کاربر:Safa/ بکتاش آبتین صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی،''' (زاده ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۷ دی ۱۴۰۰) ا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
لازم به ذکر است برای مجموعه شعر “پتک” بکتاش آبتین ، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد. | لازم به ذکر است برای مجموعه شعر “پتک” بکتاش آبتین ، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد. | ||
بکتاش آبتبن | بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، شکنجههای دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود. | ||
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای ضد سانسور و اختناقشکن وی دو پروندهی دیگرنیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. | |||
بکتاش آبتبن در ۵ مهر سال ۹۹ به اتهام فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال حبس محکوم شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است. | |||
کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ توسط تعدادی از نویسندگان آزادیخواه و مترقی با هدف مقابله با سانسور در ایران و دفاع از آزادی بیان تأسیس شد. | کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ توسط تعدادی از نویسندگان آزادیخواه و مترقی با هدف مقابله با سانسور در ایران و دفاع از آزادی بیان تأسیس شد. | ||
خط ۱۷: | خط ۲۱: | ||
در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده که برای نگارش اساسنامه کانون جلسهای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلساتشان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار میگیرند. از آن زمان تا کنون، اعضا و هیٔتمدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و در جریان قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند. | در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده که برای نگارش اساسنامه کانون جلسهای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلساتشان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار میگیرند. از آن زمان تا کنون، اعضا و هیٔتمدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و در جریان قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند. | ||
اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در | اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه دادهاند. | ||
== بیانیههای کانون نویسندگان == | |||
=== بیانیه خرداد ماه کانون === | |||
بیانیه کانون نویسندگان پس از ابلاغ حکم دادگاه کرج در سال ۱۳۹۷ | |||
روز یازدهم خرداد سال جاری شعبهی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بیاساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است. | |||
پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده بهخوبی میزان بیاساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان میدهد. بکتاش آبتین در مراسم ستمکشتهگان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیتهای دورهی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است. | |||
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای سانسورستیزانهاش دو پروندهی دیگرنیز ساختهاند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پروندهی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زندهیادان مختاری و پوینده مربوط میشود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! بهخوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود. | |||
کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونهی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت میداند۰ | |||
حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذرهای عدالت وجود ندارد. این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پروندهی بکتاش آبتین و همهی پروندههای مشابه آن است. | |||
کانون نویسندگان ایران | |||
۱۹ خرداد ۱۳۹۷ | |||
=== بیانیه آبان ماه کانون === | |||
اتهامتراشی و پروندهسازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران | |||
در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پروندهای بود که وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگین ترکردن باراتهام در این گونه پرونده ها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پروندهسازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین میکنند و از دستگاه قضایییی که بدینسان به خواست شاکی گردن میگذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بیطرفانهای نباید داشت. | |||
اما ساختگی بودن اتهامهای یادشده در مورد اعضای کانون روشنتر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه سالهی خود هرگز دیدگاهها و فعالیتهای خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمیکند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب میکنند که به مسالمت آمیزترین شیوهها به خیابان میآیند تا خواستهای برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهامهای رایجی است که به وفور بر پروندهی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق میشود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بیپایه و اساسی است که ظاهراً (می گوییم ظاهراً زیرا دربارهی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراضهای اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهامتراشی و پروندهسازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچیک از این¬ها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرمآور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد میدانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رساندهاند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشتهاند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاهها و خیابانها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل میکنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادیخواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زناناند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد مینگرند. | |||
بدینسان، صدور چنین اتهامهایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوش دوزی که هیچگونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پروندهسازی را محکوم میکند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پروندهی آنها و همه پروندههای مشابه است. | |||
کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷ |
نسخهٔ ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۲۴
بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی، (زاده ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۷ دی ۱۴۰۰) از اعضای کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی معترض است که در زندان برای بار دوم مبتلا به بیماری کووید ۱۹ شد و بدلیل کوتاهی و اهمال زندانبانان در اعزام او به بیمارستان دارفانی را وداع گفت.
آثار مختلفی را منتشر کرده است. از آثار او می توان به “و پای من که قلم شد نوشت برگردیم”، “شناسنامهی خلوت”، “مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند”، “پُتک”و “در میمون خودم پدربزرگم” می توان اشاره نمود.
بکتاش آبتین یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان بود. او منشی و عضو هیات دبیران و بازرس کانون بود که در نهایت به عنوان یکی از بازرسان کانون نویسندگان ایران انتخاب گردید.
از آثار فیلمسازی او می توان به فیلم مستند “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” دربارهی علیشاه مولوی و مستند “۱۳ اکتبر ۱۹۷۳” دربارهی لوریس چکناوریان اشاره نمود.
لازم به ذکر است برای مجموعه شعر “پتک” بکتاش آبتین ، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.
بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، شکنجههای دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای ضد سانسور و اختناقشکن وی دو پروندهی دیگرنیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت.
بکتاش آبتبن در ۵ مهر سال ۹۹ به اتهام فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به ۶ سال حبس محکوم شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است.
کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ توسط تعدادی از نویسندگان آزادیخواه و مترقی با هدف مقابله با سانسور در ایران و دفاع از آزادی بیان تأسیس شد.
فعالیتهای این کانون در سال ۱۳۶۰ غیر قانونی اعلام شد، جمعی از نویسندگان در سال ۱۳۷۳ با تشکیل یک جمع مشورتی تلاش کردند این کانون را از نو احیا کنند.
در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده که برای نگارش اساسنامه کانون جلسهای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلساتشان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار میگیرند. از آن زمان تا کنون، اعضا و هیٔتمدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و در جریان قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند.
اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه دادهاند.
بیانیههای کانون نویسندگان
بیانیه خرداد ماه کانون
بیانیه کانون نویسندگان پس از ابلاغ حکم دادگاه کرج در سال ۱۳۹۷
روز یازدهم خرداد سال جاری شعبهی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بیاساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است.
پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده بهخوبی میزان بیاساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان میدهد. بکتاش آبتین در مراسم ستمکشتهگان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیتهای دورهی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای سانسورستیزانهاش دو پروندهی دیگرنیز ساختهاند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پروندهی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زندهیادان مختاری و پوینده مربوط میشود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! بهخوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود.
کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونهی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت میداند۰
حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذرهای عدالت وجود ندارد. این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پروندهی بکتاش آبتین و همهی پروندههای مشابه آن است.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
بیانیه آبان ماه کانون
اتهامتراشی و پروندهسازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران
در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پروندهای بود که وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگین ترکردن باراتهام در این گونه پرونده ها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پروندهسازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین میکنند و از دستگاه قضایییی که بدینسان به خواست شاکی گردن میگذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بیطرفانهای نباید داشت.
اما ساختگی بودن اتهامهای یادشده در مورد اعضای کانون روشنتر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه سالهی خود هرگز دیدگاهها و فعالیتهای خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمیکند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب میکنند که به مسالمت آمیزترین شیوهها به خیابان میآیند تا خواستهای برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهامهای رایجی است که به وفور بر پروندهی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق میشود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بیپایه و اساسی است که ظاهراً (می گوییم ظاهراً زیرا دربارهی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراضهای اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهامتراشی و پروندهسازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچیک از این¬ها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرمآور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد میدانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رساندهاند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشتهاند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاهها و خیابانها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل میکنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادیخواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زناناند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد مینگرند.
بدینسان، صدور چنین اتهامهایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوش دوزی که هیچگونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پروندهسازی را محکوم میکند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پروندهی آنها و همه پروندههای مشابه است.
کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷