۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== زندگی مبارزاتی == | == زندگی مبارزاتی == | ||
مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکدهی علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشتهی ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکدهی علوم و مطالعاتش در این دوران تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. وی نوشته است:<blockquote>«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبهی تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینهی گرویدن من را به کمونیسم تشکیل میدهد و رفیقی مثل امیرپرویز پویان لازم بود که این گرایش را کامل کند… در نتیجهی بحث با او بود که من به طور مشخص به مارکسیسم-لنینیسم نزدیک میشوم و این جریان مربوط به سال سوم دانشکده است».</blockquote> | مسعود احمدزاده گهگاه در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی حضور مییافت؛ اما مذهبی نبود. ورود مسعود احمدزاده به دانشکدهی علوم در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، برای تحصیل در رشتهی ریاضی، دوری از خانواده و زندگی در غربت، به گسترش هرچه بیشتر روابط او با دوست دیرین خود امیرپرویز پویان انجامید. ورود به دانشکدهی علوم و مطالعاتش در این دوران تحت تأثیر مطالعات غالب آن روزگار، بیشتر روی منابع ادبی ماتریالیستی و مارکسیستی متمرکز بود. وی نوشته است:<blockquote>«مطالعات من در دوران دانشکده، گذشته از رمانهایی چون لبهی تیغ و خرمگس و یا نمایشنامههای سارتر و غیره، از ریاضی که در آن وقت، شدیداً به آن عشق میورزیدم به فلسفه و منطق ریاضی و از آنجا به آثار راسل کشانده شد. این مطالعات هم به زبان فارسی و هم به زبان انگلیسی صورت میگرفت… چنین وضعیتی همراه با انگیزههای مبارزه با شرایط اجتماعی موجود، کلاً زمینهی گرویدن من را به کمونیسم تشکیل میدهد و رفیقی مثل امیرپرویز پویان لازم بود که این گرایش را کامل کند… در نتیجهی بحث با او بود که من به طور مشخص به مارکسیسم-لنینیسم نزدیک میشوم و این جریان مربوط به سال سوم دانشکده است».</blockquote>مسعود احمدزاده سال سوم دانشکده را به پایان رسانده بود که در تابستان همان سال، امیرپرویز پویان از وی خواست کتاب ''انقلاب در انقلاب'' رژی دبره را ترجمه کند؛ و احمدزاده نیز، در طی دو تا سه ماه این کار را به سرانجام رساند.<ref>[https://ir-psri.com/Show.php/print.php?Page=ViewArticle&ArticleID=1846 فداییان خلق پس از سیاهکل - سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی]</ref> | ||
مسعود احمدزاده | مسعود احمدزاده علیرغم جوانیش به هنگام شهادت، کارنامهای پر از فعالیتهای مبارزاتی و انقلابی دارد. مسعود احمدزاده که از هوش بالایی برخوردار بود، شناختی وسیع و عمیق از مبارزه، تاکتیک و [[استراتژی مبارزه انقلابی|استراتژی مبارزه انقلابی]] و مارکسیسم داشت. او در فعالیتهای خود بسیار پیگیر وخلاق بود. تا نیمههای شب کار میکرد و به جمع بندی مسائل مبارزه و تدوین تاکتیکها و تئوریها میپرداخت و اغلب بسیار سحرخیز بود. مسعود احمد زاده که خود نویسندهی چندین کتاب از جمله« مبارززه مسلحانه، هم تاکتیک و هم استراتژی» بود با تعدادی از همفکران خود به سازمان دادن نخستین گروه چریکی دست زد. مسعود احمدزاده در نقش فرمانده تیم، چندین عملیات چریکی را هدایت کرد. . او پس از دستگیری تحت شکنجههای شدید [[ساواک]] قرار گرفت، اما در مقابل شکنجه از خود مقاومت نشان داد. به همین دلیل ساواک، وی را مدتها در سلول به تنهایی نگه داشت.<ref name=":0">[https://www.marxists.org/farsi/archive/ahmadzadeh/1970/armed-struggle.pdf پیشگفتار کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاتیک]</ref> مسعود احمدزاده سرانجام در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰ تیرباران شد. | ||
مسعود احمدزاده دربارهی ایمان خود به مبارزه و مردم میگوید:<blockquote>«ما به خلق خود و فرزندان پیشآهنگش ایمان داریم و ضامن این ایمان ما خون ما است. ما با پوست و گوشت خود نیاز به حمایت خلق را احساس میکنیم و میدانیم بدون چنین حمایتی، نابودی ما و نابودی راه، حتمی است. ما جان خود را بر سر ایمان گذاشتهایم. در مرحلهی پایهگذاری و سنتگذاری مبارزهی مسلحانه، دادن فدیه و قربانیهایی چنین گزاف اجتنابناپذیر است. قربانیهایی که ما دادهایم، شهدای ما که دلیرانه تا پای مرگ در برابر دشمن مقاومت کردهاند، اسیران ما که قهرمانانه در برابر شکنجههای قرون وسطایی دژخیمان شاه مقاومت میورزند، قطعاً باعث خواهند شد که نهال انقلاب ایران شکوفا گردد که فرزندان خلق بهپاخیزند؛ و آنگاه جنگ تودهای دیر یا زود آغاز گردد… بگذار تسلیمطلبان هر چه میخواهند رجزخوانی کنند. وظیفهی هر محفل و گروه انقلابی است که با هر امکانی که دارد و به هر شکلی که میتواند مبارزهی مسلحانه را آغاز کند و ضربات خود را بر دشمن فرود آورد. تجربه نشان داده است که راهی نیست جز مبارزهی مسلحانه و تجربه نشان داده است که خلق از این مبارزه حمایت خواهد کرد.»<ref name=":2">[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/cherikha_ta_1357-mobarezeh_masud.pdf کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک]</ref></blockquote> | مسعود احمدزاده دربارهی ایمان خود به مبارزه و مردم میگوید:<blockquote>«ما به خلق خود و فرزندان پیشآهنگش ایمان داریم و ضامن این ایمان ما خون ما است. ما با پوست و گوشت خود نیاز به حمایت خلق را احساس میکنیم و میدانیم بدون چنین حمایتی، نابودی ما و نابودی راه، حتمی است. ما جان خود را بر سر ایمان گذاشتهایم. در مرحلهی پایهگذاری و سنتگذاری مبارزهی مسلحانه، دادن فدیه و قربانیهایی چنین گزاف اجتنابناپذیر است. قربانیهایی که ما دادهایم، شهدای ما که دلیرانه تا پای مرگ در برابر دشمن مقاومت کردهاند، اسیران ما که قهرمانانه در برابر شکنجههای قرون وسطایی دژخیمان شاه مقاومت میورزند، قطعاً باعث خواهند شد که نهال انقلاب ایران شکوفا گردد که فرزندان خلق بهپاخیزند؛ و آنگاه جنگ تودهای دیر یا زود آغاز گردد… بگذار تسلیمطلبان هر چه میخواهند رجزخوانی کنند. وظیفهی هر محفل و گروه انقلابی است که با هر امکانی که دارد و به هر شکلی که میتواند مبارزهی مسلحانه را آغاز کند و ضربات خود را بر دشمن فرود آورد. تجربه نشان داده است که راهی نیست جز مبارزهی مسلحانه و تجربه نشان داده است که خلق از این مبارزه حمایت خواهد کرد.»<ref name=":2">[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/cherikha_ta_1357-mobarezeh_masud.pdf کتاب مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک]</ref></blockquote> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۴: | ||
در تفکر مسعود احمدزاده شرایط عینی برای بروز جنبشهای وسیع اجتماعی جهت تغییری رادیکال در سطح جامعه وجود دارد و تنها عامل بازدارندهی آن را باید در سرکوب قهرآمیز مداوم رژیم دانست که با ایجاد فضایی از رعب و وحشت، تودههای مردم را در موضعی کاملاً انفعالی و تسلیم طلبانه قرار میدهد. موضعی که مسعود احمدزاده با اتکاء به فرمولبندی رژی دبره آن را ''انبوه کهنسان ترس و خفت،'' مینامد. امیر پرویز پویان نیز در تحلیلهای خود از شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پس از انقلاب سفید شاه، در کتاب «ضرورت مبارزهی مسلحانه و رد تئوری بقا»، به وجود شرایط عینی انقلاب میرسد و علت نبود جنبشهای وسیع و رادیکال اجتماعی را در عامل سرکوب قهرآمیز مداوم رژیم جهت ایجاد فضایی آکنده از ترس و وحشت برای منفعل ساختن تودههای مردم ارزیابی مینماید؛ و نتایج و بازتاب چنین سیاستهایی از سوی رژیم را در ذهنیت تودههای مردم، در قالب مفاهیم ''ترس مطلق و ضعف مطلق تودهها، و قدرت مطلق رژیم،'' فرموله میکند. مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان درتحلیل نهایی خود به سد نفوذ ناپذیر ترس ''مطلق و قدرت مطلق،'' بهمثابهی پربلماتیک اساسی جنبش ضددیکتاتوری و ضدامپریالیستی میرسند که فائق آمدن بر آن باید به مضمون فعالیتها و وظایف روشنفکران پیشتاز تبدیل گردد. آنها متقاعد شده بودند که ویژگیهای شرایط اقتصادی- سیاسی جدید پس از رفرم ارضی، شدت و حدت دیکتاتوری و عملکرد آن بر ذهنیت تودههای مردم، مشی نوینی را طلب میکند. از دیدگاه آنها وجود شرایط عینی انقلاب و نبود جنبشهای وسیع اجتماعی و مفاهیم ''ترس مطلق، قدرت مطلق،'' را با اتکاء به ادبیات سنتی مارکسیستی که در شرایط تاریخی دیگری پای گرفته است، نمیتوان توضیح داد و مستلزم بازبینی و تحولی رادیکال در این ادبیات سنتی میباشد، مسعود احمدزاده و پویان برای رهایی خود از چارچوب مفاهیم سنتی مارکسیستی و توضیح مفاهیم کلیدی ''شرایط عینی انقلاب، ترس مطلق و قدرت مطلق'' جهت تدوین مشیای نوین به تزهای رژی دبره در کتاب ''انقلاب در انقلاب'' روی آوردند، همچنانکه از عنوان کتاب انقلاب در انقلاب پیداست، مفاهیم سنتی در ادبیات سیاسی- مارکسیستی دراین اثر دچار دگرگونیهای رادیکال بر پایهی تجربهی [[انقلاب کوبا]] میگردد تا قادر به جذب و انعکاس شرایط جدید تاریخی دوران پس از جنگ جهانی دوم در مبارزه علیه دیکتاتوری و امپریالیسم گردند.<ref>[http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=26161 وب سایت عصر نو]</ref> | در تفکر مسعود احمدزاده شرایط عینی برای بروز جنبشهای وسیع اجتماعی جهت تغییری رادیکال در سطح جامعه وجود دارد و تنها عامل بازدارندهی آن را باید در سرکوب قهرآمیز مداوم رژیم دانست که با ایجاد فضایی از رعب و وحشت، تودههای مردم را در موضعی کاملاً انفعالی و تسلیم طلبانه قرار میدهد. موضعی که مسعود احمدزاده با اتکاء به فرمولبندی رژی دبره آن را ''انبوه کهنسان ترس و خفت،'' مینامد. امیر پرویز پویان نیز در تحلیلهای خود از شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پس از انقلاب سفید شاه، در کتاب «ضرورت مبارزهی مسلحانه و رد تئوری بقا»، به وجود شرایط عینی انقلاب میرسد و علت نبود جنبشهای وسیع و رادیکال اجتماعی را در عامل سرکوب قهرآمیز مداوم رژیم جهت ایجاد فضایی آکنده از ترس و وحشت برای منفعل ساختن تودههای مردم ارزیابی مینماید؛ و نتایج و بازتاب چنین سیاستهایی از سوی رژیم را در ذهنیت تودههای مردم، در قالب مفاهیم ''ترس مطلق و ضعف مطلق تودهها، و قدرت مطلق رژیم،'' فرموله میکند. مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان درتحلیل نهایی خود به سد نفوذ ناپذیر ترس ''مطلق و قدرت مطلق،'' بهمثابهی پربلماتیک اساسی جنبش ضددیکتاتوری و ضدامپریالیستی میرسند که فائق آمدن بر آن باید به مضمون فعالیتها و وظایف روشنفکران پیشتاز تبدیل گردد. آنها متقاعد شده بودند که ویژگیهای شرایط اقتصادی- سیاسی جدید پس از رفرم ارضی، شدت و حدت دیکتاتوری و عملکرد آن بر ذهنیت تودههای مردم، مشی نوینی را طلب میکند. از دیدگاه آنها وجود شرایط عینی انقلاب و نبود جنبشهای وسیع اجتماعی و مفاهیم ''ترس مطلق، قدرت مطلق،'' را با اتکاء به ادبیات سنتی مارکسیستی که در شرایط تاریخی دیگری پای گرفته است، نمیتوان توضیح داد و مستلزم بازبینی و تحولی رادیکال در این ادبیات سنتی میباشد، مسعود احمدزاده و پویان برای رهایی خود از چارچوب مفاهیم سنتی مارکسیستی و توضیح مفاهیم کلیدی ''شرایط عینی انقلاب، ترس مطلق و قدرت مطلق'' جهت تدوین مشیای نوین به تزهای رژی دبره در کتاب ''انقلاب در انقلاب'' روی آوردند، همچنانکه از عنوان کتاب انقلاب در انقلاب پیداست، مفاهیم سنتی در ادبیات سیاسی- مارکسیستی دراین اثر دچار دگرگونیهای رادیکال بر پایهی تجربهی [[انقلاب کوبا]] میگردد تا قادر به جذب و انعکاس شرایط جدید تاریخی دوران پس از جنگ جهانی دوم در مبارزه علیه دیکتاتوری و امپریالیسم گردند.<ref>[http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=26161 وب سایت عصر نو]</ref> | ||
== | === تقدم شهر بر روستا === | ||
در تعیین تاکتیک مبارزهی چریکی در ایران پس دهه ی چهل و به پایان رسیدن امکان مبارزهی رفورمیستی، دو نظرگاه وجود داشت. برخی به آغاز مبارزه مسلحانه از روستا معتقد بودند، اما برخی روش درست را آغاز مبارزه از شهر میدانستند. از جمله [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] با تشکیل یک گروه استراتژی به بررسی این دو راه حل پرداخت و سرانجام به صحت آغاز مبارزه چریکی از شهر رسید. در همین فاصله یک شاخه از چریکهای فدایی خلق ایران که به آغاز مبارزه از روستا معتقد بودند در جنگلهای سیاهکل عملیات خود را آغاز کردند اما با شکست مواجه شدند. این ماجرا به [[قیام سیاهکل]] مشهور شد. <ref>[https://radio.mojahedin.org/i/%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85 راهی که آمدیم-قسمت هشتم]</ref> | |||
مسعود احمدزاده در میان [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|چریکهای فدایی خلق ایران]] از جمله کسانی بود که به تقدم شهر بر روستا معتقد بود. | |||
واقعیت این بود که پس از اصلاحات ارضی در ایران، پتانسیل انقلابی در روستا تا حد زیادی تحلیل رفته بود. کما این که این اصلاحات با درخواست کارتر از [[محمدرضا پهلوی]] دقیقا به همین منظور انجام شده بود. | |||
== محاکمه مسعود احمدزاده == | |||
[[پرونده:مسعود1.JPG|جایگزین=تیرباران ۶ فدایی خلق در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰|بندانگشتی|335x335پیکسل|تیرباران ۶ فدایی خلق در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰]] | [[پرونده:مسعود1.JPG|جایگزین=تیرباران ۶ فدایی خلق در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰|بندانگشتی|335x335پیکسل|تیرباران ۶ فدایی خلق در ۱۱ اسفند ۱۳۵۰]] | ||
مسعود احمدزاده پس از واقعهی سیاهکل دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. دفاع او و دیگر رفقای فداییاش در دادگاه نظامی شاه، صحنهی محاکمه را عوض کرد. مسعود احمدزاده و یارانش بودند که نظام سلطنتی را به محاکمه کشیدند.<ref name=":1" /> | مسعود احمدزاده پس از واقعهی سیاهکل دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. دفاع او و دیگر رفقای فداییاش در دادگاه نظامی شاه، صحنهی محاکمه را عوض کرد. مسعود احمدزاده و یارانش بودند که نظام سلطنتی را به محاکمه کشیدند.<ref name=":1" /> |