محمد ملکی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
=== در جریان انقلاب === | === در جریان انقلاب === | ||
دکتر محمد ملکی در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از اساتیدی بود که به مبارزه علیه حکومت شاه میپرداخت. وی نقش تعیین کنندهای در اعتصاب ۲۵ روزه اساتید دانشگاه تهران از ۲۹ آذر تا ۲۳ دی سال ۵۷ داشت. پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد [[سید محمود طالقانی|آیت الله طالقانی]] و با حکم شورای انقلاب به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران در حکومت جدید انتخاب شد. وی درباره شرایط دشوار اداره دانشگاه تهران در آن روزها میگوید:<blockquote>«شرایط بسیار سختى بود. در دانشگاه تهران چند تانک مستقر بود و در دانشکده فنى پرچم سرخ در اهتزاز بود. دانشکده علوم مقر مجاهدین خلق بود. مسجد مقر کمیته بود که به خانهها میرفتند و اسلحه را جمع میکردند و میآوردند آنجا. در چنین شرایطى ما مسئول شدیم و تلاشمان این بود که دانشگاه را به حال عادى برگردانیم.»</blockquote> | دکتر محمد ملکی در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از اساتیدی بود که به مبارزه علیه حکومت شاه میپرداخت. وی نقش تعیین کنندهای در اعتصاب ۲۵ روزه اساتید دانشگاه تهران از ۲۹ آذر تا ۲۳ دی سال ۵۷ داشت. پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد [[سید محمود طالقانی|آیت الله طالقانی]] و با حکم شورای انقلاب به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران در حکومت جدید انتخاب شد. وی درباره شرایط دشوار اداره دانشگاه تهران در آن روزها میگوید:<blockquote>«شرایط بسیار سختى بود. در دانشگاه تهران چند تانک مستقر بود و در دانشکده فنى پرچم سرخ در اهتزاز بود. دانشکده علوم مقر مجاهدین خلق بود. مسجد مقر کمیته بود که به خانهها میرفتند و اسلحه را جمع میکردند و میآوردند آنجا. در چنین شرایطى ما مسئول شدیم و تلاشمان این بود که دانشگاه را به حال عادى برگردانیم.»<ref>[https://tavaana.org/fa/content/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%9B-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B5%D9%88%D9%84 محمد ملکی؛ شهروندی برای تمامی فصول] سایت توانا</ref></blockquote> | ||
== فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی == | == فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی == | ||
=== خروج از دانشگاه و دستگیری === | === خروج از دانشگاه و دستگیری === | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در روز ۷ خرداد ۱۳۸۹ وی در اثر حمله قلبی در بیمارستان بستری شد. | در روز ۷ خرداد ۱۳۸۹ وی در اثر حمله قلبی در بیمارستان بستری شد. | ||
محمد ملکی از زندانی شدن در این سال گفت:<blockquote>«در ۳۱ مرداد سال ۱۳۸۸ و درحالی که دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را میگذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکوپهای مرتب رنج میبردم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند۲۰۹)، بردند و در سلول انفرادی به مدت ۳۳ ماه زندانی شدم.»</blockquote> | محمد ملکی از زندانی شدن در این سال گفت:<blockquote>«در ۳۱ مرداد سال ۱۳۸۸ و درحالی که دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را میگذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکوپهای مرتب رنج میبردم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند۲۰۹)، بردند و در سلول انفرادی به مدت ۳۳ ماه زندانی شدم.»<ref>[https://telegra.ph/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C-07-11 زندگی و فعالیتهای سیاسی دکتر محمد ملکی]</ref></blockquote> | ||
== نامه به گزارشگر ویژه حقوق بشر == | == نامه به گزارشگر ویژه حقوق بشر == | ||
محمد ملکی در شهریور سال ۱۳۹۰ نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ارتباط با ایران، نوشت. وی در نامه با ذکر انواع شکنجههایی که بر او رفته بود اعلام آمادگی کرد تا با قبول هر میزان هزینه علیه جمهوری اسلامی ایران شهادت بدهد. | محمد ملکی در شهریور سال ۱۳۹۰ نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ارتباط با ایران، نوشت. وی در نامه با ذکر انواع شکنجههایی که بر او رفته بود اعلام آمادگی کرد تا با قبول هر میزان هزینه علیه جمهوری اسلامی ایران شهادت بدهد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran/2009/08/090822_bd_maleki_detained محمد ملکی، رئیس پیشین دانشگاه تهران، دستگیر شد] سایت بیبیسی فارسی</ref> | ||
وی در قسمتهایی از این نامه نوشته است:<blockquote>«اخیراً برای محاکمه به دادگاه غیر علنی که خلاف بر قوانین خود جمهوری اسلامی است احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد و فعلاً روزهای بسیار سخت و شکنجهگونه زیر حکم بودن را میگذرانم. من پیرمردی ۷۸ ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم. من شهادت خواهم داد که در دهه ۶۰ شمسی چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام میبردند و آنها به سوی سرنوشت میرفتند و در راه سرود میخواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندانهای نظام ولایی بودهام را برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم.»</ | وی در قسمتهایی از این نامه نوشته است:<blockquote>«اخیراً برای محاکمه به دادگاه غیر علنی که خلاف بر قوانین خود جمهوری اسلامی است احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد و فعلاً روزهای بسیار سخت و شکنجهگونه زیر حکم بودن را میگذرانم. من پیرمردی ۷۸ ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم. من شهادت خواهم داد که در دهه ۶۰ شمسی چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام میبردند و آنها به سوی سرنوشت میرفتند و در راه سرود میخواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندانهای نظام ولایی بودهام را برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم.»<ref>[http://sahamnews.org/2011/09/88062/ محمد ملکی در نامه به احمد شهید: شهادت میدهم به ظلمها و شکنجههایی که در زندانها میشود] سایت سحامنیوز</ref></blockquote> | ||
محمد ملکی | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۷
محمد ملکی (۲۰ تیر ۱۳۱۲ خورشیدی – تجریش تهران) فعال سیاسی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب ۱۳۵۷، از نوجوانی با تأسیس سازمانی به نام سازمان ملی شمیران وارد مبارزه سیاسی شد، با فعال شدن نهضت ملی شدن نفت در حزب زحمتکشان ملت ایران ثبتنام کرد، سپس به «نیروی سوم» پیوست. در سال ۱۳۳۹ بهخاطر فعالیتهای سیاسی روانه زندان قزل قلعه شد، در سال ۱۳۴۰ به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد، در سال ۱۳۵۶ از مؤسسین جمعیت مبارزه در راه آزادی و حقوق بشر بود. پس ازانقلاب به ریاست دانشگاه تهران رسید. پس از انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها زیر فشار دولت حاکم برایران قرار گرفت و بارها او را احضار، زندانی و مورد آزار و اذیت قرار دادند. او اکنون در تهران ممنوعالخروج است.[۱][۲]
کودکی و جوانی
محمد ملکی (متولد ۲۰ تیر سال ۱۳۱۲) در قصبه تجریش (شمیران) به دنیا آمد. پدر محمد ملکی، حسین، صاحب یک مغازه کوچک قنادی بوده و به مش حسین قناد شهرت داشته است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارالفنون گذراند. وی سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۴۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شد و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد و دورههای تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند. وی با قدسی میرمعز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، موگه، ابوذر و عمار است.
محمد ملکی فرزند حسین در بیستم تیرماه ۱۳۱۲ در تجریش (شمیران) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارلفنون گذراند و سپس در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و در سال ۱۳۴۰۰ در رشته بهداشت و صنایع غذایی فارغالتحصیل شده و بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید و دورههای تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند.
وی با قدسی میرمعز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای مریم، موگه، ابوذر و عمار است.[۳]
فعالیت سیاسی قبل از انقلاب
محمد ملکی از سال ۱۳۳۰ فعالیتهای سیاسی را در سالهای آخر دبیرستان آغاز کرد. تحصیل محمد ملکی در مدرسه شاهپور تجریش و مشاهده اختلاف طبقاتی زیاد بین بچههای محلی و بچههای اعیان یکی از انگیزههای نخستین ایشان برای ورود به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بوده است. وی در جنبشهای دانشجویی و نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی ایران اول ادامه داد و از فعالین مبارزه بود.
دستگیری در زمان شاه
محمد ملکی، در سال ۱۳۳۹ در ارتباط با ورود ریچارد نیکسون و فعالیتهای دانشجویی، دستگیر شد و به زندان ساواک افتاد. وی بعد از آزادی، به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه داد. در جریان انقلاب، تحصنهای استادان دانشگاهها و روحانیت در دانشگاه تهران، با هماهنگی دکتر ملکی انجام شد.
نهضت ملی شدن نفت
همزمانی مبارزات ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق و دوران جوانی محمد ملکی سبب شد تا او به طور جدی به فعالیت سیاسی روی بیاورد. محمد ملکی در سال ۱۳۲۹ سازمان جوانان ملی شمیران را همراه با گروهی از جوانان شمیران با هدف مبارزه برای استقلال، آزادی و برابری تاسیس کرد. وی بعدها در حزب زحمتکشان ملت ایران نامنویسی کرد اما با خلیل مکی و کسانی که به عنوان نیروی سوم از این حزب انشعاب کردند، همراه شد. محمد ملکی پس از کودتای ۲۸ مرداد به همکاری با شاخه شهرستان شمیران نهضت مقاومت ملی پرداخت.
در جریان انقلاب
دکتر محمد ملکی در جریان انقلاب سال ۵۷ یکی از اساتیدی بود که به مبارزه علیه حکومت شاه میپرداخت. وی نقش تعیین کنندهای در اعتصاب ۲۵ روزه اساتید دانشگاه تهران از ۲۹ آذر تا ۲۳ دی سال ۵۷ داشت. پس از پیروزی انقلاب به پیشنهاد آیت الله طالقانی و با حکم شورای انقلاب به عنوان اولین رییس دانشگاه تهران در حکومت جدید انتخاب شد. وی درباره شرایط دشوار اداره دانشگاه تهران در آن روزها میگوید:
«شرایط بسیار سختى بود. در دانشگاه تهران چند تانک مستقر بود و در دانشکده فنى پرچم سرخ در اهتزاز بود. دانشکده علوم مقر مجاهدین خلق بود. مسجد مقر کمیته بود که به خانهها میرفتند و اسلحه را جمع میکردند و میآوردند آنجا. در چنین شرایطى ما مسئول شدیم و تلاشمان این بود که دانشگاه را به حال عادى برگردانیم.»[۴]
فشارها و دستگیریها در زمان جمهوری اسلامی
خروج از دانشگاه و دستگیری
محمد ملکی در سال ۱۳۵۹ و در اعتراض به تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی از مقام خود استعفا داد. در اعتراض و مخالفتی که محمد ملکی در جهت بسته شدن دانشگاهها مطرح کرد، وی در ۱۲ تیر ۱۳۶۰ بدون ارائه مجوز بازداشت شد و به مدت ۵ سال در سختترین شرایط و شکنجهها در زندان جمهوری اسلامی به سر برد.
محمد ملکی دربارهی دوران زندانش در این سالها گفته است:
«پس از برگزیده شدنم به ریاست دانشگاه تهران، با یک کودتا به نام «انقلاب فرهنگی»، با حمله به دانشگاهها و کشتار تعدادی از دانشجویان همراه با مجروح کردن و دستگیری جمعی از آنها، دانشگاهها را بستند. شورای مدیریت دانشگاه تهران با این امر به مخالفت برخاستند، ولی حاکمیت آنها از جمله اینجانب را دستگیر و به بهانه مخالفت با امر رهبری (خمینی) روانه زندانها نمودند. ابتدا به اعدام و سپس به ۱۰ سال زندان محکوم گردیدم. در این مدت با بیرحمانهترین رفتار از جمله زدن کابل به کف پا و سایر نقاط بدنم، آویزان کردن از سقف، کوبیدن سر به دیوار، زدن مشت و لگد که منجر به نابینایی چشم چپم و شکستگی استخوان مچ دست راستم شد و انواع شکنجهها مواجه بودم. بعد از ۵ سال ظاهراً از زندان آزاد شدم ولی ماهها باید هر چند روز یکبار خودم را به دادستانی معرفی میکردم تا مورد بازجویی که خود نوعی شکنجه بود قرار میگرفتم.»
محمد ملکی پس از آزادی از زندان، تقاضای بازنشستگی از دانشگاه کرد که مورد موافقت قرار گرفت. وی سپس به فعالیتهای فرهنگی، علمی، اجتماعی و تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی و کارهای تحقیقاتی در زمینه تخصص خود پرداخت. دراین زمینه به تأسیس آزمایشگاه و مراکز تحقیقاتی و بهداشتی در کارخانجات مختلف صنایع غذایی مبادرت ورزید. همچنین وی بعد از انتقاد از مدیریت دانشگاه آزاد از تدریس در این دانشگاه نیز محروم شد.
در رابطه با کارهای علمی، فرهنگی و سیاسی، کتابها و مقالات متعددی از دکتر ملکی به چاپ رسیده که تعدادی از مقالات و اشعار وی از طرف وزارت ارشاد مجوز انتشار نیافت. از کتابهای منتشر شده، کتاب «دانشگاه و جای امپریالیسم» و «مجموعه اشعار پیامبر آگاهی» که به سبک مثنوی و داستان زندگی پیامبر اسلام است و «قصه بود و نبود» که داستان مبارزه مردم فلسطین و انتفاضه برای کودکان به صورت شعر میباشد. مجموعه مقالات و یادداشتهای سیاسی-اجتماعی وی در دو جلد به نام «دیروز و امروز» -که جلد دوم آن اجازه چاپ نیافتهاست- را میتوان نام برد.
ملکی از زمان آزادی از زندان در ۲۱ مرداد ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۸۵ ممنوعالخروج بوده و امکان حضور در سمینارها و جلسات تحقیقی در زمینه تخصصی و علمی خود در خارج از کشور را نداشته است. وی همچنین در سال ۱۳۹۰ مجدداً در پی انتشار نامهای سرگشاده به احمد شهید ممنوعالخروج گردید.
زندان در سال ۱۳۷۹
محمد ملکی در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۷۹ در منزل محمد بسته نگار، داماد محمود طالقانی به همراه تعدادی از دوستان فعال ائتلاف نیروهای ملی - مذهبی توسط دادگاه انقلاب بدون ارائه مجوز دستگیر شد.
او دربارهی دوران زندانش در این سال گفته است:
«در سال ۱۳۷۹ به اتفاق دهها فعال ملی - مذهبی به بهانه «براندازی» مجدداً دستگیر و مدت ۶ ماه در یکی از مخوفترین زندانهای سپاه (عشرت آباد) در سلولهای انفرادی (یک متر در دو متر) زندانی شدم؛ سلولهایی که بنا به گفته حقوقدانان و روانپزشکان، زندانی بودن در آنها را «شکنجه سفید» مینامند. پس از حدود ۷ ماه تحمل زندان (شکنجه سفید) برای محاکمه آزاد شدم و در یک دادگاه غیرعلنی و غیرقانونی محکوم به ۷ سال زندان تعلیقی گردیدم.»
زندان در سال ۱۳۸۸
محمد ملکی در جریان اعتراضات مردم ایران در سال ۱۳۸۸ به انتقاد از وضع موجود پرداخت. روز شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸، پنج مأمور که خود را «مأموران وزارت اطلاعات» معرفی کرده و گفته بودند از قاضی حداد، معاون دادستان تهران حکم دارند به خانه ملکی رفته و بعد از دو ساعت تفتیش منزل و سؤال و جواب از آقای ملکی، وی را به همراه هارد دیسک رایانه او، ۸۵ جلد کتاب و مقادیری از دستنوشتههایش دستگیر کردند و با خود بردند. وی پس از تحمل ۱۹۱ روز حبس، در روز دوشنبه مورخ ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ با قرار کفالت آزاد شد. او به دلیل بیماری حاد، چندین بار در طول مدت حبس خود بستری شده است. محمد ملکی به سرطان پروستان مبتلا بود و از بیماری دیابت و نارساییهای قلبی نیز رنج میبرد و عملاً در منزلش بستری بوده است.
در روز ۷ خرداد ۱۳۸۹ وی در اثر حمله قلبی در بیمارستان بستری شد.
محمد ملکی از زندانی شدن در این سال گفت:
«در ۳۱ مرداد سال ۱۳۸۸ و درحالی که دچار بیماری سرطان پروستات و بیماری قلبی آریتمی و فشارخون بودم و دوران شیمی درمانی را میگذراندم و از ناراحتی قلبی و سنکوپهای مرتب رنج میبردم، از بستر بیماری مستقیم به زندان اوین، بند مربوط به وزارت اطلاعات (بند۲۰۹)، بردند و در سلول انفرادی به مدت ۳۳ ماه زندانی شدم.»[۵]
نامه به گزارشگر ویژه حقوق بشر
محمد ملکی در شهریور سال ۱۳۹۰ نامهای به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ارتباط با ایران، نوشت. وی در نامه با ذکر انواع شکنجههایی که بر او رفته بود اعلام آمادگی کرد تا با قبول هر میزان هزینه علیه جمهوری اسلامی ایران شهادت بدهد.[۶]
وی در قسمتهایی از این نامه نوشته است:
«اخیراً برای محاکمه به دادگاه غیر علنی که خلاف بر قوانین خود جمهوری اسلامی است احضار شدم تا حکم قاضی صادر گردد و فعلاً روزهای بسیار سخت و شکنجهگونه زیر حکم بودن را میگذرانم. من پیرمردی ۷۸ ساله و بیمار هستم ولی برای تحمل هر حکمی آماده هستم. من شهادت خواهم داد که در دهه ۶۰ شمسی چگونه زندانیان جوان و دانشجویان اعم از زن و مرد را پس از شکنجه بسیار، ده ده و صد صد هر شب برای اعدام میبردند و آنها به سوی سرنوشت میرفتند و در راه سرود میخواندند. حاضرم حقایقی را که خود شاهد آنها در زندانهای نظام ولایی بودهام را برایتان ذکر کنم و پای هزینه آن نیز بایستم.»[۷]
منابع
- ↑ فیسبوک دکتر محمد ملکی Dr.Mohammad Maleki
- ↑ محمد ملکی؛ شهروندی برای همه فصول - سایت توانا
- ↑ زندگی و فعالیتهای سیاسی دکتر محمد ملکی
- ↑ محمد ملکی؛ شهروندی برای تمامی فصول سایت توانا
- ↑ زندگی و فعالیتهای سیاسی دکتر محمد ملکی
- ↑ محمد ملکی، رئیس پیشین دانشگاه تهران، دستگیر شد سایت بیبیسی فارسی
- ↑ محمد ملکی در نامه به احمد شهید: شهادت میدهم به ظلمها و شکنجههایی که در زندانها میشود سایت سحامنیوز