|
|
خط ۴۶: |
خط ۴۶: |
|
| |
|
| == اصل وحدت و همبستگی نیروها == | | == اصل وحدت و همبستگی نیروها == |
| اگر کسی واقعاً میخواهد دیکتاتوری در کار نباشد و سرنگون شود. این امر اصولی دارد که باید آن را کشف کرد. اصولی که بسته به تمایل افراد نیست.
| | برای مبارزه با دیکتاتوری و سرنگونی آن باید اصول آنرا کشف کرد که این اصول بسته به تمایل افراد نیست. ازیکطرف باید مشی و روش ضروری و لازم و قانونمند برای این کار را که همان استراتژی و تاکتیک است فهم کرد. این مشی و روش باید قانونمند و بر اساس خصایص و کارکردها و روابط ضروری ناشی از ماهیت دیکتاتوری باشد. |
|
| |
|
| ازیکطرف باید مشی و روشِ ضروری و لازم و قانونمند برای این کار را دریابد که همان استراتژی و تاکتیک است. بشرط اینکه قانونمند و بر اساس خصایص و کارکردها و روابط ضروری ناشی از ماهیت نظام ولایت فقیه باشد که در اینمورد بعداً بحث خواهیم کرد.
| | نیرویی که در صدد مبارزه با دیکتاتوری است رابطهاش با سابر نیروها چگونه است. اینجاست که به اصل وحدت و همبستگی نیروها علیه دیکتاتوری می رسیم. |
|
| |
|
| از طرف دیگر کسی که واقعاً میخواهد دیکتاتوری دینی در کار نباشد باید دید که خودش با سایر نیروها، چه رابطهیی برقرار میکند (اعم از مثبت یا منفی) و چه تنظیماتی را کافی و وافی به مقصود می بیند. اینجاست که به اصل وحدت و همبستگی نیروها علیه رژیم ولایت فقیه می رسیم. در حالیکه رژیم میخواهد این نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، بعکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می کند که نیروهای جبهة خلق با هم یکی شده و علیه رژیم یکدیگر را تقویت کنند تا این رژیم نفی شود.
| | در حالیکه رژیم دیکتاتور میخواهد این نیروها متفرق باشند، با یکدیگر سرشاخ شوند و یکدیگر را نفی کنند تا خودش اثبات شود، بهعکس، اصل وحدت و همبستگی نیروها ایجاب می کند که نیروهای جبههی خلق با هم یکی شده و علیه رژیم یکدیگر را تقویت کنند تا دیکتاتوری نفی شود. |
|
| |
|
| حالا به من بگویید، چگونه میتوان فرد یا گروهی را تصور کرد که میخواهد این رژیم نباشد، آزادی و دموکراسی میخواهد، اما در عین حال، با اشرف و مجاهدانش یا با شورای ملی مقاومت ایران خصومت و عناد می ورزد و آنها را به سود رژیم تخطئه و تضعیف می کند و بدرجه ای از درجات، سرکوب و کشتار و محاصرة آنها را، خواه و ناخواه، موّجه می نماید و به لحاظ سیاسی راه را برای رژیم هموار می کند. آنهم در شرایطی که می بیند از سراسر جهان چه از بابت انسانی و حقوقی و چه از بابت سیاسی به حمایت از اشرف و اشرفیان برخاسته اند.
| | میزان صداقت هر نیرویی را در مبارزه با دیکتاتوری میتوان در تنظم رابطه با نیروی اصلی مبارز که در صحنه نبرد با دیکتاتوری حاضر است سنجید. به عنوان مثال هر کس که سودای آزادی ایران را در سر دارد لاجرم در وحدت با نیروی اصلی مخالف رژیم ولایت فقیه یعنی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران است. آن نیروی یا جریانی که با مجاهدین و مقاومت ایران خصومت و عناد میورزد و آنها را به سود رژیم ولایت فقیه تخطئه و تضعیف میکند خواه ناخواه دستش رو میشود و معلوم میشود که سودای دیگری در سر دارد، والا اگر با سر تا پای مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران مخالف میبود و هزار و یک انتقاد داشت، دستکم تا وقتی در جنگ با استبداد مذهبی هستند عدم خصومت پیش میگرفت.. |
|
| |
|
| اینجا دیگر دست رو میشود و در فقدان این «رابطة» ضروری، معلوم میشود که طرف مربوطه سودای دیگری در سر دارد و الا حتی اگر با سر تا پای مجاهدین و مقاومت ایران هم مخالف می بود و هزار و یک انتقاد هم میداشت، دست کم تا وقتیکه آنها در حال جنگ با استبداد مذهبی هستند، عدم خصومت و عدم تعرض پیشه مینمود و برای نابودی اشرف، گلو پاره و قلم فرسوده نمی کرد.
| | مجاهدین خلق هر ایرادی هم که داشته باشند، در برابر یکی از سهمگینترین سرکوبهای تاریخ بشری یک مقاومت سازمان یافته را عرضه کردهاند. شورای ملی مقاومت بیش از سه دهه است که تنها جایگزین جدی در برابر رژیم ولایت فقیه را عرضه و حفظ کرده است. <ref name=":0" /> |
| | |
| آخر مگر نه اینست که مجاهدین خلق هر ایرادی هم که داشته باشند، در برابر یکی از وحشیانهترین سرکوبهای تاریخ بشری، عظیمترین و شکوهمندترین مقاومت سازمانیافتة تمامی طول تاریخ ایران را عرضه کرده ودربرابر استبداد دینی ایستاده اند.
| |
| | |
| آخر مگر نه اینست که شورای ملی مقاومت ایران، هر ایرادی هم که داشته باشد، نزدیک به ۲۹ سال است که تنها جایگزین و آلترناتیو جدی را در برابر رژیم ولایت فقیه عرضه و حفظ و نگاهبانی کرده است؟<ref name=":0" />
| |
|
| |
|
| === ارائه جایگزین === | | === ارائه جایگزین === |
| بحث ما فعلاً در مراحل اولیه بود. اما اگر به تکامل وحدت وهمبستگی نیروها بیندیشیم، سرانجام شما باید به ازای آنچه میخواهید نفی و سرنگون کنید، ما به ازاء آن را اثبات و سرپا کنید. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم تز و آنتی تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند.
| | در تکامل وحدت و همبستگی نیروها سرانجام به ارائه آنچه که باید جایگزین شود میرسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان میآید لاجرم باید جایگزین آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم تز و آنتی تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. |
| | |
| در انقلاب ضد سلطنتی مردم میدانستند که چه نمیخواهند اما بوضوح روشن نبود که چه میخواهند. در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست بدنبال «انقلاب سفید» و یکپایه شدن رژیم شاه از یک رژیم بورژوا- ملاک به یک رژیم یکدست سرمایه داری وابسته، در اثر سرکوب و سر بریدن نیروهای انقلابی و بخصوص در اثر متلاشی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران بخاطر کودتای اپورتونیستی (در سال ۱۳۵۴)، سرانجام خمینی خلاء را پر کرد که بحث جداگانه ایست. در یک کلام ارتجاع رهبری انقلاب را ربود و بعد حق حاکمیت مردم را به ولایت فقیه یعنی حاکمیت آخوندهای فوق ارتجاعی همجنس خودش، تبدیل کرد.
| |
|
| |
|
| حالا ۳۱ سال گذشته و مردم باید این بار بدانند که چه میخواهند. منظورم فرد یا شخص نیست. منظورم جایگزین مشخص با برنامه مشخص است بشرط اینکه انشانویسی و لفاظی نباشد.
| | به عنوان مثال، در انقلاب ضد سلطنتی مردم میدانستند که چه نمیخواهند اما بهوضوح روشن نبود که چه میخواهند. در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست بهدنبال انقلاب سفید و یکپایه شدن رژیم شاه از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایهداری وابسته، در اثر سرکوب و سر بریدن نیروهای انقلابی و بهخصوص در اثر متلاشی شدن سازمان مجاهدین خلق ایران بهخاطر کودتای اپورتونیستی (در سال ۱۳۵۴)، سرانجام خمینی خلاء را پر کرد. در یک کلام ارتجاع رهبری انقلاب را ربود و بعد حق حاکمیت مردم را به ولایت فقیه یعنی حاکمیت آخوندها تبدیل کرد. |
|
| |
|
| ما شورای ملی مقاومت ایران را پیشنهاد کرده ایم و نزدیک به ۲۹ سال است که با همسنگران شورایی، با همة مشکلات و ورود و خروجهایش، با تلاشی فوق سنگین، محکم به آن چسبیده ایم و حفاظت و نگهبانی از آن را در سخت ترین سالیان، تماما مرهون و مدیون مریم در جایگاه رئیس جمهور منتخب همین شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران هستیم. ضرورت جایگزین سیاسی، علاوه بر نفی و اثباتی که گفتم، در اینست که شهیدان و رزمندگان و فعالان این مقاومت بدانند که برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفهایی مبارزه و مجاهدت میکنند.
| | ضرورت جایگزین سیاسی، علاوه بر نفی و اثبات، در اینست که شهیدان و رزمندگان و فعالان عرصهی مبارزه و مقاومت بدانند که برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفهایی مبارزه و مجاهدت میکنند. |
|
| |
|
| بر میگردم به خمینی در آستانه سرنگونی رژیم سلطنتی که در اینجا میخواهم به تفاوت خمینی آن روز با موسوی امروز دقت کنید: خمینی حتی از موضع فرصت طلبانه، پس از اینکه بوی سقوط رژیم شاه را استشمام کرد، تفاوتش با موسویِ امروز، این بود که صریح و روشن میگفت: شاه باید برود! حتی بختیار را هم نپذیرفت. یعنی یک تنه خودش را با نفوذ مذهبی و سابقه سیاسی که داشت، بعنوان آلترناتیو و جایگزین جا انداخت. کاش موسوی هم امروز میگفت: ولی فقیه باید برود! خامنه ای باید برود! و اصل ولایت فقیه ملغی و منتفی است! اما افسوس که بخصوص آنچه بعد از قیام عاشورا دیدیم عکس این بود. تنزل و تنازل بود و نه پیشرفت و پیشروی. این بحث را هم میگذارم برای بعد.
| | یک مثال و مقایسه در این مورد گویاست. خمینی در آستانه سرنگونی رژیم سلطنتی حتی از موضع فرصت طلبانه، پس از اینکه بوی سقوط رژیم شاه را استشمام کرد، صریح و روشن میگفت، شاه باید برود! حتی بختیار را هم نپذیرفت. یک تنه خودش را با نفوذ مذهبی و سابقه سیاسی که داشت، بهعنوان آلترناتیو و جایگزین جا انداخت. اما موسوی در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ به جای اینکه بگوید ولی فقیه باید برود و اصل ولایت فقیه ملغی و منتفی است، پس از قیام عاشورا در ۶ دی ۸۸ تنزل و تنازل پیشه کرد و تسلیم شد. |
|
| |
|
| پس حرف اینست که بالاخره در اوج وحدت و همبستگی نیروها، خواه و ناخواه باید یک جایگزین سیاسی یا آلترناتیو عرضه کرد که در نقش «جبهة واحد» عمل کند. توجه کنید که این جایگزین و آلترناتیو، فقط برای مرحله بعد از سرنگونی رژیم ولایت فقیه لازم نیست. خیر، قبل از آن و ضروری تر از آن، برای سرنگونی و درهمین مرحله سرنگونی استبداد مذهبی لازم است تا بتواند قیام و سرنگونی را به سرانجام برساند.<ref name=":0" />
| | در نتیجه باید گفت در اوج وحدت و همبستگی نیروها، خواه و ناخواه باید یک جایگزین سیاسی یا آلترناتیو عرضه کرد که در نقش جبههی واحد عمل کند. این جایگزین و آلترناتیو، فقط برای مرحلهی بعد از سرنگونی دیکتاتوری لازم نیست بلکه قبل از آن و ضروری تر از آن، برای سرنگونی و در مرحله سرنگونی استبداد لازم است تا بتواند قیام و سرنگونی را به سرانجام برساند.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| == قیام و انقلاب == | | == قیام و انقلاب == |