۶٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|شناختهشده برای=مردم کرج و ایران | |شناختهشده برای=مردم کرج و ایران | ||
|همسر= | |همسر= | ||
|والدین= }}'''نیما نوری'''، (زاده ۲۷ فروردین ۱۳۸۳، کرج – درگذشته ۱۲ آبان ۱۴۰۱، کرج) جوان ۱۸ سالهای بود که در جریان برگزاری مراسم چهلم '''[[حدیث نجفی]]''' با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جان خود را از دست داد. در روز ۱۲ آبانماه، جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: امسال سال خونه، سید علی سرنگونه… مأموران امنیتی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی راه مردم را بستند؛ و به سوی آنها آتش گشودند. شماری از مردم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند که یکی از این جانباختگان نیما نوری بود. مأموران سرکوبگر دو گلوله به پا و سینهی او شلیک کردهبودند. نهادهای امنیتی تا ۴۸ ساعت پیکر نیما نوری را به خانوادهاش تحویل ندادند. مأموران امنینی خانوادهی نوری را تهدید کردهبودند که دربارهی کشته شدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ و الا بازداشت خواهند شد. نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم. همچنین روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جوّ شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند. | |والدین= }}'''نیما نوری''' ، (زاده ۲۷ فروردین ۱۳۸۳، کرج – درگذشته ۱۲ آبان ۱۴۰۱، کرج) جوان ۱۸ سالهای بود که در جریان برگزاری مراسم چهلم '''[[حدیث نجفی]]''' با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جان خود را از دست داد. در روز ۱۲ آبانماه، جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: امسال سال خونه، سید علی سرنگونه… مأموران امنیتی و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی راه مردم را بستند؛ و به سوی آنها آتش گشودند. شماری از مردم با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته و زخمی شدند که یکی از این جانباختگان نیما نوری بود. مأموران سرکوبگر دو گلوله به پا و سینهی او شلیک کردهبودند. نهادهای امنیتی تا ۴۸ ساعت پیکر نیما نوری را به خانوادهاش تحویل ندادند. مأموران امنینی خانوادهی نوری را تهدید کردهبودند که دربارهی کشته شدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ و الا بازداشت خواهند شد. نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم. همچنین روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جوّ شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند. | ||
==۱۲ آبانماه ۱۴۰۱== | ==۱۲ آبانماه ۱۴۰۱== | ||
پنجشنبه ۱۲ آبانماه ۱۴۰۱، روز برگزاری مراسم چهلم حدیث نجفی، مهسا موگویی، '''[[غزاله چلابی]]'''، '''[[سارینا اسماعیلزاده]]''' و پارسا رضادوست بود که همهی آنها در جریان اعتراضات سراسری اخیر به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شدهبودند.<ref name=":0">[https://www.radiozamaneh.com/739717/ نیما نوریِ ۱۸ ساله، تک فرزندی که در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شد - سایت رادیو زمانه]</ref> | پنجشنبه ۱۲ آبانماه ۱۴۰۱، روز برگزاری مراسم چهلم حدیث نجفی، مهسا موگویی، '''[[غزاله چلابی]]'''، '''[[سارینا اسماعیلزاده]]''' و پارسا رضادوست بود که همهی آنها در جریان اعتراضات سراسری اخیر به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شدهبودند.<ref name=":0">[https://www.radiozamaneh.com/739717/ نیما نوریِ ۱۸ ساله، تک فرزندی که در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شد - سایت رادیو زمانه]</ref> | ||
[[پرونده:نیما و پدر مادرش.JPG|جایگزین=عکسی از نیما نوری همراه با پدر و مادرش|بندانگشتی| | [[پرونده:نیما و پدر مادرش.JPG|جایگزین=عکسی از نیما نوری همراه با پدر و مادرش|بندانگشتی|195x195px|عکسی از نیما نوری همراه با پدر و مادرش]] | ||
===شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی=== | ===شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی=== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
در این روز جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: امسال سال خونه، سید علی سرنگونه | در این روز جمعیت انبوهی با پای پیاده راهی مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج بودند. مردم در حین راهپیمایی به سمت بهشت سکینه شعار میدادند: امسال سال خونه، سید علی سرنگونه | ||
[[پرونده:نیما نوری3.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی| | [[پرونده:نیما نوری3.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی|220x220px|نیما نوری]] | ||
هلیکوپتر از بالا به سوی معترضان بمب ساعتی و گاز اشکاور پرتاب میکرد؛ و مأموران امنیتی نیز با قمه و اسلحهی شاتگان و گاز اشکآور به مردم معترض یورش بردند. در این روز در بسیاری از مناطق کرج تظاهرات و درگیری جریان داشت و نیما نیز به جمعیت معترضین پیوست.<ref name=":1">[https://www.bbc.com/persian/iran-63528257 خانواده نیما نوری در انتظار پیکر فرزندشان - سایت بیبیسی فارسی]</ref> | هلیکوپتر از بالا به سوی معترضان بمب ساعتی و گاز اشکاور پرتاب میکرد؛ و مأموران امنیتی نیز با قمه و اسلحهی شاتگان و گاز اشکآور به مردم معترض یورش بردند. در این روز در بسیاری از مناطق کرج تظاهرات و درگیری جریان داشت و نیما نیز به جمعیت معترضین پیوست.<ref name=":1">[https://www.bbc.com/persian/iran-63528257 خانواده نیما نوری در انتظار پیکر فرزندشان - سایت بیبیسی فارسی]</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==کشته شدن با شلیک مستقیم== | ==کشته شدن با شلیک مستقیم== | ||
عصر همان روز فردی با پدر نیما نوری تماس گرفته و میگوید که فرزندش گلوله خورده است؛ و او را به درمانگاه وصال بردهاند. اما به دلیل خونریزی شدید، نیما را به بیمارستان مدنی منتقل کردند. خانواده نیما نوری خود را به بیمارستان رساندند که '''[[لباس شخصیها|لباسشخصیها]]''' هم در آنجا حضور داشتند. در ساعت ۱۲ شب به خانوادهی نیما اطلاع دادند که فرزندشان جان باخته است. به پدر نیما اجازه دیدن او را در سردخانه دادند. پدر نیما در اینباره میگوید: پسرم را درحالی دیدم که شکم او را تا بالای سینه پاره کرده و بخیه زده بودند. نهادهای امنیتی پیکر نیما نوری را تا ۴۸ ساعت تحویل خانوادهاش ندادند.<ref name=":1" /> | عصر همان روز فردی با پدر نیما نوری تماس گرفته و میگوید که فرزندش گلوله خورده است؛ و او را به درمانگاه وصال بردهاند. اما به دلیل خونریزی شدید، نیما را به بیمارستان مدنی منتقل کردند. خانواده نیما نوری خود را به بیمارستان رساندند که '''[[لباس شخصیها|لباسشخصیها]]''' هم در آنجا حضور داشتند. در ساعت ۱۲ شب به خانوادهی نیما اطلاع دادند که فرزندشان جان باخته است. به پدر نیما اجازه دیدن او را در سردخانه دادند. پدر نیما در اینباره میگوید: پسرم را درحالی دیدم که شکم او را تا بالای سینه پاره کرده و بخیه زده بودند. نهادهای امنیتی پیکر نیما نوری را تا ۴۸ ساعت تحویل خانوادهاش ندادند.<ref name=":1" />[[پرونده:نیما نوری2.JPG|جایگزین=نیما نوری|بندانگشتی|195x195پیکسل|نیما نوری]] | ||
مأموران سرکوبگر به نیما نوری که در گوشهی خیابانی گیر افتاده بود، دو گلوله به پا و سینهی او شلیک کردهبودند. یکی از معترضین که خودش شاهد نحوهی جانباختن نیما نوری بوده است، میگوید:<blockquote>«در رابطه با پسری که چهلم حدیث نجفی، جلوی بیبی سکینه کرج کشته شد به نام نیما نوری. این جوان به خاطر جلوگیری از تیراندازی لباس شخصی که به مردم شلیک میکرد، با اون درگیر شد و اسلحهاش را گرفت که در همین موقع از پشت پا مورد هدف گلوله قرار گرفت؛ و بعد مأمورها مانع رسیدگی فوری به او شدند و مردمی که قصد کمک داشتن را مورد حمله قرار دادند…» </blockquote> | مأموران سرکوبگر به نیما نوری که در گوشهی خیابانی گیر افتاده بود، دو گلوله به پا و سینهی او شلیک کردهبودند. یکی از معترضین که خودش شاهد نحوهی جانباختن نیما نوری بوده است، میگوید:<blockquote>«در رابطه با پسری که چهلم حدیث نجفی، جلوی بیبی سکینه کرج کشته شد به نام نیما نوری. این جوان به خاطر جلوگیری از تیراندازی لباس شخصی که به مردم شلیک میکرد، با اون درگیر شد و اسلحهاش را گرفت که در همین موقع از پشت پا مورد هدف گلوله قرار گرفت؛ و بعد مأمورها مانع رسیدگی فوری به او شدند و مردمی که قصد کمک داشتن را مورد حمله قرار دادند…» </blockquote> | ||
نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم.<ref name=":2" /> | نیما نوری پیش از جانباختنش در حساب اینستاگرامی خود نوشته بود: من هستم و بهعنوان یک جوان حاضرم جانم را در این راه بگذارم.<ref name=":2" /> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۷: | ||
=== تهدید کردن خانوادهی نوری=== | === تهدید کردن خانوادهی نوری=== | ||
به نقل از یکی از نزدیکان خانواده نوری، پدر و مادر نیما نوری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تهدید شدهبودند که در رابطه با کشتهشدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ و الا بازداشت خواهند شد. همچنین خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات سراسری نیز تحت فشارهای شدیدی از طرف نهادهای امنیتی هستند.<ref name=":1" /> | [[پرونده:پدر و مادر نیما.JPG|جایگزین=پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم|بندانگشتی|258x258پیکسل|پدر و مادر نیما نوری در مراسم چهلم]]به نقل از یکی از نزدیکان خانواده نوری، پدر و مادر نیما نوری توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی تهدید شدهبودند که در رابطه با کشتهشدن فرزندشان به هیچ رسانهای مصاحبه نکنند؛ و الا بازداشت خواهند شد. همچنین خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات سراسری نیز تحت فشارهای شدیدی از طرف نهادهای امنیتی هستند.<ref name=":1" /> | ||
==مراسم چهلم نیما نوری== | ==مراسم چهلم نیما نوری== | ||
روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جوّ شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/forty-days-cermony-iran/32180394.html برگزاری چهلم سه تن از معترضان - سایت رادیو فردا]</ref> | روز جمعه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم نیما نوری در آرامستان بهشت علی، واقع در ماهدشت کرج برگزار شد. با وجود جوّ شدید امنیتی و استقرار نیروهای سرکوبگر در اطراف آرامستان بهشت علی، جمعی از مردم در مراسم چهلم نیما نوری شرکت کردند. پدر و مادر نیما نوری در یک اقدام نمادین ۲ کبوتر را بر سر مزار فرزندشان آزاد کردند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/forty-days-cermony-iran/32180394.html برگزاری چهلم سه تن از معترضان - سایت رادیو فردا]</ref> |
ویرایش