کاربر:Abbas/صفحه تمرین5: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(←‏تعریف اصل و قانون: اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:


== تعریف اصل و قانون ==
== تعریف اصل و قانون ==
نزدیک به ۲۸ سال پیش دربارة اصول حاکم بر مبارزه در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه، ناگزیر به تعریف  اصول وکلمه «اصل» پرداختیم که من قسمتی از آن را  خلاصه  می کنم:
«اصل»، قانون بنیادی، مفهوم مرکزی یا ایده‌ی هدایت‌کننده‌ در عملکرد هر مجموعه یا دستگاه و سیستم مشخص است. بنابراین وقتی در قلمرو هر یک از علوم صحبت از اصل یا اصول می‌شود، منظور، بیان قوانین بنیادی در قلمرو مربوطه می‌باشد. قوانینی که کل حرکات، روابط و کارکردهای  تحت نفوذ خود را در هر زمینه‌ی مشخص (چه در علوم ریاضی یا علوم طبیعی یا علوم اجتماعی) در برگرفته و روابط و حرکات مزبور، تحت‌الشعاع آن قوانین انجام می‌شود و اساساً بوسیلة آن قوانین قابل توضیح است.  
 
«اصل»، قانون بنیادی، مفهوم مرکزی یا ایدة هدایت‌کننده در عملکرد هر مجموعه یا دستگاه و سیستم مشخص است. بنابراین وقتی در قلمرو هر یک از علوم صحبت از اصل یا اصول می‌شود، منظور، بیان قوانین بنیادی در قلمرو مربوطه می‌باشد. قوانینی که کل حرکات، روابط و کارکردهای  تحت نفوذ خود را در هر زمینة مشخص (چه در علوم ریاضی یا علوم طبیعی یا علوم اجتماعی) در برگرفته و روابط و حرکات مزبور، تحت‌الشعاع آن قوانین انجام می‌شود و اساساً بوسیلة آن قوانین قابل توضیح است.  


بدیهی است که هر یک  از قوانین اساسی، قوانین بسیاردیگری  را نیز در برمی‌گیرد که از  مشتقات آن قانون محوری (یا مرکزی) یا حاصل عملکردها و ترکیبات پیچیده‌تر همان قانون بشمار می‌روند.
بدیهی است که هر یک  از قوانین اساسی، قوانین بسیاردیگری  را نیز در برمی‌گیرد که از  مشتقات آن قانون محوری (یا مرکزی) یا حاصل عملکردها و ترکیبات پیچیده‌تر همان قانون بشمار می‌روند.


بعنوان مثال: اصل اقلیدس را بایستی قانون اساسی و پایه‌ای هندسه‌ی مسطحة اقلیدسی محسوب نمود که سنگ بنای سایر قواعد و قوانین هندسه‌ی اقلیدسی بشمار می‌رود.
به‌عنوان مثال: اصل اقلیدس را بایستی قانون اساسی و پایه‌ای هندسه‌ی مسطحه اقلیدسی محسوب نمود که سنگ بنای سایر قواعد و قوانین هندسه‌ی اقلیدسی به‌شمار می‌رود.
 
مکانیک یا علم‌الحرکاتِ نیوتونی نیز با تمامی قوانین و قواعد فرعی‌اش بر قانون اساسی f=mg مبتنی است.


یعنی که نیرو، حاصلضرب جرم اشیاء در شتاب حرکت آنهاست.
مکانیک نیوتونی نیز با تمامی قوانین و قواعد فرعی‌اش بر قانون اساسی f=mg مبتنی است.


همچنین در اقتصاد کلاسیک، قانون_ِ (اساسی_ِ) "تعادل عرضه و تقاضا"، نقش بنیادین  و مرکزی دارد  به طوری که تمامی کارکردها و روابط اقتصاد کلاسیک سرمایه‌داری را نهایتاً با آن توضیح می‌دهند؛ بنحوی که وقتی دوران حاکمیت این قانون به‌سر می‌رسد و دیگر توانایی پاسخگویی به رویدادهایی را که خارج از سیطره‌ی آن واقع است، ندارد؛ ظرفیت و محدودة اقتصاد کلاسیک نیز به انتها رسیده و بایستی به "اقتصاد" دیگری که بر مبنای تعادل استثمارگرانة "عرضه و تقاضا  استوار نشده، متوسل شد.
یعنی که نیرو، حاصل‌ضرب جرم اشیاء در شتاب حرکت آنهاست.


حالا بیاید ببینیم تعریف «قانون» به لحاظ علمی چیست؟ قانون ”رابطة ” ضروری ناشی از ماهیت یک شی را بیان می‌کند. مثلاً میگوییم آب در شرایط متعارف در ۱۰۰ درجه میجوشد و این یک قانون است. پس اگر چیزی را هر چه حرارت دادیم و دیدیم که نجوشید، آب نیست و چیز دیگریست. زیرا آنچه را که جوشاندیم پایبند به این رابطه ضروری نبوده است. 
همچنین در اقتصاد کلاسیک، قانون اساسی «تعادل عرضه و تقاضا»، نقش بنیادین  و مرکزی دارد، به طوری که تمامی کارکردها و روابط اقتصاد کلاسیک سرمایه‌داری را نهایتاً با آن توضیح می‌دهند؛ به‌نحوی که وقتی دوران حاکمیت این قانون به‌سر می‌رسد و دیگر توانایی پاسخگویی به رویدادهایی را که خارج از سیطره‌ی آن واقع است، ندارد؛ ظرفیت و محدوده‌ی اقتصاد کلاسیک نیز به انتها رسیده و بایستی به اقتصاد دیگری که بر مبنای تعادل استثمارگرانه‌ی عرضه و تقاضا  استوار نشده، متوسل شد.


بر همین سیاق، قوانین مکانیک نیوتونی، بیان بسیار فشردة «روابط» حاکم در دایره‌ی حرکات مکانی است و ضرورت‌های موجود در این دایره را برملا می‌کند. ضرورت‌ها و قوانین و اصولی که کاملاً از اراده و خواست ما مستقل‌اند و ما تنها با «شناختن» و پذیرش آنها، می‌توانیم بر آنها غلبه نموده و به نفع خود بکارشان بیاندازیم.
قانون رابطه‌ی ضروری ناشی از ماهیت یک شی را بیان می‌کند. مثلاً  آب در شرایط متعارف در ۱۰۰ درجه می‌جوشد و این یک قانون است. پس اگر چیزی را هر چه حرارت دادیم و دیدیم که نجوشید، آب نیست و چیز دیگریست. زیرا آنچه را که جوشاندیم پایبند به این رابطه ضروری نبوده است.


در قلمرو علوم اجتماعی و دانش مبارزاتی، وضع البته بسیار پیچیده تر است. اما معنی آن، این نیست که قاعده و قانون و اصولی وجود ندارد. بسته به مرحله هر انقلاب، یعنی هدف یا هدفهایی که دارد، در اینجا هم اصول وقوانینی حاکم هست.  
بر همین سیاق، قوانین مکانیک نیوتونی، بیان بسیار فشرده‌ی روابط حاکم در دایره‌ی حرکات مکانی است و ضرورت‌های موجود در این دایره را برملا می‌کند. ضرورت‌ها و قوانین و اصولی که کاملاً از اراده و خواست انسان مستقل‌اند و ما تنها با شناختن و پذیرش آنها، می‌توانیم بر آنها غلبه نموده و به نفع خود بکارشان بیاندازیم.


دوباره یادآوری می‌کنم که اصل، به‌طور ساده همان قانون بنیادی یا قانون مادر است. در علم حقوق هم قانون اساسی، قانون مادر و بنیادی محسوب می‌شود و بقیه قوانین، مبتنی بر آن هستند و از آن ناشی می‌شوند.
در قلمرو علوم اجتماعی و دانش مبارزاتی، وضع البته بسیار پیچیده تر است. بسته به مرحله هر انقلاب، یعنی هدف یا هدف‌هایی که دارد، در اینجا هم اصول وقوانینی حاکم هست.  


پس در بحث ما که یک بحث سیاسی و مبارزاتی است، اصولی وجود دارد که:  
در بحث سیاسی و مبارزاتی اصولی وجود دارد که عبارتند از:  


اولاً ـ از ماهیت همین مرحله می‌جوشد و رابطه‌ی ضروری و هم‌بسته میان پیشرفت‌های مختلف در آن مرحله را عیان می‌کند.
اولاً ـ از ماهیت مرحله می‌جوشد و رابطه‌ی ضروری و هم‌بسته میان پیشرفت‌های مختلف در آن مرحله را عیان می‌کند.


ثانیاً ـ پایه وسنگ بنای بقیه قوانین و کارکردها و تاکتیک‌های همین مرحله محسوب می‌شود و در قبال آنها دارای نقش محوری و مرکزی است.  
ثانیاً ـ پایه وسنگ بنای بقیه قوانین و کارکردها و تاکتیک‌های هر مرحله مبارزاتی محسوب می‌شود و در قبال آنها دارای نقش محوری و مرکزی است.  


ثالثاًـ مستقل از خواست‌ها، تفکرات، بینش‌ها، عقاید اختصاصی و آرمان‌های تاریخی و فلسفی این یا  آن فرد، و این یا آن گروه است. چنین اصولی خود را به کل مرحله (تا رسیدن به هدف آن مرحله) تحمیل می کند و از پذیرش آن گریزی نیست والاّ باعث شکست و ناکامی نظری و عملیِ منکران خود می‌شود.
ثالثاًـ مستقل از خواست‌ها، تفکرات، بینش‌ها، عقاید اختصاصی و آرمان‌های تاریخی و فلسفی این یا  آن فرد، و این یا آن گروه است. چنین اصولی خود را به کل مرحله (تا رسیدن به هدف آن مرحله) تحمیل می کند و از پذیرش آن گریزی نیست والاّ باعث شکست و ناکامی نظری و عملی منکران خود می‌شود.


نتیجه این‌که در یک مبارزه علمی و قانونمند و با حساب و کتاب، اصولی حاکم است که همه بایدبه آنها گردن بگذاریم تا آن تضاد اصلی که می‌خواهیم حل شود. تا آن هدفی که می‌خواهیم حاصل شود؛ و الّا به جایی نخواهیم رسید.<ref name=":0">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل چهارم</ref>
نتیجه این‌که در یک مبارزه علمی و قانونمند و با حساب و کتاب، اصولی حاکم است که همه باید به آنها گردن بگذارند تا آن تضاد اصلی که قرار است، حل شود.<ref name=":0">کتاب استراتژی قیام و سرنگونی - فصل چهارم</ref>


== اصل وحدت و همبستگی نیروها ==
== اصل وحدت و همبستگی نیروها ==
اگر كسي واقعاً مي‌خواهد ديكتاتوري ولايت فقيه در كار نباشد و سرنگون شود. اين امر هم لابد اصولي دارد كه بايد آن را كشف كنداصولي كه  دلبخواه من و شما نيست.
اگر كسي واقعاً می‌خواهد ديكتاتوری  در كار نباشد و سرنگون شود. اين امر اصولی دارد كه بايد آن را كشف کرد. اصولی كه بسته به تمایل افراد نیست.


ازيكطرف بايد مشي و روشِ ضروري و لازم  و قانونمند براي اين كار را دريابد كه همان استراتژي و تاكتيك است. بشرط اين‌كه قانونمند و بر اساس خصايص و كاركردها و روابط ضروري ناشي از ماهيت نظام ولايت فقيه باشد كه در اينمورد بعداً بحث خواهيم كرد.
ازيكطرف بايد مشي و روشِ ضروري و لازم  و قانونمند براي اين كار را دريابد كه همان استراتژي و تاكتيك است. بشرط اين‌كه قانونمند و بر اساس خصايص و كاركردها و روابط ضروري ناشي از ماهيت نظام ولايت فقيه باشد كه در اينمورد بعداً بحث خواهيم كرد.
۲٬۳۹۰

ویرایش