۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
در این ماجرا آنکه فداکاری کرد من نبودم! چرا که من مالک تو نیستم. آنکه فداکاری کرده مسعود است. همه تمجیدها و دلسوزیها برای من خواهد بود و همهی دشنامها نثار مسعود!<ref>نشریه مجاهدین- شماره ۲۵۳- سخنرانی مریم رجوی ۳۰ خرداد ۶۴</ref> | در این ماجرا آنکه فداکاری کرد من نبودم! چرا که من مالک تو نیستم. آنکه فداکاری کرده مسعود است. همه تمجیدها و دلسوزیها برای من خواهد بود و همهی دشنامها نثار مسعود!<ref>نشریه مجاهدین- شماره ۲۵۳- سخنرانی مریم رجوی ۳۰ خرداد ۶۴</ref> | ||
[[پرونده:دکتر محمد حسین حبیبی.JPG|جایگزین=دکتر محمد حسین حبیبی |بندانگشتی|250x250پیکسل|دکتر محمد حسین حبیبی]] | |||
دکتر محمد حسین حبیبی در این رابطه نوشته است:<blockquote>«رهایی، گسستن یا خارج شدن از حوزه تعلقات و جواذب گوناگون است. برای رهایی بیشتر باید از جواذب بیشتری گذشت و برای گذشتن از جواذب بیشتر، ایثار بیشتری لازم خواهد بود. سوی دیگر این معادله، رابطه ترس و رهایی است که رابطهای معکوس است. ترس بیشتر مساوی است با رهایی کمتر! با این توضیحات یک تعریف از رهایی فراهم شدهاست، اما هنوز معلوم نیست بر اساس چه ضابطهای میتوان رهایی، ایثار و ارادهای که رهبری مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک به نمایش گذاشته، شگفتانگیز توصیف کرد. پاسخ را باید در نقطه عزیمتی جستجو کرد که پرواز رهایی از آن صورت گرفتهاست. چرا که آنها از نقطهای در پایین به بالا پرواز نکردهاند. چنین پروازی سزاوار نیست که شگفتانگیز نامیده شود. واقعیت این است که رهبری مجاهدین از نقطهای در بالا به نقطهای بالاتر پرواز کردهاست. یعنی در واقع جواذبی را به ریسک گذاشته و به آن پشت پا زدهاست که خود نقطه اوج بودهاست. مسعود برای درانداختن یک طرح نوین ارزشی از «خود» ی میگذرد که بعد از ۲۰ سال درایت و رهبری، اکنون هزاران مجاهد در سرتاسر ایران حتی بر روی تخت شکنجه و پای چوبه اعدام برای آن درود و سرود میخوانند! اما او یکباره همه اینها را میدهد و میپذیرد که بجای آنها لعن و نفرین شود! به عبارت دیگر رهبری مجاهدین اگر در بالاترین نقطه سکوی پرواز نسبت به آن «من ستایش شده» تعلق خاطری نشان میداد و برای آن اهمیتی قائل میشد، محال بود بتواند برای آن جهش ایدئولوژیکی خیز بردارد. بی تردید حرکت رجویها را همانطور که از سوی دوست و دشمن شگفتی برانگیخت، حقیقتاً باید شگفتانگیز خواند. زیرا در تاریخ گذشته ایران زمین اگر چه چهرههایی وجود داشتهاند که به طرز اعجابانگیزی با گذشتن از «خود» در دگرگون کردن ارزشهای متعارف، به افقهای بلندی از رهایی، فرزانگی و خلاقیت پرکشیدهاند، اما نکته این است که نقطه عزیمت پرواز آنها از حضیض به اوج بوده است. یعنی آنها آن «خودی» را به ریسک گذاشته و از آن در گذشتهاند که در واقع در قعر ابتذال ومنجلاب غوطه میخورد»</blockquote><blockquote></blockquote> | دکتر محمد حسین حبیبی در این رابطه نوشته است:<blockquote>«رهایی، گسستن یا خارج شدن از حوزه تعلقات و جواذب گوناگون است. برای رهایی بیشتر باید از جواذب بیشتری گذشت و برای گذشتن از جواذب بیشتر، ایثار بیشتری لازم خواهد بود. سوی دیگر این معادله، رابطه ترس و رهایی است که رابطهای معکوس است. ترس بیشتر مساوی است با رهایی کمتر! با این توضیحات یک تعریف از رهایی فراهم شدهاست، اما هنوز معلوم نیست بر اساس چه ضابطهای میتوان رهایی، ایثار و ارادهای که رهبری مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک به نمایش گذاشته، شگفتانگیز توصیف کرد. پاسخ را باید در نقطه عزیمتی جستجو کرد که پرواز رهایی از آن صورت گرفتهاست. چرا که آنها از نقطهای در پایین به بالا پرواز نکردهاند. چنین پروازی سزاوار نیست که شگفتانگیز نامیده شود. واقعیت این است که رهبری مجاهدین از نقطهای در بالا به نقطهای بالاتر پرواز کردهاست. یعنی در واقع جواذبی را به ریسک گذاشته و به آن پشت پا زدهاست که خود نقطه اوج بودهاست. مسعود برای درانداختن یک طرح نوین ارزشی از «خود» ی میگذرد که بعد از ۲۰ سال درایت و رهبری، اکنون هزاران مجاهد در سرتاسر ایران حتی بر روی تخت شکنجه و پای چوبه اعدام برای آن درود و سرود میخوانند! اما او یکباره همه اینها را میدهد و میپذیرد که بجای آنها لعن و نفرین شود! به عبارت دیگر رهبری مجاهدین اگر در بالاترین نقطه سکوی پرواز نسبت به آن «من ستایش شده» تعلق خاطری نشان میداد و برای آن اهمیتی قائل میشد، محال بود بتواند برای آن جهش ایدئولوژیکی خیز بردارد. بی تردید حرکت رجویها را همانطور که از سوی دوست و دشمن شگفتی برانگیخت، حقیقتاً باید شگفتانگیز خواند. زیرا در تاریخ گذشته ایران زمین اگر چه چهرههایی وجود داشتهاند که به طرز اعجابانگیزی با گذشتن از «خود» در دگرگون کردن ارزشهای متعارف، به افقهای بلندی از رهایی، فرزانگی و خلاقیت پرکشیدهاند، اما نکته این است که نقطه عزیمت پرواز آنها از حضیض به اوج بوده است. یعنی آنها آن «خودی» را به ریسک گذاشته و از آن در گذشتهاند که در واقع در قعر ابتذال ومنجلاب غوطه میخورد»</blockquote><blockquote></blockquote> | ||
== نیروی بالنده انقلاب در ایران و ارتباط آن با انقلاب ایدئولوژیک == | == نیروی بالنده انقلاب در ایران و ارتباط آن با انقلاب ایدئولوژیک == | ||
[[پرونده:زنان نیروی بالنده 02.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق|بندانگشتی|444x444پیکسل|زنان نیروی بالنده انقلاب در ایران]] | |||
در جریان هر انقلاب، نیرویی وجود دارد که جامعهشناسان و تاریخدانان آن را نیروی بالنده مینامند. نیروی بالنده، نیرویی است که بیشترین ظلم و فشار را از طرف حاکمیت متحمل میشود و از سویی بیشترین پتانسیل برای قیام در برابر ظلم را داراست. این نیرو همان نیرویی است که یک سازمان انقلابی باید آنرا شناسایی کرده و محاسبات خود را با تکیه به آن انجام دهد. به عنوان مثال در یک جامعه فئودالی، دهقانان در جایگاه نیروی بالنده قرار دارند. همچنین در یک جامعه سرمایهداری کلاسیک، کارگران نیروی بالنده بهشمار میروند که پتانسیل انقلاب و عصیان دارند. | در جریان هر انقلاب، نیرویی وجود دارد که جامعهشناسان و تاریخدانان آن را نیروی بالنده مینامند. نیروی بالنده، نیرویی است که بیشترین ظلم و فشار را از طرف حاکمیت متحمل میشود و از سویی بیشترین پتانسیل برای قیام در برابر ظلم را داراست. این نیرو همان نیرویی است که یک سازمان انقلابی باید آنرا شناسایی کرده و محاسبات خود را با تکیه به آن انجام دهد. به عنوان مثال در یک جامعه فئودالی، دهقانان در جایگاه نیروی بالنده قرار دارند. همچنین در یک جامعه سرمایهداری کلاسیک، کارگران نیروی بالنده بهشمار میروند که پتانسیل انقلاب و عصیان دارند. | ||
خط ۳۲۹: | خط ۳۳۰: | ||
=== زمینههای ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک === | === زمینههای ورود به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک === | ||
* تعادل قوای جهانی در آستانهی ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک | *[[پرونده:جهان دو قطبی.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|پایان جهان دوقطبی و دشواری مبارزه انقلابی]]تعادل قوای جهانی در آستانهی ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک | ||
بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ممکن نیست جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بینالمللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی صورت گرفت. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست. اینکه در پروسه مبارزات اجتماعی، نیروهای سیاسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهیتشان به چپ و یا راست (رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرایش میکنند، مسئله پیچیدهای در دنیای سیاست نیست. پس از فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹میلادی) و فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان رسید. از این پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم شد که مطلقاً به نفع سازمانهای انقلابی نبود. اغلب حرکتهای انقلابی چپ با فروپاشی شوروی، در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد میکرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی بود که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبشهای انقلابی و آزادیبخش در فضای جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز اگر چه چپ به معنی مارکسیست به شمار نمیرفت اما به جهت مبارزه انقلابییی که پیش میبرد؛ نمیتوانست از این تغییر تعادل قوا مستثنی باشد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بینالمللی بر ضرر سازمانهای انقلابی بود، بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته علیه هرگونه مبارزه مسلحانه، انقلابیگری و ارزشهای آن شکل میگرفت. اگر روزگاری سلاح بر کف گرفتن و مبارزه برای بنای جامعهای عادلانه ارزش محسوب میشد و بسیاری در جهان آنرا تحسین میکردند، دیگر چنین اندیشهای نه تنها مورد توجه نبود، بلکه فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان، آنرا تندروی، خشونتگرایی و رمانتیسیزم انقلابی تلقی میکرد. | بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ممکن نیست جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بینالمللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی صورت گرفت. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست. اینکه در پروسه مبارزات اجتماعی، نیروهای سیاسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهیتشان به چپ و یا راست (رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرایش میکنند، مسئله پیچیدهای در دنیای سیاست نیست. پس از فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹میلادی) و فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان رسید. از این پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم شد که مطلقاً به نفع سازمانهای انقلابی نبود. اغلب حرکتهای انقلابی چپ با فروپاشی شوروی، در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد میکرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی بود که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبشهای انقلابی و آزادیبخش در فضای جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز اگر چه چپ به معنی مارکسیست به شمار نمیرفت اما به جهت مبارزه انقلابییی که پیش میبرد؛ نمیتوانست از این تغییر تعادل قوا مستثنی باشد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بینالمللی بر ضرر سازمانهای انقلابی بود، بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته علیه هرگونه مبارزه مسلحانه، انقلابیگری و ارزشهای آن شکل میگرفت. اگر روزگاری سلاح بر کف گرفتن و مبارزه برای بنای جامعهای عادلانه ارزش محسوب میشد و بسیاری در جهان آنرا تحسین میکردند، دیگر چنین اندیشهای نه تنها مورد توجه نبود، بلکه فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان، آنرا تندروی، خشونتگرایی و رمانتیسیزم انقلابی تلقی میکرد. | ||
[[پرونده:عملیات فروغ جاویدان.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی|عملیات فروغ جاویدان]] | |||
به این ترتیب در آن سالها، در تعادل قوای سیاسی جدید در جهان تک قطبی، سازمان مجاهدین نیز چارهای نداشت جز آن که یا با حرکت به چپ (رادیکالیزم بیشتر) خود را در مقابل آن آسیبناپذیر کرده و یا با حرکت به راست از رادیکالیزم خود کاسته و با سمت سوی جهانی همراه شود. | به این ترتیب در آن سالها، در تعادل قوای سیاسی جدید در جهان تک قطبی، سازمان مجاهدین نیز چارهای نداشت جز آن که یا با حرکت به چپ (رادیکالیزم بیشتر) خود را در مقابل آن آسیبناپذیر کرده و یا با حرکت به راست از رادیکالیزم خود کاسته و با سمت سوی جهانی همراه شود. | ||
* شرایط داخلی و سازمانی: آنچه بیش از شرایط جهانی مهم بود و مجاهدین را وادار به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک کرد، شرایط سرسخت نبرد مسلحانه بود. در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشستهای عمومی و بزرگی به منظور جمعبندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. سازمان مجاهدین خلق در جریان عملیات فروغ جاویدان اگرچه توانست استقلال عمل ارتش آزادیبخش ملی را برای سرنگونی نظام حاکم بر ایران در بیرون از دایره جنگ ایران و عراق، نشان داده و تثبیت کند، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسید و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه، در تنگهای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات نزدیک به ۱۴۰۰ نفر از مجاهدین جانباختند. این درحالی است که طرف مقابل یعنی رژیم ایران بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد. در نشستهایی که در سازمان مجاهدین به جمعبندی این عملیات اختصاص یافت، فراتر از تمامی نقاط ضعف نظامی، نهایتاً این جمعبندی راه به مباحث ایدئولوژیک برد. به این معنی که علیرغم شگفتیهایی که مردان و بهویژه زنان در این عملیات خلق کرده بودند و بهرغم اینکه با یک نیروی بسیار کم با نیرویی در حدود چهل برابر جنگیده بودند، اما مجاهدین در بحثهای درونی خود به این نتیجه رسیدند که در آنها جسارت، راهگشایی، فداکاری و تعادلشکنی به اندازهی کافی وجود نداشتهاست. این نشستها به همین دلیل به نشستهای «تنگه و توحید» معروف شد. به این معنی که عبور نکردن از تنگه چهارزبر، نه فقط ناشی از پارامترهای نظامی، بلکه فراتر از آن ناشی از پارامترهای ایدئولوژیک بوده است. این نشستها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. دومین موضوعی که نباید از نظر دور داشت این بود که پس از عملیات فروغ جاویدان در آستانهی جنگ خلیج، شرایط بر مجاهدین خلق بسیار دشوار میشد. یکی از مهیبترین بمبارانهای تاریخ در انتظار عراق بود. کشوری که پایگاههای مجاهدین در سراسر آن گسترش پیدا کرده بود. دستهای بسیاری پشت پردههای سیاست جهانی مشغول به کار بودند و حتی احتمال وجه المصالحه شدن ارتش آزادیبخش وجود داشت. مسعود رجوی در آستانهی جنگ خلیج اول، یاران خود را جمع کرده و آنها را در جریان شرایط بسیار دشواری که پیش روست قرار داد. در این نشست که به نشست صلیب معروف شد، مسعود رجوی به مجاهدین گفت:<blockquote>«ممکن است که تمامی ما را از اینجا تا تهران به صلیب بکشند. هر کس که میخواهد برود، برود؛ ولی هر که میماند صلیب خود را برداشته و بدنبال من بیاید!»</blockquote>به این ترتیب، جمعبندی عملیات فروغ جاویدان و همچنین شرایط دشوار و تا حدودی بیچشمانداز در آستانهی جنگ خلیج فارس، این ضرورت را بیش از پیش مشخص میسازد که اعضاء سازمان مجاهدین باید در زمینه ارتقاء عنصر رزمندگی، ایمان و استخراج پتانسیلهای درونی و نفی دلبستگیها گامهای جدیتری بردارند. کما اینکه صحت این تصمیم به سرعت در جریان جنگ خلیج اول راستیآزمایی شد. با آغاز بمبارانهای آمریکا در عراق که به آن لقب یکی از بزرگترین بمبارانهای تاریخ را دادهاند و همزمان با حمله رژیم ایران به عراق و ورود به خاک آن، تمامی پیکرهی ارتش آزادیبخش ماهها در کوهها و بیابانها در شرایطی دشوار مستقر بود و زد و خوردهای متعددی با نیروهای رژیم و فرستادگانش داشت. وضعیتی که عبور از آن در صورت ادامهیافتن زندگی خانوادگی در مجاهدین، امکانپذیر نبود. | * شرایط داخلی و سازمانی: آنچه بیش از شرایط جهانی مهم بود و مجاهدین را وادار به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک کرد، شرایط سرسخت نبرد مسلحانه بود. در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشستهای عمومی و بزرگی به منظور جمعبندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. سازمان مجاهدین خلق در جریان عملیات فروغ جاویدان اگرچه توانست استقلال عمل ارتش آزادیبخش ملی را برای سرنگونی نظام حاکم بر ایران در بیرون از دایره جنگ ایران و عراق، نشان داده و تثبیت کند، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسید و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه، در تنگهای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات نزدیک به ۱۴۰۰ نفر از مجاهدین جانباختند. این درحالی است که طرف مقابل یعنی رژیم ایران بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد. در نشستهایی که در سازمان مجاهدین به جمعبندی این عملیات اختصاص یافت، فراتر از تمامی نقاط ضعف نظامی، نهایتاً این جمعبندی راه به مباحث ایدئولوژیک برد. به این معنی که علیرغم شگفتیهایی که مردان و بهویژه زنان در این عملیات خلق کرده بودند و بهرغم اینکه با یک نیروی بسیار کم با نیرویی در حدود چهل برابر جنگیده بودند، اما مجاهدین در بحثهای درونی خود به این نتیجه رسیدند که در آنها جسارت، راهگشایی، فداکاری و تعادلشکنی به اندازهی کافی وجود نداشتهاست. این نشستها به همین دلیل به نشستهای «تنگه و توحید» معروف شد. به این معنی که عبور نکردن از تنگه چهارزبر، نه فقط ناشی از پارامترهای نظامی، بلکه فراتر از آن ناشی از پارامترهای ایدئولوژیک بوده است. این نشستها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. دومین موضوعی که نباید از نظر دور داشت این بود که پس از عملیات فروغ جاویدان در آستانهی جنگ خلیج، شرایط بر مجاهدین خلق بسیار دشوار میشد. یکی از مهیبترین بمبارانهای تاریخ در انتظار عراق بود. کشوری که پایگاههای مجاهدین در سراسر آن گسترش پیدا کرده بود. دستهای بسیاری پشت پردههای سیاست جهانی مشغول به کار بودند و حتی احتمال وجه المصالحه شدن ارتش آزادیبخش وجود داشت. مسعود رجوی در آستانهی جنگ خلیج اول، یاران خود را جمع کرده و آنها را در جریان شرایط بسیار دشواری که پیش روست قرار داد. در این نشست که به نشست صلیب معروف شد، مسعود رجوی به مجاهدین گفت:<blockquote>«ممکن است که تمامی ما را از اینجا تا تهران به صلیب بکشند. هر کس که میخواهد برود، برود؛ ولی هر که میماند صلیب خود را برداشته و بدنبال من بیاید!»</blockquote>به این ترتیب، جمعبندی عملیات فروغ جاویدان و همچنین شرایط دشوار و تا حدودی بیچشمانداز در آستانهی جنگ خلیج فارس، این ضرورت را بیش از پیش مشخص میسازد که اعضاء سازمان مجاهدین باید در زمینه ارتقاء عنصر رزمندگی، ایمان و استخراج پتانسیلهای درونی و نفی دلبستگیها گامهای جدیتری بردارند. کما اینکه صحت این تصمیم به سرعت در جریان جنگ خلیج اول راستیآزمایی شد. با آغاز بمبارانهای آمریکا در عراق که به آن لقب یکی از بزرگترین بمبارانهای تاریخ را دادهاند و همزمان با حمله رژیم ایران به عراق و ورود به خاک آن، تمامی پیکرهی ارتش آزادیبخش ماهها در کوهها و بیابانها در شرایطی دشوار مستقر بود و زد و خوردهای متعددی با نیروهای رژیم و فرستادگانش داشت. وضعیتی که عبور از آن در صورت ادامهیافتن زندگی خانوادگی در مجاهدین، امکانپذیر نبود. | ||
خط ۳۴۹: | خط ۳۵۰: | ||
=== هژمونی زنان === | === هژمونی زنان === | ||
یکی دیگر از حلقات انقلاب ایدئولوژیک جاری کردن [[هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران|هژمونی زنان]] در سازمان مجاهدین خلق است. به لحاظ عملی و اجرایی این حلقه از انقلاب ایدئولوژیک به این معنی است که تمامی مردان یا مستقیماً و یا با واسطه تحت فرماندهی زنان قرار میگیرند. پس از اجرایی شدن این اصل، برخلاف گذشته یک مرد هرگز نمیتواند مسئول یک زن باشد، اما عکس آن یعنی هژمونی زن بر مرد در تمامی سطوح این سازمان جاری شد. | یکی دیگر از حلقات انقلاب ایدئولوژیک جاری کردن [[هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران|هژمونی زنان]] در سازمان مجاهدین خلق است. به لحاظ عملی و اجرایی این حلقه از انقلاب ایدئولوژیک به این معنی است که تمامی مردان یا مستقیماً و یا با واسطه تحت فرماندهی زنان قرار میگیرند. پس از اجرایی شدن این اصل، برخلاف گذشته یک مرد هرگز نمیتواند مسئول یک زن باشد، اما عکس آن یعنی هژمونی زن بر مرد در تمامی سطوح این سازمان جاری شد. | ||
[[پرونده:انتخاب فهیمه اروانی اولین مسئول اول در سازمان مجاهدین.JPG|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین چیست|بندانگشتی|382x382پیکسل|فهیمه اروانی دومین مسئول اول در سازمان مجاهدین پس از مریم رجوی]] | |||
==== تبعیض مثبت، استخراج نیروی انسانی ==== | ==== تبعیض مثبت، استخراج نیروی انسانی ==== | ||
خط ۳۸۰: | خط ۳۸۲: | ||
==== فردگرایی ==== | ==== فردگرایی ==== | ||
[[پرونده:فردگرایی منفی چیست.JPG|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین چیست|بندانگشتی|395x395پیکسل|فردگرایی منفی]] | |||
در حال حاضر یک تلقی از اصطلاح فردگرایی یا فردیت این است که چنین تفکری حقوق فرد را در مرکز توجه خود قرار میدهد و بدین ترتیب «با این بنیان اساسی آغاز میکند که فرد بشر در تقلای خود برای آزادی دارای اهمیت اساسی است.» باید توجه داشت که وقتی مجاهدین از نفی فردیت سخن میگویند، منظور جنبه مثبت آن که بیانگر هویت بیهمتای انسان و احترام به آزادی و انتخاب اوست نمیباشد. بلکه تعریفی مورد نظر است که در برخی مباحث علمی روانشناسی «فردگرایی خودخواهانه» یا «خویشتنپرستی» نامیده میشود. | در حال حاضر یک تلقی از اصطلاح فردگرایی یا فردیت این است که چنین تفکری حقوق فرد را در مرکز توجه خود قرار میدهد و بدین ترتیب «با این بنیان اساسی آغاز میکند که فرد بشر در تقلای خود برای آزادی دارای اهمیت اساسی است.» باید توجه داشت که وقتی مجاهدین از نفی فردیت سخن میگویند، منظور جنبه مثبت آن که بیانگر هویت بیهمتای انسان و احترام به آزادی و انتخاب اوست نمیباشد. بلکه تعریفی مورد نظر است که در برخی مباحث علمی روانشناسی «فردگرایی خودخواهانه» یا «خویشتنپرستی» نامیده میشود. | ||
خط ۴۰۰: | خط ۴۰۳: | ||
جنسیت اما شامل نقشهای اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنسها قائل میشود. این نقشها دامنه انتظارات رفتاری از جنسهای مرد و زن را مشخص میکند. این نقشها میتواند در فرهنگهای مختلف متفاوت باشد. به عنوان مثال زنانگی و مردانگی از جمله این نقشهای جنسیتی هستند. بر اساس این کلیشهها، افراد با اندام جنسی مردانه، «باید» رفتارهای مردانه (قدرت، خشونت، مقاومت و…) و افراد با اندام جنسی زنانه «باید» رفتارهای زنانه (لطافت، سلیقه و…) داشته باشند.<ref>[http://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender تفاوت جنس و جنیست- یورو نیوز]</ref> این در حالی است که چنین رفتارهایی هرگز برآمده از تفاوتهای بیولوژیک میان زن و مرد نبوده و تماماً توسط جامعه به آنها تحمیل میشود. | جنسیت اما شامل نقشهای اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنسها قائل میشود. این نقشها دامنه انتظارات رفتاری از جنسهای مرد و زن را مشخص میکند. این نقشها میتواند در فرهنگهای مختلف متفاوت باشد. به عنوان مثال زنانگی و مردانگی از جمله این نقشهای جنسیتی هستند. بر اساس این کلیشهها، افراد با اندام جنسی مردانه، «باید» رفتارهای مردانه (قدرت، خشونت، مقاومت و…) و افراد با اندام جنسی زنانه «باید» رفتارهای زنانه (لطافت، سلیقه و…) داشته باشند.<ref>[http://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender تفاوت جنس و جنیست- یورو نیوز]</ref> این در حالی است که چنین رفتارهایی هرگز برآمده از تفاوتهای بیولوژیک میان زن و مرد نبوده و تماماً توسط جامعه به آنها تحمیل میشود. | ||
[[پرونده:جنسیت زدگی و نقشهای از پیش تعیین شده.JPG|بندانگشتی|جنسیت زدگی و نقشهای از پیش تعیین شده]] | |||
==== جنسیت زدگی یا جنسیت گرایی (sexism) ==== | ==== جنسیت زدگی یا جنسیت گرایی (sexism) ==== | ||
خط ۴۳۲: | خط ۴۳۶: | ||
* جوکهای جنسیتی | * جوکهای جنسیتی | ||
* استفاده از عبارات و کلمات جنسیت گرایانه به عنوان عرفها و ارزشهای شناخته شده مثل: مردانگی، ضعیفهگی،مرد نیستم اگه، خالهزنکی، مگه تو دختری؟، مث زن گریه کردن!، از زن کمترم اگه، مردی گفتن زنی گفتن و … | *[[پرونده:جنسیت زدگی خیرخواهانه.jpg|جایگزین=جنسیت زدگی خیرخواهانه|بندانگشتی|جنسیت زدگی خیرخواهانه]]استفاده از عبارات و کلمات جنسیت گرایانه به عنوان عرفها و ارزشهای شناخته شده مثل: مردانگی، ضعیفهگی،مرد نیستم اگه، خالهزنکی، مگه تو دختری؟، مث زن گریه کردن!، از زن کمترم اگه، مردی گفتن زنی گفتن و … | ||
* و ... | * و ... | ||
خط ۴۴۷: | خط ۴۵۱: | ||
=== منشأ تاریخی جنسیت و فردیت === | === منشأ تاریخی جنسیت و فردیت === | ||
[[پرونده:خشونت علیه زنان در ایران.jpg|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین چیست|بندانگشتی|جنسیتزدگی قانونی و خشونت حکومتی علیه زنان در ایران]] | |||
حال ممکن است از خود بپرسیم چرا، چگونه و از چه زمانی جنسیتگرایی و فردگرایی منفی بر جوامع بشری حاکم شد. | حال ممکن است از خود بپرسیم چرا، چگونه و از چه زمانی جنسیتگرایی و فردگرایی منفی بر جوامع بشری حاکم شد. | ||
خط ۶۲۱: | خط ۶۲۶: | ||
به این ترتیب علی ابن ابی طالب بهشکل آشکاری در مورد پوشاندن عیوب فردی مردم و ارزش چشم پوشیدن بر آنها از طرف حاکم و بیاهمیت بودنشان سخن میگوید. این درحالی است که شاهد هستیم در حاکمیت آخوندها، جوانان را برعکس بر الاغ سوار کرده، در میان مردم میچرخانند، آفتابه بر گردنشان میاندازند و به این شکل آنها را بخاطر خطاهای جنسی، دعوا، دزدی و… مجازات میکنند. درست به همین دلیل است که مریم رجوی آخوندهای حاکم بر ایران را دشمنان اسلام میداند. | به این ترتیب علی ابن ابی طالب بهشکل آشکاری در مورد پوشاندن عیوب فردی مردم و ارزش چشم پوشیدن بر آنها از طرف حاکم و بیاهمیت بودنشان سخن میگوید. این درحالی است که شاهد هستیم در حاکمیت آخوندها، جوانان را برعکس بر الاغ سوار کرده، در میان مردم میچرخانند، آفتابه بر گردنشان میاندازند و به این شکل آنها را بخاطر خطاهای جنسی، دعوا، دزدی و… مجازات میکنند. درست به همین دلیل است که مریم رجوی آخوندهای حاکم بر ایران را دشمنان اسلام میداند. | ||
* در انجیل یوحنا آمدهاست که فریسیان مجدلیه را حین زنا دستگیر کرده و قصد سنگسار او را داشتند. وقتی عیسی ناصری با این واقعه مواجه شد به تمامی مردانی که در آن مکان بودند گفت: هر کس در میان شما هیچ گناهی مرتکب نشده اولین سنگ را به او بزند. اینجا بود که افراد یکی یکی سنگها را رها کرده و رفتند و زن با عیسی تنها ماند! عیسی به او گفت برو و دیگر گناه نکن.<ref>یوحنا: 8 –11</ref> | * در انجیل یوحنا آمدهاست که فریسیان مجدلیه را حین زنا دستگیر کرده و قصد سنگسار او را داشتند. وقتی عیسی ناصری با این واقعه مواجه شد به تمامی مردانی که در آن مکان بودند گفت: هر کس در میان شما هیچ گناهی مرتکب نشده اولین سنگ را به او بزند. اینجا بود که افراد یکی یکی سنگها را رها کرده و رفتند و زن با عیسی تنها ماند! عیسی به او گفت برو و دیگر گناه نکن.<ref>یوحنا: 8 –11</ref> | ||
[[پرونده:کار گروهی.JPG|جایگزین=انقلاب ایدئولوژیک چیست|بندانگشتی|458x458پیکسل|کار گروهی انسان را توانمند میکند]] | |||
آیا این مثالها بیانگر این نیست که چنین گناهانی از نظر ادیان الهی نیز ثقل و بار چندانی ندارند؟ | آیا این مثالها بیانگر این نیست که چنین گناهانی از نظر ادیان الهی نیز ثقل و بار چندانی ندارند؟ | ||