کاربر:Javad/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''محسن دکمه‌چی''' متولد ۱۳۳۷و درگذشته در ۹ فروردین۱۳۹۰یکی از بازاریان شناخته شده در بازار تهران بود.محسن دگمه چی به دلیل کمک به خانواده زندانیان سیاسی توسط وزارت اطلاعات در شهریور سال ۱۳۸۸دستگیر شد. ابتدا او را به بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس زندان رجایی‌شهر کرج منتقل کردند. محسن دکمه‌چی به بیماری سرطان پانکراس مبتلا بود. محسن دگمه‌چی با ۹ سال سابقه زندان بر اثر ممانعت از رسیدگی پزشکی که باید بدلیل مبتلا بودن به سرطان تحت مراقبت ویژه قرار میگرفت، اما نگرفت و سرانجام در زندان جان باخت<ref>سایت مجاهدین خلق، شهادت محسن [https://event.mojahedin.org/i/events/5555 دگمه‌چی]</ref>.
'''نهیلیسم یا پوچ گرایی'''


== سابقه محسن دگمه چی ==
نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.
محسن دگمه چی از بازاریان خوشنام تهران بود. او از سال ۶۰ تا ۶۷ به مدت هفت سال به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بود و به همین دلیل نیز تحت شکنجه های جسمی و روحی بسیاری قرار گرفته بود. محسن دگمه چی مجدداً در شهریورماه ۱۳۸۸ به‌ خاطر کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی و حضور دخترش در اشرف، دستگیر و به ۱۰سال زندان و تبعید محکوم شد.  


== آخرین وضعیت محسن دگمه چی ==
مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.
از تابستان ۸۹ وضعیت جسمی محسن دگمه چی رو به وخامت نهاد و پزشکان تنها راه درمان او را شیمی درمانی تجویز کردند، اما به دستور مستقیم جعفری دولت‌آبادی از درمان او جلوگیری شد. محسن دگمه چی از ماهها قبل در زندان با بیماری سرطان درگیر بود و ممانعت ماموران وزارت اطلاعات از درمان در بیمارستان حالش را وخیم تر کرد به حدی که دیگر حتی توان حرکت و خوردن و آشامیدن نداشت.


در آخرین روزها که محسن بر اثر وخامت شدید حالش به بیمارستان منتقل شد، محدودیتها و فشارهای دوران اسارتش را بیشتر کردند و چند مأمور  وزارت اطلاعات شبانه روزی او را تحت نظر داشتند. از ملاقات بستگانش جلوگیری کردند تا او را در آخرین لحظات حیاتش هم تحت شدیدترین فشارها قرار دهند. 
نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن


سرانجام محسن دگمه‌چی که باید بدلیل مبتلا بودن به سرطان پانکراس تحت مراقبت ویژه قرار میگرفت بر اثر اعمال ممانعت از رسیدگی و درمان پزشکی توسط ماموران وزارت اطلاعات، در زندان جان باخت.
جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.


پیش از او علی صارمی، جعفر کاظمی و محمد‌علی حاج آقایی نیز در زندان به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین اعدام شده بودند.
واژه‌شناسی نیهیلیسم


== آخرین پیام محسن دگمه چی از زندان ==
اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.
در ۱۵ اسفند ۱۳۸۹در زندان درباره اینکه آیا پیامی برای مردم و خانواده خود دارد؟، درحالیکه توان خوردن و آشامیدن نداشت گفت: «۱- مقاومت ۲ - برایم دعا کنید. مقاومت کنید... »<ref>یوتیوپ، یادبود مجاهد خلق محسن دگمه [https://www.youtube.com/watch?v=bjp9b_XqH-Q چی]</ref>


== گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران درباره مرگ محسن دگمه چی ==
'''تاریخچه مکتب نیهیلیسم'''
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده ، خانم مریم النگی همسر محسن دکمه چی از بازاریان شناخته شده بازار تهران هفتۀ گذشته با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید.


==== دستگیری و بازجویی همسر محسن دگمه چی خانم مریم النگی ====
استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع '''ایوان تورگینیف'''، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.
همسر محسن دگمه‌چی خانم مریم النگی ۴۸ ساله روز یکشنبه ۱۹ مهرماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید .در یورش به منزل آقای دکمه چی  5 نفر از مامورین وزارت اطلاعات شرکت داشتند که ۳ نفر از آنها مرد و ۲ نفر دیگر مامور زن بودند.مامورین وزارت اطلاعات حوالی ساعت ۱۱:۳۰ به منزل آقای دکمه چی یورش بردند  و تا ساعت ۱۳:۴۵ مشغول بازرسی از تمامی نقاط منزل آنها بودند،بازرسی و حشیانه و غیر انسانی بود که باعث تخریب بعضی از وسائل منزل آنها گردید . همزمان با بازرسی یکی از مامورین وزارت اطلاعات از تمامی نقاط خانه و فرزند آقای دکمه چی فیلمبرداری می کرد.


مامورین وزارت اطلاعات وسائل شخصی این خانواده را جمع آوری کردند و با خود بردند از جملۀ آنها آلبوم عکس خانوادگی،مدارک شخصی،سی. دی آموزش زبان و دسته چک آنها بود. 
'''نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد''':


خانم النگی و فرزندش توسط سر بازجوی وزارت اطلاعات که با نام مستعار علوی است تهدید به بازداشت شده بود. از جمله روشهایی که مامورین وزارت اطلاعات بکار می برند دستگیری اعضای خانواده برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی است. خانم النگی از ناراحتی جسمی رنج می برد و به او حتی اجازه بردن داروهایش داده نشد.<ref>سایت پیک ایران، دستگیری همسر یکی از بازاریان شناخته شده بازار [https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=8133 تهران]</ref>
نیهیلیسم معرفت‌ شناختی


==== تحصن مقابل بیمارستان مدرس بعد از مرگ محسن دگمه چی ====
نیهیلیسم وجود شناختی
پس از درگذشت محسن دکمه‌چی، زندانی سياسی در ايران، خانواده وی با تحصن در مقابل بيمارستان مدرس تهران خواستار دريافت پيکر وی شدند.


آقای دکمه‌چی به دليل حضور دخنرش در قرارگاه اشرف سازمان مجاهدين خلق در عراق به اتهام هواداری از اين سازمان محکوم شده بود. اتهام مهم ديگر وی، پشتيبانی مالی از خانواده‌های زندانيان سياسی بود. 
متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)


== منبع حقوق بشری از فشار روحی شدید بر محسن دگمه چی در زندان میگوید ==
نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی
منابع حقوق بشری می‌گويند محسن دکمه‌چی به دليل «عدم رسيدگی پزشکی و وخامت اوضاع جسمانی» در حالی که از زندان به بيمارستان منتقل شده بود، جان باخته است.


بر اساس اين گزارش‌ها افزون بر عدم دسترسی به امکانات پزشکی؛ وی مورد «شکنجه روحی» قرار گرفته بود و با اين‌که از شرايط ناگوار جسمانی برخوردار بود، بر اثر «برخوردهای ناشايست» مأموران زندان هنگام ملاقات کوتاه وی با خانواده‌اش، دچار «فشار روحی» شديدتری شده بود.
در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.


اين گزارش‌ها به نقل از زندانيان ديگر می‌افزايند محسن دکمه‌چی در روزهای آخر زندگی خود در زندان دچار ضعف شديدی شده بود و قادر به نشستن بر روی تختخواب‌اش نبود.
'''ویژگی اصلی نیهیلیسم'''


اين زندانيان افزوده‌اند که وی نزديک به چهار هفته قادر به خوردن غذا نبود و در روزهای آخر حتا نمی‌توانست مايعاتی مانند شير و آب ميوه بنوشد و هنگام نوشيدن آب با دردهای شديدی روبه‌رو می‌شد .
ایده اصلی


با اين حال همسر وی مريم النگی گفته است پيش از مرگ در بيمارستان با وی ملاقات کوتاهی داشته و از خبر مرگ او پس از اين ملاقات تعجب کرده است.
نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.


== گزارش کانون حمایت از خانواده جانباختگان و بازداشتیها درباره محسن دگمه چی ==
مولفه‌ها
به گزارش کانون حمايت از خانواده جان‌باختگان و بازداشتی‌ها، خانواده دکمه‌چی ضمن درخواست دريافت پيکر وی، همچنين شکايت دارند که اين زندانی سياسی هنگام ورود به زندان از سلامت برخوردار بوده، اما در زندان دچار بيماری گرديده است.


جسد محسن دکمه‌چی برای شناسايی علت مرگ هم‌اکنون در اختيار پزشکی قانونی است.
به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.


مقام‌های قضايی ايران و منابع خبری رسمی در اين کشور هنوز در مورد علت مرگ اين زندانی سياسی واکنشی نشان نداده‌اند<ref>سایت رادیو زمانه، درگذشت يک زندانی سياسی در ايران و تحصن خانواده [http://archive.radiozamaneh.com/news/iran/2011/03/30/2874 وی]</ref>.
'''شروع یک ایده نهیلیستی'''


== روایتی هولناک از همسر محسن دگمه چی! ==
درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.
یکی از هم بندی های سابق همسرتان اعلام کرده وقتی درباره وضعیت او با دادستان تهران سخن گفته، آقای دادستان گفته “قرار نیست همه اینها با اعدام بمیرند”. آیا عمدا به وضعیت همسر شما رسیدگی نکردند؟


می توانست با جریان رسیدگی پزشکی اصلا چنین فاجعه ای رخ ندهد. بارها رفتم و گفتم با هر میزان وثیقه ای که میخواهید فقط چند روز مرخصی بدهید؛ مرخصی روی تخت بیمارستان تا تحت مداوا قرار گیرد و باز او را به زندان ببرید، اما تا این حد را هم موافقت نکردند. خودتان از همین می توانید بفهمید چه اتفاقی افتاده. همسر من تنها 6 ماه دوره شیمی درمانی داشت، اگر انجام می شد این اتفاق نمی افتاد….<ref>فیسبوک کمپین حمایت از زندانیان سیاسی، مصاحبه با همسر محسن دگمه [https://www.facebook.com/notes/%DA%A9%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/% چی]</ref>.
نیچه و نیهیلیسم


برای حفظ زندگی پسر جوانم!
نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.


همسر مرحوم حسین دکمه چی گفت: « هیچ کس از سرباز و پزشک به من نگفت که چه اتفاقی برایم همسرم افتاد و او چطور تمام کرد. هنوز نمی دانم چه اتفاقی افتاده است شاید هم قرار نیست که من چیزی بدانم. وقتی برای گرفتن مراسم همسرم تحت فشار بودم و من را تهدید کردند تا مراسمی نگیرم و چند ساعتی بازداشت بودم و حتی گفتند برایم قرار بازداشت صادر می کنند دیگر ترجیح دادم برای حفظ زندگی پسر جوانم و خودم کاری نکنم و از آن گذشتم.»<ref>سایت کمپین حقوق بشر، همسر مرحوم محسن دکمه چی: برای حفظ جان تنها پسرم از پیگیری علت مرگ همسرم [https://persian.iranhumanrights.org/1390/01/mohsen_dokmehchi/ گذشتم]</ref>
نیهیلیسم در ایران


==  نمونه های مشابه مرگ محسن دگمه چی در زندانهای ایران ==
'''صادق هدایت''' را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:
گزارشی از سایت رادیو فردا:


زندانيان سياسی و عقيدتی آن قدر مورد شکنجه‌ جسمی و روانی و تحقير سيستماتيک قرار می گيرند که اکثر آنها يک دوره اعتصاب غذا را تجربه می کنند و برخی از آنها از اين اعتصاب غذا جان سالم به در نمی برند.
عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.


برخی بواسطه‌ ضعف ناشی از اعتصاب غذا و برخی بواسطه‌ بيماری‌های جانکاه شکننده شده و با ضربه‌ای کوچک يا بدون ضربه دار فانی را وداع می گويند. برخی نيز به واسطه‌ تاثيرات مخرب شکنجه پس از آزادی دست به خودکشی می زنند. (بهنام گنجی، جرس ۱۳ شهريور ۱۳۹۰) آنها پس از مرگ نيز معمولا بدون کالبدشکافی و توسط ماموران حکومتی شبانه به خاک سپرده می شوند و مراسم ختم آنها نيز تحت نظارت ماموران انجام می گيرد.
عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.


فهرستی طولانی از زندانيان سياسی و عقيدتی جانباخته در زندان وجود دارد، از وبلاگ نويس و فعال جنبش دانشجويی و فعال جنبش کرد تا فعال ملی- مذهبی و فعال سياسی بازاری، و از افراد شناخته شده در فضای سياسی کشور تا افراد گمنام (مثل رامين يعقوبی که در شهر درود دستگير شد و در زندان بواسطه‌ی مورد ضرب و شتم واقع شدن جان باخت، جرس، ۱۶ شهريور ۱۳۹۰). به اين فهرست می توان نام زندانيان عادی را نيز که بواسطه‌ بی توجهی و شرايط بد زندان‌ها می ميرند و کمتر کسی از آنها مطلع می شود اضافه کرد (مثل علی اشکان و خبات احمدی که در زندان مهاباد جان باختند، موکريان، ۱۷ مرداد ۱۳۹۰).
به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.


=== چند نمونه از مرگهایی که علت اصلی مرگ، فراهم شدن زمينه برای مرگ اين افراد در ساختار و نهاد زندان در جمهوری اسلامی است ===
ابسوردیسم
'''اکبر محمدی، ۸ مرداد ۱۳۸۵'''


فعال دانشجويی، ۳۷ ساله، که به گزارش رسانه‌های دولتی و شبه دولتی «در نهمين روز اعتصاب غذای خود در حمام زندان اوين دچار ايست قلبی شد.» (آفتاب، ۹ مرداد ۱۳۸۵) محمدی که از سال ۷۸ و به دنبال وقايع ۱۸ تير کوی دانشگاه در زندان به سر می برد، نخست به اعدام و بعد به پانزده سال زندان محکوم شد. 
واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.


گزارش زندانيان ديگر نيز از نحوه مرگ آنها بسيار شبيه به يکديگر است: «مسئوليت مرگ مظلومانه او [اکبر] با مسئولين دستگاه قضايی و امنيتی است که به نظر کارشناسی پزشکان داخل و بيرون زندان مبنی بر ضرورت اعطای مرخصی استعلاجی توجهی نکردند و طی برخوردی خشن و نامتعارف ايشان را به زندان بازگرداندند. سرانجام نيز با سهل انگاری در مراقبت از وی در ايام اعتصاب غذا و بی توجهی به خواسته های به حقش و برخوردهای خشونت آميز با وی زمينه مرگ او را فراهم کردند.»
== منابع ==
 
'''اميد رضا مير صيافی، ۲۸ اسفند ۱۳۸۷'''
 
وبلاگ نويس ۲۸ ساله (وبلاگ روزنگار)، که به اتهام توهين به ولی فقيه اول و دوم به دوسال زندان محکوم شد. به خانواده‌اش گفتند که وی افسردگی داشته و خود کشی کرده است.
 
برادر اميد رضا روايت ديگری دارد: «ما صبح فردايی که خبردار شديم، رفتيم برای شناسايی جسد، من خودم جسد را ديدم، گوش سمت چپ خونريزی شديد داشت، بينی اش پر از لخته های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که آن ملافه ای که جسد را پيچيده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زير سر. بعد آنجا جسد را به ما تحويل دادند فرستاديم پزشکی قانونی کهريزک، چهار ساعت طول کشيد، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضيح خاصی ندادند. يک فرمی به ما داده شد که داخلش توضيحاتی خواسته بودند از سوابق بيماری اميد که ما همه را رد کرديم ، ايشان نه بيمار بود نه معتاد بود و نه هيچی. بعدش يک قسمتی نوشته بود که آيا شما شکايتی داريد؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند می گفتند که اگر بنويسيد شکايت داريد جسد را ممکن است تحويل تان ندهند. من هم آنجا گفتم که اصلا جسد را نمی خواهم تحويل بدهند و جسد اميد به چه درد من می خورد؟ من نوشتم ما شکايت داريم، مسئولين زندان اوين مقصر هستند. اين قتل مشکوک است و بايد پيگيری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفين به ما تحويل دادند موقعی هم که داشتند پيکر پاکش را شستشو می دادند هنوز گوشش داشت خونريزی می کرد. در حالی که اينها به ما گفته بودند که ايشان قرص خورده، فشارش افت کرده و فوت کرده.» (اميرپرويز ميرصيافی ، سايت صدای امريکا، ۲۸ مارس ۲۰۰۹)
 
'''محسن دگمه چی، ۸ فروردين ۱۳۹۰'''
 
فعال سياسی در بازار، ۵۳ ساله، که به اتهام کمک به خانواده‌ی زندانيان سياسی بازداشت و به ده سال حبس محکوم شد. محسن دکمه چی بنا بر تشخيص پزشکان به دليل ابتلا به سرطان پانکراس از نوع بدخيم بايستی در بيمارستانی خارج از زندان تحت شيمی درمانی قرار می‌گرفت و عدم رسيدگی به موقع، موجب پيشرفت بيماری سرطان وی شد (جرس، ۱۶ سفند ۱۳۸۹). در مراسم خاکسپاری محسن دگمه چی، نيروهای امنيتی و لباس شخصی‌ها به خانواده و حاضرين يورش بردند. (جرس، ۱۰ فروردين ۱۳۹۰)
 
زندانيان هم بند روايت‌‌هايی بسيار شبيه هم از آخرين روزهای جان باختگان دارند: «در روزهای آخر وضعيت جسمی بازاری زندانی محسن دگمه چی روز به روز وخيم تر می شد ودرد جانکاه لحظه ای او را امان نمی داد و دچار ضعف شديدی شده بود. او ديگر قادربه نشستن بر روی تختخوابش نبود و حدود ۴ هفته قادر به خوردن غذا نبود وی در روزهای آخر حتی نمی توانست مايعاتی مانند شير و آب ميوه بنوشد و هنگام نوشيدن آب با درد های شديدی مواجه می شد.» (جرس، ۹ فروردين ۱۳۹۰)
 
هنگامی که هم سلولی دگمه چی در ملاقات با عباس جعفری دولت آبادی از وضعيت نامناسب و وخيم جسمانی و لزوم رسيدگی فوری پزشکی به وضعيت وی سخن به ميان می آورد، دادستان تهران به وی می گويد: «قرار نيست که همه‏ اين‏ها با اعدام بميرند و با اعدام کشته شوند.» (سعيد پورحيدر روزنامه نگار و هم سلولی محسن دگمه‌چی، دويچه وله، ۱۱ فروردين ۱۳۹۰)
 
'''هدی صابر، ۲۱ خرداد ۱۳۹۰'''
 
فعال ملی- مذهبی، ۵۲ ساله، که پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا در زندان اوين درگذشت. به روايت رئيس بهداری زندان اوين «بر اساس ادعای مرحوم صابر که گفته بود من در اعتصاب غذا هستم، از مسئولان بند نامبرده خواسته می‌شود که آيا اين ادعا درست است؟ آن‌ها هم گفتند چنين مسئله‌ای صحت ندارد و چيزی از وی نديده‌ايم که تاييدی بر اعتصاب غذای او باشد.» (خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳ خرداد ۱۳۹۰)
 
اما « پزشکان بيمارستان مدرس علت عدم نجات وی را سهل انگاری مقامات زندان در انتقال به موقع به بيمارستان ذکر نموده و عنوان داشته اند که در صورتی که انتقال ايشان در اسرع وقت صورت ميگرفت و ايشان تحت مراقبت های ويژه قرار می گرفتند نجات وی از مرگ حتمی بوده است.» (تحول سبز، ۲۲ خرداد ۱۳۹۰)
 
به شهادت هم‌ بندی‌های هدی صابر، او پس از بازگشت به بند شکايت کرده که از سوی مامورانی در لباس پرسنل بهداری مورد ضرب و شتم و توهين قرار گرفته است. (نامه ۶۴ زندانی، کلمه، ۲۳ خرداد ۱۳۹۰)
 
مقامات مسئول قضايی خبر انتقال به بيمارستان و درگذشت هدی صابر را به خانواده‌اش نيز اطلاع نداده بودند و پس از آن نيز از تحويل پيکر وی به خانواده، امتناع ورزيدند. تشييع جنازه هدی صابر در قطعه صد تحت تدابير شديد امنيتی برگزار شد. (جرس ۲۲ خرداد ۱۳۹۰)<ref>سایت رادیو فردا، زندانيان سياسی-عقيدتی تصادفا زنده بيرون می [https://www.radiofarda.com/a/o2_political_prisoners_iran/24326349.html آيند]</ref>.
 
== مقاله ای درباره روشهای سرکوب در نظامهای دیکتاتوری! ==
در نظامهای دیکتاتوری روشهای سرکوب گوناگون است. این نظامها به طرق مختلف، مخالفان خود را سرکوب یا از دور خارج میکنند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند تا از سوی فرد یا جریانی تهدید نشوند و به این طریق مانع سقوط خود شوند. همانطور که مطلع هستیم در دیکتاتوری نظام سلطنت سابق، در ایران ارگانی بود تحت نام ساواک که نقشش در اصطلاح تامین امنیت نظام شاهنشاهی بود و تقریبا تنها نیرویی بود که نسبت به دیگر سازمانها برای سرکوب دست باز از هر نظر برای به سوال یا به زندان کشیدن هر فرد یا جریانی را داشت که در این مسیر چه بسیار انسانهایی که مخالفتهای سیاسی اجتماعی داشتند توسط همین ارگان دستگیر و در بسیاری مواقع شکنجه و پس از پرونده سازی به دادگاههای تحت امر برده و احکام مدنظرشان صادر می‌شد. اما به هر ترتیب هیچ کدام از این اعمال ضد بشری مانع از سقوط نظام دیکتاتوری شاه نشد و در نهایت سلطنت سقوط کرد و ساواک نیز به عنوان بدنام ترین نیرو و معیار ضد انسانی ترین نیروهای عامل در نظام شناخته شد.
 
و اما بعد از سقوط شاه و شکل گیری اولیه نظام جدید، رفته رفته از آنجایی که نیرویی که بر اریکه قدرت بشکل نامشروع یا توسط خیانت به اعتماد مردم چنگ زده بود، بعد از اینکه وضعیت خود را ناپایدار و متزلزل دید، چون بنای نظام خود را کج و برپایه دروغ و قدرت طلبی بنا نهاده بود برای حفظ خود چاره را در سرکوب دید و این سرکوب از آنجایی که باید سیستماتیک صورت میگرفت خود را به شکل روشن اما با نامی دیگر معادل همان ساواک در مداری البته پیچیده تر و سرکوبگرتر، ولی نه در ابعاد کوچک سابق بلکه در قواره یک وزارتخانه، با نام وزارت اطلاعات خود را نشان داد، هرچند وسعت کارش قابل قیاس با ساواک در نظام سابق نبود و در ابعادی وسیع و اختیارات بی انتها مشغول فعالیت بود. همانطور که میدانیم برای اینکه چنین نظامهایی به بقای خود ادامه دهند باید از وجود ارگانها یا وزارتخانه هایی نظیر وزارت اطلاعات بهره ببرند تا تضمین حکومت سست و لرزان خود باشند. برای پرداختن به شیوه ها و اعمالی که این وزارت با توسل به آن قدرت خویش را بسط میدهد کتابها باید نوشت اما، تحت نظر گرفتن، کنترل تلفن و ترددات، شنود، دستگیری و کنترل ارتباطات ، شکنجه و اعتراف گیری و اعمال مجازاتهای گوناگون از اعدام در ملاء عام تا حلق آویز در زندان یا کشتن زیر شکنجه و انفرادی دراز مدت و تبعید به مناطق دور افتاده ووو . اما شیوه جا افتاده که کمتر نظامی به آن متوسل میشود اعلام فوت زندانی محکوم تحت عنوان (علت فوت: بیماری یا خودکشی در زندان) که این سالها بدلیل فشارهای بین المللی در محکوم کردن حکم اعدام در نظام جمهوری اسلامی به روشی معمول بدل شده است و به طور قطع در ادامه از این دست اعدامها وقتی پایه های نظام بیشتر دچار لرزش شود خواهیم داشت، ولی تجربه و تاریخ نشان داد که «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ»<ref>وبلاگ ایران بزرگ، روشهای سرکوب [https://iranbozorg98.blogspot.com/2019/04/blog-post.html دیکتاتورها]</ref>.
 
.
 
== '''منابع''' ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۶

نهیلیسم یا پوچ گرایی

نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.

مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.

نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن

جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.

واژه‌شناسی نیهیلیسم

اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.

تاریخچه مکتب نیهیلیسم

استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع ایوان تورگینیف، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.

نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد:

نیهیلیسم معرفت‌ شناختی

نیهیلیسم وجود شناختی

متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)

نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی

در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.

ویژگی اصلی نیهیلیسم

ایده اصلی

نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.

مولفه‌ها

به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.

شروع یک ایده نهیلیستی

درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.

نیچه و نیهیلیسم

نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.

نیهیلیسم در ایران

صادق هدایت را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:

عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.

عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.

به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.

ابسوردیسم

واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.

منابع