کاربر:Abbas/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''نهضت ملی شدن نفت ایران'''
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =ویکتور خارا
| نام              =ویکتور لیدیو خارا مارتینز
| تصویر            =ویکتور خارا 3.JPG


== کشف نفت در ایران ==
| اندازه تصویر      =
ویلیام ناکس دارسی میلیونر استرالیایی، درسال ۱۹۰۱ امتیاز استخراج نفت در ایران را از مظفرالدین شاه گرفت. ابتدا حفاری برای کشف نفت در منطقه‌ای به نام چیا سرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد، اما علی‌رغم کشف نفت، به سبب اقتصادی نبودن میزان نفت به دست آمده، وهمچنین دوری از دریا که حمل نفت را مشکل می‌ساخت، دارسی این ناحیه را ترک کرد و به خوزستان رفت.
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲
| زادگاه            =حاشیه شهر سانتیاگو
| تاریخ مرگ        = ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳
| مکان مرگ          =سانتیاگو ـ شیلی
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی        =سانتیاگو ـ شیلی
| ملیت              =شیلیایی
| نژاد              =
| تابعیت            =شیلیایی
| تحصیلات            =نامعلوم
| دانشگاه          =
| پیشه              =شاعرـ ترانه سرا ـ خواننده
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    =مردم شیلی و جهان
| نقش‌های برجسته    =
| سبک              =مبارزه سیاسی
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =مردم شیلی ـ هنرمندان آمریکای لاتین
| شهر خانگی        =سانتیاگو
| تلویزیون          =
| لقب              =ویکتور خارا
| حزب              =
| جنبش              =
| مخالفان          =آگوستو پینوشه
| هیئت              =
| دین              =
| مذهب              =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}
'''ویکتور خارا “ Victor Jara ”''' به اسپانیایی Víctor Lidio Jara Martínez (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه ‌سرای اهل شیلی بود. <ref name=":0">[https://worldofmusic.ir/artist/victor-jara ویکتور خارا ـ دنیای موسیقی]</ref>


درنیمه اول سال ۱۹۰۸ سرمایه شرکت رو به پایان بود و هنوز نفتی در خوزستان کشف نشده بود. روسای شرکت به مهندسین دستور دادند که عملیات اکتشاف و حفر چاه را متوقف کنند، اما مسئول عملیات مهندسی به نام جورج رینولدز، با توجه به اطلاعاتی که از محل به دست آورده بود وضع را بهتر ارزیابی کرده و از اجرای دستور خودداری کرد و چند روز دیگر به حفاری ادامه داد.
== زندگی‌نامه ==
ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانواده‌ای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگر روزمزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار می‌کرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار می‌نواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادر ویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز می‌‌خواند ولی نه به طور حرفه‌ای. در ابتدا می‌خواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.


سرانجام در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۱۹۰۸ میلادی در چاه شماره یک مسجدسلیمان مته حفاری به لایه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. دومین چاه نیز ۱۰ روز بعد به نفت رسید. با به نفت رسیدن این دو چاه وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید.
== فعالیت هنری ویکتورخارا ==
ویکتور خارا درسال‌های ابتدایی دهه ۱۹۶۰ میلادی به اروپا سفر کرد. دهه‌ای که هر روز شاهد انقلابی تازه و یا کودتایی دیگر بود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمی‌تواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریک‌های مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.»


== قرارداد نفت دارسی ==
ترانه Te Recuerdo Amanda را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکل‌های تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال ۱۹۶۶ اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال ۱۹۶۹ به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی  آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یادبود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت.  
روز هفتم خرداد ۱۲۸۰- ۲۸ می ۱۹۰۱،  در زمان مظفرالدین شاه قاجار برای نخستین بار امتباز استخراج، بهره‌برداری و لوله کشی نفت و قیر در سراسر ایران ( به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال به « ویلیام ناکس دارسی» واگذار شد. دارسی متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکتهایی را برای بهره برداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید به دست آمده ۱۶ درصد به عنوان حق‌الامتیاز و ۲۰ هزار لیره نقد به عنوان سهم ایران بپردازد. این قراداد ۵ سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از مشروطه نیز پس از بحثهای مفصل درباره قراداد «دارسی» نه آن را رد کرد و نه تصویب.
[[پرونده:ویکتور خارا 2.JPG|جایگزین=کانون‌های شورشی|بندانگشتی|ویکتور خارا در حال نواختن گیتار]]
سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانواده‌هایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن ۷نفر از جمله یک کودک نه ماهه کشته شد، ترانه «پرسش‌هایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی می‌کرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروه‌های تندرو راست‌گرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد.


در قراداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد می‌کرد و جمیع محصولات نفتی که صادر می‌کرد، معاف بود. ویلیام دارسی طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در ۱۲۸۶شمسی در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.
'''قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت»'''


== قرارداد نفت ۱۹۳۳ ==
'''«پرسش من این است'''
در سال ۱۹۳۲ ( ۱۳۱۱ شمسی) شرکت نفت ایران و انگلیس با انتشار حساب مالی سال قبل، خشم دولتمردان ایرانی را برانگیخت. بر اساس این حساب حق امتیاز ایرات ۳۰۶ هزار و ۸۷۲ لیره تعیین شده بود. در حالی‌که سال قبل از آن بیش از یک میلیون و ۲۸۸ هزار لیره بود. رضا شاه به کابینه دستور داد تا مذاکرات رسمی را با شرکت آعاز کند. بر اثر شدت گرفتن مناقشاتی در داخل ایران و بین دولتمردان بر سر مسئله قراداد دارسی، رضا شاه به شدت عصبانی شد و از هیئت دولت خواست که پرونده قراداد نفت را بیاورند و سپس پرونده را به درون بخاری انداخت و سوزاند. و به کابینه دستور داد که امتیاز نفت را لغو کنند که  این کار انجام شد.


در نتیجه این اقدام، دولت بریتانیا، شکوائیه‌ای علیه ایران به جامعه ملل ارائه داد. بریتانیا در لایحه خود به شورای جامعه ملل در تاریخ ۱۹دسامبر ۱۹۳۲/ آذر۱۳۱۱ الغای امتیاز نفت را در حکم مصادره‌ی نامشروع دانست و دولت ایران را به تخلف از موازین حقوق بین‌المللی متهم کرد. ایران هیئتی را به سرپرستی علی‌اکبر داور وزیر دادگستری و حسن علا، رئیس کل بانک ملی و نصرالله انتظام رئیس اداره‌ی جامعه ملل در وزارت خارجه، به ژنو فرستاد. پس از طرح دیدگاههای نمایندگان ایران، در نهایت مقرر شد مذاکرات برای حل اختلاف میان دو طرف برگزار شود. مذاکرات بین ایران و شرکت نفت در آوریل سال ۱۹۳۳( فروردین ۱۳۱۲) آغاز شد و در نهایت به سبب مداخله شخص رضا شاه در روند مذاکرات قراداد ۱۹۳۳ میان دو طرف امضاء شد.
'''هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست'''


به موجب این قراداد امتیاز نفت واگذار شده به شرکت نفت ایران و انگلیس به مدت ۶۰ سال دیگر تمدید شد، در حالیکه قراداد دارسی در سال ۱۹۶۱ به پایان می‌رسید و تمامی تاسیسات متعلق به شرکت باید بر طبق مفاد امتیاز، به طور رایگان به ایران واگذار می‌شد. قراداد ۱۹۳۳ به حضور و فعالیت شرکت نفت تا سال ۱۹۹۳ یعنی ۳۲ سال پس از امتیاز نفت دارسی رسمیت و اعتبار بخشید.
'''مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد'''


== فضای باز سیاسی بعد از شهریور۱۳۲۰ ==
'''... حصارها را ویران کن'''
روز ۳شهریور ۱۳۲۰(۲۵ اوت ۱۹۴۱) نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و بی‌آنکه با مقاومت چندانی از طرف ارتش ایران روبرو شوند، بخش‌های وسیعی از خاک ایران را تحت اشغال درآوردند. چند روز بعد رضا شاه استعفا دارد و امور سلطنت را به ولیعهد واگذاشت و ایران را ترک کرد. بعد از کنار رفتن رضا‌ شاه از قدرت یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که بسیاری از کسانی که در دوره حکومت رضاخان خانه نشین شده بودند به صحنه سیاست بازگشتند. برجسته‌ترین آنها دکتر محمد مصدق بود که بار دیگر به عنوان نماینده اول تهران، در دوره چهاردهم مجلس انتخاب شد. دراین دوران کشمکش‌های بسیاری در مورد مسئله نفت درگرفت.


دکتر محمد مصدق عملا در این فضای باز سیاسی رهبری جنبش ضد استعماری ایران را بدست گرفت که اساسا روی مسئله نفت متمرکز بود. او طرفدار سیاست «موازنه منفی» یعنی ممنوعیت دادن هرگونه امتیاز به خصوص درباره نفت به هر قدرت خارجی بود. در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، دکتر مصدق طرح آنرا به مجلس ارائه داد و تصویب شد. بعد از آن تمام تلاش خود را معطوف به اجرای این قانون کرد. در واقع این قانون سرآغاز ملی شدن صنعت نفت بود.
'''آنها را در هم بکوب»'''<ref name=":1">[https://web.archive.org/web/20070928152333/http://forum.shafighi.com/showthread.php?t=2621 ویکتور خارا، خواننده انقلابی شیلی '''ـ''' چنگیز محمود زاده ـ انجمن ادبی استاد هارون شفیقی عنبران]</ref>


== قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ==
== فعالیت سیاسی ==
شرکت نفت انگلیس طرحی را به ایران پیشنهاد داده بود که به قراداد ۱۹۳۳ اضافه شود. این طرح به لایحه الحاقی یا قرارداد «گس ـ گلشائیان » معروف شد. در دولت علی منصور در سال ۱۳۲۹ این طرح بار دیگر در مجلس مطرح شد. علی منصور نخست وزیر وقت درباره آن موضعی نگرفت و رسیدگی به آن را به مجلس واگذار کرد. مجلس نیز برای بررسی این لایحه کمیسیون مخصوصی به نام « کمیسیون مخصوص نفت » تشکیل داد که دکتر مصدق به همراه ۴ تن دیگر از نمایندگان جبهه ملی عضو آن بودند. منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹ استعفا داد و سپهبد حاج علی رزم‌آرا به حکم شاه نخست وزیر شد. اصلی ترین چالش پیش روی دولت رزم آرا مسئله نفت و لایحه الحاقی بود. رزم آرا مورد حمایت آمریکا بود و از طرفی انگلیس هم به شرط تصویب قراداد لایحه الحاقی نفت به نخست وزیری رزم‌آرا رضایت داده بود. رزم آرا تمام تلاش خود را معطوف به تصویب این لایحه کرد. در طرف مقابل دکتر محمد مصدق و نمایندگان جبهه ملی که اقلیت مجلس یودند با این لایحه مخالفت می‌کردند. ابتدا رزم آرا مانند علی منصور در مورد لایحه الحاقی موضع گیری نمی‌کرد ولی دکتر مصدق اعضای کمیسیون نفت را قانع کرد که کمیسیون نباید در خصوص لایحه الحاقی پیشنهادی ارائه کند و درنهایت در نامه‌ای که در ۴ مهر ۱۳۲۹ در مجلس قرائت شد کمیسیون نفت دولت را موظف کرد که طی سه روز پرونده‌های نفت را به کمیسیون ارائه کند و همچنین به دولت ۱۰ روز وقت داد که نظریه خود را راجع به لایحه تقدیمی به کمیسیون اعلام کند و در صورت عدم اجرای موارد فوق دولت را استیضاح خواهد کرد. پرونده‌های نفت در زمان مقرر به کمیسیون ارسال شد ولی به علت خودداری دولت از ابراز نظر، نمایندگان جبهه ملی دولت را استیضاح کردند. در جلسه ۲۷ مهر ۱۳۲۹ استیضاح از دولت در مجلس مطرح گردید. روز قبل سپهبد رزم‌آرا برای منتفی ساختن استیضاح، طی بیاناتی در مجلس سنا،‌ آمادگی دولت را برای دفاع از لایحه الحاقی اعلام کرده بود. استیضاح نتیجه نداد و اکثریت نمایندگان به استیضاح نمایندگان فراکسیون جبهه ملی رای سکوت دادند.
سال ۱۹۷۰ «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد.


بااعلام طرفداری نخست وزیر از طرح لایحه قرارداد الحاقی در مجلس، پیکار بر سر ملی شدن نفت شکل گرفت. روز اول آذر ۱۳۲۹ رزم‌آرا و فروهر، با حضور در جلسه کمیسیون نفت از لایحه قرارداد الحاقی دفاع کردند. در جلسات کمیسیون نفت دکتر مصدق طرح ملی شدن نفت را مطرح کرد . کمیسیون نفت طرح ملی شدن را نپذیرفت ولی در جلسه ۶ آذر، پس از یک‌ ساعت و نیم گفتگو، پیشنهاد رد لایحه قراداد الحاقی را به اتفاق آرا به شرح زیر به تصویب رساند.<blockquote>« کمیسیون نفت که طبق تصمیم سی‌ام خرداد مجلس شورای ملی تشکیل شده بود، پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسید که قرارداد الحاقی ساعد ـ‌ گس، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار می‌دارد.»</blockquote>گرچه طرح ملی شدن نفت در کمیسیون نفت به تصویب نرسید اما راه برای ملی شدن هموار شده بود. رد لایحه الحاقی شکست بزرگی برای شرکت نفت انگلیس و رزم‌آرا بود.
'''«ما پیروز خواهیم شد'''


پس از انتشار خبر تصمیمات کمیسیون نفت تظاهرات گسترده‌ای در طرفداری از ملی شدن نفت صورت گرفت و مطبوعات ملی مانند باختر امروز به مدیریت دکتر حسین فاطمی تبلیغات گسترده‌ای در این رابطه کردند و با مقالات روشنگرانه آگاهی مردم را بیشتر می‌کردند.
'''و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت'''


تظاهرات وسیعی به پشتیبانی از نمایندگان اقلیت و نیز علیه دولت رزم‌آرا و شرکت نفت برپا شد. آیت‌الله کاشانی، طی پیامی از طرح ملی کردن نفت پشتیبانی کرد. دانشجویان دانشگاه تهران در صفوف منظم و با شعار«نفت ایران باید ملی شود»، در میدان بهارستان اجتماع کردند. چند تن از مراجع تقلید و گروهی از روحانیون با ارسال پیام، مردم را به حمایت از طرح ملی کردن نفت، تشویق نمودند. دکتر مصدق در پیامی که از بستر بیماری به مجلس فرستاد و در جلسه ۲۶ آذر به وسیله حسین مکی قرائت شد، ملی کردن صنعت نفت را تنها وسیله استیفای حقوق ملت ایران دانست. وی با تشریح نتایجی که با ملی شدن صنعت نفت نصیب ملت ایران می‌شود، گفت: <blockquote>«... دولت و ملت از اعمال نفوذهای شرکت و دولت انگلیس مصون خواهند ماند و ملت ایران راه ترقی را بدون هیچ‌گونه اعمال نفوذ و موانع خارجی و در محیط صلح و صفا خواهد پیمود</blockquote>در همین اثنا فتوای شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور از ۴ تن از مراجع تقلید آیت‌الله محمد تقی خوانساری، آیت‌الله صدر، آیت‌الله حجت و آیت‌الله فیض صادر گردید.
'''... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد'''


روز ۲۹ آذر دکتر حسین فاطمی مدیر باختر امروز که مقالات تندی علیه رزم‌آرا می‌نوشت و انعکاس وسیعی بین توده‌های مردم داشت، توسط شهربانی بازداشت شد.
پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروه‌های متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر می‌کردند. حرکت‌هایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود.
[[پرونده:ویکتور خارا سمت راست در تظاهراتی در سانتیاگو.JPG|جایگزین=ویکتور خارا ـ انقلاب|بندانگشتی|ویکتور خارا در تظاهراتی در سانتیاگو ]]
در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکه‌های روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوس‌ها دیده شود . نقاش‌ها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط ۳سال طول کشید و سرنوشت همه جنبش‌های دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانک‌ها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانه‌ها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد.


با اوج گیری مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت تعداد نمایندگان طرفدار ملی شدن در مجلس شورای ملی افزایش می‌یافت.
مدتی  قبل از کودتا خارا ترانه‌ای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر» همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود.


دولت رزم‌آرا زیر فشار سفارت انگلیس و در عین حال مخالفت فزاینده افکار عمومی مردم ایران در تنگنا قرار گرفته بود. با توجه به رد لایحه الحاقی در کمیسیون نفت، دولت تصمیم گرفت از آن دفاع کند و در صورت فراهم نبودن زمینه مساعد، لایحه را پس بگیرد. در همین راستا غلامحسین فروهر وزیر دارایی کابینه رزم‌آرا روز ۵ دی در مجلس حاضر شد و ضمن پاسخ گویی به سخنان نمایندگان اقلیت از لایحه الحاقی دفاع کرده و آنرا پس گرفت. دفاع فروهر از لایحه الحاقی و استرداد آن خشم نمایندگان اکثریت و اقلیت را برانگیخت و بر تعداد مخالفان دولت و طرفداران ملی شدن افزود. تعدادی از وزرای کابینه نیز در پی این اقدام کناره‌گیری کردند.
'''«نه برای خواندن است که می خوانم'''


روز ۲۷ دی، مجلس شورای ملی طرحی را تصویب کرد که به موجب آن به کمیسیون نفت ماموریت داده شد ظرف دو ماه گزارش مبنی بر تعیین وظیفه دولت برای استیفای حقوق ایران در مورد نفت تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم کند.
'''و نه برای عرضه صدایم، نه'''


در پی رد لایحه قراداد الحاق در کمیسیون نفت، برخی مقامات وزارت خارجه انگلیس به ویلیان فریزر، مدیر کل شرکت نفت توصیه کردند در مذاکره با ایران، طرح تقسیم منافع بر اساس ۵۰ ـ ۵۰ را پیشنهاد کند ولی او علاقه‌ای به این کار نشان نداد. در همین زمان مذاکرات بین نمایندگان شرکت آرامکو و عربستان سعودی بر اساس تقسیم منافع ۵۰ ـ ۵۰ در جریان بود و سرانجام در ۳۰ دسامبر۱۹۵۰ (۹ دی ۱۳۲۹) خبر آن، به تهران رسید. دولت عربستان سعودی برای هر تن نفت،‌ سی شلینگ، یعنی دوبرابر مبلغی که در قراداد الحاقی پیشنهاد شده بود، دریافت می‌کرد. پخش این خبر به منزله تیر خلاص به قراداد الحاقی بود.
'''من آن شعر را با آواز می خوانم'''
[[پرونده:ویکتور خارا در میان کودکان محروم.JPG|جایگزین=ویکتور خارا، انقلابی، هنرمند، اعتراض|بندانگشتی|ویکتور خارا در میان کودکان محروم شیلی]]
'''که گیتار پراحساسم می سراید'''


ملی شدن نفت تهدیدی بود که پس از رد لایحه الحاقی در مقابل انگلیسی‌ها قرار داشت. آمریکاییها نیز به انگلیسی‌ها فشار می‌آوردند در مقابله با این تهدید با اصل تقسیم منافع موافقت کنند.
'''... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد'''


شپرد سفیر انگلستان در ایران، طی نامه‌ای به رزم‌آرا اطلاع داد که ترتیباتی داده شده که شرکت نفت ۲۸/۵ میلیون لیره بابت حق الامتیاز در سال ۱۹۵۱ به ایران بپردازد و ۱۰ میلیون لیره دیگر نیز از این بابت طی همین سال به حساب ایران واریز کند،‌ همچنین قراردادی بر اساس ۵۰ ـ ۵۰ با ایران امضاء‌ نماید. در ضمن او به رزم‌آرا اطلاع داد که با این پیشنهاد، هر قطعنامه‌ای که در آن به ملی کردن اشاره شود، از نظر دولت بریتانیا، غیر قابل قبول خواهد بود.
'''که قلبش نیرومندانه در تپش باشد'''


رزم آرا روز ۲ اسفند ۱۳۲۹ در کمیسیون نفت حاضر شد و بی‌آنکه پیشنهاد ۵۰ ـ ۵۰ را علنی کند، از روی نوشته‌ای ناتوانی ایران را در مورد اداره فنی تاسیسات نفت و وسایل حمل و نقل نفت به بازارهای جهانی برشمرد و ملی شدن نفت را به زیان ایران دانست.
'''و انسانی آن ترانه را بسراید'''


دکتر محمد مصدق در جلسه چهارشنبه ۱۶ اسفند کمیسیون نفت به گفته‌های نخست وزیر پاسخ داد. پیش از ظهر روز ۱۶ اسفند، سپهبد رزم‌آرا که عازم شرکت درمجلس ختم آیت‌الله فیض بود، در صحن مسجد شاه به ضرب چند گلوله به قتل رسید. گفته شد ضارب، خلیل طهماسبی یکی از اعضای جمعیت فداییان اسلام بود.
'''که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود»'''<ref name=":1" />


روز بعد ۱۷اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آراء اصل ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب نمود و گزارش خود را بدین شرح به مجلس شورای ملی ارائه کرد:
== دستگیری ویکتور خارا ==
[[پرونده:استادیوم سانتیاگو در روزهای کودتا.JPG|جایگزین=انقلاب، اعتراض، کانون شورشی|بندانگشتی|بازداشت هواداران حکومت آلنده توسط نظامیان در استادیوم سانتیاگو بعد از کودتای پینوشه]]
در یازده سپتامبر ۱۹۷۳  با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. <ref name=":0" /> ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد.<ref name=":2">[https://www.radiofarda.com/a/chilean-viktor-jara-trial/32576679.html پرونده قتل ویکتور خارا؛ محکومیت قطعی متهمان پس از ۵۰ سال ـ رادیو فردا]</ref>  او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری می‌شد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر داده‌اند که در همین استادیوم بود که استخوان‌های دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشت‌شدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند.<ref>'''[https://www.dw.com/fa-ir/art-culture/a-44530936 محکومیت قاتلان ویکتور خارا ۴۵ سال پس از مرگ خواننده نامدار ـ دویچه وله فارسی]'''</ref>


«مجلس شورای ملی: نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید می‌نماید.»
== جان باختن ویکتور خارا ==
روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه‌ کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشت‌شدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دسته‌جمعی دفن کنند. جسد خارا که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشه‌ای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد.  


=== تلاش‌های مصدق و جبهه ملی برای تصویب طرح ===
سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبره‌ای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت.
در روزهای ۱۷و ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ به دعوت جبهه ملی میتینگ‌های بزرگی در حمایت و پشتیبانی از پیشنهاد کمیسیون نفت تشکیل شد و تظاهرات دامنه‌داری نیز به طرفداری از ملی شدن نفت انجام شد.
[[پرونده:جوان خارا همسر ویکتور خارا.JPG|جایگزین=ویکتور خارا، اعتراض، انقلاب، سرنگونی دیکتاتور|بندانگشتی|جوان خارا همسر انگلیسی ویکتور خارا]]
در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) نزدیک به ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از ۳هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند.


دکتر مصدق در جلسه ۲۲ اسفند مجلس از پشتیبانی مردم ایران و تلاش‌های کمیسیون نفت سپاس‌گذاری کرد و بر ضرورت تصویب هر چه زودتر پیشنهاد کمیسیون تاکید کرد و هشدار دار که شرکت نفت سعی دارد با اعمال نفوذ در بعضی نمایندگان، آنها را به خودداری از حضور در مجلس وادار کند و مانع طرح و تصویب گزارش کمیسیون شود. مصدق گفت:<blockquote>«به شما، ای نمایندگان مجلس شانزدهم؛ به شما ای آقایان نمایندگانی که در وطن‌پرستی شما نمی‌توان تردید نمود، عرض می‌کنم گزارش کمیسیون نفت را بدون فوت وقت - که ممکن است از کیسه ملت ایران برود، و دیگر شما موقعی به دست نیاورید که به این خدمت بزرگ ملی مفتخر و موفق شوید - تصویب کنید تا این بدن ضعیف و نحیف، آن دست مقطوع را به بدن وصل کند و با دو دست در راه استقلال سیاسی و اقتصادی خود مبارزه نموده و رفع این بیچارگی و بدبختی که به واسطه سو‌ء سیاست همسایه جنوبی نصیب ملت ایران شده است، بکند...»</blockquote>
ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانه‌‌ی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط  یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه می‌گوید:


=== تلاش‌ها برای جلوگیری از تصویب طرح ===
'''«پنج هزار تن اینجاییم'''
در فاصله یک هفته‌ای که کمیسیون نفت گزارش خود را مبنی بر پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت تسلیم مجلس شورای ملی کرد، تا زمان طرح پیشنهاد مزبود در جلسه ۲۴ اسفند مجلس، کوشش‌های بسیاری برای جلوگیری از طرح تصویب آن به عمل آمد. سفیر انگلیس و شاه تلاش کردند برای جلوگیری از تصویب طرح مجلس را از اکثریت بیندازند. شپرد سفیر انگلستان در ایران به وزارت خارجه انگلیس گزارش داد:<blockquote>«ما، آنچه از دستمان برآید انجام می‌دهیم تا وقتی لایحه ملی شدن با رأی گذارده شد، مجلس حد نصاب لازم را برای رأی گیری به دست نیاورد.»</blockquote>لنسلوت پایمن مستشار سفارت انگلیس، با اسدالله عمل دیدار کرد و پیشنهاد نمود شاه از همه نفوذ خود، برای حاضر نشدن نمایندگان در مجلس، به هنگام طرح لایحه ملی شدن، استفاده کند. به پایمن اطلاع داده شد که هنگام طرح لایحه از ۱۳۱ تن نماینده، ۴۳ نفر از شرکت در جلسه خودداری خواهند کرد.


پس از شکست این طرح انگلیسی‌ها امیدشان را به مجلس سنا بستند اما کوشش شاه در این مورد نیز به نتیجه نرسید. بهترین راه‌حل برای انگلیسی‌ها انحلال فوری مجلسین بود. این طرح نیز به ثمر نرسید.
'''در این بخش کوچک شهر'''


=== تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت ===
'''چه دشوار است سرودی سر کردن'''
روز پنج‌شنبه ۲۴ اسفند نمایندگان جبهه ملی و چند تن دیگر از نمایندگان، پیشنهاد کردند که گزارش کمیسیون نفت، مقدم بر سایر لوایح در دستور کار مجلس قرار گیرد. این پیشنهاد با اکثریت آراء به تصویب رسید. سپس ماده واحده‌ای به قید دو فوریت برای تصویب تقدیم مجلس شد. پس از بیانات دکتر مصدق پیرامون اهمیت تصمیم تاریخی نمایندگان و قدردانی از اعضای کمیسیون نفت، ماده واحده پیشنهادی از سوی رئیس مجلس به رأی گذاشته شد و به اتفاق آراء به تصویب رسید.<blockquote>ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت را تأیید و با تمدید مدت موقف موافقت می‌نماید.</blockquote>روز ۲۹ اسفند مجلس سنا نیز تصمیم مجلس شورای ملی را تأیید کرد. شاه همان روز قانون مذبور را امضا کرد و بدین‌سان دور اول مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت با پیروزی ملت ایران به پایان رسید.


پس از تصویب طرح پیشنهادی کمیسیون نفت در مجلس، شپرد، سفیر کبیر انگلستان به وزارت خارجه کشورش گزارش کرد که حتی آنهایی که از شاه دستور گرفته بودند که در جلسه شرکت نکنند تا حد نصاب لازم برای رأی گیری حاصل نشود، به مجلس رفتند و به طرح ملی شدن رأی دادند.
'''آن گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم'''


== قانون خلع ید و نخست وزیری دکتر محمد مصدق ==
'''وحشت آن که من زنده‌ام'''
پس از ترور رزم آرا نظر دولت انگلستان بر نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی بود ولی با توجه به مشکلات موجود انتصاب یک دولت محلل را توصیه می‌کرد. در نهایت حسین علاء از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و سه روز بعپ سنا به کابینه علاء ابراز تمایل کرد. علاء به دنبال حفظ آرامش بود.


از تاریخ ۵ فروردین به علت قطع کمک هزینه‌ کارگران بخشی از مناطق نفت خیز جنوب توسط شرکت نقت انگلیس و ایران اعتصاب کارگران و دانشجویان دانشکده نفت آبادان شروع شد در جریان این اعتصاب دولت در منطقه،حکومت نظامی برقرار کرد و در برخورد ماموران نظامی با کارگران شش تن کشنه شدند. در اوایل اردیبهشت اعتصاب با پیروزی کارگران پایان یافت.
'''وحشت آن که می‌میرم من'''


دکتر مصدق که حساسیت اوضاع را دریافته بود به نمایندگان مجلس هشدار داد که تا دیر نشده  قانون اجرای ملی شدن را با قید سه فوریت تصویب کنند. از طرفی مذاکرات سیذ ضیاء با شاه و انگلستان برای نخست وزیری در جریان بود. یکی از شروط سید ضیاء برای نخست وزیری انحلال مجلس بود. وی با امید پشتیبانی کامل سفارت انگلیس، در انتظار فرصت مناسب برای زمامداری بود.
'''خود را در انبوه این همه دیدن'''


روز ۲۶ آوریل مصادف با ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ کمیسیون نفت پس از پنج ساعت بحث، طرح قانون ۹ ماده‌ای طرز اجرای ملی کردن نفت صنعت نفت را تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت حسین علاء پس از ۴۶ روز نخست وزیری به دلیل ناتوانی در رویارویی با بحران نفت استعفا داد.
'''در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیّت'''


روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس طرح ۹ ماده‌ای اجرایی ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و روز بعد نیز در سنا تصویب شد.
'''که در آن سکوت و فریاد هست'''
[[پرونده:میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا.JPG|جایگزین=حقوق بشر، آزادی|بندانگشتی|میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا در مراسم یادبود او]]
'''لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.»'''<ref name=":2" />


=== دولت دکتر مصدق ===
== ترانه‌های خارا در ایران ==
روز شنبه ۷ اردیبهشت در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی، پیش از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت، جمال امامی به مصدق پیشنهاد نخست وزیری کرد. مصدق به شرط اینکه مجلس در جلسه رسمی نسبت به زمامداری او ابراز تمایل کند موافقت نمود. در همین زمان سید ضیاء در حال مذاکره با شاه و در انتظار ابراز تمایل مجلس برای نخست وزیری بود.  
نام ویکتور خارا در ایران، بیشتر در سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده ‌ داشت مطرح شد. در ماه‌های پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانه‌های ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زال‌زاده» اداره می‌شد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرین‌بال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زال‌زاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران درجریان قتل‌های زنجیره‌ای ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده می‌‌شد، در اطراف شهر پیدا کردند.<ref name=":2" />


روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق هنگام معرفی وزرا به مجلس برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداری‌ها اختصاص داد. مجلس شورای ملی به برنامه دولت رای اعتماد داد.
== منابع ==
 
=== اجرای خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران ===
مقرر شد برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت یک هیات مختلط از طرف مجلسین شورای ملی و سنا انتخاب شود. با تاخیر در انتخاب اعضای هیات مختلط از طرف مجلس مصدق  در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس حضور یافت و از کارشکنی‌ها در مسیر اجرای قانون خلع ید پرده برداشت. در همین روز مجلس شورای ملی و سنا، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط برای خلع ید از شرکت سابق نفت انتخاب کردند.
 
روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ سفیر انگلستان تذکاریه‌ای تسلیم دولت ایران کرد و در آن اقدام دولت ایران در ملی کردن نفت را نامشروع خواند. استدلال انگلیسی‌ها این بود که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت انگلیسی است که در انگلستان به ثبت رسیده است و به بیشتر سهام آن نیز متعلق به دولت پادشاهی انگلستان است، بنابراین انگلستان حق دارد که به هر طریق ممکن منافع شرکت را تامین کند و ایران را به شکایت به دیوان لاهه تهدید کرده بود.
 
وزیر دارایی دولت مصدق به نامه سفیر انگلستان پاسخ داد و از شرکت سابق نفت خواست که برای ترتیبات اجرای قانون ملی شدن هر چه زودتر نمایندگان خود را معرفی کند. دولت ایران استدلال می‌کرد که قانون ملی کردن ناشی از اعمال حق حاکمیت ملت ایران است و قابل ارجاع به دیوان حکمیت نیست و هیچ مقام بین‌المللی صلاحیت رسیدگی به این امر را ندارد.
 
== کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و سرانجام نیروهای ملی ==
 
== سرانجام ملی شدن صنعت نفت ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۴

ویکتور خارا
ویکتور لیدیو خارا مارتینز
ویکتور خارا 3.JPG
زادروز۲۸سپتامبر ۱۹۳۲
حاشیه شهر سانتیاگو
درگذشت۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳
سانتیاگو ـ شیلی
محل زندگیسانتیاگو ـ شیلی
ملیتشیلیایی
تابعیتشیلیایی
تحصیلاتنامعلوم
پیشهشاعرـ ترانه سرا ـ خواننده
شناخته‌شده برایمردم شیلی و جهان
سبکمبارزه سیاسی
تأثیرپذیرفتگانمردم شیلی ـ هنرمندان آمریکای لاتین
شهر خانگیسانتیاگو
لقبویکتور خارا
مخالفانآگوستو پینوشه

ویکتور خارا “ Victor Jara ” به اسپانیایی Víctor Lidio Jara Martínez (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه ‌سرای اهل شیلی بود. [۱]

زندگی‌نامه

ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانواده‌ای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگر روزمزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار می‌کرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار می‌نواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادر ویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز می‌‌خواند ولی نه به طور حرفه‌ای. در ابتدا می‌خواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.

فعالیت هنری ویکتورخارا

ویکتور خارا درسال‌های ابتدایی دهه ۱۹۶۰ میلادی به اروپا سفر کرد. دهه‌ای که هر روز شاهد انقلابی تازه و یا کودتایی دیگر بود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمی‌تواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریک‌های مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.»

ترانه Te Recuerdo Amanda را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکل‌های تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال ۱۹۶۶ اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال ۱۹۶۹ به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یادبود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت.

کانون‌های شورشی
ویکتور خارا در حال نواختن گیتار

سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانواده‌هایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن ۷نفر از جمله یک کودک نه ماهه کشته شد، ترانه «پرسش‌هایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی می‌کرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروه‌های تندرو راست‌گرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد.

قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت»

«پرسش من این است

هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست

مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد

... حصارها را ویران کن

آنها را در هم بکوب»[۲]

فعالیت سیاسی

سال ۱۹۷۰ «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد.

«ما پیروز خواهیم شد

و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت

... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد.»

پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروه‌های متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر می‌کردند. حرکت‌هایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود.

ویکتور خارا ـ انقلاب
ویکتور خارا در تظاهراتی در سانتیاگو

در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکه‌های روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوس‌ها دیده شود . نقاش‌ها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط ۳سال طول کشید و سرنوشت همه جنبش‌های دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانک‌ها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانه‌ها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد.

مدتی قبل از کودتا خارا ترانه‌ای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر» همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود.

«نه برای خواندن است که می خوانم

و نه برای عرضه صدایم، نه

من آن شعر را با آواز می خوانم

ویکتور خارا، انقلابی، هنرمند، اعتراض
ویکتور خارا در میان کودکان محروم شیلی

که گیتار پراحساسم می سراید

... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد

که قلبش نیرومندانه در تپش باشد

و انسانی آن ترانه را بسراید

که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود»[۲]

دستگیری ویکتور خارا

انقلاب، اعتراض، کانون شورشی
بازداشت هواداران حکومت آلنده توسط نظامیان در استادیوم سانتیاگو بعد از کودتای پینوشه

در یازده سپتامبر ۱۹۷۳ با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. [۱] ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد.[۳] او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری می‌شد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر داده‌اند که در همین استادیوم بود که استخوان‌های دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشت‌شدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند.[۴]

جان باختن ویکتور خارا

روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه‌ کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشت‌شدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دسته‌جمعی دفن کنند. جسد خارا که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشه‌ای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد.

سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبره‌ای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت.

ویکتور خارا، اعتراض، انقلاب، سرنگونی دیکتاتور
جوان خارا همسر انگلیسی ویکتور خارا

در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) نزدیک به ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از ۳هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند.

ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانه‌‌ی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه می‌گوید:

«پنج هزار تن اینجاییم

در این بخش کوچک شهر

چه دشوار است سرودی سر کردن

آن گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم

وحشت آن که من زنده‌ام

وحشت آن که می‌میرم من

خود را در انبوه این همه دیدن

در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیّت

که در آن سکوت و فریاد هست

حقوق بشر، آزادی
میشل باشله رئیس جمهور شیلی در کنار عکسی از ویکتور خارا در مراسم یادبود او

لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.»[۳]

ترانه‌های خارا در ایران

نام ویکتور خارا در ایران، بیشتر در سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده ‌ داشت مطرح شد. در ماه‌های پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانه‌های ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زال‌زاده» اداره می‌شد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرین‌بال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زال‌زاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران درجریان قتل‌های زنجیره‌ای ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده می‌‌شد، در اطراف شهر پیدا کردند.[۳]

منابع