کاربر:Khosro/صفحه تمرین معینی کرمانشاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۵: خط ۴۵:
|امضا                    =
|امضا                    =
}}
}}
'''رحیم معینی کرمانشاهی'''، (زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱، کرمانشاه - درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴، تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانه‌سُرای معاصر ایران است. معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیّت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود. معینی کرمانشاهی با انتشار مقالاتی از دکتر محمد مصدق و '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]]''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد که سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم‌آباد تبعید گردید. پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کردم و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس به کار مشغول شد. شهرت و محبوبیت معینی کرمانشاهی بیشتر به‌خاطر سرودن ترانه‌های دلنشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. برخی از ترانه‌های معروف و ماندگار او عبارتند از: این همه آشفته‌حالی، افسانه عشق، سنگ خارا، رفتم که رفتم، کودکی و… نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. از آثار به‌جا مانده از استاد معینی کرمانشاهی می‌توان به: ای شمع‌ها بسوزید، '''[[حافظ]]''' برخیز، فطرت، خورشید شب و شاهکار اشاره کرد. رحیم معینی کرمانشاهی سرانجام در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فروبست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.
'''رحیم معینی کرمانشاهی'''، (زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۱، کرمانشاه - درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۹۴، تهران) نقاش، نویسنده، شاعر و ترانه‌سُرای معاصر ایران است. معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود. معینی کرمانشاهی با انتشار مقالاتی از [[دکتر محمد مصدق|'''دکتر محمد مصدق''']] و '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]]''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد که سرانجام دستگیر و زندانی شد؛ و به قلعه‌ی فلک‌الافلاک در خرم‌آباد تبعید گردید. پس از گذراندن تبعید به تهران عزیمت کرد؛ و به دستور دکتر '''[[سیدحسین فاطمی|حسین فاطمی]]''' معاون نخست وزیر وقت، در اداره کل انتشارات رادیو با سمت رئیس دفتر بایگانی خبرگزاری پارس به کار مشغول شد. شهرت و محبوبیت معینی کرمانشاهی بیشتر به‌خاطر سرودن ترانه‌های دلنشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. برخی از ترانه‌های معروف و ماندگار او عبارتند از: این همه آشفته‌حالی، افسانه عشق، سنگ خارا، رفتم که رفتم، کودکی و… نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. از آثار به‌جا مانده از استاد معینی کرمانشاهی می‌توان به: ای شمع‌ها بسوزید، '''[[حافظ]]''' برخیز، فطرت، خورشید شب و شاهکار اشاره کرد. رحیم معینی کرمانشاهی سرانجام در ۲۶ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در سن ۹۳ سالگی در بیمارستان جم تهران چشم از دنیا فروبست؛ و در گورستان بی‌بی سکینه کرج در کنار مزار همسرش به خاک سپرده شد.


== نوجوانی و تحصیلات ==
== نوجوانی و تحصیلات ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
== آغاز فعالیت سیاسی ==
== آغاز فعالیت سیاسی ==
[[پرونده:کرمانشاهی4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
[[پرونده:کرمانشاهی4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیّت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیّت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی «سلحشوران غرب» بود.<ref name=":0" />  
معینی کرمانشاهی در شهریور ۱۳۲۰، و هم‌زمان با اشغال نظامی ایران، فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. او با نوشتن مقاله‌های تند و صریح، مخالفت‌های خود را با حکومت آشکار ساخت؛ از میان فعالیت‌های اصلی او انتشار نشریه انقلابی "سلحشوران غرب" بود.<ref name=":0" />  


=== نشریه سلحشوران غرب ===
=== نشریه سلحشوران غرب ===
روزنامه‌نگاری یکی دیگر از کارهای معینی کرمانشاهی بود. او از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲، به مدت ۴ سال روزنامه ''سلحشوران غرب'' را مدیریت کرد. این روزنامه در کرمانشاه منتشر می‌شد؛ و مقالات تیز و انقلابی معینی کرمانشاهی در آن منتشر می‌گردید.<ref name=":1" />  
روزنامه‌نگاری یکی دیگر از کارهای معینی کرمانشاهی بود. او از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲، به مدت ۴ سال روزنامه ''سلحشوران غرب'' را مدیریت کرد. این روزنامه در کرمانشاه منتشر می‌شد؛ و مقالات تیز و انقلابی معینی کرمانشاهی در آن منتشر می‌گردید.<ref name=":1" />  


معینی کرمانشاهی افکار میهن‌پرستانه‌ی خود را در روزنامه‌ی سلحشوران غرب منتشر می کرد. او با انتشار مقالاتی از دکتر محمد مصدق و '''[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]]''' حمایت و طرف‌داری می‌کرد.<ref name=":2" />
معینی کرمانشاهی افکار میهن‌پرستانه‌ی خود را در روزنامه‌ی سلحشوران غرب منتشر می کرد. او با انتشار مقالاتی از [[دکتر محمد مصدق]] و [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن نفت]] حمایت و طرف‌داری می‌کرد.<ref name=":2" />
[[پرونده:کرمانشاهی8.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|237x237پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
[[پرونده:کرمانشاهی8.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|237x237پیکسل|معینی کرمانشاهی]]


خط ۸۰: خط ۸۰:
== شغل‌ها و سِمَتْها ==
== شغل‌ها و سِمَتْها ==
[[پرونده:کرمانشاهی2.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|200x200پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
[[پرونده:کرمانشاهی2.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|200x200پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
استخدام و اشتغال معینی کرمانشاهی در اداره کّل انتشارات و تبلیغات، با دستور کتبیِ '''[[دکتر محمد مصدق]]''' نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۰، صورت گرفت. هم‌چنین او در آن دوران با سمت‌های مختلفی مشغول به کار شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:  
استخدام و اشتغال معینی کرمانشاهی در اداره کّل انتشارات و تبلیغات، با دستور کتبی '''[[دکتر محمد مصدق]]''' نخست وزیر وقت در سال ۱۳۳۰، صورت گرفت. هم‌چنین او در آن دوران با سمت‌های مختلفی مشغول به کار شد که برخی از آن‌ها عبارتند از:  
* خبرنگار پارلمانی  
* خبرنگار پارلمانی  
* ریاست دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس  
* ریاست دفتر و بایگانی اداره خبرگزاری پارس  
خط ۹۱: خط ۹۱:


=== حکم بازنشستگی غیرقانونی ===
=== حکم بازنشستگی غیرقانونی ===
معینی کرمانشاهی با مدیر عامل صدا و سیمای دوران پهلوی درگیری لفظی داشت و انتقاد خود از این رسانه‌ی صوتی و تصویری را در خیلی از مصاحبه‌های مطبوعاتی که داشت، مطرح کرد. او در حضورِ ج‍معی از مدیران و کارکنان صدا و سیما دعوت‌نامه‌ی جشنِ هنر شیراز را پاره کرد؛ و رویِ میزش انداخت. به استاد معینی کرمانشاهی دو مدال در جشن پنجاه‍مین سال سلطنت پهلوی تعلق گرفت که یکی به خاطر سخن‌سُرایی در انواعِ شعر پارسی و دیگری به خاطر ترانه‌سرایی و ایجاد تحول در این رشته‌ی دشوار هنری بود، اما او از پذیرش این مدال‌ها خودداری کرد؛ و آن‌ها را توسط استاد ابراهیم صهبا که آوردنده‌اش بود، پس فرستاد. سرانجام همین حرکات اعتراضی باعث شد که هنگام به‌سر بردن مرخصی در مهرماه ۱۳۵۴، حکم بازنشستگی تعلیقی وی پس از ۲۲ سال خدمت، به طور غیابی و غیرقانونی صادر گردد.<ref name=":0" />  
معینی کرمانشاهی با مدیر عامل صدا و سیمای دوران پهلوی درگیری لفظی داشت و انتقاد خود از این رسانه‌ی صوتی و تصویری را در خیلی از مصاحبه‌های مطبوعاتی که داشت، مطرح کرد. او در حضور ج‍معی از مدیران و کارکنان صدا و سیما دعوت‌نامه‌ی جشن هنر شیراز را پاره کرد؛ و روی میزش انداخت. به استاد معینی کرمانشاهی دو مدال در جشن پنجاه‍مین سال [[سلطنت پهلوی|'''سلطنت پهلوی''']] تعلق گرفت که یکی به خاطر سخن‌سُرایی در انواع شعر پارسی و دیگری به خاطر ترانه‌سرایی و ایجاد تحول در این رشته‌ی دشوار هنری بود، اما او از پذیرش این مدال‌ها خودداری کرد؛ و آن‌ها را توسط استاد ابراهیم صهبا که آوردنده‌اش بود، پس فرستاد. سرانجام همین حرکات اعتراضی باعث شد که هنگام به‌سر بردن در مرخصی در مهرماه ۱۳۵۴، حکم بازنشستگی تعلیقی وی پس از ۲۲ سال خدمت، به طور غیابی و غیرقانونی صادر گردد.<ref name=":0" />  


== ترانه‌سرایی ==
== ترانه‌سرایی ==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


=== ترانه‌ها ===
=== ترانه‌ها ===
برخی از ترانه‌های معینی کرمانشاهی دو قسمتی هستند، مانند: سفر کرده و بازگشته، پیوند گل‌ها و ثمر گل‌ها، خوابِ نوشین و شب‌زنده دار، گوشه‌گیر و تنها منشین، برخی دیگر از ترانه‌های ماندگار او عبارتند از: کودکی، رفتم که رفتم، نگران، جای تو خالی، افسانه عشق، حکایت نگفته، راه خیال، هم‌صدا، تو بخوان، طاقتم ده، طوفان، مینای شکسته، عشق خود حاشا مکن، عشق، یاد من کن، راز خلقت، تو را هرگز نمی‌بخشم، گمراه، اشک روزگار، بوی بهار، بهار من گذشته شاید، تنهایی، چشمان سبز و…<ref name=":0" />  
برخی از ترانه‌های معینی کرمانشاهی دو قسمتی هستند، مانند: سفر کرده و بازگشته، پیوند گل‌ها و ثمر گل‌ها، خواب نوشین و شب‌زنده دار، گوشه‌گیر و تنها منشین، برخی دیگر از ترانه‌های ماندگار او عبارتند از: کودکی، رفتم که رفتم، نگران، جای تو خالی، افسانه عشق، حکایت نگفته، راه خیال، هم‌صدا، تو بخوان، طاقتم ده، طوفان، مینای شکسته، عشق خود حاشا مکن، عشق، یاد من کن، راز خلقت، تو را هرگز نمی‌بخشم، گمراه، اشک روزگار، بوی بهار، بهار من گذشته شاید، تنهایی، چشمان سبز و…<ref name=":0" />  


=== نغمه‌خوان ترانه‌های معینی ===
=== نغمه‌خوان ترانه‌های معینی ===
[[پرونده:با دلکش.jpg|جایگزین=معینی کرمانشای همراه دلکش|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشای همراه با دلکش]]
[[پرونده:با دلکش.jpg|جایگزین=معینی کرمانشای همراه دلکش|بندانگشتی|220x220پیکسل|معینی کرمانشای همراه با دلکش]]
نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. ترانه‌ی سنگ خارا با صدای گرم مرضیه یکی از سروده‌های زیبای معینی کرمانشاهی است که هنوز هم زمزمه‌ی خاص و عام مردم ایران است. معینی کرمانشاهی ترانه‌سرای رتبه‌ی عالی بود و با هنرمندان درجه یکی نیز هم‌کاری می‌کرد. هنرمندان شهیری نظیر'''[[علی تجویدی]]'''، '''[[پرویز یاحقی]]'''، '''[[همایون خرم]]''' و… از جمله همکاران او در عرصه موسیقی بودند.<ref name=":1" />  
نغمه‌خوان ترانه‌های معینی کرمانشاهی صداهای طراز اول و خوانندگان مشهوری نظیر بانو '''[[مرضیه]]'''، '''[[دلکش]]'''، حمیرا و داریوش اقبالی بودند. ترانه‌ی سنگ خارا با صدای گرم مرضیه یکی از سروده‌های زیبای معینی کرمانشاهی است که هنوز هم زمزمه‌ی خاص و عام مردم ایران است. معینی کرمانشاهی ترانه‌سرای رتبه‌ی عالی بود و با هنرمندان درجه یکی نیز هم‌کاری می‌کرد. هنرمندان شهیری نظیر '''[[علی تجویدی]]'''، '''[[پرویز یاحقی]]'''، '''[[همایون خرم]]''' و… از جمله هم‌کاران او در عرصه موسیقی بودند.<ref name=":1" />  


=== شعر تصویری ===
=== شعر تصویری ===
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا<ref name=":1" />  
هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و زیبا<ref name=":1" />  


== شهرت و محبوبیت ==
=== شهرت و محبوبیت ===
در واقع می‌توان گفت که استاد معینی کرمانشاهی شهرت و محبوبیت خود را مدیون ترانه‌های دل‌نشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. ترانه‌های او که توسط خوانندگان معروفی خوانده می‌شد، از شهرت بسیاری برخوردار گردید.<ref>[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C رحیم معینی کرمانشاهی - سایت قلم‌مو]</ref>  
در واقع می‌توان گفت که استاد معینی کرمانشاهی شهرت و محبوبیت خود را مدیون ترانه‌های دل‌نشین و به‌ویژه ترانه‌های تصویری است. ترانه‌های او که توسط خوانندگان معروفی خوانده می‌شد، از شهرت بسیاری برخوردار گردید.<ref>[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C رحیم معینی کرمانشاهی - سایت قلم‌مو]</ref>  


== تخلص ==
== تخلص ==
تخلص استاد معینی کرمانشاهی ابتدا عشقی بود. پس مدتی  تخلص شوقی را برگزید و پس از آن با تخلص امید شعر می‌سرود؛ و در آخر تخلص معینی را برگزید.
تخلص استاد معینی کرمانشاهی ابتدا عشقی بود. پس مدتی  تخلص شوقی را برگزید و پس از آن با تخلص امید شعر می‌سرود؛ و در آخر تخلص معینی را برگزید.<ref>[https://photokade.com/%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA/ رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت - سایت فتوکده]</ref>
 
رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت<ref>[https://photokade.com/%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA/ رحیم معینی کرمانشاهی درگذشت - سایت فتوکده]</ref>  
 
== سبک معینی کرمانشاهی ==
== سبک معینی کرمانشاهی ==
[[پرونده:با تجویدی.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی و علی تجویدی|بندانگشتی|201x201پیکسل|معینی کرمانشاهی و علی تجویدی]]
[[پرونده:با تجویدی.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی و علی تجویدی|بندانگشتی|201x201پیکسل|معینی کرمانشاهی و علی تجویدی]]
خط ۱۷۶: خط ۱۷۳:
* حافظ برخیز
* حافظ برخیز
* دوره منظوم تاریخ ایران به نام شاهکار<ref name=":3" />
* دوره منظوم تاریخ ایران به نام شاهکار<ref name=":3" />
پس از جریان دست اندازی به ترانه‌های سروده‌شده‌ی معینی کرمانشاهی، فرزند او حسین معینی کرمانشاهی تصمیم به چاپ صحیح اشعار ترانه‌های پدرش را گرفت؛ و کتاب «خواب نوشین» و «راز خلقت» تدوین و منتشر کرد.<ref name=":2" />  
پس از جریان دست اندازی به ترانه‌های سروده‌شده‌ی معینی کرمانشاهی، فرزند او حسین معینی کرمانشاهی تصمیم به چاپ صحیح اشعار ترانه‌های پدرش را گرفت؛ و کتاب "خواب نوشین" و "راز خلقت" تدوین و منتشر کرد.<ref name=":2" />  


=== ای شمع ها بسوزید ===
=== ای شمع ها بسوزید ===
کتاب ای شمع‌ها بسوزید، در برگیرنده‌ی مجموعه شعرهای استاد معینی کرمانشاهی است. اشعار این کتاب در قالب‌های غزل، قطعه، دو بیتی، مثنوی، تک بیتی و دو اثر شعر نو سروده شده‌اند. غزل نقش برجسته‌تر و دل‌نشینی در این کتاب دارد که تعداد آن ۱۴۰ عدد است. نام برخی از شعرهای این کتاب عبارتند از: انتظار، خانه‌ی خاموش، گوهر عشق، پاداش، مهر سلیمان و…<ref name=":4">[http://shabestan.ir/detail/news/502537 مروری کوتاه بر زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - خبرگزاری شبستان]</ref>  
کتاب ای شمع‌ها بسوزید، در برگیرنده‌ی مجموعه شعرهای استاد معینی کرمانشاهی است. اشعار این کتاب در قالب‌های غزل، قطعه، دو بیتی، مثنوی، تک بیتی و دو اثر شعر نو سروده شده‌اند. غزل نقش برجسته‌تر و دل‌نشینی در این کتاب دارد که تعداد آن ۱۴۰ عدد است. نام برخی از شعرهای این کتاب عبارتند از: انتظار، خانه‌ی خاموش، گوهر عشق، پاداش، مهر سلیمان و…<ref name=":4">[http://shabestan.ir/detail/news/502537 مروری کوتاه بر زندگی و آثار معینی کرمانشاهی - خبرگزاری شبستان]</ref>  


=== حافظ برخیز ===
=== [[حافظ]] برخیز ===
استاد معینی کرمانشاهی کتاب حافظ برخیز را درباره‌ی حافظ نوشته است. این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عرفانی، بخش دوم: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عشقی، بخش سوم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی دراشارات شخصی و اجتماعی، بخش چهارم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی در اشارات عقیدتی است.<ref name=":4" />  
استاد معینی کرمانشاهی کتاب حافظ برخیز را درباره‌ی حافظ نوشته است. این کتاب شامل چهار بخش است. بخش اول: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عرفانی، بخش دوم: نقش و نگارهای طبیعی در اشارات عشقی، بخش سوم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی دراشارات شخصی و اجتماعی، بخش چهارم: نقش و نگارهای پیرایه‌ای و تصنعی در اشارات عقیدتی است.<ref name=":4" />  


خط ۱۸۹: خط ۱۸۶:
شاهکار از سبکی عالی برخوردار است؛ و دارای معنایی ژرف و الفاظی وزین و نفیس است. قالب این کتاب مثنوی و به وزن شاهنامه [[فردوسی]] سروده شده که الهام‌بخش استاد معینی نیز بوده است.  
شاهکار از سبکی عالی برخوردار است؛ و دارای معنایی ژرف و الفاظی وزین و نفیس است. قالب این کتاب مثنوی و به وزن شاهنامه [[فردوسی]] سروده شده که الهام‌بخش استاد معینی نیز بوده است.  


کتاب شاهکار در ۱۰ جلد منتشر شده است. جلد اول آن از سقوط ساسانیان تا حکومت سامانیان است. جلد دوم از حکومت سامانیان تا حمله‌ی مغول است. جلد سوم از حمله‌ی مغول تا آغاز جنبش سربداران است. جلد چهارم از جنبش سربداران و حمله‌ی تیمور لنگ تا شرح حال تشکیل سلسله‌ی صفویه است. جلد پنجم از تشکیل سلسله‌ی صفویه تا سلطنت شاه عباس اول است. جلد ششم نیز از سلطنت شاه عباس تا سلطنت شاه صفی و جلد هفتم هم از پایان حکومت صفویه تا سلطنت نادرشاه است. جلد هشتم از آغاز سلسله‌ی افشاریه تا پایان سلطنت کریم‌خان زند است. جلد نهم از آغاز جانشینان کریم‌خان زند تا پایان زندگی فتحعلی شاه قاجار است؛ و جلد دهم این کتاب، پایان سلطنت فتحعلی‌شاه تا سلطنت ناصرالدین شاه است.<ref name=":4" />  
کتاب شاهکار در ۱۰ جلد منتشر شده است. جلد اول آن از سقوط ساسانیان تا حکومت سامانیان است. جلد دوم از حکومت سامانیان تا حمله‌ی مغول است. جلد سوم از حمله‌ی مغول تا آغاز جنبش سربداران است. جلد چهارم از جنبش سربداران و حمله‌ی تیمور لنگ تا شرح حال تشکیل سلسله‌ی صفویه است. جلد پنجم از تشکیل سلسله‌ی صفویه تا سلطنت شاه عباس اول است. جلد ششم نیز از سلطنت شاه عباس تا سلطنت شاه صفی و جلد هفتم هم از پایان حکومت صفویه تا سلطنت [[نادر شاه افشار|'''نادر شاه افشار''']] است. جلد هشتم از آغاز سلسله‌ی افشاریه تا پایان سلطنت [[کریم‌خان زند|'''کریم‌خان زند''']] است. جلد نهم از آغاز جانشینان کریم‌خان زند تا پایان زندگی فتحعلی شاه قاجار است؛ و جلد دهم این کتاب، پایان سلطنت فتحعلی‌شاه تا سلطنت [[ناصرالدین شاه|'''ناصرالدین شاه''']] است.<ref name=":4" />  


== مصادره ارثیه ==
== مصادره ارثیه ==
[[پرونده:معینی ک4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|243x243پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
[[پرونده:معینی ک4.JPG|جایگزین=معینی کرمانشاهی|بندانگشتی|243x243پیکسل|معینی کرمانشاهی]]
معینی کرمانشاهی درباره وضعیت زندگی خود در دوران '''[[محمدرضا پهلوی]]''' و دروان نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: <blockquote>«... چون حقوق ناچیز دولتی زندگی‌ام را تأمین نمی‌کرد، بازگشت من به دوران جوانی‌ام دلچسب‌تر شد؛ و تصمیم گرفتم در ملک اجدادی خویش و در زمینی که از ده‌سالگی در آن رشد کرده و جدّ اندر جّد به خانواده ما تعلّق داشت زراعت کنم. دوثلث این ملک شش‌دانگ را رژیم سابق به نفعِ زارعین تصرّف کرده بود و مایملک ما به یک ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی که از این ارث داشتم سال‌ها زندگی مرا اداره می‌کرد تا این‌که در پاییز سال ۱۳۵۹، با شروعِ جنگ و آشفتگیِ منطقه غرب، باقی‌مانده‌اش نیز توسط هیئت هفت نفره جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچ‌گونه مذاکره و رسیدگی و حتی حضور خودم، مابقی این ملک موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سال‌ها از این جریان می‌گذرد و هنوز هم نتوانسته‌ام برای این حرکت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم. زندگی من اجاره‌نشین نیز با زمان سپری شد، ولی گویی خالق هنر با من هنوز کار داشت و مرا به سادگی در ل‍حظات بیهوده عُمر رها نساخت؛ و قلم را برای انجام وظیفه‌ای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشکلات، چوب خوردن‌ها، محسود واقع شدن‌ها، حق‌کُشی‌ها، دسته‌بندی‌ها و آزاده‌کُشی‌ها زمینه‌ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ کاری که از سال ۱۳۷۲، روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عُمرم را به خود اختصاص داده است. خوشحالم که مأمور انجام این خدمت بزرگ ملی و فرهنگی شدم و پاداش آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت.»<ref name=":0" /> </blockquote>
معینی کرمانشاهی درباره وضعیت زندگی خود در دوران '''[[محمدرضا پهلوی]]''' و دروان نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: <blockquote>«... چون حقوق ناچیز دولتی زندگی‌ام را تأمین نمی‌کرد، بازگشت من به دوران جوانی‌ام دلچسب‌تر شد؛ و تصمیم گرفتم در ملک اجدادی خویش و در زمینی که از ده‌سالگی در آن رشد کرده و جدّ اندر جّد به خانواده ما تعلّق داشت زراعت کنم. دوثلث این ملک شش‌دانگ را رژیم سابق به نفعِ زارعین تصرّف کرده بود و مایملک ما به یک ثلث تقلیل یافته بود. درآمدی که از این ارث داشتم سال‌ها زندگی مرا اداره می‌کرد تا این‌که در پاییز سال ۱۳۵۹، با شروع جنگ و آشفتگیِ منطقه غرب، باقی‌مانده‌اش نیز توسط هیئت هفت نفره جمهوری اسلامی بر باد رفت. درآن زمان بدون هیچ‌گونه مذاکره و رسیدگی و حتی حضور خودم، مابقی این ملک موروثی به تصرف زارعین دهات مجاور داده شد و به اندازه پشیزی مرا صاحب حق ندانستند. سال‌ها از این جریان می‌گذرد و هنوز هم نتوانسته‌ام برای این حرکت معیاری مبتنی بر اخلاق و عدالت بیابم. زندگی من اجاره‌نشین نیز با زمان سپری شد، ولی گویی خالق هنر با من هنوز کار داشت و مرا به سادگی در ل‍حظات بیهوده عُمر رها نساخت؛ و قلم را برای انجام وظیفه‌ای خطیر در دستم قرار داد. گویی تمامی آن مصائب و تجربیات، مشکلات، چوب خوردن‌ها، محسود واقع شدن‌ها، حق‌کُشی‌ها، دسته‌بندی‌ها و آزاده‌کُشی‌ها زمینه‌ساز انجام این وظیفه بوده است؛ خلق تاریخ منظوم ایران؛ کاری که از سال ۱۳۷۲، روزانه ۱۲ تا ۱۵ ساعت از عُمرم را به خود اختصاص داده است. خوشحالم که مأمور انجام این خدمت بزرگ ملی و فرهنگی شدم و پاداش آن را نیز در دنیای دیگری خواهم گرفت.»<ref name=":0" /> </blockquote>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
خط ۲۰۱: خط ۱۹۸:
معینی کرمانشاهی هم‌چنان‌که با سرودن ترانه‌ی شتاب کاروان، اهالی جهان را از عمر زودگذر خبر داده بود، خود نیز به کاروان پیوست:
معینی کرمانشاهی هم‌چنان‌که با سرودن ترانه‌ی شتاب کاروان، اهالی جهان را از عمر زودگذر خبر داده بود، خود نیز به کاروان پیوست:


ای عشق نافرجام من رفتی کجا؟  
{{شعر}}{{ب|ای عشق نافرجام من رفتی کجا؟|ای آرزوی خام من رفتی کجا؟}}
 
ای آرزوی خام من رفتی کجا؟
 
آن دوره آشفتگی‌های تو کو؟
 
ای عمر نا آرام من رفتی کجا؟
 
تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر


که دل خسته من در آمد از سینه بدر
{{ب|آن دوره آشفتگی‌های تو کو؟|ای عمر نا آرام من رفتی کجا؟}}


تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم
{{ب|تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر|که دل خسته من در آمد از سینه بدر}}


تو پر از شوری و من زعالمی خسته‌ترم
{{ب|تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم|تو پر از شوری و من زعالمی خسته‌ترم}}


تو بخوان، تو بخوان، به گوش اهل جهان  
{{ب|تو بخوان، تو بخوان، به گوش اهل جهان|که خبر، شود از، شتاب این کاروان}}{{پایان شعر}}


که خبر، شود از، شتاب این کاروان
'''[[سیمین بهبهانی]]''' غزل‌سرای معروف معاصر، ضمن بزرگ‌داشت معینی کرمانشاهی در وصف او گفته است: <blockquote>«آثار معینی کرمانشاهی شبیه تابلوی نقاشی است. پیوند واژه‌ها و ارتباط با موسیقی در اشعار این هنرمند بزرگ اعجاب‌انگیز است. حضور موفقیت‌آمیز یک جوان کرمانشاهی در میان ترانه‌سرایان بزرگی هم‌چون '''[[رهی معیری]]'''، نواب صفا و منیره طاها و آفرینش آثار گران‌سنگش را نمی‌توان اتفاقی کوچک پنداشت. آثار استاد معینی کرمانشاهی از کلام بین عاشق و معشوق پافراتر گذاشته و به عنوانی جدید پرداخته است».<ref name=":1" /></blockquote>
 
'''[[سیمین بهبهانی]]''' غزل‌سرای معروف معاصر، ضمن بزرگ‌داشت معینی کرمانشاهی در وصف او گفته است:  
 
«آثار معینی کرمانشاهی شبیه تابلوی نقاشی است. پیوند واژه‌ها و ارتباط با موسیقی در اشعار این هنرمند بزرگ اعجاب‌انگیز است. حضور موفقیت‌آمیز یک جوان کرمانشاهی در میان ترانه‌سرایان بزرگی هم‌چون '''[[رهی معیری]]'''، نواب صفا و منیره طاها و آفرینش آثار گران‌سنگش را نمی‌توان اتفاقی کوچک پنداشت. آثار استاد معینی کرمانشاهی از کلام بین عاشق و معشوق پافراتر گذاشته و به عنوانی جدید پرداخته است».<ref name=":1" />  


== گزیده‌ی اشعار ==
== گزیده‌ی اشعار ==


=== آشفته حالی ===
=== آشفته حالی ===
این همه آشفته حالی، این همه نازک‌خیالی
{{شعر}}{{ب|این همه آشفته حالی، این همه نازک‌خیالی|ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم}}
{{ب|این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی|ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم}}
{{ب|این تو بودی که از ازل خواندی به من درس وفا را|این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را}}


ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم
{{ب|من که این حاشا نکردم|از غمت پروا نکردم}}


این غرور عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی
{{ب|دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته|سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته}}
{{ب|من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا می‌شناسم|من خود شیوه نگه چشم مست تو را می‌شناسم}}


ای سیه چشم سیه مو، از تو دارم، از تو دارم
{{ب|دیگر ای برگشته مژگان| ناز نگاهم رو مگردان}}


این تو بودی که از ازل خواندی به من درس وفا را
{{ب|دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته|سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته}}{{پایان شعر}}
 
این تو بودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را
 
من که این حاشا نکردم، از غمت پروا نکردم
 
دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته
 
سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته
 
من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا می‌شناسم
 
من خود شیوه نگه چشم مست تو را می‌شناسم
 
دیگر ای برگشته مژگان، از نگاهم رو مگردان
 
دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته
 
سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


خانمانسوز بود، آتش آهی گاهی
{{شعر}}{{ب|خانمانسوز بود، آتش آهی گاهی|ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی گاهی}}
 
ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی گاهی


گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید
{{ب|گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید|سالک بی‌خبر خفته براهی گاهی}}


سالک بی‌خبر خفته براهی گاهی
{{ب|قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود|به‌عزیزی رسد افتاده به‌چاهی گاهی}}


قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
{{ب|هستیم سوختی ازیک‌نظر ای اختر عشق|آتش‌افروز شود برق نگاهی گاهی}}


به‌عزیزی رسد افتاده به‌چاهی گاهی
{{ب|روشنی‌بخش از آنم که بسوزم چون شمع|روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی}}


هستیم سوختی ازیک‌نظر ای اختر عشق
{{ب|عجبی نیست، اگر مونس یار است رقیب|بنشیند بَرٍ گُل هرزه گیاهی گاهی}}


آتش‌افروز شود برق نگاهی گاهی
{{ب|چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی|دل برقصد ببر از شوق گناهی گاهی}}


روشنی‌بخش از آنم که بسوزم چون شمع
{{ب|اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم|در دل موج ببین صورت ماهی گاهی}}


روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
{{ب|زرد رویی نبود عیب، مرانم از کوی|جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی}}


عجبی نیست، اگر مونس یار است رقیب
{{ب|دارم امید که با گریه دلت نرم کنم|بهر طوفان‌زده سنگی است پناهی گاهی}}{{پایان شعر}}
 
بنشیند بَرٍ گُل هرزه گیاهی گاهی
 
چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی
 
دل برقصد ببر از شوق گناهی گاهی
 
اشک در چشم، فریبنده‌ترت می‌بینم
 
در دل موج ببین صورت ماهی گاهی
 
زرد رویی نبود عیب، مرانم ازکوی
 
جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی
 
دارم امید که با گریه دلت نرم کنم
 
بهر طوفان‌زده سنگی است پناهی گاهی


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


من آفتاب زرد لب بام هستی‌ام
{{شعر}}{{ب|من آفتاب زرد لب بام هستی‌ام|من مرغ تنگ حوصله‌ی دام هستی‌ام}}
 
من مرغ تنگ حوصله‌ی دام هستی‌ام
 
در چشم من، چه جلوه‌ای از بامداد عمر
 
من شمع نیم سوخته‌ی شام هستی‌ام
 
صاحبدلان ز صحبت من، مست کی شوند
 
من خود شراب ریخته از جام هستی‌ام
 
افسانه‌های ناقص محنت‌کشان مخوان
 
من سر گذشت کامل آلام هستی‌ام
 
تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ
 
دیگر بس است قصه‌ی ایام هستی‌ام
 
رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم


وارسته از تصور اوهام هستی‌ام
{{ب|در چشم من، چه جلوه‌ای از بامداد عمر|من شمع نیم سوخته‌ی شام هستی‌ام}}


دست طلب بریده ز دامان آرزو
{{ب|صاحبدلان ز صحبت من، مست کی شوند|من خود شراب ریخته از جام هستی‌ام}}


ننهاده سر به بستر آرام هستی‌ام
{{ب|افسانه‌های ناقص محنت‌کشان مخوان|من سر گذشت کامل آلام هستی‌ام}}


هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست
{{ب|تومار زندگانیم ای نیستی بپیچ|دیگر بس است قصه‌ی ایام هستی‌ام}}


من با خبر کبوتر پیغام هستی‌ام
{{ب|رنگ تعلقی نپذیرفت خاطرم|وارسته از تصور اوهام هستی‌ام}}


من چیستم؟ فسانه‌ای از عالم وجود
{{ب|دست طلب بریده ز دامان آرزو|ننهاده سر به بستر آرام هستی‌ام}}


مجهول صرف و نقطه‌ی ابهام هستی‌ام
{{ب|هستی چنین که هست، ز من بشنوید، نیست|من با خبر کبوتر پیغام هستی‌ام}}


چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه
{{ب|من چیستم؟ فسانه‌ای از عالم وجود|مجهول صرف و نقطه‌ی ابهام هستی‌ام}}


چشم انتظارمژده‌ی فرجام هستی‌ام
{{ب|چون شمع شب نخفته به امید صبحگاه|چشم انتظارمژده‌ی فرجام هستی‌ام}}{{پایان شعر}}


'''***'''
'''***'''
۶٬۰۴۲

ویرایش

منوی ناوبری