۶٬۳۸۵
ویرایش
خط ۲: | خط ۲: | ||
== خانواده، کودکی == | == خانواده، کودکی == | ||
پابلو نرودا با نام اصلی «ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتو» در ۱۲ ژوئیه سال ۱۹۰۴ (۲۱ تیرماه ۱۲۸۳، شمسی)، در شهر پارال واقع در چهارصد کیلومتری جنوب سانتیاگو به دنیا آمد. وی نام مستعار پابلو نرودا را از یان نرودا، شاعر، نویسنده، دیپلمات شلیایی که برندهی جایزه ادبیات نوبل بود، اقتباس کرد. | پابلو نرودا با نام اصلی «ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتو» در ۱۲ ژوئیه سال ۱۹۰۴ (۲۱ تیرماه ۱۲۸۳، شمسی)، در شهر پارال واقع در چهارصد کیلومتری جنوب سانتیاگو به دنیا آمد. وی نام مستعار پابلو نرودا را از یان نرودا، شاعر، نویسنده، دیپلمات شلیایی که برندهی جایزه ادبیات نوبل بود، اقتباس کرد.<ref name=":0">[https://www.daneshchi.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7/ تحقیق در مورد زندگی پابلو نرودا اشعار و آثار آن - سایت دانشچی]</ref> | ||
پدر پابلو نرودا «خوزه دل کارمن ریز» بهعنوان کارمند راهآهن کار میکرد. مادر او | پدر پابلو نرودا «خوزه دل کارمن ریز» بهعنوان کارمند راهآهن کار میکرد. مادر او «ماریکا آنتونیتا هاگنار وگلزنگ» معلم بود، اما وقتی پابلو نرودا دوماهه بود مادرش را از دست داد و کودکی خود را با نامادریاش «رینیداد کاندیا مارورده» سپری کرد.<ref name=":1">[https://www.mostaghelonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-1/74634-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%AC%D8%B0%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%DA%86%D9%BE-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF ۱۵حقیقت جذاب درباره پابلو نرودا شاعر چپگرای شیلیایی - سایت مستقل آنلاین]</ref> | ||
=== '''آغاز نوشتن''' === | === '''آغاز نوشتن''' === | ||
پابلو نرودا در سن دو سالگی، با پدرش به شهر تموکو مهاجرت کرد. او از همان دوران کودکی علاقه به نوشتن داشت و بهجز پدرش که مخالف بود، همهی اطرافیان او را تشویق میکردند. یکی از تشویقکنندگان او گابریلا میسترال، برندهی جایزه نوبل ادبیات بود. هنگامی که پابلو نرودا یک نوجوان ۱۶ ساله بود، نخستن مقالهی خود را نوشت که در روزنامه محلی منتشر شد. | پابلو نرودا در سن دو سالگی، با پدرش به شهر تموکو مهاجرت کرد. او از همان دوران کودکی علاقه به نوشتن داشت و بهجز پدرش که مخالف بود، همهی اطرافیان او را تشویق میکردند. یکی از تشویقکنندگان او گابریلا میسترال، برندهی جایزه نوبل ادبیات بود. هنگامی که پابلو نرودا یک نوجوان ۱۶ ساله بود، نخستن مقالهی خود را نوشت که در روزنامه محلی منتشر شد.<ref name=":0" /> | ||
== شهرت پابلو نرودا == | == شهرت پابلو نرودا == | ||
پابلو نرودا پس از پایان دوران دبیرستان، اشعاری را در مطبوعات محلی و مجلات سانتیاگو منتشر کرد و در چندین مسابقه ادبی نیز برنده شده بود. در سال 1921، او برای تحصیل معلمی زبان فرانسه، عازم سانتیاگو شد و به دانشگاه تربیت معلم رفت، اما نسبت به تحصیل بیتفاوت بود. | پابلو نرودا پس از پایان دوران دبیرستان، اشعاری را در مطبوعات محلی و مجلات سانتیاگو منتشر کرد و در چندین مسابقه ادبی نیز برنده شده بود. در سال 1921، او برای تحصیل معلمی زبان فرانسه، عازم سانتیاگو شد و به دانشگاه تربیت معلم رفت، اما نسبت به تحصیل بیتفاوت بود.<ref name=":1" /> | ||
پابلو نرودا در سن ۲۰ سالگی، با کتاب «بیست غزل عاشقانه و یک ترانه ناامیدی» مشهور شد و آوازهاش از مرزهای شیلی و آمریکای لاتی فراتر رفت و جهانی گردید. | پابلو نرودا در سن ۲۰ سالگی، با کتاب «بیست غزل عاشقانه و یک ترانه ناامیدی» مشهور شد و آوازهاش از مرزهای شیلی و آمریکای لاتی فراتر رفت و جهانی گردید.<ref name=":2">[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%BE%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%DA%86%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C/a-17095912 پابلو نرودا، شاعر چشماندازهای انسانی - سایت دویچهوله]</ref> | ||
همچنین شهرت او با انتشار مجموعه اشعارش بیشتر شد و با سایر شاعران و نویسندگان نیز آشنا گردید. | همچنین شهرت او با انتشار مجموعه اشعارش بیشتر شد و با سایر شاعران و نویسندگان نیز آشنا گردید.<ref name=":0" /> | ||
== سیاست و مناصب دولتی == | == سیاست و مناصب دولتی == | ||
پابلو نرودا در سال ۱۹۳۰، بهعنوان کنسول جاکارتا منصوب شد و درآنجا به یک زن هلندی بهنام «ماریکا آنتونیتا هاگنار» آشنا شد و با او ازدواج کرد. | پابلو نرودا در سال ۱۹۳۰، بهعنوان کنسول جاکارتا منصوب شد و درآنجا به یک زن هلندی بهنام «ماریکا آنتونیتا هاگنار» آشنا شد و با او ازدواج کرد.<ref name=":3">[https://www.ketabrah.ir/author/14606-%D9%BE%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7 زندگینامه و بهترین کتابهای پابلو نرودا - سایت کتابراه]</ref> | ||
تنها فرزند دختر پابلو نرودا «مالوا مارینا ترینیداد» نام داشت که از همین همسر اولش بود؛ این تنها فرزند نیز در سن ۹ سالگی بهعلت بیماری درگذشت. | تنها فرزند دختر پابلو نرودا «مالوا مارینا ترینیداد» نام داشت که از همین همسر اولش بود؛ این تنها فرزند نیز در سن ۹ سالگی بهعلت بیماری درگذشت.<ref name=":1" /> | ||
پابلو نرودا مدتی بهعنوان کارمند دولت شیلی به برمه (میانمار کنونی) و اندوزی رفت و به مشاغل دیگر نیز پرداخت. او بعدها بهعنوان کنسول شیلی در بارسلون و سپس کنسول شیلی در مادرید مشغول کار شد. در همین دوران بود که جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد. پابلو نرودا در جریان جنگ داخلی اسپانیا به سیاست روی آورد و هوادار کمونیسم شد. | پابلو نرودا مدتی بهعنوان کارمند دولت شیلی به برمه (میانمار کنونی) و اندوزی رفت و به مشاغل دیگر نیز پرداخت. او بعدها بهعنوان کنسول شیلی در بارسلون و سپس کنسول شیلی در مادرید مشغول کار شد. در همین دوران بود که جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد. پابلو نرودا در جریان جنگ داخلی اسپانیا به سیاست روی آورد و هوادار کمونیسم شد.<ref name=":0" /> | ||
=== '''جنگ داخلی اسپانیا''' === | === '''جنگ داخلی اسپانیا''' === | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
کارگران آبی و پیروز گلوله و گلبرگ | کارگران آبی و پیروز گلوله و گلبرگ | ||
زنده و خوابزده و پر طنین، یگانه وار... | زنده و خوابزده و پر طنین، یگانه وار...<ref name=":4">[https://besoyehazadi.com/2018/07/13/%D9%BE%D9%80%D8%A7%D8%A8%D9%80%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%B3/ پـابـلو نرودا، شاعری برای زمانها و انسانها - سایت بسوی آزادی]</ref> | ||
پابلو نرودا در اسپانیا با فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نویسندهی شهیر اسپانیایی آشنا و دوست شد. | پابلو نرودا در اسپانیا با فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نویسندهی شهیر اسپانیایی آشنا و دوست شد.<ref name=":0" /> | ||
=== '''در سوگ لورکا''' === | === '''در سوگ لورکا''' === | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
دهانت را غرق گلها میکرد؟ | دهانت را غرق گلها میکرد؟ | ||
برادر، برادر... | برادر، برادر...<ref name=":4" /> | ||
== خروج از اسپانیا == | == خروج از اسپانیا == | ||
پس از شکست جمهوری در اسپانیا، پابلو نرودا به عنوان کنسول پاریس منصوب شد. تلاشها و تدابیر نرودا باعث شد که امکان مهاجرت مبارزان آزادیخواه به فرانسه و پرتغال فراهم گردد. | پس از شکست جمهوری در اسپانیا، پابلو نرودا به عنوان کنسول پاریس منصوب شد. تلاشها و تدابیر نرودا باعث شد که امکان مهاجرت مبارزان آزادیخواه به فرانسه و پرتغال فراهم گردد.<ref name=":4" /> | ||
پابلو نرودا از کنسولگری پاریس عازم مکزیکو شد و در آنجا بهخاطر پناه دادن به «داوید آلفارو سیکهایروس» نقاش مکزیکی که مظنون به شرکت در قتل لئون تروتسکی بود، مورد انتقاد قرار گرفت. پابلو نرودا در سال ۱۹۴۳، دوباره به شیلی بازگشت و سپس به کشور پرو سفر کرد. او در پرو تحت تأثیر خرابههای ماچوپیچو قرار گرفت و شعری در باره آن سرود. | پابلو نرودا از کنسولگری پاریس عازم مکزیکو شد و در آنجا بهخاطر پناه دادن به «داوید آلفارو سیکهایروس» نقاش مکزیکی که مظنون به شرکت در قتل لئون تروتسکی بود، مورد انتقاد قرار گرفت. پابلو نرودا در سال ۱۹۴۳، دوباره به شیلی بازگشت و سپس به کشور پرو سفر کرد. او در پرو تحت تأثیر خرابههای ماچوپیچو قرار گرفت و شعری در باره آن سرود. | ||
پابلو نرودا در سال ۱۹۴۵، بهعنوان یک سناتور کمونیست در مجلس سنای شیلی مشغول کار شد و پس از ۴ ماه بهطور رسمی عضو حزب کمونیست شیلی گردید. در سال ۱۹۴۶، پس از اینکه حکومت «گابریل گونزالس ویدلا» شروع به سرکوب مبارزات کارگری و حزب کمونیست کرد، پابلو نرودا سخنرانی تندی علیه او کرد که منجر به اخراجش از مجلس سنا شد. نرودا برای ممانعت از دستگیری، مجبور شد مدتی بهصورت مخفی زندگی کند. پس از آن در سال ۱۹۴۹، با اسب از منطقهی مرزی به کشور آرژانتین گریخت. پابلو نرودا بهخاطر شباهتی که با یکی از دوستانش داشت، با پاسپورت او به پاریس سفر کرد. | پابلو نرودا در سال ۱۹۴۵، بهعنوان یک سناتور کمونیست در مجلس سنای شیلی مشغول کار شد و پس از ۴ ماه بهطور رسمی عضو حزب کمونیست شیلی گردید. در سال ۱۹۴۶، پس از اینکه حکومت «گابریل گونزالس ویدلا» شروع به سرکوب مبارزات کارگری و حزب کمونیست کرد، پابلو نرودا سخنرانی تندی علیه او کرد که منجر به اخراجش از مجلس سنا شد. نرودا برای ممانعت از دستگیری، مجبور شد مدتی بهصورت مخفی زندگی کند. پس از آن در سال ۱۹۴۹، با اسب از منطقهی مرزی به کشور آرژانتین گریخت. پابلو نرودا بهخاطر شباهتی که با یکی از دوستانش داشت، با پاسپورت او به پاریس سفر کرد.<ref name=":0" /> | ||
=== '''دوران تبعید''' === | === '''دوران تبعید''' === | ||
پابلو نرودا پس از ترک شیلی، در دوران تبعید به کشورهای مختلفی مانند اتحاد جماهیر شوروی، مجارستان، لهستان و مکزیک سفر کرد. در همین دوران با «ماتیلدا اروشا» که زنی اهل شیلی بود ازدواج کرد و تا آخر عمر زندگی را با وی گذراند. | پابلو نرودا پس از ترک شیلی، در دوران تبعید به کشورهای مختلفی مانند اتحاد جماهیر شوروی، مجارستان، لهستان و مکزیک سفر کرد. در همین دوران با «ماتیلدا اروشا» که زنی اهل شیلی بود ازدواج کرد و تا آخر عمر زندگی را با وی گذراند.<ref name=":3" /> | ||
او در همین دوران شعر بلند «آواز مردمان» را سرود. | او در همین دوران شعر بلند «آواز مردمان» را سرود. | ||
=== '''بازگشت به وطن''' === | === '''بازگشت به وطن''' === | ||
پابلو نرودا در دههی ۱۹۵۰، دوباره به شیلی بازگشت. او در جریان جنگ آمریکا و ویتنام در دههی ۱۹۶۰، به انتقاد شدید از سیاستهای آمریکا در جنگ با ویتنام پرداخت. پابلو نرودا در سال ۱۹۶۶، در کنفرانس انجمن بینالمللی قلم در نیویورک شرکت کرد. دولت ایالات متحده آمریکا به خاطر کمونیست بودن وی از دادن ویزا به او خودداری کرد، اما با تلاش نویسندگان آمریکایی بهویژه آرتور میلر، سرانجام دولت آمریکا مجبور شد که به او ویزا بدهد. در سال ۱۹۷۰، نام پابلو نرودا بهعنوان نامزد ریاست جمهوری شیلی مطرح بود، اما وی از «سالوادور آلنده» حمایت کرد و بهخاطر او کنار کشید. | پابلو نرودا در دههی ۱۹۵۰، دوباره به شیلی بازگشت. او در جریان جنگ آمریکا و ویتنام در دههی ۱۹۶۰، به انتقاد شدید از سیاستهای آمریکا در جنگ با ویتنام پرداخت. پابلو نرودا در سال ۱۹۶۶، در کنفرانس انجمن بینالمللی قلم در نیویورک شرکت کرد. دولت ایالات متحده آمریکا به خاطر کمونیست بودن وی از دادن ویزا به او خودداری کرد، اما با تلاش نویسندگان آمریکایی بهویژه آرتور میلر، سرانجام دولت آمریکا مجبور شد که به او ویزا بدهد. در سال ۱۹۷۰، نام پابلو نرودا بهعنوان نامزد ریاست جمهوری شیلی مطرح بود، اما وی از «سالوادور آلنده» حمایت کرد و بهخاطر او کنار کشید.<ref name=":0" /> | ||
=== '''کودتا''' === | === '''کودتا''' === | ||
پس از اینکه سالوادور آلنده بهعنوان رئیسجمهور شیلی انتخاب شد، پابلو نرودا را بهعنوان سفیر شیلی در فرانسه انتخاب نمود. | پس از اینکه سالوادور آلنده بهعنوان رئیسجمهور شیلی انتخاب شد، پابلو نرودا را بهعنوان سفیر شیلی در فرانسه انتخاب نمود. | ||
پابلو نرودا در سال ۱۹۷۳، به شیلی بازگشت. کودتاگران ژنرال پینوشه با پشتیبانی استعمار، رفیق بزرگ او سالوادور آلنده را بهقتل رساندند و خانهی نرودا به محاصرهی نظامیان پینوشه درآمد. او که در بستر بیماری بود، دست از سرودن نکشید و ۹ روز پیش از مرگش و ۳ روز پس از کودتای پینوشه و کشته شدن آلنده، آخرین سطور از خاطرات خود را نوشت و کودتای ژنرال پینوشه را کودتای فاشیستی نافرجام علیه مردم شیلی خواند. | پابلو نرودا در سال ۱۹۷۳، به شیلی بازگشت. کودتاگران ژنرال پینوشه با پشتیبانی استعمار، رفیق بزرگ او سالوادور آلنده را بهقتل رساندند و خانهی نرودا به محاصرهی نظامیان پینوشه درآمد. او که در بستر بیماری بود، دست از سرودن نکشید و ۹ روز پیش از مرگش و ۳ روز پس از کودتای پینوشه و کشته شدن آلنده، آخرین سطور از خاطرات خود را نوشت و کودتای ژنرال پینوشه را کودتای فاشیستی نافرجام علیه مردم شیلی خواند.<ref name=":4" /> | ||
== ویژگیها و سبک شعری == | == ویژگیها و سبک شعری == | ||
اشعار پابلو نرودا بیشتر به سبک «سونت» که یک نوع سبک از شعرسرایی در ادبیات برخی از زبانهای اروپایی مانند فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی است، سروده شده است که از اهمیت ویژهای برخودار است. | اشعار پابلو نرودا بیشتر به سبک «سونت» که یک نوع سبک از شعرسرایی در ادبیات برخی از زبانهای اروپایی مانند فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی است، سروده شده است که از اهمیت ویژهای برخودار است.<ref name=":0" /> | ||
سبک شعری پابلو نرودا جدید، ساده و روان، دقیق، طنزآمیز و حاوی توصیفاتی از اشیاء، موقعیتها و رخدادهای روزمره است. | سبک شعری پابلو نرودا جدید، ساده و روان، دقیق، طنزآمیز و حاوی توصیفاتی از اشیاء، موقعیتها و رخدادهای روزمره است.<ref name=":5">[https://www.britannica.com/topic/Nobel-Prize پابلو نرودا - سایت بریتانیکا]</ref> | ||
پابلو نرودا در شعر، ادبیات و فرهنگ جهان سیر و سلوک کرده است. وی از یکطرف شاعری خلاق، نوآور و بدعتگذار است و از طرف دیگر از چنان توانایی شعری برخوردار است که از کهنترین سرچشمههای ادبیات غرب تا جدیدترین گرایشها، از اشعار بومیان آمریکای کهن تا شعر سرخپوستان کنونی آمریکا مایه گرفته است. | پابلو نرودا در شعر، ادبیات و فرهنگ جهان سیر و سلوک کرده است. وی از یکطرف شاعری خلاق، نوآور و بدعتگذار است و از طرف دیگر از چنان توانایی شعری برخوردار است که از کهنترین سرچشمههای ادبیات غرب تا جدیدترین گرایشها، از اشعار بومیان آمریکای کهن تا شعر سرخپوستان کنونی آمریکا مایه گرفته است. | ||
در اشعار پابلو نرودا زمین و زمان، اشیاء، حضور انسان، فضا و آسمان و هر آنچه زندگی را قوام میبخشد، بههم پیوند خورده است. او در شعرش همهی رازها را با همگان در میان میگذارد. او حتی با زلالی و بیپیرایگی تمام لحظات پنهان زندگیاش را با صداقت کمنظیر در جلوی چشمان خوانندگانش میگذارد. همچنان که در بخشی از کتاب خاطراتش ویژگیهای شعر خود را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«شعر من و زندگی من مانند رودخانههای آمریکا، همیشه در جریان است. شعر من مانند امواج این رودخانهها در قلب گرم کوههای جنوب متولد میشود و با به حرکت درآوردن آب، آنها را به سوی دریاها میراند. در این مسیر، هیچچیز را رد نمیکند؛ عشق را میپذیرد، از رمز و راز دوری میکند و راه خویش را به سوی قلبهای سادهترین مردم باز میکند. من میباید تحمل میکردم و به مبارزه دست میزدم. باید عشق میورزیدم و سرود سر میدادم. من سهم خود را از پیروزیها و شکستهای جهان بهچنگ آوردهام. من، هم طعم گوارای نان را چشیدهام و هم طعم گس و تلخ خون را و مگر یک شاعر چه میخواهد؟ در شعر همهچیز هست: اشک، بوسه، عزلت، تنهایی، برادری و همبستگی انسانی؛ اینها نه تنها در شعر من خانه دارند، بلکه بخشهای مهم آناند. زیرا من برای شعرم زیستهام و شعر من بوده است که مرا در مبارزات خود، یاری داده است».<ref name=":4" /></blockquote>علاوه بر تصاویری ناب از زندگی و طبیعت، تپش و محبتهای عاطفی و انسانی، ستایش عشق و شادی، مذمت ناامیدی و رنج، مبارزه با خفقان و سرکوب و هر آنچه علیه آزادی و شئون انسانی است، در تمامی آثار پابلو نرودا بهچشم میخورد.<ref name=":2" /> | |||
در اشعار پابلو نرودا زمین و زمان، اشیاء، حضور انسان، فضا و آسمان و هر آنچه زندگی را قوام میبخشد، بههم پیوند خورده است. او در شعرش همهی رازها را با همگان در میان میگذارد. او حتی با زلالی و بیپیرایگی تمام لحظات پنهان زندگیاش را با صداقت کمنظیر در جلوی چشمان خوانندگانش میگذارد. همچنان که در بخشی از کتاب خاطراتش ویژگیهای شعر خود را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«شعر من و زندگی من مانند رودخانههای آمریکا، همیشه در جریان است. شعر من مانند امواج این رودخانهها در قلب گرم کوههای جنوب متولد میشود و با به حرکت درآوردن آب، آنها را به سوی دریاها میراند. در این مسیر، هیچچیز را رد نمیکند؛ عشق را میپذیرد، از رمز و راز دوری میکند و راه خویش را به سوی قلبهای سادهترین مردم باز میکند. من میباید تحمل میکردم و به مبارزه دست میزدم. باید عشق میورزیدم و سرود سر میدادم. من سهم خود را از پیروزیها و شکستهای جهان بهچنگ آوردهام. من، هم طعم گوارای نان را چشیدهام و هم طعم گس و تلخ خون را و مگر یک شاعر چه میخواهد؟ در شعر همهچیز هست: اشک، بوسه، عزلت، تنهایی، برادری و همبستگی انسانی؛ اینها نه تنها در شعر من خانه دارند، بلکه بخشهای مهم آناند. زیرا من برای شعرم زیستهام و شعر من بوده است که مرا در مبارزات خود، یاری داده است». | |||
پابلو نرودا در پیشگفتار کتاب «سرود اعتراض» چنین نوشته است:<blockquote>«سوگند یاد میکنم که شعر من همچنان به مردم خدمت خواهد کرد. وقار را بر خشمگینان و امید را در نو میدان فروخواهد خواند و از برادری بزرگ رزمندگان راستین سخن خواهد گفت». </blockquote>پابلو نرودا صادقانه و بیتردید نگرش نادرست گذشتهی خود را رد و از خودش انتقاد میکرد و اندیشه و نگرشهای نو و تازه را میپذیرفت. | پابلو نرودا در پیشگفتار کتاب «سرود اعتراض» چنین نوشته است:<blockquote>«سوگند یاد میکنم که شعر من همچنان به مردم خدمت خواهد کرد. وقار را بر خشمگینان و امید را در نو میدان فروخواهد خواند و از برادری بزرگ رزمندگان راستین سخن خواهد گفت». </blockquote>پابلو نرودا صادقانه و بیتردید نگرش نادرست گذشتهی خود را رد و از خودش انتقاد میکرد و اندیشه و نگرشهای نو و تازه را میپذیرفت. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۳: | ||
=== '''جوایز''' === | === '''جوایز''' === | ||
پابلو نرودا در سال ۱۹۷۱، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او پیش از این نیز جوایز دیگری مانند جایزه بینالمللی صلح در سال ۱۹۵۰ لنین، و همچنین جایزه صلح استالین در سال ۱۹۵۳، را دریافت کرده بود. | پابلو نرودا در سال ۱۹۷۱، جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او پیش از این نیز جوایز دیگری مانند جایزه بینالمللی صلح در سال ۱۹۵۰ لنین، و همچنین جایزه صلح استالین در سال ۱۹۵۳، را دریافت کرده بود.<ref name=":4" /> | ||
== نرودا از نگاه دیگران == | == نرودا از نگاه دیگران == | ||
به پابلو نرودا لقب تاریخی «وجدان قاره» دادهاند و آثار او از پرخوانندهترین اشعار معاصر جهان گشته است. | به پابلو نرودا لقب تاریخی «وجدان قاره» دادهاند و آثار او از پرخوانندهترین اشعار معاصر جهان گشته است.<ref name=":4" /> | ||
سلدن رودمن، نقاد و بررسیکنندهی کتاب در نشریهی نیویورک تایمز اذعان کرد که شاید هیچ نویسندهای در جهان وجود ناشته باشد که به اندازهی پابلو نرودا مشهور و شناختهشده باشد. بسیاری از منتقدان پابلو نرودا را بهعنوان بزرگترین شاعری دانستهاند که به زبان اسپانیایی شعر سروده است. | سلدن رودمن، نقاد و بررسیکنندهی کتاب در نشریهی نیویورک تایمز اذعان کرد که شاید هیچ نویسندهای در جهان وجود ناشته باشد که به اندازهی پابلو نرودا مشهور و شناختهشده باشد. بسیاری از منتقدان پابلو نرودا را بهعنوان بزرگترین شاعری دانستهاند که به زبان اسپانیایی شعر سروده است.<ref name=":1" /> | ||
گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامهنگار مشهور کلمبیایی، پابلو نرودا را بزرگترین شاعر قرن بیستم خوانده است. | گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامهنگار مشهور کلمبیایی، پابلو نرودا را بزرگترین شاعر قرن بیستم خوانده است. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۸: | ||
پستچی نرودا (اثر: آنتونیو اسکارمتا) | پستچی نرودا (اثر: آنتونیو اسکارمتا) | ||
مرثیه برای پـابـلو نـرودا (اثر: ادواردو گالیانو) | مرثیه برای پـابـلو نـرودا (اثر: ادواردو گالیانو)<ref name=":4" /> | ||
== مرگ مشکوک بهقتل == | == مرگ مشکوک بهقتل == | ||
براساس گواهی رسمی مرگ پابلو نرودا در سال ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳، بهعلت سرطان پروستات و سوءتغذیه ذکر و اعلام شده است. مرگ پابلو نرودار درست ۱۲ روز پس از کودتا و سرنگونی حکومت شیلی رخ داد. در سال ۱۴۰۱، پس از ۵۰ سال تحقیق و گانهزنیهای طولانی در رابطه با مرگ پابلو نرودا، نتایج تحقیق پزشکی جدید نشان میدهد که این شاعر شیلیایی با نوعی سم قوی مسموم شده و به قتل رسیده است. برخی از اعضای خانوادهی او نیز درگذشت نرودا را بهدلیل سرطان را قبول ندارند. | براساس گواهی رسمی مرگ پابلو نرودا در سال ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳، بهعلت سرطان پروستات و سوءتغذیه ذکر و اعلام شده است. مرگ پابلو نرودار درست ۱۲ روز پس از کودتا و سرنگونی حکومت شیلی رخ داد. در سال ۱۴۰۱، پس از ۵۰ سال تحقیق و گانهزنیهای طولانی در رابطه با مرگ پابلو نرودا، نتایج تحقیق پزشکی جدید نشان میدهد که این شاعر شیلیایی با نوعی سم قوی مسموم شده و به قتل رسیده است. برخی از اعضای خانوادهی او نیز درگذشت نرودا را بهدلیل سرطان را قبول ندارند. | ||
رودولفو ریس، برادرزاده پابلو نرودا معتقد است که نرودا بهخاطر مخالفتش با دیکتاتوری جنرال آگوستو پینوشه که علیه حکومت وقت شیلی کودتا کرد، توسط مأموران حکومتی بهقتل رسیده است. طبق آزمایشات پزشکی سم «کلستریدیوم بوتولینوم» در کالبد پابلو نرودا بههنگام مرگ وجود داشته است. ۱۰ سال پیش از این نیز یک قاضی شیلیایی دستور نبش قبر پابلو نرودا را صادر کرد تا تحقیقات بیشتری روی کالبد وی انجام شود. صدور دستور نبش قبر پس از صورت گرفت که مانوئل آرایا رانندهی سابق این قاضی فاش کرد که نرودا ۳ ساعت پیش از مرگش با آشفتهحالی از بیمارستان با و تماس گرفته و گفته است که با همسرش سریع به بیمارستان بیایند. برخیها گفتهاند که آن هنگام پزشکان بیمارستان سرنگی به معدهی نرودا در خواب تزریق کرده بودند. در سال ۲۰۱۷، نیز گروهی از پزشکان مدعی شدند که بهصورت قطعی بر این باورند که علت مرگ پابلو نرودا سرطان پروستات نبوده است. | رودولفو ریس، برادرزاده پابلو نرودا معتقد است که نرودا بهخاطر مخالفتش با دیکتاتوری جنرال آگوستو پینوشه که علیه حکومت وقت شیلی کودتا کرد، توسط مأموران حکومتی بهقتل رسیده است. طبق آزمایشات پزشکی سم «کلستریدیوم بوتولینوم» در کالبد پابلو نرودا بههنگام مرگ وجود داشته است. ۱۰ سال پیش از این نیز یک قاضی شیلیایی دستور نبش قبر پابلو نرودا را صادر کرد تا تحقیقات بیشتری روی کالبد وی انجام شود. صدور دستور نبش قبر پس از صورت گرفت که مانوئل آرایا رانندهی سابق این قاضی فاش کرد که نرودا ۳ ساعت پیش از مرگش با آشفتهحالی از بیمارستان با و تماس گرفته و گفته است که با همسرش سریع به بیمارستان بیایند. برخیها گفتهاند که آن هنگام پزشکان بیمارستان سرنگی به معدهی نرودا در خواب تزریق کرده بودند. در سال ۲۰۱۷، نیز گروهی از پزشکان مدعی شدند که بهصورت قطعی بر این باورند که علت مرگ پابلو نرودا سرطان پروستات نبوده است.<ref>[https://www.afintl.com/202302167995 ۵۰سال پس از مرگ پابلو نرودا؛ تحقیقات پزشکی میگوید «بزرگترین شاعر قرن بیست» کشته شده است - سایت ایران اینترنشنال]</ref> | ||
هرچند که کارشناسان نتوانستند تعیین کنند که آیا باکتری که سم بسیار کشندهای به نام بوتولینوم تولید می کند، باعث مرگ شاعر شده است یا خیر؛ اما با این حال آنها خاطرنشان کردند که زندانیان سیاسی در شیلی با همین باکتری در سال 1981 مسموم شدند. | هرچند که کارشناسان نتوانستند تعیین کنند که آیا باکتری که سم بسیار کشندهای به نام بوتولینوم تولید می کند، باعث مرگ شاعر شده است یا خیر؛ اما با این حال آنها خاطرنشان کردند که زندانیان سیاسی در شیلی با همین باکتری در سال 1981 مسموم شدند.<ref>[https://www.biography.com/authors-writers/pablo-neruda پابلو نرودا - سایت بیوگرافی]</ref> | ||
پیکر پابلو نرودا در شهر ایسلانگرا واقع در ۱۲۰ کیلومتری غرب سانتیاگو پایتخت شیلی، در کنار همسرش بهخاک سپرده شد. | پیکر پابلو نرودا در شهر ایسلانگرا واقع در ۱۲۰ کیلومتری غرب سانتیاگو پایتخت شیلی، در کنار همسرش بهخاک سپرده شد.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A8%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%B3%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%88-%D9%86%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%A7-%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%82%D8%A8%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF/a-16652049 بقایای جسد پابلو نرودا نبش قبر میشود - سایت دویچهوله]</ref> | ||
== آثار پابلو نرودا == | == آثار پابلو نرودا == | ||
پابلو نرودا از سال ۱۹۵۸، تا پایان عمرش مجموعاً بیست کتاب منتشر کرد و ۸ کتاب نیز پس از مرگش چاپ و منتشر شد. | پابلو نرودا از سال ۱۹۵۸، تا پایان عمرش مجموعاً بیست کتاب منتشر کرد و ۸ کتاب نیز پس از مرگش چاپ و منتشر شد.<ref name=":5" /> | ||
پس از کودتای ژنرال پینوشه و مرگ پابلو نرودا، آثار نرودا در شیلی ممنوع اعلام شد، اما پس از برکناری پینوشه از قدرت شعرهای آثار و اشعار او دوباره به کتابفروشیهای شهرهای شیلی بازگشتند و در دسترس همگان قرار گرفت. | پس از کودتای ژنرال پینوشه و مرگ پابلو نرودا، آثار نرودا در شیلی ممنوع اعلام شد، اما پس از برکناری پینوشه از قدرت شعرهای آثار و اشعار او دوباره به کتابفروشیهای شهرهای شیلی بازگشتند و در دسترس همگان قرار گرفت.<ref name=":2" /> | ||
پابلو نرودا دارای آثار پرشماری است که بخشی از آنها به فارسی ترجمه شده است. برخی از آثار او به ترتیب سال عبارتند از: | پابلو نرودا دارای آثار پرشماری است که بخشی از آنها به فارسی ترجمه شده است. برخی از آثار او به ترتیب سال عبارتند از: | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۱: | ||
* پایان جهان (۱۹۶۹) | * پایان جهان (۱۹۶۹) | ||
* انگیزهی نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی (۱۹۷۳) | * انگیزهی نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی (۱۹۷۳) | ||
* شمشیر شعلهور (۱۹۷۵) | * شمشیر شعلهور (۱۹۷۵)<ref name=":4" /> | ||
== نمونه اشعار == | == نمونه اشعار == | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۴: | ||
شادی را فراموش نکن… | شادی را فراموش نکن… | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>*******</nowiki> | ||
با من برخیز، برادر! | با من برخیز، برادر! | ||
خط ۳۱۴: | خط ۳۱۲: | ||
رگها و دهانم را از آن خود کنید. | رگها و دهانم را از آن خود کنید. | ||
خون و سخن مرا بر زبان آورید. | خون و سخن مرا بر زبان آورید. | ||
'''***''' | '''*******''' | ||
از پس نبردی سخت باز میگردم | از پس نبردی سخت باز میگردم | ||
خط ۳۴۸: | خط ۳۴۶: | ||
بهار را از من بگیر | بهار را از من بگیر | ||
اما خندهات را هرگز! | اما خندهات را هرگز!<ref name=":4" /> | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>*******</nowiki> | ||
تمام اصلهای حقوق بشر را خواندم | تمام اصلهای حقوق بشر را خواندم | ||
خط ۳۶۲: | خط ۳۶۰: | ||
اصل سی و یکم: | اصل سی و یکم: | ||
هر انسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.<ref name=":0" /> | |||
== منابع: == | == منابع: == |
ویرایش