کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<noinclude>
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان ۲          =
| نام              =برتولت برشت
| تصویر            =برتولت برشت.JPG
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = دهم فوریه‌ی سال ۱۸۹۸
| زادگاه            = آگسبورگ در ایالت بایرن آلمان
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        = ۱۴ اوت سال ۱۹۵۶
| مکان مرگ          =آلمان شرقی
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ          =سکته قلبی
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = آلمان، فرانسه، آمریکا، آلمان شرقی
| ملیت              =آلمانی
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            = 
| دانشگاه          =
| پیشه              =
| سال‌های فعالیت    =۱۹۱۹ تا ۱۹۵۶
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    = هنرمندان و مردم آلمان و جهان
| نقش‌های برجسته    = نوآوری در ارائه نمایش‌نامه‌های سیاسی و اجتماعی
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =مارکس، انگلس، لنین
| تأثیرپذیرفتگان    =کلیه‌ی احزاب مارکسیست لنینست
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =سوسیال دموکراسی
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =
| مذهب              =
| اتهام            =
| مجازات            =
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =مارکسیسم لنینیسم
| آثار              =
| همسر              =
| شریک زندگی        =
| فرزندان          =
| والدین            =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
}}


{{ستون سری‌های سیاسی
'''اویگن برتولت فریدریش برشت،''' (Eugen Berthold Friedrich Brecht) زاده‌ی دهم فوریه ۱۸۹۸ در آگسبورگ آلمان، نویسنده‌ی انقلابی چپ، نخستین تلاش‌های ادبی وی به‌صورت شعر و نمایشنامه در سال‌های تحصیل در دبیرستان و پانزده‌سالگی بود. برشت در سال ۱۹۱۷ به تحصیل فلسفه در دانشگاه مونیخ پرداخت، اما یک‌ترم بعد رشته‌ی تحصیلی خود را به پزشکی تغییر داد. مدت کوتاهی پس‌ازآن، در جریان ناآرامی‌های انقلاب ۱۹۱۸ آلمان، از تحصیل دست کشید و به‌عنوان بهیار به خدمت سربازی رفت. برشت از سال ۱۹۱۷ وارد رابطه‌ای عاطفی با پائولا شد که حاصل آن پسری بنام فرانک بود که در جریان جنگ جهانی دوم در جبهه‌ی شرقی حین جنگ بنفع نازی‌ها کشته شد.<ref>[https://taaghche.com/author/%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%B4%D8%AA سایت طاقچه بیوگرافی برشت]</ref>
|  نام            =
| نام دیگر      =
| نشان          =
| توضیح نشان    =
| تصویر          = پرچم اوکراین.jpg
| توضیح تصویر    = پرچم کشور اوکراین
| title = {{Hlist|[[کشور اوکراین]]}}
| headingstyle = line-height:1.3em;
| contentstyle = text-align: ;


| heading1 = پایتخت
در همین سال‌هاست که او عقاید سوسیالیستی پیدا کرد. سال‌های ۱۹۲۲ و ۲۳ دو نمایشنامه "بال" و "آوای طبل‌ها" از او بر صحنه رفت و با اقبال مردم سبب شهرت او شد و تئاتر مونیخ نیز با او قرارداد همکاری بست و برشت شغلی ثابت یافت. سال ۱۹۲۴ به برلین نقل مکان کرد و دوران شکوفایی برشت در تئاتر برلین آغاز شد.
| content1 =
{{فهرست یک‌دست}}
* کیف
۴۹° شمالی ۳۲° شرقی


{{پایان فهرست یک‌دست}}
سال ۱۹۳۴ با روی کارآمدن نازی‌ها او شبانه از آلمان گریخت و به دانمارک رفت. با آغاز جنگ جهانی دوم ناچار شد به استهکلم برود و در ادامه به هلسینکی و مسکو رفت و سرانجام سر از کالیفرنیای آمریکا درآورد.


| heading2 = حکومت
سال ۱۹۴۷ به‌دلیل فعالیت‌های کمونیستی مورد سوءظن کمیته‌ی فعالیت‌های ضد آمریکایی قرار گرفت و بازجویی شد. فردای بازجویی او آمریکا را ترک کرد و به زوریخ رفت و پس از رد درخواست تابعیت از طرف دولت اتریش به آلمان شرقی رفت و تا پایان عمر در برلین شرقی زندگی کرد.<ref>[https://www.ketabrah.ir/author/29534-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%B4%D8%AA سایت کتابراه زندگینامه برتولت برشت]</ref>
| content2style = font-style:italic;<!--(most are non-English terms)-->
| content2 = {{فهرست یک‌دست}}
<!--(Alphabetical by linktext:)-->
* {{Noitalic|[[• رئیس‌جمهور]]}}
* [[ولادیمیر زلنسکی]]
* [[• نخست‌وزیر]]
* [[دنیز شمیهال]]
* [[• رئیس مجلس]]
* [[روسلان استفانچوک]]


{{پایان فهرست یک‌دست}}
از کتاب‌‌ها و نمایشنامه‌های بسیار برشت می‌توان به "دایره گچی قفقازی"، "ترس و نکبت رایش سوم"، "دکان نانوایی" "زندگی گالیله" اشاره کرد.


| heading3 = زبانهای رسمی
برشت در این ایام طرفدار جناح چپ سوسیال‌ دمکراسی آلمان و در شهر آگسبورگ عضو شورای کارگران و سربازان بود. سرانجام در شامگاه ۱۴ آگوست ۱۹۵۶ به علت بیماری قلبی مزمن درگذشت و در گورستان برلین میته دفن گردید.
| content3 =
{{فهرست یک‌دست}}
* [[اوکراینی]]
* [[بلاروسی]]
* [[بلغاری]]
* [[تاتاری]]
* [[گاگائوزی]]
* [[روسی]]
* [[عبری]]
* [[مجارستانی]]
* [[رومانیایی]]
* [[لهستانی]]
* [[اسلواکی]]
{{پایان فهرست یک‌دست}}


| heading4 = مساحت
برتولت برشت، بیش از یک قرن در صدر مکتب ادبی سوسیالیسم و کمونیسم قرار دارد و بعنوان یکی از بزرگترین کارگردانان صاحب سبک دنیا در تئاتر شناخته می‌شود.
| content4 =
{{فهرست یک‌دست}}
• کل
۶۰۳٬۶۲۸ کیلومتر مربع (۲۳۳٬۰۶۲ مایل مربع) (۴۵م)
• آبها (٪)
۷


{{پایان فهرست یک‌دست}}
== تاریخچه زندگی برتولت برشت ==
اویگن برتولد برشت، متولد دهم فوریه ۱۸۹۸ در خانواده‌‌ای مرفه در آگسبورگ آلمان، پدرش کاتولیک و کارمند کارخانه کاغذسازی بود که بعدها مدیرعامل آنجا شد. مادرش پروتستان و مذهبی بود که به همراه مادربزرگ برشت روی او در کودکی تاثیر زیادی داشت. به همین دلیل وی با کتاب مقدس در همان زمان آشنا شد که بعدها در قلم وی تاثیر گذاشت.


| heading5 = جمعیت
در ۱۶ سالگی برتولت برشت جنگ جهانی اول آغاز شد، این جنگ ابتدا روی وی تاثیر هیجانی داشت اما با دیدن هم‌نسلان مجروح و خونینش مقاله‌ای بر ضد جنگ نوشت که تا آستانه اخراج از مدرسه پیش‌ رفت. سال ۱۹۱۷ به توصیه پدرش دوره‌ی پزشکی دانشگاه مونیخ را آغاز کرد تا با این بهانه از جنگ دور بماند. در همین ایام درام را نزد آرتور کوتشر آموخت و پس از بازگشت به آکسبورگ در سال ۱۹۱۸ به ارتش فرا‌خوانده شد. و بعنوان نیروی امدادگر وارد میادین جنگ شد اما جنگ یک ماه بعد تمام شد. حین جنگ، در بیمارستان‌های ارتش از مشاهده اوضاع دردناک و محیط خفقان‌آور بیمارستان صحرایی تجربه تلخی بدست آورد و هر گونه احساس ناسیونالیستی را نادر و دروغین خواند و صاحب روحی پرخاشگر شد.<ref>[https://mohamadrezateimouri.com/biography-of-bertolt-brecht/ وبلاگ محمدرضا تیموری]</ref>
| content5 = <div class="wraplinks"><!--Chronological:-->
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |''[[• برآورد سال  ۲۰۲۲ ـ‌‌۴۳٬۷۳۰٬۰۰۶ نفر]]}}
* {{Longlink|style=line-height:1.15em; |'' تراکم
۷۳٫۸ بر کیلومتر مربع (۱۹۱٫۱ بر مایل مربع) (۱۱۵م)}}


</div>
در سال ۱۹۱۹ در انقلاب دموكراتيك شرکت کرد که آن نیز دچار شکست شد . شکست این نهضت و پریشانی محیط بعد ازجنگ به برشت خشونت کلام و نیش‌خند تند و تیزی بخشید که در اولین اشعارش پیدا شد. در این مدت به سرودن شعر پرداخت وشعرهای خود را همراه با نواختن گیتار می‌خواند. این اشعار بعدها در اولین دیوان تغزلی برشت با عنوان کتاب دعای خانگی آماده شد، شامل پنجاه موعظه که در ۱۹۲۷ منتشر شد.
}}<noinclude>
'''زلزله خوی،''' ۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۴۴ دقیقه زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۵.۹ ریشتر شهرستان خوی را لرزاند. این زلزله بدنبال زمین لرزه ۵/۴ ریشتری


۲۸ دیماه در عمق ۱۲ کیلومتری زمین، در شهرستان خوی بود که باعث مصدومیت ۱۲۰ نفر و خسارت به منازل مسکونی شده بود. در ساعات اولیه حداقل سه نفر جان‌باخته و بیش از هزار نفر مصدوم شدند. همچنین بیش از سه هزار واحد مسکونی در شرایط برف و بوران آسیب دیدند و هزاران نفر بی‌خانمان شدند.<ref>[https://www.aa.com.tr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8-%D8%A8%D9%87-3-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88%D8%A7%D8%AD%D8%AF-%D9%85%D8%B3%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%AE%D9%88%DB%8C/2802191 سایت خبرگزاری آناتولی]</ref>
بعد از آن برشت به نمایشنامه‌نویسی مشغول شد که آنها نیزحاصل روح مضطرب و سرشار از عصيان او بود. در بیست سالگی نمایشنامه معروف خود بعل را نوشت. بعل خدای اساطیری شرقی بود و مظهر قساوت که بعضی از صفات نویسنده را مانند بی‌اعتنائی به قراردادهای کهن اخلاقی و اجتماعی آشکار می‌کرد. دومین نمایشنامه برشت آوای طبل‌ها در شب در ۱۹۱۹ نوشته شد.


این زلزله در ۱۶ کیلومتری خوی، ۳۳ کیلومتری قطور و ۳۵ کیلومتری زرآباد در استان آذربایجان غربی رخ داده و طول جغرافیایی آن ۴۴.۷۷۱ درجه شرقی و عرض جغرافیایی آن ۳۸.۵۵۸ درجه شمالی بوده است.<ref>[https://www.imna.ir/news/639019/%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D8%AE%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%84%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86%D8%AF خبرگزاری ایمنا]</ref>
آوای طبلها در شب در ۱۹۲۲ در مونیخ روی صحنه رفت و به دریافت جایزه کلایست نائل شد نمایشنامه در جنگل شهرها در ۱۹۲۳ در مونیخ اجراشد. موضوع آن تلاش دو انسان است برای نزديك شدن به یکدیگر، تلاشی چون پیکاری سخت که خاصل آن نابودی دو طرف است.


== زلزله چیست؟ ==
برتولت برشت در ۱۹۲۴ در برلین ساکن شد و در رمینه: تئاتر، اپرا، شعر، داستان کوتاه، مقاله و نقد هنری به فعالیت پرداخت و در تئاتر آلمان به عنوان مشاور ادبی مشغول شد. با فلسفه مارکس آشنا شد و درباره تئاتر سیاسی تجربه‌هائی بدست آورد و با موسیقی‌دانانی چون کورت وایل همکاری خود را آغاز کرد.
کره زمین سه لایه‌‌ی اصلی دارد که به ترتیب پوسته، جبه یا گوشته و هسته نام دارند. پوسته لایه‌ی بیرونی است که در کف اقیانوس بین پنج تا ده کیلومتر و در خشکی سی تا پنجاه کیلومتر قطر دارد. این لایه سخت است و از سنگ تشکیل شده‌است که یک درصد از حجم کل کره زمین را در بر‌می‌گیرد.


گوشته قسمت درونی‌تر لایه‌ی زمین است که نرمتر و غلیظ و چسبان است و ۸۵ درصد از حجم زمین را تشکیل می‌دهد. درونی‌ترین قسمت زمین هسته‌ی آن است که از آهن و نیکل مذاب تشکیل شده است و کارکرد قطب‌های مغناطیسی به همین دلیل است.
نمایشنامه آدم آدم است را در ۱۹۲۶ بر صحنه آورد که در آن اولین بار موضوع تغییر و تحول بشر را مطرح کرده بود، تحول شخصیت آدمی بود. برشت معتقد است که همه چیز در جهان دگرگون می‌شود و هیچ شخصیتی ثابت نمی‌ماند. آدم آدم است نخستین نمایشنامه‌ای است که برشت به وسیله آن مستقیما با تماشاگر ارتباط برقرار می‌کند. برش در این نمایشنامه از حکومت‌های امپراتوری و جامعه سرمایه‌داری هجو تندی ساخته است. در ۱۹۲۶ اپرای سه پولی در برلین به نمایش درآمد که کورت وایل آهنگ آن را ساخته بود.


=== گسل چیست؟ ===
این نمایشنامه اقتباسی بود از «اپرای گدا» اثر جان کی که پیروزی بزرگی در آلمان و خارج از آن بدست آورد و موجب شهرت جهانی برشت شد. قهرمان نمایشنامه فردی است به نام مکی مسر که برای موفقیت در هر کار، اگر چه کارهای ناشایست باشد، هشیاری و تیز بینی را شرط اصلی می‌داند. پس با بزرگان می‌نشیند، بزرگی می‌آموزد و خود را از هر جهت آماده می‌سازد، آنگاه با موقع‌شناسی و زیرکی به دزدی و جنایت دست می‌زند، بی آنکه هرگز در حین عمل دیده شود، در اخر نیز که گرفتار می‌شود و محکوم به اعدام می‌شود، در آخرین لحظه از طرف ملکه انگلستان بخشوده می‌شود.
پوسته‌ی زمین از صفحاتی تشکیل شده که به آن صفحات تکتونیکی می‌گویند که در طول میلیون‌ها سال گاه از هم دور و گاه نزدیک می‌شوند و تشکیل قاره‌ها هم به همین صورت بوده است. محلی تلاقی این صفحات را در اصطلاح زمین‌شناسی گسل می‌نامند.دو صفحه که به هم نزدیک شده و برخورد می‌کنند در محل برخورد چین‌خوردگی بوجود می‌آید که به آن کوه می‌گویند، کوه هیمالیا محصول چنین برخوردی است.


گاهی یکی از صفحات بالای صفحه دیگر قرار می‌گیرد و گاهی هم صفحات در کنار هم در جهت عکس هم حرکت می‌کنند. این حرکت‌های پوسته چون در ابعاد عظیمی انجام می‌شود منجر به آزاد شدن انرژی بسیار زیادی می‌شود که به آن زلزله می‌گویند.<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/science-50348102 سایت بی بی سی فارسی]</ref>
برتولت برشت در این اپرا تحت تأثیر فرانسوا ويون شاعر فرانسوی قرار گرفته و موسیقی نیز در توفیق آن سهم مهمی داشته است. در۱۹۲۷ برشت و وایل در جشنواره بادن کمدی موزیکال ماهاگونی را عرضه کردند و در ۱۹۳۰ آن را توسعه داده و در سه پرده با عنوان عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی بر صحنه آوردند.


=== پس‌لرزه چیست؟ ===
این نمایشنامه بحران اقتصادی اروپا را در آن زمان و قدرت شیطانی پول را نشان می‌دهد. برشت در ۱۹۲۸ با هلنه وایگل، هنر پیشه اتریشی ازدواج کرد که پیوسته برای او همسری دلسوز و فداکار بود. از ۱۹۲۹ برشت به جریان مارکسیسم نزديك شد و از آن برای خلق يك رشته نمایشنامه‌های آموزشی و ارشادی الهام گرفت. این نمایشنامه‌ها اغلب کوتاه و تك پرده‌ای بود و بر حسب سن شاگردان مورد نظر نویسنده تغییر می‌کرد، شاگردانی که بر حسب تصادف ممکن بود جزو بازیگران یا تماشاگران باشند.
پس از هر زلزله مستمر از زمین انرژی آزاد می‌شود اما شدت آن بتدریج کم می‌شود که گاهی تا دو سال ادامه دارد که به آن پس‌لرزه می‌گویند.<ref name=":0" />


=== کانون زلزله چیست؟ ===
برتولت برشت پس از آن با کمک دوستان و همسرش گروهی نمایشی تشکیل داد که هدفش به اجرا در آوردن آثار شخصی او به دلخواه بود و او خود می‌توانست در عین حال نویسنده و کارگردان و مربی گروه باشد. نخستین بار از داستان «مادر» اثر ماکسيم گورکی اقتباسی آزاد کرد که نمایش آن چندین بار از طرف مقامات سانسور قطع گردید.


هر زمین‌لرزه‌ای دارای یک مرکزی برای آزاد شدن انرژی است که به آن کانون زلزله می‌گویند. این مرکز اگر در عمقی کمتر از ۷۰ متر باشد به آن کم‌عمق می‌گویند و اگر تا عمق ۳۰۰ کیلومتر باشد عمق متوسط و اگر تا ۸۰۰ کیلومتر باشد عمیق می‌گویند.<ref name=":0" />
برشت به سبب روش ضد نازی و ضد هیتلری در ۱۹۳۳، ناچار به ترک وطن شد. آثارش در آلمان سوزانده شد و تابعیت آلمانی او گرفته شد. در این میان برشت بهترین آثارش را در یك سلسله مجموعه نمایشی با عنوان کلی تحقیقات، منتشر کرد. بعد از خروج از آلمان، ابتدا به فرانسه رفت و در آنجا نمایشنامه تفنگ‌های ننه‌کارار را نوشت که نمایشنامه‌ای تک پرده‌ای بود برای داوطلبان آلمانی جنگ اسپانیا، پس از فرانسه، برشت به دانمارك رفت و زندگی فعالانه‌ای در سیاست شروع کرد، با مهاجران آلمانی رابطه ایجاد کرد و از وضع داخلی کشورش اطلاعاتی بدست آورد.


=== سونامی چیست؟ ===
==ابعاد شخصیت برتولت برشت==
اگر کانون زلزله در زیر اقیانوس‌ها باشد امواجی را رو به ساحل تولید می‌کند که به آن سونامی می‌گویند، مانند زلزله در اقیانوس هند و سونامی سال 2004 در اندونزی، این زلزله مرگبارترین زلزله جهان در قرن بیست و یکم بود که موجب مرگ بیش از ۲۲۰۰۰۰ نفر شد، قدرت این زمین‌لرزه ۹.۱ ریشتر بود که به عنوان شدیدترین زلزله جهان ثبت شد. دامنه‌ی این سونامی از اندونزی تا سواحل آفریقا را  در برگرفت.
روی هم رفته این آثار برشت را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد: در دوره اول آثار برشت پرجلوه و سرشار از واقعیت بود و در مجموع به طور خارق‌العاده غنی، مانند ترانه‌ها، منظومه‌ها، حكايت‌ها، تفسيرها و حرکات نمایشی به معنی خاص بودند. در دوره دوم، دهه سی، برشت به نمایشنامه‌های آموزشی مشغول بود که حالتی جدی و خشک‌تر داشت، با عمق بسیار در اصول عقاید و اندیشه‌ها همراه بود. دوره سوم، دوره ادغام نظریه‌ها و فرضیه‌هاست که در شاهکارهای بزرگش نمودار می‌گردد، شاهکارهائی که بیشتر در کشورهای اسکاندیناوی پایان یافت.


=== واحد اندازه‌گیری زلزله ===
تئاتر برشت تئاتر مبارزه است و جنبه اصولی و ارشادی آن بر جنبه تفریحی غالب است. برشت تئاتر حماسی را جانشین تئاتر دراماتيك و سنتی کرد که هدفش برانگیختن قوه خیال تماشاگر و افسون او بوده است .
واحد اندازه‌گیری زلزله ریشتر بود اما اکنون به دلیل دقت بالاتر  از واحد بزرگی یا بزرگا (MW) استفاده می‌شود. برای اندازه‌گیری زلزله واحد دیگری است که مرکالی نام دارد و ۱۲ درجه دارد تا میزان ۷ تخریب کم است در شدت ۸ ساختمان‌های فرسوده و ضعیف فرو‌می‌ریزند و در شدت بیش از ۸ تخریب و ویرانی وسیع است.


== زلزله‌های ایران ==
برشت رابطه خود را با قوه افسونگری نمایش قطع می‌کند تا بتواند روح قضاوت و نقد را در تماشاگر به کار اندازد. در نظر برشت بهترین نمایشنامه آن نیست که پیچیدگی فراوان داشته و صحنه‌ها فقط برای آن ساخته شده باشد که در حین بازی گره به کار بیندازد و سرانجام گره‌گشائی کند، بهترین صحنه‌ها آن است که به خودی خود و جداگانه ارزشمند باشد.


از اینجاست که برشت فنون خاصی را در نمایش به کار می‌برد که بر زمینه تأثیر تغییر محیط قرار گرفته باشد و به طور مداوم قوه خیال تماشاگر را از کار بیندازد. برشت توده مردم و تماشاگر را در نمایش همراه می‌کند و از آنان مردمی منتقد و نکته بین می‌سازد، دور از هر گونه صحنه آرائی فریبنده او نمایشی را خلق می‌کند که تصویرگری نکته‌ها در آن حرف نخست را بزند.


از نظر برشت توده وسیع مردم خود واقعیت زندگی اجتماعی و سیاسی است که در تئاتر وارد می‌شود و ناچار است شعور و ادراك خود را به کار اندازد، اما باید گفت که برشت هر جا نمایش را در معرض خطر موعظه سیاسی یا اجتماعی می‌بیند، بلافاصله به آن رنگی واقع بینانه و طبیعی و ساده می‌بخشد و این قدرت ناشی از ادراك خاص او در پرداخت و فنون بازی و صحنه است که وقتی با نبوغ نویسندگی او ترکیب می‌شود، او را بزرگترین نمایشنامه‌نویس معاصر آلمان می‌کند. وی به تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۵۶ در برلین شرقی از دنیا رفت. <ref>کتاب برتولت برشت نوشته مارتین اسلین  ترجمه حسن ملکی صفحه ۱۲ تا ۱۵ </ref>


=== زلزله خوی ===
== سخنان برتولت برشت ==
۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۴۴ دقیقه زمین‌لرزه‌ای به قدرت ۵.۹ ریشتر شهرستان خوی را لرزاند. در چنین شرایطی دولت‌ها بدلیل ابعاد وسیع خرابی‌ها و نیاز ضروری به رسیدگی فوری به مجروحان و آوار‌برداری تقاضای کمک از دیگر کشورها را مطرح می‌کنند اما دولت جمهوری اسلامی پس از وقوع زلزله اعلام کرد که نیازی به کمک ندارد.


در جریان زلزله اخیر ترکیه که در ده استان رخ داد و یک شهر به طور کامل ویران شد، در ساعات اولیه ۲۸ هزار چادر توزیع شد و در پایان روز اول ۳۱ هزار نفر در کانکس‌ها سازماندهی شدند. در ۱۶ ساعت اولیه ۲۳۵ هزار نفر امداد‌رسانی شدند. همچنین دولت اردوغان تمامی هتل‌های توریستی آنتالیا را به اسکان زلزله‌زدگان اختصاس داد همچنین تغدیه زلزله‌زدگان را دولت متقبل شد و یک ناوگان هوایی کامل را به ارسال شبانه‌روزی کمک‌ها اختصاص داد. این در حالی است که لیر ترکیه بدترین شرایط تاریخی خود را تجربه می‌کند. بلیط تردد به مناطق زلزله‌زده از هر نقطه‌ی ترکیه ده لیره یعنی تقریبا صفر است. در ترکیه اینترنت پر سرعت باعث نجات بسیاری از افرادی شد که در زیر آوار بودند اما در ایران بعنوان اولین کار اینترنت را محدود یا قطع می‌کنند. در ترکیه ترافیک کاروان‌های کمک‌های مردمی باعث مسدود شدن جاده‌ها شد.
* ریشه‌ی اعتقاد، از آنجا خشک می‌شود، که بخواهند تحمیلش کنند.


در زلزله خوی پس از ده روز مردم همچنان نگران یک قرص نان و دریافت حتی یک چادر مانده‌اند. ماموران دولت جمهوری اسلامی با زدن ایست و بازرسی‌های متعدد مانع کمک‌رسانی سریع هموطنان داوطلب می‌شوند. پاسدار محسن رضایی اعلام کرد: ۸ کمپرسی به سمت خوی رفتند و ماشین‌آوار برداری هم موجود نیست، این در حالی است که قرارگاه خاتم دارای هزاران ماشین خاک‌برداری و مهندسی است.
* باید نسبت به خطاهای گذشتهٔ خود بی‌رحم بود .باید هر از گاهی حرکت را متوقف کنیم، به گذشته خود بنگریم و با ذره‌بین انتقاد به ضعف‌ها، ندانم کاری‌ها و اشتباهات بی‌رحمانه بتازیم، آن‌چنان که دشمن خوشحال گردد فکر کند ما به زمین خورده‌ایم اما به زمین خوردن ما، از زمین نیرو گرفتن است تا غول‌آسا قد برافرازیم.


بدلیل همین مشکلات نیمی از مردم زلزله‌زده‌ی خوی ناچار به مهاجرت به دیگر شهرهای مجاور شده‌اند. ۵۰ هزار نفر در خودرو‌های خود پناه گرفته‌اند. همچنین جمهوری اسلامی در خوی اقدام به بازداشت خبرنگاران محلی بدلیل اطلاع‌رسانی از و ضعیت زلزله‌زدگان کرد.
* آن‌ها کتاب قانون و نظام دارند، آن‌ها زندان و قلعه دارند، آن‌ها قضات و زندان‌بان دارند که پول هنگفت می‌گیرند و به هر کاری تن در می‌دهند، آن‌ها مطبوعات و چاپ‌خانه دارند تا با ما بستیزند و دهان‌مان را ببندند، آن‌ها کشیش و پروفسور دارند که پول هنگفت می‌گیرند به هر کاری تن در می‌دهند،به راستی باید از حقیقت چنین به هراس آیند؟
== مرگبارترین زلزله‌ها ==
* گالیله: به خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورت‌های فلکیش به دورِ زمین ناچیز ما نمی‌گردد. ساگردو: پس یعنی همه‌ی این‌ها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟  گالیله: مقصودت چیست؟  ساگردو: خدا ! خدا کجاست؟  گالیله: آن بالا نیست. همان‌طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در اینجا پیدا کنند، در زمین گیرش نمی‌آورند. ساگردو: پس خدا کجاست؟  گالیله: من که در الهیات کار نکرده‌ام. من ریاضیدانم.  ساگردو: قبل از هر چیز تو آدمی. و من از تو می‌پرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟  «گالیله: یا در ما یا هیچ‌جا»
* حقیقت بزرگ عصر ما (که تنها شناخت آن کافی نیست، اما بدون شناخت آن نمی‌توان هیچ حقیقت مهم دیگری را یافت) این است که قاره ما در بربریت فرو می‌رود، زیرا مناسبات مالکیت بر وسایل تولید با خشونت قابل دوام است. چه فایده دارد با شهامت چیزی بنویسیم که این نتیجه از آن ناشی شود که وضعیتی که در آن فرو می‌رویم بربریت است (چیزی که حقیقت دارد)، اگر که روشن نباشد که چرا ما در این موقعیت قرار گرفته‌ایم؟


...هرکس که امروز بخواهد با دروغ و جهالت مبارزه کند و به «بیان» حقیقت دست یازد، باید اقلاً بر پنج مشکل چیره شود. باید شهامت «بیان» حقیقت را داشته باشد، حتی اگر همه‌جا سرکوب شود. باید از درایت شناخت حقیقت برخوردار باشد، حتی اگر در همه‌جا بر آن سرپوش گذاشته شود. باید هنر به کار بردن حقیقت را به‌عنوان یک سلاح داشته باشد؛ و توان شناخت وانتخاب کسانی که حقیقت در دستانشان مؤثر واقع می‌شود؛ و همچنین تدبیر و زرنگی لازم برای این‌که حقیقت را در میان آنان ترویج کند. این دشواری‌ها برای کسانی که تحت شرایط فاشیسم می‌نویسند عظیمند؛ اما برای آن‌هایی هم که تحت تعقیب یا در حال فرارند و حتی برای کسانی نیز که در کشورهای آزاد بورژوایی می‌نویسند وجود دارند.


زلزله هاییتی، 2010
==آثار برتولت برشت==


یکی دیگر از مرگبارترین زلزله‌های جهان، در 12 ژانویه سال 2010، زلزله‌ای 7 ریشتری هاییتی را لرزاند. کشوری که فقیرترین کشور منطقه خود به حساب می‌آید. مرکز زلزله در 25 کیلومتری پایتخت و بزرگترین شهر هاییتی یعنی پورتوپرنس بود. هاییتی از قرن هجدهم زلزله‌ای به این شدت را تجربه نکرده بود. حتی پس‌لرزه‌های این زمین‌لرزه هم شدید بودند. وقتی بالاخره، زمین زیر پای مردم هاییتی از لرزش ایستاد، 160 هزار نفر مرده بودند. آماری که به گفته برخی، بسیار پایین‌تر از حقیقتی است که مردم با آن مواجه بودند. بعد از زلزله مردگان با عجله دفن شدند تا پاکسازی و بازسازی‌ها سریع‌تر آغاز شود و به همین دلیل، آمار درستی از تعداد قربانیان به دست نیامد.
* بعل
* آوای طبل در شب
* در جنگل شهر
* مادر
* ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی
* دایره گچی قفقازی
* زن نیک ایالت سچوان
* ننه دلاور و فرزندان او
* زندگی گالیله
* ترس و نکبت رایش سوم
* کله گردها و کله تیزها
* استثناء و قاعده                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                 
* آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
* اپرای سه پولی
* آدم آدم است
* عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی
* محاکمهٔ ژان دارک در روان
* تفنگ‌های ننه کارار
* کسب و کارهای آقای ژولیوس سزار
* گزیده اشعار برتولت برشت
* درباره‌ی تئاتر
* شویک در جنگ جهانی دوم
* نمایشنامه‌های آموزشی
* هرگز نگو هرگز
* قیل
* توران‌دخت یا کنگره توجیه‌گرها
* مرگ چزاره مالانستا
* سقراط زخمی
* آقای نخست‌وزیر


هاییتی قبل از زلزله هم منابع مالی زیادی نداشت و زمین‌لرزه باعث شد که کشور به ویرانه‌ای تبدیل شود. رعایت نکردن استاندارهای ساخت و ساز باعث شد بسیاری از ساختمان‌ها فرو بریزند و نداشتن برنامه‌ریزی برای مواجهه با بلایایی مانند زلزله، باعث شد کمک‌رسانی به موقع انجام نشود. در زمان زلزله، پورتوپرنس هنوز با تبعات طوفانی که 2 سال پیش شهر را خراب کرده بود درگیر بود. کارشناسان تخمین زدند که زندگی 3 میلیون نفر تحت تأثیر این زمین‌لرزه قرار گرفت و 1 میلیون نفر بی‌خانمان شدند. به علاوه، ورود و توزیع کمک‌های بین‌المللی به کشور به شدت سخت بود. در نهایت به دلیل سوء مدیریت، اکثر کمک‌ها هدر رفته و مردم هاییتی تاوان آن را پس دادند.
=== '''مروری بر آثار برتولت برشت''' ===
برشت را همه به نمایشنامه‌ها و قدرت بالای او در کارگردانی تئاتر می‌شناسند. شاید اگر علاقمند تئاتر بوده باشید و در یکی از کلاس‌های مربوط به بازیگری تئاتر رفته باشید ، حتما واژه ی متد برشت به گوشتان خورده است و در باب آن چیزهای بسیاری شنیده‌اید. اما برشت، علاوه بر قدرت بالا در زمینه‌ی تئاتر، یک شاعر بی‌نظیر نیز بود. او شعرهای بسیار ماندگاری گفته است که شاید در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اما در تاریخ ادبیات جهان شعرهای بسیار ارزنده‌ای می‌باشند. در ادامه شعری از او را با هم می‌خوانیم تا با این وجه از زندگی ادبی او آشنا شویم.


در حیاط


درخت آلویی هست!


زلزله سیچوان، 2008
درختی کوچک؛


سیچوان شهری در جنوب‌غربی چین است. در 12 می سال 2008، زلزله‌ای به وسعت 7.9 ریشتر این شهر را لرزاند. زمین‌لرزه‌ای که باعث شد این کشور وارد لیست مرگبارترین زلزله‌های جهان شود. مرکز زلزله دوجانگیانگ، شهری با بیش از 660 هزار نفر جمعیت بود. بعد از اینکه زمین‌لرزه پایان یافت، تقریبا چهارپنجم مناطق درگیر کاملا ویران شدند. روستاها و شهرهای کوچک بسیاری کاملا نابود شدند. تعداد کشته‌شدگان به 87.587 نفر رسید  که 5300 مورد آن کودکان بودند. تعداد زیادی از این کودکان در زمان زلزله در مدرسه و کلاس درس بودند. نزدیک به 375 هزار نفر در نتیجه این زلزله مصدوم و میلیون‌ها نفر بی‌خانمان شدند. زمین‌لرزه باعث به وجود آمدن سیل و رانش زمین هم شد. نزدیک به 200 نفر قربانی همین رانش زمین شدند. خسارت مالی زلزله سیچوان را حدود 86 میلیارد دلار برآورد کرده‌اند.  
که کسی باورش ندارد!


دستی به او نمی‌رسد؛


نرده‌ها احاطه‌اش کرده‌اند.


== زلزله کشمیر، 2005 ==
دلش می‌خواهد رشد کند
سحرگاه 8 اکتبر سال 2005، زلزله‌ای به قدرت 7.6 ریشتر، نواحی شمالی پاکستان را لرزاند. مرکز زلزله شهر مظفرآباد بود که پایتخت کشمیرِ پاکستان است. نتیجه زلزله، بیش از 87 هزار نفر کشته، 38 هزار نفر زخمی و میلیون‌ها بی‌خانمان بود. به علاوه، حدود 780 هزار ساختمان یا کاملا نابود شدند یا دیگر قابل استفاده نبودند. این ساختمان‌ها شامل مراکز و سازمان‌های دولتی مانند مدرسه و بیمارستان هم بود.


حیوانات هم از این زلزله جان سالم به در نبردند. نزدیک به 250 هزار دام تلف شدند و 500 هزار مورد دیگر نیاز به اسکان فوری داشتند تا در سرمای زمستان تلف نشوند. دسترسی به برخی روستاها برای امدادرسانی بسیار دشوار بود چرا که جاده‌ها خراب شده بودند و نیروهای امداد نمی‌توانستند از راه زمینی به این مناطق بروند. آب و برق کل منطقه هم به طور کامل قطع بود  و چند هفته طول کشید تا مسئولین توانستند آب و برق را مجددا وصل کنند. برآورد شده که تقریبا 3.5 میلیون نفر مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر این زمین‌لرزه قرار گرفتند و کشمیر یکی از مرگبارترین زلزله‌های جهان را تجربه کرد.
درخت کوچک!


== زلزله بم، 2003 ==
آری،
ایران سرزمینی زلزله‌خیز است. در 26 دسامبر 2003، زمین‌لرزه‌ای به وسعت 6.6 ریشتر، شهر 97 هزارنفری بم را لرزاند. بیش از 26 هزار نفر جان خود را از دست دادند، هر چند که منابع غیررسمی آمار واقعی کشته‌شدگان را بسیار بالاتر از این و در حدود 43 هزار نفر اعلام کردند. زلزله تمام بیمارستان‌ها و مراکز درمانی منطقه را تخریب کرد که باعث مجروح شدن نزدیک به 30 هزار نفر شد. 75 هزار نفر بی‌خانمان شدند و بیش از 5 هزار کودک والدین و سرپرستان خود را از دست دادند. کارشناسان آمار بالای تلفات را ناشی از رعایت نکردن استاندارهای ساختمان سازی و اجرا نشدن قوانین مربوط به آن دانسته‌اند. قدرت زلزله بم در مقایسه با سایر کشورهای مطرح شده زیاد نیست اما تعداد بالای تلفات و خساراتی که به جا ماند، آن را در لیست مرگبارترین زلزله‌های جهان قرار می‌دهد.


دلش می‌خواهد رشد کند؛


== زلزله و سونامی توهوکو، 2011 ==
و برای کسی مهم نیست
در کل تاریخ ژاپن، هرگز زلزله‌ای با چنین قدرتی ثبت نشده است. 11 مارچ سال 2011، زلزله‌ای به قدرت 9 ریشتر ژاپن را لرزاند. مرکز زلزله نه در خاک ژاپن که جایی در دل اقیانوس آرام بود که 130 کیلومتر با شهر ساحلی سندای، در شمال هونشو فاصله داشت. زمین‌لرزه منجر به سونامی شد و امواجی به ارتفاع 40 متر، به سمت ژاپن یورش بردند. در نهایت، بیش از 20 هزار نفر جان خود را از دست دادند و450 هزار نفر بی‌خانمان شدند. سونامی به سایت هسته‌ای فوکوشیما دایچی آسیب زد و منطقه تحت تأثیر مواد سمی رادیواکتیو قرار گرفت. هزاران نفر مجبور شدند که خانه و تجارتشان را رها و منطقه را تخلیه کنند.


سهم اندکش از آفتاب!


== زلزله گُجرات، 2001 ==
چه کسی باور می‌کند
گجرات استانی در شمال‌غرب هند و هم‌مرز با پاکستان است. در 26 ژانویه 2001، درست همان روزی که مردم در هند روز جمهوری را جشن می‌گیرند، زمین‌لرزه‌ای گجرات را لرزاند. این زلزله 7.7 ریشتر قدرت داشت، بیش از 20 هزار نفر را به کام مرگ کشید و باعث مصدومیت 150 هزار نفر شد. صدها هزار نفر بی‌خانمان شدند که برخی بعد از گذشت یک سال همچنان در پناهگاه زندگی می‌کردند.   


آلو بودن درخت را


وقتی یک دانه آلو ندارد؟


== زلزله نپال، 2015 ==
اما تو می‌توانی؛
نپال کشور کوچکی است که بین چین و هند قرار گرفته. در 25 آوریل سال 2015، زمین‌لرزه‌ای به قدرت 7.8 ریشتر کاتماندو را لرزاند. مرکز زلزله اطراف شهر کاتماندو بود که پایتخت نپال است. بیش از 8900 نفر در این زلزله قربانی شدند. همچنین، زلزله باعث به وجود آمدن بهمن در ارتفاعات اورست شد که 19 کوهنورد را کشت و صدها کوهنورد دیگر را زخمی کرد. بیش از 600 هزار سازه در پایتخت به شدت آسیب دیدند و نابود شدند. در برآوردها، خسارت وارده را بین 5 تا 10 میلیارد دلار تخمین زدند. این بدترین زلزله نپال از سال 1934 بود، وقتی زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 8 ریشتر جان بیش از 10 هزار نفر را گرفت.


وقتی متوجه برگ‌هایش باشی!


== زلزله یوگیاکارتا، 2006 ==
شعری دیگر از برتولت برشت:
سحرگاه 26 می در سال 2006 زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 6.4 ریشتر جزیره جاوا در اندونزی را لرزاند. مرکز زلزله در 25 کیلومتری شهر یوگیاکارتا بود. این شهر یکی از پرتراکم‌ترین مناطق جهان است. بنابراین جای تعجب ندارد که تعداد تلفات بالا بود. تعداد اولیه قربانیان 3500 نفر بود اما تا آرام شدن اوضاع به 5782 نفر رسید. در کمتر از یک دقیقه، خانه‌ها، هتل‌ها و ساختمان‌های دولتی تخریب شدند و جاده‌ها و پل‌ها مسدود شدند. بعد از زلزله، رسانه‌ها از تصاویر دردناک افرادی پر بودند که سعی می‌کردند خود را به بیمارستان برسانند یا از منطقه زلزله‌زده دور شوند.   


امروز فقط حرفهای احمقانه بی‌خطرند


== زلزله و سونامی سولاوسی، 2018 ==
گره بر ابرو نداشتن، از بی‌احساسی خبر می‌دهد،
جدیدترین زلزله مرگبار قرن اخیر در 28 سپتامبر 2018 و در جزیره سولاوسیِ اندونزی رخ داد. نزدیک به 330 هزار نفر در این جزیره زندگی می‌کردند که قربانی زلزله و به دنبال آن سونامی شدند. ارتفاع موج‌های شکل گرفته در نتیجه این زلزله، به 3 متر می‌رسید. این امواج به پالو و دونگالا با بیش از 275 هزار نفر جمعیت رسید. آخرین آمار از کشته‌شدگان، رقمی برابر با 4340 نفر بود و 60 هزار نفر هم بی‌خانمان شدند.


و آنکه می‌خندد، هنوز خبر هولناک را نشنيده است.


در این مطلب، تعدادی از مرگبارترین زلزله‌های قرن اخیر را دیدید. زمین‌لرزه‌هایی که هزاران نفر را کشته و چند صد هزار نفر را مجروح و بی‌خانمان کردند. در جدول زیر می‌توانید خلاصه‌ای از آنچه گفته شد را ببینید.
اين چه زمانه ايست که


{| class="wikitable"
حرف زدن از درختان عين جنايت است
|
|محل وقوع
|سال وقوع
|قدرت
|تعداد تلفات
|-
|1.       
|اقیانوس آرام
|2004
|9.1
|227898
|-
|2.       
|هاییتی
|2010
|7.0
|160000
|-
|3.       
|سیچوان
|2008
|7.9
|87587
|-
|4.       
|کشمیر
|2005
|7.6
|87351
|-
|5.       
|بم
|2003
|6.6
|26271
|-
|6.       
|توهوکو
|2011
|9.0
|20896
|-
|7.       
|گجرات
|2001
|7.7
|20085
|-
|8.       
|نپال
|2015
|7.8
|8964
|-
|9.       
|یوگیاکارتا
|2006
|6.4
|5782
|-
|10.   
|سولاوسی
|2018
|7.5
|4340
|}


وقتی از اين همه تباهی چيزی نگفته باشيم!


کسی که آرام به راه خود می‌رود گناهکار است


https://www.worldatlas.com/articles/the-deadliest-earthquakes-in-the-21st-century.html
زيرا دوستانی که در تنگنا هستند


ديگر به او دسترس ندارند.


...


به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، 10 قوی‌ترین زلزله ثبت‌شده زمین‌لرزه 8.9 اینچ ژاپن یکی از قوی‌ترین در تاریخ است.
در دوران آشوب به شهرها آمدم


بر اساس گزارش گاردین،
زمانی که گرسنگی بيداد می‌کرد.


'''22 می 1960 ـ شیلی'''
در زمان شورش به ميان مردم آمدم


بزرگی 9.5
و به همراهشان فرياد زدم....
[[پرونده:مزار برتولت برشت.JPG|جایگزین=مزار برتولت برشت|بندانگشتی|548x548پیکسل|'''مزار برتولت برشت در گورستان میته آلمان شرقی''']]
عمری که مرا داده شده بود


بزرگترین زلزله‌ای که در تاریخ اتفاق افتاده، زلزله 9.5 ریشتری 1960 در جنوب شیلی است که ساعت 37 و 11 دقیقه بعدازظهر یک روز یکشنبه، حدود 1655 کشته، هزاران زخمی و دو میلیون بی‌خانمان بر جای گذاشت.
بر زمين چنين گذشت.


بندر پورتو سائودرا در سونامی پس از این زلزله نابود شد و آسیبی بالغ بر 550 میلیون دلار در پی داشت.
خوراکم را ميان معرکه‌ها خوردم


گفته می‌شود این زمین‌لرزه در عمق 33 کیلومتری زمین روی داد و علاوه بر وقوع سونامی و خسارات فراوان آن، باعث رانش زمین به شکل گسترده شد.
خوابم را کنار مرده‌ها خفتم


یک روز بعد آتشفشان Puyehue در ناحیه دریاچه شیلی خاکستر و مواد مذاب را تا ارتفاع 6000 متری پرتاب کرد و به مدت یک هفته آسمان منطقه خاکستری بود.
عشق را بهايی ندادم


'''28 مارس 1964 ـ پرنس ویلیام صدا، آلاسکا'''
و از طبيعت بی‌صبرانه گذشتم


بزرگی 9.2
عمری که مرا داده شده بود


خلیج آلاسکا
بر زمين چنين گذشت.


26 مارس 1964، 7 فروردین 1343، ساعت 5 و 36 دقیقه بعدازظهر، زلزله‌ای به بزرگی 9.2 ریشتر در آلاسکا به وقوع پیوست.
آهای آيندگان، شما که از دل گردابی بيرون می‌جهيد


این زلزله در عمق 23 کیلومتری زمین به وقوع پیوست و با وجود خسارات فراوان تنها 139 کشته بر جای گذاشت.
که ما را بلعيده است.


این زمین‌لرزه سونامی با موج‌هایی به ارتفاع 67 متر در پی داشت که 311 میلیون دلار خسارت در پی داشت.
وقتی از ضعف‌های ما حرف می‌زنيد


'''26 دسامبر 2004 ـ خارج از ساحل غربی سوماترا شمالی'''
از زمانه سخت ما هم چيزی بگوييد.


بزرگی 9.1
به ياد آوريد که ما بيش از کفش‌هامان کشور عوض کرديم.


مرگبارترین سونامی در تاریخ که در 14 کشور در سراسر آسیا و شرق آفریقا احساس شد، مربوط به زمین‌لرزه 9.1 ریشتری جزیره سوامترا اندونزی بود.
و نوميدانه ميدان‌های جنگ طبقاتی را پشت سر گذاشتيم،


یکی از مرگ‌بارترین زلزله‌های تاریخ در نزدیکی جزیره سوماترای اندونزی به وقوع پیوست. زلزله‌ صبح روز 26 دسامبر 2004، 6 دی 1383 رخ داد.
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.


این زلزله در عمق 30 کیلومتری زمین روی داد که علاوه بر ویرانی‌های خود، سونامی وحشتناکی را ایجاد کرد که باعث ایجاد خسارت به 14 کشور شد.
==منابع==


ارتفاع امواج ایجادشده در پی این سونامی به 50 متر هم می‌رسید.
<references />
 
این زلزله باعث کشته شدن نزدیک به 230 هزار نفر و بی‌خانمان شدن نزدیک به یک میلیون و 700 هزار نفر شد.
 
'''در این رابطه بخوانید: تاریخچه زلزله‌های مرگبار قرن گذشته'''
 
'''4 نوامبر 1952 ـ کامچاتکا'''
 
بزرگی 9
 
زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 9 ریشتر در مقیاس امواج درونی زمین ریشتر در 4 نوامبر 1952، 13 آبان 1331، ساعت 4 بعدازظهر کامچاتکا را لرزاند.
 
زلزله اصلی در 130 کیلومتری کامچاتکا و در عمق 45 کیلومتری زمین روی‌داد اما سونامی پس از زلزله، بسیار مرگ‌بارتر از خود زلزله بود.
 
موج‌هایی که این سونامی ایجاد کرد تا ارتفاع 18 متر هم رسید.
 
در آن زمان «کامچاتکا» فقط 6 هزار نفر جمعیت داشت که نزدیک به نیمی از این جمعیت، یعنی 2336 نفر بر اثر این زلزله کشته شدند.
 
'''13 اوت 1868 ـ آریکا، پرو (اکنون بخشی از شیلی است)'''
 
بزرگی 9
 
نیروی سونامی ایجاد شده در پی این زمین‌لرزه حتی در سواحل هاوایی نیز احساس شد و شهری در منطقه «آرکیپا» (Arequipa) در آمریکای جنوبی را نابود کرد.
 
دست‌کم 25000 نفر در این منطقه جان خود را از دست دادند.
 
چهار ساعت پس از شوک اول ناشی از زلزله، امواجی به اندازه 16 متر سواحل شیلی را در نوردیدند.
 
'''26 ژانویه 1700 ـ ساحل شمالی اقیانوس آرام آمریکا'''
 
بزرگی 9 (برآورد شده)
 
تنها مورد از زمین‌لرزه‌های مربوط به آمریکای شمالی در نزدیکی جزیره ونکوور رخ داد که نشان می‌دهد جامعه بزرگ خلیج «پیکانا» توسط یک موج بزرگ پاک شده است.
 
این زلزله در اقیانوس آرام و نزدیکی سواحل غربی مشترک آمریکا و کانادا رخ داد.
 
در ارتباط با آمار خسارت جانی و مالی این فاجعه آمار دقیقی نیست اما گزارش‌هایی در این مورد وجود دارد که دهکده‌های ژاپن و مناطق مسکونی در غرب آمریکا کاملاً زیر آب رفتند.
 
'''27 فوریه 2010 ـ خاموش Bio-Bio، شیلی'''
 
بزرگی 8.8
 
در 27 فوریه 2010، 8 اسفند 88، زلزله‌ای به بزرگی 8.8 ریشتر شهر «کنسپسیون» شیلی را لرزاند. این زلزله در عمق 35 کیلومتری زمین رخ داد و باعث ایجاد سونامی شد.
 
سونامی ناشی از این زلزله آن‌قدر شدید بود که مقامات 53 کشور مجبور به اعلام خطر بروز سونامی شدند.
 
زلزله با وجود استحکامات خوب ساختمانی در شیلی، حدود 700 کشته برجای گذاشت.
 
'''13 ژانویه 1906 ـ ساحل اکوادور'''
 
بزرگی 8.8
 
در پی این زلزله 8.8 ریشتری که در حدود 107 سال پیش در مرز کلمبیا و اکوادور اتفاق افتاد، حدود 1500 نفر کشته و حدود 5000 نفر زخمی شدند و سونامی بزرگی سراسر اقیانوس آرام را در نوردید.
 
'''1 نوامبر 1755 ـ لیسبون'''
 
بزرگی 8.7
 
این زمین‌لرزه تقریباً کل لیسبون را تخریب کرد و یک چهارم جمعیت این شهر را از بین برد؛ در پی این زلزله که در شمال آفریقا، فرانسه و شمال ایتالیا نیز احساس شد سونامی و آتش‌سوزی رخ داد.
 
«ولتر» شاعر معروف یک شعر در مورد زلزله نوشت و آن را فاجعه دانست.
 
'''15 اوت 1950 ـ آسام تبت'''
 
بزرگی 8.6
 
زلزله آسام تبت در 15 اوت 1950، 24 مرداد 1329، با قدرتی در حدود 8.7 ریشتر در عمق 15 کیلومتری زمین روی داد.
 
این زلزله که مرکز آن در رشته‌کوه‌های هیمالیا بود، با وجود کوهستانی بودن و کم‌جمعیت بودن منطقه، حدود 4800 کشته برجای گذاشت.
 
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/08/23/1572795/10-%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87-%D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86
 
== منابع ==
<references /> ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۹

برتولت برشت
برتولت برشت.JPG
زادروزدهم فوریه‌ی سال ۱۸۹۸
آگسبورگ در ایالت بایرن آلمان
درگذشت۱۴ اوت سال ۱۹۵۶
آلمان شرقی
علت مرگسکته قلبی
محل زندگیآلمان، فرانسه، آمریکا، آلمان شرقی
ملیتآلمانی
سال‌های فعالیت۱۹۱۹ تا ۱۹۵۶
شناخته‌شده برایهنرمندان و مردم آلمان و جهان
نقش‌های برجستهنوآوری در ارائه نمایش‌نامه‌های سیاسی و اجتماعی
تأثیرگذارانمارکس، انگلس، لنین
تأثیرپذیرفتگانکلیه‌ی احزاب مارکسیست لنینست
جنبشسوسیال دموکراسی
مکتبمارکسیسم لنینیسم

اویگن برتولت فریدریش برشت، (Eugen Berthold Friedrich Brecht) زاده‌ی دهم فوریه ۱۸۹۸ در آگسبورگ آلمان، نویسنده‌ی انقلابی چپ، نخستین تلاش‌های ادبی وی به‌صورت شعر و نمایشنامه در سال‌های تحصیل در دبیرستان و پانزده‌سالگی بود. برشت در سال ۱۹۱۷ به تحصیل فلسفه در دانشگاه مونیخ پرداخت، اما یک‌ترم بعد رشته‌ی تحصیلی خود را به پزشکی تغییر داد. مدت کوتاهی پس‌ازآن، در جریان ناآرامی‌های انقلاب ۱۹۱۸ آلمان، از تحصیل دست کشید و به‌عنوان بهیار به خدمت سربازی رفت. برشت از سال ۱۹۱۷ وارد رابطه‌ای عاطفی با پائولا شد که حاصل آن پسری بنام فرانک بود که در جریان جنگ جهانی دوم در جبهه‌ی شرقی حین جنگ بنفع نازی‌ها کشته شد.[۱]

در همین سال‌هاست که او عقاید سوسیالیستی پیدا کرد. سال‌های ۱۹۲۲ و ۲۳ دو نمایشنامه "بال" و "آوای طبل‌ها" از او بر صحنه رفت و با اقبال مردم سبب شهرت او شد و تئاتر مونیخ نیز با او قرارداد همکاری بست و برشت شغلی ثابت یافت. سال ۱۹۲۴ به برلین نقل مکان کرد و دوران شکوفایی برشت در تئاتر برلین آغاز شد.

سال ۱۹۳۴ با روی کارآمدن نازی‌ها او شبانه از آلمان گریخت و به دانمارک رفت. با آغاز جنگ جهانی دوم ناچار شد به استهکلم برود و در ادامه به هلسینکی و مسکو رفت و سرانجام سر از کالیفرنیای آمریکا درآورد.

سال ۱۹۴۷ به‌دلیل فعالیت‌های کمونیستی مورد سوءظن کمیته‌ی فعالیت‌های ضد آمریکایی قرار گرفت و بازجویی شد. فردای بازجویی او آمریکا را ترک کرد و به زوریخ رفت و پس از رد درخواست تابعیت از طرف دولت اتریش به آلمان شرقی رفت و تا پایان عمر در برلین شرقی زندگی کرد.[۲]

از کتاب‌‌ها و نمایشنامه‌های بسیار برشت می‌توان به "دایره گچی قفقازی"، "ترس و نکبت رایش سوم"، "دکان نانوایی" "زندگی گالیله" اشاره کرد.

برشت در این ایام طرفدار جناح چپ سوسیال‌ دمکراسی آلمان و در شهر آگسبورگ عضو شورای کارگران و سربازان بود. سرانجام در شامگاه ۱۴ آگوست ۱۹۵۶ به علت بیماری قلبی مزمن درگذشت و در گورستان برلین میته دفن گردید.

برتولت برشت، بیش از یک قرن در صدر مکتب ادبی سوسیالیسم و کمونیسم قرار دارد و بعنوان یکی از بزرگترین کارگردانان صاحب سبک دنیا در تئاتر شناخته می‌شود.

تاریخچه زندگی برتولت برشت

اویگن برتولد برشت، متولد دهم فوریه ۱۸۹۸ در خانواده‌‌ای مرفه در آگسبورگ آلمان، پدرش کاتولیک و کارمند کارخانه کاغذسازی بود که بعدها مدیرعامل آنجا شد. مادرش پروتستان و مذهبی بود که به همراه مادربزرگ برشت روی او در کودکی تاثیر زیادی داشت. به همین دلیل وی با کتاب مقدس در همان زمان آشنا شد که بعدها در قلم وی تاثیر گذاشت.

در ۱۶ سالگی برتولت برشت جنگ جهانی اول آغاز شد، این جنگ ابتدا روی وی تاثیر هیجانی داشت اما با دیدن هم‌نسلان مجروح و خونینش مقاله‌ای بر ضد جنگ نوشت که تا آستانه اخراج از مدرسه پیش‌ رفت. سال ۱۹۱۷ به توصیه پدرش دوره‌ی پزشکی دانشگاه مونیخ را آغاز کرد تا با این بهانه از جنگ دور بماند. در همین ایام درام را نزد آرتور کوتشر آموخت و پس از بازگشت به آکسبورگ در سال ۱۹۱۸ به ارتش فرا‌خوانده شد. و بعنوان نیروی امدادگر وارد میادین جنگ شد اما جنگ یک ماه بعد تمام شد. حین جنگ، در بیمارستان‌های ارتش از مشاهده اوضاع دردناک و محیط خفقان‌آور بیمارستان صحرایی تجربه تلخی بدست آورد و هر گونه احساس ناسیونالیستی را نادر و دروغین خواند و صاحب روحی پرخاشگر شد.[۳]

در سال ۱۹۱۹ در انقلاب دموكراتيك شرکت کرد که آن نیز دچار شکست شد . شکست این نهضت و پریشانی محیط بعد ازجنگ به برشت خشونت کلام و نیش‌خند تند و تیزی بخشید که در اولین اشعارش پیدا شد. در این مدت به سرودن شعر پرداخت وشعرهای خود را همراه با نواختن گیتار می‌خواند. این اشعار بعدها در اولین دیوان تغزلی برشت با عنوان کتاب دعای خانگی آماده شد، شامل پنجاه موعظه که در ۱۹۲۷ منتشر شد.

بعد از آن برشت به نمایشنامه‌نویسی مشغول شد که آنها نیزحاصل روح مضطرب و سرشار از عصيان او بود. در بیست سالگی نمایشنامه معروف خود بعل را نوشت. بعل خدای اساطیری شرقی بود و مظهر قساوت که بعضی از صفات نویسنده را مانند بی‌اعتنائی به قراردادهای کهن اخلاقی و اجتماعی آشکار می‌کرد. دومین نمایشنامه برشت آوای طبل‌ها در شب در ۱۹۱۹ نوشته شد.

آوای طبلها در شب در ۱۹۲۲ در مونیخ روی صحنه رفت و به دریافت جایزه کلایست نائل شد نمایشنامه در جنگل شهرها در ۱۹۲۳ در مونیخ اجراشد. موضوع آن تلاش دو انسان است برای نزديك شدن به یکدیگر، تلاشی چون پیکاری سخت که خاصل آن نابودی دو طرف است.

برتولت برشت در ۱۹۲۴ در برلین ساکن شد و در رمینه: تئاتر، اپرا، شعر، داستان کوتاه، مقاله و نقد هنری به فعالیت پرداخت و در تئاتر آلمان به عنوان مشاور ادبی مشغول شد. با فلسفه مارکس آشنا شد و درباره تئاتر سیاسی تجربه‌هائی بدست آورد و با موسیقی‌دانانی چون کورت وایل همکاری خود را آغاز کرد.

نمایشنامه آدم آدم است را در ۱۹۲۶ بر صحنه آورد که در آن اولین بار موضوع تغییر و تحول بشر را مطرح کرده بود، تحول شخصیت آدمی بود. برشت معتقد است که همه چیز در جهان دگرگون می‌شود و هیچ شخصیتی ثابت نمی‌ماند. آدم آدم است نخستین نمایشنامه‌ای است که برشت به وسیله آن مستقیما با تماشاگر ارتباط برقرار می‌کند. برش در این نمایشنامه از حکومت‌های امپراتوری و جامعه سرمایه‌داری هجو تندی ساخته است. در ۱۹۲۶ اپرای سه پولی در برلین به نمایش درآمد که کورت وایل آهنگ آن را ساخته بود.

این نمایشنامه اقتباسی بود از «اپرای گدا» اثر جان کی که پیروزی بزرگی در آلمان و خارج از آن بدست آورد و موجب شهرت جهانی برشت شد. قهرمان نمایشنامه فردی است به نام مکی مسر که برای موفقیت در هر کار، اگر چه کارهای ناشایست باشد، هشیاری و تیز بینی را شرط اصلی می‌داند. پس با بزرگان می‌نشیند، بزرگی می‌آموزد و خود را از هر جهت آماده می‌سازد، آنگاه با موقع‌شناسی و زیرکی به دزدی و جنایت دست می‌زند، بی آنکه هرگز در حین عمل دیده شود، در اخر نیز که گرفتار می‌شود و محکوم به اعدام می‌شود، در آخرین لحظه از طرف ملکه انگلستان بخشوده می‌شود.

برتولت برشت در این اپرا تحت تأثیر فرانسوا ويون شاعر فرانسوی قرار گرفته و موسیقی نیز در توفیق آن سهم مهمی داشته است. در۱۹۲۷ برشت و وایل در جشنواره بادن کمدی موزیکال ماهاگونی را عرضه کردند و در ۱۹۳۰ آن را توسعه داده و در سه پرده با عنوان عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی بر صحنه آوردند.

این نمایشنامه بحران اقتصادی اروپا را در آن زمان و قدرت شیطانی پول را نشان می‌دهد. برشت در ۱۹۲۸ با هلنه وایگل، هنر پیشه اتریشی ازدواج کرد که پیوسته برای او همسری دلسوز و فداکار بود. از ۱۹۲۹ برشت به جریان مارکسیسم نزديك شد و از آن برای خلق يك رشته نمایشنامه‌های آموزشی و ارشادی الهام گرفت. این نمایشنامه‌ها اغلب کوتاه و تك پرده‌ای بود و بر حسب سن شاگردان مورد نظر نویسنده تغییر می‌کرد، شاگردانی که بر حسب تصادف ممکن بود جزو بازیگران یا تماشاگران باشند.

برتولت برشت پس از آن با کمک دوستان و همسرش گروهی نمایشی تشکیل داد که هدفش به اجرا در آوردن آثار شخصی او به دلخواه بود و او خود می‌توانست در عین حال نویسنده و کارگردان و مربی گروه باشد. نخستین بار از داستان «مادر» اثر ماکسيم گورکی اقتباسی آزاد کرد که نمایش آن چندین بار از طرف مقامات سانسور قطع گردید.

برشت به سبب روش ضد نازی و ضد هیتلری در ۱۹۳۳، ناچار به ترک وطن شد. آثارش در آلمان سوزانده شد و تابعیت آلمانی او گرفته شد. در این میان برشت بهترین آثارش را در یك سلسله مجموعه نمایشی با عنوان کلی تحقیقات، منتشر کرد. بعد از خروج از آلمان، ابتدا به فرانسه رفت و در آنجا نمایشنامه تفنگ‌های ننه‌کارار را نوشت که نمایشنامه‌ای تک پرده‌ای بود برای داوطلبان آلمانی جنگ اسپانیا، پس از فرانسه، برشت به دانمارك رفت و زندگی فعالانه‌ای در سیاست شروع کرد، با مهاجران آلمانی رابطه ایجاد کرد و از وضع داخلی کشورش اطلاعاتی بدست آورد.

ابعاد شخصیت برتولت برشت

روی هم رفته این آثار برشت را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد: در دوره اول آثار برشت پرجلوه و سرشار از واقعیت بود و در مجموع به طور خارق‌العاده غنی، مانند ترانه‌ها، منظومه‌ها، حكايت‌ها، تفسيرها و حرکات نمایشی به معنی خاص بودند. در دوره دوم، دهه سی، برشت به نمایشنامه‌های آموزشی مشغول بود که حالتی جدی و خشک‌تر داشت، با عمق بسیار در اصول عقاید و اندیشه‌ها همراه بود. دوره سوم، دوره ادغام نظریه‌ها و فرضیه‌هاست که در شاهکارهای بزرگش نمودار می‌گردد، شاهکارهائی که بیشتر در کشورهای اسکاندیناوی پایان یافت.

تئاتر برشت تئاتر مبارزه است و جنبه اصولی و ارشادی آن بر جنبه تفریحی غالب است. برشت تئاتر حماسی را جانشین تئاتر دراماتيك و سنتی کرد که هدفش برانگیختن قوه خیال تماشاگر و افسون او بوده است .

برشت رابطه خود را با قوه افسونگری نمایش قطع می‌کند تا بتواند روح قضاوت و نقد را در تماشاگر به کار اندازد. در نظر برشت بهترین نمایشنامه آن نیست که پیچیدگی فراوان داشته و صحنه‌ها فقط برای آن ساخته شده باشد که در حین بازی گره به کار بیندازد و سرانجام گره‌گشائی کند، بهترین صحنه‌ها آن است که به خودی خود و جداگانه ارزشمند باشد.

از اینجاست که برشت فنون خاصی را در نمایش به کار می‌برد که بر زمینه تأثیر تغییر محیط قرار گرفته باشد و به طور مداوم قوه خیال تماشاگر را از کار بیندازد. برشت توده مردم و تماشاگر را در نمایش همراه می‌کند و از آنان مردمی منتقد و نکته بین می‌سازد، دور از هر گونه صحنه آرائی فریبنده او نمایشی را خلق می‌کند که تصویرگری نکته‌ها در آن حرف نخست را بزند.

از نظر برشت توده وسیع مردم خود واقعیت زندگی اجتماعی و سیاسی است که در تئاتر وارد می‌شود و ناچار است شعور و ادراك خود را به کار اندازد، اما باید گفت که برشت هر جا نمایش را در معرض خطر موعظه سیاسی یا اجتماعی می‌بیند، بلافاصله به آن رنگی واقع بینانه و طبیعی و ساده می‌بخشد و این قدرت ناشی از ادراك خاص او در پرداخت و فنون بازی و صحنه است که وقتی با نبوغ نویسندگی او ترکیب می‌شود، او را بزرگترین نمایشنامه‌نویس معاصر آلمان می‌کند. وی به تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۵۶ در برلین شرقی از دنیا رفت. [۴]

سخنان برتولت برشت

  • ریشه‌ی اعتقاد، از آنجا خشک می‌شود، که بخواهند تحمیلش کنند.
  • باید نسبت به خطاهای گذشتهٔ خود بی‌رحم بود .باید هر از گاهی حرکت را متوقف کنیم، به گذشته خود بنگریم و با ذره‌بین انتقاد به ضعف‌ها، ندانم کاری‌ها و اشتباهات بی‌رحمانه بتازیم، آن‌چنان که دشمن خوشحال گردد فکر کند ما به زمین خورده‌ایم اما به زمین خوردن ما، از زمین نیرو گرفتن است تا غول‌آسا قد برافرازیم.
  • آن‌ها کتاب قانون و نظام دارند، آن‌ها زندان و قلعه دارند، آن‌ها قضات و زندان‌بان دارند که پول هنگفت می‌گیرند و به هر کاری تن در می‌دهند، آن‌ها مطبوعات و چاپ‌خانه دارند تا با ما بستیزند و دهان‌مان را ببندند، آن‌ها کشیش و پروفسور دارند که پول هنگفت می‌گیرند به هر کاری تن در می‌دهند،به راستی باید از حقیقت چنین به هراس آیند؟
  • گالیله: به خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورت‌های فلکیش به دورِ زمین ناچیز ما نمی‌گردد. ساگردو: پس یعنی همه‌ی این‌ها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟ گالیله: مقصودت چیست؟ ساگردو: خدا ! خدا کجاست؟ گالیله: آن بالا نیست. همان‌طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در اینجا پیدا کنند، در زمین گیرش نمی‌آورند. ساگردو: پس خدا کجاست؟ گالیله: من که در الهیات کار نکرده‌ام. من ریاضیدانم. ساگردو: قبل از هر چیز تو آدمی. و من از تو می‌پرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟ «گالیله: یا در ما یا هیچ‌جا»
  • حقیقت بزرگ عصر ما (که تنها شناخت آن کافی نیست، اما بدون شناخت آن نمی‌توان هیچ حقیقت مهم دیگری را یافت) این است که قاره ما در بربریت فرو می‌رود، زیرا مناسبات مالکیت بر وسایل تولید با خشونت قابل دوام است. چه فایده دارد با شهامت چیزی بنویسیم که این نتیجه از آن ناشی شود که وضعیتی که در آن فرو می‌رویم بربریت است (چیزی که حقیقت دارد)، اگر که روشن نباشد که چرا ما در این موقعیت قرار گرفته‌ایم؟

...هرکس که امروز بخواهد با دروغ و جهالت مبارزه کند و به «بیان» حقیقت دست یازد، باید اقلاً بر پنج مشکل چیره شود. باید شهامت «بیان» حقیقت را داشته باشد، حتی اگر همه‌جا سرکوب شود. باید از درایت شناخت حقیقت برخوردار باشد، حتی اگر در همه‌جا بر آن سرپوش گذاشته شود. باید هنر به کار بردن حقیقت را به‌عنوان یک سلاح داشته باشد؛ و توان شناخت وانتخاب کسانی که حقیقت در دستانشان مؤثر واقع می‌شود؛ و همچنین تدبیر و زرنگی لازم برای این‌که حقیقت را در میان آنان ترویج کند. این دشواری‌ها برای کسانی که تحت شرایط فاشیسم می‌نویسند عظیمند؛ اما برای آن‌هایی هم که تحت تعقیب یا در حال فرارند و حتی برای کسانی نیز که در کشورهای آزاد بورژوایی می‌نویسند وجود دارند.

آثار برتولت برشت

  • بعل
  • آوای طبل در شب
  • در جنگل شهر
  • مادر
  • ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی
  • دایره گچی قفقازی
  • زن نیک ایالت سچوان
  • ننه دلاور و فرزندان او
  • زندگی گالیله
  • ترس و نکبت رایش سوم
  • کله گردها و کله تیزها
  • استثناء و قاعده
  • آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
  • اپرای سه پولی
  • آدم آدم است
  • عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی
  • محاکمهٔ ژان دارک در روان
  • تفنگ‌های ننه کارار
  • کسب و کارهای آقای ژولیوس سزار
  • گزیده اشعار برتولت برشت
  • درباره‌ی تئاتر
  • شویک در جنگ جهانی دوم
  • نمایشنامه‌های آموزشی
  • هرگز نگو هرگز
  • قیل
  • توران‌دخت یا کنگره توجیه‌گرها
  • مرگ چزاره مالانستا
  • سقراط زخمی
  • آقای نخست‌وزیر

مروری بر آثار برتولت برشت

برشت را همه به نمایشنامه‌ها و قدرت بالای او در کارگردانی تئاتر می‌شناسند. شاید اگر علاقمند تئاتر بوده باشید و در یکی از کلاس‌های مربوط به بازیگری تئاتر رفته باشید ، حتما واژه ی متد برشت به گوشتان خورده است و در باب آن چیزهای بسیاری شنیده‌اید. اما برشت، علاوه بر قدرت بالا در زمینه‌ی تئاتر، یک شاعر بی‌نظیر نیز بود. او شعرهای بسیار ماندگاری گفته است که شاید در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اما در تاریخ ادبیات جهان شعرهای بسیار ارزنده‌ای می‌باشند. در ادامه شعری از او را با هم می‌خوانیم تا با این وجه از زندگی ادبی او آشنا شویم.

در حیاط

درخت آلویی هست!

درختی کوچک؛

که کسی باورش ندارد!

دستی به او نمی‌رسد؛

نرده‌ها احاطه‌اش کرده‌اند.

دلش می‌خواهد رشد کند

درخت کوچک!

آری،

دلش می‌خواهد رشد کند؛

و برای کسی مهم نیست

سهم اندکش از آفتاب!

چه کسی باور می‌کند

آلو بودن درخت را

وقتی یک دانه آلو ندارد؟

اما تو می‌توانی؛

وقتی متوجه برگ‌هایش باشی!

شعری دیگر از برتولت برشت:

امروز فقط حرفهای احمقانه بی‌خطرند

گره بر ابرو نداشتن، از بی‌احساسی خبر می‌دهد،

و آنکه می‌خندد، هنوز خبر هولناک را نشنيده است.

اين چه زمانه ايست که

حرف زدن از درختان عين جنايت است

وقتی از اين همه تباهی چيزی نگفته باشيم!

کسی که آرام به راه خود می‌رود گناهکار است

زيرا دوستانی که در تنگنا هستند

ديگر به او دسترس ندارند.

...

در دوران آشوب به شهرها آمدم

زمانی که گرسنگی بيداد می‌کرد.

در زمان شورش به ميان مردم آمدم

و به همراهشان فرياد زدم....

مزار برتولت برشت
مزار برتولت برشت در گورستان میته آلمان شرقی

عمری که مرا داده شده بود

بر زمين چنين گذشت.

خوراکم را ميان معرکه‌ها خوردم

خوابم را کنار مرده‌ها خفتم

عشق را بهايی ندادم

و از طبيعت بی‌صبرانه گذشتم

عمری که مرا داده شده بود

بر زمين چنين گذشت.

آهای آيندگان، شما که از دل گردابی بيرون می‌جهيد

که ما را بلعيده است.

وقتی از ضعف‌های ما حرف می‌زنيد

از زمانه سخت ما هم چيزی بگوييد.

به ياد آوريد که ما بيش از کفش‌هامان کشور عوض کرديم.

و نوميدانه ميدان‌های جنگ طبقاتی را پشت سر گذاشتيم،

آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.

منابع

  1. سایت طاقچه بیوگرافی برشت
  2. سایت کتابراه زندگینامه برتولت برشت
  3. وبلاگ محمدرضا تیموری
  4. کتاب برتولت برشت نوشته مارتین اسلین ترجمه حسن ملکی صفحه ۱۲ تا ۱۵