|
|
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| سکولاریزم
| | '''انقلاب مصر''' هیه |
| | |
| == تعریف سکولاریسم ==
| |
| واژه سکولار در زبان لاتين به معنای «اين جهانی»، «دنيوی»، «گيتيانه» و متضاد با «دينی» يا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاريسم به عنوان يک آموزه (دکترين) سخن میگويند، معمولا مقصود هر فلسفه ايست که اخلاق را بدون ارجاع به جزميات (دُگمهای) دينی بنا میکند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است. سکولاریسم برای اولین بار توسط نویسنده بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶ میلادی استفاده شد. هالی اوک اعتقاد داشت دولت بايد در خدمت برآوردن نيازهای بالفعل و کنونی طبقهی کارگر و مستمندان باشد، نه نيازهای حيات اخروی و ارواح مردمان.<ref>سکولاریسم به زبان ساده، آستین کلاین، ص ۱</ref>
| |
| | |
| گام نهايی به سوی سکولاريسم اما، کار سکولارهای ضدمسيحی نبود، بلکه کار مسيحيان مؤمن و معتقدی بود که از ويرانی های ناشی از جنگ های مذهبی به جان آمده بودند. در پی اصلاحات دينی (رفورماسيون) جنگهای فراوانی بر سر اينکه عقيدهی درست دينی چيست درگرفت. جنگهايی که سراسر اروپا را درنورديد. در کشورهای پروتستان، اصلاحات دينی نخست تلاشی بود برای برقرار کردن اصول اجتماع دينی نزد گسترهی وسيع تری از اقشار اجتماع سياسی؛ اما اين تلاش به خاطر افتراق فزايندهی ميان فرقههای مسيحی ناکام ماند. در نتيجه مردم به دنبال يافتن راهکاری برای پرهيز از جنگ و ستيزها برآمدند. حاصل آن شد که توسل صريح و آشکار به آموزههای خاص مسيحی کاهش يافت و تنها جنبههای عامتر و عقلانیتر مسيحيت مورد استناد قرار گرفت. اين فرآيند به تدريج به حذف هرچه بيشتر قدرت کليسا در امور سياسی انجاميد. مردم فهميدند که میتوان قلمروهايی برای اعمال و انديشهها داشت که فارغ از سيطرهی کليسا باشد. اين رهيافت به جدايی باز هم بيشتر ميان کليسا و دولت منجر شد. به طوری که اين جدايی قلمرو دين و دولت از سرزمينهای پروتستان نيز پيشی گرفت.
| |
| | |
| البته به خاطر سرشت کليسای کاتوليک، کوتاه کردن دست آن از حيطهی عمومی با تحولات اجتماعی شگرفی همراه بود که نمونهی بارز آن انقلاب کبير فرانسه در سال 1789 است. انقلابی که پس از فراز و نشيب های فراوان عاقبت در سال 1905 به قانون لائيسيته، يعنی جدايی کامل نهاد دين و دولت منجر شد.<ref name=":0">سکولاریسم به زبان ساده، آستین کلاین، ص ۴</ref>
| |
| | |
| سکولاریسم در فرهنگ سیاسی باوری است مبنی بر جدا شدن نهادهای حکومتی و دولتمردان از نهادها و مقامهای مذهبی. این تفکر ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. هالی اوک ایده جدایی جامعه از دین را به عنوان اندیشهای مستقل مطرح کرده بود.
| |
| | |
| نمونه تاریخی
| |
| | |
| == سکولاریزسیون ==
| |
| سکولاریزاسیون یکی از مشتقات واژه سکولاریسم است. این واژه اولین بار در سال ۱۶۴۸ میلادی در معاهده وستفانی به کار رفت. در آن روزها سکولاریزاسیون مفهوم قضایی داشت که به انتقال اموال کلیسا به مردم عادی دلالت میکرد.<ref name=":1" />
| |
| | |
| سکولاریزاسیون با سکولاریسم تفاوتهایی دارد از جمله اینکه، سکولاریسم یک مسلک و ایدئولوژی است اما سکولاریزاسیون یک جریان و فرآیند است.<ref>[http://ketabwasaif.com/2017/02/10/%d8%aa%d9%81%d8%a7%d9%88%d8%aa%e2%80%8c-%d8%b3%da%a9%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b3%d9%85%e2%80%8c-%d9%88-%d8%b3%da%a9%d9%88%d9%84%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%b2%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d9%86%e2%80%8c/ تفاوت سکولاریسم و سکولاریزاسیون]</ref>
| |
| | |
| == سکولاریسم به عنوان یک فلسفه ==
| |
| اگرچه يک معنای سکولاريسم تضعيف دين در حيطه ی امور مدنی است، اما اغلب آن را يک نظام فلسفی نيز دانسته اند که پيامد های شخصی، سياسی، فرهنگی خاص خود را دارد.جورج ياکوب هالی اوک، مبدع واژه ی سکولاريسم، معنای فلسفی آن را به صريح ترين وجه در کتاب سکولاريسم انگليسی چنين بيان می کند
| |
| | |
| سکولاريسم يک نظام وظايف مربوط به زندگی اين جهانی است. نظامی که مبتنی بر ملاحظات صرفاً انسانی باشد، و عمدتاً کسانی اين عقيده را اختيار می کنند که الاهيات را نامعين، ناکافی، يا باورنکردنی می يابند. اصول اساسی سکولاريسم بدين قرار است: o بهبود زندگی اين جهانی توسط ابزارهای مادی. o اينکه علم معجزه ی حیّ و حاضر اين جهان است. o اينکه خير در نيکی کردن است. چه خيرجهان ديگری درکار باشد و چه نباشد. o نيکی کردن در اين جهان، و پی جويی اين نيکی، خير است.
| |
| | |
| رابرت گرين اينگرسول، سخنور و آزادانديش آمريکايی سکولاريسم را چنين تعريف می کند:
| |
| | |
| سکولاريسم دين انسانيت است؛ به امور اين جهان می پردازد؛ به هرچه که سعادت و رفاه اينجهانی را به ارمغان آورد علاقمند است؛ توجه ما را به سياره ی خاصی جلب می کند که حيات بر آن پديدار گشته است؛ بدان معناست که هر فردی واجد ارزش است؛ بيانيه ی استقلال فکری است؛ نيمکت را برتر از منبر می شمارد؛ می گويد آنانی که رنج می کشند بايد گنج يابند و آنان که زر می اندوزند بايد در بند شوند. اعتراضی است عليه خودکامگی کليسايی؛ عليه رعيت يا بنده ی اشباح يا کاهنان بودن. شورشی است عليه تباهی اين زندگانی به پای زندگانی ديگری که هيچ از آن نمی دانيم. می خواهد خدايان هوای کار خود را داشته باشند. تا ما برای خودمان و ديگر انسان ها زندگی کنيم؛ برای اکنون و نه گذشته، برای اين جهان و نه جهان ديگر. می کوشد ما را از خشونت و زشتی، از جهل، فقر و مرض برهاند.
| |
| | |
| == سکولاریسم به عنوان یک جنبش سیاسی و اجتماعی ==
| |
| | |
| == سکولار کیست ==
| |
| اگر شخصی بپذیرد که وقتی وارد عرصه سیاست میشود به قضاوت عمومی و آرای عمومی احترام بگذارد و داور نهایی را قانونی بداند که منشا آن مردم هستند، چنین شخصی سکولار است یا در مسیر سکولاریسم حرکت میکند. با توجه به این تعریف فرقی نمیکند که آن شخص خودش چه اعتقادی دارد، مذهبی است یا نه. نمونهی تاریخی آن مارتین لوتر است که خود، کشیش بوده و به باورهای مسیحیت اعتقاد داشته و اتفاقا برای نجات مذهب و باورهای مذهبی دست به این کار زده است. مارتین لوتر در قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی زندگی میکرده است. در آن زمان، یعنی در دوران قرون وسطی حاکمان از مذهب برای تحکیم حکومت خودشان استفاده میکردند.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=m8Q5IVwwSMc سکولاریزم چیست؟] ، یوتیوب</ref>
| |
| | |
| == دین در جامعه سکولار ==
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| <references />
| |