۶٬۳۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
|تاریخ_تولد = ۶ ژانویه ۱۴۱۲ میلادی | |تاریخ_تولد = ۶ ژانویه ۱۴۱۲ میلادی | ||
|تاریخ_مرگ =۳۰ ماه می ۱۴۳۱ میلادی | |تاریخ_مرگ =۳۰ ماه می ۱۴۳۱ میلادی | ||
|ویژگی = | |ویژگی =برانگیختن ارتش فرانسه | ||
|شغل =فرمانده ارتش فرانسه | |شغل =فرمانده ارتش فرانسه | ||
|عنوان = | |عنوان = | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
== جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | == جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژآن01.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|تندیس ژاندارک قهرمان ملی فرانسه]] | |||
ژاندارک در ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با ۱۵ دیماه ۷۹۰ خورشیدی، در روستای دومرمی، واقع شده در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد. '''«سایت دوات آنلاین»''' | ژاندارک در ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با ۱۵ دیماه ۷۹۰ خورشیدی، در روستای دومرمی، واقع شده در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد. '''«سایت دوات آنلاین»''' | ||
خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
در زمان کودکی ژاندارک، فرانسه به علت عدم اتحاد ملی، دچار تفرقه جدی شده بود. در سال ۱۴۱۵ میلادی، شاه هنری انگلستان به فرانسه لشکرکشی و حمله کرد؛ و قشون فرانسه را در آگین کورت شکست داد و فاتح این جنگ شد. این فتح در برابر اشرافیت فرانسه، منجر به این شد که فرانسه به شدت به سمت نابودی کشیده شود. '''«سایت تاریخ ما»''' | در زمان کودکی ژاندارک، فرانسه به علت عدم اتحاد ملی، دچار تفرقه جدی شده بود. در سال ۱۴۱۵ میلادی، شاه هنری انگلستان به فرانسه لشکرکشی و حمله کرد؛ و قشون فرانسه را در آگین کورت شکست داد و فاتح این جنگ شد. این فتح در برابر اشرافیت فرانسه، منجر به این شد که فرانسه به شدت به سمت نابودی کشیده شود. '''«سایت تاریخ ما»''' | ||
[[پرونده:ژان1.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|جنگ صدساله و ظهور ژاندارک]] | |||
پس از مرگ شارل چهارم در اول ماه فوریه سال ۱۳۲۸میلادی (۱۲ بهمن ۷۰۶ خورشیدی) کشور فرانسه وارثی نداشت؛ و همین مسئله منجر به تغییر خاندان سلطنتی و انتقال پادشاهی از خاندان کاپتی به خاندان والوا شد. | |||
درست در همین زمان، ادوارد سوم، پادشاه انگلستان که مادرش ایزابلا، خواهر شارل چهارم بود، مدعی وراثت دایی خود شد؛ و به فرانسه حمله کرد. در تاریخ اروپا این واقعه به عنوان آغاز جنگهای صدساله میان فرانسه و انگلستان معروف است. نبردهای سنگین با تلفات بسیار که در خاک فرانسه اتفاق میافتاد؛ و مردم فرانسه را حدوداً یک قرن، گرفتار فقر و فلاکت و سختی و مصیبت کرد. | |||
[[پرونده:ژوان1.JPG|بندانگشتی|246x246پیکسل|مجسمه ژاندارک در نیو اورلئان، لوئیزیانا، ایالات متحده آمریکا]] | |||
در سال ۱۴۲۰، قرارداد معروف تروآ بین فرانسه و انگلستان، برای خاتمهی جنگ منعقد شد. هنری پنجم پادشاه انگلستان، با کاترین دختر شارل ششم پادشاه فرانسه ازدواج کرد؛ و قرار بر این شد که پس از مرگ شارل ششم، حکومت فرانسه به دخترش یعنی همسر پادشاه انگلستان برسد. پیش از این نیروهای انگلیس بخش وسیعی از شمال و مرکز فرانسه را در اشغال خود داشتند. با وجود این قرارداد، گروهی از فرماندهان فرانسوی حاضر به تسلیم و پذیرش این قرارداد نشدند؛ و عزم کردند شارل هفتم را که لقب دوفن «ولیعهد» داشت، را به پادشاهی انتخاب کنند. نیروهای انگلیس در پی این تصمیم، دست به حملات گستردهای در خاک اشغال شدهی فرانسه زندند؛ و شهرها و روستاها را به آتش کشیدند که مردم قربانیان اصلی این حمله و تعرض بودند. | |||
در چنین شرایطی که هیچ امیدی به پیروزی فرانسویها وجود نداشت، ژاندارک دختر نوجوان روستایی به عنوان یک نجات دهنده، ظاهر و وارد میدان شد و ورق را برگرداند. ژاندارک که نوجوانی بیش بنود، نظارهگر حملات پیاپی نیروهای انگلیس به زادگاهش و کشتار و چپاول و تجاوز آنها بود. در همین اوضاع گروهی معتقد بودند که تنها راه نجات فرانسه، بر تخت نشستن دوفن است. چرا که فرانسه نیاز به یک تکیهگاه و متحدکننده داشت که دوفن تنها کسی بود که این امر را محقق کند. اما دوفن نیز تردید در پذیرش این مسئولیت داشت؛ و از قدرت نظامی انگلستان و همچنین برخی از اشراف فرانسوی که هوادار انگلیس بودند، میهراسید. | |||
در چنین اوضاع و احوالی بود که ژاندارک، تصمیم گرفت در ارتش فرانسه خدمت کند؛ و به مقابله با نیروهای انگلیس برخیزد. '''«سایت دوات آنلاین»''' | |||
== الهامات ژاندارک == | == الهامات ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان6.JPG|بندانگشتی|242x242پیکسل|تصویر نمادین از الهامات ژاندارک]] | |||
هنگامی که ژاندارک ۱۲ ساله بود، صداهایی را میشنید که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از سوی سنت میکائیل، سنت کاترین و سنت مارگات. این صداها به او میگفتند که مأموریت او نجات دادن فرانسه از چنگال انگلیسیها و تاجگذاری ولیعهد به عنوان پادشاه است. به ژاندارک گفته میشد که موهایش را کوتاه کند، لباس مردانه بر تن کند؛ و مسلح شود. ژاندارک در تمام دوران نوجوانی این صدها را میشنید و پیوسته او را به آنچه که باید انجام دهد، تشویق و ترغیب میکرد. دیدگاهها و نظرهای مختلفی دربارهی این صداها ارائه شده است؛ یک دیدگاه میگوید صداهایی که ژاندارک میشنیده است، حاصل تجربهی مذهبی واقعاً عرفانی است. دیدگاه دیگر این است که عدم تعادلهای هورمونی بلوغ، منجر به تخیلها و توهمهای شنوایی شده است. بدون انکار وحیهای روحانی که به ژاندارک میرسید، روشن است که ژاندارک در جستجوی سرنوشتی بود که از سرنوشت عادی دختران جوان روستایی معمولی و سنتی بسیار به دور بود. | هنگامی که ژاندارک ۱۲ ساله بود، صداهایی را میشنید که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از سوی سنت میکائیل، سنت کاترین و سنت مارگات. این صداها به او میگفتند که مأموریت او نجات دادن فرانسه از چنگال انگلیسیها و تاجگذاری ولیعهد به عنوان پادشاه است. به ژاندارک گفته میشد که موهایش را کوتاه کند، لباس مردانه بر تن کند؛ و مسلح شود. ژاندارک در تمام دوران نوجوانی این صدها را میشنید و پیوسته او را به آنچه که باید انجام دهد، تشویق و ترغیب میکرد. دیدگاهها و نظرهای مختلفی دربارهی این صداها ارائه شده است؛ یک دیدگاه میگوید صداهایی که ژاندارک میشنیده است، حاصل تجربهی مذهبی واقعاً عرفانی است. دیدگاه دیگر این است که عدم تعادلهای هورمونی بلوغ، منجر به تخیلها و توهمهای شنوایی شده است. بدون انکار وحیهای روحانی که به ژاندارک میرسید، روشن است که ژاندارک در جستجوی سرنوشتی بود که از سرنوشت عادی دختران جوان روستایی معمولی و سنتی بسیار به دور بود. | ||
آلیس بوکان در کتاب خود بهنام ژاندارک و احیای فرانسه، نوشته است: <blockquote>«ژاندارک در جنگ کارآزموده ترین بود و نیز در حمل نیزه و گردآوری نیرو و فرماندهی سربازان بسیار فنی رفتار کرد…»</blockquote>باربارا تاچمن در کتاب خود به نام آئینه دوردست مینویسد: <blockquote>«ژاندارک را فقط میشود چنین توصیف کرد که او جوابی به ضرورت تاریخی عصر خود بود. زمان او را طلبید و او به پا خاست…» </blockquote>ژاندارک زن قهرمان ملی فرانسه، به نامهای: ژان، دوشیزهی اورلئان و دوشیزه نیز نامیده میشود. '''«سایت برترینها»''' | آلیس بوکان در کتاب خود بهنام ژاندارک و احیای فرانسه، نوشته است: <blockquote>«ژاندارک در جنگ کارآزموده ترین بود و نیز در حمل نیزه و گردآوری نیرو و فرماندهی سربازان بسیار فنی رفتار کرد…»</blockquote>باربارا تاچمن در کتاب خود به نام آئینه دوردست مینویسد: | ||
[[پرونده:ژان3.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|ژاندارک]] | |||
<blockquote>«ژاندارک را فقط میشود چنین توصیف کرد که او جوابی به ضرورت تاریخی عصر خود بود. زمان او را طلبید و او به پا خاست…» </blockquote>ژاندارک زن قهرمان ملی فرانسه، به نامهای: ژان، دوشیزهی اورلئان و دوشیزه نیز نامیده میشود. '''«سایت برترینها»''' | |||
ژاندارک دربارهی صداهایی که میشنید، گفته است:<blockquote>«۱۳ ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. نخستین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود.» '''«سایت ویکی ۵۰۴۰»'''</blockquote>یکی از صداهایی که ژاندارک میشنید؛ و مدعی بود که هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و هزار سال قبل از ژاندارک به شهادت رسید. ژاندارک میگفت، کاترین مقدس او را به سوی شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود. '''«سایت ایوار»''' | ژاندارک دربارهی صداهایی که میشنید، گفته است:<blockquote>«۱۳ ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. نخستین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود.» '''«سایت ویکی ۵۰۴۰»'''</blockquote>یکی از صداهایی که ژاندارک میشنید؛ و مدعی بود که هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و هزار سال قبل از ژاندارک به شهادت رسید. ژاندارک میگفت، کاترین مقدس او را به سوی شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود. '''«سایت ایوار»''' | ||
== مأموریت ژاندارک == | == مأموریت ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان12.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|ژاندارک]] | |||
در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک بورگاندی متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. «سایت ایوار» | در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک بورگاندی متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. «سایت ایوار» | ||
ژاندارک در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. '''«سایت ایوار»''' | ژاندارک در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. '''«سایت ایوار»''' | ||
خط ۷۶: | خط ۸۹: | ||
== پیروزیهای ژاندارک == | == پیروزیهای ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان11.JPG|بندانگشتی|257x257پیکسل|ژاندارک فاتح]] | |||
ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند. '''«سایت دوات آنلاین»''' | ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند. '''«سایت دوات آنلاین»''' | ||
ژاندارک خطاب به سپاهیانش گفت:<blockquote>«به نام خداوند ما باید با آنها بجنگیم! حتی اگر انگلیسیها از ابرها آویزان شوند، بازهم به آنها دست پیدا خواهیم کرد… نداهایم به من گفتهاند که ما دشمن را شکست خواهیم داد… من میدانم که انگلیسیها مرا خواهند کشت، چرا که فکر میکنند بعد از مرگ من قلمروی فرانسه را به دست خواهند آورد؛ ولی اگر صد هزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote> | ژاندارک خطاب به سپاهیانش گفت: | ||
[[پرونده:ژوان2.JPG|بندانگشتی|280x280پیکسل|مجسمه ژاندارک در ملبورن، استرالیا]] | |||
<blockquote>«به نام خداوند ما باید با آنها بجنگیم! حتی اگر انگلیسیها از ابرها آویزان شوند، بازهم به آنها دست پیدا خواهیم کرد… نداهایم به من گفتهاند که ما دشمن را شکست خواهیم داد… من میدانم که انگلیسیها مرا خواهند کشت، چرا که فکر میکنند بعد از مرگ من قلمروی فرانسه را به دست خواهند آورد؛ ولی اگر صد هزار نفر به تعداد سربازانشان اضافه شود باز هم به فرانسه دست پیدا نخواهند کرد.» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote> | |||
=== نبرد اورلئان === | === نبرد اورلئان === | ||
ارتش فرانسه در آوریل سال ۱۴۲۹، به سمت اورلئان رهسپار شد. شهر اورلئان از ۱۲ اکتبر سال ۱۴۲۸، تحت محاصرهی نیروهای انگلیسی بود. هنگامی که ژاندارک و یکی از فرماندههان فرانسوی با آذوقه وارد این شهر شدند، به وی ابلاغ شد که باید تا رسیدن نیروهای کمکی صبر کند. | ارتش فرانسه در آوریل سال ۱۴۲۹، به سمت اورلئان رهسپار شد. شهر اورلئان از ۱۲ اکتبر سال ۱۴۲۸، تحت محاصرهی نیروهای انگلیسی بود. هنگامی که ژاندارک و یکی از فرماندههان فرانسوی با آذوقه وارد این شهر شدند، به وی ابلاغ شد که باید تا رسیدن نیروهای کمکی صبر کند. | ||
پس از چند روز به ژاندارک الهاماتی شد که باید برود و با قوای انگلیس روبهرو شود. پس از مسلح شدن، او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. قوای انگلیسیها برای دفاع از یک موضعِ مهمتر عقبنشینی کردند؛ اما ژاندارک با نیروهای ارتش فرانسه پیشروی کرده و به آنها حمله کردند. '''«سایت ایوار»''' | |||
[[پرونده:ژان9.JPG|بندانگشتی|258x258پیکسل|تندیس ژاندارک، سوار بر اسب]] | |||
خود ژاندارک نیز، پرچم به دست، در میدان نبرد میتاخت و فرانسویها را به مقاومت و پایداری دعوت میکرد. پس از چند روز، شهر اورلئان به دست سپاهیان فرانسوی فتح شد؛ این نخستین پیروزی نمایان قشون فرانسه، پس از مدتها شکست و عقبنشینی بود. با ورود ژاندارک این پیروزیها تداوم یافت. زیاد طولی نکشید که نام ژاندارک یا دوشیزه اورلئان، در خرقهی بانویی قدیس که پیروزیها را به ارمغان میآورد، بر سر زبانها افتاد. دوفن با اتکاء به پیروزیهای ارتش خود، در ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹(۲۶ تیرماه ۸۰۸ خورشیدی) در شهر رنس فرانسه با نام شارل هفتم، تاجگذاری و لقب اشرافی دوک دولیس را به خاندان ژاندارک اعطا کرد. روستای زادگاه ژاندارک از مالیات معاف شد؛ و ظاهراً همه چیز بر وفق مردا پیش میرفت. '''«سایت دوات آنلاین»''' | خود ژاندارک نیز، پرچم به دست، در میدان نبرد میتاخت و فرانسویها را به مقاومت و پایداری دعوت میکرد. پس از چند روز، شهر اورلئان به دست سپاهیان فرانسوی فتح شد؛ این نخستین پیروزی نمایان قشون فرانسه، پس از مدتها شکست و عقبنشینی بود. با ورود ژاندارک این پیروزیها تداوم یافت. زیاد طولی نکشید که نام ژاندارک یا دوشیزه اورلئان، در خرقهی بانویی قدیس که پیروزیها را به ارمغان میآورد، بر سر زبانها افتاد. دوفن با اتکاء به پیروزیهای ارتش خود، در ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹(۲۶ تیرماه ۸۰۸ خورشیدی) در شهر رنس فرانسه با نام شارل هفتم، تاجگذاری و لقب اشرافی دوک دولیس را به خاندان ژاندارک اعطا کرد. روستای زادگاه ژاندارک از مالیات معاف شد؛ و ظاهراً همه چیز بر وفق مردا پیش میرفت. '''«سایت دوات آنلاین»''' | ||
== اسارت ژاندارک == | == اسارت ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژآن5.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|اسارت ژاندارک]] | |||
پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او لشگریانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند، شارل هفتم را از بین قلمرو دشمن تا رَمس همراهی و حفاظت کردند؛ و سرانجام شارل توانست در جولای سال ۱۴۲۹، تاجگذاری کند. ژاندارک معتقد بود که فرانسویها باید از این دستاوردها استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند؛ اما شارل موافقت نکرد و طرفداران او در دربار نیز دربارهی خطر قدرت گرفتن ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. شارل در بهار سال ۱۴۳۰، به ژاندارک مأموریت داد که با ارتش بورگاندی روبهرو شود. ژاندارک در تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، از اسبش سقوط کرد؛ و بیرون از دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی ژاندارک را به اسارت گرفت و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی بوْروی منتقل کردند. «سایت ایوار» | پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او لشگریانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند، شارل هفتم را از بین قلمرو دشمن تا رَمس همراهی و حفاظت کردند؛ و سرانجام شارل توانست در جولای سال ۱۴۲۹، تاجگذاری کند. ژاندارک معتقد بود که فرانسویها باید از این دستاوردها استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند؛ اما شارل موافقت نکرد و طرفداران او در دربار نیز دربارهی خطر قدرت گرفتن ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. شارل در بهار سال ۱۴۳۰، به ژاندارک مأموریت داد که با ارتش بورگاندی روبهرو شود. ژاندارک در تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، از اسبش سقوط کرد؛ و بیرون از دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی ژاندارک را به اسارت گرفت و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی بوْروی منتقل کردند. «سایت ایوار» | ||
انگلیسیها و همچنین اشراف فرانسوی هوادار و متحد آنها، از این وضعیت راضی نبودند؛ و ژاندارک به کابوس آنها تبدیل شده بود؛ بنابراین برای زنده یا مردهی ژاندارک، جایزه بسیار کلانی تعیین کرده بودند. | انگلیسیها و همچنین اشراف فرانسوی هوادار و متحد آنها، از این وضعیت راضی نبودند؛ و ژاندارک به کابوس آنها تبدیل شده بود؛ بنابراین برای زنده یا مردهی ژاندارک، جایزه بسیار کلانی تعیین کرده بودند. | ||
خط ۹۲: | خط ۱۱۱: | ||
== محاکمه ژاندارک == | == محاکمه ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان10.JPG|بندانگشتی|232x232پیکسل|چهرهٔ نقاشی شدهٔ ژاندارک]] | |||
در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و اقدام او به فرار از زندان یعنی پریدن از برج ۲۰ متری که البته هیچ آسیبی به او نرسید، و اتهامات دیگر از این قبیل بود. آنگلوبورگاندیها به فکر این بودند که از شر این رهبر و فرماندهی جوان خلاص شوند؛ و اعتبار شارل که تاجگذاریاش را مدیون ژاندارک بود، زیر سؤال ببرند. شارل نیز به خاطر آنکه خود را از این اتهامات دور نگه دارد، هیچ تلاشی برای مذاکره و آزادی ژاندارک نکرد. '''«سایت ایوار»''' | در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و اقدام او به فرار از زندان یعنی پریدن از برج ۲۰ متری که البته هیچ آسیبی به او نرسید، و اتهامات دیگر از این قبیل بود. آنگلوبورگاندیها به فکر این بودند که از شر این رهبر و فرماندهی جوان خلاص شوند؛ و اعتبار شارل که تاجگذاریاش را مدیون ژاندارک بود، زیر سؤال ببرند. شارل نیز به خاطر آنکه خود را از این اتهامات دور نگه دارد، هیچ تلاشی برای مذاکره و آزادی ژاندارک نکرد. '''«سایت ایوار»''' | ||
ژاندارک موقع محاکمه در دادگاه ضمن هشدار به اسقف پیر کوشون گفت:<blockquote>«شما ادعا میکنید که قاضی من هستید. من نمیدانم که واقعاً هستید یا نه؛ ولی به شما میگویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاید. من به شما هشدار میدهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد، من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام دادهام… شما دقت زیادی میکنید که هر چیزی را که علیه من است در دادگاه ثبت کنید؛ ولی چیزهایی را که به نفع من است ثبت نمیکنید» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote>وقتی قاضی در دادگاه از او پرسید، آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟. ژاندارک در پاسخ گفت:<blockquote>«اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم، آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟» '''«سایت ویکی ۵۰۴۰»'''</blockquote>هنگامی که کشیشها از او پرسیدند که مگر خدا برای نجات فرانسه به کمک سربازها نیاز دارد، در پاسخ گفت:<blockquote>«به نام خداوند سربازها میجنگند؛ و پروردگار به آنها پیروزی میدهد… من به پوآتیه نیامدهام که به شما معجزه نشان دهم. مرا به اورلئان ببرید تا در آنجا نشانههایی را که برای آنها فرستاده شدهام به شما نشان بدهم… من در همه امور به آفریدگارم به خداوند توکل میکنم و او را از ته قلبم دوست دارم .» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote>در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. '''«سایت ایوار»''' | ژاندارک موقع محاکمه در دادگاه ضمن هشدار به اسقف پیر کوشون گفت:<blockquote>«شما ادعا میکنید که قاضی من هستید. من نمیدانم که واقعاً هستید یا نه؛ ولی به شما میگویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاید. من به شما هشدار میدهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد، من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام دادهام… شما دقت زیادی میکنید که هر چیزی را که علیه من است در دادگاه ثبت کنید؛ ولی چیزهایی را که به نفع من است ثبت نمیکنید» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote>وقتی قاضی در دادگاه از او پرسید، آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟. ژاندارک در پاسخ گفت:<blockquote>«اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم، آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟» '''«سایت ویکی ۵۰۴۰»'''</blockquote> | ||
[[پرونده:ژان4.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|تندیس دیگر از ژاندارک]] | |||
هنگامی که کشیشها از او پرسیدند که مگر خدا برای نجات فرانسه به کمک سربازها نیاز دارد، در پاسخ گفت:<blockquote>«به نام خداوند سربازها میجنگند؛ و پروردگار به آنها پیروزی میدهد… من به پوآتیه نیامدهام که به شما معجزه نشان دهم. مرا به اورلئان ببرید تا در آنجا نشانههایی را که برای آنها فرستاده شدهام به شما نشان بدهم… من در همه امور به آفریدگارم به خداوند توکل میکنم و او را از ته قلبم دوست دارم .» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote>در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. '''«سایت ایوار»''' | |||
ژاندارک دربارهی پس گرفتن اعتراف خود گفت: | ژاندارک دربارهی پس گرفتن اعتراف خود گفت: | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۲۳: | ||
== سوزاندن ژاندارک == | == سوزاندن ژاندارک == | ||
[[پرونده:ژان2.JPG|بندانگشتی|254x254پیکسل|تصویر نمادین از سوزاندن ژاندارک]] | |||
سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر روآن، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند. '''«سایت دوات آنلاین''' | سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر روآن، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند. '''«سایت دوات آنلاین''' | ||
هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام سوزناندش خطاب به مردم گفت:<blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote> | هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام سوزناندش خطاب به مردم گفت: | ||
[[پرونده:ژوان.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|مجسمهٔ ژاندارک در میدان دس پیرامیدس پاریس]] | |||
<blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام» '''«سایت ایران ناز»'''</blockquote> | |||
=== شهرت ژاندارک پس از مرگ === | === شهرت ژاندارک پس از مرگ === |
ویرایش