کاربر:Alizade/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== مفهوم مؤسسان === | === مفهوم مؤسسان === | ||
«مؤسسان»، در فرهنگ مقاومت ایران به رزمآوران آزادی که ارتش آزادیبخش ملی ایران را بهمثابهٔ ارتشی انقلابی و ملیگرا برای سرنگون کردن استبداد دینی تأسیس کردندهاند، اطلاق میشود. مسعود رجوی در فرمان ۳۰خرداد ۱۳۶۶ خود برای تأسیس ارتش آزادیبخش، این ارتش را بازوی استوار و پراقتدار خلق نامید؛ ارتشی مود که تشکیل آن از دیرباز در صدر آرزوی عموم وطندوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٔ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از حلقههای مفقود در تاریخ جنبش رهاییبخش مردم ایران در دوران معاصر است. | |||
== باز تأسیس ارتش آزادیبخش == | === باز تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران === | ||
ارتش آزادیبخش ملی ایران که تکاملیافتهٔ میلیشیا در بستر یک مبارزه تنگاتنگ با استبداد دینی است، در طول عمر ۴۴سالهٔ خود هر ۱۰سال یک بار باز تأسیس شده است | ارتش آزادیبخش ملی ایران که تکاملیافتهٔ میلیشیا در بستر یک مبارزه تنگاتنگ با استبداد دینی است، در طول عمر ۴۴سالهٔ خود هر ۱۰سال یک بار باز تأسیس شده است زیرا متناسب با تحول پدیدههای سیاسیـاجتماعی و تغییر مراحل مبارزه، ضروری است که برای پیشبرد وظیفهي سرنگونی استبداد، خود را ارتقاء دهد؛به نحوی که هم برای شرایط متحول داخلی، منطقهای و خارجی،پاسخ شایسته داشته باشد و هم بدون اعوجاج هدف اصلی خود را پی بگیرد. | ||
== | === تاریخچهي ارتش آزادیبخش ملی ایران === | ||
ارتش آزادیبخش ملی | |||
قبل از اعلام رسمی تأسیس آن در ۳۰خرداد۶۰، دهها رشته عملیات علیه دستگاه جنگ رژیم انجام داد. | قبل از اعلام رسمی تأسیس آن در ۳۰خرداد۶۰، دهها رشته عملیات علیه دستگاه جنگ رژیم انجام داد. |
نسخهٔ ۱۵ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۶
«مؤسسان پنجم» ارتش آزادیبخش ملی ایران
«مؤسسان پنجم» یا به عبارت کاملتر «مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش ملی»،کلید واژهای است که برای نخستین بار از سوی رهبر مقاومت، مسعود رجوی در پیام کوتاه ۴خرداد ۱۴۰۰ به اطلاع عموم مردم ایران رسید. در بخشی از این پیام آمده بود:
«در برابر ولایت فقیه و جبهه ارتجاع و دیکتاتوری و حفظ نظام و رژیم قتلعام مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش ملی از روز ۳۰خرداد ۱۴۰۰ را اعلام میکنم.» مسعود رجوی در این پیام تصریح کرد : «حرف فرزندان ایران با خلیفهٔ ارتجاع یک جمله است: ما زن و مرد جنگیم بجنگ تا بجنگیم».
مفهوم مؤسسان
«مؤسسان»، در فرهنگ مقاومت ایران به رزمآوران آزادی که ارتش آزادیبخش ملی ایران را بهمثابهٔ ارتشی انقلابی و ملیگرا برای سرنگون کردن استبداد دینی تأسیس کردندهاند، اطلاق میشود. مسعود رجوی در فرمان ۳۰خرداد ۱۳۶۶ خود برای تأسیس ارتش آزادیبخش، این ارتش را بازوی استوار و پراقتدار خلق نامید؛ ارتشی مود که تشکیل آن از دیرباز در صدر آرزوی عموم وطندوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٔ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از حلقههای مفقود در تاریخ جنبش رهاییبخش مردم ایران در دوران معاصر است.
باز تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران
ارتش آزادیبخش ملی ایران که تکاملیافتهٔ میلیشیا در بستر یک مبارزه تنگاتنگ با استبداد دینی است، در طول عمر ۴۴سالهٔ خود هر ۱۰سال یک بار باز تأسیس شده است زیرا متناسب با تحول پدیدههای سیاسیـاجتماعی و تغییر مراحل مبارزه، ضروری است که برای پیشبرد وظیفهي سرنگونی استبداد، خود را ارتقاء دهد؛به نحوی که هم برای شرایط متحول داخلی، منطقهای و خارجی،پاسخ شایسته داشته باشد و هم بدون اعوجاج هدف اصلی خود را پی بگیرد.
تاریخچهي ارتش آزادیبخش ملی ایران
قبل از اعلام رسمی تأسیس آن در ۳۰خرداد۶۰، دهها رشته عملیات علیه دستگاه جنگ رژیم انجام داد.
در سال۶۷ عملیات فروغ جاویدان را انجام داد و لرزهٔ سرنگونی بر پیکرهٔ فاشیسم دینی انداخت.
در سال۶۹ توانست خود را از یک ارتش پیاده به ارتش زرهی تبدیل کند و در برابر هجوم نیروی قدس سپاه پاسداران به پایگاههای خود مقاومت کند و آن را به شکست بکشاند. این سلسله عملیات به مروارید ۱ و ۲ معروف است. بعدها سردمداران نظام ولایت ناگزیر اعتراف کردند که: «میخواستیم از دیوار بلندتر از قد خودمان بالا برویم»!
در سال۷۰ یعنی ۳سال بعد از عملیات فروغ جاویدان و ۶ماه پس از پایان حملهٔ آمریکا به عراق، ارتش آزادیبخش ملی با ترتیب دادن یک رژهٔ نظامی حضور قدرتمند خود را در هیأت یک ارتش زرهی و مدرن به معرض تماشا گذاشت. خبرگزاری رویتر در مورد این رژه گفت: «در مقایسه با استانداردهای گروههای مقاومت در سراسر جهان این یک نمایش خیرهکننده از قدرت بود».
حملهٔ دوم آمریکا به عراق در آخرین روز سال۸۱ موقعیت جدیدی را در پیش روی ارتش آزادیبخش قرار داد، با اینکه مجاهدین بیطرفی خود را در این جنگ اعلام کرده بودند اما بهدلیل حاکمیت سیاست مماشات و زد و بند آخوندها با طرفحسابهای غربی، پایگاههای ارتش آزادیبخش از سوی نیروهای ائتلاف مورد بمباران قرار گرفت.
پایداری پرشکوه در اشرف
بمبارانهای سهمگین در اردیبهشت ۸۲ طی یک توافق آتشبس بین دو طرف متوقف شد؛ طرف آمریکایی با ایجاد یک فضای جنگی در زمین و آسمان اشرف با هلیکوپترها و هواپیما و تانکهای آبرامز در پی تسلیم ارتش آزادی به نیروهای ائتلاف بود اما در پایان ۱۵ساعت مذاکرهٔ فشرده، ژنرال ادیرنو که در ابتدا گفته بود که برای دادن افتخار تسلیم به مجاهدین آمده است، اعلام کرد:
«این یک تسلیم نیست؛ یک توافق برای سرجمع کردن تسلیحات و گردآوری رزمندگان است... برای من روشن است که آنها شیفتهٔ مبارزهشان هستند و به یک ایران دمکراتیک ایمان دارند. چه بسا که من وقتی روند مذاکرات را شروع کردم این را خوب درک نکرده بودم».
۱۳سال پایداری پرشکوه مجاهدین بیسلاح و در محاصره، یکی از فصلهای درخشان تاریخچهٔ انقلاب نوین ایران است. آنها با حفظ ساختار ارتش آزادیبخش در قرارگاه اشرف باقی ماندند. در آنجا سیاست فروپاشی نرم مجاهدین با ایجاد تیف در مجاورت اشرف و ترتیب دادن مصاحبههای ارگانهای مختلف اطلاعاتی آمریکا به جایی نرسید. در پایان این فرایند ساکنان اشرف مشمول کنوانسیون چهارم ژنو شدند.
با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، دولت دست نشاندهٔ نوری المالکی به فرمان خامنهای، فصل جدیدی از محاصره و کشتار علیه مجاهدین را آغاز کرد. چند فقره حمله به مجاهدین بیدفاع در اشرف صورت گرفت که بزرگترین آنها حملهٔ نیروهای مالکی به ساکنان بیدفاع اشرف در تاریخ ۶و۷ مرداد ۸۸، ۱۹ فرودین ۹۰ بود.
زندان لیبرتی
از ۲۹فروردین ۹۰ بر اساس توافق با سازمان ملل، انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی آغاز شد و در ۲۷مرداد۹۱ تمامی اعضای مجاهدین بهجز ۱۰۱نفر به این کمپ منتقل شدند.
کمپ لیبرتی بهطور واقعی یک زندان برای محاصره غذایی و لجستیکی و قتلعام رزمآوران ارتش آزادی بود. این کمپ مقوایی و لمیزرع ۴بار مورد حملهٔ موشکی نیروی تروریستی قدس و عوامل عراقی آن قرار گرفت. در بزرگترین حملهٔ موشکی که با موشکهای تقویتشده در ۷آبان۹۴ انجام شد، ۲۳تن از مجاهدین بهشهادت رسیده و بسیاری از زیرساختهای کمپ تخریب گردید.
قتلعام مجاهدین باقیمانده در اشرف در ۱۰شهریور ۹۲ که بهشهادت ۵۲مجاهد خلق و ربوده شدن هفت تن دیگر انجامید، جنایت تکان دهنده دیگری بود که توسط عوامل رژیم ایران انجام گرفت.
در مجموع در دوران حکومت نوری المالکی نخستوزیر وابسته ایران در عراق ۲۷ حمله به مجاهدین خلق در اشرف و سپس در لیبرتی انجام شد. این حملهها منجر به جانباختن ۱۱۷تن از مجاهدین و جراحت ۱۳۸۰نفر از آنها گردید. همچنین ۶زن و یک مرد گروگانگرفته شدند که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. همچنین در نتیجه محاصره پزشکی اشرف و لیبرتی که از سال۱۳۸۷ آغاز شد ۲۷نفر از اعضای مجاهدین جان باختند.
هجرت بزرگ به آلبانی
بهدنبال تلاشهای طاقتفرسا و گستردهٔ خانم مریم رجوی برای نجات جان مجاهدین، سرانجام دولت آلبانی حاضر به پذیرش مجاهدین گردید. تا ۱۹شهریور۹۵ تمامی ساکنان طی سلسله عملیاتی که «هجرت بزرگ» نام گرفت به خاک آلبانی منتقل شدند.
رزمآوران ارتش آزادیبخش که بهرغم سالها فشار، ناامنی، محاصرهٔ پزشکی، هیاهوی کر کنندهٔ بلندگوها، حملهٔ پلیس با گلولههای جنگی و نیز موشکباران، به اروپا برای جا خوش کردن نیامده بودند در نخستین فرصت ممکن، اشرف۳ را بهمثابه قرارگاه رزم و نبرد با رژیم آخوندی با دستان خود بنا کردند تا آن را به کانون تپش و الهام قیام مردم ایران تبدیل سازند.
عبور از کوران این همه آزمایش، صلاحیتهای خاص ایدئولوژیک و ظرفیتهای شگرف انسانی میطلبید. مجاهدین علاوه بر ضربات نظامی باید در برابر فروپاشی نرم نیز دوام میآوردند. آنها عبور خود را مدیون یک منبع پایانناپذیری انرژی بوده و هستند که نام آن را «انقلاب ایدئولوژیک درونی» گذاشتهاند.
معنا و پیام مؤسسان پنجم
اعلام مؤسسان پنجم در ۳۰خرداد ۱۴۰۰، بیانگر مدار جدیدی از بلوغ و تکامل ارتش آزادیبخش ملی است.
مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش در شرایطی اعلام موجودیت میکند که رژیم ولایت فقیه به جانب تکپایگی و انقباض هر چه بیشتر شتافته است. خامنهای میخواهد با گماشتن جلاد قتلعام ۶۷ بر منصب ریاست جمهوری، وارد دوران جدیدی از سرکوب برای مقابله با قیام خلق شود.
دوقطبی اصلی جامعهٔ ایران (مقاومت ایران و استبداد دینی) اکنون به اوج تعارض خود رسیدهاند.
اعلام مؤسسان پنجم در دوران افول و تکیدگی خامنهای و رژیمش برای پیشی گرفتن از تحولات شتابیابندهٔ دوران سرنگونی است. پیام آن برای هر هموطن شورشی و برانداز آن است که میتوان و باید استبداد دینی را به زیر کشید و به جای آن ـ با انتخاب آزادانهٔ مردم ایران ـ یک جمهوری دمکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت برقرار ساخت.
مؤسسان پنجم، مؤسسان آزادی است.
مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش اولین بار توسط مسعود رجوی در تاریخ .... اعلام شد.[۱]
تحریم انتخابات...[۲]