۱۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: واگردانی دستی ویرایشگر دیداری |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (ویراستاری جزیی) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|شناختهشده برای=مردم کرج و ایران | |شناختهشده برای=مردم کرج و ایران | ||
|همسر= | |همسر= | ||
|والدین= }}'''نیما نوری''' (زاده ۲۷ فروردین ۱۳۸۳، کرج – درگذشته ۱۲ آبان ۱۴۰۱، کرج) جوان ۱۸ سالهای بود که در جریان برگزاری مراسم چهلم '''[[حدیث نجفی]]''' با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جان خود را از دست داد. در روز ۱۲ آبانماه، جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: | |والدین= }}'''نیما نوری''' (زاده ۲۷ فروردین ۱۳۸۳، کرج – درگذشته ۱۲ آبان ۱۴۰۱، کرج) جوان ۱۸ سالهای بود که در جریان برگزاری مراسم چهلم '''[[حدیث نجفی]]''' با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جان خود را از دست داد. در روز ۱۲ آبانماه، جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه». مأموران امنیتی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی راه مردم را بستند و به سوی آنها آتش گشودند. شماری از مردم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند. یکی از این جانباختگان نیما نوری بود. مأموران سرکوبگر دو گلوله به پا و سینهی او شلیک کردهبودند. نهادهای امنیتی تا ۴۸ ساعت پیکر نیما نوری را به خانوادهاش تحویل ندادند. آنها خانوادهی نوری را تهدید کردهبودند که دربارهی کشته شدن فرزندشان با هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ اگرنه ا بازداشت خواهند شد. نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: «من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم.» | ||
روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جو شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند. | |||
==۱۲ آبانماه ۱۴۰۱== | ==۱۲ آبانماه ۱۴۰۱== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۲: | ||
===شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی=== | ===شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی=== | ||
نیما نوری از آغاز '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری]]''' مردم ایران که پس از قتل '''[[مهسا امینی]]''' شروع شده بود، بارها تلاش کرد تا برای ابراز اعتراض خود، به تظاهرات مردمی بپیوندد. سرانجام در روز ۱۲ آبان همزمان با برگزاری مراسم چهلمین روز کشتهشدن [[حدیث نجفی]]، از پدرش خواست که او را به کمالشهر کرج برساند. پدر و مادر نیما نوری از او خواستند که در | نیما نوری از آغاز '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری]]''' مردم ایران که پس از قتل '''[[مهسا امینی]]''' شروع شده بود، بارها تلاش کرد تا برای ابراز اعتراض خود، به تظاهرات مردمی بپیوندد. سرانجام در روز ۱۲ آبان همزمان با برگزاری مراسم چهلمین روز کشتهشدن [[حدیث نجفی]]، از پدرش خواست که او را به کمالشهر کرج برساند. پدر و مادر نیما نوری از او خواستند که در تظاهرات شرکت نکند، اما نیما در جواب به پدر و مادرش گفت: اگر من شرکت نکنم پس چهکسی شرکت کند؟ پدرش ناچار او را به بهشت سکینه و محل مراسم چهلم حدیث نجفی رساند. | ||
در این روز جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: | در این روز جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه» | ||
[[پرونده:نیما نوری3.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی|220x220px|نیما نوری]] | [[پرونده:نیما نوری3.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی|220x220px|نیما نوری]] | ||
هلیکوپتر از بالا به سوی معترضان بمب ساعتی و گاز اشکآور پرتاب کرد؛ و مأموران امنیتی نیز با قمه و اسلحهی شاتگان و گاز اشکآور به مردم معترض یورش بردند. در این روز در بسیاری از مناطق کرج تظاهرات و درگیری جریان داشت و نیما نیز به جمعیت معترضان پیوست.<ref name=":1">[https://www.bbc.com/persian/iran-63528257 خانواده نیما نوری در انتظار پیکر فرزندشان - سایت بیبیسی فارسی]</ref> | |||
اما مأموران امنیتی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی راه مردم را بستند؛ و به سوی آنها آتش گشودند. شماری از مردم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند که یکی از این جانباختگان نیما نوری بود.<ref name=":2">[https://fa.iranfreedom.org/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%9B-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AC-%D8%B1%D9%82%D8%B5-%D8%A7%D9%88-%D8%B1%D8%A7/ شهید قیام نیما نوری - سایت ایران آزادی]</ref> | اما مأموران امنیتی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی راه مردم را بستند؛ و به سوی آنها آتش گشودند. شماری از مردم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند که یکی از این جانباختگان نیما نوری بود.<ref name=":2">[https://fa.iranfreedom.org/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%9B-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AC-%D8%B1%D9%82%D8%B5-%D8%A7%D9%88-%D8%B1%D8%A7/ شهید قیام نیما نوری - سایت ایران آزادی]</ref> | ||
==کشته شدن با شلیک مستقیم== | ==کشته شدن با شلیک مستقیم== | ||
عصر همان روز فردی با پدر نیما نوری تماس گرفته و میگوید که فرزندش گلوله خورده است؛ و او را به درمانگاه وصال بردهاند. | عصر همان روز فردی با پدر نیما نوری تماس گرفته و میگوید که فرزندش گلوله خورده است؛ و او را به درمانگاه وصال بردهاند. این در حالی بود که به دلیل خونریزی شدید، نیما را به بیمارستان مدنی منتقل کرده بودند. خانواده نیما نوری خود را به بیمارستان رسانده و متوجه شدند که '''[[لباس شخصیها|لباسشخصیها]]''' هم در آنجا حضور دارند. در ساعت ۱۲ شب به خانوادهی نیما اطلاع دادند که فرزندشان جان باخته است. فقط پدر نیما اجازه یافت که از جسد فرزندش در سردخانه دیدار کند. او در اینباره میگوید: «پسرم را درحالی دیدم که شکم او را تا بالای سینه پاره کرده و بخیه زده بودند.». نهادهای امنیتی پیکر نیما نوری را تا ۴۸ ساعت تحویل خانوادهاش ندادند.<ref name=":1" />[[پرونده:نیما نوری2.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی|195x195پیکسل|نیما نوری]] | ||
مأموران | مأموران به نیما نوری که در گوشهی خیابانی گیر افتاده بود، دو گلوله شلیک کرده بودند؛ یکی به پا و دیگری به سینه. یکی از معترضان که خودش شاهد نحوهی جانباختن نیما نوری بوده است، میگوید:<blockquote>«در رابطه با پسری که چهلم حدیث نجفی، جلوی بیبی سکینه کرج کشته شد به نام نیما نوری. این جوان به خاطر جلوگیری از تیراندازی لباس شخصی که به مردم شلیک میکرد، با اون درگیر شد و اسلحهاش را گرفت که در همین موقع از پشت پا مورد هدف گلوله قرار گرفت؛ و بعد مأمورها مانع رسیدگی فوری به او شدند و مردمی که قصد کمک داشتن را مورد حمله قرار دادند…» </blockquote> | ||
نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم.<ref name=":2" /> | نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم.<ref name=":2" /> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
=== تهدید کردن خانوادهی نوری=== | === تهدید کردن خانوادهی نوری=== | ||
[[پرونده:پدر و مادر نیما.JPG|جایگزین=پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم|بندانگشتی|258x258پیکسل|پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم]]به نقل از یکی از نزدیکان خانواده نوری، پدر و مادر نیما نوری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تهدید شدهبودند که در رابطه با کشتهشدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ | [[پرونده:پدر و مادر نیما.JPG|جایگزین=پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم|بندانگشتی|258x258پیکسل|پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم]]به نقل از یکی از نزدیکان خانواده نوری، پدر و مادر نیما نوری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تهدید شدهبودند که در رابطه با کشتهشدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ اگرنه بازداشت خواهند شد. همچنین خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات سراسری نیز تحت فشارهای شدیدی از طرف نهادهای امنیتی هستند.<ref name=":1" /> | ||
==مراسم چهلم نیما نوری== | ==مراسم چهلم نیما نوری== | ||
روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود | روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جو شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/forty-days-cermony-iran/32180394.html برگزاری چهلم سه تن از معترضان - سایت رادیو فردا]</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش