|
|
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| نوروز
| | = شوراهای مردمی = |
| | شوراهای مردمی، شوراهایی هستند که توسط مردم و بدون وابستگی به حکومتها تشکیل میشوند و هدف آنها کمکرسانی به مردم، بهویژه پس از فجایع طبیعی مانند سیل، زلزله، آتشسوزی و.. میباشد. اما به گواهی تاریخ در تحولات سیاسی- اجتماعی قرون گذشته نیز انجمنها و شوراهای مردمی نقش بسزایی در پیشبرد مبارزات سیاسی و ایجاد حکومتهای مردمی داشتهاند. |
|
| |
|
| نوروز چیست؟
| | == تاریخچه شوراهای مردمی در ایران == |
| | شورا نهادی مردمی در جامعهی مدنی مرادف با واژه انگلیسی (Council) ارگانی انتخابی جهت مشورت، قانونگذاری اداری و رکنی از ارکان اداره شهر یا جمعی همکنش در چارچوبی مشخص، است. در فرهنگ عمید آن را اینگونه تعریف میکند: هیئتی که برای مشورت کردن جمع میشوند. <ref>[https://abadis.ir/fatofa/%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/ سایت دیکشنری آبادیس]</ref>[[پرونده:شوراهای مردمی -مشروطه.png|جایگزین=شوراهای مردمی -مشروطه|بندانگشتی|'''شوراهای مردمی در انقلاب مشروطه''']] |
| | تاریخچه ایجاد شوراها و تشکلهای مردمی به انقلابهای گذشته برمیگردد و در تاریخ ایران نیز میتوانیم در «انقلاب مشروطه» شاهد آن باشیم که با نام «مراکز غیبی» و یا «انجمنهای ایالتی ولایتی» فعالیت میکردند. در اواخر دوره ناصرالدینشاه و اوایل حکومت مظفرالدینشاه عدهای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادیهای فردی میدانستند، بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه پایه اصلاح قانون مدنی، اصلاح ساختار حکومت دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان بنا شده بود. |
|
| |
|
| در طول تاریخ ، نوروز پدید آورنده معانی مختلف و متعددی بوده است. معانییی که از سطح کلام و اولین روز بهار شروع میشوند و به عمق افکار و تاریخ ما رسوخ میکنند. ما با قدوم بهار به استقبال نوروز میرویم و همچون طبیعت نو میشویم. در اذهان عموم ما معنی نوروز متداول است با: تحویل سال نو یا همان لحظه برابری با بهار. لحظه اعتدال هوا و طبیعت که با آن ما نیز پس از گذار از زمستانی سرد به سوی اعتدالی در خود و پیرامونمان پیش میرویم.
| | میرزاملکم ناظمالدوله که موسس فراموشخانه و سپس تشکیل «مجمعآدمیت»، از بنیانگذاران هستههای اولیه انجمنها در ایران محسوب میشود. |
|
| |
|
| ایرانیان باستان اولین روز فروردین را (هرمز روز یا اورمزد روز) نیز نامیدهاند كه نام روز اول است از هر ماه شمسی. تاريخ نوروز همچنين سرشار است از معانی ژرف. اول اینکه نوروز جشن است. (جشن) یا (یسین) در زبان ایرانیان کهن به معنای ستایش و نیایش ایزد است و (ایزد) به معنای ستایش شده. واژه جشن واژهای ایرانی و مذهبی بسیار کهن است.
| | در واقعه قرارداد رژی و تحریم تنباکو نیز شاهد خیزشهای مردمی و تشکیل هستههای اولیه انجمنها (شوراهای مردمی) هستیم. قرارداد انحصار تنباکو یکی از موارد بمیان کشیدن مردم و کمک به ایجاد تشکّلهای مردمی بود. |
|
| |
|
| پس نوروز روزی است نو برای جشن که نیایش آفریدگار و یا عبارت است از برپایی مراسم سپاس به مناسبت یک پیروزی یا یک واقعه مهم و تاثیر گذار اجتماعی و قدر شناسی آنچه از موهبت که پروردگار هستی به ما عطا کرده است.
| | === همبستگی اجتماعی === |
| | در جامعههای مدرن یا سنتی، همبستگی اجتماعی از الزامات یک جامعه بهحساب میآید و بهواسطه آن در ابعاد و جنبههای مختلف، میتوان یک جامعه را در کنار جوامع دیگر هویت داد و آنرا خودبسنده کرد. جمهوریهای دموکراتیک که محصول اراده اکثریت مردم هستند عموماً هم محصول همبستگی اجتماعیاند و هم از ظرفیتهای این خصلت جامعه در زمینههای مختلف بهرهمند میشوند. اما حاکمان مستبد که در ایران نمونهی آن حکومت «مطلقه و دیکتاتوری» در پوش «جمهوری اسلامی» است، نهتنها برآمده از اراده مردم نیستند، بلکه نظامی تحمیلی بر مردماند که بقایشان نه تنها بر پایه حمایتهای اجتماعی نیست، بلکه با سرکوب نهادهای مردمی و اجتماعی، همبستگی اجتماعی را تهدیدی برای بقای خود دانند و از شکلگیری و گسترش آن حمایت نمیکنند. علت این رویکرد آن است که، برخلاف حکومتهای دموکراتیک که شوراهای مردمی را نهادهایی برای تقویت پیوندهای اجتماعی |
|
| |
|
| ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل میکند که:
| | بین گروههای اجتماعی تعریف میکنند، در نظامهای خودکامه و دیکتاتوری، از آنجا که ساختار قدرت برپایه معیارهای شناخته شده دموکراتیک شکل نگرفته است، این حکومتها، پیوسته جامعه و شکلگیری تجمعهای مردمی را تهدیدی برای خود بهحساب میآورند و تلاش میکنند به روشهای مختلف پیوندهای میان مردم و گروههای اجتماعی را که مبنای اتحاد گروههای مختلف اجتماعی است را از هم بگسلند و آنها را بصورت ذرات پراکنده به حکومت مرتبط کند. برای اینکار نیز پیوسته با برجسته کردن انواع تنوع قومی، زبانی، مذهبی، جنسی و طبقاتی و تبدیل آنها به تضادهای عمده، فاصله میان گروههای اجتماعی را هرچه عمیقتر میکنند تا شکافهای میان خود با جامعه را بپوشانند و به آنها رنگ قومی و... بدهند و در نهایت در این نزاع شکل گرفته میان گروههای مختلف جامعه، بهعنوان میانجی عمل کنند و یا با سرکوب یکی به نفع دیگری، منافع مقطعی خود را پیش ببرند. بطور معمول، هدف چنین سیاستهایی، سرکوب بخشی از جامعه توسط بخش دیگر است؛ همانطور که در تاریخ دیکتاتوری فرانکو <ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/features/108262-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85-%DB%8C%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/ حکومت فاشیستی، ذشنام یا واقعیت جمهوری اسلامی؟ سایت ایران وایر]</ref>میخوانیم که با نزدیک کردن بخشی از جامعه زیر پرچم فالانژیسم <ref name=":0" />(حكومت ديكتاتوری توام با سركوب مخالفان و ملتگرایی پرخاشگرانه و نژادپرستی و نظامیگری) و با بنیانگذاری حزب فالانژ<ref name=":0" /> (حزب فاشيستی ژنرال فرانكو) ماشین کشتار و سرکوبی که هدفش حفظ بقای دیکتاتور است ایجاد میشود. |
| | === شکلگیری شوراهای مردمی === |
| | [[پرونده:شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی.jpg|جایگزین=شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی|بندانگشتی|[[شوراهای مردمی-همبستگی اجتماعی]]]] |
| | پس از فاجعه سیل سال ۱۳۹۸ در ایران، مردم به طور خودجوش اقدام به برپایی شوراهای مردمی کردند و کمکهای خود را بدون کمک دولت، خودشان به دست مردم سیلزده رساندند. |
|
| |
|
| سبب اینکه این روز را نوروز مینامند این است که چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و چون این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز ، روز تازهای بود جمشید عید گرفت و..
| | بطور معمول جبران خسارتهای مادی ناشی از فجایع طبیعی در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک نیز زمانبر است. این جدای از خسارتهای جانی است که آسیبهای اجتماعی آن غیر قابل جبران است. به همین دلیل نقش شوراهای مردمی در کمکرسانی بسیار مهم است و در اغلب کشورهای دموکراتیک این شوراها نقش قابل توجهای ایفا میکنند و دولتها نیز از این نهادها استقبال کرده و آنها را ارج مینهند. |
|
| |
|
| تبریک نوروز:
| | در فجایع چند دهه گذشته در ایران، از زلزله رودبار تا زلزله بم وکرمانشاه و سرپل ذهاب، شاهد کمکهای گسترده مردمی از سوی شوراهای مردمی که بطور خودجوش شکل گرفتند بودهایم. بطوری که بسیاری از شاهدین در شبکههای اجتماعی اذعان میکردند که اگر کمکهای مردمی نبود سرنوشت آنها نیز مشخص نبود، چون تا ماهها از طرف حکومت هیچگونه کمکی دریافت نکردند. ویرانی خانههای «مسکن مهر» در زلزله کرمانشاه و انبوهی خانههای مردم در مناطق مختلف استان و زندگی آنها در زیر چادر و بدون داشتن امکانات اولیه زندگی، آنهم پس از گذشت نزدیک به ۲سال از حادثه، بر ضرورت شکلگیری و نقش شوراهای مردمی میافزود. |
| | [[پرونده:همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی.png|جایگزین=همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی|بندانگشتی|[[همبستگی اجتماعی-شوراهای مردمی]]]] |
|
| |
|
| برای ایرانیان تبریک نوروز امری است بدیهی. حقیقتی بزرگ که برای بیان آن فکر نمیکنیم. حال باید دید آیا گذر زمان و رفتن روزها از پی یکدیگر سخنی با ما دارند؟
| | عدم واکنش سریع حکومت در مقابل شرایط اسفناک آسیبدیدگان در فجایع طبیعی ۲سال گذشته در ایران (از زلزله سرپل ذهاب تا سیلهای گسترده در سراسر کشور) بطور خاص بیانگر این است که شکلگیری شوراهای مردمی، ناشی از گسست پیوندهای حاکمیت و مردم است، مردمی که با استفاده از شبکههای اجتماعی و فراخوانهای گسترده در این شبکهها اقدام به کمک رسانی به مناطق آسیب دیده کردند و از طرفی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد شدید قرار دادند. |
|
| |
|
| زمان را چگونه مییابیم؟
| | در همین رابطه خانم [[مریم رجوی]] رئیسجمهور منتخب آلترناتیو [[شورای ملی مقاومت]] ایران به جوانان برای تشکیل شوراهای مردمی و کمک رسانی مستقل به سیلزدگان فراخوان دادند. |
|
| |
|
| ما از گذر زمان چه احساسی داریم؟ آیا زمان یک پدیده مستقل است که در دینای واقعی خارج از ذهن و ادراک ما موجود است؟ آری ، زمان عبارت است از احساس و ادراک ما از تداوم و استمرار خلقت و شدنی بی سکون در جهان عینی. ما زمان را در طول به راحتی حس میکنیم. مانند به اتمام رسیدن زمان کار یا گذر یک سال از عمر. اما آیا زمان عرضی و عمقی هم دارد؟ باید گفت آری. برای زمان عرض و عمقی هم میتوان قائل شد. در حقیقت زمان یک پدیده ۳ بعدی است.
| | === سازماندهی در شوراهای مردمی === |
| | از ویژگیهای برجسته و مهم شوراهای مردمی، سازماندهی نیروهای مؤثر اجتماعی و افزودن نرخ اعتماد اجتماعی است. دراینجا، این توضیح ضروری است که تمامی شاخصهای اجتماعی اعم از مشارکت، همبستگی و اعتماد اجتماعی، شاخصهایی عینی هستند که در یک واقعیت عینی تحقق پیدا میکنند. در غیراین صورت مفاهیمی ذهنی هستند که بهمعنای واقعی موجودیت نخواهند یافت. در حقیقت سخن گفتن از شوراهای مردمی، یعنی تحقق عینی همین شاخصهای اجتماعی از طریق سازمان دهی آنها. به این معنی که اگر در یک فاجعه طبیعی مردم بخواهند به هموطنان خود کمک کنند ناگزیر از شکل دادن ساختاری هستند که تقسیم کارها، استفاده از شبکههای اجتماعی برای بسیج افکار عمومی حول فاجعه پیش آمده، جمعآوری کمکها و رساندن آنها بدست نیازمندان در آن شکل بگیرد. این ساختار همان شورای مردمی است که در صورت عدم وجود آن، مردم یا باید کمکها را به نهادهای دولتی واگذار کنند که در حکومتهای غیرمردمی درصد رسیدن آن بدست نیازمندان بسیار پایین است و یا اینکه باید بصورت فردی اقدام کنند که امکان مشارکت و کانالیزه کردن کمکها را بسیار کاهش میدهد. |
|
| |
|
| بعد اول همان طول زمان است. بعد دوم عرض آن است که یک مفهوم کمی است. به میزان و حجم کارهای ما در یک محدوده زمانی ، عرض زمان میگویند. یعنی آنچه ما در یک ساعت انجام میدهیم ارزش آن یک ساعت را نیز مشخص میکند. اینجا میتوانیم برای زمانمان ارزش قائل شویم و قیمت آنرا حساب کنیم.
| | اما اگر این احساس همبستگی مردمی در یک شورای مردمی که قابلیت همافزایی توانها را نیز دارد ضرب بشود، آنگاه خصلت سازماندهی کننده پیدا میکند و این شوراهای مردمی، ضمن ایجاد راههای نو و جدید، ابتکارعمل را نیز برای خدمات رسانی هرچه بهتر در دست میگیرد. |
|
| |
|
| بعد سوم اما عمق زمان است. عمق زمان یک پدیده کیفی است. تا کنون تلاش کردهاید به عمق آب نگاه کنید؟ نگاه به عمق یک حوض کوچک راحت است اما نگاه به عمق یک استخر مشکلتر و نگاه به عمق دریا با چشم معمول غیر ممکن. در عمق زمان است که مفاهیم تغییر میکنند. عمق زمان یک نگاه هدایتگر است. در عمق فقط تعداد کارهایی که انجام میدهیم مهم نیست ، بلکه معنای کارها و آنچه از آنها حاصل میشود نیز مهم است. در عمق زمان است که منافع شخصی که مثلا در طول و عرض زمان ملموس است کنار رفته و منافع شخصی جای خود را به منافع جمعی میدهند و یا خواست انجام کارها توسط دیگران به تمایل برای کار با دیگران مبدل میشود. در واقع هرچه عمق زمان را درک کنیم ، به عمق رسالت انسانی خود نیز بیشتر پیبردهایم.
| | === نقش شوراهای مردمی در انقلابها === |
| | [[پرونده:گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی.jpg|جایگزین=گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی|بندانگشتی|گارگران اعتصابی کارخانه پوتیلوف در اولین روز انقلاب فوریه ۱۹۱۷-شوراهای مردمی]] |
| | در تاریخ انقلابهای مردمی که برای ایجاد تغییرات بنیادین در جامعههای دیکتاتوری شکل گرفتند، شوراهای مردمی توانایی سازمان دهی مقاومتهای مردمی را نیز به عهده گرفتند. |
|
| |
|
| تاریخچه زمان:
| | میتوان گفت که درحقیقت شوراهای مردمی دارای همان ساختار شوراهای مقاومت در ابعاد اجتماعیتر هستند. ساختاری که توان بالایی در سازماندهی مقاومت در مقابل نهادهای سرکوب وابسته به حکومتها را دارا هستند. |
|
| |
|
| از طول زمان یعنی تاریخچه آن که از شروع بیگبنگ محاسبه میشود ، تقریبا ۱۵ میلیارد سال میگذرد. در این طول آنچه به عمر زمین مربوط میشود حدودا ۵ میلیارد سال است. میگوید عمر تاریخ انسان به اندازه یک چشم بر هم زدن از این تاریخ است. آیا عمق و ارزش این زمان که گذشت ، با آنچه که پیش رو است قابل درک است؟ چگونه باید آنرا قدر بشناسیم؟ | | یکی از مثالهای برجسته در این خصوص، دستاوردهای شوراهای مردمی در انقلاب فوریه برعلیه روسیه تزاری بود. به تجاربی در این خصوص توجه کنید: |
|
| |
|
| رسالت نوروز:
| | «طی چند ماه بلشویکها توانستند رهبری را در دو شورای بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرند. اقدامات دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی<ref>[https://history-maps.com/fa/story/Russian-Revolution مقاله انقلاب روسیه سایت history map]</ref> برای رویارویی با اقدامات لنین و بلشویکها ناکام ماند. کمونیستها (حزب بلشویک) پرشمار نبودند، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای با ایمان، که لنین آنها را "انقلابیون حرفهای" میخواند، قادر بودند تا ۲۵هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند. |
|
| |
|
| نوروز اولین روز بهار است. پس چرخ طبیعت با قدوم آن تغییر میکند و زمستان که نماد سردی و انجماد و سکون است را به کنار میزند و بهار پرحرارت و حرکت و نشاط و گشایش را با خود میآورد.
| | در شامگاه ۲۴ اکتبر بلشویکها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. "گاردهای سرخ"، دستههای مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگانها و ادارههای دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف درآوردند و وزرای دولت موقت را در "کاخ زمستانی" دستگیر کردند. |
|
| |
|
| از طول زمان که نگاه کنیم ، بین آخرین روز زمستان و اولین روز بهار تفاوت زیادی احساس نمیکنیم اما با گذر چند روز یا چند هفته ، شکوفهها و میوههای موسم بهار از راه میرسند و دشت و دمن تغییر چهره میدهند. این بیان یک حقیقت است. حقیقتی که مام طبیعت به ما میآموزد. او در بطن خود حقایقی را نهفته است که در یک دوران رشد مخفی آنها را در دامان خود پرورانده است و در یک «جهش» آنرا به ما عرضه میکند. در این جهش آنچه را که برایمان غیر محسوس بود و مشاهده نمیشد به ما عرضه داشت. درک این حقیقت همان ”شناخت عمقی” است از زمان.
| | در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار "تمام قدرت برای شوراها" را طرح کرد، "کنگره سراسری شوراهای روسیه" با بلشویکها اعلام همبستگی کرد...» |
|
| |
|
| بطور مثال تا کشاورز نباشیم معنای لحظهای که یک دانه کشت میشود را در نمییابیم چون ما عادت داریم در طول زمان به سیر رشد پدیدهها بنگریم. اما کشاورز از لحظهای که اولین قطره آب را بر روی دانه کاشنه شده میریزد ، میتواند محصول آنرا در عمق زمان مشاهده کند. کشاورز نسبت به سیری که آن دانه طی میکند و آنچه که به آن تبدیل خواهد شد ایمانی عینی دارد و امیدوار است. ما که کشاورز نیستیم اما تا محصول را نبینیم باور نمیکینم. این بینش عمقی هنر کشاورز در رابطه با عمق زمان است که غیر کشاورز با آن بیگانه است.
| | === ضرورت تشکیل شوراهای مردمی در مبارزات سیاسی === |
| | وقتی به تاریخ شکلگیری و تکامل شوراهای مردمی نگاه میکنیم، یکی از مناسبترين اشکال مبارزه با شرایط خفقان ناشی از دیکتاتوریها نیز تشکیل شوراهای مردمی است. اگر جو خفقان و سرکوب را نیز یک فاجعه اجتماعی که بنیانهای دموکراتیک و آزادیهای اجتماعی را ویران میکند در نظر بگیریم، ضرورت همکاری مردمی که خواهان آزادی هستند و از جو خفقان رنج میبرند، اینرا ایجاب میکند که با هم در مقابل ارگانهای سرکوب متحد شوند. این اتحاد میتواند در شوراهای مردمی نهادینه شود تا بتواند روابط ومناسبات شورايي رابين گروههای اجتماعی برقرار کند وهمه نيروها را متشكل سازد . در واقع باید از خود بپرسیم که آیا بدون مشارکت مردم در شکل دهی حکومت و نهادهای آن میتوان حاکمیت مردمی را تضمین کرد؟ |
|
| |
|
| رابطه ما با نوروز اما ناگسستنی است. نوروز بر همه ما تاثیر دارد. نوروز همیشه در زمان مقرر حاضر میشود و هیچ عاملی نمیتواند آنرا از حرکت باز دارد. آمدن او حتمی است و از وقتی که آمد نوید آور غلبه بر سیاهی و سرما است و دیگر زمان بر پاشنه او میچرخد.
| | قطعا پاسخ منفی است. چون در غیر اینصورت ناچار از پذیرفتن گروهی از جامعه هستیم که در بهترین حالت مدعی حاکمیت برای مردم هستند و نه حکومت مردم بر مردم |
|
| |
|
| در طول تاریخ ما خواندهایم که بسیاری از آدمیان در فکر تسخیر زمان به نفع خودشان بودهاند. فراعنه مصر خواستار این بودند که به سایر انسانها بگویند که آنها قدرتی لایتناهی دارند و میتوانند بر زمان غلبه کنند و این به آنها الوهیتی عطا میکند. آنها با محاسبه زمان تغیان رود نیل «به واسطه کاهنانشان» ، که با گل و لایی که برجای میگذاشت زمینه کشت را فراهم میکرد تقویم را در انحصار خود میگرفتند تا با پیشگویی زمان طغیان به مردم بگویند زمان در کنترل آنها است و این غصب نامیمون زمان به آنها قدرت جاودانگی عطا میکرد. آنها میخواستند با این ادعا به سایر انسانها بقبولانند که زمان و زمین همین است. همانهایی که امروز به آنها دیکتاتور میگوییم. اما هرچه اینگونه افراد بر غصب خود لجاجت کردند ، نوروز بیشتر آنها را رسوا کرد چون در مقابل آنها کسانی بودهاند که به روز نو و گردش چرخ کبود معتقد بوده و ایمان داشتهاند. آنان از پس مردمکانشان عمق زمان را نظاره کرده بودند و با نوروز همگام و همصدا در مقابل سیاهی و تباهی ایستادند. آنها از خود رنگ و بویی نداشتند و در عمق زمان ، با حقیقت تداوم خلقت بی سکون نو شدند و این حقیقت شدن بی سکون را از طبیعت وام گرفتند و خود را با آن وقف دادند. این افراد پیام آوران نوروزند و نوروز و شدن را در خود بازتاب میدهند. نوروزی که هر سال میآید اما تکرار نیست و متعلق به همه ما است. هر آمدنش گامی نوین در زمان است که به سوی غایتی است. این گونه انسانها همچون بهار وفادار و پایدارند و چیزی مانع از تجلی صفات بهاری آنها نتواند شد. آنها پیام آور سبزی و بالندگیاند و مانند نوروز شاخصان پایان فصل سکون و انجمادند و همچون او فریاد میزنند که اینک ما هم گامان نوروز ، رسولان نو شدن هستیم. آیا از روایت خضر پیامبر که همه جا را سبز میکرد در عمق زمان چه میتوان دریافت؟
| | == منابع == |
| | | <references /> |
| بله این رسالت نوروز است و معنای «هر روزتان نوروز». این تبریک و برکت ریشهای عمیق و واقعی در پیوند با جهان هستی دارد و ساخته اذهان و ورد زبانها نیست. با دل سپردن به چرخ کبود و قانون آن که همانا نو شدن است و نوروز رسول آن ما هم میتوانیم با دل سپردن به جریان نو شونده چرخ کبود هر روزمان را به نوروزی پیروز مبدل کنیم و این حقیقت را تجربه کنیم. این درسی است که مام طبیعت و جهان پیرامون ما با همه گستره و عظمتش به ما میآموزد. این استعدادی است کاشته شده در جهان ما و از جهان که ما از آن برآمدهایم در درون ما. آری جهان ما را به این نو شدن دعوت میکند و ما هم باید انتخاب کنیم که جا پای جای حقایق سرسخت و خلل ناپذیر او بگذاریم و سبز و خرم شویم. رسالت نوروز سبزی و خرمی ما نیز هست.
| | <references group="سایت ایران آزادی" /> |
| | |
| نوروز پس از اسلام:
| |
| | |
| به روایت تاریخ ، ایرانیان اسلام را سهل پذیرفتند. علت را این میگویند که روح مسالمت و صلح جوی اسلام و مساوات و برابری که بین طبقات جامعه احیا میکرد ، برای ایرانیان آشنا بود و با تعالیم خودشان همسو. لذا میبینیم که رسوم اصیل ایرانی و خصوصا نوروز گرامی داشته شد و در طول تاریخ با هر شرایط و تحول سیاسی انطباق پیدا کرد. تا جایی که گویند امام ششم شیعیان (جعفر صادق) نیز نوروز را بزرگ میداشته و در آن روز لباس نو پوشیده و میگفته است: « این روز گرامی است». شیخ عباس قمی ( ۱۲۹۴ – ۱۲۵۴ ق ) در "مفاتیح الجنان " آورده است: « و اما اعمال عید نوروز پس چنان است که حضرت صادق علیه السلام به مُعَلَّى بن خنیس تعلیم فرموده که چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه هاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و... .
| |
| | |
| در دوران امویان و عباسیان نیز ، بسیاری از امور اداری و کشوری به دبیران لایق ایرانی سپرده شد. آنها نیز این عید را گرامی داشتند و به سنت شاهان ایرانی به آنها هدایایی تقدیم و پیشکش میشد.
| |
| | |
| بر اساس تاریخ بیهقی نیز حکومتهای پس از اسلام تمام عیدهای ایرانی را جشن میگرفتند. نوروز و جشن سده و مهرگان و ....
| |
| | |
| برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ما ایرانیان در لحظه تحویل سال میخوانیم ، از زمان صفویان به بعد مرسوم شده است و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن میدانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (1006ـ1077 شمسی )که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده است در مورد دعای سال نو مینویسد که: روایت کردهاند که این دعا را ( یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنکام تحویل سال بخوانید. این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بوده است.
| |
| | |
| بنابر نوشتههای علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمده است: «یا محول الحول و الاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال» و...
| |
| | |
| همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الپری باعلام الهدی ص 423 عبارت « یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده میشود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص 132 روایتی نقل میکند از صدوق در «کال الدین» ص 355 که از قول امام ششم شیعنا «جعفر صادق» نقل شده است.
| |
| | |
| با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که قبل از دوران صفویان میزیستهاند نیز ذکر شده است ، این دعا ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمیتوان آنرا به دوره صفویه به بعد اختصاص داد.
| |
| | |
| معنای دعای تحویل سال نو:
| |
| | |
| یا مقلب القلوب و الابصار ای برگرداننده و چرخش دهنده قلبها و بینشها
| |
| | |
| یا مدبر اللیل و النهار ای تدبید کننده شب و روز
| |
| | |
| یا محول الحول و الاحوال ای تغییر دهنده وضعیتها و حالتها
| |
| | |
| حول حالنا الی احسن الحال حال ما را به بهترین حالت تغییر بده
| |
| | |
| نگاهی که به معنای این دعا بیندازیم مشاهده میکنیم که دقیقا در لحظه تحول از سالی که گذشت به سال نو که تغییری است در وضعیت افلاک و سیارات که خود گوشهای از جهان هستی هستند ، از خدا خواسته میشود که جنس چرخش و تحول نیز در نظر گرفته شود و ما را نیز مانند زمین که با قدوم بهار به سبزی و خرمی میگرود به بهترین و زیباترین حالتها متحول کند. ما با این بیان خود را با طبیعت ظاهرا خاموش و بیجان پیوند میدهیم. مایی که انسانهای پرجوش و خروش و صاحب بیان و بینشیم.
| |
| | |
| در این دعا که خواست انطباقی فعال با جهان هستی در آن متبلور است ، ما نیز از خدایی که خارج از ذهن و جهان درون ما به رسمیت شناختهایم و به او تکیه میکنیم میخواهیم که ما را نیز در اندیشه و عمل و در شکل و محتوا و در ظاهر و باطن همچون بهار گرم و گرما بخش و عطر آگین و پر نشاط نماید.
| |
| | |
| در جمله اول ما از گرداننده قلبها درخواست میکنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند میزنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملتها ، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطههای ما با بیرون از خودمان را شکل میدهد از قلب سرچشمه میگیرد. قلب گفته میشود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که میخواهیم عمیق بیان کنیم میگوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلا از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک میگویم. ما خوبیها را با قلبمان گره میزنیم. در همین جمله نیز ابصار عطف به چرخش و قلب شده است. بصیرت به معنای بینش. بینش نوع دیدنی است که عمیقتر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیقتر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه مییابد. پس در این فرهنگ چشم و دل دو یار همنشینند و در این معنا ، توانایی درک حقایق توسط قلب ، بصیرت یا بینش ما نام میگیرند.
| |
| | |
| یا مدبر اللیل و النهار:
| |
| | |
| مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامه ریزی شده است. مدبر به کسی گفته میشود که تدبیر و تنظیم میکند و به تربیت اهمیت میدهد و کسیکه کارها را انجام میدهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» مینامیم. این معنا در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا میگوییم که:تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب ، نسبت به اموری که در آنها محقق میشود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمیپذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بیجان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند میشود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره میکنیم.
| |
| | |
| یا محول الحول و الاحوال:
| |
| | |
| محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطهای تمام میشود و شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملا تفکیک شده است. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد میشود. در اینجا گویی مقصود این است که : خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد ، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان پس:
| |
| | |
| حول حالنا الی احسن الحال:
| |
| | |
| پس خواندن خدا به صفتهای مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامهریز همه چیز ، از او خواسته میشود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان مییابیم و میتوانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا که برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی است میخواهیم که گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن باشد. از او میخواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن ، این نیاز را در خودمان نیز یافتهایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شدهایم.
| |
| | |
| این معنای حقیقی عید است.
| |
| | |
| عید چیست؟
| |
| | |
| معنای لغوی عید:
| |
| | |
| عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار باز میگردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمهای که داشتیم ، بازگشت انسان ، همگام با طبیعت نیز ، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمیخواهد.
| |
| | |
| ای مِهر تو در دلها وی ُمهر تو بر لبها وی شور تو در سرها وی سِر تو در جانها
| |
| | |
| تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
| |
| | |
| هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو باید که سپر باشد پیش همه پیکانها
| |