علی میهندوست: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علی | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
|نام = علی میهندوست | |||
|تصویر = [[پرونده:علی میهندوست.jpg |300px]] | |||
|توضیحات = از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران | |||
|تاریخ_تولد = ۱۳۲۴ | |||
|تاریخ_مرگ = ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ | |||
|مذهب = اسلام | |||
|ملیت = ایرانی | |||
}} | |||
'''علی میهندوست،''' (زاده:۱۳۲۴ - تیر باران :۳۰ فروردین ۱۳۵۱ )وی در سال ۱۳۲۴ در يک خانواده مذهبی در قزوين متولد شد. او که تنها فرزند خانواده بود، از همان اوان نوجوانی به فعاليتهای مذهبی روی آورد و با آثار زنده ياد مهندس بازرگان آشنا شد. پس از پايان دوره متوسطه به تهران آمد و به عنوان دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه مشغول به تحصيل شد. <ref name=":0">خبرنامه گویا- [http://gooya.com/news-prob.htm علی] میهندوست </ref> | |||
== عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران == | == عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران == | ||
علی | علی میهندوست در نيمه دوم سال ۱۳۴۴ توسط ناصر صادق به جلسات مطالعاتی مجاهدين دعوت و در سال ۱۳۴۵ به عضويت سازمان در آمد. در سال ۱۳۴۸ و همزمان با تشکيل (گروه ايدئولوژی)، به عنوان عضو فعال اين گروه، مسئوليت نگارش کتاب تکامل – کتاب دوم ايدئولوژی- را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۴۹ وارد کادر مرکزی مجاهدين شد و چندی نيز مسئوليت شاخههای اصفهان و مشهد را عهدهدار بود.<ref name=":0" /> | ||
== دستگیری و دوران زندان == | == دستگیری و دوران زندان == | ||
پس از ضربه اول شهریور ۱۳۵۰، علی | پس از ضربه اول شهریور ۱۳۵۰، علی میهندوست توسط ساواک شناسایی شد و مدتی نیز متواری بود تا سرانجام در مهرماه ۱۳۵۰ ساواک او را در یکی از پایگاهها بازداشت کرد.<ref name=":0" /> | ||
== دفاعیات علی میهندوست در دادگاه == | == دفاعیات علی میهندوست در دادگاه == | ||
شش ماه بعد از یورش وسیع ساواگ شاه به | شش ماه بعد از یورش وسیع ساواگ شاه به پایگاههای مجاهدین در شهریور سال ۵۰؛ رژیم شاه زیر فشارهای بینالمللی؛ مجبور شد برای مجاهدین یک دادگاه علنی با حضور خبرنگاران خارجی ترتیب بدهد. در این دادگاه هفت نفر از کادرهای مجاهدین که علی میهندوست هم یکی از آنها بود؛ محاکمه شدند. در این دادگاه که از دی ماه ۵۰ شروع شد علی میهندوست و سایر زندانیان از آرمانهای خود دفاع کردند که روزنامههای رژیم شاه برخی از نکات آنرا منعکس کردند.<ref name=":1">سایت مجاهدین - گرامی باد خاطره شهیدان مرکزیت مجاهدین در30فروردین 51</ref> | ||
علی | علی میهندوست در دادگاه ضمن دفاع از ایدئولوژی و اهداف سازمان گفته بود: <blockquote>«ما پذیرفتهایم که تنها با فداکردن جان خود می توانیم در این راه قدم برداریم. ما دانستهایم که نهضت قربانیهای فراوان میطلبد و خود آمادایم که از اولین قربانیان آن باشیم…» </blockquote>او می گفت: <blockquote>«وظیفه هر انقلابی این است که در هر لحظه موقعیت و محل دقیق خود را در صفحه مختصات نبرد و در میدان مبارزه تعیین کرده و از آن طریق درجه صلاحیت و قدرت خود را در قبال مسئولیتها تعیین کرده و سپس با تمام نیرو و امکانات خود به انجام مسئولیت بپردازد و بداند که فقط در حین عمل و کار جمعی است که جنبه های مثبت فرد رشد یافته و جنبه های منفی از میان می روند.»<ref name=":0" /></blockquote>در دادگاه یکبار او به دادستان گفت که «اگر اسلحه داشتم، تو را میکشتم.»<ref name=":0" /> | ||
در دادگاه یکبار او به دادستان گفت که | |||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
در روز | در روز ۳۰فروردین ۱۳۵۱ علی میهندوست همراه با سه تن دیگر ازاعضاء مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران؛ در میدان چیتگر تیرباران شدند.<ref name=":1" /> | ||
== منابع == | |||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۴
علی میهندوست | |
---|---|
از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران | |
تاریخ تولد | ۱۳۲۴ |
تاریخ مرگ | ۳۰ فروردین ۱۳۵۱ |
مذهب | اسلام |
ملیت | ایرانی |
علی میهندوست، (زاده:۱۳۲۴ - تیر باران :۳۰ فروردین ۱۳۵۱ )وی در سال ۱۳۲۴ در يک خانواده مذهبی در قزوين متولد شد. او که تنها فرزند خانواده بود، از همان اوان نوجوانی به فعاليتهای مذهبی روی آورد و با آثار زنده ياد مهندس بازرگان آشنا شد. پس از پايان دوره متوسطه به تهران آمد و به عنوان دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه مشغول به تحصيل شد. [۱]
عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران
علی میهندوست در نيمه دوم سال ۱۳۴۴ توسط ناصر صادق به جلسات مطالعاتی مجاهدين دعوت و در سال ۱۳۴۵ به عضويت سازمان در آمد. در سال ۱۳۴۸ و همزمان با تشکيل (گروه ايدئولوژی)، به عنوان عضو فعال اين گروه، مسئوليت نگارش کتاب تکامل – کتاب دوم ايدئولوژی- را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۴۹ وارد کادر مرکزی مجاهدين شد و چندی نيز مسئوليت شاخههای اصفهان و مشهد را عهدهدار بود.[۱]
دستگیری و دوران زندان
پس از ضربه اول شهریور ۱۳۵۰، علی میهندوست توسط ساواک شناسایی شد و مدتی نیز متواری بود تا سرانجام در مهرماه ۱۳۵۰ ساواک او را در یکی از پایگاهها بازداشت کرد.[۱]
دفاعیات علی میهندوست در دادگاه
شش ماه بعد از یورش وسیع ساواگ شاه به پایگاههای مجاهدین در شهریور سال ۵۰؛ رژیم شاه زیر فشارهای بینالمللی؛ مجبور شد برای مجاهدین یک دادگاه علنی با حضور خبرنگاران خارجی ترتیب بدهد. در این دادگاه هفت نفر از کادرهای مجاهدین که علی میهندوست هم یکی از آنها بود؛ محاکمه شدند. در این دادگاه که از دی ماه ۵۰ شروع شد علی میهندوست و سایر زندانیان از آرمانهای خود دفاع کردند که روزنامههای رژیم شاه برخی از نکات آنرا منعکس کردند.[۲]
علی میهندوست در دادگاه ضمن دفاع از ایدئولوژی و اهداف سازمان گفته بود:
«ما پذیرفتهایم که تنها با فداکردن جان خود می توانیم در این راه قدم برداریم. ما دانستهایم که نهضت قربانیهای فراوان میطلبد و خود آمادایم که از اولین قربانیان آن باشیم…»
او می گفت:
«وظیفه هر انقلابی این است که در هر لحظه موقعیت و محل دقیق خود را در صفحه مختصات نبرد و در میدان مبارزه تعیین کرده و از آن طریق درجه صلاحیت و قدرت خود را در قبال مسئولیتها تعیین کرده و سپس با تمام نیرو و امکانات خود به انجام مسئولیت بپردازد و بداند که فقط در حین عمل و کار جمعی است که جنبه های مثبت فرد رشد یافته و جنبه های منفی از میان می روند.»[۱]
در دادگاه یکبار او به دادستان گفت که «اگر اسلحه داشتم، تو را میکشتم.»[۱]
درگذشت
در روز ۳۰فروردین ۱۳۵۱ علی میهندوست همراه با سه تن دیگر ازاعضاء مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران؛ در میدان چیتگر تیرباران شدند.[۲]