کاربر:Safa/صفحه تمرین آبراهام لینکلن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
او به خاطر مصدومیت حمله شیمیایی به وسیله گاز خردل در بیمارستان صحرایی بستری بود و بهطور موقّت دچار نابینایی شده بود که خبر شکست آلمان را شنید. این خبر او را دچار شوک کرد؛ هیتلر سیاستمداران جمهوری وایمار را مسبب اصلی این شکست میدانست و نسبت به آنها بدبین بود. | او به خاطر مصدومیت حمله شیمیایی به وسیله گاز خردل در بیمارستان صحرایی بستری بود و بهطور موقّت دچار نابینایی شده بود که خبر شکست آلمان را شنید. این خبر او را دچار شوک کرد؛ هیتلر سیاستمداران جمهوری وایمار را مسبب اصلی این شکست میدانست و نسبت به آنها بدبین بود. | ||
<nowiki>---------------</nowiki> | |||
به حزب کارگران که بعدها حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان که بهطور خلاصه حزب «نازی» نامیده میشد، پیوست. | پس از آن اتريش را الحاق خاك آلمان كرد.اتريش پس از جنگ اول جهانی بسيار ضعيف شده بود و هيچ نشانی از شكوه و عظمت گذشته را نداشت ، به همين سبب مردم مشتاقانه به الحاق كشورشان به آلمان قدرتمند رای مثبت دادند. اين واقعه به آنشلوس معروف است. | ||
بدين ترتيب هيتلر در 14 مارس 1938 پيروزمندانه و در حالی كه به ابراز احساسات مردم كه مشتاقانه برای ديدنش صف كشيده بودند پاسخ می گفت وارد وين ، شهری كه روزگاری در آن زندگی سختی را سپری كرده بود ، گرديد. | |||
پيمان ورسای يكی از ذلت بارترين پيمانهايی بود كه پس از جنگ اول جهانی و در پی شكست آلمانها بر ملت آلمان تحميل گرديده بود و هيتلر سوگند خورده بود كه اين پيمان را براندازد. از جمله مفاد اين پيمان دادن سرزمينهايی از آلمان به لهستان بود و چون آلمانيها، لهستانيها را ملتی پست تر از خود می دانستند اين امر برايشان بسيار گران می آمد. | |||
بدين سبب به دستور هيتلر در سپيده دم اول سپتامبر 1939 لشكريان قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان ) مانند سيل از مرز لهستان عبور كردند و از شمال و جنوب و مغرب به سوی ورشو پيش راندند. انگلستان و فرانسه كه در آن زمان جزو هم پيمانان لهستان بودند، پس از اين واقعه به آلمان اعلام جنگ كردند واين آغاز جنگ دوم جهانی، بزرگترين جنگ تاريخ بشری ، بود. | |||
نبوغ نظامی هيتلر به صورتی بود كه همه جهان را به شگفتی واداشته بود. با تدابير نظامی اين مرد لهستان، دانمارك، نروژ،هلند ، بلژيك و سپس فرانسه به سرعت به اشغال نيروهای آلمانی درآمد. | |||
هيتلر انگلستان را جزء لاينفك تمدن اروپا می دانست و در هر لحظه از جنگ برای صلح با انگلستان اقدام می كرد اما انگليسيها كه مردمی متكبر بودند حاضر به صلحی كه كمتر از تسليم نبود نمی شدند و تا آخرين نفس دلاورانه با آلمانها جنگيدند. | |||
هيتلر كه نه می خواست انگلستان را از بين ببرد و نه می خواست قدرت ارتش خود را كاهش دهد از ادامه جنگ در غرب منصرف شد و رويش را به طرف شرق ، يعنی روسيه ، برگرداند. | |||
در ساعت 3:30 بامداد 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان طی عملياتی موسوم به بارباروسا به روسيه شوروی حمله كردند. در ابتدا سرعت ارتش بسيار بالا بود و در همان آغاز عمليات قسمتهای بسياری از خاك روسيه را به تصرف خود درآوردند.هيتلر و ساير فرماندهانش اينچنين می پنداشتند كه كار روسيه تا قبل از پائيز به اتمام خواهد رسيد و همين ، بزرگترين اشتباه ، او بود. | |||
در زمستان سرد آن سال روسيه، ارتش آلمان ، بعلت نداشتن تجهيزات كافی برای نبرد زمستانی با آنكه تا دروازه های مسكو رسيده بود، بعلت مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسيه، مجبور به عقب نشينی شد و اين آغاز پايان بود. | |||
پس از ورود آمريكا به جنگ جهانی دوم كه توسط ژاپن صورت گرفت ، روح تازه ای در قوای متفقين دميده شد و جنگ وارد مرحله جديدی گرديد. | |||
سرانجام با توافقی كه توسط سران سه كشور انگلستان،روسيه و آمريكا يعنی چرچيل، استالين و روزولت انجام گرفت ، متفقين از شرق و غرب به سمت آلمان يورش بردند و توانستند ارتش آلمان را به زانو درآورند. | |||
هيتلر تا دقايق آخر مقاومت كرد و چون ديگر هيچ نيرويی برای جنگيدن نداشت برای آنكه جسدش به دست دشمنانش نيفتد دستور داد جسدش را بسوزانند و پس از اين دستور با شليك تپانچه به زندگی پر فراز و نشيب خود پايان داد. | |||
اما جنگ جهانی دوم ، جدای از تبعات منفی ، آثار مثبتی نيز بر جای گذاشت كه امروزه بشراز آنها بهره مند است. اصولا انسانها در مواقعی كه ضرورت ايجاد كند دست به كارهای بزرگی میزنند و رشد سريع علم و دانش بشری و پيشرفت فوق العاده تكنولوژی كه به علت رقابت شديد نظامی بوجود آمد از جمله اين آثار است. | |||
از ديگر مواردی كه در دنيای پس از جنگ بوجود آمد و مستقيما به اين جنگ مربوط میشود می توان از تشكيل سازمان ملل متحد، بوجود آمدن بلوك شرق و غرب و دو قطبی شدن جهان و دهها موارد ديگر را نام برد كه هنوز هم می توانيم اين موارد را ببينيم. | |||
== حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان == | |||
هیتلر پس از جنگ جهانی اول در قسمت تبليغات ارتش به كار مشغول شد، در سال ۱۹۱۹ به توصیه فرماندهش بعنوان مامور خبرچین به حزب کارگران که بعدها حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان که بهطور خلاصه حزب «نازی» نامیده میشد، پیوست. | |||
حزب كارگران حزبى كوچك و متشكل از نهايتا ۱۰ عضو و تعدادى هوادار بود. اما با مديريت و فعاليت آدولف هيتلر و همچنين ابتکاراتش مثل ساختن پرچم و سرود براى حزب و برگزارى جلسات حزبى در اماكن مطرح و تاسيس روزنامه برا ى حزب رفته رفته تبديل به حزبى بزرگ شد تا آنجا كه دست به يك كودتا زد كه بعدها بنام كودتاى آبجوفروشى مشهور شد. | حزب كارگران حزبى كوچك و متشكل از نهايتا ۱۰ عضو و تعدادى هوادار بود. اما با مديريت و فعاليت آدولف هيتلر و همچنين ابتکاراتش مثل ساختن پرچم و سرود براى حزب و برگزارى جلسات حزبى در اماكن مطرح و تاسيس روزنامه برا ى حزب رفته رفته تبديل به حزبى بزرگ شد تا آنجا كه دست به يك كودتا زد كه بعدها بنام كودتاى آبجوفروشى مشهور شد. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۴۴: | ||
هیتلر پرچم حزب نازی و نماد اِسواستیکا (صلیب شکسته) را خود طراحی کرد و آن را در یک دایرهی سفید روی زمینه قرمز گذاشت. | هیتلر پرچم حزب نازی و نماد اِسواستیکا (صلیب شکسته) را خود طراحی کرد و آن را در یک دایرهی سفید روی زمینه قرمز گذاشت. | ||
== عادات هیتلر == | == عادات هیتلر == |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۲
آدولف هیتلر، (زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراوناآم- این، شهری کوچک در نزدیکی لینتز بین مرز اتریش و آلمان – درگذشته ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ در پناهگاه زیرزمینی رایشتاگ آلمان)
بیوگرافی هیتلر
پدر آدولف هیتلر، آلویس هیتلر فرزند نامشروع ماریا آنا شیکل گروبر بود که به همین دلیل نام خانوادگی مادرش را بر روی او گذاشتند. یوهان گئورگ هیدلرو با ماریا آنا، مادر آلویس در سال ۱۸۴۲ ازدواج کرد. یوهان نپوموک هیدلرو که برادر یوهان گئورگ بود سرپرستی آلویس را بر عهده گرفت.
آلویس هیدلرو در سال ۱۸۷۶، دوباره غسل تعمید داده شد و توسط یک کشیش حلالزاده اعلام شد. نامش ( به صورت گئورگ هیتلر) در شناسنامه تعمیدی، بعنوان نام پدر ثبت شد. از آن پس پدر وی آلویس هیتلر( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳) نام گرفت. او کارمند پایین رتبه گمرک بود. مادر هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. وی شش فرزند داشت. دومین فرزندش که آدولف هیتلر بود و خواهر کوچکش پائولا و ادموند، از بین شش فرزندش زنده ماندند. زمانی که آدولف هیتلر ۳ سال داشت، خانوادهاش به جنوب آلمان مهاجرت کردند. برادر او ادموند در ۲ فوریه ۱۹۰۰ بر اثر بیماری سرخک درگذشت و این اتفاق در هیتلر تأثیری دائمی ایجاد کرد. در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ پدر آدولف هیتلر فوت کرد. وی از سال ۱۹۰۵ به بعد در یک پرورشگاه یتیمان بوهمیا زندگی میکرد. در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادر آدولف هیتلر بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷ سالگی فوت کرد. با مرگ مادرش، او بسیار متاثر شد و مدرسه را ترک کرد.
آدولف هیتلر تمامی سهم ارثش که از یکی از عمه (خاله) هایش در سن ۲۱ سالگی به او رسیده بود را به خواهرش پائولا، واگذار کرد.
آدولف هیتلر با این که به رشته هنر علاقمند بود اما به فرمان پدرش به مدرسه فنی رفت و بعد از مرگ پدرش در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ وقتی ۱۴ ساله بود، مدرسه فنی را ترک کرد.
در سال ۱۹۰۷ به وین و به آکادمی هنرهای زیبای آنجا رفت ولی دو بار در امتحان ورودی رد شد که موجب افسردگی او شد. پس از این که آدولف هیتلر برای بار دوم از موسسهٔ هنرهای زیبا اخراج شد، دچار فقر مالی شدیدی شد. او در ۱۹۰۹به دنبال سرپناهی میگشت تا اینکه در یک پانسیون به نام «خانه مردان» که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود ساکن شد و با ارزان فروشی تابلوهای نقاشی خودش زندگیش را تأمین میکرد.
آدولف هیتلر در وین تحت تأثیر تبلیغات ضد یهودی کارل لوگر، شهردار یهود ستیز وین بود که از نفرت علیه یهودیان برای حزب حمایت جمعی فراهم میکرد. وی قبلاً تحت تأثیر شونرر، سیاست مدار اتریشی علیه لیبرالها، سوسیالیستها، کاتولیکها و یهودیان قرار داشت. در آن زمان این نفرت بخشی از ذهنیت عمومی جامعه بود.
آدولف هیتلر در سال ۱۹۱۳، بدلیل کراهت از خدمت در ارتش اتریش- مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد. بیشتر همنژادان آلمانی او نیز با چنین مشکلی مواجه بودند. پس از اینکه ارتش اتریش او را دستگیر کرد و مورد آزمایش جسمی قرار داد، برای خدمت سربازی نامناسب تشخیص داده شد و توانست به مونیخ بازگردد ولی در اوت ۱۹۱۴ وقتی امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برای لشکر باواریَن داوطلب شد.
آدولف هیتلر یک سرباز وظیفه فعال بود که در فرانسه و بلژیک بعنوان پیک در خطوط اول جبهه خدمت کرد. با این که خدمات او قابل توجه بود ولی بخاطر گم کردن تابعیت آلمانیاش هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت. وی به علت شجاعتی که در جنگ داشت، دومرتبه نشان صلیب آهنین، دریافت کرد. صلیب آهنین درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵ و صلیب آهنین درجه یک، در اوت ۱۹۱۸، (این نشان به سرجوخهها بندرت اعطا میشد).
او به خاطر مصدومیت حمله شیمیایی به وسیله گاز خردل در بیمارستان صحرایی بستری بود و بهطور موقّت دچار نابینایی شده بود که خبر شکست آلمان را شنید. این خبر او را دچار شوک کرد؛ هیتلر سیاستمداران جمهوری وایمار را مسبب اصلی این شکست میدانست و نسبت به آنها بدبین بود.
---------------
پس از آن اتريش را الحاق خاك آلمان كرد.اتريش پس از جنگ اول جهانی بسيار ضعيف شده بود و هيچ نشانی از شكوه و عظمت گذشته را نداشت ، به همين سبب مردم مشتاقانه به الحاق كشورشان به آلمان قدرتمند رای مثبت دادند. اين واقعه به آنشلوس معروف است.
بدين ترتيب هيتلر در 14 مارس 1938 پيروزمندانه و در حالی كه به ابراز احساسات مردم كه مشتاقانه برای ديدنش صف كشيده بودند پاسخ می گفت وارد وين ، شهری كه روزگاری در آن زندگی سختی را سپری كرده بود ، گرديد.
پيمان ورسای يكی از ذلت بارترين پيمانهايی بود كه پس از جنگ اول جهانی و در پی شكست آلمانها بر ملت آلمان تحميل گرديده بود و هيتلر سوگند خورده بود كه اين پيمان را براندازد. از جمله مفاد اين پيمان دادن سرزمينهايی از آلمان به لهستان بود و چون آلمانيها، لهستانيها را ملتی پست تر از خود می دانستند اين امر برايشان بسيار گران می آمد.
بدين سبب به دستور هيتلر در سپيده دم اول سپتامبر 1939 لشكريان قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان ) مانند سيل از مرز لهستان عبور كردند و از شمال و جنوب و مغرب به سوی ورشو پيش راندند. انگلستان و فرانسه كه در آن زمان جزو هم پيمانان لهستان بودند، پس از اين واقعه به آلمان اعلام جنگ كردند واين آغاز جنگ دوم جهانی، بزرگترين جنگ تاريخ بشری ، بود.
نبوغ نظامی هيتلر به صورتی بود كه همه جهان را به شگفتی واداشته بود. با تدابير نظامی اين مرد لهستان، دانمارك، نروژ،هلند ، بلژيك و سپس فرانسه به سرعت به اشغال نيروهای آلمانی درآمد.
هيتلر انگلستان را جزء لاينفك تمدن اروپا می دانست و در هر لحظه از جنگ برای صلح با انگلستان اقدام می كرد اما انگليسيها كه مردمی متكبر بودند حاضر به صلحی كه كمتر از تسليم نبود نمی شدند و تا آخرين نفس دلاورانه با آلمانها جنگيدند.
هيتلر كه نه می خواست انگلستان را از بين ببرد و نه می خواست قدرت ارتش خود را كاهش دهد از ادامه جنگ در غرب منصرف شد و رويش را به طرف شرق ، يعنی روسيه ، برگرداند.
در ساعت 3:30 بامداد 22 ژوئن 1941 ارتش آلمان طی عملياتی موسوم به بارباروسا به روسيه شوروی حمله كردند. در ابتدا سرعت ارتش بسيار بالا بود و در همان آغاز عمليات قسمتهای بسياری از خاك روسيه را به تصرف خود درآوردند.هيتلر و ساير فرماندهانش اينچنين می پنداشتند كه كار روسيه تا قبل از پائيز به اتمام خواهد رسيد و همين ، بزرگترين اشتباه ، او بود.
در زمستان سرد آن سال روسيه، ارتش آلمان ، بعلت نداشتن تجهيزات كافی برای نبرد زمستانی با آنكه تا دروازه های مسكو رسيده بود، بعلت مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسيه، مجبور به عقب نشينی شد و اين آغاز پايان بود.
پس از ورود آمريكا به جنگ جهانی دوم كه توسط ژاپن صورت گرفت ، روح تازه ای در قوای متفقين دميده شد و جنگ وارد مرحله جديدی گرديد.
سرانجام با توافقی كه توسط سران سه كشور انگلستان،روسيه و آمريكا يعنی چرچيل، استالين و روزولت انجام گرفت ، متفقين از شرق و غرب به سمت آلمان يورش بردند و توانستند ارتش آلمان را به زانو درآورند.
هيتلر تا دقايق آخر مقاومت كرد و چون ديگر هيچ نيرويی برای جنگيدن نداشت برای آنكه جسدش به دست دشمنانش نيفتد دستور داد جسدش را بسوزانند و پس از اين دستور با شليك تپانچه به زندگی پر فراز و نشيب خود پايان داد.
اما جنگ جهانی دوم ، جدای از تبعات منفی ، آثار مثبتی نيز بر جای گذاشت كه امروزه بشراز آنها بهره مند است. اصولا انسانها در مواقعی كه ضرورت ايجاد كند دست به كارهای بزرگی میزنند و رشد سريع علم و دانش بشری و پيشرفت فوق العاده تكنولوژی كه به علت رقابت شديد نظامی بوجود آمد از جمله اين آثار است.
از ديگر مواردی كه در دنيای پس از جنگ بوجود آمد و مستقيما به اين جنگ مربوط میشود می توان از تشكيل سازمان ملل متحد، بوجود آمدن بلوك شرق و غرب و دو قطبی شدن جهان و دهها موارد ديگر را نام برد كه هنوز هم می توانيم اين موارد را ببينيم.
حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان
هیتلر پس از جنگ جهانی اول در قسمت تبليغات ارتش به كار مشغول شد، در سال ۱۹۱۹ به توصیه فرماندهش بعنوان مامور خبرچین به حزب کارگران که بعدها حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان که بهطور خلاصه حزب «نازی» نامیده میشد، پیوست.
حزب كارگران حزبى كوچك و متشكل از نهايتا ۱۰ عضو و تعدادى هوادار بود. اما با مديريت و فعاليت آدولف هيتلر و همچنين ابتکاراتش مثل ساختن پرچم و سرود براى حزب و برگزارى جلسات حزبى در اماكن مطرح و تاسيس روزنامه برا ى حزب رفته رفته تبديل به حزبى بزرگ شد تا آنجا كه دست به يك كودتا زد كه بعدها بنام كودتاى آبجوفروشى مشهور شد.
كودتايى كه در آن هيتلر و ديگر افراد حزب بر عليه دولت جمهورى وایمار براه انداختند. اما به سبب سادگی تصورات او و دوستانش از یک استراتژی و تاکتیک مناسب، با شكست مواجه شد و همگى به زندان افتادند و حزب تعطيل و غير قانونى اعلام شد. هیتلر به خاطر خیانت به کشور به ۹ ماه حبس محکوم شد.
او کتاب نبرد من را در همین دوران نوشت. بعد از این که از زندان آزاد شد، حامیان بسیاری را با ترویج ایدههای ملیگرایی، ضدکمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانیهای پرشور بر ضد پیمان ورسای، در کشور آلمان بدست آورد.
سال ۱۹۳۲ هیتلر برای ریاست جمهوری در برابر پلفون هیندنبورگ به رقابت پرداخت. او در هر دو دور انتخابات دوم شد و در دور نهایی بیش از ۳۶ درصد آرا را به خود اختصاص داد. نتایج این انتخابات هیتلر را به یک نیروی سیاسی قوی در آلمان تبدیل کرد. هیندنبورگ با بیمیلی قبول کرد هیتلر را به عنوان صدر اعظم منصوب کند تا تعادل سیاسی در کشور برقرار شود.
در سال ۱۹۳۳ آدولف هیتلر به مقام صدراعظمی رسید.
هیتلر از موقعیت خود به عنوان صدر اعظم استفاده کرد تا یک دیکتاتوری قانونی به وجود بیاورد و اقدام به یک سرکوب سیستماتیک در برابر مخالفان سیاسی کرد.
در زمان صدارت آدولف هیتلر، مجموعهٔ ارتشی- صنعتی آلمان توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و در زمان خود، آنرا به یکی از قدرتهای برتر اروپا تبدیل نماید. آدولف هیتلر با هدف سیاست لبنسراوم، سیاست خارجی خود را دنبال نمود و در سال ۱۹۳۹ یکی از علل نخست و عمده وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و اروپا و سایر نقاط دنیا در طی این مدت شاهد ویرانی ها و تلفات این جنگ بودند. هرچند آلمان و نیروهای متحدش در عرض سه سال، بیشتر مناطق اروپا، بخش های بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند ولی از سال ۱۹۴۲ به بعد، نیروهای متفقین از آنان پیشی گرفته و رایش آلمان بزرگ را از هر سو در سال ۱۹۴۵ احاطه نمودند.
هیتلر پرچم حزب نازی و نماد اِسواستیکا (صلیب شکسته) را خود طراحی کرد و آن را در یک دایرهی سفید روی زمینه قرمز گذاشت.
عادات هیتلر
هیچ وقت از مشروبات الکی استفاده نکرد. ممنوعیت الکل و گوشت از محدودیت های غذایی انتخابی آدولف هیتلر بود. این تعصب او با باورش نسبت به برتری نژاد آریایی تقویت می شد و او آلمانی ها را به پاک نگه داشتن بدنشان از چیزهای ناپاک تشویق می کرد.
● سیگار نمی کشید.
● سال ۱۹۳۸ مرد سال مجله تایم شد.
● گیاه خوار بود.
● ریشارد واگنز موزیسین محبوب او بود.
● حامی حقوق حیوانات بود.
● محل سکونت رسمی او مونیخ بود.
● عاشق فیلمهای کمپانی والتدیسنی بود.
● روزی یک کیلو شکلات می خورد.
● سبیل هایش الگو گرفته از سبیل چارلی چاپلین بود.
قوانین ضد یهودی هیتلر
در ۱۵ سپتامبر سال ۱۹۳۵، قوانین نورمبرگ (Nuremberg) تصویب شدند. در این قانون آمده بود هر کسی که سه تا چهار نسل قبل یهودی باشد یهودی به حساب میآید، ولو فرد خود را غیریهودی یا از مذهبی دیگر بداند. این قوانین همچنین شامل «قانون حفاظت از خون آلمانی و افتخار آلمانی» میشد که ازدواج بین یک آلمانی یهودی و غیر یهودی را ممنوع اعلام میکرد. قانون شهروندی «رایش» تمام غیر آریاییها را از مزایای شهروندی آلمان محروم میکرد.
از سال ۱۹۳۳ تا آغاز جنگ در سال ۱۹۳۹، هیتلر و رژیم نازیاش صدها قانون و مقررات برای محدود کردن و حذف یهودیان از اجتماع تصویب کردند. از جمله این اقدامات تحریم کسب و کارهای یهودی، محروم کردن آنان از خدمات دولتی، محرومیت دانشجویان و دانش آموزان و محدودیت کاری در حرفههای پزشکی و قانونی بود. همچنین مدرک مشاوران مالیاتی یهودی نیز باطل شد و بازیگران یهودی دیگر حق حضور در فیلم و تئاتر را نداشتند.
قوانین امنیت هیتلر
در سال ۲۰۱۳ با مصاحبه خانم مارگوت وولک، با مجله اشپیگل آلمانی فاش شد که:
پانزده زن جوان کارشان این بوده است که غذای پیشوا را بچشند تا مسموم نباشد.
نیروهای اساس غذا را سرو میکردند، یک ساعت صبر میکردند ببینند دخترها میمیرند یا نه، اگر نمیمردند، غذا را برای هیتلر میبردند.
مرگ هیتلر
هیتلر از اوایل سال ۱۹۴۵متوجه شده بود که آلمان به زودی شکست میخورد. شوروی توانسته بود نیروهای آلمان را به اروپا غربی براند و متفقین از سمت غرب به سوی آلمان پیشروی میکردند. در نیمه شب ۲۹ آوریل، هیتلر با اوا براون (Eva Braun) ازدواج کرد. همزمان او از اعدام دیکتاتور ایتالیای «بنیتو موسولینی» مطلع شد. او که از اسارت به دست ارتش دشمن میترسید روز بعد از ازدواجش با اوا براون خودکشی کرد. آدولف هیتلر با سیانور و شلیک همزمان گلوله تپانچه به سرش و اوا براون با شکستن کپسول سیانور دست به خودکشی زدند. جوزف گوبلز و سایرین که در سنگر بودند، پیکر بی جان آن دو را به بیرون بردند و به خواست خود هیتلر سوزاندند. او وصیتنامه ای در آخرین ساعات قبل از مرگ از خود برجای گذاشت.
افکار عمومی و هیتلر
سیاستهای اصلاح نژادی هیتلر کودکان دارای معلولیت فیزیکی و ذهنی را هدف گرفت و سپس به سراغ کشتار سریع بزرگسالان معلول نیز رفت.
زمانیکه آدولف هیتلر در زندان بود، قسمت اعظم اولین جلد از کتاب بیوگرافی و بیانیه سیاسی اش به نام ماین کامپف( Mein Kampf) یا« نبرد من» را نوشت. در سال ۱۹۲۵ نخستین جلد این کتاب منتشر شد و در سال ۱۹۲۷ جلد دومش نیز منتشر شد. به ۱۱ زبان، این دو جلد ترجمه شد و بیش از پنج میلیون نسخه از آن، تا سال ۱۹۳۹ به فروش رفت. آدولف هیتلر در جلد اول، جهان بینی ضد یهودی و تعصب آریایی خود را در کنار احساس خیانتی که از نتیجه جنگ جهانی اول داشت، منتشر کرد و مخاطب را به انتقام گیری از فرانسه و توسعه سرزمین تا روسیه تحریک کرد و در جلد دومش نیز نقشه خود را برای به دست آوردن و حفظ قدرت توضیح داد.
جملاتی از هیتلر
ثروتمندان کسانی هستند که تولید ثروت میکنند، و باید با آن ها به خوبی رفتار کنی تا به تولید ثروت ادامه دهند.
تنها راه حل مسئله حقوق بشر، فراموشی است.
گاهی وقتها دموکراسی باید در خون شسته شود.
من دیکتاتور نیستم، فقط چهرهای ترشرو دارم.