کاربر:Khosro/صفحه تمرین کبری شیخه سقا: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
 
خط ۲۰: خط ۲۰:


== زندگی و فعالیت‌های کبری شیخه ==
== زندگی و فعالیت‌های کبری شیخه ==
[[پرونده:جوان دایه کبری.jpg|جایگزین=جوانی دایه کبری|بندانگشتی|290x290پیکسل|جوانی دایه کبری]]
کبری شیخه سقا ۵۹ ساله صاحب چهار فرزند، معروف به «دایه کبری» اهل روستای «دی‌ملا» از توابع چوم مجیدخان کردستان و ساکن شهر مهاباد بود.<ref>[https://zanan.bashariyat.org/?p=52518 کشته شدن دست‌کم سه شهروند بر اثر شلیک نیروهای حکومتی در اعتراضات امروز مهاباد - کمیته دفاع از حقوق زنان]</ref>  
کبری شیخه سقا ۵۹ ساله صاحب چهار فرزند، معروف به «دایه کبری» اهل روستای «دی‌ملا» از توابع چوم مجیدخان کردستان و ساکن شهر مهاباد بود.<ref>[https://zanan.bashariyat.org/?p=52518 کشته شدن دست‌کم سه شهروند بر اثر شلیک نیروهای حکومتی در اعتراضات امروز مهاباد - کمیته دفاع از حقوق زنان]</ref>  


خط ۲۷: خط ۲۸:


== اعتراضات و درگیری‌های مهاباد ==
== اعتراضات و درگیری‌های مهاباد ==
[[پرونده:سنگربندی در خیابانهای مهاباد.JPG|جایگزین=سنگربندی در خیابانهای مهاباد|بندانگشتی|250x250پیکسل|سنگربندی در خیابانهای مهاباد]]
در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، شهرهای کردستان نیز مانند شهرهای دیگر به این اعتراضات پیوسته بود. شهر مهاباد یکی از فعال‌ترین شهرها در اعتراضات بود. روز پنجشنبه ۵ آبان‌ماه که به «روز خونین مهاباد» معروف شده است، از جمله روزهای بود که درگیری‌های سنگینی بین مردم معترض با نیروهای حکومتی جریان داشت و خیابان‌های مهاباد تبدیل به میدان جنگ شده بود.  
در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، شهرهای کردستان نیز مانند شهرهای دیگر به این اعتراضات پیوسته بود. شهر مهاباد یکی از فعال‌ترین شهرها در اعتراضات بود. روز پنجشنبه ۵ آبان‌ماه که به «روز خونین مهاباد» معروف شده است، از جمله روزهای بود که درگیری‌های سنگینی بین مردم معترض با نیروهای حکومتی جریان داشت و خیابان‌های مهاباد تبدیل به میدان جنگ شده بود.  


چهارشنبه‌شب ۴ آبان‌ماه، برای تشییع پیکر سمکو مولودی که یکی از نخستین جان‌باختگان در جریان اعتراضات مهاباد بود، فراخوان داده شده بود. صبح روز پنجشنبه ۵ آبان، هزاران نفر از مردم مهاباد در آرامستان بهشت فردوس این شهر برای تشییع جنازه سمکو مولودی جمع شده بودند. پس از مراسم خاکسپاری، مردم معترض به سمت چهارراه آزادی شهر مهاباد دست به راه‌پیمایی زدند و در طول مسیر شمار زیادی از مردم نیز به جمعیت پیوستند. وقتی جمعیت به میدان شهرداری رسیدند، شمار معترضان خیلی زیاد شده بود. جمعیت معترض پای‌کوبان و با سردادن شعارهای اعتراضی علیه حکومت به‌سمت فرمانداری مهاباد حرکت کردند. شمار بسیار زیادی از نیروهای گارد ویژه و نیروهای امنیتی در اطراف فرمانداری حضور داشتند و درگیری شدیدی بین نیروهای سرکوبگر با مردم معترض رخ داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای و پرتاب گاز اشک‌آور، توانستند مردم معترض را متفرق کنند. یک از شاهدان عینی در این باره گفته است:<blockquote>«این بار معترضان چند دسته شدند و در چند نقطه شهر در برابر نیروهای حکومتی مقاومت کردند. بیشترین درگیری در نزدیکی یکی از کلانتری‌های داخل شهر روی داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت‌بال، پرتاب گاز اشک‌آور و حتی شلیک گلوله‌های جنگی به سرکوب معترضان پرداختند. معترضان حدود یک ساعت و نیم مقاومت کردند و تعداد زیادی از آن‌ها بر اثر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت بال مجروح شدند. در ساعت‌های ظهر میدان ملا جامی مهاباد و خیابان‌های منتهی به آن، به کانون اعتراضات و تجمعات تبدیل شد. در همان ساعات و در خیابان حافظ، یکی از خیابان‌های منتهی به میدان ملا جامی، شاهو خضری، اولین کشته‌شده‌ی روز خونین مهاباد از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت.» </blockquote>درگیری مردم معترض در خیابان کارگر مهاباد بسیار شدید بود و تبدیل به میدان جنگ شده بود. مردم با سنگربندی این خیابان و با پرتاب سنگ در مقابل گلوله‌های جنگی نیروهای سرکوبگر، از خودشان دفاع می‌کردند.  
چهارشنبه‌شب ۴ آبان‌ماه، برای تشییع پیکر سمکو مولودی که یکی از نخستین جان‌باختگان در جریان اعتراضات مهاباد بود، فراخوان داده شده بود. صبح روز پنجشنبه ۵ آبان، هزاران نفر از مردم مهاباد در آرامستان بهشت فردوس این شهر برای تشییع جنازه سمکو مولودی جمع شده بودند. پس از مراسم خاکسپاری، مردم معترض به سمت چهارراه آزادی شهر مهاباد دست به راه‌پیمایی زدند و در طول مسیر شمار زیادی از مردم نیز به جمعیت پیوستند. وقتی جمعیت به میدان شهرداری رسیدند، شمار معترضان خیلی زیاد شده بود. جمعیت معترض پای‌کوبان و با سردادن شعارهای اعتراضی علیه حکومت به‌سمت فرمانداری مهاباد حرکت کردند. شمار بسیار زیادی از نیروهای گارد ویژه و نیروهای امنیتی در اطراف فرمانداری حضور داشتند و درگیری شدیدی بین نیروهای سرکوبگر با مردم معترض رخ داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای و پرتاب گاز اشک‌آور، توانستند مردم معترض را متفرق کنند. یک از شاهدان عینی در این باره گفته است:<blockquote>«این بار معترضان چند دسته شدند و در چند نقطه شهر در برابر نیروهای حکومتی مقاومت کردند. بیشترین درگیری در نزدیکی یکی از کلانتری‌های داخل شهر روی داد. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت‌بال، پرتاب گاز اشک‌آور و حتی شلیک گلوله‌های جنگی به سرکوب معترضان پرداختند. معترضان حدود یک ساعت و نیم مقاومت کردند و تعداد زیادی از آن‌ها بر اثر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت بال مجروح شدند. در ساعت‌های ظهر میدان ملا جامی مهاباد و خیابان‌های منتهی به آن، به کانون اعتراضات و تجمعات تبدیل شد. در همان ساعات و در خیابان حافظ، یکی از خیابان‌های منتهی به میدان ملا جامی، شاهو خضری، اولین کشته‌شده‌ی روز خونین مهاباد از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت.» </blockquote>
[[پرونده:دایه کبری؛.JPG|جایگزین=دایه کبری شیخه سقا|بندانگشتی|280x280پیکسل|دایه کبری شیخه سقا]]
درگیری مردم معترض در خیابان کارگر مهاباد بسیار شدید بود و تبدیل به میدان جنگ شده بود. مردم با سنگربندی این خیابان و با پرتاب سنگ در مقابل گلوله‌های جنگی نیروهای سرکوبگر، از خودشان دفاع می‌کردند.  


=== نقش کبری شیخه سقا در اعتراضات ===
=== نقش کبری شیخه سقا در اعتراضات ===
خط ۳۵: خط ۳۹:


== نوحه‌ی جان باختن ==
== نوحه‌ی جان باختن ==
در ۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات و درگیری‌های خونین مردم معترض مهاباد با نیروهای حکومتی، کبری شیخه در ورودی منزلش از ناحیه‌ی گردن مورد اصابت گلوله‌های جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت و در آغوش پسر کوچکش جان باخت. یکی از نزدیکان خانواده‌ی کبری شیخه، صحنه را چنین روایت کرده است:<blockquote>«در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور این‌که زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را می‌بندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از این‌که گلوله جنگی آن‌چنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»<ref name=":1" /></blockquote>یک منبع دیگر از نزدیکان خانواده‌ی کبری شیخه صحنه‌ی اعتراضات و جان باختن دایه کبری را چنین روایت کرده است:<blockquote>«روز ۵ آبان، بعد از خاکسپاری اسماعیل مولودی کل شهر مهاباد بیرون بودند. اعتراض و درگیری با مأموران به خیابان‌های فرعی هم رسید. کبری شیخه بیرون خانه‌شان توی کوچه بود. پا به پای جوان‌ها شعار می‌داد. من توی فیلم‌هایی که از شهیدهای دیگه منتشر شده دیده بودم که وقتی گلوله بهشون می‌خوره درجا میفتن زمین. خانم شیخه وقتی تیر خورد افتاد توی بغل پسرش، گلوله به گلوش خورده بود و از پشتش بیرون اومده بود. حتی گلوله درِ خانه آن‌ها را هم سوراخ کرده بود.»<ref name=":0" /></blockquote>خانواده کبری شیخه او را به‌سرعت به بیمارستان منتقل کردند، اما او دیگر جان سپرده بود و پیکر بی‌جانش به بیمارستان رسید. یکی از آشنایان و سه تن از اعضای خانواده‌ی کبری شیخه پیکر او را در پشت وانت‌بار گذاشتند تا به خانه‌اش منتقل کنند. آقای واحد سلطانی همسر کبری شیخ سقا، در طول مسیر بازگشت، با صدای بلند شعارهای ضدحکومتی سر می‌داد و نیروهای موتورسوار امنیتی آن‌ها را دنبال کرده و به‌سوی آن‌ها گلوله‌های ساچمه‌ای شلیک می‌کردند، به‌طوری که پیکر کبری شیخه و همراهان او پر از گلوله‌های ساچمه‌ای شده بود. پس از این‌که وانت‌بار به در منزل رسید، نیروهای حکومتی خانواده را تهدید کرده و از آن‌ها تعهد گرفتند و مجبورشان کردند که پیکر کبری خانم را به داخل منزل ببرند.<ref name=":1" />
[[پرونده:کبری شیخه؛3.JPG|جایگزین=پیکر تیرخورده‌ی دایه کبری|بندانگشتی|340x340پیکسل|پیکر تیرخورده‌ی دایه کبری]]
 
در ۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات و درگیری‌های خونین مردم معترض مهاباد با نیروهای حکومتی، کبری شیخه در ورودی منزلش از ناحیه‌ی گردن مورد اصابت گلوله‌های جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفت و در آغوش پسر کوچکش جان باخت. یکی از نزدیکان خانواده‌ی کبری شیخه، صحنه را چنین روایت کرده است:<blockquote>«در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور این‌که زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را می‌بندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از این‌که گلوله جنگی آن‌چنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»<ref name=":1" /></blockquote>یک منبع دیگر از نزدیکان خانواده‌ی کبری شیخه صحنه‌ی اعتراضات و جان باختن دایه کبری را چنین روایت کرده است:<blockquote>«روز ۵ آبان، بعد از خاکسپاری اسماعیل مولودی کل شهر مهاباد بیرون بودند. اعتراض و درگیری با مأموران به خیابان‌های فرعی هم رسید. کبری شیخه بیرون خانه‌شان توی کوچه بود. پا به پای جوان‌ها شعار می‌داد. من توی فیلم‌هایی که از شهیدهای دیگه منتشر شده دیده بودم که وقتی گلوله بهشون می‌خوره درجا میفتن زمین. خانم شیخه وقتی تیر خورد افتاد توی بغل پسرش، گلوله به گلوش خورده بود و از پشتش بیرون اومده بود. حتی گلوله درِ خانه آن‌ها را هم سوراخ کرده بود.»<ref name=":0" /></blockquote>
[[پرونده:مزار کبری شیخه.jpg|جایگزین=مزار کبری شیخه|بندانگشتی|320x320پیکسل|مزار کبری شیخه]]
خانواده کبری شیخه او را به‌سرعت به بیمارستان منتقل کردند، اما او دیگر جان سپرده بود و پیکر بی‌جانش به بیمارستان رسید. یکی از آشنایان و سه تن از اعضای خانواده‌ی کبری شیخه پیکر او را در پشت وانت‌بار گذاشتند تا به خانه‌اش منتقل کنند. آقای واحد سلطانی همسر کبری شیخ سقا، در طول مسیر بازگشت، با صدای بلند شعارهای ضدحکومتی سر می‌داد و نیروهای موتورسوار امنیتی آن‌ها را دنبال کرده و به‌سوی آن‌ها گلوله‌های ساچمه‌ای شلیک می‌کردند، به‌طوری که پیکر کبری شیخه و همراهان او پر از گلوله‌های ساچمه‌ای شده بود. پس از این‌که وانت‌بار به در منزل رسید، نیروهای حکومتی خانواده را تهدید کرده و از آن‌ها تعهد گرفتند و مجبورشان کردند که پیکر کبری خانم را به داخل منزل ببرند.<ref name=":1" />


مأموران حکومتی به‌خاطر این‌که بیرون از خانه شلوغ نشود، می‌خواستند پیکر به داخل خانه منتقل شود. در نهایت نیز مأموران امنیتی اجازه ندادند تا پیکر وی را به خانه ببرند و آن را به مسجد مننتقل کردند.<ref name=":0" />
مأموران حکومتی به‌خاطر این‌که بیرون از خانه شلوغ نشود، می‌خواستند پیکر به داخل خانه منتقل شود. در نهایت نیز مأموران امنیتی اجازه ندادند تا پیکر وی را به خانه ببرند و آن را به مسجد مننتقل کردند.<ref name=":0" />
خط ۴۱: خط ۴۹:
=== مراسم خاکسپاری ===
=== مراسم خاکسپاری ===
روز پنجشنبه ۵ آبان‌ماه، خانواده‌ی دایه کبری برای تشییع پیکر و مراسم خاکسپاری او، راهی آرامستان باغ فردوس مهاباد شدند. جمعیت خیلی زیادی از مردم حضور یافتند و آن‌ها را هم‌راهی کردند. در مسیر آرامستان باغ فردوس واقع در خیابان منبع، نیروهای سرکوبگر حکومتی با شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای و پرتاب گاز اشک‌آور به جمعیت حمله کردند که منجر به آسیب‌دیدن شمار زیادی از جمعیت تشییع‌کننده شد. یکی از شاهدان صحنه در این باره چنین گفته است:<blockquote>«جو آن‌چنان ملتهب بود که پیکر کبری شیخه بر روی زمین رها شد. عده‌ای از جوانان روبه‌روی مأموران حکومتی زانو زدند و دست‌های خود را بالا بردند و از آن‌ها خواستند مردم را به حال خود بگذارند تا مراسم تدفین به پایان برسد.» </blockquote>سرانجام پیکر کبری شیخه، مادر و مادربزرگ ۵۹ ساله‌ی مهابادی در آرامستان باغ فردوس شهر مهاباد به خاک سپرده شد.<ref name=":1" />
روز پنجشنبه ۵ آبان‌ماه، خانواده‌ی دایه کبری برای تشییع پیکر و مراسم خاکسپاری او، راهی آرامستان باغ فردوس مهاباد شدند. جمعیت خیلی زیادی از مردم حضور یافتند و آن‌ها را هم‌راهی کردند. در مسیر آرامستان باغ فردوس واقع در خیابان منبع، نیروهای سرکوبگر حکومتی با شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای و پرتاب گاز اشک‌آور به جمعیت حمله کردند که منجر به آسیب‌دیدن شمار زیادی از جمعیت تشییع‌کننده شد. یکی از شاهدان صحنه در این باره چنین گفته است:<blockquote>«جو آن‌چنان ملتهب بود که پیکر کبری شیخه بر روی زمین رها شد. عده‌ای از جوانان روبه‌روی مأموران حکومتی زانو زدند و دست‌های خود را بالا بردند و از آن‌ها خواستند مردم را به حال خود بگذارند تا مراسم تدفین به پایان برسد.» </blockquote>سرانجام پیکر کبری شیخه، مادر و مادربزرگ ۵۹ ساله‌ی مهابادی در آرامستان باغ فردوس شهر مهاباد به خاک سپرده شد.<ref name=":1" />
 
[[پرونده:کبری شیخه؛1.jpg|جایگزین=دایه کبری و نوه‌اش|بندانگشتی|253x253پیکسل|دایه کبری و نوه‌اش]]
مراسم خاکسپاری کبری شیخه با حضور جمع کثیری از مردم شهر مهاباد برگزار شد و مردم شعارهای اعتراضی و ضدحکومتی سر دادند. مردم شعار می‌دادند: مرگ بر خامنه‌ای، کبری شهیدشدن پیروز باد، مرگ بر دیکتاتور، شهید نمی‌میرد. در مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی، سه تن دیگر به نام‌های شاهو خضری، '''[[فرشته احمدی]]''' و زانیار ابوبکری توسط شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باختند.<ref name=":2">[https://kurdpa.net/fa/news/%D8%AC%D8%B2%DB%8C%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7 جزییات قتل حکومتی کبری شیخه، از فشار برای تبدیل او به شهید حکومتی تا تحریف واقعیت در صداوسیما - سایت کردپا]</ref>
مراسم خاکسپاری کبری شیخه با حضور جمع کثیری از مردم شهر مهاباد برگزار شد و مردم شعارهای اعتراضی و ضدحکومتی سر دادند. مردم شعار می‌دادند: مرگ بر خامنه‌ای، کبری شهیدشدن پیروز باد، مرگ بر دیکتاتور، شهید نمی‌میرد. در مراسم خاکسپاری اسماعیل مولودی، سه تن دیگر به نام‌های شاهو خضری، '''[[فرشته احمدی]]''' و زانیار ابوبکری توسط شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باختند.<ref name=":2">[https://kurdpa.net/fa/news/%D8%AC%D8%B2%DB%8C%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%AE%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D9%88-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7 جزییات قتل حکومتی کبری شیخه، از فشار برای تبدیل او به شهید حکومتی تا تحریف واقعیت در صداوسیما - سایت کردپا]</ref>


۶٬۴۷۷

ویرایش