|
|
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | | کلیه مقالات شما به صفحات اصلی منتقل شد |
| --------------------
| | لطفا از این به بعد در صفحه تمرین کار نکنید |
| | | مقالات خود را در صفحات اصلی تکمیل کنید [[کاربر:Qubad|Qubad]] ([[بحث کاربر:Qubad|بحث]]) ۱۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۸ (CET) |
| == ادامه مقاله جدید ==
| |
| '''جبهه ملی ایران''' در سال ۱۳۲۸ توسط سیاستمدارانی از قبیل محمد مصدق، حسین فاطمی و کریم سنجابی تأسیس شد و به پیش نهاد دکتر حسین فاطمی، ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد. در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ملی شدن صنعت نفت مراحل نهایی تصویب خود را طی کرد و در اردیبهشت ۱۳۳۰، محمد مصدق دولت تشکیل داد و هیئتی را به ریاست مهدی بازرگان برای اجرای ملی شدن نفت راهی شرکت نفت کرد. مصدق در زمان دولت خود تا حد امکان تلاش کرد تا قدرت محمدرضا شاه پهلوی را کاهش دهد و قانون اساسی مشروطه را اجرا کند. سرانجام در جریان کودتای ۲۸ مرداد، دولت دکتر مصدق سقوط کرد و مصدق به سه سال زندان محکوم شد. بعد از آن به دستور محمدرضا شاه پهلوی، مصدق به احمدآبادتبعید گردید و تا پایان عمر خود در آن جا تحت نظر بود.<ref>همایون کاتوزیان - [http://ketabnak.com/book/28767/%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D9%88-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 مصدق و نبرد قدرت درایران]</ref>
| |
| | |
| بعد از کودتای ۲۸ مرداد، چندتن از یاران مصدق به رهبری سید رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی و پایان اشکال رفرمیستی مبارزه، در سال ۱۳۳۹، فعالیتهای جبهه ملی تحت عنوان ''جبهه ملی دوم'' توسط اللهیار صالح، کریم سنجابی،غلامحسین صدیقی، باقر کاظمی و … مجدداً شروع شد و در راه برقراری مشروطه و ''آرمانهای مصدق'' تلاش کرد تا این که رهبران آن دستگیرشده و با توجه به مشکلات پیش آمده و عدم اتفاق نظر با دکتر مصدق در شیوه اداره جبهه ملی اللهیار صالح سیاست صبر و انتظار را اعلام و جبهه ملی دوم تعطیل شد.<ref>نهضت آزادی - [[تشکل «دموکرات مسلمان» ایران و پنج دهه کوشش سیاسی،]] </ref>
| |
| | |
| جبهه ملی درسال ۱۳۵۶ تحت رهبری کریم سنجابی مجدداً احیا شد و در راه برقراری دموکراسی و حکومت قانون تلاش کرد. پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب ایران تشکیل کابینه داد و بیشتر اعضای کابینه او اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند. بعد از گروگانگیری در سفارت آمریکا، دولت بازرگان سقوط کرد. هنوز مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جبهه ملی به صف مخالفان جمهوری اسلامی پیوست و سرانجام در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰، جبهه ملی تظاهراتی علیه لایحه قصاص ترتیب داد و به همین دلیل توسط روحالله خمینی مرتد اعلام شد. با تشدید سرکوب نیروهای سیاسی بعد از ۳۰خرداد۱۳۶ جبهه ملی در دهه شصت فعالیت عمومی نداشت.<ref>عصر نو - [http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=6512 د'''ر دهه شصت چه گذشت؟''']</ref>
| |
| | |
| == چگونگی پیدایش ==
| |
| در اسفند ۱۳۲۷ محمد رضا پهلوی با استناد به قانون، مجلس شورای ملی را به منظور پیشبرد اصلاحاتی که در نظر داشت منفصل کرد<sup><sup>[''نیازمند منبع'']</sup></sup>. سپس اقدام به تشکیل سیستم پارلمانی دومجلسی که در قانون مشروطه سال ۱۲۸۵ نوشته شده بود اما مجلس سنا هرگز تشکیل نشده بود کرد. در مجلسهای دو مجلسی، سنا اقلیت هستند و انتظار میرفت که طرفدار شاه باشند. اما انتخابات عمومی مجلس شورای ملی که اکثریت هستند در تیر ۱۳۲۸ شروع شد. طبق روش تصویب شده در قانون مشروطه ۱۲۸۵، شاه شروع به تعیین ۳۰ سناتور از ۶۰ سناتور کرد. در مقابل انتخاب سلطنت طلبان نزدیک به شاه توسط او، و نگرانیها دربارهٔ تقلبش در انتخابات عمومی، محمد مصدق در ۲۴ مهر ۱۳۲۸ (۱۳ اکتبر ۱۹۴۹) از مردم درخواست اعتراض رسمی کرد. هزاران نفر از خانه مصدق تا باغ کاخ سلطنتی راهپیمایی کردند. در آنجا، در یک نشست با وزیر امور داخله عبدالحسین هژیر، ۲۰ سیاستمدار رادیکال مخالف به رهبری دکتر مصدق خواستار توقف مداخله شاه و ممانعت او از انتخابات آزاد شدند. بعد از سه روز تحصن مخالفان، آنها از هژیر قول گرفتند که انتخابات به صورت منصفانه برگزار شود. در آنجا بلافاصله، کمیته ۲۰ نفره از ائتلاف جبهه ملی تشکیل شد یعنی در ۲۸ مهر ۱۳۲۸. چند هفته بعد، انتخابات با تقلب به چالش کشیده شد و در این جریان، هژیر در۱۴ آبان ۱۳۲۸ توسط فدائیان اسلام به قتل رسید.<ref>JOURNAL ARTICLE - Iran in Revolution: The Opposition [http://www.jstor.org/stable/3012310?seq=1#page_scan_tab_contents Forces]</ref>
| |
| {| class="wikitable"
| |
| |
| |
| |سخنرانی محمد مصدق
| |
| | |
| فهرست
| |
| | |
| 0:00
| |
| | |
| توضیحات مصدق در مورد مردم سالاری و نقش ایرانیان در نهضت ملی شدن صنعت نفت
| |
| ----
| |
| |-
| |
| | colspan="2" |''آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید.''
| |
| |}
| |
| هیئت مؤسس جبهه ملی ۱۹ نفر بودند که عبارتاند از: محمد مصدق، احمد ملکی (مدیر روزنامه ستاره)، محمدحسن کاویانی، دکتر کریم سنجابی، احمد زیرکزاده، عباس خلیلی (مدیر روزنامه اقدام)، عمیدی نوری (مدیر روزنامه داد)، سید علی شایگان، شمس الدین امیر علائی، سید محمود نریمان، ارسلان خلعتبری (شهردار تهران سال ۱۳۳۰)، غروی، ابوالحسن حائریزاده، حسین مکی، مظفر بقائی، عبدالقدیر آزاد، محمدرضا جلالی نائینی (مدیر روزنامه کشور)، حسین فاطمی، مشاراعظم. (هنگام کودتای ۲۸ مرداد از این گروه تنها ۳ یا ۴ نفر با مصدق بودند. بقیه یا کنار رفتند یا آشکارا علیه جنبش ملی ایران قیام کردند و به کودتا پیوستند)
| |
| | |
| با پیوستن حزب ایران و سازمان پان ایرانیست، حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور، نهضت خداپرستان سوسیالیست (جمعیت آزادی مردم ایران) به رهبری حسین راضی و محمد نخشب و حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر و بعدها برخی از هواداران خلیل ملکی، جبهه ملی به صورت مهمترین سازمان سیاسی ملیگرای ایران در جریان نهضت ملی شدن نفت درآمد.<ref>شهلا بختیاری - '''حزب پان ایرانیست به روایت [http://pan-iranist.net/271.html اسناد]'''</ref>
| |
| | |
| پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دستگیری رهبران وفادار به دکتر مصدق فعالیت این جبهه متوقف شد.
| |
| | |
| == نهضت مقاومت ملی[ویرایش] ==
| |
| نوشتار اصلی: نهضت مقاومت ملی
| |
| | |
| شب بعد از کودتا حزب مردم ایران جلسهای تشکیل میدهد و از دکتر محمد مصدق اعلام پشتیبانی میکند. محمد نخشب بفکر ایجاد تشکلی برای مقابله با کودتا می افتد و با مذاکراتی که با آیت الله سیدرضا زنجانی با حضور حسین شاهحسینی و ابراهیم کریم آبادی انجام شد توانستند قدمهای نخست را در شرایط پس از کودتا بردارند. هسته اولیه تشکیل دهنده نهضت مقاومت ملی شامل دکتر محمد نخشب، حسین شاهحسینی و آیت الله سیدرضا زنجانی و ابراهیم کریم آبادی بود. پس از موافقت آیت الله سید رضا زنجانی بیش از ۲۰۰ نسخه اعلامیه دستنویس با عنوان «نهضت ادامه دارد» تهیه و شبانه توسط آیت الله سید رضا زنجانی، حسین شاهحسینی و عباس رادنیا در بازار، خیابان شاپور و فرعیهای خیابان فرهنگ پخش شد. چند روز بعد آیت الله سیدرضا زنجانی از نمایندگان احزاب سیاسی در خواست نمود تا در جلسهای در منزل ایشان شرکت نمایند.
| |
| | |
| در آن جلسه برای دعوت از نمایندگان مورد اعتماد احزاب و گروههای ملی و مذهبی، برای عضویت در سازمان جدید، مذاکره و تبادل نظر شد. در این جلسه، دکتر محمد نخشب (حزب مردم ایران)، خرگامی (نماینده حزب ایران)، مهندس عظیما (حزب ملت ایران)، حاج حسن قاسمیه، مهندس بازرگان، حسین شاهحسینی، صدر الحفاظی، احمد توانگر و مهندس وفایی حضور داشتند در این جلسه دکتر شاپور بختیار پیشنهاد داد نام نهضت مقاومت که برگرفته از مبارزات فرانسه در جنگ دوم جهانی بود بر آن نهاده شود و در تکمیل آن ناصر صدر الحفاظی پیشنهاد داد نام نهضت مقاومت ملی بر این جمع نهاده شود.
| |
| | |
| پس از چندی به درخواست آیت الله حاج سید رضا زنجانی نظر حقوقی نهضت توسط دکتر عبدالله معظمی تنظیم شده و در منزل آیت الله سیدرضا زنجانی به تصویب اکثریت اعضا میرسد. نهضت مقاومت ملی در روزهای بعد توانست با بررسی و تحلیل رویدادهای پیش و پس از کودتای ۲۵ مرداد و نیز روزهای سرنوشتساز ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و درک علل شکست نیروهای ملی در کودتای انگلیسی-آمریکایی، قدرت و امکانات خود را برای مبارزه به درستی ارزیابی نماید. این سازمان اعتقاد داشت که استراتژی استعمارگران در زمینه اجرای کودتا مبتنی بر این اهداف است:<ref>اسناد نهضت مقامت ملی - انتشارت نهضت آزادی - بدون تاریخ - جلد ۱ الی ۵</ref>
| |
| # اهداف کوتاه مدت براندازی دولت محمد مصدق، بازگردانیدن محمد رضا شاه و دوام سلطنت، تضمین سلطه آمریکا و انگلستان و تصویب قرارداد کنسرسیوم.
| |
| # اهداف دراز مدت سرکوب نهضت ملی ایران و ریشه کن ساختن آن به نحوی که تجربه ایران در هیچ کشور صادرکننده نفت تکرار نشود تا منافع اقتصادی و استراتژیک نفت در آینده مورد مخاطره قرار نگیرد.تصویر جمعی از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی دوم
| |
| تعدادی از فعالان جوان جبهه ملی در سازمان مخفی و نوبنیاد نهضت مقاومت ملی با همگامی اعضای حزب مردم ایران (دکتر محمد نخشب) عضویت داشتند و پس از اندک مدتی حزب ایران و حزب پان ایرانیست بدان پیوستند و نمایندگان احزاب ملی (حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست - دکتر محمدعلی خنجی و دکترمسعود حجازی) و نمایندگان بازار و دانشگاه تهران اعضای کمیته مرکزی را انتخاب کرده و سپس ساختار تشکیلاتی نهضت را به تصویب رسانید. این نهضت که در برنامههای تبلیغاتی خود پیروی از راه مصدق و آرمانهای او را عامل تعیینکننده اتحاد و همبستگی مردم در جهت ادامه مبارزه علیه رژیم کودتا میدانست اهدافش را به شرح زیر اعلام می کند:<ref>اسناد نهضت مقامت ملی - انتشارت نهضت آزادی - بدون تاریخ - جلد ۱ الی ۵</ref>
| |
| * ادامه نهضت ملی و اعاده حیثیت استقلال ایران و برقراری حکومت ملی
| |
| * مبارزه با حکومتهای دست نشانده خارجی اعم از انگلیس و روس و آمریکا
| |
| * مبارزه با حکومتهای دست نشانده خارجی و عمال فساد
| |
| | |
| == جبهه ملی سوم ==
| |
| دکتر مصدق با ادامه تماس با نیروها و احزاب نهضت ملی تصمیم گرفت به آنان در برپایی جبهه جدیدی به رهبری خودش یاری دهد. به سبب تحت نظر بودن دکتر مصدق در احمدآباد و زندانی بودن تعدادی از رهبران نهضت مقاومت ملی مثل بازرگان، سحابی، طالقانی و… و مراقبتهای شدید امنیتی، انجام ملاقات برای سازماندهی و تدوین اساسنامه جبهه ملی سوم با مشکلات فراوانی مواجه بود با همه این دشواریها اساسنامه جبهه ملی سوم در اوایل سال ۱۳۴۴ ه.ش تدوین و مورد موافقت دکتر مصدق قرار گرفت. سید باقر کاظمی از سوی دکتر مصدق مأمور شد اساسنامه تهیه شده برای جبهه ملی را اجرایی نماید. بدین ترتیب جبهه ملی سوم در هفتم مرداد ماه ۱۳۴۴ با شرکت نهضت آزادی ایران، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران تشکیل شد و موجودیتش را رسماً اعلام کرد و مصمم گردید با رفع نقایص گذشته بار دیگر به فعالیت سیاسی اپوزیسیون در ایران تحرکی دوباره ببخشد. اما سه هفته بعد از آن گروه خلیل ملکی و اعضای رهبری حزب سوسیالیست دکتر محمدعلی خنجی و دکتر مسعود حجازی، مهدی بازرگان، و جمعی از یارانش، داریوش فروهر از حزب ملت ایران، دکتر سامی و حسین راضی از حزب مردم ایران پس از برگزاری سومین جلسه جبهه ملی سوم دستگیر و روانه زندان شدند.
| |
| | |
| ملّیون به رهبری ادیب برومند و دکتر کریم سنجابی با همگامی داریوش فروهر و مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و حسین راضی به منظور داشتن حداقل هماهنگی جلساتی را به ظاهر برای صرف نهار یا شام در رستورانها برگزار میکردند که عموماً بیش از ۵۰ نفر از افراد مؤثر سیاسی در آن حضور پیدا مینمودند. این جلسات در حقیقت متصلکننده جبهه ملی دوم و سوم به جبهه ملی چهارم در زمان انقلاب بود.
| |
| | |
| == آغاز حرکت جبهه ملی چهارم ==
| |
| گفتار اصلی جبهه ملی ایران(چهارم)
| |
| | |
| در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ سه تن از سران جبهه ملی یعنی کریم سنجابی، داریوش فروهر و شاپور بختیار در نامهای به شاه، از او خواستند که برای نجات کشور به حکومت استبدادی پایان داده، به اصول مشروطیت تمکین کند.<ref>سایت اخبار روز - چهاردهم مرداد، سالگرد انقلاب [http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=16421 مشروطه]</ref> <ref>بیانیه جبهه ملی ایران [http://www.iran-emrooz.net/index.php?/ahzab/more/15404]- اروپا بهمناسبت ۲۲ بهمن</ref>طبق سخنان کریم سنجابی <ref>سخنان سنجابی - کریم. ''امیدها و ناامیدیها''</ref>و نیز شاپور بختیار<ref>مصاحبه با تاریخ شفاهی ایران - (دانشگاه هاروارد)، جلسه دوم مصاحبه</ref>، متن این نامه توسط مهدی بازرگان نوشته شده بود.
| |
| | |
| متن نامه سه امضایی ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ به شاه: پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
| |
| | |
| فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورچنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاء کنندگان زیر بنابر وظیفه ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشاء قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
| |
| | |
| ... بنابراین تنها راه بازگشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آینده ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیاء حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
| |
| | |
| بیست و دوم خرداد ۱۳۵۶
| |
| | |
| دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر
| |
| {| class="wikitable"
| |
| |
| |
| |متن مربوطه در ویکینبشته:'''''نامه ۳ امضایی (سنجابی، بختیار و فروهر)'''''
| |
| |} | |
| | |
| === اتحاد نیروهای جبهه ملی چهارم[ویرایش] ===
| |
| فعالیتهای اولیه برای حضور و تشکیل اتحاد نیروهای ملی با حضور منفردین و احزابی مانند حزب مردم ایران، سوسیالیستهای نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران آغاز گردید. ده نفر اولی که تشکیل به این امر دادند عبارت بودند از: دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، کاظم حسیبی، داریوش فروهر، ادیب برومند، حسین شاهحسینی، ابراهیم کریم آبادی، دکتر علی اردلان<ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۲۵</ref> جبهه ملی فعالیتهای خود را در۲ آبان ۱۳۵۶ بصورت رسمی تحت عنوان اتحاد نیروهای ملی از سر گرفت ودر ۳۰ تیر ۱۳۵۷ «اتحاد نیروهای ملی» به «جبهه ملی چهارم» تغییر نام یافت.
| |
| | |
| === شورای مرکزی جبهه ملی چهارم (شورای مؤسس)[ویرایش] ===
| |
| اعضای اولیه شورای جبهه ملی چهارم:<ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۲۵ و ص۳۳۶</ref>
| |
| : کریم سنجابی، عبدالعلی ادیب برومند، شاپور بختیار، داریوش فروهر، کاظم حسیبی، حسین شاهحسینی، ابراهیم کریمآبادی، علی اردلان، عبدالکریم انواری، بهروز برومند و خسرو سیف به نمایندگی از حزب ملت ایران، علی جانشانسی و عباس عاقل زاده به نمایندگی جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران، ابوالفضل قاسمی به نمایندگی حزب ایران،قاسم لباسچی به عنوان رابط جامعه بازاریان، رحیم شریفی لطف آبادی، رضا شایان، احمد مدنی، حبیبالله ذوالقدر، عبدالرحمن برومند، مهدی آذر، یحیی صادق وزیری، شهاب فردوس، کشاورز صدر، ابوالفضل تولیت، اسدالله مبشری، جهانگیر حقشناس، احمد زیرکزاده، محمود مانیان، شانه چی، شمسالدین امیرعلائی.<ref>جبهه ملی ایران به روایت ساواک - مرکز بررسی تاریخی اسناد -ص 237 - ISBN 964-5798-11-6</ref>
| |
| : مهندس کاظم حسیبی بعنوان رئیس شورای مرکزی و ولیالله شهاب فردوس به عنوان نائب رئیس و دکتر عبدالکریم انواری به عنوان دبیر شورا انتخاب شدند و هیئت اجرایی عبارت بودند از: دکتر کریم سنجابی رئیس و دبیر هیئت اجرایی، دکتر شاپور بختیار رئیس تشکیلات، داریوش فروهر مسوول تبلیغات و انتشارات و سخنگو، رضا شایان مسوول مالی واسدالله مبشری مسوول بازرسی بعنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند هیئت اجرایی از سوی شورا مأمور شدند منشور ارمانها و خواستهای جبهه ملی را تنظیم نمایند.<ref>لاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۲۸</ref><ref>جبهه ملی ایران به روایت ساواک - مرکز اسناد تاریخی - 1379 - ISBN 964-5798-11-6</ref><ref>علی کریمی مله - «تاریخ چهل ساله جبهه ملی»، فصلنامه ۱۵ خرداد، ش ۲۱ (بهار ۱۳۷۵)</ref><ref>[https://web.archive.org/web/20150318064343/http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=4503 «جبهة ملی ایران»]. encyclopaediaislamica. بایگانیشده از[http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=4503 نسخهٔ اصلی] در 18 مارس 2015. بازبینیشده در 4 آبان 1394.</ref><ref>حزب ایران به روایت اسناد ساواک - ص۳۸۹-مرکز اسناد انقلاب اسلامی - سیاوش یاری۱۳۸۴</ref>
| |
| با توجه به وضعیت کشور جبهه ملی ایران در جلسه شورای مرکزی خود تصویب نمود که دریافت هر گونه حکم نخستوزیری از شاه برای اعضا ممنوع میباشد. اندکی بعد دکترکریم سنجابی در آبان ۱۳۵۷ از سوی شورای مرکزی مأموریت یافت که به کنگره جهانی حقوق بشر در کانادا اعزام شود که به دلیل برخ از موضع گیریهای شرکت کنندگان در این اجلاس این موضوع منتفی و به جای آن در توقف خود در پاریس به دیدار خمینی رفت. پس از دیدار با خمینی خواستار تغییر رژیم بر اساس همهپرسی گردید. اما دکتر عبدالکریم انواری دبیر شورای مرکزی در کتاب خاطرات خود بیان کرده که رفتن دکتر سنجابی به پاریس و اقامت در آنجا با اطلاع هیئت اجرایی بوده و در همین خصوص شاهد گفتگوی دکتر عبدالرحمن برومند از اعضای هیئت اجرایی با دکتر سنجابی در مورد محل اقامتش در پاریس بودهاست.<ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۳۶</ref> بیانیه سه مادهای دکتر سنجابی در هیئت اجرایی با رای مثبت سنجابی، دکتر مبشری و فروهردر برابر ۲رای منفی بختیار و شایان به تصویب رسید؛ و در جلسه مورخ۱۳۵۷/۸/۲۳ شورای مرکزی که در محل کار دکتر بختیار برگزار شد به اتفاق آراء بیانیه سه مادهای مورد تأیید شورای مرکزی قرار گرفت. <ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۳۶</ref>متن بیانیه اعلام مواضع دکتر سنجابی بدین شرح است:
| |
| | |
| بسمه تعالی
| |
| | |
| یکشنبه چهارم ذیحجه ۱۳۹۸ مطابق با چهاردهم آبانماه ۱۳۵۷
| |
| # سلطنت کنونی ایران با نقض مداوم قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاست بیگانه فاقد پایگاه قانونی و شرعی است.
| |
| # جنبش ملی اسلامی ایران با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد.
| |
| # نظام حکومت ملی ایران باید بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال به وسیله مراجعه به آراء عمومی تعیین گردد.
| |
| دکتر کریم سنجابی<ref>خاطرات دکتر سنجابی - تاریخ شفاهی هاروارد -امیدها و ناامیدی ها</ref>
| |
| | |
| پس از اعلامیه سه مادهای کریم سنجابی شورای مرکزی جبهه ملی طی بیانیهای در مورخ ۲۳اذر ماه ۱۳۵۷ اعلام میدارد که در هیچ ترکیب حکومتی شرکت نمیکند: در طی ماههای مهر الی آذر محمد رضا شاه علاوه بر کریم سنجابی بصورت جداگانه با سایر رهبران جبهه ملی مانند غلامحسین صدیقی و شاپوربختیار برای تشکیل کابینه تماس میگیرد که با پاسخ منفی آنان بجز شاپور بختیار مواجه میشود. شاپور بختیار بدون اطلاع اعضای جبهه ملی حکم نخستوزیری خود را از شاه دریافت کرده و به مجلسین برده تا مورد تأیید قرار گیرد در حالیکه هیچکدام از اعضای جبهه ملی حاضر به همکاری با شاپور بختیار نشدند. <ref>امیدها و ناامیدیها - تاریخ شفاهی هاروارد - دکتر کریم سنجابی</ref>بختیار علیرغم مخالفت جبهه ملی ایران و او بدون توجه به مصوبه قبلی شورای مرکزی مبنی بر خودداری اعضای جبهه ملی ایران از پذیرش پست نخستوزیری، این پست را قبول مینماید<ref>۳۷ سال پس از ۳۷ روز -- دکتر شاپور بختیار - فرانسه</ref><ref>همه هستی من نثار ایران، - ورجاوند پرویز، چاپخش1372، ص193 الی ص223</ref>
| |
| | |
| در تاریخ ۹ دی ۱۳۵۷ جلسهٔ شورای مرکزی جبهه ملی ایران در منزل کریم سنجابی که با حضور تمامی اعضای قدیمی و ذینفوذ<ref>تلاش برای استقلال - عبدالکریم انواری -ساتراپ لندن ۱۳۹۳ ص۳۴۱</ref> مانند: داریوش فروهر، رضاشایان، قاسم لباسچی،بهروز برومند، ابوالفضل قاسمی، خسرو سیف، حسین شاهحسینی، صدری، عاقلزاده، قندهاریان، حبیبالله ذوالقدر، ادیب برومند، شمس الدین امیر علائی، مهدی آذر، کریم سنجابی،احمد مدنی، علی اردلان و عبدالکریم انواری برگزار میگردد.<ref>یک رنگی -- شاپور بختیار به اهتمام مهشید امیر شاه</ref> <ref>در راه انقلاب و مأموریت دشوار من در فرانسه -- دکتر اسدالله مبشری - نشر دهخدا - ۱۳۶۲</ref>در مورد ماده ۳ گانه اعلامی کریم سنجابی بحث شده و چون در هیئت اجرایی و جلسه شورای مرکزی <ref>تلاش برای استقلال - عبدالکریم انواری -ساتراپ لندن ۱۳۹۳ ص339</ref>مورد پذیرش قرارگرفته بود. عدم تمکین به این موضوع باعث گردید که در مورد عدم همکاری جبهه ملی با شاپور بختیار رایگیری به عمل آورده و در پایان رایگیری تمامی افراد حتی بدون رای ممتنع برکناری شاپور بختیار از عضویت در جبهه ملی رای مثبت دادند.<ref>اه انقلاب و مأموریت دشوار من در فرانسه -- دکتر اسدالله مبشری - نشر دهخدا - ۱۳۶۲ص۶۷الی۶۹</ref>
| |
| | |
| در بیانیه جبهه ملی ایران در خصوص برکناری شاپور بختیار چنین آمدهاست:
| |
| | |
| <nowiki>{{نقل قول |به نام خدا</nowiki>
| |
| | |
| طبق گزارشهای رسیده آقای دکتر شاپور بختیار عضو جبهه ملی ایران بدون رعایت انضباط سازمانی مأموریت تشکیل دولت را پذیرفتهاند. جبهه ملی ایران بدانسان که اعلام داشتهاست نمیتواند با وجود نظام سلطنتی غیرقانونی با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نماید. شورای مرکزی جبهه ضمن تقبیح شدید اقدام دکتر شاپور بختیار به آگاهی همگان میرساند که در این شرایط تشکیل دولت از طرف ایشان به هیچ روی با مصوبات آرمانی و سازمانی جبهه ملی ایران سازگاری ندارد و به همین دلیل از عضویت جبهه ملی ایران برکنار میشوند.
| |
| | |
| شنبه نهم دیماه ۱۳۵۷
| |
| | |
| شورای مرکزی جبهه ملی ایران"<ref>بیانیه جبهه ملی ایران ۹ دی ۱۳۵۷ در خصوص دکتر شاپور بختیار و پذیرش نخست وزیری توسط ایشان - ۱۳۵۷</ref><ref>تلاش برای استقلال - عبدالکریم انواری - ساتراپ لندن ۱۳۹۳ ص346</ref>
| |
| | |
| === انقلاب[ویرایش] ===
| |
| دیدار کریم سنجابی از رهبران جبهه ملی با خمینی در فرانسه اگرچه بعدها با انتقادات زیادی روبرو شد اما نشانگر عزم جبهه ملی برای شرکت در آینده سیاسی ایران بود.
| |
| | |
| در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ با توجه به فضای باز به وجود آمده ناشی از انقلاب، کریم سنجابی به همراه کاظم حسیبی طی اعلامیه از عموم مردم برای مشارکت در بازسازی جبهه ملی ایران دعوت به مشارکت نمودند و خواستار حضور احزاب ملیگرا در جبهه ملی ایران شدند. کاظم حسیبی در اولین جلسه شورای مرکزی جبهه ملی به سمت رئیس شورای مرکزی انتخاب شد.
| |
| | |
| اگرچه اعضای جبهه ملی ایران مانند سایر گروههای اپوزیسیون غیر مذهبی در شورای انقلاب عضویت نیافتند. کریم سنجابی در این مورد میگوید: مطهری و بهشتی از طرف خمینی از او برای شرکت در شورای انقلاب دعوت کردند ولی وی نپذیرفت.<ref>[http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/02/post_222.html «آیتالله خمینی: بختیار، بیا مثل آدم توبه کن»]. رادیو زمانه، ۱۳ بهمن ۱۳۸.</ref> <ref>میدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد</ref>ولی جبهه ملی ایران در کابینه مهندس مهدی بازرگان شرکت جست و کریم سنجابی، علی اردلان، داریوش فروهر و احمد مدنی (به ترتیب وزیر امور خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر کار، وزیر دفاع) به عنوان وزرای کابینه حضور داشتند <ref>امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد - نوار ۲۶</ref>و حسین شاهحسینی نیز مسوولیت سازمان تربیت بدنی را پذیرفت اما پس از مدت کوتاهی کریم سنجابی (۱۳۵۸/۱/۲۷) از کابینه کنارهگیری نمود.
| |
| | |
| === انشعاب و ائتلاف[ویرایش] ===
| |
| اولین گروه منشعب از جبهه ملی جامعه سوسیالیستها بودند که جبهه ملی را ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ ترک کردند و به جبهه دموکراتیک ملی به رهبری متین دفتری پیوستند. <ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۶۵</ref>در۳۱ خرداد ۱۳۵۸ حزب ملت ایران به دبیر کلی داریوش فروهر مصاحبهای ترتیب داده و اعلام میدارد که: حزب ملت ایران بر پایه پان ایرانیسم از جبهه ملی خارج میشود.<ref>[https://web.archive.org/web/20120117161610/http://www.kouroshmagazine.com/index.php?option=com_content&view=article&id=121&Itemid=111 «"سنجابی، فروهر و بختیار" در گفتگوی اختصاصی با "خسرو سیف" (قسمت چهارم)»]. بایگانیشده از [http://www.kouroshmagazine.com/index.php?option=com_content&view=article&id=121&Itemid=111 نسخهٔ اصلی] در 17 ژانویه 2012.</ref>
| |
| | |
| پس از استعفای دکترکریم سنجابی از سمت وزارت خارجه دولت موقت، دکتر غلامحسین صدیقی و اصغر پارسا همکاری خود را با جبهه ملی دوباره آغاز میکند.<ref>همه هستی من نثار ایران - ص۴۸-چاپخش- ۱۳۷۲- گردآوری پرویز ورجاوند</ref><ref>[https://web.archive.org/web/20130218140705/http://jebhemelli.net/htdocs/Historical&Social/2008/Moayedzadeh_AsgharParsa.htm «یاد آوریم بزرگمردی را که شکنجه گران در برابر او به شگفتی آمدند»]. Iran National Front, USA، 15 بهمن 1386. بایگانیشده از [http://jebhemelli.net/htdocs/Historical&Social/2008/Moayedzadeh_AsgharParsa.htm نسخهٔ اصلی] در 18 فوریه 2013. بازبینیشده در 4 آبان 1394</ref>
| |
| | |
| با توجه به تغییرات پیش آمده اساسنامهای جدید تحت نظر نصرتالله امینی، علی اشرف منوچهری، دکتر مسعود حجازی، مهرداد ارفع زاده، دکتر عبدالکریم انواری و با توجه به نظرات دکتر صدیقی باز نویسی شد که مهمترین تغییر ان ایجاد هیئت رهبری پنج نفره و هیئت اجرایی هفت نفره بود.<ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۳۷الی ۲۳۸</ref>
| |
| | |
| هیئت رهبری اولیه جبهه ملی عبارت بودند از: دکتر کریم سنجابی، ادیب برومند، اصغر پارسا (سخنگوی جبهه ملی ایران)، دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر یوسف جلالی موسوی. <ref>زندگینامه ادیب برومند - تاریخ شفاهی جبهه ملی ایران</ref>. جبهه ملی هفت نفر را تحت عنوان هیئت اجرایی به ریاست دکتر مسعود حجازی انتخاب مینماید و اصغر پارسا نیز به عنوان سخنگوی جبهه ملی و مدیر مسوول روزنامه پیام جبهه ملی ایران اعلام میگردد. هیئت اجرائیه جبهه ملی شامل مهدی آذر، مسعود حجازی، پرویز ورجاوند، حاج قاسم لباسچی، مهدی غضنفری، علی اکبر محمودیان و سید حسین موسویان بود.<ref>نامه سرگشاده دکتر موسویان به اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران ۱۳۸۹</ref><ref>جبهه ملی ایران در دهه ۶۰ - مهدی موید زاده</ref>
| |
| | |
| با توجه به تغییرات پیش آمده اساسنامهای جدید تحت نظر نصرتالله امینی، علی اشرف منوچهری، دکتر مسعود حجازی، مهرداد ارفع زاده، دکتر عبدالکریم انواری و با توجه به نظرات دکتر صدیقی باز نویسی شد که مهمترین تغییر ان ایجاد هیئت رهبری پنج نفره و هیئت اجرایی هفت نفره بود.<ref>تلاش برای استقلال - دکتر عبدالکریم انواری -نشر ساتراپ لندن - ۱۳۹۳- ص ۲۳۷الی ۲</ref>
| |
| | |
| با وجود این تغییرات اما بار دیگر اختلافات باعث گردیدغلامحسین صدیقی با ۶ نفر از اعضا (خازنی، فرهنگ، کریم آبادی، کشاورز صدر و مولوی) در بهمن ۱۳۵۸ از شورای مرکزی جبهه ملی و هیئت رهبری استعفاء دادند. <ref>زندگینامه ادیب برومند - تاریخ شفاهی جبهه ملی ایران</ref>ارگان رسمی جبهه ملی در این دوران نشریه پیام جبهه ملی به مدیر مسوولی مهدی آذر و سردبیری اصغر پارسا و مدیریت اجرایی حسین موسویان بود.
| |
| | |
| === جبهه ملی، و قانون اساسی[ویرایش] ===
| |
| جبهه ملی ایران پس از خروج دکتر کریم سنجابی و دکتر علی اردلان از هیئت دولت بصورت محسوسی از مذهبیون حاکم بر ایران فاصله گرفت. جبهه ملی برای قانون اساسی طرحی اصلاحی خود را منتشر کرد و اعضای جبهه ملی اقدام به ثبت نام و شرکت در مجلس خبرگان قانون اساسی نمود که توفیقی حاصل نکردند. سپس جبهه ملی در مخالفت با قانون اساسی تهیه شده توسط مجلس خبرگان قانون اساسی اقدام به نشر بیانیه نمود و همچنین ضمن اعلام مخالفت با قانون اساسی تغییر یافته در مجلس خبرگان قانون اساسی، در همهپرسی مربوط به قانون اساسی شرکت نخواهد کرد. همچنین در مورخ ۱۳۵۸/۹/۷ طی بیانیهای جبهه ملی ایران نسبت به ایجاد زمینه برای سلطه استبداد در صورت اجرای قانون اساسی تهیه شده توسط مجلس خبرگان اعلام مینماید و مخالفت خود را با قانون اساسی اعلام میدارد.<ref>امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد -۲۶</ref><ref>روزنامه اطلاعات ۳/۷/۱۳۵۸</ref><ref>روزنامه اطلاعات مورخ ۱۳۵۸/۹/۷</ref>
| |
| | |
| === گروگانگیری و تسخیر سفارت آمریکا[ویرایش] ===
| |
| جبهه ملی با گروگانگیری و تسخیر سفارت مخالفت نمود و پس از نشر اسناد منسوب به سفارت آن را توطئهای برای انحراف انقلاب و حذف نیروهای مخالف دانست.
| |
| | |
| === <ref>نشریه پیام جبهه ملی مقالات - " مروری بر جریان گروگانگیری و بررسی نتایج آن در شمارههای ۴۹ و ۵۰ در بهمن ماه ۱۳۵۹</ref> ===
| |
| '''انتخابات اولین مجلس شورای ملی پس از انقلاب'''
| |
| | |
| اعضای جبهه ملی در اولین دوره انتخابات شورای ملی پس از انقلاب شرکت نمودند و برخی از آنان که رای آورده بودند، یا در مجلس اعتبارنامههایشان مورد تصویب قرار نگرفت یا انتخابات باطل شد یا اعتبارنامههایشان از سوی وزیر کشور صادر نشد. اعضای جبهه ملی که اعتبار نامههای آنان مورد تأیید قرار نگرفت یا انتخابات در حوزه آنان باطل شد عبارت بودند از: دکتر علی اردلان از حوزه انتخاباتی تویسرکان، خسرو قشقایی از حوزه انتخاباتی شیراز، دکتر احمد مدنی از حوزه انتخاباتی کرمان، دکتر کریم سنجابی از حوزه انتخاباتی کرمانشاه،ابوالفضل قاسمی از حوزه انتخاباتی درگز. همچنین دکتر احمد سلامتیان از حوزه اصفهان به نمایندگی اولین دوره مجلس شورا ملی پس از انقلاب انتخاب شد اما پس از وقایع سال ۱۳۶۰ و به دنبال صدور حکم ارتداد جبهه ملی و حمایت از دکتر بنی صدر و مخالفت با خمینی مجبور به ترک ایران گردید.<ref>[https://web.archive.org/web/20120202070551/http://ipe9.com/majles90/?pageID=2360 «لیستهای انتخاباتی مجلس اول/از لیست پیروز حزب جمهوری اسلامی تا شکست مطلق حزب توده و جبهه ملی+جدول و نمودار»]. بایگانیشده از [http://ipe9.entekhab24.com/majles90/?pageID=2360 نسخهٔ اصلی] در 2 فوریه 2012.</ref><ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶/۱۲/۱۳۵۸، صص ۴و۹</ref>
| |
| | |
| === اعتراض علیه لایحه قصاص و حکم ارتداد از جانب خمینی[ویرایش] ===
| |
| نوشتار اصلی: تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
| |
| | |
| پس از انقلاب، جبهه ملی در جهت برپایی یک نظام لیبرال دموکراسی گام برمیدارد، اما رویدادهایی که در سالهای پس از انقلاب رخ داد کاملاً در تضاد با مشی و آرمان جبهه ملی قرار داشت. بسیاری از یاران سابق جبهه ملی در برابر آرمانهای جبهه یعنی برقراری حکومت سکولار قرار گرفتند که از آن جمله میتوان داریوش فروهر و حزب ملت ایران، اعضای گروه متین دفتری، نهضت آزادی، و افرادی مانند مهندس سحابی و افرادی که اکنون به گروه ملی مذهبی معروفند را نام برد.<ref>امیدها و ناامیدیها - خاطرات دکتر سنجابی -تاریخ شفاهی هاروارد - نوار ۲۶</ref>
| |
| | |
| این رویارویی هنگام تقدیم لایحه قصاص برگرفته از احکام شرع به مجلس به اوج خود رسید. جبهه ملی در اعلامیهای چنین عنوان کرد:
| |
| | |
| و مردم را به راهپیمایی بر ضد سیاستهای حاکمیت دعوت نمود که با درگیریهایی همراه بود. از صبح روز راهپیمایی خمینی در برابر آن موضع گرفت و سران جبهه ملی را با فتوایی بیسابقه به ارتداد متهم ساخت. <ref>جبههٔ ملی و خروج از اسلام انقلابی</ref>قسمتی از سخنان روحالله خمینی در مورد جبهه ملی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰: <nowiki>{{... اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را ندادهایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیهای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را غیرانسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما میپذیریم…}}</nowiki>
| |
| | |
| == '''۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰''' ==
| |
| '''تدارك بزرگترين تظاهرات اعتراضي مجاهدين'''
| |
| | |
| ''' '''مسعود رجوي: «... ما مجاهدين بلافاصله بعداز بستن روزنامهها، بهطورمتقابل روزنامههاي حكومتي را تحريم كرده و از فردا به تدارك يك تظاهرات بزرگ پرداختيم. منظورم از تظاهرات بزرگ، تظاهراتي همچون 7ارديبهشت است و نه تظاهرات پراكندهٌ كوچك... كه طبعاً تدارك و نيروي حمايتي و واحدهاي حفاظتي و تيمهاي ضربت و سازماندهي بسيار متحرك خاص خود را ميطلبيد. امّا جوابهاي دو روز اول كاملاً منفي بود و چنين تظاهراتي بهرغم همهٌ تداركات لازم پا نميگرفت. مسئولان و فرماندهان مربوطه گزارش ميدادند كه در قدمهاي نخستين چنين چيزي اصلاً در شرايط امنيتي و نظامي جديد شهر امكان ندارد…
| |
| | |
| پس از ناكامي و شكست دو روز اول، (احتمالاً 18 و 19خرداد60)، ابتدا مسئولان ما فكر كرده بودند كه پا نگرفتن تظاهرات بزرگ بهخاطر نقايص تداركاتي و تشكيلاتي است. اما وقتي تمام جريان كار را از ابتدا تا انتها دوباره بررسي كرديم و ديديم كه در تداركات تشكيلاتي و تدافعي معمول، هيچ نقص جدي وجود ندارد؛ عنصر كاملاً جديدي جلب توجه نمود: فضاي اجتماعي و سياسي آنقدر تنگ شده بود كه امكان چنان حركت بزرگي را با تداركات معمولي مطلقاً و از اساس سلب ميكرد. بله، اينبار بعد از بستن روزنامهها و آغاز سركوب مطلق، تدارك متقابل ارتجاع ـكه از اين پيشتر نيز گزارشهايي راجع بهآن داشتيمـ كيفاً فرق كرده و هيچ واكنش بزرگي را براي جامعه امكانپذير نميساخت. مراكز متعددي را در تهران كشف كرديم كه دستههاي 100 تا 500 و حتي 1000نفري چماقداران مسلح با تجهيزات كامل و بيسيم و وسايل موتوري در آن گوشبهزنگ و آماده نشسته بودند. از طرف ديگر هر روز نيز ارباب چماقداران در جماران بهمنظور يك بسيج كامل ايدئولوژيكي و نظامي رَجَز ميخواند و تهديد ميكرد و به يكي گوشمالي ميداد تا از نظر رواني نيز قدرت حركت را سلب كند. پس گزارش مسئولان و فرماندهان سياسي و نظامي ما صحّت داشت و در سيطرهٌ شرايط كاملاً جديدي قرار گرفته بوديم. تمركز و وفور چماقداران مسلّح و موضع تهاجميِ اَيادي كاملاً بسيج شدهٌ خميني، از پاسدار و كميتهچي گرفته تا بهاصطلاح حزباللهي، كه از مدتي پيش تدارك شده بود، چنين چيزي را امكانناپذير ميكرد و ما فقط كشته ميداديم و كتك ميخورديم… داستان، داستان سلاح گرم بود بر بدنهاي گرمتر. ولي بدون سلاح و فقط مشت؛ مشت در برابر ژـ3 و كلت…
| |
| | |
| در اين ميان چندبار هم به ما گفته شد كه فلان ساعت و فلان روز بازار ميخواهد ببندد و فلان گروه يا فلان گروهها هم هستند. ولي هرچه رفتيم هيچكس جز بچههاي خودمان در صحنه حاضر نبود. بنابراين, از روز 19 يا 20خرداد، مسئولان ما با نيروهاي تحت فرماندهيشان تظاهرات موضعي را شروع كردند؛ تظاهرات موضعي كه در دستههاي 100 يا 200نفره به شيوهٌ چريكي و ”بزن و دررو“ عمل ميكردند. هدفشان شكستن فضاي رُعب و اِلحاق به يكديگر از نقاط مختلف شهر, بهمنظور نيل به تظاهرات استراتژيك (بزرگ) بود. اين روش تا آخر شب 24خرداد ادامه يافت و نتيجه اميدبخش بود.
| |
| | |
| در يكي از همين روزها ... در 27نقطهٌ تهران، دستههاي آزمايشي ميليشيا، دستهدسته آتش خود را برافروخته بودند. بدنها همه كبود و سياه و زخمدار، صورتها ورمكرده، سينهها در اثر كثرت فرياد گرفته… برخي كشته ميشدند و عدهٌ زيادتري دستگير و بقيه نيز در گرماگرم نبرد مشت و گلوله. بسياري از اعدامهاي كنوني را نيز دستگيرشدگان همان ايام تشكيل ميدهند.
| |
| | |
| عصر 24خرداد تظاهرات در ميدان وليّعصر به اوج رسيد و جنگ مغلوبه شد. يك دسته ميليشياي خواهران با قدرت تمام محاصرهٌ فالانژهاي مهاجم را شكافته و بهدستههاي ديگر ملحق شده و درگيري و تيراندازي در تمام طول بولوار و خيابانهاي اطراف ميدان ادامه داشت. فالانژها و كميتهچيهاي حمايتكنندهٌ آنها فرار كردند …از تشريح وقايع و جزئيات مربوط به25خرداد عمداً, درميگذرم… فقط اين را بگويم كه بعد از آن دجالبازي مشهور خميني عليه جبههٌ ملي و بسيج سياسيـ نظامي و ايدئولوژيكي نيروهاي ارتجاع و شكست تظاهراتي كه قرار بود آن روز توسط جبههٌ ملي صورت بگيرد… فضاي حركت اكيداً و بهشدّت به نسبت روزهاي قبل بستهتر شده و حتي تظاهرات موضعي و تاكتيكي نيز ديگر صرف نميكرد.
| |
| | |
| … خوب حالا بعد از 25خرداد چه كنيم؟ …اين بود كه عاليترين ارگان سازماني ما از روز 26خرداد بهطور مستقيم خود وارد كار گرديد. رهنود اين بود:
| |
| | |
| ”ميبايست به هر ترتيب و با هر قيمت، يك تظاهرات بزرگ تودهيي را بار ديگر آزمايش نمود. آخرين تجربهٌ مسالمتآميز را نيز, حتي بهمنظور اتمام حجّت سياسي و تاريخي, بايد از سرگذرانده شود. اگر خميني ميخواهد 15خرداد يا 17شهريور ديگري درست كند بگذار شهيدانش را مجاهدين تقديم كنند. روز مناسب، بهدلايل سياسي و فني، 30خرداد است. 4روز براي آمادگي فرصت داريم. تظاهرات تاكتيكي و هر كار ديگري را تعطيل كنيد، هر چقدر كه ميتوانيد براي 30خرداد آماده شويد. ما به قربانگاه ميرويم تا نسلهاي آتي لعنتمان نكنند. تا اگر ذرّهيي شرف و انصاف در مجلس دستپخت خميني و ساير سردمداران رژيم موجود است، به دوران مسالمت پايان ندهند و لااقل راه باريكهيي براي تنفس سياسي باقي بگذارند“.
| |
| | |
| سرانجام از ميان طرحهاي نظامي مختلف، پس از مباحثات بسيار، مناسبترين آنها انتخاب شد. اين طرح ميبايد به اين مسأله جواب ميداد كه: چگونه ميتوان در بحبوحهٌ اختناق مطلق، بدون اعلام قبلي و بدون كمترين اطلاع دشمن، يك تظاهرات مسالمتآميز چندصدهزار نفري در روز روشن در خيابانهاي تهران ترتيب داد؟
| |
| | |
| … از صبح 30خرداد درحاليكه تمامي پيكر مجاهدين و ميليشيا در تهران مشتاقانه سر از پا نميشناخت و در هر پارك يا كوچه و خيابان و خانهيي گروهگروه آماده ميشد، مركز فرماندهي با نگراني در اطراف سيستم ارتباطي گرد آمده بود تا هيچ چيز خارج از كنترل، خودبهخودي رها نشود. جزئيات آنچه را در بعدازظهر 30خرداد از چهارراه مصدق تا چهارراه طالقاني و آنگاه در سراسر طالقاني تا بهار و تا انقلاب و تا ميدان فردوسي گذشت، ميگذارم براي بعد. فقط اين را بگويم كه فرماندهان و مسئولان مجاهدين در اين روز واقعاً يك شاهكار تاكتيكي و نظامي آفريدند. تظاهركنندگان به500هزار تن بالغ ميشدند، غيرممكن، ممكن شده بود!»<ref>'''مصاحبهٌ مسعود رجوي با ايرانشهر ـ نقل از نشريهٌ انجمنهاي دانشجويان مسلمان ـ اروپا و آمريكا شمارهٌ21 ـ 18ديماه1360'''</ref>
| |
| | |
| تظاهرات مسالمت آميز 30خرداد, به خون كشيده شد
| |
| | |
| 31خرداد ـ اعلاميه سازمان مجاهدين خلق ايران ـ «كشتار و تيراندازي گستردة 30 خرداد به سوي مردم تهران, داغ ننگي بر چهرة ارتجاع حاكم ـ تكرار جنايات 15خرداد و 17 شهريور, بهمنظور ممانعت از ابراز عقيدة آزاد و مسالمت آميز توده هاي خلق در راهپيمايي تاريخي 30خرداد60»:
| |
| | |
| «... هموطنان عزيز, مردم قهرمان تهران,
| |
| | |
| بارديگر در آخرين قدمهاي سُلطة اختناق مطلق, همزمان با بركناري رئيس جمهور دكتر بنيصدر, ديو خون شامِ استبداد افسار گسيخت و راهپيمايي آرام و مسالمت آميز صدها هزار تن از مردم قهرمان تهران را به خاك و خون كشيد و بدينترتيب, عصر روز گذشته 30خردادماه سال جاري بارديگر فجايع 15خرداد سال 42 و 17شهريور سال 57, به طريقي ديگر, تكرار شد و مزدوران رسمي و غيررسمي ارتجاع, رودرروي صفوف مردم (كه از انتهاي خيابان طالقاني و در سراسر خيابان بهار و از تقاطع بهار ـ انقلاب تا ميدان فردوسي, با تراكم فوقالعاده امتداد داشت) به زانو نشسته و رگبار گشودند....
| |
| | |
| برخلاف تبليغات ارتجاعي, اين راهپيمايي تاريخي كه از ساعت 4بعد از ظهر [روز 30خرداد] از تقاطع مصدق ـ انقلاب به سمت خيابان طالقاني آغاز شده بود, كاملاً مسالمت آميز و بدون هيچگونه قصد درگيري, حتي تمامي ضَرب و شَتمها و بارانهاي گلوله و گاز اشكآور را تحمّل نموده و قصد آن داشت تا با حضور دربرابر مجلس, اراده و راٌي اكثريت ملت ايران را اعلام دارد. لكن, از آنجا كه مدتهاست هرگونه راهپيمايي و تظاهر و حضور دربرابر مجلس در انحصار مرتجعين است, و ارتجاع حاكم خود نيز از اجتماع و راهپيمايي نزديك به پانصد هزارتن از مردم تهران مبهوت شده و كاخ تبليغات بيپايه اش را در معرض فروريختن ميديد, سرانجام در ميدان فردوسي راهي جز تكرار همان مضمون 15خرداد و 17شهريور را نيافت... وقاحت ارتجاع صبح امروز به حدّي رسيد كه اعلام كردند كه به تشييع جنازة شهدايي كه خود كشته اند, خواهند پرداخت و اين هم يكي از بارزترين تفاوتهاي اين كشتار با كشتارهاي 15خرداد و 17شهريور است؛ تفاوتي كه تنها در ديكتاتوري فريب و استبداد زير پردة دين به مَنَصّة ظهور ميرسد.
| |
| | |
| اينجاست كه ما هشدار ميدهيم اگرچه امروز شما ميتوانيد ما را از تشييع جنازة شهدايمان نيز محروم كنيد؛ اگرچه امروز دستگاههاي تبليغاتي شما, به رسم طاغوت ميتواند هر دروغ و فضيحتي را به هم ببافد؛ اگرچه امروز باز هم با اين تبليغات, در تدارك كشتارها, شكنجه ها و ديكتاتوري به مراتب وحشيانه تريد, امّا, فردا با جنبش خلق و عقوبت خالق چه خواهيد كرد؟ و سيعلم الذين ظلموا ايّ منقلب ينقلبون.
| |
| | |
| اگر خونبهاي آزادي و تداوم انقلاب رهاييبخش ضدامپرياليستي و اسلامي ما, باز هم شهداي بيشتر, شكنجه ها و زندانهاي لبريزتر است, مجاهدين خلق ايران به مثابه پيشتازان راستين انقلابي و مكتبي كه طي 16 سال گذشته بارها آزمايش داده اند, با طيبِ خاطر, بهمنظور جلب رضاي خلق و خالق از اين سرنوشت شكوهمند استقبال ميكنند...» <ref>نشریه«مجاهد» - شمارة 127, 2تيرماه 1360
| |
| </ref>
| |
| | |
| اول تيرماه 1360ـ كيهان: «روابط عمومي دادستاني انقلاب جمهوري اسلامي مركز در رابطه با اعدام 15نفر از ضد انقلابيون كه از عاملين اساسي اغتشاشات شنبه 30خرداد ماه سال جاري هستند, اطلاعيه يي به اين شرح انتشارداد: ”... عده يي از اعضاي گروهكها و فريبخوردگان آنها به اتّهام شركت بر مقابله با اسلام و مسلمين شب و روز گذشته سي ام خرداد در دادسراي انقلاب جمهوري اسلامي مركز مراحل اوليه بازپرسي را گذراندند و ... پس از محاكمه به دادگاه فرستاده شدند. دادگاه انقلاب جمهوري اسلامي مركز... آنها را ... محارب با خدا و رسول دانست و به اعدام محكوم كرد. حكم صادره ظهر ديروز در محوطه زندان اوين به مرحله اجرا گذاشته شد...»
| |
| | |
| در اين اطلاعيه نام 5تن از جمله, مجاهد شهيد اصغر زِهتابچي ذكر شده كه چند روز پيش از 30خرداد 60 دستگير شده بود و در پايان اطلاعيه آمده است: «... افراد ديگر, حاضر به افشاي نام خود نشدند». اين افراد بي آن كه نام خود را به شكنجه گرانشان بگويند, دلاورانه به شهادت رسيدند.
| |
| | |
| ـ در اطلاعيه ديگري از «دادستاني انقلاب», نام 8تن از شهيدان روز 31خرداد60, ازجمله فدايي شهيد سعيد سلطانپور ذكر شده كه چندماه بيش, در سر سفرة عقد دستگير شده بود. در همين اطلاعيه نيز ذكر شده كه سه تن از اين هشت تن, «دو مرد و يك زن معلوم الاوصاف كه حاضر به افشاي نام خود نشدند... به جرم محارب با خدا و مفسد و باغي محكوم بهاعدام شدند». اين حكمها «در ساعت 9بعد از ظهر يكشنبه 31خرداد در محوطه زندان اوين به مرحله اجراگذاشته شد».<ref>'''عبدالعلی معصومی -کتاب رویارویی خميني و مجاهدين'''</ref>
| |
| | |
| == '''جبهه ملی بعد از۳۰خرداد۱۳۶۰''' ==
| |
| | |
| طی یک سال اکثریت اعضای هیئت اجرایی و هیئت رهبری و شورای مرکزی جبهه ملی دستگیر شدند. سایر اعضا نیز مجبور به زندگی مخفی یا ترک ایران شدند. در گزارش '''در دهه ۶۰ چه گذشت''' در این زمینه چنین آمدهاست:
| |
| | |
| با وجود تمامی فشارها و دستگیریهای افراد و اعضای جبهه ملی در دههٔ ۶۰ فعالیت جبهه ملی هرگز تعطیل نشد. در دهه ۶۰ سازمانهای جبهه ملی ایران تحت هدایت دکتر مهدی مؤیدزاده (نماینده منتخب شورای رهبری و شورای اجرائی) بصورت غیر علنی و مخفی فعالیت نموده و همچنین ارتباط با اعضا حفظ گردید؛ اما به دلیل فشارهای وارده جبهه ملی قادر به فعالیتهای دارای نمود خارجی نبود. جبهه ملی که هجوم حکومت و تعطیلی خود را قطعی میدانست در بیست و چهارم خرداد شصت در جلسه مشترک هیئتهای رهبری و اجرائی جبهه ملی ایران تمامی اختیارات سیاسی و تشکیلاتی جبهه ملی را به اصغر پارسا، قائم مقام هیئت رهبری و دکتر مسعود حجازی، قائم مقام هیئت اجرائیه تفویض مینماید تا ضمن حذف تشکیلات و ساختار جبهه ملی در برابر سرکوبی که در راه بود راهکاری اندیشیده شود.<ref>در دهه شست چه گذشت؟[http://www.melliun.org/didgah/d09/09/05moayadz.htm]</ref><ref>جبهه ملی ایران در دهه ۶۰ - دکتر مهدی موید زاده - مسوول کمیته تعلیمات و عضوهایت اجرایی و شورای مرکزی جبهه ملی ایران</ref>
| |
| | |
| دکتر سید حسین موسویان رئیس هیئت اجرایی و مسوول تشکیلات جبهه ملی در نامه سرگشاده خود به شورای مرکزی در مورد فعالیتهای علنی و آخرین نشست شورای مرکزی در دهه ۶۰ چنین مینویسد:
| |
| | |
| .. در تابستان سال ۶۴ اعضای باقیمانده شورای مرکزی در جلسهای که به دعوت دانشپور نایب رئیس شورا و در منزل حسین شاهحسینی تشکیل گردید گرد هم آمدند و پس از بحث و گفتگوی طولانی به این جمعبندی رسیدند که جبهه ملی در آن شرایط که کشور درگیر جنگ گسترده با دشمن تجاوزگر خارجی است باید فقط به کار تشکیلاتی خود ادامه دهد و تا پایان یافتن جنگ برای شروع کار سیاسی منتظر بماند.<ref>نامه سرگشاده دکتر موسویان به اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران ۱۳۸۹</ref>٬
| |
| | |
| == حوزه علمیه قم ==
| |
| '''حوزه علمیه قم''' یکی از حوزههای علمیه شیعیان است، که در شهر قم قرار دارد. این حوزه در قرن اخیر بدست عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۰۱ شمسی سر و سامان گرفت.
| |
| | |
| مکتب و حوزهٔ حدیثی قم (در کنار کوفه و بغداد) یکی از سه حوزهٔ حدیثی کهن جهان تشیع بود.
| |
| | |
| حوزهٔ علمیهٔ قم مقدس، با تلاشهای میرزا محمد فیض قمی، محمد تقی بافقی یزدی، مهدی پایین شهری قمی، میرزا محمد ارباب قمی<sup><sup>[''نیازمند منبع'']</sup></sup>، محمد رضا شریعتمدار ساوجی <sup><sup>[''نیازمند منبع'']</sup></sup> و چند تن دیگر و در نهایت با استقرار عبدالکریم حائری یزدی (معروف به مجدد حوزهٔ قم) در این شهر، جانی دوباره گرفت. این راه توسط مراجع ثلاث قم (صدر، خوانساری، حجت)، سید حسین طباطبائی بروجردی و سپس مراجع چهارگانهٔ قم در عصر انقلاب ۵۷ (شریعتمداری، مرعشی، گلپایگانی، خمینی) ادامه پیدا کرد و تا عصر حاضر نیز برقرار است. حوزهٔ علمیهٔ قم، امروزه پر طلبهترین و پر مَرجع تقلیدترین حوزهٔ علمیه تشیع است.
| |
| | |
| حوزههای علمیهٔ قم و ری در طول تاریخشان مرتبط بوده اند.
| |
| | |
| == تاریخچه ==
| |
| شهر قم در سال ۲۳ هـ. ق در آخرین سال زندگی عمر به دست اعراب اشغال شد. <ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۸۴؛ تاریخ قدیم قم، ص ۲۵</ref>و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعریها» به قم (سال ۸۳ هـ. ق) برمیگردد.
| |
| | |
| یکی از فرزندان «مالک بن عامر اشعری» عبدالله نام داشت و عبدالله پسری به نام «سعد» داشت، سعد دارای دوازده پسر بود و آنها از راویان جعفر صادق، امام ششم شیعیان درکوفه بودند و فرزندان و نوادگان آنها بیش از صد نفر جزو راویان حدیث از دیگر امامان شیعه بودند که پنج نفر از پسران سعد در زمان حجاج همزمان با شکست عبدالرحمان بن محمد بن اشعث، در برابر سپاه حجاج، وارد قم شدند و نقش به سزایی در گسترش تشیع در قم ایفا نمودند. <ref>خمتوی، یاقوت، معجم البلدان، واژه قم.</ref>شیخ محمد رازی مینویسد: «اغلب مورخین قم نوشتهاند قم با ورود «اشعریها» دگرگون شده و مرکز علما و محدثان و راویان و فقها گردید…».<ref>تاریخ قدیم قم، ص ۲۷۸.</ref>
| |
| | |
| در نیمهٔ دوّم قرن اوّل زمینه برای پیریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد و امامان اهل بیت شیعیان از چنین حوزهای خبر میدادند.
| |
| | |
| حوزه علمیهٔ قم در سالهای بعدی رو به تکامل گذاشت، عباس فیض مینویسد:<blockquote>در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد… و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه بهطور رسمی در آن تدریس میشد؛ که از این مکتب استادان بلندآوازهای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرا نموده بود او را کشت.<ref>اقتباس از گنجینه، آثار قم، ص ۸۹؛ تتمة المنتهی، ص ۲۳۸.</ref></blockquote><blockquote>«ورود علی بن موسی، امام هشتم شیعیان در سال ۲۰۰ هجری به قم، و استقبال مردم از او بیانگر وجود زمینههای مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد و به تبع آن پدیدار شدن حوزه علمیهٔ شیعی و پررونق بودهاست. سید ابن طاوس مینویسد: «خانهای که رضا در آن جا میهمان شد در زمان حاضر (قرن هفتم) مدرسهای است که محل بحث طلّاب میباشد.»<ref>فرحة الغری، ص ۱۰۵.</ref></blockquote>در سال ۲۰۱ هـ. ق به دنبال ورود علی بن موسی به خراسان، فاطمه معصومه، دختر موسی بن جعفر (کاظم) از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد و در راه در اثر خوردن سم درگذشت و در شهر قم به خاک سپرده شد. ورود فاطمه معصومه به قم، و مرقد او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه در گسترش تشیع گردید، و در کنار آن نقش به سزایی در تحکیم و گسترش حوزه علمیه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجستهٔ جعفر بن محمد (صادق)، موسی بن جعفر (کاظم) و علی بن موسی (رضا) داشت.
| |
| | |
| در قرنهای پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّهای برای تحصیل به این شهر میآمدند و مدارس دایری داشت. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم اینگونه می تویسد:<blockquote>مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ میباشد و کتابخانههایی پر از کتب فرقههای مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و… پر رونق بودند.<ref>کتاب النقض، عبدالجلیل بن ابی الفتح، ص ۱۶۴</ref><ref>تاریخ مذهبی قم، علیاصغر فقیهی، قم، چ حکمت، ص ۱۶۷.</ref></blockquote>حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمردان شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون ملا صدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، شیخ بهائی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند. <ref>تاریخ مذهبی قم، ص ۱۳۱.</ref>قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس میشد. مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه میباشد.
| |
| | |
| در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزهٔ علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سالها حوزه علمیه وارد مرحله تازهای از حیات خود شد.
| |
| | |
| حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات میداد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود. با ورود حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه آن چنان تجدید حیات شد که او را «مؤسس حوزه علمیهٔ قم» نامیدند.
| |
| | |
| بعد از مرگ حائری، با ورود بروجردی به قم و بر اثر توجهات ایشان رونق کامل یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید. مدارس، کتابخانهها، درس و بحثها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گستردهای فعال شد و در زمان تصدی ایشان عده علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.
| |
| | |
| پس از پیروزی انقلاب، حوزه گسترش چشمگیری یافت. هم اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند.
| |
| | |
| == آموزش در حوزه ==
| |
| هم اینک تمام علوم اسلامی در حوزه قم درس داده میشود. آموزش دروس حوزه علمیه در سه مرحله سطح ۱ و سطح ۲ و خارج انجام میگیرد. در مجموع این سه سطح ده پایه دارد <ref>[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=30629]</ref>و با اهداف زیر برگزار میگردد:
| |
| | |
| الف: آشنایی با علوم ا سلامی پایه و بخشی از معارف دینی در سطوح مقدماتی
| |
| | |
| ب: تأمین مبلغ و معلم دینی در سطوح مقدماتی حوزه
| |
| | |
| ج: تأمین نیروی انسانی مورد نیاز برای تدریس دوره مقدماتی حوزه
| |
| | |
| د: ایجاد زمینه لازم برای کسب آموزشهای سطوح بالاتر
| |
| | |
| نظام آموزشی این دوره به صورت سالی پایهای است. این دوره به شش پایه درسی تقسیم میشود.
| |
| | |
| مدت تحصیل در دوره سطح یک حد متوسط ۶ سال و حداقل ۳ سال و حداکثر ۸ سال است.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/11932/جزئیات-دوره-های-آموزش-دروس-حوزوی]</ref> پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح وارد درس خارج فقه و اصول میشوند و همواره فقط تعداد اندک شماری از طلاب میتوانند به درجه اجتهاد برسند.
| |
| | |
| == اجتهاد ==
| |
| یک عالم دینی که بتواند احکام و مسایل اسلامی را از منابع اسلام استنباط نماید. اما برای اینکه بشود از او تقلید کرد باید از همه توانمندتر (اعلم) و با تقوا تر باشد. <ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/20797]</ref>به مجتهدی که از او تقلید میکنند مرجع تقلید گفته میشود که رساله عملیه او در اختیار تقلید کنندگان قرار میگیرد.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Question/View/10297/%D8%B4%D8%B1%D8%B7-%D9%86%D8%A7%D8%A6%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AF]</ref>بر اساس نظریه تقلید مردم در زمان غیبت باید به مجتهدین رجوع کنند. گرچه اخباریون به این تفکر اعتراض دارند.
| |
| | |
| == شهریه در حوزه ==
| |
| نظام مالی از طریق بخشی از خمس و اوقاف تأمین میشود. این مقدار بنا به رتبه علمی و مجرد و متأهل بودن به طلاب داده میشود که به آن شهریه گفته میشود. البته امروزه طلاب تحت پوشش بیمه قرار میگیرند.
| |
| | |
| اما در دهه چهل رسم بر این بود که هر یک از مراجع که از رؤسای حوزه علمیه بودند یک دفتر شهریه یا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهریه اسامی طلابی که باید به آنان شهریه داده شود، غالباً به تفکیک شهر زادگاه یا شهرتشان ثبت شده بود. مُقسِّم در هر ماه در روزی که باید شهریه پرداخت میشد به مدارس محل اقامت طلاب میرفت و در همان مدرسه از روی دفتر شهریه، مقرری ماهیانه را به آنان میپرداخت. پرداخت شهریه معمولاً چند روز طول میکشید و به هر مدرسه روز خاصی تعلق گرفته بود. به مقسّم شهریه معمولاً چند تن کمک میکردند و این افراد روحانی و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند. <ref>بومحمد وکیلی قمی، حوزه علمیه قم، ج۱، ص۴۲، تهران ۱۳۴۸ ش.</ref>در زمان عبدالکریم حایری یزدی، شیخ علی محمد قمی و شیخ محمد صدوقی جزو مُقسمان شهریه بودند.<ref>علیرضا ریحان یزدی، ج۱، ص۵۳، پانویس ۱، آینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم ۱۳۷۲ ش.</ref>
| |
| | |
| == میزان شهریه در قدیم ==
| |
| در اوایل مرجعیت سید حسین بروجردی شهریه حوزه پنجاه ریال برابر پنج تومان بوده و در اواخر عمر شریفشان مبلغ شهریه به شصت تومان رسیده بودهاست.<ref>«مصاحبه با آیت اللّه سید محمد هاشم غضنفری خوانساری و مصاحبه با استاد هاشمی رفسنجانی»، ج۱، ص۳۷، حوزه، سال ۲، ش ۱۱ (مهر ۱۳۶۴).</ref>
| |
| | |
| == استادان سر شناس این حوزه ==
| |
| سامی به ترتیب الفبایی آمدهاست:
| |
| * محمد علی اراکی
| |
| * رضا استادی
| |
| * آیه الله شیخ محسن اراکی
| |
| * علی پناه اشتهاردی
| |
| * یحیی انصاری شیرازی
| |
| * سید حسین بروجردی
| |
| * سید رضا بهاءالدینی
| |
| * محمدتقی بهجت
| |
| * میرزا جواد تبریزی
| |
| * میرزا علی احمدی میانجی
| |
| * مرتضی حائری یزدی
| |
| * شیخ عبدالکریم حائری یزدی
| |
| * سید محمد حجت کوه کمری
| |
| * سید محمد حسینی بهشتی
| |
| * سید روحالله خمینی
| |
| * سید احمد خوانساری
| |
| * سید محمدتقی خوانساری
| |
| * سید محمدصادق روحانی
| |
| * سید محمدباقر سلطانی
| |
| * سید موسی شبیری زنجانی
| |
| * سید محمدکاظم شریعتمداری
| |
| * سید صادق شیرازی
| |
| * سید محمد شیرازی
| |
| * علی صافی گلپایگانی
| |
| * یوسف صانعی
| |
| * سید رضا صدر
| |
| * سید صدرالدین صدر
| |
| * سید محمدحسین طباطبایی
| |
| * محمدعلی علوی گرگانی
| |
| * محمد فاضل لنکرانی
| |
| * سید تقی قمی
| |
| * علی کریمی جهرمی
| |
| * میرزا خلیل کمرهای
| |
| * سید محمدرضا گلپایگانی
| |
| * سید محمد محقق داماد
| |
| * حسین شب زنده دار
| |
| * محمد علی مدرس افغانی
| |
| * سید شهاب الدین مرعشی نجفی
| |
| * علی مشکینی
| |
| * سید محمود مدنی بجستانی
| |
| * ناصر مکارم شیرازی
| |
| * میرزا جواد ملکی تبریزی
| |
| * حسینعلی منتظری
| |
| * سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
| |
| * حسین وحید خراسانی
| |
| * مهدی شب زنده دار
| |
| | |
| == وحدت حوزه و رانشگاه ==
| |
| روز '''۲۷ آذر''' را روز وحدت حوزه و دانشگاه. مینامند که مصادف از با سالروز کشته شدن محمد مفتح که در خط مقدم مسئله وحدت حوزه و دانشگاه بودهاست.<ref>«[http://calendar.ut.ac.ir/Fa/TYear/Data/Full-1388.pdf تقویم رسمی کشور برای سال ۱۳۸۸ هجری شمسی]»، استخراج و تنظیم: شورای مرکز تقویم دانشگاه تهران ـ مؤسسهٔ ژئوفیزیک، مناسبتها از: شورای فرهنگ عمومی. دسترسی در ۱۲ آوریل ۲۰۰۹</ref> از دیگر روحانیون فعال در این زمینه عبارتند از: بهشتی، مطهری، مصباح یزدی.
| |
| | |
| از جمله روحانیونی که در حال حاضر در این عرصه موفق اند عبارتند از: غرویان؛ علی اسماعیلی؛ دکتر ابراهیم موسیزاده و…<ref>ابراهیم موسیزاده متولد 1354 در اردبیل، حقوقدان، سیاستمدار، مدرس دانشگاه و اهل ایران است. او قبلاً در دادگستری تهران به عنوان قاضی، مشغول به خدمت بوده و رئیس سابق مرکز آموزش مدیریت دولتی بودهاست. او هم اکنون عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است.</ref>
| |
| | |
| == سازمان تبلیغات اسلامی ==
| |
| '''سازمان تبلیغات اسلامی''' نهادی در جمهوری اسلامی ایران است که زیر نظر رهبری قرار دارد و ریاست آن را از سال ۱۳۸۰ به این سو سید مهدی خاموشی بر عهده دارد. در گذشته این سازمان توسط احمد جنتی، محمود محمدی عراقی، و قبل از آن توسط شورایی متشکل از: حقانی، شیرازی، جنتی، مهدوی کنی و امامی کاشانی اداره میشده است. حوزه هنری زیر نظر این سازمان اداره میشود. مسولیت این حوزه سالها به عهده محمد علی زم بود. بعدها این مسولیت به حسن بنیانیان واگذار شد که او نیز این حوزه را ترک گفت. سازمان دارالقران کریم نیز به عنوان متولی نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم زیر نظر این سازمان اداره میشود. از مؤثرترین چهرههایی که در سالهای گذشته در این سازمان فعالیت موثرداشتهاند میتوان به محمدعلی تسخیری، سید ابوالحسن نواب، سیدمحمدموسوی، امیرمنصورمعزی، محمدحسین موسی پور و محمدصادق اخوان اشاره کرد.
| |
| | |
| اساسنامهٔ اولیه سازمان توسط روحالله خمینی امضا شده بود. اساسنامهٔ فعلی عطف به ما سبق شده است.
| |
| | |
| == معاونت های سازمان تبلیغات اسلامی ==
| |
| سازمان تبلیغات دارای سه معاونت است: معاونت پژوهشی و آموزشی، معاونت امور فرهنگی و تبلیغ، معاونت اداری و مالی<ref>[http://www.ido.ir/org/?content=chartچارت سازمان]</ref>
| |
| | |
| == مؤسسات وابسته ==
| |
| * دانشگاه سوره
| |
| * خبرگزاری مهر
| |
| * حوزه هنری
| |
| * پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
| |
| * سازمان دارالقرآن الکریم
| |
| * مؤسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان
| |
| * مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر
| |
| * شرکت کتاب شهر
| |
| * روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز
| |
| * سازمان مدارس معارف اسلامی
| |
| | |
| == وظایف مشخص شده ==
| |
| مسئولیتها به این شرح است:<ref>[http://www.hamshahrionline.ir/details/77263آشنایی]</ref>
| |
| * سیاستگذاری، برنامهریزی، هدایت، سازماندهی، پشتیبانی و نظارت بر تبلیغات دینی- مردمی.
| |
| * زمینهسازی برای یافتن نیروهای مؤمن و پیدایش تشکلهای انجمنهای اسلامی و جمعیتهای مشابه و نظارت بر فعالیت آنها.
| |
| * تلاش در جهت احیا و اشاعه معارف، فرهنگ و تاریخ تشیع از همه راههای ممکن، با تأکید بر وحدت تمام مذاهب اسلامی و حراست از آن، با همکاری مراجع و نهادهای ذیربط.
| |
| * تحقیق و بررسی در خصوص تبلیغات سو و تهاجم فرهنگی دشمنان و شناسائی و تحلیل ترفندهای تبلیغی علیه انقلاب اسلامی با هماهنگی سایر دستگاههای ذیربط و ارائه سیاستهای لازم در جهت خنثیسازی آنها و تنویر افکار عمومی.
| |
| * انجام مطالعات راهبردی و بررسیهای کاربردی در زمینه نیازهای فرهنگی قشرها مختلف جامعه بویژه جوانان و طراحی برنامهها و شیوههای تبلیغی نوین و اصلاح و احیای روشهای سنتی در تبلیغات اسلامی.
| |
| * تدوین و انتشار کتب و نشریات مناسب و ضروری به منظور معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی، و تبیین مواضع انقلاب اسلامی و انجام پژوهشهای لازم بویژه در زمینه نظام تربیتی و مبانی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حکومت اسلامی و حمایت از پژوهشگران متعهد.
| |
| * تلاش جهت هدایت افکار عمومی با استفاده از رسانههای همگانی و فعالیت مستقیم رسانهای در صورت لزوم.
| |
| * شناسایی و معرفی آثار نمونه فرهنگی و هنری، افراد و شبکههای تبلیغی- مردمی جامعه اسلامی و تهیه و عرضه فراوردهها و آثار نمونه فرهنگی- هنری، در جهت ارائه الگوهای مناسب هنرمندان متعهد و انقلابی و حمایت از آنان.
| |
| * برنامهریزی، زمینهسازی و انجام اقدامهای لازم برای هرچه فعالتر شدن افراد تأثیرگذار مانند: روحانیون، دانشگاهیان، معلمان و هنرمندان در جهت رشد فرهنگ اسلامی و مقابله با آثار نامطلوب فرهنگهای بیگانه.
| |
| * برنامهریزی، نظارت و هماهنگی در برگزاری هرچه بهتر مراسم و شعائر انقلابی و دینی در کشور با مشارکت کلیه نهادهای مردمی و دولتی.
| |
| * همکاری با وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت و نهادهای انقلابی به منظور تعمیق و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی در محیط سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی.
| |
| * تأسیس و اداره موسسات آموزشی و مراکز دانشگاهی در جهت تربیت مبلغان کارآمد و هنرمندان متعهد و مربیان دینی.
| |
| * تأسیس مراکز اطلاعرسانی تخصصی، تبلیغی و دینی.
| |
| * سازماندهی و اعزام مبلغ در سراسر کشور بویژه مناطق محروم با همکاری روحانیت و مردم.
| |
| * هدایت و حمایت انجمنهای اسلامی و تشکلهای اسلامی- مردمی و نظارت بر آنها.
| |
| * برنامهریزی فرهنگی و تبلیغی جهت علاقهمندان به فرهنگ فارسی در کشور با تأکید بر خدمات متقابل اسلام و ایران، با همکاری و هماهنگی مراجع ذیصلاح.
| |
| * برگزاری کنفرانسها، جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی مردمی در کشور به منظور تعمیق و گسترش معارف اسلامی و فراهم کردن زمینه شرکت هنرمندان و شبکههای تبلیغی- مردمی در کنفرانسها، نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی.
| |
| * انجام همکاریهای فرهنگی- تبلیغی با مراکز اسلامی و فرهنگی داخل کشور در راستای اهداف سازمان و به منظور تأمین ارتباط افراد و مراکز اسلامی و فرهنگی- مردمی برای تألیف قلوب آنان با هماهنگی سایر مراجع ذیصلاح.
| |
| * نظارت بر ترجمه متون دینی و تعیین ضوابط و مقررات مربوط به تهیه، ترجمه و انتشار این متون جهت بهرهبرداری در کشور.
| |
| * نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم و انجام فعالیتهای قرآنی از طریق تربیت مربی، تدوین جزوات آموزشی، و همکاری با وزارتخانههای ذیربط جهت گسترش آموزش و معارف قرآن کریم.
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| <references />
| |
| <references group="https://www.radiofarda.com/a/f3_katouzian_on_nehzat_azadi/24176060.html" />
| |