کاربر:Javad/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران ­(جمهوری گیلان یا جمهوری شورائی گیلان) یک جمهوری شورایی با عمر کوتاه بود که توسط میرزا کوچک­خان جنگلی، از رهبران نهضت مشروطه­ گیلان­، در ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ش تاسیس با استفاده از نیروهای چریکی مشهور به جنگلی و با کمک ارتش سرخ شوروی در منطقه­ گیلان تاسیس شد<ref>روزنامه سیاسی اقتصادی مستقل «اعلام موجودیت جمهوری گیلان»[http://www.mostaghelnewspaper.ir/paper/post/3321/%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86/]</ref>.
'''نهیلیسم یا پوچ گرایی'''


روز ۱۶خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان جنگلی در ادامه مبارزات خود در راه اعاده استقلال و حاکمیت ملی ایران، در شهر رشت حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام درپی یک رشته تماسها و گفتگوها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از این که نیروهای مداخله‌گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا، کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفت‌. درست سه هفته پیش از این اعلام‌، در سپیده دم روز ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ نیروهای ارتش سرخ به بهانه «سرکوبی ضد انقلاب که در شمال ایران کمین کرده بود» به بندرانزلی یورش برده و این شهر را اشغال کرد.<ref>سایت ابریشم «اعلام حکومت جمهوری گیلان توسط میرزا [http://abrishampress.ir/9931/16-%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%9B-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86/]</ref>
نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.


جمهوری گیلان در جریان جنگ جهانی اول و در زمانی که بی طرفی ایران نقض و کشور اشغال شده بود، از دل جنبش وسیعی ضد نیروهای اشغال گر پدید آمد. میرزا کوچک خان، یکی از مبارزان دوران مشروطیت در راس گروهی از آزادیخواهان و ملیون در گیلان علیه قوای تزاری بپاخاست و در جنگل های اطراف رشت مستقر گردید. پس از آنکه انگلیسی ها مجبور به عقب نشینی از قفقاز شدند و ارتش سرخ صحنه قفقاز را از قوای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی پاک کرد، میرزا کوچک خان با کمک کمونیست ها و توده های مردم که از پیروزی های انقلاب اکتبر تاثیر پذیرفته بودند به رشت وارد شد.<ref>وبلاگ جمهوری ائتلافی [http://www.rahetudeh.com/rahetude/jonbeshe-melli/html/gilan.html گیلان]</ref>
مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.


== '''موسس جمهوری گیلان، میرزا کوچک جنگلی''' ==
نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن
'''ميرزا­ يونس معروف به ميرزا كوچك­خان‌''' در ۱۲۹۸­هـ در رشت متولد شد. فرزند میرزا بزرگ، در یک خانواده متوسط در محله اوستا‌سرای رشت به‌دنیا آمد. ابتدا در رشت و سپس در تهران به تحصیل علوم دینی پرداخت. اما خیلی زود جذب نیروهای انقلابی شد.


25ساله بود که شیفته ستارخان شد. به‌دنبال آن، به عضویت کمیته سردار درآمد. او که همراه با مجاهدان گیلان در فتح قزوین شرکت داشت، در جریان فتح تهران نیز در کنار ستارخان بود. پس از ظهور دوباره استبداد، با بسیاری از سران ملی، در تهران تماس گرفت و تلاش کرد آنها را به مبارزه با استبداد برانگیزد. اما وقتی دید آنها رویه ای دیگری در پیش گرفتند، ناامید شد و برای تشکیل جنبشی مستقل، راهی زادگاهش گیلان گردید به همراه چند تن از مبارزان، جنبش جنگل را در جنگلهای فومن گیلان آغاز کرد.<ref>سایت سازمان مجاهدین، جمهوری [https://www.mojahedin.org/news/158921 گیلان]</ref>
جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.


== '''شعار مجاهدین جنگل''' ==
واژه‌شناسی نیهیلیسم
شعار مجاهدین جنگل اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت و رفع بی‌عدالتی و مبارزه با خودکامگی و استبداد بود. روزنامه جنگل در شماره 28سال اول خود خط مشی سیاسی خود را چنین بیان کرده است: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم استقلالی به تمام معنای کلمه، یعنی بدون اندک مداخله هیچ دولت اجنبی اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی که هر چه بر سر ایران آمده از فساد تشکیلات دولتی‌ست».<ref>جمهوری جنگل میرزا کوچک [https://www.mojahedin.org/news/158921 خان]</ref>


== '''زمینه سازیهای جمهوری گیلان''' ==
اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.
جنبش جنگل توسط آزادی خواهان و به رهبری میرزا کوچک خان، دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی و سایر نیروهای مشروطه خواه (مجاهدین) در سال ۱۹۱۵ تشکیل شد. جنگلی‌ها در دوران تزارها قیام خود را آغاز و به مخالفت با آنان پرداختند، امّا در آغاز پیروزی انقلاب اکتبر، روابط جنگلی‌ها با روس‌ها حسنه شد.میرزا کوچک خان و حدود ۳۰۰ چریک مسلح تحت فرمانش که جنگلی خوانده می‌شدند تا سال ۱۹۱۶ به تدریج گیلان را به کنترل خود درآوردند. در ۱۹۱۸ حمله ناموفقی به قزوین کردند. در اوت ۱۹۱۸ در حالی که جنگ جهانی اول به پایان نزدیک می‌شد انگلستان قراردادی با جنگلی‌ها بست که به موجب آن گیلان منطقه جنگلی‌ها محسوب می‌شد ولی افسران ترک و آلمانی و اتریشی باید گیلان را ترک می‌کردند. دولت مرکزی در سال ۱۹۱۹به اتفاق نیروهای قزاق به جنگلیها حمله کرد و بسیاری مناطق که تحت کنترل جنگلیها بود را تصرف کرد. پس از قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله بین ایران و انگلیس، میرزا کوچک خان با حمایت بلشویکها برنامه تاسیس جمهوری گیلان را ریخت.یک رشته تماس‌ها و گفت‌وگو‌ها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از اینکه نیروهای مداخله‌گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفت‌. درست سه هفته پیش از این اعلام‌، در سپیده دم روز ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ نیروهای ارتش سرخ به بهانه “سرکوبی ضد انقلاب که در شمال ایران کمین کرده بود” به بندر انزلی یورش برده و این شهر را اشغال کرد. مقصود روسیه از “ضدانقلاب‌” افراد مسلحی بودند که با حمایت انگلیسی‌ها علیه بلشویسم نوظهور در شوروی می‌جنگیدند و از اراضی شمال ایران نیز به عنوان یکی از پایگاه‌های خود استفاده می‌کردند. جنگلی‌ها که مبارزات مسلحانه با رژیم قاجار را آغاز کرده و جنگل‌های شمال را مقر خود قرار داده بودند، در آغاز پیروزی انقلاب روسیه روابط حسنه‌ای با بلشویک‌ها برقرار کرده بودند، نهضت جنگل انقلاب روسیه را تأیید می‌کرد و رهبران جدید روسیه نیز میرزا را به عنوان یک انقلابی ضداستعمار می‌دانستند و او را ستایش می‌کردند. اما چندی نگذشت که روس‌ها سیاست دوستانه خود را تغییر دادند و قدم به قدم به خاطر حفظ منافع خود در ایران از حمایت نهضت جنگل دست کشیدند و سرانجام به آن خیانت کردند.


== '''اعلام جمهوری گیلان''' ==
'''تاریخچه مکتب نیهیلیسم'''
روز ۲۸ اردیبهشت، نیروهای ارتش سرخ وارد انزلی شدند. نهضت میرزا کوچک‌ خان که حضور نیروهای کشوری دیگر را در خاک ایران مخالف با اصول سیاست خود و به زیان استقلال و تمامیت ارضی کشور می‌دانست، به مخالفت برخاست‌. در آن زمان هم روس‌ها و هم میرزا کوچک خان در شرایطی بودند که رویارویی با یکدیگر را به صلاح خود نمی‌دیدند. هر یک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال می‌کردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجه تماس‌های بعدی میرزا کوچک خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه‌، میان طرفین توافق‌هایی حاصل شد.مهم‌ترین مواد این توافق چنین است:


۱ – اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجرا گذارده شود.
استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع '''ایوان تورگینیف'''، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.


۲ ـ حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود.
'''نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد''':


۳ ـ پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هر نوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
نیهیلیسم معرفت‌ شناختی


۴ ـ مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها در ایران مداخله ننمایند.
نیهیلیسم وجود شناختی


۵ ـ هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)


۶ ـ مخارج این قشون به عهده ایران است‌.
نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی


۷ ـ هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.


۸ ـ کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
'''ویژگی اصلی نیهیلیسم'''


۹ ـ کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود.
ایده اصلی


اجمال این توافقنامه عدم دخالت روس‌ها در امور داخلی ایران، در عین حفظ حداقل دو هزار نظامی آنان در شمال ایران بود؛ حضوری که خود به منزله دخالت در امور داخلی ایران بود. میرزا کوچک خان جنگلی با استناد به همین توافقنامه بود که سه هفته پس از مداخله نظامی آنان در انزلی‌، موجودیت حکومت خود را در رشت اعلام کرد.
نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.


سران نهضت جنگل پس از اعلام حکومت، ضمن انتشار اعلامیه‌ای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل‌»، به مفاسد دستگاه حاکمه ایران و جنایات انگلیسی‌ها اشاره کردند و در پایان نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتند:
مولفه‌ها


۱ـ جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی کرده جمهوری را رسماً اعلام می‌نماید.
به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.


۲ـ حکومت موقت جمهوری حفاظت از جان و مال عموم اهالی را برعهده می‌گیرد.
'''شروع یک ایده نهیلیستی'''


۳ـ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل می‌شناسد.
درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.


۴ـ حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته‌، تساوی حقوق را در باره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامی را فریضه می‌داند.
نیچه و نیهیلیسم


۱۶ خرداد ۱۲۹۹ میرزا کوچک خان در شهر رشت، حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام درپی یک رشته تماس‌ها و گفتگوها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از این که نیروهای مداخله‌گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا، کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفته و میان طرفین توافق‌هایی حاصل شد. مهم‌ترین مواد این توافق چنین است:
نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.
* اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.
* حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزا برقرار شود.
* پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.
* مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها در ایران مداخله ننمایند.
* هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (۲هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.
* مخارج این قشون به عهده ایران است‌.
* هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.
* کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.
* کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود
اما سرانجام اختلافات درونی و حمله نظامی نیروهای دولت به رهبری رضا خان  و انگلستان منجر به سقوط این حکومت شد و جنگلی در حال فرار بر اثر یخ زدگی در کوه‌های تالش درگذشت.


در بخشی از کتاب «خاطرات ژنرال دنسترویل: سرکوبگر جنگل» آمده است:
نیهیلیسم در ایران


«…گیلان و مازندران به دلیل کنترل ارزاق به دست جنگلی ها و رهبری میرزا کوچک خان جنگلی با مشکل مواد غذایی روبه رو نبود، اما پس از شکست جنگلی ها در ژوئن ۱۹۱۸ از انگلیسی ها، رشت به دام قحطی افتاد. بروز قحطی در گیلان به طور کلی ناشی از صادرات غله به باکو بوده است. در این باره دنسترویل اطلاعات زیادی به دست می دهد. باکو به دلیل ملی شدن کشتیرانی از سوی بلشویک ها دچار وضعیت نا بسامانی شده بود، انگلیسی ها برای مقابله با قحطی در باکو تصمیم می گیرند از گیلان مواد غذایی خریداری و به باکو ارسال کنند. این تصمیم در واقع سر آغاز محرومیت مردم گیلان از منابع غذایی خود، همچون برنج، هندوانه و حتی خاویار می شود و در این میان اقدام دولتی ایران برای ممنوعیت صدور مواد غذایی از گیلان بی ثمر می ماند….»
'''صادق هدایت''' را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:
 
عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.
 
عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.
 
به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.
 
ابسوردیسم
 
واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۶

نهیلیسم یا پوچ گرایی

نیهیلیسم که در میانه قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه به صورت عمومی مطرح شد، مکتبی در ابتدا فکری و در ادامه سیاسی بود که با ویرانی های جنگ جهانی دوم توسعه ی بیشتری پیدا کرد. جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد.

مکتب نیهیلیسم در قرن نوزدهم برای اولین‌بار در روسیه شکل گرفت. این مکتب غیر از جنبه مفهومی و فلسفی، شاخه‌ای سیاسی نیز داشت که با جنگ جهانی دوم توسعه یافت. ایده اصلی این مکتب در واقع نفی ارزش‌های بنیادین معرفتی و اخلاقی و همچنین نفی هدفمندی زندگی انسان است. از متفکران اصلی این مکتب می‌توان به نیچه، آلبرکامو و همچنین صادق هدایت در ایران اشاره کرد.

نهیلیسم؛ تاریخچه و نظریه پردازان آن

جنبش نیهیلیسم چیست وچگونه به وجود آمده است؟ نیهیلیسم یا هیچ‌گرایی مکتبی فلسفی است که در قرن ۱۹ در روسیه شکل گرفته است. این مکتب که در واقع با نفی هرگونه بنیان معرفتی و معیار اخلاقی شناخته می‌شود، ارتباط نزدیکی با شکاکیت دارد. امروزه نیهیلیسم در شاخه‌های متفاوت و با رویکرد‌های متفاوتی ازجمله نیهیلیسم معرفت شناختی و نیهیلیسم هستی شناختی پیگیری می‌شود. جنبش نیهیلیسم و به طور کلی این مفهوم، شباهت‌هایی با مکاتب اگزیستانسالیسم و ابسوردیسم دارد. این نوشته به دنبال آن است که مکتب نیهیلیسم، شاخصه‌ها و تاریخچه آن را مرور کند.

واژه‌شناسی نیهیلیسم

اصطلاح "نیهیلیسم" برگرفته از واژه لاتین "nihil" به معنای هیچ، معادل واژه‌ی فرانسوی "rein" و واژه انگلیسی "nothing" است. اما این واژه در زبان فارسی معادل‌های متفاوتی از جمله "هیچ‌انگاری"، "پوچ‌گرایی"، "نیست‌گرایی" یا "بی‌معنی‌انگاری" دارد.

تاریخچه مکتب نیهیلیسم

استفاده از لغت nihil را برای اولین‌بار می‌توان به صاحبان کلیسا در جریان حمله به شکاکیت کلاسیک نسبت داد، اما نیهیلیسم به عنوان یک اصطلاح فلسفی که بعد‌ها به عنوان یک مکتب شناخته شد، ابتدا در متن نامه‌ای از هرمان یاکوبی (ایده‌آلیست پساکانتی) به فیشته در سال ۱۷۹۹ به کار رفته است. همچنین شهرت این اصطلاح و استفاده عمومی از آن را باید ابداع ایوان تورگینیف، رمان نویس روس بدانیم. او از این واژه در توصیف شخصیت "بازاروف" در رمان "پدران و پسران" برای اولین‌بار در سطح غیر تخصصی بهره جست.

نیهیلیسم فلسفی را می‌توان به طور عمده به دو شاخه تقسیم کرد:

نیهیلیسم معرفت‌ شناختی

نیهیلیسم وجود شناختی

متفکرانی که معتقد به وجه معرفت شناختی آنند، وجود هرگونه معرفت و بنیان شناختی را منکرند؛ اما در مقابل وجه هستی شناختی نیهیلیسم به یک اعتبار، اساسا جهان خارج و وجود هر چیزی بیرون از ذهن را منکر می‌شود. (تقریبا نزدیک به همان چیزی که می‌توان به برخی ایده آلیست‌های افراطی همانند بارکلی نسبت داد.)

نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی

در کنار این تقسیم‌ها گونه دیگری از نیهیلیسم همواره در ساحت عمومی جامعه بروز و ظهور بیشتری داشته‌ است. این شاخه که آن را می‌توان نیهیلیسم سیاسی‌اجتماعی نامید که از سال ۱۸۶۰ تا حوالی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در صحنه سیاست روسیه روی کار بوده‌ است. آنچه را که می‌توان شاخصه اصلی این مکتب در جهت سیاسی آن بدانیم، به چالش کشیدن قدرت کلیسا با رد کردن ماهیت دوگانه انسان مشتمل بر روح و بدن و همچنین از طرف دیگر قدرت‌های سکولار با نفی حقوق الهی حاکمان است. به بیان دقیق‌تر این گروه که بعد‌ها دست به ترور و خراب کاری و آشوب نیز زدند، در راه به رسمیت شناخته‌شدن آزادی‌های فردی با هرگونه قدرت و نظام اجتماعی از جمله حکومت، کلیسا و خانواده به مبارزه پرداختند.

ویژگی اصلی نیهیلیسم

ایده اصلی

نیهیلیسم را در بادی امر باید بیشتر یک احساس و نه یک فلسفه‌ی تام و کامل دانست. اهمیت این نکته در آن است که شاید اصلی‌ترین مدعای نیهیلیست‌ها رد هرگونه فلسفه و معرفت علمیست. نیهیلیسم با اعتقاد به بی‌پایه و اساس‌بودن چیز‌ها و همچنین تببین بی‌ارتباطی آن‌ها سعی در القای نوعی شکاکیت مدرن را دارد. همچنین باید نقش بدبینی را به عنوان چاشنی این رویکرد لحاظ کرد. چنان که آرتور شوپنهاور، معروف به فیلسوف بدبین در جایی می‌گوید: ما موجوداتی بی‌معنا هستیم.

مولفه‌ها

به طور کلی برای هرگونه رویکرد نیهیلیستی مولفه‌هایی از جمله نداشتن هدف اجتماعی، شکاکیت افراطی، بی‌اعتنایی به جهان، بی‌اعتقادی به هدف‌دار بودن دنیا، خود فراموشی، نفرت‌داشتن از حیات اجتماعی‌فرهنگی، اظهار عجز درباره توانایی ذهن آدمی و .. را می‌توان نام برد.

شروع یک ایده نهیلیستی

درباره شروع یک ایده نیهیلیستی و در ادامه آن یک مکتب، می‌توان نوعی سرخوردگی و وازدگی از نظم و نظام اجتماعی را مشاهده کرد. این وازدگی عموما منجر به ناتوانی در هضم یا پذیرش ارزش‌ها و در نهایت انکار آن ارزش‌ها می‌شود، به طوری که مثلا در ابتدا عصیان و هجمه مکاتب نوظهوری در ضدیت با هر نگرشی (مثلا ضد هنر) را در برمی‌گیرد. همین رویکرد و به طور کلی‌تر، رویکرد اومانیستی (انسان‌گرایانه)، در مقابل مدرنیته و پیدایش ماشین و ابزاری‌شدن زندگی غربی مسئله‌ای تحت عنوان "بازگشت انسان به خود" را مطرح می‌کند.

نیچه و نیهیلیسم

نیچه در کتاب اراده‌ی معطوف به قدرت (will too power) با ذکر این جمله که نیهیلیسم دم در ایستاده است، از فاجعه‌ای عظیم در دو سده آینده سخن می‌گوید که آن همان نیهیلیسم است. او علل گرایش به نیهیلیسم را نه فساد و مشکلات اجتماعی بلکه شک در ارزش‌های اخلاقی با افول مسیحیت می‌داند، اما فلسفه نیچه با نیهیلیسم تمام نمی‌شود. او اگر چه پیامبر ظهور نیهیلیسم در تمامی وجوه زندگی انسان بود، نیهیلیسم را مقدمه‌ای برای طرحی نو می‌دانست. او معتقد بود که تا زمانی که انسان طعم نیهیلیسم را نچشد متوجه ارزش این ارزش‌های اخلاقی نشده و نمی‌تواند به ارزش‌های جدیدی متعهد شود. اینجاست که نیچه با به کارگیری اصطلاح باز ارزش گذاری ارزش‌ها (revaluation of all values) سعی در ایجاد طرحی نو دارد.

نیهیلیسم در ایران

صادق هدایت را بی‌گمان باید شناخته شده‌ترین نویسنده ایرانی منسوب به نیهیلیسم دانست. در مورد جهان‌بینی صادق هدایت و ارتباط آن با نیهیلیسم دو دیدگاه عمده وجود دارد:

عده‌ای معتقدند زندگی انسان در نگاه صادق هدایت بی‌معنا، پوچ و خالی از هرگونه هدف معقولی است. با پذیرش این دیدگاه اساسا باید صادق هدایت را یک نیهیلیست بدانیم.

عده‌ای دیگر اما معتقدند هدایت زندگی را پوچ و عبث نمی‌دانست، بلکه او زندگی زمانه‌اش را و شرایط اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی زمانه‌اش را ناامیدکننده و بیهوده می‌دانست که دست به خودکشی زده است. عبدالعلی دستغیب در کتاب "نقد آثار صادق هدایت" مفصلا و با ذکر شاهد مثال از این دیدگاه دفاع می‌کند.

به هر رو می‌توان صادق هدایت را از جمله نویسندگان ایرانی دانست که تحت تاثیر نویسندگان خارجی مثل فرانتس کافکا و آلبرکامو درگیر اندیشه‌های نیهیلیستی شده اند.

ابسوردیسم

واژه ابسورد نیز معادلی برای پوچی و هیچ‌انگاری است. این واژه همچنان قرابتی معنایی با ناهنجار، نامتناسب و نامطبوع دارد. پوچی در ابسوردیسم از این ناهماهنگی به دست می‌آید که انسان در جست‌و‌جوی معنا و هدف زندگی است و جهان سراسر بی‌معناست. آلبرکامو در کتاب اسطوره‌ی سیزیف می‌گوید: ابسورد همان‌قدر که به انسان مربوط است به جهان نیز مربوط است. اگر اساس این جهان ابسورد باشد، تنها یک مسئله جدی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است.

منابع