۹٬۹۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== آشنایی با سازمان مجاهدین == | == آشنایی با سازمان مجاهدین == | ||
رضارضایی از اولین کسانی بود که بدنبال تشکیل هسته اولیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] درسال ۱۳۴۴ به همراه برادر بزرگترش احمد رضایی به این سازمان پیوست و به دلیل شایستگیها و صلاحیتی که از خود نشان داد، با آموزشها و تعالیم بنیانگذاران سازمان، در سال ۱۳۴۹ به عضویت کمیته مرکزی سازمان درآمد.<ref name=":2" /> | رضارضایی از اولین کسانی بود که بدنبال تشکیل هسته اولیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] درسال ۱۳۴۴ به همراه برادر بزرگترش احمد رضایی به این سازمان پیوست و به دلیل شایستگیها و صلاحیتی که از خود نشان داد، با آموزشها و تعالیم بنیانگذاران سازمان، در سال ۱۳۴۹ به عضویت کمیته مرکزی سازمان درآمد.<ref name=":2" /> | ||
=== خاطره رضا رضایی از حنیفنژاد === | |||
رضا رضایی در یکی ازنوشتههایش، خاطره زیبایی از رابطهاش با محمد حنیفنژاد را نقل میکند:<blockquote>«من محمدحنیفنژاد را مثل یک برادر بزرگ خودم میدیدم و بهیاد میآورم آنروز پرشکوهی را که (برای رفتن به مأموریت) از محمد خداحافظی میکردم. محمد گفت رضا بیا تو را درآغوش بگیرم و ببوسم چون میدانم که ممکن است دیگر همدیگر را نبینیم. محمد کمتر ابراز لطف و صمیمیتش از دستفشردن تجاوز میکرد و من تنها در آنلحظه دیدم که محمد سرش را روی شانه من گذاشته بود و برای من آرزوی پیروزی میکرد. وقتی که نزدیک گاراژ رسیده بودم، از ۲۰ متری سعیدمحسن را دیدم که انتظارم را میکشد و از دور میخندد. یادکردن از خاطرههای دورتر برایم خیلی لذتبخش است. آنروز را بهیاد میآورم که تابستان سال ۴۴ بود، با سعید و محمد و احمد به کوه رفته بودیم. هنوز سازمانی درکار نبود، محمد، سعید و احمد روی مسئولیت تکیه میکردند و من در آنروز محصل بودم و زیاد از کار سر درنمیآوردم. برایشان آتش روشن کردم، هیزم جمع کردم، چای درست کردم و محمد برایمان قرآنمیخواند و من تمام تنم مــیلــرزید. بــرای اولینبار بــود که در آنروز احســاس کــردم که مسلمانان صدراسلام چه احساسی در مقابل قرآنداشتند».</blockquote> | |||
== اعزام به فلسطین == | == اعزام به فلسطین == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۶: | ||
رضا در چند ماهی که در زندان اوین بود توانست با تمام اعضای سازمان تماس بگیرد و اخبار و اطلاعات مربوط به بازجوییها را تحت نظر بنیانگذار سعید محسن تدوین کند و از زندان خارج کند. او تجارب بازجوییها و درسهای شیوه درست برخورد با دشمن و تجارب سازماندهی و تاکتیکهای مبارزه با ساواک را که محصول کار سازمان مجاهدین و سایر گروههای مبارز در زندان بود، بهصورت یکی از ارزندهترین دستاوردهای جنبش مسلحانه تدوین کرد و به تمام نیروهای مبارز منتقل کرد.<ref name=":1" /> | رضا در چند ماهی که در زندان اوین بود توانست با تمام اعضای سازمان تماس بگیرد و اخبار و اطلاعات مربوط به بازجوییها را تحت نظر بنیانگذار سعید محسن تدوین کند و از زندان خارج کند. او تجارب بازجوییها و درسهای شیوه درست برخورد با دشمن و تجارب سازماندهی و تاکتیکهای مبارزه با ساواک را که محصول کار سازمان مجاهدین و سایر گروههای مبارز در زندان بود، بهصورت یکی از ارزندهترین دستاوردهای جنبش مسلحانه تدوین کرد و به تمام نیروهای مبارز منتقل کرد.<ref name=":1" /> | ||
=== رضا و ضربه شهریور ۵۱ === | |||
رضا رضایی در جمعبندی ضربه شهریور ۱۳۵۱ چنین تأکید میکرد: | |||
«... درست است که ما لطمه زیادی را متحمل شدیم، برادران ارزندهیی را از دست دادیم، امکانات فراوانی از دست رفت، ولی هیچگاه این فداکاریها هدر نرفت و خون همه برادران مجاهد، نهال انقلاب را بارور ساخت. امروز ما شاهد ورود رزمندگان استواری هستیم که فداکارانه دست از همه علایق خود کشیده و درراه پرافتخار مبارزه قدم گذاشتهاند. جنبش، امروز دیگر پا گرفته است و امید فراوان داریم که روزبهروز مصممتر و قویتر پیش برود». | |||
== طراحی آرم سازمان مجاهدین == | == طراحی آرم سازمان مجاهدین == | ||
خط ۸۴: | خط ۹۲: | ||
== نامههای رضا رضایی == | == نامههای رضا رضایی == | ||
رضا رضایی بعد از فرار از زندان در نامهای خطاب به افکار عمومی ایران و جهان، ضمن شرح چگونگی فرار خود نوشت:<blockquote>«... گوشهای خود را خوب بازکنید وفریادهای جانخراش پاکترین فرزندان این مرز وبوم را درزیرشکنجههای سبعانهٔ ساواک بشنوید فریاد اعتراض بلند کنید واین فریاد را به گوش جهانیان برسانید. چشمان خود را باز کنید و به زخمهای عمیق و بدنهای کبود شده از شلاق آنها نگاه کنید، برای آنکه معنای چهارساعت روی اجاق برقی شکنجه دیدن را درک کنید آتش سیگاری را بدستتان نزدیک کنید …»<ref name=":5">نشریه مجاهد شماره 88- 25 خرداد1359</ref></blockquote>در پایاننامه وضع مردم رنجدیدهٔ ایران را چنین توصیف میکند:<blockquote>«... شرایطی که گفتم وضع زندانها خیلی بهتر از وضعیت میلیونها هموطن غیر زندانی ماست هموطنانی که برای یک لقمه نان درمانده اند و میوهها را حتی به اسم نمیشناسند و دسته دسته از گرسنگی و فقر و مرض میمیرند، هموطنان قالیباف ما که رنگ آفتاب را نمیبینند و در زیرزمینهای نمناک و کمنور بادستمزد کم وخوراک ناچیز روزگار میگذرانند…»<ref name=":5" /></blockquote> | رضا رضایی بعد از فرار از زندان در نامهای خطاب به افکار عمومی ایران و جهان، ضمن شرح چگونگی فرار خود نوشت:<blockquote>«... گوشهای خود را خوب بازکنید وفریادهای جانخراش پاکترین فرزندان این مرز وبوم را درزیرشکنجههای سبعانهٔ ساواک بشنوید فریاد اعتراض بلند کنید واین فریاد را به گوش جهانیان برسانید. چشمان خود را باز کنید و به زخمهای عمیق و بدنهای کبود شده از شلاق آنها نگاه کنید، برای آنکه معنای چهارساعت روی اجاق برقی شکنجه دیدن را درک کنید آتش سیگاری را بدستتان نزدیک کنید …»<ref name=":5">نشریه مجاهد شماره 88- 25 خرداد1359</ref></blockquote>در پایاننامه وضع مردم رنجدیدهٔ ایران را چنین توصیف میکند:<blockquote>«... شرایطی که گفتم وضع زندانها خیلی بهتر از وضعیت میلیونها هموطن غیر زندانی ماست هموطنانی که برای یک لقمه نان درمانده اند و میوهها را حتی به اسم نمیشناسند و دسته دسته از گرسنگی و فقر و مرض میمیرند، هموطنان قالیباف ما که رنگ آفتاب را نمیبینند و در زیرزمینهای نمناک و کمنور بادستمزد کم وخوراک ناچیز روزگار میگذرانند…»<ref name=":5" /></blockquote>در نامهای دیگر مینویسد:<blockquote>«اگر بنا باشد که در جهان، ستم پیروز شود، اگر بنا باشد که در جهان، اینهمه شهامت و انسانیت پوچ باشد، پس باید فاتحه این جهان را خواند، ولی حرکت تاریخ درست عکس این مسأله را نشان میدهد. نشان میدهد که پیروزی در لفاف سختیها و رنجها و فداکاریها و شهادتها پیچیده شده است. ما هم از روز اول انتظار نداشتیم که دشمن در یک صبح روشن با دست خودش تسلیم شود و در مقابل اراده انقلابی خلق زانو بزند. ما زمانی انتظار پیروزی داریم و شاهد آنخواهیم بود که همه سرزمین ما از خون پاکترین و فداکارترین فرزندانش، سرخ و سیراب شود و البته تا آنروز راه زیادی داریم. فریاد رزمآوری انقلابیون، خروش مسلسلها و همچنین زوزه دردناک دشمن، همه نشانه این است که ”جنبش به جاده اصلی خودش افتاده است“ و سرانجام پیروزی حتمی از آنماست».</blockquote>و نامهای دیگر از رضا رضایی:<blockquote>اکنون که این نامه را برایتان مینویسم، از خداوند برای تحمل سختیهای راه کمک میطلبم. امروز دیگر امید ما به پیروزی، امیدی موهوم و دروغ نیست. درست خلاف آنچه که عافیتطلبان تصور میکنند، دشمن با تمام وحشیگریهایش و جنایتهایی که در این مدت مرتکب شده، نه قدرتش را بلکه ضعف و زبونیش را نشان داده است. رفقای مجاهد ما همچون شیر غران بر دشمن یورش میبرند و جسارت و شجاعتی بیمانند از خود نشان میدهند. امروز دیگر ما بازیچههای مسخره زندگی نیستیم، بلکه این زندگی است که بهصورت بیارزشترین بازیچه فریب انسان در نظر همه ما، خود را نشان داده است. اینکه انسان به چیزی جز پیکار، به چیزی جز فضیلتها و فداکاریها و خاطرههای سرشار از فداکاری و شجاعت رفقای شهید فکر نکند، توفیق کمی نیست و امروز احساس افتخار میکنیم از اینکه خود را پارهیی از پیکر پرفضیلت انقلاب عادلانه خود میدانیم. احساس افتخار میکنیم که هیچ مسأله دیگری جز نبرد مقدس و انقلابی، ذهن ما را مشغول نکرده است. اینکه انسان توفیق یابد که همه نیرو و انرژی خود را، همه لحظههای زندگیش را درراه خدا و خلق بهکار گیرد، واقعاًً افتخارآمیز است و اینکه دشمن پست و رذل ما، فریادهای دیوانهوار سر میدهد، اینکه همه نیرو و امکانات خود را برای نابودی و خاموشی شعلهیی جاویدان و برحق بسیج کرده است، دیدنی و درسآموز است. راستی چرا؟ مگر ما چه داریم که دشمن را به هراس افکنده است؟ مگر دشمن چه چیز از اسلحه و نفرات و حیله و نیرنگ کم دارد که قادر نیست این شعله سرکش و فروزنده را خاموش کند؟ اگر معادلهیی چنین در جهان برقرار نبود که بهرغم همه امکانات و نیرنگها و توپ و تانکها، دشمن ما محکوم به شکست باشد، واقعاًً آیا جهان میتوانست بر نظام هستیش باقی بماند؟</blockquote> | ||
=== نامه رضا پس از شهادت احمد رضایی === | |||
. بعداز شهادت مجاهد قهرمان احمد رضایی، رضا در یکی از نامههایش نوشت:<blockquote> «شهادت احمد برخلاف تصور احمقهایی که برای اثبات نظرات تسلیمطلبانهشان از هر شکست، ناامیدی و از هر سوزوسرما، زمستانی میسازند، نهتنها هیچ ناتوانی را اثبات نمیکند، بلکه درست نشاندهنده این است که ما تا آنحد از ظرفیت فداکاری و جانبازی برخورداریم که رنج نبردی سخت و طاقتفرسا را تا آنزمان که خلق را بهحرکت درآوریم، دلاورانه بر دوش کشیم... محال است خونهایی که ریخته شده است، هدربرود، این خونها بدون شک نهال انقلاب را بارور کرده است و دیگر این نهال نخواهد خشکید. بگذار سازشکاران، ترسوها و بزدلان از اینهمه شهادت هراسان شوند و بگویند نمیشود کار کرد. اما مفهوم شهید جز این نیست که همچون چراغی باشد فراراه دیگران. این جاپاهایی که امروز شهدا میسازند، فردا راه انقلاب را هموار خواهند ساخت».</blockquote> | |||
=== شعر مادر از رضا رضایی === | |||
به یاد برادر مجاهدم مهدی شهید | |||
مادر | |||
مادر، بدان امید که گردم دوباره باز بر راه کوچه، دیدهی گریان خود مدوز | |||
خورشید زندگانی پرالتهاب من خواهد کند غروب، بههنگام نیمروز | |||
ایام کودکی که به لبهای خرد من اول سخن ز آیه قرآنگذاشتی | |||
آنروز بذر مهر ضعیفان خلق را در جان من به مزرع اندیشه کاشتی | |||
گفتی به من که راه خدا راه مردم است درراه او به مایه جانت جهاد کن | |||
مردان حق، طلیعه آزادمردیاند خود را رها ز سلطه هر انقیاد کن | |||
زانپس به گرد خویش نگه کرده یافتم انبوه کودکان گرفتار درد را | |||
پوشانده با غبار قدمهای عابران از دیدگان رهگذران روی زرد را | |||
دیدم چگونه کودک بیمار یک فقیر بر روی دست مادر خود، جان سپرد و مرد | |||
غلتید اشک مادر و دندان خویش را از فرط اضطرار به لبهای خود فشرد | |||
دیدم که اهرمن، ز رهآورد مردمان پر میکند دهان به غارت گشوده را | |||
از خون روستایی صحرای دوردست لبریز میکند همه شب جام باده را | |||
دیدم چگونه مردم محروم و بیامید چشمان بیفروغ به آینده بستهاند | |||
دزد از میان خانه به تاراج میبرد یاران به گوشهیی به تماشا نشستهاند | |||
شب، سرد بود و تیره و صحرا، خموش و رام ابر سیه، گرفته فروغ ستاره را | |||
اندیشههای مردم آزاده وطن گم کرده در طریق هدف، راه چاره را | |||
آننغمههای پاک که خواندی هزار بار در گوش جان خستهام آغاز راز کرد | |||
با آیههای سوره فجر و حدید و صف بر روی من دریچه امید باز کرد | |||
ناگاه در سپیده صبحی ز هم گسست بانگ گلولههای مجاهد، سکوت را | |||
توفان یک اراده پرشور همرهان از هم درید لانه صد عنکبوت را | |||
مادر ببین که بذر نخستین که کاشتی در جان من شکفت و ز هر سو جوانه زد | |||
آنشعلهیی که در دل من برفروختی از لوله سلاح من اکنون زبانه زد | |||
مادر سپاس آخرم آخر قبول کن پاداش آنسرود نخستین که خواندهای | |||
آنآیههای پاک که با رازهای آن در جانم اشتیاق شهادت نشاندهای | |||
ای هموطن طریق تو تاریک بود و من با خون خود چراغ رهت برفروختم | |||
دیدی که راه و میروی اکنون و با شتاب من نیز مفتخر که در این راه سوختم | |||
== درگذشت رضا رضایی == | == درگذشت رضا رضایی == | ||
رضارضایی درجریان یک حادثه تصادفی، در محل استقرار خود در خانهای در خیابان غیاثی (جنوبشرقی تهران) توسط ساواک مورد حمله قرار گرفت، از طبقه دوم ساختمان به پایین پرید و با این که پایش شکسته بود، برای شکستن حلقه محاصره، با مأموران ساواک درگیر شد. ساواک تعداد زیادی از مأموران خود را برای دستگیری وی وارد صحنه کرد. سرانجام پس از جنگ و گریزی دو ساعته مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.<ref name=":0" /> | رضارضایی درجریان یک حادثه تصادفی، در محل استقرار خود در خانهای در خیابان غیاثی (جنوبشرقی تهران) توسط ساواک مورد حمله قرار گرفت، از طبقه دوم ساختمان به پایین پرید و با این که پایش شکسته بود، برای شکستن حلقه محاصره، با مأموران ساواک درگیر شد. ساواک تعداد زیادی از مأموران خود را برای دستگیری وی وارد صحنه کرد. سرانجام پس از جنگ و گریزی دو ساعته مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.<ref name=":0" /> | ||
== تأثیر شهادت رضا رضایی بر انقلابیون == | == تأثیر شهادت رضا رضایی بر انقلابیون == | ||
خبرگذاری فلسطینی «وفا» شرح حال و اقدامات انقلابی رضا رضایی و سازمان مجاهدین رانقل کرد و درپایان چنین نوشت: | خبرگذاری فلسطینی «وفا» شرح حال و اقدامات انقلابی رضا رضایی و سازمان مجاهدین رانقل کرد و درپایان چنین نوشت:<blockquote>«خبرگزاری فلسطین احساسات گرم وآتشین خلق فلسطین و مبارزین فلسطینی را نسبت به شهادت مجاهد ایرانی، رضا رضایی که درراه انقلاب مشترک خلقهای منطقه.<ref name=":4">هفتمین سالگرد شهادت رضا رضایی نشریه مجاهد شماره 88-25 خرداد 1359</ref>.. به شهادت رسید اعلام میدارد. انقلابیون فلسطین درحالی که برادر و همرزم خود را وداع میگویند با تأکید اعلام میدارند که مبارزهٔ خلق ایران و پیشگامان مسلح او روز به روز اوج بیشتری خواهد گرفت و به طور قطع مبارزة کلیهٔ خلقهای تحت ستم پیروزی حتمی ونهایی را به دنبال خواهد داشت»</blockquote>الثوره ارگان سازمان آزادی بخش فلسطین دوبار عکس رضا را چاپ کرد و مطالبی دربارهٔ جنبش مسلحانهٔ خلق ایران نوشت.<ref name=":4" /> | ||
«خبرگزاری فلسطین احساسات گرم وآتشین خلق فلسطین و مبارزین فلسطینی را نسبت به شهادت مجاهد ایرانی، رضا رضایی که درراه انقلاب مشترک خلقهای منطقه.<ref name=":4">هفتمین سالگرد شهادت رضا رضایی نشریه مجاهد شماره 88-25 خرداد 1359</ref>.. به شهادت رسید اعلام میدارد. انقلابیون فلسطین درحالی که برادر و همرزم خود را وداع میگویند با تأکید اعلام میدارند که مبارزهٔ خلق ایران و پیشگامان مسلح او روز به روز اوج بیشتری خواهد گرفت و به طور قطع مبارزة کلیهٔ خلقهای تحت ستم پیروزی حتمی ونهایی را به دنبال خواهد داشت» | |||
الثوره ارگان سازمان آزادی بخش فلسطین دوبار عکس رضا را چاپ کرد و مطالبی دربارهٔ جنبش مسلحانهٔ خلق ایران نوشت.<ref name=":4" /> | |||
الهدف ارگان جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین رضا را شهید انقلاب ایران و فلسطین خواند. | الهدف ارگان جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین رضا را شهید انقلاب ایران و فلسطین خواند. |
ویرایش