کاربر:Abbas/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاههای جمهوری اسلامی حکم گرفتهبودند و دوران زندان خود را میگذراندند اعتراض کرد. | در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاههای جمهوری اسلامی حکم گرفتهبودند و دوران زندان خود را میگذراندند اعتراض کرد. | ||
در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام شامل نیری، اشراقی، رئیسی و پورمحمدی به دیدار منتظری میروند. منتظری در کتاب خاطرات خود میگوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدامها خودداری کنند. عدهای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری میگویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کردهایم و از منتظری میخواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آنها جواب منفی داد و گفت: <blockquote>«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامهام را پخش میکردم، میدانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»</blockquote>منتظری در کتاب خاطراتش میگوید اصل هرکدام از نامهها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بیبیسی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامهاش به بیبیسی اظهار بیاطلاعی میکند گمان میرود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او فراهم | در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام شامل نیری، اشراقی، رئیسی و پورمحمدی به دیدار منتظری میروند. منتظری در کتاب خاطرات خود میگوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدامها خودداری کنند. عدهای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری میگویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کردهایم و از منتظری میخواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آنها جواب منفی داد و گفت: <blockquote>«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامهام را پخش میکردم، میدانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»</blockquote>منتظری در کتاب خاطراتش میگوید اصل هرکدام از نامهها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بیبیسی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامهاش به بیبیسی اظهار بیاطلاعی میکند گمان میرود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او را فراهم کند. | ||
=== عزل منتظری از قائم مقامی === | === عزل منتظری از قائم مقامی === | ||
خمینی پس از اعتراض منتظری به اعدام و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت و تنها به دنبال فرصت مناسب بود. منتظری همچنان به مواضع انتقادی و اعتراضی خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. در بهمن ۱۳۶۷ و به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی منتظری یک سخنرانی و یک مصاحبه با ستاد دهه فجر انجام داد که در آنها به اقدامات دولت و سیاستهای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. منتظری حتی برگزاری جشنهای بیروزی انقلاب را پرهزینه و کارهای مبتذل و بیمحتوا خواند که فقط اسراف بیتالمال است. | |||
=== مواضع منتظری علیه جمهوری اسلامی === | === مواضع منتظری علیه جمهوری اسلامی === |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۷
حسینعلی منتظری
زندگی شخصی
حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. پدرش کشاورز فقیری بود. در کودکی مدتی را در نجف آباد در مکتب درس خواند. بعدا او را به اصفهان فرستادند و مدتی را در آنجا به تحصیل در مدارس دینی پرداخت. در سال ۱۳۱۴ یعنی در ۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل در حوزه، به قم رفت. ده ماه در قم بود و دوباره به اصفهان برگشت. به مدت پنج، شش سال در اصفهان بود و در سال ۱۳۲۰ به قم بازگشت و دروس حوزه را در قم پیگیری کرد. در قم با مرتضی مطهری آشنا شد. در کلاسهای درس روحالله خمینی در قم شرکت میکرد. پس از آمدن آیتالله بروجردی درزمرهی شاگردان و نزدیکان او درآمد و مدتی نماینده او در نجف آباد برای رسیدگی به امور حوزهی علمیه بود.[۱]
دوران قبل از انقلاب ۱۳۵۷
حسینعلی منتظری در مبارزه با بهاییت و ترویج حکم آیتالله بروجردی در مورد بهائیان به خصوص در نجفآباد و اصفهان نقش به سزایی داشت. در اثر اقدامات او بهائیان در این مناطق بسیار تحت فشار قرار گرفتند. او به خاطر این فعالیتها به استانداری اصفهان احضار شد.[۱]
در سال ۱۳۴۰ حکومت شاه دست به اقداماتی زد که شروع آن از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و مقدمهای بود برای رشتهای از اصلاحات بورژوایی در دستگاه حاکمه که به انقلاب سفید و اصلاحات ارضی منجر شد. مخالفت خمینی با شاه نیز از همین زمان شروع شد. به طبع منتظری نیز که از نزدیکان و اطرافیان خمینی بود در این داستان با او همراه شد و مخالفت او با حکومت پهلوی از همینجا آغاز گردید. حسینعلی منتظری از بنیانگذاران جمعیتی به نام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.
ماجرای مرجعیت روحالله خمینی
پس از مرگ آیتالله بروجردی در سال ۱۳۴۰ در قم و حوزهعلمیه آن نام سید محمدرضا گلپایگانی، محمد کاظم شریعتمداری و شهابالدین مرعشی نجفی برای مرجعیت مطرح بود و نامی از روحالله خمینی نبود. منتظری خود خاطرهای در این باره دارد که میگوید:
«یادم هست در همان وقت(پس از وفات آیتالله بروجردی) من رفتم منزل آقای گلپایگانی مردم زیادی آنجا اجتماع کرده بودند، و ایشان را با دستهجات زیادی آوردند برای فاتحه آیتالله بروجردی، کوچهها پر از جمعیت بود و با تشریفات و اسکورت ایشان را آوردند در مجلس، ولی شب همان روز من رفته بودم در منزل آیتالله خمینی، نماز مغرب و عشا را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم نشستیم با ایشان درددل کردیم و راجع به فوت آیتالله بروجردی و مسائل آن روز صحبت کردیم. حتی یک نفر نیامد آنجا سر بزند».[۱]
منتظری و مطهری و تعدادی دیگر از نزدیکان و شاگردان روحالله خمینی پس از وفات آیتالله بروجردی برای جا انداختن مرجعیت خمینی تلاش کردند و چون یکی از شرایط مرجعیت برقرار کردن شهریه به طلبهها بود، اطرافیان خمینی به خصوص حسینعلی منتظری برای برقراری شهریه خمینی بسیار تلاش کردند و با جمعآوری کمکهای مالی و وجوهات و پرداخت شهریه یه طلاب سعی در جا انداختن مرچعیت خمینی داشتند. منتظری پس از دستگیری و تبعید خمینی نیز مسئولیت پرداخت شهریه خمینی را بر عهده داشت و در زمان تبعید خمینی نماینده تامالاختیار او در ایران بود.
دستگیریها و زندان
حسینعلی منتظری بارها در زمان حکومت پهلوی به زندان افتاد. از جمله در نوروز ۱۳۴۵ بلافاصله پس از دستگیری فرزندش محمد منتظری به جرم پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه حسینعلی منتظری نیز دستگیر شد و بعد از ۷ ماه از زندان آزاد شد. منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان برای دیدار با خمینی مخفیانه به عتبات عالیات مسافرت کرد اما ساواک از این سفر آگاه شد و در بازگشت در مرز وی را دستگیر کرد و اینبار ۵ ماه را در زندان گذراند.
بار دیگر مدت کوتاهی پس از پایان تبعید به مسجد سلیمان و انتقال او به نجف آباد و پس از اینکه او نماز جمعه را در نجف آباد برقرار کرده بود و به خاطر فعالیتهای ضد حکومت پهلوی ساواک او را دستگیر کرد و در دادگاه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به یک و نیم سال زندان محکوم و به زندان قصر منتقل شد.
آخرین بار رژیم شاه در تیرماه ۱۳۵۴ او را از تبعیدگاه سقز ابتدا به زندان کمیته مشترک و از آنجا به اوین منتقل کرد. نهایتا منتظری در هشتم آبان ۱۳۵۷ و پس از تحمل ۳و نیم سال زندان به همراه آیتالله طالقانی از زندان آزاد شد. در زمان آزادی منتظری از زندان روحالله خمینی در پاریس بود و پیامی به مناسبت آزادی او از زندان فرستاد.
منتظری در بحبوحه انقلاب ضد سلطنتی پس از آزادی از زندان در۲۷ آذرماه ۱۳۵۷برای ملاقات با خمینی به پاریس رفت.
تبعید
منتظری در زمان حکومت محمدرضا شاه چندین بار تبعید شد. از جمله آنان تبعید به مسجد سلیمان، نحف آباد، طبس، خلخال و سقز بود.
دوران بعد از انقلاب ضد سلطنتی
عضویت در شورای انقلاب و مجلس خبرگان
خمینی قبل از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در پاریس شورای انقلاب را که از افراد نزدیک به خود بود تشکیل داد. منتظری نیز به عضویت این شورا درآمد. در سفر به پاریس منتظری نام سیدعلی خامنهای را برای عضویت در شورای انقلاب به خمینی پیشنهاد کرد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران برای تدوین قانون اساسی جمهوری جدید مجلسی به نام مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و حسینعلی منتظری رئیس آن مجلس شد. در پیشنویس قانون اساسی اصل ولایت فقیه وجود نداشت و منتظری اصل ولایت فقیه را وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی کرد. مجلس خبرگان ابتدا برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شد و پس از تصویب قانون اساسی باید منحل میشد اما خمینی با انحلال آن مخالفت کرد و این مجلس با نام مجلس خبرگان رهبری که وظیفهاش تعیین رهبر است به کار خود ادامه داد.
منتظری مدتی هم پس از وفات آیتالله طالقانی امام جمعه تهران بود.
ماجرای قائم مقامی
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسینعلی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد. بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین میکرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آنرا نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان سیدعلی خامنهای و علیاکبر هاشمی رفسنجانی بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریکبین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.
شروع اختلاف با روحالله خمینی
درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بیواسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنهای و سید احمد خمینی که بیواسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیریهای مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.[۲] بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه میشد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانهای دستگیر شدند.[۱]
در واقع از همین زمان و به خصوص بعد از قضایای مربوط به مهدی هاشمی و جنگ قدرت بین جناحهای جمهوری اسلامی پروژه عزل منتظری از قائم مقامی رهبری کلید زده شد و خمینی تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت اما برای اینکار به دنبال بهانه بود.[۲]
ماجرای سید مهدی هاشمی
جمهوری اسلامی ایران در زمان جنگ با کمبود تسلیحات و مهمات مواجه بود. در ادامه زد و بندهای خارجی در خرداد ۱۳۶۵ هیاتی آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و یک مقام امنیتی اسرائیلی به همراه یک هواپیما تسلیحات مورد نیاز ایران وارد تهران شدند. این ماجرا مخفی بود و هاشمی رفسنجانی و هسته اصلی قدرت پشت پرده این زد و بند بودند. منوچهر قربانیفر تاجر ایرانی و دلال معامله سلاح بین آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی پس از اینکه مقامات ایرانی قسمتی از پول این معامله را پرداخت نکردند دو نامه به محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی نوشت و به این موضوع اعتراض کرد. قربانیفر کپی این نامهها را توسط فتحالله امید نجف آبادی از اعضای بیت منتظری برای منتظری فرستاد. پس از اینکه منتظری از این ماجرا با خبر شد مهدی هاشمی برادر داماد منتظری این معامله و سفر مک فارلین به ایران را از طریق روزنامه لبناتی الشراع فاش کرد. مهدی هاشمی در شهریور ۱۳۶۵ دستگیر و با پرونده سازیهای وزارت اطلاعات و پس از گرفتن اعترافهای تلویزیونی از وی مبنی بر توطئه علیه جمهوری اسلامی و تشکیل خانه تیمی و همچنین به اتهام قتل سید ابوالحسن شمس آبادی که در زمان شاه اتفاق افتاده بود و چند نفر دیگر به اعدام محکوم و در مهر ماه سال ۱۳۶۶ اعدام شد.
موضع گیری علیه قتل عام ۶۷
در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاههای جمهوری اسلامی حکم گرفتهبودند و دوران زندان خود را میگذراندند اعتراض کرد.
در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام شامل نیری، اشراقی، رئیسی و پورمحمدی به دیدار منتظری میروند. منتظری در کتاب خاطرات خود میگوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدامها خودداری کنند. عدهای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری میگویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کردهایم و از منتظری میخواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آنها جواب منفی داد و گفت:
«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامهام را پخش میکردم، میدانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»
منتظری در کتاب خاطراتش میگوید اصل هرکدام از نامهها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بیبیسی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامهاش به بیبیسی اظهار بیاطلاعی میکند گمان میرود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او را فراهم کند.
عزل منتظری از قائم مقامی
خمینی پس از اعتراض منتظری به اعدام و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت و تنها به دنبال فرصت مناسب بود. منتظری همچنان به مواضع انتقادی و اعتراضی خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. در بهمن ۱۳۶۷ و به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی منتظری یک سخنرانی و یک مصاحبه با ستاد دهه فجر انجام داد که در آنها به اقدامات دولت و سیاستهای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. منتظری حتی برگزاری جشنهای بیروزی انقلاب را پرهزینه و کارهای مبتذل و بیمحتوا خواند که فقط اسراف بیتالمال است.