قدمخیر: تفاوت میان نسخهها
(در زیر تیتر وجه تسمیه تصحیحات وارد شد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا و مهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد.<ref name=":1" /> | در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا و مهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد.<ref name=":1" /> | ||
=== شهرت و | === شهرت و آوازهی قدمخیر === | ||
تا قبل از استقرار کامل دیکتاتوری رضاخان در خرمآباد و بخشهای تابعه آن، مبارزه قدمخیر و برادرانش با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالیترین منطقه خرمآباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند.<ref name=":0" /> | تا قبل از استقرار کامل دیکتاتوری رضاخان در خرمآباد و بخشهای تابعه آن، مبارزه قدمخیر و برادرانش با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالیترین منطقه خرمآباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
''قدمخیر دو هار میا میلش و جنگه آلمانی دو پیچ سوهش پر د شنگه'' | ''قدمخیر دو هار میا میلش و جنگه آلمانی دو پیچ سوهش پر د شنگه'' | ||
ترجمه: | ترجمه: «قدمخیر از پایین آمده ومیل به جنگ دارد، پیچ گلبند سربندش پر از فشنگ آلمانی است». | ||
''قدم خیر یا جون خت یا جون بو وت، واکو او هف تیرته دو پیچ سووه ت'' | ''قدم خیر یا جون خت یا جون بو وت، واکو او هف تیرته دو پیچ سووه ت'' | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
ترجمه: «ای قدمخیر! تورا به جان خودت یا پدرت قسم میدهم که آن هفت تیر را که درسربندت پنهان کردهای بیرون بیار! | ترجمه: «ای قدمخیر! تورا به جان خودت یا پدرت قسم میدهم که آن هفت تیر را که درسربندت پنهان کردهای بیرون بیار! | ||
'' | ''قدمخیر قدم زنه دو دیو خونش – چی جهال عاشقی جکسون و شونش'' | ||
ترجمه: «قدم خیر در ایوان خانه خود قدم میزند درحالی که مانند یک جوان مغرور تفنگ جکسون (تفنگی ازساختههای کشورآلمان) را بر دوش دارد. | ترجمه: «قدم خیر در ایوان خانه خود قدم میزند درحالی که مانند یک جوان مغرور تفنگ جکسون (تفنگی ازساختههای کشورآلمان) را بر دوش دارد. |
نسخهٔ ۲۶ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۸
قدم خیر | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۲۷۸ خورشیدی |
تاریخ مرگ | ۱۳۱۲ |
ویژگی | مبارزه علیه حکومت رضاخان |
همسر | صفقلی قلاوند |
فرزند | محمدخان |
مذهب | مسلمان |
ملیت | لر |
قدمخیر (تولد ۱۲۷۸ خورشیدی، درگذشت ۱۳۱۲) زاده لرستان، زن مبارز ایرانی از قوم لر میباشد که در اوایل روی کار آمدن حکومت پهلوی در ایران جهت مقابله با سرکوب عشایر توسط دولت، به مبارزه مسلحانه علیه رضاخان در لرستان قیام کرد. او رهبر قیام «پشتکوه» بود که بیش از پنج سال علیه رضاخان مبارزه کرد. قدم خیر هیچگاه تسلیم دشمنان و تهدیدهای آنها نشد و در این راه شجاعت و شهامت بسیاری از خود نشان داد.
دوران کودکی و نوجوانی
قدمخیر در سال ۱۲۷۸ خورشیدی (۱۹۰۰ میلادی) در بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک در میان عشایر قلاوند در شمال کوه «تنگوان» در مکانی معروف به «گود» ودر محلی بنام «اِشگفت الله کرم» بدنیا آمد.
وجه تسمیه
«قدمخیر» یعنی آن کسی كه تولدش براي اهل خانه موجب شگوني وخوشبختي است. «قدمخیر» نامی برای بانوان در بین مردم لرستان است و استعاره از کسی است که ورود و آمدنش سبب خیر و خوبی میشود. کسی که آورنده خوبیهاست و خیر در قدمهایش نهفته است. این نام رامعمولاً پدران لر بر نوزادن دختر عزیزکرده خود میگذاشتند، چون معتقد به ورود خیر و برکت با تولد دختران به زندگیشان بودند.
نسب خانوادگی
پدر قدمخیر «کیخا قأنی» (کدخدا قندی) از طایفه بزرگ قلاوند (قلاون)، از ایل «دریکوند» بود.
تیرههایی ازطایفه قلاوند که در روستاهای «تاتا آو» (tataov) و «خونیله» (khonila) و «میرزیل» (merezil) زندگی میکردند دارای سرزمینی بودند که سرشار از منابع حیاتی و موقعیت محکم ایلی وعشیرهای بود. قدمخیردوران نوجوانی را در شرایط ایلی و کوچ نشینی با برادرانش در مبارزه با طبیعت و جنگ میان طایفهها و ایلها با حکومت وقت (اواخردوره قاجار و اوایل حکومت رضاخان) سپری نمود و به همین دلیل شخصیت او با ویژگیهای برجسته مبارزی جسور و در عین حال زنی مهربان، شکلگرفت.
پدرش، ریاست ایل بزرگ قلاوند را به عهده داشت و از مردان بنام طایفه بود که در بخشندگی، صلحجویی، مهماننوازی، سلحشوری ومردمداری زبانزد خاص وعام بود. مادرش نیز «جواهر» (در گویش لری جوهر) نام داشت که زنی با ویژگیهای ممتاز بود.
قدمخیر دوران کودکی و نوجوانی را در شرایط کوچ نشینی با پدر و برادرانش از جمله «بابا خان» و «عباس خان» و خواهرانش «گوطلا» و «شاهی» در میان طبیعت زیبای لرستان گذارند. او دختری زیبا، رشید و دلاور بود.
قدمخیر در کودکی نزد شخصی به نام «ملاحاجی» سواد مکتبی را فراگرفت و اندکاندک درشرایطی که پدرش در رأس طایفه قرار داشت و به دلیل رفت و آمدهای بزرگان به خانه پدری به فردی مطلع و آگاه از اتفاقات زمانه بدل شد. قدمخیر به واسطه زندگی در چنین خانوادهای دانش مردمداری ونیز مهارتهای سوارکاری و تیراندازی رابا شایستگی فراگرفت که کمتر زن «بالاگریوهای» به آن دست یافت. تنها فرزند او پسری به نام محمدخان از شوهرش صفقلی قلاوند بود. صفقلی در نبرد با نیروهای رضاخان کشته شد.
ریشههای تاریخی
تاریخ معاصر ایران، با مبارزات آزادیخواهانه این کشور عجین شدهاست. زنان ایرانی به ویژه از انقلاب مشروطیت تا به امروز نویسنده برگهای زرینی از کتاب تاریخ معاصر ایران هستند. زنانی که حضور در رهبری سیاسی جامعه را هدف خود قرار دادند، رو در روی حاکمان مستبد ومرتجع ایستادند ونقشی بیبدیل در نیل به آزادی در ایران ایفا کردند. قدمخیر از خطه لرستان از جمله چنین زنان مبارزی بود.
او زنی با وقار، رشید و بیباک بود که در هنگام هجوم نیروهای رضاخان برای سرکوب عشایر به سبب رشادتهای زیاد در مبارزه مسلحانه با نیروهای رضاخان شهرتی بسیار پیدا کرد. مبارزه مسلحانه قدمخیر و دلاوریاش در جنگ با نیروهای سرکوبگر که او را به اسطوره شجاعت معاصر در میان زنان بدل کردهاست به نخستین سالهای حکومت رضاخان برمیگردد.
سیاست حکومت در قبال عشایر
حکومت سلطنتی با تاجگذاری رضا خان میرپنج در اردیبهشت ۱۳۰۴ شروع شد. او مدعی ایجاد نظم نوین در ایران بود. رضاخان در سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ که در نقش وزیر جنگ آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه، فعالیت میکرد پایههای حکومت خود را بنیان گذاشت. رضا خان، برای تضمین قدرت مطلق خود، روزنامههای مترقی و مستقل را توقیف کرد، احزاب سیاسی را از بین برد و با بدست آوردن قدرت بلامنازع، به آنچه که آنرا اصلاحات اجتماعی و سیاست تکملیتی - تک زبانی میخواند، اقدام به حذف ملیتهای مختلف در ایران، حذف ایلات و عشایر و حذف زبان و فرهنگهای مختلف در ایران کرد. سیاست یکجانشینی عشایر، حذف زبان کردی و لری، گماشتن امیران و فرماندهان غیر بومی بر مناطق عشایری، کوچ اجباری حکام و فرماندهان و رهبران سیاسی قومیتها، گرفتن زمین و گروگان از بزرگان و ایلات و عشایر، گوشهای از اقدامات رضاخانی در لرستان و سایر استانها بود. (۱)
طرح حکومتی یکجانشینی
طرح یکجانشینی برای عشایر امری بسیار ناگوار بود، زیرا از یک طرف میبایست از تمام فعالیتهای تولیدی خویش که مبتنی بر مرتع و دام بود، دست میکشیدند و از طرف دیگر امکانات و منابعی از طرف دولت مرکزی جهت امرار معاش عشایر فراهم نشده بود. در نتیجه سیاست یکجانشینی به فقر آنها میانجامید.
رضاخان با ابزار سرکوب مصمم بود که طرح یکجانشینی رابه مورد اجرابگذارد. اما این طرح برایش قابل اجرا نبود، مگر با خلع سلاح عشایر؛ به این ترتیب طرح خلع سلاح عشایر که برای حفاظت از خود مسلح بودند، در دستور کار حکومت قرار گرفت. ارتش با توسل به زور و کشتار عشایر به خلع سلاح آنان پرداخت. اما عشایر با مقاومت شدید به مقابله با رضاخان برخاستند.[۱]
نتایج سیاست سرکوب
به این ترتیب اوایل حکومت رضاخان همراه شد با قتل و کشتار و خونریزی که برای عشایر نابودی حیات اقتصادی، بیکاری، حذف زبان و هویت و بطور کلی مرگ و کشتار به ارمغان آورد.
سیاست سرکوب ملیتها وعشایر از یکسو و ثروت کلان فرماندهان قزاق رضاخان درسایه چپاول عشایر از سوی دیگر، لرستان را در نخستین سالهای حکومت سلطنتی به خاک و خون کشید. رضاخان، ابتدا سرتیپ محمدخان و سپس سپهبد امیر احمدی را فرمانده لشکرکشی به دو منطقه در لرستان بنام «پشتکوه» و «پیشکوه» کرد. پشتکوه جایی بود که درگیریها رفته رفته صورت قتلعام بهخود گرفت.[۱]
هنگامی که ارتش و نیروهای نظامی درسال ۱۳۰۷–۱۳۰۸ به قصد اجرای سیاستهای سرکوبگرانه رضاخانی به عشایر «پشتکوه» و لرستان حمله کردند، لرها به مبارزه با آنها برخاستند. در این مبارزه که به مدت ۵ سال طول کشید نام قدمخیر لرستانی به عنوان یکی از فرماندهان هزاران جنگجوی لر، در تاریخ ثبت شد.[۲]
قدمخیر در این راه ابتدا همسر خود را از دست داد. همسرش صفقلی همراه با برادرش فاضل در ارتفاعات «گاو آزین لرستان» با نظامیان رضاخان درگیر شدند و صفقلی که مردم طایفه قلاوند رادر خطر میدید، از برادرخود، خواست که مردم طایفه را آگاه کرده تا به جاهای امن پناه ببرند و خود یک تنه درمقابل نظامیان جنگید. در این درگیری نابرابر، صفقلی به شهادت رسید و قدمخیر با برادران خود همرزم شد و علیه بی عدالتی و ظلم و ستم حکومت رضاخان شورش کرد.
در یکی از نبردها که سپاه ایل بدون آب ومهمات درمحاصره نظامیان رضاخان قرار گرفت، قدمخیر به همراه چند مرد جنگی حلقه محاصره مأموران دولتی را با شجاعت درهم شکست و با تهیه مشکهای آب و قطارهای فشنگ و آذوقه، به سنگر مبارزان آب، غذا و مهمات رساند و آنها را از محاصره نجات داد.[۲]
شهرت و آوازهی قدمخیر
تا قبل از استقرار کامل دیکتاتوری رضاخان در خرمآباد و بخشهای تابعه آن، مبارزه قدمخیر و برادرانش با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور سینه به سینه در میان مردم نقل میشد. در یک مورد قدمخیر و دو تن از برادرانش جهت تهیه فشنگ و مهمات کافی و به تلافی درگیری خونینی که در منطقه بالاگریوه با نظامیان تحت فرماندهی سرتیپ اسفندیاری از هنگ منصور داشتند در کنار «سراب گرداب» که در آن زمان شمالیترین منطقه خرمآباد بود به کمین نظامیان نشستند و در فرصت مناسب آنها را خلع سلاح کردند. این شیوه کمین چندین بار موفقیت آمیز بود و آنان هر بار موفق شدند غنایمی از نظامیان به دست آورند.[۱]
دکتر سکندر اماناللهی بهاروند در کتاب خود که «موسیقی در فرهنگ لرستان» نام دارد در وصف قدمخیر مینویسد: «این زن در تیراندازی، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود، رئیس و دلاوری کمنظیر بودهاست».[۳]
به دنبال این رشادتها که قدمخیر در این سلسله نبردها از خود نشان داد، آوازهاش در همه جا پیچید و مردم از نقاط دور و نزدیک به دیدن او که اینک به نمادی برای مبارزه با ظلم وجور رضاشاهی تبدیل شده بود، میآمدند. به دیدار بانویی که برای روحیه بخشیدن به یاران مبارز، از شاهنامه لری رجزخوانی میکرد، با خواندن اشعاری از آن، به مردم و رزمندگان امید پیروزی میداد و سرانجام همپای همه مردان ایل تا به آخر ایستاد و جنگید.[۴]
شهادت برادران
در پایان سال ۱۳۰۸ در فاصلهای کوتاه، هر دو برادر قدمخیر به نامهای عباسخان و باباخان در درگیریهای نابرابر با قوای سرکوبگر رضاخان قزاق کشته شدند و قدمخیر به تنهایی به مبارزه ادامه داد. اگرچه تلخی شهادت برادران بر وی بیتأثیر نبود.
در چنین شرایطی فردی بهنام «جلال خان والیزاده» که از وابستگان دولت و از مالکین شمال شوش بود توسط شاهی (خواهر بزرگ قدمخیر) که زن پدرش (غلامرضاخان) بود تقاضای ازدواج با قدمخیر را مطرح کرد، ولی قدمخیر این درخواست را نپذیرفت. چرا که کینه او نسبت به دولتیان و عوامل آنها او را آرام نمیگذاشت و به دنبال فرصتی بود که از آنان حق بستاند. با میانجیگری زیاد و ارتباط جلالخان با اعضای طایفه و فشار بزرگان خانواده، سرانجام قدمخیر به این ازدواج تن داد اما تا روزهای پایان عمر از رفت و آمد دشمنان برادران خود به خانه جلال زجر کشید و از آنان متنفر و رویگردان بود. همین امر سبب شد او روز به روز رنجورتر شود.[۳]
درگذشت قدمخیر
سرانجام در اواخر سال ۱۳۱۲ قدمخیر، آن رزمنده زن پیشتاز و خطشکن، در ۳۴ سالگی و زمانی که هنوز تاریخ میتوانست خاطرات بیشتری از او برای لرستان به یادگار بگذارد در بستر بیماری دیده از جهان فروبست و به روایتی در دزفول در گورستان کنار پل قدیم بهخاک سپرده شد.
در روایتی دیگر در تاریخ آمدهاست که از طریق عوامل دولتی و مزدوران رضاخان از طریق یک نفوذی در منزل جلالخان، با زهر کشته شد. زیرا رضاخان از محبوبیت قدمخیر در میان طوایف لر و اقدام احتمالی او علیه دولت هراس داشت.
روایت دیگر مربوط به محل دفن این زن مبارز این است که بعد از وفات جنازه او را بهکشور عراق بردند و در جوار شهدای کربلا به خاک سپردند.
نقش و تأثیر قدمخیر در تاریخ معاصر
اما این پایان زنی مبارز و شخصیتی جسور و خستگی ناپذیر نبود. از آن پس قدمخیر زندگی حماسی خود را در قلب تودهها آغاز کرد. زنی که در برابر ظلم رضاخان سلاح بهدست گرفت، بر مناسبات ظالمانهٔ دیکتاتوری رضاخانی شورش کرد و به نسلهای بعد از خود درس تسلیمناپذیری، ایستادگی و مقاومت داد.
نسلهای زنان بعد از او نیز درسهای او را به خوبی مشق کردند؛ درس قیام و مجاهدت برای ورود به عرصه رهبری مبارزات اجتماعی، درس شورش علیه قید وبندهای ارتجاعی و استثماری، درس آزادگی و درس فدا وجانبازی در راه آزادی.
بیشمار زنان از خطه لرستان همچون شهید صبا نصیر مقدم، بهجت مصطفایی، کبری صحبت علیآقا، معصومه رضایی… و بسیاری دیگر که رودر روی حکومت ولایت فقیه ایستادند وجان خود را فدیه رهایی خلق و میهن کردند، در زمره نوادگان قدمخیر هستند.
قدمخیر نیز در طول عمری کوتاه اما پربار اسمش را با رسم خود در آزادگی وجسارت درآمیخت، به نامی که بر وی نهاده بودند صحه گذاشت و آنراجاودانه کرد.
تأثیر قدمخیر بر فرهنگ و موسیقی لر
غیر از توده مردم، نوازندگان و آوازخوانان بومی نیز از جمله کسانی بودند که تحت تأثیر وقار، روح عصیانی و شخصیت مبارزاتی قدمخیر قرار گرفتند. یکی از همین هنرمندان گمنام بهنام «مِراوَگ» (مراد بگ) بر همین اساس شعری سرود و آهنگی ساخت که بعدها به عنوان یکی از مقامهای موسیقی لُری معروف شد.
جان سیسیل ادموندز که در سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی مطابق با ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۶ شمسی مأمور سیاسی انگلستان در ایران بوده، در سفرنامهٔ خود به هنگام عبور از لرستان اشارهای دارد به داستان قدمخیر و ترانه و اشعار ساخته شده در رسای او که در آن به اسم مراوک نیز به صراحت اشاره شدهاست. در مسافرت سال ۱۹۱۷میلادی «ای.بی. سان» به میان طوایف دریکوند نیز بیتهایی از اشعار قدمخیر آمدهاست. (۳)
دکتر سکندر اماناللهی بهاروند در کتاب خود که «موسیقی در فرهنگ لرستان» نام دارد در وصف قدمخیر مینویسد: «این زن در تیراندازی، رشادت و سواری دست کمی از مردان رشید و دلیر نداشته و برای قبیله خود، رئیس و دلاوری کمنظیر بودهاست» (۴)
«ملا جمشید» نیز از نوازندگان و شاعران طایفه قلاوند، قدمخیر را در ابیات بسیاری به تصویر کشید وآهنگی بسیار زیبا ساخت و خود، آن را با کمانچه نواخت که تا امروز نوازندگان بسیاری در لرستان موسیقی قدمخیر را اجرا کردهاند.
از میان کسانی که ترانه قدمخیر را خواندهاند صدای ماندگار «رضا سقایی»، اسطوره آواز لرستان، معروفتر از بقیه است. طنین دلکش و خوشآهنگ صدای استاد سقایی و ترکیب آن با ضرب آرام و پرکشش آهنگ این ترانه و نیز ابیات خاطره انگیز، حماسی و در عین حال عاشقانه آن، هر شنوندهای را تحت تأثیر قرار میدهد.
در موسیقی محلی لرستان ترانه قدمخیر یکی از یادگارهای ماندگاری است که نام آن زن پیشتاز را زنده نگه داشتهاست.
بخشهایی از ترانههایی که در وصف قدمخیر سروده شده چنین است:
«قدمخیر دو هار میا میلش وه قیه تفنگچی ده میدونش خوشی نییه»
ترجمه: قدمخیر از آن پایین میآید و میل جنگ دارد. هیچ تفنگچیای در میدان رزم او روی خوش ندیدهاست.
قدمخیر دو هار میا میلش و جنگه آلمانی دو پیچ سوهش پر د شنگه
ترجمه: «قدمخیر از پایین آمده ومیل به جنگ دارد، پیچ گلبند سربندش پر از فشنگ آلمانی است».
قدم خیر یا جون خت یا جون بو وت، واکو او هف تیرته دو پیچ سووه ت
ترجمه: «ای قدمخیر! تورا به جان خودت یا پدرت قسم میدهم که آن هفت تیر را که درسربندت پنهان کردهای بیرون بیار!
قدمخیر قدم زنه دو دیو خونش – چی جهال عاشقی جکسون و شونش
ترجمه: «قدم خیر در ایوان خانه خود قدم میزند درحالی که مانند یک جوان مغرور تفنگ جکسون (تفنگی ازساختههای کشورآلمان) را بر دوش دارد.