۹٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=هدی صابر|تصویر=هدی صابر.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=هدی رضازاده صابر|زمینه فعالیت=|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=۲۶ اسفند ۱۳۳۸|محل تولد=تهران|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۱ خرداد ۱۳۹۰|محل مرگ=تهران|علت مرگ=قتل در اثر ضرب و شتم نیروهای امنیتی در زندان اوین|محل زندگی=تهران|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=معلم|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=حنیف و|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=فعال ملیمذهبی|تأثیرگذاشته بر=مبارزان و قیام کنندگان ایران|تأثیرپذیرفته از=دکتر محمد مصدق، محمد حنیفنژاد، نهضت آزادی|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=هدی صابر|تصویر=هدی صابر.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=هدی رضازاده صابر|زمینه فعالیت=|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=۲۶ اسفند ۱۳۳۸|محل تولد=تهران|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۱ خرداد ۱۳۹۰|محل مرگ=تهران|علت مرگ=قتل در اثر ضرب و شتم نیروهای امنیتی در زندان اوین|محل زندگی=تهران|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=معلم|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=حنیف و|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=فعال ملیمذهبی|تأثیرگذاشته بر=مبارزان و قیام کنندگان ایران|تأثیرپذیرفته از=دکتر محمد مصدق، محمد حنیفنژاد، نهضت آزادی|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | ||
هدی رضازاده صابر (زادهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۳۸ – درگذشتهٔ ۲۱ خرداد | هدی رضازاده صابر (زادهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۳۸ – درگذشتهٔ ۲۱ خرداد ۱۳۹۰) روزنامهنگار، مترجم، و فعال ملی مذهبی، زندانی سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ايران فردا» بود. اولین بار بهمن ماه سال ۱۳۷۹ بازداشت و به زندان ۵۹ سپاه منتقل شد که ملی ـ مذهبیها آنجا بودند. درآن زمان فشار روی وی خیلی زیاد بود. بار آخر در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۸۹ دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. | ||
هدی صابر در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ پس از مرگ هاله سحابی بر اثر ضربه مشت یک عنصر اطلاعاتی، در مراسم تشییع جنازه پدرش عزتالله سحابی، اعتصاب غذا کرد. وی اعلام کرده بود «در اعتراض به مرگ هاله سحابی و برای جلوگیری از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بی دفاع» دست به اعتصاب غذای تر میزند. به نوشته رسانهها، هدی صابر در۲۱ خرداد ۱۳۹۰به دلیل ایست قبلی ناشی از اعتصاب غذا و سهل انگاری مسئولین زندان برای انتقال وی دربيمارستان مدرس تهران درگذشت. زندانیان دیگر گزارش کردهاند که او در بهداری اوین توسط مامورانی که لباس پرستار پوشیده بودند مورد ضرب وشتم واقع شده و بر اثر آن جان میبازد. | هدی صابر در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ پس از مرگ هاله سحابی بر اثر ضربه مشت یک عنصر اطلاعاتی، در مراسم تشییع جنازه پدرش عزتالله سحابی، اعتصاب غذا کرد. وی اعلام کرده بود «در اعتراض به مرگ هاله سحابی و برای جلوگیری از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بی دفاع» دست به اعتصاب غذای تر میزند. به نوشته رسانهها، هدی صابر در۲۱ خرداد ۱۳۹۰به دلیل ایست قبلی ناشی از اعتصاب غذا و سهل انگاری مسئولین زندان برای انتقال وی دربيمارستان مدرس تهران درگذشت. زندانیان دیگر گزارش کردهاند که او در بهداری اوین توسط مامورانی که لباس پرستار پوشیده بودند مورد ضرب وشتم واقع شده و بر اثر آن جان میبازد. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
هدی صابر در محلهی دروس تهران بدنیا آمد و در مدرسه خشایار این محله تحصیل کرد. هدی کودکی پر جنب و جوش و اهل بازی و ورزش بود. | هدی صابر در محلهی دروس تهران بدنیا آمد و در مدرسه خشایار این محله تحصیل کرد. هدی کودکی پر جنب و جوش و اهل بازی و ورزش بود. | ||
خواهرش فیروزه صابر از این دوران میگوید:<blockquote>... برخلاف من که بسیار حاضرجواب و زبل بودم، او گاهی خیلی هم مظلوم بود. ما ضمن اینکه یکدیگر را بسیار دوست داشتیم و همبازی بودیم، اما دعوا هم میکردیم . بعضی وقتها که سخت با هم دعوا | خواهرش فیروزه صابر از این دوران میگوید:<blockquote>... برخلاف من که بسیار حاضرجواب و زبل بودم، او گاهی خیلی هم مظلوم بود. ما ضمن اینکه یکدیگر را بسیار دوست داشتیم و همبازی بودیم، اما دعوا هم میکردیم. بعضی وقتها که سخت با هم دعوا میکردیم با چشمانی مظلوم به من نگاه میکرد. چندین بار بعد از دعوا برای این مظلومیت هدی از دست خودم ناراحت میشدم و گریه میکردم.</blockquote><blockquote>هدی از همان کودکی بینهایت به فوتبال علاقه داشت و ما همیشه در حیاط خانه با هم دریبل بازی میکردیم. در دوره نوجوانی علاقه هدی به فوتبال جدیتر شد و به باشگاههای فوتبال مربوط به نوجوانان میرفت. هدی در آن زمان آلبومی از عکسهای فوتبالیستها داشت و هرکس هم از آشنایان به خارج میرفت، برای هدی امضای فوتبالیستهای خارجی را میآورد. ... هدی از همان کودکی فرد بسیار منظمی بود که البته این نظم دقیق را به تأثیر از پدرم داشت. پدر من در زمانی که هدی تنها ۱۱ سال داشت و من ۹ ساله بودم فوت کرد. او خیلی با سواد بود و اطلاعات عمومی زیادی داشت و بسیار منظم بود. هدی بسیار از او متأثر بود.</blockquote><blockquote>هدی از کودکی هم بسیار اخلاقگرا و هم بسیار متعصب بود. در دوران نوجوانیاش اگر در خیابان میدید یک آقا مزاحم یک خانم میشود، به سمت او میرفت و با او درگیر میشد.<ref>یادنامه سالگشت صابر، گفتگو با فیروزه صابر</ref></blockquote> | ||
=== دوران دانشجویی و زمینهی فعالیتهای مبارزاتی === | === دوران دانشجویی و زمینهی فعالیتهای مبارزاتی === | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
هدی صابر با سازمان برنامه و بودجه هم همکاری داشت، عمدتا با آقای مهندس سحابی و آقای دکتر ستاریفر بودند. پژوهشهایی برای شرکت نفت داشتند، چون ایشان پژوهشهای میدانی خوبی انجام میدادند. پژوهشی در مورد تاریخ بود که حاصلش کتاب روزشمار انقلاب بود. پژوهشهایی هم درمورد ورزش بود. یعنی در کنار کار صدا و سیما پژوهشهای اینچنینی هم داشتند. چون از نظر کار پژوهشی معروف شده بودند کارهای سنگینی به او میدادند. بهدلیل اینکه کارمند رسمی بود دستش چندان باز نبود، به تدریج گرایش سیاسی و فکری هدی صابر سبب شد که محدودیتهای شغلی زیادی برای وی در صداوسیما ایجاد گردد. | هدی صابر با سازمان برنامه و بودجه هم همکاری داشت، عمدتا با آقای مهندس سحابی و آقای دکتر ستاریفر بودند. پژوهشهایی برای شرکت نفت داشتند، چون ایشان پژوهشهای میدانی خوبی انجام میدادند. پژوهشی در مورد تاریخ بود که حاصلش کتاب روزشمار انقلاب بود. پژوهشهایی هم درمورد ورزش بود. یعنی در کنار کار صدا و سیما پژوهشهای اینچنینی هم داشتند. چون از نظر کار پژوهشی معروف شده بودند کارهای سنگینی به او میدادند. بهدلیل اینکه کارمند رسمی بود دستش چندان باز نبود، به تدریج گرایش سیاسی و فکری هدی صابر سبب شد که محدودیتهای شغلی زیادی برای وی در صداوسیما ایجاد گردد. | ||
خواهرش در توضیح این محدودیتها میگوید:<blockquote>وقتی هدی در صدا و سیما فعالیت میکرد من هم از سال ۱۳۶۱ وارد صدا و سیما شدم و حدود ۶ سال با هم همکار بودیم. ما در پروژههای اقتصادی جداگانهای کار میکردیم و من از هدی هم نظم و دقت کاری را میآموختم و هم توجه به کیفیت و جدیت در کار را. هدی نگاهش به کار حتی جدیتر از آن انتظار بود که از او داشتند و در واقع نگاهی حداکثری داشت. پروژههای وزینی در نوع خود از جمله تحولات صنعت نفت در ایران، توسعه اقتصادی درغرب ،روندهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، تحلیل برنامههای عمرانی، بودجه و مطالعات فرهنگی و اقتصادی زیادی انجام داد. زمانیکه من از صدا و سیما بیرون آمدم او هنوز آنجا بود. البته سالهای آخر همکاری با صدا و سیما به طور کل به هدی پروژه کمتری میدادند به همین دلیل هدی مجبور بود خودش پروژههای دیگری داشته باشد. هدی نگاه غیرتی هم به کار داشت، علیرغم اینکه یک عنصر سیاسی هم بود اما به کار هم خیلی اهمیت میداد و کار را جزئی از متن زندگی میدانست که همه وجوه آن از جمله وجه درآمدی، حضور درجامعه و صاحب تخصص بودن برای هدی اهمیت زیادی داشت به همین دلیل در کنار کارهای سیاسی و کلاسهای آموزشیاش، همیشه پروژههای کاری داشت. | خواهرش در توضیح این محدودیتها میگوید:<blockquote>وقتی هدی در صدا و سیما فعالیت میکرد من هم از سال ۱۳۶۱ وارد صدا و سیما شدم و حدود ۶ سال با هم همکار بودیم. ما در پروژههای اقتصادی جداگانهای کار میکردیم و من از هدی هم نظم و دقت کاری را میآموختم و هم توجه به کیفیت و جدیت در کار را. هدی نگاهش به کار حتی جدیتر از آن انتظار بود که از او داشتند و در واقع نگاهی حداکثری داشت. پروژههای وزینی در نوع خود از جمله تحولات صنعت نفت در ایران، توسعه اقتصادی درغرب ،روندهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، تحلیل برنامههای عمرانی، بودجه و مطالعات فرهنگی و اقتصادی زیادی انجام داد. زمانیکه من از صدا و سیما بیرون آمدم او هنوز آنجا بود. البته سالهای آخر همکاری با صدا و سیما به طور کل به هدی پروژه کمتری میدادند به همین دلیل هدی مجبور بود خودش پروژههای دیگری داشته باشد. هدی نگاه غیرتی هم به کار داشت، علیرغم اینکه یک عنصر سیاسی هم بود اما به کار هم خیلی اهمیت میداد و کار را جزئی از متن زندگی میدانست که همه وجوه آن از جمله وجه درآمدی، حضور درجامعه و صاحب تخصص بودن برای هدی اهمیت زیادی داشت به همین دلیل در کنار کارهای سیاسی و کلاسهای آموزشیاش، همیشه پروژههای کاری داشت. هدی چند سالی ـ به گمانم از سال ۷۶ یا ۷۷ به بعدـ با مؤسسه عالی پژوهش که متعلق به سازمان تأمین اجتماعی بود، همکاری میکرد که خدا رحمت کند آقای دکتر شبیری نژاد مسئول آنجا بود. آقای دکتر در اوایل انقلاب معاون سازمان برنامه بود. یعنی زمانیکه مهندس سحابی رئیس سازمان برنامه بودند. دکتر هم انسان بسیار شریف و محترمی بودند که با روحیات هدی بسیار سازگار بود. هدی آنجا چندسالی کارهای پژوهشی انجام میداد و کارگاههای آموزشی دایر میکرد و همزمان در یک شرکت خصوصی که به اتفاق چند نفر از دوستان تأسیس کرده بودیم و در حوزه کارآفرینی و توانمندسازی و مطالعات اقتصادیـاجتماعی کار میکرد. هدی در این مؤسسه چند پروژه جالب انجام داد که هر کدام از آنها در نوع خود کمنظیر بود. به عنوان نمونه ما پروژهای در حوزه توانمند سازی ۲۵۰ جوان در خرمشهر و آبادان را انجام دادیم که بخش پژوهشهای اقتصادی پروژه از بعد مزیتها و پتانسیلهای اقتصادی در مسیر ایجاد کسب و کارهای جدید را هدی انجام دادکه کار بسیار دقیقی بود. هدی یک پروژهای دقیق هم در زمینه نهادهای خیریهای در ایران انجام داد که بسیار تمایل داشت که نتایج آن را تبدیل به کتابی کند که در زمان حیاتش موفق به انجام آن نشد.</blockquote> | ||
== دستگیریهای هدی صابر == | == دستگیریهای هدی صابر == | ||
ویرایش