کاربر:Hossein/1403421صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۸: | خط ۸: | ||
«در میان نسلهایی که پیاپی میگذرند، نسل ما با ویژگی خاصی ممتاز میشود. این ویژگی که بواسطه آن نسلهای معاصر در یکی از پرشکوهترین فرازهای تاریخ مجسم میگردند همان آغاز پایان بهره کشی انسان از انسان است. گر چه زندگی اجتماعی هیچگاه خالی از تحول و تغییر نبوده، لیکن این بار با انقلابی در کلیترین کیفیتها مواجهیم که سرفصل جدیدی در جریان آزادیبخش تکامل میگشاید». | «در میان نسلهایی که پیاپی میگذرند، نسل ما با ویژگی خاصی ممتاز میشود. این ویژگی که بواسطه آن نسلهای معاصر در یکی از پرشکوهترین فرازهای تاریخ مجسم میگردند همان آغاز پایان بهره کشی انسان از انسان است. گر چه زندگی اجتماعی هیچگاه خالی از تحول و تغییر نبوده، لیکن این بار با انقلابی در کلیترین کیفیتها مواجهیم که سرفصل جدیدی در جریان آزادیبخش تکامل میگشاید». | ||
== کتاب راه حسین | == کتاب راه حسین == | ||
ابتدا از موضوع «استحاله تاریخ» شروع میکند:<blockquote>از آنجا که هر انقلابی زمینه و محتوای تاریخی خود را دارد و همچنین بهدلیل پیوند ارگانیک حوادث آن»، بررسی وقایع قبل از نهضت حسینی بهمنظور نتیجهگیری و تحلیل همهجانبه از جنبش امام (ع) ضروری است. «به این ترتیب عملکرد رشد تضادهای اجتماعی آن دوران را که بهچنان استحاله تاریخی انجامیدند مختصراً مطالعه میکنیم»<ref name=":0">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84 راه حسین- قسمت اول]</ref></blockquote>سپس به نظم نو که آمدن اسلام را توضیح میدهد و پس از آن بخشی تحت عنوان «وداع با پیامبر» دارد. | |||
== | == خلافت == | ||
این | سپس به موضوع «خلافت» میپردازد و بعد از آن «جاهلیت و اشرافیت جدید» را شرح میدهد. | ||
=== زمامداری ابوبکر === | |||
در این رابطه آورده است:<blockquote>پس از رحلت پیامبر (ص) برخی از صحابه، در کشمکش بین ایدئولوژی اسلامی و بقایای ناخالصیهای عصر جاهلیت، مغلوب نیروهای کهنه شدند و از همین جا نطفه بسی مصیبتها بسته شد. آنها آزمندانه بهصورت طفیلیهایی درآمدند که هنرشان میراثخواری قهرمانیهای گذشته بود.<ref name=":0" /></blockquote> | |||
=== زمامداری عمر === | |||
در بخشی دیگر به مسئله شورا اشاره میکند و زمامداری در زمان خلیفه دوم عمر را بررسی میکند که اختلاف طبقاتی ناشی از سیاستهای او زمنیه رشد پیدا میکند. همچنین اشارهای دارد به عدم عزل و تغییر فرماندارانی چون معاویه و عمروعاص توسط عمر که میگوید گرچه ایشان از عمر بسیار حساب میبردند، لیکن این مانع نبود که در ورای رویهکاری و ظاهرسازی وسیع خود بهآنچه میخواهند نپردازند.<ref name=":0" /> | |||
سپس از فتوحات خارجی در زمان عمر که تشدید تضادهای داخلی را به همراه داشت میپردازد. در این رابطه آمده است:<blockquote>در حقیقت این ایدئولوژی اسلام بود که قلب ایرانیها را تسخیر کرد و سپاه اسلام چیزی جز پیامآور این ایدئولوژی نبود. افسانه عظمت رژیم سلطنتی شاه شاهان پاک دروغ از آب درآمد. آرمان انقلابی! عربهای پابرهنه را بهصورت درهمشکنندگان حکومت اشرافی هفتفامیلی درآورد. کاخها بر سر کاخنشینان ویران گردید و همه برابر شدند.<ref name=":1">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85 راه حسین- قسمت دوم]</ref></blockquote> | |||
=== زمامداری عثمان === | |||
سپس به زمان عثمان اشارهای دارد و اینکه در زمان عثمان مابقی کار ایران تمام و «ارمنیه» نیز فتح شد. دامنه اقتدار دولت اسلامی تا مغربزمین گسترش یافت، آفریقا بهتصرف درآمد و آندلس مورد حمله قرار گرفت. اما همین موجب ایجاد حرکات ضدانقلابی در درون دولت اسلامی شد. جهانگشایی ممتد و عنانگسیخته، غنائم مادی و انسانی (بردگان) بسیاری بهارمغان آورد. این بردگان در کوفه طبقه جدیدی را بوجود آوردند که موجب تضاد طبقاتی شدید در این شهر شد بهحدی که کارگزار خلیفه سوم (سعید) خطر این برخوردها را برای او نوشت. | |||
=== شورش === | === شورش === | ||
در آغاز، رفتهرفته دامنه نارضایتی مردم از طبقه حاکم و کارگزاران جبارش بالا گرفت تا مردم جمع شده و علی(ع) را از طرف خود برای اتمامحجت بهنزد خلیفه فرستادند. علی نصیحتش میکند که بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمکاری است که گمراه باشد و مردم بد و گمراه شوند. من میترسم تو نخست پیشوای این امت باشی که کشته میشوی. اما عثمان نمیپذیرد و تفاوتگذاشتنهای طبقاتیاش را با «صله رحم» (بخشش به اقوام) و... توجیه میکند.<ref name=":1" /> این موجب شورش عمومی و قتل عثمان میشود | در آغاز، رفتهرفته دامنه نارضایتی مردم از طبقه حاکم و کارگزاران جبارش بالا گرفت تا مردم جمع شده و علی(ع) را از طرف خود برای اتمامحجت بهنزد خلیفه فرستادند. علی نصیحتش میکند که بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمکاری است که گمراه باشد و مردم بد و گمراه شوند. من میترسم تو نخست پیشوای این امت باشی که کشته میشوی. اما عثمان نمیپذیرد و تفاوتگذاشتنهای طبقاتیاش را با «صله رحم» (بخشش به اقوام) و... توجیه میکند.<ref name=":1" /> این موجب شورش عمومی و قتل عثمان میشود | ||
== | == زمامداری علی == | ||
این بخش با حکومت علی آغاز میشود. او با فشار سیل جمعیت زمامداری را میپذیرد. اما روشهایش در برقراری عدالت توسط خیلی از آنها که در دوره سه خلیفه گذشته به ثروتهای کلان رسیده بودند پسندیده نمیشود و منجر به اولین جنگ در زمان او میشود<ref name=":2">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85 راه حسین- قسمت سوم]</ref> | این بخش با حکومت علی آغاز میشود. او با فشار سیل جمعیت زمامداری را میپذیرد. اما روشهایش در برقراری عدالت توسط خیلی از آنها که در دوره سه خلیفه گذشته به ثروتهای کلان رسیده بودند پسندیده نمیشود و منجر به اولین جنگ در زمان او میشود<ref name=":2">[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85 راه حسین- قسمت سوم]</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۴۰: | ||
با نزدیک شدن معاویه به شکست موضوع حکمیت قرآن و نمایندگان دو طرف پیش آمد که در کتاب به نقل از دکتر طه حسین آمده است: | با نزدیک شدن معاویه به شکست موضوع حکمیت قرآن و نمایندگان دو طرف پیش آمد که در کتاب به نقل از دکتر طه حسین آمده است: | ||
«چیزی جز فریب نبود که با آن نه از فتنه بلکه از شکست میخواستند جلو گیرند»<ref name=":2" /> | «چیزی جز فریب نبود که با آن نه از فتنه بلکه از شکست میخواستند جلو گیرند»<ref name=":2" /> | ||
=== جنگ نهروان === | === جنگ نهروان === |
نسخهٔ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۴
راه حسین
راه حسین، از کتابها و انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران است. این کتاب قبل از سال ۱۳۵۰ در دوران حکومت شاه، بهطور مخفیانه و در سطح محدودی منتشر شده است. کتاب، تشریح و تحلیلی است از حادثه عاشورا و نهضت حسین بن علی که طبق گفته سایت ایران افشاگر عاری از هر گونه دیدگاه متعصبانه، با تکیه بر جهان بینی ای واقعگرا و شناخت صحیح از توحید و اسلام انقلابی، به تحلیل سابقه و ریشه تاریخی و رسالت نهضت عاشورا پرداخته است.[۱]
مقدمه کتاب راه حسین
نویسنده راه حسین در مقدمه کتاب خود مینویسد:
«در میان نسلهایی که پیاپی میگذرند، نسل ما با ویژگی خاصی ممتاز میشود. این ویژگی که بواسطه آن نسلهای معاصر در یکی از پرشکوهترین فرازهای تاریخ مجسم میگردند همان آغاز پایان بهره کشی انسان از انسان است. گر چه زندگی اجتماعی هیچگاه خالی از تحول و تغییر نبوده، لیکن این بار با انقلابی در کلیترین کیفیتها مواجهیم که سرفصل جدیدی در جریان آزادیبخش تکامل میگشاید».
کتاب راه حسین
ابتدا از موضوع «استحاله تاریخ» شروع میکند:
از آنجا که هر انقلابی زمینه و محتوای تاریخی خود را دارد و همچنین بهدلیل پیوند ارگانیک حوادث آن»، بررسی وقایع قبل از نهضت حسینی بهمنظور نتیجهگیری و تحلیل همهجانبه از جنبش امام (ع) ضروری است. «به این ترتیب عملکرد رشد تضادهای اجتماعی آن دوران را که بهچنان استحاله تاریخی انجامیدند مختصراً مطالعه میکنیم»[۲]
سپس به نظم نو که آمدن اسلام را توضیح میدهد و پس از آن بخشی تحت عنوان «وداع با پیامبر» دارد.
خلافت
سپس به موضوع «خلافت» میپردازد و بعد از آن «جاهلیت و اشرافیت جدید» را شرح میدهد.
زمامداری ابوبکر
در این رابطه آورده است:
پس از رحلت پیامبر (ص) برخی از صحابه، در کشمکش بین ایدئولوژی اسلامی و بقایای ناخالصیهای عصر جاهلیت، مغلوب نیروهای کهنه شدند و از همین جا نطفه بسی مصیبتها بسته شد. آنها آزمندانه بهصورت طفیلیهایی درآمدند که هنرشان میراثخواری قهرمانیهای گذشته بود.[۲]
زمامداری عمر
در بخشی دیگر به مسئله شورا اشاره میکند و زمامداری در زمان خلیفه دوم عمر را بررسی میکند که اختلاف طبقاتی ناشی از سیاستهای او زمنیه رشد پیدا میکند. همچنین اشارهای دارد به عدم عزل و تغییر فرماندارانی چون معاویه و عمروعاص توسط عمر که میگوید گرچه ایشان از عمر بسیار حساب میبردند، لیکن این مانع نبود که در ورای رویهکاری و ظاهرسازی وسیع خود بهآنچه میخواهند نپردازند.[۲]
سپس از فتوحات خارجی در زمان عمر که تشدید تضادهای داخلی را به همراه داشت میپردازد. در این رابطه آمده است:
در حقیقت این ایدئولوژی اسلام بود که قلب ایرانیها را تسخیر کرد و سپاه اسلام چیزی جز پیامآور این ایدئولوژی نبود. افسانه عظمت رژیم سلطنتی شاه شاهان پاک دروغ از آب درآمد. آرمان انقلابی! عربهای پابرهنه را بهصورت درهمشکنندگان حکومت اشرافی هفتفامیلی درآورد. کاخها بر سر کاخنشینان ویران گردید و همه برابر شدند.[۳]
زمامداری عثمان
سپس به زمان عثمان اشارهای دارد و اینکه در زمان عثمان مابقی کار ایران تمام و «ارمنیه» نیز فتح شد. دامنه اقتدار دولت اسلامی تا مغربزمین گسترش یافت، آفریقا بهتصرف درآمد و آندلس مورد حمله قرار گرفت. اما همین موجب ایجاد حرکات ضدانقلابی در درون دولت اسلامی شد. جهانگشایی ممتد و عنانگسیخته، غنائم مادی و انسانی (بردگان) بسیاری بهارمغان آورد. این بردگان در کوفه طبقه جدیدی را بوجود آوردند که موجب تضاد طبقاتی شدید در این شهر شد بهحدی که کارگزار خلیفه سوم (سعید) خطر این برخوردها را برای او نوشت.
شورش
در آغاز، رفتهرفته دامنه نارضایتی مردم از طبقه حاکم و کارگزاران جبارش بالا گرفت تا مردم جمع شده و علی(ع) را از طرف خود برای اتمامحجت بهنزد خلیفه فرستادند. علی نصیحتش میکند که بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمکاری است که گمراه باشد و مردم بد و گمراه شوند. من میترسم تو نخست پیشوای این امت باشی که کشته میشوی. اما عثمان نمیپذیرد و تفاوتگذاشتنهای طبقاتیاش را با «صله رحم» (بخشش به اقوام) و... توجیه میکند.[۳] این موجب شورش عمومی و قتل عثمان میشود
زمامداری علی
این بخش با حکومت علی آغاز میشود. او با فشار سیل جمعیت زمامداری را میپذیرد. اما روشهایش در برقراری عدالت توسط خیلی از آنها که در دوره سه خلیفه گذشته به ثروتهای کلان رسیده بودند پسندیده نمیشود و منجر به اولین جنگ در زمان او میشود[۴]
جنگ جمل
در این کتاب به نقل از دکتر طه حسین در کتاب شیعه در اسلام آورده است:
سبب جنگ اول که جنگ جمل نامیده میشود غائله اختلاف طبقاتی بود که از زمان خلیفه دوم در تقسیم مختلف بیتالمال پیدا شده بود.[۴]
جنگ صفین
جنگ علی با معاویه بود. معاویه در زمان ابوبکر و عمر حکمرانی دمشق را داشت و در عهد عثمان حکومت فلسطین و مصر را هم بدست آورد و ۴ سپاه قدرتمند تشکیل داد. علی پس از خلیفه شدن از او خواهان کنارهگیری شد اما او سر باز زد و به دشمن شماره یک علی تبدیل شد که منجر به جنگ صفین گشت.[۴]
حکمیت
با نزدیک شدن معاویه به شکست موضوع حکمیت قرآن و نمایندگان دو طرف پیش آمد که در کتاب به نقل از دکتر طه حسین آمده است:
«چیزی جز فریب نبود که با آن نه از فتنه بلکه از شکست میخواستند جلو گیرند»[۴]
جنگ نهروان
جنگ علی با خوارج جنگ نهروان نام دارد. در این رابطه در کتاب آمده است:
جنگ هر چند علی دشمنان زیادی برای خودش آفرید ولی اندیشه ق
گرچه در این نبرد نیز علی(ع) دشمنان بسیاری برای خود آفرید، لیکن پیروزمندانه مشئومترین لکهیی که بهدامان مکتب نشسته و میرفت تا محتوای انقلابی آیین را در قالبهای مبتذل و پوچ زاهدمآبانه مسخ کند، پاک کرد.[۵]
شهادت علی
در کتاب راه حسین آمده است: عاقبت علی(ع) بهدست یکتن از این گروه شهید شد و با فریاد «رستگاری» به وادی جاویدان «پرورگار کعبهاش» پیوست (فزت و رب الکعبه)[۵]
امام حسن، درگیری با معاویه
در کتاب راه حسین آورده شده است: معاویه که از همان زمان عثمان بهدلائل مسلم تاریخی در هوای حکومت بود، اکنون که علی(ع) نیز از دنیا رفته است، بهترین فرصت را یافته و لذا با مجموعهیی از نقشههای حسابشده و بهاتکای حزب اموی که از پیش درصدد امحای آیین نو و احیای نظام تبعیضی منحط گذشته بودند، بهعمل میپردازد. دستور میدهد هر حدیثی که درباره فضلیت علی(ع) نقل شده است شما مانند آن را درباره خلفا جعل نمایید، زیرا اینکار برای من بهتر و چشم مرا روشن میکند و خوشحالتر میگردم.[۵]
صلح امام حسن
امام حسن توانست ۴۰ هزار نفر را برای جنگ با معاویه بسیج کند اما به دلایلی که شرح آن را میتوان در کتاب خواند راه جنگ ادامه نمییابد. در کتاب آمده است:
اگر حسنبن علی(ع) همان مردی است که ما تا بهحال در خلال این سطور کوتاه شناختیم، بلافاصله باید توضیح داد که بهکار بردن کلمه صلح در موردش بسی کوتهبینانه است. اگر او صلح کرده بود چرا معاویه تا آخر عمر از وی دست برنداشت و بارها درصدد کشتن وی برآمد؟[۶]
اعتراضات علیه صلح امام حسن
اعتراضات علیه این اقدام امام حسن از طرف دو دسته صورت میگیرد:
اول: عناصری که خود تقصیر کرده و صلح را ضروری ساختهاند و اکنون بدینوسیله میخواهند خود را تطهیر و عمل خود را توجیه کنند.
دوم: یاران صدیقی که بهدرجات مختلف در تحلیل صلح مزبور دچار اشکالند.[۷]
کتاب راه حسین در این رابطه به نقل قول از کتاب الفتنه الکبری میپردازد: «... و گفت (حضرت حسن (ع) در جواب معترضان) که این کار همیشگی نخواهد بود. بهاین ترتیب حسن (ع) آنان را چشم بهراه جنگ در وقت مناسب نگهداشت و آنان را بهصلح و سلم موقتی فرمان داد که بیاسایند و نیک آماده باشند...[۷] امام حسن در سال ۴۸ هجری با سم معاویه که به دست جعده همسر امام حسن به او خورانده شد درگذشت.
سلطنت معاویه
نویسنده راه حسین اینطور مینویسد:
حکومت معاویه دوران جدیدی را در تاریخ اسلام میگشاید و آن تغییر خلافت بهپادشاهی و سلطنت است. سلطنتی که مشخصه آن اختناق و وحشت و کامجویی مشتی اراذل سفله است و طبق معمول در اینگونه نظامها، همه حقایق و مقدسات در زیر انبوهی از دروغ و تهمت مدفون میشوند. در این دوران طبعاً نوک تیز همه افترائات نفرتبار متوجه دودمان انقلاب است که بههیچ رو نظم حاضر را تأیید نمیکند. این است که سب و لعن علی(ع) و همرزمانش آرم مخصوص این دستگاه میگردد....[۷]
دستگاه اموی با انبوه تبلیغات پردامنهاش، مضافاً بر ناآگاهی توده تازه مسلمان شام، بهویژه نسبت بهماهیت «کاتب وحی» و با تکیه بر «خونخواهی عثمان» … بهتحریف مصادیق اصیل مذهبی که شخصیت علی(ع) سمبل آن بود پرداخت. در این میان مردان آگاه و روشنبین، تضاد بین علی و معاویه را نه شخصی، بلکه تضاد دو جهانبینی که طبعاً معلول زندگی طبقاتی دو گروه متضاد میباشد دیدند. حجر و یارانش سکوت را جایز نمیدانند و عاقتب به همراه ۸ تن از یارانش توسط معاویه اعدام میشوند.[۸]
امام حسین در عهد معاویه
در کتاب راه حسین آمده است: حضرت حسین (ع) ـ امام جدیدـ در مدینه بهسر میبرد و معاویه میکوشید کمتر با وی برخوردی داشته باشد. لذا بسیاری از نافرمانیهای وی را نادیده میگرفت. چنانکه در پاسخ حاکم مدینه که پس از شهادت «حجر» خبر رفت و آمدهایی را میان امام حسین (ع) و بزرگان عراق به او داده بود، نوشت: «… زنهار، زنهار تا با به حسین تعرض نرسانی، مادامی که او دست بهاقدامی نزده تو هم تعرض نداشته باش تا حسین بر بیعت ما باشد. ما نیز اکنون قصد بر او نداریم؛ مترصد باش تا هر وقت از او اقدامی دیدی…»[۸]
سلطنت یزید
نیمه رجب سال 60هجری، معاویه پس از 40سال دیکتاتوری، که 20سال آن در امارت بر شام و 20سال دیگر در حکومت بر تمامی جهان اسلام گذشته بود، به 80سالگی درگذشت.[۸] یزید جایگزین او شد. در کتاب راه حسین آمده است:
در حکومت یزید طبعاً مخالفتها آشکارتر گردید. چه، اگر معاویه توانسته بود با عنوان «کاتب وحی» عدهیی از مردم را بفریبد، هیچکس نبود که یزید پلید و شرابخوار و فاسق را نشناسد.[۸]
یزید و امام حسین
طبق کتاب راه حسین، یزید به «ولید بن عتبه»، حاکم مدینه، نوشت: «هنگامی که این نامه بهتو رسید، حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر. پس اگر نپذیرفتند، آنها را گردن بزن و سرهایشان را نزد من بفرست. مردم را نیز به بیعت فراخوان و هرکه سرباز زد همان حکم را که درباره حسین بن علی(ع) و عبدالله بن زبیر اجرا کردی، اجرا کن»....[۹]
امام حسین در برابر یزید
تصمیم به حرکت از مدینه
در کتاب راه حسین آمده است: حسین (ع) در پی تدارک کار خود بود و مصمم برای اوج دادن بهعمل انقلابی. بر سر مزار رسول اکرم (ص) رفت و گفت: «خداوندا این آرامگاه پیامبر توست و من پسر دختر اویم و کاری پیش آمده که تو از آن آگاهی؛ پروردگارا، من نیکی را دوست میدارم و از پلیدیها بیزارم. ای صاحب بزرگی و بخشندگی، بهحق آن کس که در اینجا آرمیده، راهی را برایم برگزین که تو و رسولت را راضی کند».[۹]
نصیحت برادرش محمد حنفیه
«بهجای امنی برو و از آنجا فرستادگانی نزد مردم بفرست و از آنها بیعت بگیر. اگر پذیرفتند، خدای را سپاسگزار و اگر با دیگر کس بیعت کردند، خدا از عقل و دین تو نکاهد و به فضل و مروت تو کاهشی نرسد».[۹]
خطاب امام حسین به سرلشکر و لشکر دشمن
«جدم رسول خدا (ص) فرمود: ”هر یک از شما فرماندار ستمکار و قلدر و بدکاری را بنگرد که بهحقوق خداوند تجاوز میکند و پیمان او را میشکند و با فرامین الهی و سنت پیغمبر او مخالفت میورزد و در میان مردم به تعدی و تجاوز حکومت میکند و با این همه او را از زشتکاری باز ندارد، بر خدا واجب است که چنین کسی را بهآتش غضبش بسوزاند…”[۹]
حرکت به سمت مکه
حسین (ع) آخرین دیدار را از قبر رسول اکرم (ص) بهعمل آورد و در آرامگاه جدش چنین گفت:
«باتمام اکراه و اندوه از جوار تو دور افتادهام. بهشدت بر من سخت گرفتهاند که با یزید شرابخوار و عصیان پیشه بیعت کنم. اگر بپذیرم راه کفر رفتهام و اگر سر برتابم با شمشیر کیفر یابم».[۹]
در این زمان امام حسین (ع) بار سفر بهسوی مکه بست و تمام خاندان بنیهاشم، بهجز محمد بن حنفیه، از مدینه خارج شدند. حسین بن علی(ع) چون فکر میکرد مانع حرکتش میشوند و او را تعقیب میکنند، به «قیس بن سعد بن عباده» گفت:«تو با 200مرد از پشت من بیا، اگر کسی را برای دستگیری ما فرستادند من و تو از دو جهت ایشان را محاصره میکنیم».[۹]
امام حسین در مکه
امام حسین (ع) بههنگام ورود به مکه با تشابه جریان خودش به نبرد موسی و فرعون این آیه را که در توضیح وضعیت موسی هنگامی که از مصر فرار کرد و به سمت مدین رفت آمده است بهآهستگی میخواند:«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ» سورهٔ القصص{22}«… امیدوارم خداوند هدایتم کند».
در مکه مردم به استقبالش شتافتند. عبدالله بن زبیر نیز، که قبل از امام حسین (ع) از مدینه به مکه رسیده و کانون جنبشی برپا ساخته بود، دانست که با وجود حسین (ع) کسی دست بیعت بهاو نمیدهد. هر روز در مجالسی که حضرت برای روشن ساختن مردم ترتیب میداد حاضر میشد و در نماز بهاو اقتدا میکرد. حضرت حسین (ع) تا روزی که از مکه بهطرف عراق حرکت کرد، جمعاً 93روز در مکه اقامت داشت.[۹]
اعلام آمادگی کوفه به امام حسین
با شنیدن خبر عدم بیعت امام حسین و عبدالله بن زبیر با یزید، شیعیان در شهر کوفه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمده و گفتند معاویه ستمکار مرد و یزید شرابخوار بهجای او نشست. حسین از بیعت او خودداری کرده و بهمکه رفته است، اکنون نظر چیست؟ سلیمانبن صرد از میان جمعیت بهپاخاست و گفت: «معاویه هلاک شد و حسینبن علی از بیعت با یزید امتناع ورزید و بهمکه رفت. شما که شیعیان او و پدرش هستید، اگر برای نصرت و فداکاری بهراستی آمادهاید، او را از تصمیم خود آگاه سازید و بهسوی خود دعوت نمایید و اگر از پیمانشکنی و سستی خود در این راه هراسانید، او را بیجهت فریب ندهید…». در همان جا و بعدها نامههای زیادی از طرف سران سرشناس کوفه و دیگر مردمان به امام حسین نوشته شد و اعلام آمادگی برای جهاد به همراه او برای براندازی حکومت یزید شد.[۱۰]
پاسخ امام حسین به مردم کوفه
امام حسین به کوفیان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را بهنمایندگی بهاتفاق «قیسبن مسهر الصیداوی» و «عمارةبن عبدالله سلولی» و «عبدالرحمنبن عبدالله ارحبی» بهسوی کوفه فرستاد. اینان روز ۱۵ماه رمضان سال ۶۰ هجری از مکه خارج شدند و روز پنجم شوال ۶۰ وارد کوفه گردیدند و بهخانه یکی از دوستداران امام حسین وارد شدند. مردم چون شنیدند که نماینده حسینبن علی وارد کوفه شده، دستهدسته بهحضور مسلم آمده و بهنام حسین (ع) وارد شدند و بیعت کردند. چندان که میگویند تعداد ایشان به هجده هزار نفر میرسیده است.[۱۰]
- ↑ معرفی کتاب راه حسین(ع)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ راه حسین- قسمت اول
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ راه حسین- قسمت دوم
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ راه حسین- قسمت سوم
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ راه حسین- قسمت چهارم
- ↑ راه حسین- قسمت پنجم
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ راه حسین- قسمت ششم
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ راه حسین- قسمت هفتم
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ ۹٫۶ راه حسین- قسمت هشتم
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ راه حسین- قسمت نهم