۶٬۴۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
=== تصنیف === | === تصنیف === | ||
رهی معیری علاوه بر غزلهای زیبا و دلنشین، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. از ترانههای معروف او میتوان به: ''خزان عشق'' که همان تصنیف مشهور ''شد خزان گلشن آشنایی،'' که جواد بدیع زاده آن را در دستگاه همایون اجرا کرده است، و ''نوای نی''، ''دارم شب و روز''، ''شب جدایی''، ''یار رمیده''، ''یاد ایام''، ''بهار''، ''کاروان''، و ''مرغ حق''، اشاره کرد. ترانههای رهی معیری مشهور و زبانزد خاص و عام شد؛ و هنوز هم خاطرهی آن آهنگها و ترانههای شورانگیز در یادها باقی مانده است.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C زندگینامه رهی معیری - سایت تاریخ ما]</ref> | رهی معیری علاوه بر غزلهای زیبا و دلنشین، در ساختن تصنیف نیز مهارت کامل داشت. از ترانههای معروف او میتوان به: ''خزان عشق'' که همان تصنیف مشهور ''شد خزان گلشن آشنایی،'' که [[جواد بدیعزاده|'''جواد بدیع زاده''']] آن را در دستگاه همایون اجرا کرده است، و ''نوای نی''، ''دارم شب و روز''، ''شب جدایی''، ''یار رمیده''، ''یاد ایام''، ''بهار''، ''کاروان''، و ''مرغ حق''، اشاره کرد. ترانههای رهی معیری مشهور و زبانزد خاص و عام شد؛ و هنوز هم خاطرهی آن آهنگها و ترانههای شورانگیز در یادها باقی مانده است.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C زندگینامه رهی معیری - سایت تاریخ ما]</ref> | ||
== گلچین ترانههای رهی معیری == | == گلچین ترانههای رهی معیری == | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
بنشین ای گل به کنارم بنشین | بنشین ای گل به کنارم بنشین | ||
سوز دل | سوز دل میدانی، بنشین تا بنشانی، آتش دل را | ||
یک نفس مرو که جز غم، | یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم | ||
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم | یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم | ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم | ||
شکوهها ز دوریت هر شب با مه و ستاره دارم | |||
من چه باشم بسته بندت نیمه جانی صید کمندت آرزومندت | من چه باشم بسته بندت نیمه جانی صید کمندت آرزومندت | ||
از غمت چون ابر | از غمت چون ابر بهارمای به از گلهای بهاری روی دلبندت | ||
ای شمع طرب، سوزم همه شب بنشین که شود طی شب تارم بنشین، به کنارم بنشین | ای شمع طرب، سوزم همه شب بنشین که شود طی شب تارم بنشین، به کنارم بنشین | ||
مرو مرو که | مرو مرو که بیتابم من | ||
درون آتش و آبم من | درون آتش و آبم من | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
گه جان بازم | گه جان بازم | ||
مه | مه فتنهگرم چه روی ز برم؟ چون ز دلداری آمدی باری، | ||
تا به پایت جان، بسپارم بنشین | تا به پایت جان، بسپارم بنشین | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | ||
دور از یارم خون | دور از یارم خون میبارم | ||
فتادم از پا به ناتوانی | فتادم از پا به ناتوانی | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
اسیر عشقم چنانکه دانی | اسیر عشقم چنانکه دانی | ||
رهائی از غم | رهائی از غم نمیتوانم | ||
تو | تو چارهای کن که میتوانی | ||
گر ز دل برآرم آهی | گر ز دل برآرم آهی | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | چون کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود | ||
دور از یارم خون | دور از یارم خون میبارم | ||
نه حریفی تا با او غم دل گویم | نه حریفی تا با او غم دل گویم | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۶: | ||
چو ن بوی گل به کجا رفتی؟ | چو ن بوی گل به کجا رفتی؟ | ||
به | به کجایی غمگسار من | ||
فغان زار من بشنو بازآ | فغان زار من بشنو بازآ | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۲۸: | ||
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم | عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم | ||
چون سرشک از شوق بودم | چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی | ||
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم | چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم | ||
خط ۳۴۲: | خط ۳۴۲: | ||
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش | بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش | ||
نغمهها بودی مرا تا | نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
خط ۳۴۹: | خط ۳۴۹: | ||
نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم | نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم | ||
و گر پرسی چه | و گر پرسی چه میخواهی؟ ترا خواهم ترا خواهم | ||
نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بی دردی | |||
دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم | دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم | ||
چه غم کان نوش لب در ساغرم خونا به | چه غم کان نوش لب در ساغرم خونا به میریزد | ||
من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم | من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم | ||
ز | ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها | ||
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم | به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم | ||
خط ۳۶۷: | خط ۳۶۷: | ||
تو از عالم مرا خواهی من از عالم ترا خواهم | تو از عالم مرا خواهی من از عالم ترا خواهم | ||
بسودای محالم ساغر | بسودای محالم ساغر میْ خنده خواهد زد | ||
اگر پیمانه عیشی درین ماتم سرا خواهم | اگر پیمانه عیشی درین ماتم سرا خواهم | ||
نیابد تا نشان از | نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری | ||
رهی خاکستر خود را هم آغوش صبا خواهم | رهی خاکستر خود را هم آغوش صبا خواهم | ||
خط ۳۸۲: | خط ۳۸۲: | ||
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم | رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم | ||
خاریم و | خاریم و طربناکتر از باده بهاریم | ||
خاکیم و دلاویز تر از بوی عبیریم | |||
از نعره مستانه ما چرخ پر آواست | از نعره مستانه ما چرخ پر آواست | ||
خط ۴۰۶: | خط ۴۰۶: | ||
روشندل و صاحب اثر و پک ضمیریم | روشندل و صاحب اثر و پک ضمیریم | ||
از شوق تو | از شوق تو بیتاب تر از باد صباییم | ||
بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم | بی روی تو خاموش تر از مرغ اسیریم | ||
آن کیست که مدهوش | آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست؟ | ||
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم | جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم | ||
خط ۴۱۹: | خط ۴۱۹: | ||
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست | ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست | ||
و | و آنچه در جام شفق بینی بهجز خوناب نیست | ||
زندگی | زندگی خوشتر بود در پرده وهم خیال | ||
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست | صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست | ||
شب ز آه آتشین | شب ز آه آتشین یکدم نیاسایم چو شمع | ||
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست | در میان آتش سوزنده جای خواب نیست | ||
خط ۴۳۵: | خط ۴۳۵: | ||
خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است | خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است | ||
کوه | کوه گردونسای را اندیشه ز سبلاب نیست | ||
ما به آن گل از وفای خویشتن دل | ما به آن گل از وفای خویشتن دل بستهایم | ||
ورنه این صحرا تهی از لاله سیراب نیست | ورنه این صحرا تهی از لاله سیراب نیست | ||
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست | |||
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست | ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست | ||
خط ۴۵۷: | خط ۴۵۷: | ||
دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست | دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست | ||
جای آسایش چه | جای آسایش چه میجویی رهی در ملک عشق | ||
موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست | موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست | ||
خط ۴۶۴: | خط ۴۶۴: | ||
=== غرق تمنای توأم === | === غرق تمنای توأم === | ||
در پیش | در پیش بیدردان چرا فریاد بیحاصل کنم | ||
گر | گر شکوهای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم | ||
در پرده سوزم | در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل | ||
من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم | من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم | ||
اول کنم | اول کنم اندیشهای تا برگزینم پیشهای | ||
آخر به یک پیمانه | آخر به یک پیمانه میْ اندیشه را باطل کنم | ||
آنرو ستانم جام را آن مایه آرام را | آنرو ستانم جام را آن مایه آرام را | ||
تا خویشتن را | تا خویشتن را لحظهای از خویشتن غافل کنم | ||
از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او | از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او | ||
خط ۴۸۶: | خط ۴۸۶: | ||
روشنگری افلکیم چون آفتاب از پکیم | روشنگری افلکیم چون آفتاب از پکیم | ||
خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم | |||
غرق تمنای توأم موجی ز دریای تو ام | غرق تمنای توأم موجی ز دریای تو ام | ||
خط ۵۰۵: | خط ۵۰۵: | ||
سردمهری بین که هر کس بر آتشم آبی نزد | سردمهری بین که هر کس بر آتشم آبی نزد | ||
گرچه | گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم | ||
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع | سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع | ||
لالهام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم | |||
همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب | |||
سوختم در پیش | سوختم در پیش مهرویان و بیجا سوختم | ||
سوختم از آتش دل در میان موج اشک | سوختم از آتش دل در میان موج اشک | ||
خط ۵۱۹: | خط ۵۱۹: | ||
شوربهتی بین که در آغوش دریا سوختم | شوربهتی بین که در آغوش دریا سوختم | ||
شمع و گل هم هر کدام | شمع و گل هم هر کدام شعلهای در آتشند | ||
در میان | در میان پکبازان من نه تنها سوختم | ||
جان پک من رهی خورشید | جان پک من رهی خورشید عالمتاب بود | ||
رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم | رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم | ||
خط ۵۵۶: | خط ۵۵۶: | ||
از آتش سودایت دارم من و دارد دل | از آتش سودایت دارم من و دارد دل | ||
داغی که | داغی که نمیبینی دردی که نمیدانی | ||
دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم | دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم | ||
خط ۵۶۹: | خط ۵۶۹: | ||
=== سوزد مرا سازد مرا === | === سوزد مرا سازد مرا === | ||
ساقی بده | ساقی بده پیمانهای ز آن میْ که بیخویشم کند | ||
بر حسن شورانگیز تو عاشقتر از پیشم کند | بر حسن شورانگیز تو عاشقتر از پیشم کند | ||
زان | زان میْ که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم | ||
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند | غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند | ||
نور سحرگاهی دهد فیضی که | نور سحرگاهی دهد فیضی که میخواهی دهد | ||
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند | با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند |
ویرایش