کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۵۸۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=علیرضا عسگری|تصویر=عسگری ۷.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=|زمینه فعالیت=فرمانده لشکر سپاه پاسداران معاون شمخانی در دولت محمد خاتمی|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=زاده‌ی ۱۳۳۹|محل تولد=شهر ری|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=|محل مرگ=|علت مرگ=|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران|سال‌های نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتاب‌ها=|مقاله‌ها=|نمایشنامه‌ها=|فیلم‌نامه‌ها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=فرار از ایران و زندگی مخفی در آمریکا|تأثیرگذاشته بر=سپاه پاسداران ایران و حکومت جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}}
'''سعید جلیلی،''' از کاندیداهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است.


{{جعبه اطلاعات شخصیت
|نام        =ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا
|تصویر      =[[پرونده:ارنستو چه گوارا.JPG|بندانگشتی|جایگزین=ارنستو چه گوارا|218x218پیکسل|ارنستو چه گوارا|وسط]]
|توضیحات    =
|سری        =
|اولین_حضور =در گواتمالا در دوره حکومت ملی جاکوبو آربنز
|آخرین_حضور =در بولیوی در سال ۱۹۶۷
|هدف        =انسان گرایی انقلابی و عدالت و برابری
|ساخته_شده_توسط=
|ایفای_نقش_توسط=
|قسمت‌ها      =


|لقب        =ال چه
سعید جلیلی کیست؟ '''«رویداد۲۴»'''
|نام_مستعار =
|نوع        =
|جنسیت      =
|سن        =۳۹ سال
|تاریخ_تولد =۱۴ ژوئن ۱۹۲۸
|تاریخ_مرگ  =۹ اکتبر  ۱۹۶۷
|ویژگی      =پزشک انقلابی نظریه پرداز جنگهای چریکی و نویسنده
|شغل        =پزشک و نویسنده و سیاست مدار انقلابی
|عنوان      =
|callsign  =
|خانواده    =
|همسر        =همسران هیلدا گادئا (۱۹۵۹ - ۱۹۵۵)، آلیدا مارچ (۱۹۶۷ - ۱۹۵۹)
|significantother=
|فرزند      =فرزندان هیلدا (۱۹۹۵ - ۱۹۵۶) آلیدا (زاده ۱۹۶۰) و کامیلو (زاده ۱۹۶۲)
|خویشاوند  =
|آدرس      =
|مذهب        =لائیک
|ملیت      =آراژانتینی
|lbl21      =
|data21    =
|lbl22      =
|data22    =
|lbl23      =
|data23    =
|lbl24      =
|data24    =
|lbl25      =
|data25    =
|extra-hdr  =
|lbl31      =
|data31    =
|lbl32      =
|data32    =
|lbl33      =
|data33    =
|lbl34      =
|data34    =
|lbl35      =
|data35    =
}}


<nowiki>https://www.rouydad24.ir/fa/news/371105/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C</nowiki>


ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا معروف به چه گوارا یا ال چه، ('''Ernesto Che Guevara''') زاده ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در شهر روزاریو واقع در ایالت سانتافه آرژانتین و جان باخته در ۹ اکتبر ۱۹۶۷ در بولیوی، او پزشکی انقلابی، نظریه پرداز جنگهای چریکی، سیاست مدار، نویسنده، و یکی از چهره های شاخص انقلاب کوبا بود. که چهره  و منش او به نمادی جهانی از عنصر شورش گری تبدیل شده است، 
ــــــــــــــــــــــ


چه گوارا در خانواده ای مرفه ایرلندی - اسپانیایی متولد شد پدرش ارنستو گوارا لینچ ایرلندی و مادرش سلیاده لاسرنا اسپانیایی بود. و ازکودکی دچار بیماری تنگی نفس (آسم) بود که تا پایان عمر این بیماری همراه وی بود. چه گوارا در شهر کوردوبا واقع در جنوب اسپانیا دوران نوجوانی‌اش را گذراند. درسال ۱۹۴۶ همراه با کوچ خانواده به بوئنس آیرس به تحصیل پزشکی پرداخت.درماه مارس سال ۱۹۵۳ با گذراندن پایان نامه خود در باره حساسیتها (آلرژی) اجازه طبابت گرفت.پس از فارغ التحصیلی بیشتر اوقات فراغت خود را درسفر به کشورهای مختلف امریکای لاتین گذراند.درسال ۱۹۵۳ به گواتمالا رفت و درآنجا در سال ۱۹۵۴ شاهد سقوط دولت جاکوبو آربنز بدست سازمان «سیا» بود.چه گوارا از گواتمالا به مکزیک رفت و درآنجا با رائول و فیدل کاسترو آشنا شد و به آنها پیوست. درتابستان سال ۱۹۵۵ بعنوان سومین عضو تیم شناسایی جنبش ۲۶ ژوئیه کوبا توسط کاسترو برگزیده شد.در ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶ به همراه ۸۲ مبارز دیگر با قایقی به نام «گرانما» برای راه اندازی نبرد با دیکتاتوری باتیستا به کوبا رفت .دردوم ژانویه ۱۹۵۹ با پیروزی بر باتیستا به همراه یارانش وارد هاوانا شد.
آمدن سعید جلیلی به میدان انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ قطعی شده است. جلیلی در دورانی که شدیدترین تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی وضع شد، معتمد علی خامنه‌ای و مسئول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بود؛ کسی که با دولت سایه‌اش چوب لای چرخ دولت حسن روحانی گذاشت و از دولت ابراهیم رئیسی هم سهم گرفت.


بعد از آوریل ۱۹۶۵ از انظار ناپدید شد و با افشای نامه چه گوارا به فیدل کاسترو ، قصد خود برای شرکت درجنبش های آزادی بخش ملل دیگر اعلام کرد. 
[[پرونده:کودکی چه گوارا.JPG|جایگزین=کودکی چه گوارا|بندانگشتی|'''کودکی چه گوارا'''|250x250پیکسل]]
در پائیز ۱۹۶۶ مخفیانه به بولیوی رفت، تا یک گروه چریکی را درناحیه «سانتاکروز» سازمان دهد. گروه چریکی چه گوارا در بولیوی در هشتم اکتبر ۱۹۶۷ به محاصره دسته ای از ارتش بولیوی درآمد. پس از نبردی خونین بیشتر یاران چه گوارا کشته وزخمی شدند. خود او نیز که زخمی شده بود به اسارت ارتش بولیوی درآمد و در همانجا در ۹ اکتبر ۱۹۶۷ تیرباران شد.


سال‌ها از محل دفن چه‌ گوارا اطلاعی در دست نبود تا اینکه در سال ۱۹۹۵ یک ژنرال بولیویایی که در عملیات دستگیری او شرکت داشت مکان دفن او را که در کنار باند یک فرودگاه در نزدیکی جایی که در آن به قتل رسیده بود افشا کرد. بقایای جسد چه‌ گوارا در سال ۱۹۹۷ به کوبا انتقال یافت و در سانتا کلارا، شهری که توسط چه گوارا در جریان جنگ‌های انقلابی کوبا فتح شده بود دفن شد و بنای یادبودی به افتخار او ساخته شد.


چه گوارا درخانواده ای با افکار مترقی نشو و نما می کرد و اولین تاثیرات را در دنیای سیاست در سن ده سالگی از عموی خود می پذیرفت، که در سال ۱۹۳۶ برای کمک به جمهوری خواهان اسپانیا به گردانهای بین المللی در آنجا پیوسته بود. چه همراه با هر نامه عمویش روی نقشه ای که داشت تغییرات جبهه بین جمهوری خواهان اسپانیا از یک طرف و فالانزیستها و متحدان نازی آنها را علامت گذاری کرده و تحولات جنگ را دنبال می کرد<ref>کتاب چهره یک انفلابی صفحه ۲۳ و ۲۴</ref>.  
عنوان پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد جلیلی که سال ۱۳۶۹ از آن دفاع کرد «سیاست خارجی پیامبر» بود. استاد مشاور جلیلی در همین پایان‌نامه حمید بهرامی احمدی بود که اعتبارنامه‌اش در مجلس پنجم شورای اسلامی به دلیل «عضویت در سازمان مجاهدین خلق» و «ارتباط با دست‌اندرکاران کودتای نوژه» رد شد.


چه گوارا پس از دریافت مدرک فارغ التحصیلی از پزشکی یک سال مرخصی گرفت و به همراه دوستش «البرتو گرانادو» به کشورهای آمریکای لاتین مسافرت کرد. آنها با یک موتور سیکلت توترون ۵۰۰ خارج از رده دست به این سفر دور و دراز زدند. هدف او، درمان بیماران جذامی بود. چه در این سفرها با فقر و تنگدستی مردم در کشورهای لاتین آشنا شد. بعد از این مسافرت خاطراتش را از دیدن رنج مردم محروم نوشت.


چه گوارا بار دیگر در سال ۱۹۵۳  به سفر رفت و پس از بولیوی، پرو، اکوادور، پاناما، کاستاریکا، هندوراس و السالوادور به گواتمالا رسید. در آنجا با اقتصاددان پرویی هیلدا آشنا شد. و هیلدا او را به چند مقام بلندپایه در دولت آربنز معرفی کرد. همزمان او با تبعیدیهای کوبا وابسته به جنبش ۲۶ ژوئیه به رهبری فیدل کاسترو آشنا شد. و در این رابطه، لقب ”چه“ که به آرژانتینی معادل «رفیق» است را گرفت. او مدتی به یک گروه کوچک چریکی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. آربنز در اثر تو‌طئه خارجی علیه دولتش، مجبور شد به سفارت مکزیک پناهنده شود. و از حامیان خارجی خود خواست که کشور را ترک کنند. هیلدا بازداشت شد و چه گوارا به کنسولگری آرژانتین پناه برد. و بعد به مکزیک رفت. در سال ۱۹۵۴ در مکزیک دوباره با تبعیدیهای کوبا ارتباط برقرار کرد.


لوپز از تبعیدیهای کوبایی، ”چه“ را به رائول کاسترو معرفی کرد و او نیز ”چه“ را به برادر بزرگترش یعنی فیدل کاسترو معرفی کرد. چه گوارا در سال ۱۹۵۵ به عضویت جنبشی که تحت رهبری فیدل کاسترو بود درآمد. نام این جنبش، جنبش ۲۶ ژوئیه بود که قصد براندازی حکومت باتیستا در کوبا را داشت. درهمین راستا آنها که ۸۲ رزمنده بودند با قایقی بنام «گرانما» در سواحل کوبا پیاده شدند،  در این عملیات بسیاری از نفرات کاسترو کشته شدند و کاسترو به همراه چه گوارا و عده کمی از نفرات دیگر توانستند از چنگ دشمن سالم بیرون بیایند.. چه گوارا گفته است: «در همین مقابله خونین بود که من تجهیزات پزشکیم را کنار گذاشتم و برای جنگ از جسد یکی از مبارزان سلاح برداشتم».<ref>[https://www.mojahedin.org/i/news/140383 مقاله ارنستو چه گوارا، شعله ای جاویدان درحافظه بشریت سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
در مقطع دکتری هم عنوان رساله جلیلی «‫بیان اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» بود که استاد راهنمای آن احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد و پدر زن ابراهیم رئیسی بود و استاد مشاورش حسین بشیریه؛ کسی که پیش از دوم خرداد روی اندیشه‌های جناح موسوم به اصلاح‌طلب تاثیر بسیاری داشت.


سال شمار زندگی چه گوارا<ref>کتاب چهره یک انقلابی  صفحه ۲۳۴ و ۲۳۵</ref>
با این مقدمه تا حدی می‌توان با جریان فکری سعید جلیلی، نامزد ۵۹ ساله انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ آشنا شد.


۱۹۲۸ - تولد ارنستو گوارا در ۱۴ ژوئن در شهر روساریو،آرژانتین.


۱۹۴۶ - ارنستو گوارا وارد دانشکدۀ پزشکی بوئنس آیرس می شود.
روز یکشنبه ششم خرداد اعلام شد که جلیلی در انتخابات شرکت خواهد کرد و به نظر نمی‌رسد شورای نگهبان بخواهد نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت ملی و عضو منصوب رهبر جمهوری اسلامی در مجمع تشخیص مصلحت نظام را رد صلاحیت کند.


ژنرال خوان پرون به ریاست جمهوری آرژانتین انتخاب می شود.


۱۹۵۱ - ارنستو گوارا همراه دوستش گرانادوس به سفردر کشورهای قارۀ آمریکا می پردازد: شیلی، پرو، کلمبیا، بولیوی،
سعید جلیلی دیروز


ونزوئلا، ایالات متحده.


- سرهنگ جاکوبو آربنز، که گرایشی ترقی خواهانه دارد، به عنوان رئیس جمهور گواتمالا انتخاب می شود.
جلیلی سال ۱۳۶۵ وقتی ۲۱ سال بود در جریان جنگ هشت‌ساله ایران و عراق پای راستش را از دست داد. به همین علت هم طرفدارانش به او لقب شهید زنده می‌دهند.
[[پرونده:کوردوبا ایتوریورو گزارشگر روزنامه کریتیکا عموی چه گوارا در اسپانیا.JPG|جایگزین=کوردوبا ایتور بورو عموی چه در اسپانیا|بندانگشتی|کوردوبا ایتور بورو عموی چه در اسپانیا |250x250پیکسل]]
۱۹۵۲ - اوت: ارنستو گوارا به آرژانتین باز می گردد.


- انقلاب در بولیوی. پاز استنسورو، وابسته به جنبش ملی انقلابی، رئیس جمهور می شود. اصلاحات ارضی و ملی کردن


معادن.
او سه سال بعد از مجروح شدن در جنگ و در سال ۱۳۶۸، وارد وزارت امور خارجه شد. سال ۱۳۷۰ به سمت رییس اداره بازرسی وزارت امور خارجه رسید. در دور اول ریاست جمهوری محمد خاتمی معاونت اداره آمریکای وزارت امور خارجه را به عهده داشت.


- کودتا در کوبا: ژنرال فولخنسیو باتیستا قدرت را دردست می گیرد.
او از سال ۱۳۸۰ وارد تشکیلات بیت رهبری شد و به سمت مدیریت بررسی‌های جاری دفتر علی خامنه‌ای منصوب شد. از سال ۱۳۸۴، همزمان با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد دوباره به وزارت امور خارجه برگشت، اما این بار به عنوان معاون اروپا و آمریکای وزارتخانه.


۱۹۵۳ - گوارا دانشکدۀ پزشکی را به پایان می برد ولی بلافاصله به بولیوی و سپس به پرو و گواتمالا می رود و در آنجا با


هیلدا گادئا آشنا می شود که نخستین شریک زندگی اوست.
پس از دوره کوتاه دو ساله دبیری علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، از مهرماه ۱۳۸۶ تا شهریور سال ۱۳۹۲، جلیلی به مدت پنج سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.


- ۲۶ ژوئیه: فیدل کاسترو و رفقایش به پادگان مونکادا در سانتیاگوی کوبا حمله می کنند.


۱۹۵۴ - گوارا خود را در اختیار دولت جاکوبو آربنز می گذارد که می خواهد به اصلاحات ارضی دست بزند.
علاوه بر این هشتم تیر ۱۳۸۷، علی خامنه‌ای سعید جلیلی را به عنوان نماینده خودش در شورای عالی امنیت ملی، عالی‌ترین شورای امنیتی جمهوری اسلامی منصوب کرد.


- ژوئن: دولت آربنتز با کودتای کاستیپو آرماس سرنگون می شود. آرماس فرماندهی یک حمله نظامی را بر عهده داشت که س  ی. آی. ا. و کمپانی یونایتد فروت با همکاری ارتش گواتمالا سازمان داده بودند.


- سپتامبر: گوارا گواتمالا را ترک می کند و به مکزیک پناهنده می شود.
در همین دوران ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، او مسئول مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی بود. این دورانی بود که شدیدترین تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی وضع شد. در این دوره معاون جلیلی، علی باقری‌کنی بود که در حال حاضر جانشین حسین امیرعبداللهیان در وزارت امور خارجه شده است.


۱۹۵۵ - ژوئیه: گوارا با فیدل کاسترو که بعد از آزادی از زندان به مکزیک رفته و او نیز در آنجا پناهنده است  ملاقات میکند و تصمیم می گیرد که به جنبش او، یعنی جنبش ۲۶ ژوئیه بپیوندد.
سعید جلیلی دهه ۹۰


۱۹۵۶ - دسامبر: قایق “گرانما” اعضای جنبش ۲۶ژوئیه را به فرماندهی فیدل کاسترو در ساحل کوبا پیاده می کند.


گوارا یکی از معدود رزمندگانی است که در این عملیات جان سالم به در می برد.
سال ۱۳۹۲ جلیلی نامزد ریاست جمهوری شد. در انتخاباتی که بلافاصله پس از پایان دوران محمود احمدی‌نژاد برگزار شد، او به عنوان یکی از اعضای دولت سابق شناخته می‌شد.


-۱۹۵۷ گوارا که نخست در گروه چریکی کاسترو سمت پزشک را بر عهده دارد - و بین همرزمانش به نام “چه” معروف شده (که لقبی ست خودمانی و محبت آمیز به خاطر تکیه کلام آرژانتینی ها)، “چه” - به فرماندهی یکی از گرو ههای چریکی مستقر در سیئرا مائسترا می رسد.


۱۹۵۸ - ماه مه: حمله نیروهای دولتی به سییرا مائسترا به شکست می انجامد.
در جریان مناظره‌ها، حتی چهره آرامی مثل علی‌اکبر ولایتی هم به شدت به جلیلی و شیوه و نتیجه مذاکرات او حمله کرد. جلیلی در آن انتخابات، به عنوان نامزد جریان پایداری تنها کمی بیش از ۱۱ درصد آراء را کسب کرد.


- اوت: آغاز تهاجم نهائی چریکهای کوبا. چه گوارا فرماندهی یکی از ستونهایی که از کوه به دشت سرازیر می شوند بر عهده دارد.


- دسامبر : پیروزی چه گوارا بر نیروهای رژیم باتیستا وتسخیر شهر سانتا کلارا.
پس از آن شکست سخت، جلیلی به پشت صحنه رفت، جایی که دولت سایه خودش را تشکیل داد. جلیلی هرگز دولت سایه‌ای که تشکیل داده بود را تکذیب نکرد بلکه تصاویری از جلسات آن هم به دفعات منتشر شده است.


۱۹۵۹ - ژانویه: سقوط دیکتاتور و فرار باتیستا.


انقلابیون قدرت را به دست می گیرند. چه گوارا به فرماندهیِ دژنظامی لاکابانیا، در هاوانا، منصوب می شود. با آلئیدا مارچ که یکی از همرزمان اوست ازدواج می کند. این دومین ازدواج چه گوارا ست.
برآیند این جلسات این دولت سایه گاهی در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی دیده می‌شد. امیرحسین ثابتی که حالا وارد مجلس شده و در گذشته مجری شبکه تلویزیونی افق بود، یکی از حضار ثابت جلسات جلیلی بود.


- فوریه: گوارا به شهروندی کوبا در می آید و به ریاست دایرۀ آموزش نیروهای مسلح انقلابی منصوب می گردد. کتاب جنگ چریکی را به رشته تحریر در می آورد.
جلیلی در دوران رئیسی


- ژوئن-سپتامبر: سفر به کشورهای مختلف آسیایی آفریقایی.


- اکتبر: گوارا به ریاست دایره ی صنعتیِ مؤسسه ی ملی اصلاحات ارضی منصوب می شود.
سال ۱۴۰۰ جلیلی دوباره نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، اما به نفع ابراهیم رئیسی کنار کشید. این کنارکشیدن سهمی هم داشت، روزنامه اعتماد زمستان سال ۱۴۰۱، در گزارشی مفصل به نقش نیروهای جلیلی در دولت رئیسی پرداخت.


- دسامبر: گوارا به ریاست بانک ملی منصوب می گردد و این باعث می شود که سفیر آمریکا خشمگین واکنش نشان داده، به رئیس جمهور کوبا دورتیکوس هشدار می دهد.


۱۹۶۰ - اوت: ملی کردن شرکت های آمریکایی در کوبا.
یکی از مهم‌ترین نیروهای سعید جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی علی باقری‌کنی بود. تا همین سال گذشته که دولت رئیسی به دنبال احیای برجام بود، جلیلی سخنرانی می‌کرد و تجویز برجام را تکرار تجربه تلخ می‌نامید.


- اکتبر: ملی کردن بانکها و عمد ه ترین شرکتهای کوبایی.


- اکتبر و دسامبر : سفر گوارا به کشورهای شرق: چکسلواکی، جمهوری دموکراتیک آلمان، اتحاد شوروی، چین،کرۀ شمالی.
البته بعد از این موضع‌گیری‌ها باقری‌کنی، معاون سابقش در شورای عالی امنیت ملی گفته بود: «کسانی که با پوشش دفاع از ارزش‌ها تلاش می‌کنند تا مذاکره را ماهیتا ضد ارزش جلوه دهند، عملا می‌خواهند دست نظام برای تامین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.»


۱۹۶۱ - ژانویه: ایالات متحده روابط دیپلماتیک خود رابا کوبا قطع می کند.


- فوریه: وزارت صنایع به گوارا واگذار می شود.


- آوریل: شکست هجوم ضد انقلابیون کوبایی به خلیج خو کها. گوارا فرماندهی نظامی ایالت پینار دل ریو را بر عهده می گیرد. فیدل کاسترو خصلت سوسیالیستی انقلاب را اعلام می کند.
همسر سعید جلیلی کیست؟


چه گوارا کتاب جنگ چریکی را درسال (۱۹۶۱) و کتاب انسان وسوسیالیسم را در سال (۱۹۶۵) نوشت.
در سال ۱۳۷۱، سعید جلیلی با خانم فاطمه سجادی ازدواج کرد. همسر جلیلی، پزشک عمومی است. حاصل این ازدواج یک پسر به نام سجاد است.


- اوت: گوارا در کنفرانسی که بین کشورهای آمریکایی در (پونتا دل اِسته) اوروگوئه برگزار شده پیشنهاد آمریکا دولت کندی( موسوم به “اتحاد برای پیشرفت”) را تقبیح میکند.
فعالیت سعید جلیلی در وزارت امور خارجه ایران


۱۹۶۲ – اکتبر : بحران موشکها. خروشچف شروط آمریکایی ها مبنی بر عقب کشیدن موشکهای شوروی از کوبا را می پذیرد بی آنکه با کاسترو مشورت کند.
سعید جلیلی سابقه ۱۸ ساله حضور در وزارت امور خارجه را دارد. وی در سال ۱۳۶۸ وارد دستگاه دیپلماسی کشور شد و در ۲۶ سالگی به ریاست اداره بازرسی وزارت امور خارجه منصوب شد. وی تا سال ۱۳۷۵ در این سمت باقی ماند.


۱۹۶۳ - بحث اقتصادی در کوبا در باره ی قانون ارزش،
در سال ۱۳۷۶، جلیلی در دولت سید محمد خاتمی به سمت معاون اداره اول آمریکا منصوب شد. در این سال‌ها، وی ۱۷ سفیر را اخراج کرد که خود این اقدام را انقلابی در وزارت خارجه می‌خواند.


برنامه ریزی و بازار، شیو ه های مدیریت اقتصادی بین گوارا و طرفداران الگوی شوروی.
سعید جلیلی در سال ۱۳۸۰ و در سن ۳۶ سالگی به دفتر رهبر انقلاب رفت و مدیریت بررسی‌های جاری دفتر رهبری را بر عهده گرفت.


۱۹۶۴ - گوارا به نمایندگی از کوبا در کنفرانسهای مختلف بین المللی شرکت می کند از جمله در کنفرانس جهانی بازرگانی منعقد در ژنو درماه مارس و در سازمان ملل متحد درماه دسامبر سخنرانی های آتشینی علیه امپریالیسم آمریکا ایراد می کند.
'''سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی'''


- نوامبر: گوارا در جشن چهل و هفتمین سالگرد انقلاب روسیه در مسکو شرکت می کند. در بولیوی کودتایی رخ می دهد. و ژنرال باریینتوس جای پرزیدنت پاز استنسورو می نشیند.
سعید جلیلی در سال ۱۳۸۶ با حکم محمود احمدی‌نژاد و پس از استعفای علی لاریجانی، به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. یک سال بعد، وی با حفظ این سمت و با حکم رهبری، به نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی تبدیل شد.


۱۹۶۵ - ژانویه-مارس: سفر گوارا به آفریقا.
همچنین، سعید جلیلی مسئول مذاکرات هسته‌ای ایران با کشور‌های موسوم به ۱+۵ شد. در این مذاکرات، عملکرد وی چندان موفق نبود و نتایج آن، منجر به تصویب سه قطعنامه شدید شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شد. جلیلی همواره مخالف مذاکره با کشور‌های غربی بود و دوران حضور وی در دستگاه دیپلماسی کشور، با تیره‌تر شدن روابط خارجی ایران همراه بود.


- فوریه: در جریان سفری به الجزایر برای شرکت دردومین کنفرانس همبستگی اقتصادی آفریقا-آسیا نطقی ایراد می کند و در آن سیاست مبادله ی نابرابراز جمله سیاست کشورهای موسوم به سوسیالیستی را افشا و تقبیح می کند.
پس از کنار رفتن از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، جلیلی به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری منصوب شد. در ادامه، وی در دولت محمود احمدی‌نژاد به وزارت خارجه بازگشت و به عنوان معاون اروپا و آمریکا مشغول به فعالیت شد. در این دوره، جلیلی به همراه علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در برخی مذاکرات با خاویر سولانا حضور داشت.


- مارس: بازگشت گوارا به کوبا، از آن پس دیگر از انظارپنهان می ماند.
'''حضور سعید جلیلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام'''


- اکتبر: فیدل کاسترو نامه ی بدرودی را که گوارا به وی فرستاده بود علنی می کند.
در سال ۱۳۹۲ با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، سعید جلیلی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت و علی شمخانی به جای وی منصوب شد. با این حال، جلیلی همچنان نماینده رهبری در این شورا است. در ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ نیز با حکم رهبر انقلاب به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. یک سال بعد نیز عضو شورای راهبردی روابط خارجی شد.


شرکت چه گوارا در مبارزات چریکهای طرفدار لومومبا در کنگو.
'''سابقه سعید جلیلی در کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ایران'''


۱۹۶۶ - ژانویه: کنفرانس سه قاره (Tricontinental) برای همبستگی بین آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در هاوانا. گوارا پیامی به این کنفرانس می فرستد.
در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰، سعید جلیلی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری بود. در سال ۱۳۹۲، او در رقابت‌های انتخاباتی شرکت کرد، اما با کسب ۴،۶۲۴،۸۱۲ رأی که ۱۱ درصد آرای مردمی بود، پس از حسن روحانی و قالیباف در رتبه سوم قرار گرفت.


- نوامبر: ورود به بولیوی و تشکیل هسته اولیه ی چریکی ازرزمندگان کوبایی و بولیویایی یعنی (ELN )ارتش آزادی بخش ملی. او نیروهای خود را در اطراف رود نانکاهوازو در شرق بولیوی متمرکز می کند.
در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، سعید جلیلی برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ در وزارت کشور ثبت‌نام کرد. در ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، دو روز مانده به انتخابات، جلیلی در بیانیه‌ای اعلام کرد که به نفع سید ابراهیم رئیسی از ادامه حضور در رقابت‌های انتخاباتی انصراف می‌دهد. اکنون، پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی در انتخابات زودهنگام، سعید جلیلی یکبار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.


۱۹۶۷ - مارس و آوریل: پیروز یهای ELN علیه نظامیان بولیویایی.
داماد حسن روحانی در صفحه توییتر خود به داوطلب شدن سعید جلیلی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری واکنش نشان داد و نوشت: «دیپلمات کوچه بن بست آمد. گرانی، انزوا و تورم هم خواهد آمد».


- ژوئیه و اوت: برگزاری کنفرانس (OLAS)سازمان همبستگی آمریکای لاتین که جنبش های مهم چریکی قاره را در هاوانا گرد هم می آورد.
امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس دوازدهم و مجری سابق شبکه افق، پس از حضور در ستاد انتخابات کشور به همراه سعید جلیلی، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، در جمع خبرنگاران درباره میزان مشارکت مردم در انتخابات گفت: امیدواریم مشارکت مردم بالا باشد و همه تلاشمان این است که مشارکت بالاتر برود. باید منتظر نتیجه تأیید صلاحیت‌ها بود و امیدوارم مشارکت مردم بالا باشد. همه باید تلاش کنند تا فارغ از اینکه چه کسی رأی می‌آورد، مشارکت مردم بالاتر برود، چراکه این موضوع به نفع مردم، کشور و نظام است.


- ۸ اکتبر: ارنستو گوارا در بولیوی دستگیر می شود و به دستور سی. آی. ا. و رژیم نظامی ژنرال باری ینتوس در ۹ اکتبربه قتل می رسد.
وی درباره حضور یک نماینده در کنار نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری گفت: قانونی منعی ندارد. کسانی که می‌خواهند چیزی که قانون اجازه داده است را تبدیل به بی‌قانونی کنند، همان کسانی هستند که در سال ۱۳۹۶ به‌ویژه آقای ظریف به‌صورت غیرقانونی به اصفهان رفت و به نفع آقای روحانی سخنرانی کرد و حتی کارشان را توجیه کردند.
[[پرونده:چه گوارا پس از شهادت در بولیوی.JPG|جایگزین=چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|بندانگشتی|چه گوارا پس از شهادت در بولیوی|250x250پیکسل]]
۱۹۹۷ - ژوئیه: استخوان های بازماندۀ چه گوارا در یک گور دستجمعی، در واله گرانده در بولیوی پیدا شد و در ۹ اکتبرطی مراسم رسمی با حضور فیدل کاسترو در شهر سانتا کلارای کوبا به خاک سپرده شد.


تاثیرات چه گوارا در انقلاب های جهان
همچنین تعدادی از طلاب و روحانیون در نامه‌ای خطاب به سعید جلیلی، او را برای شرکت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری دعوت و از او حمایت کردند.


نیروهای سیاسی پس از انقلاب پیروز کوبا در کشورهای مختلف جهان از جمله در امریکای لاتین و مرکزی و آسیا و آفریقا تحت تاثیر این جنبش قرارگرفتند، از جمله در ایران نیروهای مبارزی که به دنبال مبارزه قهر آمیز با دیکتاتوری شاه بودند با الگوی کانون شورشی که در انقلاب کوبا تجربه شده بود دست به عملیات مسلحانه زدند که نمونه آن را در جریان سیاهکل می بینیم، که تئوری آن برمبنای این گفته فیدل کاسترو است.
سعید جلیلی کیست؟/ کاندیدای تندرو در آرزوی ریاست جمهوری '''«روزنو»'''


در مورد اولویت تشکیل حزب یا عدم آن:
<nowiki>https://roozno.com/fa/news/623987/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C</nowiki>


“فیدل کاسترو فقط می گوید که بدون پیشآهنگ، انقلاب وجود ندارد. او می گوید که لازم نیست پیشآهنگ، حتماً حزب مارکسیستی - لنینیستی باشد. او می گوید آ نها یی که می خواهند دگرگونی را فراچنگ آورند، حق و وظیفه دارند به مثابۀ پیش آهنگانی که به این احزاب وابستگی ندارند متشکل شوند...
ــــــــــــــــــ


باری در واقع، در مورد حزب و پیشآهنگی، هیچ نوع معادلۀ متافیزیکی که در آن حزب مارکسیست - لنینیست مساوی با پبشآهنگ باشد وجود ندارد”)
جلیلی بازهم هوس پاستور کرده است، او که در انتخابات ۱۴۰۰ در آخرین لحظات پا به ساختمان وزارت کشور گذاشته و کاندیداتوری اش را به ثبت رسانده بود اینبار منتظر بقیه نماند و همان روز اول نامش را وارد لیست کاندیداها کرد.


منبع کتاب رژی دبره بنام انقلاب در انقلاب انتشارات پارت سال ۱۳۵۲ صفحه ۸۰
باز هم انتخابات ریاست‌جمهوری در راه است و مطابق سنت یک دهه گذشته، باز هم سعید جلیلی در میانه میدان است؛ چهره‌ای تندرو و بنیادگرا؛ با تفکراتی که به مذاق جبهه پایداری خوش می‌آید؛ به عبارت بهتر او مرید و شاگرد عقیدتی مصباح یزدی است؛ پدر معنوی جبهه پایداری.


سخنانی از چه گوارا
۳ کاندیداتوری در ۴ انتخابات!


“وقتی رؤیای تحول از میان برود زمان انقلاب فرا می رسد”.
او در ۴ انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده از سال ۱۳۹۲، در سه مورد آن حضور داشته و دارد؛ سال ۱۳۹۲ نامزد مورد حمایت جبهه پایداری بود که با آرایی پایین شکست خورد. سال ۱۴۰۰ هم مانند علیرضا زاکانی شهردار فعلی تهران، به عنوان نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی به زمین انتخابات آمد اما مانند دیگر نامزد پوششی، در روز آخر به نفع رئیسی کنار کشید. و آخرین مورد که همین یکی دو روز گذشته سوار بر خودروی تیبای سفید رنگش به وزارت کشور رفت و راننده‌اش منتظر ماند تا ثبت‌نام کند و برگردد.


از دشمن نترسید اما از این بترسید که دشمن از شما نترسد
جلیلی سال ۱۳۴۴ از پدری بیرجندی و مادری آذری در محله طلاب مشهد به دنیا آمد؛ او وقتی سال ۱۳۶۲ دیپلمه شد، در دانشگاه امام صادق قبول شد و به دانشگاه مدیرساز در پل مدیریت تهران رفت.


باید همیشه آماده باشی تا در اعماق وجودت هر بی عدالتی را که بر هر فردی در هر نقطه ای از دنیا اتفاق می افتد حس کنی، این بهترین خصوصیت انقلابی است.
او یک بار اتخاذ راه میانه را امتحان کرد؛ زمانی که برای اعزام به خارج جهت تحصیل در مقطع دکتری قبول شد و همزمان در وزارت خارجه هم امکان استخدام پیدا کرد؛ راه میانه‌اش این شد که بورسیه‌اش را از خارج به داخل منتقل کرد و وارد وزارت خارجه شد.


آزادي بيش از همه از دست کساني ضربه ميخورد که براي نيل به آن کوتاهترين مسير را انتخاب ميکنند
از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ و در زمان وزارت علی‌اکبر ولایتی رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه بود. از افتخارات فعالیت‌هایش در آن زمان، اخراج ۱۷ سفیر است که به ادعای هوادارانش به دلیل «مفاسد اقتصادی» بوده است.


ما نباید نزد مردم برویم و بگوییم: ما آمده‌ایم تا شما را زیر بال و پر خود گرفته و فقیرنوازی کنیم، یا علم خودمان را به شما تعلیم دهیم، کمبود فرهنگ تان، جهل تان را از مسائل ابتدایی و اشتباهات تان را به خودتان گوشزد کنیم. به جایش باید با ذهنی پژوهنده و روحی فروتن، از منبع عظیم دانایی و خرد ِ مردم بهره بگیریم.
با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی و وزارت کمال خرازی، او به میز آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و تا سال ۱۳۸۰ با عنوان معاونت اداره اول آمریکا آنجا بود.


در یک انقلاب، انسان یا پیروز می‌شود یا می‌میرد، اگر آن انقلاب واقعی باشد.
او در سال ۱۳۷۸ عزم نمایندگی مجلس از زادگاهش را کرد؛ اما آن زمان جو جامعه به شکلی بود که جلیلی از مشهد هم نتوانست رای بیاورد. با بروز اختلافاتش در وزارت خارجه، او از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به عنوان «مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری» فعالیت داشت و با تشکیل دولت محمود احمدی‌نژاد، به وزارت خارجه بازگشت؛ اما این بار با رده‌ای بالاتر و به عنوان «معاون آمریکای وزارت خارجه».


ما هرگز نمی‌توانیم از داشتن چیزی برای زندگی مطمئن شویم تا وقتی که برای آن مایل به مردن باشیم.
این سمت اما باعث نشد که باز هم برای رای گرفتن از مردم تلاش نکند؛ او در انتخابات مجلس هفتم هم شرکت کرد؛ اما در آن انتخابات هم که نامزدهای اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان قلع و قمع و رد صلاحیت شدند، باز هم مردم به او اقبال نشان ندادند.


اگر تو در برابر هر بی‌عدالتی از خشم به لرزه می افتی؛ بدان که یکی از رفقای من هستی(یکی مثل من هستی).
سعید جلیلی مذاکره می کرد یا مونولوگ؟


انقلاب، سیبی نیست که پس از رسیدن می افتد، ما باید به افتادن مجبورش کنیم.
مهر ماه ۱۳۸۶ میان احمدی‌نژاد و علی لاریجانی اختلاف نظرهای جدی درباره پرونده هسته‌ای ایران شکل گرفت که منجر به استعفای لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی شد. بلافاصله پس از استعفای لاریجانی، رئیس دولت جلیلی را به عنوان دبیر عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور برگزید و مذاکرات هسته‌ای را عهده‌دار شد. او تا آن زمان تنها دبیر بود و حدود یک سال بعد با حکم رهبری، به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی نیز منصوب شد.


یک انقلابی واقعی همان جایی خدمت می کند که به او احتیاج است.
عملکرد جلیلی در پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات با طرف‌های مقابل، محل انتقادات زیادی است؛ منتقدین معتقدند عملکرد جلیلی در این مذاکرات، دستاوردی جز نسیان و در چاله انداختن کشور نبوده است.


اگر نتوان آزادي و عدالت را یکجا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می کنم، تا بتوانم به بي عدالتی اعتراض کنم
بسیاری از دیپلمات‌ها هم بر این عقیده‌اند که جلیلی در واقع مذاکره نمی‌کرده بلکه در آن جلسات مونولوگ اجرا یا به عبارت بهتر تک‌گویی می‌کرده است؛ یعنی در جلسه او بیانیه خودش را می‌خوانده و بعد از آن طرف مقابل پاسخ می‌داد و همین!


برای تشخیص زنده یا مرده بودن یک انسان، به شرف او نگاه کنید، نه به نبض او.  
ویلیام برنز دیپلمات ارشد آمریکایی که در مذاکرات ژنو نماینده ایالات متحده بود، نخستین مذاکره با جلیلی را اینگونه توصیف می‌کند: «در حالی که به جلیلی که در مقابلم نشسته بود نگاه می‌کردم بیانیه کوتاه و ساده را قرائت کردم…جلیلی به دقت سخنانم را یادداشت می‌کرد و در طول سخنانم لبخند به لب می‌آورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمی به من نگاه می کردند؛ گویی حضور یک آمریکایی در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلی نطقی ۴۵ دقیقه‌ای درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جای‌جایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تاکید شده بود. وقتی جلیلی می‌خواست از ارائه پاسخ‌های سریع طفره برود، سعی می کرد افراد حاضر در مذاکرات را گیج و مبهوت کند و این سخنرانی یکی از آن مواقع بود. در بخشی از سخنانش نیز گفت به صورت پاره‌وقت در دانشگاه تهران تدریس می‌کند و آنجا بود که احساس کردم اصلا به دانشجویانش حسادت نمی‌کنم».


من علاقه مند به جامعه خشکِ اقتصادی نیستم. ما علیه نکبت و از خود بیگانگی مبارزه می کنیم
چندین دور مذاکره بدون هیچ نتیجه‌ای بسیاری را بر این عقیده کرد که راهبرد جلیلی تنها مذاکره برای مذاکره و بیانیه‌خوانی بوده است. از سوی دیگر منع مقطعی رسانه‌ها از پرداختن به مذاکرات هسته‌ای نشانگر آن است که جلیلی و هسته اطرافش در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، به جای پاسخگویی به افکار عمومی، راه امنیتی کردن فضا و خاموش کردن منتقدان را برگزیده بودند؛ راهکاری که برای فرار از پاسخگویی بهترین بود.


شور و اشتیاق لازمه ی هر کار بزرگی است . و برای انقلاب کردن . عشق و شور و جسارت بسیار زیادی لازم است
البته اطرافیان و هوادارانش به این رویکرد او افتخار می‌کنند و آن را «مقاومت» می‌نامند؛ کما اینکه محمدصادق شهبازی هماهنگ کننده ستاد مردمی حیات طیبه (دعوت از سعید جلیلی) در سال ۱۳۹۲، در سخنانی پیرامون عملکرد او در پرونده هسته‌ای، گفته بود که «در مقاومت هسته‌ای رویکرد ایشان باعث شد سطح مذاکرات از نفی اتهامات طرف مقابل به سطح راهبردی ارتقاء یابد».


مردم را دریاب… هرگز سازش نکن… کسانی که سازش نمی کنند میمیرند . اما مرگشان عین حیات و زندگیست … آری . تو نیز میمیری . اما در چهره ات نشانی از مرگ نخواهد بود…
از دیگر مشکلات مذاکرات زمان جلیلی عدم تسلط مذاکره‌کنندگان بر زبان انگلیسی بود؛ آنها از مترجم برای مذاکرات استفاده می‌کردند که همین امر بر دشواری و فرسایشی شدن آن اضافه می‌کرد. وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا که در مذاکرات حضور داشته می‌گوید «سعید جلیلی بیانیه‌های آماده‌ای را به زبان فارسی می‌خواند و پس از او ترجمه انگلیسی آن خوانده می‌شد».


عید من آن روزی است که زحمت یک سال دهقان . شام یک شب پادشاه نباشد.
نتیجه عملکرد او، در نهایت صدور سنگین‌ترین قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و با رای مثبت چین و روسیه است؛ قطعنامه‌هایی که هزینه‌های سنگینی برای ایران داشت و برجام توانست فشار آنها را تا حد زیادی از روی دوش سیستم اقتصادی و حتی نظامی بردارد.


با بیشتر شدن درجات استثمار . حس انقلاب هر لحظه قوی تر می شود.
از ضربه ولایتی به جلیلی در مناظرات ۹۲ تا کاندیدای پوششی شدن در ۱۴۰۰


من آزادی بخش نیستم. آزادی بخش وجود ندارد . مردم هستند که خود را آزاد می کنند.
انتخابات سال ۹۲ که رسید جلیلی عزم کرد تا از یک مذاکره کننده در دولت جایگاهش را به رئیس دولت ارتقا دهد، او می گفت حضورش در انتخابات «تکلیف» است اما این تکلیف نتیجه ای برای او نداشت و نه تنها رأی نیاورد که در مناظره‌های آن سال علی‌اکبر ولایتی دیپلمات کهنه‌کار ایرانی و مشاور رهبری، از نحوه مذاکرات جلیلی انتقاد کرد و به سختی به او تاخت. این اما تنها ضربه به او در آن انتخابات نبود. در همان روزهایی که کشور حال و هوای انتخاباتی داشت، یک صوت منتسب به مرحوم آیت الله مهدوی‌کنی منتشر شد که سعید را مناسب ریاست‌جمهوری نمی‌دانست باعث شد، این صوت ضربه دیگری به سبد رأی او بود و در نهایت ۴میلیون و ۶۰۰ هزار رای کل آرائی بود که به سبد جلیلی ریخته شد تا در جایگاه سوم قرار گیرد و در رقابتی دیگر که نیاز به رأی مردم داشت ناکام شود.


دستم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم.
۱۳۹۶ او بار دیگر تصمیم به کاندیداتوری گرفت و حضورش هم جدی بود اما با ورود رئیسی وارد عرصه عملی انتخابات نشد.


سعی کردند ما را دفن کنند، دریغ از این که ما بذر بودیم.
سال ۱۴۰۰ و انتخابات ریاست جمهوری که رسید بار دیگر هوای پاستور به سرش زد و حتی کاندیداتوری رئیسی هم مانع کاندیداتوری اش نشد. او در آخرین ساعات ثبت نام کاندیداها وارد ساختمان فاطمی شد، آنهم در شرایطی که ابراهیم رئیسی صبح همان روز کاندیداتوری اش را به ثبت رسانده بود اما حتی رفقای دیروزش یعنی پایداری ها هم حاضر نشدند در انتخاب بین او و رئیسی پشت او قرار گیرند تا در نهایت جلیلی تبدیل به یک «کاندیدای پوششی» و «ضربه گیر» در آن انتخابات شود و در نهایت بعد از حضور در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی مجبور به انصراف از ادامه مسیر به نفع رئیسی شود.


ما آدمهای احمقی نبودیم، ساده بودیم و از روی سادگی به احمق‌ها اجازه دادیم تا در زندگیمان دخالت کنند.
البته سال ۹۲ هم تلاش‌هایی برای کنار بردن جلیلی صورت گرفت ولی به نتیجه نرسید؛ چرا که این مرید مرحوم مصباح‌یزدی، حضور در انتخابات را تکلیف خود دانسته بود.


سرنوشت فرمانده عملیات تیرباران چه گوارا
حالا جلیلی برای انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری آمده است؛ با همان حرف‌ها و همان بیانیه‌خوانی‌ها؛ با همان پاسخ‌ها به سوالات و همان راهکارها؛ او همان سعید جلیلی است که بوده؛ هیچ به‌روزرسانی در مواضع و عملکردش نشده است؛ او این بار هم می‌خواهد شانس خود را امتحان کند تا بلکه بتواند یک بار هم که شده قاطبه رای‌دهندگان به او رای دهند و اولین منصبش با رای مردم را تجربه کند؛ موضوعی که نه در مشهد و نه در ایران تا به حال برای سعید جلیلی رخ نداده است.


"مونیکا ارتل، زنی که انتقام چه‌گوارا را گرفت<ref>مقاله مونیکا ارتل،[http://www.hambastagi.org/new/fa/article/2401-monika-ertl-che-guevara.html] زنی که انتقام چه گوارا را گرفت</ref>."
ورژن ۱۳۹۲ سعید جلیلی در انتخابات ۱۴۰۳! '''«تجارت نیوز»'''
[[پرونده:مونیکا آرنل.JPG|alt=مونیکا ارتل|بندانگشتی|مونیکا ارتل]]
در اول آوریل ۱۹۷۱، زنی که خود را جهانگرد استرالیایی معرفی میکرد، با روبرتو کواینتانییا،کنسول بولیوی در شهر هامبورگ آلمان قرار ملاقات میگذارد. این زن ۳۴ساله که کلاه و لباس شیک بر تن و عینک آفتابی به چشم داشت وارد دفتر کنسول شده، با خونسردی تپانچه ای از کیفش درآورده با شلیک چند گلوله او را به قتل میرساند. وی سپس کلاه، کیف، تپانچه و سایر وسایلش را به گوشه ای پرتاب کرده بدون اینکه اثری از خود برجای گذارد موفق به فرار میگردد.


این زن مونیکا ارتل (Monika Ertl) بود که به “انتقام گیر چه گوارا” شهرت یافته است. در کیف دستی او یادداشتی به دست آمد که روی آن نوشته بود: “پیروزی یا مرگ، ارتش آزادیبخش ملی.
<nowiki>https://tejaratnews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%DB%8C-15/914284-%D9%88%D8%B1%DA%98%D9%86-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA</nowiki>


وقتی به تاریخ ۹ اکتوبر ۱۹۶۷، ارنستو چه‌گوارا  در بولیوی به قتل رسید، به فرمان روبرتو کواینتانییا دستانش را قطع کردند. دو سال پس از آن، کواینتانییا با ضربات قنداق تفنگ، کمر زندانی سیاسی به نام گوئیدو اینتی پاردو از رهبران چریکها و یکی از پنج چریک باقیمانده از جنبش چه گوارا در بولیوی را شکست و بعد او را به قتل رسانید. به یک هدف در میان انقلابیون بدل گشت و “ارتش آزادیبخش ملی ” (ELN) در پی گرفتن انتقام از او بود. دولت بولیوی از ترس همرزمان چه گوارا، او را بعنوان کنسول به هامبورگ اعزام نمود.
ـــــــــــــــــــــــ


مونیکا آرتل که عشق بیکران و تعهدی استوار به چه‌گوارا و آرمان انقلابی اش داشت و اینتی پاردو نیز منبع الهامش بود. به درخواست “جنبش آزادیبخش ملی”  برای انتقام رفقای همرزمش این ماموریت را می پذیرد. جمله معروف “نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم”  از اوست. او در آخرین نامه به خانواده اش در سال ۱۹۶۹ نوشت: “بدرود، من میروم و شما دیگر مرا هرگز نخواهید دید”.
'''نام خانوادگی:جلیلی'''


منابع
'''تاریخ تولد:15 شهریور 1344'''


<references />
'''محل تولد:مشهد'''
 
'''تحصیلات:دکترای علوم سیاسی و معارف اسلامی'''
 
'''زمینه فعالیت:تدریس و سیاست'''
 
'''وضعیت تاهل:متاهل'''
 
'''همسر:فاطمه سجادی'''
 
'''فرزندان:یک فرزند پسر'''
 
'''زندگی شخصی و خانواده سعید جلیلی'''
 
سعید جلیلی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 1403، در شهریور ماه سال 1344 در شهر مشهد متولد شد. پدر سعید جلیلی، محمد حسین جلیلی معلم و مدیر دبستان نواب صفوی مشهد بوده و مادرش آذری زبان و ظاهراً خانه‌دار است. دلیل آشنایی او با زبان فرانسه توانایی پدرش در صحبت به این زبان است. در مورد خواهر و برادر و یا دیگر اعضای خانواده سعید جلیلی اطلاعاتی در دسترس نیست.
 
'''اصالت سعید جلیلی'''
 
همانطور که در ابتدای این مطلب و بخش معرفی خانواده سعید جلیلی گفتیم، ایشان متولد مشهد و اصالتاً مشهدی هستند.
 
ازدواج و همسر سعید جلیلی
 
تنها اطلاعاتی که درباره همسر سعید جلیلی در فضای مجازی منتشر شده است نام و شغل اوست. فاطمه سجادی همسر سعید جلیلی پزشک عمومی است و در عرصه سیاست فعالیتی ندارد. با وجود حضور سعید جلیلی در انتخابات 1400 در مستند معرفی ایشان تصویری از همسرش منتشر نشد که بتوان آن را به عنوان عکس همسر سعید جلیلی در نظر گرفت. سعید جلیلی و همسرش در سال 1371 ازدواج کردند و ثمره این ازدواج یک فرزند پسر است.
 
 
فرزند سعید جلیلی
 
جلیلی یک فرزند پسر به نام سجاد جلیلی دارد که در مورد زمینه فعالیت و حرفه فعلیش اطلاعاتی در دسترس نیست.
 
 
تحصیلات سعید جلیلی
 
با حضور او در انتخابات دوره قبل اطلاعاتی در مورد میزان تحصیلات وی رسانه‌ای شد که نشان می‌داد آقای دکتر سعید جلیلی بعد از گذراندن مقطع دیپلم در مشهد وارد دانشگاه تهران شده و رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی را تا مقطع دکترا در این دانشگاه ادامه داده است.
 
سعید جلیلی استاد دانشگاه امام صادق است و در این دانشگاه دیپلماسی پیامبر را تدریس می‌کند.
 
'''قطع پای سعید جلیلی'''
 
جلیلی کاندید ریاست جمهوری 1403 یکی از جانبازان جنگ است که پای راست خود را در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 از دست داد. دلیل قطع شدن پای سعید جلیلی نبود امکانات کافی در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه و وضعیت اورژانسی آن زمان بود که امکان درمان پای زخمی وی را غیر ممکن کرد.
 
'''سوابق سعید جلیلی، کاندیدای ریاست جمهوری'''
 
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به دوران فعالیت دکتر سعید جلیلی از زمان جنگ تاکنون.
 
'''سعید جلیلی در جبهه'''
 
دکتر جلیلی یکی از چهره‌هایی است که در دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشته است و در چندین عملیات به عنوان دیده بان و جزو نیروهای اصلی مشغول فعالیت بود.
 
'''سعید جلیلی در وزارت امور خارجه'''
 
سعید جلیلی در وزارت امور خارجه سابقه 18 ساله سعید جلیلی برای حضور در وزارت امور خارجه کشور جزو پررنگ‌ترین بخش‌های فعالیت وی در دولت‌های رئیس جمهورهای پیشین بوده است.
 
او که از سال 1368 کار خود را در دستگاه دیپلماسی کشور آغاز کرد در سن 26 سالگی به عنوان ریاست اداره بازرسی وزارت امور خارجه منصوب شد و در این پست تا سال 1375 باقی ماند.
 
'''سعید جلیلی در دفتر مقام معظم رهبری'''
 
دکتر جلیلی در سال 1380 و در سن 36 سالگی به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبر رسید و فعالیت خود را در این عرصه آغاز کرد.
 
'''سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی'''
 
سال 1386 بود که با حکم محمود احمدی نژاد، دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی شد؛ این سمت بعد از استعفای دکتر علی لاریجانی به ایشان رسید.
 
'''سعید جلیلی در مذاکرات هسته‌ای 5+1'''
 
یکی دیگر از سوابق جلیلی حضور او به عنوان مسئول مذاکرات هسته‌ای 5+1 بود.
 
'''سعید جلیلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام'''
 
ادامه مسیر فعالیت دکتر جلیلی در سال 1392 با عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفت.
 
'''سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری'''
 
جلیلی پیش از این در سال‌های 1392 و 1400 نامش را در میان کاندیداهای ریاست جمهوری به ثبت رساند که در دوره اول یعنی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 بعد از حسن روحانی و قالیباف در جایگاه سوم قرار گرفت و در سال 1400 دو روز پیش از تاریخ رأی‌گیری انتخابات ریاست جمهوری به نفع سید ابراهیم رئیسی انصراف داد.
 
'''سمت سعید جلیلی در دولت رئیسی'''
 
پس از انتخاب شهید رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران و حالا شهادت ایشان سوالاتی در مورد سمت سعید جلیلی در دولت رئیسی وجود دارد که وی احتمالاً در مناظرات ریاست جمهوری به آنها اشاره خواهد کرد.
 
بیوگراف سعید جلیلی و سوابقش '''«نمناک»'''
 
<nowiki>https://namnak.com/saeed-jalili-biography.p93886</nowiki>
 
ـــــــــــــــــــ
 
۸ تیر ۱۴۰۱
 
نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت نظام به هراس فزاینده رژیم از مجاهدین اعتراف کرد ـ ۸تیر۱۴۰۱
 
به دنبال اظهارات ولی فقیه ارتجاع ورئیسی جلاد علیه مجاهدین، پاسدار سعید جلیلی، نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت نظام نیز هراس فزاینده رژیم از مجاهدین راآشکار کرد وبا اشاره به تاثیر آموزش‌های تبیین جهان آقای مسعود رجوی در سال ۱۳۵۸گفت: امروز هم دشمن در حال شبه ‌افکنی و ایجاد مسئله برای نظام هستند!
 
پاسدار سعید جلیلی- ۶تیر۱۴۰۱
 
اون زمان یادتان است  اطلاعیه هایی منتشر میشد یک عده بنام خلق یک عده بنام خدا و خلق منافقین یک همین ها نشانه های انحراف است  
 
من خاطرم هست این سرکرده گروهک منافقین اون زمان یک جلساتی را راه انداخته بود تحت عنوان تبیین جهان...
 
یکسری مطالبی را بیان میکرد بعد هم اینها را پخش میکردند بشکل جزوه تحت عنوان تبیین جهان...
 
اگر امروز شما می بینید دشمن ، مخالفین انقلاب اسلامی با این امپراطوری رسانه ای که دارند با این فضای امکاناتی که نسبت به ۴۰ سال پیش بسیار بیشتر شده است از ماهواره فضای مجازی از چی چی چی مرتب درحال شبه افکنی تردید افکنی ایجاد یاس و مسائلی از این قبیل هستند این اقتضاء اش  چیست؟ یک حرکت مستمر و مجاهدانه و جهادی مثل شهید دیالمه شهید دیالمه را میتوان نمونه برجسته جهاد تبیین دانست...
 
از همان روزهای اول انقلاب اسلامی خطر انحراف منافقین را خطر انحراف گروهک های مختلف را بیان میکرد
 
'''اعتراف پاسدار سعید جلیلی به هراس فزاینده رژیم از مجاهدین «سیمای آزادی»'''
 
<nowiki>https://iranntv.com/910610_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87</nowiki>
 
ــــــــــــــــــــــــــــ
 
سعید جلیلی چهار میلیونی
 
 
نیویورک تایمز از سعید جلیلی به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه انتخابات پیش رو نام برده است.
 
 
حسین شریعتمداری، مدیر‌مسئول منصوب علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در روزنامه کیهان نیز گفته است: «مردم قطعا به دنبال کسی که با رئیسی زاویه دارد نمی‌روند.»
 
 
شریعتمداری سابقه طولانی در پیش‌بینی دقیق نتایج انتخابات، از جمله در انتخابات سال ۸۸، پیش از برگزاری آن دارد.
 
 
اشاره نیویورک تایمز به جلیلی و آدرس دادن شریعتمداری، فرضیه حضور جلیلی را تقویت می‌کند، به خصوص اینکه او در انتخابات سال ۱۴۰۰ به نفع رئیسی کناره‌گیری کرد و بسیاری از نزدیکانش همین حالا در دولت رئیسی حضور دارند.
 
 
محسن منصوری، معاون اجرایی دولت، از چهره‌های بسیار نزدیک به سعید جلیلی است و علی باقری کنی، معاون جلیلی در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، اکنون کفیل وزیر امور خارجه است.
 
 
از طرفی جلیلی حمایت جبهه پایداری را هم دارد.
 
 
با این‌ حال به نظر نمی‌رسد او پایگاه رای چندانی داشته باشد. آخرین بار که سال ۱۳۹۲ وارد عرصه انتخابات شد فقط حدود چهار میلیون رای داشت.
 
 
مصطفی فقیهی، مالک وب‌سایت اصلاح‌طلب انتخاب، با انتشار پوستری منتسب به ستاد انتخاباتی جلیلی در انتخابات سال ۱۴۰۰، حضور او در انتخابات زودهنگام را آخرین برگ جریان پایداری ارزیابی کرده است.
 
 
این فعال اصلاح‌طلب پیش‌تر هم گفته بود افرادی از داخل دولت ابراهیم رئیسی در تلاش هستند از نامزدی جلیلی حمایت کنند.
 
 
رایزنی‌های پشت پرده
 
 
اگر آن‌طور که اصلاح‌طلبان روایت می‌کنند و شریعتمداری هم آدرس می‌دهد، قرار نباشد اصولگرایان با اصلاح‌طلبان رقابت کنند، در رقابتی درونی کار برای جلیلی سخت خواهد شد.
 
 
با فاصله کمی از اعلام خبر مرگ رئیسی، وب‌سایت ایران‌وایر به نقل از منابع خود خبر داد سیاستمدارانی مثل محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و علی شمخانی در تماس‌هایی با بیت علی خامنه‌ای به تکاپو افتاده‌اند تا مانع حمایت بیت رهبری از نامزدی سعید جلیلی شوند.
 
 
هر چند با هموار کردن جاده ریاست جمهوری برای جلیلی از سوی شورای نگهبان، شاید به نظر برسد او در انتخاباتی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی پیروز خواهد شد اما انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس متفاوت است و رقابت اصول‌گرایان پیش از این هم تلفات سنگینی داشته است؛ وقتی در اسفند ماه ۱۴۰۲، پس از اظهارات حمید رسایی علیه قالیباف، علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی صدا و سیما و البته پسر خاله سعید جلیلی به طور ناگهانی از سوی رییس سازمان صدا و سیما از این معاونت عزل شد.
 
'''۴ خرداد'''
 
'''پیش‌بینی نیویورک تایمز و آدرس‌های شریعتمداری؛ رییس‌جمهوری بعدی کیست؟ «ایران اینترنشنال2»'''
 
<nowiki>https://www.iranintl.com/202405244799</nowiki>
 
ـــــــــــــــــــــ
 
'''تاریخ به روز رسانی:''' 1400/2/26
 
سعید جلیلی از نزدیکان رهبری جمهوری اسلامی، حدود شش سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و حدود سیزده سال است که عضو و نماینده رهبری در این شوراست. جلیلی چه در مقام عضو و چه دبیر این شورا مسئول تمام سرکوب، قتل غیرنظامیان و شکنجه های انجام شده در اعمالی است که به دستور یا با مدیریت و مسئولیت این شورا صورت پذیرفته است.
 
قطعی و فیلترینگ اینترنت در موارد بسیاری با تصویب این شورا بوده و همچنین حصر رهبران جنبش سبز نیز به تصویب این شورا روی داده است.
 
شورای عالی امنیت ملی به موجب اصل 176 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران " به‏ منظور تأمین‏ منافع ملی‏ و پاسداری‏ از انقلاب‏ اسلامی‏ و تمامیت‏ ارضی‏ و حاکمیت‏ ملی" تشکیل می شود. در این شورا دو نماینده به انتخاب رهبری نظام حضور دارند. سعید جلیلی حدفاصل مهر 1386 تا شهریور 1392، دبیر این شورا و از سال 1387 تا کنون نماینده رهبری در این شورا بوده و یکی از مسئولین تمامی تصمیم های شورای امنیت ملی، از مهر 1386 تا لحظه تنظیم این شرح را بر عهده دارد.
 
 
'''حق آزادی و شکنجه:'''
 
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که تصمیم حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی در این شورا در سال 1389 اتخاذ و اجرایی شد. رئیس این شورا در آن زمان رئیس جمهور وقت، محمود احمدی نژاد بود. چهار سال بعد، سعید جلیلی در اظهار نظری گفت که دلیل حصر، تلاش موسوی و کروبی برای شکل دادن به "فتنه جدید" بوده و ربطی به حوادث پس از انتخابات سال 1388 ندارد. او گفته است که آنچه او فتنه می نامد از 22 خرداد 1388 آغاز و در 22 بهمن همان سال پایان یافته است. به گفته سعید جلیلی: " در این مدت كسی به افرادی كه از آنها به عنوان سران فتنه یاد می‌شود كاری نداشت و آنها در ۲۵ بهمن سال ۸۹ به حصر رفتند یعنی یک سال و ۸ ماه بعد از فتنه و دلیل آن هم این بود كه در حال شكل‌گیری فتنه جدیدی بودند."
 
او همچنین اصل حصر را به دلیل آنچه او "کلید زدن فتنه ای جدید در نظام اسلامی" خوانده، میداند. او در این سخن به دعوت رهبران جنبش سبز در بهمن 1389 برای راهپیمایی مردم ایران در حمایت از بهار عربی اشاره می کند. جلیلی می گوید که موسوی و کروبی میخواستند الگوی بهار عربی را در ایران پیاده کرده و تاریخ دیگری را رقم بزنند.
 
این اتهامات اثبات نشده میتواند برای موسوی و کروبی و رهنورد هزینه سنگینی داشته باشد.
 
گفتنی است میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از بهمن 1389 تا لحظه تنظیم این گزارش به مدت بیش از ده سال در حصر غیرقانونی خانگی به سر می برند.
 
حصر تنها موجب محدودیت محصورین نشده است. در اردیبهشت 1393 دانشجویان معترض دانشگاه پلی تکنیک، امیرکبیر که به حصر رهبران جنبش سبز در جلسه ای با حضور سعید جلیلی معترض شده بودند مورد احضار، توبیخ و تعلیق قرار گرفتند.
 
حصر رهبران جنبش سبز
 
 
'''آزادی بیان – حق اعتراض – مرگ غیرنظامیان – شکنجه:'''
 
سعید جلیلی در زمان حوادث پس از انتخابات سال 1388 که به جنبش سبز مشهور شد، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. او یکی از مسئولین تمام تصمیماتی است که در آن دوران به سرکوب اعتراضات مردمی، بسته شدن رسانه ها، کشته شدن غیرنظامیان در خیابان و شکنجه آنان توسط نیروهای امنیتی انجامیده است. او این اعتراضات را "ظلم به نظام" خوانده است.
 
در آن دوران به دستور شورای عالی امنیت ملی وظیفه کنترل پایتخت برای دو ماه از 25 خرداد 1388 تا 25 مرداد 1388 بر عهده قرارگاه ثارالله سپاه گذاشته شد. این به معنای بازگذاشتن کامل دست سپاه پاسداران برای سرکوب در کشور است.
 
در آن دوران به فرمان رهبری نظام "کمیته ویژه ای" در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شده و مامور می شوند که به اعتراضات ورود کرده و نتیجه جلسات را به راس هرم سیاسی گزارش کنند. سعید جلیلی دبیر این شورا در این زمان بوده است.
 
سعید جلیلی در 11 آذر 1393 برخورد با آنچه او "فتنه 88" می نامد را نشانه اقتدار نظام و مردم سالاری حقیقی عنوان کرده و گفته است که پس از سرکوب آن جنبش دشمنان بر آشفتند و تحریم‌ های فلج ‌کننده علیه ایران به تصویب رساندند. به گفته او "فتنه ۸۸ را دشمنان در بستر پیروزی های چشمگیر جمهوری اسلامی به راه انداختند. پیروزی هایی چون: جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، ارتقای غنی ‌سازی اورانیوم از ۳.۵ درصد به ۲۰ درصد، رقابت بالای انتخاباتی به عنوان شاخص دموکراسی، و پیروزی های اقتصادی و علمی."
 
در شهریور ماه ۱۳۸۸ فهرستی شامل نام ۷۲ تن از کسانی که در خشونت‌های پس از انتخابات کشته شدند، به مجلس شورای اسلامی ارایه کرد. در آن دوره، هزاران نفر در جریان اعتراضات خیابانی و یا حتی در منازل خود بازداشت و سپس بازجویی و زندانی شدند. برخی از بازداشتی‌ها را پس از چند روز آزاد کردند اما صدها نفر از آن‎ها به زندان‌های طولانی‌مد‌ت و یا مجازات تعلیقی محکوم شدند.
 
سعید جلیلی می گوید که در 22 بهمن 1388 توانستیم فتنه را جمع کنیم. او با توجه مسئولیتش از نظارت و حضور در جریان بازداشتهای سال 88، بالاخص عاشورای 88 که منجر به کشته شدن شماری از شهروندان از جمله شهرام فرج زاده، سید علی موسوی حبیبی، شبنم سهرابی، شاهرخ رحمانی، مهدی فرهادی راد، مصطفی کریم بیگی، محمدعلی راسخی نیا، جهانبخت پازوکی و امیرارشد تاجمیز شد می گوید و البته مدعی است که رهبری دستور آزادی متهمان را به دلیل عدم امکان تفکیک آنها صادر کرده است. این نزدیک بودن او به مسئله، مسئولیتش و توان تصمیم گیری او در جریانات اعتراضات سال 1388 را می رساند.
 
سعید جلیلی در مرداد 1388 از طرف رهبری نظام اعلام کرده است که رهبری دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر کرده است. در این بازداشتگاه شماری از معترضان انتخابات سال 88 کشته شده و شمار بسیاری مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. شورای عالی امنیت ملی که سعید جلیلی دبیر آن بوده به عنوان یکی از عالی ترین نهادهای امنیتی کشور مسئول آنچیزی است که بر سر بازداشت شدگان کهریزک و به طور کل معترضان حوادث پس از انتخابات سال 88 آمده است.
 
سعید جلیلی همچنین پس از اعتراضات سراسری دی ماه 1396، در حالی که او عضو شورای امنیت ملی و نماینده رهبری در این شورا بوده گفته است که از فتنه جنبش سبز عبور کرده و الان (در بهمن ماه 1396) درگیر فتنه زرد هستیم. به گفته او در آن زمان "پمپاژ ناامیدی" انجام می گرفته تا آنچه او پیشرفتهای انقلاب می نامد نادیده گرفته شود.
 
این اظهارات در شرایطی مطرح شده که نهادی که او عضو و نماینده رهبری درآن است، یکی از مسئولین و محل تصمیم گیری برای سرکوب اعتراضات سراسری مردم است که به قتل غیرنظامیان و بازداشت و شکنجه بسیاری از آنان انجامید.
 
 
سرکوب اعتراضات مردمی 1396، 1398 و 1401 در زمان مسئولیت جلیلی در شورای عالی امنیت ملی به عنوان نماینده رهبر در این شورا صورت گرفته بود. در جریان این اعتراضات در سراسر کشور صدها نفر کشته و زخمی شده و هزاران تن دیگر بازداشت شدند. همچنین جلیلی در سخنانی ضمن دفاع از عملکرد نیروهای امنیتی و انتظامی در سرکوب معترضان در جریان اعتراضات سراسری 1401 در خصوص اعدام تعدادی از معترضان ادعا کرد: "حمایت از افرادی که وحشیانه ترین عمل را انجام داده اند، افتخار ندارد. کسی که دو نفر در مشهد را به قتل رساند افتخار ندارد. گفتید تفنگ دست شماست. سال گذشته در تهران ۱۰ نفر شهید امنیت شدند. وقتی کسانی که تفنگ ندارند این همه جنایت می کنند، اگر تفنگ در دست داشته باشند، چه می کنند؟" (دنیای اقتصاد- راهکار سعید جلیلی برای حل مشکلات کشور/ با توییت زدن مشکلی حل نمی شود!)
 
 
'''آزادی بیان – اینترنت:'''
 
سعید جلیلی به عنوان عضو و در دورانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، یکی از مسئولین محدود سازی اینترنت، فیلترینگ و قطعی اینترنت در مقاطع حساس است. آذر 1398 و پس از اعتراضات سراسری آبان 1398 که به کشته شده صدها نفر و به زندان افتادن و شکنجه و آزار هزاران ایرانی انجامید، شورای عالی امنیت ملی دستور دهنده قطعی سراسری اینترنت در آبان 1398 بود که موجب شد تا صدای معترضان داخل به بیرون از ایران نرسد. همچنین در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ مردم بسیاری از شهرهای ایران قطعی اینترنت و اختلال در آن را در سطح گسترده تجربه کردند و واتساپ و شبکه اجتماعی اینستاگرام نیز به عنوان دو راه تماس عمده ایرانیان به دستور شورای عالی امنیت کشور در جریان این اعتراضات فیلتر شد.
 
پیشتر در دی 1396 هم فیلتر کردن تلگرام طی اعتراضات سال 1396 به دستور شورای عالی امنیت ملی انجام گرفته بود.
 
سعید جلیلی در این دوران عضو و نماینده رهبری در این نهاد بوده است.
 
سالها پیش از آن در دوران دبیری سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی بود، در جریان اعتراضات سال 1388، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه / کمیته فیلترینگ که مسئول تصمیم گیری در خصوص برخورد و فیلتر کردن فیس بوک و توئیتر در آن دوران در ایران و قطعی اینترنت بود، به دستور شورای امنیت ملی تشکیل و این محدودیت ها اعمال شده بود.
 
وابستگی:
 
 
منصوب رهبر جمهوری اسلامی
 
موقعیت فعلی:
 
 
مجمع تشخیص مصلحت نظام
 
شهر اشتغال:
 
 
تهران
 
سابقه کاری:
 
 
۱۳۷۰: رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه
 
۱۳۷۶: معاون اداره اول آمریکا در وزارت خارجه
 
۱۳۷۹: مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری
 
1380 برای مدتی: تحلیلگر امور جاری در دفتر رهبری جمهوری اسلامی
 
۱۳۸۴: معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
 
28 مهر 1386 تا 19 شهریور 1392: دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با کشورهای غربی
 
۱۳۸۷ تا کنون: نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی
 
21 شهریور ۱۳۹۲ تا کنون: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
 
25 خرداد ۱۳۹۳ تا کنون: عضو شورای راهبردی روابط خارجی
 
درجه:
 
 
دکتری
 
موسسه تحصیلی:
 
 
دانشگاه امام صادق
 
رشته:
 
 
معارف اسلامی علوم سیاسی
 
سعید جلیلی '''«دادگستر»'''
 
<nowiki>https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj61737/</nowiki>
 
ــــــــــــــ
 
یکی از گزینه‌های مطرح جانشینی «ابراهیم رئیسی»، تئوریسین رفتارها و عملکردهای دولت سیزدهم است.
 
به‌تازگی «مصطفی فقیهی»، مدیرمسوول سایت «انتخاب» نوشت: جلیلی اساسا نیازی نداشت که در دولت رئیسی مسوولیت گیرد؛ چون او تئوریسین بسیاری از رفتارهای دولت بود.»
 
کسی که از سال ۱۳۸۶ با جذب انواع تحریم‌ها، کمر اقتصاد کشور را شکست و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ نیز، با پرتاب انواع سنگ‌های ریز و درشت در راه مذاکرات برجام، پسابرجام و بعدتر در مسیر احیای آن، تلاشی مضاعف برای بدتر شدن وضعیت اقتصادی کشور  داشت.
 
سعید جلیلی را می‌توان ادامه دهنده تئوری‌های مخرب و ویران‌‌کننده اقتصادی «مصباح یزدی» دانست. او رییس‌جمهور ایده‌آل از نظر مصباح یزدی بود، البته جلیلی هم مصباح را کوهی استوار در دفاع از نظام اسلامی می‌دانست.
 
انتساب لقب تئوریسین دولت سیزدهم به سعید جلیلی، دقیقا همان چیزی است که ثابت می‌کند در صورت دستیابی او به مقام ریاست‌جمهوری، سیاست‌های دولت سیزدهم پرسرعت‌تر و عمیق‌تر از گذشته اجرا خواهد شد.
 
رییس دولت در سایه و امپراطور عملکرد وزرای رئیسی
 
سعید جلیلی دولت در سایه خود را بعد از پیروزی دوم «حسن روحانی» در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۹۶ را‌ه‌اندازی کرد.
 
دولت سایه در نظام‌های پارلمانی مثل انگلیس، به حزبی اطلاق می‌شود که در انتخابات پارلمانی شکست می‌خورد و بلافاصله دولت سایه را تشکیل می‌‌دهد. دولتی که دارای رییس بوده و به اندازه وزارتخانه‌های آن کشور، وزیر دارد.
 
دولت سایه، دولت موجود را نقد کرده و همواره آمادگی خود را برای کسب قدرت حفظ می‌کند. برنامه‌های خود را دارد تا اگر دولت مستقر مجبور به استعفا شود و قرار بر برگزاری انتخابات زودهنگام باشد، آن‌ها زمان را از دست ندهند و بلافاصله با برنامه و نفرات خود* وارد انتخابات پارلمانی شوند.
 
البته لازم به ذکر است که فعالیت‌های دولت سایه، مخفی و زیرزمینی نبوده و همواره به‌صورت شفاف در معرض افکار عمومی قرار دارد.
 
جلیلی چه قبل از تشکیل دولت سایه و چه بعد از آن در سال ۱۳۹۶ از اصلی‌ترین منتقدین حسن روحانی بود، اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم، گاه وزرای رئیسی در جلسات کارگروهی دولت سایه به ریاست سعید جلیلی شرکت کرده و از او خط مشی می گرفتند.
 
در سایه دولت سیزدهم یا حامی، برنامه ریز و یا طراح
 
وقتی جلیلی با جمله «با رای به ابراهیم رئیسی اورا در قبول مسوولیت یاری کنیم» از انتخابات ۱۴۰۰ کنار کشید، کمتر کسی تصور می کرد که او قرار است در دولت رئیسی تا چه اندازه برنامه‌ریز و طراح پشت صحنه باشد.
 
بررسی وزارتخانه‌های دولت رئیسی نشان می‌دهد که نیروهای انسانی جلیلی چگونه در سطوح مختلف بدنه دولت گسترده شده‌اند.
 
از چهره‌های امام صادقی همفکر و پیرو جلیلی در سیاست، تا اقوام او را، می‌توان در چینش دولت سیزدهم دید.
 
رسانه‌های داخلی، افراد نزدیک به جلیلی را که در سمت‌ها و بخش‌های مختلف دولت به کار گرفته می‌شدند، «جلیلیون» می‌نامند.
 
شکار اجرای طرح‌های جلیلی در دولت رئیسی به جایی رسید که روزنامه «اعتماد» در بهمن۱۴۰۱ در مقاله‌ای با عنوان امپراطوری سعید جلیلی در دولت رئیسی نوشت: «به‌جز چهره‌‌های نزدیک به سعید جلیلی که در سطوح مدیرکل در وزارتخانه‌‌های اقتصادی دولت رئیسی، حضور پررنگ دارند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به‌وفور در برنامه‌‌های اقتصادی دولت، به‌خصوص دستور کارهای سید احسان خاندوزی دیده می‌شود.
 
اقتصاد اسلامی یا اسلامی کردن اقتصاد
 
به گزارش رسانه‌‌های داخلی،  سعید جلیلی در وعده‌های انتخاباتی ۱۴۰۰، نزدیکترین ادبیات به ابراهیم رئیسی را داشت و آن‌گونه که از بیانیه او برمی‌آید، برنامه‌های اقتصادی جلیلی هم به اندازه رئیسی، سطحی، بی برنامه و شعاری بود.
 
سعید جلیلی در تبلیغات انتخاباتی خود با برجسته کردن مشکلات اقتصادی دولت پیشین از آن‌ها انتقاد می‌کرد، ولی راه‌حل دقیقی برای حل آن‌ها ارائه نمی‌داد، اما نکته‌ای که برنامه‌های اقتصادی جلیلی را از دیگران متمایز می‌کند، بحث اقتصاد اسلامی است. برنامه‌ای که بر فرضیه منابع نامحدود نعمت‌های الهی استوار است. فرضی اولیه و اساسی در آیات قرآنی که دقیقا در نقطه مقابل اصل اولیه و اساسی علم اقتصاد، یعنی محدودیت منابع ایستاده است.
 
اقتدای سعید جلیلی به مصباح یزدی، و تئوری‌های اقتصادی او، در سخنان و اظهار نظرهای او کاملا مشهود است. روحانی تندرو شیعه و پدر معنوی جبهه پایداری که آثار اجرای دیدگاه‌های افراطی او در مخالفت با علوم دانشگاهی و دستاوردهای مدرن اقتصادی، هنوز هم بر پیکر اقتصاد بیمار ایران باقی مانده است.
 
مصباح یزدی یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های اقتصاد اسلامی بود. او درگیری‌های اقتصادی را «جنگ نرم» نامیده و با اشاره به رویداد موسوم به «شعب ابیطالب» در تاریخ اسلام، نزول بلا و پدید آمدن دشواری‌های اقتصادی برای مردم را، عامل بازگشت به سوی خدا دانسته و گفته بود: «این بلاها کمک می کند مردم گریه و زاری کنند و به طرف خدا بروند.»
 
از دیگر نکات مورد تاکید جلیلی، استقلال اقتصادی است، آن هم در دنیایی که همه‌چیز بر پایه سودآوری بیشتر و ارتباطات بوده و عبارت «استقلال اقتصادی» در عمل، معنای «انزوای اقتصادی» پیدا می کند.
 
وعده‌های اقتصادی سعید جلیلی
 
در برنامه و طرحی که جلیلی برای کاندیداتوری خود در انتخابات سال ۱۴۰۰ ارائه کرده، ۳۶ وعده اقتصادی به چشم می‌خورد. موضوعاتی که در اغلب آن‌ها، شباهت بسیاری با وعده‌ها و طرح‌های اجرا شده و اغلب ناتمام و ناموفق دولت سیزدهم، دیده می‌شود. نتیجه برخی از وعده‌های جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی مشاهده شد.
 
حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی
 
عمده طرح‌های اقتصادی جلیلی، از آستین «احسان خاندوزی»، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم بیرون آمد. حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی، از اصلی‌ترین برنامه‌های اقتصادی جلیلی در تبلیغات انتخاباتی بود.
 
او اقتصاد مقاومتی را راهبردی صحیح و پاسخی دقیق به همه توطئه‌هایی می‌دانست که علیه کشور وجود دارد، چراکه پیرو مکتبی است که نزول بلا و دشواری‌های اقتصادی را، عامل بازگشت مردم به خدا می‌داند.
 
علم اقتصاد برای سعید جلیلی، دستاورد غربی‌هایی است که درکی از اقتصاد صلواتی و مقاومتی ندارند. از دیدگاه جلیلی، پیشرفت اقتصادی، محصول عنایت و اراده خداوند است. اصولی پایدار بر تعاریف قرآنی که مستقیما با اصول اقتصاد امروزی در تضاد است.
 
ساخت حداقل یک میلیون مسکن در سال و اعطای تسهیلات و اختصاص زمین برای ساخت
 
وعده سعید جلیلی درباره ساخت یک میلیون مسکن در سال، دقیقا منطبق با وعده ساخت چهار میلیون مسکن رئیسی در طول چهار سال است، اما رویکرد جلیلی در مواجهه با این طرح، دقیقا مشابه رفتارو گفتار معاون اول رئیسی در مواجهه با تحقق این وعده بود.
 
سعید جلیلی در دیدار با دانشجویان دانشگاه گیلان و پس از گذشت بیش از یک سال از وعده ساخت مسکن، در دی‌۱۴۰۱ تاکید کرد که وعده سیاست‌گذاری دولت برای حل مشکل مسکن، لزوما به این معنی نیست که خود دولت باید مسکن بسازد.
 
این دقیقا همان دست‌‌فرمان «محمد مخبر»، معاون دولت سیزدهم بود. او بعد از اوج‌گیری مطالبات درباره ساخت چهار میلیون مسکن که شعار محوری رئیسی در زمان انتخابات بود، گفت که «قرار نیست دولت، مسکن بسازد.»
 
طرح اعطای تسهیلات و اختصاص زمین جلیلی در دولت رئیسی، با نام «نهضت ملی مسکن اجرا» شد که نتیجه آن شد مشارکت صفر درصدی هجده بانک در این طرح.
 
ناتوانی متقاضیان از پرداخت مبالغ آورده اولیه و اعتراضات بابت خط خوردن از لیست متقاضیان و در نهایت اقساط نجومی چند برابر حداقل دستمزد برای جامعه کم‌درآمد مورد هدف، از دستاوردهای دولت از اجرای  طرحی است که نهضت ملی نام گرفت.
 
رد پای جلیلی در وزارت اقتصاد و دیکته سیاست های خود به وزیر دولت سیزدهم
 
سعید جلیلی در ۳شهریور۱۴۰۱، در دیدار کارگروه اقتصادی دولت سایه با احسان خاندوزی، به اهمیت مولد‌سازی دارایی‌های دولت تاکید کرده است.
 
جلیلی در این دیدار به وزیر اقتصاد دولت رئیسی گفته است که در بحث مولدسازی دارایی‌ها، می‌توان به‌جای واگذاری دارایی‌های دولت، از آن‌ها به‌عنوان ابزاری برای تامین مالی پروژه‌های عمرانی استفاده کرد. علاوه‌بر تعداد قابل توجه مدیران کل در وزارتخانه راه و اقتصاد که نیروهای منتسب به سعید جلیلی هستند، جلیلی حتی می‌تواند وزرای دولت را به کارگروه دولت سایه دعوت کند و گزارش تصویری آن را منتشر کند.
 
گزارش مبسوط این دیدارها در سایت «حیات طیبه»، متعلق به سعید جلیلی منتشر شده است.
 
وزارت بهداشت؛ عرصه حکمرانی سیاست‌های سعید جلیلی
 
از مخالفان جدی و البته برجسته  طرح تحول سلامت، می‌توان از «بهرام عین‌اللهی»، وزیر بهداشت دولت سیزدهم و سعید جلیلی و البته محمد مخبر نام برد.
 
اصرار چهره‌های وزارت بهداشت و معاون اول دولت رئیسی به اینکه واکسن بسازیم و وارد نکنیم، در گفته‌های جلیلی به‌روشنی قابل مشاهده است.
 
اینکه بتوانیم در تولید و صادرات واکسن کرونا در جهان پیشتاز باشیم، از گفته‌های جلیلی و البته محمد مخبر در سال ۱۴۰۰ است.  سعید جلیلی پیش‌تر هم در سال ۱۳۹۹ در توییتی نوشت: «اگر واکسنی را از چند کشور ‎اروپا به قیمت ۴ تا ۵ دلار وارد می‌کردیم، بعضا بازی در می‌آوردند و فناوری آن را هم به ما نمی‌دادند. اما ‎کوبا در تولید این واکسن پیشرو بود و آن را کمتر از نیم دلار با همان کیفیت و انتقال فناوری به ما فروخت. الان هم ظرفیت صادرات واکسن به همسایگان ما وجود دارد.»
 
شفافیت اقتصادی و ایجاد بانک‌های اطلاعاتی برای شفافیت مالی
 
برای اولین بار، جلیلی در تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۹۲، از ابر بدهکاران بانکی نام برد. او از ۷۰ هزار میلیاردی گفت که در دست تنها شش ابر بدهکار بانکی است.
 
به گفته جلیلی، فقدان شفافیت مالی و ساختار نظارتی در اقتصاد کشور باعث شده تا عده‎ای با سواستفاده از منابع ارزی با احتکار و بورس‌بازی به، کسب منافع هنگفت بپردازند که در مقابل، مردم هزینه آن را متحمل می‎شوند.
 
مواردی که از شعارهای اصلی دولت سیزدهم شناخته می‌شد؛ موضوعی که از نگاه دولت سیزدهم، دستاورد و نشانه شفاف‌سازی بود، اما نتیجه اجرای آن تنها در حد انتشار ناقص با حذف برخی ستون‌ها در فهرست وام‌های پرداختی باقی ماند و خبری در خصوص وصول، عدم وصول و یا حداقل برخورد با ابربدهکاران برای افکار عمومی منتشر نشد.
 
مبارزه با فساد اقتصادی با استفاده از مالیات
 
تسنیم در خرداد ۱۳۹۲ نوشت: «جلیلی یکی از دلایل شکل‌گیری فساد را، فرارهای مالیاتی بزرگی می‌دانست که علت آن، عدم وجود بانک اطلاعاتی است و به همین دلیل جلیلی با تیم خودش به‌دنبال این بود که یک سامانه اقتصادی را طرح‌ریزی کند که در مراحل آخر خود قرار دارد و سامانه پورتال ارزی را نیز در دست تدوین قرار دادند که قرار است به بازار و نقل و انتقالات ارز سروسامان بدهند.»
 
جلیلی معتقد است که بسیاری از کارگران و کارمندان با اندک حقوق خود مجبور هستند، مالیات بپردازند، در‌حالی‌که برخی با درآمد بالا و ثروت فراوان، اصلا مالیت نمی‌پردازند و دولت باید در این زمینه توجه کند.
 
موضوعی که ابراهیم رئیسی و کابینه‌اش در لوایح بودجه سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ آن را مورد توجه قرار داده و افزایش بی‌سابقه ۷۰ درصدی و ۵۰ درصدی درآمدهای دولت از محل مالیات‌ها را، به مردم تحمیل کردند.
 
مالیات‌هایی که اعتراض کسبه از طلافروشان تا لوازم آرایشی و….، به نرخ‌های آن‌ها همچنان ادامه دارد.
 
مخالفت با پذیرش قوانین FATF و پیوستن به بانک‌های جهانی
 
سعید جلیلی در کنار «پرویز داودی» در مجمع تشخیص مصلحت نظام، از اصلی‌ترین و جدی‌ترین مخالفان پیوستن ایران به اف‌ای‌تی‌اف بودند، تا جایی که منتقدین، آن‌ها را «احمدی‌نژادی‌های» علیه اف‌ای‌تی‌اف خوانده و می‌گفتند: «حتی در صورت سکوت این دو نفر، پیوستن ایران به اف‌ای‌تی‌اف رای می‌آورد.»
 
به باور مخالفین، افرادی مانند آن‌ها بدون ارائه دلیل یا سندی معتبر، پیوستن ایران به اف‌ای تی‌اف را یک اشتباه امنیتی برای ایران توصیف کرده و حتی اف‌ای‌تی‌اف را بهانه‌ای برای اعمال جاسوسی غرب در داخل کشور می‌دانستند.
 
سعید جلیلی بارها در جمع طرفداران خود گفته که چنانچه برای ریاست‌جمهوری انتخاب شود، همچنان از اصول جمهوری اسلامی، از‌جمله ولایت فقیه و اقتصاد الهی پیروی خواهد کرد. اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند، رشد اقتصادی و برکات الهی بر سر آنان گشوده خواهد شد. او گفت: «اگر اندیشه دینی را محقق کنیم، همان‌طور که قرآن گفته است، مایه حیات می‌شود. انقلاب ما نیز پاسخی به این ندای قرآن بود و این تنها یک ایمان و باور نیست، بلکه بعد از ۳۴ سال، یک تجربه است.»
 
'''۹ خرداد'''
 
'''اقتصاد صلواتی؛ وقتی طرح‌های سعید جلیلی از آستین دولت رئیسی بیرون آمد «ایران وایر»'''
 
<nowiki>https://iranwire.com/fa/features/129998-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%AF/</nowiki>
 
ــــــــــــــــــ
 
'''گزارش تحقیقی «اعتماد» از میزان نفوذ طرفداران جلیلی در دولت سیزدهم'''
 
'''امپراتوری جلیلی در دولت رییسی'''
 
'''سعید جلیلی رییس دولت سایه نیست، نیروهایش در روز روشن و در بخش‌های مختلف، دولت را در دست دارند'''
 
'''اعتمادآنلاین| سیما پروانه‌گهر'''
 
«با رای به سیدابراهیم رییسی او را در قبول مسوولیت یاری كنیم». شاید هرگز در طول تاریخ متوجه نشویم زمانی كه سعید جلیلی، یكی از كاندیداهای جریان اصولگرا، وقتی در بیست‌وششم خرداد سال 1400 این جمله را در بیانیه انصراف خود نوشت و از عرصه رقابت‌های انتخاباتی سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری كنار كشید، در دل و ذهنش چه می‌گذشت. تصمیم یاری او چه ابعادی داشت و قرار بود چگونه یاری‌دهنده‌ای باشد؟ آیا جلیلی در آن زمان تصمیم حضور در دولت رییسی را داشت یا از همان ابتدا می‌دانست كه قرار است هیچ جایگاهی را در دولت قبول نكند تا نامش به عملكرد دولت سیزدهم گره نخورد؟ ابراهیم رییسی نیز بعدها گفت كه پیشنهاد حضور در دولت را به جلیلی داده اما قبول نكرده است. همان زمان رسانه‌ها نوشتند سعید جلیلی می‌خواهد رییس دولت سایه باشد؛ اما نه جلیلی و جلیلیون در دولت رییسی، در سایه بودند و نه از نظر تعریف علمی، دولت سایه می‌توانست در دست سعید جلیلی باشد. ادعای جلیلی بر دولت سایه، به دوران حسن روحانی بازمی‌گردد. آن زمان، با توجه به تفاوت‌های رویكردی و عملكردی دولت حسن روحانی با سعید جلیلی، شاید حداقل از نظر علمی اطلاق این عنوان ممكن و منطقی بود. در ادبیات و علم سیاست دولت سایه «به هیات دولت روی كار نیامده اطلاق می‌شود كه با هدف در دست گرفتن كنترل دولت در واكنش به یك حادثه منتظر می‌ماند». دولت سایه اصطلاحی سیاسی در نظام‌های پارلمانی است كه اغلب بزرگ‌ترین حزب مخالف خود را دولت سایه می‌نامند. با این حساب، با اغماض بسیار زیاد نسبت به جزییات، شاید بتوان در دولت روحانی، سعید جلیلی را به نوعی رییس دولت سایه دانست اما در مورد دولت سید ابراهیم رییسی و ادعای خود رییسی و جلیلی مبنی بر اینكه «قرار است جلیلی به رییسی كمك كند» اطلاق این عنوان ممكن نیست. از طرف دیگر، اگرچه عنوان «رییس دولت سایه» از نظر مفهوم سیاسی به كار سعید جلیلی در دولت سید ابراهیم رییسی نمی‌آید اما وقتی خود سعید جلیلی، با راه‌اندازی بخشی در سایت اختصاصی خود با عنوان «دولت سایه» این نقش را برای خود تعریف كرد و جوانان تازه‌نفس اصولگرا هم كه با تابلوی انقلابی حركت می‌كنند، بدشان نیامد چنین عنوانی را از امروز برای روز مبادا به او تحویل دهند، باید با دقت بیشتری ذره‌بین جلیلی‌شناسی را روی دولت رییسی گرفت.
 
مرور بخش‌های مختلف دولت رییسی نشان می‌دهد كه امپراتوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها.
 
'''سیاست خارجی و علی باقری‌كنی؛ یار بی‌وفا  و  سیاست باوفا'''
 
«اگر بنده به ریاست‌جمهوری می‌‌رسیدم، برجام را امضا نمی‌كردم. چرا كه اندیشه بنده متفاوت است». فروردین سال 1395 وقتی سعید جلیلی این سخن را درباره وضعیت سیاست خارجی دولت حسن روحانی گفت از همیشه روشن‌تر شد كه او، هم رویای ریاست‌جمهوری را رها نكرده و هم به‌رغم امضای برجام و نهایی شدن آن، دل خوشی از این توافق ندارد.  مذاكره برای جلیلی فرصتی برای «ابلاغ» یك پیام بود كما اینكه گفته می‌شود در زمان مذاكره بخش‌هایی از پایان‌نامه خود را در جلسات مذاكره می‌خوانده؛ «بنیاد اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» كه در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دكتری از آن دفاع كرد و «سیاست خارجی پیامبر» كه عنوان پژوهشی از وی و گویا عنوان پایان‌نامه كارشناسی ارشد او نیز بوده است.
 
مواجهه با رویه مذاكره جلیلی بر مبنای مفاهیم پایان‌نامه‌هایش در اردوگاه اصولگرایان، هم موافق داشت هم منتقد؛ این رویه مورد قبول و افتخار اصلی‌ترین حامیانش یعنی جبهه پایداری بود، تا جایی كه قاسم روانبخش، سخنگوی این تشكل در سال 1392 اعلام كرد كه این تشكل بر اساس مطالعه پایان‌نامه‌های جلیلی او را به عنوان «كاندیدای اصلح» در نظر گرفت. در مقابل علی‌اكبر ولایتی در مناظرات انتخاباتی سال 1392 شیوه مذاكره جلیلی را «كلاس فلسفه» خواند و از آن انتقاد كرد.
 
ویلیام برنز عضو تیم مذاكره‌كننده امریكا درباره تجربه مذاكره با جلیلی در كتاب خاطرات خود مطالبی را نگاشته كه سایت انتخاب در بهمن سال 1399 آن را منتشر كرد. برنز در این باره می‌گوید: «او یك باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود. در طول جلسه دایما نوت‌برداری می‌كرد و همزمان لبخند بی‌رمقی بر چهره داشت. جلیلی و همكارانش بارها زیرچشمی من را نگاه می‌كردند و به نظر می‌رسید كه حضور امریكا را نگران‌كننده می‌دانستند».
 
ذكر این مطلب در كنار لزوم توجه به رویكرد مذاكره جلیلی، نكته حائز اهمیت دیگری نیز دارد؛ «جلیلی و همكارانش»؛ همكاری كه امروز سایه او در تیم مذاكره‌كننده است.
 
با گذشت زمان اندكی بعد از آغاز به كار دولت رییسی، شایعه احتمال انتخاب جلیلی به عنوان وزیر امور خارجه یا مسوول تیم مذاكره‌كننده همچون كف بر آب محو شد اما ظهور چهره‌ای جدید بر راس تیم مذاكره‌كننده بسیاری را به این نتیجه رساند كه قرار است دست به فرمان مذاكره به دوران جلیلی- احمدی‌نژاد بازگردد؛ علی باقری كنی شخصیتی با تركیبی از رویكردها و ادبیات محمدجواد لاریجانی و سعیدجلیلی كه ریاست ستاد او را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ را برعهده داشت، در راس تیم مذاكره‌كننده قرار گفت.باقری كنی اگرچه از سال ۸۶ تا ۹۲ در كنار جلیلی در تیم هسته‌ای ایران در دولت محمود احمدی‌نژاد حضور داشت، با كنار گذاشته شدن از تیم مذاكره‌كننده در دولت روحانی، در شبكه افق یا جمع دانشجویان بسیجی و انقلابی مشغول نق زدن علیه ظریف شد، نقدهایش علیه برجام در وب‌سایت «مدرسه كالك» وابسته به بسیج دانشجویی و «مركز رشد دانشگاه امام صادق» منتشر شد و مقدمه‌ای هم بر نسخه فارسی كتاب خاطرات وندی‌شرمن، مذاكره‌كننده تیم هسته‌ای نوشت. تا اینجای كار به نظر می‌رسید سایه جلیلی قرار است توسط باقری كنی در تیم مذاكره‌كننده تجلی پیدا كند. وقتی باقری كنی در همان روزهای آغازین، در برنامه‌ای تلویزیونی از برجام به عنوان عروسی كه پدرخانواده از آن رضایت ندارد، نام برد، نخستین ظهور جلیلی در دولت نمایان شد. اما به مرور رویكردهای ظاهری باقری كنی تغییر كرد؛ دست از نقد علنی برجام برداشت و مسوولیت احیای آن در مذاكرات را دنبال كرد. این سكوت استراتژیك را برخی به عنوان «جدایی باقری كنی از جلیلی» تفسیر كردند اما حالا 17 ماه بعد از آغاز به كار دولت رییسی و بی‌نتیجه بودن مذاكرات نشان داد هیچ جدایی در كار نیست. اگرچه همان زمان هم برخی تاكید كردند كه این تفاوت تنها در ظاهر است. به قول منصور حقیقت‌پور، نماینده اصولگرای مجلس نهم و مشاور علی لاریجانی در مجلس دهم، «آقایان باقری كنی و جلیلی از یك حوزه فكری و یارغار هم هستند و تردیدی نیست كه آقای جلیلی در پشت صحنه در حال هدایت كار است».
 
گذر زمان هم نشان داد خروجی مذاكرات باقری كنی و جلیلی چندان تفاوتی ندارد و شاید باقری كنی در ظاهر یار بی‌وفایی برای جلیلی در «تخریب و نق نق علیه برجام» بود اما در عمل با ناكام ماندن مذاكرات برجام، او سهم خود را در «شیوه مذاكره جلیلی» و «تجلی دیدگاه‌های ضدغرب» او ادا كرده و دست به فرمان تیم مذاكره‌كننده را بر اساس تابلوهای جلیلی جلو برد؛ مذاكره‌ای شعاری با نفرت از برجام در دل و تلاش برای راهنمایی كشورهای غربی به مسیر رستگاری. سعید جلیلی در هدایت هر جای دیگری از دولت رییسی در سایه باشد، در سیاست خارجی در متن بوده و احتمالا تا انتها نیز حاكم بلامنازع و در روشنایی این حوزه باقی می‌ماند.
 
'''صدا و سیما، امپراتوری جلیلیون'''
 
با مرور تغییرات در صداو سیما از شهریور سال 1400 - زمان آغاز به كار دولت رییسی- تا اردیبهشت 1401 شاهد چینش جدی نیروهای برادران جلیلی به خصوص «سعید» هستیم. نخستین نمونه حضور پسرخاله سعید جلیلی در راس مهم‌ترین بخش سازمان صدا و سیما بود؛ معاونت سیاسی صدا و سیما كه بدون اغراق مهم‌ترین معاونت این سازمان است به علیرضا خدابخشی رسید؛ معاونتی كه تمامی بخش‌های خبری و تولیدات سیاسی را زیر نظر دارد.
 
علاوه بر این، محمدعلی صائب، دستیار ویژه و از چهره‌های حلقه نزدیكان او نیز ابتدا به عنوان رییس حوزه ریاست صدا و سیما منتصب و مدتی بعد به عنوان رییس خبرگزاری صدا و سیما منصوب شد. در سطوح پایین‌تر نیز مواردی قابل توجه است؛ چند روز پس از آنكه در اردیبهشت سال 1400، پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما، محسن برمهانی را به‌ سمت معاونت سیما منصوب كرد، مدیران شش شبكه تلویزیونی سیما تغییراتی به نفع جریان جلیلیون داشتند. نكته قابل‌توجه آنكه علی فروغی، مدیر خبرساز و تندرو شبكه ۳ سیما، در منصب خود باقی ماند و در عوض جمعی از چهره‌های ناشناس و نسبتا جوان سر كار آمدند كه سابقه همكاری با نهادهای نظامی و انقلابی مانند حوزه هنری، بسیج، سازمان رسانه‌ای اوج و جشنواره عمار را در كارنامه دارند و البته اغلب از حامیان سعید جلیلی بوده‌اند. برمهانی به جز سابقه حضور در صداوسیما، شركتی به نام «آیات مدیا» هم تاسیس كرد كه در واقع بازوی پخش خارجی سازمان فرهنگی- رسانه‌ای اوج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. علاوه بر این با مرور اسامی منتصب در آن ایام می‌بینیم كه نقطه مشترك دیگر مدیران جدید شبكه‌های ۱، ۲، ۴، آموزش، قرآن دو موضوع بود؛ هرگز در سطوح بالای مدیریت فرهنگی حضور نداشته‌اند و حامیان سعید جلیلی و در مواردی از نزدیكان وحید جلیلی بودند. آذرماه سال 1400 وقتی پیمان جبلی وحید جلیلی را به‌ سمت «قائم‌مقام رییس سازمان در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول در رسانه ملی» منصوب كرد، تغییرات سرعت بیشتری نیز گرفت؛ حامد بامروت‌نژاد، از دیگر چهره‌های نزدیك به برادران جلیلی و یكی از حامیان سعید جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ كه در صفحه اینستاگرامش مملو از متن‌هایی مبنی بر این بود كه جلیلی «اصلح» را به «صالح مقبول» یعنی ابراهیم رییسی ترجیح می‌دهد، مدیر جدید شبكه 2 شد. حسین شاهمرادی، متولد ۱۳۶۷ كه مدیر شبكه ۴ شد هم فرد نزدیك به تشكیلات سعید جلیلی است. او در زمان دانشجویی، عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و در سال ۱۳۹۶، از امضاكنندگان نامه دعوت از سعید جلیلی برای نامزد شدن در انتخابات ریاست‌جمهوری بوده كه در توییتر نوشته بود «این‌‌قدر كه جلیلی برنامه داره، تلویزیون نداره». همین شد كه با سرازیر شدن چهره‌های نزدیك به سعید و وحید جلیلی به صداوسیما تركیب پازل تغییرات در صداوسیما به نفع جلیلیون بود نه عدالتخواهان كه خوش‌خیال بودند كه جبلی بر صندلی ریاست رسانه ملی تكیه زده است. البته نباید از یاد برد كه خود پیمان جبلی در شورای عالی امنیت ملی تحت راهبری سعید جلیلی حضور داشت. همچنین جریان عدالتخواه نیز با نیروهای دو آتشه‌اش كه در برهه‌ای چندساله گوی سوت‌زنی برای فساد در پروژه‌های دولت روحانی را از هم می‌ربودند، تا پیش از اینكه افسار عدالتخواهان از دست نیروهای اصولگرا خارج شود، ارادت تمام‌قدی به وحید و سعید جلیلی  داشتند.
 
'''مدیریت اقتصادی و طرح‌های بنزینی؛ از دیدگاه‌های مسكن تا مولدسازی  دارایی‌های دولت'''
 
به جز چهره‌های نزدیك به سعید جلیلی كه در سطوح مدیركل در وزارتخانه‌های اقتصادی دولت رییسی حضور پررنگ دارند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به وفور در برنامه‌های اقتصادی دولت به خصوص دستوركارهای سید احسان خاندوزی دیده می‌شود. «حل مشكل تورم با اقتصاد مقاومتی» یكی از اصلی‌ترین محورهای برنامه‌های اقتصادی سعیدجلیلی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 و قبل از انصراف او است. او بارها در برنامه‌ها و سخنرانی‌های اقتصادی خود بر دو موضوع «عدالت»، «اصلاح الگوی مصرف» و «حمایت از محرومان» تاكید داشته است. شعارهایی كه عموما در دولت‌های اصولگرا شنیده می‌شود و در ادبیات و بسته‌بندی ظاهری بسیاری از تصمیمات اقتصادی دولت نیز وجود دارد. سهمیه‌بندی تمامی حامل‌های انرژی در قالب طرح «وان» نیز از مواردی است كه سعید جلیلی به آن اصرار دارد و البته از گزینه‌های مورد بحث در دولت در ارتباط با مدیریت حامل‌های انرژی است. طرح وان تاكید دارد كه باید سهمیه انرژی به افراد و هر كدملی تعلق گیرد نه به خودرو. این ایده از نظر بسیاری از كارشناسان حوزه انرژی جز با صفت احمدی‌نژادی قابل توصیف است و البته از مواردی است كه در جلسات كارگروه‌های دولت سایه بارها مورد تاكید جلیلی قرار گرفته است. ناگفته نماند كه طرح وان در میانه مدل‌های توزیع یارانه و الگوهای نوظهور در ایران در توزیع نقدینگی یا حامل‌های انرژی كه قابل خرید و فروش بین مردم باشد، طرح جدیدی است كه موافقان زیادی نیز بین كارشناسان مستقل دارد. علاوه بر این سعید جلیلی در دیدار با دانشجویان دانشگاه گیلان در دی‌ماه سال جاری تاكید كرد كه دولت در مقام سیاست‌گذار باید به گونه‌ای سیاست‌گذاری كند كه مشكل مسكن كشور حل شود اما لزوما به این معنی نیست كه خودش باید مسكن بسازد. این دقیقا همان دست‌‌فرمان دولت در حوزه مسكن در سال جاری است، بعد از آنكه مطالبه درباره ساخت 4میلیون مسكن در سال كه شعار محوری رییسی در زمان انتخابات بود اوج گرفت، مخبر معاون اول رییسی گفت كه قرار نیست دولت مسكن بسازد كه این خود نشان از نزدیكی دیدگاه‌های جلیلی و دولت رییسی دارد.مهم‌تر از همه، ردپای جلیلی در طرح مولدسازی دارایی‌های دولت است. طرحی كه در سال 97 تصویب شده اما سعید جلیلی در دیدار كارگروه اقتصادی دولت سایه با سید احسان خاندوزی- (فارغ از آنكه چه دلیلی دارد وزیر اقتصاد در كارگروه دولت سایه جلیلی حاضر شود و به رهنمودهای جلیلی درباره مدیریت حوزه اقتصادی گوش فرا دهد؟) به اهمیت مولدسازی دارایی‌های دولت تاكید كرده است. جلیلی در این دیدار در سوم شهریور سال جاری كه گزارش مبسوط آن در سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی منتشر شده به احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و امور دارایی دولت رییسی كه به عنوان نیروی قالیباف در دولت شناخته می‌شود، گفته است كه در بحث مولدسازی دارایی‌ها، می‌توان به جای واگذاری دارایی‌های دولت، از آنها به عنوان ابزاری برای تامین مالی پروژه‌های عمرانی استفاده نمود. علاوه بر تعداد قابل توجه مدیران كل در وزارتخانه راه و اقتصاد كه نیروهای منتسب به سعید جلیلی هستند، جلیلی حتی می‌تواند نیروی قالیباف در دولت را به جلسات دولت سایه بكشاند و گزارش تصویری آن را هم منتشر كند!
 
وزارت بهداشت و بازی تاج و تخت
 
جلیلی  و   قالیباف
 
وزارت بهداشت گویا زمین بلامنازع حضور نیروهای سعید جلیلی بوده است اگرچه طی یكسال و اندی گذشته از دولت رییسی جابه‌جایی نیز در معاونت‌ها و مدیران كل این وزارتخانه قابل توجه بوده است. یاركشی بین نیروهای قالیباف و جلیلی چیزی نیست كه از نظرها پنهان بماند.
 
از نظر قرابت‌های فكری و مدیریتی نیز نزدیكی‌های جدی بین عین‌اللهی و جلیلی وجود دارد. هر دو مخالفان جدی طرح تحول سلامت هستند.
 
ادعاهای جلیلی در مورد تولید یا واردات واكسن نیز همخوانی قابل توجهی به اصرار چهره‌های وزارت بهداشت دولت رییسی در زمان كار دولت روحانی دارد؛ اینكه واكسن بسازیم و وارد نكنیم به صورت روشن در گفته‌های جلیلی قابل بررسی است. خرداد سال 1400 سعید جلیلی گفته است كه می‌توانیم در تولید و صدور واكسن كرونا در جهان، پیشتاز باشیم. علاوه بر این بهرام عین‌اللهی از وزرایی است كه در جلسات كارگروه بهداشت دولت سایه حاضر شده است و همان سوال كه در مورد احسان خاندوزی مطرح بود در مورد وی نیز قابل طرح است. سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی در شهریور سال 1401 خبر داده است كه جمعی از كارشناسان كارگروه سلامت دولت سایه به منظور ارایه پیشنهادهای كوتاه‌مدت و بلندمدت در خصوص مدیریت بیماری كرونا و دیگر چالش‌های نظام سلامت، با وزیر جدید بهداشت دیدار كردند.  در این دیدار تاكید شده است كه افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشكی، برای جبران كمبود پزشك در كشور باید جزو اولویت‌های وزارت بهداشت باشد كه البته وزارت بهداشت این دست‌فرمان را نیز از سعید جلیلی گرفته است.
 
ماجرای ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشكی به یكی از محورهای مورد اختلاف نظر بین اصولگرایان تبدیل شده است. یك گروه می‌گویند با وضعیت سرانه تعداد پزشكان به هر شهروند در كشور، باید تعداد پذیرش دانشجویان پزشكی را افزایش داد. گروه مخالف از محدودیت امكانات آموزشی و تربیت پزشكانی فاقد صلاحیت علمی در اثر این تصمیم می‌گویند. وزیر بهداشت دولت رییسی و البته سعید جلیلی و كارگروه دولت سایه‌اش در حالی مدافع افزایش این ظرفیت هستند كه كمیسیون بهداشت و درمان مجلس اصولگرای یازدهم و برخی چهره‌های نزدیك به محمدباقر قالیباف در وزارت بهداشت از مخالفان سرسخت این موضوع هستند. با این وجود رویكرد وزیر بهداشت در این مقوله به رویكرد سعید جلیلی نزدیك است. در همین دیدار هم دبیر كارگروه جمعیت دولت سایه با اشاره به ارایه طرح پیشنهادی این كارگروه به مجلس شورای اسلامی در قالب طرح تعالی و پیشرفت خانواده و تكمیل این طرح از سوی كمیسیون مربوط، بر لزوم اجرایی شدن آن توسط وزارت بهداشت تاكید كرده است. با این حساب می‌توان ردپای آشپز قانون جمعیت را در دولت سایه جلیلی نیز جست‌وجو كرد.
 
'''جلیلی  پسارییسی'''
 
شاید در ابتدای امر تصور می‌شد با فوت آیت‌الله مصباح‌یزدی، سعید جلیلی تنها شده و ممكن است در بده‌بستان‌های درون گعده‌های اصولگرایی دیگر كسی سهم چندانی برای وی قائل نباشد. واقعیت این است كه با درگذشت نسل آیت‌الله مصباح‌یزدی و فروپاشی هژمونی آیات ثلاث و با خالی شدن اردوگاه راست از چهره‌هایی همچون مهدوی كنی و هاشمی شاهرودی و محمد یزدی، جریان تازه‌نفس اصولگرا، از پشت میزهای دانشگاه امام صادق تا دنبال‌كنندگان موسسه‌های سراج و مصاف مطالبه سازوكارهای جدیدتر و چهره‌های جدیدتری را دارند. در این شرایط، بدون شك، جلیلی همان اندازه كه توسط آیت‌الله مصباح نورچشم خود خوانده می‌شد در بین تازه‌نفس‌های انقلابی اصولگرایان نیز پایگاه دارد؛ پایگاهی كه از پایگاه قالیباف قوی‌تر و بیشتر است و حالا همچون رییسی نیز با كارنامه یك دولت زمین‌گیر سنجیده نمی‌شود.   در این شرایط قرعه فال به نام سعید جلیلی است؛ نه پرونده مفاسد اقتصادی دارد و نامش با عناوینی با پسوند «گیت» گره خورده و نه مدیریت اجرایی در دست داشته كه بخواهد مورد ارزیابی قرار بگیرد و ادبیاتش نیز به دهان این جوانان انقلابی شیرین است. با این حال جلیلی چالش‌های مهمی را پیش رو دارد: در مرحه نخست در بحث زنان او دست خالی دارد و حتی بعضا افاضاتی دارد كه می‌تواند برایش در مواجهه با تقسیم‌بندی‌های جدید در جامعه دردسرساز باشد.او در قامت كاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1396 گفته كه نقش زنان در ایران باید در مقام مادر تعریف شود و باید در برابر رویكرد كشورهای غربی كه آنها (زنان) یك «ابزار اقتصادی» محسوب می‌شوند، مقاومت كرد چرا كه «بهره‌گیری از زنان به عنوان شی و تضعیف جایگاه زن به سطح یك نیروی كار و ابزار اقتصادی با دیدگاه اسلام بسیار تفاوت دارد».دوم اینكه هر سرنوشتی كه ابراهیم رییسی پیدا كند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایی شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شكل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال‌های 96 و 1400 ابراهیم رییسی كه باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد.جلیلی برای همین رقابت بی‌صدا مردان خود را راهی دولت كرده است و امپراتوری‌اش را در دولت رییسی بسط داد؛ امپراتوری برای همراهی در راستای تشكیل دولت بعدی.
----مرور بخش‌های مختلف دولت رییسی نشان می‌دهد که امپراطوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها
 
   هر سرنوشتی که ابراهیم رییسی پیدا کند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایی شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شکل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال های 96 و 1400 ابراهیم رییسی که باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد
 
۱۹ بهمن ۴۰۱؛
 
امپراتوری جلیلی در دولت رییسی '''«روزنامه اعتماد»'''
 
<nowiki>https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/197443/</nowiki>
 
ــــــــــــــ--
 
سعید جلیلی (زادهٔ ۱۵ شهریور ۱۳۴۴) سیاستمدار اصولگرا و دیپلمات ارشد ایرانی است. او عضو شورای راهبردی روابط خارجی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده و از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی ایران در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
 
سعید جلیلی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۲  دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با کشورهای غربی بود. او با شعار «حیات طیبه» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نامزد شد و با کسب بیش از چهار میلیون رأی سوم شد. وی همچنین رئیس ادارهٔ بازرسی وزارت خارجه، مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری و معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. وی در دوران جنگ ایران و عراق رزمنده بوده و در این نبرد یکی از پاهایش قطع شده‌است. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق است و در این دانشگاه به تدریس دیپلماسی پیامبر (ص) مشغول است. سعید جلیلی به زبان‌های انگلیسی و عربی آشنایی دارد.
 
 
سعید جلیلی در سال ۱۳۴۴ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر وی محمدحسن جلیلی معلم و مدیر دبستان نواب صفوی ناحیه یک مشهد و دانش‌آموخته زبان فرانسه و اهل بیرجند و مادر وی آذری و اهل اردبیل است. او در سال ۱۳۷۱ و پس از دریافت فوق لیسانس با فاطمه سجادی ازدواج کرد. فاطمه سجادی پزشک عمومی است این زوج دارای یک فرزند پسر به نام سجاد هستند که در دبیرستان تحصیل می‌کند. وی تا سال ۱۳۸۴ ساکن کرج بوده‌است.
 
 
سعید جلیلی تحصیلات ابتدایی تا دانشگاه را در مشهد و تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع دکتری معارف اسلامی علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق به پایان رسانده و در دانشگاه امام صادق به تدریس «دیپلماسی پیامبر» می‌پردازد. به گفتهٔ وی عنوان پایان‌نامهٔ او «بنیان اندیشهٔ سیاسی اسلام در قرآن» بوده‌است که در سال ۱۳۸۱ از آن دفاع کرده و نمره بالایی دریافت نموده‌است. جلیلی سابقه تدریس در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف را هم دارد.
 
 
جلیلی در زمان جنگ هشت‌سالهٔ ایران و عراق از دبیرستان تا دوران دانشجویی بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت.
 
 
در دی ماه سال ۱۳۶۵ دیده‌بان تیپ ۲۱ امام رضا خراسان بود که در عملیات کربلای ۵ پایش زخمی شد و در بیمارستان صحرایی منطقهٔ شلمچه در پیِ نبودِ امکانات و وضعیت اورژانسی، پای راست خود را از دست داد. پس از آن نیز در قسمت تدارکات لشکر حضور یافت.
 
 
سعید جلیلی سابقه‌ای ۱۸ ساله در وزارت امور خارجه دارد. او سال ۱۳۶۸ وارد وزارت امور خارجه شده و در ۲۶ سالگی به ریاست ادارهٔ بازرسی وزارت امور خارجه برگزیده می‌شود و تا سال ۱۳۷۵ در ریاست این اداره باقی می‌مانَد. پس از آن، تا سال ۱۳۷۶ که سید محمد خاتمی به ریاست‌جمهوری می‌رسد، به‌عنوان معاون ادارهٔ اول آمریکا در وزارت امور خارجه فعالیت می‌کند.
 
 
پس از آنکه این مسولیت از او گرفته شد، به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری انتخاب شد. تا اینکه در دولت محمود احمدی‌نژاد به وزارت امور خارجه بازگشت و به‌عنوان معاون اروپا و آمریکا به فعالیت پرداخت. در این مدت، به‌همراه علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در برخی مذاکرات با خاویر سولانا حضور داشت.
 
 
سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ ایران نیز ثبت‌نام کرده‌است
 
زندگینامه و بیوگرافی سعید جلیلی '''«خبرگزار برنا»'''
 
<nowiki>https://borna.news/fa/news/1180836/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C</nowiki>
 
ــــــــــــــــــ
 
روحانی گفت: بعضی از آقایان جوری حرف می زنند که انگار تا به حال هیچ مسئولیتی در کشور نداشته اند. خیلی از این ها صاحب مسند حکومتی هستند و اگر مشکلی در نظام هست آنها هم باید پاسخگو باشند.
 
حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس‌جمهور صبح امروز(چهارشنبه) در جلسه هیئت دولت گفت: بعضی حرف های عجیبی زدند که مقام معظم رهبری فقط در این دولت اجازه مذاکره با آمریکا را داد! در حالی که خود رهبری فرمودند پیش از این دولت اجازه مذاکره در عمان را دادند. چرا دروغ می گویید و حرف راست نمی زنید و حرف ها را بالا و پایین می کنید. شما که اجازه داشتید هفت سال رفتید مذاکره کردید و آمدید، چه چیزی جز قطعنامه های سازمان ملل برای ایران آوردید؟
 
روحانی بیان کرد: بعضی از آقایان جوری حرف می زنند که انگار تا به حال هیچ مسئولیتی در کشور نداشته اند! خیلی از این ها صاحب مسند حکومتی هستند و اگر مشکلی در نظام هست آنها هم باید پاسخگو باشند. فقط درباره یک مورد  
 
FATF
 
که به آنجا رفت دیدید چه شد و چه مشکلاتی برای کشور ایجاد شد. حالا چیزی هم
 
طلبکار هستند.
 
رییس دولت‌های یازدهم و دوازدهم ادامه داد: در شرایطی که جنایتکاری آمده،‌ اقدام تروریستی انجام داده و جنگ اقتصادی توام با تروریسم اقتصادی علیه مردم ایران انجام داده است. یعنی حتی در دارو و مواد غذایی هر دو با هم بوده است. روز گذشته یک مقامی در سوییس اعلام می‌کرد که با آقای بایدن ملاقات کرده و گفته اگر سوییس می‌خواهد در زمینه دارو و غذا اقدامی کند ما مخالف نیستیم و این خیلی عجیب است. بعد از سه سال و نیم رییس جمهور جدید که باید در اولین لحظه دستور می‌داد همه تحریم‌های تروریستی فورا قطع شود، بعد از چند ماه می‌گوید از نظر ما بلامانع است اینطور که در خبرها آمده است.
 
کنایه تند روحانی به سعید جلیلی '''«سایت آفتاب»'''
 
<nowiki>https://aftabnews.ir/fa/news/713916/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%7C-%DA%A9%D9%86%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DB%B7-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%AC%D8%B2-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D8%AF</nowiki>
 
ـــــــــــــــــــــ
 
استقرار مزدوران اطلاعات برای شکنجه روانی در ضلع شرقی. ارسال گزارشهای مغرضانه و دزدی اموال ساکنان.
 
نوری مالکی، در راستای تعهداتش به پاسدار جلیلی, دبیر شورای عالی امنیت رژیم آخوندی, در سفر چند هفته پیش به ایران، توطئه ها و طرحهای جدیدی را برای اعمال فشار بر مجاهدان اشرف به اجرا در می آورد. فاشیسم دینی حاکم بر ایران تشدید فشار و سرکوب اشرف را شرط اصلی حمایت همه جانبه از نخست وزیری مالکی قرار داده است.
 
۱- ماموران اطلاعات آخوندی که در اثر ۱۰ ماه شکنجه روانی ساکنان به هیچ جایی نرسیده اند، امروز به کمک نیروهای عراقی تحت امر مالکی در ضلع شرقی اشرف نیز مستقر شدند. آنها بلندگوهای خود را بر روی خاکریزهای حفاظتی در فاصله دو متری سیاج اشرف مستقر کردند. آنان تهدیدهای ضد انسانی خود علیه ساکنان را در این قسمت از اشرف نیز شروع نمودند تا هیچ جای اشرف از نعره های گوشخراش و صداهای مهیب آنان در امان نماند, تمامی.افراد گردان ارتش عراق که ظاهرا برای حفاظت در اشرف حضور دارد، در خدمت این مزدوران قرار داشتند.
 
۲- این مأموران همزمان از بالای برجهایی که نیروهای عراقی برای نصب بلندگوهای آنان کار گذاشته اند، به فیلمبرداری و عکاسی از داخل اماکن اشرف و جمع آوری اطلاعات برای سفارت رژیم و نیروی تروریستی قدس می پردازند.
 
۳- تنظیم گزارشهای مجعول علیه سازمان مجاهدین و ساکنان اشرف بخش دیگری از مأموریت مالکی علیه اشرف است تا به بهانه همین گزارشها فشار و سرکوب علیه اشرف را افزایش دهد. یکی از وظایف ستوان حیدر عذاب ماشی، یک افسر ارتش عراق است که در ارتباط با نیروی تروریستی قدس قرار دارد و به طور مستمر به اذیت و آزار و توهین علیه مجاهدان اشرف می پردازد, تنظیم این گزارشها است. او در حالی است که اشرف طی دو سال اخیر در محاصره مطلق قرار دارد, در یکی از جدیدترین گزارشهایش, که نسخه یی از آن از درون سپاه پاسداران به ما رسیده است، به نحو ابلهانه یی مدعی شده که ساکنان اشرف از طریق اهالی دیالی دارای روابطی با تشکیلات القاعده هستند. طبق این گزارش ساکنان اشرف از طریق و به کمک اهالی, زاغههای مهمات شهر عظیم در شمال اشرف را در زمان سرنگونی حکومت پیشین عراق به سرقت برده و بین افراد القاعده توزیع کردند. این گزارش مدعی شده است مجاهدان اشرف مبالغی پول را به عناصر مرتبط با آنها در خارج اشرف منتقل می کنند.
 
۴- در همین راستا, فارس خبرگزاری سپاه پاسداران، در یک خبر ساختگی مشابه به نقل از «منابع سیاسی آگاه در دیالی» نوشت: «اردوگاه اشرف، کودکان استان دیالی را برای کاشت مین و جاسازی بمبهای دست ساز آموزش می دهد» این خبر می افزاید: «شخصی به نام رحمانی کودکانی را که سن آنها بین ۱۲ تا ۱۴ سال است برای کارگذاشتن بمبها در اماکن عمومی آموزش می دهد… در مقابل به آنها بین ۲۰ تا ۳۰ دلار روزانه حقوق می دهد». سپاه پاسداران در ادامه, دلیل واقعی انتشار این خبر از سوی «منابع سیاسی دیالی»را, که کسی جز عوامل نیروی تروریستی قدس نیست, اذعان می کند و می نویسد: «این در حالیست که پارلمان اروپا از دولت آمریکا خواست که نام مجاهدین را از لیست تروریستی حذف کند و همچنین خواستار حفاظت سازمان ملل متحد از ساکنان قرارگاه اشرف شدند».
 
۵- روز شنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۰، نیروهای عراقی تعداد قابل توجهی از پروژکتورها و لامپهای روشنایی میدان ورودی شهر اشرف را به سرقت بردند. پیش از این نیز در سه نوبت نیروهای عراقی نقاط اتصال و تقسیم سیستم تلفن داخلی اشرف را تخریب نموده و مقداری از تجهیزات و کابلهای تلفن را که از زیر زمین در آورده بودند, با خود بردند.
 
یادآوری می شود در جریان حمله جنایتکارانه ۲۸ و۲۹ژوییه ۲۰۰۹، نیروهای عراقی خسارتهای سنگینی را به اماکن و وسایل ساکنان وارد کردند. در اطلاعیه ۱۵ اوت ۲۰۰۹ دبیرخانه آمده است ۲,۵۳۷.۰۰۰ دلار از اموال ساکنان اشرف از جمله ۱,۱۷۷,۰۰۰ دلار خودروهای آنان در جریان این حمله ضبط یا به سرقت برده شدند. این در حالیست که ۲۲ ماه است به دستور کمیته سرکوب اشرف از ورود هر گونه نیازهای ساختمانی و لوازم برقی و… به اشرف جلوگیری می شود.
 
۶- طی روزهای اخیر مأموران وزارت اطلاعات که ۱۰ ماه است به شکنجه روانی ساکنان مشغولند با حمایت و پشتیبانی نیروهای عراقی در یک اقدام تحریک آمیز، اقدام به پاره کردن سیاج حفاظتی و نفوذ به داخل اشرف نمودند که با هوشیاری ساکنان توطئه آنها در هم شکست.
 
مقاومت ایران توجه یونامی و نماینده ویژه دبیرکل و همچنین دولت و نیروهای آمریکایی در عراق را به اقدامهای خصمانه نیروهای عراقی علیه ساکنان اشرف جلب می کند و آنان را به اقدام فوری برای ممانعت از ادامه و گسترش شکنجه روانی ساکنان و تعرض به تأسیسات و اموال آنان و بازگرداندن اجناس به سرقت رفته توسط نیروهای عراقی فرا می خواند.
 
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
 
۸ آذر ۱۳۸۹ ( ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ )
 
'''مالکی در راستای تعهداتش به پاسدار سعید جلیلی فشار بر اشرف را تشدید می کند «شورای ملی مقاومت»'''
 
<nowiki>https://www.iranncr.org/2010/11/30/3469/</nowiki>
 
ـــــــــــــــــــــــــــ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
== گاهشمار زندگی علیرضا عسگری ==
یکی از کسانی که نیمه اول دهه شصت با عسگری در سپاه کُردستان کار کرده به ایران اینترنشنال گفت:
 
علیرضا عسگری زاده‌ی ۲۰ دی‌ماه ۱۳۳۹ در شهر ری که تا زمان عضویت در سپاه در همانجا زندگی می‌کرد. سال ۱۳۵۶ پس از آشنایی با محمد فدایی به گروه «توحیدی بدر» (که سال ۱۳۵۳ در شهرری تاسیس شد)، یکی از ۷ گروه تشکیل‌دهنده سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی پیوست.
 
پس از انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ عسگری ابتدا چند ماه عضو کمیته‌ انقلاب شهرری شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از تاسیس سپاه پاسداران همراه محمد فدایی به سپاه پیوست: «عسگری خرداد ۵۸ همراه محمد فدایی عازم سیستان و بلوچستان شد، اما کمتر از دو ماه بعد و همزمان با فرمان خمینی برای سرکوب مردم کردستان، هر دو به کردستان رفتند و در کرمانشاه به محمد بروجردی پیوستند.» تا زمان کشته شدن محمد فدایی در اطراف کامیاران در اواخر بهمن ۱۳۵۸ او همراه فدایی بود. پس از آن تحت فرماندهی محمود کاوه و ناصر کاظمی قرار گرفت و تا اوائل سال ۱۳۶۰ در کردستان بود، در این زمان به خاطر جثه‌ی بزرگش به او لقب «رضا چیفتن» دادند. خرداد ۱۳۶۰ برای کمک به سرکوب‌ سراسری پس از تظاهرات مسالمت‌آمیز ۳۰ خرداد به تهران بازگشت و کمتر از یک سال بعد، اوائل سال ۱۳۶۱ دوباره به کُردستان بازگشت و ابتدا فرمانده اطلاعات قرارگاه سپاه مهاباد شد و سپس، در پائیز سال ۱۳۶۲ و با رفتن اسماعیل احمدی‌‌مقدم از سردشت به سنندج، فرماندهی سپاه سردشت به او سپرده شد. در همین دوران با زیبا احمدی «خواهر زینب» همکار سپاهی خود آشنا شد و ازدواج کرد. زیبا احمدی بدلیل مخالفت شدید پدرش به نام حاج‌وسو رحیم‌اقدم که سرایدار یکی از مدارس شهر بود، با این وصلت بخاطر رسوایی فامیل شدن با یک فرمانده سپاه نام فامیلش را عوض کرد و حاج‌وسو هم پس از تهدید و فشار عسگری به این ازدواج رضایت داد. علیرضا عسگری سال ۱۳۶۴ فرمانده سپاه مریوان شد و در پی آن از سال ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه ناحیه کُردستان منصوب شد و تا سال ۱۳۶۷ در همین سمت باقی ماند.<ref name=":1">[https://content.iranintl.com/Asgari-Missing-IRGC-General/index.html سایت ایران اینترنشنال]</ref>
 
=== اعزام عسگری به لبنان ===
یکی از مقاطع مهم زندگی سیاسی و نظامی علیرضا عسگری که توجه ویژه دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل و غرب را به او جلب کرد، دوره حضور او در لبنان بود.
 
علیرضا عسگری، استعداد بالایی در یادگیری زبان داشت. این استعداد و تجربه‌ طولانی‌اش در جنگ نامنظم در کُردستان باعث شد پس از اتمام ماموریت در کُردستان در پائیز ۱۳۶۷، بلافاصله به عنوان فرمانده سپاه لبنان به آن‌جا اعزام شود.
 
علیرضا عسگری نخستین فرمانده‌ی سپاه در لبنان شد که یک دوره کامل ۵ ساله در آن کشور ماند تا پائیز سال ۱۳۷۲ که اسماعیل احمدی‌مقدم برای یک دوره ۵ ساله دیگر، جای او را در لبنان گرفت.<ref name=":1" />
 
==== سازماندهی حزب‌الله ====
علیرضا عسگری در دوره حساسی به لبنان رفت. درگیری‌ها بین امل و حزب‌الله تازه شروع شده بود و با توجه به حمایت سوریه از امل، جمهوری‌اسلامی نگران بود که موجودیت حزب‌الله با واکنش سوریه به خطر بیفتد. عسگری نقش موثری در پایان‌دادن به این درگیری‌ها داشت و از آن مهم‌تر، به تعبیر احمدی‌مقدم، این «حاج رضا عسگری» بود که با سازماندهی دوباره «حزب‌الله را به یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و ... تبدیل کرد.»
 
در دوره فرماندهی عسگری در لبنان، دست‌کم ۴ مورد گروگان‌گیری در آن‌جا رُخ داد. سه سرباز ایرلندی در پائیز ۶۷، یک شهروند بریتانیایی در خرداد ۶۸، دو شهروند سوئیسی در آبان ۶۸ و یک شهروند فرانسوی در شهریور ۷۰
 
یکی از نتایج یا ضرورت‌های تغییر ساختار حزب‌الله با هدایت عسگری، تلاش برای دخیل‌کردن این جریان در پروسه سیاسی لبنان بود و این جز با توقف کامل سیاست گروگان‌گیری حزب‌الله ممکن نمی‌شد. با همین هدف، در همین دوره فرماندهی عسگری به تدریج همه گروگان‌های اسیر در دست‌ حزب‌الله که زنده مانده بودند آزاد شدند و با آزادی آخرین گروگان اروپایی در تیر ۱۳۷۱ (ژوئن ۱۹۹۲) بحران گروگان‌گیری در لبنان پایان یافت.
 
این عسگری بود که «مقامات را در تهران متقاعد کرد با توجه به بدنامی شدید جهاد اسلامی لبنان و از دست رفتن ضرورت وجودی آن، این سازمان را در سال ۱۹۹۲ منحل کرده و مغنیه را کاملا تحت تابعیت حزب‌الله و رهبری آن درآورد.»
 
رابرت بائر یکی از افسران مسئول وقت سیا در بیروت در کتاب خاطراتش تائید کرده عسگری در زمان فرماندهی سپاه در لبنان در آدم‌ربایی غربی‌ها مسئولیت داشت و به عنوان رابط اصلی عماد مغنیه و حسن نصرالله فعالیت می‌کرد. رضا گلپور، از دوستان علیرضا عسگری هم نوشته رابطه بسیار نزدیک او با حسن نصرالله و عماد مغنیه همچنان برای سال‌ها ادامه داشته است.
 
شماری از رسانه‌های غربی از جمله واشنگتن پست، تایمز لندن، نیویورک تایمز، و حتی کای برد در کتاب تحقیقی ارزشمند جاسوس خوب، علیرضا عسگری را به اشتباه فرمانده سپاه لبنان در زمان انفجارهای سفارت آمریکا و مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال‌ ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) معرفی کرده‌اند.
 
پیش از عسگری، در نیمه اول دهه هشتاد میلادی، دست‌کم ۶ نفر دیگر فرماندهی سپاه لبنان را به عهده داشته‌اند.
 
نخستین فرمانده سپاه در لبنان و سوریه احمد متوسلیان بود که ۱۴ خرداد به ماموریت اعزام شد اما تنها چند هفته پس از رسیدن به لبنان در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ ربوده شد و از آن روز مفقود شده است.
 
پس از ربوده شدن متوسلیان، منصور کوچک‌محسنی چند ماه مسئول سپاه لبنان شد. احمد کنعانی‌مقدم فرمانده بعدی سپاه لبنان بود که تا تابستان ۱۳۶۲ آن‌جا ماند. در دوره مسئولیت او، در ۲۹ فروردین ۱۳۶۲، به سفارت آمریکا در بیروت حمله انتحاری شد و ۶۳ نفر از جمله ۱۷ آمریکایی کشته شدند.
 
از تابستان ۱۳۶۲ تا ابتدای پائیز ۱۳۶۳ مسئولیت سپاه لبنان به حسین دهقان سپرده شد. در همین دوره، در اول آبان ۱۳۶۲، در دو حمله پیاپی به مقرهای تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت، ۲۹۹ تفنگدار کشته شدند.
 
پس از دهقان، از سال ۱۳۶۳ کسی به اسم حسین مصلح (مصلح‌نیا) برای یک سال مسئول سپاه لبنان شد و سپس سال ۱۳۶۴ محمدرضا نقدی برای یک سال جای او را گرفت. در همان سال‌ها، از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷، سید احمد آوایی قائم مقام فرماندهی سپاه در لبنان بود.<ref name=":1" />
 
=== بازگشت عسگری از لبنان ===
علیرضا عسگری پس از بازگشت از لبنان، ابتدا نزدیک به ۳ سال در سمت‌ فرمانده کل عملیات سپاه خدمت کرد و سپس نزدیک به یک سال به فرماندهی سپاه تهران منصوب شد.
 
عسگری سال ۱۳۷۶ در دولت محمد خاتمی، معاون بازرسی وزارت دفاع شد و تا زمانی که در اواخر سال ۱۳۸۱ از سوی حفاظت اطلاعات وزارتخانه بازداشت شد، در همین سمت ماند. بازداشتی که  ۱۸ ماه به طول انجامید.
 
تایمز آن لاین نوشت: عسگری در سال ۱۹۹۷ به عنوان معاون وزیر دفاع ایران در امور تحقیقات داخلی منصوب شد. وی با کشف چندین نمونه اختلاس محبوبیت خود را از دست داد. پس از انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور ایران در سال ۲۰۰۶ عسگری به دلیل اختلاف‌نظر با وی کنار گذاشته شد. این دو سالها با هم رقابت داشتند و عسگری می‌دانست دوران او به سر رسیده است. در جریان یک ماموریت خارجی در سال ۲۰۰۳ گفته می‌شود وی با یک شریک تجاری که در واقع یک مقام اطلاعاتی بوده دیدار کرده است. یک مقام ایرانی گفت: علیرضا از ابتدا مردی متمول بود اما بعد از ۲۰۰۳ پولدارتر شد.<ref name=":3">[https://www.asriran.com/fa/news/13518/%D8%B3%D8%B1%D8%AA%DB%8C%D9%BE-%D8%B9%D8%B3%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%86%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت عصر ایران]</ref>
 
کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران در موسسه کارنگی در گفتگویی با ان‌پی‌آر (رادیو ملی آمریکا)، گفته عسگری با اتهامات اخلاقی و مالی بازداشت شد: «او زمانی که در زندان بود به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد.»
 
چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوری‌اسلامی هم در گفتگو با فایننشال تایمز تائید کردند عسگری پس از ۱۸ ماه زندان، ناامید و عصبانی بود و از نظر روانی آشفته شده بود.
 
همزمان با بازداشت او «در محافل سیاسی تهران این بحث مطرح بود که این فرمانده سپاه با اتهام فساد مالی و اخلاقی بازداشت شد و زیبا احمدی، همسر نخست او یکی از شاکیانش درباره‌ی فساد اخلاقی (ارتباط جنسی خارج از ازدواج) بود.»
 
یکی از فرمانده‌های پیشین سپاه در گفتگو با ایران اینترنشنال خشونت بازجویان در برخورد با عسگری را تائید کرد: «عسگری در جریان یکی از جلسات اولیه بازپرسی در گوش قاضی‌ که از او سوال می‌کرده، سیلی زده و همین وضعیتش را دشوارتر کرد.» همین منبع همچنین تائید کرد که در جریان بازداشت ۱۸ ماهه «بازجویان حفاظت اطلاعات عسگری را بسیار آزار داده و شکنجه کردند.»
 
عسگری در نهایت با وساطت دوستان پرنفوذش از جمله اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی کشور، که در دوره حضور در کُردستان با او کار کرده بود و دخالت ناطق‌نوری، بازرس وقت دفتر علی خامنه‌ای از زندان آزاد شد.
[[پرونده:علیرضا عسگری.JPG|بندانگشتی|'''علیرضا عسگری در لباس غیر نظامی''']]
آن‌چنان که زیبا احمدی، همسر اول علیرضا عسگری، گفته او در سال ۱۳۸۳ و پس از آزادی از زندان، در حالی‌ که تنها ۴۴ سال داشت با درجه سرلشکری و پیش از موعد بازنشسته شد و پس از بازنشستگی وارد کار تجارت زیتون شد.<ref name=":1" />
 
==== عسگری و تجارت زیتون ====
بنا بر روایت رضا گلپور، اواخر آبان ماه سال ۱۳۸۵، کمتر از یک سال پیش از ناپدید شدن علیرضا عسگری، او با این عنوان که برنامه سفر دارد از دیدار با مسئول وقت دفتر ریاست قوه قضائیه، که قرار بوده به دستور خامنه‌ای از او دلجویی کند، سرباز زده است.
 
عسگری در پاسخ به نگرانی گلپور از سفر با پرونده باز، گفته این نخستین سفر خارجی او پس از آزادی نیست. زیبا احمدی هم گفته همسرش پیش از سفر آخر به سوریه و ترکیه، سفرهای دیگری به ترتیب به تایلند، لبنان و سوریه داشته است.
 
یکی از منابع اطلاعاتی در آمریکا به ایران اینترنشنال گفت ممکن است علیرضا عسگری در سفر تایلند، با ماموران سیا دیدار کرده باشد: «تایلند سال‌هاست از کشورهای مورد علاقه سرویس‌های اطلاعاتی غربی برای جذب جاسوس از ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است. گفته شده ممکن است سیا عسگری را در جریان سفری در زمان معاونتش در وزارت دفاع، استخدام کرده باشد، اما به نظر من با توجه به این‌که او پس از بازجویی‌های بی‌رحمانه در زمان بازداشتش به جمهوری‌اسلامی پشت کرد، عسگری احتمالا در همین سفر به تایلند با سیا تماس گرفته است.»
 
به گفته زیبا احمدی، همسرش در سفر آخر برای تجارت زیتون به سوریه و ترکیه رفته است. اما رضا گلپور مدعی است این سردار سپاه به او گفته علاوه بر تجارت زیتون، «برای خرید چیزهایی برای وزارت دفاع به سفر سوریه و ترکیه می‌رود.» قاسم سلطان‌آبادی از دوستان عسگری هم گفته سفر او به سوریه و ترکیه ماموریت بوده است.<ref name=":1" />
 
=== نحوه‌ی فرار علیرضا عسگری ===
علیرضا عسگری پس از آزادی و احساس تهدید لو رفتن فعالیت‌هایش نقشه‌ی فراری را با همکاری نیرو‌های خارجی طراحی کرده و ابتدا  ده تن از اعضای خانواده‌اش را به خارج از کشور می‌فرستد و خود به بهانه تجارت و خرید سلاح و الزامات سپاه به دمشق و از آنجا به استانبول پرواز می‌کند در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی می‌دهد از این مرحله با یک خودروی اجاره‌ای که بعدها کنار ساحل رها شد خود را به یکی از پایگاه‌های آمریکا (احتمالا اینجرلیک) رسانده و از آنجا به همراه خانواده‌اش به یک پایگاه نظامی در آلمان و سپس به آمریکا می‌رود.
 
بر اساس گزارش های منتشره او سال ۸۳ فعالیت‌های نظامی را به طور کامل کنار گذاشت و به تجارت زیتون و روغن زیتون با کشور سوریه پرداخت. عسگری ۱۶ آذر ۸۵ از دمشق وارد استانبول و در هتل جیران در نزدیکی میدان تکسیم شهر استانبول مستقر شد. او تا روز  ۱۸ آذر با خانواده خویش در تماس بود. روز شنبه تلفن همراه عسگری خاموش می‌شود و از آن پس خانواده‌اش نمی‌توانند تماسی با عسگری برقرار کنند.<ref>[https://iranwire.com/fa/politics/753/ سایت ایران وایر به نقل از نیوزویک]</ref>
 
هفته نامه ساندی تایمز با اشاره به همکاری آژانس‌های غربی برای فرار این مقام نظامی ایران از ترکیه مدعی شده است که او در سفر از دمشق به استانبول، یک پارسپورت جدید دریافت کرده و با همراهی محافظان غربی، سوار بر خودرو، ترکیه را ترک کرده است. بنابر گزارش ساندی تایمز، عسگری با خروج از ترکیه اکنون در یک پایگاه ناتو، در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان تحت بازجویی قرار دارد.<ref name=":2">هفته‌نامه ساندی تایمز ۲۱ اسفند ۸۵ (۱۱ مارس ۲۰۰۷)</ref>
 
هفته‌نامه فلسطینی المنار نیز گزارش داده که وی با خروج از استانبول به شمال عراق منتقل شده و در یکی از پادگان‌های مخفی موساد در نزدیک شهر "اربیل" مورد بازجویی قرار گرفته و پس از آن بوده است که به‌وسیله یک فروند هواپیمای نظامی آمریکایی به کشوری اروپایی- احتمالا آلمان - آورده شده است.
 
همان زمان، خبرهایی حاکی از انتقال عسگری به یکی از پادگان‌های ناتو در فرانكفورت آلمان منتشر شد. ۲۳ اسفند ۸۵، فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع وقت آلمان در پاسخ به پرسش از حضور علیرضا عسگری در آلمان، به جای انکار صریح، پاسخ داد: «درباره این مساله نمی‌توانم چیزی بگویم.»<ref name=":1" />
 
۵ اردیبهشت ۸۶ (۲۵ آپریل ۲۰۰۷)، چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوری‌اسلامی در گفتگو با فایننشال تایمز، پناهندگی علیرضا عسگری را تائید کردند.
 
در همان زمان، شان مک‌کورمک، سخنگوی وقت وزارت خارجه، در پاسخ به این‌که آیا حضور علیرضا عسگری را در ایالات متحده انکار می‌کند؟ پاسخ داد: «نمی‌توانم چیزی به شما بگویم.»<ref name=":1" />[[پرونده:عسگری ۵.JPG|بندانگشتی|'''علیرضا عسگری و حسن نصرالله''']]
در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب می‌گوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقه‌بندی‌ شده نمی‌توانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»<ref name=":1" />
 
آقای برد در این کتاب می‌نویسد «تصمیم اعطای پناهندگی سیاسی به عسگری برمبنای قانون ۱۱۰ عمومی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (که آن را از اجرای روال معمول اداری و قانونی در موارد خاص و محرمانه معاف می‌کند) احتمالا با مخالفت ماموران کهنه کار CIA، که از نقش احتمالی او در قتل رابرت آیمز آگاه بودند، روبرو شد.»
 
نویسنده کتاب که پدرش یک دیپلمات آمریکایی بود و بخشی از دوران جوانی‌اش را در خاورمیانه سپری کرده است، در ادامه می‌نویسد: «اما آنطور که گزارش‌ها حاکی است نظر سازمان و آن مسئولان ارشد توسط شورای امنیت ملی دولت جرج بوش رد می‌شود» و سپس نتیجه می‌گیرد «اعطای پناهندگی به فردی با پیشینه عسگری، یک تصمیم سیاسی بود که تنها می‌توانست در کاخ سفید اتخاذ شده باشد.»<ref>[https://farsi.alarabiya.net/international/2014/05/20/%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت العربیه فارسی]</ref>
 
تایمز آنلاین نوشت: گفته می‌شود عسگری به همراه خود اسنادی از ارتباط ایران با تروریست‌های خاورمیانه به همراه دارد اما درباره داشتن اطلاعات سری از برنامه‌های هسته‌ای این کشور تردید وجود دارد.<ref name=":3" />
 
 
زیبا احمدی همسر (همسری که در ایران است) او می‌گوید:  تا روز هشتم دسامبر (جمعه) با وی در تماس بودیم ولی شنبه این تماس قطع شد و تلفن همراهش خاموش بود که مشکوک شدیم. گزارشی حاکی از آن است عسگری در ترکیه قصد دیدار با یک دلال اروپایی اسلحه را داشته است. همسر علیرضا عسگری در این مورد می‌گوید که همسرش که پدر پنج فرزند است به ترکیه پناهنده نشده است و شواهد نشان می‌دهد که او ربوده شده است. او همچنین اعلام کرد که همسرش به خاطر تجارت روغن زیتون به سوریه سفر کرده است. برخی رسانه ها نیز وی را عهده دار معاونت ریاست شرکت هواپیمایی ماهان نیز اعلام کرده بودند. گزارش‌ها نشان می‌دهد که دو فرد دیگر اتاقی را در «هتل سیلان ترکیه» به مدت سه شب برای او رزرو کردند ولی پس از رسیدن عسگری به ترکیه او به هتل ارزان قیمت «جیران» رفت. لونت بیلمن سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه می گوید که: «مقامات ایران درحالیکه در پنجم دیماه ۱۳۸۵ ناپدید شدن این مقام سابق نظامی خود را به اینترپل گزارش داده بودند، ما را در ۱۵ بهمن ۱۳۸۵یعنی تقریبا دو ماه بعدتر، از این حادثه مطلع ساختند.»
 
== ضربات عسگری به جمهوری اسلامی ==
 
* افشای ساختار و فعالیت‌های حزب‌الله لبنان
* افشای فعالیت‌های هسته‌ای و معرفی فخری‌زاده به عنوان عنصر کلیدی این فعالیت‌ها
در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب می‌گوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقه‌بندی‌ شده نمی‌توانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»
* افشای منجر به سرقت اطلاعات هسته‌ای از سوله‌ی تورقوزآباد
* افشای ترددات عماد مغنیه
* بمباران به راکتور هسته‌ای ایران در سوریه که بیش از یک میلیارد دلار هزینه برپایی آن توسط کره‌شمالی بود.
نیمه‌شب ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ (۶ سپتامبر ۲۰۰۷) اسکادران ۶۹ نیروی هوایی ارتش اسرائیل، مجتمعی نظامی را در دیرالزور سوریه بمباران و منهدم کرد. ۷ ماه بعد آمریکا اعلام کرد که مجتمع بمباران‌شده یک سایت هسته‌ای با اهداف نظامی بود. چهار سال بعد هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تائید کرد، آن‌چه اسرائیل در سال ۲۰۰۷ نابود کرد یک رآکتور هسته‌ای بود.
 
۲ فروردین ۸۸ (۲۲ مارس ۲۰۰۹)، هانس روئله، رئیس سابق ستاد برنامه‌ریزی وزارت دفاع آلمان و فرمانده پیشین مقر ناتو در این کشور تائید کرد اطلاعاتی که علیرضا عسگری در مورد پروژه‌ هسته‌ای سوریه در دیرالزور داد منجر به شناسایی آن و حمله اسرائیل در سپتامبر ۲۰۰۷ به راکتور الکبار در این سایت هسته‌ای و نابودی آن شد. بنا بر این گزارش، هیچ کس در جامعه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل تا آن زمان در مورد آن سایت هسته‌ای چیزی نشنیده بودند: «مورد اخیر بسیار شرم‌آورتر بود زیرا دولت اسرائیل همیشه ادعا کرده بود چیزی در سوریه وجود ندارد که آن‌ها ندانند.»<ref name=":1" />
 
علیرضا عسگری در مواردی هم نقش بازدارنده در حملات قریب‌الوقوع به جمهوری اسلامی داشته است. از جمله تاثیری که عملکرد وی در آمریکا مبنی بر غیر نظامی بودن فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی منجر به ارائه گزارش ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ در آمریکا شد که نتیجه‌ی آن کنار گذاشته شدن طرح‌های تهاجم به تاسیسات تظامی و هسته‌ای جمهوری اسلامی بود.در کتابی که مرکز مطالعات اطلاعاتی سیا درباره نتایج و اهمیت ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ منتشر کرد، گفته شد منتقدان این ارزیابی می‌گفتند قضاوت ارائه‌شده در آن، هرگونه استدلال برای اقدام نظامی علیه ایران را تضعیف می‌کند.
 
یکی از منابع اطلاعاتی، تائید کرد که در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در محافل سیاسی واشنگتن، این تصور که آمریکا برنامه‌ای برای حمله به ایران دارد، بسیار جدی گرفته می‌شد: «آن زمان، روزی نبود که از من درباره برنامه آمریکا برای حمله به ایران نپرسند، همه فکر می‌کردند برنامه‌ای تهیه شده و این حمله قریب‌الوقوع است، اما ارزیابی سال ۲۰۰۷ که ابتدای دسامبر منتشر شد مثل آب سردی بود که بر آتش ریختند، عملا همه تصورات درباره احتمال حمله به ایران رنگ باخت و اگر برنامه‌ای هم واقعا تهیه شده بود، عملا کنار گذاشته شد.»<ref name=":1" />
 
== انعکاسات ناپدید شدن علیرضا عسگری ==
 
=== سخنان احمدی‌مقدم در باره علیرضا عسگری ===
آذرماه ۱۳۹۱ سرتیپ اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده پلیس ایران مطرح کرد که: علیرضا عسگری، قبل از ناپدید شدن در ترکیه، ۱۵ ماه در داخل ایران زندانی بوده است. وی عسگری را فردی توصیف کرد که در تشکیل حزب‌الله لبنان به عنوان یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی داشته است. احمدی مقدم همچنین با اشاره به اینکه از طریق علی اکبر ناطق نوری، رئیس بارزسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی خواستار رسیدگی به پرونده عسگری شده، گفته که اتهاماتی متوجه عسگری بود که در نهایت اثبات نشد و برای وی قرار مجرمیت هم صادر نشد.
 
احمدی مقدم همچنین با گلایه از مسئولان دولتی و امنیتی گفت: "این ظلم است که می‌گویند او پناهنده شده و خداوند از آدمی که این کار را کرد، نگذرد. علیرضا عسگری یک روز قبل از سفر به سوریه به دفتر من آمد و خیلی خوشحال بود. او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمده‌ام اینجا تا حرف‌هایی را به شما بزنم که بعداً آن را پیگیری کنید. به یک مناسبتی به همراه فردی با یک گروه سیاسی نشستی داشت و وقتی نزد من آمد، گفت این افراد نیت شومی دارند که باید بعداً آن را به دیگران منتقل کنیم. حال کسی که یک روز قبل از سفر بیاید و اطلاعات دقیقی از خیانت یک گروه بدهد چه طور می‌تواند پناهنده شود؟"
[[پرونده:عسگری ۳.JPG|بندانگشتی|'''سخنرانی احمدی  مقدم در ششمین سال فرار علیرضا عسگری''']]
وی همچنین خبر داد که شورای عالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که عسگری ربوده شده ولی برخی افراد هستند که به گفته فرمانده پلیس ایران بی‌انصاف هستند، در این زمینه تشکیک ایجاد می‌کنند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f10-iran-police-chief-alireza-asgari-imprisond-months/24799986.html سایت رادیو فردا]</ref>
 
=== مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران ===
در تازه‌ترین واکنش، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد ایران همچنان در حال مکاتبه درباره سرنوشت علیرضا عسگری با سازمان ملل و سازمان جهانی صلیب سرخ است، رویه ای که در طول ۹ سال گذشته جاری بوده است.<ref>[https://iranwire.com/fa/politics/753/ سایت ایران وایر]</ref>
 
عسگری می‌دانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می‌خواست باقی زندگی‌اش را با یک هویت تازه بگذراند و آن‌چنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است قصد زندگی مخفی در آمریکا را داشت.<ref name=":0">[http://irdiplomacy.ir/fa/news/9845/%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D8%B3%DA%AF%D8%B1%DB%8C سایت دیپلماسی ایرانی] </ref>
 
=== هفته‌نامه ساندی تایمز ===
هفته نامه بریتانیایی ساندی تایمز نوشت: علیرضا عسگری از حدود ۴ سال قبل توسط یک افسر اطلاعاتی غربی در خلال یک سفر تجاری به خارج (احتمالا تایلند) استخدام شد و بدین ترتیب از سال ۲۰۰۳ برای برخی کشورهای غربی جاسوسی می‌کرده است. بنابر این گزارش، برنامه فرار وی از طریق دمشق نیز به کمک غربی‌ها پس از آن ترتیب داده شده که جاسوسی وی در حال لو رفتن بوده است. به ادعای این نشریه حداقل ۱۰ عضو خانواده عسگری، نیز از ایران خارج شده‌اند. اما درحالی که خانواده عسگری در تهران اعلام کرده‌اند که "ما در ایران هستیم و جایی نرفته‌ایم"، برخی رسانه های غربی این گفته‌ها را متعلق به اعضای خانواده "دوم" عسگری دانسته‌اند که در ایران به سر می‌برند. رسانه‌های غربی گفته‌اند که علیرضا عسگری دارای دو همسر به نام‌های زیبا احمدی و زهرا عبدالله‌پور است.<ref name=":2" />
 
=== پاسدار علی فضلی ===
در آخرین اظهارنظر درباره عسگری، سرتیپ پاسدار علی فضلی، جانشین هماهنگ‌کننده سپاه ۷ مهر ۱۴۰۲ در صحبت‌هایی به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، دوبار به علیرضا عسگری اشاره کرد، یک بار او را «مرحوم عسگری» خواند و یک بار دیگر در اشاره به او گفت: «حاج‌رضا عسگری که انشاالله زنده باشد و به دامن اسلام بازگردد.»<ref name=":1" />
 
=== رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران  ===
رمضان شریف، سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران، روز سه شنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۸، اخبار منتشر شده درباره «دستگیری چند تن از سرداران» و «فرار فرماندهان سپاه» از ایران را «شایعه» خواند، تکذیب کرد و گفت: «دشمنان» بعد از اقدام آمریکا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی  اقدام به انتشار «اکاذیب مشمئزکننده‌ای مانند فرار از کشور و یا دستگیری چند تن از سرداران سپاه از جمله سرداران نصیری، ربیعی، تولایی» و برخی فرماندهان دیگر این نیرو کردند.
 
سخنگوی سپاه در ادامه گفت که «فرماندهان» و «سردارانی» که خبر فرار یا دستگیری آنها منتشر شده است «از نیروهای مخلص و فعال سپاه بوده و در جایگاهی جدید در سپاه فعال و با جدیت به ایفای مأموریت‌ها و مسئولیت‌های محوله، اشتغال به خدمت دارند و حتی اخباری از حضور آنان در محافل منتشر شده است».                                                <ref>[https://old.iranintl.com/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B3%D8%AE%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%B6%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت ایران اینترنشنال]</ref>
 
برخی منابع نیز مدعی پناهندگی او به امریکا به دلیل اختلاف داشتن با مقاماتی در تهران شدند. هاآرتص به همراه الشرق الاوسط مدعی شدند که وی به آمریکا پناهنده شده است. روزنامه الشرق الاوسط به نقل از منابعی ناشناس مدعی شد که علیرضا عسگری در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی کرده است. روزنامه واشنگتن پست نیز به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکا گزارش داده است که «عسگری پس از ترک ایران به طور داوطلبانه با آژانس های اطلاعاتی غرب همکاری می‌کند و اطلاعاتی را نیز درباره شبه نظامیان حزب‌الله در لبنان و روابط ایران با آن گروه، ارائه کرده است».<ref name=":0" />
 
با این حال همسر او ادعای پناهندگی آقای عسگری را شایعه و دروغ خوانده و به خبرنگاران گفته است که آقای عسگری با ایران مشکلی نداشته که بخواهد پناهنده شود'''.'''
 
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱

علیرضا عسگری
عسگری ۷.JPG
زمینهٔ کاری فرمانده لشکر سپاه پاسداران معاون شمخانی در دولت محمد خاتمی
زادروز زاده‌ی ۱۳۳۹
شهر ری
ملیت ایرانی
پیشه عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
دلیل سرشناسی فرار از ایران و زندگی مخفی در آمریکا
اثرگذاشته بر سپاه پاسداران ایران و حکومت جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان

سعید جلیلی، از کاندیداهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است.


سعید جلیلی کیست؟ «رویداد۲۴»

https://www.rouydad24.ir/fa/news/371105/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C

ــــــــــــــــــــــ

آمدن سعید جلیلی به میدان انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ قطعی شده است. جلیلی در دورانی که شدیدترین تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی وضع شد، معتمد علی خامنه‌ای و مسئول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بود؛ کسی که با دولت سایه‌اش چوب لای چرخ دولت حسن روحانی گذاشت و از دولت ابراهیم رئیسی هم سهم گرفت.


عنوان پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد جلیلی که سال ۱۳۶۹ از آن دفاع کرد «سیاست خارجی پیامبر» بود. استاد مشاور جلیلی در همین پایان‌نامه حمید بهرامی احمدی بود که اعتبارنامه‌اش در مجلس پنجم شورای اسلامی به دلیل «عضویت در سازمان مجاهدین خلق» و «ارتباط با دست‌اندرکاران کودتای نوژه» رد شد.


در مقطع دکتری هم عنوان رساله جلیلی «‫بیان اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» بود که استاد راهنمای آن احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد و پدر زن ابراهیم رئیسی بود و استاد مشاورش حسین بشیریه؛ کسی که پیش از دوم خرداد روی اندیشه‌های جناح موسوم به اصلاح‌طلب تاثیر بسیاری داشت.

با این مقدمه تا حدی می‌توان با جریان فکری سعید جلیلی، نامزد ۵۹ ساله انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ آشنا شد.


روز یکشنبه ششم خرداد اعلام شد که جلیلی در انتخابات شرکت خواهد کرد و به نظر نمی‌رسد شورای نگهبان بخواهد نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت ملی و عضو منصوب رهبر جمهوری اسلامی در مجمع تشخیص مصلحت نظام را رد صلاحیت کند.


سعید جلیلی دیروز


جلیلی سال ۱۳۶۵ وقتی ۲۱ سال بود در جریان جنگ هشت‌ساله ایران و عراق پای راستش را از دست داد. به همین علت هم طرفدارانش به او لقب شهید زنده می‌دهند.


او سه سال بعد از مجروح شدن در جنگ و در سال ۱۳۶۸، وارد وزارت امور خارجه شد. سال ۱۳۷۰ به سمت رییس اداره بازرسی وزارت امور خارجه رسید. در دور اول ریاست جمهوری محمد خاتمی معاونت اداره آمریکای وزارت امور خارجه را به عهده داشت.

او از سال ۱۳۸۰ وارد تشکیلات بیت رهبری شد و به سمت مدیریت بررسی‌های جاری دفتر علی خامنه‌ای منصوب شد. از سال ۱۳۸۴، همزمان با آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد دوباره به وزارت امور خارجه برگشت، اما این بار به عنوان معاون اروپا و آمریکای وزارتخانه.


پس از دوره کوتاه دو ساله دبیری علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، از مهرماه ۱۳۸۶ تا شهریور سال ۱۳۹۲، جلیلی به مدت پنج سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بود.


علاوه بر این هشتم تیر ۱۳۸۷، علی خامنه‌ای سعید جلیلی را به عنوان نماینده خودش در شورای عالی امنیت ملی، عالی‌ترین شورای امنیتی جمهوری اسلامی منصوب کرد.


در همین دوران ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، او مسئول مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی بود. این دورانی بود که شدیدترین تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی وضع شد. در این دوره معاون جلیلی، علی باقری‌کنی بود که در حال حاضر جانشین حسین امیرعبداللهیان در وزارت امور خارجه شده است.

سعید جلیلی دهه ۹۰


سال ۱۳۹۲ جلیلی نامزد ریاست جمهوری شد. در انتخاباتی که بلافاصله پس از پایان دوران محمود احمدی‌نژاد برگزار شد، او به عنوان یکی از اعضای دولت سابق شناخته می‌شد.


در جریان مناظره‌ها، حتی چهره آرامی مثل علی‌اکبر ولایتی هم به شدت به جلیلی و شیوه و نتیجه مذاکرات او حمله کرد. جلیلی در آن انتخابات، به عنوان نامزد جریان پایداری تنها کمی بیش از ۱۱ درصد آراء را کسب کرد.


پس از آن شکست سخت، جلیلی به پشت صحنه رفت، جایی که دولت سایه خودش را تشکیل داد. جلیلی هرگز دولت سایه‌ای که تشکیل داده بود را تکذیب نکرد بلکه تصاویری از جلسات آن هم به دفعات منتشر شده است.


برآیند این جلسات این دولت سایه گاهی در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی دیده می‌شد. امیرحسین ثابتی که حالا وارد مجلس شده و در گذشته مجری شبکه تلویزیونی افق بود، یکی از حضار ثابت جلسات جلیلی بود.

جلیلی در دوران رئیسی


سال ۱۴۰۰ جلیلی دوباره نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، اما به نفع ابراهیم رئیسی کنار کشید. این کنارکشیدن سهمی هم داشت، روزنامه اعتماد زمستان سال ۱۴۰۱، در گزارشی مفصل به نقش نیروهای جلیلی در دولت رئیسی پرداخت.


یکی از مهم‌ترین نیروهای سعید جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی علی باقری‌کنی بود. تا همین سال گذشته که دولت رئیسی به دنبال احیای برجام بود، جلیلی سخنرانی می‌کرد و تجویز برجام را تکرار تجربه تلخ می‌نامید.


البته بعد از این موضع‌گیری‌ها باقری‌کنی، معاون سابقش در شورای عالی امنیت ملی گفته بود: «کسانی که با پوشش دفاع از ارزش‌ها تلاش می‌کنند تا مذاکره را ماهیتا ضد ارزش جلوه دهند، عملا می‌خواهند دست نظام برای تامین منافع ملی را از این ابزار کلیدی و مهم تهی کنند.»


همسر سعید جلیلی کیست؟

در سال ۱۳۷۱، سعید جلیلی با خانم فاطمه سجادی ازدواج کرد. همسر جلیلی، پزشک عمومی است. حاصل این ازدواج یک پسر به نام سجاد است.

فعالیت سعید جلیلی در وزارت امور خارجه ایران

سعید جلیلی سابقه ۱۸ ساله حضور در وزارت امور خارجه را دارد. وی در سال ۱۳۶۸ وارد دستگاه دیپلماسی کشور شد و در ۲۶ سالگی به ریاست اداره بازرسی وزارت امور خارجه منصوب شد. وی تا سال ۱۳۷۵ در این سمت باقی ماند.

در سال ۱۳۷۶، جلیلی در دولت سید محمد خاتمی به سمت معاون اداره اول آمریکا منصوب شد. در این سال‌ها، وی ۱۷ سفیر را اخراج کرد که خود این اقدام را انقلابی در وزارت خارجه می‌خواند.

سعید جلیلی در سال ۱۳۸۰ و در سن ۳۶ سالگی به دفتر رهبر انقلاب رفت و مدیریت بررسی‌های جاری دفتر رهبری را بر عهده گرفت.

سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی

سعید جلیلی در سال ۱۳۸۶ با حکم محمود احمدی‌نژاد و پس از استعفای علی لاریجانی، به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. یک سال بعد، وی با حفظ این سمت و با حکم رهبری، به نماینده ایشان در شورای عالی امنیت ملی تبدیل شد.

همچنین، سعید جلیلی مسئول مذاکرات هسته‌ای ایران با کشور‌های موسوم به ۱+۵ شد. در این مذاکرات، عملکرد وی چندان موفق نبود و نتایج آن، منجر به تصویب سه قطعنامه شدید شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شد. جلیلی همواره مخالف مذاکره با کشور‌های غربی بود و دوران حضور وی در دستگاه دیپلماسی کشور، با تیره‌تر شدن روابط خارجی ایران همراه بود.

پس از کنار رفتن از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، جلیلی به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری منصوب شد. در ادامه، وی در دولت محمود احمدی‌نژاد به وزارت خارجه بازگشت و به عنوان معاون اروپا و آمریکا مشغول به فعالیت شد. در این دوره، جلیلی به همراه علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در برخی مذاکرات با خاویر سولانا حضور داشت.

حضور سعید جلیلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام

در سال ۱۳۹۲ با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، سعید جلیلی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت و علی شمخانی به جای وی منصوب شد. با این حال، جلیلی همچنان نماینده رهبری در این شورا است. در ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ نیز با حکم رهبر انقلاب به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. یک سال بعد نیز عضو شورای راهبردی روابط خارجی شد.

سابقه سعید جلیلی در کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ایران

در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۴۰۰، سعید جلیلی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری بود. در سال ۱۳۹۲، او در رقابت‌های انتخاباتی شرکت کرد، اما با کسب ۴،۶۲۴،۸۱۲ رأی که ۱۱ درصد آرای مردمی بود، پس از حسن روحانی و قالیباف در رتبه سوم قرار گرفت.

در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، سعید جلیلی برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ در وزارت کشور ثبت‌نام کرد. در ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، دو روز مانده به انتخابات، جلیلی در بیانیه‌ای اعلام کرد که به نفع سید ابراهیم رئیسی از ادامه حضور در رقابت‌های انتخاباتی انصراف می‌دهد. اکنون، پس از سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی در انتخابات زودهنگام، سعید جلیلی یکبار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده است.

داماد حسن روحانی در صفحه توییتر خود به داوطلب شدن سعید جلیلی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری واکنش نشان داد و نوشت: «دیپلمات کوچه بن بست آمد. گرانی، انزوا و تورم هم خواهد آمد».

امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس دوازدهم و مجری سابق شبکه افق، پس از حضور در ستاد انتخابات کشور به همراه سعید جلیلی، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، در جمع خبرنگاران درباره میزان مشارکت مردم در انتخابات گفت: امیدواریم مشارکت مردم بالا باشد و همه تلاشمان این است که مشارکت بالاتر برود. باید منتظر نتیجه تأیید صلاحیت‌ها بود و امیدوارم مشارکت مردم بالا باشد. همه باید تلاش کنند تا فارغ از اینکه چه کسی رأی می‌آورد، مشارکت مردم بالاتر برود، چراکه این موضوع به نفع مردم، کشور و نظام است.

وی درباره حضور یک نماینده در کنار نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری گفت: قانونی منعی ندارد. کسانی که می‌خواهند چیزی که قانون اجازه داده است را تبدیل به بی‌قانونی کنند، همان کسانی هستند که در سال ۱۳۹۶ به‌ویژه آقای ظریف به‌صورت غیرقانونی به اصفهان رفت و به نفع آقای روحانی سخنرانی کرد و حتی کارشان را توجیه کردند.

همچنین تعدادی از طلاب و روحانیون در نامه‌ای خطاب به سعید جلیلی، او را برای شرکت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری دعوت و از او حمایت کردند.

سعید جلیلی کیست؟/ کاندیدای تندرو در آرزوی ریاست جمهوری «روزنو»

https://roozno.com/fa/news/623987/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C

ــــــــــــــــــ

جلیلی بازهم هوس پاستور کرده است، او که در انتخابات ۱۴۰۰ در آخرین لحظات پا به ساختمان وزارت کشور گذاشته و کاندیداتوری اش را به ثبت رسانده بود اینبار منتظر بقیه نماند و همان روز اول نامش را وارد لیست کاندیداها کرد.

باز هم انتخابات ریاست‌جمهوری در راه است و مطابق سنت یک دهه گذشته، باز هم سعید جلیلی در میانه میدان است؛ چهره‌ای تندرو و بنیادگرا؛ با تفکراتی که به مذاق جبهه پایداری خوش می‌آید؛ به عبارت بهتر او مرید و شاگرد عقیدتی مصباح یزدی است؛ پدر معنوی جبهه پایداری.

۳ کاندیداتوری در ۴ انتخابات!

او در ۴ انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده از سال ۱۳۹۲، در سه مورد آن حضور داشته و دارد؛ سال ۱۳۹۲ نامزد مورد حمایت جبهه پایداری بود که با آرایی پایین شکست خورد. سال ۱۴۰۰ هم مانند علیرضا زاکانی شهردار فعلی تهران، به عنوان نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی به زمین انتخابات آمد اما مانند دیگر نامزد پوششی، در روز آخر به نفع رئیسی کنار کشید. و آخرین مورد که همین یکی دو روز گذشته سوار بر خودروی تیبای سفید رنگش به وزارت کشور رفت و راننده‌اش منتظر ماند تا ثبت‌نام کند و برگردد.

جلیلی سال ۱۳۴۴ از پدری بیرجندی و مادری آذری در محله طلاب مشهد به دنیا آمد؛ او وقتی سال ۱۳۶۲ دیپلمه شد، در دانشگاه امام صادق قبول شد و به دانشگاه مدیرساز در پل مدیریت تهران رفت.

او یک بار اتخاذ راه میانه را امتحان کرد؛ زمانی که برای اعزام به خارج جهت تحصیل در مقطع دکتری قبول شد و همزمان در وزارت خارجه هم امکان استخدام پیدا کرد؛ راه میانه‌اش این شد که بورسیه‌اش را از خارج به داخل منتقل کرد و وارد وزارت خارجه شد.

از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ و در زمان وزارت علی‌اکبر ولایتی رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه بود. از افتخارات فعالیت‌هایش در آن زمان، اخراج ۱۷ سفیر است که به ادعای هوادارانش به دلیل «مفاسد اقتصادی» بوده است.

با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی و وزارت کمال خرازی، او به میز آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و تا سال ۱۳۸۰ با عنوان معاونت اداره اول آمریکا آنجا بود.

او در سال ۱۳۷۸ عزم نمایندگی مجلس از زادگاهش را کرد؛ اما آن زمان جو جامعه به شکلی بود که جلیلی از مشهد هم نتوانست رای بیاورد. با بروز اختلافاتش در وزارت خارجه، او از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به عنوان «مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری» فعالیت داشت و با تشکیل دولت محمود احمدی‌نژاد، به وزارت خارجه بازگشت؛ اما این بار با رده‌ای بالاتر و به عنوان «معاون آمریکای وزارت خارجه».

این سمت اما باعث نشد که باز هم برای رای گرفتن از مردم تلاش نکند؛ او در انتخابات مجلس هفتم هم شرکت کرد؛ اما در آن انتخابات هم که نامزدهای اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان قلع و قمع و رد صلاحیت شدند، باز هم مردم به او اقبال نشان ندادند.

سعید جلیلی مذاکره می کرد یا مونولوگ؟

مهر ماه ۱۳۸۶ میان احمدی‌نژاد و علی لاریجانی اختلاف نظرهای جدی درباره پرونده هسته‌ای ایران شکل گرفت که منجر به استعفای لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی شد. بلافاصله پس از استعفای لاریجانی، رئیس دولت جلیلی را به عنوان دبیر عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور برگزید و مذاکرات هسته‌ای را عهده‌دار شد. او تا آن زمان تنها دبیر بود و حدود یک سال بعد با حکم رهبری، به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی نیز منصوب شد.

عملکرد جلیلی در پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات با طرف‌های مقابل، محل انتقادات زیادی است؛ منتقدین معتقدند عملکرد جلیلی در این مذاکرات، دستاوردی جز نسیان و در چاله انداختن کشور نبوده است.

بسیاری از دیپلمات‌ها هم بر این عقیده‌اند که جلیلی در واقع مذاکره نمی‌کرده بلکه در آن جلسات مونولوگ اجرا یا به عبارت بهتر تک‌گویی می‌کرده است؛ یعنی در جلسه او بیانیه خودش را می‌خوانده و بعد از آن طرف مقابل پاسخ می‌داد و همین!

ویلیام برنز دیپلمات ارشد آمریکایی که در مذاکرات ژنو نماینده ایالات متحده بود، نخستین مذاکره با جلیلی را اینگونه توصیف می‌کند: «در حالی که به جلیلی که در مقابلم نشسته بود نگاه می‌کردم بیانیه کوتاه و ساده را قرائت کردم…جلیلی به دقت سخنانم را یادداشت می‌کرد و در طول سخنانم لبخند به لب می‌آورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمی به من نگاه می کردند؛ گویی حضور یک آمریکایی در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلی نطقی ۴۵ دقیقه‌ای درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جای‌جایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تاکید شده بود. وقتی جلیلی می‌خواست از ارائه پاسخ‌های سریع طفره برود، سعی می کرد افراد حاضر در مذاکرات را گیج و مبهوت کند و این سخنرانی یکی از آن مواقع بود. در بخشی از سخنانش نیز گفت به صورت پاره‌وقت در دانشگاه تهران تدریس می‌کند و آنجا بود که احساس کردم اصلا به دانشجویانش حسادت نمی‌کنم».

چندین دور مذاکره بدون هیچ نتیجه‌ای بسیاری را بر این عقیده کرد که راهبرد جلیلی تنها مذاکره برای مذاکره و بیانیه‌خوانی بوده است. از سوی دیگر منع مقطعی رسانه‌ها از پرداختن به مذاکرات هسته‌ای نشانگر آن است که جلیلی و هسته اطرافش در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، به جای پاسخگویی به افکار عمومی، راه امنیتی کردن فضا و خاموش کردن منتقدان را برگزیده بودند؛ راهکاری که برای فرار از پاسخگویی بهترین بود.

البته اطرافیان و هوادارانش به این رویکرد او افتخار می‌کنند و آن را «مقاومت» می‌نامند؛ کما اینکه محمدصادق شهبازی هماهنگ کننده ستاد مردمی حیات طیبه (دعوت از سعید جلیلی) در سال ۱۳۹۲، در سخنانی پیرامون عملکرد او در پرونده هسته‌ای، گفته بود که «در مقاومت هسته‌ای رویکرد ایشان باعث شد سطح مذاکرات از نفی اتهامات طرف مقابل به سطح راهبردی ارتقاء یابد».

از دیگر مشکلات مذاکرات زمان جلیلی عدم تسلط مذاکره‌کنندگان بر زبان انگلیسی بود؛ آنها از مترجم برای مذاکرات استفاده می‌کردند که همین امر بر دشواری و فرسایشی شدن آن اضافه می‌کرد. وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا که در مذاکرات حضور داشته می‌گوید «سعید جلیلی بیانیه‌های آماده‌ای را به زبان فارسی می‌خواند و پس از او ترجمه انگلیسی آن خوانده می‌شد».

نتیجه عملکرد او، در نهایت صدور سنگین‌ترین قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و با رای مثبت چین و روسیه است؛ قطعنامه‌هایی که هزینه‌های سنگینی برای ایران داشت و برجام توانست فشار آنها را تا حد زیادی از روی دوش سیستم اقتصادی و حتی نظامی بردارد.

از ضربه ولایتی به جلیلی در مناظرات ۹۲ تا کاندیدای پوششی شدن در ۱۴۰۰

انتخابات سال ۹۲ که رسید جلیلی عزم کرد تا از یک مذاکره کننده در دولت جایگاهش را به رئیس دولت ارتقا دهد، او می گفت حضورش در انتخابات «تکلیف» است اما این تکلیف نتیجه ای برای او نداشت و نه تنها رأی نیاورد که در مناظره‌های آن سال علی‌اکبر ولایتی دیپلمات کهنه‌کار ایرانی و مشاور رهبری، از نحوه مذاکرات جلیلی انتقاد کرد و به سختی به او تاخت. این اما تنها ضربه به او در آن انتخابات نبود. در همان روزهایی که کشور حال و هوای انتخاباتی داشت، یک صوت منتسب به مرحوم آیت الله مهدوی‌کنی منتشر شد که سعید را مناسب ریاست‌جمهوری نمی‌دانست باعث شد، این صوت ضربه دیگری به سبد رأی او بود و در نهایت ۴میلیون و ۶۰۰ هزار رای کل آرائی بود که به سبد جلیلی ریخته شد تا در جایگاه سوم قرار گیرد و در رقابتی دیگر که نیاز به رأی مردم داشت ناکام شود.

۱۳۹۶ او بار دیگر تصمیم به کاندیداتوری گرفت و حضورش هم جدی بود اما با ورود رئیسی وارد عرصه عملی انتخابات نشد.

سال ۱۴۰۰ و انتخابات ریاست جمهوری که رسید بار دیگر هوای پاستور به سرش زد و حتی کاندیداتوری رئیسی هم مانع کاندیداتوری اش نشد. او در آخرین ساعات ثبت نام کاندیداها وارد ساختمان فاطمی شد، آنهم در شرایطی که ابراهیم رئیسی صبح همان روز کاندیداتوری اش را به ثبت رسانده بود اما حتی رفقای دیروزش یعنی پایداری ها هم حاضر نشدند در انتخاب بین او و رئیسی پشت او قرار گیرند تا در نهایت جلیلی تبدیل به یک «کاندیدای پوششی» و «ضربه گیر» در آن انتخابات شود و در نهایت بعد از حضور در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی مجبور به انصراف از ادامه مسیر به نفع رئیسی شود.

البته سال ۹۲ هم تلاش‌هایی برای کنار بردن جلیلی صورت گرفت ولی به نتیجه نرسید؛ چرا که این مرید مرحوم مصباح‌یزدی، حضور در انتخابات را تکلیف خود دانسته بود.

حالا جلیلی برای انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری آمده است؛ با همان حرف‌ها و همان بیانیه‌خوانی‌ها؛ با همان پاسخ‌ها به سوالات و همان راهکارها؛ او همان سعید جلیلی است که بوده؛ هیچ به‌روزرسانی در مواضع و عملکردش نشده است؛ او این بار هم می‌خواهد شانس خود را امتحان کند تا بلکه بتواند یک بار هم که شده قاطبه رای‌دهندگان به او رای دهند و اولین منصبش با رای مردم را تجربه کند؛ موضوعی که نه در مشهد و نه در ایران تا به حال برای سعید جلیلی رخ نداده است.

ورژن ۱۳۹۲ سعید جلیلی در انتخابات ۱۴۰۳! «تجارت نیوز»

https://tejaratnews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%DB%8C-15/914284-%D9%88%D8%B1%DA%98%D9%86-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA

ـــــــــــــــــــــــ

نام خانوادگی:جلیلی

تاریخ تولد:15 شهریور 1344

محل تولد:مشهد

تحصیلات:دکترای علوم سیاسی و معارف اسلامی

زمینه فعالیت:تدریس و سیاست

وضعیت تاهل:متاهل

همسر:فاطمه سجادی

فرزندان:یک فرزند پسر

زندگی شخصی و خانواده سعید جلیلی

سعید جلیلی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 1403، در شهریور ماه سال 1344 در شهر مشهد متولد شد. پدر سعید جلیلی، محمد حسین جلیلی معلم و مدیر دبستان نواب صفوی مشهد بوده و مادرش آذری زبان و ظاهراً خانه‌دار است. دلیل آشنایی او با زبان فرانسه توانایی پدرش در صحبت به این زبان است. در مورد خواهر و برادر و یا دیگر اعضای خانواده سعید جلیلی اطلاعاتی در دسترس نیست.

اصالت سعید جلیلی

همانطور که در ابتدای این مطلب و بخش معرفی خانواده سعید جلیلی گفتیم، ایشان متولد مشهد و اصالتاً مشهدی هستند.

ازدواج و همسر سعید جلیلی

تنها اطلاعاتی که درباره همسر سعید جلیلی در فضای مجازی منتشر شده است نام و شغل اوست. فاطمه سجادی همسر سعید جلیلی پزشک عمومی است و در عرصه سیاست فعالیتی ندارد. با وجود حضور سعید جلیلی در انتخابات 1400 در مستند معرفی ایشان تصویری از همسرش منتشر نشد که بتوان آن را به عنوان عکس همسر سعید جلیلی در نظر گرفت. سعید جلیلی و همسرش در سال 1371 ازدواج کردند و ثمره این ازدواج یک فرزند پسر است.


فرزند سعید جلیلی

جلیلی یک فرزند پسر به نام سجاد جلیلی دارد که در مورد زمینه فعالیت و حرفه فعلیش اطلاعاتی در دسترس نیست.


تحصیلات سعید جلیلی

با حضور او در انتخابات دوره قبل اطلاعاتی در مورد میزان تحصیلات وی رسانه‌ای شد که نشان می‌داد آقای دکتر سعید جلیلی بعد از گذراندن مقطع دیپلم در مشهد وارد دانشگاه تهران شده و رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی را تا مقطع دکترا در این دانشگاه ادامه داده است.

سعید جلیلی استاد دانشگاه امام صادق است و در این دانشگاه دیپلماسی پیامبر را تدریس می‌کند.

قطع پای سعید جلیلی

جلیلی کاندید ریاست جمهوری 1403 یکی از جانبازان جنگ است که پای راست خود را در دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 از دست داد. دلیل قطع شدن پای سعید جلیلی نبود امکانات کافی در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه و وضعیت اورژانسی آن زمان بود که امکان درمان پای زخمی وی را غیر ممکن کرد.

سوابق سعید جلیلی، کاندیدای ریاست جمهوری

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به دوران فعالیت دکتر سعید جلیلی از زمان جنگ تاکنون.

سعید جلیلی در جبهه

دکتر جلیلی یکی از چهره‌هایی است که در دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشته است و در چندین عملیات به عنوان دیده بان و جزو نیروهای اصلی مشغول فعالیت بود.

سعید جلیلی در وزارت امور خارجه

سعید جلیلی در وزارت امور خارجه سابقه 18 ساله سعید جلیلی برای حضور در وزارت امور خارجه کشور جزو پررنگ‌ترین بخش‌های فعالیت وی در دولت‌های رئیس جمهورهای پیشین بوده است.

او که از سال 1368 کار خود را در دستگاه دیپلماسی کشور آغاز کرد در سن 26 سالگی به عنوان ریاست اداره بازرسی وزارت امور خارجه منصوب شد و در این پست تا سال 1375 باقی ماند.

سعید جلیلی در دفتر مقام معظم رهبری

دکتر جلیلی در سال 1380 و در سن 36 سالگی به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبر رسید و فعالیت خود را در این عرصه آغاز کرد.

سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی

سال 1386 بود که با حکم محمود احمدی نژاد، دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی شد؛ این سمت بعد از استعفای دکتر علی لاریجانی به ایشان رسید.

سعید جلیلی در مذاکرات هسته‌ای 5+1

یکی دیگر از سوابق جلیلی حضور او به عنوان مسئول مذاکرات هسته‌ای 5+1 بود.

سعید جلیلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام

ادامه مسیر فعالیت دکتر جلیلی در سال 1392 با عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفت.

سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری

جلیلی پیش از این در سال‌های 1392 و 1400 نامش را در میان کاندیداهای ریاست جمهوری به ثبت رساند که در دوره اول یعنی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 بعد از حسن روحانی و قالیباف در جایگاه سوم قرار گرفت و در سال 1400 دو روز پیش از تاریخ رأی‌گیری انتخابات ریاست جمهوری به نفع سید ابراهیم رئیسی انصراف داد.

سمت سعید جلیلی در دولت رئیسی

پس از انتخاب شهید رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران و حالا شهادت ایشان سوالاتی در مورد سمت سعید جلیلی در دولت رئیسی وجود دارد که وی احتمالاً در مناظرات ریاست جمهوری به آنها اشاره خواهد کرد.

بیوگراف سعید جلیلی و سوابقش «نمناک»

https://namnak.com/saeed-jalili-biography.p93886

ـــــــــــــــــــ

۸ تیر ۱۴۰۱

نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت نظام به هراس فزاینده رژیم از مجاهدین اعتراف کرد ـ ۸تیر۱۴۰۱

به دنبال اظهارات ولی فقیه ارتجاع ورئیسی جلاد علیه مجاهدین، پاسدار سعید جلیلی، نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت نظام نیز هراس فزاینده رژیم از مجاهدین راآشکار کرد وبا اشاره به تاثیر آموزش‌های تبیین جهان آقای مسعود رجوی در سال ۱۳۵۸گفت: امروز هم دشمن در حال شبه ‌افکنی و ایجاد مسئله برای نظام هستند!

پاسدار سعید جلیلی- ۶تیر۱۴۰۱

اون زمان یادتان است  اطلاعیه هایی منتشر میشد یک عده بنام خلق یک عده بنام خدا و خلق منافقین یک همین ها نشانه های انحراف است  

من خاطرم هست این سرکرده گروهک منافقین اون زمان یک جلساتی را راه انداخته بود تحت عنوان تبیین جهان...

یکسری مطالبی را بیان میکرد بعد هم اینها را پخش میکردند بشکل جزوه تحت عنوان تبیین جهان...

اگر امروز شما می بینید دشمن ، مخالفین انقلاب اسلامی با این امپراطوری رسانه ای که دارند با این فضای امکاناتی که نسبت به ۴۰ سال پیش بسیار بیشتر شده است از ماهواره فضای مجازی از چی چی چی مرتب درحال شبه افکنی تردید افکنی ایجاد یاس و مسائلی از این قبیل هستند این اقتضاء اش  چیست؟ یک حرکت مستمر و مجاهدانه و جهادی مثل شهید دیالمه شهید دیالمه را میتوان نمونه برجسته جهاد تبیین دانست...

از همان روزهای اول انقلاب اسلامی خطر انحراف منافقین را خطر انحراف گروهک های مختلف را بیان میکرد

اعتراف پاسدار سعید جلیلی به هراس فزاینده رژیم از مجاهدین «سیمای آزادی»

https://iranntv.com/910610_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87

ــــــــــــــــــــــــــــ

سعید جلیلی چهار میلیونی


نیویورک تایمز از سعید جلیلی به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه انتخابات پیش رو نام برده است.


حسین شریعتمداری، مدیر‌مسئول منصوب علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در روزنامه کیهان نیز گفته است: «مردم قطعا به دنبال کسی که با رئیسی زاویه دارد نمی‌روند.»


شریعتمداری سابقه طولانی در پیش‌بینی دقیق نتایج انتخابات، از جمله در انتخابات سال ۸۸، پیش از برگزاری آن دارد.


اشاره نیویورک تایمز به جلیلی و آدرس دادن شریعتمداری، فرضیه حضور جلیلی را تقویت می‌کند، به خصوص اینکه او در انتخابات سال ۱۴۰۰ به نفع رئیسی کناره‌گیری کرد و بسیاری از نزدیکانش همین حالا در دولت رئیسی حضور دارند.


محسن منصوری، معاون اجرایی دولت، از چهره‌های بسیار نزدیک به سعید جلیلی است و علی باقری کنی، معاون جلیلی در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، اکنون کفیل وزیر امور خارجه است.


از طرفی جلیلی حمایت جبهه پایداری را هم دارد.


با این‌ حال به نظر نمی‌رسد او پایگاه رای چندانی داشته باشد. آخرین بار که سال ۱۳۹۲ وارد عرصه انتخابات شد فقط حدود چهار میلیون رای داشت.


مصطفی فقیهی، مالک وب‌سایت اصلاح‌طلب انتخاب، با انتشار پوستری منتسب به ستاد انتخاباتی جلیلی در انتخابات سال ۱۴۰۰، حضور او در انتخابات زودهنگام را آخرین برگ جریان پایداری ارزیابی کرده است.


این فعال اصلاح‌طلب پیش‌تر هم گفته بود افرادی از داخل دولت ابراهیم رئیسی در تلاش هستند از نامزدی جلیلی حمایت کنند.


رایزنی‌های پشت پرده


اگر آن‌طور که اصلاح‌طلبان روایت می‌کنند و شریعتمداری هم آدرس می‌دهد، قرار نباشد اصولگرایان با اصلاح‌طلبان رقابت کنند، در رقابتی درونی کار برای جلیلی سخت خواهد شد.


با فاصله کمی از اعلام خبر مرگ رئیسی، وب‌سایت ایران‌وایر به نقل از منابع خود خبر داد سیاستمدارانی مثل محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و علی شمخانی در تماس‌هایی با بیت علی خامنه‌ای به تکاپو افتاده‌اند تا مانع حمایت بیت رهبری از نامزدی سعید جلیلی شوند.


هر چند با هموار کردن جاده ریاست جمهوری برای جلیلی از سوی شورای نگهبان، شاید به نظر برسد او در انتخاباتی مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی پیروز خواهد شد اما انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس متفاوت است و رقابت اصول‌گرایان پیش از این هم تلفات سنگینی داشته است؛ وقتی در اسفند ماه ۱۴۰۲، پس از اظهارات حمید رسایی علیه قالیباف، علیرضا خدابخشی، معاون سیاسی صدا و سیما و البته پسر خاله سعید جلیلی به طور ناگهانی از سوی رییس سازمان صدا و سیما از این معاونت عزل شد.

۴ خرداد

پیش‌بینی نیویورک تایمز و آدرس‌های شریعتمداری؛ رییس‌جمهوری بعدی کیست؟ «ایران اینترنشنال2»

https://www.iranintl.com/202405244799

ـــــــــــــــــــــ

تاریخ به روز رسانی: 1400/2/26

سعید جلیلی از نزدیکان رهبری جمهوری اسلامی، حدود شش سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و حدود سیزده سال است که عضو و نماینده رهبری در این شوراست. جلیلی چه در مقام عضو و چه دبیر این شورا مسئول تمام سرکوب، قتل غیرنظامیان و شکنجه های انجام شده در اعمالی است که به دستور یا با مدیریت و مسئولیت این شورا صورت پذیرفته است.

قطعی و فیلترینگ اینترنت در موارد بسیاری با تصویب این شورا بوده و همچنین حصر رهبران جنبش سبز نیز به تصویب این شورا روی داده است.

شورای عالی امنیت ملی به موجب اصل 176 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران " به‏ منظور تأمین‏ منافع ملی‏ و پاسداری‏ از انقلاب‏ اسلامی‏ و تمامیت‏ ارضی‏ و حاکمیت‏ ملی" تشکیل می شود. در این شورا دو نماینده به انتخاب رهبری نظام حضور دارند. سعید جلیلی حدفاصل مهر 1386 تا شهریور 1392، دبیر این شورا و از سال 1387 تا کنون نماینده رهبری در این شورا بوده و یکی از مسئولین تمامی تصمیم های شورای امنیت ملی، از مهر 1386 تا لحظه تنظیم این شرح را بر عهده دارد.


حق آزادی و شکنجه:

سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که تصمیم حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی در این شورا در سال 1389 اتخاذ و اجرایی شد. رئیس این شورا در آن زمان رئیس جمهور وقت، محمود احمدی نژاد بود. چهار سال بعد، سعید جلیلی در اظهار نظری گفت که دلیل حصر، تلاش موسوی و کروبی برای شکل دادن به "فتنه جدید" بوده و ربطی به حوادث پس از انتخابات سال 1388 ندارد. او گفته است که آنچه او فتنه می نامد از 22 خرداد 1388 آغاز و در 22 بهمن همان سال پایان یافته است. به گفته سعید جلیلی: " در این مدت كسی به افرادی كه از آنها به عنوان سران فتنه یاد می‌شود كاری نداشت و آنها در ۲۵ بهمن سال ۸۹ به حصر رفتند یعنی یک سال و ۸ ماه بعد از فتنه و دلیل آن هم این بود كه در حال شكل‌گیری فتنه جدیدی بودند."

او همچنین اصل حصر را به دلیل آنچه او "کلید زدن فتنه ای جدید در نظام اسلامی" خوانده، میداند. او در این سخن به دعوت رهبران جنبش سبز در بهمن 1389 برای راهپیمایی مردم ایران در حمایت از بهار عربی اشاره می کند. جلیلی می گوید که موسوی و کروبی میخواستند الگوی بهار عربی را در ایران پیاده کرده و تاریخ دیگری را رقم بزنند.

این اتهامات اثبات نشده میتواند برای موسوی و کروبی و رهنورد هزینه سنگینی داشته باشد.

گفتنی است میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از بهمن 1389 تا لحظه تنظیم این گزارش به مدت بیش از ده سال در حصر غیرقانونی خانگی به سر می برند.

حصر تنها موجب محدودیت محصورین نشده است. در اردیبهشت 1393 دانشجویان معترض دانشگاه پلی تکنیک، امیرکبیر که به حصر رهبران جنبش سبز در جلسه ای با حضور سعید جلیلی معترض شده بودند مورد احضار، توبیخ و تعلیق قرار گرفتند.

حصر رهبران جنبش سبز


آزادی بیان – حق اعتراض – مرگ غیرنظامیان – شکنجه:

سعید جلیلی در زمان حوادث پس از انتخابات سال 1388 که به جنبش سبز مشهور شد، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. او یکی از مسئولین تمام تصمیماتی است که در آن دوران به سرکوب اعتراضات مردمی، بسته شدن رسانه ها، کشته شدن غیرنظامیان در خیابان و شکنجه آنان توسط نیروهای امنیتی انجامیده است. او این اعتراضات را "ظلم به نظام" خوانده است.

در آن دوران به دستور شورای عالی امنیت ملی وظیفه کنترل پایتخت برای دو ماه از 25 خرداد 1388 تا 25 مرداد 1388 بر عهده قرارگاه ثارالله سپاه گذاشته شد. این به معنای بازگذاشتن کامل دست سپاه پاسداران برای سرکوب در کشور است.

در آن دوران به فرمان رهبری نظام "کمیته ویژه ای" در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شده و مامور می شوند که به اعتراضات ورود کرده و نتیجه جلسات را به راس هرم سیاسی گزارش کنند. سعید جلیلی دبیر این شورا در این زمان بوده است.

سعید جلیلی در 11 آذر 1393 برخورد با آنچه او "فتنه 88" می نامد را نشانه اقتدار نظام و مردم سالاری حقیقی عنوان کرده و گفته است که پس از سرکوب آن جنبش دشمنان بر آشفتند و تحریم‌ های فلج ‌کننده علیه ایران به تصویب رساندند. به گفته او "فتنه ۸۸ را دشمنان در بستر پیروزی های چشمگیر جمهوری اسلامی به راه انداختند. پیروزی هایی چون: جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، ارتقای غنی ‌سازی اورانیوم از ۳.۵ درصد به ۲۰ درصد، رقابت بالای انتخاباتی به عنوان شاخص دموکراسی، و پیروزی های اقتصادی و علمی."

در شهریور ماه ۱۳۸۸ فهرستی شامل نام ۷۲ تن از کسانی که در خشونت‌های پس از انتخابات کشته شدند، به مجلس شورای اسلامی ارایه کرد. در آن دوره، هزاران نفر در جریان اعتراضات خیابانی و یا حتی در منازل خود بازداشت و سپس بازجویی و زندانی شدند. برخی از بازداشتی‌ها را پس از چند روز آزاد کردند اما صدها نفر از آن‎ها به زندان‌های طولانی‌مد‌ت و یا مجازات تعلیقی محکوم شدند.

سعید جلیلی می گوید که در 22 بهمن 1388 توانستیم فتنه را جمع کنیم. او با توجه مسئولیتش از نظارت و حضور در جریان بازداشتهای سال 88، بالاخص عاشورای 88 که منجر به کشته شدن شماری از شهروندان از جمله شهرام فرج زاده، سید علی موسوی حبیبی، شبنم سهرابی، شاهرخ رحمانی، مهدی فرهادی راد، مصطفی کریم بیگی، محمدعلی راسخی نیا، جهانبخت پازوکی و امیرارشد تاجمیز شد می گوید و البته مدعی است که رهبری دستور آزادی متهمان را به دلیل عدم امکان تفکیک آنها صادر کرده است. این نزدیک بودن او به مسئله، مسئولیتش و توان تصمیم گیری او در جریانات اعتراضات سال 1388 را می رساند.

سعید جلیلی در مرداد 1388 از طرف رهبری نظام اعلام کرده است که رهبری دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را صادر کرده است. در این بازداشتگاه شماری از معترضان انتخابات سال 88 کشته شده و شمار بسیاری مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. شورای عالی امنیت ملی که سعید جلیلی دبیر آن بوده به عنوان یکی از عالی ترین نهادهای امنیتی کشور مسئول آنچیزی است که بر سر بازداشت شدگان کهریزک و به طور کل معترضان حوادث پس از انتخابات سال 88 آمده است.

سعید جلیلی همچنین پس از اعتراضات سراسری دی ماه 1396، در حالی که او عضو شورای امنیت ملی و نماینده رهبری در این شورا بوده گفته است که از فتنه جنبش سبز عبور کرده و الان (در بهمن ماه 1396) درگیر فتنه زرد هستیم. به گفته او در آن زمان "پمپاژ ناامیدی" انجام می گرفته تا آنچه او پیشرفتهای انقلاب می نامد نادیده گرفته شود.

این اظهارات در شرایطی مطرح شده که نهادی که او عضو و نماینده رهبری درآن است، یکی از مسئولین و محل تصمیم گیری برای سرکوب اعتراضات سراسری مردم است که به قتل غیرنظامیان و بازداشت و شکنجه بسیاری از آنان انجامید.


سرکوب اعتراضات مردمی 1396، 1398 و 1401 در زمان مسئولیت جلیلی در شورای عالی امنیت ملی به عنوان نماینده رهبر در این شورا صورت گرفته بود. در جریان این اعتراضات در سراسر کشور صدها نفر کشته و زخمی شده و هزاران تن دیگر بازداشت شدند. همچنین جلیلی در سخنانی ضمن دفاع از عملکرد نیروهای امنیتی و انتظامی در سرکوب معترضان در جریان اعتراضات سراسری 1401 در خصوص اعدام تعدادی از معترضان ادعا کرد: "حمایت از افرادی که وحشیانه ترین عمل را انجام داده اند، افتخار ندارد. کسی که دو نفر در مشهد را به قتل رساند افتخار ندارد. گفتید تفنگ دست شماست. سال گذشته در تهران ۱۰ نفر شهید امنیت شدند. وقتی کسانی که تفنگ ندارند این همه جنایت می کنند، اگر تفنگ در دست داشته باشند، چه می کنند؟" (دنیای اقتصاد- راهکار سعید جلیلی برای حل مشکلات کشور/ با توییت زدن مشکلی حل نمی شود!)


آزادی بیان – اینترنت:

سعید جلیلی به عنوان عضو و در دورانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، یکی از مسئولین محدود سازی اینترنت، فیلترینگ و قطعی اینترنت در مقاطع حساس است. آذر 1398 و پس از اعتراضات سراسری آبان 1398 که به کشته شده صدها نفر و به زندان افتادن و شکنجه و آزار هزاران ایرانی انجامید، شورای عالی امنیت ملی دستور دهنده قطعی سراسری اینترنت در آبان 1398 بود که موجب شد تا صدای معترضان داخل به بیرون از ایران نرسد. همچنین در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ مردم بسیاری از شهرهای ایران قطعی اینترنت و اختلال در آن را در سطح گسترده تجربه کردند و واتساپ و شبکه اجتماعی اینستاگرام نیز به عنوان دو راه تماس عمده ایرانیان به دستور شورای عالی امنیت کشور در جریان این اعتراضات فیلتر شد.

پیشتر در دی 1396 هم فیلتر کردن تلگرام طی اعتراضات سال 1396 به دستور شورای عالی امنیت ملی انجام گرفته بود.

سعید جلیلی در این دوران عضو و نماینده رهبری در این نهاد بوده است.

سالها پیش از آن در دوران دبیری سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی بود، در جریان اعتراضات سال 1388، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه / کمیته فیلترینگ که مسئول تصمیم گیری در خصوص برخورد و فیلتر کردن فیس بوک و توئیتر در آن دوران در ایران و قطعی اینترنت بود، به دستور شورای امنیت ملی تشکیل و این محدودیت ها اعمال شده بود.

وابستگی:


منصوب رهبر جمهوری اسلامی

موقعیت فعلی:


مجمع تشخیص مصلحت نظام

شهر اشتغال:


تهران

سابقه کاری:


۱۳۷۰: رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه

۱۳۷۶: معاون اداره اول آمریکا در وزارت خارجه

۱۳۷۹: مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری

1380 برای مدتی: تحلیلگر امور جاری در دفتر رهبری جمهوری اسلامی

۱۳۸۴: معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

28 مهر 1386 تا 19 شهریور 1392: دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با کشورهای غربی

۱۳۸۷ تا کنون: نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی

21 شهریور ۱۳۹۲ تا کنون: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

25 خرداد ۱۳۹۳ تا کنون: عضو شورای راهبردی روابط خارجی

درجه:


دکتری

موسسه تحصیلی:


دانشگاه امام صادق

رشته:


معارف اسلامی علوم سیاسی

سعید جلیلی «دادگستر»

https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj61737/

ــــــــــــــ

یکی از گزینه‌های مطرح جانشینی «ابراهیم رئیسی»، تئوریسین رفتارها و عملکردهای دولت سیزدهم است.

به‌تازگی «مصطفی فقیهی»، مدیرمسوول سایت «انتخاب» نوشت: جلیلی اساسا نیازی نداشت که در دولت رئیسی مسوولیت گیرد؛ چون او تئوریسین بسیاری از رفتارهای دولت بود.»

کسی که از سال ۱۳۸۶ با جذب انواع تحریم‌ها، کمر اقتصاد کشور را شکست و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ نیز، با پرتاب انواع سنگ‌های ریز و درشت در راه مذاکرات برجام، پسابرجام و بعدتر در مسیر احیای آن، تلاشی مضاعف برای بدتر شدن وضعیت اقتصادی کشور  داشت.

سعید جلیلی را می‌توان ادامه دهنده تئوری‌های مخرب و ویران‌‌کننده اقتصادی «مصباح یزدی» دانست. او رییس‌جمهور ایده‌آل از نظر مصباح یزدی بود، البته جلیلی هم مصباح را کوهی استوار در دفاع از نظام اسلامی می‌دانست.

انتساب لقب تئوریسین دولت سیزدهم به سعید جلیلی، دقیقا همان چیزی است که ثابت می‌کند در صورت دستیابی او به مقام ریاست‌جمهوری، سیاست‌های دولت سیزدهم پرسرعت‌تر و عمیق‌تر از گذشته اجرا خواهد شد.

رییس دولت در سایه و امپراطور عملکرد وزرای رئیسی

سعید جلیلی دولت در سایه خود را بعد از پیروزی دوم «حسن روحانی» در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۹۶ را‌ه‌اندازی کرد.

دولت سایه در نظام‌های پارلمانی مثل انگلیس، به حزبی اطلاق می‌شود که در انتخابات پارلمانی شکست می‌خورد و بلافاصله دولت سایه را تشکیل می‌‌دهد. دولتی که دارای رییس بوده و به اندازه وزارتخانه‌های آن کشور، وزیر دارد.

دولت سایه، دولت موجود را نقد کرده و همواره آمادگی خود را برای کسب قدرت حفظ می‌کند. برنامه‌های خود را دارد تا اگر دولت مستقر مجبور به استعفا شود و قرار بر برگزاری انتخابات زودهنگام باشد، آن‌ها زمان را از دست ندهند و بلافاصله با برنامه و نفرات خود* وارد انتخابات پارلمانی شوند.

البته لازم به ذکر است که فعالیت‌های دولت سایه، مخفی و زیرزمینی نبوده و همواره به‌صورت شفاف در معرض افکار عمومی قرار دارد.

جلیلی چه قبل از تشکیل دولت سایه و چه بعد از آن در سال ۱۳۹۶ از اصلی‌ترین منتقدین حسن روحانی بود، اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم، گاه وزرای رئیسی در جلسات کارگروهی دولت سایه به ریاست سعید جلیلی شرکت کرده و از او خط مشی می گرفتند.

در سایه دولت سیزدهم یا حامی، برنامه ریز و یا طراح

وقتی جلیلی با جمله «با رای به ابراهیم رئیسی اورا در قبول مسوولیت یاری کنیم» از انتخابات ۱۴۰۰ کنار کشید، کمتر کسی تصور می کرد که او قرار است در دولت رئیسی تا چه اندازه برنامه‌ریز و طراح پشت صحنه باشد.

بررسی وزارتخانه‌های دولت رئیسی نشان می‌دهد که نیروهای انسانی جلیلی چگونه در سطوح مختلف بدنه دولت گسترده شده‌اند.

از چهره‌های امام صادقی همفکر و پیرو جلیلی در سیاست، تا اقوام او را، می‌توان در چینش دولت سیزدهم دید.

رسانه‌های داخلی، افراد نزدیک به جلیلی را که در سمت‌ها و بخش‌های مختلف دولت به کار گرفته می‌شدند، «جلیلیون» می‌نامند.

شکار اجرای طرح‌های جلیلی در دولت رئیسی به جایی رسید که روزنامه «اعتماد» در بهمن۱۴۰۱ در مقاله‌ای با عنوان امپراطوری سعید جلیلی در دولت رئیسی نوشت: «به‌جز چهره‌‌های نزدیک به سعید جلیلی که در سطوح مدیرکل در وزارتخانه‌‌های اقتصادی دولت رئیسی، حضور پررنگ دارند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به‌وفور در برنامه‌‌های اقتصادی دولت، به‌خصوص دستور کارهای سید احسان خاندوزی دیده می‌شود.

اقتصاد اسلامی یا اسلامی کردن اقتصاد

به گزارش رسانه‌‌های داخلی،  سعید جلیلی در وعده‌های انتخاباتی ۱۴۰۰، نزدیکترین ادبیات به ابراهیم رئیسی را داشت و آن‌گونه که از بیانیه او برمی‌آید، برنامه‌های اقتصادی جلیلی هم به اندازه رئیسی، سطحی، بی برنامه و شعاری بود.

سعید جلیلی در تبلیغات انتخاباتی خود با برجسته کردن مشکلات اقتصادی دولت پیشین از آن‌ها انتقاد می‌کرد، ولی راه‌حل دقیقی برای حل آن‌ها ارائه نمی‌داد، اما نکته‌ای که برنامه‌های اقتصادی جلیلی را از دیگران متمایز می‌کند، بحث اقتصاد اسلامی است. برنامه‌ای که بر فرضیه منابع نامحدود نعمت‌های الهی استوار است. فرضی اولیه و اساسی در آیات قرآنی که دقیقا در نقطه مقابل اصل اولیه و اساسی علم اقتصاد، یعنی محدودیت منابع ایستاده است.

اقتدای سعید جلیلی به مصباح یزدی، و تئوری‌های اقتصادی او، در سخنان و اظهار نظرهای او کاملا مشهود است. روحانی تندرو شیعه و پدر معنوی جبهه پایداری که آثار اجرای دیدگاه‌های افراطی او در مخالفت با علوم دانشگاهی و دستاوردهای مدرن اقتصادی، هنوز هم بر پیکر اقتصاد بیمار ایران باقی مانده است.

مصباح یزدی یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های اقتصاد اسلامی بود. او درگیری‌های اقتصادی را «جنگ نرم» نامیده و با اشاره به رویداد موسوم به «شعب ابیطالب» در تاریخ اسلام، نزول بلا و پدید آمدن دشواری‌های اقتصادی برای مردم را، عامل بازگشت به سوی خدا دانسته و گفته بود: «این بلاها کمک می کند مردم گریه و زاری کنند و به طرف خدا بروند.»

از دیگر نکات مورد تاکید جلیلی، استقلال اقتصادی است، آن هم در دنیایی که همه‌چیز بر پایه سودآوری بیشتر و ارتباطات بوده و عبارت «استقلال اقتصادی» در عمل، معنای «انزوای اقتصادی» پیدا می کند.

وعده‌های اقتصادی سعید جلیلی

در برنامه و طرحی که جلیلی برای کاندیداتوری خود در انتخابات سال ۱۴۰۰ ارائه کرده، ۳۶ وعده اقتصادی به چشم می‌خورد. موضوعاتی که در اغلب آن‌ها، شباهت بسیاری با وعده‌ها و طرح‌های اجرا شده و اغلب ناتمام و ناموفق دولت سیزدهم، دیده می‌شود. نتیجه برخی از وعده‌های جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی مشاهده شد.

حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی

عمده طرح‌های اقتصادی جلیلی، از آستین «احسان خاندوزی»، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم بیرون آمد. حل مشکل تورم با اقتصاد مقاومتی، از اصلی‌ترین برنامه‌های اقتصادی جلیلی در تبلیغات انتخاباتی بود.

او اقتصاد مقاومتی را راهبردی صحیح و پاسخی دقیق به همه توطئه‌هایی می‌دانست که علیه کشور وجود دارد، چراکه پیرو مکتبی است که نزول بلا و دشواری‌های اقتصادی را، عامل بازگشت مردم به خدا می‌داند.

علم اقتصاد برای سعید جلیلی، دستاورد غربی‌هایی است که درکی از اقتصاد صلواتی و مقاومتی ندارند. از دیدگاه جلیلی، پیشرفت اقتصادی، محصول عنایت و اراده خداوند است. اصولی پایدار بر تعاریف قرآنی که مستقیما با اصول اقتصاد امروزی در تضاد است.

ساخت حداقل یک میلیون مسکن در سال و اعطای تسهیلات و اختصاص زمین برای ساخت

وعده سعید جلیلی درباره ساخت یک میلیون مسکن در سال، دقیقا منطبق با وعده ساخت چهار میلیون مسکن رئیسی در طول چهار سال است، اما رویکرد جلیلی در مواجهه با این طرح، دقیقا مشابه رفتارو گفتار معاون اول رئیسی در مواجهه با تحقق این وعده بود.

سعید جلیلی در دیدار با دانشجویان دانشگاه گیلان و پس از گذشت بیش از یک سال از وعده ساخت مسکن، در دی‌۱۴۰۱ تاکید کرد که وعده سیاست‌گذاری دولت برای حل مشکل مسکن، لزوما به این معنی نیست که خود دولت باید مسکن بسازد.

این دقیقا همان دست‌‌فرمان «محمد مخبر»، معاون دولت سیزدهم بود. او بعد از اوج‌گیری مطالبات درباره ساخت چهار میلیون مسکن که شعار محوری رئیسی در زمان انتخابات بود، گفت که «قرار نیست دولت، مسکن بسازد.»

طرح اعطای تسهیلات و اختصاص زمین جلیلی در دولت رئیسی، با نام «نهضت ملی مسکن اجرا» شد که نتیجه آن شد مشارکت صفر درصدی هجده بانک در این طرح.

ناتوانی متقاضیان از پرداخت مبالغ آورده اولیه و اعتراضات بابت خط خوردن از لیست متقاضیان و در نهایت اقساط نجومی چند برابر حداقل دستمزد برای جامعه کم‌درآمد مورد هدف، از دستاوردهای دولت از اجرای  طرحی است که نهضت ملی نام گرفت.

رد پای جلیلی در وزارت اقتصاد و دیکته سیاست های خود به وزیر دولت سیزدهم

سعید جلیلی در ۳شهریور۱۴۰۱، در دیدار کارگروه اقتصادی دولت سایه با احسان خاندوزی، به اهمیت مولد‌سازی دارایی‌های دولت تاکید کرده است.

جلیلی در این دیدار به وزیر اقتصاد دولت رئیسی گفته است که در بحث مولدسازی دارایی‌ها، می‌توان به‌جای واگذاری دارایی‌های دولت، از آن‌ها به‌عنوان ابزاری برای تامین مالی پروژه‌های عمرانی استفاده کرد. علاوه‌بر تعداد قابل توجه مدیران کل در وزارتخانه راه و اقتصاد که نیروهای منتسب به سعید جلیلی هستند، جلیلی حتی می‌تواند وزرای دولت را به کارگروه دولت سایه دعوت کند و گزارش تصویری آن را منتشر کند.

گزارش مبسوط این دیدارها در سایت «حیات طیبه»، متعلق به سعید جلیلی منتشر شده است.

وزارت بهداشت؛ عرصه حکمرانی سیاست‌های سعید جلیلی

از مخالفان جدی و البته برجسته  طرح تحول سلامت، می‌توان از «بهرام عین‌اللهی»، وزیر بهداشت دولت سیزدهم و سعید جلیلی و البته محمد مخبر نام برد.

اصرار چهره‌های وزارت بهداشت و معاون اول دولت رئیسی به اینکه واکسن بسازیم و وارد نکنیم، در گفته‌های جلیلی به‌روشنی قابل مشاهده است.

اینکه بتوانیم در تولید و صادرات واکسن کرونا در جهان پیشتاز باشیم، از گفته‌های جلیلی و البته محمد مخبر در سال ۱۴۰۰ است.  سعید جلیلی پیش‌تر هم در سال ۱۳۹۹ در توییتی نوشت: «اگر واکسنی را از چند کشور ‎اروپا به قیمت ۴ تا ۵ دلار وارد می‌کردیم، بعضا بازی در می‌آوردند و فناوری آن را هم به ما نمی‌دادند. اما ‎کوبا در تولید این واکسن پیشرو بود و آن را کمتر از نیم دلار با همان کیفیت و انتقال فناوری به ما فروخت. الان هم ظرفیت صادرات واکسن به همسایگان ما وجود دارد.»

شفافیت اقتصادی و ایجاد بانک‌های اطلاعاتی برای شفافیت مالی

برای اولین بار، جلیلی در تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۹۲، از ابر بدهکاران بانکی نام برد. او از ۷۰ هزار میلیاردی گفت که در دست تنها شش ابر بدهکار بانکی است.

به گفته جلیلی، فقدان شفافیت مالی و ساختار نظارتی در اقتصاد کشور باعث شده تا عده‎ای با سواستفاده از منابع ارزی با احتکار و بورس‌بازی به، کسب منافع هنگفت بپردازند که در مقابل، مردم هزینه آن را متحمل می‎شوند.

مواردی که از شعارهای اصلی دولت سیزدهم شناخته می‌شد؛ موضوعی که از نگاه دولت سیزدهم، دستاورد و نشانه شفاف‌سازی بود، اما نتیجه اجرای آن تنها در حد انتشار ناقص با حذف برخی ستون‌ها در فهرست وام‌های پرداختی باقی ماند و خبری در خصوص وصول، عدم وصول و یا حداقل برخورد با ابربدهکاران برای افکار عمومی منتشر نشد.

مبارزه با فساد اقتصادی با استفاده از مالیات

تسنیم در خرداد ۱۳۹۲ نوشت: «جلیلی یکی از دلایل شکل‌گیری فساد را، فرارهای مالیاتی بزرگی می‌دانست که علت آن، عدم وجود بانک اطلاعاتی است و به همین دلیل جلیلی با تیم خودش به‌دنبال این بود که یک سامانه اقتصادی را طرح‌ریزی کند که در مراحل آخر خود قرار دارد و سامانه پورتال ارزی را نیز در دست تدوین قرار دادند که قرار است به بازار و نقل و انتقالات ارز سروسامان بدهند.»

جلیلی معتقد است که بسیاری از کارگران و کارمندان با اندک حقوق خود مجبور هستند، مالیات بپردازند، در‌حالی‌که برخی با درآمد بالا و ثروت فراوان، اصلا مالیت نمی‌پردازند و دولت باید در این زمینه توجه کند.

موضوعی که ابراهیم رئیسی و کابینه‌اش در لوایح بودجه سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ آن را مورد توجه قرار داده و افزایش بی‌سابقه ۷۰ درصدی و ۵۰ درصدی درآمدهای دولت از محل مالیات‌ها را، به مردم تحمیل کردند.

مالیات‌هایی که اعتراض کسبه از طلافروشان تا لوازم آرایشی و….، به نرخ‌های آن‌ها همچنان ادامه دارد.

مخالفت با پذیرش قوانین FATF و پیوستن به بانک‌های جهانی

سعید جلیلی در کنار «پرویز داودی» در مجمع تشخیص مصلحت نظام، از اصلی‌ترین و جدی‌ترین مخالفان پیوستن ایران به اف‌ای‌تی‌اف بودند، تا جایی که منتقدین، آن‌ها را «احمدی‌نژادی‌های» علیه اف‌ای‌تی‌اف خوانده و می‌گفتند: «حتی در صورت سکوت این دو نفر، پیوستن ایران به اف‌ای‌تی‌اف رای می‌آورد.»

به باور مخالفین، افرادی مانند آن‌ها بدون ارائه دلیل یا سندی معتبر، پیوستن ایران به اف‌ای تی‌اف را یک اشتباه امنیتی برای ایران توصیف کرده و حتی اف‌ای‌تی‌اف را بهانه‌ای برای اعمال جاسوسی غرب در داخل کشور می‌دانستند.

سعید جلیلی بارها در جمع طرفداران خود گفته که چنانچه برای ریاست‌جمهوری انتخاب شود، همچنان از اصول جمهوری اسلامی، از‌جمله ولایت فقیه و اقتصاد الهی پیروی خواهد کرد. اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند، رشد اقتصادی و برکات الهی بر سر آنان گشوده خواهد شد. او گفت: «اگر اندیشه دینی را محقق کنیم، همان‌طور که قرآن گفته است، مایه حیات می‌شود. انقلاب ما نیز پاسخی به این ندای قرآن بود و این تنها یک ایمان و باور نیست، بلکه بعد از ۳۴ سال، یک تجربه است.»

۹ خرداد

اقتصاد صلواتی؛ وقتی طرح‌های سعید جلیلی از آستین دولت رئیسی بیرون آمد «ایران وایر»

https://iranwire.com/fa/features/129998-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%AF/

ــــــــــــــــــ

گزارش تحقیقی «اعتماد» از میزان نفوذ طرفداران جلیلی در دولت سیزدهم

امپراتوری جلیلی در دولت رییسی

سعید جلیلی رییس دولت سایه نیست، نیروهایش در روز روشن و در بخش‌های مختلف، دولت را در دست دارند

اعتمادآنلاین| سیما پروانه‌گهر

«با رای به سیدابراهیم رییسی او را در قبول مسوولیت یاری كنیم». شاید هرگز در طول تاریخ متوجه نشویم زمانی كه سعید جلیلی، یكی از كاندیداهای جریان اصولگرا، وقتی در بیست‌وششم خرداد سال 1400 این جمله را در بیانیه انصراف خود نوشت و از عرصه رقابت‌های انتخاباتی سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری كنار كشید، در دل و ذهنش چه می‌گذشت. تصمیم یاری او چه ابعادی داشت و قرار بود چگونه یاری‌دهنده‌ای باشد؟ آیا جلیلی در آن زمان تصمیم حضور در دولت رییسی را داشت یا از همان ابتدا می‌دانست كه قرار است هیچ جایگاهی را در دولت قبول نكند تا نامش به عملكرد دولت سیزدهم گره نخورد؟ ابراهیم رییسی نیز بعدها گفت كه پیشنهاد حضور در دولت را به جلیلی داده اما قبول نكرده است. همان زمان رسانه‌ها نوشتند سعید جلیلی می‌خواهد رییس دولت سایه باشد؛ اما نه جلیلی و جلیلیون در دولت رییسی، در سایه بودند و نه از نظر تعریف علمی، دولت سایه می‌توانست در دست سعید جلیلی باشد. ادعای جلیلی بر دولت سایه، به دوران حسن روحانی بازمی‌گردد. آن زمان، با توجه به تفاوت‌های رویكردی و عملكردی دولت حسن روحانی با سعید جلیلی، شاید حداقل از نظر علمی اطلاق این عنوان ممكن و منطقی بود. در ادبیات و علم سیاست دولت سایه «به هیات دولت روی كار نیامده اطلاق می‌شود كه با هدف در دست گرفتن كنترل دولت در واكنش به یك حادثه منتظر می‌ماند». دولت سایه اصطلاحی سیاسی در نظام‌های پارلمانی است كه اغلب بزرگ‌ترین حزب مخالف خود را دولت سایه می‌نامند. با این حساب، با اغماض بسیار زیاد نسبت به جزییات، شاید بتوان در دولت روحانی، سعید جلیلی را به نوعی رییس دولت سایه دانست اما در مورد دولت سید ابراهیم رییسی و ادعای خود رییسی و جلیلی مبنی بر اینكه «قرار است جلیلی به رییسی كمك كند» اطلاق این عنوان ممكن نیست. از طرف دیگر، اگرچه عنوان «رییس دولت سایه» از نظر مفهوم سیاسی به كار سعید جلیلی در دولت سید ابراهیم رییسی نمی‌آید اما وقتی خود سعید جلیلی، با راه‌اندازی بخشی در سایت اختصاصی خود با عنوان «دولت سایه» این نقش را برای خود تعریف كرد و جوانان تازه‌نفس اصولگرا هم كه با تابلوی انقلابی حركت می‌كنند، بدشان نیامد چنین عنوانی را از امروز برای روز مبادا به او تحویل دهند، باید با دقت بیشتری ذره‌بین جلیلی‌شناسی را روی دولت رییسی گرفت.

مرور بخش‌های مختلف دولت رییسی نشان می‌دهد كه امپراتوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها.

سیاست خارجی و علی باقری‌كنی؛ یار بی‌وفا  و  سیاست باوفا

«اگر بنده به ریاست‌جمهوری می‌‌رسیدم، برجام را امضا نمی‌كردم. چرا كه اندیشه بنده متفاوت است». فروردین سال 1395 وقتی سعید جلیلی این سخن را درباره وضعیت سیاست خارجی دولت حسن روحانی گفت از همیشه روشن‌تر شد كه او، هم رویای ریاست‌جمهوری را رها نكرده و هم به‌رغم امضای برجام و نهایی شدن آن، دل خوشی از این توافق ندارد.  مذاكره برای جلیلی فرصتی برای «ابلاغ» یك پیام بود كما اینكه گفته می‌شود در زمان مذاكره بخش‌هایی از پایان‌نامه خود را در جلسات مذاكره می‌خوانده؛ «بنیاد اندیشه سیاسی اسلام در قرآن» كه در سال ۱۳۸۱ در دانشگاه امام صادق(ع) در مقطع دكتری از آن دفاع كرد و «سیاست خارجی پیامبر» كه عنوان پژوهشی از وی و گویا عنوان پایان‌نامه كارشناسی ارشد او نیز بوده است.

مواجهه با رویه مذاكره جلیلی بر مبنای مفاهیم پایان‌نامه‌هایش در اردوگاه اصولگرایان، هم موافق داشت هم منتقد؛ این رویه مورد قبول و افتخار اصلی‌ترین حامیانش یعنی جبهه پایداری بود، تا جایی كه قاسم روانبخش، سخنگوی این تشكل در سال 1392 اعلام كرد كه این تشكل بر اساس مطالعه پایان‌نامه‌های جلیلی او را به عنوان «كاندیدای اصلح» در نظر گرفت. در مقابل علی‌اكبر ولایتی در مناظرات انتخاباتی سال 1392 شیوه مذاكره جلیلی را «كلاس فلسفه» خواند و از آن انتقاد كرد.

ویلیام برنز عضو تیم مذاكره‌كننده امریكا درباره تجربه مذاكره با جلیلی در كتاب خاطرات خود مطالبی را نگاشته كه سایت انتخاب در بهمن سال 1399 آن را منتشر كرد. برنز در این باره می‌گوید: «او یك باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود. در طول جلسه دایما نوت‌برداری می‌كرد و همزمان لبخند بی‌رمقی بر چهره داشت. جلیلی و همكارانش بارها زیرچشمی من را نگاه می‌كردند و به نظر می‌رسید كه حضور امریكا را نگران‌كننده می‌دانستند».

ذكر این مطلب در كنار لزوم توجه به رویكرد مذاكره جلیلی، نكته حائز اهمیت دیگری نیز دارد؛ «جلیلی و همكارانش»؛ همكاری كه امروز سایه او در تیم مذاكره‌كننده است.

با گذشت زمان اندكی بعد از آغاز به كار دولت رییسی، شایعه احتمال انتخاب جلیلی به عنوان وزیر امور خارجه یا مسوول تیم مذاكره‌كننده همچون كف بر آب محو شد اما ظهور چهره‌ای جدید بر راس تیم مذاكره‌كننده بسیاری را به این نتیجه رساند كه قرار است دست به فرمان مذاكره به دوران جلیلی- احمدی‌نژاد بازگردد؛ علی باقری كنی شخصیتی با تركیبی از رویكردها و ادبیات محمدجواد لاریجانی و سعیدجلیلی كه ریاست ستاد او را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ را برعهده داشت، در راس تیم مذاكره‌كننده قرار گفت.باقری كنی اگرچه از سال ۸۶ تا ۹۲ در كنار جلیلی در تیم هسته‌ای ایران در دولت محمود احمدی‌نژاد حضور داشت، با كنار گذاشته شدن از تیم مذاكره‌كننده در دولت روحانی، در شبكه افق یا جمع دانشجویان بسیجی و انقلابی مشغول نق زدن علیه ظریف شد، نقدهایش علیه برجام در وب‌سایت «مدرسه كالك» وابسته به بسیج دانشجویی و «مركز رشد دانشگاه امام صادق» منتشر شد و مقدمه‌ای هم بر نسخه فارسی كتاب خاطرات وندی‌شرمن، مذاكره‌كننده تیم هسته‌ای نوشت. تا اینجای كار به نظر می‌رسید سایه جلیلی قرار است توسط باقری كنی در تیم مذاكره‌كننده تجلی پیدا كند. وقتی باقری كنی در همان روزهای آغازین، در برنامه‌ای تلویزیونی از برجام به عنوان عروسی كه پدرخانواده از آن رضایت ندارد، نام برد، نخستین ظهور جلیلی در دولت نمایان شد. اما به مرور رویكردهای ظاهری باقری كنی تغییر كرد؛ دست از نقد علنی برجام برداشت و مسوولیت احیای آن در مذاكرات را دنبال كرد. این سكوت استراتژیك را برخی به عنوان «جدایی باقری كنی از جلیلی» تفسیر كردند اما حالا 17 ماه بعد از آغاز به كار دولت رییسی و بی‌نتیجه بودن مذاكرات نشان داد هیچ جدایی در كار نیست. اگرچه همان زمان هم برخی تاكید كردند كه این تفاوت تنها در ظاهر است. به قول منصور حقیقت‌پور، نماینده اصولگرای مجلس نهم و مشاور علی لاریجانی در مجلس دهم، «آقایان باقری كنی و جلیلی از یك حوزه فكری و یارغار هم هستند و تردیدی نیست كه آقای جلیلی در پشت صحنه در حال هدایت كار است».

گذر زمان هم نشان داد خروجی مذاكرات باقری كنی و جلیلی چندان تفاوتی ندارد و شاید باقری كنی در ظاهر یار بی‌وفایی برای جلیلی در «تخریب و نق نق علیه برجام» بود اما در عمل با ناكام ماندن مذاكرات برجام، او سهم خود را در «شیوه مذاكره جلیلی» و «تجلی دیدگاه‌های ضدغرب» او ادا كرده و دست به فرمان تیم مذاكره‌كننده را بر اساس تابلوهای جلیلی جلو برد؛ مذاكره‌ای شعاری با نفرت از برجام در دل و تلاش برای راهنمایی كشورهای غربی به مسیر رستگاری. سعید جلیلی در هدایت هر جای دیگری از دولت رییسی در سایه باشد، در سیاست خارجی در متن بوده و احتمالا تا انتها نیز حاكم بلامنازع و در روشنایی این حوزه باقی می‌ماند.

صدا و سیما، امپراتوری جلیلیون

با مرور تغییرات در صداو سیما از شهریور سال 1400 - زمان آغاز به كار دولت رییسی- تا اردیبهشت 1401 شاهد چینش جدی نیروهای برادران جلیلی به خصوص «سعید» هستیم. نخستین نمونه حضور پسرخاله سعید جلیلی در راس مهم‌ترین بخش سازمان صدا و سیما بود؛ معاونت سیاسی صدا و سیما كه بدون اغراق مهم‌ترین معاونت این سازمان است به علیرضا خدابخشی رسید؛ معاونتی كه تمامی بخش‌های خبری و تولیدات سیاسی را زیر نظر دارد.

علاوه بر این، محمدعلی صائب، دستیار ویژه و از چهره‌های حلقه نزدیكان او نیز ابتدا به عنوان رییس حوزه ریاست صدا و سیما منتصب و مدتی بعد به عنوان رییس خبرگزاری صدا و سیما منصوب شد. در سطوح پایین‌تر نیز مواردی قابل توجه است؛ چند روز پس از آنكه در اردیبهشت سال 1400، پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما، محسن برمهانی را به‌ سمت معاونت سیما منصوب كرد، مدیران شش شبكه تلویزیونی سیما تغییراتی به نفع جریان جلیلیون داشتند. نكته قابل‌توجه آنكه علی فروغی، مدیر خبرساز و تندرو شبكه ۳ سیما، در منصب خود باقی ماند و در عوض جمعی از چهره‌های ناشناس و نسبتا جوان سر كار آمدند كه سابقه همكاری با نهادهای نظامی و انقلابی مانند حوزه هنری، بسیج، سازمان رسانه‌ای اوج و جشنواره عمار را در كارنامه دارند و البته اغلب از حامیان سعید جلیلی بوده‌اند. برمهانی به جز سابقه حضور در صداوسیما، شركتی به نام «آیات مدیا» هم تاسیس كرد كه در واقع بازوی پخش خارجی سازمان فرهنگی- رسانه‌ای اوج وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. علاوه بر این با مرور اسامی منتصب در آن ایام می‌بینیم كه نقطه مشترك دیگر مدیران جدید شبكه‌های ۱، ۲، ۴، آموزش، قرآن دو موضوع بود؛ هرگز در سطوح بالای مدیریت فرهنگی حضور نداشته‌اند و حامیان سعید جلیلی و در مواردی از نزدیكان وحید جلیلی بودند. آذرماه سال 1400 وقتی پیمان جبلی وحید جلیلی را به‌ سمت «قائم‌مقام رییس سازمان در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول در رسانه ملی» منصوب كرد، تغییرات سرعت بیشتری نیز گرفت؛ حامد بامروت‌نژاد، از دیگر چهره‌های نزدیك به برادران جلیلی و یكی از حامیان سعید جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ كه در صفحه اینستاگرامش مملو از متن‌هایی مبنی بر این بود كه جلیلی «اصلح» را به «صالح مقبول» یعنی ابراهیم رییسی ترجیح می‌دهد، مدیر جدید شبكه 2 شد. حسین شاهمرادی، متولد ۱۳۶۷ كه مدیر شبكه ۴ شد هم فرد نزدیك به تشكیلات سعید جلیلی است. او در زمان دانشجویی، عضو اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و در سال ۱۳۹۶، از امضاكنندگان نامه دعوت از سعید جلیلی برای نامزد شدن در انتخابات ریاست‌جمهوری بوده كه در توییتر نوشته بود «این‌‌قدر كه جلیلی برنامه داره، تلویزیون نداره». همین شد كه با سرازیر شدن چهره‌های نزدیك به سعید و وحید جلیلی به صداوسیما تركیب پازل تغییرات در صداوسیما به نفع جلیلیون بود نه عدالتخواهان كه خوش‌خیال بودند كه جبلی بر صندلی ریاست رسانه ملی تكیه زده است. البته نباید از یاد برد كه خود پیمان جبلی در شورای عالی امنیت ملی تحت راهبری سعید جلیلی حضور داشت. همچنین جریان عدالتخواه نیز با نیروهای دو آتشه‌اش كه در برهه‌ای چندساله گوی سوت‌زنی برای فساد در پروژه‌های دولت روحانی را از هم می‌ربودند، تا پیش از اینكه افسار عدالتخواهان از دست نیروهای اصولگرا خارج شود، ارادت تمام‌قدی به وحید و سعید جلیلی  داشتند.

مدیریت اقتصادی و طرح‌های بنزینی؛ از دیدگاه‌های مسكن تا مولدسازی  دارایی‌های دولت

به جز چهره‌های نزدیك به سعید جلیلی كه در سطوح مدیركل در وزارتخانه‌های اقتصادی دولت رییسی حضور پررنگ دارند، راهبردهای اقتصادی سعید جلیلی به وفور در برنامه‌های اقتصادی دولت به خصوص دستوركارهای سید احسان خاندوزی دیده می‌شود. «حل مشكل تورم با اقتصاد مقاومتی» یكی از اصلی‌ترین محورهای برنامه‌های اقتصادی سعیدجلیلی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 و قبل از انصراف او است. او بارها در برنامه‌ها و سخنرانی‌های اقتصادی خود بر دو موضوع «عدالت»، «اصلاح الگوی مصرف» و «حمایت از محرومان» تاكید داشته است. شعارهایی كه عموما در دولت‌های اصولگرا شنیده می‌شود و در ادبیات و بسته‌بندی ظاهری بسیاری از تصمیمات اقتصادی دولت نیز وجود دارد. سهمیه‌بندی تمامی حامل‌های انرژی در قالب طرح «وان» نیز از مواردی است كه سعید جلیلی به آن اصرار دارد و البته از گزینه‌های مورد بحث در دولت در ارتباط با مدیریت حامل‌های انرژی است. طرح وان تاكید دارد كه باید سهمیه انرژی به افراد و هر كدملی تعلق گیرد نه به خودرو. این ایده از نظر بسیاری از كارشناسان حوزه انرژی جز با صفت احمدی‌نژادی قابل توصیف است و البته از مواردی است كه در جلسات كارگروه‌های دولت سایه بارها مورد تاكید جلیلی قرار گرفته است. ناگفته نماند كه طرح وان در میانه مدل‌های توزیع یارانه و الگوهای نوظهور در ایران در توزیع نقدینگی یا حامل‌های انرژی كه قابل خرید و فروش بین مردم باشد، طرح جدیدی است كه موافقان زیادی نیز بین كارشناسان مستقل دارد. علاوه بر این سعید جلیلی در دیدار با دانشجویان دانشگاه گیلان در دی‌ماه سال جاری تاكید كرد كه دولت در مقام سیاست‌گذار باید به گونه‌ای سیاست‌گذاری كند كه مشكل مسكن كشور حل شود اما لزوما به این معنی نیست كه خودش باید مسكن بسازد. این دقیقا همان دست‌‌فرمان دولت در حوزه مسكن در سال جاری است، بعد از آنكه مطالبه درباره ساخت 4میلیون مسكن در سال كه شعار محوری رییسی در زمان انتخابات بود اوج گرفت، مخبر معاون اول رییسی گفت كه قرار نیست دولت مسكن بسازد كه این خود نشان از نزدیكی دیدگاه‌های جلیلی و دولت رییسی دارد.مهم‌تر از همه، ردپای جلیلی در طرح مولدسازی دارایی‌های دولت است. طرحی كه در سال 97 تصویب شده اما سعید جلیلی در دیدار كارگروه اقتصادی دولت سایه با سید احسان خاندوزی- (فارغ از آنكه چه دلیلی دارد وزیر اقتصاد در كارگروه دولت سایه جلیلی حاضر شود و به رهنمودهای جلیلی درباره مدیریت حوزه اقتصادی گوش فرا دهد؟) به اهمیت مولدسازی دارایی‌های دولت تاكید كرده است. جلیلی در این دیدار در سوم شهریور سال جاری كه گزارش مبسوط آن در سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی منتشر شده به احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و امور دارایی دولت رییسی كه به عنوان نیروی قالیباف در دولت شناخته می‌شود، گفته است كه در بحث مولدسازی دارایی‌ها، می‌توان به جای واگذاری دارایی‌های دولت، از آنها به عنوان ابزاری برای تامین مالی پروژه‌های عمرانی استفاده نمود. علاوه بر تعداد قابل توجه مدیران كل در وزارتخانه راه و اقتصاد كه نیروهای منتسب به سعید جلیلی هستند، جلیلی حتی می‌تواند نیروی قالیباف در دولت را به جلسات دولت سایه بكشاند و گزارش تصویری آن را هم منتشر كند!

وزارت بهداشت و بازی تاج و تخت

جلیلی  و   قالیباف

وزارت بهداشت گویا زمین بلامنازع حضور نیروهای سعید جلیلی بوده است اگرچه طی یكسال و اندی گذشته از دولت رییسی جابه‌جایی نیز در معاونت‌ها و مدیران كل این وزارتخانه قابل توجه بوده است. یاركشی بین نیروهای قالیباف و جلیلی چیزی نیست كه از نظرها پنهان بماند.

از نظر قرابت‌های فكری و مدیریتی نیز نزدیكی‌های جدی بین عین‌اللهی و جلیلی وجود دارد. هر دو مخالفان جدی طرح تحول سلامت هستند.

ادعاهای جلیلی در مورد تولید یا واردات واكسن نیز همخوانی قابل توجهی به اصرار چهره‌های وزارت بهداشت دولت رییسی در زمان كار دولت روحانی دارد؛ اینكه واكسن بسازیم و وارد نكنیم به صورت روشن در گفته‌های جلیلی قابل بررسی است. خرداد سال 1400 سعید جلیلی گفته است كه می‌توانیم در تولید و صدور واكسن كرونا در جهان، پیشتاز باشیم. علاوه بر این بهرام عین‌اللهی از وزرایی است كه در جلسات كارگروه بهداشت دولت سایه حاضر شده است و همان سوال كه در مورد احسان خاندوزی مطرح بود در مورد وی نیز قابل طرح است. سایت حیات طیبه متعلق به سعید جلیلی در شهریور سال 1401 خبر داده است كه جمعی از كارشناسان كارگروه سلامت دولت سایه به منظور ارایه پیشنهادهای كوتاه‌مدت و بلندمدت در خصوص مدیریت بیماری كرونا و دیگر چالش‌های نظام سلامت، با وزیر جدید بهداشت دیدار كردند.  در این دیدار تاكید شده است كه افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشكی، برای جبران كمبود پزشك در كشور باید جزو اولویت‌های وزارت بهداشت باشد كه البته وزارت بهداشت این دست‌فرمان را نیز از سعید جلیلی گرفته است.

ماجرای ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشكی به یكی از محورهای مورد اختلاف نظر بین اصولگرایان تبدیل شده است. یك گروه می‌گویند با وضعیت سرانه تعداد پزشكان به هر شهروند در كشور، باید تعداد پذیرش دانشجویان پزشكی را افزایش داد. گروه مخالف از محدودیت امكانات آموزشی و تربیت پزشكانی فاقد صلاحیت علمی در اثر این تصمیم می‌گویند. وزیر بهداشت دولت رییسی و البته سعید جلیلی و كارگروه دولت سایه‌اش در حالی مدافع افزایش این ظرفیت هستند كه كمیسیون بهداشت و درمان مجلس اصولگرای یازدهم و برخی چهره‌های نزدیك به محمدباقر قالیباف در وزارت بهداشت از مخالفان سرسخت این موضوع هستند. با این وجود رویكرد وزیر بهداشت در این مقوله به رویكرد سعید جلیلی نزدیك است. در همین دیدار هم دبیر كارگروه جمعیت دولت سایه با اشاره به ارایه طرح پیشنهادی این كارگروه به مجلس شورای اسلامی در قالب طرح تعالی و پیشرفت خانواده و تكمیل این طرح از سوی كمیسیون مربوط، بر لزوم اجرایی شدن آن توسط وزارت بهداشت تاكید كرده است. با این حساب می‌توان ردپای آشپز قانون جمعیت را در دولت سایه جلیلی نیز جست‌وجو كرد.

جلیلی  پسارییسی

شاید در ابتدای امر تصور می‌شد با فوت آیت‌الله مصباح‌یزدی، سعید جلیلی تنها شده و ممكن است در بده‌بستان‌های درون گعده‌های اصولگرایی دیگر كسی سهم چندانی برای وی قائل نباشد. واقعیت این است كه با درگذشت نسل آیت‌الله مصباح‌یزدی و فروپاشی هژمونی آیات ثلاث و با خالی شدن اردوگاه راست از چهره‌هایی همچون مهدوی كنی و هاشمی شاهرودی و محمد یزدی، جریان تازه‌نفس اصولگرا، از پشت میزهای دانشگاه امام صادق تا دنبال‌كنندگان موسسه‌های سراج و مصاف مطالبه سازوكارهای جدیدتر و چهره‌های جدیدتری را دارند. در این شرایط، بدون شك، جلیلی همان اندازه كه توسط آیت‌الله مصباح نورچشم خود خوانده می‌شد در بین تازه‌نفس‌های انقلابی اصولگرایان نیز پایگاه دارد؛ پایگاهی كه از پایگاه قالیباف قوی‌تر و بیشتر است و حالا همچون رییسی نیز با كارنامه یك دولت زمین‌گیر سنجیده نمی‌شود.   در این شرایط قرعه فال به نام سعید جلیلی است؛ نه پرونده مفاسد اقتصادی دارد و نامش با عناوینی با پسوند «گیت» گره خورده و نه مدیریت اجرایی در دست داشته كه بخواهد مورد ارزیابی قرار بگیرد و ادبیاتش نیز به دهان این جوانان انقلابی شیرین است. با این حال جلیلی چالش‌های مهمی را پیش رو دارد: در مرحه نخست در بحث زنان او دست خالی دارد و حتی بعضا افاضاتی دارد كه می‌تواند برایش در مواجهه با تقسیم‌بندی‌های جدید در جامعه دردسرساز باشد.او در قامت كاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1396 گفته كه نقش زنان در ایران باید در مقام مادر تعریف شود و باید در برابر رویكرد كشورهای غربی كه آنها (زنان) یك «ابزار اقتصادی» محسوب می‌شوند، مقاومت كرد چرا كه «بهره‌گیری از زنان به عنوان شی و تضعیف جایگاه زن به سطح یك نیروی كار و ابزار اقتصادی با دیدگاه اسلام بسیار تفاوت دارد».دوم اینكه هر سرنوشتی كه ابراهیم رییسی پیدا كند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایی شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شكل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال‌های 96 و 1400 ابراهیم رییسی كه باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد.جلیلی برای همین رقابت بی‌صدا مردان خود را راهی دولت كرده است و امپراتوری‌اش را در دولت رییسی بسط داد؛ امپراتوری برای همراهی در راستای تشكیل دولت بعدی.


مرور بخش‌های مختلف دولت رییسی نشان می‌دهد که امپراطوری جلیلی از طریق نیروهایش در سطوح مختلف انسانی در بدنه دولت گسترده است؛ بخش‌هایی از سیاست داخلی تا برخی وزارتخانه‌ها

   هر سرنوشتی که ابراهیم رییسی پیدا کند هم قالیباف و هم جلیلی، به دنبال سهم فدایی شده خود برای او هستند بنابراین رقابتی جدی بین آنها شکل خواهد گرفت، تا عزیز بعدی اصولگرایان باشند، جایگاهی مشابه سال های 96 و 1400 ابراهیم رییسی که باید همه آتش‌ها بر او گلستان می‌شد

۱۹ بهمن ۴۰۱؛

امپراتوری جلیلی در دولت رییسی «روزنامه اعتماد»

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/197443/

ــــــــــــــ--

سعید جلیلی (زادهٔ ۱۵ شهریور ۱۳۴۴) سیاستمدار اصولگرا و دیپلمات ارشد ایرانی است. او عضو شورای راهبردی روابط خارجی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده و از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی ایران در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.

سعید جلیلی از سال ۱۳۸۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۲  دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با کشورهای غربی بود. او با شعار «حیات طیبه» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نامزد شد و با کسب بیش از چهار میلیون رأی سوم شد. وی همچنین رئیس ادارهٔ بازرسی وزارت خارجه، مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری و معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. وی در دوران جنگ ایران و عراق رزمنده بوده و در این نبرد یکی از پاهایش قطع شده‌است. وی دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق است و در این دانشگاه به تدریس دیپلماسی پیامبر (ص) مشغول است. سعید جلیلی به زبان‌های انگلیسی و عربی آشنایی دارد.


سعید جلیلی در سال ۱۳۴۴ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر وی محمدحسن جلیلی معلم و مدیر دبستان نواب صفوی ناحیه یک مشهد و دانش‌آموخته زبان فرانسه و اهل بیرجند و مادر وی آذری و اهل اردبیل است. او در سال ۱۳۷۱ و پس از دریافت فوق لیسانس با فاطمه سجادی ازدواج کرد. فاطمه سجادی پزشک عمومی است این زوج دارای یک فرزند پسر به نام سجاد هستند که در دبیرستان تحصیل می‌کند. وی تا سال ۱۳۸۴ ساکن کرج بوده‌است.


سعید جلیلی تحصیلات ابتدایی تا دانشگاه را در مشهد و تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع دکتری معارف اسلامی علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق به پایان رسانده و در دانشگاه امام صادق به تدریس «دیپلماسی پیامبر» می‌پردازد. به گفتهٔ وی عنوان پایان‌نامهٔ او «بنیان اندیشهٔ سیاسی اسلام در قرآن» بوده‌است که در سال ۱۳۸۱ از آن دفاع کرده و نمره بالایی دریافت نموده‌است. جلیلی سابقه تدریس در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف را هم دارد.


جلیلی در زمان جنگ هشت‌سالهٔ ایران و عراق از دبیرستان تا دوران دانشجویی بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت.


در دی ماه سال ۱۳۶۵ دیده‌بان تیپ ۲۱ امام رضا خراسان بود که در عملیات کربلای ۵ پایش زخمی شد و در بیمارستان صحرایی منطقهٔ شلمچه در پیِ نبودِ امکانات و وضعیت اورژانسی، پای راست خود را از دست داد. پس از آن نیز در قسمت تدارکات لشکر حضور یافت.


سعید جلیلی سابقه‌ای ۱۸ ساله در وزارت امور خارجه دارد. او سال ۱۳۶۸ وارد وزارت امور خارجه شده و در ۲۶ سالگی به ریاست ادارهٔ بازرسی وزارت امور خارجه برگزیده می‌شود و تا سال ۱۳۷۵ در ریاست این اداره باقی می‌مانَد. پس از آن، تا سال ۱۳۷۶ که سید محمد خاتمی به ریاست‌جمهوری می‌رسد، به‌عنوان معاون ادارهٔ اول آمریکا در وزارت امور خارجه فعالیت می‌کند.


پس از آنکه این مسولیت از او گرفته شد، به عنوان مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری انتخاب شد. تا اینکه در دولت محمود احمدی‌نژاد به وزارت امور خارجه بازگشت و به‌عنوان معاون اروپا و آمریکا به فعالیت پرداخت. در این مدت، به‌همراه علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، در برخی مذاکرات با خاویر سولانا حضور داشت.


سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ ایران نیز ثبت‌نام کرده‌است

زندگینامه و بیوگرافی سعید جلیلی «خبرگزار برنا»

https://borna.news/fa/news/1180836/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C

ــــــــــــــــــ

روحانی گفت: بعضی از آقایان جوری حرف می زنند که انگار تا به حال هیچ مسئولیتی در کشور نداشته اند. خیلی از این ها صاحب مسند حکومتی هستند و اگر مشکلی در نظام هست آنها هم باید پاسخگو باشند.

حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس‌جمهور صبح امروز(چهارشنبه) در جلسه هیئت دولت گفت: بعضی حرف های عجیبی زدند که مقام معظم رهبری فقط در این دولت اجازه مذاکره با آمریکا را داد! در حالی که خود رهبری فرمودند پیش از این دولت اجازه مذاکره در عمان را دادند. چرا دروغ می گویید و حرف راست نمی زنید و حرف ها را بالا و پایین می کنید. شما که اجازه داشتید هفت سال رفتید مذاکره کردید و آمدید، چه چیزی جز قطعنامه های سازمان ملل برای ایران آوردید؟

روحانی بیان کرد: بعضی از آقایان جوری حرف می زنند که انگار تا به حال هیچ مسئولیتی در کشور نداشته اند! خیلی از این ها صاحب مسند حکومتی هستند و اگر مشکلی در نظام هست آنها هم باید پاسخگو باشند. فقط درباره یک مورد  

FATF

که به آنجا رفت دیدید چه شد و چه مشکلاتی برای کشور ایجاد شد. حالا چیزی هم

طلبکار هستند.

رییس دولت‌های یازدهم و دوازدهم ادامه داد: در شرایطی که جنایتکاری آمده،‌ اقدام تروریستی انجام داده و جنگ اقتصادی توام با تروریسم اقتصادی علیه مردم ایران انجام داده است. یعنی حتی در دارو و مواد غذایی هر دو با هم بوده است. روز گذشته یک مقامی در سوییس اعلام می‌کرد که با آقای بایدن ملاقات کرده و گفته اگر سوییس می‌خواهد در زمینه دارو و غذا اقدامی کند ما مخالف نیستیم و این خیلی عجیب است. بعد از سه سال و نیم رییس جمهور جدید که باید در اولین لحظه دستور می‌داد همه تحریم‌های تروریستی فورا قطع شود، بعد از چند ماه می‌گوید از نظر ما بلامانع است اینطور که در خبرها آمده است.

کنایه تند روحانی به سعید جلیلی «سایت آفتاب»

https://aftabnews.ir/fa/news/713916/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%7C-%DA%A9%D9%86%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DB%B7-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%AC%D8%B2-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C%D8%AF

ـــــــــــــــــــــ

استقرار مزدوران اطلاعات برای شکنجه روانی در ضلع شرقی. ارسال گزارشهای مغرضانه و دزدی اموال ساکنان.

نوری مالکی، در راستای تعهداتش به پاسدار جلیلی, دبیر شورای عالی امنیت رژیم آخوندی, در سفر چند هفته پیش به ایران، توطئه ها و طرحهای جدیدی را برای اعمال فشار بر مجاهدان اشرف به اجرا در می آورد. فاشیسم دینی حاکم بر ایران تشدید فشار و سرکوب اشرف را شرط اصلی حمایت همه جانبه از نخست وزیری مالکی قرار داده است.

۱- ماموران اطلاعات آخوندی که در اثر ۱۰ ماه شکنجه روانی ساکنان به هیچ جایی نرسیده اند، امروز به کمک نیروهای عراقی تحت امر مالکی در ضلع شرقی اشرف نیز مستقر شدند. آنها بلندگوهای خود را بر روی خاکریزهای حفاظتی در فاصله دو متری سیاج اشرف مستقر کردند. آنان تهدیدهای ضد انسانی خود علیه ساکنان را در این قسمت از اشرف نیز شروع نمودند تا هیچ جای اشرف از نعره های گوشخراش و صداهای مهیب آنان در امان نماند, تمامی.افراد گردان ارتش عراق که ظاهرا برای حفاظت در اشرف حضور دارد، در خدمت این مزدوران قرار داشتند.

۲- این مأموران همزمان از بالای برجهایی که نیروهای عراقی برای نصب بلندگوهای آنان کار گذاشته اند، به فیلمبرداری و عکاسی از داخل اماکن اشرف و جمع آوری اطلاعات برای سفارت رژیم و نیروی تروریستی قدس می پردازند.

۳- تنظیم گزارشهای مجعول علیه سازمان مجاهدین و ساکنان اشرف بخش دیگری از مأموریت مالکی علیه اشرف است تا به بهانه همین گزارشها فشار و سرکوب علیه اشرف را افزایش دهد. یکی از وظایف ستوان حیدر عذاب ماشی، یک افسر ارتش عراق است که در ارتباط با نیروی تروریستی قدس قرار دارد و به طور مستمر به اذیت و آزار و توهین علیه مجاهدان اشرف می پردازد, تنظیم این گزارشها است. او در حالی است که اشرف طی دو سال اخیر در محاصره مطلق قرار دارد, در یکی از جدیدترین گزارشهایش, که نسخه یی از آن از درون سپاه پاسداران به ما رسیده است، به نحو ابلهانه یی مدعی شده که ساکنان اشرف از طریق اهالی دیالی دارای روابطی با تشکیلات القاعده هستند. طبق این گزارش ساکنان اشرف از طریق و به کمک اهالی, زاغههای مهمات شهر عظیم در شمال اشرف را در زمان سرنگونی حکومت پیشین عراق به سرقت برده و بین افراد القاعده توزیع کردند. این گزارش مدعی شده است مجاهدان اشرف مبالغی پول را به عناصر مرتبط با آنها در خارج اشرف منتقل می کنند.

۴- در همین راستا, فارس خبرگزاری سپاه پاسداران، در یک خبر ساختگی مشابه به نقل از «منابع سیاسی آگاه در دیالی» نوشت: «اردوگاه اشرف، کودکان استان دیالی را برای کاشت مین و جاسازی بمبهای دست ساز آموزش می دهد» این خبر می افزاید: «شخصی به نام رحمانی کودکانی را که سن آنها بین ۱۲ تا ۱۴ سال است برای کارگذاشتن بمبها در اماکن عمومی آموزش می دهد… در مقابل به آنها بین ۲۰ تا ۳۰ دلار روزانه حقوق می دهد». سپاه پاسداران در ادامه, دلیل واقعی انتشار این خبر از سوی «منابع سیاسی دیالی»را, که کسی جز عوامل نیروی تروریستی قدس نیست, اذعان می کند و می نویسد: «این در حالیست که پارلمان اروپا از دولت آمریکا خواست که نام مجاهدین را از لیست تروریستی حذف کند و همچنین خواستار حفاظت سازمان ملل متحد از ساکنان قرارگاه اشرف شدند».

۵- روز شنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۰، نیروهای عراقی تعداد قابل توجهی از پروژکتورها و لامپهای روشنایی میدان ورودی شهر اشرف را به سرقت بردند. پیش از این نیز در سه نوبت نیروهای عراقی نقاط اتصال و تقسیم سیستم تلفن داخلی اشرف را تخریب نموده و مقداری از تجهیزات و کابلهای تلفن را که از زیر زمین در آورده بودند, با خود بردند.

یادآوری می شود در جریان حمله جنایتکارانه ۲۸ و۲۹ژوییه ۲۰۰۹، نیروهای عراقی خسارتهای سنگینی را به اماکن و وسایل ساکنان وارد کردند. در اطلاعیه ۱۵ اوت ۲۰۰۹ دبیرخانه آمده است ۲,۵۳۷.۰۰۰ دلار از اموال ساکنان اشرف از جمله ۱,۱۷۷,۰۰۰ دلار خودروهای آنان در جریان این حمله ضبط یا به سرقت برده شدند. این در حالیست که ۲۲ ماه است به دستور کمیته سرکوب اشرف از ورود هر گونه نیازهای ساختمانی و لوازم برقی و… به اشرف جلوگیری می شود.

۶- طی روزهای اخیر مأموران وزارت اطلاعات که ۱۰ ماه است به شکنجه روانی ساکنان مشغولند با حمایت و پشتیبانی نیروهای عراقی در یک اقدام تحریک آمیز، اقدام به پاره کردن سیاج حفاظتی و نفوذ به داخل اشرف نمودند که با هوشیاری ساکنان توطئه آنها در هم شکست.

مقاومت ایران توجه یونامی و نماینده ویژه دبیرکل و همچنین دولت و نیروهای آمریکایی در عراق را به اقدامهای خصمانه نیروهای عراقی علیه ساکنان اشرف جلب می کند و آنان را به اقدام فوری برای ممانعت از ادامه و گسترش شکنجه روانی ساکنان و تعرض به تأسیسات و اموال آنان و بازگرداندن اجناس به سرقت رفته توسط نیروهای عراقی فرا می خواند.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۸ آذر ۱۳۸۹ ( ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ )

مالکی در راستای تعهداتش به پاسدار سعید جلیلی فشار بر اشرف را تشدید می کند «شورای ملی مقاومت»

https://www.iranncr.org/2010/11/30/3469/

ـــــــــــــــــــــــــــ





گاهشمار زندگی علیرضا عسگری

یکی از کسانی که نیمه اول دهه شصت با عسگری در سپاه کُردستان کار کرده به ایران اینترنشنال گفت:

علیرضا عسگری زاده‌ی ۲۰ دی‌ماه ۱۳۳۹ در شهر ری که تا زمان عضویت در سپاه در همانجا زندگی می‌کرد. سال ۱۳۵۶ پس از آشنایی با محمد فدایی به گروه «توحیدی بدر» (که سال ۱۳۵۳ در شهرری تاسیس شد)، یکی از ۷ گروه تشکیل‌دهنده سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی پیوست.

پس از انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ عسگری ابتدا چند ماه عضو کمیته‌ انقلاب شهرری شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از تاسیس سپاه پاسداران همراه محمد فدایی به سپاه پیوست: «عسگری خرداد ۵۸ همراه محمد فدایی عازم سیستان و بلوچستان شد، اما کمتر از دو ماه بعد و همزمان با فرمان خمینی برای سرکوب مردم کردستان، هر دو به کردستان رفتند و در کرمانشاه به محمد بروجردی پیوستند.» تا زمان کشته شدن محمد فدایی در اطراف کامیاران در اواخر بهمن ۱۳۵۸ او همراه فدایی بود. پس از آن تحت فرماندهی محمود کاوه و ناصر کاظمی قرار گرفت و تا اوائل سال ۱۳۶۰ در کردستان بود، در این زمان به خاطر جثه‌ی بزرگش به او لقب «رضا چیفتن» دادند. خرداد ۱۳۶۰ برای کمک به سرکوب‌ سراسری پس از تظاهرات مسالمت‌آمیز ۳۰ خرداد به تهران بازگشت و کمتر از یک سال بعد، اوائل سال ۱۳۶۱ دوباره به کُردستان بازگشت و ابتدا فرمانده اطلاعات قرارگاه سپاه مهاباد شد و سپس، در پائیز سال ۱۳۶۲ و با رفتن اسماعیل احمدی‌‌مقدم از سردشت به سنندج، فرماندهی سپاه سردشت به او سپرده شد. در همین دوران با زیبا احمدی «خواهر زینب» همکار سپاهی خود آشنا شد و ازدواج کرد. زیبا احمدی بدلیل مخالفت شدید پدرش به نام حاج‌وسو رحیم‌اقدم که سرایدار یکی از مدارس شهر بود، با این وصلت بخاطر رسوایی فامیل شدن با یک فرمانده سپاه نام فامیلش را عوض کرد و حاج‌وسو هم پس از تهدید و فشار عسگری به این ازدواج رضایت داد. علیرضا عسگری سال ۱۳۶۴ فرمانده سپاه مریوان شد و در پی آن از سال ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه ناحیه کُردستان منصوب شد و تا سال ۱۳۶۷ در همین سمت باقی ماند.[۱]

اعزام عسگری به لبنان

یکی از مقاطع مهم زندگی سیاسی و نظامی علیرضا عسگری که توجه ویژه دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل و غرب را به او جلب کرد، دوره حضور او در لبنان بود.

علیرضا عسگری، استعداد بالایی در یادگیری زبان داشت. این استعداد و تجربه‌ طولانی‌اش در جنگ نامنظم در کُردستان باعث شد پس از اتمام ماموریت در کُردستان در پائیز ۱۳۶۷، بلافاصله به عنوان فرمانده سپاه لبنان به آن‌جا اعزام شود.

علیرضا عسگری نخستین فرمانده‌ی سپاه در لبنان شد که یک دوره کامل ۵ ساله در آن کشور ماند تا پائیز سال ۱۳۷۲ که اسماعیل احمدی‌مقدم برای یک دوره ۵ ساله دیگر، جای او را در لبنان گرفت.[۱]

سازماندهی حزب‌الله

علیرضا عسگری در دوره حساسی به لبنان رفت. درگیری‌ها بین امل و حزب‌الله تازه شروع شده بود و با توجه به حمایت سوریه از امل، جمهوری‌اسلامی نگران بود که موجودیت حزب‌الله با واکنش سوریه به خطر بیفتد. عسگری نقش موثری در پایان‌دادن به این درگیری‌ها داشت و از آن مهم‌تر، به تعبیر احمدی‌مقدم، این «حاج رضا عسگری» بود که با سازماندهی دوباره «حزب‌الله را به یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و ... تبدیل کرد.»

در دوره فرماندهی عسگری در لبنان، دست‌کم ۴ مورد گروگان‌گیری در آن‌جا رُخ داد. سه سرباز ایرلندی در پائیز ۶۷، یک شهروند بریتانیایی در خرداد ۶۸، دو شهروند سوئیسی در آبان ۶۸ و یک شهروند فرانسوی در شهریور ۷۰

یکی از نتایج یا ضرورت‌های تغییر ساختار حزب‌الله با هدایت عسگری، تلاش برای دخیل‌کردن این جریان در پروسه سیاسی لبنان بود و این جز با توقف کامل سیاست گروگان‌گیری حزب‌الله ممکن نمی‌شد. با همین هدف، در همین دوره فرماندهی عسگری به تدریج همه گروگان‌های اسیر در دست‌ حزب‌الله که زنده مانده بودند آزاد شدند و با آزادی آخرین گروگان اروپایی در تیر ۱۳۷۱ (ژوئن ۱۹۹۲) بحران گروگان‌گیری در لبنان پایان یافت.

این عسگری بود که «مقامات را در تهران متقاعد کرد با توجه به بدنامی شدید جهاد اسلامی لبنان و از دست رفتن ضرورت وجودی آن، این سازمان را در سال ۱۹۹۲ منحل کرده و مغنیه را کاملا تحت تابعیت حزب‌الله و رهبری آن درآورد.»

رابرت بائر یکی از افسران مسئول وقت سیا در بیروت در کتاب خاطراتش تائید کرده عسگری در زمان فرماندهی سپاه در لبنان در آدم‌ربایی غربی‌ها مسئولیت داشت و به عنوان رابط اصلی عماد مغنیه و حسن نصرالله فعالیت می‌کرد. رضا گلپور، از دوستان علیرضا عسگری هم نوشته رابطه بسیار نزدیک او با حسن نصرالله و عماد مغنیه همچنان برای سال‌ها ادامه داشته است.

شماری از رسانه‌های غربی از جمله واشنگتن پست، تایمز لندن، نیویورک تایمز، و حتی کای برد در کتاب تحقیقی ارزشمند جاسوس خوب، علیرضا عسگری را به اشتباه فرمانده سپاه لبنان در زمان انفجارهای سفارت آمریکا و مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال‌ ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) معرفی کرده‌اند.

پیش از عسگری، در نیمه اول دهه هشتاد میلادی، دست‌کم ۶ نفر دیگر فرماندهی سپاه لبنان را به عهده داشته‌اند.

نخستین فرمانده سپاه در لبنان و سوریه احمد متوسلیان بود که ۱۴ خرداد به ماموریت اعزام شد اما تنها چند هفته پس از رسیدن به لبنان در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ ربوده شد و از آن روز مفقود شده است.

پس از ربوده شدن متوسلیان، منصور کوچک‌محسنی چند ماه مسئول سپاه لبنان شد. احمد کنعانی‌مقدم فرمانده بعدی سپاه لبنان بود که تا تابستان ۱۳۶۲ آن‌جا ماند. در دوره مسئولیت او، در ۲۹ فروردین ۱۳۶۲، به سفارت آمریکا در بیروت حمله انتحاری شد و ۶۳ نفر از جمله ۱۷ آمریکایی کشته شدند.

از تابستان ۱۳۶۲ تا ابتدای پائیز ۱۳۶۳ مسئولیت سپاه لبنان به حسین دهقان سپرده شد. در همین دوره، در اول آبان ۱۳۶۲، در دو حمله پیاپی به مقرهای تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت، ۲۹۹ تفنگدار کشته شدند.

پس از دهقان، از سال ۱۳۶۳ کسی به اسم حسین مصلح (مصلح‌نیا) برای یک سال مسئول سپاه لبنان شد و سپس سال ۱۳۶۴ محمدرضا نقدی برای یک سال جای او را گرفت. در همان سال‌ها، از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷، سید احمد آوایی قائم مقام فرماندهی سپاه در لبنان بود.[۱]

بازگشت عسگری از لبنان

علیرضا عسگری پس از بازگشت از لبنان، ابتدا نزدیک به ۳ سال در سمت‌ فرمانده کل عملیات سپاه خدمت کرد و سپس نزدیک به یک سال به فرماندهی سپاه تهران منصوب شد.

عسگری سال ۱۳۷۶ در دولت محمد خاتمی، معاون بازرسی وزارت دفاع شد و تا زمانی که در اواخر سال ۱۳۸۱ از سوی حفاظت اطلاعات وزارتخانه بازداشت شد، در همین سمت ماند. بازداشتی که  ۱۸ ماه به طول انجامید.

تایمز آن لاین نوشت: عسگری در سال ۱۹۹۷ به عنوان معاون وزیر دفاع ایران در امور تحقیقات داخلی منصوب شد. وی با کشف چندین نمونه اختلاس محبوبیت خود را از دست داد. پس از انتخاب احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور ایران در سال ۲۰۰۶ عسگری به دلیل اختلاف‌نظر با وی کنار گذاشته شد. این دو سالها با هم رقابت داشتند و عسگری می‌دانست دوران او به سر رسیده است. در جریان یک ماموریت خارجی در سال ۲۰۰۳ گفته می‌شود وی با یک شریک تجاری که در واقع یک مقام اطلاعاتی بوده دیدار کرده است. یک مقام ایرانی گفت: علیرضا از ابتدا مردی متمول بود اما بعد از ۲۰۰۳ پولدارتر شد.[۲]

کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران در موسسه کارنگی در گفتگویی با ان‌پی‌آر (رادیو ملی آمریکا)، گفته عسگری با اتهامات اخلاقی و مالی بازداشت شد: «او زمانی که در زندان بود به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد.»

چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوری‌اسلامی هم در گفتگو با فایننشال تایمز تائید کردند عسگری پس از ۱۸ ماه زندان، ناامید و عصبانی بود و از نظر روانی آشفته شده بود.

همزمان با بازداشت او «در محافل سیاسی تهران این بحث مطرح بود که این فرمانده سپاه با اتهام فساد مالی و اخلاقی بازداشت شد و زیبا احمدی، همسر نخست او یکی از شاکیانش درباره‌ی فساد اخلاقی (ارتباط جنسی خارج از ازدواج) بود.»

یکی از فرمانده‌های پیشین سپاه در گفتگو با ایران اینترنشنال خشونت بازجویان در برخورد با عسگری را تائید کرد: «عسگری در جریان یکی از جلسات اولیه بازپرسی در گوش قاضی‌ که از او سوال می‌کرده، سیلی زده و همین وضعیتش را دشوارتر کرد.» همین منبع همچنین تائید کرد که در جریان بازداشت ۱۸ ماهه «بازجویان حفاظت اطلاعات عسگری را بسیار آزار داده و شکنجه کردند.»

عسگری در نهایت با وساطت دوستان پرنفوذش از جمله اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی کشور، که در دوره حضور در کُردستان با او کار کرده بود و دخالت ناطق‌نوری، بازرس وقت دفتر علی خامنه‌ای از زندان آزاد شد.

علیرضا عسگری در لباس غیر نظامی

آن‌چنان که زیبا احمدی، همسر اول علیرضا عسگری، گفته او در سال ۱۳۸۳ و پس از آزادی از زندان، در حالی‌ که تنها ۴۴ سال داشت با درجه سرلشکری و پیش از موعد بازنشسته شد و پس از بازنشستگی وارد کار تجارت زیتون شد.[۱]

عسگری و تجارت زیتون

بنا بر روایت رضا گلپور، اواخر آبان ماه سال ۱۳۸۵، کمتر از یک سال پیش از ناپدید شدن علیرضا عسگری، او با این عنوان که برنامه سفر دارد از دیدار با مسئول وقت دفتر ریاست قوه قضائیه، که قرار بوده به دستور خامنه‌ای از او دلجویی کند، سرباز زده است.

عسگری در پاسخ به نگرانی گلپور از سفر با پرونده باز، گفته این نخستین سفر خارجی او پس از آزادی نیست. زیبا احمدی هم گفته همسرش پیش از سفر آخر به سوریه و ترکیه، سفرهای دیگری به ترتیب به تایلند، لبنان و سوریه داشته است.

یکی از منابع اطلاعاتی در آمریکا به ایران اینترنشنال گفت ممکن است علیرضا عسگری در سفر تایلند، با ماموران سیا دیدار کرده باشد: «تایلند سال‌هاست از کشورهای مورد علاقه سرویس‌های اطلاعاتی غربی برای جذب جاسوس از ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است. گفته شده ممکن است سیا عسگری را در جریان سفری در زمان معاونتش در وزارت دفاع، استخدام کرده باشد، اما به نظر من با توجه به این‌که او پس از بازجویی‌های بی‌رحمانه در زمان بازداشتش به جمهوری‌اسلامی پشت کرد، عسگری احتمالا در همین سفر به تایلند با سیا تماس گرفته است.»

به گفته زیبا احمدی، همسرش در سفر آخر برای تجارت زیتون به سوریه و ترکیه رفته است. اما رضا گلپور مدعی است این سردار سپاه به او گفته علاوه بر تجارت زیتون، «برای خرید چیزهایی برای وزارت دفاع به سفر سوریه و ترکیه می‌رود.» قاسم سلطان‌آبادی از دوستان عسگری هم گفته سفر او به سوریه و ترکیه ماموریت بوده است.[۱]

نحوه‌ی فرار علیرضا عسگری

علیرضا عسگری پس از آزادی و احساس تهدید لو رفتن فعالیت‌هایش نقشه‌ی فراری را با همکاری نیرو‌های خارجی طراحی کرده و ابتدا ده تن از اعضای خانواده‌اش را به خارج از کشور می‌فرستد و خود به بهانه تجارت و خرید سلاح و الزامات سپاه به دمشق و از آنجا به استانبول پرواز می‌کند در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی می‌دهد از این مرحله با یک خودروی اجاره‌ای که بعدها کنار ساحل رها شد خود را به یکی از پایگاه‌های آمریکا (احتمالا اینجرلیک) رسانده و از آنجا به همراه خانواده‌اش به یک پایگاه نظامی در آلمان و سپس به آمریکا می‌رود.

بر اساس گزارش های منتشره او سال ۸۳ فعالیت‌های نظامی را به طور کامل کنار گذاشت و به تجارت زیتون و روغن زیتون با کشور سوریه پرداخت. عسگری ۱۶ آذر ۸۵ از دمشق وارد استانبول و در هتل جیران در نزدیکی میدان تکسیم شهر استانبول مستقر شد. او تا روز  ۱۸ آذر با خانواده خویش در تماس بود. روز شنبه تلفن همراه عسگری خاموش می‌شود و از آن پس خانواده‌اش نمی‌توانند تماسی با عسگری برقرار کنند.[۳]

هفته نامه ساندی تایمز با اشاره به همکاری آژانس‌های غربی برای فرار این مقام نظامی ایران از ترکیه مدعی شده است که او در سفر از دمشق به استانبول، یک پارسپورت جدید دریافت کرده و با همراهی محافظان غربی، سوار بر خودرو، ترکیه را ترک کرده است. بنابر گزارش ساندی تایمز، عسگری با خروج از ترکیه اکنون در یک پایگاه ناتو، در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان تحت بازجویی قرار دارد.[۴]

هفته‌نامه فلسطینی المنار نیز گزارش داده که وی با خروج از استانبول به شمال عراق منتقل شده و در یکی از پادگان‌های مخفی موساد در نزدیک شهر "اربیل" مورد بازجویی قرار گرفته و پس از آن بوده است که به‌وسیله یک فروند هواپیمای نظامی آمریکایی به کشوری اروپایی- احتمالا آلمان - آورده شده است.

همان زمان، خبرهایی حاکی از انتقال عسگری به یکی از پادگان‌های ناتو در فرانكفورت آلمان منتشر شد. ۲۳ اسفند ۸۵، فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع وقت آلمان در پاسخ به پرسش از حضور علیرضا عسگری در آلمان، به جای انکار صریح، پاسخ داد: «درباره این مساله نمی‌توانم چیزی بگویم.»[۱]

۵ اردیبهشت ۸۶ (۲۵ آپریل ۲۰۰۷)، چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوری‌اسلامی در گفتگو با فایننشال تایمز، پناهندگی علیرضا عسگری را تائید کردند.

در همان زمان، شان مک‌کورمک، سخنگوی وقت وزارت خارجه، در پاسخ به این‌که آیا حضور علیرضا عسگری را در ایالات متحده انکار می‌کند؟ پاسخ داد: «نمی‌توانم چیزی به شما بگویم.»[۱]

علیرضا عسگری و حسن نصرالله

در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب می‌گوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقه‌بندی‌ شده نمی‌توانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»[۱]

آقای برد در این کتاب می‌نویسد «تصمیم اعطای پناهندگی سیاسی به عسگری برمبنای قانون ۱۱۰ عمومی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (که آن را از اجرای روال معمول اداری و قانونی در موارد خاص و محرمانه معاف می‌کند) احتمالا با مخالفت ماموران کهنه کار CIA، که از نقش احتمالی او در قتل رابرت آیمز آگاه بودند، روبرو شد.»

نویسنده کتاب که پدرش یک دیپلمات آمریکایی بود و بخشی از دوران جوانی‌اش را در خاورمیانه سپری کرده است، در ادامه می‌نویسد: «اما آنطور که گزارش‌ها حاکی است نظر سازمان و آن مسئولان ارشد توسط شورای امنیت ملی دولت جرج بوش رد می‌شود» و سپس نتیجه می‌گیرد «اعطای پناهندگی به فردی با پیشینه عسگری، یک تصمیم سیاسی بود که تنها می‌توانست در کاخ سفید اتخاذ شده باشد.»[۵]

تایمز آنلاین نوشت: گفته می‌شود عسگری به همراه خود اسنادی از ارتباط ایران با تروریست‌های خاورمیانه به همراه دارد اما درباره داشتن اطلاعات سری از برنامه‌های هسته‌ای این کشور تردید وجود دارد.[۲]


زیبا احمدی همسر (همسری که در ایران است) او می‌گوید:  تا روز هشتم دسامبر (جمعه) با وی در تماس بودیم ولی شنبه این تماس قطع شد و تلفن همراهش خاموش بود که مشکوک شدیم. گزارشی حاکی از آن است عسگری در ترکیه قصد دیدار با یک دلال اروپایی اسلحه را داشته است. همسر علیرضا عسگری در این مورد می‌گوید که همسرش که پدر پنج فرزند است به ترکیه پناهنده نشده است و شواهد نشان می‌دهد که او ربوده شده است. او همچنین اعلام کرد که همسرش به خاطر تجارت روغن زیتون به سوریه سفر کرده است. برخی رسانه ها نیز وی را عهده دار معاونت ریاست شرکت هواپیمایی ماهان نیز اعلام کرده بودند. گزارش‌ها نشان می‌دهد که دو فرد دیگر اتاقی را در «هتل سیلان ترکیه» به مدت سه شب برای او رزرو کردند ولی پس از رسیدن عسگری به ترکیه او به هتل ارزان قیمت «جیران» رفت. لونت بیلمن سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه می گوید که: «مقامات ایران درحالیکه در پنجم دیماه ۱۳۸۵ ناپدید شدن این مقام سابق نظامی خود را به اینترپل گزارش داده بودند، ما را در ۱۵ بهمن ۱۳۸۵یعنی تقریبا دو ماه بعدتر، از این حادثه مطلع ساختند.»

ضربات عسگری به جمهوری اسلامی

  • افشای ساختار و فعالیت‌های حزب‌الله لبنان
  • افشای فعالیت‌های هسته‌ای و معرفی فخری‌زاده به عنوان عنصر کلیدی این فعالیت‌ها

در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب می‌گوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقه‌بندی‌ شده نمی‌توانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»

  • افشای منجر به سرقت اطلاعات هسته‌ای از سوله‌ی تورقوزآباد
  • افشای ترددات عماد مغنیه
  • بمباران به راکتور هسته‌ای ایران در سوریه که بیش از یک میلیارد دلار هزینه برپایی آن توسط کره‌شمالی بود.

نیمه‌شب ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ (۶ سپتامبر ۲۰۰۷) اسکادران ۶۹ نیروی هوایی ارتش اسرائیل، مجتمعی نظامی را در دیرالزور سوریه بمباران و منهدم کرد. ۷ ماه بعد آمریکا اعلام کرد که مجتمع بمباران‌شده یک سایت هسته‌ای با اهداف نظامی بود. چهار سال بعد هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تائید کرد، آن‌چه اسرائیل در سال ۲۰۰۷ نابود کرد یک رآکتور هسته‌ای بود.

۲ فروردین ۸۸ (۲۲ مارس ۲۰۰۹)، هانس روئله، رئیس سابق ستاد برنامه‌ریزی وزارت دفاع آلمان و فرمانده پیشین مقر ناتو در این کشور تائید کرد اطلاعاتی که علیرضا عسگری در مورد پروژه‌ هسته‌ای سوریه در دیرالزور داد منجر به شناسایی آن و حمله اسرائیل در سپتامبر ۲۰۰۷ به راکتور الکبار در این سایت هسته‌ای و نابودی آن شد. بنا بر این گزارش، هیچ کس در جامعه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل تا آن زمان در مورد آن سایت هسته‌ای چیزی نشنیده بودند: «مورد اخیر بسیار شرم‌آورتر بود زیرا دولت اسرائیل همیشه ادعا کرده بود چیزی در سوریه وجود ندارد که آن‌ها ندانند.»[۱]

علیرضا عسگری در مواردی هم نقش بازدارنده در حملات قریب‌الوقوع به جمهوری اسلامی داشته است. از جمله تاثیری که عملکرد وی در آمریکا مبنی بر غیر نظامی بودن فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی منجر به ارائه گزارش ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ در آمریکا شد که نتیجه‌ی آن کنار گذاشته شدن طرح‌های تهاجم به تاسیسات تظامی و هسته‌ای جمهوری اسلامی بود.در کتابی که مرکز مطالعات اطلاعاتی سیا درباره نتایج و اهمیت ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ منتشر کرد، گفته شد منتقدان این ارزیابی می‌گفتند قضاوت ارائه‌شده در آن، هرگونه استدلال برای اقدام نظامی علیه ایران را تضعیف می‌کند.

یکی از منابع اطلاعاتی، تائید کرد که در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در محافل سیاسی واشنگتن، این تصور که آمریکا برنامه‌ای برای حمله به ایران دارد، بسیار جدی گرفته می‌شد: «آن زمان، روزی نبود که از من درباره برنامه آمریکا برای حمله به ایران نپرسند، همه فکر می‌کردند برنامه‌ای تهیه شده و این حمله قریب‌الوقوع است، اما ارزیابی سال ۲۰۰۷ که ابتدای دسامبر منتشر شد مثل آب سردی بود که بر آتش ریختند، عملا همه تصورات درباره احتمال حمله به ایران رنگ باخت و اگر برنامه‌ای هم واقعا تهیه شده بود، عملا کنار گذاشته شد.»[۱]

انعکاسات ناپدید شدن علیرضا عسگری

سخنان احمدی‌مقدم در باره علیرضا عسگری

آذرماه ۱۳۹۱ سرتیپ اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده پلیس ایران مطرح کرد که: علیرضا عسگری، قبل از ناپدید شدن در ترکیه، ۱۵ ماه در داخل ایران زندانی بوده است. وی عسگری را فردی توصیف کرد که در تشکیل حزب‌الله لبنان به عنوان یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی داشته است. احمدی مقدم همچنین با اشاره به اینکه از طریق علی اکبر ناطق نوری، رئیس بارزسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی خواستار رسیدگی به پرونده عسگری شده، گفته که اتهاماتی متوجه عسگری بود که در نهایت اثبات نشد و برای وی قرار مجرمیت هم صادر نشد.

احمدی مقدم همچنین با گلایه از مسئولان دولتی و امنیتی گفت: "این ظلم است که می‌گویند او پناهنده شده و خداوند از آدمی که این کار را کرد، نگذرد. علیرضا عسگری یک روز قبل از سفر به سوریه به دفتر من آمد و خیلی خوشحال بود. او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمده‌ام اینجا تا حرف‌هایی را به شما بزنم که بعداً آن را پیگیری کنید. به یک مناسبتی به همراه فردی با یک گروه سیاسی نشستی داشت و وقتی نزد من آمد، گفت این افراد نیت شومی دارند که باید بعداً آن را به دیگران منتقل کنیم. حال کسی که یک روز قبل از سفر بیاید و اطلاعات دقیقی از خیانت یک گروه بدهد چه طور می‌تواند پناهنده شود؟"

سخنرانی احمدی مقدم در ششمین سال فرار علیرضا عسگری

وی همچنین خبر داد که شورای عالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که عسگری ربوده شده ولی برخی افراد هستند که به گفته فرمانده پلیس ایران بی‌انصاف هستند، در این زمینه تشکیک ایجاد می‌کنند.[۶]

مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران

در تازه‌ترین واکنش، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد ایران همچنان در حال مکاتبه درباره سرنوشت علیرضا عسگری با سازمان ملل و سازمان جهانی صلیب سرخ است، رویه ای که در طول ۹ سال گذشته جاری بوده است.[۷]

عسگری می‌دانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می‌خواست باقی زندگی‌اش را با یک هویت تازه بگذراند و آن‌چنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است قصد زندگی مخفی در آمریکا را داشت.[۸]

هفته‌نامه ساندی تایمز

هفته نامه بریتانیایی ساندی تایمز نوشت: علیرضا عسگری از حدود ۴ سال قبل توسط یک افسر اطلاعاتی غربی در خلال یک سفر تجاری به خارج (احتمالا تایلند) استخدام شد و بدین ترتیب از سال ۲۰۰۳ برای برخی کشورهای غربی جاسوسی می‌کرده است. بنابر این گزارش، برنامه فرار وی از طریق دمشق نیز به کمک غربی‌ها پس از آن ترتیب داده شده که جاسوسی وی در حال لو رفتن بوده است. به ادعای این نشریه حداقل ۱۰ عضو خانواده عسگری، نیز از ایران خارج شده‌اند. اما درحالی که خانواده عسگری در تهران اعلام کرده‌اند که "ما در ایران هستیم و جایی نرفته‌ایم"، برخی رسانه های غربی این گفته‌ها را متعلق به اعضای خانواده "دوم" عسگری دانسته‌اند که در ایران به سر می‌برند. رسانه‌های غربی گفته‌اند که علیرضا عسگری دارای دو همسر به نام‌های زیبا احمدی و زهرا عبدالله‌پور است.[۴]

پاسدار علی فضلی

در آخرین اظهارنظر درباره عسگری، سرتیپ پاسدار علی فضلی، جانشین هماهنگ‌کننده سپاه ۷ مهر ۱۴۰۲ در صحبت‌هایی به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، دوبار به علیرضا عسگری اشاره کرد، یک بار او را «مرحوم عسگری» خواند و یک بار دیگر در اشاره به او گفت: «حاج‌رضا عسگری که انشاالله زنده باشد و به دامن اسلام بازگردد.»[۱]

رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران

رمضان شریف، سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران، روز سه شنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۸، اخبار منتشر شده درباره «دستگیری چند تن از سرداران» و «فرار فرماندهان سپاه» از ایران را «شایعه» خواند، تکذیب کرد و گفت: «دشمنان» بعد از اقدام آمریکا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی  اقدام به انتشار «اکاذیب مشمئزکننده‌ای مانند فرار از کشور و یا دستگیری چند تن از سرداران سپاه از جمله سرداران نصیری، ربیعی، تولایی» و برخی فرماندهان دیگر این نیرو کردند.

سخنگوی سپاه در ادامه گفت که «فرماندهان» و «سردارانی» که خبر فرار یا دستگیری آنها منتشر شده است «از نیروهای مخلص و فعال سپاه بوده و در جایگاهی جدید در سپاه فعال و با جدیت به ایفای مأموریت‌ها و مسئولیت‌های محوله، اشتغال به خدمت دارند و حتی اخباری از حضور آنان در محافل منتشر شده است». [۹]

برخی منابع نیز مدعی پناهندگی او به امریکا به دلیل اختلاف داشتن با مقاماتی در تهران شدند. هاآرتص به همراه الشرق الاوسط مدعی شدند که وی به آمریکا پناهنده شده است. روزنامه الشرق الاوسط به نقل از منابعی ناشناس مدعی شد که علیرضا عسگری در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی کرده است. روزنامه واشنگتن پست نیز به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکا گزارش داده است که «عسگری پس از ترک ایران به طور داوطلبانه با آژانس های اطلاعاتی غرب همکاری می‌کند و اطلاعاتی را نیز درباره شبه نظامیان حزب‌الله در لبنان و روابط ایران با آن گروه، ارائه کرده است».[۸]

با این حال همسر او ادعای پناهندگی آقای عسگری را شایعه و دروغ خوانده و به خبرنگاران گفته است که آقای عسگری با ایران مشکلی نداشته که بخواهد پناهنده شود.

منابع