حافظ: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۴۵۱: | خط ۴۵۱: | ||
بعد از عمارتی که کریم خان زند بر مقبره حافظ ساخت در طول ۱۶۰ سال، تعمیرات متعددی به وسیله اشخاص خیرخواه انجام گرفت تا آنکه در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان علی اصغر حکمت، بنای کنونی با بهره گیری از عناصر معماری روزگار کریم خان زند و یادمان های حافظیه، توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و به اجرا در آمد.[[پرونده:حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران.jpg|جایگزین=حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران در شهر شیراز|بندانگشتی|حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران در شهر شیراز]] | بعد از عمارتی که کریم خان زند بر مقبره حافظ ساخت در طول ۱۶۰ سال، تعمیرات متعددی به وسیله اشخاص خیرخواه انجام گرفت تا آنکه در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان علی اصغر حکمت، بنای کنونی با بهره گیری از عناصر معماری روزگار کریم خان زند و یادمان های حافظیه، توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و به اجرا در آمد.[[پرونده:حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران.jpg|جایگزین=حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران در شهر شیراز|بندانگشتی|حافظیه مزار حافظ شیرازی غزلسرای نامی ایران در شهر شیراز]] | ||
== | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۸
حافظ شیرازی، با نام اصلی خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد، (متولد ۷۲۷ قمری – وفات۷۹۲ قمری) نام پدرش بهاءالدین محمد اهل اصفهان بود که برای گریز از حمله مغول به شیراز مهاجرت نمود.
حافظ در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شد. پدرش بازرگان بود که در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرد، و مادرش نیز اهل کازرون بود، مسکن حافظ، در محله «شیادان» شیراز بود که این محله با محلهی «مورستان» درزمان کریمخان زند، یکی شد و مجاور «درب شاهزاده» قراردارد.
حافظ پدرش را در کودکی از دست داد و زندگی سختی را با مادرش طی کرد. در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرد و ازهمین رو به حافظ ملقب گشت.
حافظ تا سن بیست سالگی به تحصیل علوم رایج پرداخت . او سرآمد سبک عراقی در شعر پارسی است. تخلص او حافظ و ملقب به لسانالغیب، شمسالدین، لسانالعرفا، ناظمالاولیا، خواجه عرفان، خواجه شیراز، و ... بود.
حافظ قریب چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان: «قوامالدین عبدالله» ، «مولانا بهاءالدین عبدالصمد بحرآبادی»، «میرسید شریف علامه گرگانی»، «مولانا شمسالدین عبدالله» و «قاضی عضدالدین عیجی»، حضور یافت و به همین سبب، دراغلب دانشهای زمان خود تسلط پیدا کرد.
گاهشمار زندگی حافظ
دوران جوانی حافظ مصادف با افول سلسله محلی اتابکان فارس بود و این ایالات مهم در تصرف خاندان اینجو بود.
حافظ که در همان دوره به شهرت دست یافته بود مورد توجه امیران اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی والا نزد شاه شیخ جمالالدین ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) حاکم فارس دست یافت. علاوه بر شاه ابواسحاق دردربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاهشجاع، شاهمنصور و شاهیحیی نیز راه داشت.
شاعری پیشه اصلی او نبود و امرار معاش او از طریق شغلی دیوانی (که احتمالا کار با اسناد بیوتات، فرمانها و مکاتبات دولتی دربار بود) تأمین می شد.
ازدواج
ازدواج حافظ می بایستی در سال های ۷۴۴ و ۷۴۵ ق در زمان پادشاهی شیخ ابواسحاق و وزارت حاجی قوام صورت گرفته باشد.
زیرا او در یکی از غزلیات خود صریحاً به حاجی قوام اشاره میکند. در اوایل سلطنت شاه شیخ هنگامی که حافظ ۲۷ یا ۲۸ ساله است با همسر ۱۴ سالهاش ازدواج میکند.
او فقط یک بار ازدواج کرد و پس از درگذشت همسرش دیگر ازدواج نکرد.
همسر حافظ می بایستی در همان سال های اول ازدواج پسری به دنیا آورده باشد که تنها فرزند حافظ است و او هم در عنفوان جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدر، وفات مییابد.
نقل شده است که وی مورد احترام فراوان سلاطین آل جلایر و پادشاهان بهمنی دکن هندوستان قرار داشت و پادشاهان زیادی او را به پایتختهای خود دعوت کردند حافظ تنها دعوت محمود شاه بهمنی را پذیرفت و عازم آن سرزمین شد ولی چون به بندر هرمز رسید و سوار کشتی شد طوفانی در گرفت و خواجه که در این سفر فرزند خود را ازدست داده وحوادث گوناگونی را دیده بود نخواست خود را گرفتار آشوب دریا نیز بسازد از این رو از مسافرت منصرف شد.
زبان شعر حافظ
ابیات غزلهای حافظ همواره بصورت جداگانه قابل درک هستند و ظاهراً به یکدیگر پیوستگی ندارند اما در حقیقت دارای یک ارتباط پنهانی زبانی یا معنایی هستند؛ به این ترتیب در شعر حافظ خیال محور افقی دارد اما محور عمودی آن در نگاه اول قابل درک نیست.
حافظ در عصری می زیست که زبان به وسیلهی سعدی به اوج رسیده بود. از سویی تصوف در تمام زوایای جامعه نفوذ کرده بود و کسانی چون مولانا باب تازه گویی معنایی را گشوده بودند. حافظ در این عصر توانست زبان شعر سعدی و مولانا را با یکدیگر تلفیق کند و در این میانه راه خود را برگزیند. ازدیگر مشخصههای مهم زبان شعر حافظ، ایهام است. ایهام یعنی به کار گرفتن واژه به نحوی که دارای چند معنی باشد.
برخی علت مبهم ماندن جزئیات زندگی مشهور ترین شاعر ایران را مخالفت حافظ با دین رایج آنزمان و تکفیر متقابل وی از سوی علما و فضلای همعصرش میدانند به نحوی که یافتن نسخههای اشعار حافظ نزد طلاب و هوادارانش جرم محسوب میشد و در خفا انجام می یافت. وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سراسر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز رسید. مریدان حافظ غزلیاتش را از بر میکردند و در فرصت مناسب و اَمن، مجدداً به رشته تحریر در میآوردند.
غزلیات حافظ آمیزه ای از غزل عارفانه مولانا و غزل عاشقانه سعدی است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از سورههای قرآن تأثیر گرفته است، که آن را انقلابی در اینگونه شعر دانستهاند [۱]یاد واره حافظ مطابق تقویم رسمی ایران ۲۰ مهرماه میباشد. ادبا و محققان و هنرمندان از کشورهای مختلف در چنین روزی آخرین دستاوردهایشان درباره دیوان حافظ را ارائه می دهند. در این روز در کشورهای دیگر مثل فرانسه روسیه آلمان و . . . نیز به بزرگداشت حافظ شیرازی میپردازند[۲].
تعداد غزلهای حافظ
حافظ در حدود ۶۰۰ غزل دارد. در دیوان چاپ قزوینی ۴۸۸ غزل آمده است و غزل های دیگر به حافظ منسوب است.
مبارزه حافظ
معارضه و مبارزهی حافظ منحصر به یک فرد معین یا دسته ای خاص نبود. حکام ظالم، واعظان فریبگر، زاهدان آزمند، و صوفیان نیرنگ ساز، همه نشانهی تیر طعنه و انتقاد او بودند. طبیعی است که حافظ در چنین شرایطِ محیط زمان خود مانند هر کسی که بخواهد بر خلاف حرکت آب شنا کند، با ناسازگاریها و دشواریهایی درگیر بوده است. غزلهای او به منزلهی مدارکی بود که می توانست ناگواریهایی برای او پیش بیاورد[۳].
اما حافظ یک تنه از مبارزه با ریا و محتسب و غم زمانه و حتی نرسیدن «وظیفه»، و در یک کلام از زندگی و همهی مظاهرش، اسطوره می سازد و ما از ورای منشور معجزه نمای شعر او زندگیمان را رنگینتر و زیستنیتر، شادیهامان را ماندگارتر، اندوهمان را سبکتر و آرزوهامان را برآمدنیتر می یابیم. دیوان حافظ یک مجموعهی ادبی صرف نیست، فراتر از ادبیات است، نامهی زندگی است، زندگی نامهی ماست[۴].
گوته ترجمهی دیوان حافظ را خوانده و به تقلید از آن دیوان شرقی – غربی را سروده است. گوته در یکی از بخشهای این کتاب که آن را حافظ نامه نامیده است، چنین می گوید:
این که تو نمی توانی پایانی داشته باشی، نشانهی بزرگی توست؛
و این که تو هیچگاه آغاز نمی کنی، تقدیر توست.
شعر تو همچون آسمان گردنده است.
آغاز و پایان تو همیشه یکی است؛
و آنچه واسطهی این دو است
همان است که از ازل بوده و تا ابد نیز خواهد بود.
تو چشمهی شادی و نشاطی...
اگر همهی جهان فرو برود و نیست شود، حافظ! با تو، تنها با تو، همچشمی خواهم کرد[۵].
مقام هنر حافظ
عظمت هنری حافظ این است که در عین سخنوری و سخت کوشی هنری و رعایت لفظ، جانب معنی را فرو نگذاشته، بلکه مقدم داشته است. همین است که از خلال شعر زلالش، فرزانگیهای او می درخشد، و به ما حکمت و عبرت می آموزد. ظرایف مضمون پردازانهٔ حافظ، ذوق زیباشناختی همه را ارضاء می کند؛ ولی این شیرینی زودگذر است. آنچه دیرپاست اندیشههای ظریف و جهان فکری اوست. به جرئت می توان گفت که جهانِ شعریِ هیچ شاعر ایرانی به اندازهی حافظ، زنده، مرتبط با واقعیات، آکنده از نازک اندیشیهای روانشناختی و تنوع تجربه نیست.
یکی دیگر از وجوه امتیاز و عظمت حافظ و اقبال عظیم فارسی زبانان به شعر او، روح امیدواری و عشق و آرزومندی است که در دیوان او موج می زند. وقتی ک می گوید: «مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید» یا «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور» یا «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد» یا «خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی» در دل خواننده روح امید و عشق و شور و شوق می دمد[۶].
می پنداریم که این شاعر، مانند دیگران، از مردم زمین نیست بلکه شاعری است آسمانی: هر شعرش هفتاد بطن دارد و هر بطن آن هفتاد معنی و هر معنی آن هفتاد تفسیر. به یکدیگر می گوییم: «واقعاً حافظ ترجمان الاسرار است، فلان کس در فلان موضوع از دیوان او فال گرفت و فلان بهره را برد. گویا این شاعر از غیب نیز خبر داشته و حقیقتاً سزاوار لقب (لسان الغیب) است». مرحوم حاج ملا هادی سبزواری نیز دربارهی او فرموده است:
پیمبر نیست، لیکن نسخ کرده، اساطیرِ همه دیوان حافظ؛ ز هفتم آسمان غیب آمد، لسان الغیب اندر شأن حافظ[۷].
رند آزادهای که از یک سو دنیا را دَنی میداند و از نیرنگ این پیرِ بی بنیادِ فرهاد کُش فریاد بر می دارد، و از سویی نسیمِ حیات از پیاله می جوید و چشم و دلش در پی مطرب و ساقی و گل است و نبید.
گویی در پشت گوش تو زمزمه می کند و تا برمی گردی آوازش از عرش می آید. زبانش آنچنان ساده و آشناست که انگار ترانهاش را از عهدِ گهواره شنیدهای و آنچنان با رمز و معما می گوید که پنداری پیامی است که از کهکشانهای دور می رسد.
این ماییم که می خواهیم او را زمینی یا آسمانی ببینیم. شعر او چون دور دست افق بوسه گاهِ آسمان و زمین است. آسمانیست، زیرا آنچه از خوبی و پاکی و عدل و امن می جوید، دراین تیره خاکدان نمی یابد. زمینیاست، زیرا آنچه از ناز و نوش و نوا می خواهد در همین سایهی بید و لبِ کشت فراهم است. پس، اشارهاش به دورگاه آسمان است و چشم و دلش در زمین می گردد[۸].
جادوی غزل حافظ
...غزل عارفانه و عاشقانه، در خاقانی تأیید و تثبیت شد و در حافظ به انتها رسید، یعنی او مطالب عارفانه و عاشقانه را به عالی ترین وجهی در هم آمیخت و در معنی و لفظ کرد. این امر در آثار خواجو و عماد کرمانی و سلمان نیز دیده می شود اما اوج آن در حافظ است. از این رو می توان گفت که حافظ دقیقاً وارث مولوی و سعدی، یعنی نمایندگان تمام عیار غزل عارفانه و عاشفانه است.
غزل او آشنا ترین غزل برای خواص و عوام است و این موقعیتی است خاص که برای کمتر شاعری حتی در یک معیار جهانی پیش آمده است. حافظ هم از نظر زبان و هم از نظر معنی به اوجی دست یافته بود که حتی نزدیک شدن بدان محال بود...از طرفی این شعر آن چنان بر ادبیات فارسی مسلط شده بود که کسی گمان نمی برد که جز به شیوهی حافظ نیز می توان غزل گفت. از این رو شعر فارسی بعد از حافظ محکوم به زوال و سقوط گردید، تا آن که برای نجات از این مهلکه، ادبیات مجبور به تغییر سبک گردید و سبک هندی (اصفهانی) به وجود آمد؛ زیرا چنان که گذشت محال بود که کسی در همان شیوهی عراقی بتواند شعری بگوید که نسبت به شعر حافظ جلوه یی داشته باشد.
حافظ از یک دیدگاه شاعری است اجتماعی و گاه دقیقاً حوادث پیرامون خود را به طرز بسیار هنرمندانهیی بیان می کند. با خرقه پوشان و زاهدان و صوفیان ریایی مبارزه دارد. از بستن در میخانه و گشودن در تزویر و ریا در رنج است، گاه با حکام وقت در می افتد و طعنه هایی به آنان دارد. در غزلیات حافظ، یأس و بدبینی و طنز خیام و شور و شوق و تصوف مولانا و عشق و صفا و لطافت و خوش آهنگی زبان سعدی در هم آمیخته است؛ از این رو مردم خلاصه و عصارهی ادبیات فارسی یعنی تجلیات آرزویی و فکری خود را در او یافته اند. از طرف دیگر مهم ترین عامل رواج او در بین مردم به نظر ما این است که «من» او «من» کلی و عمومی است نه خصوصی؛ و این امر در همهی احوال صادق است، خواه این «من» اجتماعی باشد، خواه عارفانه و خواه عاشقانه، وقتی می گوید:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم
از زبان همهی آدمیان می گوید، یا آن جا که می گوید:
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
کل آدمیان را در نظر می گیرد(با توجه به اسطورهی اسلامی که در سوره های پراکنده یی در قرآن مجید بیان شده است).
یا در این بیت:
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعهی فال به نام من دیوانه زدند
منظور حافظ از «من» بر طبق آیه یی از قرآن، کل انسان است. به همین دلیل است که اشعار او موضوع تفأل قرار می گیرد، زیرا هر کس به نحوی خود را در غزلیات حافظ مطرح می یابد[۹].
سبک شعر حافظ
غزلیات حافظ سرشار از زیبایی هایی است که از رمزها ، کنایه ها، ابهام ها و ایهام های مختلفی حاصل شده و به زبان امروزی سبک شعر حافظ عراقی است. و بهمین دلیل خواننده شعر حافظ با گستره وسیعی از معانی متنوع، متفاوت و حتی متصاد و متناقضی ار هر بیت شعر حافظ مواجه است و بنا به عقاید و سلیقه هرکس قابل تعبیر و تفسیر است و همه را جذب خودش میگرداند.[۱۰]
صبحدم از عرش می آمد خروشی، عشق گفت | قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند |
همین سیالیت و پویایی در گستردکیِ معانی غزلیات حافظ باعث تازگی و طراوت همیشگی و ماورای زمان آنها شده است.
از اشعار حافظ نمیتوان دریافت که ضمیر و شخصیت وی بطور قطع چه بوده است،بعضی حافظ را عارفی وارسته مینامد که تمامی اشاراتش تأویل عارفانه دارد و دیگری، او را انسانی میپندارد که هرلحظه در حال و هوایی متفاوت سیر میکند. برخی نیز او را شاعری هنرمند و زیرک دانستهاند که تنها به خلق اثری ادبی پرداخته است؛ بیآن که باورهای خود را در آن دخیل کرده باشد.تفسیر شراب و شاهد و ساقی در شعر حافظ در طیفی بسیار متفاوت در بین ادبا و محققین بیان شده برخی آنرا تماماً مجازی و استعاری دانسته[۱۱] و در سر دیگرطیف آنها را نه مجازی بلکه تماماً حقیقی گرفته اند و دراین میان ادیبانی شناخت و تفسیر اشعار حافظ را با چند بیت شعر امکان پذیر نمیدانستند.
از جمله احمد شاملو در کتابش در باره حافظ میگوید: «. . . یک یا دو بیت را نمی توان مقیاس گرفت برای تعیین حدود ذهنیت نابغهای چون حافظ که اینطور فکر می کرده یا چنین عقیدهای داشته است.[۱۲] او در مقدمه کتاب «حافظ شیراز»(به روایت شاملو) مینویسد: "به راستی کی است این قلندر یک لا قبای کفرگوی که در تاریک ترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش، در ناهاربازار زاهد نمایان و در عصری که حتا جلادان آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آن چنانی خود را بر حد زدن و خم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهادهاند، یک تنه وعدهی رستاخیز را انکار میکند، خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد:
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
این دفتر بی معنی غرق می ناب اولی.
به همین سبب، برای بیشتر ابیات دیوان حافظ، چندین تفسیر و تأویل متناقض و حتی مغایر با یکدیگر ارائه شده و هنوز راه برای تحلیل یا تأویلی دیگر بازمانده است. یکی از دلایل تأویل پذیری شعر حافظ، وجود شخصیتهای متعددی همچون رند، پیرمغان، ساقی، شیخ، صوفی، محتسب و... در دیوان اوست. . .[۱۳]
حافظ از دید شرق شناسان
حافظ توسط بسیاری از صاحب نظران از کشورهای مختلف به عنوان یکی از هفت اعجوبه ادبی جهان شناخته میشود. رالف والدو امرسون و جان ولفگانگ گوته از این زمره هستند. امرسون بود که در مدح حافظ گفت که «حافظ شاعریست برای شاعران». گوته و امرسون هردو اشعار حافظ را ترجمه کردند.
گوته پس از مطالعه عمیقی که درمورد حافظ داشت به سادگی و صراحت اقرار کرد که «حافظ بی همتاست و هیچیک از ترجمههای شعر حافظ نیاز مرا براورده نمیکرد» از کوته نقل شده که «انگیزه اصلی من برای یادگیری زبان فارسی آن بود که شعر حافظ را به زبان اصلیش بخوانم تا آنرا بطور عمیق درک کنم». حافظ در طول تاریخ مورد تمجید و تحسین انواع و اقسام افراد سرشناس قرار گرفته است. از جمله نیچه، آرتور کانن دویل و گارسیا لورکا. یوهانس برامس تا حدی تحت تأثیر اشعار حافظ قرار گرفته بود که از آنها در شماری از ترکیب بندی هایش استفاده کرد.[۱۴].
شاعران و نویسندگان بزرگ فرانسه، همچون ویکتور هوگو، ژان کازلی، تئوفیل گوتیه، آرمان رنو، تریستان کلینگسور، ماتیو دو نوآی، پرنس بی بسکو، و آندره ژید با الهام از اشعار و اندیشههای حافظ به خلق آثاری جاودانه در ادبیات فرانسه توفیق یافتند.فرانسویان نیز همچون مردم ایتالیا، اولین بار نام حافظ را از جهانگردان کشور خود شنیدند. در واقع اگر پیترو دلاواله (۱۶۵۲-۱۵۸۶م)، جهانگرد مشهور رمی، مردم ایتالیا، و حتی مردم اروپا را اولبار با نام حافظ آشنا کرد، جهانگردانی همچون تاورنیه (۱۶۰۶- ۱۶۸۹ م) و ژان شاردن (۱۶۴۳ – ۱۷۱۳ م) نیز آوازۀ حافظ را به فرانسه رساندند. تاورنیه در خلال سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ نُه بار از ایران دیدن کرد و در هر سفر مدتی در اصفهان اقامت گزید. او از شیراز نیز بازدید و در توصیف آن شهر از حافظ و آرامگاه او یاد میکند. بهگفتۀ تاورنیه حافظ محبوبترین شاعر ایران است و یک کتاب عرفانی به شعر دارد.یکی دیگر از بزرگان ادب فرانسه که از همان آغاز جوانی با شعر حافظ آشنا شده بود، ویکتور هوگو، رهبر رمانتیکهای فرانسه بود. هوگو در ۱۸۲۲م یکی از اشعار حافظ (حال دل با تو گفتنم هوس است / سخن دل شنفتنم هوس است) را در صدر قصائد و غزلیات (odes et ballades) خود درج کرد و در همان کتاب حافظ را «شاعر دلها» نامید. لازم به ذکر است که هوگو از طریق دیوان گوته به شعر حافظ راه برد و از آن متأثر شده بود، چه اینکه ده سال پس از انتشار دیوان گوته، هوگو نیز شرقیات (Les orientales) را بهچاپ رساند. هوگو که بهخاطر علاقۀ فراوان به حافظ آرزو میکرد در شیراز چشم به جهان میگشود، در سرایش داستانهای شرقیات از حافظ و دیوان او تأثیر بسیار زیادی گرفت. یکی از این نمونههای تأثیر، غزل معروف حافظ بود که در آن خواجۀ شیراز دو شهر سمرقند و بخارا را به « خال هندوی» یار میبخشد:[۱۵]
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
دیوان حافظ به زبانهای دیگر
در طول تاریخ دیوان حافظ به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده است و در مواردی ترجمه به صورت موزون(با وزن و قافیه) همراه بوده،
ترجمه حافظ به زبان انگلیسی:
دیک دیویس، شاعر و مترجم انگلیسی منطقالطیر و تعدادی از غزلیات حافظ، شاعرانی همچون پوشکین، گوته و حافظ را که چکیده و عصاره ملت خود هستند شاعرانی میداند که شعرشان در برابر ترجمه مقاومت میکند. اما به زعم او ترجمه آثار این بزرگان امر خطیری است که به زحمتش میارزد.جفری اسکوایرز، مترجم و شاعر ایرلندی، بازنشستۀ دانشگاه هال است که در حال حاضر در انگلستان زندگی میکند. به رغم قابلیتهای بسیار او در مقام مترجم شعر فارسی، تسلط بر زبان فارسی، داشتن تجربه زندگی سه ساله در ایران و هشت سال تحقیقات مستمر در زمینه غزلیات حافظ، ترجمۀ او از دیوان حافظ منحصر به فرد است، وی در مقام یک شاعر انگلیسی تلاش کرده است تا بتواند ریتم را در ترجمهاش ایجاد کند. به این دو بیت نظری بیندازید: we who are free and without pretence/ who are not concerned with trying to save face/ are better than these po-faced hypocrites/ as those in the know know
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه مردان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست[۱۶]
ترجمه حافظ به زبان آلمانی:
دیوان غربی-شرقی گوته، تنها یکی از آثار بزرگ گوته در آخرین سالهای عمر اوست، اما او در این اثر به ادراک تازهای از زیبایی دست مییابد و قالب غریب غزلیات حافظ را با عمیقترین مقاصد خود هماهنگ میکند و تلفیقی خلاقانه از هنر شرق و غرب به دست میدهد.اما اخیراً دیوان حافظ شیرازی با ترجمهی منظوم (با رعایت عروض و قافیه)وینسنتس ریترفون روزنتسوایگ و تصحیح علی عبداللهی منتشر شده [۱۷]
نسخههای خطی دیوان حافظ
نزدیک۱۰۰۰ نسخه خطی دیوان حافظ دز ۱۵۰ کشور جهان یافت میشود، تعداد اشعار و ابیات غزلیات در این نسخه ها با یکدیگر متفاوت اند، یکی از دلایل تفاوتها و اختلاف در متن غزلیات در نسخههای خطی قدیمی این میتواند باشد که مریدان حافظ غزلیاتش را از بر میکردند و در فرصت مناسب و اَمن مجدداً به رشته تحریر در میآوردند و در سراسر دنیا انتشار مییافت و شاید بدلیل فراموش کردن یک یا چند واژه و بیت مشابه آنرا نقل میکردند، علت دیگر تصحیحات غزلیات و اشعار توسط حود حافظ در سنوات بعدی بوده که روال همه شعراست،همچنین در اصیل بودن بعضی از غزلیات بین محققین اختلاف نظر وجود دارد و آن غزل ها را منتصب به حافظ میدانند، تحقیق و تدقیق بر سر کمیت و کیفیت غزلیات حافظ موضوع یکی از کار های آکادمیک در دانشگاه های ادبیات ایران و جهان می باشد.
لیست دستنوشته های دیوان حافظ به ترتیب:تاریخ کتابت، نام کتاب، محل نگهداری(تعلیق) و تعداد غزلها:
|
|
|
|
قدیمیترین نسخه های کهنه ای که شادروان پرویز ناتل خانلری در تصحیح دیوان حافظ ازآن بهره جسته مورخ ۸۱۱ هجری است. این نسخه ناقص است و تنها بخشی از اشعار حافظ بهره جسته و(۳۶ غزل) را شامل می شود.تمت الکتاب نسخه است. تاریخ کتابت (۸۰۳) و نام کاتب در پایان اشعار چنین آمده است:« بحمدال الملک الوهاب و خدم بامر المخدوم العظم الـکرم اعلی ال تعالی فی الخافقین شد ّ ه و مد ال ظلله مجدالدوله و الدین و العبد الضعیف برهان بن غیاث الکرمانی فی شهور سنه ثلث و ثمانمائه»[۱۸]
کهن ترین نسخه دستنویس شناخته شده و کامل از دیوان حافظ است و به شماره ۵۱۴۹ در کتابخانه نورعثمانیه (استانبول) نگهداری می شود.[۱۹]
نسخه ۷۰۰ ساله دیوان غزلیات حافظ، در کلکته هندوستان که توسط شاه جهان در انجمن آسیایی امضا شده است[۲۰]:
ایهام در شعر حافظ
تعریف ایهام(یا توریه و تخییل)[۲۱]
بیشتر ادیبان و نقادان ایهام را بدیع ترین و شیرین ترین شیوه شاعری دانسته اند ایهام(داشتن دو یا چند معنا برای یک لفظ)، در لغت به معنای «به وهم و گمان افکندن» است و توریه به معنای«پوشاندن»است،در کتب بلاغی از ایهام، به توجیه، تخیل، توهیم، تخییل و مغالطه نیز نام برده شده است[۲۲].رشیدالدین وطواط ایهام را چنین تعریف کرده است: «چنان بُوَد که دبیر یا شاعر در نثر یا نظم الفاظی به کار برد که آن لفظ را دو معنی باشد، یکی قریب و دیگر غریب و چون سامع آن الفاظ بشنود، حالی خاطرش به معنی قریب رود و مراد از آن لفظ، خود معنی غریب بُوَد» (وطواط، ۱۳۶۲: ۳۹)[۲۲]رشیدالدین وطواط ایهام را به گمان افکندن میخواند وآنرا به صنعت تخیل نیز توصیف میکند[۲۳].
اشعار دیوان خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی چنان سرشار از صنعت ایهام است که اغلب «ایهام در ادبیات فارسی» را با «ایهام در شعر حافظ» یکی میگیرند،
نمونه هایی از ایهام در شعر حافظ
ایهام تضاد
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
واژه پیمانه هم به معنای پیاله می قابل تفسیر است یعنی از روز ازل و آفرینش آدم، سرشت او را از می و مستی زده بودند و هم به معنای قالب زدن گِل آدم با زهد وتقوا توسط ملایکه که دو طرز تفکر متضاد را راضی میکند![۲۱]
......................
ایهام تناسب: . . .
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه
که زیر تیغ تو هر دم سر دگــــــــــــــر دارد
«پروانه» به معنای اجازه است اما با شمع تناسب دارد.
......................
ایهام مرشحه(پرورش دهنده معنی دورِ غیر مورد نظر از معنی نزدیک)
کمند ِ صید ِ بهرامی بیفکن، جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا ، نه بهرام است و نه گورش
ایهام با کلمه «گور»که هم معنای دور قبر و هم به معنای نزدیک «گورخر» دارد.
ایهام کنایی
چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
مصرع دوم خودش یک ضربالمثل مشهور است اما در این مصرع واژه پیران به استعارهی خمیده بودن چنگ بهسان افراد پیر هم اشاره (کنایه)دارد[۲۴]
حافظ و باور مردم
مشهور است که امروز در خانه هر ایرانی یک دیوان حافظ یافت می شود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، شب یلدا و… با کتاب حافظ فال می گیرند. برای این کار یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال می گیرد ابتدا نیت می کند، یعنی در دل آرزویی می کند. سپس به طور تصادفی صفحه ای را از کتاب حافظ می گشاید و با صدای بلند شروع به خواندن می کند. سپس می کوشد بنا به آرزوی خود بیتی را در شعر بیابد که مناسب باشد. اصطلاح خوب فال گرفتن در حالتی گفته می شود که شخصی چندین بار برای افراد مختلف فال بگیرد و هر بار برای نیت ها و آرزوهای متفاوت پاسخی داشته باشد. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحه ای می خوانند و سپس کتاب حافظ را می بوسند، آنگاه با ذکر اورادی آن را می گشایند و فال خود را می خوانند. به دلیل ابهام و چند معنایی بودن غزلیات حافظ، شعر او خصلتی رمزگونه دارد. به همین دلیل در هنگام فال گرفتن پاسخگوی نیت های متفاوت است.[۱]
آداب ورسوم در هنگام گرفتن فال حافظ:
داشتن طهارت و تمرکز و جدیت روی نیت و سوال مشخص از حضرت حافظ شرط اولیه قبل از تفأل است.بعضی حافظ را برای این فال به شاخ نباتش سوگند میدهند، دراین میان مسلمانها ابتدا صلوات میفرستند و سپس حمد و سوره ای را میخوانند و چشمها را بسته و نیتشان را در دل طرح میکنند دراین نقطه دیوان حافظ را می گشایند(یا خودشان و یا فرد مورداعتماد و مسلط به خواندن و تفسیر شعر حافظ)در پایان غزل بدست آمده را بلند خوانده و به تفسیر فال دل می سپارند.بعضاً در صورت اجابت درخواست، اگر نذری کرده بودند را ادا میکردند.
تفأل به دیوان حافظ در طول تاریخ از مرزهای ایران هم گذشته و گویا ملکه ویکتوریا هم در مواقع احتیاج فال حافظ می گرفته است[۱۴]
امروزه تفأل به دیوان حافظ به صورت آنلاین هم بوجود آمده و با اداب مشابه گذشته انجام می شود[۲۵]
- در گردشگاه ها نیز تفأل به حافظ بدین شکل رسم بود که یک قفس که در آن قناری یا قناری هایی قرار داشت و در کنار قفس تعدادی از غزلیات حافظ همراه با تعبیر و تفسیر آن تعبیه شده بود، فال گیر برای درخواست کننده در مقابل اجرتش به قناری اشاره میکرد و قناری از سبد فال ها ویا از فال های در دست فالگیر یکی را بر میداشت و تحویل خریدار میداد . . .
فهرست غزلیات حافظ
کُهن ترین نسخه یی که تاکنون از دیوانِ حافظ به دست آمده است، متعلق به ۸۰۳ قمری است پس ازآن صدها نسخه خطی دیگر در موزه ها و کتابخانه های معتبر دنیا یافت میشود،فهرست غزلیات دیوان حافظ بر اساس تحقیقات و مداقه اساتید ادبیات فارسی در ایران و جهان شامل یک حد اقل و یک حد اکثر میشود در اینجا به ترتیب ردیف و قافیه (کلمه یا کلمات آخر مطلع غزل)میباشد برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیهٔ آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید[۲۶]:
غزل شماره ۱: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
غزل شماره ۲: صلاح کار کجا و من خراب کجا
غزل شماره ۳: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
غزل شماره ۴: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
غزل شماره ۵: دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
غزل شماره ۶: به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
و...
غزلیات حافظ در آواز و موسیقی اصیل ایرانی
در ایران کمتر خواننده ، نوازنده و موسیقی دانی یافت می شود که از شعر حافظ بهره نجسته و الهامبخشش نبوده باشد، در موسیقی اصیل ایرانی استاد بنان و محمد رضا شجریان غزلیات متعددی از حافظ را در دستگاه موسیقی اصیل ایرانی اجرا کرده اند:
خانم مرضیه،موسیقی و پیانو: استاد شمس، شعر غزل حافظ[۲۷]
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه | که من در ترک پیمانه دلی پیمانشکن دارم | |
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم | هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم |
استادان بنان، محجوبی تجویدی، چهارگاه،شعر غزل حافظ [۲۸]
حسبِحالی ننوشتی و شد ایامی چند | محرمی کو؟ ــ که فرستم به تو پیغامی چند | |
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید | هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند |
خواننده: خانم ملوک ضرابی، سازنده: استاد مهرتاش در دستگاه چهارگاه، شعر: غزل حافظ[۲۹]
چه خوش صید دلم کردی | بنازم چشم مستت را | |
که کس مرغان وحشی را | از این خوش تر نمی گیرد |
آواز: محمدرضا شجریان، گلهای تازه شماره ۱۵۸، سنتور: فرامرز پایور، کمانچه: رحمتا... بدیعی؛ شعر: حافظ [۳۰]
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود | رَقَم مِهر تو بر چهره ما پیدا بود | |
یاد باد آنکه چو چَشمت به عِتابم میکُشت | مُعجِزِ عیسویت در لب شکّرخا بود |
درگذشت حافظ
مرگ حافظ در سال ۹۷۲ ه. ق (۱۳۹۱ میلادی) در سن ۷۶ سالگی روی داد، وی در گلگشت مصلی که منطقهای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه مشهور گشت.
نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفر وی میدانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند. اما تا ۶۵ سال مقبرهای بر مزارش ساخته نشد. سرانجام شمسالدین محمد یغمایی، وزیر میرزا ابوالقاسم گورکانی؛ حاکم فارس، برای اولینبار عمارتی گنبدی شکل بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در سالیان بعد به شکل کنونی (حافظیه) درآمد.
در مشاجرهای که بین دوستداران شاعر و مخالفان او درگرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان خواجه زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این شعر شاهد آمد:
کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت
من و شراب فرحبخش و یار حورسرشت
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
چمن حکایت اردیبهشت میگوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت
مکن به نامه سیاهی ملامت من مست
که آگه است که تقدیر بر سرش چه نوشت
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است میرود به بهشت
روز حافظ
بیستم مهرماه برابر با یازدهم اکتبر هر سال روز بزرگداشت حافظ میباشد.
حافظیه مزار حافظ شیرازی
بر سر تربت ما چون گذری، همّّّت خواه . . . که زیارت گه رندان جهان خواهد بود (حافظ)
حدود ۶۵ سال پس از وفات حافظ، یعنی در سال ۸۵۶ ه. ق. مصادف با ۱۴۵۲ م. شمسالدین محمد یغمایی، وزیر میرزا ابوالقاسم گورکانی؛ حاکم فارس، برای اولین بار عمارتی گنبدی شکل بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در جلو این عمارت، حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می شد.
این بنا یک بار در اوایل قرن یازدهم هجری، در زمان حکومت شاه عباس کبیر و دیگر بار، ۳۵۰ سال پس از وفات حافظ، به دستور نادرشاه افشار مرمت شد. در سال ۱۱۸۷ ه. ق. کریم خان زند بر مقبره حافظ، بارگاهی به سبک بناهای خود ساخت و بر تربتش سنگی مرمرین نهاد که امروز نیز باقی است. دو غزل از حافظ به خط حاج آقاسی بیگ افشار بر آن نوشته شده که مطلع آن دو غزل چنین است: [۳۱]
مژده ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
ایدل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف الله باش
بعد از عمارتی که کریم خان زند بر مقبره حافظ ساخت در طول ۱۶۰ سال، تعمیرات متعددی به وسیله اشخاص خیرخواه انجام گرفت تا آنکه در سال ۱۳۱۵ به کوشش شادروان علی اصغر حکمت، بنای کنونی با بهره گیری از عناصر معماری روزگار کریم خان زند و یادمان های حافظیه، توسط آندره گدار فرانسوی طراحی و به اجرا در آمد.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ حافظ نامه - صفحه ۳۴
- ↑ دفتر دیگر سانیها در غزل حافظ، دکتر سلیم نیساری، ص۹
- ↑ مقدمه ای بر غزل های حافظ، دکتر سلیم نیساری، ص۴ و ۵
- ↑ حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۶
- ↑ حافظ چه می گوید، محمود هومن، ص۴ و ۵
- ↑ حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، ص۳۷
- ↑ حافظ چه می گوید، محمود هومن، ص۱ و ۲
- ↑ حافظ، به سعی سایه، ص۱۹ و ۲۰
- ↑ سیر غزل در شعر فارسی، دکتر سیروس شمیسا
- ↑ سمد PDF - نامه های تاریخی در غزلیات حافظ
- ↑ پترس ویکی - حافظ شیرازی
- ↑ .comiKetab - حافظ شیراز ؛ به روایت احمد شاملو
- ↑ پژوهش های ادبی عرفان(دانشگاه اصفهان) - لایههای پنهان ضمیر حافظ
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ راز حافظ - راز حافظ، فال حافظ برای زندگی بهتر
- ↑ اطلاعات-حکمت و معرفت- تأثیر حافظ بر شاعران فرانسه(نوشته سمیرا امینیفر)
- ↑ pdf نقشی دیگر از حافظ - معرفی ترجمه ای جدید از غزلیات به انگلیسی: سمانه فرهادی
- ↑ پایگاه خبری گلووَنی - دیوان حافظ به صورت نظم و به زبان آلمانی منتشر شد
- ↑ سند PDF - کهن ترین نسخه دیوان حافظ مورخ۸۰۳هجری سید علی آل داود
- ↑ مرکزپژوهشی میراث مکتوب - نگاهی به دیوان حافظ (کهن ترین نسخه کامل شناخته شده) کتابت 801 ق
- ↑ Persian poet's 700-year-old manuscript, signed by Shah Jahan, at The Tims of India -
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ سند pdf - بررسی و مقایسه ایهام و گونه های آن در اشعار خاقانی و حافظ
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ نشریه زیبایی شناسی ادبی - سیر تحول«ایهام» در کتابهای بلاغت فارسی . . .احمدی بیدگلی؛ محمدرضا قاری
- ↑ سند Pdf - ایهام ترادف ویژگی سبکی منحصر به فرد حافظ
- ↑ کیهان فرهنگی ۱۳۸۵ - ایهام در شعر حافظ
- ↑ مشاوره فال آنلاین- فال حافظ صوتی با تفسیر
- ↑ pdf فهرست غزلیات حافظ گنجور
- ↑ YouTube - خانم مرضیه - مرا عهدیست باجانان - آلبرتهالِ لندن
- ↑ YouTube - استادان بنان، محجوبی تجویدی، چهارگاه، حسب حالی ننوشتیم
- ↑ YouTube - خواننده: ملوک ضرابی سازنده: استاد مهرتاش در دستگاه چهارگاه شعر: غزل حافظ
- ↑ YouTube - از زیباترین آوازهای شور شجریان: گلهای تازهٔ۱۵۸
- ↑ سایت چیدانه - مقبره حافظ، اثری ماندگار از آندره گدار