۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
ضربه ۱۲ اردیبهشت | '''ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱،''' به حملات نظامی پاسداران جمهوری اسلامی به دهها خانه تیمی مجاهدین در تهران گفته میشود. در این روز، تهران شاهد نبردهای عظیمی بود که از شرق تا غرب و از شمال تا بخشهایی از مرکز شهر را دربر میگرفت. | ||
از ساعت | از ساعت ۲ بعدازظهر با اولینشلیک، تهاجم همزمان پاسداران به چندین خانه تیمی مجاهدین شروع شد. نبرد تا ساعتهایی پس از نیمهشب ادامه داشت. پاسداران از زمین و هوا با سلاحهای نیمهسنگین و حتی سلاح سنگین و شلیکبا هلیکوپتر، خانههای تیمی را میکوبید. تهران در هالهیی از انفجار و دود و آتش بود. بیشاز ۶۰ زن و مرد مجاهد خلق، در این درگیریها جان باختند. | ||
مهمترین کادر مجاهدین در این روز، فرمانده محمد ضابطی بود. او از زندانیان زمان شاه و از مسئولان بخش اجتماعی مجاهدین بود. ضابطی همچنین در مبارزات سیاسی سالهای ۶۰ و میتینگ بزرگ امجدیه گرفته تا تظاهرات ۷ اردیبهشت و راهپیمایی عظیم سازمانیافته مردمی در ۳۰ خرداد ۶۰ نقش داشت. | |||
او بهمثابهی یک انقلابی تمامعیار و یکمجاهد فداکار، خطوط استراتژیکسازمان را دربرخورد با ارتجاع پیاده میکرد و با ابتکار و خلاقیت، دستاوردهای سیاسی آنرا بیشتر و افزونتر مینمود. اینخلاقیتها برای پیادهکردن خطوط سازمان از فردای 30خرداد60 اهمیت بیشتری یافت. محمد ضابطی در رأس بخش اجتماعی سازمان، توانست بهسرعت روابط و مناسبات علنی را با مرحله و فضای جدید منطبق نماید و تشکیلات بسیار گستردهیی را وارد مناسبات مخفی، نظامی و تهاجمیکند. | |||
درروزهای پرتلاطم مقاومت درسالهای 60 و 61، در شرایطی که دژخیمان و سردمداران خونخوار رژیم تلاش میکردند، با موج شقاوتبار اعدامها و شکنجههای قرونوسطایی، مقاومت مجاهدان و مبارزان را درهم بشکنند و با انواع تبلیغات رذیلانه و یا پخش ندامت برخی عناصر درهمشکسته و بخصوص برخی از مدعیان از تلویزیون، گرد یأس و انفعال در جامعه بپاشند، ناگهان خروش پایداری مجاهدان و شعلههای مقاومت حماسی آنان در چندیننقطه تهران زبانه کشید، تهران گرمای آنراحس کرد و مجاهدان پاکباز درپایان آننبرد نابرابر، تنها پیکرهای سوخته و متلاشیشده و خانه تیمیهای ویرانشده خود را برای دشمن باقی گذاشتند. اگرچه خمینی و خیل رجالگان و دژخیمانش بهصحنهگردانی لاجوردی، از شهادت تنیچند از ارزندهترین کادرهای سازمان، شادمانیها نمودند و اگرچه مردم ستمدیده ما، بهخاطر ازدستدادن تعدادی از رشیـدترین فرزنـدان دلاور خـود گریستـند، اما در گرماگـرم یأسپراکنیهای تلویزیونی رژیم، مردم ایران، روح سرخ و پرصلابت مقاومت و انقلاب را بهچشم دیدند و سرشار از افتخار و امید شدند. | درروزهای پرتلاطم مقاومت درسالهای 60 و 61، در شرایطی که دژخیمان و سردمداران خونخوار رژیم تلاش میکردند، با موج شقاوتبار اعدامها و شکنجههای قرونوسطایی، مقاومت مجاهدان و مبارزان را درهم بشکنند و با انواع تبلیغات رذیلانه و یا پخش ندامت برخی عناصر درهمشکسته و بخصوص برخی از مدعیان از تلویزیون، گرد یأس و انفعال در جامعه بپاشند، ناگهان خروش پایداری مجاهدان و شعلههای مقاومت حماسی آنان در چندیننقطه تهران زبانه کشید، تهران گرمای آنراحس کرد و مجاهدان پاکباز درپایان آننبرد نابرابر، تنها پیکرهای سوخته و متلاشیشده و خانه تیمیهای ویرانشده خود را برای دشمن باقی گذاشتند. اگرچه خمینی و خیل رجالگان و دژخیمانش بهصحنهگردانی لاجوردی، از شهادت تنیچند از ارزندهترین کادرهای سازمان، شادمانیها نمودند و اگرچه مردم ستمدیده ما، بهخاطر ازدستدادن تعدادی از رشیـدترین فرزنـدان دلاور خـود گریستـند، اما در گرماگـرم یأسپراکنیهای تلویزیونی رژیم، مردم ایران، روح سرخ و پرصلابت مقاومت و انقلاب را بهچشم دیدند و سرشار از افتخار و امید شدند. |
ویرایش