زندگی و تحصیلات ==
علیرضا زاکانی۱۲ اسفند ۱۳۴۴ در محله میدان خراسان در جنوب تهران متولد شد. پدرش از پیش‌کسوت‌های کشتی پهلوانی و ورزش‌های باستانی بود.با شروع جنگ ایران و عراق، در سن ۱۵ سالگی به عنوان کودک سرباز به جبهه رفت و به گفته خودش تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، بیش از ۶۰ ماه در مناطق و واحدهای مختلفی مانند تخریب، و اطلاعات و عملیات حضور داشت.<ref name=":0" /> پس از پایان جنگ در سال ۶۸ ازدواج کرد. او سه فرزند دختر دارد. همسرش معصومه پاکتچی و معاون حوزه‌های علمیه استان تهران است.<ref name=":2" /> یک سال بعد از پایان جنگ به دانشگاه علوم پزشکی رفت و ۹ سال بعد مدرک پزشکی عمومی گرفت. درباره وضعیت و مدارک تحصیلی او، چه در دوره دبیرستان و چه در دانشگاه، اسنادی حاکی از نمرات پایین و ضعف تحصیلی او منتشر شد که خود تلاش کرد آنها را رد یا توجیه کند. ورود او به دانشگاه با استفاده از سهمیه رزمندگان بوده است. بعد از آن هم در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی پزشکی هسته‌ای را دریافت کرد. <ref name=":0" /> محمدرضا تقوی‌فرد در سال ۱۳۹۰ علیرضا زاکانی را متهم کرد که با تکیه بر «مکاتبات و ملاحظات» رئیس وقت دانشگاه تهران، توانسته از رشته پزشکی فارغ التحصیل شود. تقوی‌فرد نوشت که کارنامه تحصیلی آقای زاکانی «دورزدن‌های فراوان قانون، از نمرات صفر ناشی از غیبت و مشروطی‌های پی‌درپی می‌گریزد و علی‌رغم مخالفت‌های قانونی از دستیاری کودکان به پزشکی هسته‌ای تغییررشته پرابهامی دارد.» <ref name=":1" />  


== سخنانی از آبه پیر ==
== شرکت در سرکوب ==
جملات بسیاری از آبه پیر باقی مانده است او درجایی گفته بود:«خدا در آسمان نیست، بلکه در این فرد بی‌خانمان و ستم کشیده‌یی است که دارد با تو حرف می‌زند. …تو که در حال خواندن این مطلب هستی و من که در حال گفتن این حرف هستم، درخشش خدا در ما منعکس می‌شود، آنگاه که برای فراهم کردن یک زندگی بهتر و شرافتمندانه‌تر برای این پایین‌ترین‌ها تلاش کنیم…».
حضور زاکانی  در دانشگاه، بیش از تحصیلات و دانش علمی، با حضور پررنگ و طولانی او در بسیج دانشجویی شناخته می‌شود. <ref name=":0" /> زاکانی در دانشگاه  از فرماندهان بسیج دانشجویی شد که گروهی شبه‌نظامی وابسته به سپاه پاسداران و فعال در دانشگاه‌های ایران است و در وقایعی مانند سرکوب دانشجویان یا حملات به سفارتخانه‌ها در تهران نقش محوری داشته است. <ref name=":1" />


هنگامی که گزارشگر کانال ۲ تلویزیون فرانسه از او پرسید: «دوست داری چه چیزی روی سنگ مزارت نوشته شود»، گفت: بنویسید «تلاش کرد عشق بورزد».
از همان ابتدا عضو انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی شد. یک سال بعد در تاسیس بسیج دانشجویی این دانشگاه نقش محوری داشت و چهار سال ریاست آن را بر عهده گرفت. چهار سال دیگر هم رئیس «بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران» بود. سال ۱۳۷۷، یک سال بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران شد. او در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ این مسئولیت را بر عهده داشت و جز نیروهای سرکوبگر دانشجویان بود.  در راهپیمایی ۲۳ تیر که حکومت برای پایان دادن به اعتراض‌ها سازماندهی کرده بود، در کنار حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، یکی از سخنران‌ها بود. علیرضا زاکانی که در همان دوره عضو هیئت منصفه مطبوعات هم بود، از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ ریاست سازمان بسیج دانشجویی کشور را در دست داشت و از همان جا به فهرست نامزدهای اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم راه پیدا کرد. <ref name=":0" /> بعدها اسماعیل کوثری، از فرماندهان سپاه پاسداران، درباره زاکانی گفت: «در زمان اصلاحات نیز به عنوان مسئول بسیج دانشجویی وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد و ما نیز چون از ایشان از همان دوران دفاع مقدس شناخت کافی را داشتیم حمایتش می‌کردیم.» <ref name=":1" />


او همواره این دعا را یادآوری می‌کرد که: «مرگ یک دیدار به‌تأخیر افتاده با یک دوست است»
== نمایندگی مجلس ==
[[پرونده:زاکانی در جبهه.jpg|جایگزین=زاکانی بسیجی|بندانگشتی|علیرضا زاکانی هنگام حضور در جبهه]]
بسیج سکوی پرتاب علیرضا زاکانی شد و توانست با پیروزی فهرست ائتلاف اصولگرای آبادگران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، در کنار هم‌فکرانی مانند حمید رسایی و مهدی کوچک‌زاده به عنوان نماینده تهران در سال ۱۳۸۳ به مجلس شورای اسلامی برود.  یک سال بعد همین فهرست از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد تا مجلس و دولت اصولگرا، حاکمیت را یک‌دست کند. خرداد ۸۷ با حضور در لیست «جبهه متحد اصولگرایان» وارد مجلس هشتم شد و همان سال با همراهی چهره‌هایی مانند مهدی طائب، «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد و دبیر کل آن شد. در این مجلس که دوره آن با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مقارن شد، زاکانی و هم فکرانش در انتخابات ۸۸ در مقابل میرحسین موسوی از محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند، اما در دولت دوم احمدی‌نژاد، اختلاف‌ها علنی‌تر شد و افرادی مثل علیرضا زاکانی در عمل به حمایت خود از احمدی نژاد  پایان دادند. زاکانی از سال ۸۳ تا ۹۵ در سه دوره متوالی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود. در انتخابات مجلس دهم، ریاست ستاد انتخاباتی «جبهه متحد اصولگرایان» را بر عهده گرفت اما فهرست این جبهه از اصلاح‌طلبان شکست خورد و او هم از به عنوان نماینده انتخاب نشد. او بعد از این شکست به سازمان بسیج بازگشت و تا سال ۱۳۹۸ ریاست مجمع عالی بسیج کشور را بر عهده گرفت. در مجلس یازدهم به جای تهران از قم نامزد شد و در میان جنجال و مخالفت‌های اصولگرایان به لیست سه نفره نامزدهای این جناح برای نمایندگی قم راه یافت. او خرداد ۹۹ وارد مجلس شد و به ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس رسید.<ref name=":0" />


او که ۳۰ سال به عنوان محبوبترین شخصیت فرانسه از طرف مردم برگزیده شده بود با فروتنی می‌گفت:
== کاندید ریاست جمهوری ==
زاکانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ثبت نام کرد ولی ‌ شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. زاکانی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ ثبت نام کرد که باردیگر رد صلاحیت شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز ثبت نام کرد که اینبار صلاحیت او تأیید شد. دراین دوره بسیاری او را «یارکمکی» ابراهیم رئيسی می‌دانستند و عبدالناصر همتی یکی دیگر از کاندیداها در مناظره‌ها او را «نامزد پوششی» می‌نامید. در نهایت او در ۲۶ خرداد،‌ دو روز قبل از رای‌گیری، مانند سعید جلیلی، به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. زاکانی باردیگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ثبت نام کرد که صلاحیتش تأیید شد. اوپس از اعلام تایید صلاحیتش برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۳، با اشاره به کناره‌گیری خود در انتخابات قبلی گفت: <blockquote>[[پرونده:زاکانی در مجلس.jpg|جایگزین=زاکانی نماینده پرهیاهو|بندانگشتی|390x390پیکسل|زاکانی به همراه رسایی در حال صحبت با علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی]]
«در انتخابات گذشته افتخار حمایت از 'مظهر شعارهای انقلاب ' را داشتم و تمام حملات ناجوانمردانه را به جان خریدم. اما در انتخابات ۱۴۰۳ برای تداوم راه شهید رئیسی و تکمیل خدمات، تا آخر می‌مانم و رقابت می‌کنم.» <ref name=":0" /></blockquote>


«‌ …من کاره‌یی نبودم. تنها هنرم، شانه خالی‌نکردن از زیر بار مسئولیت بود. مسئولیت‌هایی را پذیرفتم که معمولاً دیگران یا از برابرشان می‌گریزند… یا با بی‌توجهی آن‌را می‌پذیرند… من هم وظیفه‌یی را که به دوش دارم، انجام می‌دهم؛ گاهی خوب و گاهی هم بد؛ آمیزه‌یی از اشک‌ها و لبخندها…».


«…یقین به آزادی، علتی جز این ندارد که ما شایستگی این را پیدا کنیم تا عشق را با عشق پاسخ دهیم. زیبایی خیره‌کننده آزادی از این جهت نیست که ما را از چیزی آزاد سازد، بلکه از آن روست که ما را برای چیزی آزاد سازد؛ برای دوست‌داشتن و دوست‌داشته شدن».
== شهرداری تهران ==
زاکانی  در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، از سوی شورای شهر تهران به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شد و پس از صدور حکم در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد.<ref name=":2" /> رسیدن او به شهرداری با جنجال و حاشیه زیادی همراه شد. یکی از انتقادهای جدی به  زاکانی، علاوه بر نداشتن تخصص و سابقه، این بود که نمایندگی شهر قم در مجلس را برای گرفتن پست و مقام در تهران رها کرده است. از سوی دیگر سازمان بازرسی کل کشور هم تایید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهرداری تهران را ندارد، اما هیچ یک از اینها مانع کار او نشد و سرانجام اعضای شورای شهر تهران روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، علیرضا زاکانی را به عنوان نوزدهمین شهردار تهران برگزیدند.<ref name=":0" />


آبه پیر، اعتقاد و یقین خود به عشق و آزادی را این‌گونه بیان کرده است:
=== عملکرد زاکانی در شهرداری ===
[[پرونده:زاکانی ریاست جمهوری.jpg|جایگزین=زاکانی کاندید ریاست جمهوری دوره سیزدهم|بندانگشتی|علیرضا زاکانی در حال سخنرانی بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳]]
عملکرد زاکانی در شهرداری با هیاهوی زیادی همراه بوده و انتقادات زیادی را در پی داشته است. ساخت مسجد در پارک‌ها و نقش او در به کارگیری حجاب‌بان‌ها در مترو و اعمال محدودیت‌های اجتماعی، از جمله اقداماتی زاکانی بود. در آبان ۱۴۰۱ هم رئیس کمیته شفافیت شورای شهر تهران از گم شدن ۱۷ هزار میلیارد تومان در ردیف‌های درآمد شهرداری خبر داد و گفت که این مبلغ «در هیچ محلی هزینه نشده است».<ref name=":0" />


«…اگر بخواهم جان‌مایه کلام و یقینی را که به آن دست یافته‌ام، به‌کسانی بگویم که مبارزه را در فراسوی نشان‌دادن چهره‌یی مردمی‌تر از انسان به‌پیش می‌برند، دستاورد و حاصل همه اندیشه‌هایم جز این نخواهد بود که: «زندگی یعنی آموختن عشق». او سپس با گفتن این‌که وقتی کسی دانسته‌هایش را بیان می‌کند، پی‌می‌برد که این دانسته‌ها به چند یقین نیز راه برده‌اند، یقین خود را این‌گونه بسط داد:
در اردیبهشت ۱۴۰۳ رسانه‌های ایران با انتشار اسنادی از «ويژه خواری» علیرضا زاکانی و دوستانش از در شهرداری تهران خبر داده و اعلام کردند که منابع شهرداری «به صورت دوستانه» به مجموعه‌های مرتبط «با دوستان زاکانی» تخصیص داده می‌شود. وب‌سایت خبری «اسکان نیوز» با انتشار اسنادی به این موضوع پرداخته و نوشت که تنها در یک فقره زاکانی مبلغ ۸ میلیارد تومان به مسجد پاتوق توکلی‌زاده معاون فرهنگی شهرداری و رفقای او داده که دو میلیارد از آن بلافاصله پرداخت شده است. برهمین اساس اعلام شده که «مسجد امام حسین» محل جذب حزب‌اللهی‌هایی  بوده که بدون هیچ سابقه‌ای در شهرداری و معاونت فرهنگی استخدام شده‌اند و جالب اینجاست که توکلی‌زاده معاون زاکانی همه‌کاره آن است. در این گزارش تاکید شده امضای علیرضا رجبی از اعضای دفتر زاکانی پای سند تخصیص منابع به این مسجد دیده می‌شود و محسن کبیری‌طامه عضو هیات امنا هم در حالی پای این توافق‌نامه میلیاردی را امضا کرده که برادرش مسئول دفتر توکلی‌زاده است.


«من به ۳یقین دست یافته‌ام: اول، وجود ابدی عشق است؛ دوم، کسی ما را دوست دارد؛ سوم، ما آزاد هستیم. کاش می‌توانستم این ۳ یقین را به دیگران نیز انتقال دهم…».<ref name=":2" />
فساد در شهرداری تهران در تمامی ادوار آن سابقه داشته است و در یک مورد خرداد ماه سال ۱۴۰۲، عضو شورای شهر تهران در مورد کشف پرونده فساد ۲۰ هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران، خواستار ارائه گزارشی از سوی شهرداری به شورای شهر شد. همچنین در ادامه اختلاس‌ها و فساد مالی در نهادهای جمهوری اسلامی، یک عضو شورای شهر تهران ۱۴ آذر ماه سال ۱۴۰۲ گفت که روشن نیست مبلغ «۱۷ هزار میلیارد تومان» از بودجه شهرداری پایتخت کجا است. بر اساس ویدئوی منتشر شده از جلسه شورای شهر در روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲، احمد صادقی، رئیس کمیته «شفافیت و شهر هوشمند» در شورای شهر تهران، با اعلام این که ۱۷ همت یعنی ۱۷هزار میلیارد تومان از بودجه‌ای که در اختیار شهرداری پایتخت بوده، جایی هزینه نشده، پرسید: «این پول کجاست؟ خانه‌هایی که ساخته نشده چطور در منابع حساب شده است؟» <ref>[https://ir.voanews.com/a/media-reports-of-corruption-in-tehran-municipality/7578716.html گزارش رسانه‌ها از «ویژه‌خواری» در شهرداری تهران؛ به نام «مسجد»، به کام دوستان ـ سایت صدای آمریکا]</ref>
== فساد مالی ==


== درگذشت آبه پیر ==
=== رانت فرزندان زاکانی ===
روز دوشنبه ۲۲ژانویه ۲۰۰۷(۲بهمن ۱۳۸۵) در ساعت ۴ و ۲۵ د قیقه بامداد آبه پیر، قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه، کشیش برجسته و بنیانگذار جنبش امائوس پس از یک دوره بیماری در بیمارستان «ول دو گراس» درگذشت. خبر درگذشت او خبر اول تمامی رسانه‌های فرانسه بود.
[[پرونده:زاکانی شهردار.jpg|جایگزین=زاکانی شهردار دزد تهران|بندانگشتی|علیرضا زاکانی شهردار تهران ]]
[[پرونده:مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس.JPG|جایگزین=تشییع آبه پیر در کلیسان نوتردام|بندانگشتی|مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس]]
در یک نشست خبری خبرنگاری از زاکانی که در آن زمان نماینده قم بود پرسید که در مورد قراردادهای شرکت دختر و دامادش توضیح بدهد. زاکانی اینطور پاسخ داد که دختر من در دانشگاه شریف تحصیل کرده و شرکتی راه انداخته اما در جریان فعالیت‌های او نیستم و حتی اطلاعی از مکان شرکت آن‌ها ندارم.
مردم دسته دسته به طرف بیمارستان شتافتند تا نسبت به مردی که به «وجدان بیدار چند نسل از فرانسویان» تبدیل شده بود ادای احترام کنند.  


تشییع پیکر آبه‌ پیر در کلیسای نتردام پاریس، ادای احترام یک ملت به او بود. حرکتی  که به‌ندرت در فرانسه رخ می‌دهد.  
مریم زاکانی، دختر ارشد علیرضا زاکانی به همراه همسرش، حسین حیدری، شرکتی به نام «عمید رایانه شریف» دارد که به اختصار عرش معرفی می‌شود. خیلی از قراردادهای بزرگ این شرکت مثل قرارداد با سازمان تامین اجتماعی، مترو، فروشگاه رفاه، برنامه خندوانه، فدراسیون فوتبال، همراه اول و … با نفوذ زاکانی بسته شده. طرفداران زاکانی، ادعا می‌کنند  شرکت‌های تاسیس شده از سوی دختر و داماد زاکانی دانش‌بنیان است که هر فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یا هر نخبه‌ای می‌تواند آن را بنا نهد. این در حالی است که اکثر شرکت‌های دانش بنیان قراردادهای خود را با سازمان‌های دولتی در سامانه شفافیت به ثبت می‌رسانند. اما برررسی این سامانه نشان می‌دهد که حتی یک نمونه از قراردادهای شرکت دختر زاکانی در این سامانه به ثبت نرسیده است، از طرفی بر طبق قانون، پروژه‌های کلان باید با آگهی مناقصه به شرکت‌ها واگذار شود.  


هزاران نفر در مراسم تشیع او شرکت داشتند.در ردیف اول جمعیت، فقرای تحت پوشش بنیاد خیریه آبه‌ پیر حضور داشتند. آبه می‌خواست آنها در صفوف اول باشند و نه این‌که به صفوف عقب فرستاده شوند. روی تابوتش، عصای او و مدال افتخار صلیب بزرگ لژیون دونور، بالاترین نشان افتخار رسمی فرانسه قرار داشت.<ref name=":2" />  
موضوع دیگر، تحصیل مریم زاکانی در دانشگاه BFL سوییس است. با مراجعه به سایت این دانشگاه به خوبی مشخص است مریم زاکانی در این دانشگاه دوره کارشناسی ارشد را طی کرده است.سوال اساسی در این مورد اینجاست که علیرضا زاکانی که سال‌ها فرزندان و اقوام دیگر مسولین را به اتهام حضور در کشورهای غربی مورد شماتت قرار داده است، چگونه به فرستادن دختر خود به گرانترین کشور اروپایی اقدام کرده است. <ref name=":3">[https://www.zeitoons.com/78362 رانت‌های خانوادگی نماینده «فسادستیز» ـ سایت زیتون]</ref>


خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را «کشیش قهرمان بی‌خانمان‌ها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بی‌خانمان‌ها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.
=== خیریه‌های پوششی ===
زاکانی خود چند شرکت خیریه ثبت کرده است. خیریه‌هایی که وقتی به آدرس آنها مراجعه می‌کنید، آدرس هشت بهشت را مشاهده می‌کنید، همانجا که مرکز فعالیت «جمعیت رهپویان» است و به نظر می‌رسد تاسیس خیریه برای این بوده است که این ساختمان بزرگ در یکی از بهترین نقاط تهران به بهانه فعالیت‌های خیریه، به صورت مجانی در اختیار این جمعیت قرار بگیرد. ساختمانی که این جمعیت هیچ وقت در مورد مالک اصلی آن شفاف سازی نکرده است.<ref name=":3" />


پس از درگذشت آبه پیر [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] مراسمی را در بزرگداشت او برگزار کرد. در قسمتی از این مراسم خانم [[مریم رجوی]] در مورد آبه پیر گفت: «به راستی که او یک شورشی خدا، یک عصیانگر به جبر زمانه و یک خدمتگزار برای همه فقرا و مستمندان بود. او طی ۵۰ سال کار بی وقفه و قدم به قدم و ذره به ذره و با پرداخت قیمت از خودش و همه زندگیش به همه آموخت که چگونه می‌توانند از خودشان بگذرند و چگونه خوبی‌ها و توانمندی‌های خود را در اختیار دیگران بگذارند. به راستی تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه عمر، یعنی تا آخرین لحظات سنش در ۹۴ سالگی سمبل چنین ارزش والایی بود. او یک رزمنده آزادی ویک مبارز علیه فاشیسم بود<ref name=":1" />
=== حمایت از مفسد اقتصادی ===
در مرداد ۱۳۹۸علیرضا زاکانی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود در یک جلسه به مدیران وزارت اطلاعات که حامی یک متخلف اقتصادی بودند، هشدار شدید داده است. یک مقام وزارت اطلاعات ایران این بخش از سخنان زاکانی را «خلاف واقع» خوانده و گفته است این جلسه سال ۱۳۹۵ تشکیل شده بود و زاکانی «دنبال دفاع و حمایت از یک متخلف» بود که به دلیل اقدامات مجرمانه مانند اخاذی و ارتشا، تحت تعقیب بود.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-corruption-intelligence/30117600.html وزارت اطلاعات: علیرضا زاکانی حامی یک متخلف اقتصادی بود ـ رادیو فردا]</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۸

علیرضا زاکانی
علیرضا زاکانی 1.jpg
علیرضا زاکانی
زادروز۱۲ اسفند ۱۳۴۴
تهران
محل زندگیتهران ـ ایران
ملیتایرانی
تحصیلاتدکترای پزشکی هسته‌ای
از دانشگاهعلوم پزشکی تهران
پیشهشهردار تهران
سال‌های فعالیتاز ۱۳۶۰ تا کنون
نمایندهتهران و قم
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهرئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
حزب سیاسیاصولگرایان
دیناسلام

علیرضا زاکانی (زاده ۱۲ اسفند ۱۳۴۴) در محله میدان خراسان تهران، شهردار تهران از شهریور ۱۴۰۰و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در جمهوری اسلامی ایران است. با شروع جنگ ایران و عراق در ۱۵ سالگی به جبهه رفت. بعد از جنگ با استفاده از سهمیه رزمندگان و ایثارگران در رشته پزشکی وارد دانشگاه تهران شد. علیرغم اینکه در رشته پزشکی عمومی تحصیل می‌کرد و نمرات پایینی داشت اما با استفاده از روابط و رانت‌ دوره تخصصی خود را در پزشکی هسته‌ای گذراند و در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی خود را گرفت. [۱]

ازابتدای ورود به دانشگاه فعالیت خود را در انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که گرو‌ه‌های فشار و شبه نظامی جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها برای کنترل و سرکوب دانشجویان بودند آغاز کرد. در وقایع کوی دانشگاه او رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران بود. [۱] [۲]

در دوره‌های هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی از جناح اصولگرا نماینده مجلس شد. در دوره دهم شکست خورد و نتوانست وارد مجلس شود. دردوره یازدهم از قم کاندید شد و وارد مجلس شد. [۱]

زاکانی در سال ۹۲ و ۹۶ کاندید ریاست جمهوری شد که رد صلاحیت شد. در سال ۱۴۰۰ نیز کاندید شد که صلاحیتش تأیید شد و ۲ روز مانده به انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. باردیگر در سال ۱۴۰۳ در حالی که شهردار تهران بود کاندید ریاست جمهوری شد که صلاحیتش تآیید شد. [۱]علیرضا زاکانی در ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ درجلسه شورای شهر تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و در ۱۱ شهریور همان سال به عنوان شهردار تهران شروع به کار کرد.[۳] انتخاب او به عنوان شهردار حاشیه‌هایی را به همراه داشت. زاکانی تحصیلات و سابقه مرتبط با شهرداری را نداشت. سازمان بازرسی کل کشور نیز این مسئله را تأیید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهردار تهران را ندارد.[۱]

زندگی و تحصیلات

علیرضا زاکانی۱۲ اسفند ۱۳۴۴ در محله میدان خراسان در جنوب تهران متولد شد. پدرش از پیش‌کسوت‌های کشتی پهلوانی و ورزش‌های باستانی بود.با شروع جنگ ایران و عراق، در سن ۱۵ سالگی به عنوان کودک سرباز به جبهه رفت و به گفته خودش تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، بیش از ۶۰ ماه در مناطق و واحدهای مختلفی مانند تخریب، و اطلاعات و عملیات حضور داشت.[۱] پس از پایان جنگ در سال ۶۸ ازدواج کرد. او سه فرزند دختر دارد. همسرش معصومه پاکتچی و معاون حوزه‌های علمیه استان تهران است.[۳] یک سال بعد از پایان جنگ به دانشگاه علوم پزشکی رفت و ۹ سال بعد مدرک پزشکی عمومی گرفت. درباره وضعیت و مدارک تحصیلی او، چه در دوره دبیرستان و چه در دانشگاه، اسنادی حاکی از نمرات پایین و ضعف تحصیلی او منتشر شد که خود تلاش کرد آنها را رد یا توجیه کند. ورود او به دانشگاه با استفاده از سهمیه رزمندگان بوده است. بعد از آن هم در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی پزشکی هسته‌ای را دریافت کرد. [۱] محمدرضا تقوی‌فرد در سال ۱۳۹۰ علیرضا زاکانی را متهم کرد که با تکیه بر «مکاتبات و ملاحظات» رئیس وقت دانشگاه تهران، توانسته از رشته پزشکی فارغ التحصیل شود. تقوی‌فرد نوشت که کارنامه تحصیلی آقای زاکانی «دورزدن‌های فراوان قانون، از نمرات صفر ناشی از غیبت و مشروطی‌های پی‌درپی می‌گریزد و علی‌رغم مخالفت‌های قانونی از دستیاری کودکان به پزشکی هسته‌ای تغییررشته پرابهامی دارد.» [۲]

شرکت در سرکوب

حضور زاکانی در دانشگاه، بیش از تحصیلات و دانش علمی، با حضور پررنگ و طولانی او در بسیج دانشجویی شناخته می‌شود. [۱] زاکانی در دانشگاه از فرماندهان بسیج دانشجویی شد که گروهی شبه‌نظامی وابسته به سپاه پاسداران و فعال در دانشگاه‌های ایران است و در وقایعی مانند سرکوب دانشجویان یا حملات به سفارتخانه‌ها در تهران نقش محوری داشته است. [۲]

از همان ابتدا عضو انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی شد. یک سال بعد در تاسیس بسیج دانشجویی این دانشگاه نقش محوری داشت و چهار سال ریاست آن را بر عهده گرفت. چهار سال دیگر هم رئیس «بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران» بود. سال ۱۳۷۷، یک سال بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران شد. او در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ این مسئولیت را بر عهده داشت و جز نیروهای سرکوبگر دانشجویان بود. در راهپیمایی ۲۳ تیر که حکومت برای پایان دادن به اعتراض‌ها سازماندهی کرده بود، در کنار حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، یکی از سخنران‌ها بود. علیرضا زاکانی که در همان دوره عضو هیئت منصفه مطبوعات هم بود، از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ ریاست سازمان بسیج دانشجویی کشور را در دست داشت و از همان جا به فهرست نامزدهای اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم راه پیدا کرد. [۱] بعدها اسماعیل کوثری، از فرماندهان سپاه پاسداران، درباره زاکانی گفت: «در زمان اصلاحات نیز به عنوان مسئول بسیج دانشجویی وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد و ما نیز چون از ایشان از همان دوران دفاع مقدس شناخت کافی را داشتیم حمایتش می‌کردیم.» [۲]

نمایندگی مجلس

زاکانی بسیجی
علیرضا زاکانی هنگام حضور در جبهه

بسیج سکوی پرتاب علیرضا زاکانی شد و توانست با پیروزی فهرست ائتلاف اصولگرای آبادگران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، در کنار هم‌فکرانی مانند حمید رسایی و مهدی کوچک‌زاده به عنوان نماینده تهران در سال ۱۳۸۳ به مجلس شورای اسلامی برود. یک سال بعد همین فهرست از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد تا مجلس و دولت اصولگرا، حاکمیت را یک‌دست کند. خرداد ۸۷ با حضور در لیست «جبهه متحد اصولگرایان» وارد مجلس هشتم شد و همان سال با همراهی چهره‌هایی مانند مهدی طائب، «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد و دبیر کل آن شد. در این مجلس که دوره آن با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مقارن شد، زاکانی و هم فکرانش در انتخابات ۸۸ در مقابل میرحسین موسوی از محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند، اما در دولت دوم احمدی‌نژاد، اختلاف‌ها علنی‌تر شد و افرادی مثل علیرضا زاکانی در عمل به حمایت خود از احمدی نژاد پایان دادند. زاکانی از سال ۸۳ تا ۹۵ در سه دوره متوالی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود. در انتخابات مجلس دهم، ریاست ستاد انتخاباتی «جبهه متحد اصولگرایان» را بر عهده گرفت اما فهرست این جبهه از اصلاح‌طلبان شکست خورد و او هم از به عنوان نماینده انتخاب نشد. او بعد از این شکست به سازمان بسیج بازگشت و تا سال ۱۳۹۸ ریاست مجمع عالی بسیج کشور را بر عهده گرفت. در مجلس یازدهم به جای تهران از قم نامزد شد و در میان جنجال و مخالفت‌های اصولگرایان به لیست سه نفره نامزدهای این جناح برای نمایندگی قم راه یافت. او خرداد ۹۹ وارد مجلس شد و به ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس رسید.[۱]

کاندید ریاست جمهوری

زاکانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ثبت نام کرد ولی ‌ شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. زاکانی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ ثبت نام کرد که باردیگر رد صلاحیت شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز ثبت نام کرد که اینبار صلاحیت او تأیید شد. دراین دوره بسیاری او را «یارکمکی» ابراهیم رئيسی می‌دانستند و عبدالناصر همتی یکی دیگر از کاندیداها در مناظره‌ها او را «نامزد پوششی» می‌نامید. در نهایت او در ۲۶ خرداد،‌ دو روز قبل از رای‌گیری، مانند سعید جلیلی، به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. زاکانی باردیگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ثبت نام کرد که صلاحیتش تأیید شد. اوپس از اعلام تایید صلاحیتش برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۳، با اشاره به کناره‌گیری خود در انتخابات قبلی گفت:

زاکانی نماینده پرهیاهو
زاکانی به همراه رسایی در حال صحبت با علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی

«در انتخابات گذشته افتخار حمایت از 'مظهر شعارهای انقلاب ' را داشتم و تمام حملات ناجوانمردانه را به جان خریدم. اما در انتخابات ۱۴۰۳ برای تداوم راه شهید رئیسی و تکمیل خدمات، تا آخر می‌مانم و رقابت می‌کنم.» [۱]


شهرداری تهران

زاکانی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، از سوی شورای شهر تهران به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شد و پس از صدور حکم در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد.[۳] رسیدن او به شهرداری با جنجال و حاشیه زیادی همراه شد. یکی از انتقادهای جدی به زاکانی، علاوه بر نداشتن تخصص و سابقه، این بود که نمایندگی شهر قم در مجلس را برای گرفتن پست و مقام در تهران رها کرده است. از سوی دیگر سازمان بازرسی کل کشور هم تایید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهرداری تهران را ندارد، اما هیچ یک از اینها مانع کار او نشد و سرانجام اعضای شورای شهر تهران روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، علیرضا زاکانی را به عنوان نوزدهمین شهردار تهران برگزیدند.[۱]

عملکرد زاکانی در شهرداری

زاکانی کاندید ریاست جمهوری دوره سیزدهم
علیرضا زاکانی در حال سخنرانی بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

عملکرد زاکانی در شهرداری با هیاهوی زیادی همراه بوده و انتقادات زیادی را در پی داشته است. ساخت مسجد در پارک‌ها و نقش او در به کارگیری حجاب‌بان‌ها در مترو و اعمال محدودیت‌های اجتماعی، از جمله اقداماتی زاکانی بود. در آبان ۱۴۰۱ هم رئیس کمیته شفافیت شورای شهر تهران از گم شدن ۱۷ هزار میلیارد تومان در ردیف‌های درآمد شهرداری خبر داد و گفت که این مبلغ «در هیچ محلی هزینه نشده است».[۱]

در اردیبهشت ۱۴۰۳ رسانه‌های ایران با انتشار اسنادی از «ويژه خواری» علیرضا زاکانی و دوستانش از در شهرداری تهران خبر داده و اعلام کردند که منابع شهرداری «به صورت دوستانه» به مجموعه‌های مرتبط «با دوستان زاکانی» تخصیص داده می‌شود. وب‌سایت خبری «اسکان نیوز» با انتشار اسنادی به این موضوع پرداخته و نوشت که تنها در یک فقره زاکانی مبلغ ۸ میلیارد تومان به مسجد پاتوق توکلی‌زاده معاون فرهنگی شهرداری و رفقای او داده که دو میلیارد از آن بلافاصله پرداخت شده است. برهمین اساس اعلام شده که «مسجد امام حسین» محل جذب حزب‌اللهی‌هایی بوده که بدون هیچ سابقه‌ای در شهرداری و معاونت فرهنگی استخدام شده‌اند و جالب اینجاست که توکلی‌زاده معاون زاکانی همه‌کاره آن است. در این گزارش تاکید شده امضای علیرضا رجبی از اعضای دفتر زاکانی پای سند تخصیص منابع به این مسجد دیده می‌شود و محسن کبیری‌طامه عضو هیات امنا هم در حالی پای این توافق‌نامه میلیاردی را امضا کرده که برادرش مسئول دفتر توکلی‌زاده است.

فساد در شهرداری تهران در تمامی ادوار آن سابقه داشته است و در یک مورد خرداد ماه سال ۱۴۰۲، عضو شورای شهر تهران در مورد کشف پرونده فساد ۲۰ هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران، خواستار ارائه گزارشی از سوی شهرداری به شورای شهر شد. همچنین در ادامه اختلاس‌ها و فساد مالی در نهادهای جمهوری اسلامی، یک عضو شورای شهر تهران ۱۴ آذر ماه سال ۱۴۰۲ گفت که روشن نیست مبلغ «۱۷ هزار میلیارد تومان» از بودجه شهرداری پایتخت کجا است. بر اساس ویدئوی منتشر شده از جلسه شورای شهر در روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲، احمد صادقی، رئیس کمیته «شفافیت و شهر هوشمند» در شورای شهر تهران، با اعلام این که ۱۷ همت یعنی ۱۷هزار میلیارد تومان از بودجه‌ای که در اختیار شهرداری پایتخت بوده، جایی هزینه نشده، پرسید: «این پول کجاست؟ خانه‌هایی که ساخته نشده چطور در منابع حساب شده است؟» [۴]

فساد مالی

رانت فرزندان زاکانی

زاکانی شهردار دزد تهران
علیرضا زاکانی شهردار تهران

در یک نشست خبری خبرنگاری از زاکانی که در آن زمان نماینده قم بود پرسید که در مورد قراردادهای شرکت دختر و دامادش توضیح بدهد. زاکانی اینطور پاسخ داد که دختر من در دانشگاه شریف تحصیل کرده و شرکتی راه انداخته اما در جریان فعالیت‌های او نیستم و حتی اطلاعی از مکان شرکت آن‌ها ندارم.

مریم زاکانی، دختر ارشد علیرضا زاکانی به همراه همسرش، حسین حیدری، شرکتی به نام «عمید رایانه شریف» دارد که به اختصار عرش معرفی می‌شود. خیلی از قراردادهای بزرگ این شرکت مثل قرارداد با سازمان تامین اجتماعی، مترو، فروشگاه رفاه، برنامه خندوانه، فدراسیون فوتبال، همراه اول و … با نفوذ زاکانی بسته شده. طرفداران زاکانی، ادعا می‌کنند شرکت‌های تاسیس شده از سوی دختر و داماد زاکانی دانش‌بنیان است که هر فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یا هر نخبه‌ای می‌تواند آن را بنا نهد. این در حالی است که اکثر شرکت‌های دانش بنیان قراردادهای خود را با سازمان‌های دولتی در سامانه شفافیت به ثبت می‌رسانند. اما برررسی این سامانه نشان می‌دهد که حتی یک نمونه از قراردادهای شرکت دختر زاکانی در این سامانه به ثبت نرسیده است، از طرفی بر طبق قانون، پروژه‌های کلان باید با آگهی مناقصه به شرکت‌ها واگذار شود.

موضوع دیگر، تحصیل مریم زاکانی در دانشگاه BFL سوییس است. با مراجعه به سایت این دانشگاه به خوبی مشخص است مریم زاکانی در این دانشگاه دوره کارشناسی ارشد را طی کرده است.سوال اساسی در این مورد اینجاست که علیرضا زاکانی که سال‌ها فرزندان و اقوام دیگر مسولین را به اتهام حضور در کشورهای غربی مورد شماتت قرار داده است، چگونه به فرستادن دختر خود به گرانترین کشور اروپایی اقدام کرده است. [۵]

خیریه‌های پوششی

زاکانی خود چند شرکت خیریه ثبت کرده است. خیریه‌هایی که وقتی به آدرس آنها مراجعه می‌کنید، آدرس هشت بهشت را مشاهده می‌کنید، همانجا که مرکز فعالیت «جمعیت رهپویان» است و به نظر می‌رسد تاسیس خیریه برای این بوده است که این ساختمان بزرگ در یکی از بهترین نقاط تهران به بهانه فعالیت‌های خیریه، به صورت مجانی در اختیار این جمعیت قرار بگیرد. ساختمانی که این جمعیت هیچ وقت در مورد مالک اصلی آن شفاف سازی نکرده است.[۵]

حمایت از مفسد اقتصادی

در مرداد ۱۳۹۸علیرضا زاکانی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود در یک جلسه به مدیران وزارت اطلاعات که حامی یک متخلف اقتصادی بودند، هشدار شدید داده است. یک مقام وزارت اطلاعات ایران این بخش از سخنان زاکانی را «خلاف واقع» خوانده و گفته است این جلسه سال ۱۳۹۵ تشکیل شده بود و زاکانی «دنبال دفاع و حمایت از یک متخلف» بود که به دلیل اقدامات مجرمانه مانند اخاذی و ارتشا، تحت تعقیب بود.[۶]

منابع