کاربر:Safa/5صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
داود رحمانی زاده ۱۳۲۴ تهران مرگ ۲۸ مهر ۱۴۰۰ آهنگر لمپنی بود که جذب دستگاه بازجویی و شکنجه رژیم جمهوری اسلامی شد و در قتل و آزار و شکنجه مردم سوابق بی‌شماری دارد و از جمله شکنجه زنان در واحدهای مسکونی زندان قزلحصار که شرح ماجراهای تکان‌دهنده آن در کتایهای خاطرات زنان و مردان زندانی مجاهد خلق و دیگر گروه‌ها به تفصیل روایت شده است، دوران ریاست حاج داوود رحمانی در زندان قزل حصار به «دوران وحشت» معروف است. داود رحمانی در فاصله تابستان ۱۳۶۰ تا تیر۱۳۶۳، با حکم «اسدالله لاجوردی»، رییس سازمان زندان‌های تهران، رییس زندان قزل‌حصار بود و قدرت مطلقه‌ای در اعمال شکنجه بر زندانیان سیاسی در این زندان داشت.
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان ۲          =
| نام              =هوشی مین
| تصویر            =هوشی مین.JPG
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۱۹ می ۱۸۹۰
| زادگاه            =هوانگ‌ترو در ویتنام
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        =۳ سپتامبر ۱۹۶۹
| مکان مرگ         =
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ          =
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = ایران
| ملیت              =ویتنامی
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف 
| دانشگاه          =
| پیشه              =
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    = مردم ویتنام و مردم دنیا
| نقش‌های برجسته    =رهبری مبارزات استقلال‌طلبانه مردم ویتنام
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =مارکس، لنین
| تأثیرپذیرفتگان    =مردم ویتنام و مبارزان راه آزادی
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| دوره              =
| پس از             =
| پیش از            =
| حزب              =حزب کمونیست ویتنام
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =
| مذهب              =
| اتهام            =
| مجازات            =
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =مارکسیست لنینیست
| آثار              =اخلاق انقلابی،
| همسر              =
| شریک زندگی        =
| فرزندان          =
| والدین            =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
}}


به گفته یکی از پدران شهدای مجاهدین خلق که او را در خیابانی در تهران دیده بود، در دهه هشتاد او تعادل روانی نداشت و دائم با خود حرف می‌زد و بیهوده می‌خندید.  
'''هوشی‌مین،''' به ویتنامی: (Hồ Chí Minh)؛ (متولد ۱۹ مه ۱۸۹۰– درگذشت ۲ سپتامبر ۱۹۶۹)، با نام‌های نگوین تات نان، نگوین آی کیووش، باش (به معنای عمو) هو، رهبر انقلاب ویتنام و از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ به‌عنوان نخست‌وزیر ویتنام شمالی و از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹ به‌عنوان رئیس‌جمهور ویتنام شمالی خدمت کرد.


داود رحمانی یکی از متهمان اصلی قتل‌عام زندانیان سیاسی است که خانواده‌های زندانی دادخواه پیگیر قرار گرفتن او در برابر عدالت بودند که این امر با مرگ او میسر نشد
هوشی مین، سومین فرزند خانواده بود که در شهر هوانگ‌ترو به دنیا آمد. از نوجوانی تحت تاثیر مبارزات آزادیخواهانه پدرش بر علیه استعمار فرانسه قرار داشت و از پانزده سالگی همکاری زیرزمینی با مبارزان جوان دانشگاه را آغاز کرد.
== تاریخچه زندگی داود رحمانی ==


== سوابق داود رحمانی در زندان ==
در شرایطی که جنبش استقلال طلبانه ویتنام در آغاز قرن بیستم به شکست انجامیده بود و روابط ارباب و رعیتی در ویتنام مستقر بود، هوشی مین پس از تحصیلات دانشگاهی خود در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۰ برای تدریس به ایالت فان‌تیت سایگون رفت. مدتی پس از اقامت در سایگون افکار و آرمان‌های آزادی‌خواهی و دموکراسی‌طلبی در او اوج گرفت، برای کسب علوم و تکنولوژی جدید تصمیم به ترک ویتنام گرفت. وی به این منظور ابتدا به عنوان کمک‌آشپز در یک کشتی فرانسوی رهسپار اروپا و سپس آفریقا و آمریکا شد.


=== شکنجه‌های ابداعی داود رحمانی ===
در سال ۱۹۲۰ با فرانسویان رادیکال در تشکیل حزب کمونیست فرانسه شرکت کرد.
قبر، تابوت، قیامت یا دستگاه


به نوشته «سازمان عدالت برای ایران»، حاج داوود در سال ۱۳۶۲ شیوه شکنجه قبر یا دستگاه را ابداع می‌کند؛ روشی که در آن زندانی باید در میان تخته‌های نئوپان که از سه طرف او را احاطه کرده‌اند (به طول دو متر و عرض و ارتفاع حدود ۸۰ سانتیمتر)، با چشم‌بند و در سکوت مطلق – که هنگام غذا خوردن هم نمی‌بایست صدای برخورد قاشق با ظرف به گوش می‌رسید- به صورت مستمر و بدون هیچ گونه تماسی با سایر زندانیان در یک حالت می‌نشست. این شکنجه طاقت‌فرسا بسته به مقاومت زندانی ادامه می‌یافت تا زمانی که مقاومت او بشکند و حاضر به اعلام انزجار علیه گروه و دوستان خود بشود. این شکنجه برای زندانیان مقاوم‌تر  آنقدر ادامه دارد که بسیاری از قربانیان آن سلامت روحی و روانی خود را برای همیشه از دست می‌دهند. در تمام مدت از بلندگوها، نوحه، اذان ، قرآن یا بعدترها مصاحبه افرادی که بریده بودند، پخش می‌شود. در این شکنجه، هدف تحت اختیار گرفتن تمامی حواس و تحرک زندانی و به طبع آن تمامی تفکر و اراده او است و در حالی حس شنوایی زندانی این مطالب را دریافت می‌کند که حواس دیگر او کاملا محدود می‌شود و تحت اختیار شکنجه‌گر است.»<ref>[https://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/20211022-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%DA%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C% سایت رادیو فرانس اینفو]</ref>
هوشی مین در سپتامبر ۱۹۲۴ پس از مدتی اقامت در اتحاد جماهیر شوروی، به کانتون در کشور چین مسافرت کرد و به سازماندهی در راه ایجاد حزب کمونیست مشغول شد. سرانجام در فوریه ۱۹۳۰ در کولون (نزدیک هنگ کنگ) حزب کمونیست ویتنام به همت هوشی مین تاسیس شد.  


«شهرنوش پارسی‌پور»، نویسنده ایرانی از افرادی است که در بهار سال ۱۳۶۳ قیامت را تجربه کرده است. او در کتاب «خاطرات زندان» نوشته است که شخص حاج داوود به او می‌گوید باید به «دستگاه» برود؛ نامی که حاج داوود خود به تخت‌ها داده است، زیرا آن‌ها را دستگاه آدم‌سازی و یا تواب‌سازی می‌دانست.
از ژوئن ۱۹۳۱ تا بهار سال ۱۹۳۳ به زندان انگلیسی‌ها افتاد. از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام و بدست گرفتن قدرت صادر کرد که مهمترین آنها در«اسناد جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است. هوشی مین بار دیگر در اوت ۱۹۴۲ با نام هوشی‌مین به چین رفت تا با نیروی ضد ژاپن و ویتنامی‌های مقیم آنجا تماس برقرار کند اما چون وارد چین شد بوسیله مأموران چیایکایچک توقیف و زندانی شد و در طول این مدت مجموعه اشعار خاطرات زندان را نوشت.


شهرنوش پارسی‌پور نوشته است:<blockquote>«در هر گور، یک زندانی با چادر و چشم‌بند، رو به دیوار نشسته بود. زندانی نخست با فاصله‌ای از دیوار نشسته بود که حدود ۲۰سانتی‌متر از آن فاصله داشت و زندانی بعدی در انتهای گور، با فاصله دو متر از دیوار نشسته بود و همین جریان تا انتهای دیوار ادامه داشت. بدین ترتیب زندانیان نسبت به هم یک زیگزاگ را تشکیل می‌دادند.»<ref>[https://iranwire.com/fa/news/tehran/53709 سایت ایران وایر]</ref></blockquote>شکوفه سخی که در ۱۹ سالگی بیش از ۹ ماه این تابوت‌ها را تحمل کرده است، به رادیوفردا گفت: <blockquote>«حاج داوود ابتکار به خرج می‌داد. تخته‌های چوبی را برمی‌داشت و روی زمین تعبیه می‌کرد و در یک اتاق بزرگ در کنار دیوار یک محفظه درست می‌کرد، که یک ضلعش دیوار بود، دو تا ضلع دیگرش تخته‌های چوبی در ابعاد بین ۹۰ سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی بود، رو به فضای درونی اتاق، باز بود. هیچ تختی هم وجود نداشت.»</blockquote><blockquote>به گفته او، «تمام مدتی که در این تابوت‌ها هستی، نه تنها شما را از جمع جدا کرده‌اند، و به عنوان یک انسان منفردتان کرده‌اند، بلکه برای اینکه محدودیت برای تمام حواس پنجگانه‌تان هم قائل شده‌اند در یک شرایط بسیار فرسایشی قرار می‌گیرید که روح و وجودتان کم کم از هم می‌پاشد. شما تصور کنید که اگر در یک قابلمه غذایتان را در طول مدت یک ساعت می‌پزید‌‌‌ همان غذا را در مایکروویو در طول ده دقیقه می‌پزید.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-hajdacoodrahmani/31524386.html سایت رادیو فردا]</ref></blockquote>قفس،
در سال ۱۹۴۴ بعد از ۳۳ سال دوری از وطن، از مرز چین گذشت و به انقلابیون ویتنام در کوهستانها پیوست . در روز ۲۲ دسامبر سال ۱۹۴۴ نخستین دسته ارتش ویت مینه با شرکت ۲۴ نفر رسما تشکیل گردید.


واحد مسکونی،
با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اوت ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام گذاشته شد و بالاخره در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی مین به عنوان ریاست جمهوری دموکراتیک ویتنام انتخاب شد.<ref>[https://fa.laurenzuniga.com/ho-chi-minh-biography سایت بیوگرافی]</ref>


سر پا نگهداشتن زندانی به مدت طولانی بدون خواب،
== تاریخچه زندگی هوشی مین ==
هوشی مین در ۱۹ می ۱۸۹۰ در روستای هوانگ‌ترو ویتنام در خانواده‌ای مرفه بدنیا آمد پدرش دانشجو و معلم کنفوسیوسی بود و بعداً یک قاضی سلطنتی در منطقه کوچک و دور افتاده بین خه (کوی نون) شد. ۳ خواهر و برادر داشت یک خواهرش بنام نگوین تی‌تان کارمند ارتش فرانسه بود. برادرش نگوین تات‌دات گیاه‌شناس و متخصص گیاهان دارویی بود. برادر دیگرش در کودکی از دنیا رفت.


سوراخ‌‌کردن گوش،
هوشی مین، در دوران کودکی، پیش از شروع تحصیل رسمی، نزد پدرش و معلمی به نام وونگ توش دو، درس خواند. او به سرعت در نوشتن خط چینی، برای مطالعه جدی کنفوسیوسیسم، ماهر شد. در نوشتار محاوره‌ای ویتنامی نیز مهارت کسب کرد. او عاشق ماجراجویی و بادبادک بازی و ماهیگیری بود. پدرش، به پیروی از سنت‌های کنفوسیوسیسم، در ۱۰ سالگی نام جدیدی، به پسرش شانگ داد: نگوین تات تان (نگوین تربیت شده)


زدن آمپول هوا،
پدرش از خدمت به فرانسویان سرباز زد. این امر تان (هو) را به شورش در سنین پایین سوق داد. با این وجود، وی تحصیلات فرانسوی را فرا گرفت و در کالج کوش هوش (برای تحصیلات متوسطه) در هوئه ثبت نام کرد. شاگردان وی، فام وان دونگ و ووگوین جیاپ، و همچنین نگو دین دیم، رئیس‌جمهور آینده ویتنام جنوبی (و رقیب سیاسی او) نیز در این مدرسه حضور داشتند.


زدن دست‌بند قپانی و آویزان کردن زندانیان،
از همان دوران جوانی بحث‌های پدرش با رفقای وطن پرستش، و تبلیغات منفی علیه استعمار فرانسه، او را لبریز از عشق به میهن و مردمش کرد. هوشی مین از پانزده سالگی همکاری زیرزمینی با مبارزین جوان دانشگاه‌ها را آغاز کرد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی (۱۹۰۵–۱۹۱۰) و شکست جنبش‌های وطن پرستانه ـ که نتیجه دوری از اهداف سیاسی انقلاب ویتنام، یعنی کوتاه کردن دست استعمارگران فرانسوی و کسب استقلال ملی و از بین بردن روابط ارباب و رعیتی و پخش زمین به دهقانان، این وسیع‌ترین نیروهای انقلابی خلق ویتنام بود- برای تدریس در ایالت فان تیت عازم سایگون شد، پس از مدتی زندگی در این شهر، هوشی مین که تمایلش به آرمان‌های آزادی و حقوق مدنی و دموکراسی و علوم جدید و تکنولوژی زیاد بود، به عنوان کمک آشپز در یک کشتی فرانسوی رهسپار اروپا شد و از آنجا به آفریقا و آمریکا رفت. در این مدت باغبانی، پیشخدمتی، عکاسی و غیره کرد تا زندگی را بگذراند و در همین ایام بی عدالتی سرمایه‌داری را از نزدیک شاهد شد و خود لمس کرد. سفرهای او به کشورهای مستعمراتی آفریقا، ستم سرمایه‌داری را به او نشان داد و وی را به این نتیجه رساند که سرمایه‌داری همه جا بی رحم و غیرانسانی است و همه جا طبقه کارگر و مردم زحمتکش تحت فشار و استثمار وحشیانه قرار دارند. هوشی‌مین در آفریقا  بی‌عدالتی، بی‌رحمی و ستم سرمایه‌داری را مشاهده و از نزدیک آنرا لمس کرد و به این نتیجه رسید که طبقه کارگر و مردم زحمتکش در همه جا تحت فشار و استثمار وحشیانه آن قرار دارند.


ضرب و شتم زندانی بصورت گروهی،
هوشی مین در سال ۱۹۱۸، پس از پایان جنگ اول جهانی و پیروزی انقلاب در روسیه، نامه‌ای شامل ۸ ماده، تحت عنوان «حقوق ملل»  به کنفرانس ورسای  ارسال کرد و خواستار شد که فرانسه حقوق مردم ویتنام را برای آزادی و دمکراسی و مساوات و حق تعیین سرنوشت به رسمیت بشناسد. هرچند کنفرانس عریضه او را بی‌پاسخ گذاشت اما نامه‌ی مذکور همانند بمبی افکار عمومی فرانسه و دیگر مستعمرات این کشور را لرزاند.  


خواباندن زندانیان کف راهرو بند و دویدن از روی آن‌ها،
سپس در سال ۱۹۲۰، در کنگره حزب سوسیالیست فرانسه در شهر تور (فرانسه) شرکت جست و به همراه بهترین مارکسیست‌های فرانسوی، حزب کمونیست فرانسه را بنیان‌گذاری کرد. به این ترتیب هوشی‌مین یکی از نخستین اعضای حزب کمونیست فرانسه و اولین ویتنامی کمونیست نیز بود. هوشی مین با کمک حزب کمونیست فرانسه و همراه تعدادی از وطن دوستان دیگر مستعمرات فرانسه، «اتحادیه بین مستعمرات» را تشکیل داد و خود به عنوان عضو کمیته مرکزی و عضو دایم این کمیته انتخاب گردید. او با نشر «روزنامه لوپاریا» و تهیه مقالات و اعلامیه‌ها (مانند «استعمار فرانسه در مقابل دادگاه») به مبارزه خود علیه استعمار ادامه می‌داد.


خوراندن موی سر به زندانی،
در سال ۱۹۴۴ بعد از ۳۳ سال دوری از وطن، از مرز چین گذشت و به انقلابیون ویتنام در کوهستانها پیوست . در روز ۲۲ دسامبر سال ۱۹۴۴ نخستین دسته ارتش ویت مینه با شرکت ۲۴ نفر رسما تشکیل گردید.


اینها شکنجه‌های متداول در زندان قزلحصار کرج در دهه شصت بودند.
این دسته چریکی با کمک دفتر خدمات اسراتژیکی که فعالیت محدودی داشت در سراسر ویت نام بعملیات چریکی پرداخت و در مدتی کوتاه عده آنان به چند هزار نفر رسید. با هدایت حزب کمونیست ویتنام، این کشور توانست در مقابل حملات مهیبی که علیه آن می‌شد مقاومت کند. هوشی مین تاکید داشت: ابتدا حزب باید مستحکم گردد. زیرا کادرهای حزبی که در سایه جنبش انقلابی ساخته شده بودند در تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم مطالعه منظم نداشتند و از سوی دیگر در جنبش کارگری فعالیت نداشتند. هوشی مین پیشنهاد کرد که کمیته مرکزی حزب باید کمیته‌های مسئول جهت تبلیغ و تعلیم اعضای حزب تشکیل دهد و دوره‌های کوتاه جهت آموختن برنامه سیاسی و اساسنامه حزب و تربیت کادرها برپا کند. او شعار حزب را با خواست‌های عمده خلق ویتنام مانند استقلال ملی و آزادی‌های دموکراتیک و بهتر شدن شرایط زندگی و حق شرکت حزب در فعالیت‌های قانونی تلفیق کرد. او تأکید می‌کرد که: «برای رسیدن به هدف‌های فوق باید کوشش کرد تا جبهه دمکراتیک ملی وسیعی تشکیل گردد. این جبهه نه تنها باید مردم هندوچین را . . . نه تنها مردم زحمتکش را، بلکه هم چنین وابستگان به بورژوازی ملی را نیز دربرداشته باشد.»


=== عوامل اجرایی شکنجه‌های داود رحمانی ===
رهبری اصولی و صحیح هوشی مین توانست میلیون‌ها تن از مردم ویتنام را به خود جلب کرده و وجدان سیاسی آنها را بیدار کرد.
پاسدار محمد توانا


پاسدار سلیمان سوری
با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اگست ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام گذاشته شد و بالاخره در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی مین به عنوان ریاست جمهوری دموکراتیک ویتنام انتخاب شد.


بهزاد نظامی
== تاسیس حزب کمونیست ویتنام ==
هوشی مین می‌دانست که انقلاب امر مشترک توده‌هاست و نه اقدام عده‌ای قلیل. انقلابیون باید آگاه باشند که کارگران و دهقانان نیروی اساسی انقلابند. او همچنین تأکید می‌کرد که انقلاب ویتنام بخشی از انقلاب جهانی است که خط مشی کمونیسم بین‌المللی را دنبال کرده‌است. هوشی‌مین افکار انقلابی مارکسیتی ـ لنینیستی را به وسیله هفته‌نامه جوانان و «جاده انقلاب» ترویج می‌کرد؛ ولی اختلافات سه سازمان کمونیستی ویتنامی ـ «حزب کمونیست هندوچین»، «حزب کمونیست آنام» و «فدراسیون کمونیست هندوچین» ـ که با وجود کار مداوم و بسیج توده‌ها، کار تبلیغاتی یکدیگر را بسختی مورد انتقاد قرار می‌دادند، روز به روز شدیدتر می‌شد. سرانجام هوشی‌مین، به عنوان نماینده کمینترن در سپتامبر ۱۹۲۴ از شوروی به کانتون در کشور چین رفت و در جهت تاسیس حزب کمونیست ویتنام به فعالیت پرداخت که این امر در فوریه ۱۹۳۰ در کولون با راه‌اندازی کنگره‌ای به همت وی محقق شد. در این کنگره، که تحت ریاست او صورت گرفت، سه سازمان کمونیستی در یکدیگر ادغام و به سازمان واحدی بنام «حزب کمونیست ویتنام» تبدیل شدند. طرح برنامه و استراتژی و اساسنامه حزبی که به وسیلهٔ هوشی‌مین تهیه شده بود، در آنجا به تصویب رسید. او جمعی از جوانان را، که هسته رهبری حزب را به وجود آوردند، به نام «سازمان انقلابی جوانان ویتنام» متشکل کرد و «اتحادیه مردم ستمدیده آسیا» را، که دارای بخش ویتنامی نیز بود، پایه‌گذاری کرد. وی با نشر هفته‌نامه‌ای بنام تان نی ان (جوانان) و نوشتن کتابی بنام «راه انقلاب» به آموزش تئوریک انقلابیون پرداخت. پس از این اقدام هوشی مین در ژوئن ۱۹۳۱ تا بهار سال ۱۹۳۳ توسط انگلیسی‌ها به زندان افتاد.


=== دفاع لاجوردی از شکنجه‌های داود رحمانی ===
از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام و بدست گرفتن قدرت صادر کرد که مهمترین آنها در«اسناد جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است. هوشی مین بار دیگر در اوت ۱۹۴۲ با نام هوشی‌مین به چین رفت تا با نیروی ضد ژاپن و ویتنامی‌های مقیم آنجا تماس برقرار کند اما چون وارد چین شد بوسیله مأموران چیایکایچک توقیف و زندانی شد و در طول این مدت مجموعه اشعار خاطرات زندان را نوشت.
اسد الله لاجوردی در ۸ تیر ۱۳۶۳ و در جمع دادیاران دادستانی انقلاب<blockquote>آنها که جدا نشدند ضدانقلاب شدند!</blockquote><blockquote>لازم است چند نکته را تذکر بدهم. خدمت شورایعالی قضایی هم عرض کردم، معرِّف باید از معرَّف اجلی باشد. کسی که میخواهد مسائل دادسراها، دادگاهها و زندانها را بررسی کند و اگر میخواهد به این مسائل اشراف داشته باشد، حتماً باید اطلاعاتش نسبت به کسانی که دست‌اندرکارند، وسیعتر باشد.</blockquote><blockquote>به شورا هم گفته‌ام، در اینجا برادرانی به دلیل کار فراوان شبانه‌روزی که کرده‌اند، نه به این دلیل که تافته جدا بافته‌ای هستند، بلکه هر کس دیگری هم بود، در صورتی که استعدادش را می‌داشت، این صلاحیت را پیدا میکرد. کسانی را داشتیم که وقتی قضیه ۳۰ خرداد پیش آمد، خیلی انقلابی عمل کرده و صحنه را ترک کردند و خود را سوا کردند و از دادستانی رفتند. توجیهشان هم توجیه جالبی بود که نمی‌توانستند بمانند و بهترین راه این بود که جدا شوند و بروند و نتیجه‌اش هم این شد که الان انقلابی‌اند و کارهایشان مشروع است و مثل برادرانی که در اینجا شبانه‌روز کار کردند و زحمت کشیدند ضد انقلاب نشدند و کارهایشان هم خلاف شرع نشد.</blockquote><blockquote>الان برادرانی که اینجا هستند متهمند به ضدانقلابی بودن و کسانی که کار خلاف شرع کرده‌اند و برادرانی که فرار کردند و در رفتند، این درجه افتخار را دارند که بسیار انقلابی‌اند و ترفیع مقام هم می‌گیرند و روز به روز هم اوج می‌گیرند و همه کارهایشان هم شرعی است و طبیعی است حرکت این بچه‌هایی که اینجا بودند، ضدانقلابی است که توانستند انقلابی‌هایی مثل منافقین و پیکار و اقلیت را مهار کنند.</blockquote><blockquote>لابد اینجوری است که وقتی ما در مقابل مهار کردن گروهکها، ضدانقلاب می‌شویم، حتماً گروهکها انقلابی‌اند. اینها انقلابی‌ها را مهار کردند و نگذاشتند انقلاب کنند. برادران ما زحمت کشیدند و این کارهای ضد انقلابی را کردند، حالا اعمالشان باید بررسی شود و کسی که قرار است آنها را بررسی کند، باید اجلی باشد، واقفتر باشد و تسلطش بیشتر باشد.</blockquote><blockquote>می‌گویند می‌خواهیم در قزلحصار دادگاه بزنیم و تخلف را بررسی کنیم. اول باید تخلف را شناخت، بعد بررسی کرد. اعتقادمان این است کسانی که به آنجا می‌روند تا تخلف‌ها را بررسی کنند، اصلاً دوزاریشان نمی‌افتد و متوجه نمی‌شوند که فلان کار تخلف بود یا نبود. مگر اینکه چند سالی کار کنند، اشراف پیدا کنند و ماهیت کثیف، پلید و خائن این گروهکها را بشناسند، آن وقت هر حرکتشان برای اینها مفهوم دارد. دیروز به دوستان می‌گفتم که کسانی که حاج‌ داود رحمانی، در قزلحصار جدا کرده و فرستاده رجایی‌شهر حتی یک مورد را نتوانستیم پیدا کنیم که خلاف فرستاده باشد. الان این برادرها دارند رسیدگی می‌کنند، خواهید دید نتیجه رسیدگی به پرونده‌ها این است که همه را آزاد کنید. این افراد نمی‌خواهند به اسلام ضربه بزنند. اما این کارها و تصمیم‌گیریها شناخت می‌خواهد. نتوانستیم ثابت کنیم یک نفر از کسانی که ظرف این سه سال او به انفرادی در رجایی‌شهر می‌فرستد، خلاف است. نتوانستیم خلافش را ثابت کنیم که آن زندانی سرِ موضع نبوده، خبیث نبوده، پلید نبوده. علتش هم این است که کار کرده و حرکتهای اینها برایش مفهوم بوده است. در حضور آقای نیری و برادرمان آقای انصاری سخنرانی خوب و قشنگ است و حرفی در آن نیست، اما باید واقعیت‌ها را بگوییم به آقای انصاری در حضور آقای نیری می‌گویم که این پسر خبیث است، سه سال در زندان است و پس از سه سال تصمیم گرفته حسین‌زاده، مجید قدوسی، حاج‌ داود رحمانی و مرا ترور کند. ایشان (آقای انصاری) می‌گوید عکس‌العمل کارهای شماست. وقتی آدم گروهکی را نشناسد اینجوری می‌شود که می‌گوید عکس العمل کارهای شماست. یواش یواش کار به آنجا می‌رسد که عکس‌العمل کار ما از سال ۶۰ تا حالا علت وجودی گروهکها از سال ۴۲ می‌شود...<ref>[https://defapress.ir/fa/news/25728/%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%84%D8%AC%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF سایت خبرگزاری دفاع مقدس]</ref></blockquote>


== نقش داود رحمانی در قتل‌عام زندانیان ==
=== هفتمین پلنوم کمیته مرکزی ===
حمله اوت ۱۹۴۰ ژاپن به ویتنام را هوشی مین در سال ۱۹۳۹ پیش‌بینی کرده بود. کمیته مرکزی حزب در نوامبر ۱۹۴۰ در هفتمین پلنوم خود امپریالیسم فراسنه و ژاپن را بعنوان دو دشمن ویتنام مشخص کرد و وظیفه آمادگی برای قیام مسلحانه و کسب قدرت را پیشنهاد کرد.


== شخصیت و کاراکتر داود رحمانی ==
=== هشتمین پلنوم کمیته مرکزی ===
این پلنوم در مه ۱۹۴۱ به ریاست هوشی مین، به منظور بسیج وسیع مردم و برای جلب همه نیروهای انقلابی، تصمیم به تأسیس «ویت نام دک لپ دونگ مین» (جامعه استقلال ویتنام) یا به اختصار «ویت مین» را گرفت.


== انعکاسات مرگ داود رحمانی ==
پلنوم تصمیم گرفت که بسیج توده‌ها در مبارزه انقلابی بنام ویت مین باشد ولی خصلت پیشاهنگی حزب نه تنها باید نگه داشته شود، بلکه همچنان که جبهه وسعت می‌یابد، نقش حزب باید مستحکم و تقویت گردد. از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی‌مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام مسلحانه و به‌دست گرفتن قدرت صادر کرد، که مهم‌ترین آن‌ها در اسناد «جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است.
رادیو فردا<blockquote>حاج داود رحمانی که نامش با ضدانسانی‌ترین شکنجه‌ها و خشونت‌ها علیه زندانیان سیاسی گره خورده روز چهارشنبه ۲۸ مهر به خاک سپرده شد.</blockquote>حامد فرمند<blockquote>بیست سال طول کشید تا از مادرم شنیدم در ۹ ماهی که ما ممنوع‌الملاقات بودیم، شب‌ها کابوس مرگش را می‌دیدم، شوخی‌های کودکان دبستانی روانم را می‌خراشید و زمستان و تابستان تا حد بستری شدن در بیمارستان تب می‌کردم، مادر در قبرهای حاج داوود رحمانی در اسارت بود.</blockquote>پویان مقدسی، نویسنده و شاعر <blockquote>«‏یارو زندان‌بان و شکنجه‌گر و جنایت‌کار شناخته‌شده‌ یک سیستم هیولایی بوده، راست راست زندگی‌اش را کرده و در کهنسالی، بی‌آنکه آب توی دلش تکان بخورد، در غیبت مطلق عدالت مرده و با لقب "مظهر حسن خلق و مهربانی" به دیار باقی شتافته است؛ او کسی نیست جز حاج داوود رحمانی. ‏از نشانه‌های مهربانی و حسن خلق حاج داوود همین بس که ابداع کننده‌ شکنجه طاقت‌فرسای قبر و تابوت بود و ده‌ها و صدها زن و مرد زندانی سیاسی را با همین روش شکنجه کرد.»</blockquote>پروانه عارف<blockquote>نمی دانم خبر مرگ و عکس ترحیم او حقیقی ست یا نه؟فرقی هم نمی کند. با تکرار هر باره ی نامش همه ی آن ماهها در تابوتها نشستن کتک ها تحقیرها صدای کفش پوتین ارتشی در من زنده می ماند.او مرد.اما یادها و خاطرات ما از همه ی جنایت هایش نسل به نسل منتقل میشود.</blockquote>مصطفی عزیزی<blockquote>به این چهره رحمانی نگاه کنید انگار دربان بهشت است اما ظاهرا همان حاج داود جلاد معروف دهه‌ی ۶۰ است. هم او که تابوت درست کرده بود و زندانیان را در تابوت می‌خواباند… گول چهره‌ها را نخوریم و فراموش نکنیم طبق افسانه‌ها شیطان هم فرشته بود! همه‌ی جلادها مانند لاجوردی کریه نیستند.</blockquote>محمود رویایی<blockquote>رئیس وحشی زندان قزلحصار جلاد دست آموز لاجوردی حاج داود رحمانی مرد لاشه‌ای که ۳۷سال در وحشت و ترس از مجازات، از سایه‌اش هم می‌ترسید کسی که تشنه به خون مسعود رجوی و همه زندانیان مجاهد بود و از هرنوع شکنجه، زجرکش و آزار زندانیان و خانواده‌ها لذت می‌برد بدون کیفر مرد</blockquote>حسین فارسی<blockquote>سال۶۵ شهید صادق‌کریمی قصد کیفردادن او را داشت که موفق نشد.اینرا داود رحمانی جنایتکار فهمید و از آن موقع خانه و محل کارش را عوض کرد وتا آخرین روز در ترس و وحشت زندگی کرد. همقطاران جنایتکار او مانند مرتضی صالحی (صبحی) هم همین وضعیت را دارند.</blockquote>
 
=== کنفرانس ملی حزب کمونیست ویتنام ===
با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اوت ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دمکراتیک ویتنام گذاشته شد؛ و بالاخره در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ در میدان بادین هوشی‌مین از طرف دولت بیانیه تاریخی استقلال را قرائت کرد. این بیانیه جوهر کارهای پیشین هوشی‌مین و برگ زرینی در تاریخ مبارزات ویتنام بود. در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی‌مین به عنوان ریاست جمهوری دمکراتیک ویتنام انتخاب گشت. در ۹ نوامبر همان سال، نخستین اساسنامه جمهوری دمکراتیک ویتنام تصویب شد.
 
=== پیروزی انقلاب ویتنام در جنگ با فرانسه ===
پیروزی انقلاب اوت ۱۹۴۵ در ویتنام، این دید انقلابی هوشی‌مین را کاملاً به اثبات رسانید؛ ولی این پیروزی به آسانی به‌دست نیامد. هوشی‌مین با دید روشنی که از هدف‌ها و نیروهای انقلابی داشت، نشان داد که دشمن اصلی خلق ویتنام امپریالیسم و عوامل داخلی آن‌ها یعنی فئودال‌ها هستند. او ایمان راسخی به سوسیالیسم علمی و به شکست ناپذیر بودن نیروی انقلابی توده‌های زحمتکش داشت.
 
هوشی‌مین روز ۴ سپتامبر ۱۹۴۶ طی قرارداد موقتی با حکومت فرانسه، فرصت کافی به نیروهای ویتنامی برای تدارک مقاومت مردمی را داد. در ۱۹ دسامبر جنگ سراسری در تمام ویتنام درگرفت. هوشی‌مین طی فراخوانی، روز ۲۰ دسامبر ۱۹۴۶، خلق ویتنام را برای مقاومت ملی علیه استعمارگران فرانسوی دعوت کرد. در طول این جنگ عظیم، هوشی‌مین ده‌ها نامه به مسئولان حزب نوشت و طی کتابی به نام «بگذار ما سبک کارمان را بهبود دهیم»، سخن خود را با کادرها و اعضای حزب ادامه داد. وی به کادرها آموخت که وطن دوستی اصیل را با انترناسیونالیسم پرولتری، در هم آمیزد. هوشی‌مین دیگر کشورهای جهان را در ژانویه ۱۹۵۰ برای به رسمیت شناختن جمهوری دمکراتیک ویتنام دعوت کرد. این دعوت وسیله اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی و دمکراتیک بزودی جامه عمل پوشید. در دومین کنگره حزب (ژانویه ۱۹۵۱) هوشی‌مین خاطر نشان ساخت که: «کنگره، کنگره مقاومت است و وظیفه اش به پیروزی رساندن کامل مقاومت.» وی در جمع‌بندی تجربه سیاست «اتحاد ملی وسیع» این شعار معروف خود را مطرح ساخت: اتحاد، اتحاد، اتحادی وسیع موفقیت، موفقیت، موفقیتی عظیم.
 
جنگ ویت مین با فرانسه ۹ سال طول كشید و فرانسه پس شكست نیروهایش در «دین بین فو» حاضر به مذاكره شد و طبق قراردا ژنو سال ۱۹۵۴ ویتنام موقتا به دو بخش تقسیم شد و مدار ۱۷ درجه عرض جغرافیایی خط تقسیم قرار گرفت و قرار شد كه از طریق رفراندم وحدت ویتنام تامین شود كه این كار بارها به تعویق افتاد و هوشی مین جنگهای غیر منظم را از سر گرفت كه این بار آمریكا مداخله كرد. نخست، مستشار نظامی و سپس سرباز به ویتنام فرستاد و شمار نیروهایش یك زمان به نیم میلیون تن رسید. <ref>[https://vista.ir/w/a/16/crnfl سایت ویستا]</ref>
 
==== موافقتنامه ژنو ====
در جنگ میهنی علیه فرانسه، که در زمستان ۱۹۵۳ و بهار ۱۹۵۴ به شدیدترین حد خود رسیده بود، نیروهای ملی ویتنام توانستند همه جا نیروهای فرانسوی را شکست دهند، و بالاخره در پیروزی معروف دین بین فو (۲۶ نوامبر ۱۹۵۴) هوشی مین اعلام کرد که حاضر است با دولت فرانسه توافق سیاسی برمبنای احترام صمیمانه به استقلال واقعی ویتنام امضاء کند. به این ترتیب، پس از امضای موافقت نامه ژنو (۲۰ ژوئیه ۱۹۵۴) برای نخستین بار در تاریخ، یک کشور کوچک و ضعیف مستعمره، یک قدرت استعماری بسیار قوی را شکست داد.
 
سال ۱۹۶۰ قیام‌های هماهنگ و عمومی در ویتنام جنوبی آغاز شد که نهایتا با تشکیل «جبهه ملی ویتنام جنوبی برای آزادی» در دسامبر ۱۹۶۰ و فراخوان هوشی مین به دفع حملات آمریکا با این بیان که: <blockquote>
«ممکن است جنگ پنج، ده، بیست سال یا بیشتر به طول انجامد. ممکن است هانوی و هایفونگ و بسیاری از شهرها و کارخانه‌ها نابود گردد، ولی خلق ویتنام هیچگاه مقهور نخواهد شد...»</blockquote>
ماشین جنگی آمریکا را در اول نوامبر ۱۹۶۸ناگزیر از پایان دادن بی قید و شرط بمباران و گلوله‌باران تمامی خاک ویتنام و مذاکره با نمایندگان جمهوری دموکراتیک ویتنام شمالی و جبهه ملی ویتنام جنوبی در کنفرانس چهارجانبه پاریس کرد.
== هوشی مین و اخلاق انقلابی ==
 
 
ویژگی خاص هوشی مین تاکید بر اخلاق انقلابی مانند: سخت‌کوشی، درستکاری، صرفه‌جویی، از خودگذشتگی، مصمم بودن به تصحیح نقایص خود و پرهیز از لاف‌زنی و خودستایی، ایثار و فداکاری، انطباق دادن حرف با عمل، راسخ بودن در اعتقادات انقلابی بود و انقلابیون را به فراگرفتن تئوری مارکسیسم - لنینیسم و درک راه و روش انقلابی تشویق می‌کرد.
 
شصت سال زندگی شخصی هوشی‌مین که توام با مبارزه و کار مداوم برای مردم میهنش سپری شد روشنی گویای پای بندی او به  فضائل اصیل انسانی است. از  جمله پایداری و فداکاری و گذشت از منافع شخصی، ساده زیستی
 
زندگی شخصی و مبارزاتی هوشی مین نشان‌دهنده پای‌بندی او به فضائل اصیل انسانی و انقلابی بود. ساده زیستی، فداکاری و گذشتن از منافع شخصی و نثار بدون تبعیض عواطف و عشق خود به همه طبقات و اقشار و اقلیت‌های ملی ومذهبی ویتنام و التزام او  به انتقاد و انتقاد از خود  به منظور مقابله با تمایلات جاه‌طلبانه در بحبوحه‌ی مبارزات طولانی و سرسختانه استقلال طلبانه موید همین ویژگی برجسته او بود. 
 
هوشی مین در کتاب اخلاق انقلابی که خود در سراسر زندگی به رهنمودهای آن پایبند بود و هم اکنون جزء دروس مدارس ویتنام است این ارزش‌ها را ثبت کرده است.  
 
'''منبع: آران پیپر- تحقیق  و مقاله دانش‌آموزی و دانشجویی''' تحقیق مقاله هوشی مین (aranpaper.ir)
 
== اصول اساسی تفکر هوشی مین ==
 
* رهایی ملی، طبقاتی و انسانی
* استقلال
* وحدت ملی
* مالکیت مردم بر همه‌ی امور از جمله تشکیل دولت
* توسعه اقتصادی و فرهنگی
* دفاع ملی
* تربیت نسل انقلابی
* تاسیس یک حزب پاک و قوی که اعضا و رهبران آن خادم مردم باشند
 
== سخنان هوشی مین ==
در فقدان لنین (۱۹۲۴) هوشی‌مین چنین نوشت:<blockquote>«ما عمیقاً از فقدان غیرقابل جبران لنین متاسفیم و همراه با همه مردم دنیا در غم خواهران و براداران خود شریک هستیم. مع‌هذا ما معتقدیم کمینترن و بخش‌های آن در کشورهای مستعمره رهنمودها و توصیه‌های او را دنبال خواهد کرد. لنین زمانی که زنده بود، پدر ما، معلم ما، رفیق ما و راهنمای ما بود و حال ستاره راهنمایی است که راه انقلاب سوسیالیستی را به ما نشان می‌دهد».</blockquote>هوشی مین متاثر از انقلاب اکتبر روسیه  و مجذوب تز‌های لنین در باره مسئله ملی و استعماری  معتقد بود که رهایی مردم ویتنام نیز از همین مسیر می‌گذرد. 
 
او در پرتو تزهای لنینی چنین اضافه می‌کرد: <blockquote>«سرنوشت دنیای پرولتری به مقیاس وسیعی به مستعمرات، که غذا و نیروی قدرت‌های امپریالیستی را تهیه می‌کنند، وابسته است. اگر ما بخواهیم امپریالیسم را شکست بدهیم، باید از قطع منافع آن در مستعمرات آغاز کنیم.»</blockquote>
 
در اوت ۱۹۴۲ برای نخستین بار با انتخاب نام هوشی مین به چین رفت، ولی هنگام عبور از مرز توسط مقامات محلی چیانگ کای شک دستگیر شد و برای بار دوم به زندان افتاد.  او در یکی از اشعار خود در زندان بنام «خاطرات زندان» چنین می گوید: <blockquote>«سرسخت و بردبار هیچگاه حتی یک اینچ عقب ننشستم گرچه بلحاظ جسمی در عذابم اما روحیه‌ام تزلزل‌ناپذیر است»</blockquote>
پس از انقلاب اکتبر در روسیه، پس از خواندن تزهای لنین دربارهٔ مسئله ملی و استعماری، هوشی مین چنان تحت تأثیر قرار گرفت که تنها در اتاقش قدم می‌زد و با صدای بلند، گویی مردم را مورد خطاب قرار می‌دهد، می‌گفت:<blockquote>«هموطنان ستم‌کش! اینست آنچه ما بدان احتیاج داریم. اینست راه ما به رهایی». </blockquote>
برای سرنگون کردن حکومت استثمارگران و نمایندگان فئودال آن‌ها، وی دریافته بود، تنها وجود یک حزب نیرومند مجهز به تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم می‌تواند به چنین پیروزی برسد. او می‌گفت: <blockquote>
«قدم به قدم در راه مبارزه، با ترکیب کردن تعلیم تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم و فعالیت‌های علمی، رفته رفته فهمیدم که تنها سوسیالیسم، تنها کمونیسم می‌تواند مردم زحمتکش دنیا را از یوغ بندگی رها سازد.»  </blockquote>
پس از دخالت آمریکا به ویتنام هوشی مین در  فراخوانی برای مقابله چنین گفت:‌ «ممکن است جنگ پنج ده بیست سال و یا بیشتر به طول انجامد ممکن است هانوی و هانفونگ و بسیاری از شهرها و کارخانه ها نابود گردد ولی خلق ویتنام هیچگاه مقهور نخواهد شد . . .»
 
همواره این جمله‌ لنین را یادآوری می‌کرد: <blockquote>
«بدون یک تئوری انقلابی هرگز یک جنبش انقلابی وجود نخواهد داشت. . . و فقط یک حزب که با تئوری پیشاهنگ رهبری می‌شود، می‌تواند نقش خود را به عنوان مبارز پیشاهنگ ایفا نماید.» </blockquote>
دهم اكتبر سال ۱۹۵۴«هوشی مین» رهبر ویتنام همزمان با پایین كشیده شدن پرچم فرانسه پس از ۷۰سال در شهر هانوی، بدون كوچكترین تشریفاتی و این كه اجازه دهد از او استقبال شود وارد این شهر شد و ضمن نطقی از مردم خواست كه ضمن ادامه مبارزه، سازندگی را هم فراموش نكنند و تنها تولیدات ویتنام است كه می تواند پشتوانه مبارزات باشد. وی گفت كه دولتهای بزرگ به منظور حفظ برتری خود نمی خواهند كشورهای دیگر از نظر اقتصاد داخلی خودكفا و نیز دارای سلاحهای پیشرفته باشند و ویتنامی‌ها باید این دو نكته را از نظر دور ندارند.
 
كشور خودكفا در امور اقتصادی و دفاع برای خود یك قدرت است و كسی در صدد در آویختن با یك قدرت بر نمی‌اید و بر این دو مورد باید ابزارهای بالا بردن سطح آگاهی‌ها را اضافه كنیم كه عبارتند از نشر كتاب، رسانه‌ها و مدارس كه گردانندگان این سه ابزار گرانبها، آموزگاران جامعه بشمار می‌آیند كه باید تشویق شوند، دلگرم باشند و رعایت احوال آنان لازم است. انسان آگاه را نمی‌توان اسثتمار كرد و تحت ستم قرارداد و به او زور گفت.<ref>[https://vista.ir/w/a/16/09e12 سایت ویستا]</ref>
 
== درگذشت هوشی مین ==
هوشی مین در صبح روز ۳ سپتامبر ۱۹۶۹ در سن ۷۹ سالگی درگذشت.
 
هوشی مین یکی از تاثیرگذارترین رهبران جهان به حساب می آید. مجله تایم او را در فهرست ۱۰۰ فرد مهم قرن بیستم در سال ۱۹۹۸ قرار داد. اندیشه و انقلاب او الهام‌بخش بسیاری از رهبران و مردم در مقیاس جهانی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در جریان جنبش ضد استعماری بود که پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. او به عنوان یک کمونیست، یکی از معدود شخصیت‌های بین‌المللی بود که در غرب مورد توجه قرار گرفت و به اندازه سایر حاکمان و جناح‌های کمونیست با انتقادات بین‌المللی مواجه نشد و حتی برای اقدامات خود مورد تحسین قرار گرفت.<ref>[https://www.bitabook.ir/product/%D9%87%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D9%86/ سایت بیتا بوک]</ref>  


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۳

هوشی مین
هوشی مین.JPG
زادروز۱۹ می ۱۸۹۰
هوانگ‌ترو در ویتنام
درگذشت۳ سپتامبر ۱۹۶۹
محل زندگیایران
ملیتویتنامی
تحصیلاتدانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف
شناخته‌شده برایمردم ویتنام و مردم دنیا
نقش‌های برجستهرهبری مبارزات استقلال‌طلبانه مردم ویتنام
تأثیرگذارانمارکس، لنین
تأثیرپذیرفتگانمردم ویتنام و مبارزان راه آزادی
حزب سیاسیحزب کمونیست ویتنام
مکتبمارکسیست لنینیست
آثاراخلاق انقلابی،

هوشی‌مین، به ویتنامی: (Hồ Chí Minh)؛ (متولد ۱۹ مه ۱۸۹۰– درگذشت ۲ سپتامبر ۱۹۶۹)، با نام‌های نگوین تات نان، نگوین آی کیووش، باش (به معنای عمو) هو، رهبر انقلاب ویتنام و از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ به‌عنوان نخست‌وزیر ویتنام شمالی و از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹ به‌عنوان رئیس‌جمهور ویتنام شمالی خدمت کرد.

هوشی مین، سومین فرزند خانواده بود که در شهر هوانگ‌ترو به دنیا آمد. از نوجوانی تحت تاثیر مبارزات آزادیخواهانه پدرش بر علیه استعمار فرانسه قرار داشت و از پانزده سالگی همکاری زیرزمینی با مبارزان جوان دانشگاه را آغاز کرد.

در شرایطی که جنبش استقلال طلبانه ویتنام در آغاز قرن بیستم به شکست انجامیده بود و روابط ارباب و رعیتی در ویتنام مستقر بود، هوشی مین پس از تحصیلات دانشگاهی خود در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۰ برای تدریس به ایالت فان‌تیت سایگون رفت. مدتی پس از اقامت در سایگون افکار و آرمان‌های آزادی‌خواهی و دموکراسی‌طلبی در او اوج گرفت، برای کسب علوم و تکنولوژی جدید تصمیم به ترک ویتنام گرفت. وی به این منظور ابتدا به عنوان کمک‌آشپز در یک کشتی فرانسوی رهسپار اروپا و سپس آفریقا و آمریکا شد.

در سال ۱۹۲۰ با فرانسویان رادیکال در تشکیل حزب کمونیست فرانسه شرکت کرد.

هوشی مین در سپتامبر ۱۹۲۴ پس از مدتی اقامت در اتحاد جماهیر شوروی، به کانتون در کشور چین مسافرت کرد و به سازماندهی در راه ایجاد حزب کمونیست مشغول شد. سرانجام در فوریه ۱۹۳۰ در کولون (نزدیک هنگ کنگ) حزب کمونیست ویتنام به همت هوشی مین تاسیس شد.

از ژوئن ۱۹۳۱ تا بهار سال ۱۹۳۳ به زندان انگلیسی‌ها افتاد. از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام و بدست گرفتن قدرت صادر کرد که مهمترین آنها در«اسناد جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است. هوشی مین بار دیگر در اوت ۱۹۴۲ با نام هوشی‌مین به چین رفت تا با نیروی ضد ژاپن و ویتنامی‌های مقیم آنجا تماس برقرار کند اما چون وارد چین شد بوسیله مأموران چیایکایچک توقیف و زندانی شد و در طول این مدت مجموعه اشعار خاطرات زندان را نوشت.

در سال ۱۹۴۴ بعد از ۳۳ سال دوری از وطن، از مرز چین گذشت و به انقلابیون ویتنام در کوهستانها پیوست . در روز ۲۲ دسامبر سال ۱۹۴۴ نخستین دسته ارتش ویت مینه با شرکت ۲۴ نفر رسما تشکیل گردید.

با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اوت ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام گذاشته شد و بالاخره در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی مین به عنوان ریاست جمهوری دموکراتیک ویتنام انتخاب شد.[۱]

تاریخچه زندگی هوشی مین

هوشی مین در ۱۹ می ۱۸۹۰ در روستای هوانگ‌ترو ویتنام در خانواده‌ای مرفه بدنیا آمد پدرش دانشجو و معلم کنفوسیوسی بود و بعداً یک قاضی سلطنتی در منطقه کوچک و دور افتاده بین خه (کوی نون) شد. ۳ خواهر و برادر داشت یک خواهرش بنام نگوین تی‌تان کارمند ارتش فرانسه بود. برادرش نگوین تات‌دات گیاه‌شناس و متخصص گیاهان دارویی بود. برادر دیگرش در کودکی از دنیا رفت.

هوشی مین، در دوران کودکی، پیش از شروع تحصیل رسمی، نزد پدرش و معلمی به نام وونگ توش دو، درس خواند. او به سرعت در نوشتن خط چینی، برای مطالعه جدی کنفوسیوسیسم، ماهر شد. در نوشتار محاوره‌ای ویتنامی نیز مهارت کسب کرد. او عاشق ماجراجویی و بادبادک بازی و ماهیگیری بود. پدرش، به پیروی از سنت‌های کنفوسیوسیسم، در ۱۰ سالگی نام جدیدی، به پسرش شانگ داد: نگوین تات تان (نگوین تربیت شده)

پدرش از خدمت به فرانسویان سرباز زد. این امر تان (هو) را به شورش در سنین پایین سوق داد. با این وجود، وی تحصیلات فرانسوی را فرا گرفت و در کالج کوش هوش (برای تحصیلات متوسطه) در هوئه ثبت نام کرد. شاگردان وی، فام وان دونگ و ووگوین جیاپ، و همچنین نگو دین دیم، رئیس‌جمهور آینده ویتنام جنوبی (و رقیب سیاسی او) نیز در این مدرسه حضور داشتند.

از همان دوران جوانی بحث‌های پدرش با رفقای وطن پرستش، و تبلیغات منفی علیه استعمار فرانسه، او را لبریز از عشق به میهن و مردمش کرد. هوشی مین از پانزده سالگی همکاری زیرزمینی با مبارزین جوان دانشگاه‌ها را آغاز کرد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی (۱۹۰۵–۱۹۱۰) و شکست جنبش‌های وطن پرستانه ـ که نتیجه دوری از اهداف سیاسی انقلاب ویتنام، یعنی کوتاه کردن دست استعمارگران فرانسوی و کسب استقلال ملی و از بین بردن روابط ارباب و رعیتی و پخش زمین به دهقانان، این وسیع‌ترین نیروهای انقلابی خلق ویتنام بود- برای تدریس در ایالت فان تیت عازم سایگون شد، پس از مدتی زندگی در این شهر، هوشی مین که تمایلش به آرمان‌های آزادی و حقوق مدنی و دموکراسی و علوم جدید و تکنولوژی زیاد بود، به عنوان کمک آشپز در یک کشتی فرانسوی رهسپار اروپا شد و از آنجا به آفریقا و آمریکا رفت. در این مدت باغبانی، پیشخدمتی، عکاسی و غیره کرد تا زندگی را بگذراند و در همین ایام بی عدالتی سرمایه‌داری را از نزدیک شاهد شد و خود لمس کرد. سفرهای او به کشورهای مستعمراتی آفریقا، ستم سرمایه‌داری را به او نشان داد و وی را به این نتیجه رساند که سرمایه‌داری همه جا بی رحم و غیرانسانی است و همه جا طبقه کارگر و مردم زحمتکش تحت فشار و استثمار وحشیانه قرار دارند. هوشی‌مین در آفریقا  بی‌عدالتی، بی‌رحمی و ستم سرمایه‌داری را مشاهده و از نزدیک آنرا لمس کرد و به این نتیجه رسید که طبقه کارگر و مردم زحمتکش در همه جا تحت فشار و استثمار وحشیانه آن قرار دارند.

هوشی مین در سال ۱۹۱۸، پس از پایان جنگ اول جهانی و پیروزی انقلاب در روسیه، نامه‌ای شامل ۸ ماده، تحت عنوان «حقوق ملل» به کنفرانس ورسای  ارسال کرد و خواستار شد که فرانسه حقوق مردم ویتنام را برای آزادی و دمکراسی و مساوات و حق تعیین سرنوشت به رسمیت بشناسد. هرچند کنفرانس عریضه او را بی‌پاسخ گذاشت اما نامه‌ی مذکور همانند بمبی افکار عمومی فرانسه و دیگر مستعمرات این کشور را لرزاند.  

سپس در سال ۱۹۲۰، در کنگره حزب سوسیالیست فرانسه در شهر تور (فرانسه) شرکت جست و به همراه بهترین مارکسیست‌های فرانسوی، حزب کمونیست فرانسه را بنیان‌گذاری کرد. به این ترتیب هوشی‌مین یکی از نخستین اعضای حزب کمونیست فرانسه و اولین ویتنامی کمونیست نیز بود. هوشی مین با کمک حزب کمونیست فرانسه و همراه تعدادی از وطن دوستان دیگر مستعمرات فرانسه، «اتحادیه بین مستعمرات» را تشکیل داد و خود به عنوان عضو کمیته مرکزی و عضو دایم این کمیته انتخاب گردید. او با نشر «روزنامه لوپاریا» و تهیه مقالات و اعلامیه‌ها (مانند «استعمار فرانسه در مقابل دادگاه») به مبارزه خود علیه استعمار ادامه می‌داد.

در سال ۱۹۴۴ بعد از ۳۳ سال دوری از وطن، از مرز چین گذشت و به انقلابیون ویتنام در کوهستانها پیوست . در روز ۲۲ دسامبر سال ۱۹۴۴ نخستین دسته ارتش ویت مینه با شرکت ۲۴ نفر رسما تشکیل گردید.

این دسته چریکی با کمک دفتر خدمات اسراتژیکی که فعالیت محدودی داشت در سراسر ویت نام بعملیات چریکی پرداخت و در مدتی کوتاه عده آنان به چند هزار نفر رسید. با هدایت حزب کمونیست ویتنام، این کشور توانست در مقابل حملات مهیبی که علیه آن می‌شد مقاومت کند. هوشی مین تاکید داشت: ابتدا حزب باید مستحکم گردد. زیرا کادرهای حزبی که در سایه جنبش انقلابی ساخته شده بودند در تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم مطالعه منظم نداشتند و از سوی دیگر در جنبش کارگری فعالیت نداشتند. هوشی مین پیشنهاد کرد که کمیته مرکزی حزب باید کمیته‌های مسئول جهت تبلیغ و تعلیم اعضای حزب تشکیل دهد و دوره‌های کوتاه جهت آموختن برنامه سیاسی و اساسنامه حزب و تربیت کادرها برپا کند. او شعار حزب را با خواست‌های عمده خلق ویتنام مانند استقلال ملی و آزادی‌های دموکراتیک و بهتر شدن شرایط زندگی و حق شرکت حزب در فعالیت‌های قانونی تلفیق کرد. او تأکید می‌کرد که: «برای رسیدن به هدف‌های فوق باید کوشش کرد تا جبهه دمکراتیک ملی وسیعی تشکیل گردد. این جبهه نه تنها باید مردم هندوچین را . . . نه تنها مردم زحمتکش را، بلکه هم چنین وابستگان به بورژوازی ملی را نیز دربرداشته باشد.»

رهبری اصولی و صحیح هوشی مین توانست میلیون‌ها تن از مردم ویتنام را به خود جلب کرده و وجدان سیاسی آنها را بیدار کرد.

با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اگست ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام گذاشته شد و بالاخره در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی مین به عنوان ریاست جمهوری دموکراتیک ویتنام انتخاب شد.

تاسیس حزب کمونیست ویتنام

هوشی مین می‌دانست که انقلاب امر مشترک توده‌هاست و نه اقدام عده‌ای قلیل. انقلابیون باید آگاه باشند که کارگران و دهقانان نیروی اساسی انقلابند. او همچنین تأکید می‌کرد که انقلاب ویتنام بخشی از انقلاب جهانی است که خط مشی کمونیسم بین‌المللی را دنبال کرده‌است. هوشی‌مین افکار انقلابی مارکسیتی ـ لنینیستی را به وسیله هفته‌نامه جوانان و «جاده انقلاب» ترویج می‌کرد؛ ولی اختلافات سه سازمان کمونیستی ویتنامی ـ «حزب کمونیست هندوچین»، «حزب کمونیست آنام» و «فدراسیون کمونیست هندوچین» ـ که با وجود کار مداوم و بسیج توده‌ها، کار تبلیغاتی یکدیگر را بسختی مورد انتقاد قرار می‌دادند، روز به روز شدیدتر می‌شد. سرانجام هوشی‌مین، به عنوان نماینده کمینترن در سپتامبر ۱۹۲۴ از شوروی به کانتون در کشور چین رفت و در جهت تاسیس حزب کمونیست ویتنام به فعالیت پرداخت که این امر در فوریه ۱۹۳۰ در کولون با راه‌اندازی کنگره‌ای به همت وی محقق شد. در این کنگره، که تحت ریاست او صورت گرفت، سه سازمان کمونیستی در یکدیگر ادغام و به سازمان واحدی بنام «حزب کمونیست ویتنام» تبدیل شدند. طرح برنامه و استراتژی و اساسنامه حزبی که به وسیلهٔ هوشی‌مین تهیه شده بود، در آنجا به تصویب رسید. او جمعی از جوانان را، که هسته رهبری حزب را به وجود آوردند، به نام «سازمان انقلابی جوانان ویتنام» متشکل کرد و «اتحادیه مردم ستمدیده آسیا» را، که دارای بخش ویتنامی نیز بود، پایه‌گذاری کرد. وی با نشر هفته‌نامه‌ای بنام تان نی ان (جوانان) و نوشتن کتابی بنام «راه انقلاب» به آموزش تئوریک انقلابیون پرداخت. پس از این اقدام هوشی مین در ژوئن ۱۹۳۱ تا بهار سال ۱۹۳۳ توسط انگلیسی‌ها به زندان افتاد.

از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام و بدست گرفتن قدرت صادر کرد که مهمترین آنها در«اسناد جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است. هوشی مین بار دیگر در اوت ۱۹۴۲ با نام هوشی‌مین به چین رفت تا با نیروی ضد ژاپن و ویتنامی‌های مقیم آنجا تماس برقرار کند اما چون وارد چین شد بوسیله مأموران چیایکایچک توقیف و زندانی شد و در طول این مدت مجموعه اشعار خاطرات زندان را نوشت.

هفتمین پلنوم کمیته مرکزی

حمله اوت ۱۹۴۰ ژاپن به ویتنام را هوشی مین در سال ۱۹۳۹ پیش‌بینی کرده بود. کمیته مرکزی حزب در نوامبر ۱۹۴۰ در هفتمین پلنوم خود امپریالیسم فراسنه و ژاپن را بعنوان دو دشمن ویتنام مشخص کرد و وظیفه آمادگی برای قیام مسلحانه و کسب قدرت را پیشنهاد کرد.

هشتمین پلنوم کمیته مرکزی

این پلنوم در مه ۱۹۴۱ به ریاست هوشی مین، به منظور بسیج وسیع مردم و برای جلب همه نیروهای انقلابی، تصمیم به تأسیس «ویت نام دک لپ دونگ مین» (جامعه استقلال ویتنام) یا به اختصار «ویت مین» را گرفت.

پلنوم تصمیم گرفت که بسیج توده‌ها در مبارزه انقلابی بنام ویت مین باشد ولی خصلت پیشاهنگی حزب نه تنها باید نگه داشته شود، بلکه همچنان که جبهه وسعت می‌یابد، نقش حزب باید مستحکم و تقویت گردد. از سال ۱۹۴۱ به بعد، هوشی‌مین دستورالعمل‌هایی را برای تدارک قیام مسلحانه و به‌دست گرفتن قدرت صادر کرد، که مهم‌ترین آن‌ها در اسناد «جنگ چریکی»، «تجربه چریکی چین»، «هنر نظامی سون زو» و «چگونه باید کادرهای نظامی را تعلیم داد» منعکس است.

کنفرانس ملی حزب کمونیست ویتنام

با تشکیل کنفرانس ملی حزب در روز ۱۵ اوت ۱۹۴۵ و تصمیم یک قیام عمومی، پایه حکومت موقت جمهوری دمکراتیک ویتنام گذاشته شد؛ و بالاخره در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ در میدان بادین هوشی‌مین از طرف دولت بیانیه تاریخی استقلال را قرائت کرد. این بیانیه جوهر کارهای پیشین هوشی‌مین و برگ زرینی در تاریخ مبارزات ویتنام بود. در روز ۲ مارس ۱۹۴۶، در نخستین نشست مجلس ملی، هوشی‌مین به عنوان ریاست جمهوری دمکراتیک ویتنام انتخاب گشت. در ۹ نوامبر همان سال، نخستین اساسنامه جمهوری دمکراتیک ویتنام تصویب شد.

پیروزی انقلاب ویتنام در جنگ با فرانسه

پیروزی انقلاب اوت ۱۹۴۵ در ویتنام، این دید انقلابی هوشی‌مین را کاملاً به اثبات رسانید؛ ولی این پیروزی به آسانی به‌دست نیامد. هوشی‌مین با دید روشنی که از هدف‌ها و نیروهای انقلابی داشت، نشان داد که دشمن اصلی خلق ویتنام امپریالیسم و عوامل داخلی آن‌ها یعنی فئودال‌ها هستند. او ایمان راسخی به سوسیالیسم علمی و به شکست ناپذیر بودن نیروی انقلابی توده‌های زحمتکش داشت.

هوشی‌مین روز ۴ سپتامبر ۱۹۴۶ طی قرارداد موقتی با حکومت فرانسه، فرصت کافی به نیروهای ویتنامی برای تدارک مقاومت مردمی را داد. در ۱۹ دسامبر جنگ سراسری در تمام ویتنام درگرفت. هوشی‌مین طی فراخوانی، روز ۲۰ دسامبر ۱۹۴۶، خلق ویتنام را برای مقاومت ملی علیه استعمارگران فرانسوی دعوت کرد. در طول این جنگ عظیم، هوشی‌مین ده‌ها نامه به مسئولان حزب نوشت و طی کتابی به نام «بگذار ما سبک کارمان را بهبود دهیم»، سخن خود را با کادرها و اعضای حزب ادامه داد. وی به کادرها آموخت که وطن دوستی اصیل را با انترناسیونالیسم پرولتری، در هم آمیزد. هوشی‌مین دیگر کشورهای جهان را در ژانویه ۱۹۵۰ برای به رسمیت شناختن جمهوری دمکراتیک ویتنام دعوت کرد. این دعوت وسیله اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی و دمکراتیک بزودی جامه عمل پوشید. در دومین کنگره حزب (ژانویه ۱۹۵۱) هوشی‌مین خاطر نشان ساخت که: «کنگره، کنگره مقاومت است و وظیفه اش به پیروزی رساندن کامل مقاومت.» وی در جمع‌بندی تجربه سیاست «اتحاد ملی وسیع» این شعار معروف خود را مطرح ساخت: اتحاد، اتحاد، اتحادی وسیع موفقیت، موفقیت، موفقیتی عظیم.

جنگ ویت مین با فرانسه ۹ سال طول كشید و فرانسه پس شكست نیروهایش در «دین بین فو» حاضر به مذاكره شد و طبق قراردا ژنو سال ۱۹۵۴ ویتنام موقتا به دو بخش تقسیم شد و مدار ۱۷ درجه عرض جغرافیایی خط تقسیم قرار گرفت و قرار شد كه از طریق رفراندم وحدت ویتنام تامین شود كه این كار بارها به تعویق افتاد و هوشی مین جنگهای غیر منظم را از سر گرفت كه این بار آمریكا مداخله كرد. نخست، مستشار نظامی و سپس سرباز به ویتنام فرستاد و شمار نیروهایش یك زمان به نیم میلیون تن رسید. [۲]

موافقتنامه ژنو

در جنگ میهنی علیه فرانسه، که در زمستان ۱۹۵۳ و بهار ۱۹۵۴ به شدیدترین حد خود رسیده بود، نیروهای ملی ویتنام توانستند همه جا نیروهای فرانسوی را شکست دهند، و بالاخره در پیروزی معروف دین بین فو (۲۶ نوامبر ۱۹۵۴) هوشی مین اعلام کرد که حاضر است با دولت فرانسه توافق سیاسی برمبنای احترام صمیمانه به استقلال واقعی ویتنام امضاء کند. به این ترتیب، پس از امضای موافقت نامه ژنو (۲۰ ژوئیه ۱۹۵۴) برای نخستین بار در تاریخ، یک کشور کوچک و ضعیف مستعمره، یک قدرت استعماری بسیار قوی را شکست داد.

سال ۱۹۶۰ قیام‌های هماهنگ و عمومی در ویتنام جنوبی آغاز شد که نهایتا با تشکیل «جبهه ملی ویتنام جنوبی برای آزادی» در دسامبر ۱۹۶۰ و فراخوان هوشی مین به دفع حملات آمریکا با این بیان که:

«ممکن است جنگ پنج، ده، بیست سال یا بیشتر به طول انجامد. ممکن است هانوی و هایفونگ و بسیاری از شهرها و کارخانه‌ها نابود گردد، ولی خلق ویتنام هیچگاه مقهور نخواهد شد...»

ماشین جنگی آمریکا را در اول نوامبر ۱۹۶۸ناگزیر از پایان دادن بی قید و شرط بمباران و گلوله‌باران تمامی خاک ویتنام و مذاکره با نمایندگان جمهوری دموکراتیک ویتنام شمالی و جبهه ملی ویتنام جنوبی در کنفرانس چهارجانبه پاریس کرد.

هوشی مین و اخلاق انقلابی

ویژگی خاص هوشی مین تاکید بر اخلاق انقلابی مانند: سخت‌کوشی، درستکاری، صرفه‌جویی، از خودگذشتگی، مصمم بودن به تصحیح نقایص خود و پرهیز از لاف‌زنی و خودستایی، ایثار و فداکاری، انطباق دادن حرف با عمل، راسخ بودن در اعتقادات انقلابی بود و انقلابیون را به فراگرفتن تئوری مارکسیسم - لنینیسم و درک راه و روش انقلابی تشویق می‌کرد.

شصت سال زندگی شخصی هوشی‌مین که توام با مبارزه و کار مداوم برای مردم میهنش سپری شد روشنی گویای پای بندی او به  فضائل اصیل انسانی است. از  جمله پایداری و فداکاری و گذشت از منافع شخصی، ساده زیستی

زندگی شخصی و مبارزاتی هوشی مین نشان‌دهنده پای‌بندی او به فضائل اصیل انسانی و انقلابی بود. ساده زیستی، فداکاری و گذشتن از منافع شخصی و نثار بدون تبعیض عواطف و عشق خود به همه طبقات و اقشار و اقلیت‌های ملی ومذهبی ویتنام و التزام او  به انتقاد و انتقاد از خود  به منظور مقابله با تمایلات جاه‌طلبانه در بحبوحه‌ی مبارزات طولانی و سرسختانه استقلال طلبانه موید همین ویژگی برجسته او بود. 

هوشی مین در کتاب اخلاق انقلابی که خود در سراسر زندگی به رهنمودهای آن پایبند بود و هم اکنون جزء دروس مدارس ویتنام است این ارزش‌ها را ثبت کرده است.

منبع: آران پیپر- تحقیق  و مقاله دانش‌آموزی و دانشجویی تحقیق مقاله هوشی مین (aranpaper.ir)

اصول اساسی تفکر هوشی مین

  • رهایی ملی، طبقاتی و انسانی
  • استقلال
  • وحدت ملی
  • مالکیت مردم بر همه‌ی امور از جمله تشکیل دولت
  • توسعه اقتصادی و فرهنگی
  • دفاع ملی
  • تربیت نسل انقلابی
  • تاسیس یک حزب پاک و قوی که اعضا و رهبران آن خادم مردم باشند

سخنان هوشی مین

در فقدان لنین (۱۹۲۴) هوشی‌مین چنین نوشت:

«ما عمیقاً از فقدان غیرقابل جبران لنین متاسفیم و همراه با همه مردم دنیا در غم خواهران و براداران خود شریک هستیم. مع‌هذا ما معتقدیم کمینترن و بخش‌های آن در کشورهای مستعمره رهنمودها و توصیه‌های او را دنبال خواهد کرد. لنین زمانی که زنده بود، پدر ما، معلم ما، رفیق ما و راهنمای ما بود و حال ستاره راهنمایی است که راه انقلاب سوسیالیستی را به ما نشان می‌دهد».

هوشی مین متاثر از انقلاب اکتبر روسیه  و مجذوب تز‌های لنین در باره مسئله ملی و استعماری  معتقد بود که رهایی مردم ویتنام نیز از همین مسیر می‌گذرد. او در پرتو تزهای لنینی چنین اضافه می‌کرد:

«سرنوشت دنیای پرولتری به مقیاس وسیعی به مستعمرات، که غذا و نیروی قدرت‌های امپریالیستی را تهیه می‌کنند، وابسته است. اگر ما بخواهیم امپریالیسم را شکست بدهیم، باید از قطع منافع آن در مستعمرات آغاز کنیم.»

در اوت ۱۹۴۲ برای نخستین بار با انتخاب نام هوشی مین به چین رفت، ولی هنگام عبور از مرز توسط مقامات محلی چیانگ کای شک دستگیر شد و برای بار دوم به زندان افتاد.  او در یکی از اشعار خود در زندان بنام «خاطرات زندان» چنین می گوید:

«سرسخت و بردبار هیچگاه حتی یک اینچ عقب ننشستم گرچه بلحاظ جسمی در عذابم اما روحیه‌ام تزلزل‌ناپذیر است»

پس از انقلاب اکتبر در روسیه، پس از خواندن تزهای لنین دربارهٔ مسئله ملی و استعماری، هوشی مین چنان تحت تأثیر قرار گرفت که تنها در اتاقش قدم می‌زد و با صدای بلند، گویی مردم را مورد خطاب قرار می‌دهد، می‌گفت:

«هموطنان ستم‌کش! اینست آنچه ما بدان احتیاج داریم. اینست راه ما به رهایی».

برای سرنگون کردن حکومت استثمارگران و نمایندگان فئودال آن‌ها، وی دریافته بود، تنها وجود یک حزب نیرومند مجهز به تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم می‌تواند به چنین پیروزی برسد. او می‌گفت:

«قدم به قدم در راه مبارزه، با ترکیب کردن تعلیم تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم و فعالیت‌های علمی، رفته رفته فهمیدم که تنها سوسیالیسم، تنها کمونیسم می‌تواند مردم زحمتکش دنیا را از یوغ بندگی رها سازد.»

پس از دخالت آمریکا به ویتنام هوشی مین در  فراخوانی برای مقابله چنین گفت:‌ «ممکن است جنگ پنج ده بیست سال و یا بیشتر به طول انجامد ممکن است هانوی و هانفونگ و بسیاری از شهرها و کارخانه ها نابود گردد ولی خلق ویتنام هیچگاه مقهور نخواهد شد . . .»

همواره این جمله‌ لنین را یادآوری می‌کرد:

«بدون یک تئوری انقلابی هرگز یک جنبش انقلابی وجود نخواهد داشت. . . و فقط یک حزب که با تئوری پیشاهنگ رهبری می‌شود، می‌تواند نقش خود را به عنوان مبارز پیشاهنگ ایفا نماید.»

دهم اكتبر سال ۱۹۵۴«هوشی مین» رهبر ویتنام همزمان با پایین كشیده شدن پرچم فرانسه پس از ۷۰سال در شهر هانوی، بدون كوچكترین تشریفاتی و این كه اجازه دهد از او استقبال شود وارد این شهر شد و ضمن نطقی از مردم خواست كه ضمن ادامه مبارزه، سازندگی را هم فراموش نكنند و تنها تولیدات ویتنام است كه می تواند پشتوانه مبارزات باشد. وی گفت كه دولتهای بزرگ به منظور حفظ برتری خود نمی خواهند كشورهای دیگر از نظر اقتصاد داخلی خودكفا و نیز دارای سلاحهای پیشرفته باشند و ویتنامی‌ها باید این دو نكته را از نظر دور ندارند.

كشور خودكفا در امور اقتصادی و دفاع برای خود یك قدرت است و كسی در صدد در آویختن با یك قدرت بر نمی‌اید و بر این دو مورد باید ابزارهای بالا بردن سطح آگاهی‌ها را اضافه كنیم كه عبارتند از نشر كتاب، رسانه‌ها و مدارس كه گردانندگان این سه ابزار گرانبها، آموزگاران جامعه بشمار می‌آیند كه باید تشویق شوند، دلگرم باشند و رعایت احوال آنان لازم است. انسان آگاه را نمی‌توان اسثتمار كرد و تحت ستم قرارداد و به او زور گفت.[۳]

درگذشت هوشی مین

هوشی مین در صبح روز ۳ سپتامبر ۱۹۶۹ در سن ۷۹ سالگی درگذشت.

هوشی مین یکی از تاثیرگذارترین رهبران جهان به حساب می آید. مجله تایم او را در فهرست ۱۰۰ فرد مهم قرن بیستم در سال ۱۹۹۸ قرار داد. اندیشه و انقلاب او الهام‌بخش بسیاری از رهبران و مردم در مقیاس جهانی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین در جریان جنبش ضد استعماری بود که پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. او به عنوان یک کمونیست، یکی از معدود شخصیت‌های بین‌المللی بود که در غرب مورد توجه قرار گرفت و به اندازه سایر حاکمان و جناح‌های کمونیست با انتقادات بین‌المللی مواجه نشد و حتی برای اقدامات خود مورد تحسین قرار گرفت.[۴]

منابع