|  |   | 
| (۱۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | 
| خط ۱: | خط ۱: | 
|  | {{جعبه اطلاعات رویداد تاریخی |  | {{جعبه زندگینامه | 
|  | |نام رویداد=ملی شدن صنعت نفت ایران   |  | | اندازه جعبه       = | 
|  | |تصویر=ملی شدن صنعت نفت.JPG |  | | عنوان             =ویکتور خارا | 
|  | |عرض تصویر= |  | | نام               =ویکتور لیدیو خارا مارتینز  | 
|  | |زیرنویس=تظاهرات مردم ایران در حمایت از ملی شدن صنعت نفت |  | | تصویر             =ویکتور خارا 3.JPG | 
|  | |عناوین دیگر=ملی شدن صنعت نفت |  |   | 
|  | |عاملان=دکتر مصدق، جبهه ملی ایران، مجلس شورای ملی و مردم ایران |  | | اندازه تصویر      = | 
|  | |مکان=کشور ایران |  | | عنوان تصویر       = | 
|  | |زمان=اواخر سال ۱۳۲۹ واوایل ۱۳۳۰ خورشیدی |  | | زادروز            = ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ | 
|  | |نتیجه=تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ وقانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ |  | | زادگاه            =حاشیه شهر سانتیاگو | 
|  |  | | تاریخ مرگ         = ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳ | 
|  |  | | مکان مرگ          =سانتیاگو ـ شیلی | 
|  |  | |عرض جغرافیایی محل دفن= | 
|  |  | |طول جغرافیایی محل دفن= | 
|  |  | <!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--> | 
|  |  | |latd=|latm=|lats=|latNS=N | 
|  |  | <!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--> | 
|  |  | |longd=|longm=|longs=|longEW=E | 
|  |  | | محل زندگی         =سانتیاگو ـ شیلی | 
|  |  | | ملیت              =شیلیایی | 
|  |  | | نژاد              = | 
|  |  | | تابعیت            =شیلیایی | 
|  |  | | تحصیلات            =نامعلوم | 
|  |  | | دانشگاه           = | 
|  |  | | پیشه              =شاعرـ ترانه سرا ـ خواننده | 
|  |  | | سالهای فعالیت     = | 
|  |  | | کارفرما           = | 
|  |  | | نهاد              = | 
|  |  | | نماینده           = | 
|  |  | | شناختهشده برای    =مردم شیلی و جهان | 
|  |  | | نقشهای برجسته     = | 
|  |  | | سبک               =مبارزه سیاسی | 
|  |  | | تأثیرگذاران       = | 
|  |  | | تأثیرپذیرفتگان    =مردم شیلی ـ هنرمندان آمریکای لاتین | 
|  |  | | شهر خانگی         =سانتیاگو | 
|  |  | | تلویزیون          = | 
|  |  | | لقب               =ویکتور خارا | 
|  |  | | حزب               = | 
|  |  | | جنبش              = | 
|  |  | | مخالفان           =آگوستو پینوشه | 
|  |  | | هیئت              = | 
|  |  | | دین               = | 
|  |  | | مذهب              = | 
|  |  | | منصب              = | 
|  |  | | مکتب              = | 
|  |  | | آثار              = | 
|  |  | | خویشاوندان سرشناس = | 
|  |  | | جوایز             = | 
|  |  | | امضا              = | 
|  |  | | اندازه امضا       = | 
|  |  | | وبگاه             = | 
|  |  | | پانویس            = | 
|  | }} |  | }} | 
|  | '''نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران'''نام دورهای از تاریخ معاصر ایران بهرهبری [[دکتر محمد مصدق]] در راستای ملی کردن صنعت نفت ایران است.  |  | '''ویکتور خارا “ Victor Jara ”''' به اسپانیایی Víctor Lidio Jara Martínez (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه سرای اهل شیلی بود. <ref name=":0">[https://worldofmusic.ir/artist/victor-jara ویکتور خارا ـ دنیای موسیقی]</ref>   | 
|  |   |  | 
|  | برای اولین بار، امتیاز استخراج نفت در ایران در سال ۱۹۰۱، توسط [[مظفرالدین شاه]] به مدت ۶۰ سال به ویلیام ناکس دارسی داده شد. در ۵ خرداد۱۲۸۷ در چاه شماره یک مسجد سلیمان نفت فوران کرد. 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | در سال ۱۳۱۲ شمسی (۱۹۳۳ میلادی)مذاکرات بین دولت ایران و شرکت نفت و با دخالت [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، به امضای قراداد ۱۹۳۳ منجر شد و به موجب آن بهرهبرداری از منابع نفت ایران به مدت ۶۰ سال دیگر به شرکت نفت ایران و انگلیس واگذار شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از شهریور ۱۳۲۰ و اخراج [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] از ایران یک فضای نسبتا باز سیاسی برای فعالیت احزاب در ایران ایجاد شد. در این سالها مسئله نفت از اصلیترین مسائل مورد کشمکش بود. [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در دوره چهاردهم مجلس  به عنوان نماینده اول تهران، قانون موازنه منفی را برای جلوگیری از دادن هرگونه امتیاز به قدرتهای خارجی در مجلس به تصویب رساند ودر واقع این سرآغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت بود. در اواخر دهه بیست شمسی، جبههی ملی که اساسا از عناصر ملی گرا بودند، با مشارکت چند حزب تشکیل شد و در دوره شانزدهم مجلس آنها فراکسیون نمایندگان اقلیت را در مجلس شورای ملی تشکیل دادند. 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | شرکت نفت انگلیس طرحی را برای الحاق به قرارداد ۱۹۳۳ به دولت ایران پیشنهاد داد. این طرح به لایحه الحاقی یا قرارداد «گس ـ گلشائیان» معروف شد. در سال ۱۳۲۹ که دولت علی منصور بر سرکار بود، باردیگر این طرح مطرح شد و علی منصور تصمیم گیری درباره آنرا به مجلس واگذار کرد. علی منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹ استعفا داد و سپهبد حاج علی رزمآرا از طرف [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] مأمور تشکیل کابینه شد. رزمآرا تمام تلاش خود را برای تصویب لایحه الحاقی در مجلس به کار برد ولی با مخالفت جبهه ملی و مصدق کاری از پیش نبرد. 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | رزمآرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ ترور شد. پس از او حسین علاء به نخست وزیری انتخاب شد. در این اثنا جبهه ملی به رهبری [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] که خود عضو کمیسیون نفت مجلس شورای ملی بود، طرح قانون ملی شدن نفت را در مجلس پیش بردند و در نهایت این طرح در کمیسیون نفت و به دنبال آن در ۲۴ و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در دو مجلس شورای ملی و سنا تصویب شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، مصدق در تلاش برای تصویب قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ترتیبات اجرای قانون ملی شدن بود. او میدانست که اجرای این قانون مستلزم روی کار آمدن دولتی است که بتواند آنرا عملی کند. 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] قانون خلع ید را به مجلس ارائه داد و تصویب شد. درجلسه خصوصی مجلس، تصدی نخست وزیری به مصدق پیشنهاد شد که مصدق پذیرفت و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ کابینه خود را برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | مصدق اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و حلع ید از کمپانی انگلیسی را پیش برد و تمامی تأسیسات نفتی در اختبار شرکت ملی نفت ایران قرار گرفت. در ادامه دولت بریتانیا در دادگاه دیوان لاهه علیه دولت ایران اقامهی دعوا کرد. [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] در دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد از حق مردم ایران دفاع کرد و پیروز شد. دادگاه لاهه رأی به عدم صلاحیت خود برای رسیدگی به این پرونده داد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | دولتهای استعماری بریتانیا و آمریکا، به این نتیجه رسیدند که با بودن مصدق در پست نخست وزیری، نمیتوانند به اهداف خود یعنی چپاول نفت ایران و پیش بردن اهداف استعماریشان در ایران برسند. در نهایت با همکاری عوامل داخلی یعنی دربار و مخالفان مصدق و روحانیونی مانند کاشانی و عواملی در ارتش مانند سرلشکر فضلالله زاهدی و اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بیمخ در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برعلیه دولت ملی [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] کودتا کردند و دولت مصدق ساقط شد. مصدق دستگیر و بعد از محاکمه فرمایشی به زندان محکوم شد و پس از مدتی حبس به ملک خود در احمد آباد تبعید شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از مصدق دولت زاهدی برای حل مسئله نفت مذاکرات را با آمریکاییها و انگلیسیها از سر گرفت. دولتهای  استعماری هیچ امتیازی به ایران ندادند و قراردادی که مغایر با اصول قانون ملی شدن صنعت نفت بود را به ایران تحمیل کردند. این قرارداد که با مشارکت شرکتهای آمریکایی و انگلیس و فرانسوی و شرکت شل و ایران انجام شد به «قرارداد کنسرسیوم» معروف شد. در ۷ شهریور ۱۳۳۳ این قرارداد به امضای دو طرف رسید و سپس این قرارداد به مجلس هجدهم ارائه شد و در آنجا نیز که اعضای آن دست چین دربار و دولت بودند تصویب شد و سنا نیز آنرا تصویب کرد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | == کشف نفت در ایران ==
 |  | 
|  | [[پرونده:اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان.JPG|جایگزین=اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان|بندانگشتی|اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان]]
 |  | 
|  | ویلیام ناکس دارسی میلیونر استرالیایی، درسال ۱۹۰۱ امتیاز استخراج نفت در ایران را از [[مظفرالدین شاه]] گرفت. ابتدا حفاری برای کشف نفت در منطقهای به نام چیا سرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد، اما علیرغم کشف نفت، به سبب اقتصادی نبودن میزان نفت به دست آمده، وهمچنین دوری از دریا که حمل نفت را مشکل میساخت، دارسی این ناحیه را ترک کرد و به خوزستان رفت.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | درنیمه اول سال ۱۹۰۸ سرمایه شرکت رو به پایان بود و هنوز نفتی در خوزستان کشف نشده بود. روسای شرکت به مهندسین دستور دادند که عملیات اکتشاف و حفر چاه را متوقف کنند، اما مسئول عملیات مهندسی به نام جورج رینولدز، با توجه به اطلاعاتی که از محل به دست آورده بود وضع را بهتر ارزیابی کرده و از اجرای دستور خودداری کرد و چند روز دیگر به حفاری ادامه داد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | سرانجام در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۱۹۰۸ میلادی در چاه شماره یک مسجدسلیمان مته حفاری به لایه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. دومین چاه نیز ۱۰ روز بعد به نفت رسید. با به نفت رسیدن این دو چاه وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید.<ref>[http://www.petromuseum.ir/content/23/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2/392/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 نخستین فوران نفت در ایران] - موزه و اسناد صنعت نفت ایران</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | == قرارداد نفت دارسی ==
 |  | 
|  | [[پرونده:ویلیام ناکس دارسی.JPG|جایگزین=ویلیام ناکس دارسی|بندانگشتی|ویلیام ناکس دارسی که اولین قراداد استخراج نفت را با مظفرالدین شاه امضا کرد]]
 |  | 
|  | روز هفتم خرداد ۱۲۸۰- ۲۸ می ۱۹۰۱،  در زمان [[مظفرالدین شاه]] قاجار برای نخستین بار امتباز استخراج، بهرهبرداری و لوله کشی نفت و قیر در سراسر ایران ( به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال به « ویلیام ناکس دارسی» واگذار شد. دارسی متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکتهایی را برای بهره برداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید به دست آمده ۱۶ درصد به عنوان حقالامتیاز و ۲۰ هزار لیره نقد به عنوان سهم ایران بپردازد. این قراداد ۵ سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] نیز پس از بحثهای مفصل درباره قراداد «دارسی» نه آن را رد کرد و نه تصویب.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | در قراداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد میکرد و جمیع محصولات نفتی که صادر میکرد، معاف بود. ویلیام دارسی طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در ۱۲۸۶شمسی در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.<ref>[http://gozarestan.ir/show.php?id=667 قرارداد دارسی و نفت ایران] - گذرستان</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | == قرارداد نفت ۱۹۳۳ ==
 |  | 
|  | در سال ۱۹۳۲ ( ۱۳۱۱ شمسی) شرکت نفت ایران و انگلیس با انتشار حساب مالی سال قبل، خشم دولتمردان ایرانی را برانگیخت. بر اساس این حساب حق امتیاز ایرات ۳۰۶ هزار و ۸۷۲ لیره تعیین شده بود.  سال قبل از آن سهم ایران بیش از یک میلیون و ۲۸۸ هزار لیره بود. [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به کابینه دستور داد تا مذاکرات رسمی را با شرکت آعاز کند. بر اثر شدت گرفتن مناقشات در داخل ایران و بین دولتمردان بر سر مسئله قراداد دارسی، [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به شدت عصبانی شد و از هیئت دولت خواست که پرونده قراداد نفت را بیاورند و سپس پرونده را به درون بخاری انداخت و سوزاند و به کابینه دستور داد که امتیاز نفت را لغو کنند که این کار انجام شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | در نتیجه این اقدام، دولت بریتانیا، شکایتی علیه ایران به جامعه ملل ارائه داد. بریتانیا در لایحه خود به شورای جامعه ملل در تاریخ ۱۹دسامبر ۱۹۳۲/ آذر۱۳۱۱ الغای امتیاز نفت را در حکم مصادرهی نامشروع دانست و دولت ایران را به تخلف از موازین حقوق بینالمللی متهم کرد. ایران هیأتی را به سرپرستی علیاکبر داور وزیر دادگستری و حسن علاء، رئیس کل بانک ملی و نصرالله انتظام رئیس ادارهی جامعه ملل در وزارت خارجه، به ژنو فرستاد. پس از طرح دیدگاههای نمایندگان ایران، در نهایت مقرر شد مذاکرات برای حل اختلاف میان دو طرف برگزار شود. مذاکرات بین ایران و شرکت نفت در آوریل سال ۱۹۳۳( فروردین ۱۳۱۲) آغاز شد و در نهایت به سبب مداخله شخص [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] در روند مذاکرات، قراداد ۱۹۳۳ میان دو طرف امضاء شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | به موجب این قراداد، امتیاز نفت واگذار شده به شرکت نفت ایران و انگلیس به مدت ۶۰ سال دیگر تمدید شد، در حالیکه قراداد دارسی در سال ۱۹۶۱ به پایان میرسید و تمامی تاسیسات متعلق به شرکت باید بر طبق مفاد امتیاز، به طور رایگان به ایران واگذار میشد. قراداد ۱۹۳۳ به حضور و فعالیت شرکت نفت تا سال ۱۹۹۳ یعنی ۳۲ سال پس از پایان امتیاز نفت دارسی رسمیت و اعتبار بخشید.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/756580/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D رضا شاه و نفت، دولت مدرن و پرتاب قرارداد در بخاری]- مشرق نیوز</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | == فضای باز سیاسی بعد از شهریور۱۳۲۰ ==
 |  | 
|  | روز ۳شهریور ۱۳۲۰(۲۵ اوت ۱۹۴۱) نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و بیآنکه با مقاومت چندانی از طرف ارتش ایران روبرو شوند، بخشهای وسیعی از خاک ایران را تحت اشغال درآوردند. چند روز بعد [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] استعفا داد و امور سلطنت را به ولیعهد واگذاشت و ایران را ترک کرد. بعد از کنار رفتن رضا شاه از قدرت یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که بسیاری از کسانی که در دوره حکومت [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] خانه نشین شده بودند به صحنه سیاست بازگشتند. برجستهترین آنها [[دکتر محمد مصدق]] بود که بار دیگر به عنوان نماینده اول تهران، در دوره چهاردهم مجلس انتخاب شد. دراین دوران کشمکشهای بسیاری در مورد مسئله نفت درگرفت.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | [[دکتر محمد مصدق]] عملا در این فضای باز سیاسی رهبری جنبش ضد استعماری ایران را بدست گرفت که اساسا روی مسئله نفت متمرکز بود. او طرفدار سیاست «موازنه منفی» یعنی ممنوعیت دادن هرگونه امتیاز به خصوص درباره نفت به هر قدرت خارجی بود. در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، دکتر مصدق طرح موازنه منفی را به مجلس ارائه داد و تصویب شد. بعد از آن تمام تلاش خود را معطوف به اجرای این قانون کرد. در واقع این قانون سرآغاز ملی شدن صنعت نفت بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ا - ص۳۲ تا ۳۶</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | == قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ==
 |  | 
|  | [[پرونده:تجمع مردم در جلوی مجلس شورای ملی.JPG|جایگزین=تجمع مردم در جلوی مجلس در حمایت از مصدق و قانون ملی شدن صنعت نفت|بندانگشتی|تجمع مردم در جلوی مجلس در حمایت از مصدق و قانون ملی شدن صنعت نفت]]
 |  | 
|  | شرکت نفت انگلیس طرحی را به ایران پیشنهاد داده بود که به قراداد ۱۹۳۳ اضافه شود. این طرح به لایحه الحاقی یا قرارداد «گس ـ گلشائیان » معروف شد. در دولت علی منصور در سال ۱۳۲۹ این طرح بار دیگر در مجلس مطرح شد. علی منصور نخست وزیر وقت درباره آن موضعی نگرفت و رسیدگی به آن را به مجلس واگذار کرد. مجلس نیز برای بررسی این لایحه کمیسیونی به نام « کمیسیون مخصوص نفت » تشکیل داد که دکتر مصدق به همراه ۴ تن دیگر از نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] عضو آن بودند. منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹ استعفا داد و سپهبد حاج علی رزمآرا به حکم [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] نخست وزیر شد. اصلی ترین چالش پیش روی دولت رزم آرا مسألهی نفت و لایحه الحاقی بود. رزم آرا مورد حمایت آمریکا بود و انگلستان هم به شرط تصویب قراداد لایحه الحاقی نفت، به نخست وزیری رزمآرا رضایت داده بود. رزم آرا تمام تلاش خود را معطوف  تصویب این لایحه کرد. در طرف مقابل [[دکتر محمد مصدق]] و نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] که اقلیت مجلس یودند با این لایحه مخالفت میکردند. ابتدا رزم آرا مانند علی منصور در مورد لایحه الحاقی موضع گیری نمیکرد ولی دکتر مصدق اعضای کمیسیون نفت را قانع کرد که کمیسیون نباید در خصوص لایحه الحاقی پیشنهادی ارائه کند و درنهایت در نامهای که در ۴ مهر ۱۳۲۹ در مجلس قرائت شد، کمیسیون نفت دولت را موظف کرد که طی سه روز پروندههای نفت را به کمیسیون ارائه کند و همچنین به دولت ۱۰ روز وقت داد که نظریه خود را راجع به لایحه تقدیمی به کمیسیون اعلام کند و در صورت عدم اجرای موارد فوق دولت را استیضاح خواهد کرد. پروندههای نفت در زمان مقرر به کمیسیون ارسال شد ولی به علت خودداری دولت از ابراز نظر، نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] دولت را استیضاح کردند. در جلسه ۲۷ مهر ۱۳۲۹ استیضاح از دولت در مجلس مطرح گردید. روز قبل سپهبد رزمآرا برای منتفی ساختن استیضاح، طی بیاناتی در مجلس سنا، آمادگی دولت را برای دفاع از لایحه الحاقی اعلام کرده بود. استیضاح نتیجه نداد و اکثریت نمایندگان به استیضاح نمایندگان فراکسیون [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] رای سکوت دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ص۱۷۴ تا ۲۰۹</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | === آغاز نبرد بر سر ملی شدن صنعت نفت ===
 |  | 
|  | بااعلام طرفداری نخست وزیر از طرح لایحه قرارداد الحاقی در مجلس، پیکار بر سر ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت. روز اول آذر ۱۳۲۹ رزمآرا و فروهر، با حضور در جلسه کمیسیون نفت از لایحه قرارداد الحاقی دفاع کردند. در جلسات کمیسیون نفت [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] طرح ملی شدن نفت را مطرح کرد . کمیسیون نفت طرح ملی شدن را نپذیرفت ولی در جلسه ۶ آذر، پس از یک ساعت و نیم گفتگو، پیشنهاد رد لایحه قراداد الحاقی را به اتفاق آرا به شرح زیر به تصویب رساند.<blockquote>« کمیسیون نفت که طبق تصمیم سیام خرداد مجلس شورای ملی تشکیل شده بود، پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسید که قرارداد الحاقی ساعد ـ گس، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد.»</blockquote>گرچه طرح ملی شدن نفت در کمیسیون نفت به تصویب نرسید اما راه برای ملی شدن هموار شده بود. رد لایحه الحاقی شکست بزرگی برای شرکت نفت انگلیس و رزمآرا بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ -ص ۲۱۰ تا ۲۱۵</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از انتشار خبر تصمیمات کمیسیون نفت، تظاهرات گستردهای در طرفداری از ملی شدن نفت صورت گرفت و مطبوعات ملی مانند باختر امروز به مدیریت [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] تبلیغات گستردهای در این رابطه کردند و با مقالات روشنگرانه آگاهی مردم را بیشتر میکردند.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | تظاهرات وسیعی به پشتیبانی از نمایندگان اقلیت و نیز علیه دولت رزمآرا و شرکت نفت برپا شد. آیتالله کاشانی، طی پیامی از طرح ملی کردن نفت پشتیبانی کرد. دانشجویان دانشگاه تهران در صفوف منظم و با شعار«نفت ایران باید ملی شود»، در میدان بهارستان اجتماع کردند. چند تن از مراجع تقلید و گروهی از روحانیون با ارسال پیام، مردم را به حمایت از طرح ملی کردن نفت، تشویق نمودند. [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در پیامی که از بستر بیماری به مجلس فرستاد و در جلسه ۲۶ آذر به وسیله حسین مکی قرائت شد، ملی کردن صنعت نفت را تنها وسیلهی استیفای حقوق ملت ایران دانست. وی با تشریح نتایجی که با ملی شدن صنعت نفت نصیب ملت ایران میشود، گفت: <blockquote>«... دولت و ملت از اعمال نفوذهای شرکت و دولت انگلیس مصون خواهند ماند و ملت ایران راه ترقی را بدون هیچگونه اعمال نفوذ و موانع خارجی و در محیط صلح و صفا خواهد پیمود.»</blockquote>در همین اثنا فتوای شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور از ۴ تن از مراجع تقلید، آیتالله محمد تقی خوانساری، آیتالله صدر، آیتالله حجت و آیتالله فیض صادر گردید.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۱۷ تا ۲۲۰</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | روز ۲۹ آذر [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] مدیر باختر امروز که مقالات تندی علیه رزمآرا مینوشت و انعکاس وسیعی بین تودههای مردم داشت، توسط شهربانی بازداشت شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | با اوج گیری مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت تعداد نمایندگان طرفدار ملی شدن در مجلس شورای ملی افزایش مییافت.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | دولت رزمآرا، زیر فشار سفارت انگلیس و در عین حال مخالفت فزاینده افکار عمومی مردم ایران در تنگنا قرار گرفته بود. با توجه به رد لایحه الحاقی در کمیسیون نفت، دولت تصمیم گرفت از آن دفاع کند و در صورت فراهم نبودن زمینه مساعد، لایحه را پس بگیرد. در همین راستا غلامحسین فروهر وزیر دارایی کابینه رزمآرا، روز ۵ دی در مجلس حاضر شد و ضمن پاسخگویی به سخنان نمایندگان اقلیت از لایحه الحاقی دفاع کرده و آنرا پس گرفت. دفاع فروهر از لایحه الحاقی و استرداد آن خشم نمایندگان اکثریت و اقلیت را برانگیخت و بر تعداد مخالفان دولت و طرفداران ملی شدن افزود. تعدادی از وزرای کابینه نیز در پی این اقدام کنارهگیری کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۲۰ تا ۲۲۶</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | روز ۲۷ دی، مجلس شورای ملی طرحی را تصویب کرد که به موجب آن به کمیسیون نفت ماموریت داده شد ظرف دو ماه گزارشی مبنی بر تعیین وظیفه دولت برای استیفای حقوق ایران در مورد نفت تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم کند.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | در پی رد لایحه قراداد الحاقی در کمیسیون نفت، برخی مقامات وزارت خارجه انگلیس به ویلیان فریزر، مدیر کل شرکت نفت توصیه کردند در مذاکره با ایران، طرح تقسیم منافع بر اساس ۵۰ ـ۵۰ را پیشنهاد کند ولی او علاقهای به این کار نشان نداد. در همین زمان مذاکرات بین نمایندگان شرکت آرامکو و عربستان سعودی بر اساس تقسیم منافع ۵۰ ـ ۵۰ در جریان بود و سرانجام در ۳۰ دسامبر۱۹۵۰ (۹ دی ۱۳۲۹) خبر آن، به تهران رسید. دولت عربستان سعودی برای هر تن نفت، سی شلینگ، یعنی دوبرابر مبلغی که در قراداد الحاقی به ایران پیشنهاد شده بود، دریافت میکرد. پخش این خبر به منزله تیر خلاص به قراداد الحاقی بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۲۹ تا ۲۳۱</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | ملی شدن صنعت نفت تهدیدی بود که پس از رد لایحه الحاقی در مقابل انگلیسیها قرار داشت. آمریکاییها نیز به انگلیسیها فشار میآوردند در مقابله با این تهدید با اصل تقسیم منافع موافقت کنند.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | شپرد سفیر انگلستان در ایران، طی نامهای به رزمآرا اطلاع داد که ترتیباتی داده شده که شرکت نفت ۲۸/۵ میلیون لیره بابت حق الامتیاز در سال ۱۹۵۱ به ایران بپردازد و ۱۰ میلیون لیره دیگر نیز از این بابت طی همین سال به حساب ایران واریز کند، همچنین قراردادی بر اساس ۵۰ ـ ۵۰ با ایران امضاء نماید. در ضمن او به رزمآرا اطلاع داد که با این پیشنهاد، هر قطعنامهای که در آن به ملی کردن اشاره شود، از نظر دولت بریتانیا، غیر قابل قبول خواهد بود.
 |  | 
|  | [[پرونده:جنازه رزم آرا در پزشکی قانونی.JPG|جایگزین=ترور زرم آرا یکی از موانع بر سر راه قانون ملی شدن صنعت نفت را از سر را برداشت|بندانگشتی|جنازه رزم آرا پس از ترور در پزشکی قانونی]]
 |  | 
|  | رزم آرا روز ۲ اسفند ۱۳۲۹ در کمیسیون نفت حاضر شد و بیآنکه پیشنهاد ۵۰ ـ ۵۰ را علنی کند، از روی نوشتهای، ناتوانی ایران را در مورد اداره فنی تاسیسات نفت و وسایل حمل و نقل نفت به بازارهای جهانی برشمرد و ملی شدن نفت را به زیان ایران دانست.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص۲۳۳ و ۲۳۴</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | === قتل رزمآرا و تصویب لایحه ملی شدن در کمیسیون نفت ===
 |  | 
|  | [[دکتر محمد مصدق]] در جلسه چهارشنبه ۱۶ اسفند کمیسیون نفت، به گفتههای نخست وزیر پاسخ داد. پیش از ظهر روز ۱۶ اسفند، سپهبد رزمآرا که عازم شرکت درمجلس ختم آیتالله فیض بود، در صحن مسجد شاه به ضرب چند گلوله به قتل رسید. گفته شد ضارب، خلیل طهماسبی یکی از اعضای جمعیت فداییان اسلام بود. 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | روز بعد ۱۷اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آراء اصل ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب نمود و گزارش خود را بدین شرح به مجلس شورای ملی ارائه کرد:
 |  | 
|  |   |  | 
|  | «مجلس شورای ملی: نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید مینماید.»<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۳۴ و ۲۳۵</ref>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | === تلاشهای مصدق و جبهه ملی برای تصویب طرح ===
 |  | 
|  | در روزهای ۱۷و ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ به دعوت [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] میتینگهای بزرگی در حمایت و پشتیبانی از پیشنهاد کمیسیون نفت تشکیل شد و تظاهرات دامنهداری نیز به طرفداری از ملی شدن نفت انجام شد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در جلسه ۲۲ اسفند مجلس، از پشتیبانی مردم ایران و تلاشهای کمیسیون نفت سپاسگذاری کرد و بر ضرورت تصویب هر چه زودتر پیشنهاد کمیسیون تاکید کرد. او هشدار دار که شرکت نفت سعی دارد با اعمال نفوذ در بعضی نمایندگان، آنها را به خودداری از حضور در مجلس وادار کند و مانع طرح و تصویب گزارش کمیسیون شود. مصدق گفت:<blockquote>«به شما، ای نمایندگان مجلس شانزدهم؛ به شما ای آقایان نمایندگانی که در وطنپرستی شما نمیتوان تردید نمود، عرض میکنم گزارش کمیسیون نفت را بدون فوت وقت - که ممکن است از کیسه ملت ایران برود، و دیگر شما موقعی به دست نیاورید که به این خدمت بزرگ ملی مفتخر و موفق شوید - تصویب کنید تا این بدن ضعیف و نحیف، آن دست مقطوع را به بدن وصل کند و با دو دست در راه استقلال سیاسی و اقتصادی خود مبارزه نموده و رفع این بیچارگی و بدبختی که به واسطه سوء سیاست همسایه جنوبی نصیب ملت ایران شده است، بکند...»<ref>مصدق سالهای مبارزه ومقاومت جلد ۱ - ۲۳۶</ref></blockquote>
 |  | 
|  |   |  | 
|  | === تلاشها برای جلوگیری از تصویب طرح ===
 |  | 
|  | در فاصله یک هفتهای که کمیسیون نفت گزارش خود را مبنی بر پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت، تسلیم مجلس شورای ملی کرد، تا زمان طرح پیشنهاد مزبور در جلسه ۲۴ اسفند مجلس، کوششهای بسیاری برای جلوگیری از طرح تصویب آن به عمل آمد. سفیر انگلیس و شاه تلاش کردند برای جلوگیری از تصویب طرح مجلس را از اکثریت بیندازند. شپرد سفیر انگلستان در ایران به وزارت خارجه انگلیس گزارش داد:<blockquote>«ما، آنچه از دستمان برآید انجام میدهیم تا وقتی لایحه ملی شدن به رأی گذارده شد، مجلس حد نصاب لازم را برای رأی گیری به دست نیاورد.»</blockquote>لنسلوت پایمن مستشار سفارت انگلیس، با [[اسدالله علم]] دیدار کرد و پیشنهاد نمود شاه از همه نفوذ خود، برای حاضر نشدن نمایندگان در مجلس، به هنگام طرح لایحه ملی شدن، استفاده کند. به پایمن اطلاع داده شد که هنگام طرح لایحه از ۱۳۱ تن نماینده، ۴۳ نفر از شرکت در جلسه خودداری خواهند کرد.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از شکست این طرح انگلیسیها امیدشان را به مجلس سنا بستند اما کوشش شاه در این مورد نیز به نتیجه نرسید. بهترین راهحل برای انگلیسیها انحلال فوری مجلسین بود. این طرح نیز به ثمر نرسید.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۷ و ۲۳۸</ref> 
 |  | 
|  |   |  | 
|  | === تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت ===
 |  | 
|  | روز پنجشنبه ۲۴ اسفند نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و چند تن دیگر از نمایندگان، پیشنهاد کردند که گزارش کمیسیون نفت، مقدم بر سایر لوایح در دستور کار مجلس قرار گیرد. این پیشنهاد با اکثریت آراء به تصویب رسید. سپس ماده واحدهای به قید دو فوریت برای تصویب تقدیم مجلس شد. پس از بیانات [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] پیرامون اهمیت تصمیم تاریخی نمایندگان و قدردانی از اعضای کمیسیون نفت، ماده واحده پیشنهادی از سوی رئیس مجلس به رأی گذاشته شد و به اتفاق آراء به تصویب رسید.<blockquote>ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت را تأیید و با تمدید مدت موقت موافقت مینماید.</blockquote>روز ۲۹ اسفند مجلس سنا نیز تصمیم مجلس شورای ملی را تأیید کرد. شاه همان روز قانون مذبور را امضا کرد و بدینسان دور اول مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت با پیروزی ملت ایران به پایان رسید.
 |  | 
|  |   |  | 
|  | پس از تصویب طرح پیشنهادی کمیسیون نفت در مجلس، شپرد، سفیر کبیر انگلستان به وزارت خارجه کشورش گزارش کرد که حتی آنهایی که از شاه دستور گرفته بودند که در جلسه شرکت نکنند تا حد نصاب لازم برای رأی گیری حاصل نشود، به مجلس رفتند و به طرح ملی شدن رأی دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۸ و ۲۳۹</ref>
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | == قانون خلع ید و نخست وزیری دکتر محمد مصدق == |  | == زندگینامه == | 
|  | پس از ترور رزم آرا، نظر دولت انگلستان برنخست وزیری [[سید ضیاءالدین طباطبایی]] بود ولیبا توجه بهمشکلات موجود انتصاب یک دولت محلل را توصیه میکرد. درنهایت حسین علاء از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و سه روز بعدسنا به کابینه علاء ابراز تمایل کرد. علاء بهدنبال حفظ آرامش بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۴۵ و ۲۴۶</ref>  |  | ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانوادهای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگر روزمزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار میکرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار مینواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادر ویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز میخواند ولی نه به طور حرفهای. در ابتدا میخواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.   | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | از تاریخ ۵ فروردین بهعلت قطع کمک هزینه کارگران بخشی از مناطق نفت خیز جنوب توسط شرکت نقت انگلیس وایران، اعتصاب کارگران ودانشجویان دانشکده نفت آبادان شروع شد.در جریان این اعتصاب، دولت در منطقه حکومت نظامی برقرار کرد و دربرخورد ماموران نظامی با کارگران شش تن کشنه شدند. دراوایل اردیبهشت اعتصاب باپیروزی کارگران پایان یافت.
 |  | == فعالیت هنری ویکتورخارا == | 
|  |  | ویکتور خارا درسالهای ابتدایی دهه ۱۹۶۰ میلادی به اروپا سفر کرد. دههای که هر روز شاهد انقلابی تازه و یا کودتایی دیگر بود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمیتواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریکهای مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.» | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] که حساسیت اوضاع رادریافته بود، بهنمایندگان مجلس هشدار داد کهتا دیر نشده  قانون اجرای ملی شدن را با قید سه فوریت تصویب کنند.از طرفی مذاکرات [[سید ضیاءالدین طباطبایی|سید ضیاء]]با شاه وانگلستان برای نخست وزیری درجریان بود.یکی ازشروط سیدضیاء برای نخست وزیری انحلال مجلس بود. وی با امید پشتیبانی کامل سفارت انگلیس، درانتظار فرصت مناسب برای زمامداری بود.
 |  | ترانه Te Recuerdo Amanda را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکلهای تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال ۱۹۶۶ اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال ۱۹۶۹ به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی  آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یادبود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت.   | 
|  |  | [[پرونده:ویکتور خارا 2.JPG|جایگزین=کانونهای شورشی|بندانگشتی|ویکتور خارا در حال نواختن گیتار]] | 
|  |  | سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانوادههایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن ۷نفر از جمله یک کودک نه ماهه کشته شد، ترانه «پرسشهایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی میکرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروههای تندرو راستگرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد. | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز ۲۶ آوریل مصادف با ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ کمیسیون نفت پس ازپنج ساعت بحث، طرح قانون ۹ مادهای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت را تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت حسین علاء پس از ۴۶ روز نخست وزیری به دلیل ناتوانی دررویارویی با بحران نفت استعفا داد.
 |  | '''قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت»''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس طرح ۹ مادهای اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و روز بعد نیز در سنا تصویب شد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۴۸ تا ۲۶۱</ref>
 |  | '''«پرسش من این است''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | === دولت دکتر مصدق ===
 |  | '''هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست''' | 
|  | روز شنبه ۷ اردیبهشت در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی، پیش از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت، جمال امامی به[[دکتر محمد مصدق|مصدق]] پیشنهاد نخست وزیری کرد. مصدق به شرط اینکه مجلس در جلسه رسمی نسبت به زمامداری او ابراز تمایل کند، موافقت نمود. در همین زمان [[سید ضیاءالدین طباطبایی|سید ضیاء]] در حال مذاکره با شاه و در انتظار ابراز تمایل مجلس برای نخست وزیری وی بود. 
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق کابینه خود رابه مجلس معرفی کرد. مصدق هنگام معرفی وزرا به مجلس برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداریها اختصاص داد. مجلس شورای ملی به برنامه دولت رای اعتماد داد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۵۹ تا ۲۶۵</ref>
 |  | '''مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | === اجرای خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران ===
 |  | '''... حصارها را ویران کن''' | 
|  | مقرر شد برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت، یک هیات مختلط از طرف مجلسین شورای ملی و سنا انتخاب شود.با تاخیر در انتخاب اعضای هیات مختلط از طرف مجلس، مصدق  در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس حضور یافت و از کارشکنیها در مسیر اجرای قانون خلع ید پرده برداشت.در همین روز مجلس شورای ملی و سنا، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط برای خلع ید از شرکت سابق نفت انتخاب کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref>
 |  | 
|  | [[پرونده:تصویری از روز خلع ید از شرکت نفت انگلیس.JPG|جایگزین=اجرای قانون ملی شدن نفت و خلع ید|بندانگشتی|کندن تابلوی شرکت نفت انگلیس پس از تصویب قانون ملی شدن نفت و اجرای قانون خلع ید از کمپانی انگلیسی]]
 |  | 
|  | روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ سفیر انگلستان تذکاریهای تسلیم دولت ایران کرد و در آن اقدام دولت ایران در ملی کردن نفت را نامشروع خواند.استدلال انگلیسیها این بود که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت انگلیسی است که در انگلستان به ثبت رسیده است و  بیشتر سهام آن نیز متعلق به دولت پادشاهی انگلستان است، بنابراین انگلستان حق دارد، به هر طریق ممکن منافع شرکت راتامین کند و ایران را به شکایت به دیوان لاهه تهدید کرده بود.
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | وزیر دارایی دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] به نامه سفیر انگلستان پاسخ داد و از شرکت سابق نفت خواست که برای ترتیبات اجرای قانون ملی شدن، هر چه زودتر نمایندگان خود رامعرفی کند. دولت ایران استدلال میکرد که قانون ملی کردن، ناشی از اعمال حق حاکمیت ملت ایران است و قابل ارجاع به دیوان حکمیت نیست و هیچ مقام بینالمللی، صلاحیت رسیدگی به این امر را ندارد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱</ref>
 |  | '''آنها را در هم بکوب»'''<ref name=":1">[https://web.archive.org/web/20070928152333/http://forum.shafighi.com/showthread.php?t=2621 ویکتور خارا، خواننده انقلابی شیلی '''ـ''' چنگیز محمود زاده ـ انجمن ادبی استاد هارون شفیقی عنبران]</ref> | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | در ۶ خرداد ۱۳۳۰ سفیر بریتانیا طی یادداشتی به وزیر خارجه ایران اطلاع داد کهانگلستان علیه دولت ایران بهدادگاه لاهه شکایت کرده است. درهمان روز دیوان دادگستری بینالمللی لاهه دادخواست بریتانیا علیه دولت ایران را تسلیم وزارت خارجه ایران کرد. |  | == فعالیت سیاسی == | 
|  |  | سال ۱۹۷۰ «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد. | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز ۲۰ خرداد ۱۳۳۰ هیأت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ساختمان مرکزی شرکت سابق در خرمشهر مشغول کار شد. این هیأت طی اعلامیهای به همه کارکنان ایرانی و خارجی شرکت سابق اطلاع داد که از این پس در استخدام شرکت ملی نفت ایران هستند و کماکان به خدمت خود ادامه خواهند داد. 
 |  | '''«ما پیروز خواهیم شد''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز ۲۳ خرداد ۱۳۳۰ شپرد سفیر بریتانیا در ایران در محل سفارت در مقابل خبرنگاران اعلام کرد که مسئولیت حفظ جان اتباع انگلیسی به عهده ارتش شاهنشاهی ایران است اما دولت بریتانیا اقدامات احتیاطی را انجام داده است. او در پاسخ خبرنگاران که از این اقدامات سئوال کردند گفت، فعلا سه رزمناو ویک ناوشکن در آبهای اطراف خلیج فارس متوقف هستند.<ref>مصدق سالهای مقاومت و مبارزه جلد۱</ref> 
 |  | '''و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | مذاکرات بین هیأت بریتانیایی و دولت ایران به نتیجه نرسید زیرا نمایندگان شرکت بهدنبال نوعی از ملی شدن بودند که شرکت سابق نیز در آن سهمی داشته باشد، در حالیکه دولت ایران تاکید داشت که فقط یک نوع از ملی شدن نفت را قبول دارد و آنهم اینکه از شرکت سابق خلع ید شود.مذاکرات در روز ۲۹ خرداد۱۳۳۰ به نتیجه نرسید وهیأت انگلیسی به ریاست جکسون، عضو هیأت مدیره شرکت سابق همان روز تهران راترک کرد.
 |  | '''... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد.»''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰، هیأت خلع ید، طی مراسمی پرچم ایران رابر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق درخرمشهر برافراشت وتابلوی هیأت مدیره موقت را بهجای ریاست شرکت نفت انگلیس نصب کرد و بهمدیران شرکت اخطار کرد، هرگونه دستوری کهاز طرف آنها صادر شودبیاثر خواهد بود، مگر آنکه به امضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران رسیده باشد. 
 |  | پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروههای متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر میکردند. حرکتهایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود. | 
|  |  | [[پرونده:ویکتور خارا سمت راست در تظاهراتی در سانتیاگو.JPG|جایگزین=ویکتور خارا ـ انقلاب|بندانگشتی|ویکتور خارا در تظاهراتی در سانتیاگو ]] | 
|  |  | در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکههای روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوسها دیده شود . نقاشها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط ۳سال طول کشید و سرنوشت همه جنبشهای دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانکها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانهها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد. | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | ۳۰ خرداد اداره اطلاعات و انتشارات شرکت سابق درتهران منحل شد. روز اول تیر اداره مرکزی پخش وفروش نفت در داخل کشور در تهران و شعبات آن بهتصرف دولت درآمد و تأسیسات پالایش نفت در کرمانشاه و میدان نفت شاه، از مأموران شرکت سابق تحویل گرفته شد.
 |  | مدتی  قبل از کودتا خارا ترانهای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر» همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود. | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | ۳ تیر۱۳۳۰، نماینده شرکت سابق در تهران، ریچارد سدان محل کار خود را به منزل شخصی منتقل کرد. ۶ تیر، هیأت مدیره موقت و اعضای انگلیسی دفتر مدیریت کل سابق، خرمشهر را ترک کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref> 
 |  | '''«نه برای خواندن است که می خوانم''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | == کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ وسرانجام نیروهای ملی ==
 |  | '''و نه برای عرضه صدایم، نه''' | 
|  | [[پرونده:شعبان جعفری در کودتای ۲۸ مرداد.JPG|جایگزین=کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برایبه شکست کشاندن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران|بندانگشتی|شعبان جعفری (بیمخ) و اوباش همراه او در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]
 |  | 
|  | پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و خلع از شرکت نفت انگلیس، توطئهها در داخل و خارج ایران برای کارشکنی درمسیر دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] آغاز شد. بریتانیا و عوامل داخلی آن به خصوص دربار و شخص [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه]] به این نتیجه رسیده بودند که باید از دست مصدق خلاص شوند. در جریان این کشمکشها در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئههای عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه که بعد از تشکیل مجلس هفدهم مجدداْ انتخاب شده بود، در خواست کرد، پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام طی بیانیه شدیداللحنی مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گستردهای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق »، «یا مرگ یا مصدق»، « مرگ بر قوام»، خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. قوام استعفا داد و [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد.
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | از همان زمان توطئهها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاستهای انگلیس شروع شد. در واقع این عوامل که از سازش ناپذیری مصدق نا امید شدند، از این پس به طور جدیتری ایده کودتا و سقوط دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]را دنبال کردند. 
 |  | '''من آن شعر را با آواز می خوانم''' | 
|  |  | [[پرونده:ویکتور خارا در میان کودکان محروم.JPG|جایگزین=ویکتور خارا، انقلابی، هنرمند، اعتراض|بندانگشتی|ویکتور خارا در میان کودکان محروم شیلی]] | 
|  |  | '''که گیتار پراحساسم می سراید''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، انگلستان، آمریکا را نیز بر علیه مصدق همراه کرد و در نهایت پروژه موسوم به «آژاکس» برای کودتا و ساقط کردن مصدق با همکاری سازمان سیا و ام آی۶ و عوامل دربار کلید خورد.فرماندهی کودتا به کرمیت روزولت آمریکایی واگذار شد.ابتدا در ۲۵ مرداد۱۳۳۲ طرح کودتا اجرا شد که طرح لو رفت و تعدادی از عوامل آندستگیر شدند و شکست خورد. در نهایت بار دیگر کودتا در۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این بار با همکاری نیروهای نظامی و اراذل و اوباشی چون، شعبان جعفری و همینطور رهبران مذهبی چون، کاشانی و بهبهانی اجرا شد و در بعد از ظهر همانروز با اشغال خانه دکتر [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] کودتا پیروز شد و دولت دکتر مصدق سقوط کرد.
 |  | '''... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | == سرانجام ملی شدن صنعت نفت  ==
 |  | '''که قلبش نیرومندانه در تپش باشد''' | 
|  | پس از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برای حل مسئله نفت اقداماتی صورت گرفت کهمقدمات آن یک سال به طول انجامید. دولت سرلشگر زاهدی برای به جریان انداختن نفت ایران به سمت غرب، اقداماتی را انجام داد که مهمترین آنها عبارت بود از برقراری مجدد روابط سیاسی با انگلستان که درجریان ملی شدن نفت و خلع ید قطع شده بود و انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا، برای تصویب قرارداد کنسرسیوم.
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۳۲ پس از تقریبا ۱۴ ماه قطع رابطه دیپلماتیک بین ایران ودولت انگلستان، خبر تجدید روابط بین دو کشور اعلام شد. در ۳۰ آذر «دنیس رایت» با سمت کاردار سفارت و در تاریخ ۲۹ بهمن، «سر راجر استیونس» به عنوان سفیر کبیر وارد تهران شدند.
 |  | '''و انسانی آن ترانه را بسراید''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | به دستور نخست وزیر سرلشگر زاهدی، کمیسیونی مرکب از روسای سابق اداره نفت وزارت دارایی تشکیل شد کهبا همکاری مقامات شرکت ملی نفت ایران، مأموریت داشت نظرات خود درباره شرایط و چگونگی تحدید مذاکرات نفت رااعلام کند. در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۳۲، کمیسیون مذبور گزارش خود را به نخست وزیر ارائه داد. خلاصهی مضمون گزارش این بود که مذاکرات بر اساس قانون ملی شدن، در حدود شرایط آخرین پیشنهاد مشترک انگلیس و آمریکا انجام گیرد.
 |  | '''که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود»'''<ref name=":1" /> | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | تغییر اوضاع و تعادل قوای موجود پس از سقوط دولت [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]]بیانگر این بود که انگلیس وآمریکا ازپذیرش این موضوع امتناع خواهند کرد. درواقع آمریکا و انگلیس مصمم بودندکه ضمن تایید صوری اصل ملی شدن نفت درایران، دولت زاهدی را وادار بهقبول همان شرایطی کنند که در دیگرکشورهای نفت خیز اجرا میشد.
 |  | == دستگیری ویکتور خارا == | 
|  |  | [[پرونده:استادیوم سانتیاگو در روزهای کودتا.JPG|جایگزین=انقلاب، اعتراض، کانون شورشی|بندانگشتی|بازداشت هواداران حکومت آلنده توسط نظامیان در استادیوم سانتیاگو بعد از کودتای پینوشه]] | 
|  |  | در یازده سپتامبر ۱۹۷۳  با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. <ref name=":0" /> ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد.<ref name=":2">[https://www.radiofarda.com/a/chilean-viktor-jara-trial/32576679.html پرونده قتل ویکتور خارا؛ محکومیت قطعی متهمان پس از ۵۰ سال ـ رادیو فردا]</ref>  او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری میشد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر دادهاند که در همین استادیوم بود که استخوانهای دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند.<ref>'''[https://www.dw.com/fa-ir/art-culture/a-44530936 محکومیت قاتلان ویکتور خارا ۴۵ سال پس از مرگ خواننده نامدار ـ دویچه وله فارسی]'''</ref>  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | هربرت هوور بهعنوان نماینده دولت آمریکا جهت مذاکرات بیرامون نفت وارد ایران شد. او درمذاکرات با کمیسیون مشاورین مخصوص نخست وزیر ایران، مذاکرات بر اساس آخرین پیشنهاد مشترک آمریکا وانگلیس، که دکتر مصدق آنرا رد کرده بود را نپذیرفت وبر لزوم پرداخت غرامت ازسوی ایران بهشرکت سابق نفت و حضور کمپانیهای آمریکایی در گروه شرکتهای صادر کننده نفت ایران تأکید کرد.
 |  | == جان باختن ویکتور خارا == | 
|  |  | روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشتشدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دستهجمعی دفن کنند. جسد خارا که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشهای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد.   | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | در اواخر بهمن ۱۳۳۲، هیأت بیست نفری نمایندگان شرکتهای نفت آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، ازتأسیسات نفت درخوزستان بازدید کردند واعتراف کردند کهمهندسان وکارکنان ایرانی بهرغم رفتن همه متخصصان انگلیسی، تأسیسات را بهخوبی حفظ ونگهداری کردهاند. |  | سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبرهای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت.  | 
|  |  | [[پرونده:جوان خارا همسر ویکتور خارا.JPG|جایگزین=ویکتور خارا، اعتراض، انقلاب، سرنگونی دیکتاتور|بندانگشتی|جوان خارا همسر انگلیسی ویکتور خارا]] | 
|  |  | در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) نزدیک به ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از ۳هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند. | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | در اواخر فروردین ۱۳۳۳ (آوریل ۱۹۵۴) سفیر کبیر انگلسنتان، بهوزارت خارجه ایران اطلاع داد کهکنسرسیومی ازشرکتهای بزرگ نفت بهصورت مختلط آماده مذاکره با ایران است. اینگروه شامل نمایندگاه پنج شرکت آمریکایی، نیوجرسی، سوکونی، کالیفرنی، گلف و تگزاس، هریک با سهم ۸ درصد(جمعا ۴۰ درصد)، شرکت نفت انگلیس با سهم ۴۰ درصد، شرکت شل، با سهم ۱۴ درصد و شرکت فرانسوی با سهم ۶ درصد بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱</ref> |  | ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانهی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط  یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه میگوید:  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | === انتخابات مجلس هجدهم ===
 |  | '''«پنج هزار تن اینجاییم''' | 
|  | در صورت امضای قرارداد کنسرسیوم و توافق با شرکتهای غربی برای استخراج نفت، اجرای آن منوط به تصویب قرارداد از سوی قوهی مقننه ایران بود. در مجلس سنا که نیمی از اعضای آن منتخب شخص [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه]] بودند، مشکلی وجود نداشت. اما تصویب قرارداد در مجلس شورای ملی آسان نبود. برای تصویب قرارداد باید مجلسی تشکیل میشد که نمایندگان آن به دقت دست چین شده باشند. انجام چنین انتخاباتی مستلزم ایجاد فضای اختناق و سرکوب بود که از فردای کودتا، برای تحکیم رژيم کودتا صورت گرفته بود. 
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | زاهدی و شاه برای تعیین نمایندگان دست چین شده اختلاف نظر داشتند. آنها درنحوهی اداره کشور نیز اختلاف داشتند. زاهدی به پشتوانه کودتای آمریکایی- انگلیسی و حمایت آنها، به نظرات شاه اعتنا نمیکرد. درنهایت طی مذاکراتی، معین شد که دولت و دربار بر سر نامزدهای نمایندگی مجلس با هم کنار بیایند. 
 |  | '''در این بخش کوچک شهر''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | انتخابات مجلس هجدهم در فضای خفقان و سرکوب انجام شد و نمایندگان دست چین شده به مجلس راه یافتند. روز ۲۷ اسفند ۱۳۳۲ دوره هجدهم مجلس شورای ملی گشایش یافت.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref>
 |  | '''چه دشوار است سرودی سر کردن''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | === قرارداد کنسرسیوم ===
 |  | '''آن گاه که وحشت را آواز میخوانیم''' | 
|  | قراداد فروش نفت و گاز، معروف به قرارداد کنسرسیوم در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۳۳ (۲۹ اوت ۱۹۵۴) به امضای امینی و پیچ رسید.
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | در ۲۵ مهر ۱۳۳۳ دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران، لایحه قرارداد کنسرسیوم را برای تصویب، تسلیم مجلس کرد. 
 |  | '''وحشت آن که من زندهام''' | 
|  | [[پرونده:امضای قرارداد کنسرسیوم.JPG|جایگزین=قرارداد کنسرسیون و نابودی قانون ملی شدن صنعت نفت ایران|بندانگشتی|علی امینی وزیر دارایی کابینه زاهدی در حال امضای قرارداد کنسرسیوم]]
 |  | 
|  | قرارداد کنسرسیوم یک قرارداد استعماری بود کهبا تدارک قبلی، در محیط ارعاب به ملت ایران تحمیل شد و مفاد آن با قانون ملی شدن صنعت نفت مغایر بود.
 |  | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | پیش از سقوط [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] مجامع حقوقی و سیاسی بینالمللی (دیوان دادگستری بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل)، ملی شدن صنعت نفت را به عنوان حق حاکمیت ایران تایید کرده بودند. کوشش دولت بریتانیا در دادگاههای ایتالیا و ژاپن برای جلوگیری از فروش نفت ایران، شکست خورده بود و برای دولت انگلستان از نظر حقوقی برای رسیدگی به دعاوی شرکت سابق نفت، راهی جز مراجعه به دادگاههای ایران وجود نداشت.
 |  | '''وحشت آن که میمیرم من''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | تلاش برای انطباق اصل ملی شدن با قرارداد کنسرسیوم، جنبه تشریفاتی داشت. برای سرپوش گذاشتن بر اینقرارداد تحمیلی عناوینی از قبیل شرکتهای عامل فروش و واگذاری عملیات غیر صنعتی به شرکت ملی نفت ایران استفاده شد. مواد قرارداد همانند دیگر قراردادهای معمول درکشورهای تحت سلطهی انگلیس و آمریکا در حوزهی خلیج فارس بود.
 |  | '''خود را در انبوه این همه دیدن''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | قراداد کنسرسیوم یک امتیاز گیری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که به ایران تحمیل شد. انگلستان از ایران غرامت گرفت و موجبات وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور را به غرب و ایالات متحده هموار ساخت. 
 |  | '''در میان این لحظههای بیشمار ابدیّت''' | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | دکتر علی امینی، وزیر دارایی و رئیسهیأت نمایندگی ایران درمذاکرات کنسرسیوم، در دفاع ازلایحه، به طور ضمنی به تحمیلی بودن قراداد اشاره کرد و گفت:<blockquote>«...ما مدعی نیستیم که راهحل ایدهآل مشکل نفت را پیدا کردهایم و قرارداد فروشی که بستهایم، همان چیزی است که ملت ایران آرزو میکنند...»</blockquote>زاهدی نخست وزیر، در جلسه مشترک هیأت رئیسه مجلسین شورا و سنا، دردفاع ازقراداد و درباره محاسن تمدید ۴۰ ساله آن گفت:<blockquote>«... با تمدید قرارداد، در واقع کلاه سر انگلیسیها و آمریکاییها رفته، برای اینکه تا هفت هشت سال دیگر نیروی اتم جای نفت را میگیرد و ذخایر نفت ایران بیمصرف میماند. دراین صورت پس از ده سال هر چه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی است بازیافتی...»</blockquote>به رغم جو خفقان و سرکوب، انتشار خبر امضای قراداد کنسرسیوم و طرح لایحه در مجلس شورای ملی و سنا با اعتراض وسیع طبقات جامعه و شخصیتهای ملی روبرو شد.
 |  | '''که در آن سکوت و فریاد هست''' | 
|  |  | [[پرونده:میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا.JPG|جایگزین=حقوق بشر، آزادی|بندانگشتی|میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا در مراسم یادبود او]] | 
|  |  | '''لحظه پایان آوازم رقم میخورد.»'''<ref name=":2" /> | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] از زندان لشکر ۲ ررهی، درلایحه فرجام خواهی که بهدیوان عالی کشور فرستاد، قراداد کنسرسیوم رامغایر با قانون ملی شدن نفت ومخالف بااصل ۲۴ قانون اساسی ونیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی واقتصادی ایران دانست.مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال۱۹۳۳ وقراداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت کهتبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمیدهد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref>
 |  | == ترانههای خارا در ایران == | 
|  |  | نام ویکتور خارا در ایران، بیشتر در سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده  داشت مطرح شد. در ماههای پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانههای ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زالزاده» اداره میشد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرینبال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زالزاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران درجریان قتلهای زنجیرهای ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده میشد، در اطراف شهر پیدا کردند.<ref name=":2" /> | 
|  | 
 |  | 
 | 
|  | == منابع == |  | == منابع == | 
|  | <references />
 |  | 
| ویکتور خارا ویکتور لیدیو خارا مارتینز
 | 
|---|
|  | 
| زادروز | ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ حاشیه شهر سانتیاگو
 | 
|---|
| درگذشت | ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳ سانتیاگو ـ شیلی
 | 
|---|
| محل زندگی | سانتیاگو ـ شیلی | 
|---|
| ملیت | شیلیایی | 
|---|
| تابعیت | شیلیایی | 
|---|
| تحصیلات | نامعلوم | 
|---|
| پیشه | شاعرـ ترانه سرا ـ خواننده | 
|---|
| شناختهشده برای | مردم شیلی و جهان | 
|---|
| سبک | مبارزه سیاسی | 
|---|
| تأثیرپذیرفتگان | مردم شیلی ـ هنرمندان آمریکای لاتین | 
|---|
| شهر خانگی | سانتیاگو | 
|---|
| لقب | ویکتور خارا | 
|---|
| مخالفان | آگوستو پینوشه | 
|---|
ویکتور خارا “ Victor Jara ” به اسپانیایی Víctor Lidio Jara Martínez (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه سرای اهل شیلی بود. [۱] 
زندگینامه
ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانوادهای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگر روزمزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار میکرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار مینواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادر ویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز میخواند ولی نه به طور حرفهای. در ابتدا میخواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.  
فعالیت هنری ویکتورخارا
ویکتور خارا درسالهای ابتدایی دهه ۱۹۶۰ میلادی به اروپا سفر کرد. دههای که هر روز شاهد انقلابی تازه و یا کودتایی دیگر بود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمیتواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریکهای مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.»
ترانه Te Recuerdo Amanda را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکلهای تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال ۱۹۶۶ اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال ۱۹۶۹ به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی  آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یادبود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت. 
 
  ویکتور خارا در حال نواختن گیتار
سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانوادههایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن ۷نفر از جمله یک کودک نه ماهه کشته شد، ترانه «پرسشهایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی میکرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروههای تندرو راستگرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد.
قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت»
«پرسش من این است
هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست
مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد
... حصارها را ویران کن
آنها را در هم بکوب»[۲]
فعالیت سیاسی
سال ۱۹۷۰ «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد.
«ما پیروز خواهیم شد
و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت
... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد.»
پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروههای متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر میکردند. حرکتهایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود.
 
  ویکتور خارا در تظاهراتی در سانتیاگو
در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکههای روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوسها دیده شود . نقاشها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط ۳سال طول کشید و سرنوشت همه جنبشهای دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانکها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانهها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد.
مدتی  قبل از کودتا خارا ترانهای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر» همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود.
«نه برای خواندن است که می خوانم
و نه برای عرضه صدایم، نه
من آن شعر را با آواز می خوانم
 
  ویکتور خارا در میان کودکان محروم شیلی
که گیتار پراحساسم می سراید
... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد
که قلبش نیرومندانه در تپش باشد
و انسانی آن ترانه را بسراید
که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود»[۲]
دستگیری ویکتور خارا
 
  بازداشت هواداران حکومت آلنده توسط نظامیان در استادیوم سانتیاگو بعد از کودتای پینوشه
در یازده سپتامبر ۱۹۷۳  با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. [۱] ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد.[۳]  او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری میشد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر دادهاند که در همین استادیوم بود که استخوانهای دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشتشدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند.[۴] 
جان باختن ویکتور خارا
روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشتشدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دستهجمعی دفن کنند. جسد خارا که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشهای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد. 
سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبرهای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت. 
 
  جوان خارا همسر انگلیسی ویکتور خارا
در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) نزدیک به ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از ۳هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند.
ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانهی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط  یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه میگوید: 
«پنج هزار تن اینجاییم
در این بخش کوچک شهر
چه دشوار است سرودی سر کردن
آن گاه که وحشت را آواز میخوانیم
وحشت آن که من زندهام
وحشت آن که میمیرم من
خود را در انبوه این همه دیدن
در میان این لحظههای بیشمار ابدیّت
که در آن سکوت و فریاد هست
 
  میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا در مراسم یادبود او
لحظه پایان آوازم رقم میخورد.»[۳]
ترانههای خارا در ایران
نام ویکتور خارا در ایران، بیشتر در سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده  داشت مطرح شد. در ماههای پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانههای ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زالزاده» اداره میشد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرینبال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زالزاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران درجریان قتلهای زنجیرهای ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده میشد، در اطراف شهر پیدا کردند.[۳]
منابع