۱٬۱۹۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
نیمه رجب سال 60هجری، معاویه پس از 40سال دیکتاتوری، که 20سال آن در امارت بر شام و 20سال دیگر در حکومت بر تمامی جهان اسلام گذشته بود، به 80سالگی درگذشت.<ref name=":5" /> یزید جایگزین او شد. در کتاب راه حسین آمده است: | نیمه رجب سال 60هجری، معاویه پس از 40سال دیکتاتوری، که 20سال آن در امارت بر شام و 20سال دیگر در حکومت بر تمامی جهان اسلام گذشته بود، به 80سالگی درگذشت.<ref name=":5" /> یزید جایگزین او شد. در کتاب راه حسین آمده است: | ||
در حکومت یزید طبعاً مخالفتها آشکارتر گردید. چه، اگر معاویه توانسته بود با عنوان «کاتب وحی» عدهیی از مردم را بفریبد، هیچکس نبود که یزید پلید و شرابخوار و فاسق را نشناسد.<ref name=":5" /> | در حکومت یزید طبعاً مخالفتها آشکارتر گردید. چه، اگر معاویه توانسته بود با عنوان «کاتب وحی» عدهیی از مردم را بفریبد، هیچکس نبود که یزید پلید و شرابخوار و فاسق را نشناسد.<ref name=":5" /> | ||
=== | === یزید و امام حسین === | ||
طبق کتاب راه حسین، یزید به «ولید بن عتبه»، حاکم مدینه، نوشت: «هنگامی که این نامه بهتو رسید، حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر. پس اگر نپذیرفتند، آنها را گردن بزن و سرهایشان را نزد من بفرست. مردم را نیز به بیعت فراخوان و هرکه سرباز زد همان حکم را که درباره حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر اجرا کردی، اجرا کن»....<ref name=":6">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85 راه حسین- قسمت هشتم]</ref> | طبق کتاب راه حسین، یزید به «ولید بن عتبه»، حاکم مدینه، نوشت: «هنگامی که این نامه بهتو رسید، حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر. پس اگر نپذیرفتند، آنها را گردن بزن و سرهایشان را نزد من بفرست. مردم را نیز به بیعت فراخوان و هرکه سرباز زد همان حکم را که درباره حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر اجرا کردی، اجرا کن»....<ref name=":6">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85 راه حسین- قسمت هشتم]</ref> | ||
== امام حسین در برابر یزید == | == امام حسین در برابر یزید == | ||
=== | === تصمیم به حرکت از مدینه === | ||
در کتاب راه حسین آمده است: حسین (ع) در پی تدارک کار خود بود و مصمم برای اوج دادن بهعمل انقلابی. بر سر مزار رسول اکرم (ص) رفت و گفت: «خداوندا این آرامگاه پیامبر توست و من پسر دختر اویم و کاری پیش آمده که تو از آن آگاهی؛ پروردگارا، من نیکی را دوست میدارم و از پلیدیها بیزارم. ای صاحب بزرگی و بخشندگی، بهحق آن کس که در اینجا آرمیده، راهی را برایم برگزین که تو و رسولت را راضی کند».<ref name=":6" /> | در کتاب راه حسین آمده است: حسین (ع) در پی تدارک کار خود بود و مصمم برای اوج دادن بهعمل انقلابی. بر سر مزار رسول اکرم (ص) رفت و گفت: «خداوندا این آرامگاه پیامبر توست و من پسر دختر اویم و کاری پیش آمده که تو از آن آگاهی؛ پروردگارا، من نیکی را دوست میدارم و از پلیدیها بیزارم. ای صاحب بزرگی و بخشندگی، بهحق آن کس که در اینجا آرمیده، راهی را برایم برگزین که تو و رسولت را راضی کند».<ref name=":6" /> | ||
==== | ==== نصیحت برادرش محمد حنفیه ==== | ||
«بهجای امنی برو و از آنجا فرستادگانی نزد مردم بفرست و از آنها بیعت بگیر. اگر پذیرفتند، خدای را سپاسگزار و اگر با دیگر کس بیعت کردند، خدا از عقل و دین تو نکاهد و به فضل و مروت تو کاهشی نرسد».<ref name=":6" /> | «بهجای امنی برو و از آنجا فرستادگانی نزد مردم بفرست و از آنها بیعت بگیر. اگر پذیرفتند، خدای را سپاسگزار و اگر با دیگر کس بیعت کردند، خدا از عقل و دین تو نکاهد و به فضل و مروت تو کاهشی نرسد».<ref name=":6" /> | ||
==== | ==== خطاب امام حسین به سرلشکر و لشکر دشمن ==== | ||
«جدم رسول خدا (ص) فرمود: ”هر یک از شما فرماندار ستمکار و قلدر و بدکاری را بنگرد که بهحقوق خداوند تجاوز میکند و پیمان او را میشکند و با فرامین الهی و سنت پیغمبر او مخالفت میورزد و در میان مردم به تعدی و تجاوز حکومت میکند و با این همه او را از زشتکاری باز ندارد، بر خدا واجب است که چنین کسی را بهآتش غضبش بسوزاند…”<ref name=":6" /> | «جدم رسول خدا (ص) فرمود: ”هر یک از شما فرماندار ستمکار و قلدر و بدکاری را بنگرد که بهحقوق خداوند تجاوز میکند و پیمان او را میشکند و با فرامین الهی و سنت پیغمبر او مخالفت میورزد و در میان مردم به تعدی و تجاوز حکومت میکند و با این همه او را از زشتکاری باز ندارد، بر خدا واجب است که چنین کسی را بهآتش غضبش بسوزاند…”<ref name=":6" /> | ||
=== | === حرکت به سمت مکه === | ||
حسین (ع) آخرین دیدار را از قبر رسول اکرم (ص) بهعمل آورد و در آرامگاه جدش چنین گفت: <blockquote>«باتمام اکراه و اندوه از جوار تو دور افتادهام. بهشدت بر من سخت گرفتهاند که با یزید شرابخوار و عصیان پیشه بیعت کنم. اگر بپذیرم راه کفر رفتهام و اگر سر برتابم با شمشیر کیفر یابم».<ref name=":6" /></blockquote>در این زمان امام حسین (ع) بار سفر بهسوی مکه بست و تمام خاندان بنیهاشم، بهجز محمد بن حنفیه، از مدینه خارج شدند. حسین بن علی(ع) چون فکر میکرد مانع حرکتش میشوند و او را تعقیب میکنند، به «قیس بن سعد بن عباده» گفت:«تو با 200مرد از پشت من بیا، اگر کسی را برای دستگیری ما فرستادند من و تو از دو جهت ایشان را محاصره میکنیم».<ref name=":6" /> | حسین (ع) آخرین دیدار را از قبر رسول اکرم (ص) بهعمل آورد و در آرامگاه جدش چنین گفت: <blockquote>«باتمام اکراه و اندوه از جوار تو دور افتادهام. بهشدت بر من سخت گرفتهاند که با یزید شرابخوار و عصیان پیشه بیعت کنم. اگر بپذیرم راه کفر رفتهام و اگر سر برتابم با شمشیر کیفر یابم».<ref name=":6" /></blockquote>در این زمان امام حسین (ع) بار سفر بهسوی مکه بست و تمام خاندان بنیهاشم، بهجز محمد بن حنفیه، از مدینه خارج شدند. حسین بن علی(ع) چون فکر میکرد مانع حرکتش میشوند و او را تعقیب میکنند، به «قیس بن سعد بن عباده» گفت:«تو با 200مرد از پشت من بیا، اگر کسی را برای دستگیری ما فرستادند من و تو از دو جهت ایشان را محاصره میکنیم».<ref name=":6" /> | ||
==== | ==== امام حسین در مکه ==== | ||
امام حسین (ع) بههنگام ورود به مکه با تشابه جریان خودش به نبرد موسی و فرعون این آیه را که در توضیح وضعیت موسی هنگامی که از مصر فرار کرد و به سمت مدین رفت آمده است بهآهستگی میخواند:«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ» سورهٔ القصص{22}«… امیدوارم خداوند هدایتم کند». | امام حسین (ع) بههنگام ورود به مکه با تشابه جریان خودش به نبرد موسی و فرعون این آیه را که در توضیح وضعیت موسی هنگامی که از مصر فرار کرد و به سمت مدین رفت آمده است بهآهستگی میخواند:«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ» سورهٔ القصص{22}«… امیدوارم خداوند هدایتم کند». | ||
ویرایش