مبارزه طبقاتی: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
این فاصله میتواند منجر به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی شود که تأثیرات منفی بر جامعه دارد، از جمله کاهش فرصتهای برابر و افزایش تنشهای اجتماعی. | این فاصله میتواند منجر به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی شود که تأثیرات منفی بر جامعه دارد، از جمله کاهش فرصتهای برابر و افزایش تنشهای اجتماعی. | ||
== تاریخچه طبقات اجتماعی == | |||
=== دوران اولیه === | |||
در این دوران بدلیل ضرورت زندگی جمعی و مشارکت برابر در استفاده از امکانات جمعی، شرایط انباشت ثروت، مالکیت خصوصی و رشدِ هر گونه سلسه مراتب در میان گروههای اجتماعی فراهم نبود. | |||
حدود ۱۰,۰۰۰ سال پیش، انقلابی از این سبک زندگی ”بدوی کمونیستی” به همراهِ اهلی کردن حیوانات و آغاز کشاورزی رخ داد. این امر برای نخستین بار امکان تولید ارزش افزوده ی پایدار را ممکن ساخت، و از آن – در خلال صدها هزار سال – اختلاف طبقاتی به وجود آمد بین آنهایی که مالکیتِ آن ارزش افزوده بوده و به ثروتمندان بدل شدند، و آنهایی که از این حق برخوردار نبوده و به فقرا بدل شدند. جامعه طبقاتی پیچیدهتر و از لحاظ تکنولوژیکی و فرهنگی پیشرفتهترشاملِ ویژگیهای نوین دیگری بود: جنگها برای تصاحب زمین و منابع، برده داری برای استثمار، دولت با نهاد های مسلح اش برای محافظت از مالکیت، خانواده مشایخی برای انتقالِ امتیازهای خود به نسل بعد، شورش های همگانی طبقات فرودست تر و نیز گاهی جنبش های انقلابی | |||
جامعه تقسیم شده به طبقات، نابرابری و بیعدالتی را سامانمند/ سیستماتیک کرد، در حالی که پیش از آن رویدادهای نابهنجاری محسوب می شدند. بخشهای دیگر جامعه که مؤسسه ها و توجیه های ایدئولوژیکی و مذهبی را برای حفظ جایگاه های قدرتمندشان بنا ساختند، بخش هایی از جامعه را حالا از ثمرات کار گروهی شان محروم ساختند. این اقلیتِ سرآمد طبقه های حاکم را در جوامع پیش-سرمایه داری ایجاد کردند: فرعون ها، امپراتورها، پادشاهان، سلاطین، پاپ ها، تزارها، روابط، و حامیانِ ”اشراف زاده”. در زیر این طبقه های مافوِ حاکم برجوامع و اقتصادها، نزاعی طبقاتی پیوسته در جنبش و پویایی بود. همانطور که مارکس و انگلس توصیف میکنند «مبارزه ای بی وقفه، اکنون پنهان، اکنون علنی بین انسان آزاد و برده، اشراف زاده و عامی، ارباب و رعیت، صاحب کار و کارگر روزمره، در یک کلام ستمگر و ستمدیده» وجود داشته است | |||
مارکس نخستین فردی نبود که اختلاف طبقاتی و نزاع موجود در جوامع بشری را مشاهده کرد، اما آنچه که او کشف کرد رابطه بین نزاع طبقاتی و «مراحل خاص و تاریخی در رشد و گسترش تولید» بود، که کلیدِ درک چگونگی و چرایی وقوع انقلاب بود. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۶
مبارزه طبقاتی، مبارزهای است که میان دو طبقهی استثمارگر و استثمارشونده رخ میدهد. این مبارزه خصلت آشتیناپذیری میان این دو طبقه را بیان میکند. مبارزه طبقاتی از دوران بردهداری تا فئودالیزم (ارباب و رعیتی) و تا دوران سرمایهداری عظیمترین نیروی متخاصم موجود در جامعه را به نمایش میگذارد. مبارزه طبقاتی بسیار پیش از مارکسیسم وجود داشته و جامعهشناسان در مورد آن سخن گفتهاند. حتی تحلیلگران بورژوایی آن را تأیید میکنند اما تئوری علمی مبارزهی طبقاتی توسط کارل مارکس و فردریک انگلس تدوین شده و اهمیت آن بیان شد. آنها نشان دادند که مبارزه طبقاتی، نزاع و کشمکش بین طبقات مختلف اجتماعی است که منافع متضادی دارند و معتقد بودند که تاریخ جوامع بشری، تاریخ مبارزه طبقاتی است.
در این دیدگاه، جوامع به دو طبقه اصلی تقسیم میشوند: طبقه استثمارگر (مانند سرمایهداران) و طبقه استثمارشونده (مانند کارگران). این مبارزه در طول تاریخ به اشکال مختلفی مانند بردهداری، فئودالیسم و سرمایهداری دیده شده است.
هدف نهایی مبارزه طبقاتی در نظریه مارکسیستی، رسیدن به جامعهای بدون طبقات است که در آن همه افراد برابر باشند و استثمار از بین برود.
طبقات اجتماعی
طبقات اجتماعی گروهبندیهایی از عوامل اجتماعی به شمار میروند که عمدتا به وسیلهی جایگاهشان در روند تولید، یعنی در حوزهی اقتصادی، تعریف میشوند. جایگاه اقتصادی عوامل اجتماعی مهمترین نقش را در تعیین طبقات اجتماعی دارند اما کافی نیستند. از نظر تفکر مارکسیسم اگر چه اقتصاد در شکلبندی اجتماعی نقش تعیین کننده دارد اما سیاست و ایدئولوژی نیز در جایگاه روبنا نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند.[۱]
فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی به تفاوتهای اقتصادی و اجتماعی میان گروههای مختلف در یک جامعه اشاره دارد. این فاصله معمولاً بر اساس میزان درآمد، ثروت، تحصیلات، و شغل افراد تعیین میشود. در جوامع مختلف، فاصله طبقاتی میتواند به شکلهای مختلفی بروز کند و تأثیرات گستردهای بر زندگی افراد داشته باشد.
به طور کلی، فاصله طبقاتی به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
- طبقه بالا: شامل افراد ثروتمند، تاجران، کارفرمایان، و مدیران اجرایی.
- طبقه متوسط: شامل کارمندان، معلمان، پزشکان، و کارکنان حرفهای.
- طبقه پایین: شامل کارگران یدی، کارکنان خدماتی، پیشخدمتها
- طبقه محروم یا زیر خط فقر
این فاصله میتواند منجر به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی شود که تأثیرات منفی بر جامعه دارد، از جمله کاهش فرصتهای برابر و افزایش تنشهای اجتماعی.
تاریخچه طبقات اجتماعی
دوران اولیه
در این دوران بدلیل ضرورت زندگی جمعی و مشارکت برابر در استفاده از امکانات جمعی، شرایط انباشت ثروت، مالکیت خصوصی و رشدِ هر گونه سلسه مراتب در میان گروههای اجتماعی فراهم نبود.
حدود ۱۰,۰۰۰ سال پیش، انقلابی از این سبک زندگی ”بدوی کمونیستی” به همراهِ اهلی کردن حیوانات و آغاز کشاورزی رخ داد. این امر برای نخستین بار امکان تولید ارزش افزوده ی پایدار را ممکن ساخت، و از آن – در خلال صدها هزار سال – اختلاف طبقاتی به وجود آمد بین آنهایی که مالکیتِ آن ارزش افزوده بوده و به ثروتمندان بدل شدند، و آنهایی که از این حق برخوردار نبوده و به فقرا بدل شدند. جامعه طبقاتی پیچیدهتر و از لحاظ تکنولوژیکی و فرهنگی پیشرفتهترشاملِ ویژگیهای نوین دیگری بود: جنگها برای تصاحب زمین و منابع، برده داری برای استثمار، دولت با نهاد های مسلح اش برای محافظت از مالکیت، خانواده مشایخی برای انتقالِ امتیازهای خود به نسل بعد، شورش های همگانی طبقات فرودست تر و نیز گاهی جنبش های انقلابی
جامعه تقسیم شده به طبقات، نابرابری و بیعدالتی را سامانمند/ سیستماتیک کرد، در حالی که پیش از آن رویدادهای نابهنجاری محسوب می شدند. بخشهای دیگر جامعه که مؤسسه ها و توجیه های ایدئولوژیکی و مذهبی را برای حفظ جایگاه های قدرتمندشان بنا ساختند، بخش هایی از جامعه را حالا از ثمرات کار گروهی شان محروم ساختند. این اقلیتِ سرآمد طبقه های حاکم را در جوامع پیش-سرمایه داری ایجاد کردند: فرعون ها، امپراتورها، پادشاهان، سلاطین، پاپ ها، تزارها، روابط، و حامیانِ ”اشراف زاده”. در زیر این طبقه های مافوِ حاکم برجوامع و اقتصادها، نزاعی طبقاتی پیوسته در جنبش و پویایی بود. همانطور که مارکس و انگلس توصیف میکنند «مبارزه ای بی وقفه، اکنون پنهان، اکنون علنی بین انسان آزاد و برده، اشراف زاده و عامی، ارباب و رعیت، صاحب کار و کارگر روزمره، در یک کلام ستمگر و ستمدیده» وجود داشته است
مارکس نخستین فردی نبود که اختلاف طبقاتی و نزاع موجود در جوامع بشری را مشاهده کرد، اما آنچه که او کشف کرد رابطه بین نزاع طبقاتی و «مراحل خاص و تاریخی در رشد و گسترش تولید» بود، که کلیدِ درک چگونگی و چرایی وقوع انقلاب بود.
منابع
- ↑ طبقات در سرمایهداری- نیکلاس پولانزاس