کاربر:Khosro/صفحه تمرین سیاوش سیفی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
|| پانویس = | || پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''سیاوش سیفی'''، (درگذشتهی ۱۰ مردادماه ۱۳۶۱ – تهران) از اعضا [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. سیاوش سیفی پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی]] از رهبران فعال جنبش دانشجویی بود که از مبارزهی مسلحانه مجاهدین حمایت میکرد و مروج آن بود. به دلیل همین فعالیتها توسط [[ساواک]] شاه دستگیر و زندانی شد. سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخه | '''سیاوش سیفی'''، (درگذشتهی ۱۰ مردادماه ۱۳۶۱ – تهران) از اعضا [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. سیاوش سیفی پیش از [[انقلاب ضد سلطنتی]] از رهبران فعال جنبش دانشجویی بود که از مبارزهی مسلحانه مجاهدین حمایت میکرد و مروج آن بود. به دلیل همین فعالیتها توسط [[ساواک]] شاه دستگیر و زندانی شد. سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخه جنگل، نقشی برجسته و تعیینکننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. سرانجام در دهم مردادماه ۱۳۶۱، نظام جمهوری اسلامی توسط شبکه مخفیاش به نام ''عبدالله پیام'' که ترکیبی از مأموران رژیم ایران و [[ساواک]] شاه بود، پایگاه سیاوش سیفی و همرزمانش را محاصره کرده و به این پایگاه یورش بردند که منجر به درگیری شدیدی شد. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش تا آخرین گلوله مقاوت کردند و همگی جان باختند. در این روز چندین پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در تهران مورد شناسایی و تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] قرار گرفت. | ||
== سیاوش سیفی پیش از انقلاب ضدسلطنتی == | == سیاوش سیفی پیش از انقلاب ضدسلطنتی == | ||
سیاوش سیفی پیش از عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، از رهبران فعال جنبش دانشجویی در سالهای دهه ۱۳۵۰ بود که از مجاهدین و [[مبارزه مسلحانه]] حمایت و آن را ترویج میکرد. به دلیل همین فعالیتها توسط [[ساواک]] شاه دستگیر و به زندان افتاد. وی مدتی در زندان اوین با [[مسعود رجوی]] همبند شد. در این مدت با نظارت مسعود | سیاوش سیفی پیش از عضویت در [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، از رهبران فعال جنبش دانشجویی در سالهای دهه ۱۳۵۰ بود که از مجاهدین و [[مبارزه مسلحانه]] حمایت و آن را ترویج میکرد. به دلیل همین فعالیتها توسط [[ساواک]] شاه دستگیر و به زندان افتاد. وی مدتی در زندان اوین با [[مسعود رجوی]] همبند شد. در این مدت با نظارت [[مسعود رجوی]]، توسط فرمانده محمد ضابطی تحت آموزش قرار گرفت و به سرعت روند رشد تشکیلاتی و ایدئولوژیکی خود را طی کرد. برخوردهای قاطع سیاوش سیفی در زندان شماره ۱ قصر و در مقابل زندانبانانی مثل سرهنگ محرری و سرهنگ زمانی در زندانهای شاه، نقل محافل زندانیان سیاسی آن دوره بود.<ref name=":0">[https://news.mojahedin.org/i/ سیاوش سیفی - سایت سازمان مجاهدین خلق]</ref> | ||
== سیاوش سیفی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] == | == سیاوش سیفی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] == | ||
سیاوش سیفی پس از انقلاب ضدسلطنتی همراه با سردار [[موسی خیابانی]] به تبریز رفت و در آنجا مسئولیتهایی را بهعهده گرفت. سیاوش سیفی جهت فراهم کردن زمینهی راهاندازی رادیو صدای مجاهد، نخستین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال ۱۳۶۰، به کردستان رفت. | سیاوش سیفی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] همراه با سردار [[موسی خیابانی]] به تبریز رفت و در آنجا مسئولیتهایی را بهعهده گرفت. سیاوش سیفی جهت فراهم کردن زمینهی راهاندازی رادیو صدای مجاهد، نخستین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال ۱۳۶۰، به کردستان رفت. | ||
سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خردادماه ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخهی جنگل، نقشی کلیدی و تعیینکننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. کار سیاوش سیفی در شرایط اختناق رژیم | سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خردادماه ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخهی جنگل، نقشی کلیدی و تعیینکننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. کار سیاوش سیفی در شرایط اختناق رژیم [[روحالله خمینی|خمینی]]، حفظ تماس و رساندن رهنمودهای سازمانی به شهرهای مختلف بود. این کار در شرایطی انجام میشد که در خیابانهای تهران قدم به قدم از عابران پیاده تا مسافران تاکسی و اتوبوس شهری و خودروهای شخصی تفتیش و بازرسی میشدند. اما سیاوش سیفی مانع از این شد که رژیم [[روحالله خمینی|خمینی]] بتواند ارتباط سر و بدنهی سازمان مجاهدین خلق را قطع کند. سیاوش سیفی توانست با پیشدستی بر نظام جمهوری اسلامی که قصد نابودی مجاهدین را داشت، به موقع اقدام کند و ضمن سوزاندن بسیاری از طرحهای رژیم اسلامی، با تجدید سازماندهی، آتش مقاومت و اعتراض را در شهرهای میهن روشن نگهدارد. این تجدید سازماندهی و تغییر و جابهجایی کادرها، گاه روزانه چند بار برای یک شهر ضرورت پیدا میکرد.<ref name=":0" /> | ||
== درگیری و شهادت == | == درگیری و شهادت == | ||
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، نظام جمهوری اسلام به واسطهی شبکه مخفیاش موسوم به ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکهی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات ساواک شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود. در روز دهم مرداد طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دستگیر | در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، نظام جمهوری اسلام به واسطهی شبکه مخفیاش موسوم به ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکهی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات [[ساواک]] شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود. در روز دهم مرداد طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دستگیر کنند و دهها حلقه محاصره گرد این پایگاه کشید؛ اما مجاهدین تا آخرین گلوله ایستادگی و مقاومت کردند.<ref name=":0" /> | ||
تهاجم سپاه | تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛ و مجاهدین مستقر در پایگاههای مورد تهاجم واقع شده نیز آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربهی درگیریهای ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و میدانست که نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. به همین خاطر با استفاده از شبکهی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به ''عبدالله پیام'' حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاحهای نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمدهای از طرح نیروهای جمهوی اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاههای خود را ترک کرده بودند که باعث شد ضربه بهمیزان بسیار زیادی کنترل و محدود گردد.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%a8%d8%b1%d8%af-%db%b1%db%b0%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af%db%b6%db%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/ حماسه پایداری و نبرد ۱۰ مرداد ۱۳۶۱ - سایت ایران آزادی]</ref> | ||
در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعتها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله زنان مجاهدی مانند فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمنهای دانشآموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی در همین پایگاه جان باختند. | در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعتها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله زنان مجاهدی مانند فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمنهای دانشآموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی در همین پایگاه جان باختند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
=== وقایع ۱۰ مرداد از زبان شاهدان === | === وقایع ۱۰ مرداد از زبان شاهدان === | ||
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شده بودند از حلقهی محاصره بگریزند؛ صحنهی نبرد را چنین توصیف کردهاند: | چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شده بودند از حلقهی محاصره بگریزند؛ صحنهی نبرد را چنین توصیف کردهاند:<blockquote>«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح [[روحالله خمینی|خمینی]] آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبحگاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاههای مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد. نبرد ساعتها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصتهای مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقهی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاهها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعتها نبرد و شلیک آخرین گلولههای خود سرانجام جان باختند…</blockquote><blockquote>'''...''' روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم میآید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می کردند. پایگاههای مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. میلیشیا که امان از دست رژیم گرفته بودند؛ و راحتش نمی گذاشتند توی هر نقطهای میرفت بهش ضربه میزد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود. یادم میآید قبل از ۱۰ مرداد، چند روز قبل از ۱۰ مرداد یک سکوت بیسیمی روی شبکههای بیسیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکهای بهنام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت میکردند و به همدیگر پیام می دادند. به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاههای مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامهای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمیشد کرد. وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم اطلاع دادم که الان درگیری میشود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظهای که بهاو اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند که مجاهد خلق هیچگاه تسلیم نمی شه و تا آخرین گلولهاش میجنگد و مقاومت میکند. با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین میبردند و نابود میکردند توی آن پایگاه فرمانده کاظم محمدیگیلانی، علیرضا حسینی، مریم خداییصفت، فاطمه اثنیعشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط بهنام یوسف میشناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آنجا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. ما فقط سه نفر مانده بودیم، من بودم علیرضا و یوسف، تمام پایگاه از بین رفته بود. فقط یک اتاق مانده بود توی طبقه دوم که ما تصمیم گرفتیم با آتش به سمت پاسداران از آنجا خارج بشویم. در رأس این مجاهدین، فرمانده سیاوش سیفی میجنگید…»<ref>[https://www.iranntv.com/2019/07/31/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D9%88/ شهادت فرمانده سیاوش سیفی - سایت سیمای آزادی]</ref></blockquote> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۵
سیاوش سیفی، (درگذشتهی ۱۰ مردادماه ۱۳۶۱ – تهران) از اعضا سازمان مجاهدین خلق ایران بود. سیاوش سیفی پیش از انقلاب ضد سلطنتی از رهبران فعال جنبش دانشجویی بود که از مبارزهی مسلحانه مجاهدین حمایت میکرد و مروج آن بود. به دلیل همین فعالیتها توسط ساواک شاه دستگیر و زندانی شد. سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخه جنگل، نقشی برجسته و تعیینکننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. سرانجام در دهم مردادماه ۱۳۶۱، نظام جمهوری اسلامی توسط شبکه مخفیاش به نام عبدالله پیام که ترکیبی از مأموران رژیم ایران و ساواک شاه بود، پایگاه سیاوش سیفی و همرزمانش را محاصره کرده و به این پایگاه یورش بردند که منجر به درگیری شدیدی شد. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش تا آخرین گلوله مقاوت کردند و همگی جان باختند. در این روز چندین پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در تهران مورد شناسایی و تهاجم سپاه پاسداران قرار گرفت.
سیاوش سیفی پیش از انقلاب ضدسلطنتی
سیاوش سیفی پیش از عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران، از رهبران فعال جنبش دانشجویی در سالهای دهه ۱۳۵۰ بود که از مجاهدین و مبارزه مسلحانه حمایت و آن را ترویج میکرد. به دلیل همین فعالیتها توسط ساواک شاه دستگیر و به زندان افتاد. وی مدتی در زندان اوین با مسعود رجوی همبند شد. در این مدت با نظارت مسعود رجوی، توسط فرمانده محمد ضابطی تحت آموزش قرار گرفت و به سرعت روند رشد تشکیلاتی و ایدئولوژیکی خود را طی کرد. برخوردهای قاطع سیاوش سیفی در زندان شماره ۱ قصر و در مقابل زندانبانانی مثل سرهنگ محرری و سرهنگ زمانی در زندانهای شاه، نقل محافل زندانیان سیاسی آن دوره بود.[۱]
سیاوش سیفی پس از انقلاب ضدسلطنتی
سیاوش سیفی پس از انقلاب ضدسلطنتی همراه با سردار موسی خیابانی به تبریز رفت و در آنجا مسئولیتهایی را بهعهده گرفت. سیاوش سیفی جهت فراهم کردن زمینهی راهاندازی رادیو صدای مجاهد، نخستین مسئول مجاهد بود که در اوایل سال ۱۳۶۰، به کردستان رفت.
سیاوش سیفی، پس از ۳۰ خردادماه ۱۳۶۰، در سازماندهی مقاومت مسلحانه در استانهای گیلان و مازندران و راهاندازی شاخهی جنگل، نقشی کلیدی و تعیینکننده داشت. او در مرداد ۱۳۶۱، معاون مرکزیت و مسئول کل بخش شهرستان سازمان مجاهدین خلق ایران بود. کار سیاوش سیفی در شرایط اختناق رژیم خمینی، حفظ تماس و رساندن رهنمودهای سازمانی به شهرهای مختلف بود. این کار در شرایطی انجام میشد که در خیابانهای تهران قدم به قدم از عابران پیاده تا مسافران تاکسی و اتوبوس شهری و خودروهای شخصی تفتیش و بازرسی میشدند. اما سیاوش سیفی مانع از این شد که رژیم خمینی بتواند ارتباط سر و بدنهی سازمان مجاهدین خلق را قطع کند. سیاوش سیفی توانست با پیشدستی بر نظام جمهوری اسلامی که قصد نابودی مجاهدین را داشت، به موقع اقدام کند و ضمن سوزاندن بسیاری از طرحهای رژیم اسلامی، با تجدید سازماندهی، آتش مقاومت و اعتراض را در شهرهای میهن روشن نگهدارد. این تجدید سازماندهی و تغییر و جابهجایی کادرها، گاه روزانه چند بار برای یک شهر ضرورت پیدا میکرد.[۱]
درگیری و شهادت
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، نظام جمهوری اسلام به واسطهی شبکه مخفیاش موسوم به عبدالله پیام، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکهی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات ساواک شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود. در روز دهم مرداد طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دستگیر کنند و دهها حلقه محاصره گرد این پایگاه کشید؛ اما مجاهدین تا آخرین گلوله ایستادگی و مقاومت کردند.[۱]
تهاجم سپاه پاسداران و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛ و مجاهدین مستقر در پایگاههای مورد تهاجم واقع شده نیز آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربهی درگیریهای ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و میدانست که نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. به همین خاطر با استفاده از شبکهی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به عبدالله پیام حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاحهای نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمدهای از طرح نیروهای جمهوی اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاههای خود را ترک کرده بودند که باعث شد ضربه بهمیزان بسیار زیادی کنترل و محدود گردد.[۲]
در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعتها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله زنان مجاهدی مانند فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمنهای دانشآموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی در همین پایگاه جان باختند.
نبرد و درگیری مجاهدین در دهم مرداد ۱۳۶۱، فقط در پایگاه سیاوش سیفی نبود بلکه دراین روز پر حادثه چندین پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در تهران مورد شناسایی و تهاجم پاسداران قرار گرفت. همزمان در بسیاری از نقاط تهران از یوسفآباد، تا امیرآباد، جی، سهراه ضرابخانه، چیذر، مصدق، قلهک، آلاحمد، جمهوری، مجیدیه، و فاطمی را فراگرفت.
مجاهدین تا آخرین گلوله جنگیدند و ساعتها به نبرد و درگیری ادامه دادند. در این نبرد بسیاری از پاسداران کشته شدند.[۱]
جانباختگان دهم مرداد ۱۳۶۱
مجاهدینی که در دهم مرداد ۱۳۶۱ جان باختند، علاوه بر خود سیاوش سیفی عبارت بودند از:
مجاهدان فاضله مددپور، باقر آلاسحاق، هادی و جعفر آمرطوسی، افسانه امینیان (آمرطوسی) فاطمه اثنیعشری، نوذراحسنی، عصمت احمدی، قاسمعلی بیاتکمیتکی، امیر بیژنیار، زبیده (ماهرخ) جعفری ثانی، علیرضا حسینی، سهیلا بنیقاضی، مریم حسینی، مریم خداییصفت، شهاب راسخیدهکردی، علی رحمانی، ناهید رحمانی، اعظم رضایی، طاهره زاهدی، فائزه زائریان مقدم، مهدی زائریان مقدم، احترامالسادات کرباسی (مادرزائریان)، صدیقه شمس فرد، اردلان صفییاری، فاطمه مینایی میرزایی، هادی غلامی، سید محمد غیاث سعیدی، فرهاد فتحپورپاکزاد، افشین قهرمانی، زهره گودرزی، محمد لقاء نازنده، کاظم محمدی گیلانی، محسن داوودی، محسن مورعی، سیدمصطفی موسوی، ناهید میری چیمه، محمد نوایی روشندل، طاهره وزیری، حسین سلیمانی، و چند مجاهد دیگر.[۳]
وقایع ۱۰ مرداد از زبان شاهدان
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شده بودند از حلقهی محاصره بگریزند؛ صحنهی نبرد را چنین توصیف کردهاند:
«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح خمینی آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبحگاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاههای مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد. نبرد ساعتها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصتهای مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقهی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاهها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعتها نبرد و شلیک آخرین گلولههای خود سرانجام جان باختند…
... روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم میآید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می کردند. پایگاههای مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. میلیشیا که امان از دست رژیم گرفته بودند؛ و راحتش نمی گذاشتند توی هر نقطهای میرفت بهش ضربه میزد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود. یادم میآید قبل از ۱۰ مرداد، چند روز قبل از ۱۰ مرداد یک سکوت بیسیمی روی شبکههای بیسیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکهای بهنام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت میکردند و به همدیگر پیام می دادند. به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاههای مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامهای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمیشد کرد. وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم اطلاع دادم که الان درگیری میشود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظهای که بهاو اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند که مجاهد خلق هیچگاه تسلیم نمی شه و تا آخرین گلولهاش میجنگد و مقاومت میکند. با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین میبردند و نابود میکردند توی آن پایگاه فرمانده کاظم محمدیگیلانی، علیرضا حسینی، مریم خداییصفت، فاطمه اثنیعشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط بهنام یوسف میشناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آنجا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. ما فقط سه نفر مانده بودیم، من بودم علیرضا و یوسف، تمام پایگاه از بین رفته بود. فقط یک اتاق مانده بود توی طبقه دوم که ما تصمیم گرفتیم با آتش به سمت پاسداران از آنجا خارج بشویم. در رأس این مجاهدین، فرمانده سیاوش سیفی میجنگید…»[۴]