۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
· در عرصهیجهانی نیز اغلب سازمانها و جنبشهای مبارزاتی که پس از اتحاد جماهیر شوری در دنیای دو قطبی ایجاد و رشد کرده بودند، با نمایان شدن آثار شکست در این قطب، که به عنوان شاخص تغییر و انقلاب شناخته میشد، مشمول همان فضای مأیوسانه شدند. به عبارتی برخلاف دههی گذشته که در سراسر جهان جنبشها و مبارزات آزادیبخش با تمامی مفاهیم و ارزشهای آن ایجاد شده و همچون یک منبع انگیزه و کشش برای مبارزه در تمامی دنیا عمل میکردند، حال، تعادل قوای سیاسی به شکل دیگری در حال رقم خوردن بود. اغلب این جنبشها در حال افول بودند. ارزشهای انقلابی و مبارزاتی در دنیا جای خود را به ارزشهای بورژوایی داده و هرچه بیشتر بر این سخن دامن میزدند که عصر مبارزه کردن به پایان رسیدهاست. در چنین شرایطی معمولاً سازمانها و جنبشهای انقلابی دو راه بیشتر پیش رو ندارند. یا در اثر این فشار، به سمت راست حرکت کنند (کوتاه آمدن از برخی اصول، مذاکره و…) و یا برای مقابله با آن، هر چه رادیکالیزهتر شوند تا فشار را خنثی کرده و بتوانند آن را تحمل نمایند. طبعاً سازمان مجاهدین خلق نیز نمیتوانست بطور کامل از این فضا خود را مستثنی کند. | · در عرصهیجهانی نیز اغلب سازمانها و جنبشهای مبارزاتی که پس از اتحاد جماهیر شوری در دنیای دو قطبی ایجاد و رشد کرده بودند، با نمایان شدن آثار شکست در این قطب، که به عنوان شاخص تغییر و انقلاب شناخته میشد، مشمول همان فضای مأیوسانه شدند. به عبارتی برخلاف دههی گذشته که در سراسر جهان جنبشها و مبارزات آزادیبخش با تمامی مفاهیم و ارزشهای آن ایجاد شده و همچون یک منبع انگیزه و کشش برای مبارزه در تمامی دنیا عمل میکردند، حال، تعادل قوای سیاسی به شکل دیگری در حال رقم خوردن بود. اغلب این جنبشها در حال افول بودند. ارزشهای انقلابی و مبارزاتی در دنیا جای خود را به ارزشهای بورژوایی داده و هرچه بیشتر بر این سخن دامن میزدند که عصر مبارزه کردن به پایان رسیدهاست. در چنین شرایطی معمولاً سازمانها و جنبشهای انقلابی دو راه بیشتر پیش رو ندارند. یا در اثر این فشار، به سمت راست حرکت کنند (کوتاه آمدن از برخی اصول، مذاکره و…) و یا برای مقابله با آن، هر چه رادیکالیزهتر شوند تا فشار را خنثی کرده و بتوانند آن را تحمل نمایند. طبعاً سازمان مجاهدین خلق نیز نمیتوانست بطور کامل از این فضا خود را مستثنی کند. | ||
اینها برخی از دلایلی بود که در آن شرایط خاص اثبات میکرد؛ سازمان مجاهدین میبایست، یک گام به چپ حرکت کند و به عبارتی به یک تشکیلات هرمی صد در درصد ایدئولوژیک با سانترالیزم دموکراتیک بسیار بالا و پایبندی کامل به شاخص ایدئولوژیک آن یعنی رهبری جنبش، تبدیل شود تا بدون هراس از هرگونه عملکرد ضعیف اعضاء، ضربه درونی، پسرفت، انشعاب و گسست، مانند گرزی محکم در هر نقطه که لازم است فرود آمده و عمل کند.<ref>انقلاب، ایدئولوژیک مجاهدین، اندکی از درون، اندکی از بیرون | اینها برخی از دلایلی بود که در آن شرایط خاص اثبات میکرد؛ سازمان مجاهدین میبایست، یک گام به چپ حرکت کند و به عبارتی به یک تشکیلات هرمی صد در درصد ایدئولوژیک با سانترالیزم دموکراتیک بسیار بالا و پایبندی کامل به شاخص ایدئولوژیک آن یعنی رهبری جنبش، تبدیل شود تا بدون هراس از هرگونه عملکرد ضعیف اعضاء، ضربه درونی، پسرفت، انشعاب و گسست، مانند گرزی محکم در هر نقطه که لازم است فرود آمده و عمل کند.<ref>انقلاب، ایدئولوژیک مجاهدین، اندکی از درون، اندکی از بیرون ص ۲۲</ref> خصوصا اینکه این سازمان، تجربهی ضربه سال ۱۳۵۴ را که ناشی از همین پدیده، یعنی بارز نبودن شاخص ایدئولوژیک و نماد آن یعنی رهبری ذیصلاح بود، با خود داشت. | ||
==== مانع بارز شدن عنصر رهبری از دیدگاه مریم رجوی ==== | ==== مانع بارز شدن عنصر رهبری از دیدگاه مریم رجوی ==== | ||
خط ۳۱۳: | خط ۳۱۳: | ||
در کتابی که متن پیاده شدهی «سخنرانی مهدی ابریشمچی دربارهی انقلاب ایدئولوژیک» است، برخی انعکاسات هواداران مجاهدین چنین ثبت شدهاست: | در کتابی که متن پیاده شدهی «سخنرانی مهدی ابریشمچی دربارهی انقلاب ایدئولوژیک» است، برخی انعکاسات هواداران مجاهدین چنین ثبت شدهاست: | ||
* آلمان ـ یک هوادار که موقع شنیدن خبر ازدواج شدیداً | * آلمان ـ یک هوادار که موقع شنیدن خبر ازدواج شدیداً مسألهدار شده بود و گاه فحش میداد، حین نمایش ویدئو مدام گریه میکرد و میگفت: الان همه چیز برایم روشن شدهاست! | ||
* | * آلمان ـ یک هموطن فرشفروش: من این رو و آن رو شدم. اصلاً باورم نمیشد. برای اولین بار در عمرم ۵ ساعت بیحرکت نشستم ولی نفهمیدم چگونه گذشت. من در مورد زن در اشتباه بودم | ||
* انگلستان ـ خانم هواداری که دکترای علوم سیاسی دارد در حالیکه گریه میکرد گفت: | * انگلستان ـ خانم هواداری که دکترای علوم سیاسی دارد در حالیکه گریه میکرد گفت: این همه درس در دانشگاه خواندم ولی این چند ساعت که به جلسه آمدم احساس کردم که تازه یک چیزی یادگرفتم و میفهمم که مقام زن یعنی چه و چه بهایی میبایستی برای شناختن آن پرداخت. من سر تعظیم فرود میآورم. هرکسی که مسأله را درک کند باید سرتعظیم فرود آورد<ref>کتاب «سخنرانی برادر مجاهد مهدی ابریشمچی دربارهٔ انقلاب ایدئولوژیک- ص ۲</ref> | ||
محمد حسین حبیبی در مورد تأثیرات انقلاب ایدئولوژیک بر روابط درونی مجاهدین میگوید:<blockquote> | محمد حسین حبیبی در مورد تأثیرات انقلاب ایدئولوژیک بر روابط درونی مجاهدین میگوید:<blockquote>«صفوف مجاهدین از یکسو منسجمتر و روابطشان بر اساس مفاهیم خودشان باهم و با رهبرشان توحیدیتر و یگانهتر خواهد شد. زیرا در این دگرگونی و بر اثر این جریان قوی که از بالای بالا تا پایینترین سطوح کادرها، اعضاء و هواداران این سازمان به راه افتاد و با آب ۱۰۰ درجه جوشان سراسر سازمان را شستشو داد، بطور قطع میتوان گفت که هیچ زائده و هیچ رابطه نامنسجمی را باقی نگذاشتهاست. زیرا یا تحت این فشار به بیرون پرتاب شده یا اگر دوام آورده باشد به این معنی است که تردیدهای خود را در گدازهی این انقلاب ذوب و تصفیه کردهاست. به سخن دیگر تنها نقطهای که در بدن رویینتن سازمان مجاهدین تا دیروز رویین نبود، همانا چشم آن، یعنی رهبری آن بود که در این انقلاب رویین یا دستکم برای یک دورهی طولانی ضربهناپذیر شد؛ بنابراین برای یک دوره طولانی خطر انشعاب در درون سازمان به کلی برطرف شدهاست و رهبری این سازمان با دستان بازتر و مطمئنتری میتواند به میدان برود و درصورتی که نیاز باشد سازمان را از مرتفعترین قلهها نیز به پایین پرتاب کند، بدون اینکه نسبت به انسجام اعضاء و هوادارن کمترین دلهره و نگرانی داشته باشد...»<ref>محمد حسین حبیبی- ضرورت عام رهبری</ref></blockquote> | ||
== تأثیر انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بر دشمنان و معاندین | == تأثیر انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بر دشمنان و معاندین آنها == | ||
حجم موضع گیریها در مورد انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین به ویژه در زمان وقوع آن، یک پدیده بیسابقه در زمینهی واکنشهای رسانهای نسبت به یک خبر بود. بخصوص موضعگیری بسیاری از گروهها یا جریانات ایرانی چون سلطنتطلب، برخی احزاب چپ و همچنین تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی. | |||
اغلب این واکنشها البته حاوی اتهامات جنسی و تمسخر با کلمات رکیک بود. مریم رجوی میگوید آنها حتی برای نمونه یک مورد نیز، حتی از موضع انتقاد وارد محتوای این حرکت نشده و جز سیل لجنپراکنیها و فحاشیها چیزی نگفته و ننوشتند.<ref>سخنرانی مریم رجوی-۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref> | اغلب این واکنشها البته حاوی اتهامات جنسی و تمسخر با کلمات رکیک بود. مریم رجوی میگوید: آنها حتی برای نمونه یک مورد نیز، حتی از موضع انتقاد وارد محتوای این حرکت نشده و جز سیل لجنپراکنیها و فحاشیها چیزی نگفته و ننوشتند.<ref>سخنرانی مریم رجوی-۳۰ خرداد ۱۳۶۴</ref> | ||
اما مجاهدین خود از یک ارتقاء کیفی در سازمانشان، از یک جایگزینی ارزشی، از یک تولد جدید و به تعبیر خود «انفجار رهایی» سخن میگفتند. تولدی جدید که ناشی درافتادن با آثار تفکر مالکانه نسبت به زن، مردسالاری و جنسیت زدگی است. استثماری که در نظرگاه آنان سابقهای به بلندای طول تاریخ بشر دارد و مبارزه با آن در | در کتاب «انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، اندکی از برون، اندکی از درون» در این رابطه آمدهاست:<blockquote>«واقعیت این استکه در درون مجاهدین یک جایگزینی ارزشی با تمامی مختصات آن در جریان بود، اما تنزل این روند جایگزینی به سطح یک رمان عشقی، تنها مختص پاورقینویسان نشریات لس آنجلسی نبوده و حتی بسیاری که ادعای نمایندگی طبقات کارگر بودند، تحلیلهایشان در رابطه با این موضوع سبق از سناریوهای مبتذل فیلمهای آبگوشتی زمان شاه میبرد. اشتباه نشود، بحث بر سر پذیرش تحلیل مجاهدین از این مقوله نیست. مواضع گوناگون هر جریان سیاسی، از جمله مجاهدین را میتوان پذیرفت و یا رد کرد… اما تنزل یک چنین «تحول کیفی» در درون یک سازمان بزرگ سیاسی به مراسم تعویض همسر و تجدید فراش از سوی فلان جریان سیاسی و یا بهمان تحلیلگر مدعی، اگر ریشه در اهداف مشخص سیاسی در جهت لوث کردن مسأله نداشته باشد، تنها بلاهت سیاسی نهفته در تحلیل مربوطه را به نمایش میگذارد.»<ref>انقلاب، ایدئولوژیک مجاهدین، اندکی از درون، اندکی از بیرون </ref></blockquote>جالب اینکه این موضع گیریها در این سطح نمانده و حتی روزنامهای چون لوموند، با تیترهای شماتتآمیز به این حادثه تاخت. تعجبآور این است که این روزنامه به عنوان یک روزنامه غربی اصولا نباید با موضوع ازدواج یک زن، با این یا آن و روابطی از این دست مشکلی داشته باشد. شاید به همین دلیل است که مجاهدین معتقد بودند این حرکت از آنجا که عمق اندیشهی تملک بر زن و به عبارتی جنسیتگرایی را هدف قرار میدهد، به ناگهان فریادها را از چپ و راست بلند خواهد کرد. آنها گفتند اگر از تحلیلهای جنسی، انحراف از خطوط و… بگذریم، شاید دوستانهترین برچسب به ما دیوانگی بود. اما مجاهدین خود از یک ارتقاء کیفی در سازمانشان، از یک جایگزینی ارزشی، از یک تولد جدید و به تعبیر خود «انفجار رهایی» سخن میگفتند. تولدی جدید که ناشی درافتادن با آثار تفکر مالکانه نسبت به زن، مردسالاری و جنسیت زدگی است. استثماری که در نظرگاه آنان سابقهای به بلندای طول تاریخ بشر دارد و مبارزه با آن در عرصهی انسان و انسانشناسی حاوی درسهای جدیدی است. دکتر محمد حسین حبیبی، نویسنده و محقق فقید در این رابطه میگوید:<blockquote>«در این رابطه من مایلم در اینجا ادعایی را مطرح کنم که اگر درست بود و قابل اثبات، سزاوار هیچ پاداشی نخواهم بود، ولی چنانچه نادرست بود و بیپایه و نادرستی و بیپایگی آن در آینده به اثبات رسید، از همه خوانندگان این سطور میخواهم که به عنوان سندی امضاء شده، این نوشته را نگه دارند تا در محاکمهی فرداها درصورتی که زنده بودم به تعداد جملات، کلمات و حتی حروف آن بر صورتم گلوله و چنانچه مرده بودم بر گور بینام ونشانم تف بیندازند! ادعای من این است که سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی، مطابق با سال ۱۹۸۵ میلادی، به یک اختراع و کشف ایدئولوژیک رسیدهاست که محمل آن ظاهراً یک طلاق بیمورد و یک ازدواج غیرضروریست، در حالیکه باطن آن ارائهی یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسألهی زن، رهبری، رهایی و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعهشناسی، روانشناسی، شناختشناسی و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت.»<ref>ضرورت عام رهبری، محمد حسین حبیبی</ref></blockquote> | ||
== حلقات تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک == | == حلقات تکمیلی انقلاب ایدئولوژیک == | ||
یکی دیگر از حلقههای انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، طلاق همگانی اعضاء در سال ۱۳۶۸ ، یعنی چهار سال پس از مرحلهی اول انقلاب ایدئولوژیک بود. مرحلهای که تمامی مناسبات درونی و بیرونی سازمان مجاهدین خلق ایران را مجدداً دگرگون کرد و دستگاه ارزشی جدیدی را بر آن حاکم نمود. در این مرحله تمامی مجاهدین بطور کامل زندگی خانوادگی را ترک گفته و خود را تماماً و تنها، متعهد به مبارزهی انقلابی دانستند. این انتخاب البته دواطلبانه صورت گرفت. تعداد اندکی خواهان بازگشت به زندگی عادی شدند و انگشتشماری نیز تمایل به باقی ماندن در صفوف مبارزه در عراق،به همراه خانواده خود داشتند و سازمان مجاهدین نیز تمامی امکانات مورد نیاز را برایشان فراهم نمود تا از این بابت احساس دشواری نکنند. هر چند این تعداد انگشت شمار نیز پس از مدتی ترجیح دادند به پشت جبههی نبرد مسلحانه و جرگهی هواداران مجاهدین منتقل شوند. | |||
یکی دیگر از حلقههای انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، طلاق همگانی اعضاء در سال ۱۳۶۸ یعنی چهار سال پس از | |||
=== زمینههای ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک === | |||
* تعادل قوای جهانی در | * تعادل قوای جهانی در آستانهی ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک | ||
بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب | بررسی عوامل ورود مجاهدین به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک ممکن نیست جز آن که پیش از آن بدانیم به لحاظ بینالمللی در چه تعادل قوای سیاسی جهانی صورت گرفت. این یک واقعیت است که هیچ سازمان و جنبش انقلابی از تعادل قوای سیاسی حاکم بر جهان مستثنی نیست. اینکه در پروسه مبارزات اجتماعی، نیروهای سیاسی در واکنش به فشارهای خارج از خود بنا به ماهیتشان به چپ و یا راست (رادیکالیزم بیشتر یا همرنگ شدن با سمت و سوی فشار) گرایش میکنند، مسئله پیچیدهای در دنیای سیاست نیست. پس از فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹میلادی) و فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی) جهان دوقطبی به پایان رسید. از این پس در دنیای تک قطبی، تعادل قوای دیگری حاکم شد که مطلقاً به نفع سازمانهای انقلابی نبود. اغلب حرکتهای انقلابی چپ با فروپاشی شوروی، در فضایی که شکست آن انقلاب ایجاد میکرد دچار تزلزل، تحولات درونی و یا اضمحلال کامل شدند. این در حالی بود که پیش از آن در گوشه و کنار جهان، جنبشهای انقلابی و آزادیبخش در فضای جنگ سرد، یعنی در شکاف میان دو قطب جهان، به لحاظ سیاسی امکان رشد و پیشروی داشتند. سازمان مجاهدین نیز اگر چه چپ به معنی مارکسیست به شمار نمیرفت اما به جهت مبارزه انقلابییی که پیش میبرد؛ نمیتوانست از این تغییر تعادل قوا مستثنی باشد. شایان ذکر است که در جهان تک قطبی نه تنها تعادل قوای سیاسی بینالمللی بر ضرر سازمانهای انقلابی بود، بلکه سمت وسوی دستگاه ارزشی حاکم بر جهان نیز برخلاف گذشته علیه هرگونه مبارزه مسلحانه، انقلابیگری و ارزشهای آن شکل میگرفت. اگر روزگاری سلاح بر کف گرفتن و مبارزه برای بنای جامعهای عادلانه ارزش محسوب میشد و بسیاری در جهان آنرا تحسین میکردند، دیگر چنین اندیشهای نه تنها مورد توجه نبود، بلکه فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان، آنرا تندروی، خشونتگرایی و رمانتیسیزم انقلابی تلقی میکرد. | ||
به این ترتیب در آن سالها، در تعادل قوای سیاسی جدید در جهان تک قطبی، سازمان مجاهدین نیز چارهای نداشت جز آن که یا با حرکت به چپ (رادیکالیزم بیشتر) خود را در مقابل آن آسیبناپذیر کرده و یا با حرکت به راست از رادیکالیزم خود کاسته و با سمت سوی جهانی همراه شود. | |||
* | * شرایط داخلی و سازمانی: آنچه بیش از شرایط جهانی مهم بود و مجاهدین را وادار به مرحله دوم انقلاب ایدئولوژیک کرد، شرایط سرسخت نبرد مسلحانه بود. در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشستهای عمومی و بزرگی به منظور جمعبندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. سازمان مجاهدین خلق در جریان عملیات فروغ جاویدان اگرچه توانست استقلال عمل ارتش آزادیبخش ملی را برای سرنگونی نظام حاکم بر ایران در بیرون از دایره جنگ ایران و عراق، نشان داده و تثبیت کند، اما به لحاظ نظامی به هدف نهایی خود یعنی فتح تهران نرسید و نیروهای مجاهدین پس از ۱۵۰ کیلومتر پیشروی در خاک ایران، در چند کیلومتری شهر کرمانشاه، در تنگهای به نام چهار زبر متوقف شدند. در این عملیات نزدیک به ۱۴۰۰ نفر از مجاهدین جانباختند. این درحالی است که طرف مقابل یعنی رژیم ایران بنابر اعلام خود نزدیک به ۴۰ هزار کشته داد. در نشستهایی که در سازمان مجاهدین به جمعبندی این عملیات اختصاص یافت، فراتر از تمامی نقاط ضعف نظامی، نهایتاً این جمعبندی راه به مباحث ایدئولوژیک برد. به این معنی که علیرغم شگفتیهایی که مردان و بهویژه زنان در این عملیات خلق کرده بودند و بهرغم اینکه با یک نیروی بسیار کم با نیرویی در حدود چهل برابر جنگیده بودند، اما مجاهدین در بحثهای درونی خود به این نتیجه رسیدند که در آنها جسارت، راهگشایی، فداکاری و تعادلشکنی به اندازهی کافی وجود نداشتهاست. این نشستها به همین دلیل به نشستهای «تنگه و توحید» معروف شد. به این معنی که عبور نکردن از تنگه چهارزبر، نه فقط ناشی از پارامترهای نظامی، بلکه فراتر از آن ناشی از پارامترهای ایدئولوژیک بوده است. این نشستها و مباحث آن بستری برای ورود سازمان مجاهدین خلق به مراحل بعدی انقلاب ایدئولوژیک بود. دومین موضوعی که نباید از نظر دور داشت این بود که پس از عملیات فروغ جاویدان در آستانهی جنگ خلیج، شرایط بر مجاهدین خلق بسیار دشوار میشد. یکی از مهیبترین بمبارانهای تاریخ در انتظار عراق بود. کشوری که پایگاههای مجاهدین در سراسر آن گسترش پیدا کرده بود. دستهای بسیاری پشت پردههای سیاست جهانی مشغول به کار بودند و حتی احتمال وجه المصالحه شدن ارتش آزادیبخش وجود داشت. مسعود رجوی در آستانهی جنگ خلیج اول، یاران خود را جمع کرده و آنها را در جریان شرایط بسیار دشواری که پیش روست قرار داد. در این نشست که به نشست صلیب معروف شد، مسعود رجوی به مجاهدین گفت:<blockquote>«ممکن است که تمامی ما را از اینجا تا تهران به صلیب بکشند. هر کس که میخواهد برود، برود؛ ولی هر که میماند صلیب خود را برداشته و بدنبال من بیاید!»</blockquote>به این ترتیب، جمعبندی عملیات فروغ جاویدان و همچنین شرایط دشوار و تا حدودی بیچشمانداز در آستانهی جنگ خلیج فارس، این ضرورت را بیش از پیش مشخص میسازد که اعضاء سازمان مجاهدین باید در زمینه ارتقاء عنصر رزمندگی، ایمان و استخراج پتانسیلهای درونی و نفی دلبستگیها گامهای جدیتری بردارند. کما اینکه صحت این تصمیم به سرعت در جریان جنگ خلیج اول راستیآزمایی شد. با آغاز بمبارانهای آمریکا در عراق که به آن لقب یکی از بزرگترین بمبارانهای تاریخ را دادهاند و همزمان با حمله رژیم ایران به عراق و ورود به خاک آن، تمامی پیکرهی ارتش آزادیبخش ماهها در کوهها و بیابانها در شرایطی دشوار مستقر بود و زد و خوردهای متعددی با نیروهای رژیم و فرستادگانش داشت. وضعیتی که عبور از آن در صورت ادامهیافتن زندگی خانوادگی در مجاهدین، امکانپذیر نبود. | ||
در مهرماه ۱۳۶۷ در سازمان مجاهدین نشستهای عمومی و بزرگی به منظور جمعبندی عملیات فروغ جاویدان برگزار شد. سازمان مجاهدین خلق در جریان عملیات فروغ جاویدان اگرچه توانست استقلال عمل ارتش آزادیبخش ملی را برای سرنگونی نظام حاکم بر ایران در بیرون از دایره جنگ ایران و عراق، نشان | === طلاق همگانی اعضاء سازمان مجاهدین خلق === | ||
به این ترتیب در طی دو سال پس از جمعبندی علمیات فروغ جاویدان تا پیش از آغاز جنگ خلیج فارس، چندین لایه از فرماندهان سازمان مجاهدین خلق وارد مرحلهی جدید انقلاب ایدئولوژیک میشوند. سرانجام در سال ۱۳۷۰، این مرحله از انقلاب به عنوان یک ضرورت همگانی برای تمامی اعضاء به رسمیت شناخته میشود. | |||
در | در سال ۱۳۷۰ سازمان مجاهدین به این نتیجه رسید که همگی باید راهی را در پیش بگیرند که مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ در پیش گرفت و طی آن به زندگی خانوادگی و شخصی پشت کرد. از این پیشتر گفتیم که مریم رجوی در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که نقش او به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی مغایر با ادامه مبارزهای است که تمامی پتانسیل وی را در آن شرایط دشوار میطلبد. در همان بخش توضیح دادیم که حرکت مریم رجوی در سال ۱۳۶۴ پیوندهای خصوصی در این سازمان را سست کرده و به آن ضربهای سخت وارد کرد، تا این نکته را متذکر شود که اولویت برای یک مجاهد در زمینهی توجهات عاطفی، نه به سمت همسر و خانوده، بلکه به سمت آرمان مبارزاتی اوست. اما اکنون مجاهدین به این نتیجه رسیده بودند که بجای تعیین اولویت، باید گزینهی دوم را بطور کامل حذف کرده و از آن چشم بپوشند. در شرایط دشوار پیش رو، دیگر ضربهای که در سال ۱۳۶۴ به پیوندهای خصوصی وارد شد، کافی نبوده و مجاهدین باید آن پیوندها را تماماً در راستای مبارزه فدا میکردند. | ||
این | کنار گذاشتن خانواده در مسیر مبارزه، اگر چه یک حرکت دشوار و در این ابعاد بینظیر، اما برای بسیاری، مفهومی قابل درک و آشنا است. همچنان که بسیاری از مبارزان در طول تاریخ بر دلبستگیهای خود در راستای اهدافی که داشتهاند؛ چشم پوشیدهاند. | ||
چنین تفسیری از طلاق همگانی در سازمان مجاهدین خلق ایران، اگر چه درست است، اما به اندازهی کافی به عمق نمیرود. به عبارت دیگر کنار گذاشتن خانواده و زن و فرزند، برای مجاهدین، علاوه بر آنکه جبر شرایط تحمیلشده به آنها بود، علاوه بر آن که چشم پوشیدن بر دلبستگیها، برای پیشبرد مبارزه در شرایط جدید بود و علاوه بر آنکه بالابردن هر چه بیشتر سقف فداکاری و گذشت، برای عبور از مرحلهی پیش رو به شمار میرفت، آغاز یک مبارزه ایدئولوژیک با اندیشهی جنسیتگرایی نیز محسوب میشد. | |||
البته مجاهدین هرگز زندگی زناشویی را با جنسیتزدگی برابر نمیدانند، اما پدیدهی خانواده را دستکم برای خود، به عنوان نیروی انقلابی، ظرفی میدیدند که چنین اندیشهای لاجرم در آن رشد کرده و انرژیهای آنها را به جای کانالیزه کردن در مسیر مبارزه معطوف حواشی دیگری میکند. به همین دلیل ظرف و مظروف را که به سادگی از یکدیگر قابل تفکیک نبودند، به شکلی انقلابی و رادیکال، باهم به کناری گذاشتند، هرچند نبرد نه با ظرف، بلکه با مظروف، یعنی همان اندیشه جنسیتگرایی و مردسالاری بود. | |||
به این ترتیب طلاق همگانی، تازه ابتدای راهی بود که مجاهدین آغاز کردند. پس از آن اعضاء سازمان مجاهدین در آموزشها و کلاسهایی که مریم رجوی مسئولیت آنرا پذیرفت، مبارزه با اندیشهی جنسیتگرایی را به عنوان یک مانع در مسیر آزاد شدن انرژیهای پنهان خود در راستای مبارزه آغاز کردند. حلقات بعدی انقلاب ایدئولوژیک از جمله اجرایی کردن هژمونی زنان در این سازمان از جمله گامهای دیگری است که در سالهای بعد برداشته شد. | |||
به | |||
در | === هژمونی زنان === | ||
یکی دیگر از حلقات انقلاب ایدئولوژیک جاری کردن هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق است. به لحاظ عملی و اجرایی این حلقه از انقلاب ایدئولوژیک به این معنی است که تمامی مردان یا مستقیماً و یا با واسطه تحت فرماندهی زنان قرار میگیرند. پس از اجرایی شدن این اصل، برخلاف گذشته یک مرد هرگز نمیتواند مسئول یک زن باشد، اما عکس آن یعنی هژمونی زن بر مرد در تمامی سطوح این سازمان جاری شد. | |||
==== تبعیض مثبت، استخراج نیروی انسانی با هژمونی زنان ==== | |||
همانطور که گفته شد، پس از طلاق همگانی، اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران، تحت اشراف و آموزشهای مریم رجوی نبردی پیگیرانه را با تمامی ویژگیهای رفتاری و کرداری که سرچشمهی آن جنسیتزدگی است، آغاز کردند. از دیدگاه مجاهدین، اندیشهی جنسیتزده که بر مالکیت مرد بر زن استوار است، رابطهای دیرینه و چندهزارساله است که کلیشههای رفتاری خاصی را بر زنان و مردان حاکم کرده و آنها را از بروز دادن تواناییهای واقعی و شکوفایی استعدادهای انسانی شان محروم کردهاست. در مردان یک خوی غیرانسانی، مهاجم و قدرتپسندانه ایجاد کرده و در زنان اندیشهیی که منجر شده آنها خود را ضعیف، شکننده، نیازمند دیگری و مشروط به مرد ببینند. این رابطه آنچنان در طول هزاران سال تعمیق، تشویق و فرهنگسازی شدهاست که در اغلب ایدئولوژیها، به ویژه ایدئولوژی ارتجاعی خمینی، بخشی از واقعیت حیات و سرشت مرد و زن جلوه داده میشود. درست از همین روست که مجاهدین برای مبارزه با جریان ارتجاعی حاکم بر ایران که «زن ستیزی و جنسیتگرایی» اندیشهاش را قوام دادهاست، خود را ملزم به نبرد با این اندیشه میبینند. از دیدگاه آنها نمیتوان با دشمنی جنگید که بخشی از اندیشهی او بر تو حاکم است. مریم رجوی میگوید: <blockquote>«در رویارویی مستقیم با ارتجاع حاکم، ما باید از هرگونه آلودگی به اندیشه و ارزشهای آنها تهی میشدیم و لاجرم باید قلب زنستیزی مرتجعان را، که نفی هویت انسانی زن و نفی صلاحیت او در رهبری جامعه است، درهم میکوبیدیم، تا زنان بتوانند سدِ تحقیر و ستم تاریخی را در اعماق اندیشهی خود درهم بشکنند و خود را باور کنند و مردان در شایستگی زنانی، که دوشادوش آنان در همه میدانهای نبرد برای آزادی میجنگیدهاند، تردید روا ندارند»<ref>زنان صدای سرکوبشدگان- مریم رجوی</ref></blockquote>بر این اساس مجاهدین به این نتیجه رسیدند که برای غلبه بر این اندیشهی چندهزارساله و به عبارتی برای آنکه خوی مردسالاری را متوقفکرده و از سوی دیگر اندیشهی خودضعیفپندارانهی زنان را برطرف سازند، باید این رابطه را معکوس کرده و تا از میان رفتن این اندیشه بر مدار جدیدی حرکت کنند. به این ترتیب زن و مرد، هویت واقعی خود را باز شناخته و انرژیهای انسانی عظیم آنها آزاد میشود. | |||
مجاهدین با اشارهی نمادین به فرمول همارزی جرم و انرژی، E=mc² (حاصل ضرب جرم در مجذور سرعت نور) به این نتیجه رسیدند که مبارزه با این اندیشه، منجر به استخراج پتانسیلهای نهفته در انسان میشود. درست به مصداق فرمول هم ارزی جرم و انرژی که هر ذرهی کوچک را بالقوه دارای دارای انرژییی بسیار هنگفت میداند. پتانسیلی شگفتآور و محصور در یک ایدئولوژی استثماری. اندیشهای که هم مردان و هم زنان را در چنبرهی خود اسیر کرده است. | |||
به همین دلیل است که مجاهدین معتقدند با پذیرش هژمونی زنان، مردان نیز به جایگاه انسانی خود دست پیدا کرده و از زنجیری به نام جنسیتگرایی رها میشوند. تفکری که اصالترا به زن بودن یا مرد بودن میدهد و نه به انسان بودن! تفکری که حکم میکند؛مرد به واسطهی داشتن کالبد مردانه، باید از کلیشههای رفتاری خاصی پیروی کرده و زن به واسطهی کالبد زنانه از کلیشههایی دیگر، که نتیجهی آن تحکیم رابطهی مالکانهی یکی بر دیگری است. انسانی که توسط این اندیشه محاط است با دیدن یک فرد انسان ، در نگاه اول دستهبندی را آغاز میکند: | |||
آیا با یک زن روبروست یا با یک مرد؟ | |||
این دسته بندی نتیجهی تسلط ایدئولوژی جنسیت بر انسان است. اندیشهیی که اصالت را به جای انسانبودن، به جنسیت میدهد و سپس نظامی ناعادلانه، مبتنی بر برتری مرد بر زن را میان انسانها برقرار میسازد. | |||
به این ترتیب پذیرش هژمونی زنان، نوعی «تغییر تعادل قوای آگاهانه» برای غلبه بر این | به این ترتیب پذیرش هژمونی زنان، نوعی «تغییر تعادل قوای آگاهانه» برای غلبه بر این اندیشهی استثماری است. این جهش در جهت معکوس و قائل شدن چنین تبعیض مثبتی، درست به اندازهی عمق تاریخ چند هزارسالهی مردسالاری عجیب و شگفتآور است. آنچنان که در هیچ کجای جهان نظیر آن وجود ندارد و در عین حال بسیار حائز اهمیت، آنچنان که مجاهدین در حال حاضر موجودیت خود و سازمانشان را مدیون انقلاب درونی و جاری کردن هژمونی زنان میدانند. مریم رجوی در این رابطه میگوید:<blockquote>«برای واژگونی نظام تبعیض جنسی و تغییر بنیادین در سیاستهای آن، زنان باید برای یک دوران، هژمونی سیاسی را در دست بگیرند. هدف و مضمون هژمونی زنان، تضمین برابری و ریشهکن کردنِ ستم جنسی است، نه تعویض مردسالاری با زنسالاری. از همینرو، تمامی الزامها و تمامی پیامدهایش، درست بهعکس نظام کنونی، خصلتی رهاییبخش دارد و فوران نیروهای آزادشده در اثر رفع این ستم، میتواند بنبستهای امروز جامعهی بشری را بگشاید و نظامی نوین را در تمامی مناسبات انسانی، چه در درون جوامع و چه در سطح بینالمللی شکل دهد. به این ترتیب، زنان نشان خواهند داد که اگرچه خود در طی قرون و اعصار، با سهمگینترین ستم تاریخ مواجه بودهاند، ولی اینک، در عصر شکوهمند رهایی زن، صدای همهی سرکوبشدگان تاریخ را به اوج میرسانند»<ref>زنان صدای سرکوب شدگان- مریم رجوی</ref></blockquote> | ||
==== تشکیل شورای رهبری مجاهدین ==== | ==== تشکیل شورای رهبری مجاهدین ==== | ||
ممجاهدین خلق ایران در راستای پیشرفت خود در جاری کردن هژمونی زنان در سازمانشان، در سال ۱۳۷۲ هیئت اجرایی این سازمان (نهاد رهبری کننده) را منحل کرده و بجای آن شورای رهبری مجاهدین را تشکیل دادند. شورای رهبری مجاهدین ۲۴ عضو داشت که تماماً از زنان تشکیل شدهبود. شورای رهبری مجاهدین در سالهای بعد گسترش پیدا کرد و دهها زن مجاهد دیگر را در برگرفت. | |||
==== تشکیل شورای مرکزی ==== | ==== تشکیل شورای مرکزی ==== | ||
در سال ۱۳۹۴ سازمان مجاهدین خلق باز هم در این عرصه گام را فراتر نهاد و شورای رهبری | در سال ۱۳۹۴ سازمان مجاهدین خلق باز هم در این عرصه گام را فراتر نهاد و شورای رهبری را نیز منحل کرده و به جای آن، شورای مرکزی مجاهدین متشکل از ۱۰۰۰ زن مجاهد را معرفی نمود. پیش از آن مریم رجوی در سال ۱۳۷۶ با اشاره به ارتقاء همهی زنان موجود در سازمان مجاهدین، سخن از هزار همردیف با شورای رهبری گفتهبود. او سرانجام در نامهای به زهرهاخیانی مسئول اول وقت مجاهدین در ۲۷ مهر ۱۳۹۳ خواهان تشکیل شورای مرکزی شد. یک سال بعد این شورا تشکیل و اعلام گردید.<ref>[https://www.mojahedin.org/news/144955 پیام خانم مریم رجوی به مسئول اول مجاهدین، خواهر مجاهد زهره اخیانی]</ref> | ||
== ایدئولوژی جنسیت چیست؟ == | == ایدئولوژی جنسیت چیست؟ == |