کاربر:Alirezara/۴صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = نظامی گنجوی | |||
| تصویر = نظامی گنجوی.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی =جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ ه. ق | |||
| محل تولد = گنجه، آذربایجان | |||
| والدین = پدر: یوسف- مادر: رئیسه | |||
| تاریخ مرگ = ۶۰۲ (یا ۵۹۹) | |||
| محل مرگ = شهر گنجه | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = شهر گنجه | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)= | |||
| شریک زندگی = آفاق | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]] | |||
| تأثیرگذاشته بر = جامی، دهلوی، هاتفی خرجردی، هلالی جغتایی و… | |||
| تأثیرپذیرفته از = فردوسی، فخرالدین اسعد گرگانی | |||
| دانلود صوتی = | |||
| جوایز = | |||
}} | |||
«نظامی گنجوی» با نام کامل «جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید»، از شاعران و داستانسرایان معروف ادبیات فارسی در قرن ششم است. او بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ در شهر گنجه از شهرهای جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. پدر او، یوسف و مادرش رئیسه نام داشت. برخی اصلیت او را از عراق، نواحی قم و تفرش میدانند. نظامی گنجوی جدای از شخصیت ادبی و سخنوری در علوم عقلی فلسفه، منطق، طب، نجوم، ریاضی و موسیقی بهره داشته است. همچنین در علوم نقلی اخبار، احادیث، قران و فقه سرآمد بوده و تبحر داشت. وی در سال ۶۰۲ ه. ق و به روایتی در سال ۵۹۹ در شهر گنجه درگذشت. | |||
نظامی گنجوی در | == تولد و کودکی == | ||
سال تولد نظامی گنجوی به درستی مشخص نیست و در هیچ کتابی ضبط نشده است. آنچه که از ابیات و اشعار او بر میآید سال تولد نظامی را بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ ثبت کردهاند. | |||
نظامی گنجوی در اقبال نامه در این مورد میگوید: | |||
بلی گر چه شد سال بر من کهن نشد رونق تازگیم از سخن | |||
هنوزم به پنجاه و هفت از قیاس صدم در ترازو نهد حق شناس | |||
او در هنگام سرودن منظومهی اقبالنامه، ۵۷ سال سن داشته است. به تصریح بسیاری از محققین اقبالنامه در سال ۵۹۷ یا اندکی پس از آن سروده شده است. پس اگر در این زمان از عمر وی ۵۷ سال گذشته باشد می بایست در ۵۴۰ متولد شده باشد. | |||
به | == تحصیلات نظامی == | ||
نظامی گنجوی در زمان جوانی به دانش اندوزی و کسب هنر و کمال اشتغال داشت. او در فراگیری دانش و ادب با رنج و کوشش بسیار به مقام و مرتبه بیهمتایی در سخنوری رسیده است. او در مورد تلاش و اهتمام خود در جهت کسب دانش زمان چین میسراید: | |||
نخفتم شبی شاد بر بستری | به بازی نبردم جهان را به سر که شغلی دگر بود جز خواب و خور | ||
نخفتم شبی شاد بر بستری که نگشادم آن شب ز دانش دری | |||
[[پرونده:تندیس نظامی گنجوی ۲.jpg|جایگزین=تندیس نظامی گنجوی|بندانگشتی|تندیس نظامی گنجوی]] | [[پرونده:تندیس نظامی گنجوی ۲.jpg|جایگزین=تندیس نظامی گنجوی|بندانگشتی|تندیس نظامی گنجوی]] | ||
نظامی نسبت به جایگاه و قدر خود در | نظامی نسبت به جایگاه و قدر خود در سخنوری و شعر آگاه بوده و در برتری و ستایش خود نسبت به دیگران می گوید: | ||
ز چندین سخنگو سخن یاد دار | ز چندین سخنگو سخن یاد دار سخن را منم در جهان یادگار | ||
سخن چون گرفت استقامت به من | سخن چون گرفت استقامت به من قیامت کند تا قیامت به من | ||
منم سرو | منم سرو پیرای باغ سخن به خدمت میان بسته چون سرو من | ||
== | == زندگی نظامی گنجوی == | ||
نظامی گنجوی تمام عمر خود را | نظامی گنجوی تمام عمر خود را در گنجه سپری کرده است. او تنها یکبار به نیت سفر از گنجه بیرون رفته است. خود شاعر در این مورد در مثنوی مخزن الاسرار میگوید: | ||
گنجه گره کرده گریبان من | گنجه گره کرده گریبان من بی گرهی گنج عراق آن من | ||
بانگ برآورده جهان کای غلام | بانگ برآورده جهان کای غلام گنجه کدامست و نظامی کدام؟ | ||
باد مبارک گهر افشان او | باد مبارک گهر افشان او بر ملکی کین گهرست آن او | ||
همچنین در شرفنامهی | همچنین در شرفنامهی اسکندری میگوید: | ||
نظامی که در گنجه شد شهر بند | نظامی که در گنجه شد شهر بند مبادا ز اسلام نا بهره مند | ||
نظامی ز | نظامی ز گنجینه بگشای بند گرفتاری گنجه تا چند چند؟ | ||
استاد سعید نفیسی با اشاره به منظومهی خسرو شیرین می نویسد نظامی گنجوی تنها سفری که کرده و از گنجه بیرون رفته است سفریست که بعد از اتمام خسرو شیرین بوده است. قزل ارسلان بسیار به دیدار وی مایل بوده و در یکی از شهرهای قلمرو پادشاهی خود که سی فرسنگ تا گنجه مسافت داشته مقیم بوده و نظامی را آنجا نزد خود خوانده است. | استاد سعید نفیسی با اشاره به منظومهی خسرو شیرین می نویسد نظامی گنجوی تنها سفری که کرده و از گنجه بیرون رفته است سفریست که بعد از اتمام خسرو شیرین بوده است. قزل ارسلان بسیار به دیدار وی مایل بوده و در یکی از شهرهای قلمرو پادشاهی خود که سی فرسنگ تا گنجه مسافت داشته مقیم بوده و نظامی را آنجا نزد خود خوانده است.<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۹</ref> | ||
نظامی گنجوی در منظومهی خسرو و شیرین به خانه نشینی و سفر نکردن خود چنین اشاره میکند: | |||
منم روی از جهان در گوشه کرده کفی پست جوین ره توشه کرده | |||
چو ماری بر سر گنجی نشسته ز شب تا شب بگردی روزه بسته | |||
چو | چو زنبوری که دارد خانهی تنگ در آن خانه بود حلوای صد رنگ | ||
== نام و نسب نظامی == | |||
== | |||
[[پرونده:تصویر نظامی گنجوی.jpg|جایگزین=نظامی گنجوی|بندانگشتی|نظامی گنجوی]] | [[پرونده:تصویر نظامی گنجوی.jpg|جایگزین=نظامی گنجوی|بندانگشتی|نظامی گنجوی]] | ||
نام و نسب نظامی را «الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید» | نام و نسب نظامی را «الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید» ذکر کردهاند. استاد سعید نفیسی به نقل از تقیالدین اوحدی در خلاصهالاشعار و زبده الافکار نام و نسب نظامی را «احمد بن یوسف بن مؤید» و کنیهاش را ابو محمد و لقبش را نظامالدین ذکر کرده است. مادر او رئیسه و از تبار کرد بود. نظامی در کودکی پدر خود را از دست میدهد و سرپرستی او را داییاش میپذیرد. نظامی در مثنوی لیلی و مجنون نام و نسب خود را اینگونه بیان کرده است: | ||
مادر که | مادر که سپندیار دادم با درع سپندیار زادم | ||
در خط نظامی ار نهی گام | در خط نظامی ار نهی گام بینی عدد هزار و یک نام | ||
و الیاس کالف بری زلامش | و الیاس کالف بری زلامش هم با، نود و نهست نامش | ||
زین گونه هزار و یک حصارم | زین گونه هزار و یک حصارم با صد کم یک سلیح دارم | ||
هم فارغم از کشیدن رنج | هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج | ||
استاد نفیسی در تشریح این ابیات اینطور | استاد نفیسی در تشریح این ابیات اینطور مینویسد که تخلص «نظامی» به حساب جمل ۱۰۰۱ میشود که نامهای خداست و همچنین الیاس به حساب جمل ۱۰۲ است که مجموع حروف «الف» و «ی» را که ۳ میشود را از آن کم کنیم، شمارهی اسماء حسنی است. | ||
نظامی در اشعار خود به کنیهی خود چنین اشاره | نظامی در اشعار خود به کنیهی خود چنین اشاره میکند و میسراید: | ||
یا رب تو مرا کاویس نامم | یا رب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم | ||
ز آن شب که محمدی جلالست | ز آن شب که محمدی جلالست روزی کنی آنچه در خیالست | ||
در تأیید نسب خود به الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید | در تأیید نسب خود به الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید در مثنوی لیلی و مجنون میگوید: | ||
گر شد پدرم به نسبت جد | گر شد پدرم به نسبت جد یوسف پسر زکی مؤید | ||
با دور بداوری چه کوشم؟ | با دور بداوری چه کوشم؟ دورست نه جور چون خروشم؟ | ||
همچنین در مورد مادرش در همین مثنوی اشاره میکند که مادرش از نژاد کرد بوده است: | همچنین در مورد مادرش در همین مثنوی اشاره میکند که مادرش از نژاد کرد بوده است: | ||
گر مادر من رئیسهی کرد | گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مرد<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - مقدمه</ref> | ||
نظامی | |||
== زن و فرزند == | |||
نظامی در مثنوی خسرو و شیرین بر مرگ کنیزی افسوس میخورد که حکمران دربند برای او فرستاده بود و در جوانی فوت کرده است. وی او را به همسری برگزیده بود. همچنین در اقبال نامه به دو همسر خود که آنها نیز کنیز بودهاند اشاره کرده است. او دربارهی تنها فرزند خود که محمد نام داشته و از اولین همسر خود بوده در مثنوی لیلی و مجنون مینویسد: | |||
فرزند محمد نظامی آن بر دل من چو جان گرامی | |||
این نسخه چو دل نهاد بر دست در پهلوی من چو سایه بنشست | |||
== اخلاق و افکار نظامی == | |||
[[پرونده:تندیس نظامی گنجوی.jpg|جایگزین=تندیس نظامی گنجوی|بندانگشتی|تندیس نظامی گنجوی|324x324پیکسل]] | |||
نظامی گنجوی مردی حکیم دانشمند و عارف مشرب و گوشهنشین بوده و از صحبت اهل زمانه اعراض میکرده و درگوشهی عزلت و انزوا به اندیشهها و طبع آزماییهای خود مشغول بوده و اهل چله نشینی و ریاضت کشی بوده است. | |||
استاد سعید نفیسی مینویسد: در زندگی بساط عیش و عشرتی نداشته و در عزلتکدهی او زندگانی، ساده و حتی قرین ناکامی بوده است چنان که در خسرو و شیرین گوید: | |||
کسی کو بر نظامی می برد رشک نفس بیآه بیند بی اشک | |||
بیا، گو: شب ببین کان کندنم را نه کان کندن که بل جان کندنم را | |||
به صد گر می بسوزانم دماغی به دست آرم به شبها شب چراغی<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۱۵</ref> | |||
نظامی از راه برزگری گذران زندگی میکرده است. ممدوحان او، در برابر آثارش دو قطعه ده که چندان هم آباد نبوده است در اطراف گنجه به وی بخشیده بودند و درآمد آن دو ده تنها گذران وی و خانوادهاش را بس بوده و وی بیشتر در همان روستاها میزیسته و قناعت داشته است. | |||
با | نظامی با پادشاهان زمانه سرو کاری نداشته و تنها یک بار آن هم در مدت ی کروز به دیدار قزل ارسلان رسیده است و اگر در اشعار او در مدح پادشاهان و امرای زمانه ابیاتی به چشم میخورد به واسطهی آنست که پادشاهان و امرا از او میخواستند که چیزی برای ایشان بگوید و بفرستد. حتی زمانی که به دیدار قزل ارسلان رسیده است خود قزل ارسلان، جویای این ملاقات بوده است.<ref>استاد سعید نفیسی - دیوان نظام گنجوی - صفحهی ۱۹</ref> | ||
با وجود اینکه صوفی گری و پیرو طریقت مشایخ بودن در دوران نظامی رایج بوده، ولی نظامی گنجوی علیرغم افکار صوفیانه به هیچکدام از این مشربها بستگی نداشته است. نفیسی مینویسد: ظاهرا پیرو هیچیک از فرق تصوف زمان خود نبوده و شاید باصطلاح صوفیه که هر کس را پیرو طریقهی مخصوص به شیخ و یا مرشدی نباشد اویسی میگفتهاند وی هم اویسی بوده باشد. | |||
[[پرونده:شعر نظامی گنجوی با خط نستعلیق.jpg|بندانگشتی|317x317پیکسل|شعر نظامی گنجوی]] | |||
نظامی در بهرامنامه کاملا به اصول تصوف این عقیده را ظاهر ساخته است: | |||
هر چه هست از | هر چه هست از دقیقههای نجوم یا یکایک نهفته های علوم | ||
خواندم و سر هر ورق جستم | خواندم و سر هر ورق جستم چون تو را یافتم ورق شستم | ||
همه را روی در خدا دیدم | همه را روی در خدا دیدم و آن خدا بر همه ترا دیدم | ||
سعید | سعید نفیسی ۲۲ | ||
و | و در همان منظومه از عزت خود در برابر مردم زمانه یاد میکند و میگوید: | ||
چون به عهد جوانی از بر تو | چون به عهد جوانی از بر تو به در کس نرفتم از در تو | ||
همه را بر درم فرستادی | همه را بر درم فرستادی من نمیخواستم تو میدادی | ||
چونکه بر درگه تو گشتم پیر | چونکه بر درگه تو گشتم پیر ز آنچه ترسیدنیست دستم گیر | ||
در اسکندر نامه همین مضمون را | در اسکندر نامه همین مضمون را مینویسد و میگوید: | ||
پژوهنده را یاوه زان شد کلید | پژوهنده را یاوه زان شد کلید کز اندازهی خویشتن در تو دید | ||
کسی کز در تو نظاره کند | کسی کز در تو نظاره کند ورقهای بیهوده پاره کند | ||
نشاید ترا جز بتو یافتن | نشاید ترا جز بتو یافتن عنان باید از هر دری تافتن | ||
کاملترین بیانات نظامی در زمینهی عقاید عرفانی و مشرب تصوف او منظومهی مخزن الاسرار اوست. این مجموعه شامل سیر و سلوک و نمایندهی کامل عقاید و معلومات اوست. استاد سعید نفیسی میگوید که بزرگترین شاعران تصوف مانند سنایی و عطار و جلالالدین بلخی هم آن اصول را پیش گرفتهاند و به همین جهت پس از نظامی بسیاری از شعرای بزرگ ایران که آنها نیز مشرب تصوف داشتهاند، همان اصول مخزن الاسرار را در تقلیدهایی که از آن کردهاند، از دست ندادهاند | |||
در مخزن الاسرار گفته است: | نظامی گنجوی در مخزن الاسرار گفته است: | ||
گرگ ز روباه بدندان ترست | گرگ ز روباه بدندان ترست رو به از آن رست که پردان ترست | ||
جهد در آن کن که وفا را شوی | جهد در آن کن که وفا را شوی خود نپرستی و خدا را شوی[[پرونده:مثنیوی پنچ گنچ.jpg|جایگزین=مثنوی پنج گنج نظامی|بندانگشتی|مثنوی پنج گنج نظامی]]در مورد دانش و حکمت نظامی گنجوی آنچه که از اشعار او به دست میآید اینست که او در صرف و نحو و اخترشناسی و اسطرلاب بهره داشته است. در این بیت که در اقبال نامه سروده است شناخت او را نسبت به فلسفهی یونان نشان میدهد. | ||
سر فیلسوفان یونان گروه جواهر چنین آرد از کان کوه | |||
سر فیلسوفان یونان گروه | |||
در مورد اختر شناسی هم در مثنوی خسرو شیرین اشاره میکند: | در مورد اختر شناسی هم در مثنوی خسرو شیرین اشاره میکند: | ||
شنیدستم که هر کوکب جهانیست | شنیدستم که هر کوکب جهانیست جداگانه زمین و آسمانیست | ||
در | گفته میشود در پاکی اخلاق و تقوی، نظیر حکیم نظامی را در میان تمام شعرای عالم نمی توان پیدا کرد. در تمام دیوان وی یک لفظ رکیک و یک سخن زشت پیدا نمی شود و یک بیت هجو از اول تا آخر زندگی بر زبانش جاری نشده است. | ||
== | == تخلص نظامی == | ||
استاد سعید نفیسی به نقل از تقی الدین اوحدی کاشانی تصریح | استاد سعید نفیسی به نقل از تقی الدین اوحدی کاشانی تصریح میکند که در کتب تواریخ به «نظامی مطرزی» اشتهار دارد. | ||
سعید نفیسی می نویسد که تخلص نظامی را از لقب خود | سعید نفیسی می نویسد که تخلص نظامی را از لقب خود «نظام الدین» گرفته است. این گونه تخلصها که شاعران از نام و یا لقب و نسب خود میگرفتند در میان گویندگان فارسی زبان بسیار ست. | ||
== | == شعر نظامی گنجوی == | ||
[[پرونده:استاد ساعتچی (26).jpg|جایگزین=نظامی گنجوی - خوشنویسی استاد ساعتچی|بندانگشتی|نظامی گنجوی - خوشنویسی استاد ساعتچی]] | |||
داستانسرایی در زبان فارسی با نظامی به اوج خود رسیده است. او شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل رسانیده است. | |||
حسن وحید دستگردی در مقدمه کتاب مخزن الاسرار می نویسد: در هیچ دیوان و دفتری به اندازهی دیوان نظامی غلط و سقط و تحریف راه نیافته زیرا هیچ دیوانی در قدیم به این اندازه استنساخ | حسن وحید دستگردی در مقدمه کتاب مخزن الاسرار می نویسد: در هیچ دیوان و دفتری به اندازهی دیوان نظامی غلط و سقط و تحریف راه نیافته زیرا هیچ دیوانی در قدیم به این اندازه استنساخ نشده و هیچ دفتری به این درجه مطبوع عامه نبوده است.<ref>حسن وحید دستگردی - مقدمهی کتاب مخزن الاسرار</ref> | ||
دکتر برات زنجانی در مقدمه کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه در مورد خمسهی نظامی میگوید که خمسهی نظامی دایره المعارف تاریخ اجتماعی قرن ششم جمعیتی است که در آذربایجان و شهرهای شکی و شروان و گنجه زندگی میکردهاند. نظامی با تصویر زندگی | دکتر برات زنجانی در مقدمه کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه در مورد خمسهی نظامی میگوید که خمسهی نظامی دایره المعارف تاریخ اجتماعی قرن ششم جمعیتی است که در آذربایجان و شهرهای شکی و شروان و گنجه زندگی میکردهاند. نظامی با تصویر زندگی عامه محبوبیت بزرگ به دست آورده است. شعر او آیینهی تمام نمای اجتماع آن روزگاران است. هر کس در آن نگریسته تصویر خود را یافته است و همین اشتراک معنوی خواننده و شنونده را عاشق آثار نظامی کرده است.<ref>دکتر برات زنجانی - مقدمهی کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه</ref> | ||
== | == آثار نظامی == | ||
نظامی علاوه بر پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم دارد که به گفتهی دولتشاه عدد ابیات آن تا بیست هزار بیت | نظامی علاوه بر پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم دارد که به گفتهی دولتشاه عدد ابیات آن تا بیست هزار بیت میرسد و اکنون مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی نظامی به پنج گنج مشهور است که بزرگترین و مشهورترین اثر اوست. منظومهی پنج گنج شامل پنج مثنوی است و سبک عراقی سروده شده است. تعداد ابیات آن را تا حدود ۲۰ هزار بیت نوشتهاند. پنج گنج عبارتست از: مخزن الاسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر، اسکندرنامه، که تمامی مثنویها به سبک عراقی است. | ||
=== مخزن الاسرار === | === مخزن الاسرار === | ||
مثنوی اول از پنج گنج، مخزن الاسرار است که مشتمل بر حدود ۲۲۶۰ بیت است . مخزن الاسرار بنام ملک فخر الدین بهرامشاه پادشاه ارزنجان ( ارزنگان) | مثنوی اول از پنج گنج، مخزن الاسرار است که مشتمل بر حدود ۲۲۶۰ بیت است. مخزن الاسرار بنام ملک فخر الدین بهرامشاه پادشاه ارزنجان (ارزنگان) در سال ۵۷۲ هجری انجام یافته و به قول مورخین پنجهزار دینار زر رکنی و یک قطار اشتر و اقسام جامهای گرانبها برای نظامی هدیه فرستاده و یکی از هدیهها کنیزی آفاق نامست. | ||
از آنجا که در خود کتاب اشارهی | از آنجا که در خود کتاب اشارهی مستقیم و یا غیرمستقیمی به تاریخ سرایش و یا تاریخ تقدیم اثر به والی آذربایجان (و نه اران) نشدهاست، و همچنین در آثار معتبر دیگر نیز تاریخ دقیق خلق این اثر ذکر نشده، نمیتوان بیقین تاریخ آن را تعیین کرد؛ ولی با توجه به اینکه نظامی تاریخهای بسیار دقیق دیگری از آثار، سن فرزند و ماده تاریخهای دیگر در آثار دیگرش میدهد، و همچنین با بررسی تاریخ آذربایجان و اران، و مطالعات تطبیقی میتوان بیقین گفت که خلق این اثر بین سالهای ۵۶۱ و ۵۶۹ قمری است.(و به احتمال زیاد نزدیک به ۵۶۹ معادل ۱۱۷۳ میلادی است).<ref>نظامی گنجوی - به کوشش بهروز ثروتیان</ref> | ||
نظامی این کتاب را به «ملک فخرالدین بهرامشاه بن داوود» والی آذربایجان تقدیم کرد. | نظامی این کتاب را به «ملک فخرالدین بهرامشاه بن داوود» والی آذربایجان تقدیم کرد. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۲۱۵: | ||
=== خسرو و شیرین === | === خسرو و شیرین === | ||
منظومهی خسرو شیرین، شامل ۶۵۰۰ بیت است. این مثنوی داستان عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی به شیرین شاهدخت ارمنی می باشد و در سال ۵۷۶ به پایان رسیده و از طرف شاعر به اتابک شمس الدین محمد جهان پهلوان بن ایلد گز ( | منظومهی خسرو شیرین، شامل ۶۵۰۰ بیت است. این مثنوی داستان عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی به شیرین شاهدخت ارمنی می باشد و در سال ۵۷۶ به پایان رسیده و از طرف شاعر به اتابک شمس الدین محمد جهان پهلوان بن ایلد گز (۵۶۷–۵۸۱) تقدیم شده است. | ||
=== لیلی و مجنون === | === لیلی و مجنون === | ||
منظومهی لیلی و | منظومهی لیلی و مجنون، شامل ۴۵۰۰ بیت است که به سال ۵۸۴ به نام شروانشاه ابوالمظفر اخستان سروده شده است در این مثنوی داستان پر سوز و گداز عشق مجنون (قیس عامری) از قبیله بنی عامر و لیلی دختر سعد که از داستانهای مشهور تازی در دوره جاهلیت است، به رشته نظم درآمده است. | ||
=== هفت پیکر یا هفت گنبد === | === هفت پیکر یا هفت گنبد === | ||
منظومهی هفت پیکر یا هفت گنبد، یا بهرامنامه است که در ۵۱۳۶ بیت به سال ۵۹۳ به نام علاء الدین کرپ ارسلان پادشاه مراغه سروده شده است. این داستان از جمله | منظومهی هفت پیکر یا هفت گنبد، یا بهرامنامه است که در ۵۱۳۶ بیت به سال ۵۹۳ به نام علاء الدین کرپ ارسلان پادشاه مراغه سروده شده است. این داستان از جمله قصههای ایرانی مربوط به دوره ساسانی است و شرح روابط بهرام گور (۴۲۰–۳۴۸ میلادی) با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم است که بهرام برای هر کدام گنبدی به رنگی خاص بر پا میکند و هر روز از هفته را میهمان یکی از آنان میشود و داستانی از هر کدام میشود. | ||
این دفتر | این دفتر را از جهت ساختار کلی و روال داستانی میتوان بر دو بخش متمایز تقسیم کرد: | ||
یکی بخش اول و آخر کتاب درباره رویدادهای مربوط به بهرام پنجم ساسانی از بدو ولادت تا مرگ رازگونه او، که بر پایه روایتی تاریخ گونه است؛ و دیگری بخش میانی که مرکب از هفت حکایت یا اپیزود از زبان هفت همسر او و از زمره حکایات عبرت انگیزی است که دختران پادشاهان هفت اقلیم (مطبق تقسیم قدما) برای بهرام نقل می کنند. | یکی بخش اول و آخر کتاب درباره رویدادهای مربوط به بهرام پنجم ساسانی از بدو ولادت تا مرگ رازگونه او، که بر پایه روایتی تاریخ گونه است؛ و دیگری بخش میانی که مرکب از هفت حکایت یا اپیزود از زبان هفت همسر او و از زمره حکایات عبرت انگیزی است که دختران پادشاهان هفت اقلیم (مطبق تقسیم قدما) برای بهرام نقل می کنند. | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۳۱: | ||
ولی بخش تاریخی گونه، اگر چه سعی شاعر بر ترسیم چهره ای حماسی برای بهرام بوده، آمیزه ای از جنبه حماسی و عناصر غنایی است. | ولی بخش تاریخی گونه، اگر چه سعی شاعر بر ترسیم چهره ای حماسی برای بهرام بوده، آمیزه ای از جنبه حماسی و عناصر غنایی است. | ||
این منظومه روح خوشدلی و نشاط است. اگر لیلی و مجنون سراسر حرف و حدیث اندوه است، اگر در مخزن الاسرار و اقبالنامه حکمت و اندرز مفرط جایی برای شادی و تفریح باقی نمی گذارد، اگر حتی در خسرو و شیرین با وجود سرشاری از مایه عشق و شور و لعب و نشاط، جای جای به حدیث درد جانکاه تنهایی و هجران و سرانجام مرگ دلگداز دو دلداده می رسیم، هفت پیکر پیام شادی و سبکروحی و گریز از بیش و کم و چند و چون حیات و پناه گرفتن در کاخهایی است که بنیادشان بر شادی و منظرشان تماشای جمال هستی در مکانی محدود و سنجش رنگ و هیئت هر گنبد با هر یک از سیارات است. | این منظومه روح خوشدلی و نشاط است. اگر لیلی و مجنون سراسر حرف و حدیث اندوه است، اگر در مخزن الاسرار و اقبالنامه حکمت و اندرز مفرط جایی برای شادی و تفریح باقی نمی گذارد، اگر حتی در خسرو و شیرین با وجود سرشاری از مایه عشق و شور و لعب و نشاط، جای جای به حدیث درد جانکاه تنهایی و هجران و سرانجام مرگ دلگداز دو دلداده می رسیم، هفت پیکر پیام شادی و سبکروحی و گریز از بیش و کم و چند و چون حیات و پناه گرفتن در کاخهایی است که بنیادشان بر شادی و منظرشان تماشای جمال هستی در مکانی محدود و سنجش رنگ و هیئت هر گنبد با هر یک از سیارات است.<ref>هفت بزم بهرام گور - به کوشش امیر حسین خنجی</ref> | ||
هفت بزم بهرام گور به کوشش امیر حسین خنجی | |||
=== اسکندر نامه === | |||
منظومهی اسکندرنامه شامل ۱۰۵۰۰ بیت و در دو بخش به نامهای شرفنامه و اقبالنامه به نظم درآمده است. در بخش اول نظامی اسکندر را به صورت فاتحی بزرگ و در بخش دوم در لباس حکیم و پیامبری خردمند معرفی میکند. نظم این مثنوی در سال ۵۹۹ به اتمام رسیده و به نام نصرتالدین ابوبکر محمد جهان پهلوان نامگذاری شده است. | |||
== برجستگی ها و ویژگی های شعر نظامی == | |||
# تشبیهات و توضیحات او، زیبا و هنرمندانه و بسیار خیال انگیزند. | |||
== | # در تصویر جزئیات طبیعت و حالات، بسیار تواناست. | ||
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم ابن زبان دانست. وی از آن | # انتخاب الفاظ و کلمات مناسب که نتیجه آشکار آن، موسیقی شعر اوست. | ||
# ایجاد ترکیبات خاص و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند. | |||
# تازگی معانی و ابداع ترکیبات تازه که در شعر نظامی به وفور یافت می شود، | |||
== سبک نظامی == | |||
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم ابن زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. | |||
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است. | وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است. | ||
با وجود آنکه آثار نظامی از نظر اطناب در سخن و بازی با لفاظ و آوردن اصطلاحات علمی و فلسفی و ترکیبات عربی فراوان و پیچیدگی معانی بعضی از | با وجود آنکه آثار نظامی از نظر اطناب در سخن و بازی با لفاظ و آوردن اصطلاحات علمی و فلسفی و ترکیبات عربی فراوان و پیچیدگی معانی بعضی از ابیات، قابل خرده گیری است، ولی «محاسن کلام او به قدری است که باید او را یکی از بزرگترین شعرای ایران نامید و مخصوصاً در فن خود بی همتا و بینظیر معرفی کرد. | ||
نظامی در بزم سرایی، بزرگترین شاعر ادبیات پارسی است. | نظامی در بزم سرایی، بزرگترین شاعر ادبیات پارسی است. | ||
به جرأت | به جرأت میتوان گفت که او در سرایش لحظه های شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظه های رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده است. | ||
== | == تأثیر گذاری نظامی بر دیگران == | ||
[[پرونده:Nizami-Mausoleum.jpg|جایگزین=مقبره نظامی گنجوی در شهر گنجه جمهوری آذربایجان|بندانگشتی|250x250پیکسل|مقبره نظامی گنجوی در شهر گنجه جمهوری آذربایجان]] | |||
تأثیر آثار نظامی در شعر و ادب فارسی تا حدی است که او را با نام پیشوای داستانسرایی در ادبیات فارسی هم میشناسند. مهارتی که نظامی در تنظیم و ترتیب منظومههای خود به کار برده است، باعث شد که به زودی شاعران از آثار او تقلید کنند. نخستین و بزرگترین شاعری که به تقلید نظامی در نظم پنج گنج همت گماشت، امیر خسرو دهلوی است. | |||
از دیگر شاعرانی که از آثار نظامی تقلید کرده اند عبارتند از: امیر خسرو دهلوی، جامی، هاتفی، قاسمی، وحشی، عرفی، مکتبی، فیضی فیاضی، اشرف مراغی و آذر بیگدلی. خواجوی کرمانی، هلالی جغتایی، مولانا هاشمی کرمانی، مولانا نویدی شیرازی. | از دیگر شاعرانی که از آثار نظامی تقلید کرده اند عبارتند از: امیر خسرو دهلوی، جامی، هاتفی، قاسمی، وحشی، عرفی، مکتبی، فیضی فیاضی، اشرف مراغی و آذر بیگدلی. خواجوی کرمانی، هلالی جغتایی، مولانا هاشمی کرمانی، مولانا نویدی شیرازی. | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۶۱: | ||
نظامی از شاعران معاصر خود تنها با خاقانی ارتباط داشت و بعد از فوت آن استاد در مرثیه او گفت: | نظامی از شاعران معاصر خود تنها با خاقانی ارتباط داشت و بعد از فوت آن استاد در مرثیه او گفت: | ||
همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد | همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی | ||
== درگذشت == | |||
حکیم نظامی گنجوی در ۷۰ سالگی (به قولی در ۶۳ سالگی) در سال ۶۰۲ در شهر گنجه واقع در آذربایجان در گذشته و آرامگاهش در همین شهر بنا شده است. در سنگی که بر سر خاک او در گنجه از جانب حکومت شوروی سابق آذربایجان گذاشتهاند ولادت او را در سال ۵۳۵ و رحلت او را در سال ۵۹۹ ثبت کردهاند. | |||
== | == منابع == | ||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۸
نظامی گنجوی | |
---|---|
نام اصلی | جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید |
زادروز | بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ ه. ق گنجه، آذربایجان |
پدر و مادر | پدر: یوسف- مادر: رئیسه |
مرگ | ۶۰۲ (یا ۵۹۹) شهر گنجه |
جایگاه خاکسپاری | شهر گنجه |
شریک(های) زندگی |
آفاق |
دلیل سرشناسی | اشعار، ترجمهها، کتاب کوچه |
اثرگذاشته بر | جامی، دهلوی، هاتفی خرجردی، هلالی جغتایی و… |
اثرپذیرفته از | فردوسی، فخرالدین اسعد گرگانی |
«نظامی گنجوی» با نام کامل «جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید»، از شاعران و داستانسرایان معروف ادبیات فارسی در قرن ششم است. او بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ در شهر گنجه از شهرهای جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. پدر او، یوسف و مادرش رئیسه نام داشت. برخی اصلیت او را از عراق، نواحی قم و تفرش میدانند. نظامی گنجوی جدای از شخصیت ادبی و سخنوری در علوم عقلی فلسفه، منطق، طب، نجوم، ریاضی و موسیقی بهره داشته است. همچنین در علوم نقلی اخبار، احادیث، قران و فقه سرآمد بوده و تبحر داشت. وی در سال ۶۰۲ ه. ق و به روایتی در سال ۵۹۹ در شهر گنجه درگذشت.
تولد و کودکی
سال تولد نظامی گنجوی به درستی مشخص نیست و در هیچ کتابی ضبط نشده است. آنچه که از ابیات و اشعار او بر میآید سال تولد نظامی را بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ ثبت کردهاند.
نظامی گنجوی در اقبال نامه در این مورد میگوید:
بلی گر چه شد سال بر من کهن نشد رونق تازگیم از سخن
هنوزم به پنجاه و هفت از قیاس صدم در ترازو نهد حق شناس
او در هنگام سرودن منظومهی اقبالنامه، ۵۷ سال سن داشته است. به تصریح بسیاری از محققین اقبالنامه در سال ۵۹۷ یا اندکی پس از آن سروده شده است. پس اگر در این زمان از عمر وی ۵۷ سال گذشته باشد می بایست در ۵۴۰ متولد شده باشد.
تحصیلات نظامی
نظامی گنجوی در زمان جوانی به دانش اندوزی و کسب هنر و کمال اشتغال داشت. او در فراگیری دانش و ادب با رنج و کوشش بسیار به مقام و مرتبه بیهمتایی در سخنوری رسیده است. او در مورد تلاش و اهتمام خود در جهت کسب دانش زمان چین میسراید:
به بازی نبردم جهان را به سر که شغلی دگر بود جز خواب و خور
نخفتم شبی شاد بر بستری که نگشادم آن شب ز دانش دری
نظامی نسبت به جایگاه و قدر خود در سخنوری و شعر آگاه بوده و در برتری و ستایش خود نسبت به دیگران می گوید:
ز چندین سخنگو سخن یاد دار سخن را منم در جهان یادگار
سخن چون گرفت استقامت به من قیامت کند تا قیامت به من
منم سرو پیرای باغ سخن به خدمت میان بسته چون سرو من
زندگی نظامی گنجوی
نظامی گنجوی تمام عمر خود را در گنجه سپری کرده است. او تنها یکبار به نیت سفر از گنجه بیرون رفته است. خود شاعر در این مورد در مثنوی مخزن الاسرار میگوید:
گنجه گره کرده گریبان من بی گرهی گنج عراق آن من
بانگ برآورده جهان کای غلام گنجه کدامست و نظامی کدام؟
باد مبارک گهر افشان او بر ملکی کین گهرست آن او
همچنین در شرفنامهی اسکندری میگوید:
نظامی که در گنجه شد شهر بند مبادا ز اسلام نا بهره مند
نظامی ز گنجینه بگشای بند گرفتاری گنجه تا چند چند؟
استاد سعید نفیسی با اشاره به منظومهی خسرو شیرین می نویسد نظامی گنجوی تنها سفری که کرده و از گنجه بیرون رفته است سفریست که بعد از اتمام خسرو شیرین بوده است. قزل ارسلان بسیار به دیدار وی مایل بوده و در یکی از شهرهای قلمرو پادشاهی خود که سی فرسنگ تا گنجه مسافت داشته مقیم بوده و نظامی را آنجا نزد خود خوانده است.[۱]
نظامی گنجوی در منظومهی خسرو و شیرین به خانه نشینی و سفر نکردن خود چنین اشاره میکند:
منم روی از جهان در گوشه کرده کفی پست جوین ره توشه کرده
چو ماری بر سر گنجی نشسته ز شب تا شب بگردی روزه بسته
چو زنبوری که دارد خانهی تنگ در آن خانه بود حلوای صد رنگ
نام و نسب نظامی
نام و نسب نظامی را «الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید» ذکر کردهاند. استاد سعید نفیسی به نقل از تقیالدین اوحدی در خلاصهالاشعار و زبده الافکار نام و نسب نظامی را «احمد بن یوسف بن مؤید» و کنیهاش را ابو محمد و لقبش را نظامالدین ذکر کرده است. مادر او رئیسه و از تبار کرد بود. نظامی در کودکی پدر خود را از دست میدهد و سرپرستی او را داییاش میپذیرد. نظامی در مثنوی لیلی و مجنون نام و نسب خود را اینگونه بیان کرده است:
مادر که سپندیار دادم با درع سپندیار زادم
در خط نظامی ار نهی گام بینی عدد هزار و یک نام
و الیاس کالف بری زلامش هم با، نود و نهست نامش
زین گونه هزار و یک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج
استاد نفیسی در تشریح این ابیات اینطور مینویسد که تخلص «نظامی» به حساب جمل ۱۰۰۱ میشود که نامهای خداست و همچنین الیاس به حساب جمل ۱۰۲ است که مجموع حروف «الف» و «ی» را که ۳ میشود را از آن کم کنیم، شمارهی اسماء حسنی است.
نظامی در اشعار خود به کنیهی خود چنین اشاره میکند و میسراید:
یا رب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم
ز آن شب که محمدی جلالست روزی کنی آنچه در خیالست
در تأیید نسب خود به الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید در مثنوی لیلی و مجنون میگوید:
گر شد پدرم به نسبت جد یوسف پسر زکی مؤید
با دور بداوری چه کوشم؟ دورست نه جور چون خروشم؟
همچنین در مورد مادرش در همین مثنوی اشاره میکند که مادرش از نژاد کرد بوده است:
گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مرد[۲]
زن و فرزند
نظامی در مثنوی خسرو و شیرین بر مرگ کنیزی افسوس میخورد که حکمران دربند برای او فرستاده بود و در جوانی فوت کرده است. وی او را به همسری برگزیده بود. همچنین در اقبال نامه به دو همسر خود که آنها نیز کنیز بودهاند اشاره کرده است. او دربارهی تنها فرزند خود که محمد نام داشته و از اولین همسر خود بوده در مثنوی لیلی و مجنون مینویسد:
فرزند محمد نظامی آن بر دل من چو جان گرامی
این نسخه چو دل نهاد بر دست در پهلوی من چو سایه بنشست
اخلاق و افکار نظامی
نظامی گنجوی مردی حکیم دانشمند و عارف مشرب و گوشهنشین بوده و از صحبت اهل زمانه اعراض میکرده و درگوشهی عزلت و انزوا به اندیشهها و طبع آزماییهای خود مشغول بوده و اهل چله نشینی و ریاضت کشی بوده است.
استاد سعید نفیسی مینویسد: در زندگی بساط عیش و عشرتی نداشته و در عزلتکدهی او زندگانی، ساده و حتی قرین ناکامی بوده است چنان که در خسرو و شیرین گوید:
کسی کو بر نظامی می برد رشک نفس بیآه بیند بی اشک
بیا، گو: شب ببین کان کندنم را نه کان کندن که بل جان کندنم را
به صد گر می بسوزانم دماغی به دست آرم به شبها شب چراغی[۳]
نظامی از راه برزگری گذران زندگی میکرده است. ممدوحان او، در برابر آثارش دو قطعه ده که چندان هم آباد نبوده است در اطراف گنجه به وی بخشیده بودند و درآمد آن دو ده تنها گذران وی و خانوادهاش را بس بوده و وی بیشتر در همان روستاها میزیسته و قناعت داشته است.
نظامی با پادشاهان زمانه سرو کاری نداشته و تنها یک بار آن هم در مدت ی کروز به دیدار قزل ارسلان رسیده است و اگر در اشعار او در مدح پادشاهان و امرای زمانه ابیاتی به چشم میخورد به واسطهی آنست که پادشاهان و امرا از او میخواستند که چیزی برای ایشان بگوید و بفرستد. حتی زمانی که به دیدار قزل ارسلان رسیده است خود قزل ارسلان، جویای این ملاقات بوده است.[۴]
با وجود اینکه صوفی گری و پیرو طریقت مشایخ بودن در دوران نظامی رایج بوده، ولی نظامی گنجوی علیرغم افکار صوفیانه به هیچکدام از این مشربها بستگی نداشته است. نفیسی مینویسد: ظاهرا پیرو هیچیک از فرق تصوف زمان خود نبوده و شاید باصطلاح صوفیه که هر کس را پیرو طریقهی مخصوص به شیخ و یا مرشدی نباشد اویسی میگفتهاند وی هم اویسی بوده باشد.
نظامی در بهرامنامه کاملا به اصول تصوف این عقیده را ظاهر ساخته است:
هر چه هست از دقیقههای نجوم یا یکایک نهفته های علوم
خواندم و سر هر ورق جستم چون تو را یافتم ورق شستم
همه را روی در خدا دیدم و آن خدا بر همه ترا دیدم
سعید نفیسی ۲۲
و در همان منظومه از عزت خود در برابر مردم زمانه یاد میکند و میگوید:
چون به عهد جوانی از بر تو به در کس نرفتم از در تو
همه را بر درم فرستادی من نمیخواستم تو میدادی
چونکه بر درگه تو گشتم پیر ز آنچه ترسیدنیست دستم گیر
در اسکندر نامه همین مضمون را مینویسد و میگوید:
پژوهنده را یاوه زان شد کلید کز اندازهی خویشتن در تو دید
کسی کز در تو نظاره کند ورقهای بیهوده پاره کند
نشاید ترا جز بتو یافتن عنان باید از هر دری تافتن
کاملترین بیانات نظامی در زمینهی عقاید عرفانی و مشرب تصوف او منظومهی مخزن الاسرار اوست. این مجموعه شامل سیر و سلوک و نمایندهی کامل عقاید و معلومات اوست. استاد سعید نفیسی میگوید که بزرگترین شاعران تصوف مانند سنایی و عطار و جلالالدین بلخی هم آن اصول را پیش گرفتهاند و به همین جهت پس از نظامی بسیاری از شعرای بزرگ ایران که آنها نیز مشرب تصوف داشتهاند، همان اصول مخزن الاسرار را در تقلیدهایی که از آن کردهاند، از دست ندادهاند
نظامی گنجوی در مخزن الاسرار گفته است:
گرگ ز روباه بدندان ترست رو به از آن رست که پردان ترست
جهد در آن کن که وفا را شوی خود نپرستی و خدا را شوی
در مورد دانش و حکمت نظامی گنجوی آنچه که از اشعار او به دست میآید اینست که او در صرف و نحو و اخترشناسی و اسطرلاب بهره داشته است. در این بیت که در اقبال نامه سروده است شناخت او را نسبت به فلسفهی یونان نشان میدهد.
سر فیلسوفان یونان گروه جواهر چنین آرد از کان کوه
در مورد اختر شناسی هم در مثنوی خسرو شیرین اشاره میکند:
شنیدستم که هر کوکب جهانیست جداگانه زمین و آسمانیست
گفته میشود در پاکی اخلاق و تقوی، نظیر حکیم نظامی را در میان تمام شعرای عالم نمی توان پیدا کرد. در تمام دیوان وی یک لفظ رکیک و یک سخن زشت پیدا نمی شود و یک بیت هجو از اول تا آخر زندگی بر زبانش جاری نشده است.
تخلص نظامی
استاد سعید نفیسی به نقل از تقی الدین اوحدی کاشانی تصریح میکند که در کتب تواریخ به «نظامی مطرزی» اشتهار دارد.
سعید نفیسی می نویسد که تخلص نظامی را از لقب خود «نظام الدین» گرفته است. این گونه تخلصها که شاعران از نام و یا لقب و نسب خود میگرفتند در میان گویندگان فارسی زبان بسیار ست.
شعر نظامی گنجوی
داستانسرایی در زبان فارسی با نظامی به اوج خود رسیده است. او شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل رسانیده است.
حسن وحید دستگردی در مقدمه کتاب مخزن الاسرار می نویسد: در هیچ دیوان و دفتری به اندازهی دیوان نظامی غلط و سقط و تحریف راه نیافته زیرا هیچ دیوانی در قدیم به این اندازه استنساخ نشده و هیچ دفتری به این درجه مطبوع عامه نبوده است.[۵]
دکتر برات زنجانی در مقدمه کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه در مورد خمسهی نظامی میگوید که خمسهی نظامی دایره المعارف تاریخ اجتماعی قرن ششم جمعیتی است که در آذربایجان و شهرهای شکی و شروان و گنجه زندگی میکردهاند. نظامی با تصویر زندگی عامه محبوبیت بزرگ به دست آورده است. شعر او آیینهی تمام نمای اجتماع آن روزگاران است. هر کس در آن نگریسته تصویر خود را یافته است و همین اشتراک معنوی خواننده و شنونده را عاشق آثار نظامی کرده است.[۶]
آثار نظامی
نظامی علاوه بر پنج گنج دیوان قصاید و غزلیاتی هم دارد که به گفتهی دولتشاه عدد ابیات آن تا بیست هزار بیت میرسد و اکنون مقداری از آن در دست است. پنج مثنوی نظامی به پنج گنج مشهور است که بزرگترین و مشهورترین اثر اوست. منظومهی پنج گنج شامل پنج مثنوی است و سبک عراقی سروده شده است. تعداد ابیات آن را تا حدود ۲۰ هزار بیت نوشتهاند. پنج گنج عبارتست از: مخزن الاسرار، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، هفت پیکر، اسکندرنامه، که تمامی مثنویها به سبک عراقی است.
مخزن الاسرار
مثنوی اول از پنج گنج، مخزن الاسرار است که مشتمل بر حدود ۲۲۶۰ بیت است. مخزن الاسرار بنام ملک فخر الدین بهرامشاه پادشاه ارزنجان (ارزنگان) در سال ۵۷۲ هجری انجام یافته و به قول مورخین پنجهزار دینار زر رکنی و یک قطار اشتر و اقسام جامهای گرانبها برای نظامی هدیه فرستاده و یکی از هدیهها کنیزی آفاق نامست.
از آنجا که در خود کتاب اشارهی مستقیم و یا غیرمستقیمی به تاریخ سرایش و یا تاریخ تقدیم اثر به والی آذربایجان (و نه اران) نشدهاست، و همچنین در آثار معتبر دیگر نیز تاریخ دقیق خلق این اثر ذکر نشده، نمیتوان بیقین تاریخ آن را تعیین کرد؛ ولی با توجه به اینکه نظامی تاریخهای بسیار دقیق دیگری از آثار، سن فرزند و ماده تاریخهای دیگر در آثار دیگرش میدهد، و همچنین با بررسی تاریخ آذربایجان و اران، و مطالعات تطبیقی میتوان بیقین گفت که خلق این اثر بین سالهای ۵۶۱ و ۵۶۹ قمری است.(و به احتمال زیاد نزدیک به ۵۶۹ معادل ۱۱۷۳ میلادی است).[۷]
نظامی این کتاب را به «ملک فخرالدین بهرامشاه بن داوود» والی آذربایجان تقدیم کرد.
این کتاب دربرگیرنده خواندن مردم به خودشناسی، خداشناسی و گزینش ویژگیهای پسندیده اخلاقی است و در بحر سریع مسدس (مفتعلن مفتعلن مفتعل) سروده شده.
خسرو و شیرین
منظومهی خسرو شیرین، شامل ۶۵۰۰ بیت است. این مثنوی داستان عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی به شیرین شاهدخت ارمنی می باشد و در سال ۵۷۶ به پایان رسیده و از طرف شاعر به اتابک شمس الدین محمد جهان پهلوان بن ایلد گز (۵۶۷–۵۸۱) تقدیم شده است.
لیلی و مجنون
منظومهی لیلی و مجنون، شامل ۴۵۰۰ بیت است که به سال ۵۸۴ به نام شروانشاه ابوالمظفر اخستان سروده شده است در این مثنوی داستان پر سوز و گداز عشق مجنون (قیس عامری) از قبیله بنی عامر و لیلی دختر سعد که از داستانهای مشهور تازی در دوره جاهلیت است، به رشته نظم درآمده است.
هفت پیکر یا هفت گنبد
منظومهی هفت پیکر یا هفت گنبد، یا بهرامنامه است که در ۵۱۳۶ بیت به سال ۵۹۳ به نام علاء الدین کرپ ارسلان پادشاه مراغه سروده شده است. این داستان از جمله قصههای ایرانی مربوط به دوره ساسانی است و شرح روابط بهرام گور (۴۲۰–۳۴۸ میلادی) با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم است که بهرام برای هر کدام گنبدی به رنگی خاص بر پا میکند و هر روز از هفته را میهمان یکی از آنان میشود و داستانی از هر کدام میشود.
این دفتر را از جهت ساختار کلی و روال داستانی میتوان بر دو بخش متمایز تقسیم کرد:
یکی بخش اول و آخر کتاب درباره رویدادهای مربوط به بهرام پنجم ساسانی از بدو ولادت تا مرگ رازگونه او، که بر پایه روایتی تاریخ گونه است؛ و دیگری بخش میانی که مرکب از هفت حکایت یا اپیزود از زبان هفت همسر او و از زمره حکایات عبرت انگیزی است که دختران پادشاهان هفت اقلیم (مطبق تقسیم قدما) برای بهرام نقل می کنند.
این منظومه آمیزه ای از جنبه حماسی و غنایی است، بدین معنی که بخش هفت گنبد تماما دارای روح غنایی و تخیل رمانتیک است
ولی بخش تاریخی گونه، اگر چه سعی شاعر بر ترسیم چهره ای حماسی برای بهرام بوده، آمیزه ای از جنبه حماسی و عناصر غنایی است.
این منظومه روح خوشدلی و نشاط است. اگر لیلی و مجنون سراسر حرف و حدیث اندوه است، اگر در مخزن الاسرار و اقبالنامه حکمت و اندرز مفرط جایی برای شادی و تفریح باقی نمی گذارد، اگر حتی در خسرو و شیرین با وجود سرشاری از مایه عشق و شور و لعب و نشاط، جای جای به حدیث درد جانکاه تنهایی و هجران و سرانجام مرگ دلگداز دو دلداده می رسیم، هفت پیکر پیام شادی و سبکروحی و گریز از بیش و کم و چند و چون حیات و پناه گرفتن در کاخهایی است که بنیادشان بر شادی و منظرشان تماشای جمال هستی در مکانی محدود و سنجش رنگ و هیئت هر گنبد با هر یک از سیارات است.[۸]
اسکندر نامه
منظومهی اسکندرنامه شامل ۱۰۵۰۰ بیت و در دو بخش به نامهای شرفنامه و اقبالنامه به نظم درآمده است. در بخش اول نظامی اسکندر را به صورت فاتحی بزرگ و در بخش دوم در لباس حکیم و پیامبری خردمند معرفی میکند. نظم این مثنوی در سال ۵۹۹ به اتمام رسیده و به نام نصرتالدین ابوبکر محمد جهان پهلوان نامگذاری شده است.
برجستگی ها و ویژگی های شعر نظامی
- تشبیهات و توضیحات او، زیبا و هنرمندانه و بسیار خیال انگیزند.
- در تصویر جزئیات طبیعت و حالات، بسیار تواناست.
- انتخاب الفاظ و کلمات مناسب که نتیجه آشکار آن، موسیقی شعر اوست.
- ایجاد ترکیبات خاص و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند.
- تازگی معانی و ابداع ترکیبات تازه که در شعر نظامی به وفور یافت می شود،
سبک نظامی
نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم ابن زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد.
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
با وجود آنکه آثار نظامی از نظر اطناب در سخن و بازی با لفاظ و آوردن اصطلاحات علمی و فلسفی و ترکیبات عربی فراوان و پیچیدگی معانی بعضی از ابیات، قابل خرده گیری است، ولی «محاسن کلام او به قدری است که باید او را یکی از بزرگترین شعرای ایران نامید و مخصوصاً در فن خود بی همتا و بینظیر معرفی کرد.
نظامی در بزم سرایی، بزرگترین شاعر ادبیات پارسی است.
به جرأت میتوان گفت که او در سرایش لحظه های شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظه های رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده است.
تأثیر گذاری نظامی بر دیگران
تأثیر آثار نظامی در شعر و ادب فارسی تا حدی است که او را با نام پیشوای داستانسرایی در ادبیات فارسی هم میشناسند. مهارتی که نظامی در تنظیم و ترتیب منظومههای خود به کار برده است، باعث شد که به زودی شاعران از آثار او تقلید کنند. نخستین و بزرگترین شاعری که به تقلید نظامی در نظم پنج گنج همت گماشت، امیر خسرو دهلوی است.
از دیگر شاعرانی که از آثار نظامی تقلید کرده اند عبارتند از: امیر خسرو دهلوی، جامی، هاتفی، قاسمی، وحشی، عرفی، مکتبی، فیضی فیاضی، اشرف مراغی و آذر بیگدلی. خواجوی کرمانی، هلالی جغتایی، مولانا هاشمی کرمانی، مولانا نویدی شیرازی.
نظامی از شاعران معاصر خود تنها با خاقانی ارتباط داشت و بعد از فوت آن استاد در مرثیه او گفت:
همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
درگذشت
حکیم نظامی گنجوی در ۷۰ سالگی (به قولی در ۶۳ سالگی) در سال ۶۰۲ در شهر گنجه واقع در آذربایجان در گذشته و آرامگاهش در همین شهر بنا شده است. در سنگی که بر سر خاک او در گنجه از جانب حکومت شوروی سابق آذربایجان گذاشتهاند ولادت او را در سال ۵۳۵ و رحلت او را در سال ۵۹۹ ثبت کردهاند.
منابع
- ↑ استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۹
- ↑ استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - مقدمه
- ↑ استاد سعید نفیسی - دیوان نظامی گنجوی - صفحهی ۱۵
- ↑ استاد سعید نفیسی - دیوان نظام گنجوی - صفحهی ۱۹
- ↑ حسن وحید دستگردی - مقدمهی کتاب مخزن الاسرار
- ↑ دکتر برات زنجانی - مقدمهی کتاب شرح و تفسیر اقبال نامه
- ↑ نظامی گنجوی - به کوشش بهروز ثروتیان
- ↑ هفت بزم بهرام گور - به کوشش امیر حسین خنجی