کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سرکوب کردستان'''
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =علیرضا زاکانی
| نام              =
| تصویر            =علیرضا زاکانی 1.jpg
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =علیرضا زاکانی
| زادروز            = ۱۲ اسفند ۱۳۴۴
| زادگاه            =تهران
| تاریخ مرگ        =
| مکان مرگ          =
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی        =تهران ـ ایران
| ملیت              =ایرانی
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =دکترای پزشکی هسته‌ای
| دانشگاه          =علوم پزشکی تهران
| پیشه              =شهردار تهران
| سال‌های فعالیت    =از ۱۳۶۰ تا کنون
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =تهران و قم
| شناخته‌شده برای    =مردم ایران
| نقش‌های برجسته    =رئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| حزب              =اصولگرایان
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}
'''علیرضا زاکانی''' (زاده ۱۲ اسفند ۱۳۴۴) در محله میدان خراسان تهران، شهردار تهران از شهریور ۱۴۰۰و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در جمهوری اسلامی ایران است. با شروع جنگ ایران و عراق در ۱۵ سالگی به جبهه رفت. بعد از جنگ با استفاده از سهمیه رزمندگان و ایثارگران در رشته پزشکی وارد دانشگاه تهران شد. علیرغم اینکه در رشته پزشکی عمومی تحصیل می‌کرد و نمرات پایینی داشت اما با استفاده از روابط و  رانت‌ دوره تخصصی خود را در پزشکی هسته‌ای گذراند و در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی خود را گرفت. <ref name=":0">'''[https://www.bbc.com/persian/articles/c722r2wlnv4o علیرضا زاکانی؛ بسیجی پرهیاهویی که شهردار تهران شد - بی‌بی سی فارسی]'''</ref>


== پیشینه مبارزات مردم کردستان ==
ازابتدای ورود به دانشگاه فعالیت خود را در انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که گرو‌ه‌های فشار و شبه نظامی جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها برای کنترل و سرکوب دانشجویان بودند آغاز کرد. در وقایع کوی دانشگاه او رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران بود. <ref name=":0" /> <ref name=":1">'''[https://www.bbc.com/persian/iran-59073997 علیرضا زاکانی، مدیر تراز دوران 'سریع، فوری، انقلابی' - بی بی سی فارسی]'''</ref>
در تاریخ معاصر ایران پیشینه مبارزات مردم کردستان به سال ۱۳۲۴ خورشیدی و جمهوری مهاباد بر‌می‌گردد.


== درگیری‌های کردستان بعد از انقلاب ضد سلطنتی ==
در دوره‌های هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی از جناح اصولگرا نماینده مجلس شد. در دوره دهم شکست خورد و نتوانست وارد مجلس شود. دردوره یازدهم از قم کاندید شد و وارد مجلس شد. <ref name=":0" />


=== درگیری‌های پاوه ===
زاکانی در سال ۹۲ و ۹۶ کاندید ریاست جمهوری شد که رد صلاحیت شد. در سال ۱۴۰۰ نیز کاندید شد که صلاحیتش تأیید شد و ۲ روز مانده به انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. باردیگر در سال ۱۴۰۳ در حالی که شهردار تهران بود کاندید ریاست جمهوری شد که صلاحیتش تآیید شد. <ref name=":0" />علیرضا زاکانی در ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ درجلسه شورای شهر تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و در ۱۱ شهریور همان سال به عنوان شهردار تهران شروع به کار کرد.<ref name=":2">'''[https://www.hamshahrionline.ir/news/213429/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B2%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B4 زندگینامه: علیرضا زاکانی ـ همشهری آنلاین]'''</ref> انتخاب او به عنوان شهردار حاشیه‌هایی را به همراه داشت. زاکانی  تحصیلات و سابقه مرتبط با شهرداری را نداشت. سازمان بازرسی کل کشور نیز این مسئله را تأیید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهردار تهران را ندارد.<ref name=":0" />


=== اعدام‌ها توسط خلخالی در سنندج ===
== زندگی و تحصیلات ==
علیرضا زاکانی۱۲ اسفند ۱۳۴۴ در محله میدان خراسان در جنوب تهران متولد شد. پدرش از پیش‌کسوت‌های کشتی پهلوانی و ورزش‌های باستانی بود.با شروع جنگ ایران و عراق، در سن ۱۵ سالگی به عنوان کودک سرباز به جبهه رفت و به گفته خودش تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، بیش از ۶۰ ماه در مناطق و واحدهای مختلفی مانند تخریب، و اطلاعات و عملیات حضور داشت.<ref name=":0" /> پس از پایان جنگ در سال ۶۸ ازدواج کرد. او سه فرزند دختر دارد. همسرش معصومه پاکتچی و معاون حوزه‌های علمیه استان تهران است.<ref name=":2" /> یک سال بعد از پایان جنگ به دانشگاه علوم پزشکی رفت و ۹ سال بعد مدرک پزشکی عمومی گرفت. درباره وضعیت و مدارک تحصیلی او، چه در دوره دبیرستان و چه در دانشگاه، اسنادی حاکی از نمرات پایین و ضعف تحصیلی او منتشر شد که خود تلاش کرد آنها را رد یا توجیه کند. ورود او به دانشگاه با استفاده از سهمیه رزمندگان بوده است. بعد از آن هم در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی پزشکی هسته‌ای را دریافت کرد. <ref name=":0" /> محمدرضا تقوی‌فرد در سال ۱۳۹۰ علیرضا زاکانی را متهم کرد که با تکیه بر «مکاتبات و ملاحظات» رئیس وقت دانشگاه تهران، توانسته از رشته پزشکی فارغ التحصیل شود. تقوی‌فرد نوشت که کارنامه تحصیلی آقای زاکانی «دورزدن‌های فراوان قانون، از نمرات صفر ناشی از غیبت و مشروطی‌های پی‌درپی می‌گریزد و علی‌رغم مخالفت‌های قانونی از دستیاری کودکان به پزشکی هسته‌ای تغییررشته پرابهامی دارد.» <ref name=":1" />


== مذاکرات کردها و جمهوری اسلامی ==
== شرکت در سرکوب ==
حضور زاکانی  در دانشگاه، بیش از تحصیلات و دانش علمی، با حضور پررنگ و طولانی او در بسیج دانشجویی شناخته می‌شود. <ref name=":0" /> زاکانی در دانشگاه  از فرماندهان بسیج دانشجویی شد که گروهی شبه‌نظامی وابسته به سپاه پاسداران و فعال در دانشگاه‌های ایران است و در وقایعی مانند سرکوب دانشجویان یا حملات به سفارتخانه‌ها در تهران نقش محوری داشته است. <ref name=":1" />


== دور دوم درگیری‌ها در کردستان ==
از همان ابتدا عضو انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی شد. یک سال بعد در تاسیس بسیج دانشجویی این دانشگاه نقش محوری داشت و چهار سال ریاست آن را بر عهده گرفت. چهار سال دیگر هم رئیس «بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران» بود. سال ۱۳۷۷، یک سال بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران شد. او در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ این مسئولیت را بر عهده داشت و جز نیروهای سرکوبگر دانشجویان بود.  در راهپیمایی ۲۳ تیر که حکومت برای پایان دادن به اعتراض‌ها سازماندهی کرده بود، در کنار حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، یکی از سخنران‌ها بود. علیرضا زاکانی که در همان دوره عضو هیئت منصفه مطبوعات هم بود، از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ ریاست سازمان بسیج دانشجویی کشور را در دست داشت و از همان جا به فهرست نامزدهای اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم راه پیدا کرد. <ref name=":0" /> بعدها اسماعیل کوثری، از فرماندهان سپاه پاسداران، درباره زاکانی گفت: «در زمان اصلاحات نیز به عنوان مسئول بسیج دانشجویی وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد و ما نیز چون از ایشان از همان دوران دفاع مقدس شناخت کافی را داشتیم حمایتش می‌کردیم.» <ref name=":1" />


== کشتار و اعدام مردم کردستان ==  
== نمایندگی مجلس ==
[[پرونده:زاکانی در جبهه.jpg|جایگزین=زاکانی بسیجی|بندانگشتی|علیرضا زاکانی هنگام حضور در جبهه]]
بسیج سکوی پرتاب علیرضا زاکانی شد و توانست با پیروزی فهرست ائتلاف اصولگرای آبادگران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، در کنار هم‌فکرانی مانند حمید رسایی و مهدی کوچک‌زاده به عنوان نماینده تهران در سال ۱۳۸۳ به مجلس شورای اسلامی برود.  یک سال بعد همین فهرست از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد تا مجلس و دولت اصولگرا، حاکمیت را یک‌دست کند. خرداد ۸۷ با حضور در لیست «جبهه متحد اصولگرایان» وارد مجلس هشتم شد و همان سال با همراهی چهره‌هایی مانند مهدی طائب، «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد و دبیر کل آن شد. در این مجلس که دوره آن با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مقارن شد، زاکانی و هم فکرانش در انتخابات ۸۸ در مقابل میرحسین موسوی از محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند، اما در دولت دوم احمدی‌نژاد، اختلاف‌ها علنی‌تر شد و افرادی مثل علیرضا زاکانی در عمل به حمایت خود از احمدی نژاد  پایان دادند. زاکانی از سال ۸۳ تا ۹۵ در سه دوره متوالی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود. در انتخابات مجلس دهم، ریاست ستاد انتخاباتی «جبهه متحد اصولگرایان» را بر عهده گرفت اما فهرست این جبهه از اصلاح‌طلبان شکست خورد و او هم از به عنوان نماینده انتخاب نشد. او بعد از این شکست به سازمان بسیج بازگشت و تا سال ۱۳۹۸ ریاست مجمع عالی بسیج کشور را بر عهده گرفت. در مجلس یازدهم به جای تهران از قم نامزد شد و در میان جنجال و مخالفت‌های اصولگرایان به لیست سه نفره نامزدهای این جناح برای نمایندگی قم راه یافت. او خرداد ۹۹ وارد مجلس شد و به ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس رسید.<ref name=":0" />


سه نقل قول از خمینی در ٢٨ مرداد و ٢٦ آبان ١٣٥٨ و سپس ٢٩ تیر ١٣٥٩ ماهیت برخورد جمهوری اسلامی به کردستان، برپاکردن جنگ و برخورد آنها با شخصیت‌ها و احزاب کردستان و نیز رویکرد آنها در قبال مذاکرات را به روشنی نمایان میکند.
== کاندید ریاست جمهوری ==
زاکانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ثبت نام کرد ولی ‌ شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. زاکانی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ ثبت نام کرد که باردیگر رد صلاحیت شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز ثبت نام کرد که اینبار صلاحیت او تأیید شد. دراین دوره بسیاری او را «یارکمکی» ابراهیم رئيسی می‌دانستند و عبدالناصر همتی یکی دیگر از کاندیداها در مناظره‌ها او را «نامزد پوششی» می‌نامید. در نهایت او در ۲۶ خرداد،‌ دو روز قبل از رای‌گیری، مانند سعید جلیلی، به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. زاکانی باردیگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ثبت نام کرد که صلاحیتش تأیید شد. اوپس از اعلام تایید صلاحیتش برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۳، با اشاره به کناره‌گیری خود در انتخابات قبلی گفت: <blockquote>[[پرونده:زاکانی در مجلس.jpg|جایگزین=زاکانی نماینده پرهیاهو|بندانگشتی|390x390پیکسل|زاکانی به همراه رسایی در حال صحبت با علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی]]
«در انتخابات گذشته افتخار حمایت از 'مظهر شعارهای انقلاب ' را داشتم و تمام حملات ناجوانمردانه را به جان خریدم. اما در انتخابات ۱۴۰۳ برای تداوم راه شهید رئیسی و تکمیل خدمات، تا آخر می‌مانم و رقابت می‌کنم.» <ref name=":0" /></blockquote>


١ - فرمان حمله به کردستان، خمینی ٢٨ مرداد ١٣٥٨:


" السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشیها و سازمانهای آنها را‏‎ ‎‏محاصره کرده اند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه ها را می برند. و از مسجد‏‎ ‎‏سنندج به ما اطلاع داده اند که حزب دمکرات زنهای ما را به گروگان برده اند. اکیداً به‏‎ ‎‏کلیه ی قوای انتظامی دستور می دهم به پادگانهای... به طرف‏‎ ‎‏سنندج حرکت کنند، پاسداران انقلاب ـ در هر محلی‏‎ ‎‏هستند ـ به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان ـ با پل هوایی ـ بسیج شوند و با شدت،‏‎ ‎‏تمام اشرار را سرکوب نمایند. تأخیر ـ ولو به قدر یک ساعت ـ تخلف از وظیفه، و به‏‎ ‎‏شدت تعقیب میشود.." (صحیفه امام، ج ٩، ص ٣٠٦ سایت 'پرتال امام خمینی')
== شهرداری تهران ==
زاکانی  در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، از سوی شورای شهر تهران به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شد و پس از صدور حکم در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد.<ref name=":2" /> رسیدن او به شهرداری با جنجال و حاشیه زیادی همراه شد. یکی از انتقادهای جدی به زاکانی، علاوه بر نداشتن تخصص و سابقه، این بود که نمایندگی شهر قم در مجلس را برای گرفتن پست و مقام در تهران رها کرده است. از سوی دیگر سازمان بازرسی کل کشور هم تایید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهرداری تهران را ندارد، اما هیچ یک از اینها مانع کار او نشد و سرانجام اعضای شورای شهر تهران روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، علیرضا زاکانی را به عنوان نوزدهمین شهردار تهران برگزیدند.<ref name=":0" />


سالها بعد دست اندرکاران آنزمان در کردستان، تهران و قم تأکید میکنند که در آنروزها در سنندج هیچ خبری نبوده و این فرمان جنگ و خشم خمینی بر اساس خبرهای ساخته و پرداخته جنگ طلبان در سطوح بالای لشکری و مذهبی ایران صادر شده بود.
=== عملکرد زاکانی در شهرداری ===
[[پرونده:زاکانی ریاست جمهوری.jpg|جایگزین=زاکانی کاندید ریاست جمهوری دوره سیزدهم|بندانگشتی|علیرضا زاکانی در حال سخنرانی بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳]]
عملکرد زاکانی در شهرداری با هیاهوی زیادی همراه بوده و انتقادات زیادی را در پی داشته است. ساخت مسجد در پارک‌ها و نقش او در به کارگیری حجاب‌بان‌ها در مترو و اعمال محدودیت‌های اجتماعی، از جمله اقداماتی زاکانی بود. در آبان ۱۴۰۱ هم رئیس کمیته شفافیت شورای شهر تهران از گم شدن ۱۷ هزار میلیارد تومان در ردیف‌های درآمد شهرداری خبر داد و گفت که این مبلغ «در هیچ محلی هزینه نشده است».<ref name=":0" />


ماموستا شیخ‌عزالدین حسینی در بیانیه‌ای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین میگویند: «چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم‌است، بویژه از نظر حق‌ تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد... از شرکت در رفراندم خودداری می‌کنم.»
در اردیبهشت ۱۴۰۳ رسانه‌های ایران با انتشار اسنادی از «ويژه خواری» علیرضا زاکانی و دوستانش از در شهرداری تهران خبر داده و اعلام کردند که منابع شهرداری «به صورت دوستانه» به مجموعه‌های مرتبط «با دوستان زاکانی» تخصیص داده می‌شود. وب‌سایت خبری «اسکان نیوز» با انتشار اسنادی به این موضوع پرداخته و نوشت که تنها در یک فقره زاکانی مبلغ ۸ میلیارد تومان به مسجد پاتوق توکلی‌زاده معاون فرهنگی شهرداری و رفقای او داده که دو میلیارد از آن بلافاصله پرداخت شده است. برهمین اساس اعلام شده که «مسجد امام حسین» محل جذب حزب‌اللهی‌هایی  بوده که بدون هیچ سابقه‌ای در شهرداری و معاونت فرهنگی استخدام شده‌اند و جالب اینجاست که توکلی‌زاده معاون زاکانی همه‌کاره آن است. در این گزارش تاکید شده امضای علیرضا رجبی از اعضای دفتر زاکانی پای سند تخصیص منابع به این مسجد دیده می‌شود و محسن کبیری‌طامه عضو هیات امنا هم در حالی پای این توافق‌نامه میلیاردی را امضا کرده که برادرش مسئول دفتر توکلی‌زاده است.  


کومه له یک هفته قبل و حزب دموکرات کردستان بدنبال دیدار هیأت نماینگی این حزب بریاست دکتر قاسملو یک روز قبل از رفراندوم طی بیانیه هایی که در نشریات ایران انعکاس داشت، تحریم و یا عدم شرکت خود در رفراندوم را اعلام کردند.
فساد در شهرداری تهران در تمامی ادوار آن سابقه داشته است و در یک مورد خرداد ماه سال ۱۴۰۲، عضو شورای شهر تهران در مورد کشف پرونده فساد ۲۰ هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران، خواستار ارائه گزارشی از سوی شهرداری به شورای شهر شد. همچنین در ادامه اختلاس‌ها و فساد مالی در نهادهای جمهوری اسلامی، یک عضو شورای شهر تهران ۱۴ آذر ماه سال ۱۴۰۲ گفت که روشن نیست مبلغ «۱۷ هزار میلیارد تومان» از بودجه شهرداری پایتخت کجا است. بر اساس ویدئوی منتشر شده از جلسه شورای شهر در روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲، احمد صادقی، رئیس کمیته «شفافیت و شهر هوشمند» در شورای شهر تهران، با اعلام این که ۱۷ همت یعنی ۱۷هزار میلیارد تومان از بودجه‌ای که در اختیار شهرداری پایتخت بوده، جایی هزینه نشده، پرسید: «این پول کجاست؟ خانه‌هایی که ساخته نشده چطور در منابع حساب شده است؟» <ref>[https://ir.voanews.com/a/media-reports-of-corruption-in-tehran-municipality/7578716.html گزارش رسانه‌ها از «ویژه‌خواری» در شهرداری تهران؛ به نام «مسجد»، به کام دوستان ـ سایت صدای آمریکا]</ref>
== فساد مالی ==


'''فرمان هجوم و کشتار با پیامدهای بسیار ویرانگر و فاجعه‌آمیز بر اساس خبری دروغین'''
=== رانت فرزندان زاکانی ===
[[پرونده:زاکانی شهردار.jpg|جایگزین=زاکانی شهردار دزد تهران|بندانگشتی|علیرضا زاکانی شهردار تهران ]]
در یک نشست خبری خبرنگاری از زاکانی که در آن زمان نماینده قم بود پرسید که در مورد قراردادهای شرکت دختر و دامادش توضیح بدهد. زاکانی اینطور پاسخ داد که دختر من در دانشگاه شریف تحصیل کرده و شرکتی راه انداخته اما در جریان فعالیت‌های او نیستم و حتی اطلاعی از مکان شرکت آن‌ها ندارم.


سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و می‌گوید که ستاد رسما نوشته که راسا این‌کار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمر روی سنندج (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲)
مریم زاکانی، دختر ارشد علیرضا زاکانی به همراه همسرش، حسین حیدری، شرکتی به نام «عمید رایانه شریف» دارد که به اختصار عرش معرفی می‌شود. خیلی از قراردادهای بزرگ این شرکت مثل قرارداد با سازمان تامین اجتماعی، مترو، فروشگاه رفاه، برنامه خندوانه، فدراسیون فوتبال، همراه اول و … با نفوذ زاکانی بسته شده. طرفداران زاکانی، ادعا می‌کنند  شرکت‌های تاسیس شده از سوی دختر و داماد زاکانی دانش‌بنیان است که هر فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یا هر نخبه‌ای می‌تواند آن را بنا نهد. این در حالی است که اکثر شرکت‌های دانش بنیان قراردادهای خود را با سازمان‌های دولتی در سامانه شفافیت به ثبت می‌رسانند. اما برررسی این سامانه نشان می‌دهد که حتی یک نمونه از قراردادهای شرکت دختر زاکانی در این سامانه به ثبت نرسیده است، از طرفی بر طبق قانون، پروژه‌های کلان باید با آگهی مناقصه به شرکت‌ها واگذار شود.


در واقع هواپیماهای ارتش از همان اسفند ۱۳۵۷ بر فراز شهرها و روستاهای کردستان برای زهر چشم گرفتن از مردم کرستان دیوار صوتی را شکستند.  
موضوع دیگر، تحصیل مریم زاکانی در دانشگاه BFL سوییس است. با مراجعه به سایت این دانشگاه به خوبی مشخص است مریم زاکانی در این دانشگاه دوره کارشناسی ارشد را طی کرده است.سوال اساسی در این مورد اینجاست که علیرضا زاکانی که سال‌ها فرزندان و اقوام دیگر مسولین را به اتهام حضور در کشورهای غربی مورد شماتت قرار داده است، چگونه به فرستادن دختر خود به گرانترین کشور اروپایی اقدام کرده است. <ref name=":3">[https://www.zeitoons.com/78362 رانت‌های خانوادگی نماینده «فسادستیز» ـ سایت زیتون]</ref>


جمهوری اسلامی حاضر به دادن هیچ امتیازی به مردم کردستان و حل مسائل و نیازهای آنان و تامین حق و حقوق آنان نبود و در واقع از همان ابتدا در پی سرکوب مردم کردستان بود. در این رابطه شیخ حسین کرمانی می‌گوید، خوبست یک‌روز درآمد نفت را به کردستان اختصاص‌دهیم... احمدآقا (خمینی) از این جمله خیلی خوشش نیامده بود... تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا می‌خواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محض‌رضای خدا نگذارید ایشان بیاید.» (چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸)
=== خیریه‌های پوششی ===
زاکانی خود چند شرکت خیریه ثبت کرده است. خیریه‌هایی که وقتی به آدرس آنها مراجعه می‌کنید، آدرس هشت بهشت را مشاهده می‌کنید، همانجا که مرکز فعالیت «جمعیت رهپویان» است و به نظر می‌رسد تاسیس خیریه برای این بوده است که این ساختمان بزرگ در یکی از بهترین نقاط تهران به بهانه فعالیت‌های خیریه، به صورت مجانی در اختیار این جمعیت قرار بگیرد. ساختمانی که این جمعیت هیچ وقت در مورد مالک اصلی آن شفاف سازی نکرده است.<ref name=":3" />


درمورد نقش دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی، شاه‌اویسی استاندار وقت کردستان  می‌گوید صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام می‌کرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج میکرد. هرچه گفته می‌شد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانال‌های غیررسمی داده می‌شد.»(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو)
=== حمایت از مفسد اقتصادی ===
در مرداد ۱۳۹۸علیرضا زاکانی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود در یک جلسه به مدیران وزارت اطلاعات که حامی یک متخلف اقتصادی بودند، هشدار شدید داده است. یک مقام وزارت اطلاعات ایران این بخش از سخنان زاکانی را «خلاف واقع» خوانده و گفته است این جلسه سال ۱۳۹۵ تشکیل شده بود و زاکانی «دنبال دفاع و حمایت از یک متخلف» بود که به دلیل اقدامات مجرمانه مانند اخاذی و ارتشا، تحت تعقیب بود.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-corruption-intelligence/30117600.html وزارت اطلاعات: علیرضا زاکانی حامی یک متخلف اقتصادی بود ـ رادیو فردا]</ref>


صباغیان در پاسخ به سوالی درباره ماجرای پاوه و دستور خمینی برای پایان دادن به ماجرای پاوه طی ۲۴ ساعت وحکم خمینی مبنی حرکت نیروی نظامی به سمت سنندج، در حالیکه استاندار انتخابی دولت در مصاحبه‌ای با روزنامه‌های خارجی و داخلی  گفت درسنندج خبری نیست. دعوایی نیست. این اعلان جنگ برای چه بود؛ می‌گوید، گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. خمینی تصمیمی گرفته بودند که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود.»(چشم‌انداز ایران – ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵)
== منابع ==
 
'''جنگ سه ماهه و مقاومت دلیرانه مردم کردستان'''
 
با این زمینه سازی ها نیروهای مسلح از زمین و هوا و به‌صورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدام‌ها توسط خلخالی به‌راه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند.
 
به‌دنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات و کومه له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی بر علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد. متعاقبا نخستین پیام‌های آشتی و دعوت به مذاکرات در اوائل آبانماه ۱۳۵۸ به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت  جلال طالبانی و حضور فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست جناب شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت
 
صباغیان درباره اعدام‌های خلخالی می‌گوید، پیش از شروع کار ما (مذاکرات) اعدام‌های ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود... این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام‌ کرده بودند.(چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥)
 
روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله می‌نویسد:
 
«اعضای هیات حسن‌نیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه‌ شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامه‌ای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسن‌نیت گردید.
 
۱ ـ ... پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ ماده‌ای مهاباد، ...
 
۲ ـ ... تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی می‌توانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند
 
۳ ـ حل مسائل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت... واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است...
 
بدنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین رئیس، حزب دموکرات [دکتر قاسملو] سخنگو و کومه له و چریک‌های فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند. خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود پیام دیگری داد!
 
٢ - خمینی: پیام به خواهران و برادران کُرد ٢٦ آبان١٣٥٨
 
سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم‏‎ ‎‏آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده... و من امیدوارم‏‎ ‎‏که برای همه ی ملت و برای شما برادران کُرد، وسائل رفاه حاصل شود. ‏
 
از هیأت ویژه می‌خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با‏‎ ‎‏شخصیتهای مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های‏‎ ‎‏آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ ‏‏‏اسلام بزرگ تمام تبعیض ها را محکوم نموده... در پناه اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، حق اداره‌ی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و‏‎ ‎‏سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است، من جمله برادران کرد، که دولت جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی موظف و متعهد به تأمین آن در اسرع وقت می باشد... (صحیفه امام، ج ١١، ص ٥٥)
 
هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه رسمی مذاکرات با هیأت نمایندگی خلق کرد تنها چهل دقیقه بطول انجامید. ساعت سه و نیم روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمن‌اظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین یک بیانیه افتتاحیه قرائت کردند که در آن ضمن خوشآمدگویی به نمایندگان دولت، گفتند که ملت کرد همواره آرزو داشته‌اند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالیکه با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.
 
ماموستا شیخ‌عزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانی‌شان معرفی کردند. به‌دنبال آن  صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومه‌له و چریک‌های فدایی اعتراض کرد.
 
بنا به گفته‌  بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریک‌های فدایی خلق، به‌دنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار می‌دارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد بطور وسیعی حمایت کرده‌اند.(ترجمه از کردی به ‌نقل از نوار صوتی مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨)
 
شیخ حسین کرمانی در 'چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره دو صفحه ۹ میگوید: «گفتند که یک هیات حسن‌نیت دارد برای کردستان می‌آید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه میکنند...به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما می‌خواهید با آنها صحبت کنید آیا آنها را به رسمیت می‌شناسید؟ کومه‌له و دموکرات را به رسمیت می‌شناسید؟ می‌خواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم‌کم بتوانیم مرزهای‌مان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و اینها را آرام کنیم.
 
آقای سحابی در چشم‌انداز ایران شماره‌ یک می‌گوید: «در سردشت... مذاکره... من یادم هست یکی از بچه‌های خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با این‌ها مذاکره می‌کنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست ما می‌خواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کرده‌اند و مردم را ترسانده‌اند. ما که بالاخره با آنها می‌جنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت. لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان می‌رفتیم،...» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶)
 
طبیعی است که با توجه به این اظهارات و همچنین کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت می‌گرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاشهای یک‌جانبه حزب دموکرات کردستان از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار به‌جایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.
 
'''بی نتیجه ماندن مذاکرات با هیأت ویژه دولت در کردستان و تهران'''
 
خمینی در ‏‏٢٩ تیر ١٣٥٩ در سخنرانی اعتراف به اشتباهات گذشته گفت:<blockquote>«... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر... اگر آن روزی که می‏‌خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و این‌ها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد.» (صحیفه خمینی، ج ١٣، ص ٤٦ و ٤٧)</blockquote>صباغیان  در مورد آغاز درگیری‌ها می‌گوید، نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسی‌که به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص‌ داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود...قرنی می‌گفت که هنوز رشد نکرده‌اند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین‌ ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و می‌گفت من رفته‌ام مطالعه ‌کرده‌ام و میدانم..
 
آقای صدرحاج‌سیدجوادی نیز در این زمینه می‌گوید که  مفتی‌زاده و شیخ‌عزالدین با طرفداران مسلح خود به هیچ وجه نخواستند که با ما بجنگند. و در مورد برخورد نظامی‌ می‌گوید هیئت دولت با عملیات نظامی موافق نبود و دستور خمینی بود. (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶)
 
سحابی در مورد از سر گیری دور دوم درگیری‌های کردستان می‌گوید درآخرین شبهای اسفند ماه نزدیک عید [نوروز ۱۳۵۹] خبر رسید فردا می‌خواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه از طرف کامیاران حمله کرده به‌طرف پاوه پیشروی کند... رفتیم شورای انقلاب با بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است... این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروه‌ها خود را مظلوم می‌نمایند و مردم را جذب می‌کنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ١٣٥٩ دیگر نقشی نداشت.» (چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷-۶۶)
 
چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواستهای حق طلبانه مردم کردستان بوده است. ولی علیرغم همه این سرکوب‌ها مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان همچنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.
 
احمد اسکندری – استکهلم مردادماه ١٣٩٨
 
منبع: ایران امروز<ref>[https://farsi.alarabiya.net/fa/views/2019/08/19/%DA%86%D9%87%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86# چهلمین سالروز فرمان حمله به کردستان] - العربیه</ref>
 
خشونت های گسترده دهه شصت برای بسیاری از کردها یادآور اعدام مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی از آغاز انقلاب تا پایان این دهه است.
 
اوج این اعدام‌ها به تابستان سال ۱۳۶۷ بر می‌گردد که به حکم آیت‌الله خمینی و به بهانه انجام عملیات "فروغ جاویدان" صورت گرفت. اما این اعدام‌ها تنها شامل اعضای سازمان مجاهدین نشد و شمار زیادی از اعضای گروه‌های چپ و دیگر مخالفین جمهوری اسلامی نیز به صف اعدامی‌ها پیوستند. اعدام‌های کردستان که سالها پیش از این تاریخ آغاز شده بود، سالها بعد از آن و خصوصا در سال ۶۸ نیز ادامه داشت.
 
اعدام‌های خرداد ۶۷ در سطح سراسری بیشتر شامل مجازات فعالانی می‌شد که بر اساس نظر بازرسان از فعالیتهای سیاسی خود پشیمان نشده بودند. برخی از آنهایی که توبه کردند زیر شکنجه مجبور به اعتراف شدند و در موارد محدودی از اعدام رهیدند. در کردستان این پروسه بیشتر نه در سال ۶۷ که یک سال بعد از آن اجرا شد، با این تفاوت که اکثر اعتراف کنندگان، که عمدتا عضو دو حزب مخالف کومله و دمکرات بودند نیز اعدام شدند.
 
'''لعنت آباد؛ خاوران کردستان'''
 
پیکر اعدام شدگان دهه شصت عمدتا در قبرستانهایی با نام "لعنت آباد" در شهرهایی مانند بیجار، قروه و کرمانشاه به خاک سپرده شدند؛ جایی شبیه گورستان "خاوران" در تهران. قبرستا‌ن‌هایی که کم و بیش در تمام شهرهای عمده کردنشین دیده می‌شوند.
 
برخی از قربانیان در کنار برخی از قبرستانهای عمومی که محل اجرای احکام آنها نیز بوده است به خاک سپرده شده‌اند.
 
در فیلم‌هایی که احزاب اپوزسیون ازاین دست گورستا‌‌ن‌ها منتشر کرده‌اند، تصاویری از قبرهای بی‌ نام ونشان اعدام شدگان دیده می‌شود که تنها با چند تکه سنگ از یکدیگر جدا شده‌اند.
 
در مواردی، مشخصاتی محدود به اسامی کامل یا اختصاری از افراد اعدام شده بر روی سنگ‌ها دیده می‌شود که برخی از آنها شکسته شده‌اند. قبرهایی هم در میان آن‌ها به مرور زمان با سنگ‌های زینتی و مشخصات بیشتر آراسته شده که به نظر می‌رسد در سالهای بعد توسط خانواده‌ها انجام شده است.
 
'''مرداد ۵۸، بستر اعدام‌های دهه ۶۰'''
 
اوج اعدام‌های کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که آیت‌الله خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد.
 
نیروهای مسلح پس از این دستور با تجهیزات کامل و سلاح های سنگین به جنگ با گروه های مسلح کرد رفتند.
 
بعد از درگیری‌های کردستان به دستور آیت‌الله خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تاسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، نویسنده ونزوئلایی در کتاب "اشتیاق و مرگ رحمان کرد در رویای کردستان" که در مورد عبدالرحمان قاسملو، رهبر ترور شده حزب دمکرات است، از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه بوده نقل کرده است: "ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آنها در حرکت بود، دادگاه‌های کوتاهی برگزار می‎کرد و دستو می‎داد اعدام‎ به سرعت اجرا شوند."
 
"او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیری‎شان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیت‎های ضد انقلابی، به اعدام محکوم می‎کرد."
 
مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز در گزارش "خاطرات تسخیر کننده؛ اعدام توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸" مفصل به این موضوع اشاره کرده است.
 
آقای خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است: "من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم وصدها نفر از عوامل غائله های کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم."
 
یکی از مشهورترین اعدام‌های خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با "کوچ اعتراضی" بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۹ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.
 
خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان رسید سپس به سنندج، سقز و دیگر شهرها رفت و افراد بسیاری را به جوخه‌های اعدام سپرد؛ احکامی که غالبا در مکان‌های عمومی و با طرح پرسش‌هایی سرپایی بدون امکان دفاع صادر می‌شد و در موارد زیادی همانجا هم به اجرا در می‌آمد.
 
اخبار برخی از این اعدام‌ها در نشریات سراسری منتشر می‌شد. روزنامه‌هایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدام‌ها را اعلام کردند.
 
زمینه اعدام‌های دهه شصت در کردستان به نخستین ماه‌ها و سالهای انقلاب سال ۵۷ برمی‌گردد. علاوه بر اسناد احزاب و گروه‌‌های کرد و اخبار رسانه‌ها، در روزهای ملتهب پس از انقلاب تصاویر تکان دهنده‌ای نیز از اولین اعدام‌های سیاسی کردستان به جا مانده که ابعاد آن را جهانی کرد.
 
در یکی از مشهورترین این عکس‌ها، ناصر سلیمی سمت راست با دست شکسته و چشمان بسته در قاب ایستاده است. در کنار او برادران ناهید هستند، گلوله خورده، معلق مانده میان زمین و هوا. مجله فرانسوی پاری ماچ، در شماره دوم، ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۷۹ عنوان "کردها، زیر گلوله‌های الله" را برای این عکس برگزید. اعدام در پنجم شهریور ۱۳۵۸در محوطه فرودگاه سنندج صورت گرفته بود. اعدام شده‌گان بیشتر از اعضای احزاب چپ گرای کردستان بودند.
 
در میان آنها افرادی هم هستند که هیچ گونه وابستگی حزبی و سیاسی نداشته‌اند.
 
این عکس متعلق به عکاس ایرانی، جهانگیر رزمی است؛ عکسی که از آن به عنوان "افشاگرانه‌ترین عکس از اوایل انقلاب ایران" یاد شده است. رزمی، عکاس روزنامه اطلاعات در سال ۵۸، بعدها با این عکس مشهور شد و به خاطر ثبت این لحظه و خلق آن تصویر تکان دهنده، جایزه پولیتزر را از آن خود کرد.
 
'''<nowiki/>'آمارها با ابعاد فاجعه قابل مقایسه نیست''''
 
ابعاد آنچه در سه سال اول بعد از انقلاب در کردستان اتفاق افتاد، بسیار فراتر از آمار و ارقامی است که نشریات سراسری و حتی مطبوعات خود احزاب کرد منتشر کرده‌اند.
 
از آغاز دهه شصت و زمانی که نظام جمهوری اسلامی به تمامی تثبیت شد، دور دیگری از اعدام‌ها در کردستان آغاز شد. موج دستگیری فعالان سیاسی و مدنی در این دوره به اتهامات مختلف که عمدتا مرتبط با عضویت و هواداری احزاب کرد است، در طول حیات جمهوری اسلامی کم نظیر بود.
 
بیشتر دستگیر شدگان این دوره، این بار، با محاکمه در یک نهاد قضایی به طناب دار و جوخه‌های اعدام سپرده شدند. تعداد زیادی از آنها نیز بر اثر شکنجه و اعمال خشونت در زندانها جان خود را از دست دادند. نهادهای مدافع حقوق بشر به ما می‌گویند که سیر محاکمه‌ها در این دوره بدون رسیدگی عادلانه صورت گرفته است.
 
همزمان با اعدام‌های گروهی در تابستان سال ۶۷، شمار دیگری از زندانیان در زندانهای کردستان با مجازات مرگ روبرو شدند که از تعداد دقیق آنها نیز مانند موارد قبلی اطلاعی در دست نیست.
 
اخیرا بنیاد عبدالرحمان برومند، که از جمله اعدام‌های سیاسی در ایران را مستند می‌کند، تلاش‌هایی را برای مستندسازی جداگانه اعدام و کشتارهای فراقضایی در کردستان آغاز کرده، اما از آنجا که همچنان در دست بررسی و تحقیق هستند، نتایج آن هنوز منتشر نشده است.
 
رویا برومند، مدیر این بنیاد به من گفت تا به امروز ما برای سالهای ۱۹۸۰ـ ۱۹۹۰توانسته‌ایم ۲۴۰ مورد از اعدام‌های سیاسی را ثبت کنیم. او می‌گوید سرگذشت افرادی که اعدام شده‌اند از منابع منتشر شده و در مصاحبه و تماس با بازماندگان و فعالان کرد در حال تدوین است، ولی بدون کمک خانواده و دوستان و همبندی‌ها، جمع‌آوری اطلاعات به کندی پیش می‌رود و مقدار اطلاعاتی که ما تا به حال جمع آوری کرده‌ایم با ابعاد "فاجعه کردستان" قابل مقایسه نیست.
 
در مواردی که افراد وابسته با تشکل‌های سیاسی بودند، امکان ثبت اسامی آنها در آرشیو احزاب بیشتر است اما نهادهای حقوق بشری می‌گویند که تعداد زیادی از این اعدام‌ها مربوط به افرادی می‌شود که فعالیت سیاسی یا نظامی خاصی نداشتند و به نظر می‌آید که چندان هم مرتبط با احزاب نبوده‌اند.
 
رویا برومند می‌گوید به غیر از وقایع شناخته شده‌ همچون کشتار قارنا، موارد دیگری نیز به بیناد برومند گزارش شده است. برای مثال دەها نفر از ساکنین یک محله در مهاباد دستگیر و به صورت تنبیهی و احتمالا در رابطه با یک درگیری که در آن شرکت نداشته‌اند اعدام شده‌اند، که به گفته او نشانه بارزی است از اینکه تعداد اعدام شهروندان عادی به هیچ‌وجه پایین نیست.
 
گرچه به صورت عمومی دسترسی به اطلاعات دقیق و جزئیات مربوط به مجازات مرگ، خصوصا در رابطه با زندانیان سیاسی آسان نیست، اما این دشواری در کردستان به علت فضای امنیتی آن دو‌چندان است.
 
'''اعدام‌های فرا سیاسی و فرا حزبی'''
 
بر اساس مستنداتی که در آرشیو احزاب مخالف کرد وجود دارد، در سا‌‌‌‌‌‌لهای بعد از دهه شصت نیز اعدام‌های سیاسی ادامه داشت،‌ اما شمار آنها با آنچه در آن دهه رخ داد قابل مقایسه نیست.
 
دلیل اصلی اعدام‌های سالهای آغازین انقلاب و پس از آن دهه شصت در کردستان که از اساس با اعدامهای سراسری در دهه شصت تفاوت داشت، وجود یک جنبش سیاسی فراگیر بود که بیشتر در فرم تحزب و فعالیت‌های تشکیلاتی، سیاسی و نظامی نمود داشت،‌ اما وسعت سرکوب سیاسی و نظامی مطالبات بخش‌های زیادی مردم در کردستان، نشان می‌دهد که ابعاد آن فراتر از احزاب بوده است.
 
پیشینه چندین دهه مبارزه متفاوت کردها از اعتراضات سراسری در زمان حکومت پهلوی، وجود احزاب قدرتمند و دارای نفوذ اجتماعی، فراگیری مطالبات کردها و منطقه‌ای بودن مساله کرد، شاید از جمله دیگر دلایلی است که باعث توسل نظام تازه استقرار یافته جمهوری اسلامی به سیاست اعدام در سالهای آغازین انقلاب و دهه پس از آن شد.
 
'''دین، روحانیون و مجازات مرگ'''
 
نظام جمهوری اسلامی که یک نظام ایدئولوژیک مذهبی و مبتنی بر دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری است در تمام این سا‌لها از جهت دیگری نیز نسبت به کردها احساس خطر می‌کرد. تعداد زیادی از کردهای ایران مسلمان و اهل سنت بودند و گرچه گرایش عمومی به مذهب در این منطقه نسبت به سایر نقاط ایران کمتر بود، اما همین میزان کافی بود که حکومت به لحاظ مذهبی از جانب کردها احساس خطری دو چندان کند.
 
یکی از تلاش‌هایی که حکومت برای مشروعیت بخشی به سیاست اعدام در کردستان پیش گرفت تلاش برای احاله مسئلە کردستان بە مسئلە مذهبی بود. بر این اساس سپاه پاسدران نیز در همان دوره سازمان "پیشمرگان مسلمان کرد" را تاسیس کرد.
 
این درحالیست که شواهد نشان می‌دهد گفتمان کردها در آن دور رنگ و بویی دینی یا مذهبی نداشته است. روحانیون کردستان آن زمان بە نمایندگی شیخ عزالدین حسینی بخشی از قیام کردستان در هر دو دوره نظام شاهنشاهی و نظام مذهبی بعدی بودند. این طیف حامل گفتمانی سکولاریستی و معتقد به جدایی دین از دولت بودند. گرچه نباید نادیده گرفت که گروه مکتب قرآن به رهبری احمد مفتی‌زاده، که گروهی اسلامی و معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بود ابتدا موافق اما بعدها به بخشی از مخالفین نظام تبدیل شدند.
 
بر اساس پاره ای مستندات، تعدادی از روحانیون پیرو شیخ عزالدین حسینی در آن دوره در حال جمع آوری امضا برای طوماری دستگیر شدند که علیه مجازات مرگ زندانیان سیاسی تدوین شده بود. تعدادی از همین روحانیون نیز در همان سالها از آیت الله خلخالی حکم اعدام گرفتند. این در حالی بود که رهبران مذهبی نظام در صدد یافتن مستمسک‌های دینی برای توجیه احکام اعدام بودند.
 
آیت‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ تنها یک هفته قبل از صدور دستور مداخله تمام عیار نظامی در کردستان، به گروهی از آموزگاران مسلمان در مورد یک "دشمن مشترک" اخطار داد و گفت: "اینها از اسلام می‎ترسند. اینها از قوانین اسلام می‎ترسند. اینها می‎خواهند که اسلام نباشد، گرچه هر چیز دیگری باشد و این توطئه است. از آن وقتی که توطئه شد دیگر ما نمی توانیم تا آخر تحمل کنیم و توطئه‎ها را بپذیریم. مسئله، مسئله اسلام است و مسئله مصالح مسلمین و اسلام. ما نمی توانیم مسامحه کنیم."
 
تنها چند روز پس از این اظهار نظر نیروی‌های دولتی وارد کردستان شدند و جنگ کردستان آغاز شد. این هشدار را هم می‌توان تلاش دیگری برای توجیه سرکوب با توسل به "مصالح مسلمین" دانست.
 
مسامحه ناپذیری آیت‌الله خمینی در طول حیات او، موجب اتخاذ و تثبیت سیاستی شد که کردها، که تا کنون نیز از مطالبات خود کوتاه نیامده‌اند، از سیاست اعدام و سرکوب مصون نمانند
 
'''فرمان آیت الله خمینی'''
 
'''بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم'''
 
به رئیس کل ستاد ارتش، و رئیس کل ژاندارمری اسلامی، رئیس پاسداران کل انقلاب اکیداً دستور می‌‏دهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند، و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند؛ و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند. و اکیداً دستور می‏‌دهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مؤاخذه شدید خواهد شد.
 
والسلام ۲۴ شهر رمضان ۹۹ / ۲۷ مرداد ۵۸ '''روح ‏اللّه‏ الموسوی الخمینی'''.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran/2013/09/130912_25_anniversary_kurds_executed_nm دهه شصت؛ 'کردها زیر گلوله‌'] - بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
روز 29مرداد سال ۱۳۵۸ '''خمینی جلاد''' طی یک فتوای جنایتکارانه دستور سرکوب وحشیانه‌ مردم '''کردستان''' را صادر کرد.
 
خمینی، نیروهای ارتش، پاسداران و چماقدارانش را به‌همراه یک دوجین قاضی دژخیم به‌سرپرستی '''آخوندخلخالی''' برای اجرای این فرمان روانه ‌کردستان کرد.
 
خمینی، جدای‌از نسبت‌دادن اتهام پوشالی و آخوند‌ساخته وابستگی مردم کردستان به غرب، بدترین جرم آنان را ”'''مخالفت با جمهوری اسلامی'''“ و ”'''تحریم رفراندم'''“ عنوان کرد.
 
د‌جال همچنین با نوشتن عبارت ”'''مخالفین اسلام که می‌خواهند کشور را به‌کفر بکشند'''“ ، درفتوای خود، زمینه‌ هرگونه جنایتی را برای دژخیمانش فراهم کرد تا آنها در اعدام و بمباران روستاها و شهرهای کردستان تردیدی به‌خود راه ندهند.
 
از لحظه صدور این فتوای ضدبشری، موج قتل‌عام مردم بی‌دفاع و بمباران روستاها و شهرهای کردستان همچون سقز، بانه، پاوه، سنندج و مهاباد آغاز شد.
 
مزدوران خمینی حتی به ‌زنان و دختران روستایی رحم نکرده و آنان را مورد هتک حرمت و سپس کشتار قرار دادند. دجال ضدبشر همچنین درپیام خود نوشته بود: ”'''تبلیغات غیراسلامی را در نظفه خفه کنند'''“.
 
به‌این‌ترتیب پس‌از چند هفته کشتار و تجاوز، خمینی، تور اختناق خود را بر مردم کردستان ایران گستراند.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5140 فرمان خمینی برای قتل عام و سرکوب مردم کردستان ایران]- سایت مجاهد</ref>
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۸

علیرضا زاکانی
علیرضا زاکانی 1.jpg
علیرضا زاکانی
زادروز۱۲ اسفند ۱۳۴۴
تهران
محل زندگیتهران ـ ایران
ملیتایرانی
تحصیلاتدکترای پزشکی هسته‌ای
از دانشگاهعلوم پزشکی تهران
پیشهشهردار تهران
سال‌های فعالیتاز ۱۳۶۰ تا کنون
نمایندهتهران و قم
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهرئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
حزب سیاسیاصولگرایان
دیناسلام

علیرضا زاکانی (زاده ۱۲ اسفند ۱۳۴۴) در محله میدان خراسان تهران، شهردار تهران از شهریور ۱۴۰۰و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در جمهوری اسلامی ایران است. با شروع جنگ ایران و عراق در ۱۵ سالگی به جبهه رفت. بعد از جنگ با استفاده از سهمیه رزمندگان و ایثارگران در رشته پزشکی وارد دانشگاه تهران شد. علیرغم اینکه در رشته پزشکی عمومی تحصیل می‌کرد و نمرات پایینی داشت اما با استفاده از روابط و رانت‌ دوره تخصصی خود را در پزشکی هسته‌ای گذراند و در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی خود را گرفت. [۱]

ازابتدای ورود به دانشگاه فعالیت خود را در انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که گرو‌ه‌های فشار و شبه نظامی جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها برای کنترل و سرکوب دانشجویان بودند آغاز کرد. در وقایع کوی دانشگاه او رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران بود. [۱] [۲]

در دوره‌های هفتم و هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی از جناح اصولگرا نماینده مجلس شد. در دوره دهم شکست خورد و نتوانست وارد مجلس شود. دردوره یازدهم از قم کاندید شد و وارد مجلس شد. [۱]

زاکانی در سال ۹۲ و ۹۶ کاندید ریاست جمهوری شد که رد صلاحیت شد. در سال ۱۴۰۰ نیز کاندید شد که صلاحیتش تأیید شد و ۲ روز مانده به انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. باردیگر در سال ۱۴۰۳ در حالی که شهردار تهران بود کاندید ریاست جمهوری شد که صلاحیتش تآیید شد. [۱]علیرضا زاکانی در ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ درجلسه شورای شهر تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و در ۱۱ شهریور همان سال به عنوان شهردار تهران شروع به کار کرد.[۳] انتخاب او به عنوان شهردار حاشیه‌هایی را به همراه داشت. زاکانی تحصیلات و سابقه مرتبط با شهرداری را نداشت. سازمان بازرسی کل کشور نیز این مسئله را تأیید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهردار تهران را ندارد.[۱]

زندگی و تحصیلات

علیرضا زاکانی۱۲ اسفند ۱۳۴۴ در محله میدان خراسان در جنوب تهران متولد شد. پدرش از پیش‌کسوت‌های کشتی پهلوانی و ورزش‌های باستانی بود.با شروع جنگ ایران و عراق، در سن ۱۵ سالگی به عنوان کودک سرباز به جبهه رفت و به گفته خودش تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، بیش از ۶۰ ماه در مناطق و واحدهای مختلفی مانند تخریب، و اطلاعات و عملیات حضور داشت.[۱] پس از پایان جنگ در سال ۶۸ ازدواج کرد. او سه فرزند دختر دارد. همسرش معصومه پاکتچی و معاون حوزه‌های علمیه استان تهران است.[۳] یک سال بعد از پایان جنگ به دانشگاه علوم پزشکی رفت و ۹ سال بعد مدرک پزشکی عمومی گرفت. درباره وضعیت و مدارک تحصیلی او، چه در دوره دبیرستان و چه در دانشگاه، اسنادی حاکی از نمرات پایین و ضعف تحصیلی او منتشر شد که خود تلاش کرد آنها را رد یا توجیه کند. ورود او به دانشگاه با استفاده از سهمیه رزمندگان بوده است. بعد از آن هم در سال ۱۳۸۳ مدرک تخصصی پزشکی هسته‌ای را دریافت کرد. [۱] محمدرضا تقوی‌فرد در سال ۱۳۹۰ علیرضا زاکانی را متهم کرد که با تکیه بر «مکاتبات و ملاحظات» رئیس وقت دانشگاه تهران، توانسته از رشته پزشکی فارغ التحصیل شود. تقوی‌فرد نوشت که کارنامه تحصیلی آقای زاکانی «دورزدن‌های فراوان قانون، از نمرات صفر ناشی از غیبت و مشروطی‌های پی‌درپی می‌گریزد و علی‌رغم مخالفت‌های قانونی از دستیاری کودکان به پزشکی هسته‌ای تغییررشته پرابهامی دارد.» [۲]

شرکت در سرکوب

حضور زاکانی در دانشگاه، بیش از تحصیلات و دانش علمی، با حضور پررنگ و طولانی او در بسیج دانشجویی شناخته می‌شود. [۱] زاکانی در دانشگاه از فرماندهان بسیج دانشجویی شد که گروهی شبه‌نظامی وابسته به سپاه پاسداران و فعال در دانشگاه‌های ایران است و در وقایعی مانند سرکوب دانشجویان یا حملات به سفارتخانه‌ها در تهران نقش محوری داشته است. [۲]

از همان ابتدا عضو انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی شد. یک سال بعد در تاسیس بسیج دانشجویی این دانشگاه نقش محوری داشت و چهار سال ریاست آن را بر عهده گرفت. چهار سال دیگر هم رئیس «بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران» بود. سال ۱۳۷۷، یک سال بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی، رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران شد. او در زمان حمله به کوی دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ این مسئولیت را بر عهده داشت و جز نیروهای سرکوبگر دانشجویان بود. در راهپیمایی ۲۳ تیر که حکومت برای پایان دادن به اعتراض‌ها سازماندهی کرده بود، در کنار حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، یکی از سخنران‌ها بود. علیرضا زاکانی که در همان دوره عضو هیئت منصفه مطبوعات هم بود، از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ ریاست سازمان بسیج دانشجویی کشور را در دست داشت و از همان جا به فهرست نامزدهای اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم راه پیدا کرد. [۱] بعدها اسماعیل کوثری، از فرماندهان سپاه پاسداران، درباره زاکانی گفت: «در زمان اصلاحات نیز به عنوان مسئول بسیج دانشجویی وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد و ما نیز چون از ایشان از همان دوران دفاع مقدس شناخت کافی را داشتیم حمایتش می‌کردیم.» [۲]

نمایندگی مجلس

زاکانی بسیجی
علیرضا زاکانی هنگام حضور در جبهه

بسیج سکوی پرتاب علیرضا زاکانی شد و توانست با پیروزی فهرست ائتلاف اصولگرای آبادگران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، در کنار هم‌فکرانی مانند حمید رسایی و مهدی کوچک‌زاده به عنوان نماینده تهران در سال ۱۳۸۳ به مجلس شورای اسلامی برود. یک سال بعد همین فهرست از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حمایت کرد تا مجلس و دولت اصولگرا، حاکمیت را یک‌دست کند. خرداد ۸۷ با حضور در لیست «جبهه متحد اصولگرایان» وارد مجلس هشتم شد و همان سال با همراهی چهره‌هایی مانند مهدی طائب، «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» را تاسیس کرد و دبیر کل آن شد. در این مجلس که دوره آن با انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مقارن شد، زاکانی و هم فکرانش در انتخابات ۸۸ در مقابل میرحسین موسوی از محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند، اما در دولت دوم احمدی‌نژاد، اختلاف‌ها علنی‌تر شد و افرادی مثل علیرضا زاکانی در عمل به حمایت خود از احمدی نژاد پایان دادند. زاکانی از سال ۸۳ تا ۹۵ در سه دوره متوالی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود. در انتخابات مجلس دهم، ریاست ستاد انتخاباتی «جبهه متحد اصولگرایان» را بر عهده گرفت اما فهرست این جبهه از اصلاح‌طلبان شکست خورد و او هم از به عنوان نماینده انتخاب نشد. او بعد از این شکست به سازمان بسیج بازگشت و تا سال ۱۳۹۸ ریاست مجمع عالی بسیج کشور را بر عهده گرفت. در مجلس یازدهم به جای تهران از قم نامزد شد و در میان جنجال و مخالفت‌های اصولگرایان به لیست سه نفره نامزدهای این جناح برای نمایندگی قم راه یافت. او خرداد ۹۹ وارد مجلس شد و به ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس رسید.[۱]

کاندید ریاست جمهوری

زاکانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ثبت نام کرد ولی ‌ شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. زاکانی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ ثبت نام کرد که باردیگر رد صلاحیت شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز ثبت نام کرد که اینبار صلاحیت او تأیید شد. دراین دوره بسیاری او را «یارکمکی» ابراهیم رئيسی می‌دانستند و عبدالناصر همتی یکی دیگر از کاندیداها در مناظره‌ها او را «نامزد پوششی» می‌نامید. در نهایت او در ۲۶ خرداد،‌ دو روز قبل از رای‌گیری، مانند سعید جلیلی، به نفع ابراهیم رئیسی کناره‌گیری کرد. زاکانی باردیگر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ثبت نام کرد که صلاحیتش تأیید شد. اوپس از اعلام تایید صلاحیتش برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۳، با اشاره به کناره‌گیری خود در انتخابات قبلی گفت:

زاکانی نماینده پرهیاهو
زاکانی به همراه رسایی در حال صحبت با علی لاریجانی در مجلس شورای اسلامی

«در انتخابات گذشته افتخار حمایت از 'مظهر شعارهای انقلاب ' را داشتم و تمام حملات ناجوانمردانه را به جان خریدم. اما در انتخابات ۱۴۰۳ برای تداوم راه شهید رئیسی و تکمیل خدمات، تا آخر می‌مانم و رقابت می‌کنم.» [۱]


شهرداری تهران

زاکانی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، از سوی شورای شهر تهران به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شد و پس از صدور حکم در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ آغاز به کار کرد.[۳] رسیدن او به شهرداری با جنجال و حاشیه زیادی همراه شد. یکی از انتقادهای جدی به زاکانی، علاوه بر نداشتن تخصص و سابقه، این بود که نمایندگی شهر قم در مجلس را برای گرفتن پست و مقام در تهران رها کرده است. از سوی دیگر سازمان بازرسی کل کشور هم تایید کرد که او سابقه و مدرک مرتبط برای کسب عنوان شهرداری تهران را ندارد، اما هیچ یک از اینها مانع کار او نشد و سرانجام اعضای شورای شهر تهران روز ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، علیرضا زاکانی را به عنوان نوزدهمین شهردار تهران برگزیدند.[۱]

عملکرد زاکانی در شهرداری

زاکانی کاندید ریاست جمهوری دوره سیزدهم
علیرضا زاکانی در حال سخنرانی بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳

عملکرد زاکانی در شهرداری با هیاهوی زیادی همراه بوده و انتقادات زیادی را در پی داشته است. ساخت مسجد در پارک‌ها و نقش او در به کارگیری حجاب‌بان‌ها در مترو و اعمال محدودیت‌های اجتماعی، از جمله اقداماتی زاکانی بود. در آبان ۱۴۰۱ هم رئیس کمیته شفافیت شورای شهر تهران از گم شدن ۱۷ هزار میلیارد تومان در ردیف‌های درآمد شهرداری خبر داد و گفت که این مبلغ «در هیچ محلی هزینه نشده است».[۱]

در اردیبهشت ۱۴۰۳ رسانه‌های ایران با انتشار اسنادی از «ويژه خواری» علیرضا زاکانی و دوستانش از در شهرداری تهران خبر داده و اعلام کردند که منابع شهرداری «به صورت دوستانه» به مجموعه‌های مرتبط «با دوستان زاکانی» تخصیص داده می‌شود. وب‌سایت خبری «اسکان نیوز» با انتشار اسنادی به این موضوع پرداخته و نوشت که تنها در یک فقره زاکانی مبلغ ۸ میلیارد تومان به مسجد پاتوق توکلی‌زاده معاون فرهنگی شهرداری و رفقای او داده که دو میلیارد از آن بلافاصله پرداخت شده است. برهمین اساس اعلام شده که «مسجد امام حسین» محل جذب حزب‌اللهی‌هایی بوده که بدون هیچ سابقه‌ای در شهرداری و معاونت فرهنگی استخدام شده‌اند و جالب اینجاست که توکلی‌زاده معاون زاکانی همه‌کاره آن است. در این گزارش تاکید شده امضای علیرضا رجبی از اعضای دفتر زاکانی پای سند تخصیص منابع به این مسجد دیده می‌شود و محسن کبیری‌طامه عضو هیات امنا هم در حالی پای این توافق‌نامه میلیاردی را امضا کرده که برادرش مسئول دفتر توکلی‌زاده است.

فساد در شهرداری تهران در تمامی ادوار آن سابقه داشته است و در یک مورد خرداد ماه سال ۱۴۰۲، عضو شورای شهر تهران در مورد کشف پرونده فساد ۲۰ هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران، خواستار ارائه گزارشی از سوی شهرداری به شورای شهر شد. همچنین در ادامه اختلاس‌ها و فساد مالی در نهادهای جمهوری اسلامی، یک عضو شورای شهر تهران ۱۴ آذر ماه سال ۱۴۰۲ گفت که روشن نیست مبلغ «۱۷ هزار میلیارد تومان» از بودجه شهرداری پایتخت کجا است. بر اساس ویدئوی منتشر شده از جلسه شورای شهر در روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲، احمد صادقی، رئیس کمیته «شفافیت و شهر هوشمند» در شورای شهر تهران، با اعلام این که ۱۷ همت یعنی ۱۷هزار میلیارد تومان از بودجه‌ای که در اختیار شهرداری پایتخت بوده، جایی هزینه نشده، پرسید: «این پول کجاست؟ خانه‌هایی که ساخته نشده چطور در منابع حساب شده است؟» [۴]

فساد مالی

رانت فرزندان زاکانی

زاکانی شهردار دزد تهران
علیرضا زاکانی شهردار تهران

در یک نشست خبری خبرنگاری از زاکانی که در آن زمان نماینده قم بود پرسید که در مورد قراردادهای شرکت دختر و دامادش توضیح بدهد. زاکانی اینطور پاسخ داد که دختر من در دانشگاه شریف تحصیل کرده و شرکتی راه انداخته اما در جریان فعالیت‌های او نیستم و حتی اطلاعی از مکان شرکت آن‌ها ندارم.

مریم زاکانی، دختر ارشد علیرضا زاکانی به همراه همسرش، حسین حیدری، شرکتی به نام «عمید رایانه شریف» دارد که به اختصار عرش معرفی می‌شود. خیلی از قراردادهای بزرگ این شرکت مثل قرارداد با سازمان تامین اجتماعی، مترو، فروشگاه رفاه، برنامه خندوانه، فدراسیون فوتبال، همراه اول و … با نفوذ زاکانی بسته شده. طرفداران زاکانی، ادعا می‌کنند شرکت‌های تاسیس شده از سوی دختر و داماد زاکانی دانش‌بنیان است که هر فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یا هر نخبه‌ای می‌تواند آن را بنا نهد. این در حالی است که اکثر شرکت‌های دانش بنیان قراردادهای خود را با سازمان‌های دولتی در سامانه شفافیت به ثبت می‌رسانند. اما برررسی این سامانه نشان می‌دهد که حتی یک نمونه از قراردادهای شرکت دختر زاکانی در این سامانه به ثبت نرسیده است، از طرفی بر طبق قانون، پروژه‌های کلان باید با آگهی مناقصه به شرکت‌ها واگذار شود.

موضوع دیگر، تحصیل مریم زاکانی در دانشگاه BFL سوییس است. با مراجعه به سایت این دانشگاه به خوبی مشخص است مریم زاکانی در این دانشگاه دوره کارشناسی ارشد را طی کرده است.سوال اساسی در این مورد اینجاست که علیرضا زاکانی که سال‌ها فرزندان و اقوام دیگر مسولین را به اتهام حضور در کشورهای غربی مورد شماتت قرار داده است، چگونه به فرستادن دختر خود به گرانترین کشور اروپایی اقدام کرده است. [۵]

خیریه‌های پوششی

زاکانی خود چند شرکت خیریه ثبت کرده است. خیریه‌هایی که وقتی به آدرس آنها مراجعه می‌کنید، آدرس هشت بهشت را مشاهده می‌کنید، همانجا که مرکز فعالیت «جمعیت رهپویان» است و به نظر می‌رسد تاسیس خیریه برای این بوده است که این ساختمان بزرگ در یکی از بهترین نقاط تهران به بهانه فعالیت‌های خیریه، به صورت مجانی در اختیار این جمعیت قرار بگیرد. ساختمانی که این جمعیت هیچ وقت در مورد مالک اصلی آن شفاف سازی نکرده است.[۵]

حمایت از مفسد اقتصادی

در مرداد ۱۳۹۸علیرضا زاکانی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود در یک جلسه به مدیران وزارت اطلاعات که حامی یک متخلف اقتصادی بودند، هشدار شدید داده است. یک مقام وزارت اطلاعات ایران این بخش از سخنان زاکانی را «خلاف واقع» خوانده و گفته است این جلسه سال ۱۳۹۵ تشکیل شده بود و زاکانی «دنبال دفاع و حمایت از یک متخلف» بود که به دلیل اقدامات مجرمانه مانند اخاذی و ارتشا، تحت تعقیب بود.[۶]

منابع