۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
| تلویزیون = | | تلویزیون = | ||
| لقب = | | لقب = | ||
| حزب =سازمان مجاهدین خلق ایران | | حزب =[[سازمان مجاهدین خلق ایران]] | ||
| جنبش = | | جنبش = | ||
| مخالفان = | | مخالفان = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}}'''محمد حنیفنژاد'''(زاده ۱۳۱۷، درگذشته در ۴ خرداد ۱۳۵۱) | }}'''محمد حنیفنژاد''' (زاده ۱۳۱۷، درگذشته در ۴ خرداد ۱۳۵۱) بنیانگذار [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] است. او در سال ۱۳۴۴ به همراه [[سعید محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان]] این سازمان را بنیان گذاشت.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/125072/محمد-حنیف-بذرافشان-نخستین-صدق-و-فدا محمد حنیف، بذرافشان نخستین صدق و فدا]</ref> | ||
محمد حنیفنژاد در تبریز بدنیا آمد. از جوانی با ورود به دانشگاه وارد فعالیت سیاسی شد و عضو فعال نهضت آزادی بود و در سال ۱۳۴۲ در | محمد حنیفنژاد در تبریز بدنیا آمد. از جوانی با ورود به دانشگاه وارد فعالیت سیاسی شد و عضو فعال نهضت آزادی بود و در سال ۱۳۴۲ در رشتهی مهندسی ماشین آلات کشاورزی از دانشگاه کرج فارغالتحصیل شد. در همین دوران وی با آیت الله طالقانی و افکار او آشنا شد محمد حنیفنژاد مخالف برداشتهای کهنه از اسلام بود. او همچنین پس از قیام ۱۵ خرداد به این نتیجه رسید که دوران مبارزات رفرمیستی به پایان رسیدهاست.<ref name=":0">[https://moheb89.blog.ir/post/149 به مناسبت 4 خرداد1351اعدام حنیف نژاد،سعید محسن،بدیع زادگان]</ref> | ||
محمد حنیف نژاد در نیمه شهریور سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را | محمد حنیف نژاد در نیمه شهریور سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را بنیانگذاری کرد. او به همراه افرادی چون سعید محسن، علی اصغر بدیع زادگان، سعید محسن، مسعود رجوی، علی میهن دوست و … مدت ۶ سال به کار تئوریک، تشکیلاتی و سازماندهی پرداختند. | ||
در نیمه اول شهریور ۱۳۵۰ در اثر یک ضربه اطلاعاتی اعضاء مرکزیت سازمان و در مهرماه همان سال محمد حنیفنژاد توسط ساواک دستگیر شد. به وی پیشنهاد شد که به یکی از دو خواستهٔ ساواک پاسخ مثبت بگوید. اول اینکه او وابسته به دولت عراق است و دوم اینکه مارکیستها را محکوم کند. محمد حنیفنژاد هیچیک از این خواستهها را نپذیرفت و در روز ۴ خرداد ۱۳۵۱ اعدام شد. | در نیمه اول شهریور ۱۳۵۰ در اثر یک ضربه اطلاعاتی اعضاء مرکزیت سازمان و در مهرماه همان سال محمد حنیفنژاد توسط ساواک دستگیر شد. به وی پیشنهاد شد که به یکی از دو خواستهٔ ساواک پاسخ مثبت بگوید. اول اینکه او وابسته به دولت عراق است و دوم اینکه مارکیستها را محکوم کند. محمد حنیفنژاد هیچیک از این خواستهها را نپذیرفت و در روز ۴ خرداد ۱۳۵۱ اعدام شد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/64831-%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-% نصرالله اسماعیلزاده: بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ]، سایت همبستگی ملی</ref> | ||
== کودکی و تحصیلات == | == کودکی و تحصیلات == | ||
محمد حنیف نژاد درسال ۱۳۱۷ | محمد حنیف نژاد درسال ۱۳۱۷ درخانوادهای فقیر در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبستان همام و دبیرستانهای منصور و فردوسی این شهر گذراند. فعالیتهای اجتماعی همواره جزئی از زندگی حنیفنژاد بود. از دوره دبیرستان در هیأتهای مذهبی به فعالیت پرداخت. خودش میگفت این دوران بیشتر با فرزندان کارگران وباربران که از لحاظ اجتماعی همردیف او بودند همنشین ومعاشر بود. او علیرغم وضع بد اقتصادی خانوادهاش توانست به دانشگاه راه یابد ودر سال ۱۳۴۲ دررشته مهندسی ماشین آلات کشاورزی فارغالتحصیل شد. از دوره دبیرستان در هیئت مذهبی به فعالیت پرداخت. همیشه دراین فکر بود که شرایطی را که باعث فقر توده مردم شدهاست باید ازبین برد. با ورود به دانشکده فعالیتهای او چند برابرشد. نماینده دانشجویان دانشکده کشاورزی در جبهه ملی وسپس عضو فعال نهضت آزادی و مسئول انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده کرج بود.<ref name=":0" /> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
فعالیتهای گسترده او باعث شد که دو روز قبل از رفراندوم شاه (انقلاب سفید) در بهمن سال۱۳۴۱ از طرف ساواک دستگیر شود. او هفتماه را در زندانهای قزلقلعه و قصر گذراند. در زندان قزلقلعه بود که با [[سید محمود طالقانی|محمود طالقانی]] آشنا شد. در همان زمان در زندان تحلیلهای سیاسی و برداشتهای ایدئولوژیک جدیدش را مینوشت و برای دوستانش بهبیرون میفرستاد.<ref name=":1">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/news/125072/محمد-حنیف-بذرافشان-نخستین-صدق-و-فدا محمد حنیف، بذرافشان نخستین صدق و فدا]</ref> | |||
پس از فراغت از تحصیل درسال ۴۲ سربازی رفت. ۹ ماه درتهران | پس از فراغت از تحصیل درسال ۴۲ سربازی رفت. ۹ ماه درتهران و ۹ ماه در اصفهان گذراند. دراین مدت با ارتش آشنا شد و از هر چه مثبت بودند پند گرفت. از نظمی که در محیط ارتش حکمفرماست تا تعلیمات نظامی همه برای او آموزش بود. درآنجا به مطالعه کتابهای نظامی پرداخت. حنیفنژاد همیشه فکر میکرد چگونه میتوان جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را از بنبست درآورد. | ||
== | == بنیانگذاری [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] == | ||
[[پرونده:تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء.jpg|جایگزین=تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء|بندانگشتی|تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء]] | [[پرونده:تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء.jpg|جایگزین=تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء|بندانگشتی|تندیس محمد حنیفنژاد اثر استاد رضا اولیاء]] | ||
بعد از بازگشت از نظام وظیفه دوست | بعد از بازگشت از نظام وظیفه دوست و همفکرش [[سعید محسن]] و چند تن دیگر را دید وفکر خود را با آنان درمیان گذاشت. بعد از مدتی مطالعه وجمعبندی از حوادث و مبارزات ایران و جهان مخصوصا با مطالعه در روش احزاب سیاسی ایران و علل شکست آنها به این نتیجه رسیدند که دوران کارهای رفرمیستی گذشته است و تنها راه مبارزه انتخاب راه مسلحانه است. | ||
حنیفنژاد و سعید محسن بهویژه با مطالعه | محمد حنیفنژاد و [[سعید محسن]] بهویژه با مطالعه درباره جنبشها و مبارزات مردم ایران و بهویژه مطالعه درباره روش احزاب سیاسی ایران و علل شکست آنها، به این نتیجه رسیدند که علت اصلی شکست مبارزات گذشته فقدان یک رهبری ذیصلاح انقلابی مجهز به علم مبارزه و دارای تئوری انقلابی و آماده برای مبارزه و عمل انقلابی بودهاست. در مورد شرایط مشخص پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد هم که اشکال رفرمیستی مبارزه به بنبست رسیده بود، به این نتیجه رسیدند که دوران کارهای رفرمیستی سپری شدهاست و برای مقابله با رژیم دیکتاتوری و وابسته شاه راهی جز راه مبارزه مسلحانه وجود ندارد. این کشف انقلابی، نطفه اولیه تشکیل سازمانی بود که بعدها «مجاهدین» نامیده شد. محمد حنیف، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان در نیمه شهریورماه ۱۳۴۴ هسته اولیه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] را بنیانگذاری کردند.<ref name=":1" /> | ||
محمد حنیفنژاد در تهیه و تدوین مباحث ایدئولوژیک سازمان خود نقش اساسی داشت. او از قدرت | محمد حنیفنژاد در تهیه و تدوین مباحث ایدئولوژیک سازمان خود نقش اساسی داشت. او از قدرت جمعبندی برخوردار بود و از جریانها، قانونهای عام مبارزه را بیرون میکشید.<ref name=":1" /> | ||
== فعالیتها پس از بنیانگذاری == | == فعالیتها پس از بنیانگذاری == | ||
محمد حنیفنژاد، ایدئولوژی توحید و اسلام، قرآن و نهجالبلاغه را بهعنوان اصیلترین منابع این ایدئولوژی و راهنمای عمل مطالعه میکرد و به تبیین مفاهیم آن میپرداخت. | محمد حنیفنژاد، ایدئولوژی توحید و اسلام، قرآن و نهجالبلاغه را بهعنوان اصیلترین منابع این ایدئولوژی و راهنمای عمل مطالعه میکرد و به تبیین مفاهیم آن میپرداخت. | ||
حنیفنژاد، مکاتب فلسفی، اجتماعی و انقلابی دیگر را نیز مطالعه میکرد. برای او حل مسائل انسان و بهخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ایران مهم بود. محمد معتقد بود هر نظری که انسان را در راه تکامل هدایت کند، و هر مکتبی که | حنیفنژاد، مکاتب فلسفی، اجتماعی و انقلابی دیگر را نیز مطالعه میکرد. برای او حل مسائل انسان و بهخصوص انسان معاصر و مردم دردمند استثمار شده جامعه ایران مهم بود. محمد معتقد بود هر نظری که انسان را در راه تکامل هدایت کند، و هر مکتبی که انسانهای به زنجیر کشیده را آزاد سازد، تکاملدهنده است و باید از دستاوردهای انقلابی دیگران استفاده نمود. | ||
[[پرونده:محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه.jpg|جایگزین=محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه|بندانگشتی|محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه]] | [[پرونده:محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه.jpg|جایگزین=محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه|بندانگشتی|محمد حنیف نژاد - یکان توپخانه]] | ||
حنیفنژاد معتقد بود وظیفه و رسالت انسان صرفاً شناخت جامعه نیست، بلکه باید آن را در جهت تکامل تغییر داد. احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انسانهای مظلوم و تحت استثمار جامعه، او را بهعمل فرامیخواند. او میگفت اگر در حدی که درک کردهایم، دست بهعمل نزنیم، به دور خواهیم افتاد. زیرا تأثیر عمل است که میتواند دانستهها و شناساییهای ما را عمیقتر کند و ما را از تکرار نوسانی راهها و حرفهای قبل بازدارد. در همین راستا بود که او در کنار کار مخفی، قسمتی از وقت خود را برای جامعهگردی صرف میکرد. به جنوب تهران یا به روستا میرفت و با تودههای مردم مینشست، از آنها نیرو میگرفت و از آنها میآموخت. او میگفت که اگر با تودههای مردم و در کنار آنها نباشیم، و اگر سالها در محیطی دربسته به مطالعه کتاب و تفکر و اندیشه بپردازیم، محال است که بتوانیم کوچکترین تغییری در وضع جامعه بهوجود آوریم.<ref name=":1" /> | حنیفنژاد معتقد بود وظیفه و رسالت انسان صرفاً شناخت جامعه نیست، بلکه باید آن را در جهت تکامل تغییر داد. احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت انسانهای مظلوم و تحت استثمار جامعه، او را بهعمل فرامیخواند. او میگفت اگر در حدی که درک کردهایم، دست بهعمل نزنیم، به دور خواهیم افتاد. زیرا تأثیر عمل است که میتواند دانستهها و شناساییهای ما را عمیقتر کند و ما را از تکرار نوسانی راهها و حرفهای قبل بازدارد. در همین راستا بود که او در کنار کار مخفی، قسمتی از وقت خود را برای جامعهگردی صرف میکرد. به جنوب تهران یا به روستا میرفت و با تودههای مردم مینشست، از آنها نیرو میگرفت و از آنها میآموخت. او میگفت که اگر با تودههای مردم و در کنار آنها نباشیم، و اگر سالها در محیطی دربسته به مطالعه کتاب و تفکر و اندیشه بپردازیم، محال است که بتوانیم کوچکترین تغییری در وضع جامعه بهوجود آوریم.<ref name=":1" /> |
ویرایش