|
|
(۳۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''استراتژی''' یا راهبرد، سابقه و معنای این واژه به ۳۴۰ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد در کتاب هنر جنگ، ژنرال چینی سان تزو، به چگونگی استفاده از این مفهوم برای غلبه بر دشمن پرداخته است. این فیلسوف استراتژی را در بعد نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف میکند. | | <noinclude>'''سیدابوالقاسم کاشانی،''' (زادهی ۲۸ آبان ۱۲۶۴ تهران درگذشت ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ تهران)، از روحانیون موثر در تاریخ معاصر ایران فرزند سیدمصطفی کاشانی، روحانی مرجع |
| | {{جعبه زندگینامه |
| | | اندازه جعبه = |
| | | عنوان = |
| | | عنوان ۲ = |
| | | نام =سیدابوالقاسم کاشانی |
| | | تصویر =ابوالقاسم کاشانی ۲.JPG |
| | | اندازه تصویر = |
| | | عنوان تصویر = |
| | | زادروز = ۲۸ آبان ۱۲۶۴ |
| | | زادگاه = تهران |
| | | مکان ناپدیدشدن = |
| | | تاریخ ناپدیدشدن = |
| | | وضعیت = |
| | | تاریخ مرگ = ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ |
| | | مکان مرگ =تهران |
| | |عرض جغرافیایی محل دفن= |
| | |طول جغرافیایی محل دفن= |
| | |latd=|latm=|lats=|latNS=N |
| | |longd=|longm=|longs=|longEW=E |
| | | علت مرگ =برونشیت حاد |
| | | پیداشدن جسد = |
| | | آرامگاه = |
| | | بناهای یادبود = |
| | | محل زندگی = نجف و تهران |
| | | ملیت =ایرانی |
| | | نامهای دیگر = |
| | | نژاد = |
| | | تابعیت = |
| | | تحصیلات =حوزوی |
| | | دانشگاه = |
| | | پیشه = |
| | | سالهای فعالیت =۱۹۱۹ تا ۱۹۵۶ |
| | | کارفرما = |
| | | نهاد = |
| | | نماینده = |
| | | شناختهشده برای = مردم ایران و عراق |
| | | نقشهای برجسته = مشارکت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ |
| | | سبک = |
| | | تأثیرگذاران = |
| | | تأثیرپذیرفتگان =گروه فدائیان اسلام |
| | | شهر خانگی = |
| | | دستمزد = |
| | | دارایی خالص = |
| | | قد = |
| | | وزن = |
| | | تلویزیون = |
| | | لقب = |
| | | دوره = |
| | | پس از = |
| | | پیش از = |
| | | حزب = |
| | | جنبش = |
| | | مخالفان = |
| | | هیئت = |
| | | دین = |
| | | مذهب = |
| | | اتهام = |
| | | مجازات = |
| | | وضعیت گناهکاری = |
| | | منصب = |
| | | مکتب =بنیادگرایی اسلامی |
| | | آثار = |
| | | همسر = |
| | | شریک زندگی = |
| | | فرزندان = |
| | | والدین =سیدمصطفی کاشانی |
| | | خویشاوندان سرشناس = |
| | | جوایز = |
| | | امضا = |
| | | اندازه امضا = |
| | | signature_alt = |
| | | وبگاه = |
| | | imdb_id = |
| | | Soure_id = |
| | | پانویس = |
| | }} |
|
| |
|
| مبنای تعریف استراتژی نظامی به یونان باستان (حدود ۵ قرن قبل از میلاد مسیح) برمیگردد.
| | ابوالقاسم کاشانی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و در ۱۶ سالگی به همراه پدرش به سفر حج رفت و پس از آن عازم عتبات در عراق شد در همین سفر او برای تحصیلات مذهبی مقیم نجف اشرف شد. |
|
| |
|
| واژه استراتژی برگرفته از واژۀ یونانی Strategos به معنای ژنرال ارتش است. Stratos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه مزبور به معنای هدایت ارتش میباشد. پس استراتژی، کاری است که استراتگوس یا استراتژیست انجام میدهد. سالانه هر یک از ده قبیله یونان باستان یک Strategos انتخاب میکردند تا نیروها را هدایت کند. بعدها این وظایف به امور قضایی و مدنی نیز گسترش یافت.
| | سیدابوالقاسم کاشانی شاگرد میرزاحسین خلیل تهرانی و آخوند خراسانی بود. او ضمن ۹ سال اقامت در نجف از طرف سیدابوالحسن اصفهانی به درجهی اجتهاد رسید. |
|
| |
|
| به لحاظ تاریخی نیز Strategos عنوان افسران عالیرتبه ارتش بیزانس بوده است که یک منطقه نظامی ـ مترادف با یک سپاه نظامی مدرن ـ تحت فرمان آنها قرار داشته است.<ref>[http://www.e-modiran.com/submits/management/217/t:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C مقاله تاریخچه استراتژی محبوبه خدابخش]</ref> | | اما محمود کاشانی با نقل خاطرهای از پدر خودش اجتهاد او را نفی میکند:<blockquote>«من در شرایطی بودم که از بسیاری از شهرهای ایران مثل قم، کاشان، اصفهان و دیگر شهرها به من مراجعه و درخواست میکردند که رساله بدهم ولی چون من احساس میکردم که با انگلیسیها نبردی در پیش داریم و اگر من در عرصه مرجعیت وارد شوم، از آن عرصه دور خواهم شد، بنابراین از مرجعیت چشمپوشی کردم.»</blockquote>پس از حملهی انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول و اشغال بصره، کاشانی به همراه عدهای دیگر فتوای جهاد علیه انگلستان داد و خود نیز به عضویت کمیتهی عالی جنگ در آمد. اما سرانجام این کمیته و عراق تسلیم نیروهای انگلیس شدند. کمیسر عالی جنگ انگلستان خواستار تسلیم سران مقاومت و کاشانی بود که وی مخفی شد و دولت انگلیس حکم اعدام وی را صادر کرد. پس از این شرایط کاشانی با لباس مبدل کردی در دی ۱۲۹۹ وارد ایران شد و ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ به تهران رسید. در ابتدای ورود به هواداری از رضاخان پرداخت و به همین سبب به نمایندگی مجلس موسسان رسید و در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ به پایان سلسله قاجار و آغاز حکومت پهلوی رای داد. پس از ترور [[محمدرضا شاه پهلوی|محمدرضا شاه]] دستگیر و به قلعهی فلکالافلاک فرستاده شد. سپس به لبنان تبعید شد و دوباره با پادرمیانی دکتر محمد مصدق از طریق حسنعلی منصور نخستوزیر وقت در ۲۰ خرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت. |
|
| |
|
| == پیشینه مفهوم استراتژی ==
| | تا قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۰ کمابیش با مصدق همراهی میکرد اما پس از قیام ۳۰ تیر یکسره به سمت دربار متمایل شد. کاشانی و پسرانش سعی در بکارگیری عوامل خود در ارگانهای دولتی در دوران مصدق داشتند تا جاییکه ۱۵۰۰ توصیهنامه از کاشانی و فرزندانش در وزارتخانههای دکتر مصدق جمع شد و به دست دکتر مصدق رسید که همین موضوع زمینه اختلافات و تشدید آن شد. |
| مارتین ون کریولد (martin van creveld) درکتاب فنآوری و جنگ از ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد تا دوران حاضر، تاریخ نظامی را به ۴ دوره تقسیم میکند:
| |
|
| |
|
| «دوران ابزارها»، «دوران ماشین»، «دوران سیستمها»، و «دوران خودکاری»،
| | کاشانی پس از دستگیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، در جراید و روزنامهها مصدق را خائن و مستحق مرگ خواند و سرنوشت او را نشانهی عدل الهی دانست. |
|
| |
|
| البته منظور آن نیست که درطول هریک ازاین چهار دوره هیچ دگرگونی مهمی در شیوهی اجرای جنگ صورت نگرفته است، که مسلما گرفته است. بلکه هدف از این تقسیم بندی به دست دادن چارچوب مفهومی برای پیگیری موضوع مورد نظر است.
| | کاشانی سال ۱۳۴۰ برای درمان بیماری پروستات خود به آلمان رفت اما معالجات ثمربخش نبود و او در مراجعت به ایران در ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ در منزل خود درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. |
|
| |
|
| در طول «دوران ابزارها» که تقریبا تا سال ۱۵۰۰ پس از میلاد ادامه یافت، بیشتر این فنآوریها عمدتا متکی به نیروی عضلات انسان و حیوانات بود. در پی پیدایش برخی ابداعات اساسی (مانند جنگافزارهای برنزی و آهنی، رکاب، و ارابههای چرخدار) برای مدت ۲۰۰۰ سال یعنی تا ۱۵۰۰ پس از میلاد، دگرگونی فنآوری تاثیر چندانی برچگونگی اجرای جنگها نداشت.
| | == گاهشمار زندگی ابوالقاسم کاشانی == |
| | سیدابوالقاسم کاشانی، یکی از روحانیون و فعالان سیاسی مؤثر در تاریخ معاصر ایران بود. وی در سال ۱۲۶۴ شمسی در تهران به دنیا آمد و در خانوادهای مذهبی بزرگ شد. پدرش، آیتالله سیدمصطفی کاشانی، از مراجع تهران بود. |
|
| |
|
| در «دوران ماشین» گرایش غالب به سمت لزوم کسب مهارتهای حرفهای هرچه چشمگیرتر بود و همین سبب بروز تقاضای روبهرشد برای بهرهبرداری از توان نظامی به شیوهای هرچه سازمان یافتهتر و حتی نهادینه گشت. در«دوران ماشین»، هنرجنگ بهدست ناپلئون به کمال رسید که برای نخستین بار منابع عظیم یک کشور نوصنعتی را برای تجهیز و پشتیبانی از یک ارتش تودهای بهکار برد. این انقلاب با سه فراز مهم دیگر مقارن بود، و دگرگونیهای چشمگیر اجتماعی – اقتصادی که حاصل انقلاب کشاورزی بود، و دگرگونیهای اقتصادی ناشی از گسترش انقلاب صنعتی به فرانسه. ایجاد «ملت مسلح» (levee en masse) که اجرای عملیات نظامی در فواصل دوردست را امکانپذیر ساخت طلیعهی گرایشی مستمر به سمت جایگزین ساختن قدرت آتش انبوه به جای نیروی انسانی انبوه در جنگ بود. | | ابوالقاسم کاشانی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و در ۱۶ سالگی به همراه پدرش به سفر حج رفت و پس از آن عازم عتبات در عراق شد در همین سفر او برای تحصیلات مذهبی مقیم نجف اشرف شد. |
|
| |
|
| در«دوران سیستمها» تاکیدها متوجه یکپارچهسازی فنآوری در دل شبکههای پیچیده شد. در این فرایند، هر عنصر فنآوری با دیگر عناصر آن یکپارجه شد: نخست در قالب راهآهن، سپس تلگراف، و پس از آن از طریق فنآوریهای هرچه پیچیدهتر. این دوران با جنگ جهانی دوم و کار بست نوآورانهی ماشین، هوانوردی، و فن آوری ارتباطات دوربرد برای مقاصد نظامی و در قالب جنگ برقآسا (blitzkrieg) به اوج خود رسید.
| | سیدابوالقاسم کاشانی شاگرد میرزاحسین خلیل تهرانی و آخوند خراسانی بود. او ضمن ۹ سال اقامت در نجف بنا به قولی از طرف سیدابوالحسن اصفهانی به درجهی اجتهاد رسید. |
|
| |
|
| با جنگ برقآسا ارتش آلمان توانست تحرک، مانور، و ابتکار راهبردی و عملیاتی را که در طول جنگ جهانی اول جایش در جبههی غرب به شکلی آشکار خالی بود ازنو وارد جنگ سازد. | | اما محمود کاشانی با نقل خاطرهای از پدر خودش اجتهاد او را نفی میکند:<blockquote>«من در شرایطی بودم که از بسیاری از شهرهای ایران مثل قم، کاشان، اصفهان و دیگر شهرها به من مراجعه و درخواست میکردند که رساله بدهم ولی چون من احساس میکردم که با انگلیسیها نبردی در پیش داریم و اگر من در عرصه مرجعیت وارد شوم، از آن عرصه دور خواهم شد، بنابراین از مرجعیت چشمپوشی کردم.»</blockquote>پس از حملهی انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول و اشغال بصره کاشانی به همراه عدهای دیگر فتوای جهاد علیه انگلستان داد و خود نیز به عضویت کمیتهی عالی جنگ در آمد. اما سرانجام این کمیته و عراق تسلیم نیروهای انگلیس شدند. کمیسر عالی جنگ انگلستان خواستار تسلیم سران مقاومت و کاشانی بود که وی مخفی شد و دولت انگلیس حکم اعدام وی را صادر کرد. پس از این شرایط کاشانی با لباس مبدل کردی در دی ۱۲۹۹ وارد ایران شد و ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ به تهران رسید. در ابتدای ورود به هواداری از رضاخان پرداخت و به همین سبب به نمایندگی مجلس موسسان رسید و در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ به پایان سلسله قاجار و آغاز حکومت پهلوی رای داد. با توجه به تمایل رضاخان به آلمان هیتلری کاشانی نیز در همین راستا به فعالیت پرداخت و به عضویت شبکه مخفی آلمان در ایران در آمد، تا اینکه از طرف دولت انگلیس به عنوان ستون پنجم آلمان به همراه ۱۶۴نفر دیگر در گلابدره شمیران بازداشت و به زندانی در کرمانشاه منتقل شد. |
|
| |
|
| از سال ۱۹۴۵ به بعد، اهمیت سیستمها صد چندان شد. به نظر ون کریولد مضمون وحدتبخش این دوره بر خلاف انتظار، نه فنآوری هستهای بلکه «دوران خودکاری» است. داستان واقعی دوران پس از جنگ جهانی دوم این است که «... ابداع اختراعات و آهنگ شتابان نوآوری در زمینهی فنآوری، نتیجهی اصلیاش افزایش چشمگیر حجم اطلاعات لازم برای «هدایت» هر واحد نظامی، گرفتن هر تصمیم، اجرای هر ماموریت، و اجرای هر عملیات، رزم یا جنگ بود». | | در چهاردهمین دورهی مجلس شورای ملی نامش از لیست حذف شد و خودش به زندان روسها در رشت منتقل شد. سال ۱۳۲۴ در حبس خانگی تهران بود و در سال ۱۳۲۵ مسبب درگیری با حزب توده شناخته شد و به خمین تبعید شد. |
|
| |
|
| افزایش حجم اطلاعاتی که باید برای این مقاصد هضم و جذب شود چنان طاقتفرسا شده است که مراکز فرماندهی نظامی تنها با خودکارساختن و رایانهای کردن فرایند گردآوری و توزیع اطلاعات میتوانند از حجم گسترش یافتهی دادهها عقب نمانند.
| | در دی ماه ۱۳۲۵ با نامهنگاری با مصدق خواستار آزادی خود شد که با پادرمیانی مصدق قوامالسلطنه او را رها کرد و همین موضوع زمینه همکاری وی با مصدق شد. وی سپس به نمایندگی مجلس شورا رسید و رهبری معنوی فدائیان اسلام را هم بعهده گرفت. حکم ارتداد و مهدورالدم بودن احمد کسروی توسط وی صادر شد. جمعیتی به نام مجمع مسلمانان مجاهد را در سال ۱۳۲۷ با شرکت محمود شروین و شمس قناتآبادی راهاندازی کرد. پس از ترور [[محمدرضا شاه پهلوی|محمدرضا شاه]] دستگیر و به قلعهی فلکالافلاک فرستاده شد. سپس به لبنان تبعید شد و دوباره با پادرمیانی دکتر محمد مصدق از طریق حسنعلی منصور نخستوزیر وقت در ۲۰ خرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت. |
|
| |
|
| در این هرسه دوره، دگرگونی انقلابی در شیپوهی اجرای جنگ مستلزم بهکارگیری یا تکمیل فنآوریهای جدید نظامی (مانند موتورهای درون سوز و زره پوشها)، یکپارچه ساختن آنها در دل سیستمهای نظامی نو (مانند تانک و موشکهای بالستیک قارهپیما)، اتخاذ مفاهیم عملیاتی مناسب (مانند پیشروی زرهپوشهای و بمباران راهبردی)، و سرانجام، اصلاحات سازمانی لازم (مانند تشکیل لشکرهای تانک پانزر و نیروهای موشکی راهبردی) بوده است. برای تحقق هر انقلاب نظامی، فنآوری به تنهایی کافی نیست، نکته مهمتراین است که سازمانهای نظامی چگونه فنآوری، سیستمهای نظامی، و مفاهیم عملیاتی را پذیرفته و به آنها شکل میدهند.<ref>[http://ensani.ir/file/download/article/20101210125903-749.pdf مقاله انقلاب اطلاعات در آیینه امور نظامی نوشته نورمن سی دیویس]</ref> | | تا قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۰ کمابیش با مصدق همراهی میکرد اما پس از قیام ۳۰ تیر یکسره به سمت دربار متمایل شد. کاشانی و پسرانش سعی در بکارگیری عوامل خود در ارگانهای دولتی در دوران مصدق داشتند تا جاییکه ۱۵۰۰ توصیهنامه از کاشانی و فرزندانش در وزارتخانههای دکتر مصدق جمع شد و به دست دکتر مصدق رسید که همین موضوع زمینه اختلافات و تشدید آن شد. |
|
| |
|
| به عقیدهی آیور گراتان-گینس (به انگلیسی: Ivor Grattan-Guinness) از اواسط قرن ۱۶ میتوانیم شواهد و نمونههایی در مورد «فرایند» شکلگیری استراتژی بیابیم. | | کاشانی در یک غرور کاذب لقب «شیر پامنار» را که روزنامه انگلیسی تایمز لندن به وی داده بود را تبلیغ و ترویج میکرد و خود را رهبر مسلمانان جهان مینامید. با آشکار شدن اختلافات مصدق و کاشانی به خصوص بعد از عزل مصدق، دربار رابطهی نزدیک و صمیمی با کاشانی برقرار کرد و کاشانی پس از دستگیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، در جراید و روزنامهها مصدق را خائن و مستحق مرگ خواند و سرنوشت او را نشانهی عدل الهی دانست. |
|
| |
|
| در دوره معاصر نیز سیر تحول تفکر نظامی را میتوان در قالب سه مقطع مورد بررسی قرار داد. | | پس از نخستوزیری زاهدی، ابوالقاسم کاشانی خانهنشین شد و به بازی گرفته نمیشد. کاشانی نامهای مخفیانه به دوایت آیزنهاور نوشت و در آن از وضع بد اقتصادی و بیکاری و فقدان آزادی بیان و زیر نظر پلیس بودن شکایت کرد و از اینکه آمریکا الگوی کشورهای امپریالیستی را دنبال نمیکند ابراز خرسندی کرد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-43053577 سایت بیبیسی فارسی]</ref> کاشانی در همین دوران طی چند مصاحبه به زاهدی اعتراض کرد که باعث بازداشت مجددش گردید. |
|
| |
|
| ۱- دوره مدرن: از قرن ۱۹ تا پایان جنگ جهانی دوم
| | سال ۱۳۳۴ در مراسم درگذشت فرزند کاشانی، حسین علاء نخستوزیر مورد سوءقصد فدائیان اسلام واقع شد که نافرجام بود اما موجب اعدام سران این گروه از جمله نواب صفوی شد. روز پس از اعدام نواب صفوی، کاشانی بجرم مشارکت در قتل رزمآرا بازداشت گردید و پس از سه ماه با پادرمیانی حائریزاده و بروجردی و بهبهانی بطور مشروط آزاد شد. |
|
| |
|
| ۲- دوران مدرن معاصر: از اواسط قرن ۲۰ تا پایان جنگ سرد در ابتدای دهه ۱۹۹۰.
| | === کاشانی و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ === |
| | ابوالقاسم کاشانی، در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فعالانه شرکت داشت و در برابر خدمات خود پول و امتیازاتی از سازمان سیا دریافت کرد. در سندی از کودتاچیان افشا شده که آخوند ابوالقاسم کاشانی و محمد بهبهانی مبلغ ۸۰۰ هزار ریال برای مشارکت در کودتا ار سیا دریافت کردهاند. |
|
| |
|
| ۳- دوران پسا مدرن یا پستمدرن: که ناظر به تحولات دوره پس از جنگ سرد است.<ref>[https://basirat.ir/fa/news/266213/%d9%85%d8%a7%d9%87%db%8c%d8%aa-%d9%88-%d9%85%d8%a4%d9%84%d9%81%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%aa%da%98%db%8c-%d9%86%d8%b8%d8%a7%d9%85%db%8c مقاله ماهیت و مولفههای استراتژی نظامی] </ref><span dir="RTL"></span>
| | سایت بیبیسی فارسی با انتشار دو سند دستنویس که یکی صورتحسابهای کودتای ۲۸ مرداد از میان اسناد اردشیر زاهدی فرزند سرلشکر فضلالله زاهدی عامل اصلی کودتا اهدایی به موسسه هوور دانشگاه استانفورد است این مطلب را افشا کرد. |
| == تعریف علمی استراتژی ==
| |
| طبق تعریف لغت نامه وبستر،
| |
|
| |
|
| «استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.»<ref>[https://www.merriam-webster.com/dictionary/strategy سایت لغتنامه وبستر]</ref>
| | طبق این اسناد کاشانی و بهبهانی ۸۰۰ هزار ریال و شعبان بیمخ (جعفری) و لمپنهای همراهش مانند طیب حاجرضایی ۲۰۰ هزار ریال دریافت کردهاند. |
|
| |
|
| دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامهریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید میکند.
| | سهم وعاظ مختلف ۵۰۰ هزار ریال که به محمدتقی فلسفی محمدرضا پهلوی ۱۰ هزار تومان جداگانه پرداخته است. در این سند ثبت شد که توسط مساجد ۲۰ هزار تومان خرج شد. |
| | [[پرونده:کاشانی و لوئی هندرسون.jpg|جایگزین=کاشانی و لوئی هندرسون.jpg|بندانگشتی|'''کاشانی و لوئی هندرسون''' ]] |
| | همچنین این اسناد از توزیع ۱۵ تن کاغذ بین مطبوعات در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۴ با هزینه ۳۰۰ هزار ریال حکایت دارند. |
|
| |
|
| اگرمجموعهای از آگاهیها و اطلاعات منظم درباره یک یا چند موضوع را (علم) بنامیم و مهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر) باشد، استراتژی؛ آگاهیهای منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدفهای مورد نظر نشان میدهد. بنابراین، استراتژی علم است؛ اما همه کسانی که از علم استراتژی آگاهی دارند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، فقط کسانی که مهارت کافی در این زمینه دارند، میتوانند از استراتژی استفاده کنند، پس به یک معنا، استراتژی نوعی هنر است. خلاصه آنکه، استراتژی هم علم و هم هنر است.
| | این مبالغ بجز انعامهای مختلف است که از طرف دولت وقت پرداخت میشد. |
|
| |
|
| استراتژی فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ، نیز معنا شده است.
| | سیدابوالقاسم کاشانی پس از کودتای ۲۸ مرداد تلگراف تبریکی به شاه فرستاد و بازگشت وی به قدرت را تبریک گفت. ۲ هفته بعد در مصاحبه با محسن مومن خبرنگار مقیم بغداد روزنامه مصری اخبارالیوم، اشتباه بزرگ مصدق را تلاش در جهت برقراری جمهوریت برشمرد و گفت: <blockquote>«مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. مصدق چهار ماه قبل میخواست که شاه را از ایران اخراج نماید ولی من نامهای به شاه نوشته و از او خواستم که از مسافرت خودداری نماید و شاه هم موقتاً از فکر مسافرت منصرف شد. یک هفته قبل، مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت.» </blockquote>و در پاسخ سوال روزنامهی مصری مبنی بر اینکه: آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشت بود؟ گفت: <blockquote>«خداوند عادل است و آن جه امروز بر مصدق گذشته است نتیجهی عدل خداوندی است.» |
|
| |
|
| استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود:
| | «این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده است. تمام هم و غم من این شده بود که مردم فریاد بزنند زندهباد مصدق، مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.» [[پرونده:سند درخواست کمک مالی کاشانی.JPG|جایگزین=سند درخواست کمک مالی کاشانی از آمریکا|بندانگشتی|'''سند درخواست کمک مالی کاشانی از آمریکا''']] |
|
| |
|
| فن و علم توسعه و بهکارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست.
| | «مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.» </blockquote> |
|
| |
|
| هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد.
| |
|
| |
|
| تعریف ستاد مشترک ارتش ایالات متحده:
| |
|
| |
|
| «استراتژی نظامی عبارت است از فن و علم بکارگیری قوای نظامی یک ملت برای تأمین اهداف سیاست ملی از طریق استفاده از قوای نظامی و یا تهدید به زور.»<ref>فرهنگ اصطلاحات نظامی، بخش دفاعی، از انتشارات ستاد مشترک ارتش امریکا - چاپخانه دولتی ایالات متحده - واشنگتن صفحه ۲۳۲</ref>
| | ترجمه این مصاحبه در کیهان ۱۷ شهریور ۱۳۳۲ منتشر شد. |
|
| |
|
| پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند.
| |
|
| |
|
| وزارت دفاع فرانسه استراتژی را هم برای جنگ و هم صلح میداند.
| |
|
| |
|
| === استراتژیستهای برجسته ===
| |
| در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان میدانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامهای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.
| |
|
| |
|
| در چین باستان: سون تزو (Sun Tzu ؛ ۵۵۴ تا ۴۷۰ قبل از میلاد) متفکر برجسته استراتژي است. سون تزو در کتاب خود بنام هنر جنگ (حدود پانصد سال قبل از میلاد) بر نقش فریب در جنگ تأکید میکند او به این موضوع پرداخت که هدف پیروزی نابودی فیزیکی کلی دشمن نیست بلکه از بین بردن اداره مقاومت و کنترل ذهنی و فیزیکی وی میباشد که بعدها مائوتسه دون در چین از آن استفاده کرد.
| |
|
| |
|
| در غرب باستان: از اسکندر مقدونی بعنوان پیشتاز علوم نظامی و بکارگیری استراتژی نظامی نام برده میشود .
| |
|
| |
|
| و از سایرین توسیدید (۴۶۰ تا۴۰۴ قبل میلاد) را میتوان نام برد که در جنگهاي پلوپونز ژنرال ارتش آتن بود ولی بدلیل شکست و ناکامی عزل و تبعید شد که بعد از آن تاریخ جنگهای پلوپونز را نگاشته است. توسیدید بهعنوان اولین نویسنده مهم در مسائل جنگ در غرب شناخته میشود.
| |
|
| |
|
| او به سه مفهوم موازنه قدرت، بازدارندگی و تحدید جنگ پرداخت .
| |
|
| |
|
| کارل فون کلاوزِویتس (''Carl von Clausewitz'' ؛ ۱۸۳۱–۱۷۸۰): در بحث ارجحیت هر کدام از این عوامل تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیمگیری در مورد حجم و اندازهی نیروهای نظامی میباشد.
| |
|
| |
|
| هلموت کارل فون مولتکه (Helmuth Karl Bernhard Graf von Moltke ؛ ۱۸۹۱ - ۱۸۰۰):
| |
|
| |
|
| آلفرد فون شلیفن (Alfred von Schlieffen ؛ ۱۹۱۳ - ۱۸۳۳): راهبرد پرداز جنگ در دو جبهه که ارتش آلمان نازی آن را در جنگ جهانی دوم بکار گرفت.
| |
|
| |
|
| فردریش ویلهلم لودندورف (Erich Friedrich Wilhelm Ludendorff ؛ ۱۹۳۷ – ۱۸۶۵):
| |
|
| |
|
| جی اف سی فولر (انگلیسی: John Frederick Charles Fuller ؛ ۱۹۶۶ - ۱۸۷۸): در تعریف جنگافزار کلیدی و نقش آن در تعیین استراتژی میگوید: با هر دگرگونی تسلیحاتی باید سازمانها و تاکتیکها هم دگرگون شود. در این حال باید تعیین کرد که کدام جنگافزار دست بالا را دارد و دیگر سلاحها را بر گرداگرد آن آرایش داد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که جنگافزار کلیدی لزوما همان جنگافزار تعیین کننده در رزمگاه نیست. آنچه یک جنگافزار را کلیدی میسازد توانایی بی اثر کردن یا برهم زدن تاکتیکهای دشمن وبدین ترتیب مهیا ساختن زمینهی کاربرد قاطعانهی دیگر جنگافزارها است.
| |
|
| |
|
| دریک کلام، جنگافزار کلیدی ضرب آهنگ تاکتیکی را معین میکند. کلید بهره برداری از انقلاب معاصر در امور نظامی در تشخیص درست سیستمی است. که در این دوران جدید «جنگافزار کلیدی» میباشد.
| | بعد از این اظهارات، روزنامه های طرفدار دولت همراه با روزنامه های حزب توده به طور آشکار شروع به مخالفت های گسترده با وی برخاستند. این اختلاف نظرها سرانجام ائتلاف سیاسی بین گروه های مذهبی و جبهه ملی را بر هم زد. و اقدامات مصدق در خصوص رفراندم و انحلال مجلس هفدهم با واکنش شدید آیت الله کاشانی را در پی داشت و اعلامیه ای هم به همین مناسب صادر کرد و مصدق را فردی قدرت طلب نامید و هشدار داد «نخست وزیر راه را برای تحکیم دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموار می سازد و قصد دارد به زور سر نیزه رفراندم ترتیب دهد.» همچنین وی انحلال مجلس را خیانت و خلاف شرع اسلام دانست. |
|
| |
|
| لیدل هارت (Liddell hart): استراتژی عبارت است از هنر توزیع و استفاده از ابزار نظامی برای انجام مقاصد سیاسی.
| | موضوع اختیارات و لوایح قانونی دکتر مصدق و همچنین شرح استعفای دکتر مصدق در سال 1331 در '''کتاب اختیارات، لوایح قانونی دکتر مصدق''' نوشته آقای مسعود کوهستانی نژاد به طور مفصل و جامع بر طبق مستندات تاریخی شرح داده شده است. پیشنهاد می شود این کتاب را مطالعه نمایید. |
|
| |
|
| برنارد برودی (Bernard Brodie؛ ۱۹۰۷ – ۱۹۸۹): خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه میشود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عینحال از بیاعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.
| | در برخی موارد، کاشانی به گروههایی که مخالف سیاستهای مصدق بودند، نزدیک شد. به عنوان مثال، در دورانهایی که فداییان اسلام و دیگر گروههای مذهبی و سیاسی به فعالیتهای ضد دولتی پرداختند، کاشانی از آنها حمایت کرد و این امر به شدت بر روابط میان او و مصدق تأثیر گذاشت. |
|
| |
|
| هانری جومینی (Antoine-Henri, Baron Jomini ؛ ۱۸۶۹ - ۱۷۷۹): اثر او بهنام ظرایف هنر جنگ حاوی تجارب جنگهای ناپلئونی بود.
| | == سخنان برتولت برشت == |
|
| |
|
| هدلی بول (Hedley bull): استراتژی بهره جستن از زور و نیروی نظامی به منظور کسب اهداف مفروض سیاسی میباشد.
| |
|
| |
|
| کالین گری (Collin gray) معتقد است: استراتژی رابطهی بین قدرت نظامی و هدف نظامی است؛
| |
|
| |
|
| آندره بیو فره (Andre bedufre) مدعی است: استراتژی هنر دیالکتیک دو ارادهی متقابل است که برای حل مجادلهی خویش از زور استفاده میکنند.
| | مصدق پس از کودتا به زندان افتاد و کاشانی نیز به مرور از صحنه سیاسی کنار رفت. بعدها نیز از مصدق به نیکی و تاسف یاد کرد و در جلسه ای منزل دامادش آقای گرامی ضمن تمجید از دکتر مصدق و ذکر خدمات او گفت «تاکنون هیچ دولتی به اندازه دولت مصدق به این کشور خدمت نکرده ولی افسوس که در اواخر اطرافیان، او را منحرف نمودند.» |
|
| |
|
| لوئیز هال (Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است.
| |
|
| |
|
| ژنرال ماکسول دی. تایلور (انگلیسی: Maxwell D. Taylor؛ ۲۶ اوت ۱۹۰۱ – ۱۹ آوریل ۱۹۸۷):
| |
|
| |
|
| استراتژی برابر است با اهداف (آنچه که هر فرد برای نیل به آنها میکوشد)، بعلاوه روشها (شیوههای عمل)، بعلاوه ابزار (وسیلههایی که از طریق آنها میتوان به یک هدف دست یافت).
| |
|
| |
|
| با توجه به تصویر کلی ما از استراتژی (استراتژی= اهداف+ روشها+ ابزار) این رهیافت را به استراتژی نظامی نیز میتوان تعمیم داد؛ اهداف به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته میشود. منظور از روشها شیوههای گوناگون برنامهریزی نیروی نظامی میباشد. در حقیقت، این روش برای محک سلسله اعمال تعیین شده برای نیل به اهداف نظامی میباشد؛ این سلسه اعمال به عنوان «عقاید استراتژیک نظامی» تلقی میشود. «ابزار» به منابع نظامی (مشمولین، ادوات، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره) مورد نیاز برای انجام مأ موریت اشاره دارد. این مقدمات ما را به این نتیجهگیری که « استراتژی نظامی مساوی است با حاصل جمع اهداف نظامی و عقاید استراتژیک نظامی و منابع نظامی» رهنمون میشود. عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را میتوان مأموریت یا وظیفه ویژهای که تمام تلاشهای نظامی در راه انجام آن بکار برده میشود، تعریف کرد: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۵]</ref>
| | واقعیت این است که اختلافات میان کاشانی و مصدق، به ویژه در ماههای منتهی به کودتا، یکی از عوامل کلیدی در تضعیف جنبش ملی شدن نفت و بازگشت قدرت به محمدرضا شاه پهلوی بود. این کودتا نه تنها به سقوط دولت مصدق انجامید، بلکه نقش و جایگاه کاشانی را نیز در تاریخ سیاسی ایران به شدت تحت تأثیر قرار داد. |
|
| |
|
| مارشال سوکولوفسکی و سرلشگر چرنینکو:<span dir="RTL"></span>«استراتژی نظامی به مثابه یک علم عبارت است از تعیین ماهیت، خصوصیات و شرایط وقوع انواع جنگها؛ تئوری تشکیلات نیروهای مسلح، ساختار آنها و توسعه یک سیستم تجهیزات نظامی و تسلیحاتی؛ تئوری برنامهریزی استراتژیکی؛ تئوری قشونآرایی استراتژیکی، برقراری گروهبندی استراتژیکی و حفظ آمادگی جنگی نیروهای مسلح؛ تئوری آمادگی اقتصادی کشور و به طور کلی برای جنگ در تمام جهات که شامل آماده ساختن مردم از جنبههای روحی و حفظ آرامش نیز میشود؛ همینطور تهیه ذخایر پشتیبانی از نظر اسلحه و مهمات، تجهیزات جنگ و سایر منابع مادی؛ توسعۀ روشهای رهبری و هدایت مبارزات نظامی و انواع و اشکال عملیات استراتژیکی؛ مشخص ساختن اشکال و روشهای رهبری استراتژیکی نیروهای مسلح و توسعه سیستمهای فرماندهی؛ مطالعه و تحلیل و شناخت دشمن احتمالی؛ تئوری جاسوسی استراتژیکی و بالاخره تئوری نتایج ممکن از جنگ.»
| | آیتالله کاشانی و فداییان اسلام |
|
| |
|
| در تقسیمبندی استراتژیهای مختلف نظامی اتفاقنظری بین دانشمندان علم روابط بینالملل و جامعهشناسان نظامی وجود ندارد.<span dir="RTL"></span><blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا می کنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش می آید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمیپسندد.»<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۷]</ref></blockquote>همچنین نباید نقشها و مشارکتهای بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شده اند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژیهایی که اتخاذ می کنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص میشود در استراتژیهای عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژیهای با دامنه گسترده تر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوه های بکارگیری آنها را مشخص میسازد.
| | آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و فداییان اسلام رابطهای پیچیده و چندوجهی داشتند. فداییان اسلام، در دهه ۱۳۳۰ شمسی تحت رهبری نواب صفوی فعالیت میکردند و نقشی مهمی نیز در تحولات سیاسی و دینی آن دوره ایفا کردند. رابطه آیتالله کاشانی با این گروه و تاثیر آنها بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایران، یکی از جنبههای برجسته تاریخ معاصر ایران است. آنها به ویژه با اشخاص و گروههایی که به نظرشان مخالف اصول اسلامی بودند، مقابله میکردند. |
|
| |
|
| امنیت ملی که متضمن حیاتی ترین منافع است از طریق سه پایهای که استراتژی نظامی نام دارد، حمایت میشود این سهپایه عبارتند از اهداف، عقاید و منابع.
| | ارتباط فداییان اسلام با آیتالله کاشانی |
|
| |
|
| میان این سه پایه باید حالت تعادل برقرار باشد وگرنه امنیت ملی ممکن است به خطر بیفتد. اگر منابع نظامی با عقاید استراتژیک سازگار نباشد یا تعهدات با قابلیتهای نظامی متناسب نباشند، ممکن است دچار مشکل شویم.
| | آیتالله کاشانی در آغاز، به نوعی حمایت از فداییان اسلام داشت. او در دورهای که این گروه در مبارزه با نفوذ خارجی و فساد داخلی فعال بود، به نوعی از فعالیتهای آنها پشتیبانی میکرد. فداییان اسلام در آن زمان به عنوان گروهی که در زمینه مبارزه با فساد و تلاش برای حفظ اصول اسلامی فعالیت میکرد، نظر آیتالله کاشانی را جلب کرده بودند. با گذشت زمان، رابطه آیتالله کاشانی و فداییان اسلام دچار تیرهگی شد. اختلافات میان کاشانی و فداییان اسلام به ویژه به دلیل روشهای متفاوت در پیگیری اهداف سیاسی و مذهبی بود. فداییان اسلام به فعالیتهای خشن و انقلابی تمایل داشتند، در حالی که آیتالله کاشانی بیشتر به سیاستهای مذهبی و ملیگرایانه تمایل داشت و به دنبال حفظ وحدت ملی و دینی بود. |
|
| |
|
| بطور خلاصه، استراتژی نظامی شامل:
| | هرچند کاشانی به طور مستقیم به فداییان اسلام دستور نداده بود، اما تأثیرات متقابل میان آنها و فعالیتهای سیاسی کاشانی در این دوره وجود داشت. فداییان اسلام به عنوان یک نیروی مذهبی و انقلابی، در برخی مواقع به عنوان پشتیبان کاشانی در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی عمل کردند. اما این رابطه به دلیل اختلافات فکری و سیاسی به سرعت دچار تنش شد. در برخی از مواقع، فداییان اسلام از حمایت آیتالله کاشانی در مبارزات سیاسی خود بهرهبرداری کردند. آنها به طور فعال در مبارزات علیه استبداد شاه و فساد دولتی مشارکت داشتند و در این راستا، از نفوذ کاشانی و دیگر روحانیون برجسته استفاده کردند. |
|
| |
|
| ۱- استقرار و تعیین اهداف نظامی
| | رابطه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و فداییان اسلام به دلیل تفاوتهای دیدگاه و روشهای عملیاتی آنها، پیچیده و چندلایه بود. در حالی که کاشانی در برخی مواقع از فعالیتهای مذهبی و انقلابی فداییان اسلام پشتیبانی کرد، اختلافات فکری و سیاسی به تدریج به تیرگی این رابطه انجامید. فداییان اسلام با روشهای انقلابی و خشن خود، و کاشانی با رویکردهای مذهبی و ملیگرایانه، هر دو در تحولات سیاسی ایران آن دوره نقش داشتند، اما همزمان با وجود اختلافات و تنشهای متعدد، نتوانستند به طور کامل با یکدیگر هماهنگ شوند. |
|
| |
|
| ۲-فرمول بندی عقاید استراتژیک نظامی برای تحقق اهداف
| | نامههای آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق |
|
| |
|
| ۳-بکارگیری منابع نظامی برای اجرای عقاید مذکور
| | نامههای آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق بخشی مهم از تاریخ سیاسی ایران در دوران ملی شدن نفت و پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هستند. این نامهها نشاندهنده روابط پیچیده و در حال تغییر میان این دو شخصیت برجسته و همچنین نگرانیها و توصیههای آیتالله کاشانی در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور بودند. |
|
| |
|
| هر کدام از این عناصر با دیگری ناهماهنگ باشد، امنیت ملی ما به خطر خواهد افتاد.
| | آیتالله کاشانی در نامههای خود به دکتر مصدق، بارها توصیهها و هشدارهایی درباره مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشور ارائه داد. او به ویژه نسبت به تهدیدات داخلی و خارجی نسبت به دولت مصدق هشدار میداد و از مصدق میخواست که اقدامات قاطعی برای مقابله با این تهدیدات انجام دهد. |
|
| |
|
| کشوری میتواند دارای استراتژی فعال باشد، که ابزار اعمال (قدرت ملی) آن را نیز داشته باشد؛ در غیر این صورت، استراتژی کشور ناگزیر دفاعی یا واکنشی خواهد بود.
| | کاشانی در برخی از نامههای خود به مصدق، انتقادات خود را نسبت به سیاستهای اقتصادی و داخلی دولت مصدق بیان کرد. او به ویژه به کاهش بودجه نظامی و مشکلات اقتصادی کشور انتقاد داشت و معتقد بود که این سیاستها باعث تضعیف موقعیت دولت و ایجاد زمینههای مساعد برای کودتا خواهد شد. |
| === تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
| |
| تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در میآید تا به هدفهای مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق مییابد.
| |
|
| |
|
| === تعریف مناطق استراتژیک ===
| | در دورههای مختلف، نامههای کاشانی نشاندهنده تغییرات در سطح حمایت و انتقاد او از مصدق بودند. در حالی که در ابتدا کاشانی به شدت از دولت مصدق پشتیبانی میکرد، به تدریج به دلیل اختلافات سیاسی و مدیریتی، از حمایت خود فاصله گرفت. این تغییرات در نامههای او به وضوح قابل مشاهده است. |
| مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : در اصطلاح، منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:
| |
|
| |
|
| واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.
| | آیتالله کاشانی در نامههای خود به مصدق، به اهمیت جلب حمایت عمومی و بسیج مردم برای تقویت دولت و مقابله با فشارهای داخلی و خارجی تأکید میکرد. او معتقد بود که حمایت مردمی میتواند به تثبیت موقعیت دولت و مقاومت در برابر تهدیدات کمک کند. |
|
| |
|
| موقعیت تجاری و بازرگانی <blockquote>نظریهی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی میپردازد:</blockquote><blockquote>مکیندر اولین بار نظریهی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقالهای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافیدانان مطرح کرد. این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمانهای دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال میکرد در کرهی زمین این منطقه (هارتلند) قویترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه میدهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریهی مکیندر، جزیرهی جهان از سه قارهی به هم پیوستهی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل میشود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشدهاند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی میتوان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیله ی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیلهی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل میشوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش می یابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه میتپد... مکیندر ایران را به دو بخش تقسیم میکند: از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزو هارتلند یا قلب زمین و از البرز به سمت جنوب را جزو هلال داخلی میداند. <ref>[http://journals.ihu.ac.ir/article_203240_12d97faa6c97f025605cb1e517036867.pdf مجله سیاست دفاعی شماره ۹۱ صفحه ۱۰۴ تا ۱۰۶]</ref> </blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ مینگریست.</blockquote>
| | نامههای آیتالله کاشانی به دکتر محمد مصدق نشاندهنده عمق و پیچیدگی روابط میان این دو شخصیت و تأثیرات آنها بر تحولات سیاسی ایران در آن دوران است. این نامهها همچنین به وضوح نشان میدهند که اختلافات و نگرانیهای کاشانی در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور چگونه به تدریج به تضعیف دولت مصدق و ایجاد زمینههای سقوط دولت مصدق کمک کردند. |
|
| |
|
| == انواع استراتژی ==
| |
| === تقسیمبندی استراتژی از نظرتاریخی ===
| |
| <blockquote>از نظر استراتژیستهای قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین میشود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمینهای جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمینهای مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمینهای حاشیهای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمینهایی که به منزله ی کمربند شکننده اند.<ref>کتاب مسائل نظامی و استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷</ref></blockquote><blockquote>نتیجه:</blockquote>
| |
|
| |
|
| ==== مکتب دریایی یا استراتژی دریایی ==== | | ==مرگ سیدابوالقاسم کاشانی== |
| <blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرتزمینی در دورههای طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote>
| | پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیتالله کاشانی به تدریج از عرصه سیاسی کنار رفت و به فعالیتهای مذهبی خود ادامه داد. کاشانی سال ۱۳۴۰ برای درمان بیماری پروستات خود به آلمان رفت اما معالجات ثمربخش نبود و او در مراجعت به ایران در اسفند ۱۳۴۰ در منزل خود درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. |
| ==== استراتژی برتری دریایی ====
| |
| آلفرد تایر ماهان (Alfred Mahan) آمریکایی با نوشتن کتابی با عنوان تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ (۱۸۹۰) نیروی دریایی را در طول تاریخ عامل اصلی وتعیین کنندهی یک کشور بر مناطق دیگر تلقی کرد.
| |
|
| |
|
| استراتژی اصلی نیروی دریایی به نام «تسلط بر دریا» بدین معنی است که یک قدرت دریایی قادر است ضمن پیشگیری از استفاده دشمن از راههای دریایی برای حمل ونقل، این استفاده را برای خود محفوظ نگه دارد. و با حفظ برتری هژمونی خود را اعمال کند.<blockquote>هنگامی که قدرتزمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاههای قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.</blockquote><blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکههای راه آهن و راههایزمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریاها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قارهای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین تودهی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست میآورد که میتواند بزرگترین قدرتها را اعمال کند؛ این تودهی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر میگیرد.</blockquote><blockquote>مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیرهی جهان را در اختیار گیرند.</blockquote><blockquote>جزیرهی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمینهای حاشیهای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.</blockquote>
| | === دیدار خمینی و کاشانی === |
| | روحالله خمینی، همواره از شیخ فضلالله نوری و ابوالقاسم کاشانی در سخنرانیهای خود تعریف میکرد و آنها را الگوی خود میدانست. |
|
| |
|
| ==== مکتب سنتی، یعنی استراتژیهای زمینی ====
| | شیخ فضلالله محلاتی، درباره آخرین دیدار آنها میگوید: <blockquote>«وقتی آیتالله کاشانی بیمار بود در خانهای در دزاشیب استراحت میکردند و امام تهران بودند، من با ماشین یکی از رفقا رفتیم امام را سوار کردیم، بردیم دیدن مرحوم آیتالله کاشانی. وقتی رفتیم ایشان روی تختخواب خوابیده بود. امام پای تخت نشستند، دست مرحوم آیتالله کاشانی را گرفتند، آستینشان را بالا زدند و دستشان را مدتی نگه داشتند و برای آیتالله کاشانی دعا خواندند. آیتالله کاشانی به همان لهجه خودشان خطاب به امام فرمودند میدانید که من اهل تملق نیستم. به جدم قسم شما خیرالموجودین و امید ملت هستید. شما را در بین مراجع از همه بهتر میدانم و این اعتقاد من است. خلاصه قریب به این مضمون مرحوم آیتالله کاشانی مطالبی بیان فرمودند.» </blockquote> |
| <span dir="RTL"></span> | |
|
| |
|
| ==== انواع استراتژی با توجه به میدانهای نبرد ====
| |
|
| |
|
| ==== استراتژی برتری قارهای یا زمینی ==== | | ==منابع== |
| نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلازویتس، آنتونی هنری دو ژومنی، سون تزو و بیسیل لیدل هارت واضعان استراتژی قارهای یا زمینی میباشند.
| |
|
| |
|
| این مکتب به جنگ زمینی بین ارتشها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.
| |
|
| |
| ماکیاولی، ژومنی و کلازویتس به عنوان استراتژیستهای «جنگ آفندی» و «رویکرد مستقیم» توصیف میشوند، در حالی که از لیدل هارت و سون تزو به عنوان استراتژی پردازان «جنگ محدود یا پدافندی» و «رویکرد غیرمستقیم» نام برده میشود.
| |
|
| |
| استرتژیستهای جنگ آفندی و «استراتژی با رویکرد مستقیم» به عقاید طرحشده توسط کلازویتس پایبند بودند. آرایی به این مضمون که هدف نهایی جنگ منهدم ساختن نیروی نظامی دشمن بوده و نیروی دریایی و هوایی اصولا برای این منظور موجودیت مییابند که حمل ونقل نیرو ها به منطقهی درگیری را انجام داده و از ایشان در موقعیت درگیری پشتیبانی کنند.
| |
|
| |
| دیدگاه ماکیاولی در رابطه با جنگ:
| |
| * جنگ فعالیتی مهم در زندگی سیاسی است
| |
| * وجود کشمکش و بی ثباتی ها به ماهیت و روشهای جنگ شکل میبخشد.
| |
| * هدف جنگ باید شکست کلی دشمن باشد.
| |
| * جنگ باید «کوتاه و قاطع» باشد. جنگ باید تا حد امکان بلافاصله پس از حصول یک نتیجه قطعی و روشن خاتمه یابد.
| |
| * از آنجایی که همه چیز به نتیجه ی نبرد بستگی دارد، برای حصول اطمینان از کسب پیروزی هرآنچه مقدور و میسر است باید انجام پذیرد، از جمله بهره گیری کامل از نیرو ها حتی اگر توان دشمن پایین تر به نظر برسد.
| |
| * نبرد سرنوشتساز باید هدف همهی عملیاتهای نظامی بوده، هر عملیات باید هماهنگ و طرحریزی شده صورت پذیرد.
| |
| * فرماندهی باید در دست یک شخص باشد
| |
| * موفقیت نظامی به نظم و انضباط وابسته است.
| |
| * میان مقامات و نهادهای سیاسی و نظامی باید رابطهای نزدیک و هماهنگ وجود داشته باشد.
| |
| * در نهایت این که مزدوران نمیتوانند پیروزی را تضمین کنند. یک کشور باید «ارتش بومی»داشته باشد.
| |
|
| |
| ==== مکتب مدرن نظامی ====
| |
|
| |
| ==== استراتژی برتری هوایی، فضایی ====
| |
| هواداران اصلی و اولیهی قدرت هوایی عبارتند از: گویلو دوهت (guilo douhet,۱۸۶۹- ۱۹۳۰) از ایتالیا، ویلیم (بیلی) میچل(Billy Mitchell,۱۸۷۹- ۱۹۳۶) از آمریکا، هیو ترنچارد (Hugh trenchard,۱۸۷۳- ۱۹۵۶) از انگلیس و الکساندر دو سورسکی (Alexander de seversky,۱۸۹۴- ۱۹۷۴) از روسیه.
| |
|
| |
| دلیل اطلاق طرفداران اولیه به این اشخاص آنست که ایشان عقاید خود را در زمانی شکل دادند(یعنی دقیقا پس از جنگ جهانی اول) که در رابطه با بهرهگیری از هواپیما به منظور مقاصد نظامی تجارب اندکی وجود داشت.
| |
|
| |
| آنها معتقد بودند که سرنوشت جنگهای آینده، نه بر روی زمین و در جنگ سنگر به سنگر، بلکه بالا و در هوا تعیین خواهد شد.
| |
|
| |
| == استراتژی مبارزه انقلابی ==
| |
| جنگهای انقلابی از مناقشات متعارف بین دو یا چند کشور متفاوتند، جنگهای انقلابی جنگهایی داخلی هستند.
| |
|
| |
| هدف اصلی جنگهای انقلابی بدست گرفتن قدرت سیاسی با استفاده از نیروهای نظامی است، و همچنین انهدام نهادهای جامعهی کنونی و سمبلهای آن و جایگزین ساختن یک ساختار دموکراتیک است.
| |
|
| |
| مارکس (marx)
| |
|
| |
| لنین (Lenin) - راهبردپرداز، استراتژی قیام مسلحانه
| |
|
| |
| مائو تسهتونگ (maotse-tung) - راهبردپرداز، استراتژی جنگآزادیبخش و محاصره شهرها از طریق روستا
| |
|
| |
| هوشی مینه (ho chi minh) ـ راهبردپرداز، نبرد آزادیبخش ملی
| |
|
| |
| چهگوارا (che Guevara) ـ راهبردپرداز کانون شورشی
| |
|
| |
| رهبران و طرفداران برجستهی این نوع جنگ بودند و به آن عمل میکردند.
| |
|
| |
| اولین علت جنگ انقلابی سرکوب مردم و نارضایتی عمومی گسترده میباشد. مائو تسهتونگ گفت: جنگ انقلابی جنگ تودههاست، اجرای آن تنها به وسیلهی بسیج تودهها و تکیه بر آنها امکانپذیر است. به علاوه جنگ انقلابی هیچگاه به عملیات نظامی محدود نمیشود. جنگ انقلابی میتواند شکلهای گوناگونی به خود بگیرد:
| |
|
| |
| جنگهای آزادیخواهانهی ملی، و اقدامات مسلحانه به منظور سرنگون ساختن یک سیستم سیاسی اجتماعی مستقر، جنگداخلی، جنگ چریکی، شورش، جنگهای محدود.
| |
|
| |
| طرفداران این مکتب اصول استراتژیک جنگ انقلابی را به سان تزو نسبت میدهند. محبوبیت سان تزو در دوران معاصر بهدلیل انقلابات پیروز در قرن بیستم، به ویژه مبارزات مائو تسهتونگ در چین و هوشیمینه در ویتنام است.<blockquote>سان تزو در این رابط میگوید: «از صف آرایی پرهزینه نیرو و تجهیزات پرهیز نمایید، به نقطهی ضعف دشمن حمله کنید، با اختفا در تپهها، جنگلها یا در میان تودهی مردم از تعقیب دشمن بگریزید، غذا و نیازهای خود را از دشمن مصادره کنید»،</blockquote>میتوان گفت سان تزو اساس و پایهی جنگ انقلابی را بنیان نهاده است.<blockquote>همهی دلایل ارائه شده از سون تزو مبنی بر اینکه یک کشور را باید سالم و دست نخورده به دست آورد برای مائو تسهتونگ به عنوان یک انقلابی حجت بود.</blockquote><blockquote>دقیقا به مانند نظریات سون تزو، عقاید نظامی مائو نیز در هالهای از سادگی قرار داشت: «وقتی دشمن پیش روی مینماید، عقبنشینی کن، زمانی که دشمن متوقف میشود، پیشروی کن. هنگامی که دشمن در پی خودداری از نبرد است، حمله کن؛ وقتی که دشمن عقب نشینی میکند، او را تعقیب نما.»</blockquote>جنگ انقلابی عموما ابزار نیروی ضعیف (از نظر نظامی) علیه نیروی مسلط و قوی میباشد. این که انقلابیون به جنگ چریکی رو میآورند بیانگر درک ایشان از این حقیقت است که رقیب آنها به لحاظ نظامی قویتر است.
| |
|
| |
| در واقع در استراتژی این گونه جنگها با دامنهی گسترده، استفاده از هر نوع نیرو و سلاح مجاز است و به هیچوجه همانند جنگهای منظم علاقهای به رویارویی با دشمن در آن دیده نمیشود بلکه فعالیت چریک بیشتر غافلگیری، جنگ و گریز و وارد کردن ضربات نابود کننده از پشت جبهه است. ویژهگیهای استراتژی جنگهای دامنهدار چریکی عبارتند از: تغییر مداوم میدان نبرد، سیستم سلاحها و تاکتیکهای عملی به منظور سر در گم کردن دشمن، بر هم زدن تعادل حریف و در هم شکستن مقاومت اوست.
| |
|
| |
| استراتژی نبرد چریکی وسیع از اصولی پیروی میکند که قادر به از بین بردن دشمن در زمانی مشخص به وسیلهی عملیات محدود و مانورهای ظاهر فریب با تدابیر روانی است.
| |
|
| |
| کتاب مائو تسهتونک با عنوان «در بارهی جنگ طولانی» در بر دارندهی تمام این اصول جنگ چریکی طولانی است و باید او را استراتژی پرداز بزرگ این نوع از جنگ در این دوران دانست.
| |
|
| |
| شکوفایی جنگ انقلابی در عصر هسته ای دقیقا به این علت است که سلاحهای جدید، جنگ بین قدرتهای نظامی بزرگ را غیرممکن یا بیش از حد خطرناک ساخته است.<ref>[http://ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3847/ketab3847.pdf کتاب مسائل استراتٰژی در جنگ انقلابی چین اثر مائو تسه تونگ صفحه ۴۲ تا ۴۵ و صفحه ۷۲]</ref>
| |
|
| |
| ==== استراتژی کانون شورشی ====
| |
| ارنستو چهگوار در یکی از کتابهایش به نام «تجارب جنگ چریکی در کوبا» اصول آن را مدون کرد.
| |
|
| |
| او این اصول را در سه نکته خلاصه کرد.
| |
|
| |
| دو محور از آن در تعریف «[[کانونهای شورشی|کانون شورشی]]» به این شرح بود:
| |
|
| |
| یکم: یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود.
| |
|
| |
| دوم: ما نباید به انتظار پیش آمدن موقعیتی انقلابی بنشینیم چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم.
| |
|
| |
| یک«کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک«موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد. <blockquote>چهگوارا میگفت:</blockquote><blockquote>«وظیفهی هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد.» محتوای حرف چهگوارا در حقیقت این بود که مردم محکوم نیستند مدت نامشخصی ظلم و استثمار را تحمل کنند تا (بر اساس نظریهئی که تازه معلوم نیست چهقدر درست باشد و اصلاً محقق شود یا نه؟!) به فلان مرحله از تکامل اجتماعی رسیده آنگاه گام در راه انقلاب و آزادی بگذارند! تحول را بهرغم حاکمیت هر وضعیتی باید ما خودمان به وجود بیاوریم.»</blockquote><blockquote>«با هر تعداد رزمندهئی که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند.</blockquote>این کانونها میتوانند به نقطهی امید مردم در برابر استبداد تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهی انقلاب و دگرگونی را، خود به وجود آورند.»
| |
|
| |
| چهگوارا و یارانش نه میخواستند اراده خود را به واقعیت موجود تحمیل کرده، و نه میخواستند خارج از ظرفیتهای جامعه زودتر از رسیدن سیب انقلاب! آن را از درخت بچینند! آنها فقط میخواستند طلسم حاکمیت دیکتاتوری بر جامعه و بنبست روشنفکران بیعمل و کافهنشین را بشکنند.
| |
|
| |
| تئوری کانونهای شورشی چهگوارا مانند هر نظریهی جدیدی باید راهی طولانی میپیمود تا آبدیده شده و کامل گردد.
| |
|
| |
| استراتژی اعلام شده سازمان مجاهدین خلق ایران برای سرنگونی دیکتاتوری ولایتفقیه کانونهای شورشی است. ارتش آزادیبخش و کانون شورشی یک مفهوم را بیان میکنند. ریشه و جوهره همان ارتش آزادیبخش است. یعنی هسته مرکزی آن، همان عنصر سازمانیافتگی است. در واقع کانونهای شورشی نتیجه انطباق فعال ارتش آزادیبخش با شرایط روز است. این نشاندهندهی گسترش و تعمیق ارتش آزادیبخش در سراسر خاک ایران است.
| |
|
| |
| === سیاست ملی و استراتژی نظامی ===
| |
| در تقسیمبندی استراتژی، (سیاست ملّی ) در رأس آن قرار دارد. سیاست ملّی، (استراتژی بزرگ)، یا (استراتژی همه جانبه) به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواستههای ملّی است. هرگاه امکانات نظامی کشور برای تحقق سیاست ملّی، بسیج و هدایت گردد، چنین اقدامی در چارچوب استراتژی نظامی قرار می گیرد.<blockquote>دکترین کارتر یک بیانیهی سیاست ملی بود:</blockquote><blockquote>«بگذارید موضع خود را کاملاً روشن سازیم، هر کوششی بوسیله نیروی خارجی برای بدست گرفتن کنترل منطقة خلیج فارس به عنوان تجاوزی به منافع حیاتی ایالات متحده تلقی می شود. چنین تجاوزی با تمامی ابزارهای لازم من جمله نیروی نظامی دفع خواهد شود.»</blockquote><blockquote>ما باید یک استراتژی نظامی برای انجام این سیاست اتخاذ بکنیم. تأمین دسترسی ما به ذخایر نفتی خلیج فارس یکی از اهداف مورد نظر است. ابتدا باید این هدف سیاسی اقتصادی را به یک هدف نظامی تبدیل کنیم. مثلاً حفظ آزادی تردد از طریق تنگه هرمز و دفاع از حوزه های نفتی کلیدی، پالایشگاه ها و بنادر. ایدهی استراتژیک میتواند بوسیله بکارگیری سریع نیرو از ذخائر استراتژیک باشد، اما آیا ما از تحرک استراتژیک لازم برخوردار هستیم...<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی آرتور اف لیک صفحه ۱۴۰]</ref> </blockquote>استراتژی نظامی بخشی از مجموعهای بنام استراتژی ملی است. گاهی اوقات بخش نظامی استراتژی ملی به عنوان استراتژی نظامی تلقی میشود. در این حالت استراتژی نظامی در بالاترین سطح خود و متمایز از استراتژیهای عملیاتی به عنوان مبنایی برای عملیات و طراحی نظامی بکار گرفته میشود. <span dir="RTL"></span>استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژیهایی که مبتنی بر تواناییهای نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده میشوند و به عنوان پایهی اساسی برای فرمولبندی طرحهای ویژهی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژیهای بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندیها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمیشوند. این استراتژیها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژیهای نظامی متناسب با نوع ارتباطشان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، میتوانند منطقهای باشند.اهداف و عقاید استراتژیهای نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر میشود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیدهای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود.
| |
|
| |
| استراتژی عالیترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ فرماندهی است؛ که این ۴ سطح عبارتند از:
| |
| * سطح استراتژیک
| |
| * سطح عملیاتی
| |
| * سطح تاکتیکی (راهکنشی)
| |
| * سطح تکنیکی (فنی)
| |
| در بسیاری موارد، به اشتباه این اصطلاح را به جای (خط مشی)، جنگ (عملیاتی) و یا تاکتیک به کار میبرند.
| |
|
| |
| سطح استراتژیک (خطمشی) به کارگیری تمامی نیروهای مسلح یک ملت برای تامین امنیتملی در کلیتی بزرگتر را شامل میشود.
| |
|
| |
| سطح عملیاتی (جنگ) به کارگیری نیروها در یک عملیات نظامی یا مجموعه عملیاتهای نظامی را در بر میگیرد.
| |
|
| |
| سطح تاکتیکی مربوط به نیروهایی است که به معنای واقعی با دشمن درگیر هستند.
| |
|
| |
| سطح تکنیکی چگونگی اجرای ماموریتها را توضیح میدهد.
| |
|
| |
| بطور کلی، استراتژی به استراتژیهای نظامی و سیاسی تقسیم می گردد.
| |
|
| |
| تمایز استراتژی نظامی از سیاسی به اهداف، ابزارها و منابع مورد استفاده هر یک از آنها برمیگردد. به عنوان مثال، استفاده از نیروی نظامی، مشخصه به کارگیری استراتژی نظامی است.
| |
|
| |
| در استراتژیهای نظامی، بهکارگیری نیروی نظامی، امکانات نظامی و تاکید فزاینده بر اهمیت تعیین کننده بهرهبرداری از نیروی انسانی در دستیابی به هدف جنگ، نقش اساسی دارد. استراتژی نظامی از آزادی عمل کمتری برخوردار است، زیرا فقط میتوان از نیرو و قدرت نظامی برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت.
| |
|
| |
| === استراتژیهای نظامی ===
| |
|
| |
| ==== تهدید مستقیم نظامی ====
| |
| استراتژی تهدید مستقیم، مانند استراتژیهای هستهای
| |
|
| |
| ==== نبرد آفندی یا تهاجمی سنتی ====
| |
| استراتژیهای تهاجمی سنتی، مانند استراتژی ناپلئون، مولته، شلیفن و لودندورف
| |
|
| |
| ==== پیشروی از طریق غافلگیری ====
| |
| استراتژیهای پیشروی یا عملیاتهای غیرمستقیم از طریق غافلگیری، مانور، انصراف و تصمیمگیری در جهت مناطق جنگی و جبهههای فرعی، مانند استراتژیهای نظامی قرن نوزدهم و بیستم چرچیل و لیدل هارت.
| |
|
| |
| نبرد برقآسای آلمانها در جنگ جهانی دوم، بر پایه تمرکز حجم زیادی از نیروهای زرهی و پشتیبانی هوایی، برای ایجاد یک حرکت سریع غیرقابل توقّف -انبوه زرهی- بنا شده بود که میتوانست هر چیزی را در سر راهش خردکند و بدون ملاحظۀ تعداد کلی نیروهای دشمن، اسباب ویرانی و بی نظمی در صفوف وی را فراهم کند.
| |
|
| |
| این تاکتیک به این علّت موفق بود که برای اوّلین بار، همکاری بین تانکهای نفوذ کننده با توان خردکنندۀ پشتیبانی هوایی برقرار شد. تاکتیک ساده بود. تانکها باید پیشروی سریع را ادامه میدادند تا انرژی خود و قدرت زدن بیشترین خسارت در زمینهای دشمن را حفظ کنند. برای رسیدن به این منظور، آنها باید نقاط قوّت دشمن را هر جا که میتوانستند، دور میزدند. در جایی که نمیتوانستند دشمن را دور بزنند، بجای توقّف، برای درگیری با دشمن پشتیبانی هوایی سنگینی را تقاضا میکردند که مانع را به سرعت از سر راه تانکها بر میداشت. این امر به پانزرها اجازه میداد تا قدرت آتش خود را بر علیه واحدهای سبک دشمن بکار گیرند و بجای درگیری مستقیم با نقاط قوّت دشمن، بیشترین آسیب را به او وارد کنند. نتیجۀ این همکاری، هراسی ناگهانی برای دشمن به همراه داشت.
| |
|
| |
| ==== استراتژی نبرد محدود یا پدافندی (غیر مستقیم) ====
| |
| واضع واژه استراتژی غیرمستقیم، سر بِیسِل هنری لیدل هارت (زاده ۱۸۹۵ پاریس - درگذشتهٔ ۱۹۷۰ در مارلو، انگلستان) است. به عقیده وی استراتژی غیرمستقیم به معنای فشار غیر مستقیم نیروی نظامی بر دشمن، توجه محدود به کاربرد قدرت نظامی، به کارگیری عوامل روانی، پرهیز از زور و خشونت تا سرحد امکان و بهره گیری از تشویق، ترغیب، تنبیه و مصالحه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای نیل به تأمین و حفظ امنیت و منافع واهداف ملّی است. برای تحقق هدفهای مورد نظر، هر کشوری با توجّه به امکانات و تواناییهای بالفعل و بالقوه، موقعیت جغرافیایی، نیازهای داخلی، تهدیدهای موجود، توان اقتصادی، ساختار نظام بینالمللی و نظایر آن استراتژی سیاسی مناسب را بر میگزیند.
| |
|
| |
| سان تزو و لیدل هارت به عنوان استراتژی پردازان رویکرد غیر مستقیم
| |
|
| |
| بر اساس نظر لیدهارت و سان تزو، استراتژی کامل و بی نقص آن است که بدون هرگونه نبرد جدی نتیجه ساز باشد. اقدام روانی به تنهایی باید آنقدر موثر باشد که بدون نیاز به هر گونه اقدام فیزیکی، دشمن تسلیم گردد.
| |
|
| |
| در حوزه ی فیزیکی یا لجستیکی، بر هم زدن انسجام دشمن به وسیلهی حرکتی ایجاد میشود که:
| |
| # آرایش نظامی دشمن را برهم زده و با تحمیل یک تغییر ناگهانی در جبههی دشمن پراکندگی و سازمان نیروهای وی را مختل نماید
| |
| # نیروهای دشمن را از هم جدا کند
| |
| # تدارکات و ارتباطات دشمن را به مخاطره افکند
| |
| # خطوط عقبنشینی که دشمن میتواند به وسیلهی آن خود را دوباره سازماندهی نماید را تهدید نماید.
| |
| # غافلگیری و تحرک اساس موفقیت را در بعد روانی تشکیل میدهند.
| |
| # تنها هنگامی که از هم گسیختگی فیزیکی و روانی با یکدیگر ترکیب شوند، استراتژی دارای «رویکرد غیرمستقیم» خواهد بود.
| |
| با به کار گرفتن ابزار و روشهای گوناگون چون دیپلماسی یا روابط بازرگانی به منظور محدود ساختن آزادی عمل رقیب که عدهای این استراتژی را استراتژی تسلط امپریالیستی نیز مینامند.
| |
|
| |
| === انواع استراتژی سیاسی ===
| |
| در استراتژیهای سیاسی از توان نظامی به منظور فشار بر دشمن و برای پذیرش خواستهها استفاده میشود و در کنار آن برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از مذاکرات و راه حلهای سیاسی هم بهره میگیرند. در حال حاضر با کاهش اعتبار استراتژی مستقیم که ناشی از تنفر بشر از جنگ و عدم کارایی مؤ ثر جنگ برای تأمین اهداف است، بر اهمیت به کارگیری استراتژی غیر مستقیم افزوده شده است.
| |
|
| |
| ===== استراتژی انزواطلبی =====
| |
| استراتژی انزواطلبی، حاکی از عدم پذیرش تعهدات نظامی و اعزام نیروی نظامی به خارج وکاهش روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر است. مانند سیاست امریکا در جنگ جهانی اول و ابتدای جنگ جهانی دوم
| |
|
| |
| ===== استراتژی بیطرفی =====
| |
| بیطرفی برای نخستین بار در جنگهای قرن (نوزده میلادی) مورد توجه قرار گرفت. دولت بیطرف، از هرگونه اقدامی که منجر به شروع جنگ و ادامه آن شود، خودداری میکرد. این اقدامات شامل آموزش و نام نویسی داوطلبان جنگ، تجهیز و تدارک نیروی نظامی، اجازه عبور و مرور به سربازان متخاصم و مانند آن میشد. در ازای قبول و انجام این الزامات، کشورهای قدرتمند، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بیطرف را تضمین میکردند.
| |
|
| |
| ===== استراتژی عدم تعهد =====
| |
| تجربه تلخ کشورهای مستعمره از سالها وابستگی به دولتهای استعمارگر و نیز، صدماتی که از جنگ جهانی دوم دیده بودند و همچنین خساراتی که ادامه جنگ سردِ (بین دو ابرقدرت) برای آنان داشت، باعث شکلگیری جنبشهای استقلال طلبانه و ایجاد جنبش عدم تعهد یا (عدم وابستگی) گردید. شالوده عدم تعهد به ابتکار و پیشقدمی مارشال یوزف بروزتیتو (رهبر یوگسلاوی سابق)، جواهر لعل نهرو (نخست وزیر هند)، جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر) و احمد سوکارنو (رئیس جمهور اندونزی) در سال ۱۳۲۶ ه. ش. / ۱۹۴۷ م، با برگزاری کنفرانس کشورهای آسیایی در دهلی نو ریخته شد و سرانجام در اجلاس گسترده کشورهای آسیایی و آفریقایی در «باندونگ اندونزی» در سال ۱۳۳۴ ه. ش. / ۱۹۵۵ م، تکمیل و در کنفرانس ۱۳۴۰ ه. ش. / ۱۹۶۱ م، بلگراد رسمیت یافت.
| |
|
| |
| عدم تعهد بر اصولی چون احترام متقابل به تمامیتارضی و حاکمیت کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت دولتها در امور داخلی یکدیگر، مساوات کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، بیطرفی مثبت، مخالفت با تبعیض نژادی، مبارزه با توسعه نیافتگی، استعمار و سرمایه داری، پرهیز از واگذاری پایگاه نظامی و مانند آن استوار است. نقطه ثقل استراتژی عدم تعهد بر عدم وابستگی نظامی و نه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار دارد،
| |
|
| |
| ===== استراتژی اتحاد و ائتلاف =====
| |
| اشتراک در اهداف و منافع ملی، ایدئولوژی و تصور خطر مشترک موجب ایجاد و تداوم اتحادهاست. بر این اساس، اتحادها فقط جنبه نظامی ندارند (مانند بازار مشترک اروپا و اکو). در واقع افزایش نفوذ همه جانبه و یا جنگ، تنها هدف اتحادها نیست، بلکه اتحادها بیشتر جنبه بازدارندگی دارند. حتی پیمانهایی که از جنبه تهاجمی برخوردارند تهاجمی بودن خود را به وضوح در قراردادهای منعقده ذکر نمیکنند. اتحادها را به طُرق مختلف تقسیم میکنند، بطور عمده، شرط تحقق پیمان (مانند تجاوز به یکی از اعضا)، نوع و میزان تعهدات اعضا (همیشه تعهدات اعضا برابر نیست)، درجه همکاری اعضا (همکاری اعضای پیمان بر خلاف گذشته تا زمانی که پیمان وجود دارد، دایمی است ) و گستردگی حوزه جغرافیایی، معیاری برای تقسیم بندی اتحادهاست. <span dir="RTL"></span>
| |
| == منابع ==
| |
| <references /> | | <references /> |
سیدابوالقاسم کاشانی، (زادهی ۲۸ آبان ۱۲۶۴ تهران درگذشت ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ تهران)، از روحانیون موثر در تاریخ معاصر ایران فرزند سیدمصطفی کاشانی، روحانی مرجع
سیدابوالقاسم کاشانی |
---|
|
زادروز | ۲۸ آبان ۱۲۶۴ تهران |
---|
درگذشت | ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ تهران |
---|
علت مرگ | برونشیت حاد |
---|
محل زندگی | نجف و تهران |
---|
ملیت | ایرانی |
---|
تحصیلات | حوزوی |
---|
سالهای فعالیت | ۱۹۱۹ تا ۱۹۵۶ |
---|
شناختهشده برای | مردم ایران و عراق |
---|
نقشهای برجسته | مشارکت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ |
---|
تأثیرپذیرفتگان | گروه فدائیان اسلام |
---|
مکتب | بنیادگرایی اسلامی |
---|
والدین | سیدمصطفی کاشانی |
---|
ابوالقاسم کاشانی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و در ۱۶ سالگی به همراه پدرش به سفر حج رفت و پس از آن عازم عتبات در عراق شد در همین سفر او برای تحصیلات مذهبی مقیم نجف اشرف شد.
سیدابوالقاسم کاشانی شاگرد میرزاحسین خلیل تهرانی و آخوند خراسانی بود. او ضمن ۹ سال اقامت در نجف از طرف سیدابوالحسن اصفهانی به درجهی اجتهاد رسید.
اما محمود کاشانی با نقل خاطرهای از پدر خودش اجتهاد او را نفی میکند:
«من در شرایطی بودم که از بسیاری از شهرهای ایران مثل قم، کاشان، اصفهان و دیگر شهرها به من مراجعه و درخواست میکردند که رساله بدهم ولی چون من احساس میکردم که با انگلیسیها نبردی در پیش داریم و اگر من در عرصه مرجعیت وارد شوم، از آن عرصه دور خواهم شد، بنابراین از مرجعیت چشمپوشی کردم.»
پس از حملهی انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول و اشغال بصره، کاشانی به همراه عدهای دیگر فتوای جهاد علیه انگلستان داد و خود نیز به عضویت کمیتهی عالی جنگ در آمد. اما سرانجام این کمیته و عراق تسلیم نیروهای انگلیس شدند. کمیسر عالی جنگ انگلستان خواستار تسلیم سران مقاومت و کاشانی بود که وی مخفی شد و دولت انگلیس حکم اعدام وی را صادر کرد. پس از این شرایط کاشانی با لباس مبدل کردی در دی ۱۲۹۹ وارد ایران شد و ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ به تهران رسید. در ابتدای ورود به هواداری از رضاخان پرداخت و به همین سبب به نمایندگی مجلس موسسان رسید و در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ به پایان سلسله قاجار و آغاز حکومت پهلوی رای داد. پس از ترور محمدرضا شاه دستگیر و به قلعهی فلکالافلاک فرستاده شد. سپس به لبنان تبعید شد و دوباره با پادرمیانی دکتر محمد مصدق از طریق حسنعلی منصور نخستوزیر وقت در ۲۰ خرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت.
تا قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۰ کمابیش با مصدق همراهی میکرد اما پس از قیام ۳۰ تیر یکسره به سمت دربار متمایل شد. کاشانی و پسرانش سعی در بکارگیری عوامل خود در ارگانهای دولتی در دوران مصدق داشتند تا جاییکه ۱۵۰۰ توصیهنامه از کاشانی و فرزندانش در وزارتخانههای دکتر مصدق جمع شد و به دست دکتر مصدق رسید که همین موضوع زمینه اختلافات و تشدید آن شد.
کاشانی پس از دستگیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، در جراید و روزنامهها مصدق را خائن و مستحق مرگ خواند و سرنوشت او را نشانهی عدل الهی دانست.
کاشانی سال ۱۳۴۰ برای درمان بیماری پروستات خود به آلمان رفت اما معالجات ثمربخش نبود و او در مراجعت به ایران در ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ در منزل خود درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
گاهشمار زندگی ابوالقاسم کاشانی
سیدابوالقاسم کاشانی، یکی از روحانیون و فعالان سیاسی مؤثر در تاریخ معاصر ایران بود. وی در سال ۱۲۶۴ شمسی در تهران به دنیا آمد و در خانوادهای مذهبی بزرگ شد. پدرش، آیتالله سیدمصطفی کاشانی، از مراجع تهران بود.
ابوالقاسم کاشانی تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و در ۱۶ سالگی به همراه پدرش به سفر حج رفت و پس از آن عازم عتبات در عراق شد در همین سفر او برای تحصیلات مذهبی مقیم نجف اشرف شد.
سیدابوالقاسم کاشانی شاگرد میرزاحسین خلیل تهرانی و آخوند خراسانی بود. او ضمن ۹ سال اقامت در نجف بنا به قولی از طرف سیدابوالحسن اصفهانی به درجهی اجتهاد رسید.
اما محمود کاشانی با نقل خاطرهای از پدر خودش اجتهاد او را نفی میکند:
«من در شرایطی بودم که از بسیاری از شهرهای ایران مثل قم، کاشان، اصفهان و دیگر شهرها به من مراجعه و درخواست میکردند که رساله بدهم ولی چون من احساس میکردم که با انگلیسیها نبردی در پیش داریم و اگر من در عرصه مرجعیت وارد شوم، از آن عرصه دور خواهم شد، بنابراین از مرجعیت چشمپوشی کردم.»
پس از حملهی انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول و اشغال بصره کاشانی به همراه عدهای دیگر فتوای جهاد علیه انگلستان داد و خود نیز به عضویت کمیتهی عالی جنگ در آمد. اما سرانجام این کمیته و عراق تسلیم نیروهای انگلیس شدند. کمیسر عالی جنگ انگلستان خواستار تسلیم سران مقاومت و کاشانی بود که وی مخفی شد و دولت انگلیس حکم اعدام وی را صادر کرد. پس از این شرایط کاشانی با لباس مبدل کردی در دی ۱۲۹۹ وارد ایران شد و ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ به تهران رسید. در ابتدای ورود به هواداری از رضاخان پرداخت و به همین سبب به نمایندگی مجلس موسسان رسید و در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ به پایان سلسله قاجار و آغاز حکومت پهلوی رای داد. با توجه به تمایل رضاخان به آلمان هیتلری کاشانی نیز در همین راستا به فعالیت پرداخت و به عضویت شبکه مخفی آلمان در ایران در آمد، تا اینکه از طرف دولت انگلیس به عنوان ستون پنجم آلمان به همراه ۱۶۴نفر دیگر در گلابدره شمیران بازداشت و به زندانی در کرمانشاه منتقل شد.
در چهاردهمین دورهی مجلس شورای ملی نامش از لیست حذف شد و خودش به زندان روسها در رشت منتقل شد. سال ۱۳۲۴ در حبس خانگی تهران بود و در سال ۱۳۲۵ مسبب درگیری با حزب توده شناخته شد و به خمین تبعید شد.
در دی ماه ۱۳۲۵ با نامهنگاری با مصدق خواستار آزادی خود شد که با پادرمیانی مصدق قوامالسلطنه او را رها کرد و همین موضوع زمینه همکاری وی با مصدق شد. وی سپس به نمایندگی مجلس شورا رسید و رهبری معنوی فدائیان اسلام را هم بعهده گرفت. حکم ارتداد و مهدورالدم بودن احمد کسروی توسط وی صادر شد. جمعیتی به نام مجمع مسلمانان مجاهد را در سال ۱۳۲۷ با شرکت محمود شروین و شمس قناتآبادی راهاندازی کرد. پس از ترور محمدرضا شاه دستگیر و به قلعهی فلکالافلاک فرستاده شد. سپس به لبنان تبعید شد و دوباره با پادرمیانی دکتر محمد مصدق از طریق حسنعلی منصور نخستوزیر وقت در ۲۰ خرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت.
تا قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۰ کمابیش با مصدق همراهی میکرد اما پس از قیام ۳۰ تیر یکسره به سمت دربار متمایل شد. کاشانی و پسرانش سعی در بکارگیری عوامل خود در ارگانهای دولتی در دوران مصدق داشتند تا جاییکه ۱۵۰۰ توصیهنامه از کاشانی و فرزندانش در وزارتخانههای دکتر مصدق جمع شد و به دست دکتر مصدق رسید که همین موضوع زمینه اختلافات و تشدید آن شد.
کاشانی در یک غرور کاذب لقب «شیر پامنار» را که روزنامه انگلیسی تایمز لندن به وی داده بود را تبلیغ و ترویج میکرد و خود را رهبر مسلمانان جهان مینامید. با آشکار شدن اختلافات مصدق و کاشانی به خصوص بعد از عزل مصدق، دربار رابطهی نزدیک و صمیمی با کاشانی برقرار کرد و کاشانی پس از دستگیری مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، در جراید و روزنامهها مصدق را خائن و مستحق مرگ خواند و سرنوشت او را نشانهی عدل الهی دانست.
پس از نخستوزیری زاهدی، ابوالقاسم کاشانی خانهنشین شد و به بازی گرفته نمیشد. کاشانی نامهای مخفیانه به دوایت آیزنهاور نوشت و در آن از وضع بد اقتصادی و بیکاری و فقدان آزادی بیان و زیر نظر پلیس بودن شکایت کرد و از اینکه آمریکا الگوی کشورهای امپریالیستی را دنبال نمیکند ابراز خرسندی کرد.[۱] کاشانی در همین دوران طی چند مصاحبه به زاهدی اعتراض کرد که باعث بازداشت مجددش گردید.
سال ۱۳۳۴ در مراسم درگذشت فرزند کاشانی، حسین علاء نخستوزیر مورد سوءقصد فدائیان اسلام واقع شد که نافرجام بود اما موجب اعدام سران این گروه از جمله نواب صفوی شد. روز پس از اعدام نواب صفوی، کاشانی بجرم مشارکت در قتل رزمآرا بازداشت گردید و پس از سه ماه با پادرمیانی حائریزاده و بروجردی و بهبهانی بطور مشروط آزاد شد.
کاشانی و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
ابوالقاسم کاشانی، در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فعالانه شرکت داشت و در برابر خدمات خود پول و امتیازاتی از سازمان سیا دریافت کرد. در سندی از کودتاچیان افشا شده که آخوند ابوالقاسم کاشانی و محمد بهبهانی مبلغ ۸۰۰ هزار ریال برای مشارکت در کودتا ار سیا دریافت کردهاند.
سایت بیبیسی فارسی با انتشار دو سند دستنویس که یکی صورتحسابهای کودتای ۲۸ مرداد از میان اسناد اردشیر زاهدی فرزند سرلشکر فضلالله زاهدی عامل اصلی کودتا اهدایی به موسسه هوور دانشگاه استانفورد است این مطلب را افشا کرد.
طبق این اسناد کاشانی و بهبهانی ۸۰۰ هزار ریال و شعبان بیمخ (جعفری) و لمپنهای همراهش مانند طیب حاجرضایی ۲۰۰ هزار ریال دریافت کردهاند.
سهم وعاظ مختلف ۵۰۰ هزار ریال که به محمدتقی فلسفی محمدرضا پهلوی ۱۰ هزار تومان جداگانه پرداخته است. در این سند ثبت شد که توسط مساجد ۲۰ هزار تومان خرج شد.
همچنین این اسناد از توزیع ۱۵ تن کاغذ بین مطبوعات در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۴ با هزینه ۳۰۰ هزار ریال حکایت دارند.
این مبالغ بجز انعامهای مختلف است که از طرف دولت وقت پرداخت میشد.
سیدابوالقاسم کاشانی پس از کودتای ۲۸ مرداد تلگراف تبریکی به شاه فرستاد و بازگشت وی به قدرت را تبریک گفت. ۲ هفته بعد در مصاحبه با محسن مومن خبرنگار مقیم بغداد روزنامه مصری اخبارالیوم، اشتباه بزرگ مصدق را تلاش در جهت برقراری جمهوریت برشمرد و گفت:
«مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. مصدق چهار ماه قبل میخواست که شاه را از ایران اخراج نماید ولی من نامهای به شاه نوشته و از او خواستم که از مسافرت خودداری نماید و شاه هم موقتاً از فکر مسافرت منصرف شد. یک هفته قبل، مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت.»
و در پاسخ سوال روزنامهی مصری مبنی بر اینکه: آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشت بود؟ گفت:
«خداوند عادل است و آن جه امروز بر مصدق گذشته است نتیجهی عدل خداوندی است.»
«این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده است. تمام هم و غم من این شده بود که مردم فریاد بزنند زندهباد مصدق، مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.»
سند درخواست کمک مالی کاشانی از آمریکا
«مصدق برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت. حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد. او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد. قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند. مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.»
ترجمه این مصاحبه در کیهان ۱۷ شهریور ۱۳۳۲ منتشر شد.
بعد از این اظهارات، روزنامه های طرفدار دولت همراه با روزنامه های حزب توده به طور آشکار شروع به مخالفت های گسترده با وی برخاستند. این اختلاف نظرها سرانجام ائتلاف سیاسی بین گروه های مذهبی و جبهه ملی را بر هم زد. و اقدامات مصدق در خصوص رفراندم و انحلال مجلس هفدهم با واکنش شدید آیت الله کاشانی را در پی داشت و اعلامیه ای هم به همین مناسب صادر کرد و مصدق را فردی قدرت طلب نامید و هشدار داد «نخست وزیر راه را برای تحکیم دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموار می سازد و قصد دارد به زور سر نیزه رفراندم ترتیب دهد.» همچنین وی انحلال مجلس را خیانت و خلاف شرع اسلام دانست.
موضوع اختیارات و لوایح قانونی دکتر مصدق و همچنین شرح استعفای دکتر مصدق در سال 1331 در کتاب اختیارات، لوایح قانونی دکتر مصدق نوشته آقای مسعود کوهستانی نژاد به طور مفصل و جامع بر طبق مستندات تاریخی شرح داده شده است. پیشنهاد می شود این کتاب را مطالعه نمایید.
در برخی موارد، کاشانی به گروههایی که مخالف سیاستهای مصدق بودند، نزدیک شد. به عنوان مثال، در دورانهایی که فداییان اسلام و دیگر گروههای مذهبی و سیاسی به فعالیتهای ضد دولتی پرداختند، کاشانی از آنها حمایت کرد و این امر به شدت بر روابط میان او و مصدق تأثیر گذاشت.
سخنان برتولت برشت
مصدق پس از کودتا به زندان افتاد و کاشانی نیز به مرور از صحنه سیاسی کنار رفت. بعدها نیز از مصدق به نیکی و تاسف یاد کرد و در جلسه ای منزل دامادش آقای گرامی ضمن تمجید از دکتر مصدق و ذکر خدمات او گفت «تاکنون هیچ دولتی به اندازه دولت مصدق به این کشور خدمت نکرده ولی افسوس که در اواخر اطرافیان، او را منحرف نمودند.»
واقعیت این است که اختلافات میان کاشانی و مصدق، به ویژه در ماههای منتهی به کودتا، یکی از عوامل کلیدی در تضعیف جنبش ملی شدن نفت و بازگشت قدرت به محمدرضا شاه پهلوی بود. این کودتا نه تنها به سقوط دولت مصدق انجامید، بلکه نقش و جایگاه کاشانی را نیز در تاریخ سیاسی ایران به شدت تحت تأثیر قرار داد.
آیتالله کاشانی و فداییان اسلام
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و فداییان اسلام رابطهای پیچیده و چندوجهی داشتند. فداییان اسلام، در دهه ۱۳۳۰ شمسی تحت رهبری نواب صفوی فعالیت میکردند و نقشی مهمی نیز در تحولات سیاسی و دینی آن دوره ایفا کردند. رابطه آیتالله کاشانی با این گروه و تاثیر آنها بر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایران، یکی از جنبههای برجسته تاریخ معاصر ایران است. آنها به ویژه با اشخاص و گروههایی که به نظرشان مخالف اصول اسلامی بودند، مقابله میکردند.
ارتباط فداییان اسلام با آیتالله کاشانی
آیتالله کاشانی در آغاز، به نوعی حمایت از فداییان اسلام داشت. او در دورهای که این گروه در مبارزه با نفوذ خارجی و فساد داخلی فعال بود، به نوعی از فعالیتهای آنها پشتیبانی میکرد. فداییان اسلام در آن زمان به عنوان گروهی که در زمینه مبارزه با فساد و تلاش برای حفظ اصول اسلامی فعالیت میکرد، نظر آیتالله کاشانی را جلب کرده بودند. با گذشت زمان، رابطه آیتالله کاشانی و فداییان اسلام دچار تیرهگی شد. اختلافات میان کاشانی و فداییان اسلام به ویژه به دلیل روشهای متفاوت در پیگیری اهداف سیاسی و مذهبی بود. فداییان اسلام به فعالیتهای خشن و انقلابی تمایل داشتند، در حالی که آیتالله کاشانی بیشتر به سیاستهای مذهبی و ملیگرایانه تمایل داشت و به دنبال حفظ وحدت ملی و دینی بود.
هرچند کاشانی به طور مستقیم به فداییان اسلام دستور نداده بود، اما تأثیرات متقابل میان آنها و فعالیتهای سیاسی کاشانی در این دوره وجود داشت. فداییان اسلام به عنوان یک نیروی مذهبی و انقلابی، در برخی مواقع به عنوان پشتیبان کاشانی در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی عمل کردند. اما این رابطه به دلیل اختلافات فکری و سیاسی به سرعت دچار تنش شد. در برخی از مواقع، فداییان اسلام از حمایت آیتالله کاشانی در مبارزات سیاسی خود بهرهبرداری کردند. آنها به طور فعال در مبارزات علیه استبداد شاه و فساد دولتی مشارکت داشتند و در این راستا، از نفوذ کاشانی و دیگر روحانیون برجسته استفاده کردند.
رابطه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و فداییان اسلام به دلیل تفاوتهای دیدگاه و روشهای عملیاتی آنها، پیچیده و چندلایه بود. در حالی که کاشانی در برخی مواقع از فعالیتهای مذهبی و انقلابی فداییان اسلام پشتیبانی کرد، اختلافات فکری و سیاسی به تدریج به تیرگی این رابطه انجامید. فداییان اسلام با روشهای انقلابی و خشن خود، و کاشانی با رویکردهای مذهبی و ملیگرایانه، هر دو در تحولات سیاسی ایران آن دوره نقش داشتند، اما همزمان با وجود اختلافات و تنشهای متعدد، نتوانستند به طور کامل با یکدیگر هماهنگ شوند.
نامههای آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق
نامههای آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به دکتر محمد مصدق بخشی مهم از تاریخ سیاسی ایران در دوران ملی شدن نفت و پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هستند. این نامهها نشاندهنده روابط پیچیده و در حال تغییر میان این دو شخصیت برجسته و همچنین نگرانیها و توصیههای آیتالله کاشانی در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور بودند.
آیتالله کاشانی در نامههای خود به دکتر مصدق، بارها توصیهها و هشدارهایی درباره مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشور ارائه داد. او به ویژه نسبت به تهدیدات داخلی و خارجی نسبت به دولت مصدق هشدار میداد و از مصدق میخواست که اقدامات قاطعی برای مقابله با این تهدیدات انجام دهد.
کاشانی در برخی از نامههای خود به مصدق، انتقادات خود را نسبت به سیاستهای اقتصادی و داخلی دولت مصدق بیان کرد. او به ویژه به کاهش بودجه نظامی و مشکلات اقتصادی کشور انتقاد داشت و معتقد بود که این سیاستها باعث تضعیف موقعیت دولت و ایجاد زمینههای مساعد برای کودتا خواهد شد.
در دورههای مختلف، نامههای کاشانی نشاندهنده تغییرات در سطح حمایت و انتقاد او از مصدق بودند. در حالی که در ابتدا کاشانی به شدت از دولت مصدق پشتیبانی میکرد، به تدریج به دلیل اختلافات سیاسی و مدیریتی، از حمایت خود فاصله گرفت. این تغییرات در نامههای او به وضوح قابل مشاهده است.
آیتالله کاشانی در نامههای خود به مصدق، به اهمیت جلب حمایت عمومی و بسیج مردم برای تقویت دولت و مقابله با فشارهای داخلی و خارجی تأکید میکرد. او معتقد بود که حمایت مردمی میتواند به تثبیت موقعیت دولت و مقاومت در برابر تهدیدات کمک کند.
نامههای آیتالله کاشانی به دکتر محمد مصدق نشاندهنده عمق و پیچیدگی روابط میان این دو شخصیت و تأثیرات آنها بر تحولات سیاسی ایران در آن دوران است. این نامهها همچنین به وضوح نشان میدهند که اختلافات و نگرانیهای کاشانی در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور چگونه به تدریج به تضعیف دولت مصدق و ایجاد زمینههای سقوط دولت مصدق کمک کردند.
مرگ سیدابوالقاسم کاشانی
پس از کودتای ۲۸ مرداد، آیتالله کاشانی به تدریج از عرصه سیاسی کنار رفت و به فعالیتهای مذهبی خود ادامه داد. کاشانی سال ۱۳۴۰ برای درمان بیماری پروستات خود به آلمان رفت اما معالجات ثمربخش نبود و او در مراجعت به ایران در اسفند ۱۳۴۰ در منزل خود درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.
دیدار خمینی و کاشانی
روحالله خمینی، همواره از شیخ فضلالله نوری و ابوالقاسم کاشانی در سخنرانیهای خود تعریف میکرد و آنها را الگوی خود میدانست.
شیخ فضلالله محلاتی، درباره آخرین دیدار آنها میگوید:
«وقتی آیتالله کاشانی بیمار بود در خانهای در دزاشیب استراحت میکردند و امام تهران بودند، من با ماشین یکی از رفقا رفتیم امام را سوار کردیم، بردیم دیدن مرحوم آیتالله کاشانی. وقتی رفتیم ایشان روی تختخواب خوابیده بود. امام پای تخت نشستند، دست مرحوم آیتالله کاشانی را گرفتند، آستینشان را بالا زدند و دستشان را مدتی نگه داشتند و برای آیتالله کاشانی دعا خواندند. آیتالله کاشانی به همان لهجه خودشان خطاب به امام فرمودند میدانید که من اهل تملق نیستم. به جدم قسم شما خیرالموجودین و امید ملت هستید. شما را در بین مراجع از همه بهتر میدانم و این اعتقاد من است. خلاصه قریب به این مضمون مرحوم آیتالله کاشانی مطالبی بیان فرمودند.»
منابع